مطالب دوره‌ها
آشنایی با مدل برنامه نویسی TAP
تاریخچه‌ی اعمال غیر همزمان در دات نت فریم ورک

دات نت فریم ورک، از زمان ارائه نگارش یک آن، از اعمال غیرهمزمان و API خاص آن پشتیبانی می‌کرده‌است. همچنین این مورد یکی از ویژگی‌های Win32 نیز می‌باشد. نوشتن کدهای همزمان متداول بسیار ساده است. در این نوع کدها هر عملیات خاص، پس از پایان عملیات قبلی انجام می‌شود.
        public string TestNoneAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return webClient.DownloadString("http://www.google.com");
        }
در این مثال متداول، متد DownloadString به صورت همزمان یا synchronous عمل می‌کند. به این معنا که تا پایان عملیات دریافت اطلاعات از وب، منتظر مانده و ترد جاری را قفل می‌کند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که مدت زمان دریافت اطلاعات، طولانی باشد. چون این عملیات در ترد UI در حال انجام است، کل رابط کاربری برنامه تا پایان عملیات نیز قفل شده و دیگر پاسخگوی سایر اعمال رسیده نخواهد بود. در این حالت عموما ویندوز در نوار عنوان برنامه، واژه‌های Not responding را نمایش می‌دهد.
این مورد همچنین در برنامه‌های سمت سرور نیز حائز اهمیت است. با قفل شدن تعداد زیادی ترد در حال اجرا، عملا قدرت پاسخ‌دهی سرور نیز کاهش می‌یابد. بنابراین در این نوع موارد، برنامه‌های چند ریسمانی هرچند در سمت کلاینت ممکن است مفید واقع شوند و برای مثال ترد UI را آزاد کنند، اما اثر آنچنانی بر روی برنامه‌های سمت سرور ندارند. زیرا در آن‌ها می‌توان هزاران ترد را ایجاد کرد که همگی دارای کدهای اصطلاحا blocking باشند. برای حل این مساله استفاده از API غیرهمزمان توصیه می‌شود.
برای نمونه کلاس WebClient توکار دات نت، دارای متدی به نام DownloadStringAsync نیز می‌باشد. این متد به محض فراخوانی، ترد جاری را آزاد می‌کند. به این معنا که فراخوانی آن سبب توقف ترد جاری برای دریافت نتیجه‌ی دریافت اطلاعات از وب نمی‌شود. به این نوع API، یک Asynchronous API گفته می‌شود؛ زیرا با سایر کدهای نوشته شده، هماهنگ و همزمان اجرا نمی‌شود.
هر چند این کد جدید مشکل عدم پاسخ دهی برنامه را برطرف می‌کند، اما مشکل دیگری را به همراه دارد؛ چگونه باید حاصل عملیات آن‌را پس از پایان کار دریافت کرد؟ چگونه باید خطاها و مشکلات احتمالی را مدیریت کرد؟
برای مدیریت این مساله، رخدادی به نام DownloadStringCompleted تعریف شده‌است. روال رویدادگردان آن پس از پایان کار دریافت اطلاعات از وب، فراخوانی می‌گردد.
        public void TestAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            webClient.DownloadStringAsync(new Uri("http://www.google.com"));
            webClient.DownloadStringCompleted += webClientDownloadStringCompleted;
        }

        void webClientDownloadStringCompleted(object sender, DownloadStringCompletedEventArgs e)
        {
            // use e.Result
        }
در اینجا همچنین توسط آرگومان DownloadStringCompletedEventArgs، موفقیت یا شکست عملیات نیز گزارش می‌شود و مقدار e.Result حاصل عملیات است.

مشکل!
ما سادگی یک عملیات همزمان را از دست دادیم. متد TestNoneAsync از لحاظ پیاده سازی و همچنین خواندن و نگهداری آن در طول زمان، بسیار ساده‌تر است از نمونه‌ی TestAsync نوشته شده. در کدهای غیرهمزمان فوق، یک متد ساده، به دو متد مجزا خرد شده‌است و نتیجه‌ی نهایی، درون یک روال رخدادگردان بدست می‌آید.
به این مدل، EAP یا Event based asynchronous pattern نیز گفته می‌شود. EAP در دات نت 2 معرفی شد. روال‌های رخدادگردان در این حالت، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شوند. اما اگر به حالت اصلی اعمال غیرهمزمان موجود از دات نت یک کوچ کنیم، اینطور نیست. در WinForms و WPF برای به روز رسانی رابط کاربری نیاز است اطلاعات دریافت شده در همان تردی که رابط کاربری ایجاد شده است، تحویل گرفته شده و استفاده شوند. در غیراینصورت استثنایی صادر شده و برنامه خاتمه می‌یابد.


آشنایی با Synchronization Context

ابتدا یک برنامه‌ی WinForms ساده را آغاز کرده و یک دکمه‌ی جدید را به نام btnGetInfo و یک تکست باکس را به نام txtResults، به آن اضافه کنید. سپس کدهای فرم اصلی آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Windows.Forms;

namespace Async02
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    txtResults.Text = headersText;
                }, null);
        }

        private string formatHeaders(WebHeaderCollection headers)
        {
            var headerString = headers.Keys.Cast<string>()
                                      .Select(header => string.Format("{0}:{1}", header, headers[header]));
            return string.Join(Environment.NewLine, headerString.ToArray());
        }
    }
}
در اینجا از روش دیگری برای دریافت اطلاعات از وب استفاده کرده‌ایم. با استفاده از امکانات HttpWebRequest، کوئری‌های پیشرفته‌تری را می‌توان تهیه کرد. برای مثال می‌توان نوع متد را به HEAD تنظیم نمود؛ تا صرفا مقادیر هدر آدرس درخواستی از سرور، دریافت شوند.
همچنین در این مثال از متد غیرهمزمان BeginGetResponse نیز استفاده شده‌است. در این نوع API خاص، کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید.
اگر برنامه را اجرا کنید، با استثنای زیر مواجه خواهید شد:
 An exception of type 'System.InvalidOperationException' occurred in System.Windows.Forms.dll but was not handled in user code
Additional information: Cross-thread operation not valid: Control 'txtResults' accessed from a thread other than the thread it was created on.
علت اینجا است که asyncResult دریافتی، در تردی دیگر نسبت به ترد اصلی برنامه که UI را اداره می‌کند، اجرا می‌شود. یکی از راه حل‌های این مشکل و انتقال اطلاعات به ترد اصلی برنامه، استفاده از Synchronization Context است:
        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var sync = SynchronizationContext.Current;
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    sync.Post(delegate { txtResults.Text = headersText; }, null);
                }, null);
        }
SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد دریافت اطلاعات اجرا می‌شود، به ترد UI، یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. به همین جهت این زمینه را نباید داخل Async callback دریافت کرد؛ زیرا ترد جاری آن، ترد UI مدنظر ما نیست. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.


برای درک بهتر آن، سه break point را پیش از متد BeginGetResponse، داخل  Async calback و داخل delegate متد Post قرار دهید. پس از اجرای برنامه، از منوی دیباگ در VS.NET گزینه‌ی Windows و سپس Threads را انتخاب کنید.
در اینجا همانطور که مشخص است، کد داخل delegate تعریف شده، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شود و نه یکی از Worker threadهای ثانویه.
هر چند استفاده از متدهای تو در تو و lambda syntax، نیاز به تعریف چندین متد جداگانه را برطرف کرده‌است، اما باز هم کد ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. در سی شارپ 5، برای مدیریت بهتر تمام مشکلات یاد شده، پشتیبانی توکاری از اعمال غیرهمزمان، به هسته‌ی زبان اضافه شده‌است.


Syntax ابتدایی یک متد Async

در ابتدا کلاس و متد Async زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    public class AsyncExample
    {
        public async Task DoWorkAsync(int parameter)
        {
            await Task.Delay(parameter);
            Console.WriteLine(parameter);
        }
    }
}
شیوه‌ی نگارش آن بر اساس راهنمای نوشتن برنامه‌های Async یا Task asynchronous programming model یا به اختصار TAP است:
- در مدل برنامه نویسی TAP، متدهای غیرهمزمان باید یک Task را بازگشت دهند؛ یا نمونه‌ی جنریک آن‌را. البته کامپایلر، async void را نیز پشتیبانی می‌کند ولی در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد که چرا استفاده از آن مشکل‌زا است و باید از آن پرهیز شود.
- همچنین مطابق TAP، اینگونه متدها باید به پسوند Async ختم شوند تا استفاده کننده در حین کار با Intellisense، بتواند آ‌ن‌ها را از متدهای معمولی سریعتر تشخیص دهد.
- از واژه‌ی کلیدی async نیز استفاده می‌گردد تا کامپایلر از وجود اعمال غیر همزمان مطلع گردد.
- await به کامپایلر می‌گوید، عبارت پس از من، یک وظیفه‌ی غیرهمزمان است و ادامه‌ی کدهای نوشته شده، تنها زمانی باید اجرا شوند که عملیات غیرهمزمان معرفی شده، تکمیل گردد.

در متد DoWorkAsync، ابتدا به اندازه‌‌ای مشخص توقف حاصل شده و سپس سطر بعدی یعنی Console.WriteLine اجرا می‌شود.


یک اشتباه عمومی! استفاده از واژه‌های کلیدی async و await متد شما را async نمی‌کنند.

