نظرات مطالب
بررسی اینترفیس ICommand در WPF
برای عمومی‌تر کردن پیاده سازی ICommand یک چنین کلاسی را می‌توان تدارک دید:
using System;
using System.Windows.Input;

namespace Common.Mvvm
{
    public class DelegateCommand<T> : ICommand
    {
        readonly Func<T, bool> _canExecute;
        readonly Action<T> _executeAction;

        public DelegateCommand(Action<T> executeAction, Func<T, bool> canExecute = null)
        {
            if (executeAction == null)
                throw new ArgumentNullException("executeAction");

            _executeAction = executeAction;
            _canExecute = canExecute;
        }

        public event EventHandler CanExecuteChanged
        {
            add { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested += value; }
            remove { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested -= value; }
        }

        public bool CanExecute(object parameter)
        {
            return _canExecute == null || _canExecute((T)parameter);
        }

        public void Execute(object parameter)
        {
            _executeAction((T)parameter);
        }
    }
}
و بعد برای استفاده‌ی از آن، به صورت یک خاصیت عمومی در سطح ViewModel تعریف می‌شود:
public DelegateCommand<object> DoCopyAllLines { set; get; }
سپس وهله سازی آن در سازنده‌ی کلاس:
DoCopyAllLines = new DelegateCommand<object>(CopyAllLines, info => true);
و بعد برای پیاده سازی متد execute آن:
private void CopyAllLines(object data)
{
   // ...
}
نظرات مطالب
ساخت یک Form Generator ساده در MVC
باسلام و تشکر از راهنمایی و ایده جدید شما. البته من یک کار قدیمی برای این پروژه درست کردم... یک sp به صورت Dynamic PIVOT درست کردم. ارتباط با دیتابیس از فرم به شیوه ADO.NET و ریختن داده‌های Sp در DataTable. تغییر DataTable به Json و پاس دادن JSON به Kendo.
مطالب
محدود سازی نرخ دسترسی به منابع در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت دوم - پیاده سازی
در قسمت قبل با مفاهیم، اصطلاحات و الگوریتم‌های مرتبط با میان‌افزار جدید Rate limiting مخصوص ASP.NET Core 7 آشنا شدیم که در پشت صحنه از امکانات موجود در فضای نام System.Threading.RateLimiting استفاده می‌کند. در این قسمت نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را مرور خواهیم کرد.


روش افزودن میان‌افزار RateLimiter به برنامه‌های ASP.NET Core

شبیه به سایر میان‌افزارها، جهت فعالسازی میان‌افزار RateLimiter، ابتدا باید سرویس‌های متناظر با آن‌را به برنامه معرفی کرد و پس از فعالسازی میان‌افزار مسیریابی، آن‌‌را به زنجیره‌ی مدیریت یک درخواست معرفی نمود. برای نمونه در مثال زیر، امکان دسترسی به تمام درخواست‌ها، به 10 درخواست در دقیقه، محدود می‌شود که پارتیشن بندی آن (در مورد پارتیشن بندی در قسمت قبل بیشتر بحث شد)، بر اساس username کاربر اعتبارسنجی شده و یا hostname یک کاربر غیراعتبارسنجی شده‌است:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.AddRateLimiter(options =>
{
    options.GlobalLimiter = PartitionedRateLimiter.Create<HttpContext, string>(httpContext =>
        RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(
            partitionKey: httpContext.User.Identity?.Name ?? httpContext.Request.Headers.Host.ToString(),
            factory: partition => new FixedWindowRateLimiterOptions
            {
                AutoReplenishment = true,
                PermitLimit = 10,
                QueueLimit = 0,
                Window = TimeSpan.FromMinutes(1)
            }));
});

// ...

var app = builder.Build();

// ...

app.UseRouting();
app.UseRateLimiter();

app.MapGet("/", () => "Hello World!");

app.Run();
توضیحات:
- فراخوانی builder.Services.AddRateLimiter، سبب معرفی سرویس‌های میان‌افزار rate limiter به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core می‌شود.
- در اینجا می‌توان برای مثال خاصیت options.GlobalLimiter تنظیمات آن‌را نیز مقدار دهی کرد. GlobalLimiter، سبب تنظیم یک محدود کننده‌ی سراسری نرخ، برای تمام درخواست‌های رسیده‌ی به برنامه می‌شود.
- GlobalLimiter را می‌توان با هر نوع PartitionedRateLimiter مقدار دهی کرد که در اینجا از نوع FixedWindowLimiter انتخاب شده‌است تا بتوان «الگوریتم‌های بازه‌ی زمانی مشخص» را به برنامه اعمال نمود تا برای مثال فقط امکان پردازش 10 درخواست در هر دقیقه برای هر کاربر، وجود داشته باشد.
- در پایان کار، فراخوانی app.UseRateLimiter را نیز مشاهده می‌‌کنید که سبب فعالسازی میان‌افزار، بر اساس تنظیمات صورت گرفته می‌شود.

برای آزمایش برنامه، آن‌را  اجرا کرده و سپس به سرعت شروع به refresh کردن صفحه‌ی اصلی آن کنید. پس از 10 بار ریفرش، پیام  503 Service Unavailable را مشاهده خواهید کرد که به معنای مسدود شدن دسترسی به برنامه توسط میان‌افزار rate limiter است.


بررسی تنظیمات رد درخواست‌ها توسط میان‌افزار rate limiter

اگر پس از محدود شدن دسترسی به برنامه توسط میان افزار rate limiter از status code = 503 دریافتی راضی نیستید، می‌توان آن‌را هم تغییر داد:
builder.Services.AddRateLimiter(options =>
{
    options.RejectionStatusCode = 429;

    // ...
});
برای مثال بسیاری از سرویس‌ها بجای 503، از status code دیگری مانند 429 Too Many Requests استفاده می‌کنند که نحوه‌ی تنظیم آن‌را در مثال فوق مشاهده می‌کنید.
علاوه بر آن در اینجا گزینه‌ی OnRejected نیز پیش بینی شده‌است تا بتوان response ارائه شده را در حالت رد درخواست، سفارشی سازی کرد تا بتوان پیام بهتری را به کاربری که هم اکنون دسترسی او محدود شده‌است، ارائه داد:
builder.Services.AddRateLimiter(options =>
{
    options.OnRejected = async (context, token) =>
    {
        context.HttpContext.Response.StatusCode = 429;
        if (context.Lease.TryGetMetadata(MetadataName.RetryAfter, out var retryAfter))
        {
            await context.HttpContext.Response.WriteAsync(
                $"Too many requests. Please try again after {retryAfter.TotalMinutes} minute(s). " +
                $"Read more about our rate limits at https://example.org/docs/ratelimiting.", cancellationToken: token);
        }
        else
        {
            await context.HttpContext.Response.WriteAsync(
                "Too many requests. Please try again later. " +
                "Read more about our rate limits at https://example.org/docs/ratelimiting.", cancellationToken: token);
        }
    };

    // ...
});
برای نمونه در مثال فوق ابتدا status code، به 429 تنظیم می‌شود و سپس یک response با معنا به سمت کاربر ارسال می‌گردد که دقیقا مشخص می‌کند آن کاربر چه زمانی می‌تواند مجددا سعی کند و همچنین لینکی را به مستندات محدود سازی برنامه جهت توضیحات بیشتر ارائه می‌دهد.

