نظرات مطالب
ایجاد یک DbContext مشترک بین entityهای پروژه‌های متفاوت
«... استفاده از یک کلاس DbContextBase است که همه پروژه‌ها بایستی Context خود را از این کلاس به ارث ببرند که در این صورت باز هم مشکل ساخت چند DbContext وجود خواهد داشت که فقط می‌توان از Entity‌های موجود در DbContextBase و DbContext پروژه جاری استفاده کرد...»
امکان یافتن DbSetها و همچنین تنظیمات آن‌ها به صورت پویا و سپس افزودن‌شان به Context موجود، میسر هست. کاری که شما در اینجا با تولید کد انجام دادید خلاصه‌ی این دو مطلب هست:
حالا شاید عنوان کنید که این روش‌ها نمی‌توانند به یک اسمبلی ثالث دسترسی پیدا کنند و محدود هستند به اسمبلی‌های پروژه جاری، اما مورد دوم به صورت رسمی متد modelBuilder.Configurations.AddFromAssembly را دارد و مورد اول متد modelBuilder.RegisterEntityType رسمی و توکار است. متد RegisterEntityType هم نیاز به یک Type را دارد که مثلا از طریق متد Assembly.GetExecutingAssembly().GetTypes و بعد فیلتر کردن Type مدنظر قابل دسترسی هست (برای اسمبلی جاری). برای یافتن یک اسمبلی در کل پروژه جاری از AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies می‌شود شروع کرد و یا متد Assembly.LoadFile امکان بارگذاری یک فایل اسمبلی را می‌دهد.
نمونه این مفاهیم در پروژه «طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت سوم» استفاده شدن.  
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیستم
در قسمت قبلی با نحوه انتشار برنامه‌ها آشنا شدیم. در این قسمت نحوه پیکربندی یا تغییر پیکربندی برنامه را مشخص می‌کنیم.
کاربر یا مدیر سیستم بهتر از هر کسی می‌تواند جنبه‌های‌های مختلف اجرای برنامه را مشخص کند. به عنوان نمونه ممکن است مدیر سیستم بخواهد فایل‌های یک برنامه را سمت هارد دیسک سیستم کاربر انتقال دهد یا اطلاعات مانیفست یک اسمبلی را رونویسی کند و مباحث نسخه بندی که در آینده در مورد آن صحبت می‌کنیم.
با ارائه یک فایل پیکربندی در شاخه برنامه می‌توان به مدیر سسیتم  اجازه داد تا کنترل بیشتر بر روی برنامه داشته باشد. ناشر برنامه می‌تواند این فایل را همراه دیگر فایل‌های برنامه پکیج کند تا در شاخه برنامه نصب شود تا بعدا مدیر یا کاربر سیستم بتوانند آن را تغییر و ویرایش کنند. CLR هم محتوای این فایل را تفسیر کرده و قوانین بارگیری اسمبلی‌ها و ... را تغییر می‌دهد. این فایل پیکربندی می‌تواند به صورت XML هم ارائه شود. مزیت قرار دادن یک فایل جداگانه نسبت به رجیستری این مزیت را دارد که هم قابل جابجایی و پشتیبانی گیری است و هم اینکه تغییر آن ساده‌تر است.
البته در آینده بیشتر در مورد این فایل صحبت می‌کنیم ولی در حال حاضر بهتر است اندکی طعم آن را بچشیم. فرض را بر این می‌گذاریم که ناشر می‌خواهد فایل‌های اسمبلی MultiFileLibrary را در دایرکتوری جداگانه‌ای قرار دهد و چیزی شبیه به ساختار زیر را در نظر دارد:
AppDir directory (contains the application’s assembly files)
Program.exe
Program.exe.config (discussed below)


AuxFiles subdirectory (contains MultiFileLibrary’s assembly files)
MultiFileLibrary.dll
FUT.netmodule
RUT.netmodule