برخلاف تصور ابتدایی از بکارگیری واژه‌های کلیدی async و await، این کلمات نحوه‌ی اجرای متد شما را async نمی‌کنند. این کلمات صرفا برای تشکیل متدهایی که هم اکنون غیرهمزمان هستند، مفید می‌باشند. برای توضیح بیشتر آن به مثال ذیل دقت کنید:
        public async Task<double> GetNumberAsync()
        {
            var generator = new Random();
            await Task.Delay(generator.Next(1000));

            return generator.NextDouble();
        }
در این متد با استفاده از Task.Delay، انجام یک عملیات طولانی شبیه سازی شده‌است؛ مثلا دریافت یک عدد یا نتیجه از یک وب سرویس. سپس در نهایت، عددی را بازگشت داده است. برای بازگشت یک خروجی double، در اینجا از نمونه‌ی جنریک Task استفاده شده‌است.
در ادامه برای استفاده از آن خواهیم داشت:
        public async Task<double> GetSumAsync()
        {
            var leftOperand = await GetNumberAsync();
            var rightOperand = await GetNumberAsync();

            return leftOperand + rightOperand;
        }
خروجی این متد تنها زمانی بازگشت داده می‌شود که نتایج leftOperand و rightOperand از وب سرویس فرضی، دریافت شده باشند و در اختیار مصرف کننده قرارگیرند. بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید از واژه‌ی کلیدی await جهت تشکیل یک عملیات غیرهمزمان و مدیریت ساده‌تر کدهای نهایی، شبیه به کدهای معمولی همزمان استفاده شده‌است.
در کدهای همزمان متداول، سطر اول ابتدا انجام می‌شود و بعد سطر دوم و الی آخر. با استفاده از واژه‌ی کلیدی await یک چنین عملکردی را با اعمال غیرهمزمان خواهیم داشت. پیش از این برای مدیریت اینگونه اعمال از یک سری callback و یا رخداد استفاده می‌شد. برای مثال ابتدا عملیات همزمانی شروع شده و سپس نتیجه‌ی آن در یک روال رخ‌داد گردان جایی در کدهای برنامه دریافت می‌شد (مانند مثال ابتدای بحث). اکنون تصور کنید که قصد داشتید جمع نهایی حاصل دو عملیات غیرهمزمان را از دو روال رخدادگردان جدا از هم، جمع آوری کرده و بازگشت دهید. هرچند اینکار غیرممکن نیست، اما حاصل کار به طور قطع آنچنان زیبا نبوده و قابلیت نگهداری پایینی دارد. واژه‌ی کلیدی await، انجام اینگونه امور غیرهمزمان را طبیعی و همزمان جلوه می‌دهد. به این ترتیب بهتر می‌توان بر روی منطق و الگوریتم‌های مورد استفاده تمرکز داشت، تا اینکه مدام درگیر مکانیک اعمال غیرهمزمان بود.

امکان استفاده از واژه‌ی کلیدی await در هر جایی از کدها وجود دارد. برای نمونه در مثال زیر، برای ترکیب دو عملیات غیرهمزمان، از await در حین تشکیل عملیات ضرب نهایی، دقیقا در جایی که مقدار متد باید بازگشت داده شود، استفاده شده‌است:
        public async Task<double> GetProductOfSumAsync()
        {
            var leftOperand = GetSumAsync();
            var rightOperand = GetSumAsync();

            return await leftOperand * await rightOperand;
        }
اگر await را از این مثال حذف کنیم، خطای کامپایل زیر را دریافت خواهیم کرد:
 Operator '*' cannot be applied to operands of type 'System.Threading.Tasks.Task<double>' and 'System.Threading.Tasks.Task<double>'
خروجی متد GetSumAsync صرفا یک Task است و نه یک عدد. پس از استفاده از await، عملیات آن انجام شده و بازگشت داده می‌شود.


اگر متد DownloadString همزمان ابتدای بحث را نیز بخواهیم تبدیل به نمونه‌ی async سی‌شارپ 5 کنیم، می‌توان از متد الحاقی جدید آن به نام DownloadStringTaskAsync کمک گرفت:
        public async Task<string> DownloadAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return await webClient.DownloadStringTaskAsync("http://www.google.com");
        }
نکته‌ی مهم این کد علاوه بر ساده سازی اعمال غیر همزمان، برای استفاده از نتیجه‌ی نهایی آن، نیازی به SynchronizationContext معرفی شده در تاریخچه‌ی ابتدای بحث نیست. نتیجه‌ی دریافتی از آن در ترد اصلی برنامه تحویل داده شده و به سادگی قابل استفاده است.


سؤال: آیا استفاده از await نیز ترد جاری را قفل می‌کند؟

اگر به کدها دقت کنید، استفاده از await به معنای صبر کردن تا پایان عملیات async است. پس اینطور به نظر می‌رسد که در اینجا نیز ترد اصلی، همانند قبل قفل شده‌است.
        public void TestDownloadAsync()
        {
            Debug.WriteLine("Before DownloadAsync");
            DownloadAsync();
            Debug.WriteLine("After DownloadAsync");
        }
اگر این متد را اجرا کنید (در آن await بکار نرفته)، بلافاصله خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:
 Before DownloadAsync
After DownloadAsync
به این معنا که در اصل، همانند سایر روش‌های async موجود از دات نت یک، در اینجا نیز فراخوانی متد async ترد اصلی را بلافاصله آزاد می‌کند و ترد آن‌را قفل نخواهد کرد. استفاده از await نیز عملکرد کدها را تغییر نمی‌دهد. تنها کامپایلر در پشت صحنه همان کدهای لازم جهت مدیریت روال‌های رخدادگردان و callbackها را تولید می‌کند، به نحوی که صرفا نحوه‌ی کدنویسی ما همزمان به نظر می‌رسد، اما در پشت صحنه، نحوه‌ی اجرای آن غیرهمزمان است.


برنامه‌های Async و نگارش‌های مختلف دات نت

شاید در ابتدا به نظر برسد که قابلیت‌های جدید async و await صرفا متعلق هستند به دات نت 4.5 به بعد؛ اما خیر. اگر کامپایلری را داشته باشید که از این واژه‌های کلیدی را پشتیبانی کند، امکان استفاده از آن‌ها را با دات نت 4 نیز خواهید داشت. برای این منظور تنها کافی است از VS 2012 به بعد استفاده نمائید. سپس در کنسول پاورشل نیوگت دستور ذیل را اجرا نمائید (فقط برای برنامه‌های دات نت 4 البته):
 PM> Install-Package Microsoft.Bcl.Async
این روال متداول VS.NET بوده است تا به امروز. برای مثال اگر VS 2010 را نصب کنید و سپس یک برنامه‌ی دات نت 3.5 را ایجاد کنید، امکان استفاده‌ی کامل از تمام امکانات سی‌شارپ 4، مانند آرگومان‌های نامدار و یا مقادیر پیش فرض آرگومان‌ها را در یک برنامه‌ی دات نت 3.5 نیز خواهید داشت. همین نکته در مورد async نیز صادق است. VS 2012 (یا نگارش‌های جدیدتر) را نصب کنید و سپس یک پروژه‌ی دات نت 4 را آغاز کنید. امکان استفاده از async و await را خواهید داشت. البته در این حالت دسترسی به متدهای الحاقی جدید را مانند DownloadStringTaskAsync نخواهید داشت. برای رفع این مشکل باید بسته‌ی  Microsoft.Bcl.Async را نیز توسط نیوگت نصب کنید.
بازخوردهای پروژه‌ها
طراحی رابط کاربری - راهنمایی فنی
سلام و عرض تشکر
از دیروز دارم از این پروفایلر استفاده میکنم. عالی و بدون دردسر.
واقعا لذت بردم و چندجا از برنامه م رو بهبود دادم با این ابزار.
- سوالی داشتم در مورد تگ پیش پردازنده ای که توی کانفیگ برنامه اضافه میکنیم. آیا این تگ برای انتشار نهایی باید دستی پاک بشه؟ آیا مشکل کارایی رخ نمیده؟ آیا اساسا در مورد برنامه‌های وبی که روی هاست منتشر میکنیم، لاگ کردن با پروفایلر ارزش افزوده ای داره؟
- در مورد رابط کاربری، برام خیلی گنگ بود. مخصوصا اسکرول‌های تودرتو کار مرور اطلاعات رو واقعا مشکل میکرد. نرم افزار مشابه Entity Framework Profiler 3.0  رو که نگاه میکردم، از لحاظ بصری و پیدا کردن مطلب خیلی راحت‌تر بود. البته نرم افزار شما رایگان هست و این صرفا یک بازخورد در جهت بهبود و نه یک انتظار می‌باشد. با تشکر بسیار
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت اول - Redux چیست؟
Redux و Mobx، کتابخانه‌های کمکی هستند برای مدیریت حالت برنامه‌های پیچیده‌ی React. هرچند React به صورت توکار به همراه امکانات مدیریت حالت است، اما این کتابخانه‌ها مزایای ویژه‌ای را به آن اضافه می‌کنند. در این سری ابتدا کتابخانه‌ی Redux را به صورت خالص و مجزای از React بررسی می‌کنیم. از این کتابخانه در برنامه‌های Angular و Ember هم می‌توان استفاده کرد و به صورت اختصاصی برای React طراحی نشده‌است. سپس آن‌را به برنامه‌های React متصل می‌کنیم. در آخر کتابخانه‌ی محبوب دیگری را به نام Mobx بررسی می‌کنیم که برای مدیریت حالت، اصول برنامه نویسی شیءگرا و همچنین Reactive را با هم ترکیب می‌کند و این روزها در برنامه‌های React، بیشتر از Redux مورد استفاده قرار می‌گیرد.


