مطالب
نرمال سازی اطلاعات کاربران در حین ثبت نام
شرایط دنیای واقعی، بسیار متفاوت است از طراحی‌های ساده‌ی اولیه‌ی ثبت نام. در طراحی‌های ساده، ایمیل، نام کاربری و بسیاری از اطلاعات دیگر باید منحصربفرد باشند. ایندکس منحصربفرد تعریف می‌کنید. قیود و اعتبار سنجی سمت سرور و سمت کاربر را اضافه می‌کنید. چقدر عالی! اما ... دنیای واقعی شکل دیگری را دارد!
یک روز با ایمیل username@gmail.com ثبت نام می‌کنند. فردا با ایمیل user.name@gmail.com ثبت نام خواهند کرد. پس فردا با ایمیل us.er.name@gmail.com و به همین ترتیب! امروز با نام «کاربر یک» ثبت نام می‌کنند. فردا با نام «کاربر  یک»! امروز با نام «مجید» ثبت نام می‌کنند، فردا با نام «مـجـــیـــد»! همچنین علاقه‌ی شدیدی هم به استفاده از ایمیل‌های fake دارند (راه حل).
بنابراین نیاز است اطلاعات کاربران را پیش از ثبت نام نرمال سازی کرد. برای مثال نقطه‌های ایمیل‌های جیمیل را حذف کرد؛ یا اگر اجازه داده‌اید که در بین کلمات نام کاربری، فاصله‌ای را وارد کنند، فقط یک فاصله مجاز باشد و یا اگر نامی را ثبت می‌کنید، به فکر حالت‌های کش آمده‌ی آن مانند «مـجـــــــــیــــــــــد» هم باید بود و آن‌را تبدیل به حالت اصلی‌اش کرد.


نرمال سازی ایمیل‌های gmail

تا جایی که اطلاع دارم، حداقل فیس بوک و جی‌میل، بکارگیری نقاط را در ایمیل‌ها مجاز می‌دانند. برای مثال ترکیب‌های زیر از دید gmail تنها یک ایمیل محسوب می‌شوند:
johndoe@gmail.com
john....doe@gmail.com
johndoe+spamsite@gmail.com

راه حل پیشنهادی:
public static string FixGmailDots(string email)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
        return string.Empty;
 
    email = email.ToLowerInvariant().Trim();
    var emailParts = email.Split('@');
    var name = emailParts[0].Replace(".", string.Empty).Replace("+", string.Empty);
    var emailDomain = emailParts[1];
 
    string[] domainsAllowedDots =
    {
        "gmail.com",
        "facebook.com"
    };
 
    var isFromDomainsAllowedDots = domainsAllowedDots.Any(domain => emailDomain.Equals(domain));
    return !isFromDomainsAllowedDots ? email : string.Format("{0}@{1}", name, emailDomain);
}
در اینجا بررسی می‌شود که آیا دومین ایمیل دریافتی از سمت جیمیل یا فیس بوک است؟ اگر بله، آنگاه نقطه‌ها و +‌های آن‌ها حذف می‌شوند.
این بررسی باید در حین ثبت نام و همچنین ویرایش اطلاعات کاربری جهت نرمال سازی اطلاعات اعمال شود.
اگر سایت‌های دیگری هم هستند که بکارگیری نقاط را مجاز می‌دانند، آرایه‌ی domainsAllowedDots را تکمیل کنید.


نرمال سازی ورود حروف ویژه

نرمال سازی ابتدایی ثبت نام کاربران در سایت جاری به صورت ذیل است:
 friendlyName = friendlyName.ApplyCorrectYeKe().RemoveDiacritics().CleanUnderLines().RemovePunctuation();
var trimmedFriendlyName = friendlyName.Trim().Replace(" ", "");
با ApplyCorrectYeKe آشنایی دارید؛ همان یک دست کردن ی و ک فارسی و عربی است.
RemoveDiacritics همان حذف اعراب از کلمات است است.
متد پاکسازی underlineهای ویژه یا همان نام‌های کش آمده، به صورت زیر است:
public static string CleanUnderLines(string text)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(text))
        return string.Empty;
 
    const char chr1600 = (char)1600; //ـ=1600
    const char chr8204 = (char)8204; //‌=8204
 
    return text.Replace(chr1600.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), "")
               .Replace(chr8204.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), "");
}
و متد RemovePunctuation :
 public static string RemovePunctuation(string text)
{
 return string.IsNullOrWhiteSpace(text) ? string.Empty : new string(text.Where(c => !char.IsPunctuation(c)).ToArray());
}

این موارد، «حداقل‌»هایی هستند که باید جهت نرمال سازی اطلاعات، در حین ثبت نام اعمال شوند.
مطالب
آموزش مفاهیم Data Warehouse

مفاهیم مقدماتی Data Warehouse :

OLTP   ( Online Transaction Processing ) : سیستم‌هایی می‌باشند که برای اهداف اصلی سازمان استفاده می‌شوند و این سیستم‌ها کار پردازش و ذخیره کردن داد‌ه‌ها را در OLTP Database انجام می‌دهند. مانند تمامی سیستم‌های ERP,MIS,…

OLTP Database  : پایگاه داده‌ی سیستم‌های OLTP می‌باشد. به طور معمول هر تراکنش کاربر در کمترین زمان ممکن برروی این سیستم‌ها ذخیره می‌گردد و در طول روز بار‌ها دستورات ( Insert/Update/Delete ) برروی آنها انجام می‌شود. این پایگاه‌های داده، همان Main Data ‌ها یا Source System ‌ها می‌باشند.

ETL  ( extract, transform, and load ) : مراحل انتقال داده از OLTP Database به پایگاه داده‌ی Stage می‌باشد. ETL سیستمی می‌باشد که توانایی اتصال به OLTP را دارد و اطلاعات را از OLTP واکشی می‌کند و به پایگاه داده‌ی Stage انتقال می‌دهد. سپس ETL داده‌ها را مجتمع ( integrates ) کرده و از Stage به DDS ( Dimensional Data Source ) انتقال می‌دهد .

Retrieves Data : عملیات واکشی داده‌ها طبق یک سری قوانین و قواعد می‌باشد .

برای انجام عملیات ETL دو روش وجود دارد

1. Data مجتمع ( Integrate ) و تمیز ( Data cleansing ) شود و در نهایت وارد Data Warehouse گردد.

2. Data وارد Data Warehouse گردد سپس مراحل مجتمع سازی و پاک سازی داده‌ها بر روی داده‌ها در خود Data Warehouse انجام گردد.

Consolidates Data : برخی شرکت‌ها داده‌های اصلی خودشان را در چندین پایگاه داده دارند. در این حالت برای انجام عملیات ETL باید داده‌ها تحکیم و مجتمع شوند و سپس در Data Warehouse  ذخیره شوند.

به طور کلی موارد زیر در فرایند   ETL در نظر گرفته می‌شود:

1. Data availability : برخی داده‌ها در یک سیستم وجود دارند ولی در سیستم دیگری وجود ندارند و یا تفاوت در نگهداری داده‌ها در سیستم‌های مختلف داریم. مثلا در یک سیستم آدرس در سه فیلد نگه داری می‌شود (کشور-شهر-آدرس) اما در سیستمی دیگر در دو فیلد(کشور-آدرس) نگه داری می‌شود. در این حالت باید ما در ETL راه کار هایی برای مجتمع کردن این موارد در نظر بگیریم.

2. Time ranges : در سیستم‌های مختلف امکان دارد بعد‌های زمانی مختلف باشد . مثلا در یک سیستم بررسی‌ها در بازه‌ی ساعتی و در سیستم دیگر بررسی‌ها در بازه‌ی روزانه یا ماهانه باشد . بنابر این در تجمیع داده‌ها باید این مورد مد نظر گرفته شود.

3. Definitions  : تعاریف در سیستم‌های مختلف می‌تواند متفاوت باشد. مثلا در یک سیستم، مبلغ کل فاکتور شامل مالیات می‌باشد ولی در سیستمی دیگر این مبلغ فاقد مالیات می‌باشد.

4. Conversion  : در فرآیند ETL باید باز از قواعد موجود در سیستم‌های مختلف آگاهی داشته باشیم. مثلا در یک سیستم ممکن است دما را به صورت سانتیگراد و در دیگری فارنهایت نگه داری کنند.

