مطالب
ایجاد کپچایی (captcha) سریع و ساده در ASP.NET MVC 5

در این مثال به کمک MVC5، یک کپچای ساده و قابل فهم را تولید و استفاده خواهیم کرد. این نوشته بر اساس این مقاله  ایجاد شده و جزئیات زیادی برای درک افراد مبتدی به آن افزوده شده است که امیدوارم راهنمای مفیدی برای علاقمندان باشد.

با کلیک راست بر روی پوشه کنترلر، یک کنترلر به منظور ایجاد کپچا بسازید و اکشن متد زیر را در آن کنترلر ایجاد کنید: 

public class CaptchaController : Controller
    {
        public ActionResult CaptchaImage(string prefix, bool noisy = true)
        {
            var rand = new Random((int)DateTime.Now.Ticks);
            //generate new question
            int a = rand.Next(10, 99);
            int b = rand.Next(0, 9);
            var captcha = string.Format("{0} + {1} = ?", a, b);

            //store answer
            Session["Captcha" + prefix] = a + b;

            //image stream
            FileContentResult img = null;

            using (var mem = new MemoryStream())
            using (var bmp = new Bitmap(130, 30))
            using (var gfx = Graphics.FromImage((Image)bmp))
            {
                gfx.TextRenderingHint = TextRenderingHint.ClearTypeGridFit;
                gfx.SmoothingMode = SmoothingMode.AntiAlias;
                gfx.FillRectangle(Brushes.White, new Rectangle(0, 0, bmp.Width, bmp.Height));

                //add noise
                if (noisy)
                {
                    int i, r, x, y;
                    var pen = new Pen(Color.Yellow);
                    for (i = 1; i < 10; i++)
                    {
                        pen.Color = Color.FromArgb(
                        (rand.Next(0, 255)),
                        (rand.Next(0, 255)),
                        (rand.Next(0, 255)));

                        r = rand.Next(0, (130 / 3));
                        x = rand.Next(0, 130);
                        y = rand.Next(0, 30);

                        gfx.DrawEllipse(pen, x - r, y - r, r, r);
                    }
                }

                //add question
                gfx.DrawString(captcha, new Font("Tahoma", 15), Brushes.Gray, 2, 3);

                //render as Jpeg
                bmp.Save(mem, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                img = this.File(mem.GetBuffer(), "image/Jpeg");
            }

            return img;
        }

همانطور که از کد فوق پیداست، دو مقدار a و b، به شکل اتفاقی ایجاد می‌شوند و حاصل جمع آنها در یک Session نگهداری خواهد شد. سپس تصویری بر اساس تصویر a+b ایجاد می‌شود (مثل 3+4). این تصویر خروجی این اکشن متد است. به سادگی می‌توانید این اکشن را بر اساس خواسته خود اصلاح کنید؛ مثلا به جای حاصل جمع دو عدد، از کاربرد چند حرف یا عدد که بصورت اتفاقی تولید کرده‌اید، استفاده نمائید.

فرض کنید می‌خواهیم کپچا را هنگام ثبت نام استفاده کنیم.

در فایل AccountViewModels.cs در پوشه مدل‌ها در کلاس RegisterViewModel  خاصیت زیر را اضافه کنید:

[Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
         [Display(Name = "حاصل جمع")]
         public string Captcha { get; set; }

حالا در پوشه View/Account به فایل Register.Cshtml خاصیت فوق را اضافه کنید:

<div class="form-group">
                        <input type="button" value="" id="refresh" />

                        @Html.LabelFor(model => model.Captcha)

                        <img alt="Captcha" id="imgcpatcha" src="@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")" style="" />
                    </div>

وظیفه این بخش، نمایش کپچاست. تگ img دارای آدرسی است که توسط اکشن متدی که در ابتدای این مقاله ایجاد نموده‌ایم تولید می‌شود. این آدرس تصویر کپچاست.  یک دکمه هم با شناسه refresh برای به روز رسانی مجدد تصویر در نظر گرفته‌ایم. 

حالا کد ایجکسی برای آپدیت کپچا توسط دکمه refresh را  به شکل زیر بنویسید (من در پایین ویوی Register، اسکریپت زیر را قرار دادم): 

<script type="text/javascript">
    $(function () {
        $('#refresh').click(function () {


            $.ajax({
                url: '@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")',
                type: "GET",
                data: null
            })
            .done(function (functionResult) {
                $("#imgcpatcha").attr("src", "/Captcha/CaptchaImage?" + functionResult);
            });

        });
    });
</script>

آنچه در url نوشته شده است، شاید اصولی‌ترین شکل فراخوانی یک اکشن متد باشد. این اکشن در ابتدای مقاله تحت کنترلری به نام Captcha معرفی شده بود و خروجی آن آدرس یک فایل تصویری است. نوع ارتباط، Get است و هیچ اطلاعاتی به اکشن متد فرستاده نمیشود، اما اکشن متد ما آدرسی را به ما برمی‌گرداند که تحت نام FunctionResult آن را دریافت کرده و به کمک کد جی کوئری، مقدارش را در ویژگی src تصویر موجود در صفحه جاری جایگزین می‌کنیم. دقت کنید که برای دسترسی به تصویر، لازم است جایگزینی آدرس، در ویژگی src به شکل فوق صورت پذیرد.*

تنها کار باقیمانده اضافه کردن کد زیر به ابتدای اکشن متد Register درون کنترلر Account است. 

if (Session["Captcha"] == null || Session["Captcha"].ToString() != model.Captcha)
            {
                ModelState.AddModelError("Captcha", "مجموع اشتباه است");
            }

واضح است که اینکار پیش از شرط if(ModelState.IsValidate) صورت میگیرد و وظیفه شرط فوق، بررسی ِ برابریِ مقدار Session تولید شده در اکشن CaptchaImage  (ابتدای این مقاله) با مقدار ورودی کاربر است. (مقداری که از طریق خاصیت تولیدی خودمان  به آن دسترسی داریم) . بدیهی‌است اگر این دو مقدار نابرابر باشند، یک خطا به ModelState اضافه می‌شود و شرط ModelState.IsValid که در اولین خط بعد از کد فوق وجود دارد، برقرار نخواهد بود و پیغام خطا در صفحه ثبت نام نمایش داده خواهد شد.

تصویر زیر نمونه‌ی نتیجه‌ای است که حاصل خواهد شد  :


* اصلاح : دقت کنید بدون استفاده از ایجکس هم میتوانید تصویر فوق را آپدیت کنید:

  $('#refresh').click(function () {
         
            var d = new Date();
            $("#imgcpatcha").attr("src", "Captcha/CaptchaImage?" + d.getTime());

        });

رویداد کلیک را با کد فوق جایگزین کنید؛ دو نکته در اینجا وجود دارد :

یک. استفاده از زمان در انتهای آدرس به خاطر مشکلاتیست که فایرفاکس یا IE با اینگونه آپدیت‌های تصویری دارند. این دو مرورگر (بر خلاف کروم) تصاویر را نگهداری میکنند و آپدیت به روش فوق به مشکل برخورد میکند مگر آنکه آدرس را به کمک اضافه کردن زمان آپدیت کنید تا مرورگر متوجه داستان شود

دو. همانطور که میبینید آدرس تصویر در حقیقت خروجی یک اکشن است. پس نیازی نیست هر بار این اکشن را به کمک ایجکس صدا بزنیم و روش فوق در مرورگرهای مختلف جواب خواهد داد.

مطالب
BulkInsert در EF CodeFirst
یکی از مشکلات برنامه نویسان، نوشتن هزاران رکورد در دیتابیس در مدت زمان بسیار کوتاهی است که عموما این کار در هنگام خواندن اطلاعات از فایل‌های اکسل و گاها از فایل‌های text ای اتفاق می‌افتد. برای مثال در زمان نوشتن این اطلاعات، با Timeout مواجه شده و اگر هم Timeout ندهد بسیار کند عمل می‌کند.
در این پست قصد داریم روش نوشتن هزاران رکورد را در کسری از ثانیه توسط EF Code first مورد بررسی قرار دهیم و در نهایت مقایسه ای با AddRange در EntityFramework داشته باشیم.
خوب؛ در ابتدا مدلی را با نام Personel را به شکل زیر طراحی مینماییم .
public class Personel
    {
        [Key]
        public int PersonelID { get; set; }

        [MaxLength(15)]
        public string Name { get; set; }

        [MaxLength(25)]
        public string Family { get; set; }

        [MaxLength(10)]
        public string CodeMelli { get; set; }

    }
 سپس این مدل را در Context خود معرفی نمایید همانند کلاس زیر:
 public class PersonalContext : DbContext
    {
        public DbSet<Personel> Personel { get; set; }
       
        public override int SaveChanges()
        {
            return base.SaveChanges();
        }
    }
برای ساختن دیتابیس در Entityframework CodeFirst  میتوانید به سری آموزشی CodeFirst در سایت جاری مراجعه نمایید. اکنون همه چیز مهیا است برای انجام عملیات Bulk Insert .
در ابتدا پاورشل نیوگت را باز کرده و پکیج مورد نظر را با توجه به نسخه Ef استفاده شده، به پروژه اضافه نمایید. همانند دستور زیر :
Install-Package EntityFramework.BulkInsert-ef6
بعد از نصب پکیج مورد نظر، باید لیستی از موجودیت‌ها را از یک فایل اکسل خوانده و به BulkInsert EF ارسال نماییم. برای این کار مانند زیر عمل مینماییم.
public ActionResult Insert()
        {
            int Counter = 1000;
            List<Personel> Lst = new List<Personel>();
            // شبیه سازی خواندن رکورد‌ها از فایل اکسل
            for (int i = 0; i < Counter; i++)
            {
                Lst.Add(new Personel
                {
                    CodeMelli = "0000000000",
                    Family = "Karimi",
                    Name = "Mohammad"
                });
            }

            PersonalContext db = new PersonalContext();
            db.BulkInsert(Lst);
            db.SaveChanges();
            return View();
        }
تنها نکته‌ی استفاده از متد BulkInsert، اضافه نمودن ارجاعی از ;using EntityFramework.BulkInsert.Extensions به بالای کلاس جاری است.
در شکل زیر  میتوانید مقایسه ای بین bulkInsert  و AddRange را در تعداد رکورد‌های نوشته شده و مدت زمان صرف شده برای نوشتن در دیتابیس، مشاهده نمایید.

مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت سوم - نکات تکمیلی ایجاد درخواست‌ها
تا اینجا، یک دید کلی را نسبت به postman و توانمندی‌های آن پیدا کرده‌ایم. در ادامه قصد داریم، تعدادی نکته‌ی تکمیلی مهم را که در حین ساخت درخواست‌ها در postman، به آن‌ها نیاز پیدا خواهیم کرد، بررسی کنیم.


ایجاد یک request bin جدید

برای مشاهده‌ی محتوای ارسالی توسط postman بدون برپایی وب سرویس خاصی، از سایت requestbin استفاده خواهیم کرد. در اینجا با کلیک بر روی دکمه‌ی create a request bin، یک آدرس موقتی را مانند http://requestbin.fullcontact.com/1gdduy21 برای شما تولید می‌کند. می‌توان انواع و اقسام درخواست‌ها را به این آدرس ارسال کرد و سپس با ریفرش کردن آن در مرورگر، دقیقا محتوای ارسالی به سمت سرور را بررسی نمود.
برای مثال اگر همین آدرس را در postman وارد کرده و سپس بر روی دکمه‌ی send آن کلیک کنیم، پس از ریفرش صفحه، چنین تصویری حاصل می‌شود:



Encoding کوئری استرینگ‌ها در postman

مثال زیر را درنظر بگیرید:


در اینجا با استفاده از گرید ساخت Query Params، دو کوئری استرینگ جدید را ایجاد کرده‌ایم که در دومی، مقدار وارد شده، دارای فاصله است. اگر این درخواست را ارسال کنیم، مشاهده خواهیم کرد که مقدار ارسالی توسط آن encoded نیست:


برای رفع این مشکل می‌توان بر روی تکست‌باکس ورود مقدار یک کلید، کلیک راست کرد و از منوی باز شده، گزینه‌ی encode URI component را انتخاب نمود:


البته برای اینکه این گزینه درست عمل کند، نیاز است یکبار کل متن را انتخاب کرد و سپس بر روی آن کلیک راست نمود، تا انتخاب گزینه‌ی encode URI component، به درستی اعمال شود:



امکان تعریف متغیرها در آدرس‌های HTTP

Postman از امکان تعریف path variables پشتیبانی می‌کند. برای مثال مسیر api.example.com/users/5/contracts/2 را در نظر بگیرید که می‌تواند سبب نمایش اطلاعات قرارداد دوم کاربر پنجم شود. برای پویا کردن یک چنین آدرسی در postman می‌توان از مسیری مانند api.example.com/users/:userid/contracts/:contractid استفاده کرد:


اگر به تصویر فوق دقت کنیم، متغیرهای شروع شده‌ی با :، در قسمت path variables ذکر شده‌اند و به سادگی قابل تغییر و مقدار دهی می‌باشند (در گریدی همانند گرید کوئری استرینگ‌ها) که برای آزمایش دستی، بسیار مفید هستند.


امکان ارسال فایل‌ها به سمت سرور

زمانیکه برای مثال، نوع درخواست به Post تغییر می‌کند، امکان تنظیم بدنه‌ی آن نیز مسیر می‌شود. در این حالت اگر گزینه‌ی form-data را انتخاب کنیم، با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس به هر ردیف جدید (پیش از ورود کلید آن ردیف)، می‌توان نوع Text و یا File را انتخاب کرد:


در اینجا پس از انتخاب گزینه‌ی File، می‌توان علاوه بر تعیین کلید این ردیف، با استفاده از دکمه‌ی select files، چندین فایل را نیز برای ارسال انتخاب کرد:



روش انتقال درخواست‌های پیچیده به Postman

تا اینجا روش ساخت درخواست‌های متداولی را بررسی کردیم که آنچنان پیچیده، طولانی و به همراه جزئیات زیادی (مانند کوکی‌ها،انواع و اقسام هدرها و ...) نبودند. فرض کنید می‌خواهید درخواست ارسال یک امتیاز جدید را به مطلبی در سایت جاری، توسط Postman شبیه سازی کنیم. برای اینکار، توسط مرورگر کروم به سایت وارد شده و پس از لاگین و تنظیم خودکار کوکی‌های اعتبارسنجی، برگه‌ی developer tools مرورگر را باز کرده و در آن، قسمت network را انتخاب کنید:


در اینجا گزینه‌ی preserve log را نیز انتخاب کنید تا پس از ارسال درخواستی، سابقه‌ی عملیات، پاک نشود. سپس به صورت معمولی به مطلبی امتیاز دهید. اکنون بر روی مدخل درخواست آن کلیک راست کرده و از منوی ظاهر شده، گزینه‌ی Copy->Copy as cURL را انتخاب کنید تا این عملیات و تمام جزئیات مرتبط با آن‌را تبدیل به یک دستور cURL کرده و به حافظه کپی کند.
سپس در postman، از منوی بالای صفحه، سمت چپ آن، گزینه‌ی Import را انتخاب کنید:


در ادامه این دستور کپی شده‌ی در حافظه را در قسمت Paste Raw Text، قرار دهید و بر روی دکمه‌ی import کلیک کنید:


در این حالت postman این دستور را پردازش کرده و فیلدهای ساخت یک درخواست را به صورت خودکار پر می‌کند.

یک نکته‌ی مهم: در حالت انتخاب Copy->Copy as cURL در مرورگر کروم، دو گزینه‌ی cmd و bash موجود هستند. حالت bash را باید انتخاب کنید تا توسط postman به دسترسی parse شود. حالت cmd یک چنین خروجی مشکل داری را در postman تولید می‌کند که قابل ارسال به سمت سرور نیست:


اما جزئیات حالت bash آن، به درستی parse شده‌است و قابلیت send مجدد را دارد:



کار با کوکی‌ها در Postman

کوکی‌ها نیز در اصل به صورت یک هدر HTTP به صورت خودکار توسط مرورگرها به سمت سرور ارسال می‌شوند؛ اما Postman روش ساده‌تری را برای تعریف و کار با آن‌ها ارائه می‌دهد (و ترجیح می‌دهد که بین کوکی‌ها و هدرها تفاوت قائل شود؛ هم در زمان ارسال و هم در زمان نمایش response که در کنار قسمت هدرهای دریافتی از سرور، لیست کوکی‌های دریافتی نیز به صورت مجزایی نمایش داده می‌شوند).


با کلیک بر روی لینک Cookies، در ذیل قسمتی که آدرس یک درخواست تنظیم می‌شود، قسمت مدیریت کوکی‌ها نیز ظاهر خواهد شد که با انتخاب هر نامی در اینجا، می‌توان مقدار آن‌را ویرایش و یا حتی حذف کرد. در این لیست، تمام کوکی‌هایی را که تاکنون تنظیم کرده باشید، می‌توانید مشاهده کنید (و مختص به برگه‌ی خاصی نیست) و همانند قسمت مدیریت کوکی‌های یک مرورگر رفتار می‌کند.
روش کار با آن نیز به این صورت است: ابتدا باید یک دومین را اضافه کنید. سپس ذیل دومین اضافه شده، دکمه‌ی Add cookie ظاهر می‌شود و به هر تعدادی که لازم باشد، می‌توان برای آن دومین کوکی تعریف کرد:


پس از تعریف کوکی‌ها، در حین کلیک بر روی دکمه‌ی send، کوکی‌های متعلق به دومین وارد شده‌ی در قسمت آدرس درخواست، از قسمت مدیریت کوکی‌ها به صورت خودکار دریافت شده و به سمت سرور ارسال خواهند شد.


به اشتراک گذاری سابقه‌ی درخواست‌ها

در قسمت اول مشاهده کردیم که برای ذخیره سازی درخواست‌ها، باید آن‌ها را در مجموعه‌های Postman، ذخیره و ساماندهی کرد. برای گرفتن خروجی از این مجموعه‌ها و به اشتراک گذاشتن آن‌ها، اگر اشاره‌گر ماوس را بر روی نام یک مجموعه حرکت دهیم، یک دکمه‌ی جدید با برچسب ... ظاهر می‌شود:


با کلیک بر روی آن، یکی از گزینه‌های آن، export نام دارد که جزئیات تمام درخواست‌های یک مجموعه را به صورت یک فایل JSON ذخیره می‌کند. برای نمونه فایل JSON خروجی دو قسمت قبل این سری را می‌توانید از اینجا دریافت کنید: httpbin.postman_collection.json
پس از تولید این فایل JSON، برای بازیابی آن می‌توان از دکمه‌ی Import که در منوی سمت چپ، بالای postman قرار دارد، استفاده کرد که نمونه‌ای از آن‌را برای Import جزئیات درخواست‌های cURL پیشتر مشاهده کردید. در اینجا، همان اولین گزینه‌ی دیالوگ Import که Import file نام دارد، دقیقا برای همین منظور تدارک دیده شده‌است.
مطالب
آموزش MDX Query - قسمت اول

در طول این سری آموزش‌های MDX (البته هنوز نمی‌دانم چند قسمت خواهد بود) تلاش خواهم کرد تمامی موارد موجود در MDX‌ها را به طور کامل با شرح و توضیح مناسب پوشش دهم.

