نظرات مطالب
مدیریت طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor SSR

اگر در یک صفحه، سه کامپوننت به این صورت وجود داشته باشند:

<ComponentA/>
<ComponentB/>
<ComponentC/>

پردازش این‌ها در Blazor SSR، ترتیبی نیست و موازی است (هر کدام، بر روی یک ترد مجزا پردازش می‌شوند). اما اگر کامپوننت B، داخل کامپوننت A باشد، این‌ها با هم و در طی یک ترد پردازش می‌شوند. هرچند این بحث پردازش موازی هم در صورت فراهم بودن منابع سیستمی و سخت‌افزاری، تردهای آزاد در thread-pool و موارد دیگر، ممکن است رخ‌دهد یا خیر. بنابراین گاهی از اوقات، در طول مدتی، خطایی را مشاهده نمی‌کنید؛ اما ... اگر به لاگ‌های سیستم در طول یک روز مراجعه کنید، وجود این خطاها کاملا مشخص است. بنابراین بهتر است بر اساس «شانس» کار نکنید. inject AppDbContext appDbContext@ به این معنا است که فقط یک نمونه از DbContext، در طول درخواست جاری (از این لحاظ، Blazor SSR با ASP.NET Core یکسان رفتار می‌کند) بین تمام اجزای در حال پردازش صفحه‌ی در حال رندر، به اشتراک گذاشته شود. «ممکن است» در صورت عدم وجود پردازش موازی، هیچ خطایی را دریافت نکنید و یا ... به صورت «اتفاقی» و با مهیا بودن شرایط سیستمی و سخت‌افزاری، خطای یاد شده را مشاهده کنید.

نظرات مطالب
ارسال ایمیل در ASP.NET Core
- اگر این کتابخانه برای شما مفید نیست؛ از آن استفاده نکنید. ما راه حل دیگری نداریم. جای دیگری هم چیزی دیگری پیدا نمی‌کنید که در اساس با این راه حل متفاوت باشد.
- هدف از await را بهتر است در دوره‌ای که معرفی کردم (مبانی Async در C# 5) مطالعه کنید؛ چون به نظر آشنایی با آن ندارید. وجود آن نه مشکلی است و نه ربطی به قفل کردن UI دارد. البته اگر به نحو نادرستی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند باعث قفل شدن UI هم شود که در آن سری با مثال بررسی شده.
- جائیکه HttpContext وجود ندارد، از آن استفاده نکنید. قالب رشته‌ای نهایی را به نحو دیگری تولید کنید.
- در این سایت برای تک ایمیل‌ها، از روش استفاده از سرویس‌های ارسال ایمیلی مانند مطلب جاری استفاده می‌شود (مانند ایمیلی که هم اکنون جهت اطلاع رسانی دریافت پاسخی به شما ارسال شد). برای ایمیل‌های با تعداد بالا از کتابخانه‌ی «DNT Scheduler» استفاده می‌شود که نسخه‌ی Core هم دارد. در Taskهایی که در اینجا تعریف می‌شوند، از بانک اطلاعاتی کوئری بگیرید و پارامترها را از آن‌ها استخراج کنید (در زمان‌هایی مشخص کوئری می‌گیرید که آیا زمان ارسال ایمیل هست یا خیر؟ اگر بله اطلاعات بیشتر را از بانک اطلاعاتی دریافت و استفاده کنید). از این لحاظ محدودیتی ندارد. مطلب «انجام کارهای پس‌زمینه» هم که عنوان شد نمونه‌ی دیگری از این نوع پیاده سازی‌ها است؛ جهت آشنایی بیشتر.
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش نهم)
سال‌های مدیدی است که به طراحی پایگاه‌های sql پرداخته و تجاربی آموخته‌ایم. کتاب‌ها و مقالات زیادی در اینباره منتشر شده‌اند. از این‌رو در نحوه طراحی دیتابیس‌های رابطه‌ای اطلاعات زیادی کسب و مسائل زیادی را از این راه حل نموده‌ایم؛ ولی با ورود دیتابیس‌های NoSql و تنوع زیاد آن‌ها و روش‌های متنوعی که هر کدام از آن‌ها به طور جداگانه دارند باعث شد تجربه سال‌ها فعالیت و مدل ذهنی که داشتیم به یکباره تغییر کند و گاها بیشتر باعث گیج شدن می‌گردد. از این‌رو در این مقاله سعی داریم تکنیک‌ها مدل سازی اسناد را در دیتابیس مونگو، بررسی کنیم و مزایا و معایب هر یک را برشماریم.
در دیتابیس‌های قدیم، تمرکز بر روی نوشتن بود تا با کمترین افزونگی و تکرار و رعایت اصول ACID، اطلاعات را ذخیره نماییم. ولی در حال حاضر به دلیل دسترسی به فضاهای ذخیره سازی بزرگتر و همچنین افزایش ترافیک شبکه در واکشی دیتاها، قضیه عکس شده و تمرکز دیتابیس‌های NoSql بر روی خواندن میباشد. پس باید فاکتورهای مدل سازی طوری باشد تا خواندن در سریعترین حد امکان قرار بگیرد. البته مواردی چون حذف و به روزرسانی هم باید در این مورد بررسی شوند.
ارتباط اسناد با یکدیگر:
ارتباط اسناد از دو طریق امکان پذیر است:
  • حالت ارجاع  : شماره سند یا Object Id را شامل شده و در صورتیکه به اطلاعاتی نیاز داشتید، باید اطلاعات آن را در یک درخواست جداگانه واکشی نمایید. چون مونگو شامل جوین نبوده و جوین‌ها باید در سطح اپلیکیشن مدیریت شوند.
{
fname:'ali',
lname:'yeganeh',
accounts:[454354353,3455435]
}

  • حالت جاسازی سند (یا اسناد تو در تو) Embed :  در این حالت سند مورد نظر اطلاعات سند دیگری را در درون خود نگه میدارد. در این حالت به هیچ جوینی نیازی نیست و اطلاعات وابسته، به همراه خود سند اصلی واکشی می‌شوند. این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد که مونگو یک دیتابیس غیر اتمیک هست و در صورتیکه اصل دیتا تغییر کند، تغییر یا به روزرسانی در سندهای Embed انجام نخواهد شد و در صورت نیاز باید خودتان به طور دستی آن را کنترل نمایید.
{
fname:'ali',
lname:'yeganeh',
accounts:[
{
  username:"ali",
  password:"123"
},
{
  username:"reza",
  password:"456"
}
]
}

مدل هایی با ارتباط یک به یک : 
در این نوع مدل سازی، دو سند داریم که یکی از آن‌ها Principle و دیگری Dependent محسوب می‌شود. برای ذخیره سازی آن‌ها عموما از حالت Embed استفاده میشود. در این حالت چون ارتباط بین دو سند به صورت یک به یک میباشد، در واقع این امکان وجود دارد تا سند مادری به طور جداگانه وجود نداشته باشد و همان سند به صورت Embed ذخیره میشود. در این حالت مشکلی از لحاظ اتمیک نبودن مونگو پیش نمیاید و  ویرایش راحت‌تری خواهد داشت.
مدل‌هایی با ارتباط یک به چند:
این اسناد را می‌توان به دو حالت بالا بر حسب نیازمندی سیستم ذخیره کرد. فرض کنید مثال زیر را که در سایت مونگو هم عنوان شده‌‌است، داریم:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...
}

publisher
{
   name : "Orielly",
   ...

}
در این حالت هر کتاب باید ارتباطی با ناشر خود داشته باشد. در صورتیکه به صورت Embed داخل سند قرار بگیرد و هر کتابی شامل اطلاعات ناشر خود باشد، نکات زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...,
publisher:
{
   name : "Orielly",
   ...