5. Matching : باید بررسی لازم را انجام دهیم که کدام داده مرتبط با کدام سیستم می‌باشد. به عبارت دیگر کدام سیستم مالک داده می‌باشد و دقیقا  داده‌ها در کدام سیستم معتبر‌تر می‌باشند. مثلا پرسنل، هم در سیستم حسابداری می‌باشند هم در سیستم پرسنلی؛ ولی معمولا داده‌های اصلی از سیستم پرسنلی می‌آیند.

Periodically : عملیات واکشی داده‌ها ( Retrieves Data ) و مجتمع سازی داده‌ها ( Consolidates Data ) در فرآیند   ETL فقط یکبار اتفاق نمی‌افتد و این مراحل در بازه‌های زمانی خاص تکرار می‌گردند. این واکشی و انتقال داده‌ها می‌تواند در روز چند بار تکرار شود یا می‌تواند چند روز یک بار اجرا گردد و این بستگی دارد به سیاست موجود در Data Warehouse .

DDS (Dimensional Data Source) (Data Warehouse) : یک پایگاه داده از نوع نرمال شده ( Normalized ) یا بعدی ( Dimensional ) می‌باشد. که داده‌های مجتمع شده و تمیز شده سیستم‌های OLTP را در خود جای داده است. این پایگاه داده برای واکشی‌های سیستم‌های آنالیز داده مورد استفاده قرار می‌گیرد. ورود اطلاعات در Data Warehouse به صورت Batch می‌باشد و به هیچ عنوان مانند پایگاه داده‌های OLTP ویرایش داده‌ها به صورت Online و هر زمان که داده‌ها تغییر می‌کنند، صورت نمی‌گیرد. اطلاعات در Data Warehouse معمولا به صورت تجمیع شده روزانه، ماهانه، فصلی یا سالانه می‌باشد. DDS ‌ها مجموعه ای از Dimensional Data Mart ‌ها هستند. و عمدتا به صورت denormalized می‌باشند.

Dimensional Data Mart : مجموعه ای از جداول Fact , Dimension می‌باشند که در یک بیزینس خاص باهم در ارتباط و مشترک می‌باشند.

dimensional data store schemas : طراحی‌های مختلفی از جداول Fact , Dimension در DDS وجود دارد که عبارتند از

1. Star schema : ساده‌ترین روش پیاده سازی Data Warehouse

2. Snowflake : در این روش جداول Dimension کمی نرمال سازی بیشتری دارند. سیستم‌های آنالیز داده با این روش بهتر کار می‌کنند.

3. Galaxy schemas : طراحی در این روش بسیار سخت و پیچیده می‌باشد. با این وجود فرایند ETL در این طراحی ساده‌تر انجام می‌شود.

نمونه‌ی طراحی Star به صورت زیر می‌باشد :

تفاوت‌های DDS و NDS :

1. در DDS ‌ها هیچ گونه نرمال سازی خاصی انجام نمی‌دهیم و عملا تمامی جداول را دینرمال کرده ایم، در حالی که در NDS تمامی جداول تا سطح سوم و گاهی تا سطح پنجم نرمال شده اند.

2. سرعت واکشی و پردازش کوئری‌ها روی DDS خیلی بیشتر از NDS ‌ها می‌باشد.

3. در صورتی که نیاز باشد Data Warehouse ‌های خیلی بزرگ طراحی کنیم با حجم بسیار زیاد توصیه می‌شود از NDS ‌ها استفاده شود در حالی که برای Data Warehouse ‌های کوچک و متوسط بهتر است از DDS ‌ها استفاده شود.

تصویر طراحی یک  (Enterprise Data Source = NDS) EDS در زیر آمده است :

History : جداول Data Warehouse میتوانند در طول زمان بسیار بزرگ شوند و دارای تعداد رکورد زیادی گردند. اینکه حداکثر داده‌های چند سال را در Data Warehouse نگه داری کنیم بستگی به سیاست‌های سازمانی دارد که سیستم OLAP برای آن تهیه می‌گردد. استفاده کردن از table partitioning می‌تواند در جبران افزایش تعداد رکورد کمک زیادی به ما بکند.

slowly changing dimension (SCD) : سه روش برای نگه داری سابقه‌ی تغییرات در جداول Dimension وجود دارد.

1. SCD type 1 : هیچ گونه سابقه‌ی تغییراتی را نگه داری نمی‌کنیم

2. SCD type 2 : سابقه‌ی تغییرات در ردیف‌ها نگه داری می‌شود. در این روش هر ردیف، شماره ردیف قبلی را دارد و تعداد نا محدودی از تغییرات را نگه داری می‌کنیم.

3. SCD type 3 : سابقه‌ی تغییرات در ستون‌ها نگه داری می‌شوند و فقط ردیف جاری و آخرین تغییرات را نگه داری می‌کنیم.

Query : فقط ETL حق تغییرات در Data Warehouse را دارد و کاربر نمی‌تواند Data Warehouse  را تغییر دهد. البته کاربران حق Query کردن از Data Warehouse را دارند.

دقت داشته باشید که کوئری‌های پیچیده در NDS ‌ها بسیار کندتر از همان کوئری در DDS می‌باشد.

Business Intelligence : مجموعه ای از فعالیت‌ها که در یک سازمان برای شناخت بهتر وضعیت Business آن سازمان انجام می‌شود. نتایج BI کمک بسیاری برای تصمیم گیری‌های تکنیکی و استراتژیکی درون سازمان می‌کند. همچنین کمک به بهبود فرایند‌های Business جاری می‌کند.

فعالیت‌های Business Intelligence در سه دسته بندی قرار می‌گیرند :

1. Reporting : گزارشاتی که از Data Warehouse گرفته می‌شود و به کاربر نمایش داده می‌شود و عمدتا این گزارشات به صورت tabular form می‌باشند.

2. OLAP : فعالیت‌های انجام شده روی MDB برای گرفتن گزارشات Drill-Down و ... می‌باشد.

3. Data mining : فرآیند واکشی و داده کاوی داده‌های درون سیستم می‌باشد، که منجر به کشف الگوها و رفتار‌ها و ارتباطات داده‌ها در سیستم می‌شود. توسط داده کاوی ما متوجه می‌شویم چرا برخی داده‌ها در سیستم تولید شده اند.

a. descriptive analytics : زمانی که از داده کاوی برای شرح وقایع گذشته و حال استفاده می‌شود.

b. predictive analytics : زمانی که از داده کاوی برای پیش بینی وقایع گذشته استفاده می‌شود.

Real time data warehouse  : به DW هایی گفته می‌شود که در کمترین زمان، تغییرات OLTP را در خود خواهند داشت. امروزه این نوع DW ‌ها تغییرات 5 دقیقه تا حداکثر 1 ساعت قبل را در خود دارند. برای دسترسی به چنین DW هایی دو راه زیر وجود دارد :

1. بر روی هر جدول، Trigger هایی باشد تا تغییرات را به DW انتقال دهد. (البته برای این منظور باید Business مربوط به ETL را در این تریگر‌ها نوشت)

2. سورس برنامه‌های اصلی کاربر ( OLTP ) تغییر کند تا علاوه بر OLTP Database ‌ها Data Warehouse را هم تغییر دهند.

روش‌های فوق بسیار روی سرعت و کارایی برنامه‌های اصلی تاثیر خواهند گذاشت.

NDS ( Normalize Data Source ) : در صورتی که طراحی Data Warehouse به صورت Dimensional نباشد و به صورت Normalize باشد، نوع Data Warehouse از نوع NDS می‌باشد.

روش ساخت MDB  :

OLTP Database -> ETL -> Stage Database ->  DDS (Dimensional Data Source = Data Warehouse) -> SSAS -> MDB

روش ساده‌تر ساخت Data Warehouse :

 

منظور از Source System  همان OLTP Database ‌ها می‌باشد.

به خاطر داشته باشید که Source System ‌ها جزئی از Data Warehouse نمی‌باشند.

از کاربرد‌های Data Warehouse می‌توان به موارد زیر اشاره کرد

1. Data Mining

2. استفاده در گزارشات

3. تجمیع داده ها

Data Mining کمک به درک بهتر Business جاری در سازمان می‌کند. همچنین منجر به کشف دانش از درون داده‌ها می‌شود.

برای Data Mining می‌توانید از انواع پایگاه داده‌های موجود مانند رابطه ای ، سلسله مراتبی و چند بعدی استفاده کرد . حتا می‌توان از فایل‌های XML , Excel نیز استفاده کرد.