چرا به ابزارهای مدیریت حالت نیاز داریم؟

به محض رد شدن از مرز پیاده سازی امکانات اولیه‌ی یک برنامه، نیاز به ابزارهای مدیریت حالت نمایان می‌شوند؛ خصوصا زمانیکه نیاز است با اطلاعات قابل توجهی سر و کار داشت. مهم‌ترین دلیل استفاده‌ی از یک ابزار مدیریت حالت، مدیریت منطق تجاری برنامه است. منطق نمایشی برنامه مرتبط است به نحوه‌ی نمایش اجزای آن در صفحه؛ مانند نمایش یک صفحه‌ی مودال، تغییر رنگ عناصر با عبور کرسر ماوس از روی آن‌ها و در کل منطقی که مرتبط و یا وابسته‌ی به هدف اصلی برنامه نیست. از سوی دیگر منطق تجاری برنامه مرتبط است با مدیریت، تغییر و ذخیره سازی اشیاء تجاری مورد نیاز آن؛ مانند اطلاعات حساب کاربری شخص و دریافت اطلاعات برنامه از یک API که مختص به برنامه‌ی خاص ما است و به همین دلیل نیاز به ابزاری برای مدیریت بهینه‌ی آن وجود دارد. برای مثال اینکه در کجا باید منطق تجاری و نمایشی را به هم متصل کرد، می‌تواند چالش بر انگیر باشد. چگونه باید اطلاعات کاربر را ذخیره کرد؟ چگونه React باید متوجه شود که اطلاعات ما تغییر کرده‌است و در نتیجه‌ی آن کامپوننتی را مجددا رندر کند؟ یک ابزار مدیریت حالت، تمام این مسایل را به نحو یک‌دستی در سراسر برنامه، مدیریت می‌کند.
اگر از یک ابزار مدیریت حالت استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد تمام اطلاعات منطق تجاری را در داخل state کامپوننت‌ها ذخیره کنیم که توصیه نمی‌شود؛ چون مقیاس پذیر نیست. برای مثال فرض کنید قرار است تمام اطلاعات state را داخل یک کامپوننت ذخیره کنیم. هر زمانیکه بخواهیم این state را از طریق یک کامپوننت فرزند تغییر دهیم، نیاز خواهد بود این اطلاعات را به والد آن کامپوننت ارسال کنیم که اگر از تعداد زیادی کامپوننت تو در تو تشکیل شده باشد، زمانبر و به همراه کدهای تکراری زیادی خواهد بود. همچنین اینکار سبب رندر مجدد کل برنامه با هر تغییری در state آن می‌شود که غیرضروری بوده و کارآیی برنامه را کاهش می‌دهد. به علاوه در این بین مشخص نیست هر قسمت از state، از کدام کامپوننت تامین شده‌است. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت در بین کامپوننت‌های برنامه وجود دارد.


داشتن تنها یک محل برای ذخیره سازی state در برنامه

همانطور که در قسمت 8 ترکیب کامپوننت‌ها در سری React 16x بررسی کردیم، هر کامپوننت در React، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننت‌ها کاملا مستقل و ایزوله‌است. این مورد با بزرگ‌تر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننت‌ها، مشکل ایجاد می‌کند. برای مثال اگر بخواهیم دکمه‌ای را در صفحه قرار داده و توسط این دکمه درخواست صفر شدن مقدار هر کدام از شمارشگرها را صادر کنیم، با صفر کردن value هر کدام از این کامپوننت‌ها، اتفاقی رخ نمی‌دهد. چون state محلی این کامپوننت‌ها، با سایر اجزای صفحه به اشتراک گذاشته نمی‌شود و باید آن‌را تبدیل به یک controlled component کرد، بطوریکه دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود. تازه این روش در مورد کامپوننت‌هایی صدق می‌کند که رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود دارد. اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشت، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. برای مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون کامپوننت‌های ما، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت. این مورد هم مانند مثال انتقال اطلاعات کاربر لاگین شده‌ی به سیستم، به تمام زیر قسمت‌های برنامه، نیاز به ارسال اطلاعات از طریق props یک کامپوننت، به کامپوننت بعدی را دارد و به همین ترتیب برای مابقی که به props drilling مشهور است و روش پسندیده‌ای نیست.


Redux چیست؟ ذخیره سازی کل درخت state یک برنامه، در یک محل. به این ترتیب به یک شیء جاوا اسکریپتی بزرگ خواهیم رسید که در برگیرنده‌ی تمام state برنامه‌است. یکی از مزایای آن امکان serialize و deserialize کل این شیء، به سادگی است. برای مثال توسط متد JSON.stringify می‌توان آن‌را در جائی ذخیره کرد و سپس آن‌را به صورت یک شیء جاو اسکریپتی در زمانی دیگر بازیابی کرد. یکی از مزایای آن، امکان بازیابی دقیق شرایط کاربری است که دچار مشکل شده‌است و سپس دیباگ و رفع مشکل او، در زمانی دیگر.


تاریخچه‌ای از سیستم‌های مدیریت حالت

همه چیز با AngularJS 1x شروع شد که از data binding دو طرفه پشتیبانی می‌کرد. هرچند این روش برای همگام نگه داشتن View و مدل برنامه، مفید است، اما در Viewهای پیچیده، برنامه را کند می‌کند. در همین زمان فیس‌بوک، روش مدیریت حالتی را به نام Flux ارائه داد که از data binding یک طرفه پشتیبانی می‌کرد. به این معنا که در این روش، همواره اطلاعات از View به مدل، جریان پیدا می‌کند. کار کردن با آن ساده‌است؛ چون نیازی نیست حدس زده شود که اکنون جریان اطلاعات از کدام سمت است. اما مشکل آن عدم هماهنگی model و view، در بعضی از حالات است. Flux از این جهت به وجود آمد که مدیریت حالت در برنامه‌های React آن زمان، پیچیده بود و مقیاس پذیری کمی داشت (پیش از ارائه‌ی Context و Hooks). در کل Flux صرفا یکسری الگوی مدیریت حالت را بیان می‌کند و یک کتابخانه‌ی مجزا نیست. بر مبنای این الگوها و قراردادها، می‌توان کتابخانه‌های مختلفی را ایجاد کرد. از این رو در سال 2015، کتابخانه‌های زیادی مانند Reflux, Flummox, MartyJS, Alt, Redux و غیره برای پیاده سازی آن پدید آمدند. در این بین، کتابخانه‌ی Redux ماندگار شد و پیروز این نبرد بود!


توابع خالص و ناخالص (Pure & Impure Functions)

پیش از شروع بحث، نیاز است با یک‌سری از واژه‌ها مانند توابع خالص و ناخالص آشنا شد. این نکات از این جهت مهم هستند که Redux فقط با توابع خالص کار می‌کند.
توابع خالص: تعدادی آرگومان را دریافت کرده و بر اساس آن‌ها، مقداری را باز می‌گردانند.
// Pure
const add = (a, b) => {
  return a + b;
}
در اینجا یک تابع خالص را مشاهده می‌کنید که a و b را دریافت کرده و بر این اساس، یک خروجی کاملا مشخص را بازگشت می‌دهد.

توابع ناخالص: این نوع توابع سبب تغییراتی در متغیرهایی خارج از میدان دید خود می‌شوند و یا به همراه یک سری اثرات جانبی (side effects) مانند تعامل با دنیای خارج (وجود یک console.log در آن تابع و یا دریافت اطلاعاتی از یک API خارجی) هستند.
// Impure
const b;

const add = (a) => {
  return a + b;
}
تابع تعریف شده‌ی در اینجا ناخالص است؛ چون با اطلاعاتی خارج از میدان دید خود مانند متغیر b، تعامل دارد. این تعامل با دنیای خارج، حتی در حد نوشتن یک console.log:
// Impure
const add = (a, b) => {
  console.log('lolololol');
  return a + b;
}
یک تابع خالص را تبدیل به یک تابع ناخالص می‌کند و یا نمونه‌ی دیگر این تعاملات، فراخوانی سرویس‌های backend در برنامه هستند که یک تابع را ناخالص می‌کنند:
// Impure
const add = (a, b) => {
   Api.post('/add', { a, b }, (response) => {
    // Do something.
   });
};


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در اشیاء در جاوا اسکریپت

ایجاد تغییرات در آرایه‌ها و اشیاء (Mutating arrays and objects) نیز ناخالصی ایجاد می‌کند؛ از این جهت که سبب تغییراتی در دنیای خارج (خارج از میدان دید تابع) می‌شویم. به همین جهت نیاز به روش‌هایی وجود دارد که از این نوع تغییرات جلوگیری کرد:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = Object.assign({}, original);
برای تغییری در یک شیء، تنها کافی است خاصیتی را به آن اضافه کنیم و یا با استفاده از واژه‌ی کلیدی delete، خاصیتی را از آن حذف کنیم. به همین جهت برای اینکه تغییرات ما بر روی شیء اصلی اثری را باقی نگذارند، یکی از روش‌ها، استفاده از متد Object.assign است. کار آن، یکی کردن اشیایی است که به آن ارسال می‌شوند. به همین جهت در اینجا با یک شیء خالی، از صفر شروع می‌کنیم. سپس دومین آرگومان آن را به همان شیء مدنظر، تنظیم می‌کنیم. به این ترتیب به یک کپی از شیء اصلی می‌رسیم که دیگر به آن، اتصالی را ندارد. به همین جهت اگر بر روی این شیء کپی تغییراتی را ایجاد کنیم، به شیء اصلی کپی نمی‌شود و سبب تغییرات در آن (mutation) نخواهد شد.
برای مثال در React، برای انجام رندر نهایی، در پشت صحنه کار مقایسه‌ی اشیاء صورت می‌گیرد. به همین جهت اگر همان شیءای را که ردیابی می‌کند تغییر دهیم، دیگر نمی‌تواند به صورت مؤثری فقط قسمت‌های تغییر کرده‌ی آن‌را تشخیص داده و کار رندر را فقط بر اساس آن‌ها انجام دهد و مجبور خواهد شد کل یک شیء را بارها و بارها رندر کند که اصلا بهینه نیست. به همین جهت، ایجاد تغییرات مستقیم در شیءای که به state آن انتساب داده می‌شود، مجاز نیست.

