مطالب
Blazor 5x - قسمت 23 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor Server - بخش 3 - کار با نقش‌های کاربران
در قسمت قبل، روش یکپارچه سازی context مربوط به ASP.NET Core Identity را با یک برنامه‌ی Blazor Server، بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم محدود کردن دسترسی‌ها را بر اساس نقش‌های کاربران و همچنین کدنویسی مستقیم، بررسی کنیم.


کار با Authentication State از طریق کدنویسی

فرض کنید در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor نمی‌خواهیم دسترسی‌ها را به کمک اعمال ویژگی attribute [Authorize]@ محدود کنیم؛ می‌خواهیم اینکار را از طریق کدنویسی مستقیم انجام دهیم:
// ...

@*@attribute [Authorize]*@


@code
{
    [CascadingParameter] public Task<AuthenticationState> AuthenticationState { get; set; }

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        var authenticationState = await AuthenticationState;
        if (!authenticationState.User.Identity.IsAuthenticated)
        {
            var uri = new Uri(NavigationManager.Uri);
            NavigationManager.NavigateTo($"/identity/account/login?returnUrl={uri.LocalPath}");
        }
        // ...
- در اینجا در ابتدا اعمال ویژگی Authorize را کامنت کردیم.
- سپس یک پارامتر ویژه را از نوع CascadingParameter، به نام AuthenticationState تعریف کردیم. این خاصیت از طریق کامپوننت CascadingAuthenticationState که در قسمت قبل به فایل BlazorServer.App\App.razor اضافه کردیم، تامین می‌شود.
- در آخر در روال رویدادگردان OnInitializedAsync، بر اساس آن می‌توان به اطلاعات User جاری وارد شده‌ی به سیستم دسترسی یافت و برای مثال اگر اعتبارسنجی نشده بود، با استفاده از NavigationManager، او را به صفحه‌ی لاگین هدایت می‌کنیم.
- در اینجا روش ارسال آدرس صفحه‌ی فعلی را نیز مشاهده می‌کنید. این امر سبب می‌شود تا پس از لاگین، کاربر مجددا به همین صفحه هدایت شود.

authenticationState، امکانات بیشتری را نیز در اختیار ما قرار می‌دهد؛ برای مثال با استفاده از متد ()authenticationState.User.IsInRole آن می‌توان دسترسی به قسمتی را بر اساس نقش‌های خاصی محدود کرد.


ثبت کاربر ادمین Identity

در ادامه می‌خواهیم دسترسی به کامپوننت‌های مختلف را بر اساس نقش‌ها، محدود کنیم. به همین جهت نیاز است تعدادی نقش و یک کاربر ادمین را به بانک اطلاعاتی برنامه اضافه کنیم. برای اینکار به پروژه‌ی BlazorServer.Common مراجعه کرده و تعدادی نقش ثابت را تعریف می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantRoles
    {
        public const string Admin = nameof(Admin);
        public const string Customer = nameof(Customer);
        public const string Employee = nameof(Employee);
    }
}
علت قرار دادن این کلاس در پروژه‌ی Common، نیاز به دسترسی به آن در پروژه‌ی اصلی Blazor Server و همچنین در پروژه‌ی سرویس‌های برنامه‌است. فضای نام این کلاس را نیز در فایل imports.razor_ قرار می‌دهیم.

سپس در فایل BlazorServer.App\appsettings.json، مشخصات ابتدایی کاربر ادمین را ثبت می‌کنیم:
{
  "AdminUserSeed": {
    "UserName": "vahid@dntips.ir",
    "Password": "123@456#Pass",
    "Email": "vahid@dntips.ir"
  }
}
جهت دریافت strongly typed این تنظیمات در برنامه، کلاس معادل AdminUserSeed را به پروژه‌ی Models اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class AdminUserSeed
    {
        public string UserName { get; set; }
        public string Password { get; set; }
        public string Email { get; set; }
    }
}
که به صورت زیر در فایل BlazorServer.App\Startup.cs به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {

        public IConfiguration Configuration { get; }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddOptions<AdminUserSeed>().Bind(Configuration.GetSection("AdminUserSeed"));
            // ...
اکنون می‌توان سرویس افزودن نقش‌ها و کاربر ادمین را در پروژه‌ی BlazorServer.Services تکمیل کرد:
using System;
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using BlazorServer.Common;
using BlazorServer.DataAccess;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.Options;

namespace BlazorServer.Services
{
    public class IdentityDbInitializer : IIdentityDbInitializer
    {
        private readonly ApplicationDbContext _dbContext;
        private readonly UserManager<IdentityUser> _userManager;
        private readonly RoleManager<IdentityRole> _roleManager;
        private readonly IOptions<AdminUserSeed> _adminUserSeedOptions;

        public IdentityDbInitializer(
            ApplicationDbContext dbContext,
            UserManager<IdentityUser> userManager,
            RoleManager<IdentityRole> roleManager,
            IOptions<AdminUserSeed> adminUserSeedOptions)
        {
            _dbContext = dbContext ?? throw new ArgumentNullException(nameof(dbContext));
            _roleManager = roleManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(roleManager));
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _adminUserSeedOptions = adminUserSeedOptions ?? throw new ArgumentNullException(nameof(adminUserSeedOptions));
        }

        public async Task SeedDatabaseWithAdminUserAsync()
        {
            if (_dbContext.Roles.Any(role => role.Name == ConstantRoles.Admin))
            {
                return;
            }

            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Admin));
            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Customer));
            await _roleManager.CreateAsync(new IdentityRole(ConstantRoles.Employee));

            await _userManager.CreateAsync(
                new IdentityUser
                {
                    UserName = _adminUserSeedOptions.Value.UserName,
                    Email = _adminUserSeedOptions.Value.Email,
                    EmailConfirmed = true
                },
                _adminUserSeedOptions.Value.Password);

            var user = await _dbContext.Users.FirstAsync(u => u.Email == _adminUserSeedOptions.Value.Email);
            await _userManager.AddToRoleAsync(user, ConstantRoles.Admin);
        }
    }
}
این سرویس، با استفاده از دو سرویس توکار UserManager و RoleManager کتابخانه‌ی Identity، ابتدا سه نقش ادمین، مشتری و کارمند را ثبت می‌کند. سپس بر اساس اطلاعات AdminUserSeed تعریف شده، کاربر ادمین را ثبت می‌کند. البته این کاربر در این مرحله، یک کاربر معمولی بیشتر نیست. در مرحله‌ی بعد است که با انتساب نقش ادمین به او، می‌توان کاربر او را بر اساس این نقش ویژه، شناسایی کرد. کلاس‌های IdentityRole و IdentityUser، کلاس‌های پایه‌ی نقش‌ها و کاربران کتابخانه‌ی Identity هستند.

پس از تعریف این سرویس، نیاز است آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه اضافه کرد:
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IIdentityDbInitializer, IdentityDbInitializer>();
            // ...
مرحله‌ی آخر، اعمال و اجرای سرویس IIdentityDbInitializer، در زمان آغاز برنامه‌است و محل توصیه شده‌ی آن، در متد Main برنامه‌ی اصلی، پیش از اجرای برنامه‌است. به همین جهت، نیاز است BlazorServer.DataAccess\Utils\MigrationHelpers.cs را به صورت زیر ایجاد کرد:
using System;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Polly;

namespace BlazorServer.DataAccess.Utils
{
    public static class MigrationHelpers
    {
        public static void MigrateDbContext<TContext>(
                this IServiceProvider serviceProvider,
                Action<IServiceProvider> postMigrationAction
                ) where TContext : DbContext
        {
            using var scope = serviceProvider.CreateScope();
            var scopedServiceProvider = scope.ServiceProvider;
            var logger = scopedServiceProvider.GetRequiredService<ILogger<TContext>>();
            using var context = scopedServiceProvider.GetService<TContext>();

            logger.LogInformation($"Migrating the DB associated with the context {typeof(TContext).Name}");

            var retry = Policy.Handle<Exception>().WaitAndRetry(new[]
                {
                    TimeSpan.FromSeconds(5), TimeSpan.FromSeconds(10), TimeSpan.FromSeconds(15)
                });

            retry.Execute(() =>
                {
                    context.Database.Migrate();
                    postMigrationAction(scopedServiceProvider);
                });

            logger.LogInformation($"Migrated the DB associated with the context {typeof(TContext).Name}");
        }
    }
}
در مورد این متد و استفاده از Polly جهت تکرار عملیات شکست خورده پیشتر در مطلب «اضافه کردن سعی مجدد به اجرای عملیات Migration در EF Core» بحث شده‌است.
کار متد الحاقی فوق، دریافت یک IServiceProvider است که به سرویس‌های اصلی برنامه اشاره می‌کند. سپس بر اساس آن، یک Scoped ServiceProvider را ایجاد می‌کند تا درون آن بتوان با Context برنامه در طی مدت کوتاهی کار کرد و در پایان آن، سرویس‌های ایجاد شده را Dispose کرد.
در این متد ابتدا Database.Migrate فراخوانی می‌شود تا اگر مرحله‌ای از Migrations برنامه هنوز به بانک اطلاعاتی اعمال نشده، کار اجرا و اعمال آن انجام شود. سپس یک متد سفارشی را از فراخوان دریافت کرده و اجرا می‌کند. برای مثال توسط آن می‌توان IIdentityDbInitializer در فایل BlazorServer.App\Program.cs به صوت زیر فراخوانی کرد:
public static void Main(string[] args)
{
    var host = CreateHostBuilder(args).Build();
    host.Services.MigrateDbContext<ApplicationDbContext>(
     scopedServiceProvider =>
            scopedServiceProvider.GetRequiredService<IIdentityDbInitializer>()
                                 .SeedDatabaseWithAdminUserAsync()
                                 .GetAwaiter()
                                 .GetResult()
    );
    host.Run();
}
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، سه نقش پیش‌فرض، به بانک اطلاعاتی برنامه اضافه شده‌اند:


و همچنین کاربر پیش‌فرض سیستم را نیز می‌توان مشاهده کرد:


که نقش ادمین و کاربر پیش‌فرض، به این صورت به هم مرتبط شده‌اند (یک رابطه‌ی many-to-many برقرار است):



محدود کردن دسترسی کاربران بر اساس نقش‌ها

پس از ایجاد کاربر ادمین و تعریف نقش‌های پیش‌فرض، اکنون محدود کردن دسترسی به کامپوننت‌های برنامه بر اساس نقش‌ها، ساده‌است. برای این منظور فقط کافی است لیست نقش‌های مدنظر را که می‌توانند توسط کاما از هم جدا شوند، به ویژگی Authorize کامپوننت‌ها معرفی کرد:
@attribute [Authorize(Roles = ConstantRoles.Admin)]
و یا از طریق کدنویسی به صورت زیر نیز قابل اعمال است:
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        var authenticationState = await AuthenticationState;
        if (!authenticationState.User.Identity.IsAuthenticated ||
            !authenticationState.User.IsInRole(ConstantRoles.Admin))
        {
            var uri = new Uri(NavigationManager.Uri);
            NavigationManager.NavigateTo($"/identity/account/login?returnUrl={uri.LocalPath}");
        }


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-23.zip
مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
با به پایان رسیدن مرحله‌ی توسعه‌ی ASP.NET Identity 2.x مخصوص نگارش‌های ASP.NETایی که از Full .NET Framework استفاده می‌کنند، نگارش جدید آن صرفا بر پایه‌ی ASP.NET Core تهیه شده‌است و در طی یک سری، نحوه‌ی سفارشی سازی تقریبا تمام اجزای آن‌را بررسی خواهیم کرد. جهت سهولت پیگیری این سری، پروژه‌ی کامل سفارشی سازی شده‌ی ASP.NET Core Identity را از مخزن کد DNT Identity می‌توانید دریافت کنید.


پیشنیازهای اجرای پروژه‌ی DNT Identity

 - ابتدا نیاز است حداقل ASP.NET Core Identity 1.1 را نصب کرده باشید.
 - همچنین بانک اطلاعاتی پایه‌ی آن که به صورت خودکار در اولین بار اجرای برنامه تشکیل می‌شود، مبتنی بر LocalDB است. بنابراین اگر قصد تغییری را در تنظیمات Context آن ندارید، بهتر است LocalDB را نیز بر روی سیستم نصب کنید. هرچند با تغییر تنظیم ActiveDatabase به SqlServer در فایل appsettings.json، برنامه به صورت خودکار از نگارش کامل SqlServer استفاده خواهد کرد. رشته‌ی اتصالی آن نیز در مدخل ConnectionStrings فایل appsettings.json ذکر شده‌است و قابل تغییر است. برای شروع به کار، نیازی به اجرای مراحل Migrations را نیز ندارید و همینقدر که برنامه را اجرا کنید، بانک اطلاعاتی آن نیز تشکیل خواهد شد.
 - کاربر پیش فرض Admin سیستم و کلمه‌ی عبور آن از مدخل AdminUserSeed فایل appsettings.json خوانده می‌شوند.
 - تنظیمات ایمیل پیش فرض برنامه به استفاده‌ی از PickupFolder در مدخل Smtp فایل appsettings.json تنظیم شده‌است. بنابراین تمام ایمیل‌های برنامه را جهت آزمایش محلی می‌توانید در مسیر PickupFolder آن یا همان c:\smtppickup مشاهده کنید. محتوای این ایمیل‌ها را نیز توسط مرورگر (drag&drop بر روی یک tab جدید) و یا برنامه‌ی Outlook می‌توان مشاهده کرد.


سفارشی سازی کلید اصلی موجودیت‌های ASP.NET Core Identity

ASP.NET Core Identity به همراه دو سری موجودیت است. یک سری ساده‌ی آن که از یک string به عنوان نوع کلید اصلی استفاده می‌کنند و سری دوم، حالت جنریک که در آن می‌توان نوع کلید اصلی را به صورت صریحی قید کرد و تغییر داد. در اینجا نیز قصد داریم از حالت جنریک استفاده کرده و نوع کلید اصلی جداول را تغییر دهیم. تمام این موجودیت‌های تغییر یافته را در پوشه‌ی src\ASPNETCoreIdentitySample.Entities\Identity نیز می‌توانید مشاهده کنید و شامل موارد ذیل هستند:

جدول نقش‌های سیستم
    public class Role : IdentityRole<int, UserRole, RoleClaim>, IAuditableEntity
    {
        public Role()
        {
        }

        public Role(string name)
            : this()
        {
            Name = name;
        }

        public Role(string name, string description)
            : this(name)
        {
            Description = description;
        }

        public string Description { get; set; }
    }
کار با ارث بری از نگارش جنریک کلاس IdentityRole شروع می‌شود. این کلاس پایه، حاوی تعاریف اصلی فیلدهای جدول نقش‌های سیستم است که اولین آرگومان جنریک آن، نوع کلید اصلی جدول مرتبط را نیز مشخص می‌کند و در اینجا به int تنظیم شده‌است. همچنین یک اینترفیس جدید IAuditableEntity را نیز در انتهای این تعریف‌ها مشاهده می‌کنید. در مورد این اینترفیس و Shadow properties متناظر با آن، در ادامه‌ی بحث با سفارشی سازی DbContext برنامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.


در اولین بار اجرای برنامه، نقش Admin در این جدول ثبت خواهد شد.

جدول کاربران منتسب به نقش‌ها
    public class UserRole : IdentityUserRole<int>, IAuditableEntity
    {
        public virtual User User { get; set; }

        public virtual Role Role { get; set; }
    }
کلاس پایه‌ی جدول کاربران منتسب به نقش‌ها، کلاس جنریک IdentityUserRole است که در اینجا با تغییر آرگومان جنریک آن به int، نوع فیلدهای UserId و RoleId آن به int تنظیم می‌شوند. در کلاس سفارشی سازی شده‌ی فوق، دو خاصیت اضافه‌تر User و Role نیز را مشاهده می‌کنید. مزیت تعریف آن‌ها، دسترسی ساده‌تر به اطلاعات کاربران و نقش‌ها توسط EF Core است.


در اولین بار اجرای برنامه، کاربر شماره 1 یا همان Admin به نقش شماره 1 یا همان Admin، انتساب داده می‌شود.


