مطالب
Content Negotiation در WCF
Content Negotiation ، مکانیزمی است که طی آن مصرف کننده یک سرویس http تعیین می‌کند که خروجی مورد نظر از سرویس به چه فرمتی در اختیار آن قرار گیرد. این قابلیت بسیار زیبا در Asp.Net Web Api فراهم می‌باشد. اما از آن جا که در  WCF به صورت توکار مکانیزمی جهت پیاده سازی این قابلیت در نظر گرفته نشده است می‌توان از طریق یک کتابخانه ثالث به نام WCFRestContrib به این مهم دست یافت.

به صورت معمول برای پیاده سازی Content Negotiation، مصرف کننده باید در Accept هدر درخواست، برای سرویس مورد نظر، نوع Content-Type را نیز تعیین نمایید. از طرفی سرویس دهنده نیز باید معادل Mime Type درخواست شده، یک Formatter جهت سریالایز داده‌ها در اختیار داشته باشد. در WCF از طریق کتابخانه WcfRestContrib می‌توانیم به صورت زیر Content Negotiation را پیاده سازی نماییم:

ابتدا از طریق Nuget کتابخانه زیر را نصب کنید:
install-package WcfRestContrib
حال فرض کنید سرویسی به صورت زیر داریم:
[ServiceContract]
public interface IBooksService
{    
    [OperationContract]
    void AddBook(string isbn, Book book);
}
کد‌های بالا روشی مرسوم برای تعریف Service Contract‌های WCF است. برای اینکه سرویس WCF بالا به صورت Rest طراحی شود و از طرفی قابلیت سریالاز داده‌ها به چندین فرمت را داشته باشد باید به صورت زیر عمل نماییم:
[ServiceContract]
public interface IBooksService
{
    [WebInvoke(UriTemplate = "/{isbn}", Method=Verbs.Put)]
    [WebDispatchFormatter]
    [OperationContract]
    void AddBook(string isbn, Book book);
    ....
}
وظیفه WebDispatchFormatterAttribute تعریف شده برای Operation بالا این است که نوع فرمت مورد نیاز را از Accept هدر درخواست واکشی کرده و با توجه به MimeType‌های تعریف شده در سرویس، داده‌ها را به آن فرمت سریالاز نماید. در صورتی که MimeType درخواست شده از سوی مصرف کننده، سمت سرور تعریف نشده بود، MimeType پیش فرض انتخاب می‌شود.
گام بعدی مشخص کردن انواع MimeType‌ها برای این سرویس است. در WcfRestContrib به صورت پیش فرض چهار Formatter تعبیه شده است:
»Xml : از DataContractSerializer موجود در WCF برای سریالاز و دی سریالایز داده‌ها استفاده می‌کند.
»Json : از طریق DataContactJsonSerializer برای سریالاز و دی سریالایز داده‌ها استفاده می‌کند.
POX : همانند مورد اول از DataContractSerializer استفاده می‌کند با این تفاوت که DataContract‌ها بدون Namesapce و Attribute و DataMember‌ها نیز بدون Order می‌باشند.
»Form Url Encoded

در صورتی که نیاز به formatter دیگری دارید می‌توانید با استفاده از CustomFormatter موجود در این کتابخانه، Formatter دلخواه خود را پیاده سازی نمایید.

همان طور که در بالا ذکر شد، در صورتی که MimeType درخواست شده از سوی مصرف کننده، سمت سرور تعریف نشده باشد، MimeType پیش فرض انتخاب می‌شود. برای تعریف MimeType پیش فرض می‌توان از خاصیت WebDispatchFormatterConfigurationAttribute که در فضای نام  WcfRestContrib.ServiceModel.Description  قرار دارد استفاده کرد. تعاریف سایر MimeType‌ها نیز با استفاده از WebDispatchFormatterMimeTypeAttribute انجام می‌شود. به صورت زیر:

[WebDispatchFormatterConfiguration("application/xml")]
[WebDispatchFormatterMimeType(typeof(WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.PoDataContract), "application/xml",  "text/xml")]
[WebDispatchFormatterMimeType( typeof(WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.DataContractJson),  "application/json")]
[WebDispatchFormatterMimeType( typeof(WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.FormUrlEncoded), "application/x-www-form-urlencoded")]
public class Books : IBooksService 
{    
   public void AddBook(string isbn, Book book)
   {
   }
}
همانند سایر تنظیمات WCF می‌توان تمامی این موارد را در فایل Config پروژه سرویس نیز تعریف کرد: برای مثال:
<system.serviceModel>
    <extensions>
        <behaviorExtensions>
            <add name="webFormatter" 
                 type="WcfRestContrib.ServiceModel.Configuration.WebDispatchFormatter.ConfigurationBehaviorElement, WcfRestContrib, 
                       Version=x.x.x.x, Culture=neutral, PublicKeyToken=89183999a8dc93b5"/>
        </behaviorExtensions>
    </extensions>
    <serviceBehaviors>
        <behavior name="Rest">
          <webFormatter>
            <formatters defaultMimeType="application/xml">
              <formatter mimeTypes="application/xml,text/xml" 
                         type="WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.PoxDataContract, WcfRestContrib"/>
              <formatter mimeTypes="application/json" 
                         type="WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.DataContractJson, WcfRestContrib"/>
              <formatter mimeTypes="application/x-www-form-urlencoded" 
                         type="WcfRestContrib.ServiceModel.Dispatcher.Formatters.FormUrlEncoded, WcfRestContrib"/>
            </formatters>
          </webFormatter>
        </behavior>
    </serviceBehaviors>
</system.serviceModel>
نکته:
در صورتی که قصد داشته باشیم که باتوجه به direction مورد نظر (نظیر Outgoing یا Incoming) داده‌ها سریالایز/ دی سریالایز شوند، می‌توان این مورد را در هنگام تعریف OperationContract تعیین کرد:
[WebDispatchFormatter(WebDispatchFormatter.FormatterDirection.Outgoing)]  

مطلب تکمیلی:

  مشاهده پیاده سازی Content Negotiation در Asp.Net MVC
مطالب
تعامل با پایگاه داده با استفاده از EntityFramework در پروژه های F# MVC 4
در پست‌های قبلی (^ و^) با  template و ساخت کنترلر و مدل در پروژه‌های F# MVC آشنا شدید. در این پست به طراحی Repository با استفاده از EntityFramework خواهم پرداخت. در ادامه مثال قبل، برای تامین داده‌های مورد نیاز کنترلر‌ها و نمایش آن‌ها در View نیاز به تعامل با پایگاه داده وجود دارد. در نتیجه با استفاده از الگوی Repository، داده‌های مورد نظر را تامین خواهیم کرد. به صورت پیش فرض با نصب Template جاری (F# MVC4) تمامی اسمبلی‌های مورد نیاز برای استفاده از  در EF در پروژه‌های #F نیز نصب می‌شود.