}
}

نکات مثبت:
  1. در این حالت در صورتیکه واکشی هر کتاب به همراه اطلاعات ناشر را نیاز داشته باشیم و یا پرس وجوهای ترکیبی نیاز باشد، در سریعترین زمان ممکن واکشی انجام خواهد شد.
  2. درج و مدیریت آن راحت‌تر خواهد بود.
نکات منفی:
  1. در صورتیکه اطلاعات ناشر نیاز به تغییرات اساسی داشته باشد و باید در تمامی سندها اصلاح گردد، باید تمامی اسناد مربوط به اطلاعات کتاب به روزرسانی شوند که هزینه سنگین‌تری را خواهد داشت.
  2. دیتای تکراری زیادی ذخیره خواهد شد و در نتیجه حافظه بیشتری را میطلبد.
  3. در صورتیکه تنها به اطلاعات ناشر نیاز باشد و اطلاعات ناشر در سند دیگری وجود نداشته باشد و فقط در سند کتاب وجود داشته باشد، واکشی آن هزینه سنگین‌تری را خواهد طلبید. به همین جهت توصیه میشود در صورتیکه دیتای شما می‌تواند به صورت یک موجودیت مستقل هم عمل کند، اطلاعات آن در سند دیگری که من به آن سند اصلی میگویم ذخیره شوند تا نمونه‌ها از روی آخرین ویرایش آن ساخته شوند و موقعی‌که تنها به واکشی آن اطلاعات نیاز است، همان‌ها بیرون کشیده شوند.
در روشی دیگری میتوان ارجاعی از ناشر را به شکل زیر در کتاب نگهداری کرد:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...,
publisher:1212121
}
نکات مثبت:
  1. عدم وجود تکرار اطلاعات
  2. چون تنها یک سند برای ویرایش وجود دارد، نیازی به اصلاح اسناد توکار نیست و ویرایش، هزینه کمتری خواهد داشت.
نکات منفی:
  1. عدم وجود جوین: در صورتیکه نیاز به جوین بزرگی باشد، این نوع جوین باید در سطح برنامه شما انجام شود و هزینه بر خواهد بود.

نگهداری نام کتاب‌ها در ناشر
انعطاف مونگو برای ایجاد مدل، گزینه‌های زیادی را پیش رو میگذارد و واقعا مدلسازی را بیشتر از قبل، چالش برانگیز میکند. در حالت دیگر میتوان اطلاعات کتاب را به صورت ارجاع، در سند ناشر نگهداری کرد. به عنوان مثال زمانیکه نیاز داریم کتب منتشرشده یک ناشر را ببینیم، شاید این گزینه بهتر باشد. البته در این حالت باید بتوان ارجاعات به کتاب را در تعداد محدودی نگهداری کرد؛ در غیر این صورت با تعداد زیادی ارجاع که شاید هیچگاه نیازی هم به آن‌ها نیست، خواهیم رسید و در این حالت شاید ارجاع به ناشر در سند کتاب بسیار بهتر به نظر برسد. البته میتوان در این حالت ناشر تنها به تعداد معدودی از آخرین کتابهایش دسترسی داشته باشد تا کاربر بتواند آخرین کتاب‌های منتشر شده‌ی ناشر را ببیند. 
حال با اطلاعات بالا چگونه مدلسازی کنیم؟
همانطور که گفتیم ابتدا تمرکز شما باید برای خواندن اطلاعات باشد و سپس معیارهایی چون به روزرسانی نیز بررسی گردند. به عنوان نمونه اطلاعات یک پست در وبلاگ را در نظر بگیرید. این سند شامل سندهای توکاری چون دسته بندی، اطلاعات نویسنده، معیارهایی چون امتیازدهی و بخش نظرات میباشد. در این حالت چون همه عناصر قرار است با یکدیگر بیرون کشیده شوند و در واقع تنها با یک سند سروکار داریم، کار بسیار سریعتر و راحت‌تر است. پس این ساختار گزینه مناسبی برای نمایش است:
Post
{
title:"C#",
body:"About C#",
tags:['C#','.Net','microsoft'],
Categories:[{name:'Programming'}],
votes:[{rate:3,user:42342},{rate:5,user:423445},...],
comments:[
{
text:"my comment1",
time:"10/2/1396",...},
...

]
}

حال این تصور را داشته باشید که ما تنها یک پست را نشان نمیدهیم و بلکه پست‌ها به صورت یک لیست قرار است نمایش داده شوند و با گزینه‌ی مشاهده‌ی مطلب می‌توانیم یک پست را به صورت کامل ببینیم. در این صورت همه اطلاعات همانند قبل هستند، بجز بخش نظرات که دیگر در این حالت کاربردی ندارد و دیتای اضافی است که به ناچار باید خوانده شود. پس در این حالت میگوییم این مدل برای خواندن مناسب نیست، چون باید تمام نظرات اسنادی که در لیست قرار دارند هم خوانده شوند. پس باید بخش نظرات را از سند پست وبلاگ جدا کنیم.
{
POST:45453,
count:35,
comments:[...]
}
سپس میگوییم هر سند نهایتا 16 مگابایت اطلاعات را نگهداری میکند و هم اینکه تعداد نظرات ممکن است بسیار زیاد باشند. پس هر سند را به تعدادی نظر محدود میکنیم به این حالت میگویند داریم یک Bucket میسازیم و مثلا هر باکت را به 100 کامنت محدود میکنیم. تا به الان وضعیت طراحی بهتری نسبت به قبل پیدا کردیم:
{
post:345345,
capacity:100,
count:35,
bucket:2,
comments:[...]
}
در این حالت حتی میتوانیم کامنتها را صفحه بندی کرده و در هر صفحه یک باکت را بخوانیم. برای نمایش این دو مورد آخری برای جداسازی دیتا بسیار خوب است. حتی میتوان یک کامنت را به همراه پاسخ‌های آن که به صورت درخت واره قرار گرفته اند نیز در یک سند جداگانه ذخیره کرد.
نکاتی که باید در حین طراحی در نظر بگیرید:
  1. همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نباید بگذارید تعداد آرایه‌های یک سند خیلی بزرگ شوند. در غیر اینصورت کارآیی مونگو به خصوص در حین ویرایش سند پایین خواهد آمد. در حین ویرایش، اگر سندی از اندازه‌ی خود بزرگتر نشود، مشکلی پیش نمیاید ولی اگر فضایی بیش از آنچه که  قبلا داشته به آن اضافه شود، سند نیاز به جابجایی و گسترش فضا خواهد داشت. در این حالت باید مونگو سند را به جای دیگری که فضای کافی برای آن وجود دارد، انتقال بدهد و میزان Disk Fragment به طبع بالا خواهد رفت. همچنین اندیس‌های آرایه‌ای هم با جابجا شدن دیتا نیاز به، به روزرسانی خواهند داشت و زمانی هم صرف به روزرسانی اندیس‌ها خواهد شد.
  2. مدیر محصول مونگو اظهار نظر صریحی در این مورد نکرد‌ه‌است، ولی به نظر می‌رسد نوع فرمت BSON از یک اسکن خطی در حافظه استفاده میکند و زمان بیشتری صرف پیدا کردن المان‌های انتهایی در آرایه خواهد شد؛ پس بیشتر عملیات در این نوع سند، با کندی مواجه خواهند شد. با توجه به کامنت‌هایی که در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی یافت شده‌است، آرایه ای با بیش از صدهزار آیتم ساده میتواند آسیب زا باشد؛ به همین دلیل توصیه میشود که اگر بیش از صدهزار آیتم نیاز است، از همان حالت Bucket استفاده شود.
  3. استفاده از اندیس‌ها هم سابقه‌ی دیرینه‌ای داشته و سعی کنید کوئری هایی بزنید که بر اساس اندیس‌های تعریف شده باشند تا واکشی دیتا سریعتر شود. پس نحوه کوئری نویسی و انتخاب فیلدی که اندیس میشود بسیار مهم است.
  4. استفاده از Projection تاثیری بر خواندن اسناد ندارد و هر سند به طور کامل واکشی می‌شود. projection تنها در بار‌ه‌ی ترافیک یا انتقال حجم کمتری از اطلاعات به سمت کلاینت تاثیرگذار میباشد. پس استفاده از projection بجای جدا سازی اسناد را دنبال نکنید.
مطالب
ایجاد توالی‌ها در Reactive extensions
در مطلب «معرفی Reactive extensions» با نحوه‌ی تبدیل IEnumerable‌ها به نمونه‌های Observable آشنا شدیم. اما سایر حالات چطور؟ آیا Rx صرفا محدود است به کار با IEnumerableها؟ در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی تبدیل بسیاری از منابع داده دیگر به توالی‌های Observable قابل استفاده در Rx.