جدول جدید  IdentityRoleClaim سیستم
public class RoleClaim : IdentityRoleClaim<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual Role Role { get; set; }
}
در ASP.NET Core Identity، جدول جدیدی به نام RoleClaim نیز اضافه شده‌است. در این سری از آن برای پیاده سازی سطوح دسترسی پویای به صفحات استفاده خواهیم کرد. ابتدا یک سری نقش ثابت در جدول Roles ثبت خواهند شد. سپس تعدادی کاربر به هر نقش نسبت داده می‌شوند. اکنون می‌توان به هر نقش نیز تعدادی Claim را انتساب داد. برای مثال یک Claim سفارشی که شامل ID سفارشی area:controller:action باشد. به این ترتیب و با بررسی سفارشی آن می‌توان سطوح دسترسی پویا را نیز پیاده سازی کرد و مزیت آن این است که تمام این Claims به صورت خودکار به کوکی شخص نیز اضافه شده و دسترسی به اطلاعات آن بسیار سریع است و نیازی به مراجعه‌ی به بانک اطلاعاتی را ندارد.

جدول UserClaim سیستم
public class UserClaim : IdentityUserClaim<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}
می‌توان به هر کاربر یک سری Claim مخصوص را نیز انتساب داد. برای مثال مسیر عکس ذخیره شده‌ی او در سرور، چه موردی است و این اطلاعات به صورت خودکار به کوکی او نیز توسط ASP.NET Core Identity اضافه می‌شوند. البته ما در این سری روش دیگری را برای سفارشی سازی Claims عمومی کاربران بکار خواهیم گرفت (با سفارشی سازی کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory آن).

جداول توکن و لاگین‌های کاربران
public class UserToken : IdentityUserToken<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}

public class UserLogin : IdentityUserLogin<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}
دراینجا نیز نحوه‌ی سفارشی سازی و تغییر جداول لاگین‌های کاربران و توکن‌های مرتبط با آن‌ها را مشاهده می‌کنید. این جداول بیشتر جهت دسترسی به حالت‌هایی مانند لاگین با حساب کاربری جی‌میل مورد استفاده قرار می‌گیرند و کاربرد پیش فرضی ندارند (اگر از تامین کننده‌های لاگین خارجی نمی‌خواهید استفاده کنید).

جدول کاربران سیستم
    public class User : IdentityUser<int, UserClaim, UserRole, UserLogin>, IAuditableEntity
    {
        public User()
        {
            UserUsedPasswords = new HashSet<UserUsedPassword>();
            UserTokens = new HashSet<UserToken>();
        }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [StringLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        [NotMapped]
        public string DisplayName
        {
            get
            {
                var displayName = $"{FirstName} {LastName}";
                return string.IsNullOrWhiteSpace(displayName) ? UserName : displayName;
            }
        }

        [StringLength(450)]
        public string PhotoFileName { get; set; }

        public DateTimeOffset? BirthDate { get; set; }

        public DateTimeOffset? CreatedDateTime { get; set; }

        public DateTimeOffset? LastVisitDateTime { get; set; }

        public bool IsEmailPublic { get; set; }

        public string Location { set; get; }

        public bool IsActive { get; set; } = true;

        public virtual ICollection<UserUsedPassword> UserUsedPasswords { get; set; }

        public virtual ICollection<UserToken> UserTokens { get; set; }
    }

    public class UserUsedPassword : IAuditableEntity
    {
        public int Id { get; set; }

        public string HashedPassword { get; set; }

        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }
    }
در اینجا علاوه بر نحوه‌ی تغییر نوع کلید اصلی جدول کاربران سیستم، نحوه‌ی افزودن خواص اضافه‌تری مانند نام، تاریخ تولد، مکان، تصویر و غیره را نیز مشاهده می‌کنید. به علاوه جدولی نیز جهت ثبت سابقه‌ی کلمات عبور هش شده‌ی کاربران نیز تدارک دیده شده‌است تا کاربران نتوانند از 5 کلمه‌ی عبور اخیر خود (تنظیم NotAllowedPreviouslyUsedPasswords در فایل appsettings.json) استفاده کنند.
فیلد IsActive نیز از این جهت اضافه شده‌است تا بجای حذف فیزیکی یک کاربر، بتوان اکانت او را غیرفعال کرد.


تعریف Shadow properties ثبت تغییرات رکوردها

در #C ارث‌بری چندگانه‌ی کلاس‌ها ممنوع است؛ مگر اینکه از اینترفیس‌ها استفاده شود. برای مثال IdentityUser یک کلاس است و در اینجا دیگر نمی‌توان کلاس دومی را به نام BaseEntity جهت اعمال خواص اضافه‌تری اعمال کرد. به همین جهت است که اعمال اینترفیس خالی IAuditableEntity را در اینجا مشاهده می‌کنید. این اینترفیس کار علامت‌گذاری کلاس‌هایی را انجام می‌دهد که قصد داریم به آن‌ها به صورت خودکار، خواصی مانند تاریخ ثبت رکورد، تاریخ ویرایش آن و غیره را اعمال کنیم.
در Context برنامه، به اطلاعات src\ASPNETCoreIdentitySample.Entities\AuditableEntity مراجعه شده و متد AddAuditableShadowProperties بر روی تمام کلاس‌هایی از نوع IAuditableEntity اعمال می‌شود. این متد خواص مدنظر ما را مانند ModifiedDateTime به صورت Shadow properties به موجودیت‌های علامت‌گذاری شده اضافه می‌کند.
همچنین متد SetAuditableEntityPropertyValues، کار مقدار دهی خودکار این خواص را انجام خواهد داد. بنابراین دیگر نیازی نیست در برنامه برای مثال IP شخص ثبت کننده یا ویرایش کننده را به صورت دستی مقدار دهی کرد. هم تعریف و هم مقدار دهی آن توسط Change tracker سیستم به صورت خودکار انجام خواهند شد.


تاثیر افزودن Shadow properties را بر روی کلاس نقش‌های سیستم، در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. خواصی که به صورت معمول در کلاس‌های برنامه ظاهر نمی‌شوند و صرفا هدف بازبینی سیستم را برآورده می‌کنند و مدیریت آن‌ها نیز در اینجا کاملا خودکار است.


سفارشی سازی DbContext برنامه

نحوه‌ی سفارشی سازی DbContext برنامه را در پوشه‌ی src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Context و src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Mappings ملاحظه می‌کنید. پوشه‌ی Context حاوی کلاس ApplicationDbContextBase است که تمام سفارشی سازی‌های لازم بر روی آن انجام شده‌است؛ شامل:
 - تغییر نوع کلید اصلی موجودیت‌ها به همراه معرفی موجودیت‌های تغییر یافته:
 public abstract class ApplicationDbContextBase :
  IdentityDbContext<User, Role, int, UserClaim, UserRole, UserLogin, RoleClaim, UserToken>,
  IUnitOfWork
ما در ابتدای بحث، برای مثال کلاس Role را سفارشی سازی کردیم. اما برنامه از وجود آن بی‌اطلاع است. با ارث بری از IdentityDbContext و ذکر این کلاس‌های سفارشی به همراه نوع int کلید اصلی مورد استفاده، کار معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده انجام می‌شود.

 - اعمال متد BeforeSaveTriggers به تمام نگارش‌های مختلف SaveChanges
protected void BeforeSaveTriggers()
{
  ValidateEntities();
  SetShadowProperties();
  this.ApplyCorrectYeKe();
}
در اینجا پیش از ذخیره‌ی اطلاعات، ابتدا موجودیت‌ها اعتبارسنجی می‌شوند. سپس مقادیر Shadow properties تنظیم شده و دست آخر، ی و ک فارسی نیز به اطلاعات ثبت شده، جهت یک دست سازی اطلاعات سیستم، اعمال می‌شوند.

- انتخاب نوع بانک اطلاعاتی مورد استفاده در متد OnConfiguring
در اینجا است که خاصیت ActiveDatabase تنظیم شده‌ی در فایل appsettings.json خوانده شده و اعمال می‌شوند. تعریف متد GetDbConnectionString را در کلاس SiteSettingsExtesnsions مشاهده می‌کنید. کار آن استفاده‌ی از بانک اطلاعاتی درون حافظه‌ای، جهت انجام آزمون‌های واحد و یا استفاده‌ی از LocalDb و یا نگارش کامل SQL Server می‌باشد. اگر علاقمند بودید تا بانک اطلاعاتی دیگری (مثلا SQLite) را نیز اضافه کنید، ابتدا enum ایی به نام ActiveDatabase را تغییر داده و سپس متد GetDbConnectionString و متد OnConfiguring را جهت درج اطلاعات این بانک اطلاعاتی جدید، اصلاح کنید.

پس از تعریف این DbContext پایه‌ی سفارشی سازی شده، کلاس جدید ApplicationDbContext را مشاهده می‌کنید. این کلاس ‍Context ایی است که در برنامه از آن استفاده می‌شود و از کلاس پایه ApplicationDbContextBase مشتق شده‌است:
 public class ApplicationDbContext : ApplicationDbContextBase
تعاریف موجودیت‌های جدید خود را به این کلاس اضافه کنید.
تنظیمات mapping آن‌ها نیز به متد OnModelCreating این کلاس اضافه خواهند شد. فقط نحوه‌ی استفاده‌ی از آن را به‌خاطر داشته باشید:
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            // it should be placed here, otherwise it will rewrite the following settings!
            base.OnModelCreating(builder);

            // Adds all of the ASP.NET Core Identity related mappings at once.
            builder.AddCustomIdentityMappings(SiteSettings.Value);

            // Custom application mappings


            // This should be placed here, at the end.
            builder.AddAuditableShadowProperties();
        }
ابتدا باید base.OnModelCreating را ذکر کنید. در غیراینصورت تمام سفارشی سازی‌های شما بازنویسی می‌شوند.
سپس متد AddCustomIdentityMappings ذکر شده‌است. این متد اطلاعات src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Mappings را به صورت خودکار و یکجا اضافه می‌کند که در آن برای مثال نام جداول پیش فرض Identity سفارشی سازی شده‌اند.


در آخر باید AddAuditableShadowProperties فراخوانی شود تا خواص سایه‌ای که پیشتر در مورد آن‌ها بحث شد، به سیستم به صورت خودکار اضافه شوند.
تمام نگاشت‌های سفارشی شما باید در این میان و در قسمت «Custom application mappings» درج شوند.

در قسمت بعدی، نحوه‌ی سفارشی سازی سرویس‌های پایه‌ی Identity را بررسی خواهیم کرد. بدون این سفارشی سازی و اطلاعات رسانی به سرویس‌های پایه که از چه موجودیت‌های جدید سفارشی سازی شده‌ایی در حال استفاده هستیم، کار Migrations انجام نخواهد شد.


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت هشتم
تا اینجا می‌دانیم که View که با Xaml نوشته می‌شود؛ مسئولیت ظاهر صفحات را به عهده داشته و View Model که با CSharp نوشته می‌شود نیز منطق هر صفحه را مدیریت می‌کند.
حال اگر بخواهیم در مثال Login، در صورتی که UserName و یا Password خالی بودند، به کاربر هشدار دهیم چه؟ برای این کار شما می‌توانید با توجه به دسترسی کد CSharp به صد در صد امکانات هر سیستم عامل، مثلا در Android از MakeToast استفاده کنید، ولی این کار باعث می‌شود مجبور شوید برای Android - iOS - Windows کدی متفاوت بنویسید که البته همه CSharp ای هستند، ولی به هر حال سه بار نوشتن یک چیز اصلا جالب نیست!
توجه: اگر پروژه XamApp را ندارید، آن را Clone کنید و اگر دارید، آخرین تغییرات را Pull کنید. مواردی که در ادامه گفته شده‌اند، در آخرین سورس‌های پروژه XamApp وجود دارند.
یک کتابخانه که این کار را برای ما ساده سازی می‌کند Acr User Dialogs است که قابلیت نمایش دادن Toast - Alert - Confirm - Action Sheet - Loading و ... را با یک کد و برای هر سه پلتفرم دارد. برای استفاده از این کتابخانه، ابتدا روی پروژه XamApp راست کلیک کرده و در Manage Nuget Packages پکیج Acr User Dialogs را نصب کنید.
برای نصب Package مربوطه، دقت کنید که Package Source در گوشه سمت راست-بالا روی All قرار گرفته باشد:

سپس در پروژه XamApp.Android، در کلاس Main Activity، کد زیر را قرار دهید:
 UserDialogs.Init(this); // Before Forms.Init
ممکن است ویژوال استودیو کلاس UserDialogs را نشناسد و کمکی برای افزودن using مربوطه در بالای کلاس MainActivity نکند. در این صورت ویژوال استودیو را باز و بسته کنید تا روال Restore کردن Nuget Package‌ها این بار به صورت کامل انجام شود و بتوانید این کلاس را ببینید و استفاده کنید.
نکته مهم: در آموزش خیلی از کتابخانه‌های Xamarin Forms، به شما گفته می‌شود که Nuget مربوطه را در پروژه Android-iOS-UWP نیز نصب کنید. در نسخه‌های اخیر Visual Studio نیازی به این کار نیست و بیهوده پروژه را شلوغ نکنید!

بعد از نصب، می‌توانیم از UserDialogs.Instance و متدهای آن برای نمایش هشدار و ... در هر جای پروژه استفاده کنیم؛ چون که اینها  static هستند. اما اگر اهل استفاده از Dependency injection و تست خودکار و سایر موارد ایده آل باشید، می‌دانید که استفاده از هر آنچه که static باشد، در اکثر مواقع ایده خوبی نیست.
کانفیگ کردن Dependency injection برای این کتابخانه کار ساده‌ای است. فقط کافی است کد زیر را در فایل App.xaml.cs در پروژه XamApp، به متد RegisterTypes اضافه کنید:
containerBuilder.RegisterInstance(UserDialogs.Instance);
RegisterInstance یکی از متدهای کتابخانه معروف و محبوب Autofac است که برای Dependency injection ساخته شده است.
در متد Login در LoginViewModel برای هشدار دادن خالی بودن نام کاربری یا رمز عبور، به جای استفاده مستقیم از UserDialogs.Instance می‌توانیم IUserDialogs را به صورت یک Property تعریف نموده و از آن استفاده کنیم. وظیفه پر کردن آن Property به عهده Autofac است و ما کار بیشتری نداریم!
public IUserDialogs UserDialogs { get; set; }

public async Task Login()
{
      if (string.IsNullOrWhiteSpace(UserName) || string.IsNullOrWhiteSpace(Password))
           await UserDialogs.AlertAsync(message: "Please provide UserName and Password!", title: ")-:", okText: "Ok!");
}
به سادگی نصب یک Nuget Package در پروژه XamApp، فراخوانی یک متد Init در پروژه XamApp.Android و یک خط کانفیگ برای Autofac، می‌توانید از IUserDialogs در تمامی View Model‌های خود استفاده کنید.
فرض کنید بعد از این که مطمئن شدید نام کاربری و رمز عبور خالی نیستند، می‌خواهید یک Request به سرور بفرستید و نام کاربری و رمز عبور را اعتبار سنجی کنید. ممکن است به خاطر کندی اینترنت یا سرور یا هر چیز دیگری، این پروسه کمی طول بکشد و نشان دادن یک Loading ایده خوبی است. چون فعلا نمی‌خواهیم درگیر فراخوانی سرور شویم، این طول کشیدن را من با Task.Delay شبیه سازی می‌کنم و Loading مربوطه را نمایش می‌دهم:
using (UserDialogs.Loading("Logging in...", maskType: MaskType.Black))
{
     // Login implementation ...
     await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(3));
}

بررسی Navigation در Xamarin Forms
اگر در متد OnInitializedAsync در App.xaml.cs کد
await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);
را داشته باشیم، وقتی برنامه اجرا می‌شود، ما به صفحه لاگین می‌رویم؛ این از تکلیف اولین صفحه برنامه! حال اگر در LoginViewModel بخواهیم در صورت موفقیت آمیز بودن فرآیند لاگین، مثلا به صفحه HelloWorld برویم چه؟ در این صورت در متد Login داریم:
await NavigationService.NavigateAsync("/Nav/HelloWorld");
چون کلاس LoginViewModel از BitViewModelBase ارث بری کرده است، به صورت پیش فرض دارای NavigationService هست. در رشته (string) استفاده شده، یعنی "/Nav/HelloWorld" چند نکته وجود دارد:
1- آن / اول اگر وجود داشته باشد، یعنی اینکه بعد از باز کردن صفحه HelloWorld، صفحه یا صفحات قبلی (در این مثال یعنی صفحه Login) از بین برده می‌شوند و امکان برگشت به آنها وجود ندارد. طبیعی است که بعد از لاگین موفق، فرد انتظار ندارد با زدن Back به صفحه لاگین باز گردد! ولی مثالی را فرض کنید که در یک صفحه، لیست محصولات فروشگاه را نمایش داده‌ایم و روی هر محصول که کلیک کنیم، به صفحه نمایش جزئیات آن محصول می‌رویم. در این صورت انتظار داریم با زدن Back، به صفحه لیست محصولات برگردیم، در این مثال از / در ابتدا استفاده نمی‌کنیم.