یک نکته: باتوجه به اینکه در اینجا به HttpContext دسترسی داریم، یعنی به context.HttpContext.RequestServices نیز دسترسی خواهیم داشت که توسط آن می‌توان برای مثال سرویس ILogger را از آن درخواست کرد و رخ‌داد واقع شده را برای بررسی بیشتر لاگ نمود؛ برای مثال چه کاربری مشکل پیدا کرده‌است؟
context.HttpContext.RequestServices.GetService<ILoggerFactory>()?
                .CreateLogger("Microsoft.AspNetCore.RateLimitingMiddleware")
                .LogWarning("OnRejected: {RequestPath}", context.HttpContext.Request.Path);
همچنین باید دقت داشت که اگر در اینجا از بانک اطلاعاتی استفاده کرده‌اید، تعداد کوئری‌های آن‌را محدود کنید؛ وگرنه واقعا rate limiter از لحاظ محدود کردن دسترسی به منابع، کمک زیادی را به شما نخواهد کرد.

طراحی فعلی میان‌افزار rate limiter، کمی محدود است. برای مثال «retry after»، تنها metadata مفیدی است که جهت بازگشت ارائه می‌دهد و همچنین مانند GitHub مشخص نمی‌کند که در لحظه‌ی جاری چند درخواست دیگر را می‌توان ارسال کرد و امکان دسترسی به اطلاعات آماری درونی آن وجود ندارد. اگر نیاز به یک چنین اطلاعاتی دارید شاید استفاده از میان‌افزار ثالث دیگری به نام AspNetCoreRateLimit برای شما مفیدتر باشد!


الگوریتم‌های پشتیبانی شده‌ی توسط میان‌افزار rate limiter

در قسمت قبل با چند الگوریتم استاندارد طراحی میان‌افزارهای rate limiter آشنا شدیم که میان‌افزار توکار rate limiter موجود در ASP.NET Core 7x، اکثر آن‌ها را پشتیبانی می‌کند:
- Concurrency limit: ساده‌ترین نوع محدود سازی نرخ درخواست‌ها است و کاری به زمان ندارد و فقط برای آن، تعداد درخواست‌های همزمان مهم است. برای مثال پیاده سازی «مجاز بودن تنها 10 درخواست همزمان».
- Fixed window limit: توسط آن می‌توان محدودیت‌هایی مانند «مجاز بودن تنها 60 درخواست در دقیقه» را اعمال کرد که به معنای امکان ارسال یک درخواست در هر ثانیه در هر دقیقه و یا حتی ارسال یکجای 60 درخواست در یک ثانیه است.
- Sliding window limit: این محدودیت بسیار شبیه به حالت قبل است اما به همراه قطعاتی که کنترل بیشتری را بر روی محدودیت‌ها میسر می‌کند؛ مانند مجاز بودن 60 درخواست در هر دقیقه که فقط در این حالت یک درخواست در هر ثانیه مجاز باشد.
- Token bucket limit: امکان کنترل نرخ سیلان را میسر کرده و همچنین از درخواست‌های انفجاری نیز پشتیبانی می‌کند (این مفاهیم در قسمت قبل بررسی شدند).

علاوه بر این‌ها امکان ترکیب گزینه‌های فوق توسط متد کمکی PartitionedRateLimiter.CreateChained نیز میسر است:
builder.Services.AddRateLimiter(options =>
{
    options.GlobalLimiter = PartitionedRateLimiter.CreateChained(
        PartitionedRateLimiter.Create<HttpContext, string>(httpContext =>
            RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.ResolveClientIpAddress(), partition =>
                new FixedWindowRateLimiterOptions
                {
                    AutoReplenishment = true,
                    PermitLimit = 600,
                    Window = TimeSpan.FromMinutes(1)
                })),
        PartitionedRateLimiter.Create<HttpContext, string>(httpContext =>
            RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.ResolveClientIpAddress(), partition =>
                new FixedWindowRateLimiterOptions
                {
                    AutoReplenishment = true,
                    PermitLimit = 6000,
                    Window = TimeSpan.FromHours(1)
                })));

    // ...
});
برای نمونه در مثال فوق به ازای یک آدرس IP مشخص، تنها می‌توان 600 درخواست را در دقیقه ارسال کرد؛ با این محدودیت که جمع آن‌ها در ساعت، بیشتر از 6000 مورد نباشد.
در این مثال فرضی، متد الحاقی ResolveClientIpAddress اهمیتی ندارد. بهتر است برای برنامه‌ی خود از کلید پارتیشن بندی بهتر و معقول‌تری استفاده کنید.


امکان در صف قرار دادن درخواست‌ها بجای رد کردن آن‌ها

در تنظیمات مثال‌های فوق، در کنار PermitLimit، می‌توان QueueLimit را نیز مشخص کرد. به این ترتیب با رسیدن به PermitLimit، به تعداد QueueLimit، درخواست‌ها در صف قرار می‌گیرند، بجای اینکه کاملا رد شوند:
PartitionedRateLimiter.Create<HttpContext, string>(httpContext =>
    RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.ResolveClientIpAddress(), partition =>
        new FixedWindowRateLimiterOptions
        {
            AutoReplenishment = true,
            PermitLimit = 10,
            QueueLimit = 6,
            QueueProcessingOrder = QueueProcessingOrder.OldestFirst,
            Window = TimeSpan.FromSeconds(1)
        })));
در این مثال هر کلاینت می‌تواند 10 درخواست در ثانیه را ارسال کند. در صورت رسیدن به این محدودیت، تا 6 عدد از درخواست‌های جدید رسیده، بجای رد شدن، در صف قرار می‌گیرند تا در ثانیه‌ی بعدی که این بازه‌ی مشخص به پایان می‌رسد، پردازش شوند.
این تنظیم، تجربه‌ی کاربری بهتری را برای استفاده کنندگان از برنامه‌ی شما به همراه خواهد داشت؛ بجای رد قاطع درخواست‌های ارسالی توسط آن‌ها.

