نظرات مطالب
هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟
- نسخه express منهای بحث افزونه پذیری و مواردی که ذکر شد، چیزی کمتر از نسخه‌ی ultimate‌ ندارد. توسعه‌ دهنده‌ی حرفه‌ای هم که نمی‌دونه مثلا بجای MSTest می‌تونه از NUnit استفاده کنه، خوب کمی این واژه‌ی حرفه‌ای برازنده‌ی اون نیست.
- اون مورد کامپایل دستی هم به این دلیل ذکر شد که کمی بیشتر با امکانات موجود آشنا بشیم. کمی شناخت بیشتری از زیر ساخت‌ها پیدا کنیم.
- در مونو که عرض کردم دیگری پروژه‌ی شرکت ناول وجود ندارد. الان شده زاماریان. در همان زمان هم جالب است بدونید مایکروسافت کمک‌های مادی زیادی به ناول کرد که لینوکسی‌ها خیلی به این قضیه مشکوک شده بودند که چرا. در مورد برنامه‌های پیاده سازی شده با آن هم لطفا به لیستی که در سایت آن‌ها هست مراجعه کنید. ضرورتی به تکرار آن‌ها اینجا نیست.
- بله می‌شود در محیط تجاری از آن‌ها استفاده کرد و خیلی‌ها اینکار رو می‌کنند.
- اینکه بقیه کم اطلاع هستند خوب می‌شود اطلاع رسانی کرد. به همین دلیل این مطلب نوشته شده. هدف دیگری در کار نبود.
- اینکه زبان‌های دیگه به این حد نرسیدن مشکل طرفداران آن‌ها هست. بروند کتاب چاپ کنند، زحمت بکشند، تلاش کنند. مثلا فکر می‌کنید سرپا نگه داشتن همین بلاگ کار ساده‌ای است؟ برای نمونه مطلبی رو که در مورد تبدیل html to pdf چند روز قبل منتشر کردم یک هفته کار برده بود تا نحوه‌ی اعمال فونت فارسی رو به اون بتونم تکمیل کنم.
نظرات مطالب
هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟
- نسخه express منهای بحث افزونه پذیری و مواردی که ذکر شد، چیزی کمتر از نسخه‌ی ultimate‌ ندارد. توسعه‌ دهنده‌ی حرفه‌ای هم که نمی‌دونه مثلا بجای MSTest می‌تونه از NUnit استفاده کنه، خوب کمی این واژه‌ی حرفه‌ای برازنده‌ی اون نیست.
- اون مورد کامپایل دستی هم به این دلیل ذکر شد که کمی بیشتر با امکانات موجود آشنا بشیم. کمی شناخت بیشتری از زیر ساخت‌ها پیدا کنیم.
- در مونو که عرض کردم دیگری پروژه‌ی شرکت ناول وجود ندارد. الان شده زاماریان. در همان زمان هم جالب است بدونید مایکروسافت کمک‌های مادی زیادی به ناول کرد که لینوکسی‌ها خیلی به این قضیه مشکوک شده بودند که چرا. در مورد برنامه‌های پیاده سازی شده با آن هم لطفا به لیستی که در سایت آن‌ها هست مراجعه کنید. ضرورتی به تکرار آن‌ها اینجا نیست.
- بله می‌شود در محیط تجاری از آن‌ها استفاده کرد و خیلی‌ها اینکار رو می‌کنند.
- اینکه بقیه کم اطلاع هستند خوب می‌شود اطلاع رسانی کرد. به همین دلیل این مطلب نوشته شده. هدف دیگری در کار نبود.
- اینکه زبان‌های دیگه به این حد نرسیدن مشکل طرفداران آن‌ها هست. بروند کتاب چاپ کنند، زحمت بکشند، تلاش کنند. مثلا فکر می‌کنید سرپا نگه داشتن همین بلاگ کار ساده‌ای است؟ برای نمونه مطلبی رو که در مورد تبدیل html to pdf چند روز قبل منتشر کردم یک هفته کار برده بود تا نحوه‌ی اعمال فونت فارسی رو به اون بتونم تکمیل کنم.
مطالب
پردازش داده‌های جغرافیایی به کمک SQL Server و Entity framework
پشتیبانی SQL Server از Spatial data

از SQL Server 2008 به بعد، نوع داده جدیدی به نام geography به نوع‌های قابل تعریف ستون‌ها اضافه شده‌است. در این نوع ستون‌ها می‌توان طول و عرض جغرافیایی یک نقطه را ذخیره کرد و سپس به کمک توابع توکاری از آن‌ها کوئری گرفت.