2- آن Nav/ به معنی این است که ابتدا Navigation Page را ایجاد و HelloWorld را درون Navigation Page باز کن. Navigation Page خود دارای امکانات زیادی است. عموما در برنامه‌ها، Title صفحه و دکمه Back نرم افزاری و Search bar را در Nav Bar مربوط به Navigation Page قرار می‌دهند. در Xamarin Forms حتی می‌توانید با Xaml، کل Nav Bar را خودتان Customize کنید و یا اینکه از امکان Large titles در iOS 11 استفاده کنید! درخواست بودن Nav Bar لازم است فقط یک بار انجام شود. لازم نیست و نباید ابتدای رفتن به هر صفحه از Nav/ استفاده کنید.


3- ممکن است بخواهید هنگام رفتن از صفحه‌ای به صفحه دیگر، پارامتر نیز ارسال کنید. اگر برای مثال صفحه اول لیست محصولات را نمایش می‌دهد و با زدن روی هر محصول قرار است به صفحه‌ای برویم که جزئیات آن محصول را ببینیم، بهتر است Id آن محصول به صورت پارامتر به صفحه دوم ارسال شود. برای این کار داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("ProductDetail", new NavigationParameters
{
      { "productId", productId }
});

حال سؤال این است که در صفحه جزئیات یک محصول، چگونه productId را بگیریم؟ فرض کنید دو صفحه ProductsList و ProductDetail را داریم. هر صفحه دارای View و View Model است. در ViewModel مربوط به ProductDetail، یعنی ProductDetailViewModel که از BitViewModelBase ارث بری کرده‌است، می‌توانیم متد OnNavigatedToAsync را override کنیم. در آنجا به پارامترهای ارسال شده دسترسی داریم:

public async override Task OnNavigatedToAsync(INavigationParameters parameters)
{
      await base.OnNavigatedToAsync(parameters);
      Guid productId = parameters.GetValue<Guid>("productId");
}

هر ViewModel علاوه بر OnNavigatedTo می تواند دارای OnNavigatedFrom هم باشد که زمانیکه داریم از صفحه مربوطه خارج می‌شویم، فراخوانی می‌شود.


4- برای نمایش صفحه به صورت Popup کافی است بجای اینکه View ما یک Content Page باشد، یک PopupPage باشد (برای درک بهتر، فایل IntroView.xaml را در فولدر Views باز کنید).

حتی می‌توانید Animation مربوط به باز شدن پاپ آپ را هم کاملا Customize کنید. مثلا زمان باز شدن، از سمت راست صفحه وارد شود و زمان خارج شدن، Fade out شود. باز کردن Popup در Navigation Page معنی نمی‌دهد، پس با Nav/ در اینجا کاری نداریم. در مثال ما، بعد از لاگین می‌خواهیم یک صفحه Intro شامل هشدارها و راهنمایی‌های اولیه را در قالب Popup به کاربر نمایش دهیم. Popup‌ها می‌توانند همچون Content Page‌ها، دارای View Model باشند و مواردی چون OnNavigatedTo، ارسال پارامتر و هر آنچه که گفته شد، در مورد آنها نیز صدق می‌کند.


5- برای Master/Detail کافی است بجای Nav/HelloWorld/ از MasterDetail/Nav/HelloWorld/ استفاده کنید. این عمل باعث می‌شود HelloWorld در داخل Navigation Page و Navigation Page داخل Master Detail باز شود. از این ساده‌تر امکان ندارد!

برای تغییر UI مربوط به Master که از سمت چپ باز می‌شود، فایل XamAppMasterDetailView.xaml را تغییر دهید.


در قسمت بعدی به جزئیات Binding خواهیم پرداخت.

مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 3 - پیاده‌سازی سرویس‌های موجودیت‌ها
در قسمت قبل سناریوهای مختلف مرتبط با طراحی موجودیت‌های سیستم را بررسی کردیم. در این قسمت به طراحی DTO‌های متناظر با موجودیت‌ها به همراه اعتبارسنج‌های مرتبط و در نهایت به پیاده سازی سرویس‌های CRUD آنها خواهیم پرداخت. 
قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه
  1. برخلاف بسیاری از طراحی‌های موجود، بر فراز هر موجودیت اصلی (منظور AggregateRoot) باید یک DTO که از این پس با عنوان Model از آنها یاد خواهیم کرد، تعریف شود. 
  2. هیچ تراکنشی برای موجودیت‌های فرعی یا همان Detailها نخواهیم داشت. این موجودیت‌ها در تراکنش موجودیت اصلی مرتبط به آن مدیریت خواهند شد.
  3. هر Commandای که قرار است مرتبط با یک موجودیت اصلی در سیستم انجام پذیرد، باید از منطق تجاری آن موجودیت عبور کند و نباید با دور زدن منطق تجاری، از طرق مختلف تغییراتی بر آن موجودیت اعمال شود. (موضوع مهمی که در ادامه مطلب جاری تشریح خواهد شد)
  4. ویوهای مختلفی از یک موجودیت می‌توان انتظار داشت که ویو پیش‌فرض آن در CrudService تدارک دیده شده است. برای سایر موارد نیاز است در سرویس مرتبط، متدهای Read مختلفی را پیاده‌سازی کنید.
  5. با اعمال اصل CQS، متدهای ثبت و ویرایش در کلاس سرویس پایه CRUD، بعد از انجام عملیات مربوطه، Id و RowVersion مدل ورودی و هچنین Id و TrackingState موجودیت‌های فرعی وابسته، مقداردهی خواهند شد و نیاز به انجام یک Query دیگر و بازگشت آن به عنوان خروجی متدها نبوده است. به همین دلیل خروجی این متدها صرفا Result ای می‌باشد که نشان از امکان Failure بودن انجام آنها می‌باشد که با اصل مذکور در تضاد نمی‌باشد.
  6. ورودی متدهای Read شما که در اکثر موارد نیاز به مهیا کردن خروجی صفحه‌بندی شده دارند، باید از نوع PagedQueryModel و یا اگر همچنین نیاز به جستجوی پویا براساس فیلدهایی موجود در ReadModel مرتبط دارید، باید از نوع FilteredPagedQueryModel باشد. متدهای الحاقی برای اعمال خودکار این صفحه‌‌بندی و جستجوی پویا در نظر گرفته شده است. همچنین خروجی آنها در اکثر موارد از نوع IPagedQueryResult خواهد بود. اگر نیاز است تا جستجوی خاصی داشته باشید که خصوصیتی متناظر با آن فیلد در مدل Read وجود ندارد، لازم است تا از این QueryModel‌های مطرح شده، ارث‌بری کرده و خصوصیت اضافی مدنظر خود را تعریف کنید. بدیهی است که اعمال جستجوی این موارد خاص به عهده توسعه دهنده می‌باشد.
  7. عملیات ثبت، ویرایش و حذف، برای کار بر روی لیستی از وهله‌های Model، طراحی شده‌اند. این موضوع در بسیاری از دومین‌ها قابلیت مورد توجهی می‌باشد. 
  8. رخداد متناظر با عملیات CUD مرتبط با هر موجودیت اصلی، به عنوان یکسری نقاط قابل گسترش (Extensibility Point) در اختیار سایر بخش‌های سیستم می‌باشد. این رخدادها درون تراکنش جاری Raise خواهند شد؛ از این جهت امکان اعمال یکسری Rule جدید از سمت سایر موءلفه‌های سیستم موجود می‌باشد.
  9. برخلاف بسیاری از طراحی‌های موجود، قصد ایجاد لایه انتزاعی برفراز EF Core  به منظور رسیدن به Persistence Ignorance را ندارم. بنابراین امروز بسته DNTFrameworkCore.EntityFramework آن آماده می‌باشد. اگر توسعه دهنده‌ای قصد یکپارچه کردن این زیرساخت را با سایر ORMها یا Micro ORMها داشته باشد، می‌تواند Pull Request خود را ارسال کند.
  10. خبر خوب اینکه هیچ وابستگی به AutoMapper به منظور نگاشت مابین موجودیت‌ها و مدل‌های متناظر آنها، در این زیرساخت وجود ندارد. با پیاده سازی متدهای MapToModel و MapToEntity می‌توانید از کتابخانه Mapper مورد نظر خودتان استفاده کنید؛ یا به صورت دستی این کار را انجام دهید. بعد از چند سال استفاده از AutoMapper، این روزها خیلی اعتقادی به استفاده از آن ندارم.
  11. هیچ وابستگی به FluentValidation به منظور اعتبارسنجی ورودی متدها یا پیاده‌سازی قواعد تجاری، در این زیرساخت وجود ندارد. شما امکان استفاده از Attributeهای اعتبارسنجی توکار، پیاده سازی IValidatableObject توسط مدل یا در موارد خاص به منظور پیاده سازی قواعد تجاری پیچیده، پیاده سازی IModelValidator را دارید. با این حال برای یکپارچگی با این کتابخانه محبوب، می‌توانید بسته نیوگت DNTFrameworkCore.FluentValidation را نصب کرده و استفاده کنید.
  12. با اعمال الگوی Template Method در پیاده سازی سرویس CRUD پایه، از طریق تعدادی متد با پیشوندهای Before و After متناظر با عملیات CUD می‌توانید در فرآیند انجام آنها نیز دخالت داشته باشید؛ به عنوان مثال: BeforeEditAsync یا AfterCreateAsync
  13. باتوجه به اینکه در فرآیند انجام متدهای CUD، یکسری Event هم Raise خواهند شد و همچنین در خیلی از موراد شاید نیاز به فراخوانی SaveChange مرتبط با UnitOfWork جاری باشد، لذا مطمئن‌ترین راه حل برای این قضیه و حفظ ثبات سیستم، همان استفاده از تراکنش محیطی می‌باشد. از این جهت متدهای مذکور با TransactionAttribute نیز تزئین شده‌اند که برای فعال سازی این مکانیزم نیاز است تا TransactionInterceptor مربوطه را به سیستم معرفی کنید.
  14. ValidationInterceptor موجود در زیرساخت، در صورتیکه خروجی متد از نوع Result باشد، خطاهای ممکن را در قالب یک شی Result بازگشت خواهد داد؛ در غیر این صورت یک استثنای ValidationException پرتاب می‌شود که این مورد هم توسط GlobalExceptionFilter مدیریت خواهند شد و در قالب یک BadRequest به کلاینت ارسال خواهد شد.
  15. در سناریوهای Master-Detail، قرارداد این است که Detailها به همراه Master متناظر واکشی خواهند شد و در زمان ثبت و یا ویرایش هم همه آنها به همراه Master متناظر خود به سرور ارسال خواهند شد. 
نکته مهم:  همانطور که اشاره شد، در سناریوهای Master-Detail باید تمامی Detailها به سمت سرور ارسال شوند. در این صورت سناریویی را در نظر بگیرید که قرار است کاربر در front-office سیستم امکان حذف یک قلم از اقلام فاکتور را داشته باشد؛ این درحالی است که در back-office و در منطق تجاری اصلی، ما جایی برای حذف یک تک قلم ندیده‌ایم و کلا منطق و قواعد تجاری حاکم بر فاکتور را زیر سوال می‌برد. چرا که ممکن است یکسری قواعد تجاری متناسب با دومین، بر روی لیست اقلام یک فاکتور در زمان ذخیره سازی وجود داشته باشند که با حذف یک تک قلم از یک مسیر فرعی، کل فاکتور را در حالت نامعتبری برای ذخیره سازی‌های بعدی قرار دهد. در این موارد باید API شما یک DTO سفارشی را دریافت کند که شامل شناسه قلم فاکتور و شناسه فاکتور می‌باشد. سپس با استفاده از شناسه فاکتور و سرویس متناظر، آن را واکشی کرده و از لیست قلم‌های InvoiceModel، آن قلم را با TrackingState.Deleted علامت‌گذاری کنید. همچنین باید توجه داشته باشید که برروی فیلدهای موجود در جداول مرتبط با موجودیت‌های Detail، محدودیت‌های دیتابیسی از جمله Unique Constraint و ... را اعمال نکنید؛ مگر اینکه میدانید و دقیقا مطمئن باشید عملیات حذف اقلام، قبل از عملیات ثبت اقلام جدید رخ می‎دهد (این موضوع نیاز به توضیح و شبیه سازی شرایط خاص آن را دارد که در صورت نیاز می‌توان در مطلب جدایی به آن پرداخت).
‌پیاده سازی و بررسی تعدادی سرویس فرضی
برای شروع لازم است بسته‌های نیوگت زیر را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTFrameworkCore -Version 1.0.0
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.EntityFramework -Version 1.0.0

مثال اول: پیاده‌سازی سرویس یک موجودیت ساده بدون نیاز به ReadModel 
گام اول: طراحی Model متناظر
[LocalizationResource(Name = "SharedResource", Location = "DNTFrameworkCore.TestAPI")]
public class BlogModel : MasterModel<int>, IValidatableObject
{
    public string Title { get; set; }

    [MaxLength(50, ErrorMessage = "Maximum length is 50")]
    public string Url { get; set; }

    public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
    {
        if (Title == "BlogTitle")
        {
            yield return new ValidationResult("IValidatableObject Message", new[] {nameof(Title)});
        }
    }
}
مدل متناظر با موجودیت‌های اصلی باید از کلاس جنریک MasterModel ارث‌بری کرده باشد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای نشان دادن مکانیزم اعتبارسنجی، از DataAnnotationها و IValidatableObject استفاده شده‌است. LocalizationResource برای مشخص کردن نام و محل فایل Resource متناظر برای خواندن پیغام‌های اعتبارسنجی استفاده می‌شود. این مورد برای سناریوهای ماژولار و کامپوننت محور بیشتر می‌تواند مدنظر باشد. 
گام دوم: پیاده‌سازی اعتبارسنج مستقل
در صورت نیاز به اعتبارسنجی پیچیده برای مدل متناظر، می‌توانید با استفاده از دو روش زیر به این هدف برسید:
1- استفاده از کتابخانه DNTFrameworkCore.FluentValidation
public class BlogValidator : FluentModelValidator<BlogModel>
{
    public BlogValidator(IMessageLocalizer localizer)
    {
        RuleFor(b => b.Title).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["Blog.Fields.Title.Required"]);
    }
}
2- پیاده‌سازی IModelValidator یا ارث‌بری از کلاس ModelValidator پایه
public class BlogValidator : ModelValidator<BlogkModel>
{
    public override IEnumerable<ModelValidationResult> Validate(BlogModel model)
    {
        yield return new ModelValidationResult(nameof(BlogkModel.Title), "Validation from IModelValidator");
    }
}

گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر
public interface IBlogService : ICrudService<int, BlogModel>
{
}
پیاده سازی واسط بالا
public class BlogService : CrudService<Blog, int, BlogModel>, IBlogService
{
    public BlogService(CrudServiceDependency dependency) : base(dependency)
    {
    }

    protected override IQueryable<BlogModel> BuildReadQuery(FilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking().Select(b => new BlogModel
            {Id = b.Id, RowVersion = b.RowVersion, Url = b.Url, Title = b.Title});
    }

    protected override Blog MapToEntity(BlogModel model)
    {
        return new Blog
        {
            Id = model.Id,
            RowVersion = model.RowVersion,
            Url = model.Url,
            Title = model.Title,
            NormalizedTitle = model.Title.ToUpperInvariant() //todo: normalize based on your requirement 
        };
    }

    protected override BlogModel MapToModel(Blog entity)
    {
        return new BlogModel
        {
            Id = entity.Id,
            RowVersion = entity.RowVersion,
            Url = entity.Url,
            Title = entity.Title
        };
    }
}
برای این چنین موجودیت‌هایی، بازنویسی همین 3 متد کفایت می‌کند؛ دو متد MapToModel و MapToEntity برای نگاشت مابین مدل و موجودیت مورد نظر و متد BuildReadQuery نیز برای تعیین نحوه ساخت کوئری ReadPagedListAsync پیش‌فرض موجود در CrudService به عنوان متد Read پیش‌فرض این موجودیت. باکمترین مقدار کدنویسی و با کیفیت قابل قبول، عملیات CRUD یک موجودیت ساده، تکمیل شد. 
مثال دوم: پیاده سازی سرویس یک موجودیت ساده با ReadModel و  FilteredPagedQueryModel متمایز
گام اول: طراحی Model متناظر
[LocalizationResource(Name = "SharedResource", Location = "DNTFrameworkCore.TestAPI")]
public class TaskModel : MasterModel<int>, IValidatableObject
{
    public string Title { get; set; }