روش‌های متفاوت ایجاد توالی (sequence) در Rx

الف) استفاده از متدهای Factory

1) Observable.Create
نمونه‌ای از استفاده از آن‌را در مطلب «معرفی Reactive extensions» مشاهده کردید.
 var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
var observableQuery = query.ToObservable();
var observer = Observer.Create<int>(onNext: number => Console.WriteLine(number));
observableQuery.Subscribe(observer);
کار آن، تدارک delegate ایی است که توسط متد Subscribe، به ازای هربار پردازش مقدار موجود در توالی معرفی شده به آن، فراخوانی می‌گردد و هدف اصلی از آن این است که به صورت دستی اینترفیس IObservable را پیاده سازی نکنید (امکان پیاده سازی inline یک اینترفیس توسط Actionها).
البته در این مثال فقط delegate مربوط به onNext را ملاحظه می‌کند. توسط سایر overloadهای آن امکان ذکر delegate‌های OnError/OnCompleted نیز وجود دارد.

2) Observable.Return
برای ایجاد یک خروجی Observable از یک مقدار مشخص، می‌توان از متد جنریک Observable.Return استفاده کرد. برای مثال:
 var observableValue1 = Observable.Return("Value");
var observableValue2 = Observable.Return(2);
در ادامه نحوه‌ی پیاده سازی این متد را توسط Observable.Create مشاهده می‌کنید:
        public static IObservable<T> Return<T>(T value)
        {
            return Observable.Create<T>(o =>
            {
                o.OnNext(value);
                o.OnCompleted();
                return Disposable.Empty;
            });
        }
البته دو سطر نوشته شده در اصل معادل هستند با سطرهای ذیل؛ که ذکر نوع جنریک آن‌ها ضروری نیست. زیرا به صورت خودکار از نوع آرگومان معرفی شده، تشخیص داده می‌شود:
 var observableValue1 = Observable.Return<string>("Value");
var observableValue2 = Observable.Return<int>(2);

3) Observable.Empty
برای بازگشت یک توالی خالی که تنها کار اطلاع رسانی onCompleted  را انجام می‌دهد.
 var emptyObservable = Observable.Empty<string>();
در کدهای ذیل، پیاده سازی این متد را توسط Observable.Create مشاهده می‌کنید:
        public static IObservable<T> Empty<T>()
        {
            return Observable.Create<T>(o =>
            {
                o.OnCompleted();
                return Disposable.Empty;
            });
        }

4) Observable.Never
برای بازگشت یک توالی بدون قابلیت اطلاع رسانی و notification
 var neverObservable = Observable.Never<string>();
این متد به نحو زیر توسط Observable.Create پیاده سازی شده‌است:
        public static IObservable<T> Never<T>()
        {
            return Observable.Create<T>(o =>
            {
                return Disposable.Empty;
            });
        }

5) Observable.Throw
برای ایجاد یک توالی که صرفا کار اطلاع رسانی OnError را توسط استثنای معرفی شده به آن انجام می‌دهد.
 var throwObservable = Observable.Throw<string>(new Exception());
در ادامه نحوه‌ی پیاده سازی این متد را توسط Observable.Create مشاهده می‌کنید:
        public static IObservable<T> Throws<T>(Exception exception)
        {
            return Observable.Create<T>(o =>
            {
                o.OnError(exception);
                return Disposable.Empty;
            });
        }

6) توسط Observable.Range
به سادگی می‌توان بازه‌ی Observable ایی را ایجاد کرد:
 var range = Observable.Range(10, 15);
range.Subscribe(Console.WriteLine, () => Console.WriteLine("Completed"));

7) Observable.Generate
اگر بخواهیم عملیات Observable.Range را پیاده سازی کنیم، می‌توان از متد Observable.Generate استفاده کرد:
        public static IObservable<int> Range(int start, int count)
        {
            var max = start + count;
            return Observable.Generate(
                initialState: start,
                condition: value => value < max,
                iterate: value => value + 1,
                resultSelector: value => value);
        }
توسط پارامتر initialState، مقدار آغازین را دریافت می‌کند. پارامتر condition، مشخص می‌کند که توالی چه زمانی باید خاتمه یابد. در پارامتر iterate، مقدار جاری دریافت شده و مقدار بعدی تولید می‌شود. resultSelector کار تبدیل و بازگشت مقدار خروجی را به عهده دارد.

8) Observable.Interval
عموما از انواع و اقسام تایمرهای موجود در دات نت مانند System.Timers.Timer ، System.Threading.Timer و System.Windows.Threading.DispatcherTimer برای ایجاد یک توالی از رخ‌دادها استفاده می‌شود. تمام این‌ها را به سادگی می‌توان توسط متد Observable.Interval‌، که قابل انتقال به تمام پلتفرم‌هایی است که Rx برای آن‌ها تهیه شده‌است، جایگزین کرد:
 var interval = Observable.Interval(period: TimeSpan.FromMilliseconds(250));
interval.Subscribe(Console.WriteLine, () => Console.WriteLine("completed"));
در اینجا تایمر تهیه شده، هر 450 میلی‌ثانیه یکبار اجرا می‌شود. برای خاتمه‌ی آن باید شیء interval را Dispose کنید.
Overload دوم این متد، امکان معرفی scheduler و اجرای بر روی تردی دیگر را نیز میسر می‌کند.

9) Observable.Timer
تفاوت Observable.Timer با Observable.Interval در مفهوم پارامتر ارسالی به آن‌ها است:
 var timer = Observable.Timer(dueTime: TimeSpan.FromSeconds(1));
 timer.Subscribe(Console.WriteLine, () => Console.WriteLine("completed"));
یکی due time دارد (مدت زمان صبر کردن تا تولید اولین خروجی) و دیگری period (به صورت متوالی تکرار می‌شود).  
خروجی Observable.Interval مثال زده شده به نحو زیر است و خاتمه‌‌ای ندارد:
0
1
2
3
4
5

اما خروجی Observable.Timer به نحو ذیل  بوده و پس از یک ثانیه، خاتمه می‌یابد:
0
completed

متد Observable.Timer دارای هفت overload متفاوت است که توسط آن‌ها dueTime (مدت زمان صبر کردن تا تولید اولین خروجی)، period (کار Observable.Timer را به صورت متوالی در بازه‌ی زمانی مشخص شده تکرار می‌کند) و scheduler (تعیین ترد اجرایی عملیات) قابل مقدار دهی هستند.
اگر می‌خواهید Observable.Timer بلافاصله شروع به کار کند، مقدار dueTime آن‌را مساوی TimeSpan.Zero قرار دهید. به این ترتیب یک Observable.Interval را به وجود آورده‌اید که بلافاصله شروع به کار کرده است و تا مدت زمان مشخص شده‌ای جهت اجرای اولین callback خود صبر نمی‌کند.



ب) تبدیلگرهایی که خروجی IObservable ایجاد می‌کنند

برای تبدیل مدل‌های برنامه نویسی Async قدیمی دات نت مانند APM، رخدادها و امثال آن به معادل‌های Rx، متدهای الحاقی خاصی تهیه شده‌اند.