یک نکته: بهتر است QueueLimitهای بزرگی را انتخاب نکنید؛ خصوصا برای بازه‌های زمانی طولانی. چون یک مصرف کننده نیاز دارد تا سریع، پاسخی را دریافت کند و اگر این‌طور نباشد، دوباره سعی خواهد کرد. تنها چند ثانیه‌ی کوتاه در صف بودن برای کاربران معنا دارد.


امکان ایجاد سیاست‌های محدود سازی سفارشی

اگر الگوریتم‌های توکار میان‌افزار rate limiter برای کار شما مناسب نیستند، می‌توانید با پیاده سازی <IRateLimiterPolicy<TPartitionKey، یک نمونه‌ی سفارشی را ایجاد کنید. پیاده سازی این اینترفیس، نیاز به دو متد را دارد:
الف) متد GetPartition که بر اساس HttpContext جاری، یک rate limiter مخصوص را باز می‌گرداند.
ب) متد OnRejected که امکان سفارشی سازی response رد درخواست‌ها را میسر می‌کند.

در مثال زیر پیاده سازی یک rate limiter سفارشی را مشاهده می‌کنید که نحوه‌ی پارتیشن بندی آن بر اساس user-name کاربر اعتبارسنجی شده و یا host-name کاربر وارد نشده‌ی به سیستم است. در اینجا کاربر وارد شده‌ی به سیستم، محدودیت بیشتری دارد:
public class ExampleRateLimiterPolicy : IRateLimiterPolicy<string>
{
    public RateLimitPartition<string> GetPartition(HttpContext httpContext)
    {
        if (httpContext.User.Identity?.IsAuthenticated == true)
        {
            return RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.User.Identity.Name!,
                partition => new FixedWindowRateLimiterOptions
                {
                    AutoReplenishment = true,
                    PermitLimit = 1_000,
                    Window = TimeSpan.FromMinutes(1),
                });
        }

        return RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.Request.Headers.Host.ToString(),
            partition => new FixedWindowRateLimiterOptions
            {
                AutoReplenishment = true,
                PermitLimit = 100,
                Window = TimeSpan.FromMinutes(1),
            });
    }

    public Func<OnRejectedContext, CancellationToken, ValueTask>? OnRejected { get; } =
        (context, _) =>
        {
            context.HttpContext.Response.StatusCode = 418; // I'm a 🫖
            return new ValueTask();
        };
}
و نحوه‌ی معرفی آن به سیستم به صورت زیر است:
options.AddPolicy<string, ExampleRateLimiterPolicy>("myPolicy");


امکان تعریف سیاست‌های محدود سازی نرخ دسترسی به گروهی از endpoints

تا اینجا روش‌های سراسری محدود سازی دسترسی به منابع برنامه را بررسی کردیم؛ اما ممکن است در برنامه‌ای بخواهیم محدودیت‌های متفاوتی را به گروه‌های خاصی از endpoints اعمال کنیم و یا شاید اصلا نخواهیم تعدادی از آن‌ها را محدود کنیم:
builder.Services.AddRateLimiter(options =>
{
    options.AddFixedWindowLimiter("Api", options =>
    {
        options.AutoReplenishment = true;
        options.PermitLimit = 10;
        options.Window = TimeSpan.FromMinutes(1);
    });

    options.AddFixedWindowLimiter("Web", options =>
    {
        options.AutoReplenishment = true;
        options.PermitLimit = 10;
        options.Window = TimeSpan.FromMinutes(1);
    });

    // ...
});
در این مثال روش تعریف دو سیاست مختلف محدودسازی را مشاهده می‌کنید که اینبار «نامدار» هستند؛ نام یکی Api است و نام دیگری Web.
البته باید درنظر داشت که متدهای الحاقی Add داری را که در اینجا ملاحظه می‌کنید، محدود سازی را بر اساس نام درنظر گرفته شده انجام می‌دهند. یعنی درحقیقت یک محدودسازی سراسری بر اساس گروهی از endpoints هستند و امکان تعریف پارتیشنی را به ازای یک کاربر یا آدرس IP خاص، ندارند. اگر نیاز به اعمال این نوع پارتیشن بندی را دارید، باید از متدهای AddPolicy استفاده کنید:
options.AddPolicy("Api", httpContext =>
        RateLimitPartition.GetFixedWindowLimiter(httpContext.ResolveClientIpAddress(),
        partition => new FixedWindowRateLimiterOptions
        {
            AutoReplenishment = true,
            PermitLimit = 10,
            Window = TimeSpan.FromSeconds(1)
        }));
متدهای AddPolicy دار، هم امکان دسترسی به httpContext جاری را میسر می‌کنند و هم نامدار هستند که قابلیت اعمال آن‌ها را به گروهی از endpoints ممکن می‌کند.


محدود سازی نرخ دسترسی به منابع در ASP.NET Core Minimal API

پس از تعریف نامی برای سیاست‌های دسترسی، اکنون می‌توان از آن‌ها به صورت زیر جهت محدود سازی یک endpoint و یا گروهی از آن‌ها استفاده کرد:
// Endpoint
app.MapGet("/api/hello", () => "Hello World!").RequireRateLimiting("Api");

// Group
app.MapGroup("/api/orders").RequireRateLimiting("Api");
و یا حتی می‌توان بطور کامل محدود سازی نرخ دسترسی را برای یک endpoint و یا گروهی از آن‌ها غیرفعال کرد:
// Endpoint
app.MapGet("/api/hello", () => "Hello World!").DisableRateLimiting();

// Group
app.MapGroup("/api/orders").DisableRateLimiting();


محدود سازی نرخ دسترسی به منابع در ASP.NET Core MVC

می‌توان سیاست‌های نرخ دسترسی تعریف شده را بر اساس نام آن‌ها به کنترلرها و یا اکشن متدها اعمال نمود:
[EnableRateLimiting("Api")]
public class Orders : Controller
{
    [DisableRateLimiting]
    public IActionResult Index()
    {
        return View();
    }

    [EnableRateLimiting("ApiListing")]
    public IActionResult List()
    {
        return View();
    }
}
در اینجا سیاست نرخ دسترسی با نام Api، به کل کنترلر و اکشن متدهای آن اعمال شده، اما اکشن متد Index آن با بکارگیری ویژگی DisableRateLimiting، از این محدودیت خارج و اکشن متد List، از سیاست نام دار دیگری استفاده کرده‌است.
و یا حتی می‌توان این سیاست‌های محدود سازی نرخ دسترسی را به تمام کنترلرها و صفحات razor نیز به صورت زیر اعمال کرد:
app.UseConfiguredEndpoints(endpoints =>
{
    endpoints.MapRazorPages()
        .DisableRateLimiting();

    endpoints.MapControllers()
        .RequireRateLimiting("UserBasedRateLimiting");
});
نظرات مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #3