    [MaxLength(50, ErrorMessage = "Validation from DataAnnotations")]
    public string Number { get; set; }

    public string Description { get; set; }
    public TaskState State { get; set; } = TaskState.Todo;

    public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
    {
        if (Title == "IValidatableObject")
        {
            yield return new ValidationResult("Validation from IValidatableObject");
        }
    }
}
public class TaskReadModel : MasterModel<int>
{
    public string Title { get; set; }
    public string Number { get; set; }
    public TaskState State { get; set; } = TaskState.Todo;
    public DateTimeOffset CreationDateTime { get; set; }
    public string CreatorUserDisplayName { get; set; }
}
به عنوان مثال خصوصیاتی برای نمایش داریم که در زمان ثبت و ویرایش، انتظار دریافت آنها را از کاربر نیز نداریم. 
گام دوم: پیاده‌سازی اعتبارسنج  مستقل 
public class TaskValidator : ModelValidator<TaskModel>
{
    public override IEnumerable<ModelValidationResult> Validate(TaskModel model)
    {
        if (!Enum.IsDefined(typeof(TaskState), model.State))
        {
            yield return new ModelValidationResult(nameof(TaskModel.State), "Validation from IModelValidator");
        }
    }
}
 گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر
public interface ITaskService : ICrudService<int, TaskReadModel, TaskModel, TaskFilteredPagedQueryModel>
{
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، از ICrudService استفاده شده است که امکان تعیین نوع پارامتر جنریک TReadModel و TFilteredPagedQueryModel را هم دارد.
مدل جستجو و صفحه‌بندی سفارشی 
public class TaskFilteredPagedQueryModel : FilteredPagedQueryModel
{
    public TaskState? State { get; set; }
}


پیاده سازی واسط ITaskService با استفاده از AutoMapper

public class TaskService : CrudService<Task, int, TaskReadModel, TaskModel, TaskFilteredPagedQueryModel>,
  ITaskService
{
    private readonly IMapper _mapper;

    public TaskService(CrudServiceDependency dependency, IMapper mapper) : base(dependency)
    {
        _mapper = mapper ?? throw new ArgumentNullException(nameof(mapper));
    }

    protected override IQueryable<TaskReadModel> BuildReadQuery(TaskFilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking()
                    .WhereIf(model.State.HasValue, t => t.State == model.State)
                    .ProjectTo<TaskReadModel>(_mapper.ConfigurationProvider);
    }

    protected override Task MapToEntity(TaskModel model)
    {
        return _mapper.Map<Task>(model);
    }

    protected override TaskModel MapToModel(Task entity)
    {
        return _mapper.Map<TaskModel>(entity);
    }
}

به عنوان مثال در کلاس بالا برای نگاشت مابین مدل و موجودیت، از واسط IMapper کتابخانه AutoMapper استفاده شده‌است و همچنین عملیات جستجوی سفارشی در همان متد BuildReadQuery برای تولید کوئری متد Read پیش‌فرض، قابل ملاحظه می‌باشد.

مثال سوم: پیاده‌سازی سرویس یک موجودیت اصلی به همراه تعدادی موجودیت فرعی وابسته (سناریوهای Master-Detail) 

گام اول: طراحی Modelهای متناظر

    public class UserModel : MasterModel
    {
        public string UserName { get; set; }
        public string DisplayName { get; set; }
        public string Password { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; }
        public ICollection<UserRoleModel> Roles { get; set; } = new HashSet<UserRoleModel>();
        public ICollection<PermissionModel> Permissions { get; set; } = new HashSet<PermissionModel>();
        public ICollection<PermissionModel> IgnoredPermissions { get; set; } = new HashSet<PermissionModel>();
    }

مدل بالا متناظر است با موجودیت کاربر سیستم، که به یکسری گروه کاربری متصل می‌باشد و همچنین دارای یکسری دسترسی مستقیم بوده و یا یکسری دسترسی از او گرفته شده‌است. مدل‌های Detail نیز از قرارداد خاصی پیروی خواهند کرد که در ادامه مشاهده خواهیم کرد.

public class PermissionModel : DetailModel<int>
{
    public string Name { get; set; }
}

به عنوان مثال PermissionModel بالا از DetailModel جنریک‌ای ارث‌بری کرده است که دارای Id و TrackingState نیز می‌باشد. 

public class UserRoleModel : DetailModel<int>
{
    public long RoleId { get; set; }
}

شاید در نگاه اول برای گروه‌های کاربری یک کاربر کافی بود تا یک لیست ساده از long را از کلاینت دریافت کنیم. در این صورت نیاز است تا برای تمام موجودیت‎های سیستم که چنین شرایط مشابهی را دارند، عملیات ثبت، ویرایش و حذف متناظر با تک تک Detailها را دستی مدیریت کنید. روش فعلی خصوصا برای سناریوهای منفصل به مانند پروژه‌های تحت وب، پیشنهاد می‌شود.

گام دوم: پیاده سازی اعتبارسنج مستقل

public class UserValidator : FluentModelValidator<UserModel>
{
    private readonly IUnitOfWork _uow;

    public UserValidator(IUnitOfWork uow, IMessageLocalizer localizer)
    {
        _uow = uow ?? throw new ArgumentNullException(nameof(uow));

        RuleFor(m => m.DisplayName).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.Required"])
            .MinimumLength(3)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxDisplayNameLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.MaximumLength"])
            .Matches(@"^[\u0600-\u06FF,\u0590-\u05FF,0-9\s]*$")
            .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.RegularExpression"])
            .DependentRules(() =>
            {
                RuleFor(m => m).Must(model =>
                     !CheckDuplicateDisplayName(model.DisplayName, model.Id))
                    .WithMessage(localizer["User.Fields.DisplayName.Unique"])
                    .OverridePropertyName(nameof(UserModel.DisplayName));
            });

        RuleFor(m => m.UserName).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.Required"])
            .MinimumLength(3)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxUserNameLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.MaximumLength"])
            .Matches("^[a-zA-Z0-9_]*$")
            .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.RegularExpression"])
            .DependentRules(() =>
            {
                RuleFor(m => m).Must(model =>
                     !CheckDuplicateUserName(model.UserName, model.Id))
                    .WithMessage(localizer["User.Fields.UserName.Unique"])
                    .OverridePropertyName(nameof(UserModel.UserName));
            });

        RuleFor(m => m.Password).NotEmpty()
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.Required"])
            .When(m => m.IsNew, ApplyConditionTo.CurrentValidator)
            .MinimumLength(6)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.MinimumLength"])
            .MaximumLength(User.MaxPasswordLength)
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Password.MaximumLength"]);

        RuleFor(m => m).Must(model => !CheckDuplicateRoles(model))
            .WithMessage(localizer["User.Fields.Roles.Unique"])
            .When(m => m.Roles != null && m.Roles.Any(r => !r.IsDeleted));
    }

    private bool CheckDuplicateUserName(string userName, long id)
    {
        var normalizedUserName = userName.ToUpperInvariant();
        return _uow.Set<User>().Any(u => u.NormalizedUserName == normalizedUserName && u.Id != id);
    }

    private bool CheckDuplicateDisplayName(string displayName, long id)
    {
        var normalizedDisplayName = displayName.NormalizePersianTitle();
        return _uow.Set<User>().Any(u => u.NormalizedDisplayName == normalizedDisplayName && u.Id != id);
    }

    private bool CheckDuplicateRoles(UserModel model)
    {
        var roles = model.Roles.Where(a => !a.IsDeleted);
        return roles.GroupBy(r => r.RoleId).Any(r => r.Count() > 1);
    }
}

به عنوان مثال در این اعتبارسنج بالا، قواعدی از جمله بررسی تکراری بودن نام‌کاربری و از این دست اعتبارسنجی‌ها نیز انجام شده است. نکته حائز اهمیت آن متد CheckDuplicateRoles می‌باشد:

private bool CheckDuplicateRoles(UserModel model)
{
    var roles = model.Roles.Where(a => !a.IsDeleted);
    return roles.GroupBy(r => r.RoleId).Any(r => r.Count() > 1);
}

با توجه به «نکته مهم» ابتدای بحث، model.Roles، شامل تمام گروه‌های کاربری متصل شده به کاربر می‌باشند که در این لیست برخی از آنها با TrackingState.Deleted، برخی دیگر با TrackingState.Added و ... علامت‌گذاری شده‌اند. لذا برای بررسی یکتایی و عدم تکرار در این سناریوها نیاز به اجری پرس‌و‌جویی بر روی دیتابیس نمی‌باشد. بدین منظور، با اعمال یک شرط، گروه‌های حذف شده را از بررسی خارج کرده‌ایم؛ چرا که آنها بعد از عبور از منطق تجاری، حذف خواهند شد. 


گام سوم: پیاده‌سازی سرویس متناظر

public interface IUserService : ICrudService<long, UserReadModel, UserModel>
{
}
public class UserService : CrudService<User, long, UserReadModel, UserModel>, IUserService
{
    private readonly IUserManager _manager;

    public UserService(CrudServiceDependency dependency, IUserManager manager) : base(dependency)
    {
        _manager = manager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(manager));
    }

    protected override IQueryable<User> BuildFindQuery()
    {
        return base.BuildFindQuery()
            .Include(u => u.Roles)
            .Include(u => u.Permissions);
    }

    protected override IQueryable<UserReadModel> BuildReadQuery(FilteredPagedQueryModel model)
    {
        return EntitySet.AsNoTracking().Select(u => new UserReadModel
        {
            Id = u.Id,
            RowVersion = u.RowVersion,
            IsActive = u.IsActive,
            UserName = u.UserName,
            DisplayName = u.DisplayName,
            LastLoggedInDateTime = u.LastLoggedInDateTime
        });
    }

    protected override User MapToEntity(UserModel model)
    {
        return new User
        {
            Id = model.Id,
            RowVersion = model.RowVersion,
            IsActive = model.IsActive,
            DisplayName = model.DisplayName,
            UserName = model.UserName,
            NormalizedUserName = model.UserName.ToUpperInvariant(),
            NormalizedDisplayName = model.DisplayName.NormalizePersianTitle(),
            Roles = model.Roles.Select(r => new UserRole
                {Id = r.Id, RoleId = r.RoleId, TrackingState = r.TrackingState}).ToList(),
            Permissions = model.Permissions.Select(p => new UserPermission
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                IsGranted = true,
                Name = p.Name
            }).Union(model.IgnoredPermissions.Select(p => new UserPermission
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                IsGranted = false,
                Name = p.Name
            })).ToList()
        };
    }

    protected override UserModel MapToModel(User entity)
    {
        return new UserModel
        {
            Id = entity.Id,
            RowVersion = entity.RowVersion,
            IsActive = entity.IsActive,
            DisplayName = entity.DisplayName,
            UserName = entity.UserName,
            Roles = entity.Roles.Select(r => new UserRoleModel
                {Id = r.Id, RoleId = r.RoleId, TrackingState = r.TrackingState}).ToList(),
            Permissions = entity.Permissions.Where(p => p.IsGranted).Select(p => new PermissionModel
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                Name = p.Name
            }).ToList(),
            IgnoredPermissions = entity.Permissions.Where(p => !p.IsGranted).Select(p => new PermissionModel
            {
                Id = p.Id,
                TrackingState = p.TrackingState,
                Name = p.Name
            }).ToList()
        };
    }

    protected override Task BeforeSaveAsync(IReadOnlyList<User> entities, List<UserModel> models)
    {
        ApplyPasswordHash(entities, models);
        ApplySerialNumber(entities, models);
        return base.BeforeSaveAsync(entities, models);
    }

    private void ApplySerialNumber(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
    {
        var i = 0;
        foreach (var entity in entities)
        {
            var model = models[i++];

            if (model.IsNew || !model.IsActive || !model.Password.IsEmpty() ||
                model.Roles.Any(a => a.IsNew || a.IsDeleted) ||
                model.IgnoredPermissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew) ||
                model.Permissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew))
            {
                entity.SerialNumber = _manager.NewSerialNumber();
            }
            else
            {
                //prevent include SerialNumber in update query
                UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.SerialNumber).IsModified = false;
            }
        }
    }

    private void ApplyPasswordHash(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
    {
        var i = 0;
        foreach (var entity in entities)
        {
            var model = models[i++];
            if (model.IsNew || !model.Password.IsEmpty())
            {
                entity.PasswordHash = _manager.HashPassword(model.Password);
            }
            else
            {
                //prevent include PasswordHash in update query
                UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.PasswordHash).IsModified = false;
            }
        }
    }
}

در سناریوهای Master-Detail نیاز است متد دیگری تحت عنوان BuildFindQuery را نیز بازنویسی کنید. این متد برای بقیه حالات نیاز به بازنویسی نداشت؛ چرا که یک تک موجودیت واکشی می‌شد و خبری از موجودیت‌های Detail نبود. در اینجا لازم است تا روش تولید کوئری FindAsyn رو بازنویسی کنیم تا جزئیات دیگری را نیز واکشی کنیم. به عنوان مثال در اینجا Roles و Permissions کاربر نیز Include شده‌اند.

نکته: بازنویسی BuildFindQuery را شاید بتوان با روش‌های دیگری هم مانند تزئین موجودیت‌های وابسته با یک DetailOfAttribute و مشخص کردن نوع موجودیت اصلی، نیز جایگزین کرد.

متدهای MapToModel و MapToEntity هم به مانند قبل پیاده‌سازی شده‌اند. موضوع دیگری که در برخی از سناریوها پیش خواهد آمد، مربوط است به خصوصیتی که در زمان ثبت ضروری می‌باشد، ولی در زمان ویرایش اگر مقدار داشت باید با اطلاعات موجود در دیتابیس جایگزین شود؛ مانند Password و SerialNumber در موجودیت کاربر. برای این حالت می‌توان از متد BeforeSaveAsync بهره برد؛ به عنوان مثال برای SerialNumber:

private void ApplySerialNumber(IEnumerable<User> entities, IReadOnlyList<UserModel> models)
{
    var i = 0;
    foreach (var entity in entities)
    {
        var model = models[i++];

        if (model.IsNew || !model.IsActive || !model.Password.IsEmpty() ||
            model.Roles.Any(a => a.IsNew || a.IsDeleted) ||
            model.IgnoredPermissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew) ||
            model.Permissions.Any(p => p.IsDeleted || p.IsNew))
        {
            entity.SerialNumber = _manager.NewSerialNumber();
        }
        else
        {
            //prevent include SerialNumber in update query
            UnitOfWork.Entry(entity).Property(a => a.SerialNumber).IsModified = false;
        }
    }
}

در اینجا ابتدا بررسی شده‌است که اگر کاربر، جدید می‌باشد، غیرفعال شده است، کلمه عبور او تغییر داده شده است و یا تغییراتی در دسترسی‌ها و گروه‌های کاربری او وجود دارد، یک SerialNumber جدید ایجاد کند. در غیر این صورت با توجه به اینکه برای عملیات ویرایش، به صورت منفصل عمل می‌کنیم، نیاز است تا به شکل بالا، از قید این فیلد در کوئری ویرایش، جلوگیری کنیم. 

نکته: متد BeforeSaveAsync دقیقا بعد از ردیابی شدن وهله‌های موجودیت توسط Context برنامه و دقیقا قبل از UnitOfWork.SaveChange فراخوانی خواهد شد.