1) تبدیل delegates به معادل Observable
متد Observable.Start، امکان تبدیل یک Func یا Action زمانبر را به یک توالی observable میسر می‌کند. در این حالت به صورت پیش فرض، پردازش عملیات بر روی یکی از تردهای ThreadPool انجام می‌شود.
        static void StartAction()
        {
            var start = Observable.Start(() =>
            {
                Console.Write("Observable.Start");
                for (int i = 0; i < 10; i++)
                {
                    Thread.Sleep(100);
                    Console.Write(".");
                }
            });
            start.Subscribe(
               onNext: unit => Console.WriteLine("published"),
               onCompleted: () => Console.WriteLine("completed"));
        }

        static void StartFunc()
        {
            var start = Observable.Start(() =>
            {
                Console.Write("Observable.Start");
                for (int i = 0; i < 10; i++)
                {
                    Thread.Sleep(100);
                    Console.Write(".");
                }
                return "value";
            });
            start.Subscribe(
               onNext: Console.WriteLine,
               onCompleted: () => Console.WriteLine("completed"));
        }
در اینجا دو مثال از بکارگیری Action و Func‌ها را توسط Observable.Start مشاهده می‌کنید.
زمانیکه از Func استفاده می‌شود، تابع یک خروجی را ارائه داده و سپس توالی خاتمه می‌یابد. اگر از Action استفاده شود، نوع Observable بازگشت داده شده از نوع Unit است که در برنامه نویسی functional معادل void است و هدف از آن مشخص سازی پایان عملیات Action می‌باشد. Unit دارای مقداری نبوده و صرفا سبب اجرای اطلاع رسانی OnNext می‌شود.
تفاوت مهم Observable.Start و Observable.Return در این است که Observable.Start مقدار تابع را به صورت تنبل (lazily) پردازش می‌کند، اما Observable.Return پردازش حریصانه‌ای (eagrly) را به همراه خواهد داشت. به این ترتیب Observable.Start بسیار شبیه به یک Task (پردازش‌های غیرهمزمان) عمل می‌کند.
در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که استفاده از قابلیت‌های Async سی‌شارپ 5 برای اینگونه کارها مناسب است یا Rx؟ قابلیت‌های Async بیشتر به اعمال مخصوص IO bound مانند کار با شبکه، دریافت فایل از اینترنت، کار با یک بانک اطلاعاتی خارج از مرزهای سیستم، مرتبط می‌شوند؛ اما اعمال CPU bound مانند محاسبات سنگین حاصل از توالی‌های observable را به خوبی می‌توان توسط Rx مدیریت کرد.


2) تبدیل Events به معادل Observable

دات نت از روزهای اول خود به همراه یک event driven programming model بوده‌است. Rx متدهایی را برای دریافت یک رخداد و تبدیل آن به یک توالی Observable ارائه داده‌است. برای نمونه ObservableCollection زیر را درنظر بگیرید
 var items = new System.Collections.ObjectModel.ObservableCollection<string>
  {
          "Item1", "Item2", "Item3"
  };
اگر بخواهیم مانند روش‌های متداول، حذف شدن آیتم‌های آن‌را تحت نظر قرار دهیم، می‌توان نوشت:
            items.CollectionChanged += (sender, ea) =>
            {
                if (ea.Action == NotifyCollectionChangedAction.Remove)
                {
                    foreach (var oldItem in ea.OldItems.Cast<string>())
                    {
                        Console.WriteLine("Removed {0}", oldItem);
                    }
                }
            };
این نوع کدها در WPF زیاد کاربرد دارند. اکنون معادل کدهای فوق با Rx به صورت زیر هستند:
            var removals =
                Observable.FromEventPattern<NotifyCollectionChangedEventHandler, NotifyCollectionChangedEventArgs>
                (
                    addHandler: handler => items.CollectionChanged += handler,
                    removeHandler: handler => items.CollectionChanged -= handler
                )
                .Where(e => e.EventArgs.Action == NotifyCollectionChangedAction.Remove)
                .SelectMany(c => c.EventArgs.OldItems.Cast<string>());

            var disposable = removals.Subscribe(onNext: item => Console.WriteLine("Removed {0}", item));
با استفاده از متد Observable.FromEventPattern می‌توان معادل Observable رخ‌داد CollectionChanged را تهیه کرد. پارامتر اول جنریک آن، نوع رخداد است و پارامتر اختیاری دوم آن، EventArgs این رخداد. همچنین با توجه به قسمت Where نوشته شده، در این بین مواردی را که Action مساوی حذف شدن را دارا هستند، فیلتر کرده و نهایتا لیست Observable آن‌ها بازگشت داده می‌شوند. اکنون می‌توان با استفاده از متد Subscribe، این تغییرات را دریافت کرد. برای مثال با فراخوانی
 items.Remove("Item1");
بلافاصله خروجی Removed item1 ظاهر می‌شود.


3) تبدیل Task به معادل Observable

متد ToObservable واقع در فضای نام System.Reactive.Threading.Tasks را بر روی یک Task نیز می‌توان فراخوانی کرد:
 var task = Task.Factory.StartNew(() => "Test");
var source = task.ToObservable();
source.Subscribe(Console.WriteLine, () => Console.WriteLine("completed"));
البته باید دقت داشت استفاده از Task دات نت 4.5 که بیشتر جهت پردازش‌های async اعمال I/O-bound طراحی شده‌است، بر IObservable مقدم است. صرفا اگر نیاز است این Task را با سایر observables ادغام کنید از متد ToObservable برای کار با آن استفاده نمائید.


4) تبدیل IEnumerable به معادل Observable
با این مورد تاکنون آشنا شده‌اید. فقط کافی است متد ToObservable را بر روی یک IEnumerable، جهت تهیه خروجی Observable فراخوانی کرد.


5) تبدیل APM به معادل Observable

APM یا Asynchronous programming model، همان روش کار با متدهای Async با نام‌های BeginXXX و EndXXX است که از نگارش‌های آغازین دات نت به همراه آن بوده‌اند. کار کردن با آن مشکل است و مدیریت آن به همراه پراکندگی‌های بسیاری جهت کار با callbacks آن است. برای تبدیل این نوع روش برنامه نویسی به روش Rx نیز متدهایی پیش بینی شده‌است؛ مانند Observable.FromAsyncPattern.

یک نکته
کتابخانه‌ای به نام Rxx بسیاری از این محصور کننده‌ها را تهیه کرده‌است:
http://Rxx.codeplex.com

ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کنید:
 PM> Install-Package Rxx
سپس برای نمونه، برای کار با یک فایل استریم خواهیم داشت:
 using (new FileStream("file.txt", FileMode.Open)
                 .ReadToEndObservable()
                 .Subscribe(x => Console.WriteLine(x.Length)))
{
         Console.ReadKey();
}
متد ReadToEndObservable یکی از متدهای الحاقی کتابخانه‌ی Rxx است.
مطالب
Zen Coding در Visual Studio 2012
Zen Coding روشی سریع برای نوشتن کدهای HTML با استفاده از گرامر selector‌های CSS است. این روش برای اولین بار در سال 2009 توسط Sergey Chikuyonok  معرفی شد و در طول این مدت، تبدیل به روشی عالی برای نوشتن کد‌های HTML تکراری و یکنواخت شده است.
برای استفاده از این روش در ویژوال استادیو 2012، احتیاج به نصب افزونه‌ی محبوب و پر طرفدار Web Essentials است. این افزونه که توسط  Mads Kristensen  توسعه پیدا کرده است،؛ علاوه بر Zen Coding ، ویژگی‌های بسیار زیادی در زمینه‌ی توسعه وب به ویژوال استادیو اضافه می‌کند و توصیه‌ی اکید دارم که حتما این افزونه‌ی فوق العاده را نصب کنید و از امکانات دیگر آن بهره برید. 
گرامر Zen Coding، یک سری عملگر دارد که مرجعی از همه‌ی آن‌ها را در زیر مشاهده می‌کنید.
#   ایجاد خاصیت id 
.    ایجاد خاصیت class
[]  ایجاد خاصیت دلخواه
<  ایجاد عنصر فرزند
+  ایجاد عنصر برادر یا خواهر (Sibling)
^  رجوع به والد
*  تکثیر کننده‌ی عنصر است. هر عنصری را می‌تواند n بار تکرار کند
$  با شمارنده جایگزین می‌شود
$$  با شمارنده دارای padding جایگزین می‌شود
{}  متن داخل آکولاد را در عنصر مورد نظر قرار می‌دهد
()  امکان گروه بندی عبارات را می‌دهد.
lorem  اطلاعات ساختگی برای آزمایش برنامه ایجاد می‌کند
مشخص است که بسیاری از عملگر‌ها با selector‌های CSS یکسان اند. قبل از اینکه به بررسی دقیق‌تر هر کدام از این عملگر‌ها بپردازیم، دو مثال را با هم بررسی می‌کنیم تا به قدرت آن پی ببریم.
 پس از نصب افزونه‌ی Web Essentials ، یک صفحه‌ی html یا cshtml و یا هر قسمتی که بتوان در آن کد html  نوشت را گشوده و سپس کد زیر را در آن بنویسید و در نهایت کلید Tab را فشار دهید. 
table#tblUsers.table.table-striped.table-bordered.table-hover>thead>tr>th{row}+th{Name}+th{Last Name}+th{Operations}^^tbody>tr*6>(td{row}+td{FirstName}+td{LastName}+td>button.btn.btn-primary{Edit}+button.btn.btn-danger{Delete})
پس از فشردن کلید Tab، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد: 
<table id="tblUsers" class="table table-striped table-bordered table-hover">
        <thead>
            <tr>
                <th>row</th>
                <th>Name</th>
                <th>Last Name</th>
                <th>Operations</th>
            </tr>
        </thead>
        <tbody>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button>Edit</button>
                    <button>Delete</button></td>
            </tr>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button class="btn btn-primary">Edit</button>
                    <button class="btn btn-danger">Delete</button></td>
            </tr>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button class="btn btn-primary">Edit</button>
                    <button class="btn btn-danger">Delete</button></td>
            </tr>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button class="btn btn-primary">Edit</button>
                    <button class="btn btn-danger">Delete</button></td>
            </tr>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button class="btn btn-primary">Edit</button>
                    <button class="btn btn-danger">Delete</button></td>
            </tr>
            <tr>
                <td>row</td>
                <td>FirstName</td>
                <td>LastName</td>
                <td>
                    <button class="btn btn-primary">Edit</button>
                    <button class="btn btn-danger">Delete</button></td>
            </tr>
        </tbody>
    </table>
به نظر پیچیده می‌آید و حتما با خودتان می‌گویید که همان HTML خام را بنویسم، راحت‌تر هستم. شاید الان برای شما پیچیده به نظر آید ولی اگر تا انتهای این مقاله را مطالعه کنید، این قول را به شما می‌دهم که برای شما نوشتن این گونه کدها بسیار ساده خواهد بود و بعید به نظر می‌آید که شما دیگر HTML را به شیوه‌های قدیمی بنویسید، همان طور که بنده نیز با چند بار آزمون و خطا، توانستم کد بالا را بنویسیم.
یک مثال دیگر می‌تواند به این شکل باشد:
ul>li[ng-repeat="user in Users"]>p[ng-bind="{{user.UserName}}"]+a{Details}
که خروجی زیر را در بر دارد:
<ul>
        <li ng-repeat="user in Users">
            <p ng-bind="{{user.UserName}}"></p>
            <a href="">Details</a>
        </li>
</ul>
از کدهای بالا این نتیجه را می‌توان گرفت که Zen Coding؛ بسیار انعطاف پذیر، ساده و قدرتمند است.
در ادامه نگاهی دقیق‌تر به عملگرهای استفاده شده در کدهای بالا می‌اندازیم.
 
خواص id (#) و class (.)
به مانند گرامر CSS، به راحتی می‌توانید id یا class خاصی را به عنصر مورد نظر نسبت دهید:
<!-- Type this -->
div.container

<!-- Creates this -->
<div class="container"></div>
<!-- Type this -->
ul#userList

<!-- Creates this -->
<ul id="userList"></ul>
<!-- Type this -->
div.container#wrapper

<!-- Creates this -->
<div class="container" id="wrapper"></div>
<!-- Type this -->
button.btn.btn-primary

<!-- Creates this -->
<button class="btn btn-primary"></button>
نکته: اگر شما عنصر مورد نظری را که می‌خواهید بر روی آن کلاس و یا آیدی را اعمال کنید، مشخص نکنید به طور پیش فرض، Zen Coding آن عنصر را div در نظر می‌گیرد.
مثال:
<!-- Type this -->
.container

<!-- Creates this -->
<div class="container"></div>
< عناصر فرزند (Child Elements)
با استفاده از عملگر (<)، عنصر مورد نظر و عناصر فرزند درون آن را می‌توانید ایجاد کنید.
<!-- Type this -->
div.container>div#header

<!-- Creates this -->
<div class="container">
        <div id="header"></div>
</div>
<!-- Type this -->
div.navbar>div.navbar-inner>ul.navbar

<!-- Creates this -->
<div class="navbar">
        <div class="navbar-inner">
            <ul class="navbar"></ul>
        </div>
</div>

[] خواص سفارشی (Custom Attributes)
با نوشتن خاصیت سفارشی خود درون براکت []، به راحت می‌توانید آن عنصر و خاصیت سفارشی مورد نظر خود را ایجاد کنید.
<!-- Type this -->
div[title]

<!-- Creates this -->
<div title=""></div>
و یا  اگر بخواهید چندین خاصیت را به صورت همزمان اعمال کنید:
<!-- Type this -->
input[type="text" placeholder="First Name"]

<!-- Creates this -->
<input type="text" value="" placeholder="First Name" />
<!-- Type this -->
ul[ng-repeat="user in Users"]>li[ng-model="user.FirstName"]

<!-- Creates this -->
<ul ng-repeat="user in Users">
        <li ng-model="user.FirstName"></li>
</ul>

{} متن (Text)

این عملگر، متن مورد نظر شما را داخل عنصر قرار می‌دهد.

<!-- Type this -->
div>h1{My Title}

<!-- Creates this -->
<div>
      <h1>My Title</h1>
</div>

+ عناصر خواهر و برادر (Siblings Elements)
با قرار دادن عملگر + ، عناصر خواهر و برادر را ایجاد کنید.
<!-- Type this -->
form>input[type="text"]+input[type="checkbox"]

<!-- Creates this -->
<form>
        <input type="text" value="" />
        <input type="checkbox" value="" />
</form>
<!-- Type this -->
div#header>img+h1{Title}

<!-- Creates this -->
<div id="header">
        <img src="" alt="" />
        <h1>Title</h1>
</div>

 ^  بالا رفتن از عناصر (Climbing Elements)
این عملگر تقریبا برعکس عملگر < عمل می‌کند. با عملگر ^ شما می‌توانید به والد یک عنصر تا هر تعداد سطحی که بخواهید برسید. اگر شما به طور مثال بخواهید که دو سطح به والد بالاتر برگردید، باید از ^^ استفاده کنید. 
<!-- Type this -->
table>thead>tr>th{row}^^tbody>tr>td{row1}

<!-- Creates this -->
<table>
        <thead>
            <tr>
                <th>row</th>
            </tr>
        </thead>
        <tbody>
            <tr>
                <td>row1</td>
            </tr>
        </tbody>
</table>

* تکثیر عناصر (Elements Multiplication)
با عملگر *، هر تعداد عنصر را که می‌خواهید تکثیر کنید.
<!-- Type this -->
ul>li*3>p{Hello}

<!-- Creates this -->
<ul>
        <li>
            <p>
                Hello
            </p>
        </li>
        <li>
            <p>
                Hello
            </p>
        </li>
        <li>
            <p>
                Hello
            </p>
        </li>
</ul>

<!-- Type this -->
(div.container>h1{title}+div.content{Some Text Here})*2

<!-- Creates this -->
<div class="container">
        <h1>title</h1>
        <div class="content">
            Some Text Here
        </div>
    </div>
    <div class="container">
        <h1>title</h1>
        <div class="content">
            Some Text Here
        </div>
</div>
$ شماره گذاری آیتم‌ها (Item Numbering)
هنگامی که شما با کمک *، از روی یک عنصر n عنصر را تکثیر می‌کنید، می‌توانید با استفاده ازعملگر $ ، به عدد متناظر با آن حلقه‌ی تکرار دست پیدا کنید.
<!-- Type this -->
ul>li*2>p{item $}