ممنون از زحمات شما.
چند سؤال و نظر:
- با تعریف الگوی مخزن به چه مزیتی دست پیدا کردید؟ برای مثال آیا هدف این است که کدهای پیاده سازی آن، با توجه به وجود اینترفیس تعریف شده، شاید روزی با مثلا NHibernate تعویض شود؟ در عمل متاسفانه حتی پیاده سازی LINQ این‌ها هم متفاوت است و من تابحال در عمل ندیدم که ORM یک پروژه بزرگ رو عوض کنند. یعنی تا آخر و تا روزی که پروژه زنده است با همان انتخاب اول سر می‌کنند. یعنی شاید بهتر باشه قسمت مخزن و همچنین سرویس یکی بشن.
- چرا لایه سرویس تعریف شده از یک یا چند اینترفیس مشتق نمی‌شود؟ اینطوری تهیه تست برای اون ساده‌تر میشه. همچنین پیاده سازی‌ها هم وابسته به یک کلاس خاص نمی‌شن چون از اینترفیس دارن استفاده می‌کنند.
- این اشیاء Request و Response هم در عمل به نظر نوعی ViewModel هستند. درسته؟ اگر اینطوره بهتر یک مفهوم کلی دنبال بشه تا سردرگمی‌ها رو کمتر کنه.

یک سری نکته جانبی هم هست که می‌تونه برای تکمیل بحث جالب باشه:
- مثلا الگوی Context per request بجای نوشتن new ShopDataContext بهتر استفاده بشه تا برنامه در طی یک درخواست در یک تراکنش و اتصال کار کنه.
- در مورد try/catch و استفاده از اون بحث زیاد هست. خیلی‌ها توصیه می‌کنن که یا اصلا استفاده نکنید یا استفاده از اون‌ها رو به بالاترین لایه برنامه موکول کنید تا این وسط کرش یک قسمت و بروز استثناء در اون، از ادامه انتشار صدمه به قسمت‌های بعدی جلوگیری کنه.

مطالب
خلاصه‌ای از آغاز به کار با NHibernate

اگر شش یا هفت قسمت قبل را بخواهیم به صورت سریع مرور کنیم می‌توان به ویدیوی زیر مراجعه کرد:


در طی یک ربع، خیلی سریع به دریافت فایل‌های لازم، ایجاد یک پروژه جدید، افزودن ارجاعات لازم، استفاده از fluent NHibernate برای ساخت نگاشت‌ها و سپس استفاده از LINQ to NHibernate برای کوئری گرفتن از اطلاعات دیتابیس اشاره کرده است (که از این لحاظ کاملا به روز است).


مطالب
نکاتی درباره پرس و جو با استفاده از پردازش موازی

برای انجام عملیات  پرس و جوی LINQ با استفاده از روش پردازش موازی به راحتی میتوان الحاقیه AsParallel را به هر داده‌ای از نوع IEnumerable<T> افزود: 

var data = 
new int[] { 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10 };
// پرس و جوی عادی
var q1 = from i in data select i;
// پرس و جو به شیوه موازی
var q2 = from i in data.AsParallel() select i;

الحاقیه .AsParallel() در پرس و جویq2  نسخه موازی LINQ  را بر روی متغیر data  اجرا میکند و اگر همه چیز به صورت صحیح انجام شود هر دو پرس و جو باید نتایج یکسانی داشته باشند، اما نتایج عبارتند از :

//نتیجه اجرای q1
0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
//نتیجه اجرای q2
0 6 1 7 2 8 3 9 4 10 5

همانطور که ملاحظه میکنید ترتیب واقعی نتایج اجرای پرس و جوها با یکدیگر متفاوت‌اند و نکته جالبتر آنکه با هر بار اجرای برنامه نتیجه اجرای پرس و جوی q2   با نتیجه سری قبل خودش متفاوت است که این تفاوت به چگونگی تقسیم بندی انجام کار میان هسته‌های سی پی یو، بستگی دارد. نکته بسیار مهم آن است که عملیات پردازش موازی خود را ملزم به حفظ ترتیب داده‌ها نمی‌داند مگر آنکه مجبورش کنیم  و این رفتار پردازش موازی به دلیل بالا بردن راندمان عملیات است در نتیجه انجام پرس و جوهای  موازی توسط الحاقیه .AsParallel() خیلی هم ساده نیست و ممکن است منجر به تولید نتایج ناخواسته شود.

حال اگر چگونگی ترتیب داده‌ها، برایمان مهم است به دو روش می‌توانیم آن را انجام دهیم:

1- افزودن عبارت orderby به پرس و جو

2- استفاده از الحاقیه AsOrdered 

var q3 = from i in data.AsParallel() orderby i  select i;

var q4 = from i in data.AsParallel().AsOrdered() select i;

که نتیجه انجام هر دو پرس و جوی بالا یکی خواهد بود. حال مسأله دیگر این است که آیا همیشه استفاده از پردازش موازی مفید خواهد بود یا خیر؟پاسخ این سؤال وابسته است به نوع مسأله و حجم داده مورد نظر و مشخصات سیستمی که قرار است از آن کد استفاده کند. چگونگی اندازه سرعت و مقدار مصرف حافظه در اجرای چهار پرس و جوی فوق  در کامپیوتر من با پردازنده Intel Q9550 به شکل زیر است:

نتیجه تست پرس و جوی موازی

مطالب
کوئری های پیشرفته، Error Handling و Data Loader در GraphQL
در قسمت قبل یادگرفتیم که چگونه GraphQL را با ASP.NET Core یکپارچه کنیم و اولین GraphQL query را ایجاد و داده‌ها را از سرور بازیابی کردیم. البته ما به این query ‌های ساده بسنده نخواهیم کرد. در این قسمت می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه query ‌های پیشرفته‌ی GraphQL را بنویسیم و در زمان انجام این کار، نمایش دهیم که چگونه خطا‌ها را  مدیریت کنیم و علاوه بر این با queries, aliases, arguments, fragments نیز کار خواهیم کرد.