امیدوارم شما دوستان عزیز پس از مطالعه‌ی این مجموعه مقالات به دانش کافی در خصوص MDX Query‌ها دست پیدا کنید.

در قسمت اول این آموزش‌ها در نظر دارم در ابتدا مفاهیم اولیه OLAP و همچنین مفاهیم مورد نیاز در Multi Dimentional Data Base  ها برای شما عزیزان توضیح دهم و در قسمت‌های بعدی این مجموعه در خصوص MDX Query‌ها صحبت خواهم کرد.

انباره داده (Data Warehouse)

عملا یک یا چند پایگاه داده می‌باشد که اطلاعات تجمیع شده از دیگر پایگاه‌های داده را درخود نگه داری می‌کند. برای ارایه گزارشاتی که از پایگاه داده‌های OLTP نمی‌توانیم به راحتی بگیریم.

(OLTP (Online transaction processing

سیستم پردازش تراکنش بر‌خط می‌باشند . که عملا همان سیستم هایی می‌باشند که در طول روز دارای تغییرات بسیار زیادی می‌باشند (مانند سیستم‌های حسابداری، انبار داری و ... که در طول روز دایما دارای تغییرات در سطح داده می‌باشند.)

(OLAP (OnLine Analysis Processing 

این سیستم‌ها خدماتی در نقش تحلیل‌گر داده و تصمیم گیرنده ارائه می‌‌کند. چنین سیستمهایی می‌‌توانند، داده را در قالبهای مختلف برای هماهنگ کردن نیازهای مختلف کاربران مختلف، سازماندهی کنند.

تفاوت انبار داده (Data Warehouse) و پایگاه داده(Data Base)

وظیفه اصلی سیستم‌های پایگاه‌داده کاربردی OnLine ،پشتیبانی از تراکنش‌های بر‌خط و  پردازش کوئری است. این سیستم‌ها، سیستم پردازش تراکنش بر‌خط(OLTP)  نامیده می‌شوند و بیشتر عملیات روزمره یک سازمان را پوشش می‌‌دهند. از سوی دیگر انبار‌داده، خدماتی در نقش تحلیل‌گر داده و تصمیم گیرنده ارائه می‌‌کند. چنین سیستمهایی می‌‌توانند داده را در قالبهای مختلف برای هماهنگ کردن نیازهای مختلف کاربران مختلف، سازماندهی و ارائه می‌کند. این سیستم‌ها با نام سیستم‌های پردازش تحلیلی بر‌خط (OLAP) شناخته‌می‌شوند.

موارد تفاوت انبار داده (Data Warehouse) و پایگاه داده(Data Base)

• از لحاظ مدل‌های داده: پایگاه‌های داده برای مدل  OLTP بهینه سازی شده‌است. که بر اساس مدل داده رابطه‌ای امکان پردازش تعداد زیادی تراکنش همروند، که اغلب حاوی رکورد‌های اندکی هستند را دارد. اما در انبارهای داده که برای پردازش تحلیلی بر خط، طراحی شده‌اند امکان پردازش تعداد کمی کوئری پیچیده بر روی تعداد بسیار زیادی رکورد داده فراهم می‌شود. سرورهای OLAP می‌توانند از دو نوع رابطه‌ای  (ROLAP)  یا چند‌بعدی باشند (MOLAP).
• از لحاظ کاربران: کاربران پایگاه‌داده کارمندان دفتری و مسؤولان هستند در حالی‌که کاربران انبار‌داده مدیران و تصمیم‌گیرنده‌ها هستند.
• از لحاظ عملیات قابل اجرا بر روی آن‌ها: عملیات انجام شده برروی پایگاه‌های داده عمدتا عملیات (Select/Insert/Update/Delete) می‌باشد ، در حالی که عملیات روی انبار داده عمدتا Select  ها می‌باشند.
• از لحاظ مقدار داده‌ها: مقدار داده‌های یک پایگاه‌داده در حدود چند مگابایت تا چند گیگابایت است در حالی که این مقدار در انبار داده در حدود چند گیگابایت تا چند ترابایت است.
• از لحاظ زمان پرس و جو : به طور کلی سرعت پرس و جو  ها روی انباره‌ی داده بسیار بالاتر از کوئری مشابه آن روی پایگاه داده می‌باشد.
مراحل ساخت یک انباره‌ی داده (Data WareHouse) به شرح زیر می‌باشد 



• پاکسازی داده (Data Cleansing)

پاکسازی داده‌ها عبارت است از شناسایی و حذف خطاها و ناسازگاریهای داده ای به منظور دستیابی به داده‌ها‌یی با کیفیت بالاتر.

اگر داده‌ها  از منابع یکسان مثل فایل‌ها  یا پایگاه‌های داده ای گرفته شوند خطاهایی از قبیل اشتباهات تایپی، داده‌های نادرست و فیلدهای بدون مقدار را خواهیم داشت و چنانچه داده‌ها  از منابع مختلف مثل پایگاه داده‌های مختلف یا سیستم اطلاعاتی مبتنی بر وب گرفته شوند .با توجه به نمایش‌های دادهای مختلف خطاها بیشتر بوده و پاکسازی داده‌ها  اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. برای دستیابی به دادههای دقیق و سازگار، بایستی داده‌ها  را یکپارچه نموده و تکرارهای آنها را حذف نمود.

وجود خطاهای نویزی، ناسازگاری در داده‌های انبار داده و ناقص بودن داده‌ها  امری طبیعی است. فیلدهای یک جدول ممکن است خالی باشند و یا دارای داده‌های خطا دار و ناسازگار باشند. برای هر کدام از این حالت‌ها  روشهایی جهت پاکسازی و اصلاح داده‌ها  ارایه می‌شود. 

در این بخش عملیات مختلفی برای پاکسازی داده‌ها  قابل انجام است:

• نادیده گرفتن تاپل‌های نادرست
• پرکردن فیلدهای نادرست به صورت دستی
• پرکردن فیلدهای نادرست با یک مقدار مشخص
• پرکردن فیلدها با توجه به نوع فیلد و داده‌ها ی موجود
• پرکردن فیلدها با نزدیکترین مقدار ممکن (مثلا میانگین فیلد تاپل‌های دیگر می‌تواند به عنوان یک مقدار مناسب در نظر گرفته شود)
• یکپارچه‌سازی (Integration)
این فاز شامل ترکیب داده‌های دریافتی از منابع اطلاعاتی مختلف، استفاده از متاداده‌ها  برای شناسایی و حذف افزونگی داده ها، تشخیص و رفع برخوردهای داده ای می‌باشد. 

یکپارچه سازی داده‌ها از سه فاز کلی تشکیل شده است:
• شناسایی فیلدهای یکسان: فیلدهای یکسان که در جدول‌ها ی مختلف دارای نامهای مختلف میباشند. 

• شناسایی افزونگی‌ها ی موجود در داده‌ها ی ورودی:  داده‌های ورودی گاهی دارای افزونگی است. مثلا بخشی از رکورد در جداول مختلف وجود دارد.

• مشخص کردن برخورد‌های داده ای: مثالی از  برخوردهای داده ای یکسان نبودن واحدهای نمایش داده ای است. مثلا فیلد وزن در یک جدول بر حسب کیلوگرم و در جدولی دیگر بر حسب گرم ذخیره شده است.


• تبدیل داده‌ها(Data Transformation)
در این فاز، داده‌های ورودی طی مراحل زیر به شکلی که مناسب عمل داده کاوی باشند، در می‌آیند:
• از بین بردن نویز داده¬ها(Smoothing)
• تجمیع داده¬ها(Aggregation)
• کلی¬سازی(Generalization)
• نرمال¬سازی(Normalization)
• افزودن فیلدهای جدید
در ادامه به شرح  هر یک می‌پردازیم:
1. از بین بردن نویزهای داده ای(Smoothing): منظور از  داده‌های نویزی، داده هایی هستند که در خارج از بازه مورد نظر قرار می‌گیرند. مثلا اگر بازه حقوقی کارمندان بین یک صد هزار تومان و یک میلیون تومان باشد، داده‌های خارج از این بازه به عنوان داده‌های نویزی شناخته شده و در این مرحله اصلاح می‌گردند. برای اصلاح داده‌های نویزی از روشهای زیر استفاده می‌شود:
• استفاده از مقادیر مجاور برای تعیین یک مقدار مناسب برای فیلدهای دارای نویز
• دسته بندی داده‌های موجود و مقداردهی فیلد دارای داده نویزی با استفاده از دسته نزدیکتر
• ترکیب روشهای فوق با ملاحظات انسانی، در این روش، اصلاح مقادیر نویزی با استفاده از یکی از روشهای فوق انجام می‌گیرد اما افرادی برای بررسی و اصلاح نیز وجود دارند
2. تجمیع داده ها(Aggregation): تجمیع داده‌ها به معنی بدست آوردن اطلاعات جدید از ترکیب داده‌های موجود می‌باشد. به عنوان مثال بدست فروش ماهانه از حساب فروش‌های روزانه.
3. کلی سازی(Generalization): کلی سازی به معنی دسته بندی داده‌های موجود براساس ماهیت و نوع آنها است. به عنوان مثال می‌توان اطلاع رده‌های سنی خاص (جوان، بزرگسال، سالخورده) را از فیلد سن استخراج کرد. 
4. نرمال سازی(Normalization): منظور از نرمال سازی، تغییر مقیاس داده‌ها است. به عنوان مثالی از نرمال سازی، می‌توان به تغییر بازه یک فیلد از مقادیر موجود به بازه 0 تا 1 اشاره کرد.