پیاده سازی DbContext مورد نیاز
برای ساخت DbContext می‌توان به صورت زیر عمل نمود:
namespace FsWeb.Repositories

open System.Data.Entity
open FsWeb.Models

type FsMvcAppEntities() = 
    inherit DbContext("FsMvcAppExample")

    do Database.SetInitializer(new CreateDatabaseIfNotExists<FsMvcAppEntities>())

    [<DefaultValue()>] val mutable books: IDbSet<Guitar>
    member x.Books with get() = x.books and set v = x.books <- v
همان طور که ملاحظه می‌کنید  با ارث بری از کلاس DbContext  و پاس دادن ConnectionString یا نام آن در فایل app.config، به راحتی FsMVCAppEntities ساخته می‌شود که معادل DbContext پروژه مورد نظر است. با استفاده از دستور do متد SetInitializer برای عملیات migration فراخوانی می‌شود. در پایان نیز یک DbSet به نام Books ایجاد کردیم. فقط از نظر syntax با حالت #C آن تفاوت دارد اما روش پیاده سازی مشابه است.

اگر syntax زبان #F برایتان نامفهوم است می‌توانید از این دوره کمک بگیرید.

پیاده سازی کلاس BookRepository
ابتدا به کد‌های زیر دقت کنید:
namespace FsWeb.Repositories

type BooksRepository() =
    member x.GetAll () = 
        use context = new FsMvcAppEntities() 
        query { for g in context.Books do
                select g }
        |> Seq.toList
در کد بالا ابتدا تابعی به نام GetAll داریم. در این تابع یک نمونه از DbContext پروژه وهله سازی می‌شود. نکته مهم این است به جای شناسه let از شناسه use استفاده کردم. شناسه use دقیقا معال دستور {}()using در #C است. بعد از اتمام عملیات شی مورد نظر Dispose خواهد شد.
در بخش بعدی بک کوئری از DbSet مورد نظر گرفته می‌شود. این روش Query گرفتن در F# 3.0 مطرح شده است. در نتیجه در نسخه‌های قبلی آن (F# 2.0) اجرای این کوئری باعث خطا می‌شود. اگر قصد دارید با استفاده از F# 2.0 کوئری‌های خود را ایجاد نماید باید به طریق زیر عمل نمایید:
ابتدا از طریق nuget اقدام به نصب package  ذیل نمایید:
FSPowerPack.Linq.Community
سپس در ابتدا Source File خود، فضای نام Microsoft.FSharp.Linq.Query را باز(استفاده از دستور open) کنید. سپس می‌توانید با اندکی تغییر در کوئری قبلی خود، آن را در F# 2.0 اجرا نمایید.
query <@ seq { for g in context.Books -> g } @> |> Seq.toList
حال باید Repository طراحی شده را در کنترلر مورد نظر فراخوانی کرد. اما اگر کمی سلیقه به خرج دهیم به راحتی می‌توان با استفاده از تزریق وابستگی ، BookRepository را در اختیار کنترلر قرار داد. همانند کد ذیل:
[<HandleError>]
type BooksController(repository : BooksRepository) =
    inherit Controller()
    new() = new BooksController(BooksRepository())
    member this.Index () =
        repository.GetAll()
        |> this.View
در کد‌های بالا ابتدا وابستگی به BookRepository در سازنده BookController تعیین شد. سپس با استفاده از سازنده پیش فرض، یک وهله از وابستگی مورد نظر ایجاد و در اختیار سازنده کنترلر قرار گرفت(همانند استفاده از کلمه this در سازنده کلاس‌های #C). با فراخوانی تابع GetAll  داده‌های مورد نظر از database تامین خواهد شد.

نکته : تنظیمات مروط به ConnectionString را فراموش نکنید:
<add name="FsMvcAppExample"
     connectionString="YOUR CONNECTION STRING"
     providerName="System.Data.SqlClient" />
موفق باشید.

مطالب
استفاده از عبارات Cron در Quartz.NET
Cron چیست؟
قابلیتی است در سیستم عامل‌های مبتنی بر یونیکس که وظیفه اجرای وظایف در زمانبندی‌های خاص را بر عهده دارد، و به کاربران این امکان را می‌دهد که وظایف را زمانبندی کرده و در دوره‌های مشخص اجرا کنند.
اطلاعات بیشتر

در حقیقت رشته هایی هستند که از هفت قسمت تشکیل شده اند که هر قسمت مشخص کننده اعمال مربوط به زمانبندی می‌باشد مثلا انجام اعمالی :

  1. اجرای وظیفه ایی خاص هر روز ساعت 8 صبح
  2. اجرای وظیفه ایی خاص هر جمعه آخر ماه
  3. و...

این هفت قسمت توسط فاصله از همدیگر جدا می‌شوند :

عبارات cron خیلی قدرتمتد هستند و در عین حال مقداری پیچیده، هدف از ارائه این مطلب آشنایی با این نوع از عبارات و استفاده از آنها در Quartz.NET می‌باشد.