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestAPI موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید.
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت یازدهم- استفاده از تامین کننده‌های هویت خارجی
همیشه نمی‌توان کاربران را وادار به استفاده‌ی از صفحه‌ی لاگین برنامه‌ی IDP کرد. ممکن است کاربران بخواهند توسط سطوح دسترسی خود در یک شبکه‌ی ویندوزی به سیستم وارد شوند و یا از Social identity providers مانند تلگرام، گوگل، فیس‌بوک، توئیتر و امثال آن‌ها برای ورود به سیستم استفاده کنند. برای مثال شاید کاربری بخواهد توسط اکانت گوگل خود به سیستم وارد شود. همچنین مباحث two-factor authentication را نیز باید مدنظر داشت؛ برای مثال ارسال یک کد موقت از طریق ایمیل و یا SMS و ترکیب آن با روش فعلی ورود به سیستم جهت بالا بردن میزان امنیت برنامه.
در این مطلب نحوه‌ی یکپارچه سازی Windows Authentication دومین‌های ویندوزی را با IdentityServer بررسی می‌کنیم.


کار با تامین کننده‌های هویت خارجی

اغلب کاربران، دارای اکانت ثبت شده‌ای در جای دیگری نیز هستند و شاید آنچنان نسبت به ایجاد اکانت جدیدی در IDP ما رضایت نداشته باشند. برای چنین حالتی، امکان یکپارچه سازی IdentityServer با انواع و اقسام IDP‌های دیگر نیز پیش بینی شده‌است. در اینجا تمام این‌ها، روش‌های مختلفی برای ورود به سیستم، توسط یک کاربر هستند. کاربر ممکن است توسط اکانت خود در شبکه‌ی ویندوزی به سیستم وارد شود و یا توسط اکانت خود در گوگل، اما در نهایت از دیدگاه سیستم ما، یک کاربر مشخص بیشتر نیست.


نگاهی به شیوه‌ی پشتیبانی از تامین کننده‌های هویت خارجی توسط Quick Start UI

Quick Start UI ای را که در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer» به IDP اضافه کردیم، دارای کدهای کار با تامین کننده‌های هویت خارجی نیز می‌باشد. برای بررسی آن، کنترلر DNT.IDP\Controllers\Account\ExternalController.cs را باز کنید:
[HttpGet]
public async Task<IActionResult> Challenge(string provider, string returnUrl)

[HttpGet]
public async Task<IActionResult> Callback()
زمانیکه کاربر بر روی یکی از تامین کننده‌های لاگین خارجی در صفحه‌ی لاگین کلیک می‌کند، اکشن Challenge، نام provider مدنظر را دریافت کرده و پس از آن returnUrl را به اکشن متد Callback به صورت query string ارسال می‌کند. اینجا است که کاربر به تامین کننده‌ی هویت خارجی مانند گوگل منتقل می‌شود. البته مدیریت حالت Windows Authentication و استفاده از اکانت ویندوزی در اینجا متفاوت است؛ از این جهت که از returnUrl پشتیبانی نمی‌کند. در اینجا اطلاعات کاربر از اکانت ویندوزی او به صورت خودکار استخراج شده و به لیست Claims او اضافه می‌شود. سپس یک کوکی رمزنگاری شده از این اطلاعات تولید می‌شود تا در ادامه از محتویات آن استفاده شود.
در اکشن متد Callback، اطلاعات کاربر از کوکی رمزنگاری شده‌ی متد Challenge استخراج می‌شود و بر اساس آن هویت کاربر در سطح IDP شکل می‌گیرد.


فعالسازی Windows Authentication برای ورود به IDP

در ادامه می‌خواهیم برنامه را جهت استفاده‌ی از اکانت ویندوزی کاربران جهت ورود به IDP تنظیم کنیم. برای این منظور باید نکات مطلب «فعالسازی Windows Authentication در برنامه‌های ASP.NET Core 2.0» را پیشتر مطالعه کرده باشید.
پس از فعالسازی Windows Authentication در برنامه، اگر برنامه‌ی IDP را توسط IIS و یا IIS Express و یا HttpSys اجرا کنید، دکمه‌ی جدید Windows را در قسمت External Login مشاهده خواهید کرد:


یک نکته: برچسب این دکمه را در حالت استفاده‌ی از مشتقات IIS، به صورت زیر می‌توان تغییر داد:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Configure<IISOptions>(iis =>
            {
                iis.AuthenticationDisplayName = "Windows Account";
                iis.AutomaticAuthentication = false;
            });

اتصال کاربر وارد شده‌ی از یک تامین کننده‌ی هویت خارجی به کاربران بانک اطلاعاتی برنامه

سازنده‌ی کنترلر DNT.IDP\Controllers\Account\ExternalController.cs نیز همانند کنترلر Account که آن‌را در قسمت قبل تغییر دادیم، از TestUserStore استفاده می‌کند:
        public ExternalController(
            IIdentityServerInteractionService interaction,
            IClientStore clientStore,
            IEventService events,
            TestUserStore users = null)
        {
            _users = users ?? new TestUserStore(TestUsers.Users);

            _interaction = interaction;
            _clientStore = clientStore;
            _events = events;
        }
بنابراین در ابتدا آن‌را با IUsersService تعویض خواهیم کرد:
        private readonly IUsersService _usersService;
        public ExternalController(
    // ...
            IUsersService usersService)
        {
    // ...
            _usersService = usersService;
        }
و سپس تمام ارجاعات قبلی به users_ را نیز توسط امکانات این سرویس اصلاح می‌کنیم:
الف) در متد FindUserFromExternalProvider
سطر قدیمی
 var user = _users.FindByExternalProvider(provider, providerUserId);
به این صورت تغییر می‌کند:
 var user = await _usersService.GetUserByProviderAsync(provider, providerUserId);
در این حالت امضای این متد نیز باید اصلاح شود تا async شده و همچنین User را بجای TestUser بازگشت دهد:
 private async Task<(User user, string provider, string providerUserId, IEnumerable<Claim> claims)> FindUserFromExternalProvider(AuthenticateResult result)
ب) متد AutoProvisionUser قبلی
private TestUser AutoProvisionUser(string provider, string providerUserId, IEnumerable<Claim> claims)
{
   var user = _users.AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims.ToList());
   return user;
}
نیز باید حذف شود؛ زیرا در ادامه آن‌را با صفحه‌ی ثبت نام کاربر، جایگزین می‌کنیم.
مفهوم «Provisioning a user» در اینجا به معنای درخواست از کاربر، جهت ورود اطلاعاتی مانند نام و نام خانوادگی او است که پیشتر صفحه‌ی ثبت کاربر جدید را برای این منظور در قسمت قبل ایجاد کرده‌ایم و از آن می‌شود در اینجا استفاده‌ی مجدد کرد. بنابراین در ادامه، گردش کاری ورود کاربر از طریق تامین کننده‌ی هویت خارجی را به نحوی اصلاح می‌کنیم که کاربر جدید، ابتدا به صفحه‌ی ثبت نام وارد شود و اطلاعات تکمیلی خود را وارد کند؛ سپس به صورت خودکار به متد Callback بازگشته و ادامه‌ی مراحل را طی نماید:
در اکشن متد نمایش صفحه‌ی ثبت نام کاربر جدید، متد RegisterUser تنها آدرس بازگشت به صفحه‌ی قبلی را دریافت می‌کند:
[HttpGet]
public IActionResult RegisterUser(string returnUrl)
اکنون نیاز است اطلاعات Provider و ProviderUserId را نیز در اینجا دریافت کرد. به همین جهت ViewModel زیر را به برنامه اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class RegistrationInputModel
    {
        public string ReturnUrl { get; set; }
        public string Provider { get; set; }
        public string ProviderUserId { get; set; }

        public bool IsProvisioningFromExternal => !string.IsNullOrWhiteSpace(Provider);
    }
}
سپس با داشتن اطلاعات FindUserFromExternalProvider که آن‌را در قسمت الف اصلاح کردیم، اگر خروجی آن null باشد، یعنی کاربری که از سمت تامین کننده‌ی هویت خارجی به برنامه‌ی ما وارد شده‌است، دارای اکانتی در سمت IDP نیست. به همین جهت او را به صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت می‌کنیم. همچنین پس از پایان کار ثبت نام نیاز است مجددا به همینجا، یعنی متد Callback که فراخوان FindUserFromExternalProvider است، بازگشت:
namespace DNT.IDP.Controllers.Account
{
    [SecurityHeaders]
    [AllowAnonymous]
    public class ExternalController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            var result = await HttpContext.AuthenticateAsync(IdentityServer4.IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme);
            var returnUrl = result.Properties.Items["returnUrl"] ?? "~/";

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user = AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims);
                
                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new { returnUrl = returnUrl });
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration" ,
                    new { returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId });
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
در اینجا نحوه‌ی اصلاح اکشن متد Callback را جهت هدایت یک کاربر جدید به صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات مورد نیاز IDP را مشاهده می‌کنید.
returnUrl ارسالی به اکشن متد RegisterUser، به همین اکشن متد جاری اشاره می‌کند. یعنی کاربر پس از تکمیل اطلاعات و اینبار نال نبودن user او، گردش کاری جاری را ادامه خواهد داد.

در ادامه نیاز است امضای متد نمایش صفحه‌ی ثبت نام را نیز بر این اساس اصلاح کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class UserRegistrationController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public IActionResult RegisterUser(RegistrationInputModel registrationInputModel)
        {
            var vm = new RegisterUserViewModel
            {
                ReturnUrl = registrationInputModel.ReturnUrl,
                Provider = registrationInputModel.Provider,
                ProviderUserId = registrationInputModel.ProviderUserId
            };

            return View(vm);
        }
به این ترتیب اطلاعات provider نیز علاوه بر ReturnUrl در اختیار View آن قرار خواهد گرفت. البته RegisterUserViewModel هنوز شامل این خواص اضافی نیست. به همین جهت با ارث بری از RegistrationInputModel، این خواص در اختیار RegisterUserViewModel نیز قرار می‌گیرند:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class RegisterUserViewModel : RegistrationInputModel
    {

اکنون نیاز است RegisterUser.cshtml را اصلاح کنیم:
- ابتدا دو فیلد مخفی دیگر Provider و ProviderUserId را نیز به این فرم اضافه می‌کنیم؛ از این جهت که در حین postback به سمت سرور به مقادیر آن‌ها نیاز داریم:
<inputtype="hidden"asp-for="ReturnUrl"/>
<inputtype="hidden"asp-for="Provider"/>
<inputtype="hidden"asp-for="ProviderUserId"/>
- با توجه به اینکه کاربر از طریق یک تامین کننده‌ی هویت خارجی وارد شده‌است، دیگر نیازی به ورود کلمه‌ی عبور ندارد. به همین جهت خاصیت آن‌را در ViewModel مربوطه به صورت Required تعریف نکرده‌ایم:
@if (!Model.IsProvisioningFromExternal)
{
    <div>
        <label asp-for="Password"></label>
        <input type="password" placeholder="Password"
               asp-for="Password" autocomplete="off">
    </div>
}
مابقی این فرم ثبت نام مانند قبل خواهد بود.

پس از آن نیاز است اطلاعات اکانت خارجی این کاربر را در حین postback و ارسال اطلاعات به اکشن متد RegisterUser، ثبت کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class UserRegistrationController : Controller
    {
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public async Task<IActionResult> RegisterUser(RegisterUserViewModel model)
        {
    // ...
            
            if (model.IsProvisioningFromExternal)
            {
                userToCreate.UserLogins.Add(new UserLogin
                {
                    LoginProvider = model.Provider,
                    ProviderKey = model.ProviderUserId
                });
            }

            // add it through the repository
            await _usersService.AddUserAsync(userToCreate);

// ...
        }
    }
که اینکار را با مقدار دهی UserLogins کاربر در حال ثبت، انجام داده‌ایم.
همچنین در ادامه‌ی این اکشن متد، کار لاگین خودکار کاربر نیز انجام می‌شود. با توجه به اینکه پس از ثبت اطلاعات کاربر نیاز است مجددا گردش کاری اکشن متد Callback طی شود، این لاگین خودکار را نیز برای حالت ورود از طریق تامین کننده‌ی خارجی، غیرفعال می‌کنیم:
if (!model.IsProvisioningFromExternal)
{
    // log the user in
    // issue authentication cookie with subject ID and username
    var props = new AuthenticationProperties
    {
        IsPersistent = false,
        ExpiresUtc = DateTimeOffset.UtcNow.Add(AccountOptions.RememberMeLoginDuration)
    };
    await HttpContext.SignInAsync(userToCreate.SubjectId, userToCreate.Username, props);
}

بررسی ورود به سیستم توسط دکمه‌ی External Login -> Windows

پس از این تغییرات، اکنون در حین ورود به سیستم (تصویر ابتدای بحث در قسمت فعالسازی اعتبارسنجی ویندوزی)، گزینه‌ی External Login -> Windows را انتخاب می‌کنیم. بلافاصله به صفحه‌ی ثبت‌نام کاربر هدایت خواهیم شد:


همانطور که مشاهده می‌کنید، IDP اکانت ویندوزی جاری را تشخیص داده و فعال کرده‌است. همچنین در اینجا خبری از ورود کلمه‌ی عبور هم نیست.
پس از تکمیل این فرم، بلافاصله کار ثبت اطلاعات کاربر و هدایت خودکار به برنامه‌ی MVC Client انجام می‌شود.
در ادامه از برنامه‌ی کلاینت logout کنید. اکنون در صفحه‌ی login مجددا بر روی دکمه‌ی Windows کلیک نمائید. اینبار بدون پرسیدن سؤالی، لاگین شده و وارد برنامه‌ی کلاینت خواهید شد؛ چون پیشتر کار اتصال اکانت ویندوزی به اکانتی در سمت IDP انجام شده‌است.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.

یک نکته: برای آزمایش برنامه جهت فعالسازی Windows Authentication بهتر است برنامه‌ی IDP را توسط IIS Express اجرا کنید و یا اگر از IIS Express استفاده نمی‌کنید، نیاز است UseHttpSys فایل program.cs را مطابق توضیحات «یک نکته‌ی تکمیلی: UseHttpSys و استفاده‌ی از HTTPS»  فعال کنید.
مطالب
روش‌هایی برای بهبود تجربه‌ی کاربری صفحات لاگین و ثبت نام
عموما زمانیکه به طراحی صفحه‌ی لاگین و یا ثبت نام می‌رسیم، ورودی کلمه‌ی عبور را با "type="password علامتگذاری می‌کنیم و ... همین! فارغ از اینکه در سال‌های اخیر، مرورگرها چه امکانات قابل توجهی را در جهت غنی سازی همین یک ورودی ویژه، تدارک دیده‌اند تا کار ثبت نام و یا ورود به یک سایت و برنامه را ساده‌تر و امن‌تر کنند.


کمک به مرورگر، در جهت تمایز بین صفحات ورود و ثبت نام

مرورگرهای جدید قادرند برای صفحه‌ی لاگین، پر کردن خودکار فیلدهای نام کاربری و کلمه‌ی عبور و برای صفحه‌ی ثبت نام، تولید خودکار کلمات عبور قوی، به همراه به‌خاطر سپاری آن‌را ارائه دهند. برای فعال سازی یک چنین قابلیت‌های ویژه‌ای، نیاز است تا یک سری ویژگی را به فیلدهای ورود کلمات عبور اضافه کرد:
الف) نیاز است autocomplete را به نحو صحیحی مقدار دهی کرد:
- اگر مقدار آن مساوی new-password درنظر گرفته شود، یعنی صفحه‌ی جاری، صفحه‌ی ثبت نام است و نیاز است تا تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر و بخاطر سپاری آن فعال شوند.


- اگر مقدار آن مساوی current-password درنظر گرفته شود، یعنی صفحه‌ی جاری، صفحه‌ی لاگین است و کاربر نیاز دارد تا کلمه‌ی عبوری را که پیشتر در حین ثبت نام و یا حتی لاگین موفق قبلی وارد کرده‌است، بتواند به سادگی از طریق password manager مرورگر دریافت کند.