حال با تنظیم بالا به دلیل اینکه CLR انتظار دارد این اسمبلی را در دایرکتوری برنامه بیابد و با این جابجایی قادر به انجام این کار نیست، استثنای زیر را صادر می‌کند:
System.IO.FileNotFoundException
برای حل این مشکل، ناشر یک فایل XML را ایجاد کرده و در مسیر دایرکتوری برنامه قرار می‌دهد. این فایل باید همنام اسمبلی اصلی برنامه با پسوند config. باشد. به عنوان مثال، نام فایل می‌شود: Program.exe.config و فایل پیکربندی هم چیزی شبیه فایل زیر می‌شود:
<configuration>
<runtime>
<assemblyBinding xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1">
<probing privatePath="AuxFiles" />
</assemblyBinding>
</runtime>
</configuration>
حالا هر موقع CLR در جست و جوی یک اسمبلی باشد که نتواند آن را در دایرکتوری مربوطه بیابد مسیر Auxfiles را هم بررسی خواهد کرد. با قرار دادن کارکتر « , » هم می‌توان برای خصوصیت PrivatePath، دایرکتوری‌های زیادتری را معرفی کرد. البته مسیردهی این خصوصیت باید به طور نسبی باشد نه مطلق یا اینکه یک مسیر نسبی خارج از دایرکتوری برنامه. ایده اصلی اینکار این است که برنامه کنترل بیشتری روی دایرکتوری خود و دایرکتوری‌های زیرمجموعه داشته باشد نه خارج از آن.

نحوه عملکرد اسکن CLR برای بارگزاری اسمبلی ها
موقعی که CLR قصد بارگزاری اسمبلی‌های خنثی را دارد، شاخه‌های زیر را به طور خودکار اسکن خواهد نمود ( مسیرهای FirstPrivatePath و SecondPrivatePath توسط فایل پیکربندی مشخص شده است)
AppDir\AsmName.dll
AppDir\AsmName\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
...

این نکته ضروری است که اگر اسمبلی شما در یک دایرکتوری همنام خودش (در مثال ما MultiFileLibrary) قرار بگیرد، نیازی نیست این مسیر را در فایل پیکربندی ذکر کنید؛ زیرا CLR در صورت نیافتن دایرکتوری با این نام را اسکن خواهد نمود. بعد از آن اگر به هر نحوی CLR نتواند اسمبلی را در هیچ کدام از دایرکتوری‌های گفته شده بیابد، با همان قوانین گفته شده اینبار به دنبال فایلی با پسوند exe خواهد بود و اگر باز هم جست و جوی آن نتیجه‌ای را در بر نداشته باشد، استثنای زیر را صادر می‌کند:
 FileNotFoundException
برای اسمبلی‌های ماهواره‌ای همان قوانین بالا دنبال می‌شود؛ با این تفاوت که انتظار می‌رود اسمبلی داخل یک زیر دایرکتوری با تگ‌های RFC1766 مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال اگر اسمبلی با فرهنگ و منطقه En-US مشخص شده باشد، دایرکتوری‌های زیر اسکن خواهند شد:
C:\AppDir\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe

نحوه اسکن کردن CLR میتواند به ما بگوید که عمل اسکن می‌تواند گاهی اوقات با زمان زیادی روبرو شود (به خصوص که قابلیت اسکن روی شبکه را هم دارد). برای محدود کردن ناحیه یا نواحی اسکن می‌توانید یک یا چند المان culture را در فایل پیکربندی مشخص کنید. همچنین مایکروسافت ابزاری به نام FUSLogVw.exe را ارائه داده است که می‌تواند نواحی اسکن را در حین اجرای برنامه به ما گزارش دهد.

نام و محل فایل پیکربندی بسته به نوع برنامه می‌تواند متغیر باشد:
برای فایل‌های اجرایی EXE فایل پیکربندی باید در شاخه فایل اجرایی باشد و باید نام فایل پیکربندی همانند فایل exe بوده و یک پسوند config. را به آن اضافه کرد.

برای برنامه‌های وب فرم، فایل web.config موجود است که در ریشه شاخه مجازی وب اپلیکیشن قرار میگیرد و هر زیر دایرکتوری هم می‌تواند یک web.config جداگانه داشته باشد که میتواند از web.config ریشه هم تنظمیاتش را ارث بری کند. برای نمونه آدرس زیر را در نظر بگیرد:
https://www.dntips.ir/newsarchive

یک فایل کانفیگ در ریشه قرار می‌گیرد و یکی هم در زیر شاخه newsArchive  می‌تواند قرار بگیرد.