قبل از هر چیز ایتدا باید با فرمت این عبارات آشنا شویم :


پس عبارات cron در ساده‌ترین حالت می‌توانند به صورت :
* * * * ? *
و در حالت پیچیده‌تر می‌توانند به صورت زیر باشند :
0/5 14,18,3-39,52 * ? JAN,MAR,SEP MON-FRI 2002-2010
کارکترهای خاص :
  • * به معنی "تمام حالات" می‌باشد به عنوان مثال در فیلد "دقیقه" به معنی هر دقیقه می‌باشد.
  • ؟ به معنی "نگذاشتن مقداری خاص" می‌باشد، به عنوان مثال می‌خواهیم کار ما در یک روز خاص از ماه اتفاق بیفتد اما مهم نیست چه روزی از هفته باشد.
  • - جهت تعیین یک رنج خاص (محدوده ایی خاص) به عنوان مثال "12-10" در فیلد ساعت به معنی "ساعت هایی 10، 11 و 12" می‌باشد.
  • , جهت تعیین مقادیر اضافی برای مثال "MON,WED,FRI" در فیلد  day-of-week به معنای "روزه‌های دوشنبه، چهارشنبه و جمعه" می‌باشد.
  • / جهت اعمالی increment(کاهشی) استفاده می‌شود به طور مثال "0/15" در فیلد seconds به معنای "ثانیه‌های 0 ، 15 ، 30 ، 45" می‌باشد، "5/15" نیز به معنای "ثانیه‌های 5 ، 20 ، 35 ، 50" می‌باشد، به صورت ساده‌تر به طور مثال اگر مقدار "0/15" را در فیلد "minutes" قرار دهیم به معنی "هر 15 دقیقه است و از دقیقه 0 آغاز میشود" با مثلا "3/20"به معنی "هر 20 دقیقه می‌باشد و از دقیقه سوم آغاز میشود".
  • L "آخرین (Last)" همانطور که از شکل بالا مشخص است تنها در فیلدهایی Day of month و Day of week قابل استفاده می‌باشد به طور مثال اگر در فیلد Day of month استفاده شود به معنای "آخرین روز ماه" می‌باشد.
  • W "روز هفته(Weekday)" 
  • # جهت تعیین Xامین روز ماه به طور مثال مقدار "3#6" به "معنای سومین جمعه ماه" می‌باشد، در واقع مقدار 6 روز و مقدار 3# سومین در ماه می‌باشد.

تعدای مثال :

تولید عبارات cron گاهی اوقات به نظر پیچیده می‌آید(به نظر من که اینطور نیست!) اما برای تولید آسان این عبارات می‌توانید از این سرویس آنلاین استفاده نمائید.

حال یک مثال در این رابطه :

می خواهیم یک کار را هر شب ساعت 11 شب برای انجام زمانبندی کنیم:

public class HelloSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .ForJob(job)
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartNow()
                                             .WithCronSchedule("0 0 23 ? * MON-FRI *")
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
کدهای فوق دقیقا همانند مثالهایی هستند که پیشتر در سایت مشاهده کرده اید با این تفاوت به جای استفاده از متد WithSimpleScheduleاز متد WithCronSchedule استفاده می‌کنیم که پارامتر ورودی آن عبارت cron ما می‌باشد.
مطالب
Test Driven Development #3
در پست قبلی با  نوشتن یک تست ساده، با مفهوم TDD بیشتر آشنا شدیم .در این پست قصد بر این  است که به وسیله Mvc.Net شروع به نوشتن تست‌های جدی‌تر کرده و از مزایای آن بهره ببریم .
برای  شروع یک پروژه Mvc.Net ساخته و Nunit را در آن نصب می‌کنیم.
مدل زیر را در پوشه مدل‌ها می‌سازیم:
    public class Idea
    {
        public static List<Idea> Ideas = new List<Idea>
            {
                new Idea{Content="سایتی که در ایده به اشتراک گذاشته شود",Title = "سایت ایده ها"},
                new Idea{Content="عینک گوگل را فارسی کنم",Title = "عینک گوگل"},
            };
        public string Content { get;  set;}
        public string Title { get; set; }
    }
  [TestFixture]
    public class IdeaTest
    {
        [Test]
        public void ShouldDisplayListOfIdea()
        {
            var viewResult = new IdeaController().Index() as ViewResult;
            Assert.AreEqual(Idea.Ideas, viewResult.Model)
             Assert.IsNotNull(viewResult.Model);


        }    
 }

کد بالا شامل مقایسه مقدار خروجی Action با لیستی از مدل Idea و همچنین اطمینان از خالی نبودن مدل ارسالی به view می‌باشد.در خط اول یک وهله از Controller می سازیم و Action مورد نظر را به شی از جنس ViewResult  تبدیل(Cast) می‌کنیم پس از آن به وسیله viewResult.Model به مدلی که به سمت view پاس داده می‌شود دسترسی خواهیم داشت.اکنون اگر تست را اجرا  کنیم با خطای کامپایل مواجه می‌شویم.حال Controller و Action مورد نظر را به صورتی  که تست ما پاس شود پیاده سازی می‌کنیم.
    public class IdeaController : Controller
    {