5. افزودن فیلدهای جدید: گاهی اوقات برای سهولت عمل داده کاوی می‌توان فیلدهایی به مجموعه فیلدهای موجود اضافه کرد. مثلا می‌توان فیلد میانگین حقوق کارمندان یک شعبه را به مجموعه فیلدهای موجود اضافه نمود.

• کاهش داده‌ها(Reduction)

در این مرحله، عملیات کاهش داده‌ها انجام می‌گیرد که شامل تکنیکهایی برای نمایش کمینه اطلاعات موجود است

. این فاز از سه بخش  تشکیل می‌شود:

• کاهش دامنه و بعد: فیلدهای نامربوط، نامناسب و تکراری حذف می‌شوند. برای تشخیص فیلدهای اضافی، روشهای آماری و تجربی وجود دارند ؛ یعنی  با اعمال الگوریتمهای آماری و یا تجربی بر روی داده‌های موجود در یک بازه زمانی مشخص، به این نتیجه می‌رسیم که فیلد یا فیلدهای خاصی کاربردی در انباره داده ای و داده کاوی نداشته و آنها را حذف می‌کنیم. 

• فشرده سازی داده ها: از تکنیکهای فشرده سازی برای کاهش اندازه داده‌ها استفاده می‌شود.
• کدکردن داده ها: داده‌ها در صورت امکان با پارامترها و اطلاعات کوچکتر جایگزین می‌شوند.

مدل داده‌ای رابطه‌ای (Relational) وچند بعدی (Multidimensional)  :

1. مدل داده رابطه‌ای (Relational data modeling)  بر اساس دو مفهوم اساسی موجودیت (entity)  و رابطه (relation) بنا نهاده شده است. از این رو آن را با نام مدل ER نیز می‌شناسند.

• موجودیت (entity) : نمایانگر همه چیزهایی که در پایگاه داده وجود خارجی دارند یا به تصور در می‌آیند. پدیده‌ها دارای مشخصاتی هستندکه به آن‌ها صفت (attribute) گفته می‌شود.

• رابطه (relation) : پدیده‌ها را به هم می‌پیوندد و چگونگی در ارتباط قرار گرفتن آن‌ها با یکدیگر را مشخص می‌کند.

2. مدل داده چند‌بعدی ( Multidimensional modeling ) یا MD بر پایه دو ساختار جدولی اصلی بنا نهاده شده است: 



• جدول حقایق (Fact Table)

• جداول ابعاد (Dimension Table)


این ساختار امکان داشتن یک نگرش مدیریتی و تصمیم‌گیری به داده‌های موجود در پایگاه داده را تسهیل می‌کند. 

جدول حقایق : قلب حجم داده‌ای ما را تشکیل می‌دهد و شامل دو سری فیلد است : کلیدهای خارجی به ابعاد و شاخص‌ها (Measure). 

شاخص‌ها (Measure) : معیارهایی هستند که بر روی آن‌ها تحلیل انجام می‌گیرد و درون جدول حقایق قرار دارند. شاخص‌ها قبل از شکل‌گیری انبار داده توسط مدیران و تحلیل‌گران به دقت مشخص می‌‌شوند. چون در مرحله کار با انبار اطلاعات اساسی هر تحلیل بر اساس همین شاخص‌ها شکل می‌گیرد. شاخص‌‌ها تقریباً همیشه مقادیر عددی را شامل می‌شوند. مثلا برای یک فروشگاه زنجیره‌ای این شاخص‌ها می‌توانند واحدهای فروخته‌شده کالاها و مبلغ فروش به تومان باشند.

بعد (Dimension) : هر موجودیت در این مدل می‌تواند با یک بعد تعریف شود. ولی بعدها با موجودیت‌های مدل ER متفاوتند زیرا آن‌ها سازمان شاخص‌ها را تعیین می‌کنند. علاوه بر این دارای یک ساختار سلسله مراتبی هستند و به طور کلی برای حمایت از سیستم‌های تصمیم گیری سازمان‌دهی شده‌اند.

اجزای بعدها member نام دارند و تقریباٌ همه بعدها، memberهای خود را در یک یا چند سطح سلسله مراتبی (hierarchies) سازمان‌دهی می‌نمایند، که این سلسله مراتب نمایانگر مسیر تجمیع (integration) و ارتباط بین سطوح پایین‌تر (مثل روز) و سطوح بالاتر (مثل ماه و سال) است. وقتی یک دسته از memberهای خاص با هم مفهوم جدیدی را ایجاد می‌‌کنند، به آنها یک سطح (Level) می‌گوییم. ( مثلاٌ هر سی روز را ماه می‌‌گوییم. در این حالت ماه یک سطح است. ) 

حجم‌های داده‌ای (Data Cube)

حجم‌های داده‌ای یا Cube از ارتباط تعدادی بعد با تعدادی شاخص تعریف می‌‌شود. ترکیب memberهای هر بعد از حجم داده‌ای فضای منطقی را تعریف می‌کند که در آن مقادیر شاخص‌ها  ظاهر می‌‌شوند. هر بخش مجزا که شامل یکی از memberهای بعد در حجم داده‌ای است ، سلول (cell) نامیده‌می‌شود. سلول‌ها شاخص‌های مربوط به تجمیع‌های مختلف را در خود نگهداری می‌نمایند. در واقع مقادیر مربوط به حقایق (Fact) که در جدول حقایق (Fact) تعریف می‌شوند در حجم داده‌ای (Data Cube) در سلول‌ها (Cell) نمایان می‌گردند.

     

شماهای داده‌ای (Data Schema)  : سه نوع Schema در طراحی Data Warehouse وجود دارد 

1. Stare
2. Snowflake
3. Galaxy
1. شمای ستاره‌ای (Star Schema) : متداولترین شما، همین شمای‌ستاره‌ای است. که در آن انبار‌داده با استفاده از اجزای زیر تعریف می‌شود:
• یک جدول مرکزی بزرگ به نام جدول حقایق که شامل حجم زیادی از داده‌های بدون تکرار است.

• مجموعه‌ای از جدول‌های کمکی کوچک‌تر به نام‏ جدول بعد ، که به ازای هر بعد یکی از این جداول موجود خواهد بود.

• شکل این شما به صورت یک ستاره است که جدول حقایق در مرکز آن قرار گرفته و هر یک از ‏ جداول بعد‏ به وسیله شعاع‌هایی به آن مربوط هستند.

مشکل این مدل احتمال پیشامد افزونگی در آن است.

2. شمای دانه‌برفی ( Snowflake Schema ) : در واقع شمای دانه‌برفی، نوعی از شمای ستاره‌ای است که در آن بعضی از ‏ جداول بعد نرمال شده‌اند. و به همین خاطر دارای تقسیمات بیشتری به شکل جداول اضافی می‌باشد که از ‏ جداول بعد‏ جدا شده‌اند. 

تفاوت این دو شما در این است که جداول شمای دانه برف نرمال هستند و افزونگی در آن‌ها  کاهش یافته است. که این برای کار کردن با داده‌ها و از لحاظ فضای ذخیره‌سازی مفید است. ولی در عوض کارایی را پایین می‌آورد، زیرا در محاسبه کوئری‌ها به joinهای بیشتری نیاز داریم. 

3. شمای کهکشانی (galaxy schema) : در کاربرد‌های پیچیده برای به اشتراک گذاشتن ابعاد نیاز به جداول حقایق چندگانه احساس می‌شود که یک یا چند ‏ جدول بعد‏ را در بین خود به اشتراک می‌گذارند. این نوع شما به صورت مجموعه‌ای از شماهای ستاره‌ای است و به همین دلیل شمای کهکشان یا شمای منظومه‌ای نامیده‌می‌شود. این شما به ما این امکان را می‌دهد که جداول بعد بین جداول حقایق مختلف به اشتراک گذاشته شوند.

عملیات بر روی حجم‌های داده‌ای :

• Roll Up  (یا Drill-up) : با بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی مفهومی یک حجم داده‌ای، یا با کاهش دادن بعد، یک مجموعه با جزئیات کمتر (خلاصه شده) ایجاد می‌نماید. بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی به معنای حذف قسمتی از جزئیات است. برای مثال اگر قبلاٌ بعد مکان بر حسب شهر بوده آن را با بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی بر حسب کشور درمی‌آوریم. ولی وقتی با کاهش دادن بعد سروکار داریم منظور حذف یکی از ابعاد و جایگزین کردن مقادیر کل است. در واقع همان عمل تجمیع (aggregation) است. 
• Drill Down : بر عکس عملRoll-up است و از موقعیتی با جزئیات داده‌ای کم به جزئیات زیاد می‌رود. این کار با پایین آمدن در ساختار سلسله مراتبی( به سمت جزئیات بیشتر) یا با ایجاد ابعاد اضافی انجام می‌گیرد.