فصل دوم «نحوه ساخت و توزیع اسمبلی ها» از بخش اول «اصول اولیه CLR» پایان یافت. فصل بعدی در مورد اسمبلی‌های اشتراکی است که بعد از آماده شدن این فصل، قسمت‌های بعدی در دسترس عزیزان قرار خواهد گرفت.
 
نظرات مطالب
تبدیل فایل‌های pfx به snk
مطلب خوبی بود وحید جان. ممنونم.
البته من بعد از اینکه مطلب شما رو خوندم و متوجه شدم که دو نوع فایل pfx و snk هست که با اون میشه sign کرد اندکی تو اینترنت گشتم و  متوجه یک نکته شدم که گفتم بد نیست اینجا مطرح کنم.
هر چند مطلب شما درباره تبدیل فایل pfx به snk است اما متنی که نوشتید این موضوع را القا میکند که نمیشود به سادگی این فایل رو ساخت.
به هر روی، میتوان فایل snk را از طریق فایل زبانه signing در خواص پروژه ساخت. برای این کار کافیست که گزینه Protect my key file with a password  را آنتیک کرد و در این حالت به جای اینکه فایل pfx ساخته شود فایل snk ساخته میشود.
مطلب دیگر اینکه من پروژه‌های متن باز دیگری را دیده ام که الان حضور ذهن ندارم بگم(احتمالاً یکیشون RavenDB بود) که از طریق خواص پروژه ویژوال استودیو کار signing را انجام نمیدهند یعنی در آنجا گزینه sign کردن را انتخاب نکرده اند. چون فایل snk را اگر منتشر کنیم همه میتونند با اون اسمبلی‌ها را sign کنند و معنای strong name بودن اسمبلی به طور کلی میره زیر سوال. در عوض از یک customized build استفاده میکنند که فقط توسط خودشون(مالکان پروژه) قابل فراخوانی است و توسط اون اسمبلی‌های release را میسازند. البته در اینباره باید بیشتر بررسی کنم و شاید دقیقاً ماجرا 100 درصد به این شکل که گفتم نیست.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت چهارم
در قسمت قبلی با اسمبلی‌ها تا حدی آشنا شدیم. امروز می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه اسمبلی‌ها در حافظه بارگذاری می‌شوند. همانطور که می‌دانید CLR مسئول اجرای کدهای داخل اسمبلی‌هاست. به همین دلیل یک نسخه‌ی دات نت فریم ورک هم باید در ماشین مقصد نصب باشد. به همین منظور مایکروسافت بسته‌های توزیع شونده‌ی دات نت فریمورک را فراهم کرده تا به سادگی بر روی سیستم مشتری نصب شوند و بعضی از ویندوزها نیز نسخه‌های متفاوتی از دات نت فریم ورک را شامل می‌شوند.
برای اینکه مطمئن شوید که آیا دات نت فریم ورک نصب شده است، می‌توانید در شاخه‌ی system32 سیستم، وجود فایل MSCorEE.dll را بررسی نمایید. البته بر روی یک سیستم می‌تواند نسخه‌های مختلفی از یک دات نت فریم ورک نصب باشد. برای آگاهی از اینکه چه نسخه‌هایی بر روی سیستم نصب است باید مسیرهای زیر را مورد بررسی قرار دهید:
%SystemRoot%\Microsoft.NET\Framework
%SystemRoot%\Microsoft.NET\Framework64

بسته‌ی دات نت فریمورک شامل ابزار خط فرمانی به نام CLRVer.exe می‌شود که همه‌ی نسخه‌های نصب شده را نشان می‌دهد. این ابزار با سوییچ all می‌تواند نشان دهد که چه پروسه‌هایی در حال حاضر دارند از یک نسخه‌ی خاص استفاده می‌کنند. یا اینکه ID یک پروسه را به آن داده و نسخه‌ی در حال استفاده را بیابیم.