Creating Complex Types for GraphQL Queries 
اگر نگاهی به owners و query (در پایان قسمت قبل)  بیندازیم، متوجه خواهیم شد که یک لیست از خصوصیات مدل Owner که در OwnerType معرفی شده‌اند، نسبت به کوئری برگشت داده می‌شود. OwnerType شامل فیلد‌های Id , Name  و Address می‌باشد. یک Owner می‌تواند چندین account مرتبط با خود را داشته باشد. هدف این است که در owners ،query لیست account ‌های مربوط به هر owner را بازگشت دهیم. 
قبل از اضافه کردن فیلد Accounts در کلاس OwnerType نیاز است کلاس AccountType را ایجاد کنیم. در ادامه یک کلاس را به نام AccountType در پوشه GraphQLTypes ایجاد می‌کنیم. 
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the account object.");
        Field(x => x.Description).Description("Description property from the account object.");
        Field(x => x.OwnerId, type: typeof(IdGraphType)).Description("OwnerId property from the account object.");
    }
}

 همانطور که مشخص است، خصوصیت Type را از کلاس Account، معرفی نکرده‌ایم (در ادامه اینکار را انجام خواهیم داد). در ادامه، واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
public interface IAccountRepository
{
    IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId);
}

public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public AccountRepository(ApplicationContext context)
    {
       _context = context;
    }
 
    public IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId) => _context.Accounts
        .Where(a => a.OwnerId.Equals(ownerId))
        .ToList();
}

اکنون می‌توان لیست account‌ها را به نتیجه owners ، query اضافه کنیم. پس کلاس OwnerType را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository)
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the owner object.");
        Field(x => x.Name).Description("Name property from the owner object.");
        Field(x => x.Address).Description("Address property from the owner object.");
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context => repository.GetAllAccountsPerOwner(context.Source.Id)
        );
    }
}

چیز خاصی در اینجا وجود ندارد که ما تا کنون ندیده باشیم. به همان روش که یک فیلد را در کلاس AppQuery  ایجاد کردیم، یک فیلد را با نام  accounts در کلاس OwnerType ایجاد می‌کنیم. همچنین متد GetAllAccountsPerOwner نیاز به پارامتر id را دارد و این پارامتر را از طریق context.Source.Id فراهم می‌کنیم. زیرا context شامل خصوصیت Source است که در این حالت مشخص نوع Owner می‌باشد.

اکنون پروژه را اجرا کنید و به آدرس زیر بروید:
https://localhost:5001/ui/playground
سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید که نتیجه آن علاوه بر owner‌ها، لیست account ‌های مربوط به هر owner هم می‌باشد:  
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      ownerId
    }
  }
}

Adding Enumerations in GraphQL Queries 
در کلاس AccountType  فیلد Type را اضافه نکرده‌ایم و این کار را عمدا انجام داده‌ایم. اکنون زمان انجام این کار می‌باشد. برای اضافه کردن گونه شمارشی به کلاس AccountType نیاز است تا در ابتدا یک کلاس تعریف شود که نسبت به type ‌های معمول در GraphQL متفاوت است. یک کلاس را به نام AccountTypeEnumType  در پوشه GraphQLTypes  ایجاد کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:  
public class AccountTypeEnumType : EnumerationGraphType<TypeOfAccount>
{
    public AccountTypeEnumType()
    {
        Name = "Type";
        Description = "Enumeration for the account type object.";
    }
}

کلاس AccountTypeEnumType باید از نوع جنریک کلاس EnumerationGraphType ارث بری کند و پارامتر جنریک آن، یک گونه شمارشی را دریافت می‌کند (که در قسمت قبل آن را ایجاد کردیم؛ TypeOfAccount).  همچنین مقدار خصوصیت Name نیز باید همان نام خصوصیت گونه شمارشی در کلاس Account باشد (نام آن در کلاس Account مساوی Type می‌باشد). سپس گونه شمارشی را در کلاس AccountType به صورت زیر اضافه می‌کنیم:
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        ...
        Field<AccountTypeEnumType>("Type", "Enumeration for the account type object.");
    }
}

اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید:
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
}
که نتیجه آن اضافه شدن type  به هر account می‌باشد:


Implementing a Cache in the GraphQL Queries with Data Loader  
دیدم که query، نتیجه دلخواهی را برای ما بازگشت می‌دهد؛ اما این query هنوز به اندازه کافی بهینه نشده‌است. مشکل چیست؟
query  ایجاد شده به حالتی کار می‌کند که در ابتدا همه owner ‌ها را بازیابی می‌کند. سپس به ازای هر owner، یک Sql Query  را به سمت بانک اطلاعاتی ارسال می‌کند تا Account ‌های مربوط به آن Owner را بازگشت دهد که می‌توان log  آن را در Terminal مربوط به VS Code مشاهده کرد.
 


البته زمانیکه چند موجودیت owner را داشته باشیم، این مورد یک مشکل نمی‌باشد؛ ولی وقتی تعداد موجودیت‌ها زیاد باشد چطور؟
 owners ، query را می‌توان با استفاده از DataLoader که توسط GraphQL فراهم شده‌است، بهینه سازی کرد. جهت انجام اینکار در ابتدا واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IAccountRepository
{
    ...
    Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds);
}
public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    ...
    public async Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds)
    {
        var accounts = await _context.Accounts.Where(a => ownerIds.Contains(a.OwnerId)).ToListAsync();
        return accounts.ToLookup(x => x.OwnerId);
    }
}

 نیاز است که یک متد داشته باشیم که <<Task<ILookup<TKey, T  را برگشت می‌دهد؛ زیرا DataLoader نیازمند یک متد با نوع برگشتی که در امضایش عنوان شده است می‌باشد .
در ادامه کلاس OwnerType را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository, IDataLoaderContextAccessor dataLoader)
    {
       ...
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context =>
            {
                var loader = dataLoader.Context.GetOrAddCollectionBatchLoader<Guid, Account>("GetAccountsByOwnerIds", repository.GetAccountsByOwnerIds);
                return loader.LoadAsync(context.Source.Id);
            });
    }
}

در کلاس OwnerType، واسط IDataLoaderContextAccessor را در سازنده کلاس تزریق می‌کنیم و سپس متد Context.GetOrAddCollectionBatchLoader را فراخوانی می‌کنیم که در پارامتر اول آن، یک کلید و در پارامتر دوم آن، متد GetAccountsByOwnerIds را از IAccountRepository معرفی می‌کنیم.
سپس باید DataLoader را در متد ConfigureServices موجود در کلاس Startup ثبت کنیم. در ادامه services.AddGraphQL را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
services.AddGraphQL(o => { o.ExposeExceptions = false; })
        .AddGraphTypes(ServiceLifetime.Scoped)
        .AddDataLoader(); 
اکنون پروژه را با دستور زیر اجرا کنید و سپس query قبلی را در UI.Playground اجرا کنید.
 اگر log  موجود در Terminal مربوط به  VS Code را مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که در این حالت یک query برای تمام owner ‌ها و یک query برای تمام account ‌ها داریم.