Customer Relationship Management (CRM) :

منظور از مشتری، مصرف کننده‌ی سرویسی است که سازمان شما ارایه می‌کند. یک سیستم CRM شامل تمامی برنامه ایی می‌باشد که تمام فعالیت‌های مشتری را پشتیبانی می‌کند.

Operational Data Store (ODS) :

این پایگاه داده به صورت رابطه ای و نرمال شده می‌باشد و شامل تمامی اطلاعات پایگاه داده ای OLTP می‌باشد که در این پایگاه داده مجتمع شده اند. تفاوت ODS با Data Warehouse در این می‌باشد که داده‌ها در ODS با هر Transaction به روز می‌شوند (سرعت بروز رسانی اطلاعات در ODS بالاتر از DW می‌باشد).

Master Data Management (MDM)  :

در یک نگاه می‌توان داده‌ها را به دو دسته تقسیم کرد

1. transaction data

2. master data

transaction data : شامل داده ای transactional در سیستم‌های OLTP می‌باشد.

master data : توضیح دهنده‌ی Business جاری در سازمان می‌باشد.

برای تشخیص این دو نیاز است Business سازمان را به خوبی شناسایی نمایید. به عبارت دیگر رویداد‌های Business ی همان transaction data می‌باشند و master data شامل پاسخ‌های این سوال‌ها می‌باشد. چه کسی، چه چیزی و کجا در مورد Business transaction .

Customer data integration (CDI) : عبارت است از MDM در رابطه با مشتری داده ها. کار این قسمت عبارت است از واکشی، پاک سازی ، ذخیره سازی ، نگه داری و به اشتراک گذاشتن داده ای مشتری می‌باشد.

Unstructured Data : داده ای ذخیره شده در پایگاه داده ، structured Data می‌باشند و داده هایی مانند عکس و فیلم و صوت و ...

Service-Oriented Architecture (SOA) : یک متد ساخت برنامه می‌باشد که در این روش تمامی اجزا برنامه به صورت ماژول هایی دیده می‌شود که در آنها ارتباطات با دیگر سیستم‌ها به صورت سرویس می‌باشد و این زیر سیستم‌ها را می‌توان در پروژه‌های مختلف به کار برد.

Real-Time Data Warehouse : DW هایی که توسط ETL به روز می‌شوند در هنگامی که یک Transaction روی OLTP اتفاق می‌افتد.

مراحل انتقال داده از OLTP Database به MDB به صورت زیر می‌باشد.

Data quality : مکانیسم اطمینان بخشی از این که در DW دادهای مناسب و درست وارد می‌شوند. به عبارت دیگر DQ همان firewall برای DW در مقابل داده‌های نامناسب می‌باشد.

برای بهتر مشخص شدن مکان DQ شکل زیر را در نظر بگیرید

نحوه‌ی حرکت داده ای از OLTP به MDB اولین چیزی می‌باشد که شما باید به آن فکر کنید و برای آن روشی را انتخاب نمایید قبل از ساخت   Data Warehouse .

چهار روش برای معماری انتقال اطلاعات از OLTP به DW وجود دارد (البته به عنوان نمونه و شما می‌توانید از روش‌های دیگر و طراحی‌های مختلف و ترکیبی نیز بهره ببرید)

1. single DDS : در این روش فقط Stage , DDS وجود دارد.

2. NDS + DDS : در این روش علاوه بر Stage,DDS از NDS نیز استفاده می‌شود.

3. ODS + DDS : در این روش از Stage,ODS,DDS استفاده می‌گردد.

4. federated data warehouse (FDW ) : استفاده از چندین DW که با هم تجمیع شده اند.

تصویر Single DDS :

تصویر NDS + DDS :

تصویر ODS + DDS :

تصویر federated data warehouse (FDW ) :

منبع : Building a Data Warehouse With Examples in SQL Server  انتشارات Apress

مطالب
سازگار کردن لینک‌های قدیمی یک سایت با ساختار جدید آن در ASP.NET MVC
اگر پیشتر سایتی را در آدرس مشخصی در اینترنت داشته‌اید و اکنون تنها نرم افزار آن تغییر کرده است، اما نحوه ارائه خدمات آن خیر، لازم است بتوانید شرایط ذیل را مدیریت کنید:
- موتورهای جستجو مدام اطلاعات قبلی خود را به روز می‌کنند. اگر آدرس قبلی مقاله‌ای در سایت شما http://site/year/month/day/title بوده، برای نمونه گوگل هر از چندگاهی مجددا به این آدرس مراجعه می‌کند تا حداقل مطمئن شود وجود خارجی دارد یا خیر (این نکته را از لاگ‌های خطای سایت استخراج کردم).
- سایت‌های زیادی هستند که پیشتر به سایت شما و مطالب آن لینک داده‌اند. نمی‌توانید از آن‌ها درخواست کنید لطفا بانک اطلاعاتی خود را به روز کنید.
- اگر فید قبلی سایت شما http://site/feeds/posts بوده و اکنون چیز دیگری است، باز هم نمی‌توانید از همه درخواست کنید اطلاعات خود را به روز کنند. عده‌ای اینکار را خواهند کرد و تعداد زیادی هم خیر.

برای مدیریت یک چنین مواردی می‌توان از امکانات مسیریابی موجود در ASP.NET MVC استفاده کرد؛ که نمونه‌ای عملی از آن‌را جهت سازگاری سایت جاری با هاست قبلی آن (بلاگر) در ادامه مطالعه خواهید نمود:

الف) سازگار سازی لینک‌های قدیمی برچسب‌های سایت با ساختار جدید آن
در بلاگر آدرس‌های برچسب‌ها، به صورت http://site/search/label/name تعریف شده است. در سایت جاری برچسب‌ها توسط کنترلر Tag مدیریت می‌شوند. برای هدایت آدرس‌های قدیمی (موجود در موتورهای جستجو یا ثبت شده در سایت‌هایی که به ما لینک داده‌اند) می‌توان از تعریف مسیریابی ذیل در فایل global.asax استفاده کرد:
routes.MapRoute(
                "old_bloger_tags_list", // Route name
                "search/label/{name}", // URL with parameters
                new { controller = "Tag", action = "Index", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );
به این ترتیب به صورت خودکار تمامی آدرس‌های شروع شده با http://site/search/label پالایش شده و سپس قسمت name آن‌ها جدا سازی می‌شود. این نام به متدی به نام Index در کنترلر Tag که دارای پارامتری به نام name است ارسال خواهد شد.

ب) از دست ندادن خوانندگان قدیمی فیدهای سایت
دو نوع فید کلی در بلاگر وجود دارد: http://site/feeds/posts/default و http://site/feeds/comments/default؛ اما در سایت جاری فیدها توسط کنترلری به نام Feed ارائه می‌شوند. برای سازگار سازی آدرس‌های قدیمی و هدایت آن‌ها به صورت خودکار به کنترلر فید می‌توان از دو تعریف مسیریابی ذیل استفاده کرد:
routes.MapRoute(
                "old_bloger_posts_feeds_list", // Route name
                "feeds/posts/default", // URL with parameters
                new { controller = "Feed", action = "Posts", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );

routes.MapRoute(
                "old_bloger_comments_feeds_list", // Route name
                "feeds/comments/default", // URL with parameters
                new { controller = "Feed", action = "Comments", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );            
در اینجا دو آدرس ذکر شده به کنترلر Feed و متدهای Posts و Comments آن هدایت خواهند شد و به این نحو کاربران قدیمی سایت هیچگونه تغییری را احساس نکرده و باز هم فیدخوان‌های آن‌ها، بدون مشکل کار خواهند کرد.