قبل از اینکه پروسه‌ی بارگیری یک اسمبلی را بررسی کنیم، بهتر است به نسخه‌های 32 و 64 بیتی ویندوز، نگاهی بیندازیم:
یک برنامه در حالت عمومی بر روی تمامی نسخه‌ها قابل اجراست و نیازی نیست که توسعه دهنده کار خاصی انجام دهد. ولی اگر توسعه دهنده نیاز داشته باشد که برنامه را محدود به پلتفرم خاصی کند، باید از طریق برگه build در projectProperties در قسمت PlatformTarget معماری پردازنده را انتخاب کند:

موقعیکه گزینه برای روی anyCPU تنظیم شده باشد و تیک گزینه perfer 32-bit را زده باشید، به این معنی است که بر روی هر سیستمی قابل اجراست؛ ولی اجرا به شیوه‌ی 32 بیت اصلح است. به این معنی که در یک سیستم 64 بیت برنامه را به شکل 32 بیت بالا می‌آورد.
بسته به پلتفرمی که برای توزیع انتخاب می‌کنید، کامپایلر به ساخت اسمبلی‌های با هدرهای (+)P32 می‌پردازد. مایکروسافت دو ابزار خط فرمان را به نام‌های DumpBin .exe و CoreFlags .exe در راستای آزمایش و بررسی هدرهای تولید شده توسط کامپایلر ارائه کرده است.
موقعی که شما یک فایل اجرایی را اجرا می‌کنید، ابتدا هدرها را خوانده و طبق اطلاعات موجود تصمیم می‌گیرد برنامه به چه شکلی اجرا شود. اگر دارای هدر p32 باشد قابل اجرا بر روی سیستم‌های 32 و 64 بیتی است و اگر +PE32 باشد روی سیستم‌های 64 بیتی قابل اجرا خواهد بود. همچنین به بررسی معماری پردازنده که در قسمت هدر embed شده، پرداخته تا اطمینان کسب کند که با خصوصیات پردازنده مقصد مطابقت می‌کند.
نسخه‌های 64 بیتی ارائه شده توسط مایکروسافت دارای فناوری به نام WOW64 یا Windows On Windows64 هستند که اجازه‌ی اجرای برنامه‌های 32 بیت را روی نسخه‌های 64 بیتی، می‌دهند.
جدول زیر اطلاعاتی را ارائه میکند که در حالت عادی برنامه روی چه سیستم‌هایی ارائه شده است و اگر آن‌را محدود به نسخه‌های 32 یا 64 بیتی کنیم، نحوه‌ی اجرا آن بر روی سایر پلتفرم‌ها چگونه خواهد بود.


بعد از اینکه هدر مورد آزمایش قرار گرفت و متوجه شد چه نسخه‌ای از آن باید اجرا شود، بر اساس نسخه‌ی انتخابی، یک از نسخه‌های MSCorEE سی و دو بیتی یا 64 بیتی یا ARM را که در شاخه‌ی system32 قرار دارد، در حافظه بارگذاری می‌نماید. در نسخه‌های 64 بیتی ویندوز که نیاز به MSCorEE نسخه‌های 32 بیتی احساس می‌شود، در آدرس زیر قرار گرفته است:
%SystemRoot%\SysWow64
بعد از آن ترد اصلی پروسه، متدی را در MSCorEE صدا خواهد زد که موجب آماده سازی CLR بارگذاری اسمبلی اجرایی EXE در حافظه و صدا زدن مدخل ورودی برنامه یعنی متد Main می‌گردد. به این ترتیب برنامه‌ی مدیریت شده (managed) شما اجرا می‌گردد.
نظرات مطالب
Eazfuscator 2.6 منتشر شد
سلام آقای نصیری
ممنون بخاطر مطلب مفیدتون.من با استفاده از babel Obfuscator عمل Obfuscation رو انجام میدم و مشکلی در نسخه مجانی این برنامه هست وقتی اسمبلی ما sign شده باشه(Strong Name) قسمت sign رو از اسمبلی حذف میکنه.میخواستم بدونم شما با Eazfuscator چنین مشکلی نداشتید؟میشه هم اسمبلی sign بشه و هم Obfuscate ?
با تشکر از شما
مطالب
تولید خودکار آزمون‌های واحد NUnit

تعدادی ابزار برای تولید خودکار متدهای آزمون‌های واحد NUnit از روی کلاس‌های موجود در یک اسمبلی وجود دارند که به دو دسته تقسیم می‌شود:

الف) آن‌هایی که فقط نام کلاس‌های آزمون واحد و نام متدهای آن‌را به صورت خودکار تولید می‌کنند


این ابزارها و کتابخانه‌ها، تنها کاری که انجام می‌دهند یافتن کلاس‌ها و متدهای عمومی موجود در یک اسمبلی توسط Reflection و سپس تولید یک سری فایل‌ آماده از روی این اطلاعات است. برای مثال اگر نام کلاس شما Class1 است فایلی به نام TestClass1 را تولید می‌کنند و اگر یکی از متد‌های عمومی این کلاس به نام Method1 باشد، یک متد خالی را به نام Method1Test ایجاد خواهند کرد و همین.
تبدیل CodeSmith NUnit Test Generator فوق به یک T4 template کار ساده‌ای است.