Using Arguments in Queries and Handling Errors 
تا کنون ما  یک query را اجرا می‌کردیم که نتیجه آن بازیابی تمام owner ‌ها به همراه تمام account ‌های مربوط به هر owner بود. اکنون می‌خواهیم  براساس id، یک owner  مشخص را بازیابی کنیم. برای انجام این کار نیاز است که یک آرگومان را در query شامل کنیم.
در ابتدا واسط IOwnerRepository و کلاس OwnerRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id);
}

public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id) => _context.Owners.SingleOrDefault(o => o.Id.Equals(id));
}
سپس کلاس AppQuery  را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class AppQuery : ObjectGraphType
{
    public AppQuery(IOwnerRepository repository)
    {
        ...

        Field<OwnerType>(
            "owner",
            arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
            resolve: context =>
            {
                var id = context.GetArgument<Guid>("ownerId");
                return repository.GetById(id);
            }
        );
    }
}
در اینجا یک فیلد را ایجاد کرده‌ایم که مقدار برگشتی آن یک OwnerType می‌باشد. نام query را owner تعیین می‌کنیم و از بخش arguments، برای ایجاد کردن آرگومان‌های این query استفاده می‌کنیم. آرگومان این query نمی‌تواند NULL باشد و باید از نوع IdGraphType و با نام ownerId باشد و در نهایت بخش resolve است که کاملا گویا می‌باشد. 
اگر پارامتر id، از نوع Guid نباشد، بهتر است که یک پیام را به سمت کلاینت برگشت دهیم. جهت انجام این کار یک اصلاح کوچک در بخش resolve انجام میدهیم:  
Field<OwnerType>(
    "owner",
    arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
    resolve: context =>
    {
        Guid id;
        if (!Guid.TryParse(context.GetArgument<string>("ownerId"), out id))
        {
            context.Errors.Add(new ExecutionError("Wrong value for guid"));
            return null;
        }
 
         return repository.GetById(id);
     }
);

 اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس یک query جدید را در  UI.Playground به صورت زیر ارسال  کنید: 
{
  owner(ownerId:"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
که نتیجه آن بازیابی یک owner  با ( Id=6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83 ) می‌باشد.

نکته: 
در صورتیکه قصد داشته باشیم علاوه بر id، یک name را هم ارسال کنیم، در بخش resolve به صورت زیر آن را دریافت می‌کنیم: 
 string name = context.GetArgument<string>("name");
و در زمان ارسال query:
{
  owner(ownerId:"53270061-3ba1-4aa6-b937-1f6bc57d04d2", name:"ANDY") {
   ...
  }
}


Aliases, Fragments, Named Queries, Variables, Directives 
می توانیم برای query ‌های ارسال شده از سمت کلاینت با معرفی aliases، یک سری تغییرات را داشته باشیم. وقتی‌که می‌خواهیم نام نتیجه دریافتی یا هر فیلدی را در نتیجه دریافتی تغییر دهیم، بسیار کاربردی می‌باشند. اگر یک query داشته باشیم که یک آرگومان را دارد و بخواهیم دو تا از این query داشته باشیم، برای ایجاد تفاوت بین query ‌ها می‌توان از aliases  استفاده کرد. 
جهت استفاده باید نام مورد نظر را در ابتدای query یا فیلد قرار دهیم:
{
  first:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  },
  second:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  }
}
اینبار در خروجی بجای ownerId ، id و بجای ownerName ، name و ... را مشاهده خواهید کرد.


همانطور که از مثال بالا مشخص است، دو query با فیلد‌های یکسانی را داریم. اگر بجای 2  query یکسان (مانند مثال بالا) ولی با آرگومان‌های متفاوت، اینبار 10 query یکسان با آرگومان‌های متفاوتی را داشته باشیم، در این حالت خواندن query ‌ها مقداری سخت می‌باشد. در این صورت می‌توان این مشکل را با استفاده از fragment‌ها برطرف کرد. Fragment‌‌ها این اجازه را به ما می‌دهند تا فیلد‌ها را با استفاده از کاما ( ، ) از یکدیگر جدا و تبدیل به یک بخش مجزا کنیم و سپس استفاده مجدد از آن بخش را در تمام query ‌ها داشته باشیم. Syntax آن به حالت زیر می‌باشد: 
fragment SampleName on Type{
  ...
}
تعریف یک fragment به نام ownerFields  و استفاده از آن : 
{
  first:owners{
    ...ownerFields
  },
  second:owners{
    ...ownerFields
  },
  ...
}


fragment ownerFields on OwnerType{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
}

برای ایجاد کردن یک named query، مجبور هستیم از کلمه کلیدی query در آغاز کل query استفاده کنیم؛ به همراه نام query، که بعد از کلمه کلیدی query قرار میگیرد. اگر نیاز داشته باشیم می‌توان آرگومان‌ها را به query ارسال کرد.
نکته مهمی که در رابطه با named query ‌ها وجود دارد این است که اگر یک query آرگومان داشته باشد نیاز است از پنجره QUERY VARIABLES برای تخصیص مقدار به آن آرگومان استفاده کنیم. 
query OwnerQuery($ownerId:ID!)
{
  owner(ownerId:$ownerId){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type
    }
  }
}
و سپس در قسمت QUERY VARIABLES 
{
  "ownerId":"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"
}
اکنون اجرا کنید و خروجی را مشاهده کنید .

در نهایت می‌توان بعضی فیلد‌ها را از نتیجه دریافتی با استفاده از directive‌ها در query حذف یا اضافه کرد. دو directive وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد (include  و skip). 


در قسمت بعد در رابطه با GraphQL Mutations صحبت خواهیم کرد.  
کد‌های مربوط به این قسمت را از اینجا دریافت کنید .  ASPCoreGraphQL_2.zip  
مطالب
طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت دوم
امکان ایجاد ستون‌ها‌ی تو در تو در بوت استرپ 4

در اینجا امکان قرار دادن یک مجموعه‌ی کامل از ردیف‌ها و ستون‌ها، داخل یک ستون از پیش موجود نیز وجود دارد. برای اینکار ابتدا یک row جدید را داخل یک ستون موجود ایجاد می‌کنیم. با اینکار بلافاصله دسترسی به گرید 12 ستونه‌ی بوت استرپ را داخل آن ستون خواهیم داشت؛ به همراه تمام کلاس‌هایی که تاکنون آن‌ها را بررسی کردیم.