ج) پردازش لینک‌های قدیمی مطالب سایت و هدایت آن‌ها به آدرس‌های جدید
این مورد اندکی مشکل‌تر از موارد قبلی است:
routes.MapRoute(
                "old_bloger_post_urls",
                "{yyyy}/{mm}/{title}",
                new { controller = "Post", action = "OldBloggerLinks" },
                new { yyyy = @"\d{4}", mm = @"\d{1,2}" }
            );
برای نمونه آدرس مقاله‌ای مانند http://site/2012/05/ef-code-first-15.html را درنظر بگیرید. سه قسمت سال، ماه و عنوان آن، حائز اهمیت هستند. این‌ها را در اینجا به کنترلر Post و متد OldBloggerLinks آن هدایت خواهیم کرد. همچنین برای سال و ماه آن نیز قید تعریف شده است. سال عددی 4 رقمی است و ماه عددی یک تا دو رقمی.
کدهای متد OldBloggerLinks را در اینجا مشاهده می‌کنید:
        public virtual ActionResult OldBloggerLinks(int yyyy, int mm, string title)
        {
            var oldUrl = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "https://www.dntips.ir/{0}/{1}/{2}", yyyy, mm.ToString("00"), title);
            var blogPost = _blogPostsService.FindBlogPost(oldUrl);
            if (blogPost != null)
                return RedirectToActionPermanent(actionName: ActionNames.Index, controllerName: MVC.Post.Name,
                                                 routeValues: new { id = blogPost.Id, name = blogPost.Title.GetPostSlug() });
            return this.Redirect("/");
        }
در اینجا چون ساختار لینک‌ها کلا تغییر کرده است، ابتدا بر اساس پارامترهای دریافت شده، لینک قدیمی بازسازی می‌شود. سپس به بانک اطلاعاتی مراجعه شده و لینک قدیمی به همراه شماره مطلب مرتبط با آن یافت می‌شود (یک فیلد oldUrl برای مطالب قدیمی در بانک اطلاعاتی وجود دارد). در آخر هم به کمک متد  RedirectToActionPermanent آدرس رسیده به آدرس جدید مطلب در سایت ترجمه و هدایت خواهد شد. Permanent بودن آن برای به روز رسانی خودکار اطلاعات موتورهای جستجو مفید است.


نتیجه گیری
به کمک امکانات مسیریابی توکار ASP.NET MVC می‌توان ساختار قدیمی یک سایت را به ساختار جدید آن ترجمه کرد. به این ترتیب لینک‌های قدیمی ثبت شده در صدها سایت اینترنتی که به سایت ما اشاره می‌کنند، مجددا بدون مشکل قابل استفاده بوده و همچنین موتورهای جستجو نیز امکان به روز رسانی اطلاعات خود را خواهند یافت.

مطالب
آشنایی با Feature Toggle - بخش اول
فرض کنید میخواهید برای بخش‌هایی از نرم افزاری که طراحی کرده‌اید ، امکانی را در نظر بگیرید که بتوانید زمانیکه نرم افزار در حال استفاده‌است، قابلیت‌هایی از آن‌را فعال یا غیرفعال نمایید؛ بدون اینکه نرم افزار از دسترس خارج شود. Feature Toggle که تحت عنوان Feature Flag هم شناخته می‌شود همین امکان را برای ما به ارمغان می‌آورد و ما را قادر می‌سازد تا قابلیت‌هایی را از نرم افزار، فعال یا غیرفعال کنیم، بدون اینکه نیاز باشد نرم افزار از دسترس مشتریان خارج شود و یا نیاز باشد نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار  منتشر شود. برای مثال قابلیت ثبت نام کاربران را در بازه‌های خاصی غیرفعال کنیم و یا فرض کنید قابلیت جدیدی به نرم افزار اضافه کرده‌اید و میخواهید بعد از پابلیش، در یک بازه زمانی که نرم افزار شما بازدید کننده‌های کمتری دارد، آن‌را موقتا فعال کنید، نتیجه خروجی را ببینید و سپس آن را غیر فعال نمایید. در ادامه این مقاله سعی خواهیم کرد ابتدا با یک مثال ساده با این قابلیت آشنا شویم و سپس به معرفی یکی از کتابخانه‌های محبوب در این زمینه بپردازیم.
Feature Toggle چیزی بیشتر از یک دستور IF نیست، اگر شرط مورد نظر برقرار بود، کد را اجرا میکند، در غیر اینصورت از اجرای آن بخش صرف نظر میکند.
IF (currentYear<2023){
alert('Wear a mask!');
}
در قطعه کد فوق، سال جاری را چک کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر سال جاری کمتر از سال 2023 بود، به بازدید کننده یک پیغام را نمایش دهیم. حال فرض کنید بیماری کرونا، پیش از سال 2023 از بین برود، ولی طبق این شرط همچنان پیغام به کاربران نمایش داده میشود. میتوانیم فعال و غیر فعال بودن نمایش این پیغام را یا از دیتابیس و یا از فایل appsetting.json  بخوانیم که در این حالت  به صورت زیر می‌باشد :
var showCoronaAlert=_cofiguration.GetValue<bool>("Features:showCoronaAlert"); // or read this from Database
If(showCoronaAlert){
alert(Wear a amask!);
}
در این روش بجای اینکه تاریخ را چک کنیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم که آیا پیغامی نمایش داده شود یا نه، وضعیت نمایش آن را از فایل تنظیمات و یا دیتابیس خوانده‌ایم. در این حالت دیگر نیازی به تغییر و انتشار نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار نیست و فقط کافی‌است مقدار مربوط به نمایش پیغام را در دیتابیس و یا فایل تنظیمات، به روزسانی نماییم.

 کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement
کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement  توسط تیم اژور پیاده سازی و نوشته شده‌است و برای خواندن اطلاعات، از همان IConfiguration استفاده میکند که ما را قادر می‌سازد تنظیمات را از منابع مختلفی بخوانیم  و همچنین  قابلیت‌های آن فراتر از تنظیم یک مقدار با true/false می‌باشد که در ادامه با بعضی از آنها آشنا خواهیم شد.
ابتدا نیاز هست این کتابخانه را به صورت زیر نصب نماییم :
Install-Package Microsoft.FeatureManagement

سپس نیاز هست در متد ConfigureService، سرویس مربوطه را اضافه نماییم :
using Microsoft.FeatureManagement;
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddFeatureManagement();
}

این کتابخانه به صورت پیش فرض، اطلاعات feature‌ها را از بخشی (section) تحت عنوان FeatureManagement  از فایل appsetting.json می‌خواند. پس نیاز داریم این بخش را در appsetting.json تعریف نماییم  ( لیست تمامی قابلیت‌هایی را که قصد داریم به صورت داینامیک فعال/غیرفعال کنیم، در این بخش اضافه خواهیم کرد):
"FeatureManagement": {
   
}
اگر تمایل داشتید از اسم دیگری برای بخش تنظیمات، در فایل appsetting. json  استفاده نمایید، می‌توانید به صورت زیر این کار را انجام دهید :
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
 services.AddFeatureManagement(Configuration.GetSection("MyFeatureManagement"))
}
در این مقاله از همان اسم پیش فرض استفاده شده است.
افزودن یک قابلیت جدید
"FeatureManagement": {
   "MaskAlert":true
}

همان مثال بالا را  در بخش FeatureManagement  اضافه کرده‌ایم  و مقدار true را به معنی فعال بودن، برای آن در نظر گرفته‌ایم. این حالت، ساده‌ترین روش ثبت یک قابلیت با استفاده از این کتابخانه می‌باشد. برای بررسی وضعیت هر کدام از قابلیت‌ها باید اینترفیس  IFeatureManager   را به کلاس مربوطه تزریق نماییم و سپس بر اساس نام قابلیت، وضعیت آن را بررسی نماییم:
 public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IFeatureManager _featureManager;

        public HomeController(IFeatureManager featureManager)
        {
            _featureManager = featureManager;
        }
        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            if(await _featureManager.IsEnabledAsync("MaskAlert"))
            {
                // show messeage
            }

            return View();
        }
    }
اگر نیاز هست از اسم دیگری برای بخش (section)

فعال سازی بر اساس تاریخ (TimeWindowsFilter)
یکی از قابلیت‌های این کتابخانه، فعال سازی بر اساس بازه زمانی هست. اگر نیاز دارید یک قابلیت در یک بازه‌ی خاص فعال شود، میتوانید از این قابلیت استفاده کنید. برای فعال سازی این امکان، باید فیلتر TimeWindowFilter را که به صورت توکار به همراه کتابخانه وجود دارد، به صورت زیر در متد configureServices ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{ 
    services.AddFeatureManagement().AddFeatureFilter<TimeWindowFilter>();
}

و سپس یک Feature را در بخش FeatureManagement همانند زیر تعریف میکنیم که توسط آن مشخص کرده‌ایم این قابلیت در بازه‌ی زمانی بین دو تاریخ تعریف شده، فعال باشد :
 "FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "Start": "01 Mar 2021 12:00:00 +00:00",
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }
و نحوه‌ی بررسی فعال بودن آن، همانند روش قبل می‌باشد و فقط کافیست اسم Feature را به متد IsEnabledAsync بدهیم:
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("EmergencyBanner")){
// show Emergency banner 
}