ب) ابزارهایی که علاوه بر مورد الف، سعی می‌کنند بدنه‌ای را نیز برای متدهای واحد تولید شده تهیه کنند


این افزونه‌ها و برنامه‌ها سعی می‌کنند به کمک Reflection و همچنین امکانات تولید کد موجود در VS.NET نسبت به تولید کلاس‌ها، متدها و بدنه‌های نمونه آن‌ها اقدام کنند. برای مثال اگر نام متد کلاسی، Method1 به همراه یک پارامتر از نوع int باشد، بدنه تولید شده به همراه وهله سازی از کلاس آن و فراخوانی این متد به همراه پارامتر آن خواهد بود.
مشکل مهم این پروژه‌های سورس باز کوچک هم عدم تعهد به نگهداری آن‌ها است. برای مثال آخرین به روز رسانی موجود افزونه‌ی NUnitGen شرکت ناول، مخصوص VS2008 است یا آخرین به روز رسانی TestGen.Net مربوط به دات نت یک است (سورسی هم که در سایت سورس فورج قرار داده ناقص است) یا مقاله‌ی سایت CodeProject‌ که ذکر گردید، با نگارش‌های جدید NUnit درست کار نمی‌کند و کامپایل نمی‌شود.

در بین این‌ها به نظر من Edwinyeah TestGen.Net کار جالبی را انجام داده است و چندین زبان را هم پشتیبانی می‌کند. البته همانطور که عنوان شد توانایی بارگذاری اسمبلی‌های نگارش‌های جدید دات نت را ندارد که موضوع مهمی نیست. سورس آن‌را می‌توان دریافت و سپس جهت دات نت 4 کامپایل کرد. البته یک سری از کلاس‌های آن هم که در سورس موجود نیستند را می‌شود از اسمبلی کامپایل شده‌ی آن با Reflector درآورد، به پروژه اصلی اضافه و سپس کامپایل کرد!
کامپایل شده‌ی آن‌را جهت دات نت 4 از اینجا دریافت کنید.

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
- از بین می‌رود. باید آن‌را در local storage ذخیره کنید.
- بله. نمونه اینکار در پروژه‌ی «پیاده سازی سیاست‌های دسترسی پویای سمت سرور و کلاینت در برنامه‌های Blazor WASM» پس از لاگین انجام شده.
- خیر؛ نیازی نیست. توکن‌ها به همراه امضای دیجیتال هستند و همچنین کلید رمزنگاری خصوصی آن بر روی سرور ذخیره می‌شود. کسی که توانسته در سمت کلاینت توکنی را تغییر دهد و آن‌را از مرحله‌ی اعتبارسنجی خودکار سمت سرور رد کند (یعنی امضای دیجیتال تغییرات انجام شده را مجددا محاسبه و به توکن اعمال کرده)، به سرور شما و کلیدهای رمزنگاری خصوصی آن دسترسی دارد؛ یک چنین شخصی نیازی به دستکاری توکنی را ندارد، چون هم اکنون دسترسی او به سرور شما کامل است! محتوای یک JWT، هرچند قابل مشاهده و مطالعه است، اما امضاء شده‌است. یک چنین محتوای امضاء شده‌ای، در جاهای حساس دیگری هم کاربرد واقعی دارد: «تهیه XML امضاء شده جهت تولید مجوز استفاده از برنامه» 
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیست و پنجم
یکی از مهمترین خصوصیات CLR این است که نوع‌ها، ایمن هستند و همواره می‌داند که هر شیء از چه نوعی است. برای اثبات این ادعا می‌توانید متد GetType را صدا بزنید تا به شما بگوید این شیء از چه نوعی است. متد GetType قابلیت رونویسی ندارد و به همین علت می‌توانید مطمئن باشید که خروجی برگشتی دستکاری نشده است.
یکی از نیازهای طراحان این است که مرتبا نیاز به تبدیل نوع‌ها را به یکدیگر دارند. CLR به شما اجازه می‌دهد که هر آبجکتی را به نوع مربوط به خودش یا والدینش تبدیل کنید. بسته به زبانی که انتخاب می‌کنید، این تبدیل شکل متفاوتی دارد و در سی شارپ نیاز به سینتکس خاصی نیست.
سی شارپ برای تبدیل یک شیء به نوع‌های والدش، نیازی به ذکر نوع ندارد ولی اگر قرار است از سمت والد به سمت فرزند Cast شود نیاز است که صریحا نوع آن را اعلام کنید. در این روش اگر نوع تبدیلات با شیء ما سازگاری نداشته باشد، در زمان اجرا، با خطای
 InvalidCastExceptio
 روبرو خواهید شد. کد زیر نمونه‌ای از این تبدیلات است:
internal class Employee {
...
}    
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        // بدون ذکر نام والد تبدیل صورت میگیرد
        Object o = new Employee();