در اینجا نمونه‌ای از نحوه‌ی تعریف و همچنین مقدار دهی این نوع ستون‌ها را مشاهده می‌کنید:
 CREATE TABLE [Geo](
[id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[Location] [geography] NULL
)

 insert into Geo( Location , long, lat ) values
( geography::STGeomFromText ('POINT(-121.527200 45.712113)', 4326))
متد geography::STGeoFromText یک SQL CLR function است. این متد در مثال فوق، مختصات یک نقطه را دریافت کرده‌است. همچنین نیاز دارد بداند که این نقطه توسط چه نوع سیستم مختصاتی ارائه می‌شود. عدد 4326 در اینجا یک SRID یا Spatial Reference System Identifier استاندارد است. برای نمونه اطلاعات ارائه شده توسط Google و یا Bing توسط این استاندارد ارائه می‌شوند.
در اینجا متدهای توکار دیگری مانند geography::STDistance برای یافتن فاصله مستقیم بین نقاط نیز ارائه شد‌ه‌اند. خروجی آن بر حسب متر است.


پشتیبانی از Spatial Data در Entity framework

پشتیبانی از نوع مخصوص geography، در EF 5 توسط نوع داده‌ای DbGeography ارائه شد. این نوع داده‌ای immutable است. به این معنا که پس از نمونه سازی، دیگر مقدار آن قابل تغییر نیست.
در اینجا برای نمونه مدلی را مشاهده می‌کنید که از نوع داده‌ای DbGeography استفاده می‌کند:
using System.Data.Entity.Spatial;

namespace EFGeoTests.Models
{
    public class GeoLocation
    {
        public int Id { get; set; }
        public DbGeography Location { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Type { get; set; }

        public override string ToString()
        {
            return string.Format("Name:{0}, Location:{1}", Name, Location);
        }
    }
}
به همراه یک Context، تا کلاس GeoLocation در معرض دید EF قرار گیرد:
using System;
using System.Data.Entity;
using EFGeoTests.Models;

namespace EFGeoTests.Config
{
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<GeoLocation> GeoLocations { get; set; }

        public MyContext()
            : base("Connection1")
        {
            this.Database.Log = sql => Console.Write(sql);
        }
    }
}
برای مقدار دهی خاصیت Location از نوع DbGeography می‌توان از متد ذیل استفاده کرد که بسیار شبیه به متد geography::STGeoFromText عمل می‌کند:
   private static DbGeography createPoint(double longitude, double latitude,  int coordinateSystemId = 4326)
  {
       var text = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture.NumberFormat,"POINT({0} {1})", longitude, latitude);
       return DbGeography.PointFromText(text, coordinateSystemId);
  }


تهیه منبع داده‌ی جغرافیایی

برای تدارک یک مثال واقعی جغرافیایی، نیاز به اطلاعاتی دقیق داریم. این نوع اطلاعات عموما توسط یک سری فایل مخصوص به نام Shapefiles که حاوی اطلاعات برداری جغرافیایی هستند ارائه می‌شوند. برای نمونه اطلاعات جغرافیایی به روز ایران را از آدرس ذیل می‌توانید دریافت کنید:
http://download.geofabrik.de/asia/iran.html
http://download.geofabrik.de/asia/iran-latest.shp.zip

پس از دریافت این فایل، به تعدادی فایل با پسوندهای shp، shx و dbf خواهیم رسید.
فایل‌های shp بیانگر فرمت اشکال ذخیره شده هستند. فایل‌های shx یک سری ایندکس بوده و فایل‌های dbf از نوع بانک اطلاعاتی dBase IV می‌باشند.
همچنین اگر فایل‌های prj را باز کنید، یک چنین اطلاعاتی در آن موجودند:
GEOGCS["GCS_WGS_1984",DATUM["D_WGS_1984",SPHEROID["WGS_1984",6378137,298.257223563]],PRIMEM["Greenwich",0],UNIT["Degree",0.017453292519943295]]
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید مدنظر داشت، استاندارد GCS_WGS_1984 آن است. این استاندارد معادل است با استاندارد EPSG 4326. عدد 4326 آن جهت ثبت این اطلاعات در یک بانک اطلاعاتی SQL Server حائز اهمیت است (پارامتر coordinateSystemId در متد createPoint) و ممکن است از هر فایلی به فایل دیگر متفاوت باشد.



خواند‌ن فایل‌های shp در دات نت

پس از دریافت فایل‌های shp و بانک‌های اطلاعاتی مرتبط با اطلاعات جغرافیایی ایران، اکنون نوبت به پردازش این فایل‌های مخصوص با فرمت بانک اطلاعاتی فاکس پرو مانند، رسیده‌است. برای این منظور می‌توان از پروژه‌ی سورس باز ذیل استفاده کرد:

این پروژه در خواندن فایل‌های shp بدون نقص عمل می‌کند اما توانایی خواندن نام‌های فارسی وارد شده در این نوع بانک‌های اطلاعاتی را ندارد. برای رفع این مشکل، سورس آن را از Codeplex دریافت کنید. سپس فایل Shapefile.cs را گشوده و ابتدای خاصیت Current آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
        /// <summary>
        /// Gets the current shape in the collection
        /// </summary>
        public Shape Current
        {
            get 
            {
                if (_disposed) throw new ObjectDisposedException("Shapefile");
                if (!_opened) throw new InvalidOperationException("Shapefile not open.");
               