 پارامتر‌های Start و End میتوانند به صورت تکی هم استفاده شوند؛ به این معنا که میتوانید فقط پارامتر start را مقدار دهی کنید و در این حالت از تاریخ مورد نظر به بعد، Feature مورد نظر فعال می‌باشد و یا اگر فقط پارامتر End مقدار دهی شود، Feature مورد نظر فقط تا تاریخ تعیین شده فعال هست و بعد از آن برای همیشه غیرفعال می‌شود.
در زیر، نمونه‌ای از این حالت تنظیم شده‌است :
"FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }

فیلتر‌های سفارشی
از دیگر مزایای این کتابخانه این هست که محدود به فیلترهای توکار خود آن نیستیم و امکان توسعه و نوشتن فیلتر‌های سفارشی را به ما میدهد. برای مثال اگر یک قابلیت را در نرم افزار پیاده سازی کرده‌ایم که میخواهیم فقط بر روی مرورگر‌های خاصی در دسترس باشد، میتوانیم به صورت زیر این کار را انجام دهیم:
ابتدا در appsetting.json قابلیت (Feature) مورد نظر را به صورت زیر تعریف می‌کنیم :
"FeatureManagement": {
    "ChatV2": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "BrowserFilter",
          "Parameters": {
            "AllowedBrowsers": [ "Chrome" ]
          }
        }
      ]
    }
  }
سپس فیلتر سفارشی را به صورت زیر پیاده سازی میکنیم :
[FilterAlias("BrowserFilter")]
public class BrowserFilter:IFeatureFilter
    {
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public BrowserFilter(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpContextAccessor));
        }

        public Task<bool> EvaluateAsync(FeatureFilterEvaluationContext context)
        {
            var userAgent = _httpContextAccessor.HttpContext.Request.Headers["User-Agent"].ToString();
            var settings = context.Parameters.Get<BrowserFilterSettings>();
            return Task.FromResult(settings.AllowedBrowsers.Any(userAgent.Contains));
        }
    }

کلاس BrowserFilter :
  public class BrowserFilterSettings
    {
        public string[] AllowedBrowsers { get; set; }
    }
بعد از پیاده سازی فیلتر فوق نیاز هست فیلتر سفارشی را که در بالا نوشتیم، در متد ConfigureServices ثبت نماییم. با توجه به اینکه برای تشخیص نوع مروگر کاربر نیاز هست  هدر درخواست را بررسی کنیم، پس نیاز هست IHttpContextAccessor را هم ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();
            services.AddFeatureManagement()
                .AddFeatureFilter<BrowserFilter>();
        }
و برای بررسی فعال بودن قابلیت مورد نظر فقط کافیست مانند قبل، اسم قابلیت مورد نظر را به صورت زیر بررسی کنیم :
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("ChatV2")){
// do something 
}

* از دیگر قابلیت‌های این کتابخانه، فعال و غیر فعال کردن کنترلر و اکشن متدها بر اساس وضعیت Feature‌ها می‌باشد که در بخش دوم این مقاله به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
مطالب
فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها در Angular - قسمت سوم - Data binding
در قسمت قبل، ساختار فرم ثبت اطلاعات کارمندان را تکمیل کردیم. در این قسمت قصد داریم این اطلاعات را در کامپوننت آن توسط data binding دریافت کنیم.


نقش ngModel در data binding

ngModel دایرکتیوی است که وجود آن سبب می‌شود تا Angular آن المان ورودی خاص را تحت نظر قرار دهد:
<!--no binding -->
<input name="firstname" ngModel>
در حالت تعریفی فوق، هیچگونه عملیات data binding ایی صورت نمی‌گیرد؛ اما Angular به علت وجود ngModel، از وجود این فیلد مطلع شده‌است. اما کامپوننت برنامه اطلاعات خاصی را دریافت نخواهد کرد.
برای رفع این مشکل می‌توان با data binding یک طرفه شروع کرد:
<!--one way binding -->
<input name="firstname" [ngModel]="firstName">
در اینجا از syntax ویژه‌ی property binding استفاده شده و ngModel داخل [] قرار گرفته‌است و به firstName تنظیم شده‌است. در این حالت Angular در کامپوننت متناظر با این قالب HTML ایی، به دنبال یک خاصیت عمومی به نام firstName می‌گردد و مقدار اولیه‌ی این فیلد را از آن دریافت می‌کند.
در حالت data binding یک طرفه، اگر کاربر اطلاعات فیلد firstname را در فرم برنامه تغییر دهد، این اطلاعات به خاصیت عمومی firstName منعکس نخواهد شد.
برای رفع این مشکل (در صورت نیاز)، می‌توان از data binding دو طرفه استفاده کرد:
<!--two way binding -->
<input name="firstname" [ngModel]="firstName"
(ngModelChange)="firstName=$event">
این حالت شبیه به حالت data binding یک طرفه است؛ با این تفاوت که رویدادگردانی ngModelChange نیز به آن اضافه شده‌است. در اینجا event$ به مقدار فیلد تغییر یافته اشاره می‌کند و آن‌را به firstName انتساب می‌دهد.
البته این حالت دو طرفه، syntax ساده شده‌ی زیر را که به banana in the box نیز معروف شده‌است (موز همان () است و جعبه به [] اشاره می‌کند)، نیز می‌تواند داشته باشد که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد:
<!--two way binding -->
<input name="firstname" [(ngModel)]="firstName">


تعریف مدل فرم ثبت اطلاعات کارمندان

برای نگهداری اطلاعات فرم کارمندان، کلاس Employee را به ماژول Employee اضافه می‌کنیم:
 > ng g cl Employee/Employee
با این خروجی:
 installing class
  create src\app\Employee\employee.ts
سپس ساختار این کلاس را به نحو ذیل تکمیل خواهیم کرد که هر کدام از خواص آن، معادل یکی از المان‌های فرم است:
export class Employee {
  constructor(
    public firstName: string,
    public lastName: string,
    public isFullTime: boolean,
    public paymentType: string,
    public primaryLanguage: string
  ) {}
}
TypeScript این امکان را می‌دهد تا بتوان خواص عمومی را مستقیما در سازنده‌ی کلاس تعریف کرد. بنابراین در اینجا برای نمونه firstName هم یکی از آرگومان‌های سازنده‌ی کلاس کارمند است و هم یک خاصیت عمومی تعریف شده‌ی در آن. به علاوه در اینجا می‌توان به این خواص، مقادیر پیش فرضی را نیز انتساب داد تا در حین وهله سازی آن بتوان از تعریف اجباری یک سری از پارامترها صرفنظر کرد.

پس از آن، به فایل employee-register.component.ts مراجعه کرده و وهله‌ای از کلاس را به صورت یک خاصیت عمومی در اختیار قالب HTML ایی آن که فرم جاری را تشکیل می‌دهد، قرار می‌دهیم:
import { Employee } from "app/employee/employee";

export class EmployeeRegisterComponent implements OnInit {
  languages = ["Persian", "English", "Spanish", "Other"];
  model = new Employee("Vahid", "N", true, "FullTime", "Persian");
ابتدا کلاس کارمند import شده و سپس وهله‌ای از آن به نام model، به صورت یک خاصیت عمومی در اختیار قالب آن قرار گرفته‌است.


تغییر قالب فرم ثبت اطلاعات کارمندان برای اتصال به model

در ادامه، مرحله به مرحله قالب فرم جاری را جهت اتصال به شیء model فوق تغییر خواهیم داد:

اتصال به Text boxes

  <form #form="ngForm" novalidate>
    <div class="form-group">
      <label>First Name</label>
      <input type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
    </div>

    <div class="form-group">
      <label>Last Name</label>
      <input type="text" class="form-control" name="lastName" [(ngModel)]="model.lastName">
    </div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار ngModel خالی قسمت قبل را توسط syntax تکمیلی banana in the box به data binding دو طرفه تغییر داده‌ایم. به این ترتیب در ابتدای نمایش فرم، این دو فیلد، مقادیر اولیه نام و نام خانوادگی را از شیء model دریافت کرده و نمایش می‌دهند. به علاوه اگر فرم نیز تغییر کند، این اطلاعات به شیء model و خواص آن نیز منعکس می‌شوند.