        public ActionResult Index()
        {
            return View(Idea.Ideas);
        }
      }
کد بالا مقدار Ideas را به view برمیگرداند.
در این دروره ما به تست کردن ویو‌ها نخواهیم پرداخت.
تست بعدی تست ساده ای است که فقط میخواهیم از از وجود داشتن یک Action و نام view بازگشتی اطمینان حاصل کنیم.
   [Test]
        public void ShouldLoadCreateIdeaView()
        {
            var viewResult = new IdeaController().Create() as ViewResult;
            Assert.AreEqual(string.Empty, viewResult.ViewName);
        }
در کد بالا مثل تست قبل، یک وهله از Controller می سازیم و سپس نام view بازگشتی را با string.Empty مقایسه میکنیم به این معنی که view خروجی Action ما نباید نامی داشته باشد و براساس قرار دادها باید هم نام اکشن باشد.
حال نوبت به پیاده سازی اکشن رسید.:
        public ActionResult Create()
        {
            return View();
        }
در تست بعدی میخواهیم عملیات اضافه شدن یک Idea را به لیست بررسی کنیم:
    [Test]
        public void ShouldAddIdeaItem()
        {
            var idea = new Idea { Title = "شبکه اجتماعی ", Content = " شبکه اجتماعی سینمایی" };
            var redirectToRouteResult = new IdeaController().Create(idea) as RedirectToRouteResult;
            Assert.Contains(idea, Idea.Ideas);
            Assert.AreEqual("Index",redirectToRouteResult.RouteValues["action"]);
        }
تست بالا نیز مانند دو تست قبل است با این تفاوت که مخواهیم ریدارکت شدن به یک Action  خاص را نیز تست کنیم.برای همین مقدار خروجی را به RedirectToRouteResult تبدیل می‌کنیم.در ادامه یک Idea جدید ساخته و به لست اضافه میکنیم سپس از وجود داشتن آن در لیست Ideas اطمینان حاصل می‌کنیم.در خط آخر نیز نام Action که انتظار داریم بعد از اضافه شدن یک Idea ,کاربر به آن هدایت شود را ست می‌کنیم.
پیاده سازی Action  به شکل زیر است:
        public ActionResult Create(Idea idea)
        {
            Idea.Ideas.Add(idea);
            return RedirectToAction("Index");
        }

در این پست شما با مدل تست نویسی برایMvc.Net آشنا شدید.در مطلب بعدی شما با تست حذف و اصلاح Ideas آشنا خواهید شد. 
مطالب
آشنایی با FileTable در SQL Server 2012 بخش 1
پیش از آشنایی با FileTable نیاز است که پیشینه‌ای از شیوه‌های ذخیره‌سازی فایل و یا بهتر بگویم BLOB در SQL Server را داشته باشیم. نخستین شیوه‌ی نگه‌داری فایل استفاده از Image است که در SQL Server 2000 کاربرد داشت و هم‌اکنون استفاده از آن به دلیل کاهش بسیار کارآیی منسوخ‌شده است. به دلایل مشکلات بسیار فراوان Image هم‌زمان بسیاری از طراحان پایگاه داده‌ها، جهت کاهش حجم جدول‌ها و پیروی آن حجم پایگاه داده‌ها، فایل را در سیستم‌فایل نگه‌داری می‌کردند و تنها مسیر آن را در فیلدی از نوع کاراکتری در پایگاه‌داده‌ها ذخیره می‌کردند. این روش هرچند از حجم پایگاه داده‌ها می‌کاست ولی به دلیل عدم دخالت SQL Server در مدیریت فایل‌ها مشکلات دیگری را به وجود آورد.
از SQL Server 2005 نوع داده‌ی varbinary(max) معرفی شد که برخی از چالش‌های به‌کاربری Image را کاست و درباره‌ی بسیاری از موارد مانند ذخیره‌ی عکس پرسنلی هنوز هم کاربرد دارد؛ ولی توجه داشته باشید که استفاده از این فیلد فقط برای فایل‌های کم‌تر از 256 کیلوبایت سفارش شده است و برای بالاتر از آن، کارآیی کاهش فراوانی خواهد یافت.
در  SQL Server 2008 نوع داده‌ی جدیدی به نام FileStream به وجود آمد به این شکل که یک FileGroup از نوع  Data FileStream به پایگاه‌داده افزوده می‌شود و در واقع با یک پوشه در سیستم فایل در پیوند است. از این پس هنگام ساخت یک جدول به جای استفاده از نوع داده‌ی varbinary از نوع FileStream استفاده می‌کنیم با مد نظر داشتن این نکته که حتماً باید یک فیلد از نوع Uniqueidentifier هم در آن جدول تعریف شده باشد. شیوه‌ی کار نیز به این صورت خواهد بود که خود رکورد در جدول ذخیره می‌شود و فقط محتوای فایل در آن مسیری از NTFS ذخیره می‌شود. برخلاف روش درج مسیر فایل در جدول که پس از حذف رکورد، فایل هم‌چنان در سیستم فایل می‌ماند؛ این بار با حذف رکورد فایل مربوطه نیز حذف خواهد شد. افزون بر این مدیریت پشتیبانی از فایل‌ها نیز برعهده‌ی پایگاه داده‌ها خواهد بود. اندازه‌ی فایل‌ها در FileStream محدودیت‌های پیشین را نخواهد داشت و شما به اندازه‌ی حجم درایو هارددیسک می‌توانید فایل در آن ذخیره کنید. نکته‌ی دیگر درباره‌ی فایل‌های با حجم سنگین که می‌توانید Stream مربوط به یک فایل را به صورت بخش‌بخش در سمت مشتری بارگذاری کنید و به او نشان دهید. در FileStream امنیت و تراکنش فایل‌ها برعهده‌ی SQL Server است و از این دیدگاه بسیار ساده‌تر و کارآتر از FileSystem است. (برای آشنایی بیشتر با FileStream، این نوشتار از مهندس وحید نصیری را مطالعه کنید.)
گونه‌ی FileTable از ویژگی‌های نوین SQL Server 2012 است که تکمیل‌کننده‌ی FileStream است. FileTable آمیزشی از FileStream با hierarchyid و سیستم فایل ویندوز برای ارائه‌ی توانایی‌های نوین مدیریت BLOB در  SQL Server است. FileTable همان‌گونه که از دو واژه‌ی تشکیل‌دهنده‌اش پیداست؛ هم‌زمان یک جدول و یک سیستم فایل معمولی است.
FileTable به هر روی یک جدول از پایگاه‌داده‌های SQL Server است با یک تفاوت که ساختار آن از پیش تعریف‌شده است. ستون‌های FileTable و نوع داده‌ی آن از پیش توسط SQL Server  مشخص شده است. ستون‌های تشکیل‌دهنده‌ی FileTable دربرگیرنده‌ی جدول زیر است:

هر ردیف از FileTable نماینده‌ی یک فایل یا پوشه در File System است. ستون path_locator که از نوع hierarchyid است نشان‌دهنده‌ی مسیر یک فایل یا پوشه است. hierarchyid که از SQL Server 2008 معرفی شده است؛ بهترین نوع داده برای نگه‌داری ارتباط ساختار سلسله‌مراتبی مانند چارت سازمانی، درخت تجهیزات یک کارخانه و یا در همین نمونه درخت فایل‌ها و پوشه‌ها است. پس می‌توانیم از همه‌ی امکانات hierarchyid در FileTable نیز برخوردار شویم. این‌که این فایل به ترتیب در چه پوشه‌هایی قرار گرفته است یا این‌که این پوشه شامل چه فایل‌ها یا پوشه‌هایی خواهد بود. این‌که پوشه‌های هم‌فرزند پوشه‌ی جاری کدام است و یا یا توابع مربوط به جابه‌جایی فایل‌ها و پوشه‌ها.