نمونه‌ای از عملیات Drill Down و Roll Up

• Slice : با انتخاب و اعمال شرط بر روی یکی از ابعاد یک subcube به شکل یک برش دو بعدی ایجاد می‌کند. در واقع همان عمل انتخاب (select) است.

• Dice : با انتخاب قسمتی از ساختار سلسله مراتبی بر روی دو یا چند بعد یک subcube ایجاد می‌نماید.

نمونه‌ای از عملیات Dice و Slice

• Pivot (یا Rotate) : این عملیات بردارهای بعد را در ظاهر می‌چرخاند.

نمونه‌ای از عملیات pivot

• Drill-across : نتیجه اجرای کوئری‌هایی که نتیجه اجرای آنها حجم‌های داده‌ایهای مرکب با بیش از یک fact-table است.

• Ranking : سلول‌هایی را باز می‌گرداند که در بالا یا پایین شرط خاصی واقع هستند. مثلاٌ ده محصولی که بهترین فروش را داشته‌اند.

سرورهای OLAP :

در تکنولوژیOALP داده‌ها به دو صورت چند‌بعدی (Multidimensional OLAP) (MOLAP) و رابطه‌ای (Relational OLAP) (ROLAP) ذخیره می‌شوند. OLAP پیوندی(HOLAP) تکنولوژیی است که دو نوع قبل را با هم ترکیب می‌کند.

MOLAP : روشی است که معمولاٌ برای تحلیل‌های OLAP در تجارت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در MOLAP، داده‌ها با ساختار یک حجم داده‌ای ( Data Cube ) چند بعدی ذخیره می‌شوند. ذخیره‌سازی در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای انجام نمی‌گیرد، بلکه با یک فرمت خاص انجام می‌شود. اغلب محصولات موفق MOLAP از یک روش چند‌بعدی استفاده می‌نمایند که در آن یک سری حجم‌های داده‌ای کوچک، انبوه و از پیش محاسبه‌شده، یک حجم داده‌ای بزرگ (hypercube  ) را می‌سازند. 

علاوه بر‌این MOLAP به شما امکان می‌دهد داده‌های دیدهای (View) تحلیل‌گران را دسته بندی کنید، که این در حذف اشتباهات و برخورد با ترجمه‌های پرغلط کمک بزرگی است.

گذشته از همه این‌ها از آن‌جا که داده‌ها به طور فیزیکی در حجم‌های داده‌ای بزرگ چند‌بعدی ذخیره می‌شوند، سرعت انجام فعالیت‌ها بسیار زیاد خواهد بود.

از آنجا که یک کپی از داده‌های منبع در کامپیوتر Analysis server ذخیره‌می‌شود، کوئری‌‌ها می‌توانند بدون مراجعه به منابع مجدداً محاسبه شوند. کامپیوتر Analysis server ممکن است کامپیوترسرور که تقسیم بندی‌ها در آن انجام شده یا کامپیوتر دیگری باشد. این امر بستگی به این دارد که تقسیم‌بندی‌ها در کجا تعریف شده‌اند. حتی اگر پاسخ کوئری‌ها از روی تقسیمات تجمیع (integration) شده قابل دستیابی نباشند، MOLAP سریع‌ترین پاسخ را فراهم می‌کند. سرعت انجام این کار به طراحی و درصد تجمیع تقسیم‌بندی‌ها بستگی دارد. 

مزایا : کارایی عالی-  حجم‌های داده‌ای MOLAP برای بازیابی سریع داده‌ها ساخته شده‌اند و در فعالیت‌های slice و dice به صورت بهینه پاسخ می‌دهند. ترکیب سادگی و سرعت مزیت اصلی MOLAP است.

در ضمنMOLAP  قابلیت محاسبه محاسبات پیچیده را فراهم می‌کند. همه محاسبات از پیش وقتی که حجم‌های داده‌ای ساخته می‌‌شود، ایجاد می‌شوند. بنابراین نه تنها محاسبات پیچیده انجام شدنی هستند بلکه بسیار سریع هم پاسخ می‌دهند.

معایب : عیب این روش این است که تنها برای داده‌هایی با مقدار محدود کارکرد خوبی دارد. از آنجا که همه محاسبات زمانی که حجم‌های داده‌ای ساخته می‌شود، محاسبه می‌گردند، امکان این که حجم‌های داده‌ای مقدار زیادی از داده‌ها را در خود جای دهد، وجود ندارد. ولی این به این معنا نیست که داده‌‌های حجم‌های داده‌ای نمی‌توانند از مقدار زیادی داده مشتق شده باشند. داده‌ها می‌توانند از مقدار زیادی داده مشتق شده‌باشند. اما در این صورت، فقط اطلاعات level خلاصه (level ای که دارای کمترین جزئیات است یعنی سطوح بالاتر) می‌‌توانند در حجم‌های داده‌ای  موجود باشند. 

ROLAP : محدودیت MOLAP در حجم داده‌های قابل پرس‌و‌جو و نیاز به روشی که از داده‌های ذخیره‌شده به روش رابطه‌ای حمایت کند، موجب پیشرفت ROLAP شد.

مبنای این روش کارکردن با داده‌هایی که در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای ذخیره‌شده‌اند، برای انجام اعمال slicing و dicing معمولی است. با استفاده از این مدل ذخیره‌سازی می‌توان داده‌ها را بدون ایجاد واقعی تجمیع در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای به هم مربوط کرد.

مزایا : با این روش می‌توان به حجم زیادی از داده‌ها را رسیدگی کرد. محدودیت حجم داده در تکنولوژی ROLAP مربوط به محدودیت حجم داده‌های قابل ذخیره‌سازی در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای است. به بیان دیگر، خود ROLAP هیچ محدودیتی بر روی حجم داده‌ها اعمال نمی‌کند.

معایب : ممکن است کارایی پایین بیاید. زیرا هر گزارش ROLAP در واقع یک کواِری SQL (یا چند کواِری SQL )در پایگاه داده‌های رابطه‌ای است و اگر حجم داده‌ها زیاد باشد ممکن است زمان پاسخ کواِری طولانی شود. در مجموع ROLAP سنگین است، نگهداری آن سخت است و کند هم هست. بخصوص زمانی که نیاز به آدرس دهی جدول‌های ذخیره شده در سیستم چند بعدی داریم.

این محدودیت ناشی از عملکرد SQL است. زیرا تکنولوژی ROLAP بر پایه عبارات مولد SQL برای پرسش و پاسخ بر روی پایگاه داده رابطه‌ای است و عبارات SQL به همه نیازها پاسخ نمی‌دهند (مثلاٌ محاسبه حساب‌های پیچیده در SQL مشکل است)، بنابراین فعالیت‌های ROLAP به آن چه SQL قادر به انجام آن است محدود می‌گردد. 

تفاوت ROALP و MOLAP : تفاوت اصلی این دو در معماری آن‌ها است. محصولات MOLAP داده‌های مورد نیاز را در یک حافظه نهان (cache) مخصوص می‌گذارد. ولی ROLAP تحلیل‌های خود را بدون استفاده از یک حافظه میانی انجام می‌دهد، بدون آن که از یک مرحله میانی برای گذاشتن داده‌ها در یک سرور خاص استفاده کند. 

با توجه به کند بودن ROLAP در مقایسه باMOLAP ، باید توجه داشت که کاربرد این روش بیشتر در پایگاه داده‌های بسیار بزرگی است که  گاه‌گاهی پرس و جویی بر روی آن‌ها شکل می‌گیرد، مثل داده‌های تاریخی و کمتر جدید سال‌‌های گذشته.

نکته: اگر از Analysis Services که به وسیله Microsoft OLE DB Provider مهیا شده استفاده می‌کنید، تجمیع‌ها نمی‌توانند برای تقسیم‌بندی از روش ROLAP استفاده نمایند.

HOLAP : با توجه به نیاز رو به رشدی که برای کارکردن با داده‌های بلادرنگ (real time) در بخش‌های مختلف در صنعت و تجارت احساس می‌شود، مدیران تجاری انتظار دارند بتوانند با دامنه وسیعی از اطلاعات که فوراً و بدون حتی لحظه‌ای تأخیر در دسترس باشند، کار کنند. در حال حاضر شبکه اینترنت و سایر کاربرد‌ها یی که به داده‌هایی از منابع مختلف مراجعه دارند و نیاز به فعالیت با یک سیستم بلادرنگ هم دارند، همگی از سیستم HOLAP بهره می‌گیرند.

named set :

Named Set مجموعه‌ای از memberهای بعد یا مجموعه‌ای از عبارات است که برای استفاده مجدد ایجاد می‌شود.

Calculated member 

Calculated Memberها memberهایی هستند که بر اساس داده‌ها نیستند بلکه بر اساس عبارات ارزیابی MDX هستند. آنها دقیقاَ به سبک سایر memberهای معمولی هستند. MDX یک مجموعه قوی از عملیاتی را تامین میکند که میتوانند برای ساختCalculated Memberها مورد استفاده قرار گیرند به طوری که به شما امکان داشتن انعطاف زیاد در کار کردن با داده‌های چند بعدی را بدهد. 

امیدوارم در این قسمت با مفاهیم نخستین OLAP آشنا شده باشید.

تلاش خواهم کرد در قسمت بعدی در خصوص نصب SQL Server Analysis Services و نصب پایگاه داده‌ی Adventure Work DW 2008 شرح کاملی را ارایه کنم.