برای بررسی این مورد، در پایان فرم جهت دیباگ data binding، اطلاعاتی را که در مدل داریم و همچنین اطلاعاتی را که Angular در حال نظارت بر آن‌ها است، به صورت json در صفحه درج می‌کنیم:
    <button class="btn btn-primary" type="submit">Ok</button>
  </form>
  Model: {{ model | json }}
  <br> Angular: {{ form.value | json }}
  <br> form.pristine: {{ form.pristine }}
برای مثال یکبار [()] را به [] تبدیل کنید و سپس سعی در تغییر مقادیر فرم نمائید. مشاهده می‌کنید هرچند این اطلاعات تحت نظارت Angular هستند، اما چون data binding به حالت یک طرفه تغییر کرده‌است، دیگر انعکاس آن‌ها، در Model مشاهده نمی‌شوند.


اتصال به Check boxes

    <div class="checkbox">
      <label>
            <input type="checkbox" name="is-full-time"
                   [(ngModel)]="model.isFullTime"> Full Time Employee
            </label>
    </div>
روش کار در اینجا نیز همانند قبل است. با استفاده از data binding دو طرفه، مقدار checkbox را به یک خاصیت عمومی boolean انتساب داده‌ایم و برعکس (زمانیکه فرم برای بار اول نمایش داده می‌شود، مقدار اولیه‌ی خود را از شیء model دریافت می‌کند).

اتصال به Radio buttons

    <label>Payment Type</label>
    <div class="radio">
      <label>
            <input type="radio" name="paymentType" value="FullTime" checked
                   [(ngModel)]="model.paymentType">
                Full Time
            </label>
    </div>
    <div class="radio">
      <label>
            <input type="radio" name="paymentType" value="PartTime"
                   [(ngModel)]="model.paymentType">
                Part Time
            </label>
    </div>
روش اتصال به radio buttons نیز بر اساس data binding دو طرفه‌است. فقط در اینجا دقیقا یک خاصیت مشخص، به چندین radio button متصل شده‌است و در نهایت در این گروه که بر اساس name هایی یکسان تشکیل شده‌است، یک مقدار انتخاب می‌شود و مقدار آن از ویژگی value المان متناظر دریافت می‌گردد.

اتصال به Drop downs

    <div class="form-group">
      <label>Primary Language</label>
      <select class="form-control" name="primaryLanguage" [(ngModel)]="model.primaryLanguage">
          <option *ngFor="let lang of languages">
             {{ lang }}
          </option>
      </select>
    </div>
در اینجا نیز ابتدا نامی به این المان انتساب داده شده‌است و سپس توسط data binding دو طرفه، خاصیت متناظری از مدل را به این المان متصل کرده‌ایم یا برعکس؛ زمانیکه این فرم برای اولین بار نمایش داده می‌شود، مقدار اولیه‌ی این فیلد بر اساس مقدار آن در شیء model تعیین می‌شود:



نحوه‌ی فراخوانی یک متد در حین data binding دو طرفه

همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، data binding دو طرفه را به نحو دیگری نیز می‌توان تعریف کرد:

<div class="form-group">
            <label>First Name</label>
            <input type="text" class="form-control" name="firstName" 
                [ngModel]="model.firstName" 
                (ngModelChange)="firstNameToUpperCase($event)">
</div>
در اینجا بجای استفاده‌ی از syntax معروف banana in the box، از روش اتصال یک طرفه و سپس دریافت تغییرات از طریق یک رخدادگردان استفاده شده‌است. مزیت این روش امکان دسترسی همزمان به مقدار وارد شده‌ی توسط کاربر، در کامپوننت متناظر می‌باشد:
  firstNameToUpperCase(value: string) {
    if (value.length > 0)
      this.model.firstName = value.charAt(0).toUpperCase() + value.slice(1);
    else
      this.model.firstName = value;
  }
برای مثال در اینجا اگر کاربر حرف اول یک نام را با حروف کوچک وارد کند، توسط این متد به حرف بزرگ تبدیل شده و جایگزین می‌شود. این جایگزینی نیز بلافاصله در فرم منعکس خواهد شد.

در قسمت بعد مباحث اعتبارسنجی فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها را بررسی می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-template-driven-forms-lab-03.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
نظرات مطالب
توسعه سیستم مدیریت محتوای DNTCms - قسمت اول
"(مثلا به محض ثبت شدن منوهایش به صفحه اصلی افزوده شود) نیاز به جدوالی برای ثبت و مدیریت آنها می‌باشد"
اگر قرار باشد سیستم به صورت ماژولار توسعه داده شود ، لزومی ندارد جدول جدایی برای این مورد در نظر گرفت. راه حل‌های سریعتری هم هست ازجمله ذخیره اطلاعات آنها در فایل‌های XML یا حتی خیلی ساده‌تر از آن ، ذخیره نام سیستمی ماژول‌های فعال شده توسط مدیریت در قالب یک رکورد در جدول Setting سیستم که دارای دو فیلد Key و Value میباشد.
نظرات مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
سلام مجدد؛ دو تا راهنمایی دیگه از دوستان می‌خواستم.
1- همانطور که عنوان شد برای راهکارهای single page app و راهکارهای صرفا WebApi بهتر است از روش jwt استفاده گردد. حالا اگر سیستم نرم افزاری ما ترکیبی باشه(ASS.NET MVC و WebApi و ...) آیا پیاده سازی و توسعه همین سیستم منطقی‌تر نیست؟
2- روال کاری که در ASP.NET Identity در اینجا و در مثال رسمی خود مایکروسافت هستش بصورت ثبت نام و فعال سازی احراز هویت دو مرحله ای بعد از ثبت نام و در کنترل پنل کاربر(User Profile) هستش. ولی اگه بخوایم راهکار ما بصورت ثبت نام کاربر(نام کاربری - رمز عبور - تلفن همراه و ...) باشه و پس از ثبت نام با ارسال کد فعال سازی به تلفن همراه یا ایمیل کاربر و وارد کردن این کد توسط کاربر در صفحه مخصوص خودش(Verify Code) باشه(سیستم احراز هویت برنامه هایی مثل تلگرام و ...) آیا تابع Register دوباره بازنویسی باید بشه(چه در MVC Controller چه در WebApi Controller) یا توابع جدیدی برای این کار تعریف بشه. البته خب فکر میکنم باید View Model‌های جدید تعریف بشه چون یه مقدار اون قسمت ViewModel‌های داخل پروژه(Register  و ...) برای بنده گنگ بود برای پیاده سازی این کار مثل FactorViewModel و  SendCodeViewModel.
ممنون میشم یه مقدار بنده رو راهنمایی کنید تو این مبحث یا اگه پیاده سازی و مثال خاصی با پیاده سازی در این زمینه می‌شناسید به بنده معرفی کنید.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
با سلام و احترام
من سه تا کلاس به شکل زیر دارم
public class Location {
        [Key]
        public int Id { get; set; }
        [Required]
        public string LocationName { get; set; }

        public virtual ICollection<User> Users { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }

    }

   public class Person {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string LastName { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string FirstName { get; set; }


        public int? UserId { get; set; }
        public  virtual User User { get; set; }
        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

    }

   public class User {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string LastName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string FirstName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string Password { get; set; }

        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }
}
همانطور که در طراحی کلاسها مشاهده می‌شود 
1- در کلاس Location با استفاده از navigation property‌های Users و People به کاربران و افراد یک مکان دسترسی داریم.
2- در کلاس Person با استفاده از navigation property‌های User و Location میتوان پی برد که این فرد توسط چه کاربری ثبت شده و همچنین فرد در چه مکانی میباشد.
3- در کلاس User نیز با استفاده از navigation property‌های Location و People میتوان پی برد که این کاربر چه افرادی را ثبت کرده و کاربر در چه مکانی میباشد.
مشکل:
1- همانطور که در تعریف این کلاسها مشاهده میکنیم به طور مثال از کلاس کاربر به افراد دسترسی داریم و هر فرد نیز دوباره به کاربر دسترسی دارد و این navigation property به صورت loop به یکدیگر دسترسی دارند و این مسئله در واکشی اطلاعات با زمان زیادی همراه بوده و همچنین در تبدیل آنها به به DTO توسط Automaper مشکلاتی ایجاد می‌کند. و یا به طور مثال یک User به افراد ثبت شده توسط خودش دسترسی دارد و هر فرد دوباره به کاربر دسترسی دارد و ...
2- هنگام  استفاده از متد 
ProjectTo در  automapper موضوع LazyLoading در نظر گرفته نمیشود و تمامی  navigation property ها لود می‌شوند.
سوال : 
1- آیا طراحی کلاسها به این شکل ایراد دارد؟
2- برای حل مشکل این نوع navigation property ها راهکاری وجود دارد؟
3- از متد 
ProjectTo چطور استفاده کنیم تا LazyLoading را لغو نکند؟
4- آیا فعال بودن 
LazyLoading در پروژه‌های وبی اشکالاتی ایجاد میکند؟
نظرات مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 3 - پیاده‌سازی سرویس‌های موجودیت‌ها
پیاده سازی ارائه شده، برگرفته است از مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity»