دنباله دارد...

مطالب
WatIn - Web Application Testing in .Net
معرفی:
امروزه تست کردن کدها به دلیل وجود ابزارهای مختلف زیادی، کار آسانی شده است. اما بعضی‌ها در web application ها، یکی از تست‌هایی را که خیلی هم مهم است را فراموش می‌کنند که آن هم تست UI است. شما را در این مقاله با یکی از روش‌های خوب تست UI آشنا خواهم کرد. ابزارهای زیادی برای تست UI وجود دارد که کار کردن با آنها نه تنها زمان بر بلکه بسیار خسته کننده می‌باشند و به خاطر همین خیلی‌ها از انجام تست UI صرف نظر می‌کنند.
WatIn چیست؟
WatIn مخفف Web Application Testing in .Net می‌باشد؛ که یک فریم ورک تست web application‌ها است. WatIn این اجازه را به شما می‌دهد که با استفاده از IE ویا FireFox عناصر داخل صفحات را مقدار دهی کنید و یا حتی رویدادی را برای عناصر فراخوانی کنید.
شروع کار با WatIn:
در زیر یک نمونه از کار با WatIn را می‌توانید مشاهده کنید:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).TypeText("WatiN");
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).Click();
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
WatIn یک فریم ورک کاربر پسند است و در ادامه متوجه می‌شوید که استفاده از این فریم ورک چه مزایایی دارد. برای نصب، WatIn را می‌توانید از اینجا دانلود کنید ویا اگر خواستید می‌توانید با NuGet هم این فریم ورک را دانلود کرده و نصب نمایید. برای شروع کار با Watin باید reference هایی را به پروژه تان اضافه کنید که یکی از این reference‌ها WatiN.Core.dll می‌باشد و برای استفاده از IE ویا FireFox باید فضای نام Watin.Core را اضافه کنیم. Watin چند فضای نام دیگری را هم به همراه دارد که در زیر به توضیح مختصری از آن‌ها می‌پردازیم:

1- Watin.Core.DialogHandlers: این فضای نام این امکان را به شما می‌دهد تا دیالوگ هایی را که مرورگر می‌تواند به کاربر نمایش دهد، مدیریت کنید. از handler‌های این فضای نام AlertDialogHandler، ConfirmDialogHandler، FileUploadDialogHandler، PrintDialogHandler و LoginDialogHandler می‌باشد.
2- Watin.Core.Exceptions: این فضای نام دارای یک سری exception می‌باشد و این امکان را به ما می‌دهد تا یک سری رفتارهای ناخواسته را کنترل کنیم. بعضی از این exception‌ها ElementNotFoundException، IENotFoundException، TimeoutException و WatinException می‌باشد.
3- Watin.Core.Logging: این فضای نام کلاس هایی را در اختیار ما می‌گذارد تا بتوانیم عملیاتی را که در کدمان انجام می‌دهیم log کنیم.

مثالی از watin که در بالا نشان دادیم به این صورت عمل می‌کند که مرورگر IE را باز کرده و به سایت google خواهد رفت. در این صفحه جعبه متنی یا TextBox با نام "q" را پیدا کرده و عبارت "Watin" را در آن تایپ می‌کند و همچنین Buttonی با نام "btnG" پیدا کرده و آن را کلیک می‌نماید و در آخر بررسی می‌کند که در مرورگر متنی شامل WatIn وجود دارد یا خیر.
مشاهده کردید که به همین سادگی یک تست UI نوشتیم. به نظر شما جالب نبود؟ فرض کنید که اگر می‌خواستید با مثلا Microsoft Test Manager این کار را انجام دهید چه دردسرهایی را باید تحمل می‌کردید. حالا تست UI برای همه برنامه نویس‌ها جذاب خواهد شد.
به جای مثال بالا می‌توانیم به صورت زیر هم عمل کنیم:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).Value="WatiN";
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).ClickNoWait();
    Thread.Sleep(3000);
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
تفاوت کد دوم با کد اول این است چون در کد اول از متد TypeText استفاده کردیم یک مقدار سرعت تست را پایین می‌آورد ولی اگر از Value ویا از SetAttribute استفاده کنیم دیگر عمل تایپ را انجام نداده و مقدار را مستقیما در مقدار TextField قرار می‌دهد. شاید بپرسید چرا بعد از متد ClickNoWait چند ثانیه صبر می‌کنم؟ چون صفحه برای اینکه بارگذاری شود و نتیجه جستجو را نشان دهد کمی طول کشیده و Assert.IsTrue شما Failed می‌شود. البته به جای Thread.Sleep می‌توانیم از متدهای مربوط به Watin هم استفاده کنیم مانند WaitUntilComplete ویا از WaitUntilContainsText.
مطالب
توزیع پروژه‌های ASP.NET MVC بدون ارائه فایل‌های View آن
پروژه دیگری از آقای David Ebbo (عضو تیم ASP.NET که پیشتر با پروژه T4 MVC آن در این سایت آشنا شده‌اید)، جهت کامپایل کامل فایل‌های View و ارائه پروژه نهایی ASP.NET MVC بدون نیاز به ارائه پوشه Views آن به نام Razor Generator وجود دارد که در ادامه خلاصه‌ای از نحوه استفاده از آن‌را مرور خواهیم کرد.