ب) بنابراین تا اینجا روش تمایز بین فیلدهای پسورد صفحات لاگین و ثبت نام مشخص شد. اما در مورد نام کاربری چطور؟
برای این حالت فقط کافی است مقدار autocomplete را به username تنظیم کرد تا مرورگر بداند که چگونه باید اطلاعات password manager خودش را به صورت خودکار تامین کند. البته "autocomplete="username در اصل برای معرفی ایمیل‌ها طراحی شده‌است، اما در استفاده‌های برنامه‌های کاربردی ما، جهت معرفی مقدار نام کاربری که کاربر قرار است توسط آن به برنامه وارد شود، کفایت می‌کند.


سفارشی سازی تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر

عنوان شد که اگر مقدار autocomplete در صفحات ثبت نام، به مقدار new-password تنظیم شود، یک چنین فیلد ورودی به صورت خودکار به همراه قابلیت ویژه‌ی «تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر» نیز خواهد بود. می‌توان این ابزار توکار مرورگرها را نیز سفارشی سازی کرد و بر روی نحوه‌ی تولید کلمات عبور آن تاثیر گذاشت:
<input type="password" autocomplete="new-password" 
  passwordrules="required: upper; required: lower; required: digit; 
                 minlength: 25; allowed: [-().&@?'#,/&quot;+]; max-consecutive: 2">
برای اینکار از ویژگی passwordrules استفاده می‌شود. برای مثال تنظیمات فوق به این معنا هستند:
- کلمه‌ی عبور تولیدی توسط مرورگر باید حداقل به همراه یک عدد، یک حرف بزرگ و یک حرف کوچک باشد.
- حداقل 25 حرف باشد.
- استفاده‌ی از حروف ویژه‌ی -().&@?'#,/"+ در آن مجاز است.
- حداکثر تعداد حروف مشابه متوالی آن باید 2 حرف باشد.


نیاز به خاموش کردن تصحیح‌های هوشمند مرورگرها

مرورگرها می‌توانند برای مثال حروف ابتدای عبارت وارد شده را به صورت خودکار تبدیل به کلمات بزرگ کنند و یا حتی با استفاده از واژه نامه‌ها، اطلاعات ورودی را تصحیح کنند. یک چنین قابلیتی نباید برای فلیدهای کلمات عبور فعال باشد. به همین جهت ضروری است این فلیدها با ویژگی‌های "autocapitalize="off و "autocorrect="off مزین شوند.


کمک به مرورگرها در جهت تعویض کلمات عبور ضعیف و فاش شده‌!

برای نمونه مرورگر کروم به همراه قسمتی است که بر اساس password manager توکار خودش و اطلاعات فاش شده‌ی بر روی اینترنت، عنوان می‌کند که کدامیک از کلمات عبور شما دیگر امن نیستند و بهتر است آن‌ها را عوض کنید. این صفحه را می‌توانید در آدرس ویژه‌ی chrome://settings/passwords مرورگر کروم مشاهده کنید.


نکته‌ی مهم اینجا است که این مرورگر، دکمه‌ی Change password و لینکی را نیز به سایت و برنامه‌ی مدنظر، برای تعویض کلمه‌ی عبور ارائه می‌دهد و این لینک، قالب ثابت و ویژه‌ای دارد: https://example.com/.well-known/change-password
یعنی هموار کاربر را به آدرس ثابت well-known/change-password. در سایت شما هدایت می‌کند و در این حالت بهتر است یک route ویژه‌ی خاص آن‌را تعریف کرده و کاربر را به صورت خودکار به صفحه‌ی اصلی تعویض کلمه‌ی عبور، برای مثال به آدرس فرضی https://example.com/settings/change-password به صورت خودکار هدایت کنید.

یک نمونه مثال این هدایت خودکار در یک برنامه‌ی ASP.NET Core به صورت زیر است:
app.UseEndpoints(endpoints =>
{
  // TODO: Add it to your app!
  // Improves chrome://settings/passwords page by managing `Change password` button next to a password.
  endpoints.MapGet("/.well-known/change-password",
                   context =>
                   {
                     // `/.well-known/change-password` address will be called by the `Change password` button of the Chrome.
                     // Now our Web-API app redirects the user to the `/change-password` address of the App.
                      context.Response.Redirect("/change-password", true);
                      return Task.CompletedTask;
                    });
  endpoints.MapRazorPages();
  // ...
});
مطالب
کار با اسناد در RavenDb 4، ثبت و ویرایش
اگر تا بحال با بانک‌های NoSql کار کرده و لذت برده‌اید، به شما پیشنهاد میکنم حتما RavenDb را هم امتحان کنید، تا لذت استفاده از NoSql را چندین برابر حس کنید! RavenDb یک بانک اطلاعاتی NoSql از نوع DocumentStore است که به‌صورت متن باز توسعه داده می‌شود و مخزن کد آن در Github موجود است. از ویژگی‌های بارز RavenDb نسبت به سایر DocumentStoreها، Transactional بودن میباشد و در نسخه‌ی 4 بصورت کامل از Net Core. پشتیبانی میکند. برای آشنایی بیشتر با NoSql میتوانید از مقالات موجود در گروه NoSql استفاده کنید و برای آشنایی با RavenDb از دوره ای که در سایت وجود دارد استفاده نمایید(دوره مربوط به نسخه‌ی 3.5 می‌باشد).
از بارز‌ترین ویژگی‌های NoSqlها توانایی آن‌ها در ذخیره‌ی اطلاعات، بدون توجه به اسکیمای آن هاست؛ پس هر نوع مدلی که ما برای ذخیره اطلاعات نرم افزار تعریف میکنیم، فقط برای درک بهتر ما هست و بس!

با این مقدمه مدل‌های زیر را برای شروع کار داریم:
Public Class User
{
        public string Id { get; set; }
        public string PhoneNumber { get; set; }
        public Dictionary<string, App> Apps { get; set; }
}
public class App
{
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public string UserName { get; set; }
        public List<string> Roles { get; set; }
        public List<String> Messages { get; set; }
        public String AdressId { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; } = true;
        [JsonIgnore]
        public string DisplayName => $"{FirstName} {LastName}";
}

در این مدل، هر کاربر با یک شماره تماس میتواند در چندین برنامه ثبت شود و اطلاعات او در هر برنامه هم میتواند متفاوت باشد.
برای اتصال به RavenDb، به DocumentStore و برای ارسال درخواست‌ها به سمت سرور، به DocumentSession نیاز داریم. نمونه سازی DocumentStore هزینه‌بر بوده و باید در طی اجرای نرم افزار فقط یکبار(Singleton) نمونه سازی شود. DocumentSession بسیار سبک بوده و باید به ازای هر درخواست که به سمت سرور RavenDb ارسال میگردد یک بار نمونه سازی شده و بعد از آن نابود شود. پس برای استفاده در ASP.NET Core به این پیاده سازی در Startup میرسیم:
services.AddSingleton<IDocumentStore>(serviceProvider =>
{
      var store = new DocumentStore()
      {
            Urls = new[] { "http://192.168.1.10:8080" },
            Database = "AccountingSystem",
      }.Initialize();
      return store;
});

services.AddScoped<IAsyncDocumentSession>(serviceProvider =>
{
      var store = serviceProvider.GetRequiredService<IDocumentStore>();
      return store.OpenAsyncSession();
});

حال در تمام بخش‌های نرم افزار می‌توانیم DocumentSession استفاده کنیم.
برای ذخیره سازی مدل در RavenDb از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var user = new User
{
      PhoneNumber = user.PhoneNumber
};
user.Apps.Add(appCode, new ActiveApp
{
       FirstName = "عبدالصالح",
       LastName = "کاشانی",
       UserName = abdossaleh,
       IsActive = true,
       RolesId = new List<string>{"Admin"}
});
await _documentSession.StoreAsync(user);
await _documentSession.SaveChangesAsync()

این ساده‌ترین کاری هست که میتوانیم انجام دهیم. بلافاصله بعد از استفاده از متد StoreAsync و بدون رفت و برگشتی به سرور، ویژگی Id برای user مقداردهی می‌شود و توضیح این رفتار هم پیشتر گفته شده است. با فراخوانی متد SaveChangesAsync تغییرات اتفاق افتاده در DocumentSession برای ذخیره سازی به سمت سرور ارسال می‌شوند. بله! الگوی Repository و UnitOfWork.
حال برای دریافت همین مدل، در صورتیکه Id آن را در اختیار داشته باشیم، از متد LoadAsync استفاده میکنیم.
var user = await _documentSession.LoadAsync<User>("Users/131-A");
با لود شدن کاربر، این Entity تحت نظر قرار میگیرد و اگر تغییری در هر کدام از ویژگی‌های آن صورت گیرد و متد SaveChangesAsync فراخوانی شود، کل مدل برای به‌روزرسانی به سمت سرور ارسال میشود. کل مدل و این به معنای بار اضافی در شبکه هست. البته در مدل‌های کوچک بهتر است که همین کار را انجام دهیم. ولی در اینجا به عمد مدلی را انتخاب کرده‌ایم که اطلاعات زیادی را در خود نگهداری میکند و ارسال تمام آن به ازای یک تغییر کوچک به صرفه نیست! خوشبختانه RavenDb برای حل این مشکل امکانات جالبی را در اختیار ما قرار داده که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

Patching
به معنای تغییر دادن قسمتی از سند که شامل تغییر مقادیر، اضافه یا حذف یک ویژگی، ایجاد تغییرات در لیست و ... می‌باشد. با استفاده از متدهای Patch سند، میتوانیم بدون نیاز به لود سند و تغییر و ذخیره آن، قسمتی از سند را ویرایش کنیم. عملیات Patch، سمت سرور اجرا می‌شوند. برای مثال برای تغییر شماره تماس، از متد زیر استفاده می‌کنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.PhoneNumber
      , "09131110000");
که مدلی را که میخواهیم تغییر دهیم، به همراه نوع ویژگی مورد نظر برای تغییر، دریافت میکند و بعد از آن، به ترتیب Id سند مورد نظر، ویژگی مورد نظر برای اعمال تغییر و مقدار را میگیرد و با فراخوانی SaveChangesAsync این تغییرات اعمال می‌شوند. نکته‌ای که باید توجه کنید این است که اگر مدلی را لود کردید و در فیلدهای آن تغییری ایجاد نموده‌اید، دیگر نمیتوانید از Patch یا Defer (توضیح داده میشود) استفاده کنید. به عبارت دیگر در هر درخواست یا باید از سیستم Tracking خود RavenDb استفاده کنید و یا از Patching!
برای اضافه کردن یک آیتم به لیست،  از Patch بصورت زیر استفاده میکنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.Apps["59"].RolesId
      , r => r.Add("Admin"));

برای اضافه کردن مقداری به یک مقدار عددی در RavenDb، از متد Increment بصورت زیر استفاده میکنیم:
 _documentSession.Advanced.Increment<User, int>("Users/131-A", x => x.TestProp, 10);
متد Patch برای کارهای ساده‌ی اینچنین بسیار کاربردی می‌باشد؛ ولی برای کارهای پیشرفته‌تر کارآیی ندارد. به همین دلیل متد Defer در کنار آن معرفی شده‌است که فوق العاده کاربردی ولی اصطلاحا non-typed است و تحت نظارت Compiler نیست. برای مثال اضافه کردن یک مقدار به Dictionary ما، از طریق Patch امکان ندارد. اما اینکار با استفاده از متد Defer و کدهای JavaScript به‌سادگی زیر می‌باشد:
_documentSession.Advanced.Defer(new PatchCommandData("Users/131-A", null,
                              new PatchRequest()
                              {
                                    Script = $@"this.Apps[args.appCode] = args.app",
                                    Values =
                                         {
                                              {"appCode", appCode},
                                              {"app", new ActiveApp
                                                   {
                                                        FirstName = "عبدالصالح",
                                                        LastName = "کاشانی",
                                                        UserName = abdossaleh,
                                                        RolesId = new List<string>{"Admin"}
                                                    }
                                              }
                                          }
                              }, null));
متد Defer شناسه‌ی سند مورد نظر را گرفته و اسکریپت ما را با آرگومان‌های ارسالی، بر روی سند اعمال میکند. Defer دسترسی کاملی را به ما برای تغییر در سند میدهد. برای نمونه میتوانیم آیتمی را به مکان خاصی از لیست اضافه کنیم (برای کوتاه‌تر شدن اسکریپت‌ها فقط بخش Script و Value را ذکر میکنم):
Script = "this.Apps[args.app].Roles.splice(args.index,0,args.role)",
Values =
        {
            {
                "index": 1 // مکانی که میخواهیم عملیات انجام شود
                "app", 59
                "role", "User"
            }
        }
this در اینجا به سند جاری اشاره میکند.
از همین روش میتوانیم برای ویرایش کردن یک آیتم هم استفاده کنیم. برای مثال اگر مقدار 0 را در متد splice به یک تغییر دهیم، عملیات ویرایش صورت می‌گیرد (در واقع حذف آیتم در مکان index و درج آیتم جدید در همان مکان):
splice(args.index,1,args.role)
و برای حذف تمام آیتم‌های لیست جز یک آیتم خاص، از کد زیر استفاده میکنیم:
Script = @"this.Roles= this.Apps[args.app].Roles.filter(role=> role != args.role);",
        Values =
        {
            {"app", 59}
            {"role", "User"}
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید به راحتی می‌توانیم کدهای جاوا اسکریپتی خود را در Defer استفاده کنیم. اما این قدرت زیاد، امکان اشتباه در کدهای ما را زیاد میکند چرا که تحت کنترل کامپایلر نیست.
مطالب
کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server
ورود سیستم‌های ORM مانند EF تحولی عظیم در در مباحث کار و تغییرات بر روی داده‌ها یا Data Manipulation بود. به طور خلاصه اصلی‌ترین هدف یک ORM، ایجاد فرامین شیء گرا به جای فرامین رابطه‌ای است؛ ولی در این بین نکات دیگری هم مد نظر گرفته شده‌است که یکی از آن‌ها پشتیبانی از چندین دیتابیس هست تا توسعه گران از یک سیستم واحد جهت اتصال به همه‌ی دیتابیس‌ها استفاده کنند و نیازی به دانش اضافه و سیستم جداگانه‌ای برای هر دیتابیس نباشد؛ مانند ADO که در دات نت به چندین دسته نقسیم شده بود و هم اینکه در صورتی که تمایلی به تغییر دیتابیس در آینده داشتید، کدها برای توسعه باز باشند و نیازی به تغییر سیستم نباشد.
ولی اگر کمی بیشتر به دنیای واقعی وارد شویم گاهی اوقات نیاز است که تنها بر روی یک دیتابیس فعالیت کنیم و یک دیتابیس نیاز است تا حد ممکن بهینه طراحی شود تا کارآیی بانک در حال حاضر و به خصوص در آینده تا حدی تضمین شود.
من همیشه در مورد EF یک نظری داشتم و آن اینست که با اینکه یک ORM، یک هدف مهم را در نظر دارد و آن اینست که تا حد ممکن استانداردهایی را که بین تمامی دیتابیس‌ها مشترک است، رعایت کند، ولی باز قابل قبول است اگر بگوییم که کاربران EF انتظار داشته باشند تا اطلاعات بیشتری در مورد sql server در آن نهفته باشد. از یک سو هر دو محصول مایکروسافت هستند و از سوی دیگر مطمئنا توسعه گران محصولات دات نت بیش از هر چیزی به sql server نگاه ویژه‌تری دارند. پس مایکروسافت در کنار حفظ آن ویژگی‌های مشترک، باید به حفظ استانداردهای جدایی برای sql server هم باشد.

تعدادی از برنامه نویسان در هنگام ایجاد Domain Model کم لطفی‌های زیادی را می‌کنند که یکی از آن‌ها عدم کنترل نوع داده‌های خود است. مثلا برای رشته‌ها هیچ محدودیتی را در نظر نمی‌گیرند. شاید در سمت کلاینت اینکار را انجام می‌دهند؛ ولی نکته‌ی مهم در طرف دیتابیس است که چگونه تعریف می‌شود. در این حالت (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود که به معنی اشاره به منطقه دوگیگابایتی از اطلاعات است. در نکات بعدی، قصد داریم این مرحله را یک گام به جلوتر پیش ببریم و آن هم ایجاد نوع داده‌های بهینه‌تر در Sql Server است.

نکته مهم: بدیهی است که تغییرات زیر، ORM شما را تنها به sql server مقید می‌کند که بعدها در صورت تغییر دیتابیس نیاز به حذف موارد زیر را خواهید داشت؛ در غیر اینصورت به مشکل عدم ایجاد دیتابیس برخواهید خورد.