                // get the metadata
                StringDictionary metadata = null;
                if (!RawMetadataOnly)
                {
                    metadata = new StringDictionary();
                    for (int i = 0; i < _dbReader.FieldCount; i++)
                    {
                        string value = _dbReader.GetValue(i).ToString();
                        if (_dbReader.GetDataTypeName(i) == "DBTYPE_WVARCHAR")
                        {
                            // برای نمایش متون فارسی نیاز است
                            value = Encoding.UTF8.GetString(Encoding.GetEncoding(720).GetBytes(value));
                        }
                        metadata.Add(_dbReader.GetName(i),
                            value);
                    }
                }
در اینجا فقط سطر استفاده از Encoding خاصی با شماره 720 و تبدیل آن به UTF8 اضافه شده‌است. پس از آن بدون مشکل می‌توان برچسب‌های فارسی را از فایل‌های dBase IV این نوع بانک‌های اطلاعاتی استخراج کرد (اصلاح شده‌ی آن در فایل پیوست مطلب موجود است).
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Catfood.Shapefile;

namespace EFGeoTests
{
    public class MapPoint
    {
        public Dictionary<string, string> Metadata { set; get; }
        public double X { set; get; }
        public double Y { set; get; }
    }

    public static class ShapeReader
    {
        public static IList<MapPoint> ReadShapeFile(string path)
        {
            var results = new List<MapPoint>();

            using (var shapefile = new Shapefile(path))
            {
                foreach (var shape in shapefile)
                {
                    if (shape.Type != ShapeType.Point)
                        continue;

                    var shapePoint = shape as ShapePoint;
                    if (shapePoint == null)
                        continue;


                     var metadataNames = shape.GetMetadataNames();
                    if(!metadataNames.Any())
                        continue;

                    var metadata = new Dictionary<string, string>();
                    foreach (var metadataName in metadataNames)
                    {
                        metadata.Add(metadataName,shape.GetMetadata(metadataName));
                    }

                    results.Add(new MapPoint
                    {
                        Metadata = metadata,
                        X = shapePoint.Point.X,
                        Y = shapePoint.Point.Y
                    });
                }
            }

            return results;
        }
    }
}
در کدهای فوق به کمک کتابخانه‌ی C# Esri Shapefile Reader، اطلاعات نقاط بانک اطلاعاتی shape files را خوانده و به صورت لیست‌هایی از MapPoint بازگشت می‌دهیم. نکته‌ی مهم آن، Metadata است که از هر فایلی به فایل دیگر می‌توان متفاوت باشد. به همین جهت این اطلاعات را به شکل ویژگی‌های key/value در این نوع بانک‌های اطلاعاتی ذخیره می‌کنند.


افزودن اطلاعات جغرافیایی به بانک اطلاعاتی SQL Server به کمک Entity framework

فایل places.shp را در مجموعه فایل‌هایی که در ابتدای بحث عنوان شدند، می‌توانید مشاهده کنید. قصد داریم اطلاعات نقاط آن‌را به مدل GeoLocation انتساب داده و سپس ذخیره کنیم:
            var points = ShapeReader.ReadShapeFile("IranShapeFiles\\places.shp");
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
                context.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
                context.Configuration.ValidateOnSaveEnabled = false;

                if (context.GeoLocations.Any())
                    return;

                foreach (var point in points)
                {
                    context.GeoLocations.Add(new GeoLocation
                    {
                        Name = point.Metadata["name"],
                        Type = point.Metadata["type"],
                        Location = createPoint(point.X, point.Y)
                    });
                }

                context.SaveChanges();
            }
تعریف متد createPoint را که بر اساس X و Y نقاط، معادل قابل پذیرش آن‌را جهت SQL Server تهیه می‌کند، در ابتدای بحث مشاهده کردید.
در فایل‌های مرتبط با places.shp، متادیتا name، معادل نام شهرهای ایران است و type آن بیانگر شهر، روستا و امثال آن می‌باشد.
پس از اینکه اطلاعات مکان‌های ایران، در SQL Server ذخیره شدند، نمایش بصری آن‌ها را در management studio نیز می‌توان مشاهده کرد:



کوئری گرفتن از اطلاعات جغرافیایی

فرض کنید می‌خواهیم مکان‌هایی را با فاصله کمتر از 5 کیلومتر از تهران پیدا کنیم:
            var tehran = createPoint(51.4179604, 35.6884243);

            using (var context = new MyContext())
            {
                // find any locations within 5 kilometers ordered by distance
                var locations = context.GeoLocations
                    .Where(loc => loc.Location.Distance(tehran) < 5000)
                    .OrderBy(loc => loc.Location.Distance(tehran))
                    .ToList();

                foreach (var location in locations)
                {
                    Console.WriteLine(location.Name);
                }
            }
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، متد Distance بر اساس متر کار می‌کند. به همین جهت برای تعریف 5 کیلومتر به نحو فوق عمل شده‌است. همچنین نحوه‌ی مرتب سازی اطلاعات نیز بر اساس فاصله از یک مکان مشخص صورت گرفته‌است.
و یا اگر بخواهیم دقیقا بر اساس مختصات یک نقطه، مکانی را بیابیم، می‌توان از متد SpatialEquals استفاده کرد:
            var tehran = createPoint(51.4179604, 35.6884243);
            using (var context = new MyContext())
            {
                // find any locations within 5 kilometers ordered by distance
                var tehranLocation = context.GeoLocations.FirstOrDefault(loc => loc.Location.SpatialEquals(tehran));
                if (tehranLocation != null)
                {
                    Console.WriteLine(tehranLocation.Type);
                }
            }