یک مثال: ایجاد ستون‌های تو در تو
<head>
    <style>
        img {
          width: 100%;
          height: 200px;
          max-height: 200px;
        }
      </style>
</head>

<body>
    <div class="container" id="services">
        <div class="row">
            <section class="col-sm-8">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>Exotic Pets</h4>
                <p>We offer <strong>specialized</strong> care for <em>reptiles,
                        rodents, birds,</em> and other exotic pets.</p>
            </section>
            <section class="col-sm-4">
                <div class="row no-gutters">
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 1</p>
                    </div>
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 2</p>
                    </div>
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 3</p>
                    </div>
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 4</p>
                    </div>
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 5</p>
                    </div>
                    <div class="col-2 col-sm-4">
                        <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
                        <p>Image 6</p>
                    </div>
                </div>
            </section>
        </div>
    </div>
</body>
با این خروجی، در اندازه‌ی صفحه‌ی کوچک‌تر از sm:


و با اندازه‌ی صفحه‌ی بزرگ‌تر از sm:


توضیحات:
تعریف گرید تو در تو را در داخل دومین section تعریف شده، در کدهای فوق مشاهده می‌کنید:
<body>
    <div class="container" id="services">
        <div class="row">
            <section class="col-sm-8">
            </section>
            <section class="col-sm-4">
                <div class="row no-gutters">

                </div>
            </section>
        </div>
    </div>
</body>
داخل این section، یک row جدید تعریف شده‌است.
به صورت پیش‌فرض در بین ستون‌ها، یک فاصله‌ی 15px پیش‌فرض وجود دارد که به آن Gutter نیز گفته می‌شود. برای عدم نمایش و اعمال آن می‌توان از کلاس no-gutters استفاده کرد. به همین جهت در تصویر دوم، ستون‌های تعریف شده به هم چسبیده‌اند.
سپس هر ستون داخل این ردیف را به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
<div class="col-2 col-sm-4">
      <img src="images/image.png" class="img-thumbnail" alt="sample image">
      <p>Image 1</p>
</div>
به این معنا که اگر اندازه‌ی صفحه کمتر از sm باشد، تعریف col-2 مورد استفاده قرار می‌گیرد و هر ستون، 2 واحد از 12 واحد را به خود اختصاص می‌دهد. به همین جهت در تصویر اول، تمام تصاویر را در یک سطر مشاهده می‌کنید. پس از گذشتن از این break-point، تنظیم col-sm-4 مورد استفاده قرار می‌گیرد. یعنی هر ستون، 4 واحد از 12 واحد موجود را استفاده می‌کند. در این حالت در هر ردیف، سه تصویر نمایش داده خواهند شد.


امکان تغییر ترتیب نمایش ستون‌ها‌ی گرید بوت استرپ 4

امکان تغییر ترتیب نمایش ستون‌های گرید، در بوت استرپ 4 پیش بینی شده‌است و این مورد نیز بر اساس break-pointهای مختلف، قابل تنظیم است که فرمول کلاس‌های آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:

در اینجا ذکر break-point اختیاری است و عدد ord بین یک تا 12 تغییر می‌کند.

یک مثال: تغییر ترتیب نمایش ستون‌های گرید
<head>
    <style>
        img {
          width: 100%;
          height: 200px;
          max-height: 200px;
        }
    </style>
</head>

<body>
    <div class="container" id="services">
        <h2>Flex Order</h2>
        <div class="row">
            <section class="col order-2 d-flex flex-column">
                <img src="images/image.png" class="order-2" alt="sample image">
                <h4>1. Exotic Pets</h4>
                <p>We offer <strong>specialized</strong> care for <em>reptiles,
                        rodents, birds,</em> and other exotic pets.</p>
            </section>
            <section class="col order-1">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>2. Grooming</h4>
                <p>Our therapeutic <span class="font-weight-bold">grooming</span>
                    treatments help battle fleas, allergic dermatitis, and
                    other challenging skin conditions.</p>
            </section>
            <section class="col order-3">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>3. General Health</h4>
                <p>Wellness and senior exams, ultrasound, x-ray, and dental
                    cleanings are just a few of our general health services.</p>
            </section>
        </div>
    </div>
</body>
با این خروجی:


در این مثال توسط کلاس order، مکان ستون‌ها را تغییر داده و اولین ستون را در مکان دوم، دومی را در مکان اول و سومی را در همان مکان خودش نمایش داده‌ایم. باید دقت داشت که در حین تعریف کلاس order بهتر است برای تمام ستون‌ها این ترتیب را تعریف کرد تا با نتایج ناخواسته‌ای مواجه نشویم.
همچنین کلاس order را به سایر المان‌های صفحه نیز می‌توان اعمال کرد. برای مثال در تصویر فوق، در ستون دوم نمایش داده شده، متن در بالا و تصویر در پایین قرار گرفته‌است. اینکار را با تبدیل این ستون به یک flex column با افزودن کلاس‌های d-flex flex-column انجام داده‌ایم. سپس با اعمال کلاس order-2 به تصویر، این تصویر ذیل متن نمایش داده شده‌است.

یکی از کاربردهای تغییر ترتیب نمایش ستون‌ها در دنیای واقعی، افزودن break-point به آن‌ها (مطابق فرمول یاد شده) و سپس نمایش منوها، پیش از محتویات صفحه در اندازه‌های کوچکتر صفحه است. برای مثال اگر در حالت عادی، منوهای کنار صفحه نمایش داده می‌شوند و در ستون سوم قرار گرفته‌اند، شاید بخواهید در اندازه‌ی نمایش موبایل، ترتیب نمایش این منوها بالاتر از متن صفحه باشد و در ابتدا قرارگیرد و نه در ترتیب سوم.


امکان تغییر تراز ستون‌ها‌ی گرید بوت استرپ 4

چون طراحی گرید بوت استرپ 4 مبتنی بر Flexbox است، کلاس‌های قابل توجهی از آن جهت غنی سازی این سیستم طرحبندی قابل استفاده هستند:
- برای تغییر تراز عمودی ستون‌ها، کلاس align-items-ALN را می‌توان به «ردیف‌ها» اعمال کرد. در اینجا ALN یکی از مقادیر start ،center و end را می‌تواند داشته باشد.
- برای تغییر تراز خود ستون‌ها، کلاس align-self-ALN را می‌توان به «ستون‌ها» اعمال کرد. در اینجا نیز ALN یکی از مقادیر start ،center و end را می‌تواند داشته باشد.
- برای تغییر تراز افقی ستون‌ها، کلاس justify-content-ALN را می‌توان به «ردیف‌ها» اعمال کرد. البته ذکر عرض ستون‌ها در این حالت الزامی است. در اینجا ALN یکی از مقادیر start ،center ،around ،between و end را می‌تواند داشته باشد.