<!-- Creates this -->
<ul>
        <li>
            <p>
                item 1
            </p>
        </li>
        <li>
            <p>
                item 2
            </p>
        </li>
</ul>
نکته: استفاده از چند عملگر $، باعث قرارگرفتن همان تعداد صفر، پیش از عدد می‌شود.
<!-- Type this -->
ul>li*2>p{item $$$}

<!-- Creates this -->
<ul>
        <li>
            <p>
                item 001
            </p>
        </li>
        <li>
            <p>
                item 002
            </p>
        </li>
</ul>
() گروه بندی (Grouping)
گروه بندی یکی از امکانات فوق العاده‌ی Zen Coding است که به شما امکان نوشتن عبارات پیچیده را می‌دهد. کاربرد آن در مثال زیر کاملا واضح است، و به راحتی با یک عبارت، کل ساختار Dom را پیاده سازی شده است. 
<!-- Type this -->
div>(header>div)+section>(ul>li*2>a)+footer>(div>span)

<!-- Creates this -->
<div>
        <header>
            <div></div>
        </header>
        <section>
            <ul>
                <li><a href=""></a></li>
                <li><a href=""></a></li>
            </ul>
            <footer>
                <div>
                    <span></span>
                </div>
            </footer>
        </section>
</div>
Lorem داده‌های ساختگی ( Dummy Data) 
حتما بارها و بارها این اتفاق افتاده است که برای تست قالب برنامه‌ی خود، آن را با داده‌های ساختگی پر کرده باشید. معمولا شما این کار را به صورت دستی انجام می‌دادید. اما این بار عبارت lorem را نوشته و کلید Tab را فشار دهید. به طور پیش فرض برای شما 30 کلمه می‌نویسد. اگر تعداد مشخصی کلمه می‌خواهید کافی است تعداد آن را جلوی کلمه‌ی lorem بنویسید. برای مثال lorem4.
حتی از lorem می‌توانید در عبارات Zen Coding استفاده کنید: 
<!-- Type this -->
div>(h1>lorem5)+(h3>lorem3)

<!-- Creates this -->
<div>
      <h1>Lorem ipsum dolor sit amet.</h1>
      <h3>Lorem ipsum dolor.</h3>
</div>

مطالب
مروری بر کدهای کلاس SqlHelper

قسمتی از یک پروژه به همراه کلاس SqlHelper آن در کامنت‌های مطلب «اهمیت Code review» توسط یکی از خوانندگان بلاگ جهت Code review مطرح شده که بهتر است در یک مطلب جدید و مجزا به آن پرداخته شود. قسمت مهم آن کلاس SqlHelper است و مابقی در اینجا ندید گرفته می‌شوند:

//It's only for code review purpose!  
using System.Data;
using System.Data.SqlClient;
using System.Web.Configuration;


public sealed class SqlHelper
{
private SqlHelper() { }


// Send Connection String
//---------------------------------------------------------------------------------------
public static string GetCntString()
{
return WebConfigurationManager.ConnectionStrings["db_ConnectionString"].ConnectionString;
}


// Connect to Data Base SqlServer
//---------------------------------------------------------------------------------------
public static SqlConnection Connect2Db(ref SqlConnection sqlCnt, string cntString)
{
try
{
if (sqlCnt == null) sqlCnt = new SqlConnection();
sqlCnt.ConnectionString = cntString;
if (sqlCnt.State != ConnectionState.Open) sqlCnt.Open();
return sqlCnt;
}
catch (SqlException)
{
return null;
}
}


// Run ExecuteScalar Command
//---------------------------------------------------------------------------------------
public static string RunExecuteScalarCmd(ref SqlConnection sqlCnt, string strCmd, bool blnClose)
{
Connect2Db(ref sqlCnt, GetCntString());
using (sqlCnt)
{
using(SqlCommand sqlCmd = sqlCnt.CreateCommand())
{
sqlCmd.CommandText = strCmd;
object objResult = sqlCmd.ExecuteScalar();
if (blnClose) CloseCnt(ref sqlCnt, true);
return (objResult == null) ? string.Empty : objResult.ToString();
}
}
}

// Close SqlServer Connection
//---------------------------------------------------------------------------------------
public static bool CloseCnt(ref SqlConnection sqlCnt, bool nullSqlCnt)
{
try
{
if (sqlCnt == null) return true;
if (sqlCnt.State == ConnectionState.Open)
{
sqlCnt.Close();
sqlCnt.Dispose();
}
if (nullSqlCnt) sqlCnt = null;
return true;
}
catch (SqlException)
{
return false;
}
}
}


مثالی از نحوه استفاده ارائه شده:

protected void BtnTest_Click(object sender, EventArgs e)
{
SqlConnection sqlCnt = new SqlConnection();
string strQuery = "SELECT COUNT(UnitPrice) AS PriceCount FROM [Order Details]";


// در این مرحله پارامتر سوم یعنی کانکشن باز نگه داشته شود
string strResult = SqlHelper.RunExecuteScalarCmd(ref sqlCnt, strQuery, false);



strQuery = "SELECT LastName + N'-' + FirstName AS FullName FROM Employees WHERE (EmployeeID = 9)";
// در این مرحله پارامتر سوم یعنی کانکشن بسته شود
strResult = SqlHelper.RunExecuteScalarCmd(ref sqlCnt, strQuery, true);
}


مروری بر این کد:

1) نحوه کامنت نوشتن
بین سی شارپ و زبان سی++ تفاوت وجود دارد. این نحوه کامنت نویسی بیشتر در سی++ متداول است. اگر از ویژوال استودیو استفاده می‌کنید، مکان نما را به سطر قبل از یک متد منتقل کرده و سه بار پشت سر هم forward slash را تایپ کنید. به صورت خودکار ساختار خالی زیر تشکیل خواهد شد:
/// <summary>
///
/// </summary>
/// <param name="sqlCnt"></param>
/// <param name="cntString"></param>
/// <returns></returns>
public static SqlConnection Connect2Db(ref SqlConnection sqlCnt, string cntString)

این روش مرسوم کامنت نویسی کدهای سی شارپ است. خصوصا اینکه ابزارهایی وجود دارند که به صورت خودکار از این نوع کامنت‌ها، فایل CHM‌ درست می‌کنند.

2) وجود سازنده private
احتمالا هدف این بوده که نه شخصی و نه حتی کامپایلر، وهله‌ای از این کلاس را ایجاد نکند. بنابراین بهتر است کلاسی را که تمام متدهای آن static است (که به این هم خواهیم رسید!) ، راسا static معرفی کنید. به این ترتیب نیازی به سازنده private نخواهد بود.

3) وجود try/catch
یک اصل کلی وجود دارد: اگر در حال طراحی یک کتابخانه پایه‌ای هستید، try/catch را در هیچ متدی از آن لحاظ نکنید. بله؛ درست خوندید! لطفا try/catch ننویسید! کرش کردن برنامه خوب است! لا‌یه‌های بالاتر برنامه که در حال استفاده از کدهای شما هستند متوجه خواهند شد که مشکلی رخ داده و این مشکل توسط کتابخانه مورد استفاده «خفه» نشده. برای مثال اگر هم اکنون SQL Server در دسترس نیست، لایه‌های بالاتر برنامه باید این مشکل را متوجه شوند. Exception اصلا چیز بدی نیست! کرش برنامه اصلا بد نیست!
فرض کنید که دچار بیماری شده‌اید. اگر مثلا تبی رخ ندهد، از کجا باید متوجه شد که نیاز به مراقبت پزشکی وجود دارد؟ اگر هیچ علامتی بروز داده نشود که تا الان نسل بشر منقرض شده بود!