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EFGeoTests.zip
 
نظرات مطالب
Contact me
سلام آقای نصیری
پیغامهایی که از طریق "تماس با من" برای شما فرستاده میشه به دستتون میرسه؟چون من چند تایی زدم ولی انگار نرسیده به دست شما.
ممنون موفق باشید
نظرات مطالب
آموزش سیلورلایت 4 - قسمت‌های 21 تا 27
MVVM فقط یک الگوی جدا سازی منطق برنامه از لایه نمایشی آن است. سؤال شما مربوط به multi-tier architecture است؛ جائیکه قسمت نمایشی کار از قسمت نگهداری اطلاعات از قسمت مدیریت کار با اطلاعات جدا شده است و اتفاقا سیلورلایت به صورت ذاتی چند tier است (حداقل دو tiers آن روی دو کامپیوتر مجزا قرار دارند؛ قسمت سیلورلایتی سمت کاربر و قسمت سرویس‌ها در سروری مجزا).
در یک پروژه WCF RIA Services کلیه اعمال کار با بانک اطلاعاتی در همان سمت سرور و توسط سرویس‌هایی که اضافه می‌کنید انجام خواهد شد. فقط صدا زدن متدهای این سرویس‌ها است که در سمت کاربر و برنامه سیلولایتی صورت خواهد گرفت (در همان ViewModel).
از آنجائیکه قسمت عمده مدل سیستم حین نمایش از همان جداول بانک اطلاعاتی شما تشکیل خواهد شد که در سمت سرور در سرویس‌های تعریف شده قابل دسترسی می‌شود، روش WCF RIA Services تعریف مجدد این‌ها را در سمت کاربر به صورت خودکار انجام می‌دهد. به همراه replicate کردن تمام مسایل اعتبار سنجی و غیره به سمت کاربر.
نظرات مطالب
اهمیت code review
سلام.
اگر کدی آزمایش شده، مرور شده و "کار میکنه"، دیگه نیازی به تغییر اون وجود نداره. برنامه نویس ها عموما در دوران حرفه ای خودشون، حداقل یک بار با "وسوسه بازنویسی همه چیز از نو" روبرو میشن، وسوسه ای که در ابتدا، افق های روشنی رو برامون ترسیم میکنه، اما در انتها، منجر به داشتن کدی به مراتب بدتر از اون چیزی که در ابتدا داشتیم، میشه.

وقتی کدی قدیمی (که بدون مشکل کار میکنه) رو دور میندازیم، در حقیقت داریم زمانی رو که صرف رفع ایرادهای موجود در اون کرده بودیم (که میتونه روزها، هفته ها یا ماه ها باشه) رو هدر میدیم. گذشته از این، چون احتمالا به تمام بخش های کد و عملکرد اون اشراف نداریم، چیزهایی ممکنه در کد ببینیم که به نظرمون احمقانه بیاد و حذف اونها، باز موجب از کار افتادن بخش هایی از سیستم بشه که Debug کردن اون، مستلزم صرف زمانی هستش که تیم قبلی اون زمان رو یکبار صرف این کار کرده بوده. بنابراین، نمی تونیم به عنوان یه اصل کلی عبارت "کدی که کار میکنه رو نباید تغییر داد" رو رد کنیم! این مساله، باید بازای Case های مختلف، بدقت بررسی بشه و بعد در مورد اون Case خاص، نظر داده بشه.

طبیعتا، با دیدن کد آورده شده در این پست میشه به این مساله پی برد که نویسنده اون کد، در وهله اول، با اصول و مفاهیم اولیه نوشتن یک کد تمیز، بیگانه بوده. چنین افرادی، ابتدا باید آموزش ببینن و مرور یا عدم مرور کد اونها، در طولانی مدت، هیچ سودی در پی نخواهد داشت.

موفق باشید.
مطالب دوره‌ها
بررسی قسمت‌های مختلف قالب پروژه WPF Framework تهیه شده
پس از ایجاد یک Solution جدید توسط قالب WPF Framework، هشت پروژه به صورت خودکار اضافه خواهند شد:



1) پروژه ریشه که بسته به نامی که در ابتدای کار انتخاب می‌کنید، تغییر نام خواهد یافت.
برای مثال اگر نام وارد شده در ابتدای کار MyWpfFramework باشد، این پروژه ریشه نیز، MyWpfFramework نام خواهد داشت. از آن صرفا جهت افزودن Viewهای برنامه استفاده می‌کنیم. کلیه Viewها در پوشه View قرار خواهند گرفت و با توجه به ساختار خاصی که در اینجا انتخاب شده، این Viewها باید از نوع Page انتخاب شوند تا با سیستم راهبری فریم ورک هماهنگ کار کنند.
در داخل پوشه Views، هر بخش از برنامه را می‌توان داخل یک زیر پوشه قرار داد. برای مثال قسمت Login سیستم، دارای سه صفحه ورود، نمایش پیام خوش آمد و نمایش صفحه عدم دسترسی است.
متناظر با هر Page اضافه شده، در پروژه MyWpfFramework.Infrastructure یک ViewModel در صورت نیاز اضافه خواهد شد. قرار داد ما در اینجا ترکیب نام View به علاوه کلمه ViewModel است. برای مثال اگر نام View اضافه شده به پروژه ریشه برنامه، LoginPage است، نام ViewModel متناظر با آن باید LoginPageViewModel باشد تا به صورت خودکار توسط برنامه ردیابی و وهله سازی گردد.
این پروژه از کتابخانه MahApps.Metro استفاده می‌کند و اگر به فایل MainWindow.xaml.cs آن مراجعه کنید، ارث بری پنجره اصلی برنامه را از کلاس MetroWindow مشاهده خواهید نمود. این فایل‌ها نیازی به تغییر خاصی نداشته و به همین نحو در این قالب قابل استفاده هستند.
و در پوشه Resources آن یک سری قلم و آیکون را می‌توانید مشاهده نمائید.

2) پروژه MyWpfFramework.Common
در این پروژه کلاس‌هایی قرار می‌گیرند که قابلیت استفاده در انواع و اقسام پروژه‌های WPF را دارند و الزاما وابسته به پروژه جاری نیستند. یک سری کلاس‌های کمکی در این پروژه Common قرار گرفته‌اند و قسمت‌های مختلف سیستم را تغذیه می‌کنند؛ مانند خواندن اطلاعات از فایل کانفیگ، هش کردن کلمه عبور، یک سری متد عمومی برای کار با EF، کلاس‌های عمومی مورد نیاز در حین استفاده از الگوی MVVM، اعتبارسنجی و امثال آن.
در این پروژه از کلاس PageAuthorizationAttribute آن جهت مشخص سازی وضعیت دسترسی به صفحات تعریف شده در پروژه ریشه استفاده خواهد شد.
نمونه‌ای از آن‌را برای مثال با مراجعه به سورس صفحه About.xaml.cs می‌توانید مشاهده کنید که در آن AuthorizationType.AllowAnonymous تنظیم شده و به این ترتیب تمام کاربران اعتبارسنجی نشده می‌توانند این صفحه را مشاهده کنند.
همچنین در این پروژه کلاس BaseViewModel قرار دارد که جهت مشخص سازی کلیه کلاس‌های ViewModel برنامه باید مورد استفاده قرار گیرد. سیستم طراحی شده، به کمک این کلاس پایه است که می‌تواند به صورت خودکار ViewModelهای متناظر با Viewها را یافته و وهله سازی کند (به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده به آن‌ها).
به علاوه کلاس DataErrorInfoBase آن برای یکپارچه سازی اعتبارسنجی با EF طراحی شده است. اگر به کلاس BaseEntity.cs مراجعه کنید که در پروژه MyWpfFramework.DomainClasses قرار دارد، نحوه استفاده آن‌را ملاحظه خواهید نمود. به این ترتیب حجم بالایی از کدهای تکرای، کپسوله شده و قابلیت استفاده مجدد را پیدا می‌کنند.
قسمت‌های دیگر پروژه Common، برای ثبت وقایع برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند. استفاده از آن‌ها را در فایل App.xaml.cs پروژه ریشه برنامه ملاحظه می‌کنید و نیاز به تنظیم خاص دیگری در اینجا وجود ندارد.