اولین مورد مهم بحث تاریخ و زمان است؛ وقتی ما یک نوع داده را تنها DateTime در نظر بگیریم، در Sql Server هم همین نوع داده وجود دارد و انتخاب میشود. ولی اگر شما واقعا نیازی به این نوع داده نداشته باشید چطور؟ در حال حاضر من بر روی یک برنامه‌ی کارخانه کار میکنم که بخش کارمندان و گارگران آن سه داده زمانی زیر را شامل می‌شود:
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public DateTime HireDate { get; set; }
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }

حال به جدول زیر نگاه کنید که هر نوع داده چه مقدار فضا را به خود اختصاص می‌دهد:
  SmallDateTime   4 بایت
  DateTime  8 بایت
  DateTime2  6 تا 8 بایت
  DateTimeOffset   8 تا 10 بایت
  Date  3 بایت
  Time  3 تا 5 بایت

از این جدول چه می‌فهمید؟ با یک نگاه می‌توان فهمید که ساختار بالای من باید 24 بایت گرفته باشد؛ برای ساختاری که هم تاریخ و هم زمان (ساعت) را پشتیبانی می‌کند. ولی با نگاه دقیق‌تر به نام پراپرتی‌ها این نکته روشن می‌شود که ما یک گپ Gap (فضای بیهوده) داریم چون زمان تولد، استخدام و ترک سازمان اصلا نیازی به ساعت ندارند و همان تاریخ کافی است. یعنی نوع Date با حجم کلی 9 بایت؛ که در نتیجه 15 بایت صرفه جویی در یک رکورد صورت خواهد گرفت.

پس کد بالا را به شکل زیر تغییر می‌دهم:

          [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime BirthDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime HireDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }
خصوصیت Column از نسخه 4.5دات نت فریم ورک اضافه شده و در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema قرار گرفته است.
نوع‌هایی که در بالا با سایز متغیر هستند، به نسبت دقتی که برای آن تعیین می‌کنید، سایز می‌گیرند. مثل (time(0 که 3 بایت از حافظه را می‌گیرد. در صورتی که time معرفی کنید، به جای اینکه از شیء DateTime استفاده کنید، از شی Timespan استفاده کنید، تا در پشت صحنه از نوع داده time استفاده کند. در این حالت حداکثر حافظه یعنی 5 بایت را برخواهد داشت و بهترین حالت ممکن این هست که نیاز خود را بسنجید و خودتان دقت آن را مشخص کنید. دو شکل زیر نحوه‌ی تعریف نوع زمان را مشخص می‌کنند. یکی حالت پیش فرض و دیگری انتخاب دقت:
     public class Testtypes
    {
           public TimeSpan CloseTime { get; set; }
            public TimeSpan CloseTime2 { get; set; }
    }
   public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.CloseTime2).HasPrecision(3);
        }
    }
در تکه کد بالا همه از نوع time تعریف می‌شوند ولی در خصوصیت شماره یک نهایت استفاده از نوع تایم یعنی (time(7 مشخص می‌شود. ولی در خصوصیت بعدی چون در کانفیگ دقت آن را مشخص کرده‌ایم از نوع (time(3 تعریف می‌شود.

مورد دوم در مورد داده‌های اعشاری است:
بسیاری از برنامه نویسان تا آنجا که دیده‌ام از نوع float و single و double برای اعداد اعشاری استفاده می‌کنند ولی باید دید که در آن سمت دیتابیس، برای این نوع داده‌ها چه اتفاقی می‌افتد. نوع float در دات نت، با نوع single برابری میکند؛ هر دو یک نام جدا دارند، ولی در واقع یکی هستند. عموما برنامه نویسان به طور کلی بیشتر از همان single استفاده می‌کنند و برای انتساب برای این دو نوع هم حتما باید حرف f را بعد از عدد نوشت:
float flExample=23.2f;
باید توجه کنید که اگر مثلا float انتخاب کردید، تصور نکنید که همان float در دیتابیس خواهد بود. این دو متفاوت هستند تبدیلات به شکل زیر رخ می‌دهد:
//real
public float FloatData { get; set; }
//real
public Single SingleData { get; set; }
//float
public double DoubleData { get; set; }
  همه نوع‌های بالا اعداد اعشاری هستند که به صورت تقریبی و به صورت نماد اعشاری ذخیره می‌گردند و برای به دست آوردن مقدار ذخیره شده، هیچ تضمینی نیست همان عددی که وارد شده است بازگردانده شود. اگر تا به حال در برنامه هایتان به چنین مشکلی برنخوردید دلیلش اعداد اعشاری کوچک بوده است. ولی با بزرگتر شدن عدد، این تفاوت به خوبی دیده می‌شود. 
حالا اگر بخواهیم اعداد اعشاری را به طور دقیق ذخیره کنیم، مجبور به استفاده از نوع decimal هستیم. در دات نت آنچنان محدودیتی بر سر استفاده‌ی از آن نداریم. ولی در سمت سرور داده‌ها بهتر هست برای آن تدابیری اندیشیده شود. هر عدد دسیمال از دقت و مقیاس تشکیل می‌شود. دقت آن تعداد ارقامی است که در عدد وجود دارد و مقیاس آن تعداد ارقام اعشاری است. به عنوان مثال عدد زیر دقتش 7 و مقیاسش 3 است:
4235.254
در صورتی که عدد اعشاری را به دسیمال نسبت دهیم باید حرف m را بعد از عدد وارد کنیم:
decimal d1=4545.112m;
برای اعداد صحیح نیازی نیست.
برای تعیین نوع دسیمال از  fluent api استفاده می‌کنیم:
modelBuilder.Entity<Class>().Property(object => object.property).HasPrecision(7, 3);
کد زیر برای خصوصیت شماره یک، دقت 18 و مقیاس 2 را در نظر می‌گیرد و دومین خصوصیت طبق آنچه که برایش تعریف کرده ایم دقت 7 و مقیاس 3 است:
     public class Testtypes
    {
        public Decimal Decimal1 { get; set; }
        public Decimal Decimal2 { get; set; }

     }

 public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.Decimal2).HasPrecision(7, 3);
        }
    }

مورد سوم مبحث رشته هاست
:
کدهای زیر را مطالعه فرمایید:
[StringLength(25)]
public string FirstName { get; set; }

[StringLength(30)]
[Column(TypeName = "varchar")]
public string EnProductTitle { get; set; }


public string ArticleContent { get; set; }
[Column(TypeName = "varchar(max)")]
public string ArticleContentEn { get; set; }
اولین رشته بالا (نام) را به محدوده‌ای از کاراکترها محدود کرده‌ایم. به طور پیش فرض تمامی رشته‌ها به صورت nvarchar در نظر گرفته می‌شوند. بدین ترتیب در رشته نام کوچک (nvarchar(25 در نظر گرفته خواهد شد. حال اگر بخواهیم فقط حروف انگلیسی پشتیبانی شوند، مثلا نام فنی کالا را بخواهید وارد کنید، بهتر هست که نوع آن به طرز صحیحی تعریف شود که در کد بالا با استفاده از خصوصیت Column نوع varchar را معرفی می‌کنم. بدین ترتیب تعریف نهایی نوع به شکل (varchar(30 خواهد بود. استفاده از fluentApi‌ها هم در این رابطه به شکل زیر است:
this.Property(e => e.EnProductTitle).HasColumnType("VARCHAR").HasMaxLength(30);
برای مواردی که محدوده‌ای تعریف نشود (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود مانند پراپرتی ArticleContent بالا. ولی اگر قصد دارید فقط حروف اسکی پشتیبانی گردند، مثلا متن انگلیسی مقاله را نیز نگه می‌دارید بهتر هست که نوع آن بهیته‌ترین حالت در نظر گرفته شود که برای پراپرتی ArticleContentEn نوع (varchar(MAX تعریف کرده‌ایم. 
همانطور که گفتیم پیش فرض رشته‌ها nvarchar است، در صورتی که دوست دارید این پیش فرض را تغییر دهید روش زیر را دنبال کنید:
modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.HasColumnType("varchar"));


//=========== یا

modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.IsUnicode(false));


جهت تکمیل بحث نیز هر کدام از متغیرهای عددی در سی شارپ معادل نوع‌های زیر در Sql Server هستند:
//tinyInt
public byte Age { get; set; }

//smallInt
public Int16 OldInt { get; set; }

//int
public int Int32 { get; set; }

//Bigint
public Int64 HighNumbers { get; set; }

مطالب
پیاده سازی PWA در Angular
امروزه طراحی اپلیکیشن‌های موبایل بخش زیادی از جامعه را در برگرفته است و روز به روز در حال توسعه میباشند. موازی با رشد روز افزون و نیاز بیشتر به این اپلیکیشن‌ها فریمورک‌های زیادی نیز  ابداع شده اند. از جمله این فریم ورک‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

Ionic  , react native , flutter , xamarin ….

دیگر لازم نیست برای طراحی اپلیکیشن خود حتما از زبان‌های native  استفاده کنید. بیشتر فریم ورک‌های معرفی شده جاوا اسکریپتی میباشند.

 
مزایای نوشتن یک اپلیکیشن با  فریم ورک‌ها:

1-  نوشتن کد به مراتب آسانتر است.
۲- چون اکثر فریم ورک‌ها، فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی هستند، سرعت بالایی هنگام run کردن برنامه دارند ولی در build آخر و خروجی نهایی بر روی پلتفرم، این سرعت کندتر می‌شود.
۳- cossplatform بودن. با طراحی یک اپلیکیشن برای یک پلتفرم می‌توان همزمان برای پلتفرم‌های دیگر خروجی گرفت.


معایب:

۱- برنامه نویس را محدود  میکند.
۲- سرعت اجرای پایینی دارد.
۳- حجم برنامه به مراتب بالاتر میباشد.
۴- از منابع سخت افزاری بیشتری استفاده می‌کند.

اگر شما هم میخواهید از فریم ورک‌ها برای طراحی اپلیکیشن استفاده کنید در اینجا  می‌توانید اطلاعات بیشتری را درباره هر کدام از فریم ورک‌ها ببینید. هر کدام از این فریم ورک‌ها دارای مزایا معایب و همچنین رزومه کاری خوب می‌باشند. بیشتر فریم ورک‌های بالا در رندر آخر، همان کد native را تولید می‌کنند؛ مثلا اگر برنامه‌ای را با react native بنویسید، میتوانید همان برنامه را بر روی اندروید استودیو و کد native بالا بیارید. توضیحات  بالا مقایسه فریم ورک‌های Cross Platform با زبان‌های native بود. اما در این مقاله قصد آشنایی با تکنولوژی جدیدی را داریم که شما را قادر می‌سازد یک وب اپلیکیشن را با آن طراحی کنید.


 pwa چیست؟

pwa مخفف Progressive Web Apps است و یک تکنولوژی برای طراحی وب اپلیکیشن‌های تحت مرورگر میباشد. شما با pwa میتوانید اپلیکیشن خود را بر روی پلتفرم‌های مختلفی اجرا کنید، طوری که کاربران متوجه نشوند با یک صفحه‌ی وبی دارند کار میکنند. شاید شما هم فکر کنید این کار را هم میتوان با html ,css و responsive کردن صفحه انجام داد! ولی اگر بخواهید کاربر متوجه استفاده‌ی از یک صفحه‌ی وبی نشود، باید حتما از pwa استفاده کنید! برای مثال یک صفحه‌ی وبی معمولی حتما باید در بستر اینترنت اجرا شود، ولی با pwa با یکبار وصل شدن به اینترنت و کش کردن داده‌ها، برای بار دوم دیگر نیازی به اینترنت ندارد و میتواند به صورت offline  کار کند. شما حتی با pwa می‌توانید اپلیکیشن را در background اجرا کنید و notification ارسال کنید.


مزیت pwa

۱- یکی از مزیت‌های مهم pwa، حالت offline آن میباشد که حتی با قطع اینترنت، شما میتوانید همچنان با اپلیکیشن کار کنید.
۲- با توجه به اینکه شما در حقیقت با یک صفحه‌ی وبی کار میکنید، دیگر نیازی به دانلود و نصب ندارید.
۳- امکان به‌روز رسانی کردن، بدون اعلام کردن نسخه جدید.
۴- از سرعت بسیار زیادی برخوردار است.
۵- چون pwa از پروتکل https استفاده می‌کند، دارای امنیت بالایی میباشد.


معایب

۱- محدود به مرورگر می‌باشد.
۲- هرچند امروزه اکثر مرورگر‌ها pwa را پشتیبانی میکنند، ولی در بعضی از مرورگر‌ها و مرورگر‌های با ورژن پایین، pwa پشتیبانی نمیشود.
3- نمیتوان یک برنامه‌ی مبتنی بر os را نوشت و محدود به مرورگر میباشد


چند نکته درباره pwa

1- برای pwa  لزومی ندارد حتما از فریم ورک‌های spa استفاده کنید. شما از هر فریم ورک Client Side ای می‌توانید استفاده کنید.
۲- چون صفحات شما در پلتفرم‌های مختلف و با صفحه نمایش‌های مختلفی اجرا می‌شود، باید صفحات به صورت کاملا responsive شده طراحی شوند.
۳- باید از پروتکل https استفاده کنید.

ما در این مقاله از فریم ورک angular  استفاده  خواهیم کرد.

قبل از شروع، با شیوه کار pwa آشنا خواهیم شد. یکی از قسمت‌های مهم  Service Worker ،pwa میباشد که از جمله کش کردن، notification فرستادن و اجرای پردازش‌ها در پس زمینه را بر عهده دارد.


با توجه به شکل بالا، Service Worker مانند یک لایه‌ی نرم افزاری مابین کلاینت و سرور قرار دارد که درخواست‌های داده شده از کلاینت را در صورت اتصال به اینترنت، ارسال کرده و مجددا response را برگشت میدهد‌. اگر به هر دلیلی اینترنت قطع باشد، درخواست به صورت آفلاین به کش مرورگر که توسط proxy ساخته شده است، فرستاده میشود و response را برگشت میدهد.


چند نکته  در رابطه با Service Worker

- نباید برای  نگهداری داده global از Service Worker استفاد کرد. برای استفاده از داده‌های Global میتوان از Local Storage یا IndexedDB استفاده کرد.
- service worker  به dom دسترسی ندارند.


 سناریو

 قبل از شروع، سناریوی پروژه را تشریح خواهیم کرد. رکن اصلی یک برنامه‌ی وب، UI آن میباشد و قصد داریم کاربران را متوجه کار با یک صفحه‌ی وبی نکنیم. قالبی که ما در این مثال در نظر گرفتیم خیلی شبیه به یک اپلیکیشن پلتفرم اندرویدی میباشد. یک کاربر با کشیدن منوی کشویی میتواند گزینه‌های خود را انتخاب نمایند. اولین گزینه‌ای که قصد پیاده سازی آن را داریم، ثبت کاربران میباشد. بعد از ثبت کاربران در یک Component جدا، کاربران را در یک جدول نمایش خواهیم داد.


 قبل از شروع لازم است به چند نکته زیر توجه کرد

1-  سرویس crud را به صورت کامل در پروژه قرار خواهیم داد، ولی چون از حوصله‌ی مقاله خارج است، فقط ثبت کاربران و نمایش کاربران را پیاده سازی خواهیم کرد.
2 - هر اپلیکیشنی قطعا نیاز به یک وب سرویس دارد که واسط بین دیتابیس و اپلیکیشن باشد. ولی ما چون در این مثال به عنوان front end کار قصد طراحی  اپلیکیشن را داریم، برای حذف back end از firebase استفاده خواهیم کرد و مستقیما از انگولار به دیتابیس firebase کوئری خواهیم زد.


 شروع به کار

پیش نیاز‌های یک پروژه‌ی انگیولاری را بر روی سیستم خود فراهم کنید. ما در این مثال از یک template آماده انگیولاری استفاده خواهیم کرد. پس برای اینکه با جزئیات و طراحی ui درگیر نشویم، از لینک github پروژه را دریافت کنید.
سپس وارد root پروژه شوید و با دستور زیر پکیج‌های پروژه را نصب کنید:
 npm install
پس از نصب پکیج‌ها، با دستور ng serve، پروژه را اجرا کنید.