 

مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت ششم - اعتبارسنجی

تا اینجای کار ساخت کامپوننت‌ها را با React.createClass که تفاوتی با توسعه (ارث بری) از کلاس React.Component ندارد، انجام داده‌ایم. اما ساخت کامپوننت‌ها به صورت یک تابع هم مزیت‌هایی را دارد. اول از همه باید بدانیم که ساخت کامپوننت توسط تابع، بدون وضعیت خواهد بود که به آن Stateless میگویند. به دلیل نداشتن وضعیت، کامپوننت‌های تابعی را کمی بهتر میشود برای استفاده مجدد به کار برد. در کامپوننت‌های غیر تابعی که Stateful هستند به دلیل احتمال وابستگی وضعیت کامپوننت به خارج از کلاس، مانند مثال قسمت چهارم که کامپوننت در انتظار کلیک یک دکمه خاص توسط کاربر بود، مدیریت استفاده مجدد ازکامپوننت چالش برانگیز خواهد شد.


اعتبارسنجی داده‌های ورودی 

برای مدیریت بهتر کامپوننت‌ها جهت استفاده مجدد از آنها بهتر است ورودی‌های کامپوننت را اعتبارسنجی کنیم. این ورودی‌ها چه برای استفاده داخلی کامپوننت، یا جهت مشخص کردن وضعیت آن، بر رفتار کامپوننت تاثیر زیادی دارند. React مجموعه‌ای از اعتبار سنجی‌ها را دارد که میشود به کامپوننت اضافه کرد. باید توجه داشته باشیم که پیام‌های خطای این اعتبارسنجی‌ها فقط در حالت Development Mode قابل استفاده هستند. به زبان ساده اگر از react.min.js استفاده کنید، پیام‌های خطا را نخواهید دید. باید فایل‌ها را به نوع react.js تبدیل کنید. اعتبارسنجی React در زمان توسعه و برای توسعه دهندگان استفاده میشود. 

مثال نوشیدنی‌ها در قسمت چهارم میتوانست نام نوشیدنی و قیمت آن را نمایش دهد و همچنین میتوانستیم به لیست نوشیدنی‌ها، موردی را اضافه کنیم. اگر ورودی قیمت، اعتبارسنجی نشود، میتوان رشته‌ای را بجای عدد به عنوان قیمت به کامپوننت ارسال کرد. نحوه اعتبارسنجی قیمت نوشیدنی‌ها به صورت زیر است. 

const MenuItem = props => (
    <li className="list-group-item">
        <span className="badge">{props.price}</span>
        <p>{props.item}</p>
    </li>
)

MenuItem.propTypes = {
    price: React.PropTypes.number
};

شیء propTypes را به کامپوننت اضافه کرده‌ایم و در تنظیمات آن میتوانیم برای هر پارامتر ورودی یکی از  اعضای PropTypes از React را که مناسب حال پارامتر است، انتخاب کنیم. در مثال بالا مشخص کرده‌ایم که ورودی price باید عدد باشد و اگر مثلا رشته‌ای را بجای عدد ارسال کنیم، پیام خطای زیر را در Console خواهیم داشت. 

Warning: Failed prop type: Invalid prop `price` of type `string` supplied to `MenuItem`, expected `number`.
    in MenuItem (created by Menu)
    in Menu

یا میتوانستیم از React.PropTypes.number.isRequired استفاده کنیم تا درج مقداری برای این ورودی الزامی باشد. اگر اعتبارسنجی‌های React کافی نبودند میتوانیم اعتبارسنجی‌های سفارشی خودمان را ایجاد کنیم. در مثال زیر میخواهیم ورودی price بیشتر از 15000 نباشد.

MenuItem.propTypes = {
    price: (props, price)=>{
        if(props[price] > 15000){
            return new Error("Too expensive!");
        }
    }
};
اگر در ساخت  کامپوننت‌ها از React.creatClass یا Reac.Component استفاده کرده‌ایم، میتوانیم اعتبار سنجی را به عنوان یک عضو استاتیک در داخل کلاس معرفی کنیم. مانند مثال زیر.
let MenuItem = React.createClass({
    propTypes: {
        price: React.PropTypes.number
    }
});

class MenuItem extends React.Component{
    static propTypes = {
        price: React.PropTypes.number
    };
}

نوعهای دیگر برای اعتبارسنجی شامل موارد زیر هستند و  البته مرجع تمام اعتبارسنجی‌های React را میتوانید در اینجا بررسی کنید. 

  • React.PropTypes.array
  • React.PropTypes.bool
  • React.PropTypes.number
  • React.PropTypes.object
  • React.PropTypes.string


مقدار پیش‌فرض داده‌های ورودی

یکی از امکانات مفید دیگر برای مدیریت مقدارهای ورودی، مشخص کردن مقدار پیش‌فرضی برای یک پارامتر است. برای مثال اگر برای قیمت یک نوشیدنی مقداری وارد نشد، یک حداقل قیمت برای آن در نظر بگیریم، هر چند که ایده و روشی اشتباه است! 

MenuItem.defaultProps = {
    price: 1000
};

همانطور که می‌بینید روش کار مشابه با اعتبارسنجی است و برای مشخص کردن مقدار پیش‌فرض برای React.creatClass از متد getDefaultProps که عضوی از React است، استفاده میکنیم. 

let MenuItem = React.createClass({
    getDefaultProps() {
        return { price: 200 }
    },
    render() {
        return (
            <li className="list-group-item">
                <span className="badge">{this.props.price}</span>
                <p>{this.props.item}</p>
            </li>
        );
    }
});
در قسمت بعد ورودی‌های کاربر را از UI به کامپوننت‌ها، بررسی میکنیم.
مطالب
تغییر نام پایگاه داده و فایل هایش در SQL Server 2012
بعضی وقت‌ها به هر علتی لازم است پایگاه داده و فایل هایش را تغییر نام دهیم. اگر در اینترنت جستجو کنیم روش‌های مختلفی برای تغییر نام مثل تغییر  با Management Studio  یا T-SQL یا روش‌های دیگری یافت می‌شود. اما اکثرا در بین انجام به مشکلی غیر قابل پیش بینی بر می‌خوریم. پایگاه داده در حالت آفلاین یا Pending قرار گرفته و به خطا‌های نا مفهومی بر می‌خوریم. حالا باید دوباره کلی جستجو کنیم تا مشکل بوجود آمده را حل نمائیم.

بهترین روش تغییر نام پایگاه داده
بهترین روش استفاده از قابلیت Copy Database خود SQL Server است است که به راحتی این کار را برای ما انجام می‌دهد.
  1. بر روی پایگاه داده مورد نظر راست کلیک کرده و از گزینه Tasks گزینه Copy Database را انتخاب کنید.
  2. پس از ظاهر شدن پنجره کپی گزینه Next را انتخاب و در مرحله مبدا و مقصد، سرور جاری را انتخاب کنید و به مرحله بعد بروید.
    این برای زمانی است که شما می‌خواهید پایگاه داده را در سرور دیگری کپی نماید
  3. در پنجره Transfer Method دو روش Detach and Attach  و استفاده از SQL Management Object  وجود دارد که با همان روش اول به مرحله بعد بروید

  4.  در مرحله بعد نام پایگاه داده شما انتخاب شده به مرحله بعد بروید.
  5. مرحله بعد پیکریندی پایگاه داده مقصد می‌باشد که نام و مسیر پایگاه داده جدید را می‌توانید مشخص نمایید.

  6. این عملیات با SQL Server Agent صورت می‌پذیرد به همین خاطر Agent می‌بایست نصب و Start شده باشد.
  7. با انتخاب گزینه Next مراحل بعد را رد کرده تا عملیات آغاز شود.
  8. در مرحله آخر پایگاه داده قبلی را حذف نمایید.

مطالب
آموزش WAF (بررسی Commandها)
در این پست قصد داریم مثال  قسمت قبل را توسعه داده و پیاده سازی Command‌ها را در آن در طی یک مثال بررسی کنیم. از این جهت دکمه‌ای، جهت حذف آیتم انتخاب شده در دیتا گرید، به فرم BookShell اضافه می‌نماییم. به صورت زیر:
<Button Content="RemoveItem" Command="{Binding RemoveItemCommand}" HorizontalAlignment="Left"  VerticalAlignment="Top" Width="75"/>
Command تعریف شده در Button مورد نظر به خاصیتی به نام RemoveItemCommand در BookViewModel که نوع آن ICommand است اشاره می‌کند. پس باید تغییرات زیر را در ViewModel اعمال کنیم:
public ICommand RemoveItemCommand { get; set; }
از طرفی نیاز به خاصیتی داریم که به آیتم جاری در دیتاگرید اشاره کند.
  public Book CurrentItem 
        {
            get
            {
                return currentItem;
            }
            set
            {
                if(currentItem != value)
                {
                    currentItem = value;
                    RaisePropertyChanged("CurrentItem");
                }
            }
        }
        private Book currentItem;

همان طور که در پست قبلی توضیح داده شد پیاده سازی‌ها تعاریف ViewModel در Controller انجام می‌گیرد برای همین منظور باید تعریف DelegateCommand که یک پیاده سازی خاص از ICommand است در کنترلر انجام شود. :
 [Export]
    public class BookController
    {
        [ImportingConstructor]
        public BookController(BookViewModel viewModel)
        {
            ViewModelCore = viewModel;
        }

        public BookViewModel ViewModelCore
        {
            get;
            private set;
        }

        public DelegateCommand RemoveItemCommand 
        { 
            get; 
            private set;
        }

        private void ExecuteRemoveItemCommand()
        {
            ViewModelCore.Books.Remove(ViewModelCore.CurrentItem);
        }

        private void Initialize()
        {
            RemoveItemCommand = new DelegateCommand(ExecuteRemoveItemCommand);
            ViewModelCore.RemoveItemCommand = RemoveItemCommand;
        }

        public void Run()
        {

            var result = new List<Book>();
            result.Add(new Book { Code = 1, Title = "Book1" });
            result.Add(new Book { Code = 2, Title = "Book2" });
            result.Add(new Book { Code = 3, Title = "Book3" });

            Initialize();

            ViewModelCore.Books = new ObservableCollection<Models.Book>(result);        

            (ViewModelCore.View as IBookView).Show();
        }              
    }

تغییرات:
»خاصیتی به نام RemoveItemCommand که از نوع DelegateCommand است تعریف شده است؛
»متدی به نام Initialize اضافه شد که متد‌های Execute و CanExecute برای Command‌ها را در این قسمت رجیستر می‌کنیم.
»در نهایت Command تعریف شده در کنترلر به Command مربوطه در ViewModel انتساب داده شد.