      // برای تبدیل والد به یکی از مشتقات آن نیاز است
        // نوع آن به طور صریح ذکر گردد
         // در بعضی زبان‌های مثل ویژوال بیسیک نیازی به ذکر آن نیست
        Employee e = (Employee) o;
     }
  }

استفاده از کلمات as و is در تبدیلات
یکی دیگر از روش‌های امن برای cast کردن اشیاء، استفاده از کلمه‌ی کلیدی is هست. این عبارت چک می‌کند که آیا شیء مورد نظر، از نوع تبدیلی ما پشتیبانی می‌کند یا خیر؛ اگر true بازگرداند به این معنی است که پشتیبانی می‌شود و در حین cast کردن با خطایی روبرو نمی‌شویم.
Object o = new Object();
  Boolean b1 = (o is Object);   // b1 is true.
  Boolean b2 = (o is Employee); // b2 is false.
پی نوشت :در این بررسی اگر شیء نال باشد، مقدار برگشتی همیشه false است. چون به هیچ نوعی قابل تبدیل نیست.
نحوه‌ی استفاده‌ی از کلمه کلیدی is در این تبدیل به شکل زیر است:
if (o is Employee) 
{     
         Employee e = (Employee) o;
}
کد بالا با اینکه ایمنی بیشتری دارد، ولی از نظر کارآیی هزینه بر است. دلیل آن هم این است که عمل تاییدیه، در دو مرتبه انجام می‌شود: اولین مرحله‌ی تایید، استفاده از عبارت is است تا بررسی کند آیا این شیء قابل تبدیل به نوع مورد نظر است یا خیر. دومین بررسی هم در حین تبدیل یا Cast کردن اتفاق می‌افتد که خود این تبدیل هم، همانطور که در بالا اشاره کردیم، بررسی‌هایی برای تبدیل دارد.

برای بهبود کد بالا، سی شارپ کلمه‌ی کلیدی as را ارائه می‌کند. کلمه کلیدی as باعث می‌شود اگر شیء به آن نوع قابل تبدیل باشد، ارجاعی صورت بگیرد؛ در غیر این صورت مقدار نال بازگشت داده می‌شود. شاید شما بگویید که در خط بعدی ما نیز دوباره مجددا یک عبارت شرطی داریم و دوباره داریم عمل تاییدیه را انجام می‌دهیم. ولی باید گفت این if به مراتب هزینه‌ی کمتری نسبت به بررسی‌های تبدیل یا Cast به شیوه‌ی بالاست.
Employee e = o as Employee;
  if (e != null) {
     .....
  }

فضاهای نام و اسمبلی ها
همانطور که مطلع هستید، فضاهای نام به ما این اجازه را می‌دهند تا نوع‌ها را به صورت منطقی گروه بندی کنیم تا دسترسی به آنان راحت‌تر باشد. برای مثال مطمئنا با نگاه به اسم فضای نام
System.Text
متوجه می‌شویم که داخل آن، نوع‌های متفاوتی برای کار با رشته‌ها وجود دارد. برای دسترسی به یک نوع، ابتدا باید از فضاهای نام آن شروع کرد و به شیوه‌ی زیر، به نوع‌ها دسترسی پیدا کرد:
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        System.IO.FileStream fs = new System.IO.FileStream(...);
        System.Text.StringBuilder sb = new System.Text.StringBuilder();
     }
  }
احتمالا متوجه‌ی شلوغی و طولانی شدن بی جهت کدها شده‌اید. برای رفع این مشکل، هر زبان شیوه‌ای را می‌تواند بکار بگیرد که سی شارپ از کلمه‌ی کلیدی Using و مثلا ویژوال بیسیک از کلمه‌ی کلیدی Import و ... استفاده می‌کنند و حال می‌توانیم کد بالا را خلاصه‌تر و منظم‌تر بنویسیم:
using System.IO;    // Try prepending "System.IO." 
 using System.Text;  // Try prepending "System.Text." 
  