الف) ابتدا افزونه Razor Generator را از اینجا دریافت و نصب کنید.
ب) سپس به پروژه MVC خود بسته NuGet زیر را اضافه نمائید:
 PM> Install-Package RazorGenerator.Mvc
در این حالت باید پروژه پیش فرض، همان وب سایت MVC شما انتخاب گردد:


با اضافه کردن این بسته NuGet تغییرات زیر به پروژه جاری اعمال خواهند شد:
  - ارجاعی به اسمبلی RazorGenerator.Mvc.dll به پروژه اضافه خواهد شد.
  - در پوشه App_Start، فایلی به نام RazorGeneratorMvcStart.cs اضافه گردیده و کار تنظیم موتور View مخصوص کار با Viewهای کامپایل شده را انجام می‌دهد.

ج) پس از نصب بسته NuGet یاد شده در همان خط فرمان پاورشل نوگت دستور زیر را صادر کنید:
 PM> Enable-RazorGenerator
و ... همین!

پس از انجام اینکار، دو کار صورت خواهد گرفت:
  - برای تمام Viewهای برنامه، فایل cs متناظری تولید می‌شود که ذیل فایل‌های View قابل مشاهده است.
  - گزینه Custom tool این Viewها نیز به RazorGenerator تنظیم می‌شود.


بدیهی است اگر از دستور Enable-RazorGenerator استفاده نکنید، نیاز خواهید داشت تا تنظیم گزینه Custom tool به RazorGenerator کلیه Viewها را دستی انجام داده و اگر فایل cs متناظر با View تولید نشد روی فایل view کلیک راست کرده و گزینه run custom tool را انتخاب کنید. اما دستور Enable-RazorGenerator کار را بسیار ساده می‌کند.

مزایا:
  - در عمل موتور ASP.NET همین کارها را در زمان اولین بار اجرای Viewها(ی کامپایل نشده) در پشت صحنه انجام می‌دهد. بنابراین با این روش زمان آغاز برنامه سریعتر می‌شود.
  - دیگر نیازی به توزیع فایل‌های cshtml نخواهید داشت.
  - خطایابی Viewها نیز ساده‌تر می‌شود. از این جهت که کامپایل آن‌ها به زمان اجرا موکول نخواهد شد.

یک سری قابلیت‌های دیگر نیز به همراه این پروژه است مانند انتقال Viewها به یک اسمبلی دیگر و یا استفاده از MSBuild برای انجام عملیات که می‌توانید آن‌ها را در Wiki پروژه Razor Generator مطالعه کنید. انتقال Viewها به یک اسمبلی دیگر هرچند در این روش کاملا ممکن شده و کار می‌کند اما صفحه dialog افزودن یک view جدید مهیا در کلیک راست بر روی اکشن متدهای یک کنترلر را غیرفعال می‌کند که در عمل آنچنان جالب نیست.


یک نکته مهم:
اگر در آینده بسته NuGet و افزونه یاد شده را به روز کردید نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:
 PM> Redo-RazorGenerator
به این ترتیب بر اساس ساختار و کدهای جدید RazorGenerator، کلیه فایل‌های cs تولید شده مجددا به روز و تولید خواهند شد.


فایل‌های Helper قرار گرفته در پوشه App_Code

اگر HTML Helperهای خود را توسط فایل‌های Razor قرار گرفته در پوشه App_Code تولید می‌کنید، پس از اجرای دستور Enable-RazorGenerator، برای این موارد نیز فایل‌های cs متناظری تولید می‌شود. با این تفاوت که Build Action آن‌ها بر روی Compile قرار ندارند که این مورد را باید دستی تنظیم کنید. همچنین حین استفاده از این توابع کمکی نیاز است فضای نام مرتبط را نیز در ابتدای فایل View خود ذکر کنید مثلا:
 @using MvcViewGenTest2.app_code
البته با استفاده از Razor Generaor دیگر نیازی به استفاده از پوشه App_Code نخواهد بود؛ از این جهت که کار کامپایل خودکار، به زمان اجرا موکول نخواهد شد. بنابراین اینبار در هر جایی که علاقمند بودید می‌توانید این فایل‌های کمکی را تولید و کامپایل کنید. فقط ذکر فضای نام مرتبط را در ابتدای View خود فراموش نکنید.


حذف فایل RazorGeneratorMvcStart.cs
 اگر علاقمند به استفاده از فایل پیش فرض RazorGeneratorMvcStart.cs نیستید و می‌خواهید موتورهای View اضافی را حذف کنید، ابتدا فایل RazorGeneratorMvcStart.cs را حذف کرده و سپس در فایل global.asax.cs تغییر زیر را اعمال نمائید:
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using System.Web.WebPages;
using RazorGenerator.Mvc;

namespace MvcViewGenTest2
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();

            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

            // Adding PrecompiledMvcEngine
            var engine = new PrecompiledMvcEngine(typeof(MvcApplication).Assembly);
            ViewEngines.Engines.Clear();
            ViewEngines.Engines.Add(engine);
            VirtualPathFactoryManager.RegisterVirtualPathFactory(engine);
        }
    }
}
مطالب
توابع Window و مساله های آماری running total و runnning average
مقدمه و شرح مساله
توسط ویژگی‌های جدیدی که در نسخه 2012 به بحث window افزوده شد می‌توانیم مسالهای running total و running average را به شکل بهینه ای حل کنیم.
ابتدا این دو مساله را بدون بکارگیری ویژگی‌های جدید، حل نموده و سپس سراغ توابع جدید خواهم رفت.

قبل از هر چیزی لازم است جدول زیر ساخته شود و داده‌های نمونه در آن درج شود:
create table testTable
(
day_nbr integer not null primary key clustered,
value integer not null check (value > 0)
);
insert into testTable
values (10, 7), (20, 15), (30, 3), (40, 9), (50, 17), (60, 25), (70, 10);

مساله running total بسیار ساده است، یعنی جمع مقدار سطر جاری با مقادیر سطرهای قبلی (بر اساس یک ترتیب معین)
running average هم مشابه به running total هست با این تفاوت که میانگین مقادیر سطرجاری وسطرهای قبلی محاسبه می‌شود.