4) وجود ref و out
دوستان گرامی! این ref و out فقط جهت سازگاری با زبان C در سی شارپ وجود دارد. لطفا تا حد ممکن از آن استفاده نکنید! مثلا استفاده از توابع API‌ ویندوز که با C نوشته شده‌اند.
یکی از مهم‌ترین کاربردهای pointers در زبان سی، دریافت بیش از یک خروجی از یک تابع است. برای مثال یک متد API ویندوز را فراخوانی می‌کنید؛ خروجی آن یک ساختار است که به کمک pointers به عنوان یکی از پارامترهای همان متد معرفی شده. این روش به وفور در طراحی ویندوز بکار رفته. ولی خوب در سی شارپ که از این نوع مشکلات وجود ندارد. یک کلاس ساده را طراحی کنید که چندین خاصیت دارد. هر کدام از این خاصیت‌ها می‌توانند نمایانگر یک خروجی باشند. خروجی متد را از نوع این کلاس تعریف کنید. یا برای مثال در دات نت 4، امکان دیگری به نام Tuples معرفی شده برای کسانی که سریع می‌خواهند چند خروجی از یک تابع دریافت کنند و نمی‌خواهند برای اینکار یک کلاس بنویسند.
ضمن اینکه برای مثال در متد Connect2Db، هم کانکشن یکبار به صورت ref معرفی شده و یکبار به صورت خروجی متد. اصلا نیازی به استفاده از ref در اینجا نبوده. حتی نیازی به خروجی کانکشن هم در این متد وجود نداشته. کلیه تغییرات شما در شیء کانکشنی که به عنوان پارامتر ارسال شده، در خارج از آن متد هم منعکس می‌شود (شبیه به همان بحث pointers در زبان سی). بنابراین وجود ref غیرضروری است؛ وجود خروجی متد هم به همین صورت.

5) استفاده از using در متد RunExecuteScalarCmd
استفاده از using خیلی خوب است؛ همیشه اینکار را انجام دهید!
اما اگر اینکار را انجام دادید، بدانید که شیء sqlCnt در پایان بدنه using ، توسط GC نابوده شده است. بنابراین اینجا bool blnClose دیگر چه کاربردی دارد؟! تصمیم شما دیگر اهمیتی نخواهد داشت؛ چون کار تخریبی پیشتر انجام شده.

6) متد CloseCnt
این متد زاید است؛ به دلیلی که در قسمت (5) عنوان شد. using های استفاده شده، کار را تمام کرده‌اند. بنابراین بستن اشیاء dispose شده معنا نخواهد داشت.

7) در مورد نحوه استفاده
اگر SqlHelper را در اینجا مثلا یک DAL ساده فرض کنیم (data access layer)، جای قسمت BLL (business logic layer) در اینجا خالی است. عموما هم چون توضیحات این موارد را خیلی بد ارائه داده‌اند، افراد از شنیدن اسم آن‌ها هم وحشت می‌کنند. BLL یعنی کمی دست به Refactoring بزنید و این پیاده سازی منطق تجاری ارائه شده در متد BtnTest_Click را به یک کلاس مجزا خارج از code behind پروژه منتقل کنید. Code behind فقط محل استفاده نهایی از آن باشد. همین! فعلا با همین مختصر شروع کنید.
مورد دیگری که در اینجا باز هم مشهود است، عدم استفاده از پارامتر در کوئری‌ها است. چون از پارامتر استفاده نکرده‌اید، SQL Server مجبور است برای حالت EmployeeID = 9 یکبار execution plan را محاسبه کند، برای کوئری بعدی مثلا EmployeeID = 19، اینکار را تکرار کند و الی آخر. این یعنی مصرف حافظه بالا و همچنین سرعت پایین انجام کوئری‌ها. بنابراین اینقدر در قید و بند باز نگه داشتن یک کانکشن نباشید؛ مشکل اصلی جای دیگری است!

8) برنامه وب و اطلاعات استاتیک!
این پروژه، یک پروژه ASP.NET است. دیدن تعاریف استاتیک در این نوع پروژه‌ها یک علامت خطر است! در این مورد قبلا مطلب نوشتم:
متغیرهای استاتیک و برنامه‌های ASP.NET


یک درخواست عمومی!
لطف کنید در پروژ‌های «جدید» خودتون این نوع کلاس‌های SqlHelper رو «دور بریزید». یاد گرفتن کار با یک ORM جدید اصلا سخت نیست. مثلا طراحی Entity framework مایکروسافت به حدی ساده است که هر شخصی با داشتن بهره هوشی در حد یک عنکبوت آبی یا حتی جلبک دریایی هم می‌تونه با اون کار کنه! فقط NHibernate هست که کمی مرد افکن است و گرنه مابقی به عمد ساده طراحی شده‌اند.
مزایای کار کردن با ORM ها این است:
- کوئری‌های حاصل از آن‌ها «پارامتری» است؛ که این دو مزیت عمده را به همراه دارد:
امنیت: مقاومت در برابر SQL Injection
سرعت و همچنین مصرف حافظه کمتر: با کوئری‌های پارامتری در SQL Server همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌شود.
- عدم نیاز به نوشتن DAL شخصی پر از باگ. چون ORM یعنی همان DAL که توسط یک سری حرفه‌ای طراحی شده.
- یک دست شدن کدها در یک تیم. چون همه بر اساس یک اینترفیس مشخص کار خواهند کرد.
- امکان استفاده از امکانات جدید زبان‌های دات نتی مانند LINQ و نوشتن کوئری‌های strongly typed تحت کنترل کامپایلر.
- پایین آوردن هزینه‌های آموزشی افراد در یک تیم. مثلا EF را می‌شود به عنوان یک پیشنیاز در نظر گرفت؛ عمومی است و همه گیر. کسی هم از شنیدن نام آن تعجب نخواهد کرد. کتاب(های) آموزشی هم در مورد آن زیاد هست.
و ...


نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing

با اجرای این کوئری خاص به همراه AsNoTrackingWithIdentityResolution خطای زیر مشاهده می‌شود و اصلا کار نمی‌کند (چون فیلد JSON هم دارد):

System.InvalidOperationException: Invalid token type: 'StartObject'.

در EF-Core و در طی طول عمر «یک» Context:

  • اگر یک کوئری معمولی، به همراه Change Tracker گرفته شود، اطلاعات اشیاء بازگشتی از آن، بر اساس ID آن‌ها «کش موقت می‌شوند». اگر در ادامه‌ی همین Context، مجددا این کوئری تکرار شود، این اشیاء مشابه با ID یکسان، نمونه سازی مجدد «نمی‌شوند» (هرچند یکبار دیگر از بانک اطلاعاتی دریافت شده‌اند و این کش موقت، به معنای عدم واکشی اطلاعات از بانک اطلاعاتی نیست) و از همان کش محلی Change Tracker مجددا خوانده می‌شوند.
  • اگر یک کوئری از نوع AsNoTracking گرفته شود، اشیاء بازگشتی از آن، بر اساس ID آن‌ها «کش نمی‌شوند». اگر همین کوئری مجددا در طول عمر Context جاری تکرار شود، نمونه سازی «مجددی» از اشیاء مشابه با ID یکسان را شاهد «خواهیم بود» و EF آن‌ها را از کش موقت Change Tracker جاری، بازیابی مجدد نمی‌کند. بنابراین تکرار این کوئری، مصرف حافظه‌ی بیشتری را به همراه دارد؛ هرچند اگر فقط قرار است یکبار انجام شود (برای انجام یک عملیات گزارشگیری فقط خواندنی)، به دلیل نداشتن سیستم ردیابی، سربار کمتری را از حالت اول دارد.
  • اگر یک کوئری از نوع AsNoTrackingWithIdentityResolution گرفته شود، اشیاء بازگشتی از آن بر اساس ID آن‌ها «کش موقت می‌شوند». اگر همین کوئری مجددا در طول عمر Context جاری تکرار شود، نمونه سازی مجددی از اشیاء مشابه با ID یکسان را شاهد «نخواهیم بود» (هر چند کوئری از بانک اطلاعاتی، داده‌هایی را واکشی کرده‌است)؛ اما وارد سیستم Tracking هم نمی‌شوند و تغییرات بر روی آن‌ها ردیابی نمی‌شوند. به همین جهت این روش در حین تکرار کوئری‌های مشابه در طول عمر یک Context نسبت به AsNoTracking، مصرف حافظه‌ی کمتری دارد.