همچنین لطفا در قسمت مرتبط، بازخوردهای خود را ثبت نمائید.
مطالب
ASP.NET MVC #5

بررسی نحوه انتقال اطلاعات از یک کنترلر به View‌های مرتبط با آن

در ASP.NET Web forms در فایل code behind یک فرم مثلا می‌توان نوشت Label1.Text و سپس مقداری را به آن انتساب داد. اما اینجا به چه ترتیبی می‌توان شبیه به این نوع عملیات را انجام داد؟ با توجه به اینکه در کنترلر‌ها هیچ نوع ارجاع مستقیمی به اشیاء رابط کاربری وجود ندارد و این دو از هم مجزا شده‌اند.
در پاسخ به این سؤال، همان مثال ساده قسمت قبل را ادامه می‌دهیم. یک پروژه جدید خالی ایجاد شده است به همراه HomeController ایی که به آن اضافه کرده‌ایم. همچنین مطابق روشی که ذکر شد، View ایی به نام Index را نیز به آن اضافه کرده‌ایم. سپس برای ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View از یکی از روش‌های زیر می‌توان استفاده کرد:

الف) استفاده از اشیاء پویا

ViewBag یک شیء dynamic است که در دات نت 4 امکان تعریف آن میسر شده است. به این معنا که هر نوع خاصیت دلخواهی را می‌توان به این شیء انتساب داد و سپس این اطلاعات در View نیز قابل دسترسی و استخراج خواهد بود. مثلا اگر در اینجا به شیء ViewBag، خاصیت دلخواه Country را اضافه کنیم و سپس مقداری را نیز به آن انتساب دهیم:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";
return View();
}
}
}

این اطلاعات در View مرتبط با اکشنی به نام Index به نحو زیر قابل بازیابی خواهد بود (نحوه اضافه کردن View متناظر با یک اکشن یا متد را هم در قسمت قبل با تصویر مرور کردیم):

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<p>
Country : @ViewBag.Country
</p>

در این مثال، @ در View engine جاری که Razor نام دارد، به این معنا می‌باشد که این مقداری است که می‌خواهم دریافت کنی (ViewBag.Country) و سپس آن‌را در حین پردازش صفحه نمایش دهی.


ب) انتقال اطلاعات یک شیء کامل و غیر پویا به View

هر پروژه جدید MVC به همراه پوشه‌ای به نام Models است که در آن می‌توان تعاریف اشیاء تجاری برنامه را قرار داد. در پروژه جاری، یک کلاس ساده را به نام Employee به این پوشه اضافه می‌کنیم:

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employee
{
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public string Email { get; set; }
}
}

اکنون برای نمونه یک وهله از این شیء را در متد Index ایجاد کرده و سپس به view متناظر با آن ارسال می‌کنیم (در قسمت return View کد زیر مشخص است). بدیهی است این وهله سازی در عمل می‌تواند از طریق دسترسی به یک بانک اطلاعاتی یا یک وب سرویس و غیره باشد.

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication1.Models;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";

var employee = new Employee
{
Email = "name@site.com",
FirstName = "Vahid",
LastName = "N."
};

return View(employee);
}
}
}

امضاهای متفاوت (overloads) متد کمکی View هم به شرح زیر هستند:

ViewResult View(Object model)
ViewResult View(string viewName, Object model)
ViewResult View(string viewName, string masterName, Object model)


اکنون برای دسترسی به اطلاعات این شیء employee در View متناظر با این متد، چندین روش وجود دارد:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country <‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

می‌توان از طریق شیء استاندارد دیگری به نام Model (که این هم یک شیء dynamic است مانند ViewBag قسمت قبل)، به خواص شیء یا مدل ارسالی به View جاری دسترسی پیدا کرد که یک نمونه از آن‌را در اینجا ملاحظه می‌کنید.
روش دوم، بر اساس تعریف صریح نوع مدل است به نحو زیر:

@model MvcApplication1.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country
<‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

در اینجا در مقایسه با قبل، تنها یک سطر به اول فایل View اضافه شده است که در آن نوع شیء Model تعیین می‌گردد (کلمه model هم در اینجا با حروف کوچک شروع شده است). به این ترتیب اینبار اگر سعی کنیم به خواص این شیء دسترسی پیدا کنیم، Intellisense ویژوال استودیو ظاهر می‌شود. به این معنا که شیء Model بکارگرفته شده اینبار دیگر dynamic نیست و دقیقا می‌داند که چه خواصی را باید پیش از اجرای برنامه در اختیار استفاده کننده قرار دهد.
به این روش، روش Strongly typed view هم گفته می‌شود؛ چون View دقیقا می‌داند که چون نوعی را باید انتظار داشته باشد؛ تحت نظر کامپایلر قرار گرفته و همچنین Intellisense نیز برای آن مهیا خواهد بود.
به همین جهت این روش Strongly typed view، در بین تمام روش‌های مهیا، به عنوان روش توصیه شده و مرجح مطرح است.
به علاوه استفاده از Strongly typed views یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد: فعال شدن یک code generator توکار در VS.NET به نام scaffolding. یک مثال ساده:
تا اینجا ما اطلاعات یک کارمند را نمایش دادیم. اگر بخواهیم یک لیست از کارمندها را نمایش دهیم چه باید کرد؟
روش کار با قبل تفاوتی نمی‌کند. اینبار در return View ما، یک شیء لیستی ارائه خواهد شد. در سمت View هم با یک حلقه foreach کار نمایش این اطلاعات صورت خواهد گرفت. راه ساده‌تری هم هست. اجازه دهیم تا خود VS.NET، کدهای مرتبط را برای ما تولید کند.
یک کلاس دیگر به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید به نام Employees با محتوای زیر:

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Email = "name1@site.com", FirstName = "name1", LastName = "LastName1" },
new Employee { Email = "name2@site.com", FirstName = "name2", LastName = "LastName2" },
new Employee { Email = "name3@site.com", FirstName = "name3", LastName = "LastName3" }
};
}
}
}

سپس متد جدید زیر را به کنترلر Home اضافه کنید.

public ActionResult List()
{
var employeesList = new Employees().CreateEmployees();
return View(employeesList);
}

برای اضافه کردن View متناظر با آن، روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه ظاهر شده:


تیک مربوط به Create a strongly typed view را قرار دهید. سپس در قسمت Model class، کلاس Employee را انتخاب کنید (نه Employees جدید را، چون از آن می‌خواهیم به عنوان منبع داده لیست تولیدی استفاده کنیم). اگر این کلاس را مشاهده نمی‌کنید، به این معنا است که هنوز برنامه را یکبار کامپایل نکرده‌اید تا VS.NET بتواند با اعمال Reflection بر روی اسمبلی برنامه آن‌را پیدا کند. سپس در قسمت Scaffold template گزینه List را انتخاب کنید تا Code generator توکار VS.NET فعال شود. اکنون بر روی دکمه Add کلیک نمائید تا View نهایی تولید شود. برای مشاهده نتیجه نهایی مسیر http://localhost/Home/List باید بررسی گردد.


ج) استفاده از ViewDataDictionary

ViewDataDictionary از نوع IDictionary با کلیدی رشته‌ای و مقداری از نوع object است. توسط آن شیء‌ایی به نام ViewData در ASP.NET MVC به نحو زیر تعریف شده است:

public ViewDataDictionary ViewData { get; set; }

این روش در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC بیشتر مرسوم بود. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewData["DateTime"] = "<‪br/>" + DateTime.Now;
return View();
}
}
}

و سپس جهت استفاده از این ViewData تعریف شده با کلید دلخواهی به نام DateTime در View متناظر با اکشن Index خواهیم داشت:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
DateTime: @ViewData["DateTime"]
</div>

یک نکته امنیتی:
اگر به مقدار انتساب داده شده به شیء ViewDataDictionary دقت کنید، یک تگ br هم به آن اضافه شده است. برنامه را یکبار اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که این تگ به همین نحو نمایش داده می‌شود و نه به صورت یک سطر جدید HTML . چرا؟ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را encode شده (فراخوانی متد Html.Encode در پشت صحنه به صورت خودکار) در صفحه نمایش می‌دهد و این مساله از لحاظ امنیتی بسیار عالی است؛ زیرا جلوی بسیاری از حملات cross site scripting یا XSS را خواهد گرفت.
احتمالا الان این سؤال پیش خواهد آمد که اگر «عالمانه» بخواهیم این رفتار نیکوی پیش فرض را غیرفعال کنیم چه باید کرد؟
برای این منظور می‌توان نوشت:
@Html.Raw(myString)

و یا:
<div>@MvcHtmlString.Create("<h1>HTML</h1>")</div>

به این ترتیب خروجی Razor دیگر encode شده نخواهد بود.