متد Object.assign، چندین شیء را نیز می‌تواند با هم یکی کند و شیء جدیدی را تشکیل دهد:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = Object.assign({}, original, extension);
روش دیگر ایجاد یک کپی و یا clone از یک شیء را که پیشتر در سری «React 16x» بررسی کردیم، به کمک امکانات ES-6، به صورت زیر است:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = { ...original };
در اینجا نیز ابتدا یک شیء خالی را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط spread operator، خواص شیء قبلی را درون آن باز کرده و قرار می‌دهیم. به این ترتیب به یک clone از شیء اصلی می‌رسیم. این حالت نیز از ترکیب چندین شیء با هم، پشتیبانی می‌کند:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = { ...original, ...extension };


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در آرایه‌ها در جاوا اسکریپت

متد slice آرایه‌ها نیز بدون ذکر آرگومانی، یک کپی از آرایه‌ی اصلی را ایجاد می‌کند:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [1, 2, 3].slice();
همچنین معادل همین قطعه کد در ES-6 به همراه spread operator به صورت زیر است:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [ ...original ];
و یا اگر بخواهیم یک کپی از چندین آرایه را ایجاد کنیم می‌توان از متد concat استفاده کرد:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = original.concat(4);
const moreExtended = original.concat([4, 5]);
متد Array.push، هرچند سبب افزوده شدن عنصری به یک آرایه می‌شود، اما یک mutation را نیز ایجاد می‌کند؛ یعنی تغییرات آن به دنیای خارج اعمال می‌گردد. اما Array.concat یک آرایه‌ی کاملا جدید را ایجاد می‌کند و همچنین امکان ترکیب آرایه‌ها را نیز به همراه دارد.
معادل قطعه کد فوق در ES-6 و به همراه spread operator آن به صورت زیر است:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = [ ...original, 4 ];
const moreExtended = [ ...original, ...extended, 5 ];


مفاهیم ابتدایی Redux


در Redux برای ایجاد تغییرات در شیء کلی state، از مفهومی به نام dispatch actions استفاده می‌شود. action در اینجا به معنای رخ‌دادن چیزی است؛ مانند کلیک بر روی یک دکمه و یا دریافت اطلاعاتی از یک API. در این حالت مقایسه‌ای بین وضعیت قبلی state و وضعیت فعلی آن صورت می‌گیرد و تغییرات مورد نیاز جهت اعمال به UI، محاسبه خواهند شد.
اصلی‌ترین جزء Redux، تابعی است به نام Reducer. این تابع، یک تابع خالص است و دو آرگومان را دریافت می‌کند:


تابع Reducer، بر اساس action و یا رخ‌دادی، ابتدا کل state برنامه را دریافت می‌کند و سپس خروجی آن بر اساس منطق این تابع، یک state جدید خواهد بود. اکنون که این state جدید را داریم، برنامه‌ی React ما می‌تواند به تغییرات آن گوش فرا داده و بر اساس آن، UI را به روز رسانی کند. به این ترتیب کار اصلی مدیریت state، به خارج از برنامه‌ی React منتقل می‌شود.

در این تصویر، تابع action creator را هم ملاحظه می‌کند که کاملا اختیاری است. یک action می‌تواند یک رشته و یا یک عدد باشد. با پیچیده شدن برنامه، نیاز به ارسال یک‌سری متادیتا و یا اطلاعات بیشتری از اکشن رسیده‌است. کار action creator، ایجاد شیء action، به صورت یک دست و یکنواخت است تا دیگر نیازی به ایجاد دستی آن نباشد.


مزایای کار با Redux

- داشتن یک مکان مرکزی برای ذخیره سازی کلی حالت برنامه (به آن «source of truth» و یا store هم گفته می‌شود): به این ترتیب مشکل ارسال خواص در بین کامپوننت‌های عمیق و چند سطحی، برطرف شده و هر زمانیکه نیاز بود، از آن اطلاعاتی را دریافت و یا با قالب خاصی، آن‌را به روز رسانی می‌کنند.
- رسیدن به به‌روز رسانی‌های قابل پیش بینی state: هرچند در حالت کار با Redux، یک شیء بزرگ جاوا اسکریپتی، کل state برنامه را تشکیل می‌دهد، اما امکان کار مستقیم با آن و تغییرش وجود ندارد. به همین جهت است که برای کار با آن، باید رویدادی را از طریق actionها به تابع Reducer آن تحویل داد. چون Reducer یک تابع خالص است، با دریافت یک سری ورودی مشخص، همواره یک خروجی مشخص را نیز تولید می‌کند. به همین جهت قابلیت ضبط و تکرار را پیدا می‌کند؛ همان بحث serialize و deseriliaze، توسط ابزاری مانند: logrocket. به علاوه قابلیت undo و redo را نیز می‌توان به این ترتیب پیاده سازی کرد (state جدید محاسبه شده، مشخص است، کل state قبلی را نیز داریم یا می‌توان ذخیره کرد و سپس برای undo، آن‌را جایگزین state جدید نمود). افزونه‌ی redux dev tools نیز قابلیت import و export کل state را به همراه دارد.
- چون تابع Reducer، یک تابع خالص است و همواره خروجی‌های مشخصی را به ازای ورودی‌های مشخصی، تولید می‌کند، آزمایش کردن، پیاده سازی و حتی logging آن نیز ساده‌تر است. در این بین حتی یک افزونه‌ی مخصوص نیز برای دیباگ آن تهیه شده‌است: redux-devtools-extension. تابع خالص، تابعی است که به همراه اثرات جانبی نیست (side effects)؛ به همین جهت عملکرد آن کاملا قابل پیش بینی بوده و آزمون پذیری آن به دلیل نداشتن وابستگی‌های خارجی، بسیار بالا است.


Context API خود React چطور؟

در قسمت 33 سری React 16x، مفهوم React Context را بررسی کردیم. پس از معرفی آن با React 16.3، مقالات زیادی منتشر شدند که ... Redux مرده‌است (!) و یا بجای Redux از React context استفاده کنید. اما واقعیت این است که React Redux در پشت صحنه از React context استفاده می‌کند و تابع connect آن دقیقا به همین زیر ساخت متصل می‌شود.
کار با Redux مزایایی مانند کارآیی بالاتر، با کاهش رندر‌های مجدد کامپوننت‌ها، دیباگ ساده‌تر با افزونه‌های اختصاصی و همچنین سفارشی سازی، مانند نوشتن میان‌افزارها را به همراه دارد. اما شاید واقعا نیازی به تمام این امکانات را هم نداشته باشید؛ اگر هدف، صرفا انتقال ساده‌تر اطلاعات بوده و برنامه‌ی مدنظر نیز کوچک است. React Context برخلاف Redux، نگهدارنده‌ی state نیست و بیشتر هدفش محلی برای ذخیره سازی اطلاعات مورد استفاده‌ی در چندین و چند کامپوننت تو در تو است. هرچند شبیه به Redux می‌توان اشاره‌گرهایی از متدها را به استفاده کنندگان از آن ارسال کرد تا سبب بروز رویدادها و اکشن‌هایی در کامپوننت تامین کننده‌ی Contrext شوند (یا یک کتابخانه‌ی ابتدایی شبیه به Redux را توسط آن تهیه کرد). بنابراین برای انتخاب بین React Context و Redux باید به اندازه‌ی برنامه، تعداد نفرات تیم، آشنایی آن‌ها با مفاهیم Redux دقت داشت.
مطالب
ASP.NET MVC #7

آشنایی با Razor Views

قبل از اینکه بحث جاری ASP.NET MVC را بتوانیم ادامه دهیم و مثلا مباحث دریافت اطلاعات از کاربر، کار با فرم‌ها و امثال آن‌را بررسی کنیم، نیاز است حداقل به دستور زبان یکی از View Engineهای ASP.NET MVC آشنا باشیم.
MVC3 موتور View جدیدی را به نام Razor معرفی کرده است که به عنوان روش برگزیده ایجاد Viewها در این سیستم به شمار می‌رود و فوق العاده نسبت به ASPX view engine سابق، زیباتر، ساده‌تر و فشرده‌تر طراحی شده است و یکی از اهداف آن تلفیق code و markup می‌باشد. در این حالت دیگر پسوند فایل‌های Viewها همانند سابق ASPX نخواهد بود و به cshtml و یا vbhtml تغییر یافته است. همچنین برخلاف web forms view engine از System.Web.Page مشتق نشده است. و باید دقت داشت که Razor یک زبان برنامه نویسی جدید نیست. در اینجا از مخلوط زبان‌های سی شارپ و یا ویژوال بیسیک به همراه تگ‌های html استفاده می‌شود.
البته این را هم باید عنوان کرد که این مسایل سلیقه‌ای است. اگر با web forms view engine راحت هستید، با همان کار کنید. اگر با هیچکدام از این‌ها راحت نیستید (!) نمونه‌های دیگر هم وجود دارند، مثلا:

Razor Views یک سری قابلیت جالب را هم به همراه دارند:
1) امکان کامپایل آن‌ها به درون یک DLL وجود دارد. مزیت: استفاده مجدد از کد، عدم نیاز به وجود صریح فایل cshtml یا vbhtml بر روی دیسک سخت.
2) آزمون پذیری: از آنجائیکه Razor viewها به صورت یک کلاس کامپایل می‌شوند و همچنین از System.Web.Page مشتق نخواهند شد، امکان بررسی HTML نهایی تولیدی آن‌هابدون نیاز به راه اندازی یک وب سرور وجود دارد.
3) IntelliSense ویژوال استودیو به خوبی آن‌را پوشش می‌دهد.
4) با توجه به مواردی که ذکر شد، یک اتفاق جالب هم رخ داده است: امکان استفاده از Razor engine خارج از ASP.NET MVC هم وجود دارد. برای مثال یک سرویس ویندوز NT طراحی کرده‌اید که قرار است ایمیل فرمت شده‌ای به همراه اطلاعات مدل‌های شما را در فواصل زمانی مشخص ارسال کند؟ می‌توانید برای طراحی آن از Razor engine استفاده کنید و تهیه خروجی نهایی HTML آن نیازی به راه اندازی وب سرور و وهله سازی HttpContext ندارد.


ساختار پروژه مثال جاری

در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر دستور زبان Razor engine و جهت نمایش این قابلیت‌ها، یک مثال ساده را در ابتدا با مشخصات زیر ایجاد خواهیم کرد:
الف) یک empty ASP.NET MVC 3 project را ایجاد کنید و نوع View engine را هم در ابتدای کار Razor انتخاب نمائید.
ب) دو کلاس زیر را به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید:
namespace MvcApplication3.Models
{
public class Product
{
public Product(string productNumber, string name, decimal price)
{
Name = name;
Price = price;
ProductNumber = productNumber;
}
public string ProductNumber { get; set; }
public string Name { get; set; }
public decimal Price { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication3.Models
{
public class Products : List<Product>
{
public Products()
{
this.Add(new Product("D123", "Super Fast Bike", 1000M));
this.Add(new Product("A356", "Durable Helmet", 123.45M));
this.Add(new Product("M924", "Soft Bike Seat", 34.99M));
}
}
}

کلاس Products صرفا یک منبع داده تشکیل شده در حافظه است. بدیهی است هر نوع ORM ایی که یک ToList را بتواند در اختیار شما قرار دهد، توانایی تشکیل لیست جنریکی از محصولات را نیز خواهد داشت و تفاوتی نمی‌کند که کدامیک مورد استفاده قرار گیرد.

ج) سپس یک کنترلر جدید به نام ProductsController را به پوشه Controllers برنامه اضافه می‌کنیم:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication3.Models;

namespace MvcApplication3.Controllers
{
public class ProductsController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
var products = new Products();
return View(products);
}
}
}

د) بر روی نام متد Index کلیک راست کرده، گزینه Add view را جهت افزودن View متناظر آن، انتخاب کنید. البته می‌شود همانند قسمت پنجم گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرد و سپس Product را به عنوان کلاس مدل انتخاب نمود و در آخر خیلی سریع یک لیست از محصولات را نمایش داد، اما فعلا از این قسمت صرفنظر نمائید، چون می‌خواهیم آن‌ را دستی ایجاد کرده و توضیحات و نکات بیشتری را بررسی کنیم.

ه) برای اینکه حین اجرای برنامه در VS.NET هربار نخواهیم که آدرس کنترلر Products را دستی در مرورگر وارد کنیم، فایل Global.asax.cs را گشوده و سپس در متد RegisterRoutes، در سطر Parameter defaults، مقدار پیش فرض کنترلر را مساوی Products قرار دهید.


مرجع سریع Razor

ابتدا کدهای View متد Index را به شکل زیر وارد نمائید:

@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}
<‪br />
site@(data)
<‪br />
@@name
<‪br />
@(number/10)
<‪br />
First product: @Model.First().Name
<‪br />
@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}
<‪br />
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

@*
A Razor Comment
*@

<‪br />
@("First product: " + Model.First().Name)
<‪br />
<img src="@(number).jpg" />

در ادامه توضیحات مرتبط با این کدها ارائه خواهد شد:

1) نحوه معرفی یک قطعه کد
@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}

این کدها متعلق به Viewایی است که در قسمت (د) بررسی ساختار پروژه مثال جاری، ایجاد کردیم. در ابتدای آن هم نوع model مشخص شده تا بتوان ساده‌تر به اطلاعات شیء Model به کمک IntelliSense دسترسی داشت.
برای ایجاد یک قطعه کد در Viewایی از نوع Razor به این نحو عمل می‌شود:
@{  ...Code Block.... }

در اینجا مجاز هستیم کدهای سی شارپ را وارد کنیم. یک نکته جالب را هم باید درنظر داشت: امکان نوشتن تگ‌های html هم در این بین وجود دارد (بدون اینکه مجبور باشیم قطعه کد شروع شده را خاتمه دهیم، به حالت html معمولی سوئیچ کرده و دوباره یک قطعه کد دیگر را شروع نمائیم). مانند line1 مثال فوق. اگر کمی پایین‌تر از این سطر مثلا بنویسیم line2 (به عنوان یک برچسب) کامپایلر ایراد خواهد گرفت، زیرا این مورد نه متغیر است و نه از پیش تعریف شده است. به عبارتی نباید فراموش کنیم که اینجا قرار است کد نوشته شود. برای رفع این مشکل دو راه حل وجود دارد که در سطرهای دو و سه ملاحظه می‌کنید. یا باید از تگی به نام text برای معرفی یک برچسب در این میان استفاده کرد (سطر سه) یا اگر قرار است اطلاعاتی به شکل یک متن معمولی پردازش شود ابتدای آن مانند سطر دوم باید یک @: قرار گیرد.
کمی پایین‌تر از قطعه کد معرفی شده در بالا بنویسید:
<‪br />
site@data

اکنون اگر خروجی این View را در مرورگر بررسی کنید، دقیقا همین site@data خواهد بود. چون در این حالت Razor تصور خواهد کرد که قصد داشته‌اید یک آدرس ایمیل را وارد کنید. برای این حالت خاص باید نوشت:
<‪br />
site@(data)

به این ترتیب data از متغیر data تعریف شده در code block قبلی برنامه دریافت و نمایش داده خواهد شد.
شبیه به همین حالت در مثال زیر هم وجود دارد:
<img src="@(number).jpg" />

در اینجا اگر پرانتزها را حذف کنیم، Razor فرض را بر این خواهد گذاشت که شیء number دارای خاصیت jpg است. بنابراین باید به نحو صریحی، بازه کاری را مشخص نمائیم.

بکار گیری این علامت @ یک نکته جنبی دیگر را هم به همراه دارد. فرض کنید در صفحه قصد دارید آدرس توئیتری شخصی را وارد کنید. مثلا:
<‪br />
@name

در این حالت View کامپایل نخواهد شد و Razor تصور خواهد کرد که قرار است اطلاعات متغیری به نام name را نمایش دهید. برای نمایش این اطلاعات به همین شکل، یک @ دیگر به ابتدای سطر اضافه کنید:
<‪br />
@@name

2) نحوه معرفی عبارات
عبارات پس از علامت @ معرفی می‌شوند و به صورت پیش فرض Html Encoded هستند (در قسمت 5 در اینباره بیشتر توضیح داده شد):
First product: @Model.First().Name

در این مثال با توجه به اینکه نوع مدل در ابتدای View مشخص شده است، شیء Model به لیستی از Products اشاره می‌کند.

یک نکته:
مشخص سازی حد و مرز صریح یک متغیر در مثال زیر نیز کاربرد دارد:
<‪br />
@number/10

اگر خروجی این مثال را بررسی کنید مساوی 12/10 خواهد بود و محاسبه‌ای انجام نخواهد شد. برای حل این مشکل باز هم از پرانتز می‌توان کمک گرفت:
<‪br />
@(number/10)
3) نحوه معرفی عبارات شرطی

@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}

یک عبارت شرطی در اینجا با @if شروع می‌شود و سپس نکاتی که در «نحوه معرفی یک قطعه کد» بیان شد، در مورد عبارات داخل {} صادق خواهد بود. یعنی در اینجا نیز می‌توان عبارات سی شارپ مخلوط با تگ‌های html را نوشت.
یک نکته: عبارت شرطی زیر نادرست است. حتما باید سطرهای کدهای سی شارپ بین {} محصور شوند؛‌ حتی اگر یک سطر باشند:
@if( i < 1 ) int myVar=0;


4) نحوه استفاده از حلقه foreach
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

حلقه foreach نیز مانند عبارات شرطی با یک @ شروع شده و داخل {} بدنه آن نکات «نحوه معرفی یک قطعه کد» برقرار هستند (امکان تلفیق code و markup با هم).
کسانی که پیشتر با web forms کار کرده باشند، احتمالا الان خواهند گفت که این یک پس رفت است و بازگشت به دوران ASP کلاسیک دهه نود! ما به ندرت داخل صفحات aspx وب فرم‌ها کد می‌نوشتیم. مثلا پیشتر یک GridView وجود داشت و یک دیتاسورس که به آن متصل می‌شد؛ مابقی خودکار بود و ما هیچ وقت حلقه‌ای ننوشتیم. در اینجا هم این مساله با نوشتن برای مثال «html helpers» قابل کنترل است که در قسمت‌های بعدی به آن‌ پرداخته خواهد شد. به عبارتی قرار نیست به این نحو با Viewهای Razor رفتار کنیم. این قسمت فقط یک آشنایی کلی با Syntax است.