3) پروژه MyWpfFramework.DataLayer
کار تنظیمات EF در اینجا انجام می‌شود (و قسمت عمده‌ای از آن انجام شده است). تنها کاری که در آینده برای استفاده از آن نیاز است انجام شود، مراجعه به کلاس MyWpfFrameworkContext.cs و افزودن DbSetهای لازم است. همچنین اگر نیاز به تعریف نگاشت‌های اضافه‌تری وجود داشت، می‌توان از پوشه Mappings آن استفاده کرد.
در این پروژه الگوی واحد کار پیاده سازی شده است و همچنین سعی شده تمام کلاس‌های آن دارای کامنت‌های کافی جهت توضیح قسمت‌های مختلف باشند.
کلاس MyDbContextBase به اندازه کافی غنی سازی شده‌است، تا در وقت شما، در زمینه تنظیم مباحثی مانند اعتبارسنجی و نمایش پیغام‌های لازم به کاربر، یک دست سازی ی و ک ورودی در برنامه و بسیاری از نکات ریز دیگر صرفه جویی شود.
در اینجا از خاصیت ContextHasChanges جهت بررسی وضعیت Context جاری و نمایش پیغامی به کاربر در مورد اینکه آیا مایل هستید تغییرات را ذخیره کنید یا خیر استفاده می‌شود.
در متد auditFields آن یک سری خاصیت کلاس BaseEntity که پایه تمامی کلاس‌های Domain model برنامه خواهد بود به صورت خودکار مقدار دهی می‌شوند. مثلا این رکورد را چه کسی ثبت کرده یا چه کسی ویرایش و در چه زمانی. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا در برنامه نگران تنظیم و مقدار دهی آن‌ها بود.
کلاس MyWpfFrameworkMigrations به حالت AutomaticMigrationsEnabled تنظیم شده است و ... برای یک برنامه دسکتاپ WPF کافی و مطلوب است و ما را از عذاب به روز رسانی دستی ساختار بانک اطلاعاتی برنامه با تغییرات مدل‌ها، رها خواهد ساخت. عموما برنامه‌های دسکتاپ پس از طراحی، آنچنان تغییرات گسترده‌ای ندارند و انتخاب حالت Automatic در اینجا می‌تواند کار توزیع آن‌را نیز بسیار ساده کند. از این جهت که بانک اطلاعاتی انتخابی از نوع SQL Server CE نیز عمدا این هدف را دنبال می‌کند: عدم نیاز به نگهداری و وارد شدن به جزئیات نصب یک بانک اطلاعاتی بسیار پیشرفته مانند نگارش‌های کامل SQL Server. هرچند زمانیکه با EF کار می‌کنیم، سوئیچ به بانک‌های اطلاعاتی صرفا با تغییر رشته اتصالی فایل app.config برنامه اصلی و مشخص سازی پروایدر مناسب قابل انجام خواهد بود.
در فایل MyWpfFrameworkMigrations، توسط متد addRolesAndAdmin کاربر مدیر سیستم در آغاز کار ساخت بانک اطلاعاتی به صورت خودکار افزوده خواهد شد.


4) پروژه MyWpfFramework.DomainClasses
کلیه کلاس‌های متناظر با جداول بانک اطلاعاتی در پروژه MyWpfFramework.DomainClasses قرار خواهند گرفت. نکته مهمی که در اینجا باید رعایت شود، مزین کردن این کلاس‌ها به کلاس پایه BaseEntity می‌باشد که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس User پروژه می‌توانید ملاحظه کنید.
BaseEntity چند کار را با هم انجام می‌دهد:
- اعمال خودکار DataErrorInfoBase جهت یکپارچه سازی سیستم اعتبارسنجی EF با WPF (برای مثال به این ترتیب خطاهای ذکر شده در ویژگی‌های خواص کلاس‌ها توسط WPF نیز خوانده خواهند شد)
- اعمال ImplementPropertyChanged به کلاس‌های دومین برنامه. به این ترتیب برنامه کمکی Fody که کار Aspect oriented programming را انجام می‌دهد، اسمبلی برنامه را ویرایش کرده و متدها و تغییرات لازم جهت پیاده سازی INotifyPropertyChanged را اضافه می‌کند. به این ترتیب به کلاس‌های دومین بسیار تمیزی خواهیم رسید با حداقل نیاز به تغییرات و نگهداری ثانویه.
- فراهم آوردن فیلدهای مورد نیاز جهت بازرسی سیستم؛ مانند اینکه چه کسی یک رکورد را ثبت کرده یا ویرایش و در چه زمانی

نقش‌های سیستم در کلاس SystemRole تعریف می‌شوند. به ازای هر نقش جدیدی که نیاز بود، تنها کافی است یک خاصیت bool را در اینجا اضافه کنید. سپس نام این خاصیت در ویژگی PageAuthorizationAttribute به صورت خودکار قابل استفاده خواهد بود. برای مثال به پروژه ریشه مراجعه و به فایل AddNewUser.xaml.cs دقت کنید؛ چنین تعریفی را در بالای کلاس مرتبط مشاهده خواهید کرد:
 [PageAuthorization(AuthorizationType.ApplyRequiredRoles, "IsAdmin, CanAddNewUser")]
در اینجا AuthorizationType سه حالت را می‌تواند داشته باشد:
    /// <summary>
    /// وضعیت اعتبار سنجی صفحه را مشخص می‌کند
    /// </summary>
    public enum AuthorizationType
    {
        /// <summary>
        /// همه می‌توانند بدون اعتبار سنجی، دسترسی به این صفحات داشته باشند
        /// </summary>
        AllowAnonymous,

        /// <summary>
        /// کاربران وارد شده به سیستم بدون محدودیت به این صفحات دسترسی خواهند داشت
        /// </summary>
        FreeForAuthenticatedUsers,

        /// <summary>
        /// بر اساس نام نقش‌هایی که مشخص می‌شوند تصمیم گیری خواهد شد
        /// </summary>
        ApplyRequiredRoles
    }
اگر حالت ApplyRequiredRoles را انتخاب کردید، در پارامتر اختیاری دوم ویژگی PageAuthorization نیاز است نام یک یا چند خاصیت کلاس SystemRole را قید کنید. بدیهی است کاربر متناظر نیز باید دارای این نقش‌ها باشد تا بتواند به این صفحه دسترسی پیدا کند، یا خیر.