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        FileStream fs = new FileStream(...); 
       StringBuilder sb = new StringBuilder();
     }
  }

موقعیکه شما نوعی را در یک فضای نام استفاده می‌کنید، این نوع به ترتیب بررسی می‌کند که نوع، در کدام فضای نام و کدام اسمبلی مورد استفاده قرار گرفته است. این اسمبلی‌ها شامل FCL و اسمبلی‌های خارجی است که به آن لینک کرده‌اید. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ممکن است نام دو نوع، در دو فضای نام متفاوت، یکی باشد و در یک جا مورد استفاده قرار گرفته‌اند. چگونه می‌توان تشخیص داد که کدام نوع، متعلق به دیگری است؟ نظر مایکروسافت این است که تا می‌توانید سعی کنید از اسامی متفاوت استفاده کنید. ولی در بعضی شرایط این مورد ممکن نیست. به همین علت باید هر دو کلاس یا به طور کامل، به همراه فضای نام نوشته شوند؛ یا اینکه یکی از آن‌ها بدین شکل باشد و فضای نام نوع دیگر، با using صدا زده شود.
در مثال زیر ما دو نوع را با نام Widget داریم که در دو فضای نام Microsoft و Dotnettips وجود دارند:
using Microsoft; 
using Dotnettips ;
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Widget w = new Widget();// An ambiguous reference
     } 
 }
در کد بالا به دلیل اینکه مشخص نیست نوعی که مدنظر شماست، کدام است، با خطای زیر روبرو می‌شوید:
 'Widget' is an ambiguous reference between 'Microsoft.Widget' and 'Dotnettips.Widget
به همین علت کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
   
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Dotnettips.Widget w = new Dotnettips.Widget(); // Not ambiguous
     }
  }
یا بدین صورت:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
using DotnettipsWidget = Dotnettips.Widget;   

public sealed class Program {
     public static void Main() {
        DotnettipsWidget w = new DotnettipsWidget (); // No error now
     }
  }
حال بیایید تصور کنیم که فضای‌های نام هم یکسان شده‌اند. مثلا شرکتی به اسم Australian Boomerang Company و شرکت دیگری به اسم Alaskan Boat Corporation یک اسمبلی با نام Widget را تولید کرده اند و تحت فضای نام ABC منتشر کرده‌اند.با اینکه مایکروسافت سفارش زیادی کرده است که از نام کامل استفاده شود و مخفف‌ها را مورد استفاده قرار ندهید ولی از اتفاقاتی است که ممکن است رخ بدهد. در این حالت خوشبختانه کمپایلر سی شارپ قابلیتی به نام Extern را معرفی کرده است.
نظرات مطالب
خودکار کردن تعاریف DbSetها در EF Code first
خیلی ممنون. برای اینکه همه اسمبلی هارو بگرده، و یه اسمبلی خاص رو بهش معرفی نکنیم، چطور از این تابع استفاده کنم:
foreach (Assembly asm in AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies()) 
{
  //...
}
تابع زیر رو به ازای هر فضای نام که میده باید فراخونی کنم؟
loadEntities(asm, modelBuilder, "نام فضا");
نظرات مطالب
اطلاع از بروز رسانی نرم افزار ساخته شده
Assembly Version برای مصرف کنندگان اسمبلی شما مهمه (و فقط در دنیای CLR دارای اهمیت هست). مثلا شخصی ارجاعی به اسمبلی نگارش خاصی داره. AssemblyFileVersion در قسمت خواص فایل در ویندوز قابل مشاهده است و بیشتر برای برنامه‌های ست آپ مفیده. اطلاعات بیشتر