5) امکان تعریف فضای نام در ابتدای View
@using namespace;

6) نحوه نوشتن توضیحات سمت سرور:
@*
A Razor Comment / Server side Comment
*@

7) نحوه معرفی عبارات چند جزئی:
@("First product: " + Model.First().Name)

همانطور که ملاحظه می‌کنید، ذکر یک پرانتز برای معرفی عبارات چندجزئی کفایت می‌کند.


استفاده از موتور Razor خارج از ASP.NET MVC

پیشتر مطلبی را در مورد «تهیه قالب برای ایمیل‌های ارسالی یک برنامه ASP.Net» در این سایت مطالعه کرده‌اید. اولین سؤالی هم که در ذیل آن مطلب مطرح شده این است: «در برنامه‌های ویندوز چطور؟» پاسخ این است که کل آن مثال بر مبنای HttpContext.Current.Server.Execute کار می‌کند. یعنی باید مراحل وهله سازی HttpContext و شیء Server توسط یک وب سرور و درخواست رسیده طی شود و ... شبیه سازی آن آنچنان مرسوم و کار ساده‌ای نیست.
اما این مشکل با Razor وجود ندارد. به عبارتی در اینجا برای رندر کردن یک Razor View به html نهایی، نیازی به HttpContext نیست. بنابراین از این امکانات مثلا در یک سرویس ویندوز ان تی یا یک برنامه کنسول، WinForms، WPF و غیره هم می‌توان استفاده کرد.
برای اینکه بتوان از Razor خارج از ASP.NET MVC استفاده کرد، نیاز به اندکی کدنویسی هست مثلا استفاده از کامپایلر سی شارپ یا وی بی و کامپایل پویای کد و یک سری ست آپ دیگر. پروژه‌ای به نام RazorEngine این‌ کپسوله سازی رو انجام داده و از اینجا http://razorengine.codeplex.com/ قابل دریافت است.


اشتراک‌ها
آی‌تی کاران فرانسوی بردند/ هر وقت خواستید خود را علیه کارفرما unplug کنید
در تلاش برای جلوگیری از فرسودگی شغلی که جامعه آی‌تی با آن روبروست، سندیکای کار فرانسه موافقت کرد تا شاغلان در بخش‌های فناورانه و آی‌تی بتوانند گوشی‌های خود را در بیرون از محیط کار و زمانی که نیاز به استراحت دارند، خاموش کنند و پاسخ ندهند. 

میشل دلافورس سخنگوی اتحادیه کارگری البته گفت این بدان معنا نیست که راس ساعت 6 بعد ازظهر همگی موبایل‌های خود را خاموش کنند! و کسی‎‌که این حرف‌ها را می‌زند موافقتنامه را به درستی نخوانده است. اما روزنامه‌ها همچنان تاکید دارند که آی‌تی کاران حق چنین کاری را دارند. 
ظاهرا آی‌تی کارانی که در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند می‌توانند خود را از حالت اتصال دائم در بیاورند اما ساعت کاری 35ساعت در هفته آنها تغییر نخواهد کرد. 
تفسیر میشل دلافورس از این توافقنامه جالب است که می‌گوید سلامت شاغلان آی‌تی برایشان مهم بوده و اگر سلامت شاغلی به خطر بیفتد می‌تواند به کارفرمای خود بگوید: "نه! و این بدان معنا هم نیست که شاغلی با ریختن اطلاعات کاری روی یو‌اس‌بی بگوید: اوکی من از خانه کارهایم را انجام می‌دهم! 
آی‌تی کاران فرانسوی بردند/ هر وقت خواستید خود را علیه کارفرما unplug کنید
نظرات مطالب
نظر سنجی
به نظر من سوال شما از نظر کسی که از BloggerToChm استفاده میکنه مهم نیست یا اینطور بگم اگه از این برنامه استفاده کنیم فرق نداره چون این مقالات و اخباری که شما تهیه میکنید بسته به نیازی که دارند و اتفاق میفتن تهیه میشن پس آنقدر هم مهم نیست که ترتیبشون رو هفتگی قرار بدین یا روزانه فقط من شخصا علاقه دارم که به سایت سر بزنم تا از فید ریدر استفاده کنم ترجیح میدم اخبار از مقالات جدا باشه نه اینکه در ادامه مقالات اخبار هم گفته بشه.
بعد از همه اینها امیدوارم که کارتون با موفقیت بیشتری ادامه داشته باشه
مطالب
اصلاح daylight saving time ویندوز تا 90 سال بعد
چند سالی هست (از سال 2009) که آپدیت‌های daylight saving time ویندوز شامل حال تنظیمات رسمی ایران نمی‌شود. برای نمونه، همین یکی دو روز قبل بود که ساعت ویندوز به صورت خودکار تغییر کرد؛ درحالیکه باید در انتهای روز 30 شهریور اینکار صورت می‌گرفت.
اطلاعات daylight saving time یا بازه صرفه جویی زمانی ویندوز در دو مدخل رجیستری زیر ثبت می‌شوند:
[HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Control\TimeZoneInformation]
[HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows NT\CurrentVersion\Time Zones\Iran Standard Time]



تصویر سوم مرتبط است به ویندوزهای ویستا به بعد که مفهوم dynamic daylight saving time در آن‌ها معرفی شده است.
در اینجا یک نمونه اطلاعات زمانی ثبت شده مرتبط با ایران را مشاهده می‌کنید:
Windows Registry Editor Version 5.00

[HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows NT\CurrentVersion\Time Zones\Iran Standard Time]
"Display"="(GMT+03:30) Tehran"
"Dlt"="Iran Daylight Time"
"Std"="Iran Standard Time"
"MapID"="-1,72"
"Index"=dword:000000a0
"TZI"=hex:2e,ff,ff,ff,00,00,00,00,c4,ff,ff,ff,00,00,09,00,04,00,03,00,17,00,3b,\
  00,3b,00,00,00,00,00,03,00,02,00,03,00,17,00,3b,00,3b,00,00,00
TZI ایی که در اینجا وجود دارد، دارای یک چنین ساختاری است:
using System.Runtime.InteropServices;

namespace TimeZoneInfo.Core
{
    [StructLayout(LayoutKind.Sequential)]
    public struct TZI
    {
        public int Bias;
        public int StandardBias;
        public int DaylightBias;
        public SystemTime StandardDate;
        public SystemTime DaylightDate;
    }
}
و SystemTime آن نیز به نحو زیر تعریف شده است:
using System;
using System.Runtime.InteropServices;

namespace TimeZoneInfo.Core
{
    [StructLayoutAttribute(LayoutKind.Sequential)]
    public struct SystemTime
    {
        public short Year;
        public short Month;
        public short DayOfWeek;
        public short Day;
        public short Hour;
        public short Minute;
        public short Second;
        public short Milliseconds;
    }
}
برای مثال اگر اطلاعات درج شده در TZI به صورت زیر باشد:
2C 01 00 00 00 00 00 00
C4 FF FF FF 00 00 0A 00
00 00 05 00 02 00 00 00
00 00 00 00 00 00 04 00
00 00 01 00 02 00 00 00
00 00 00 00
نمونه رمزگشایی شده آن به نحو ذیل خواهد بود:
(little-endian)   => (big-endian)
  2C 01 00 00     => 00 00 01 2C = 300 Bias
  00 00 00 00     => 00 00 00 00 = 0 Std Bias
  C4 FF FF FF     => FF FF FF C4 = 4294967236 Dlt Bias
( SYSTEM TIME ) StandardDate
  00 00           => 00 00 = Year
  0A 00           => 00 0A = Month
  00 00           => 00 00 = Day of Week
  05 00           => 00 05 = Day
  02 00           => 00 02 = Hour
  00 00           => 00 00 = Minutes
  00 00           => 00 00 = Seconds
  00 00           => 00 00 = Milliseconds
( SYSTEM TIME ) DaylightDate
  00 00           => 00 00 = Year
  04 00           => 00 04 = Month
  00 00           => 00 00 = Day of Week
  01 00           => 00 01 = Day
  02 00           => 00 02 = Hour
  00 00           => 00 00 = Minutes
  00 00           => 00 00 = Seconds
  00 00           => 00 00 = Milliseconds
در ساختار SystemTime متناظر با TZI، فیلد Day دارای مقدار روز در یک ماه نیست. به معنای شماره هفته است. مثلا پنج شنبه (DayOfWeek) هفته سوم (Day) ماه 9 سال 2012.
همچنین Day از یک شروع می‌شود و DayOfWeek از صفر. Year اگر صفر وارد شود به معنای زمان نسبی است و برای سال بعد نیز می‌تواند کاربرد داشته باشد (و عموما صفر تعریف شده است).
بنابراین برای تبدیل DateTime به SystemTime سازگار با TZI به فرمول زیر خواهیم رسید:
        public static SystemTime ToSystemTime(DateTime time)
        {
            var result = new SystemTime
            {
                Year = 0, // سال نسبی وارد می‌شود نه مطلق
                Month = (short)time.Month,
                DayOfWeek = (short)time.DayOfWeek,
                Hour = (short)time.Hour,
                Minute = (short)time.Minute,
                Second = (short)time.Second,
                Milliseconds = (short)time.Millisecond
            };