5) پروژه MyWpfFramework.Models
در پروژه MyWpfFramework.Models کلیه Modelهای مورد استفاده در UI که الزاما قرار نیست در بانک اطلاعاتی قرارگیرند، تعریف خواهند شد. برای نمونه مدل صفحه لاگین در آن قرار دارد و ذکر دو نکته در آن حائز اهمیت است:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public class LoginPageModel : DataErrorInfoBase
- ویژگی ImplementPropertyChanged کار پیاده سازی INotifyPropertyChanged را به صورت خودکار سبب خواهد شد.
- کلاس پایه DataErrorInfoBase سبب می‌شود تا مثلا در اینجا اگر از ویژگی Required استفاده کردید، اطلاعات آن توسط برنامه خوانده شود و با WPF یکپارچه گردد.


6) پروژه MyWpfFramework.Infrastructure.csproj
در پروژه MyWpfFramework.Infrastructure.csproj تعاریف ViewModelهای برنامه اضافه خواهند شد.
این پروژه دارای یک سری کلاس پایه است که تنظیمات IoC برنامه را انجام می‌دهد. برای مثال FrameFactory.cs آن یک کنترل Frame جدید را ایجاد کرده است که کار تزریق وابستگی‌ها را به صورت خودکار انجام خواهد داد. فایل IocConfig آن جایی است که کار سیم کشی کلاس‌های لایه سرویس و اینترفیس‌های متناظر با آن‌ها انجام می‌شود. البته پیش فرض‌های آن را اگر رعایت کنید، نیازی به تغییری در آن نخواهید داشت. برای مثال در آن scan.TheCallingAssembly قید شده است. در این حالت اگر نام کلاس لایه سرویس شما Test و نام اینترفیس متناظر با آن ITest باشد، به صورت خودکار به هم متصل خواهند شد.
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، در پوشه ViewModels آن، به ازای هر View یک ViewModel خواهیم داشت که نام آن مطابق قرار داد، نام View مدنظر به همراه کلمه ViewModel باید درنظر گرفته شود تا توسط برنامه شناخته شده و مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هر ViewModel نیز باید دارای کلاس پایه BaseViewModel باشد تا توسط IoC Container برنامه جهت تزریق وابستگی‌های خودکار در سازنده‌های کلاس‌ها شناسایی شده و وهله سازی گردد.


7) پروژه MyWpfFramework.ServiceLayer
کلیه کلاس‌های لایه سرویس که منطق تجاری برنامه را پیاده سازی می‌کنند (خصوصا توسط EF) در این لایه قرار خواهند گرفت. در اینجا دو نمونه سرویس کاربران و سرویس عمومی AppContextService را ملاحظه می‌کنید.
سرویس AppContextService قلب سیستم اعتبارسنجی سیستم است و در IocConfig برنامه به صورت سینگلتون تعریف شده است. چون در برنامه‌های دسکتاپ در هر لحظه فقط یک نفر وارد سیستم می‌شود و نیاز است تا پایان طول عمر برنامه، اطلاعات لاگین و نقش‌های او را در حافظه نگه داری کرد.


8) پروژه MyWpfFramework.Tests
یک پروژه خالی Class library هم در اینجا جهت تعریف آزمون‌های واحد سیستم درنظر گرفته شده است.

 
مطالب
همه چیز در مورد CLR : قسمت اول
در حال حاضر من کتاب CLR Via Csharp ویرایش چهارم نوشته آقای جفری ریچر را مطالعه می‌کنم و نه قسمت از این مقالات، از بخش اول فصل اول آن به پایان رسیده که همگی آن‌ها را تا 9 روز آینده منتشر خواهم کرد. البته سعی شده که مقالات ترجمه صرف نباشند و منابع دیگری هم در کنار آن استفاده شده است. بعضی موارد را هم لینک کرده‌ام. تمام سعی خود را می‌کنم تا ادامه کتاب هم به مرور به طور مرتب ترجمه شود؛ تا شاید نسخه‌ی تقریبا کاملی از این کتاب را به زبان فارسی در اختیار داشته باشیم.
بعد از اینکه برنامه را تحلیل کردید و نیازمندی‌های یک برنامه را شناسایی کردید، وقت آن است که زبان برنامه نویسی خود را انتخاب کنید. هر زبان ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد خود را دارد و این ممکن هست انتخاب شما را سخت کند. برای مثال شما در زبان‌های ++unmanaged C/C، کنترل بسیار زیادی روی امور سیستمی از قبیل حافظه و تردها دارید و به هر روشی که می‌خواهید می‌توانید آن‌ها را پیکربندی کنید. در زبان‌هایی چون Visual basic قدیم و مشابه‌های آن عموما اینگونه بود که طراحی یک اپلیکیشن از رابط کاربری گرفته تا اتصال به دیتابیس و اشیاء COM در آن ساده باشد؛ ولی در زبان‌های CLR چطور؟