حال کافیست خاصیت SelectedItem دیتاگرید BookShell به خاصیت CurrentItem موجود در ViewModel مقید شود:
 <DataGrid ItemsSource="{Binding Books}" SelectedItem="{Binding CurrentItem ,Mode=TwoWay,UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" HorizontalAlignment="Left" Margin="10,10,0,0" VerticalAlignment="Top" Width="400" Height="200">
            <DataGrid.Columns>
                <DataGridTextColumn Header="Code" Binding="{Binding Code}" Width="100"></DataGridTextColumn>
                <DataGridTextColumn Header="Title" Binding="{Binding Title}" Width="300"></DataGridTextColumn>
            </DataGrid.Columns>
        </DataGrid>
اگر پروژه را اجرا نمایید، بعد از انتخاب سطر مورد نظر و کلیک بر روی دکمه RemoveItem مورد زیر قابل مشاهده است:

پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
عدم سازگاری با EF
- مطابق مستندات کتابخانه PdfReport، شما زمانیکه تعاریف ستون‌ها رو حذف می‌کنید، PDFReport تمام خواص عمومی کلاس OrderProductVariants را در گزارش ظاهر خواهد کرد، مگر اینکه با استفاده از data annotations مواردی را که نیاز نیستند، حذف کنید.
- همچنین اگر واقعا نیاز به یک خاصیت در گزارش نهایی دارید، در حین Projection نهایی کوئری LINQ تهیه شده (با نوشتن select ایی که فقط یک خاصیت را بر می‌گرداند)، تنها این یک خاصیت را بازگشت دهید. اگر گزارش شما یک شیء کامل را بر می‌گرداند، کار اضافی در سمت تهیه دیتاسورس شما انجام شده نه در سمت کتابخانه‌ای که قرار است از این نتیجه استفاده کند.
- بحث lazy loading ، eager loading و تشکیل dynamicProxies را در اینجا مطالعه کنید.
- همچنین اهمیت استفاده از AsNoTracking را هم در اینجا مطالعه کنید.
مطالب
ایجاد BootstrapSwitch در MVC
در  مقاله‌ی قبلی ما بخشی از BootstrapDialog را با استفاده از Reflection  پیاده سازی کردیم. دلیل اینکه پیاده سازی کاملی از آن نداشتیم، متغیر بودن مقادیر و پیچیده‌تر شدن و طولانی تر شدن کد نویسی آن بود که برای آن کد ارزش زیادی نداشت تا وقت بیشتری صرف شود. ولی در اینجا بخاطر پیچیدگی کمتر، به طور کامل از Reflection استفاده شده است.
شیء BootstrapSwitch یک چک باکس است که با استفاده از جی کوئری و استایل‌ها به یک سوئیچ انیمیشنی زیبا تبدیل شده است که خودم به شخصه علاقه زیادی به استفاده‌ی از آن در پروژه‌های شخصی پیدا کرده‌ام. غیر از زیبایی، حس خوبی از کارکرد برنامه میدهد.
فایل‌های موردنیاز را دانلود کرده و آن‌ها را در ابتدای صفحه و با رعایت ترتیب صدا بزنید:
<script src="//code.jquery.com/jquery-1.11.3.min.js"></script>
<link rel="stylesheet" href="https://maxcdn.bootstrapcdn.com/bootstrap/3.3.4/css/bootstrap.min.css">
<script src="https://maxcdn.bootstrapcdn.com/bootstrap/3.3.4/js/bootstrap.min.js"></script> 
  <link href="~/content/css/bootstrap-switch.min.css" rel=stylesheet"></link>
<script src="~/Scripts/bootstrap-switch.min.js"></script>
نکته مهم: فایل css شامل دو نسخه هست که یکی از آن برای Bootstrap2 و دیگری برای نسخه 3 آن است که نسبت به آن نسخه، استایل مناسب را انتخاب کنید.
پروژه‌ی اصلی را دریافت کنید و آن را به solution خود اضافه کنید. پروژه به دو بخش اصلی Controls و Models تقسیم می‌شود که بخش مدل آن، برای ایجاد ساختارهای آن و در بخش کنترل، برای ترسیم آن به صورت HtmlHelper به کار می‌رود.
ابتدا قبل از هر چیزی یک شیء از کلاس BootstrapSwitchModel ایجاد کنید و مقادیر دلخواه خود را به خصوصیت‌های آن نسبت دهید:
var model=BootstrapSwitchModel();

//وضعیت فعال بودن و غیرفعال بودن سوئیچ
model.Checked=true;

//اندازه آن
model.Size=BootstrapSize..normal;

//یک انیمیشن ساده موقع سوئیچ کردن دارد
model.Animate=true;

//به چک باکس عادی تبدیل میشود
model.Disabled=true;

//غیرفعال شده و به صورت فقط خواندنی قابل دسترس است
model.Readonly=true;

//رنگ قعال بودن
model.OnColor=BootstrapColor.Success;

//رنگ غیرفعال بودن
model.OffColor=BootstrapColor.Danger;

//متن نمایشی در هنگام فعال بودن
model.OnText="On";

//متن نمایشی در حالت عدم انتخاب
model.OffText="Off";

//بین دو حالت روشن و خاموش نمایش داده میشود
model.label="Public Display";

//تعیین میزان اندازه برچسب  بالا
model.LabelWidth=100;

//سوئیچ به صورت آینه ای معکوس میشود
model.Inverse=false;

//کلاسی جهت تغییر استایل سوئیچ
model.BaseClass="myclass";

//تعیین کلاس برای تگ اصلی پدر
model.WrapperClass="wclass";

//فقط یکی از چند سوئیچ میتواند فعال باشد
model.RadioAllOff=false;

//یک سوئیچ در حالت عادی فقط یکی از
//وضعیت‌ها را نمایش میده ولی در این حالت
//سوئیچ در ابتدا بین این دو وضعیت گیر کرده است
model.Indeterminate=true;

//اندازه سمت چپ و راست سوئیچ
model.HandleWidth=25;
برای ترسیم آن در یک ویو هم به صورت زیر عمل کنید:
@{
var model=BootstrapSwitchModel();
....}

@HTML.BootstrapSwitch("id",model);
برای اطلاع از رویدادهای این کنترل، مستندات آن را مطالعه کنید و از id برای ارتباط با آن استفاده می‌کنند.
مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت دوم – مثال‌ها
در قسمت قبلی این مقاله، با مفاهیم تئوری برنامه نویسی تابعی آشنا شدیم. در این مطلب قصد دارم بیشتر وارد کد نویسی شویم و الگوها و ایده‌های پیاده سازی برنامه نویسی تابعی را در #C مورد بررسی قرار دهیم.


Immutable Types

هنگام ایجاد یک Type جدید باید سعی کنیم دیتای داخلی Type را تا حد ممکن Immutable کنیم. حتی اگر نیاز داریم یک شیء را برگردانیم، بهتر است که یک instance جدید را برگردانیم، نه اینکه همان شیء موجود را تغییر دهیم. نتیحه این کار نهایتا به شفافیت بیشتر و Thread-Safe بودن منجر خواهد شد.
مثال:
public class Rectangle
{
    public int Length { get; set; }
    public int Height { get; set; }

    public void Grow(int length, int height)
    {
        Length += length;
        Height += height;
    }
}

Rectangle r = new Rectangle();
r.Length = 5;
r.Height = 10;
r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, same instance of r
در این مثال، Property های کلاس، از بیرون قابل Set شدن می‌باشند و کسی که این کلاس را فراخوانی میکند، هیچ ایده‌ای را درباره‌ی مقادیر قابل قبول آن‌ها ندارد. بعد از تغییر بهتر است وظیفه‌ی ایجاد آبجکت خروجی به عهده تابع باشد، تا از شرایط ناخواسته جلوگیری شود:
// After
public class ImmutableRectangle
{
    int Length { get; }
    int Height { get; }

    public ImmutableRectangle(int length, int height)
    {
        Length = length;
        Height = height;
    }

    public ImmutableRectangle Grow(int length, int height) =>
          new ImmutableRectangle(Length + length, Height + height);
}

ImmutableRectangle r = new ImmutableRectangle(5, 10);
r = r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, is a new instance of r
با این تغییر در ساختار کد، کسی که یک شیء از کلاس ImmutableRectangle را ایجاد میکند، باید مقادیر را وارد کند و مقادیر Property ها به صورت فقط خواندنی از بیرون کلاس در دسترس هستند. همچنین در متد Grow، یک شیء جدید از کلاس برگردانده می‌شود که هیچ ارتباطی با کلاس فعلی ندارد.