            int weekdayOfMonth = 1; // شماره هفته است نه شماره روز
            for (int dd = time.Day; dd > 7; dd -= 7)
                weekdayOfMonth++;

            result.Day = (short)weekdayOfMonth;

            return result;
        }
در ادامه نیاز خواهیم داشت تا ساختار TZI سفارشی و بازسازی شده خودمان را بتوانیم به آرایه‌ای از بایت‌ها تبدیل کنیم تا بتوان در همان مدخل رجیستری نوشت. اینکار را توسط متد SerializeByteArray زیر می‌توان انجام داد:
using System;
using System.Runtime.InteropServices;

namespace TimeZoneInfo.Core
{
    public static class ByteUtils
    {
        public static Byte[] SerializeByteArray<T>(T msg) where T : struct
        {
            int objsize = Marshal.SizeOf(typeof(T));
            Byte[] ret = new Byte[objsize];

            IntPtr buff = Marshal.AllocHGlobal(objsize);
            Marshal.StructureToPtr(msg, buff, true);
            Marshal.Copy(buff, ret, 0, objsize);
            Marshal.FreeHGlobal(buff);

            return ret;
        }
    }
}
و اگر اینکار را تا بیش از 90 سال بعد بر اساس تاریخ ایران انجام داده و مداخل رجیستری ویندوز را تکمیل کنیم، خروجی آن فایل reg زیر خواهد بود که به سادگی با کلیک راست و انتخاب گزینه‌ی merge به رجیستری ویندوز اضافه شده و تا چندین سال بعد، مشکل تنظیمات DST را برطرف خواهد کرد:
پس از اعمال تغییرات فوق، نیاز است یکبار ویندوز را ری استارت کنید.
نظرات مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز جمعه 6 آبان 1390
سلام جناب مهندس نصیری
ممنون از مطالب ارزندتون. من چند وقتی هست که دنبال یادگیری WPF و نوشتن پروژه هام بر اساس اون هستم اما مشکلی که دارم باهاش ارتباط برقرار نمیکنم. منظورم اینه که مثلا من وقتی از VB 6 به ویندوز فرم سوئیچ کردم شاید براحتی و در یک هفته راحت راه افتادم و کارهامو باهاش انجام دادم. حتی وفتی که برای برنامه نویسی وب از ASP.Net استفاده کردم حدود دو ماه طول کشید تا به سینتکسش و کنترلهاش آشنا بشم.اما در مورد WPF اینطور نیست هر چی میخونم و فیلم آموزشی میبینم بیشتر گیج میشم. یجوری همه چیز تو همه و اینکه در هر کنترل تعداد زیادی Attribute هست که هیچ tooltip و توضیحی براش نیست و باید بریم کلی سرچ کنیم. معماری MVVM هم برام ثقیله در حالی که زود به MVC آشنا شدم. میخواستم ببینم این اشکال از منه یا منابعی که مطالعه کردم.اگر شما منبعی رو میشناسید که خوب توضیح داده باشه ممنون میشم معرفی کنید.
مطالب
بررسی مفاهیم متغیرهای Value Type و Reference Type در سی شارپ
نوع داده(Data Type) ، متغیر‌ها(Variables) ، انواع مقداری(Value Type) ، انواع ارجاعی(Reference Type)

مقدمه :
نوع داده‌ها، اجزای اصلی سازنده‌ی یک زبان برنامه نویسی و شبیه قواعد هر زبانی هستند.
مفاهیمی که در این مطلب بررسی خواهد شد :
 • Data Type نوع داده
 • Variables  متغیرها
 • Naming Convention قرارداد‌های نامگذاری
 • Value Type/Reference Type انواع مقداری و ارجاعی
 • Stack/heap memory  حافظه پشته و هرم

نوع داده

در دنیای واقعی، برای نگهداری مواد مختلف، ظروف مختلفی با اندازه‌های مختلفی طراحی شده است. در دنیای برنامه نویسی، به تناسب اطلاعاتی که می‌خواهیم در حافظه ذخیره کنیم، باید نوع ظرف ذخیره سازی را انتخاب کنیم. نوع ظرف ذخیره سازی را در دنیای برنامه نویسی، نوع داده‌ها مشخص می‌کنند.
در دات نت، همه‌ی نوع داده‌ها (Data Type) بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم، از کلاس System.Object مشتق شده‌اند.


متغیرها

متغیر‌ها برای ذخیره‌ی مقادیر (اطلاعات)، استفاده می‌شوند. به این مثال دقت کنید: ما یک کیف داریم که در آن یک کتاب قرار دارد. در اینجا کیف نقش متغیر و کتاب نقش مقدار (value) را ایفا می‌کند. اندازه‌ی کیف همان نوع داده (Data Type) در دنیای برنامه نویسی می‌باشد.


چک کردن سایز نوع داده (Data Type)

ما نیازی به حفظ کردن اندازه‌ی نوع داده‌ها نداریم. در سی شارپ متدی به نام () sizeof مهیا شده است که با چک کردن نوع داده، اندازه‌ی آن را بر حسب بایت نمایش می‌دهد.
به مثال زیر دقت کنید:
Console.WriteLine(sizeof(int));
Console.WriteLine(sizeof(char));
Console.WriteLine(sizeof(bool));
Console.WriteLine(sizeof(decimal));
Console.WriteLine(sizeof(float));
خروجی کد‌های بالا :
 4
2
1
16
4

نکته : متد sizeof فقط برای نمایش اندازه‌ی نوع داده‌های مقداری (value type) می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.


چک کردن نوع داده

ما می‌توانیم نوع داده‌ها را برای بدست آوردن کلاسی که به آن تعلق دارند، چک کنیم.
مثال :
 int a = 23;
float b = 3.14f;
Console.WriteLine(a.GetType());
Console.WriteLine(b.GetType());
خروجی کد‌های بالا : 
System.Int32
System.Single

چک کردن نوع داده‌ی دو شیء

فرض کنید 2 شیء را با نام‌های obj1 و obj2 داریم که هر دو از نوع long هستند. برای اینکه این مقایسه را انجام دهیم، از متد Object.RefrenceEqual می‌توان استفاده کرد.
مثال :
long obj1 = 356;
long obj2 = 54;
float obj3 = 234;
Console.WriteLine(object.ReferenceEquals(obj1.GetType(), obj2.GetType()));
Console.WriteLine(object.ReferenceEquals(obj1.GetType(), obj3.GetType()));
خروجی کد‌های بالا : 
True
False

تعریف یک متغیر ومقدار دهی به آن
سی شارپ یک زبان strongly typed است (البته با در نظر نگرفتن نوع dynamic آن). به این معنا که کلیه‌ی متغیر‌ها، قبل از استفاده باید تعریف و مقدار دهی شوند و بعد از تعریف متغیر، نمی‌توان نوع آن را تغییر داد. رفتار یک متغیر بر اساس نوع انتخابی ما مشخص می‌شود. بطور مثال با انتخاب نوع int تنها می‌توان اعداد صحیح را ذخیره و نگهداری کرد و برای تغییر رفتار متغیر‌ها باید آنها را تبدیل کنیم.

تعریف یک متغیر
برای استفاده از یک متغیر ابتداباید آن را تعریف کنیم :
//<data type> <variable name>;
Int a;

مقداردهی اولیه یک متغیر

مقدار دهی اولیه‌ی یک متغیر با استفاده از عملگر = و نوشتن مقدار مورد نظر برای ذخیره کردن در متغیر، در سمت راست عملگر اتفاق خواهد افتاد.
//<data type> <variable name>=value;
Int a=23;
Int a;//declare تعریف
a=23;//مقدار دهی اولیه initializing
Int a=23;//تعریف و مقدار دهی در یک خط
Int a,b,c=23;//تعریف چند متغیر و مقدار دهی در یک خط


قرار دا‌دهای نام گذاری متغیر‌ها :

در دنیای برنامه نویسی دو نوع قرار داد نام گذاری بسیار متداول وجود دارند:
 1-  camelCase : در این قرار داد، حرف اول کلمه‌ی اول، بصورت کوچک و حرف اول از کلمه‌ی دوم، بصورت بزرگ نوشته خواهد شد. برای مثال: firstName,lastName
 2- PascalCase : در این قرار داد حروف ابتدایی دو کلمه‌ی مجاور، بصورت بزرگ نوشته خواهند شد: FirstName,LastName

چند نکته :
 • نامگذاری متغیر‌ها را می‌توانید با علامت _ و یا @ شروع کنید.
 • کلمات کلیدی (key word) سی شارپ نمی‌توانند به عنوان نام متغیر مورد استفاده قرار بگیرند (مگر آنکه با @ شروع شوند).
 • در بین نام متغیر نباید فضای خالی وجود داشته باشد. کاراکتر‌های سازنده‌ی متغیر می‌توانند اعداد، حروف و زیر خط باشند.
لیستی از نام گذاری‌های مجاز:
 int abc;
long _abcd;
float @abcd;
bool main_button;
decimal piValue;
string firstName;
string first_name;
bool button55_on;
لیستی از نام گذاری‌های غیر مجاز
long _a.5bc5d;
float @ab cd;
decimal pi@Value;
//استفاده از کلمات کلیدی سی شارپ که کامپایلر آنها را مجاز نمی‌داند
bool class;
string namespace;
string string;
int static;
برای مطالعه‌ی کاملتر کلمات کلیدی سی شارپ می‌توانید اینجا را مطالعه کنید.