مثال: بررسی روش تغییر تراز ستون‌ها
<head>
    <style>
        img {
          width: 100%;
          height: 100px;
          max-height: 100px;
        }
    </style>
</head>

<body>
    <div class="container" id="services">

        <div class="row bg-info align-items-center" style="height: 100vh;">
            <div class="col">
                <div class="row">
                    <section class="col">
                        <img src="images/image.png" alt="sample image">
                        <h4>Exotic Pets</h4>
                        <p>We offer specialized care for reptiles, rodents,
                            birds, and
                            other exotic pets.</p>
                    </section>
                    <section class="col">
                        <img src="images/image.png" alt="sample image">
                        <h4>Grooming</h4>
                        <p>Our therapeutic grooming treatments help battle
                            fleas,
                            allergic dermatitis, and other challenging skin
                            conditions.</p>
                    </section>
                    <section class="col">
                        <img src="images/image.png" alt="sample image">
                        <h4>General Health</h4>
                        <p>Wellness and senior exams, ultrasound, x-ray, and
                            dental
                            cleanings.</p>
                    </section>
                </div>
            </div>
        </div>

        <div class="row bg-success" style="height: 100vh;">
            <section class="col">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>Exotic Pets</h4>
                <p>We offer specialized care for reptiles, rodents,
                    birds, and
                    other exotic pets.</p>
            </section>
            <section class="col align-self-center">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>Grooming</h4>
                <p>Our therapeutic grooming treatments help battle
                    fleas,
                    allergic dermatitis, and other challenging skin
                    conditions.</p>
            </section>
            <section class="col align-self-end">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>General Health</h4>
                <p>Wellness and senior exams, ultrasound, x-ray, and
                    dental
                    cleanings.</p>
            </section>
        </div>

        <div class="row bg-warning justify-content-center" style="height: 100vh;">
            <section class="col-4">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>Exotic Pets</h4>
                <p>We offer specialized care for reptiles, rodents, birds, and
                    other exotic pets.</p>
            </section>
            <section class="col-4">
                <img src="images/image.png" alt="sample image">
                <h4>Grooming</h4>
                <p>Our therapeutic grooming treatments help battle fleas,
                    allergic dermatitis, and other challenging skin conditions.</p>
            </section>
        </div>

    </div><!-- container -->
</body>
توضیحات:
در اینجا برای هر ردیف یک height: 100vh درنظر گرفته شده‌است تا کل ارتفاع view-port را پر کند و همچنین برای هر ردیف نیز یک رنگ پس زمینه درنظر گرفته‌ایم تا تغییر ترازها، مشخص‌تر باشند.
ابتدا داخل container چنین تعریفی را مشاهده می‌کنید:
        <div class="row bg-info align-items-center" style="height: 100vh;">
            <div class="col">
                <div class="row">
                    <section class="col">
توسط کلاس align-items-center که به row اعمال شده، سه ستون تعریف شده‌ی آن‌را در میانه‌ی صفحه قرار داده‌ایم.
وجود row و col بعدی که داخل col اصلی تعریف شده‌است، سبب می‌شوند تا تمام آیتم‌ها در یک سطر و در یک تراز افقی نمایش داده شوند. اگر این row و col دوم را حذف کنیم، هر آیتم نسبت به محتوای آن در میانه‌ی صفحه قرار می‌گیرد و یکی بالاتر و دیگری پایین‌تر نمایش داده خواهند شد.


سپس در ردیف بعدی، کلاس‌های align-self-center و align-self-end را بر روی ستون‌ها آزمایش کرده‌ایم:


و در آخر تاثیر اعمال  justify-content-center را بر روی یک ردیف مشاهده می‌کنید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، این کلاس‌های Flexbox، کار با ستون‌های بوت استرپ را بسیار انعطاف پذیر کرده‌اند.


روش‌های دیگری برای تعیین محل قرارگیری ستون‌های بوت استرپ 4

علاوه بر روش‌هایی که تاکنون آن‌ها را بررسی کردیم، کلاس‌های دیگری نیز برای تعیین محل قرارگیری ستون‌های بوت استرپ تدارک دیده شده‌اند:
- کلاس‌های تعیین محل ستون‌ها: fixed-top, fixed-bottom, sticky-top
fixed-top: ستون را در بالای صفحه قرار می‌دهد.
fixed-bottom: ستون و المان را در پایین صفحه قرار می‌دهد.
sticky-top: ستون و المان را در بالای صفحه قرار می‌دهد و با اسکرول صفحه به پایین، باز هم این المان در همان بالای صفحه قابل مشاهده‌است.

- کلاس‌های نمایشی برای شبیه سازی ویژگی‌های CSS:

این کلاس‌ها با d شروع می‌شوند؛ به همراه یک break-point اختیاری که هدف آن‌ها در اختیار گذاشتن توانمندی‌های نمایشی CSS در بوت استرپ است.
برای مثال کلاس d-md-none به این معنا است که پس از رد شدن از اندازه‌ی md، این المان دیگر نمایش داده نخواهد شد.

- کلاس‌های container مقدماتی Flex:

این کلاس‌ها که موارد داخل پرانتز آن‌ها اختیاری است، المان را تبدیل به یک المان Flexbox می‌کنند. حالت نمایشی پیش‌فرض آن‌ها block است؛ اما اگر نیاز بود می‌توان آن‌ها را تبدیل به in-line نیز کرد.

یک مثال: بررسی روش‌های متفاوت تعیین محل قرارگیری المان‌ها

اگر کلاس fixed-bottom را به المانی انتساب دهیم:
    <div class="container bg-success">
        <div class="bg-info fixed-bottom">
            <div class="item">Exotic Pets</div>
            <div class="item">Grooming</div>
            <div class="item">Health</div>
        </div>
آن‌را به طور کامل، از مکان اصلی آن از صفحه خارج کرده و در پایین آن، به صورت ثابت نمایش می‌دهد. در این حالت، این المان حتی با container نیز تراز نیست:


کلاس fixed-top نیز چنین کاری را انجام می‌دهد، فقط المان را بجای پایین صفحه، در بالای صفحه به صورت ثابت نمایش خواهد داد.
در اینجا اگر کلاس sticky-top را اعمال کنیم، هرچند شبیه به fixed-top عمل می‌کند، اما با container تراز است:



تاثیر کلاس‌های flex را در قسمت بعدی به تفصیل بررسی خواهیم کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_05.zip
نظرات اشتراک‌ها
چرا EF انتخاب خوبی برای پروژه های Domain-Driven نیست؟
سلام
خیر دوست عزیز، روش استفاده شده ActiveRecord نیست. در این مثال چون Order و OrderItem در یک Aggregate قراردارند و Order به عنوان AggregateRoot مشخص شده است و مسئولیت چک کردن Invariant‌ها را برعهده دارد، لذا از ایجاد و حذف مستقیم OrderItem جلوگیری شده و به جای آن از متد‌های Add و Remove بر روی Entity استفاده شده است. اینجا بحث Object مطرح هست و نه دیتابیس. برخلاف ActiveRecord که بر روی متد Add، شی را در دیتابیس Insert میکند، اینجا OrderItem تنها به شیء Order اضافه شده است. 
برای اطلاعات بیشتر در مورد Aggregate‌ها و Invariant‌ها به پست زیر مراجعه کنید :