استفاده از Expression بجای Statement

یکی از موارد با اهمیت در سبک کد نویسی تابعی را در مثال زیر ببینید:
public static void Main()
{
    Console.WriteLine(GetSalutation(DateTime.Now.Hour));
}

// imparitive, mutates state to produce a result
/*public static string GetSalutation(int hour)
{
    string salutation; // placeholder value

    if (hour < 12)
        salutation = "Good Morning";
    else
        salutation = "Good Afternoon";

    return salutation; // return mutated variable
}*/

public static string GetSalutation(int hour) => hour < 12 ? "Good Morning" : "Good Afternoon";
به خط‌های کامنت شده دقت کنید؛ می‌بینیم که یک متغیر، تعریف شده که نگه دارنده‌ای برای خروجی خواهد بود. در واقع به اصطلاح آن را mutate می‌کند؛ در صورتیکه نیازی به آن نیست. ما می‌توانیم این کد را به صورت یک عبارت (Expression) در آوریم که خوانایی بیشتری دارد و کوتاه‌تر است.


استفاده از High-Order Function ها برای ایجاد کارایی بیشتر

در قسمت قبلی درباره توابع HOF صحبت کردیم. به طور خلاصه توابعی که یک تابع را به عنوان ورودی میگیرند و یک تابع را به عنوان خروجی برمی‌گردانند. به مثال زیر توجه کنید:
public static int Count<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate)
{
    int count = 0;

    foreach (TSource element in source)
    {
        checked
        {
            if (predicate(element))
            {
                count++;
            }
        }
    }

    return count;
}
این قطعه کد، مربوط به متد Count کتابخانه‌ی Linq می‌باشد. در واقع این متد تعدادی از چیز‌ها را تحت شرایط خاصی می‌شمارد. ما دو راهکار داریم، برای هر شرایط خاص، پیاده سازی نحوه‌ی شمردن را انجام دهیم و یا یک تابع بنویسیم که شرط شمردن را به عنوان ورودی دریافت کند و تعدادی را برگرداند.


ترکیب توابع

ترکیب توابع به عمل پیوند دادن چند تابع ساده، برای ایجاد توابعی پیچیده گفته می‌شود. دقیقا مانند عملی که در ریاضیات انجام می‌شود. خروجی هر تابع به عنوان ورودی تابع بعدی مورد استفاده قرار میگیرد و در آخر ما خروجی آخرین فراخوانی را به عنوان نتیجه دریافت میکنیم. ما میتوانیم در #C به روش برنامه نویسی تابعی، توابع را با یکدیگر ترکیب کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
public static class Extensions
{
    public static Func<T, TReturn2> Compose<T, TReturn1, TReturn2>(this Func<TReturn1, TReturn2> func1, Func<T, TReturn1> func2)
    {
        return x => func1(func2(x));
    }
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        Func<int, int> square = (x) => x * x;
        Func<int, int> negate = x => x * -1;
        Func<int, string> toString = s => s.ToString();
        Func<int, string> squareNegateThenToString = toString.Compose(negate).Compose(square);
        Console.WriteLine(squareNegateThenToString(2));
    }
}
در مثال بالا ما سه تابع جدا داریم که میخواهیم نتیجه‌ی آن‌ها را به صورت پشت سر هم داشته باشیم. ما میتوانستیم هر کدام از این توابع را به صورت تو در تو بنویسیم؛ ولی خوانایی آن به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین ما از یک Extension Method استفاده کردیم.


Chaining / Pipe-Lining و اکستنشن‌ها

یکی از روش‌های مهم در سبک برنامه نویسی تابعی، فراخوانی متد‌ها به صورت زنجیره‌ای و پاس دادن خروجی یک متد به متد بعدی، به عنوان ورودی است. به عنوان مثال کلاس String Builder یک مثال خوب از این نوع پیاده سازی است. کلاس StringBuilder از پترن Fluent Builder استفاده می‌کند. ما می‌توانیم با اکستنشن متد هم به همین نتیجه برسیم. نکته مهم در مورد کلاس StringBuilder این است که این کلاس، شیء string را mutate نمیکند؛ به این معنا که هر متد، تغییری در object ورودی نمی‌دهد و یک خروجی جدید را بر می‌گرداند.
string str = new StringBuilder()
  .Append("Hello ")
  .Append("World ")
  .ToString()
  .TrimEnd()
  .ToUpper();
در این مثال  ما کلاس StringBuilder را توسط یک اکستنشن متد توسعه داده‌ایم:
public static class Extensions
{
    public static StringBuilder AppendWhen(this StringBuilder sb, string value, bool predicate) => predicate ? sb.Append(value) : sb;
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        // Extends the StringBuilder class to accept a predicate
        string htmlButton = new StringBuilder().Append("<button").AppendWhen(" disabled", false).Append(">Click me</button>").ToString();
    }
}


نوع‌های اضافی درست نکنید ، به جای آن از کلمه‌ی کلیدی yield استفاده کنید!

گاهی ما نیاز داریم لیستی از آیتم‌ها را به عنوان خروجی یک متد برگردانیم. اولین انتخاب معمولا ایجاد یک شیء از جنس List یا به طور کلی‌تر Collection و سپس استفاده از آن به عنوان نوع خروجی است:
public static void Main()
{
    int[] a = { 1, 2, 3, 4, 5 };

    foreach (int n in GreaterThan(a, 3))
    {
        Console.WriteLine(n);
    }
}


/*public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    List<int> temp = new List<int>();
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) temp.Add(n);
    }
    return temp;
}*/

public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) yield return n;
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید در مثال اول، ما از یک لیست موقت استفاده کرد‌ه‌ایم تا آیتم‌ها را نگه دارد. اما میتوانیم از این مورد با استفاده از کلمه کلیدی yield اجتناب کنیم. این الگوی iterate بر روی آبجکت‌ها در برنامه نویسی تابعی، خیلی به چشم میخورد.


برنامه نویسی declarative به جای imperative با استفاده از Linq

در قسمت قبلی به طور کلی درباره برنامه نویسی Imperative صحبت کردیم. در مثال زیر یک نمونه از تبدیل یک متد که با استایل Imperative نوشته شده به declarative را می‌بینید. شما میتوانید ببینید که چقدر کوتاه‌تر و خواناتر شده:
List<int> collection = new List<int> { 1, 2, 3, 4, 5 };

// Imparative style of programming is verbose
List<int> results = new List<int>();

foreach(var num in collection)
{
  if (num % 2 != 0) results.Add(num);
}

// Declarative is terse and beautiful
var results = collection.Where(num => num % 2 != 0);


Immutable Collection

در مورد اهمیت immutable قبلا صحبت کردیم؛ Immutable Collection ها، کالکشن‌هایی هستند که به جز زمانیکه ایجاد می‌شنود، اعضای آن‌ها نمی‌توانند تغییر کنند. زمانیکه یک آیتم به آن اضافه یا کم شود، یک لیست جدید، برگردانده خواهد شد. شما می‌توانید انواع این کالکشن‌ها را در این لینک ببینید.
به نظر میرسد که ایجاد یک کالکشن جدید میتواند سربار اضافی بر روی استفاده از حافظه داشته باشد، اما همیشه الزاما به این صورت نیست. به طور مثال اگر شما f(x)=y را داشته باشید، مقادیر x و y به احتمال زیاد یکسان هستند. در این صورت متغیر x و y، حافظه را به صورت مشترک استفاده می‌کنند. به این دلیل که هیچ کدام از آن‌ها Mutable نیستند. اگر به دنبال جزییات بیشتری هستید این مقاله به صورت خیلی جزیی‌تر در مورد نحوه پیاده سازی این نوع کالکشن‌ها صحبت میکند. اریک لپرت یک سری مقاله در مورد Immutable ها در #C دارد که میتوانید آن هار در اینجا پیدا کنید.

 

Thread-Safe Collections

اگر ما در حال نوشتن یک برنامه‌ی Concurrent / async باشیم، یکی از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر ما شود، race condition است. این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که دو ترد به صورت همزمان تلاش میکنند از یک resource استفاده کنند و یا آن را تغییر دهند. برای حل این مشکل میتوانیم آبجکت‌هایی را که با آن‌ها سر و کار داریم، به صورت immutable تعریف کنیم. از دات نت فریمورک نسخه 4 به بعد  Concurrent Collection‌ها معرفی شدند. برخی از نوع‌های کاربردی آن‌ها را در لیست پایین می‌بینیم:
Collection
توضیحات
 ConcurrentDictionary 
  پیاده سازی thread safe از دیکشنری key-value 
 ConcurrentQueue 
  پیاده سازی thread safe از صف (اولین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentStack 
  پیاده سازی thread safe از پشته (آخرین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentBag 
  پیاده سازی thread safe از لیست نامرتب 

این کلاس‌ها در واقع همه مشکلات ما را حل نخواهند کرد؛ اما بهتر است که در ذهن خود داشته باشیم که بتوانیم به موقع و در جای درست از آن‌ها استفاده کنیم.

در این قسمت از مقاله سعی شد با روش‌های خیلی ساده، با مفاهیم اولیه برنامه نویسی تابعی درگیر شویم. در ادامه مثال‌های بیشتری از الگوهایی که میتوانند به ما کمک کنند، خواهیم داشت.