د) استفاده از TempData

TempData نیز یک dictionary دیگر برای ذخیره سازی اطلاعات است و به نحو زیر در فریم ورک تعریف شده است:

public TempDataDictionary TempData { get; set; }

TempData در پشت صحنه از سشن‌های ASP.NET جهت ذخیره سازی اطلاعات استفاده می‌کند. بنابراین اطلاعات آن در سایر کنترلرها و View ها نیز در دسترس خواهد بود. البته TempData یک سری تفاوت هم با سشن معمولی ASP.NET دارد:
- بلافاصله پس از خوانده شدن، حذف خواهد شد.
- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت.
هر دو مورد هم به جهت بالابردن کارآیی برنامه‌های ASP.NET MVC و مصرف کمتر حافظه سرور درنظر گرفته‌ شده‌اند.
البته کسانی که برای بار اول هست با ASP.NET مواجه می‌شوند، شاید سؤال بپرسند این مسایل چه اهمیتی دارد؟ پروتکل HTTP، ذاتا یک پروتکل «بدون حالت» است یا Stateless هم به آن گفته می‌شود. به این معنا که پس از ارائه یک صفحه وب توسط سرور، تمام اشیاء مرتبط با آن در سمت سرور تخریب خواهند شد. این مورد متفاوت‌ است با برنامه‌های معمولی دسکتاپ که طول عمر یک شیء معمولی تعریف شده در سطح فرم به صورت یک فیلد، تا زمان باز بودن آن فرم، تعیین می‌گردد و به صورت خودکار از حافظه حذف نمی‌شود. این مساله دقیقا مشکل تمام تازه واردها به دنیای وب است که چرا اشیاء ما نیست و نابود شدند. در اینجا وب سرور قرار است به هزاران درخواست رسیده پاسخ دهد. اگر قرار باشد تمام این اشیاء را در سمت سرور نگهداری کند، خیلی زود با اتمام منابع مواجه می‌گردد. اما واقعیت این است که نیاز است یک سری از اطلاعات را در حافظه نگه داشت. به همین منظور یکی از چندین روش مدیریت حالت در ASP.NET استفاده از سشن‌ها است که در اینجا به نحو بسیار مطلوبی، با سربار حداقل توسط TempData مدیریت شده است.
یک مثال کاربردی در این زمینه:
فرض کنید در متد جاری کنترلر، ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا ورودی دریافتی معتبر است یا خیر. در غیراینصورت، کاربر را به یک View دیگر از طریق کنترلری دیگر جهت نمایش خطاها هدایت خواهیم کرد.
همین «هدایت مرورگر به یک View دیگر» یعنی پاک شدن و تخریب اطلاعات کنترلر قبلی به صورت خودکار. بنابراین نیاز است این اطلاعات را در TempData قرار دهیم تا در کنترلری دیگر قابل استفاده باشد:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult InsertData(string name)
{
// Check for input errors.
if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
{
TempData["error"] = "name is required.";
return RedirectToAction("ShowError");
}
// No errors
// ...
return View();
}

public ActionResult ShowError()
{
var error = TempData["error"] as string;
if (!string.IsNullOrWhiteSpace(error))
{
ViewBag.Error = error;
}
return View();
}
}
}

در همان HomeController دو متد جدید به نام‌های InsertData و ShowError اضافه شده‌اند. در متد InsertData ابتدا بررسی می‌شود که آیا نامی وارد شده است یا خیر. اگر خیر توسط متد RedirectToAction، کاربر به اکشن یا متد ShowError هدایت خواهد شد.
برای انتقال اطلاعات خطایی که می‌خواهیم در حین این Redirect نمایش دهیم نیز از TempData استفاده شده است.
بدیهی است برای اجرا این مثال نیاز است دو View جدید برای متدهای InsertData و ShowError ایجاد شوند (کلیک راست روی نام متد و انتخاب گزینه Add view برای اضافه کردن View مرتبط با آن اکشن).
محتوای View مرتبط با متد افزودن اطلاعات فعلا مهم نیست، ولی View نمایش خطاها در ساده‌ترین حالت مثلا می‌تواند به صورت زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "ShowError";
}

<h2>Error</h2>

@ViewBag.Error

برای آزمایش برنامه هم مطابق مسیریابی پیش فرض و با توجه به قرار داشتن در کنترلری به نام Home، مسیر http://localhost/Home/InsertData ابتدا باید بررسی شود. چون آرگومانی وارد نشده، بلافاصله صفحه به آدرس http://localhost/Home/ShowError به صورت خودکار هدایت خواهد شد.


نکته‌ای تکمیلی در مورد Strongly typed viewها:
عنوان شد که Strongly typed view روش مرجح بوده و بهتر است از آن استفاده شود، زیرا اطلاعات اشیاء و خواص تعریف شده در یک View تحت نظر کامپایلر قرار می‌گیرند که بسیار عالی است. یعنی اگر در View بنویسم FirstName: @Model.FirstName1 چون FirstName1 وجود خارجی ندارد، برنامه نباید کامپایل شود. یکبار این را بررسی کنید. برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود! اما تنها در زمان اجرا است که صفحه زرد رنگ معروف خطاهای ASP.NET ظاهر می‌شود که چنین خاصیتی وجود ندارد (این حالت پیش فرض است؛ یعنی کامپایل یک View‌ در زمان اجرا). البته این باز هم خیلی بهتر است از ViewBag، چون اگر مثلا ViewBag.Country1 را وارد کنیم، در زمان اجرا تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد؛‌ اما با روش Strongly typed view، حتما خطای Compilation Error به همراه نمایش محل مشکل نهایی، در صفحه ظاهر خواهد شد.
سؤال: آیا می‌شود پیش از اجرای برنامه هم این بررسی را انجام داد؟
پاسخ: بله. باید فایل پروژه را اندکی ویرایش کرده و مقدار MvcBuildViews را که به صورت پیش فرض false هست، true نمود. یا خارج از ویژوال استودیو با یک ادیتور متنی ساده مثلا فایل csproj را گشوده و این تغییر را انجام دهید. یا داخل ویژوال استودیو، بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و سپس گزینه Unload Project را انتخاب کنید. مجددا بر روی این پروژه Unload شده کلیک راست نموده و گزینه edit را انتخاب نمائید. در صفحه باز شده، MvcBuildViews را یافته و آن‌را true کنید. سپس پروژه را Reload کنید.
اکنون اگر پروژه را کامپایل کنید، پیغام خطای زیر پیش از اجرای برنامه قابل مشاهده خواهد بود:

'MvcApplication1.Models.Employee' does not contain a definition for 'FirstName1' 
and no extension method 'FirstName1' accepting a first argument of type 'MvcApplication1.Models.Employee'
could be found (are you missing a using directive or an assembly reference?)
d:\Prog\MvcApplication1\MvcApplication1\Views\Home\Index.cshtml 10 MvcApplication1

البته بدیهی است این تغییر، زمان Build پروژه را مقداری افزایش خواهد داد؛ اما امن‌ترین حالت ممکن برای جلوگیری از این نوع خطاهای تایپی است.
یا حداقل بهتر است یکبار پیش از ارائه نهایی برنامه این مورد فعال و بررسی شود.

و یک خبر خوب!
مجوز سورس کد ASP.NET MVC از MS-PL به Apache تغییر کرده و همچنین Razor و یک سری موارد دیگر هم سورس باز شده‌اند. این تغییرات به این معنا خواهند بود که پروژه از حالت فقط خواندنی MS-PL به حالت متداول یک پروژه سورس باز که شامل دریافت تغییرات و وصله‌ها از جامعه برنامه نویس‌ها است، تغییر کرده است (^ و ^).