بنابراین وجود AsNoTrackingWithIdentityResolution فقط در طی طول عمر یک Conetxt و برای کاهش سربار نمونه سازی اشیاء مشابه با IDهای یکسان کوئری‌های آن Context ارزشمند است و اگر Context شما از چندین کوئری مشابه تشکیل نمی‌شود، عملا کار بیشتری را انجام نمی‌دهد و تفاوتی با AsNoTracking ندارد.

مطالب دوره‌ها
حلقه های تکرار
در #F سه نوع حلقه تکرار وجود دارد. مفهوم حلقه‌های تکرار در #F مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی است. در این جا فقط به syntax و نوع کد نویسی اشاره خواهیم داشت.
انواع حلقه‌های تکرار
  • حلقه تکرار for in
  • حلقه تکرار for to
  • حلقه تکرار while do

در ادامه به بررسی و پیاده سازی مثال برای هر سه حلقه می‌پردازیم 

#1 حلقه for ساده
let list1 = [ 1; 5; 100; 450; 788 ]
for i in list1 do
   printfn "%d" i
خروجی:
1
5
100
450
788
#2حلقه for با تعداد پرش دو( 1 تا 10 با تعداد پرش 2 )
  for i in 1 .. 2 .. 10 do
     printf "%d " i
خروجی
1 3 5 7 9
 #3 حلقه for با استفاده از محدوده کاراکتر ها
  for c in 'a' .. 'z' do
    printf "%c " c
خروجی
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z
#4 حلقه for به صورت شمارش معکوس
   for i in 10 .. -1 .. 1 do
        printf "%d " i
خروجی :
10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
  #5حلقه for که شروع و اتمام محدوده آن به صورت عبارت است.

let beginning x y = x - 2*y
let ending x y = x + 2*y

  for i in (beginning x y) .. (ending x y) do
     printf "%d " i
خروجی مثال بالا با ورودی‌های 10 و 4 به صورت زیر خواهد بود
2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
#6 حلقه for to
for i = 1 to 10 do
    printf "%d " i
خروجی
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
#7 حلقه for to به صورت شمارش معکوس
for i = 10 downto 1 do
    printf "%d " i
خروجی
10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
#8 حلقه for to  با استفاده از محدوده شروع و اتمام به صورت عبارت
 for i = (beginning x y) to (ending x y) do
     printf "%d " i
خروجی مثال بالا برای ورودی‌های 10 و 4 به صورت زیر است
2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18

#9 حلقه while do
ساختار کلی آن به صورت زیر است.
while test-expression do
   body-expression
#10مثال کامل از حلقه while do
open System
 
let main() =
    let password = "monkey"//شناسه برای مقدار رمز عبور
    let mutable guess = String.Empty// شناسه برای حدس رمز عبور
    let mutable attempts = 0//تعداد دفعات تست
 
    while password <> guess && attempts < 3 do// تا زمانی که رمز عبور با حدس آن برابر نیست و تعداد دفعات تکرار کمتر از سه است
        Console.Write("What's the password? ")//چاپ پیغام در خروجی
        attempts <- attempts + 1//مقدار دفعات یکی افزایش می‌یابد
        guess <- Console.ReadLine()// حدس رمز عبور از ورودی دریافت می‌شود
 
    if password = guess then// اگر رمز عبور با حدس آن یکی بود
        Console.WriteLine("You got the password right!")// پیغام موفقیت
    else
        Console.WriteLine("You didn't guess the password")//پیغام عدم موفقیت
 
    Console.ReadKey(true) |> ignore//منتظر ورودی برای خروج از برنامه
تنها نکته قابل ذکر در مثال بالا استفاده از mutable keyword برای تعریف شناسه attempts است. (طبق توضیحات فصل قبل) به دلیل اینکه تعداد دفعات تکرار برای ما مهم است و نمی‌خواهیم در هر محدوده این مقدار به حالت قبلی خود بازگردد از mutable استفاده کردیم.
نظرات مطالب
ایجاد جداول بهینه سازی شده برای حافظه در SQL Server 2014
- بستگی دارد. چقدر سیستم شما RAM دارد. مشخصات CPU آن چیست و خیلی از مسایل جانبی دیگر (مانند تحت نظر بودن پوشه‌های فایل استریم‌ها توسط آنتی ویروس یا خیر).
- هدف اصلی از این تحولات، کارهای همزمان و بررسی تفاوت بهبود در کارهای چند ریسمانی و چند کاربری است. مثال فوق یک مثال تک ریسمانی است.
- یک آزمایش را باید چندبار تکرار کرد و بعد میانگین گرفت. برای تکرار هم نیاز است کش‌های سیستم را هربار حذف کنید:
set nocount on
CHECKPOINT
DBCC FREEPROCCACHE()
DBCC DROPCLEANBUFFERS
- بعد از پایان Insert تعداد ردیف‌های زیاد در یک جدول درون حافظه‌ای باید اطلاعات آماری آن‌را دستی به روز کرد (^).
UPDATE STATISTICS tblNormal WITH FULLSCAN, NORECOMPUTE;
UPDATE STATISTICS tblMemoryOptimized_Schema_And_Data WITH FULLSCAN, NORECOMPUTE;
UPDATE STATISTICS tblMemoryOptimized_Schema_Only WITH FULLSCAN, NORECOMPUTE;
این دستورات باید قبل از اجرای سه کوئری آخر قرار گیرند.
- تعداد bucket count هم مهم است. در اینجا فرمولی برای محاسبه آن ارائه شده:
Select  POWER(
    2,
    CEILING( LOG( COUNT( 0)) / LOG( 2)))
    AS 'BUCKET_COUNT'
FROM
  (SELECT DISTINCT CustomerId 
      FROM tblMemoryOptimized_Schema_And_Data) T
مطالب
چک لیست تهیه یک گزارش خوب

مشخصات یک گزارش خوب عموما به شرح زیر است:

1- باید هر سطر گزارش شماره ردیف داشته باشد. (باید امکان ارجاع به هر سطر در صورت بروز مشکل میسر باشد)
2- باید در هر صفحه، شماره صفحه و تعداد کل صفحات ذکر شود. (اگر چاپ شد بر این اساس بتوان ارتباط بین صفحات را یافت)
3- در هر صفحه باید تاریخ و ساعت روز تهیه گزارش حتما ذکر شود. (بعدا جهت رفع اختلافات لازم می‌شود. مثلا می‌گویند این عدد اشتباه است. اما واقعا این عدد در زمان تهیه گزارش درست بوده، اما الان بر اساس اطلاعات جدید ... بله ... چیزی دیگری است، یا به قول آن‌ها اشتباه است)
4- در پایان هر صفحه، یک سری از ستون‌های عددی باید جمع کل داشته باشد.
5- در ابتدای هر صفحه باید "نقل از صفحه قبل" یا همان سطر جمع کل صفحه قبل ذکر شود.
6- هدر گزارش باید در تمام صفحات تکرار شود. (باید مشخص باشد این صفحه گزارش که الان به دست من رسیده متعلق به کجاست، عنوانش چیست حداقل؟)
7- سر ستون‌ها هم باید در هر صفحه تکرار شوند. (مثلا الان صفحه 20 یک گزارش پیش روی شما است. باید بدانید معنای این ستون سوم ظاهر شده در گزارش چیست)
8- تمام اعداد موجود در گزارش باید جداکننده سه رقمی داشته باشند. (خواندن 4446327531 ساده‌تر است یا خواندن 4,446,327,531 ؟)
9- تمام اعداد گزارش باید فارسی نمایش داده شوند. (این مورد را می‌شود با فونت‌های دستکاری شده که احتمالا شما هم یک دوجین از آن‌ها را دارید، حل کرد. فونت‌هایی که با یک فونت ادیتور مثل برنامه معروف FontCreator ویرایش شده و بجای اعداد انگلیسی آن‌ها، همان اعداد فارسی قرار گرفته‌اند)