در ادامه کمی در مورد نوع داده‌ها بحث خواهیم کرد.
در سی شارپ دو مدل نوع داده وجود دارد:
 • انواع مقداری Value Type
 • انواع ارجاعی یا اشاره‌ای Reference Type

انواع مقداری (Value Type) :
 • انواع مقداری مستقیما حاوی داده‌ها هستند. اگر یک متغیر از نوع مقداری را به یک متغیر دیگر تخصیص دهید، مقدار آنها مستقیما کپی می‌شوند؛ برعکس نوع‌های اشاره‌ای که با نخصیص یک متغیر به یک متغیر دیگر، تنها اشاره‌گر به مقدار شیء کپی خواهد شد و نه خود شیء.
 • کلیه نوع‌های مقداری از کلاس ValueType مشتق شده‌اند.
 • در فضای stack  به آنها حافظه تخصیص داده می‌شود.
 • نمی‌توانند مقدار null  بپذیرند. البته با قابلیت nullabletype امکان تخصیص مقدار null به نوع داده‌های مقداری نیز مهیا شده است.
 • همه نوع‌های داده‌های مقداری، یک سازنده پیش فرض دارند که به صورت ضمنی کار مقدار دهی اولیه برای آنها را انجام می‌دهد. برای مطالعه بیشتر درباره مقادیر پیش فرض به اینجا مراجعه کنید.

انواع مقداری به دو دسته‌ی اصلی تقسیم می‌شود :
 • Structs
 • Enumerations

طبقه بندی Structs به صورت زیر است :
 • Numeric Type
* Integral Type : sbyte,short,ushort,int,uint,long,ulong,char
* Floating-Point Types : float,double
* Decimal : decimal
 •  Bool دو مقدار true و false
 • User Defined Struct


نوع داده نال (تهی) پذیر (nullable Type) و چگونگی تعریف آن

در ابتدای معرفی نوع داده‌های مقداری گفتیم همیشه باید وضعیت متغیر مشخص و مقدار دهی اولیه‌ی آن یا به صورت ضمنی و یا آشکار انجام شود. هیچ یک از نوع داده‌های مقداری نمی‌توانند بصورت null تعریف شوند. برای تبدیل یک نوع داده مقداری به صورتی که قابلیت ذخیره‌ی مقدار null را داشته باشد، بعد از نوشتن نوع داده، علامت سوال ؟ قرار می‌دهیم.
 < data type >? < variable name >= null; //syntax

int? a = null; //assigning null
int? b = 55; //assigning null and a value
var? c = 55 //it will give error

نکته :  var نمی‌تواند بصورت nullable تعریف شود.

برای چک کردن مقدار در انواع تهی پذیر (nullable) دو خصوصیت وجود دارد:
 • HasValue
اگر مقداری در متغیر وجود داشته باشد ارزش true  بازگردانده می‌شود؛ در غیر اینصورت ارزش false
 • Value
مقدار واقعی متغیر را باز می‌گرداند.

مثال :
 int? a = null;
int? b = 22;
Console.WriteLine(a.HasValue);
//------------
Console.WriteLine(b.HasValue);
Console.WriteLine(b.Value);
خروجی کد بالا :
 False
True
22

انواع ارجاعی Reference Type

انواع ارجاعی مستقیما حاوی اطلاعات نیستند و ارجاعی هستند به آدرسی از حافظه که حاوی اطلاعات واقعی است. به بیانی دیگر، اشاره‌گری به آدرسی از حافظه هستند.
 • انواع ارجاعی بصورت غیر مستقیم حاوی داده‌ها هستند.
 • در بخشی از حافظه که به آن heap می‌گوییم، به آنها فضا اختصاص داده می‌شود.
 • می‌توانند بصورت null (بدون مقدار) باشند.

انواع ارجاعی نیز به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند :

 • انواع از پیش تعریف شده
  Object,string,dynamic
 • انواع تعریف شده توسط کاربر
        class,interface,delegate

نکته : آدرس مکانی از حافظه که داده‌ها در آن قرار دارند، در بخش پشته یا Stack ذخیره می‌شود و داد‌ه‌ها در فضای heap ذخیره می‌شوند.
مثال :
 test obj; //allocating reference on stack
obj= new test(55);//allocating object on heap

نکته : دو متغیر از نوع ارجاعی می‌توانند به یک آدرس از حافظه اشاره کنند. در شکل زیر این موضوع نشان داده شده است.

 
در شکل زیر طبقه بندی نوع داده‌ها در سی شارپ نشان داده شده است :


• عملیات کپی در نوع داده مقداری
وقتی از یک متغیر مقداری را به یک متغیر دیگر تخصیص می‌دهیم، یک کپی جدید از آن در فضای stack  ایجاد می‌شود. بدین معنی که محتوای دو متغیر یکسان هستند، ولی در دو بخش مجزای در حافظه‌ی Stack قرار دارند. به همین خاطر تغییر  محتوای یک متغیر، محتوای متغیر دیگر را تغییر نمی‌دهد.
مثال :
 int a = 55;//declare a and initialize
int copya = a;//copya contains the copy of value a
دیاگرام حافظه کد بالا :

 

• عملیات کپی، در نوع داده‌ی ارجاعی
وقتی یک متغیر از نوع ارجاعی را به یک متغیر دیگر تخصیص می‌دهیم، دو اشاره‌گر در فضای Stack ایجاد می‌شود که به یک مقدار واحد در حافظه‌ی heap اشاره می‌کنند. آدرس‌های ذخیره شده‌ی در stack  یکسان هستند.
مثال : در اینجا فرض بر این است کهtest یک کلاس تعریف شده‌ی توسط کاربر می‌باشد.
test obj;
obj=new test(23);
test objCopy;
objCopy = obj;

دیاگرام حافظه‌ی قطعه کد بالا به شکل زیر است :



تخصیص حافظه در بخش Stack  و Heap به متغیر‌ها

سیستم عامل و net CLR. حافظه را به دو بخش stack و heap تقسیم بندی می‌کنند.
زمانی که یک متد را فراخوانی می‌کنیم، در بخش پشته به پارامتر‌های متد فضا تخصیص داده می‌شود و بعد از پایان کار متد، فضای اشغال شده‌ی بوسیله GC یا همان Garbage collection  آزاد می‌شود.
تخصیص حافظه در Stack  بر اساس قانون LIFO انجام و به ترتیب و پشت سر هم، حافظه تخصیص داده می‌شود. دیاگرام تخصیص حافظه به stack:


تخصیص حافظه در Heap بصورت تصادفی است؛ بر عکس پشته (stack) که به ترتیب و متوالی انجام می‌شد. انواع ارجاعی در Stack  ذخیره می‌شوند؛ ولی داده‌ی واقعی در heap قرار می‌گیرد.
حافظه‌های پویا در بخش heap و حافظه‌های استاتیک در بخش stack تخصیص داده می‌شوند.
 
نظرات مطالب
معرفی Xamarin و مزیت‌های استفاده از آن
بنظر من در صورتی که بحث Cross Platform بودن مد نظر نباشه, برای برنامه‌های اندرویدی, زامارین مزیت خاصی نسبت به اندروید استودیو نداره و اصلا امکانات اندروید استودیو با توجه به IDE بسیار قدرتمند شرکت JetBrains فوق العاده کاربردی هست. برای نمونه ابزار Lint کمک شایانی به آنالیز کد میکنه...
حتی برای کسانی که Java کار نکرده اند و #C کار کرده اند(مثل بنده) براحتی قابل استفاده است. چرا که پایه و اساس جاوا و سی شارپ بسیار شبیه بهم میباشد. سی شارپ را بیشتر می‌پسندم ولی در مجموع اندروید استودیو را ترجیح میدهم. 
در مورد حجم apk نیز باید بگویم این offset سه الی چهار مگابایتی برای برنامه‌های کوچک بسیار زیاد است و کاملا نامناسب برای مارکتهای داخلی. چرا که کاربران حجم بالا را نمی‌پسندند. مگر اینکه نرم افزار گیم با گرافیک بالا باشد تا این چند مگابایت قابل اغماض باشد.
با توجه به اینکه تیم گوگل برای اندروید استودیو بروزرسانی‌های تقریبا هفتگی ارائه میدهند بعید میدانم در زمینه پلتفرم برنامه نویسی اندروید, زامارین بتواند cutting edge باشد. 
در مجموع بنظر بنده برای هر پلتفرم بهتر است از ابزار بومی خود آن استفاده گردد. اندروید استودیو و جاوا برای اندروید, اِکس کد و سوئیفت برای iOS و ویژوال استودیو و سی شارپ برای ویندوز.