و نتیجه به صورت نمودار:



راه حل در SQL Server 2000
توسط دو correlated scalar subquery در ماده SELECT می‌توانیم مقادیر دو ستون مورد نظر با محاسبه کنیم:
select *,
       runningTotal = (select sum(value)
                         from testTable
                        where day_nbr <= t.day_nbr),
       runningAverage = (select avg(value)
                           from testTable
                          where day_nbr <= t.day_nbr)
  from testTable t;



اگر به نقشه اجرای این query نگاه کنید گره(عملگر) inner join دو بار بکار رفته است (به وجود دو subquery)، که این عدد در روش توابع تجمعی window به صفر کاهش پیدا خواهد کرد



راه حل در SQL Server 2005

توسط cross apply به سادگی می‌توانیم دو subquery که در روش قبل بود را به یکی کاهش دهیم:
select *
  from testTable t
       cross apply (select sum(value) as runningTotal,
                           avg(value) as runningAverage
                      from testTable
                     where day_nbr <= t.day_nbr)d;


این بار تنها یک عملگر inner join در نقشه اجرای query مشاهده می‌شود:

 


راه حل در SQL Server 2012
با اضافه شدن برخی از ویژگی‌های استاندارد به ماده OVER مثل rows و range شاهد بهبودی در عملکرد query‌ها هستیم.
یکی از کاربردهای توابع تجمعی window حل مساله running total و running average است.
به تصویر زیر توجه کنید، همانطور که در قبل توضیح دادم ما به سطرجاری و سطرهای پیشین نیاز داریم تا اعمال تجمعی (جمع و میانگین) را روی مقادیر بدست آمده انجام دهیم. در تصویر زیر سطرجاری و سطرهای قبلی به ازای هر سطری به وضوح قابل مشاهده است، مثلا هنگامی که سطر جاری برابر با روز 30 است ما خود سطر جاری (current row) و تمام سطرهای پیشین و قبلی (unbounded preceding) را نیاز داریم.


و اکنون query مورد نظر
select *, sum(value) over(order by day_nbr rows between unbounded preceding and current row) as runningTotal,
          avg(value) over(order by day_nbr rows between unbounded preceding and current row) as runningAverage
from testTable

در نقشه اجرای این query دیگر خبری از عملگر inner join نخواهد بود که به معنای عملکرد بهتر query است.
 

مطالب
نکاتی در باب T-SQL
در این مطلب قصد دارم به نکاتی ساده  در T-SQL بپردازم، امیدوارم مفید واقع شود.

1- تفاوت (*)Count و (Count(column
در (*)Count ، همه Row‌ها و مقادیرشان مورد جستجو قرار می‌گیرد، اما در  (Count(column فقط مقادیر غیر Null ستون مورد نظر،مورد جستجو قرار می‌گیرد.
مثال:
Create Table Test(ID int,Firstname varchar(20));

Insert Into Test (ID,Firstname) Values(1,'K');
Insert Into Test (ID,Firstname) Values(2,'B');
Insert Into Test (ID) Values(3);
با اجرای Query زیر خواهیم داشت:
Select COUNT(*) From Test
خروجی آن 3 می‌باشد.
اما با اجرای Query زیر خواهیم داشت:
Select COUNT(Firstname) From Test
خروجی آن 2 میباشد، چون با توجه به سه رکوردی که در جدول Test درج شده بود، رکورد سوم برای فیلد Firstname با مقدار Null پر شده است.
  • هرگاه در اجرای Count ،هدفتان بدست آوردن تعداد ستون خاصی است، از (Count(column استفاده نمایید.
2- بوسیله Script‌های زیر می‌توانیم عدد صفر تولید نماییم.
select count(cast(null as int))
select count(*) where 'a'='b'
select €
select ¥
select £
Select $ 
select count(*)-count(*)
select Ascii('A')-Ascii('A')
select LEN('')
3- با یک Select ساده می‌توان نام ستون و مقدار را کنار هم نوشت و مشاهده نمود.

در مثال بالا مقادیر ستونها، عددی در نظر گرفته شده است، چنانچه تمایل به نمایش حروف داشته باشید، کافیست کاراکترهای حرفی را بین سنگل کوتیشن قرار دهید، همانند شکل زیر:

4- دو روش پیشنهادی برای تشخیص عدد بزرگتر از بین دو عدد
  • روش اول 
      ابتدا به فرمول زیر توجه نمایید:
(a+b)+ABS(a-b)
      حاصل جواب فرمول،برابر است با دو برابر عدد بزرگتر،بنابراین اگر حاصل فوق را ضربدر عدد 0/5 نماییم،عدد بزرگتر بدست خواهد آمد. در نتیجه خواهیم داشت:
0.5(a+b)+ABS(a-b)
 با اجرای Script زیر خروجی عدد 90.34 می‌باشد:
DECLARE @Value1 DECIMAL(5,2) = 80.22
DECLARE @Value2 DECIMAL(5,2) =90.34
SELECT (0.5 * ((@Value1 + @Value2) + ABS(@Value1 - @Value2))) AS MaxColumn  
اشکال در این روش این است که، اگر مقدار یکی از اعداد Null باشد،ماکزیمم بین دو عدد Null نمایش داده خواهد شد.
  • روش دوم
DECLARE @Value1 DECIMAL(5,2) = 9.22
DECLARE @Value2 DECIMAL(5,2) = 8.34
SELECT CASE WHEN @Value1 > @Value2 THEN @Value1 ELSE @Value2 END AS MaxColumn

در این روش اگر مقدار یکی از اعداد Null باشد،ماکزیمم بین دو عدد، عدد غیر Null می‌باشد.