در زبان‌های CLR شما دیگر وقت خود را به موضوعاتی چون مدیریت حافظه، هماهنگ سازی تردها و مباحث امنیتی و صدور استثناء در سطوح پایین‌تر نمی‌دهید و فرقی هم نمی‌کند که از چه زبانی استفاده می‌کنید. بلکه CLR هست که این امور را انجام می‌دهد و این مورد بین تمامی زبان‌های CLR مشترک است. برای مثال کاربری که قرار است در زمان اجرا استثنا‌ءها را صادر کند، در واقع مهم نیست که از چه زبانی برای آن استفاده می‌کند. بلکه آن CLR است که مدیریت آن را به عهده دارد و روال کار CLR برای همه زبان‌ها یکی است. پس این سوال پیش می‌آید که وقتی مبنا و زیر پایه‌ی همه زبان‌های CLR یکی است، چرا تعدد زبان دیده می‌شود و مزیت هر کدام بر دیگری چیست؟ اولین مورد syntax آن است. هر کاربر رو به چه زبانی کشیده می‌شود و شاید تجربه‌ی سابق در قدیم با یک برنامه‌ی مشابه بوده است که همچنان همان رویه سابق را ادامه می‌دهد و یا اینکه نحوه‌ی تحلیل و آنالیز کردن کدهای آن زبان است که کاربر را به سمت خود جذب کرده است. گاهی اوقات بعضی از زبان‌ها با تمرکز در انجام بعضی از کارها چون امور مالی یا ریاضیات، موارد فنی و ... باعث جذب کاربران آن گروه کاری به سمت خود می‌شوند. البته بعدا در آینده متوجه می‌شویم که بسیاری از زبان‌ها مثل سی شارپ و ویژوال بیسیک هر کدام قسمتی از امکانات CLR را پوشش می‌دهند نه تمام آن را.

زبان‌های CLR چگونه کار می‌کنند؟
در اولین گام بعد از نوشتن برنامه، کامپایلر آن زبان دست به کار شده و برنامه را برای شما کامپایل می‌کند. ولی اگر تصور می‌کنید که برنامه را به کد ماشین تبدیل می‌کند و از آن یک فایل اجرایی می‌سازد، سخت در اشتباه هستید. کامپایلر هر زبان  CLR، کد‌ها را به یک زبان میانی Intermediate Language به اختصار IL تبدیل می‌کند. فرقی نمی‌کند چه زبانی کار کرده‌اید، کد شما تبدیل شده است به یک زبان میانی مشترک. CLR نمی‌تواند برای تک تک زبان‌های شما یک مفسر داشته باشد. در واقع هر کمپایلر قواعد زبان خود را شناخته و آن را به یک زبان مشترک تبدیل می‌سازد و حالا CLR می‌تواند حرف تمامی زبان‌ها را بفهمد. به فایل ساخته شده  managed module گویند و به زبان‌هایی که از این قواعد پیروی نمی‌کنند unmanaged گفته می‌شود؛ مثل زبان سی ++ که در دات نت هم managed و هم unmanaged داریم که اولی بدون فریم ورک دات نت کار می‌کند و مستقیما به کد ماشین تبدیل می‌شود و دومی نیاز به فریم ورک دات نت داشته و به زبان میانی کامپایل می‌شود. جدول زیر نشان می‌دهد که کد همه‌ی زبان‌ها تبدیل به یک نوع شده است.


 
فایل هایی که ساخته می‌شوند بر دو نوع هستند؛ یا بر اساس استاندارد windows Portable Executable 32bits برای سیستم‌های 32 بیتی و 64 بیتی هستند و یا بر اساس windows Portable Executable 64bits مختص سیستم‌های 64 بیتی هستند که به ترتیب PE32 و +PE32 نامیده می‌شوند که CLR بر اساس این اطلاعات آن‌ها را به کد اجرایی تبدیل می‌کند. زبان‌های CLR همیشه این مزیت را داشته‌اند که اصول امنیتی چون DEP یا Data Execution Prevention و همچنین ASLR یا Address Space Layout Randomization در آن‌ها لحاظ شده باشد.
نظرات نظرسنجی‌ها
کدامیک از روش‌های زیر را برای تولید App های موبایل ترجیح می‌دهید؟ چرا؟
با توجه به نقاط ضعف و قوت هر کدام بسته به شرایط پروژه باید انتخاب شوند.
 چنانچه برنامه نیازمند تعامل با قسمتهای مختلف موبایل است استفاده از فناوریهای تحت وب انتخابی نادرست است و اگر عرضه عمومی مد نظر است cross platformها انتخابی نادرست هستند . 
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
خوب با توجه به ارائه Identity 2 و قرارگیری آن در قالب پیش فرض MVC5 برای Visual Studio 2013 Update 2
آیا امکان انجام همین کار سفارشی سازی براساس جداول موجود در پایگاه داده (نه روش Code First) وجود دارد؟ من حدود یک هفته است که هر کاری انجام دادم به نتیجه نرسیدم در حالی که با آموزش ساده و روان شما خیلی راحت تونستم این کار رو انجام بدهم