5- مشاهده مشخصات کلیه دیتابیس‌های موجود در SQL Server با استفاده از Sys.Databases .
Select * From sys.databases
خروجی بصورت زیر خواهد بود:



6- بوسیله دستور OUTPUT می‌توان خروجی Query‌های Delete،Update و Insert را مشاهده نمود:

مثال اول برای Query Delete :

در شکل، تک رکورد حذف شده را مشاهده می‌نمایید.

مثال دوم برای Query Update بصورت زیر میباشد:

در شکل، مقدار A، مقدار جدیدی است که بروز رسانی شده است و مقدار B مقداری است که مربوط به قبل از بروز رسانی می‌باشد.

مثال سوم برای Query Insert بصورت زیر میباشد:

موفق باشید.

مطالب
6# آموزش سیستم مدیریت کد Git : استفاده به صورت محلی (بخش دوم)
در قسمت قبل برخی از دستورات مورد نیاز برای کار با git به صورت محلی گفته شد. در اینجا به بخشی دیگر از این دستورات خواهیم پرداخت:

مشاهده تغییرات فایل‏ ها:

در بسیاری از موارد نیاز است تا بتوانیم تفاوت فایل‌های موجود در working tree و فایل‌های موجود در stage و repository را دریابیم. بدین منظور می‌توان از دستورات زیر استفاده کرد:
git log
برای مشاهده تغییرات فایل‌ها بین دو commit دلخواه از کد زیر استفاده می‌کنیم:
git diff

تذکر: در اغلب موارد می‌توانید تنها از چند مقدار اول SHA-1 برای آدرس‌دهی استفاده نمود. چون معمولا این کد به اندازه کافی دارای تغییرات است.البته کار کردن با کد‌های SHA-1 ممکن است مشکل باشد؛ به همین جهت می‌توان از دستور زیر نیز برای مشاهده تغییرات استفاده نمود:
git diff HEAD~[number]..HEAD~[number]

توجه کنید که کلمه HEAD اشاره به وضعیت جاری head دارد و عدد number اختلاف آن را با وضعیت جاری مشخص می‌نماید. به عنوان مثال در شکل زیر ما می‌خواهیم اختلاف فایل‌ها را بین ۲ دستور commit با مقادیر 9da  و  e0e را مشخص نماییم. همانطور که ملاحظه می‌کنید اولی اشاره به وضعیت جاری head و دومی وضعیت قبلی head است. بنابراین ما از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
git diff HEAD~1..HEAD

همچنین اگر بخواهیم اختلاف فایلی را در working tree و stage ببینیم، کافی است که از دستور زیر استفاده کنیم:
git diff --staged [filename]
در صورتی‌که در تنظیمات git، نرم افزار پیش فرضی را برای نمایش اختلاف فایل‌ها تعیین نکرده باشید، git اختلاف فایل‌ها را خود نمایش می‌دهد. اما از آنجاییکه این نمایش چندان مطلوب نیست، بهتر است از دستور زیر برای تنظیم نمایش اختلاف فایل‌ها در نرم افزار دیگری استفاده کنید: 
git config --global diff.external <path_to_wrapper_script>
تنظیمات مورد نیاز برای این کار در اینجا گفته شده است.
تذکر: راه حل ساده برای این منظور نصب git extension است که در آموزش نصب گفته شد.

تنظمیم git برای صرفنظر کردن از برخی فایل‌ها:

اگراز دستوراتی نظیر . add استفاده کنید متوجه خواهید شد در بعضی موارد نیازی ندارید که تمامی فایل‌های موجود در working tree به repository اضافه شوند. فایل‌ها در git به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ برخی که در حال حاضر دنبال شده و برخی که git تغییرات آنها را دنبال نمی‌کند. در صورتیکه بخواهید فایلی که تغییرات آن دنبال نمی‌شود را به طور کلی حذف کنید، می‌توانید از دستور clean استفاده کنید. دو اصلاح کننده معروف این دستور n- برای نمایش آنکه چه فایل هایی حذف خواهند شد و -f برای اجبار در حذف آنها:

git clean -n [filename]

git clean -f [filename]

اما در برخی موارد نیاز است که فایل‌ها وجود داشته باشند، اما تنها git تغییرات آن‌ها را دنبال نکند، نه آنکه مانند دستور بالا آنها را از working tree نیز حذف نماید. بدین منظور git از فایل بی‌نامی با پسوند gitignore. استفاده می‌کند این فایل از عبارات منظم به شکل بسیار محدودی پشتیبانی می‌کند. در ادامه برخی از دستوراتی را که می‌توان برای حذف برخی فایل‌ها در این فایل نوشت را مشاهده خواهید کرد:
۱ مجموعه: مثال [adgJHn]
۲ بازه: [9-0] یا [a-z]
۳ حذف یک دایرکتوری با نوشتن آدرس آن و قرار دادن / (البته توجه کنید که با این کار sub directory‌ها هنوز هم track خواهند شد)
می‌توان با استفاده از علامت !  برخی از فایل‌ها و یا دایرکتوری‌ها را مستثنی کرد
می‌توان این تنظیمات را در فایلی با نام دلخواه ذخیره کرد و سپس با استفاده از دستور زیر آن‌ها را به صورت global یا سراسری اعمال نمود:
git config global core.excludesfile [path and filename]
توجه کنید که git تغییرات پوشه‌های خالی را دنبال نمی‌کند بنابراین اگر قصد دارید پوشه‌ای در repository ذخیره شود یک فایل temp در آن ایجاد کنید
چند مثال:
اگر بخواهید فایل‌های باینری داخل فولدر bin در repository ذخیره نشوند این خط را در این فایل اضافه می‌کنیم:
bin/
هیچ فایلی با پسوند txt را در نظر نگیر:
*.txt
هیچ فایلی را با پسوند txt در فولدر bin در نظر نگیر
/bin/*.txt
هیچ فایلی با پسوند txt را در نظر نگیر به جز readme1.txt

 *.txt
!readme1.txt
توجه کنید که هر آنچه بین دو علامت # قرار گیرد به عنوان توضیح در نظر گرفته می‌شود