پس از اجرا باید خروجی بالا را داشته باشید. می‌خواهیم یکی از قابلیت‌های pwa را بررسی کنیم. بر روی صفحه کلیک راست کرده و وارد inspect شوید. وارد تب Application  شوید و Service Worker را انتخاب کنید.
 


قبل از اینکه کاری را انجام دهید، چند بار صفحه را refresh کنید! صفحه بدون هیچ تغییری refresh میشود. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید.
این بار صفحه No internet به معنی قطع بودن اینترنت نمایش داده میشود و شما دیگر نمی‌توانید بر روی اپلیکیشن خود فعالیتی داشته باشید! 


نصب pwa  بر روی پروژه

برای اضافه کردن pwa به پروژه وارد ریشه‌ی پروژه شوید و دستور زیر را وارد کنید:
 ng add @angular/PWA
پس از  اجرای دستور بالا، تغییراتی در پروژه لحاظ میشود از جمله در فایل‌هایindex.html,app-module,angular.json، همچنین یک پوشه‌ی جدید به نام icons در assets و دو فایل جیسونی زیر به روت پروژه اضافه شده‌اند:
 Manifest.json : اگر محتویات فایل را مشاهده کرده باشید، شامل تنظیمات فنی وب اپلیکیشن می‌باشد؛ از جمله Home Screen Icon و نام وب اپلیکیشن و سایر تنظیمات دیگر.
 Nsgw-config.json : این فایل نسبت به فایل manifest فنی‌تر میباشد و بیشتر به کانفیگ مد آفلاین و کش کردن مرتبط میشود. در ادامه با این فایل بیشتر کار داریم.

بعد از نصب pwa  بر روی پروژه، همه تنظیمات به صورت خودکار انجام می‌شود. البته می‌توانید تنظیمات مربوط به کش کردن داده‌ها را به صورت پیشرفته‌تر کانفیگ کنید.


  اجرا کردن وب اپلیکیشن

 برای اجرا کردن و نمایش خروجی از وب اپلیکیشن، ابتدا باید از پروژه build گرفت. با استفاده از دستور زیر از پروژه خود build بگیرید:
 ng build -- prod
سپس  با دستور زیر وارد پوشه‌ای که فایل‌های Build  شده در آن قرار دارند، شوید:
 cd dist/Web Application  Pwa
بعد با دستور زیر برنامه را اجرا کنید:
 Http-server -o
اگر چنانچه با دستور بالا به خطا برخوردید، با دستور زیر پکیج npm آن را نصب کنید:
 npm i http-server
اگر تا به اینجای کار درست پیش رفته باشید، پروژه را بدون هیچ تغییری مشاهده خواهیم کرد. inspect گرفته و وارد تب Application شوید. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید! اینبار برنامه بدون هیچ مشکلی کار میکند. حتی شما میتوانید در کنسول، برنامه را به صورت کامل stop کنید.


برسی فایل Nsgw-config.json 

وارد فایل Nsgw-config.json شوید: 

"$schema": "./node_modules/@angular/service-worker/config/schema.json",
  "index": "/index.html",
  "assetGroups": [
    {
      "name": "app",
      "installMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/favicon.ico",
          "/index.html",
          "/*.css",
          "/*.js"
        ]
      }
    }, {
      "name": "assets",
      "installMode": "lazy",
      "updateMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/assets/**",
          "/*.(eot|svg|cur|jpg|png|webp|gif|otf|ttf|woff|woff2|ani)"
        ]
      }

    }
  ],
  "dataGroups": [
    {
      "name": "api-performance",
      "urls": [
        "https://api/**"
      ],
      "cacheConfig": {
        "strategy": "performance",
        "maxSize": 100,
        "maxAge": "3d"
      }
    }
  ]
}
 این فایل مربوط به کش کردن داده‌ها میباشند و میتواند شامل چند object زیر باشد. مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد:
  ۱- assetGroups : کش کردن اطلاعات مربوط به اپلیکیشن
  ۲- Index : کش کردن  فایل مربوط به index.html
  ۳-  assetGroups : کش کردن فایل‌های مربوط به asset، شامل فایل‌های js، css  و  غیره
  ۴- dataGroups : این object مربوط به وقتی است که برنامه در حال اجرا است. میتوان داده‌های در حال اجرای اپلیکیشن را کش کرد. داده‌ی در حال اجرا میتواند شامل فراخوانی apiها باشد. برای مثال فرض کنید شما در حالت کار کردن online با اپلیکیشن، لیستی از اسامی کاربران را از api گرفته و نمایش میدهید. وقتی دفعه‌ی بعد در حالت offline  اپلیکیشن را باز کنیم، اگر api را کش کرده باشیم، اپلیکیشن داده‌ها را از کش فراخوانی میکند. این عمل درباره post کردن داده‌ها هم صدق میکند.

خود dataGroups شامل چند object زیر میباشد:
  ۱- name :  یک نام انتخابی برای Groups  میباشد.
 ۲- urls  : شامل آرایه‌ای از آدرس‌ها میباشد. میتوان آدرس یک دومین را همراه با کل apiها به صورت زیر کش کرد:
"https://api/**"
۳- cacheConfig  : که شامل
  ۱- maxSize  : حداکثر تعداد کش‌های مربوط به Groups .
  ۲- maxAge  : حداکثر  lifetime مربوط به کش.
  ۳- strategy  : که میتواند یکی از مقادیر freshness به معنی Network-First یا performance  به معنی Cache-First باشد.


 پیاده سازی پیغام نمایش به‌روزرسانی جدید وب اپلیکیشن

در اپلیکیشن‌های native  وقتی به‌روزرسانی جدیدی برای app اعلام میشود، در فروشگاهای اینترنتی پیغامی مبنی بر به‌روزرسانی جدید app برای کاربران ارسال میشود که کاربران میتوانند app خود را به‌روزرسانی کنند. ولی در pwa تنها با یک رفرش صفحه میتوان اپلیکیشن را به جدیدترین امکانات به‌روزرسانی کرد! برای اینکه بتوانیم با هر تغییر، پیغامی را جهت به‌روزرسانی نسخه یا هر  پیغامی دیگری را نمایش دهیم، از کد زیر استفاده میکنم:
if(this.swUpdate.isEnabled)
    {
      this.swUpdate.available.subscribe(()=> {

        if(confirm("New Version available.Load New Version?")){
          window.location.reload();
        }
      })
    }


وصل شدن به دیتابیس

برای اینکه بتوانیم یک وب اپلیکیشن کامل را طراحی کنیم، قطعا نیاز به دیتابیس داریم. برای دیتابیس از firebase استفاده میکنیم. قبل از شروع، وارد سایت firebase  شوید. پس از لاگین، بر روی Add Project کلیک کنید. بعد از انتخاب نام مناسب، create Project را انتخاب کنید. ساختار دیتابیس‌های firebase  شبیه nosqlها می‌باشد و بر پایه‌ی json کار میکنند. پس از ساخت پروژه و دریافت کد جاواسکریپتی زیر شروع به طراحی فیلد‌های دیتابیس خواهیم کرد.


در منوی سمت چپ، بر روی database کلیک کنید و یک دیتابیس را در حالت test mode  ایجاد نماید. سپس یک collection را به نام user ایجاد کرده و فیلد‌های زیر را به آن اضافه کنید:
Age :number
Fullname :string
Mobile : string
مرحله‌ی بعد، config پروژه‌ی انگیولاری میباشد. وارد  vscode شوید و با دستور زیر پکیج firebase را اضافه کنید:
  npm install --save firebase @angular/fire
سپس وارد appmodule شوید و آن‌را به صورت زیر کانفیگ کنید:

@NgModule({
  declarations: [AppComponent, RegisterComponent,AboutComponent, UserListComponent],
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
    HttpClientModule,
    SharedModule,
    AppRoutingModule,
    AngularFireModule.initializeApp(environmentFirebase.firebase),
    AngularFireDatabaseModule,
    ServiceWorkerModule.register('ngsw-worker.js', { enabled: environment.production }),
  ],
  providers: [FirebaseService],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule {}
خط ۱۰ مربوط به pwa است که هنگام نصب pwa اضافه شده‌است و خط ۸ و مربوط به apiKey فایربیس میباشد. می‌شود گفت environmentFirebase.firebase شبیه  connection string می‌باشد که به صورت زیر کانفیگ شده است:
export const environment ={
   production: true,
   firebase: {
     apiKey: "AIz×××××××××××××××××××××××××××××××××8",
     authDomain: "pwaangular-6c041.firebaseapp.com",
     databaseURL: "https://pwaangular-6c041.firebaseio.com",
     projectId: "pwaangular-6c041",
     storageBucket: "pwaangular-6c041.appspot.com",
     messagingSenderId: "545522081966"
   }

}

FirebaseService در قسمت providers مربوط به سرویس crud میباشد. اگر وارد فایل مربوطه شوید، چند عمل اصلی به صورت زیر در آن پیاده سازی شده است:

import { Injectable } from '@angular/core';
import { Observable } from 'rxjs';
import * as firebase from 'firebase';
import { AngularFireDatabase } from '@angular/fire/database';
import { HttpClient } from '@angular/common/http';
import { map } from 'rxjs/operators';
import { ThrowStmt } from '@angular/compiler';
@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class FirebaseService {

  ref = firebase.firestore().collection('users');
  constructor(public db: AngularFireDatabase,public _http:HttpClient) { 
 
  }

  getUsers(): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.onSnapshot((querySnapshot) => {
        let User = [];
        querySnapshot.forEach((doc) => {
          let data = doc.data();
          User.push({
            key: doc.id,
            fullname: data.fullname,
            age: data.age,
            mobile: data.mobile
          });
        });
        observer.next(User);
      });
    });
  }

  getUser(id: string): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).get().then((doc) => {
        let data = doc.data();
        observer.next({
          key: doc.id,
          title: data.title,
          description: data.description,
          author: data.author
        });
      });
    });
  }

  postUser(user): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      
      this.ref.add(user).then((doc) => {
        observer.next({
          key: doc.id,
        });
      });
    });
  }

  updateUser(id: string, data): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).set(data).then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

  deleteUser(id: string): Observable<{}> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).delete().then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

getDataOnApi(){
  return this._http.get('https://site.com/api/General/Getprovince')
  .pipe(
      map((res: Response) => {
return res;

      })
  );
}

getOnApi(){
  return  this._http.get("https://site.com/api/General/Getprovince",).pipe(
    map((response:any) => {
       
return  response
    } )
    );
}
}
اگر دقت کرده باشید، خیلی شبیه به کد نویسی سمت سرور میباشد.

با دستورات زیر میتوانید مجددا پروژه را اجرا کنید:
ng build --prod
cd dist/Pwa-WepApp
Http-server -o


تست وب اپلیکیشن بر روی پلتفرم‌های مختلف

برای اینکه بتوانیم خروجی وب اپلیکیشن را بر روی پلتفرم‌های مختلفی تست کنیم، میتوانیم آن را آپلود کرده و مثل یک سایت اینترنتی، با وارد کردن دومین، وارده پروژه شد. ولی کم هزینه‌ترین راه، استفاده از ابزار ngrok میباشد. میتوانید توسط این مقاله پروژه خودتان در لوکال بر روی https سوار کنید.

نکته! توجه کنید apiهای مربوط به firebase را نمیتوان کش کرد.


کد‌های مربوط به این قسمت را میتوانید از این repository دریافت کنید .
مطالب دوره‌ها
ساخت یک Mini ORM با AutoMapper
Mini ORM‌ها برخلاف ORMهای کاملی مانند Entity framework یا NHibernate، کوئری‌های LINQ را تبدیل به SQL نمی‌کنند. در اینجا کار با SQL نویسی مستقیم شروع می‌شود و مهم‌ترین کار این کتابخانه‌ها، نگاشت نتیجه‌ی دریافتی از بانک اطلاعاتی به اشیاء دات نتی هستند. خوب ... AutoMapper هم دقیقا همین کار را انجام می‌دهد! بنابراین در ادامه قصد داریم یک Mini ORM را به کمک AutoMapper طراحی کنیم.


کلاس پایه AdoMapper

public abstract class AdoMapper<T> where T : class
{
    private readonly SqlConnection _connection;
 
    protected AdoMapper(string connectionString)
    {
        _connection = new SqlConnection(connectionString);
    }
 
    protected virtual IEnumerable<T> ExecuteCommand(SqlCommand command)
    {
        command.Connection = _connection;
        command.CommandType = CommandType.StoredProcedure;
        _connection.Open();
 
        try
        {
            var reader = command.ExecuteReader();
            try
            {
                return Mapper.Map<IDataReader, IEnumerable<T>>(reader);
            }
            finally
            {
                reader.Close();
            }
        }
        finally
        {
            _connection.Close();
        }
    }
 
    protected virtual T GetRecord(SqlCommand command)
    {
        command.Connection = _connection;
        _connection.Open();
        try
        {
            var reader = command.ExecuteReader();
            try
            {
                reader.Read();
                return Mapper.Map<IDataReader, T>(reader);
            }
            finally
            {
                reader.Close();
            }
        }
        finally
        {
            _connection.Close();
        }
    }
 
    protected virtual IEnumerable<T> GetRecords(SqlCommand command)
    {
        command.Connection = _connection;
        _connection.Open();
        try
        {
            var reader = command.ExecuteReader();
            try
            {
                return Mapper.Map<IDataReader, IEnumerable<T>>(reader);
            }
            finally
            {
                reader.Close();
            }
        }
        finally
        {
            _connection.Close();
        }
    }
}
در اینجا کلاس پایه Mini ORM طراحی شده را ملاحظه می‌کنید. برای نمونه قسمت GetRecords آن مانند مباحث استاندارد ADO.NET است. فقط کار خواندن و همچنین نگاشت رکوردهای دریافت شده از بانک اطلاعاتی به شیء‌ایی از نوع T توسط AutoMapper انجام خواهد شد.


نحوه‌ی استفاده از کلاس پایه AdoMapper

در کدهای ذیل نحوه‌ی ارث بری از کلاس پایه AdoMapper و سپس استفاده از متدهای آن‌را ملاحظه می‌کنید:
public class UsersService : AdoMapper<User>, IUsersService
{
    public UsersService(string connectionString)
        : base(connectionString)
    {
    }
 
    public IEnumerable<User> GetAll()
    {
        using (var command = new SqlCommand("SELECT * FROM Users"))
        {
            return GetRecords(command);
        }
    }
 
    public User GetById(int id)
    {
        using (var command = new SqlCommand("SELECT * FROM Users WHERE Id = @id"))
        {
            command.Parameters.Add(new SqlParameter("id", id));
            return GetRecord(command);
        }
    }
}
در این مثال نحوه‌ی تعریف کوئری‌های پارامتری نیز در متد GetById به نحو متداولی مشخص شده‌است. کار نگاشت حاصل این کوئری‌ها به اشیاء دات نتی را AutoMapper انجام خواهد داد. نحوه‌ی کار نیز، نگاشت فیلد f1 به خاصیت f1 است (هم نام‌ها به هم نگاشت می‌شوند).


تعریف پروفایل مخصوص AutoMapper

ORMهای تمام عیار، کار نگاشت فیلدهای بانک اطلاعاتی را به خواص اشیاء دات نتی، به صورت خودکار انجام می‌دهند. در اینجا همانند روش‌های متداول کار با AutoMapper نیاز است این نگاشت را به صورت دستی یکبار تعریف کرد:
public class UsersProfile : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        this.CreateMap<IDataRecord, User>();
    }
 
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
و سپس در ابتدای برنامه آن‌را به AutoMapper معرفی نمود:
Mapper.Initialize(cfg => // In Application_Start()
{
    cfg.AddProfile<UsersProfile>();
});


سفارشی سازی نگاشت‌های AutoMapper

فرض کنید کلاس Advertisement زیر، معادل است با جدول Advertisements بانک اطلاعاتی؛ با این تفاوت که در کلاس تعریف شده، خاصیت TitleWithOtherName تطابقی با هیچکدام از فیلدهای بانک اطلاعاتی ندارد. بنابراین اطلاعاتی نیز به آن نگاشت نخواهد شد.
public class Advertisement
{
    public int Id { set; get; }
    public string Title { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
 
    public string TitleWithOtherName { get; set; }
}
برای رفع این مشکل می‌توان حین تعریف پروفایل مخصوص Advertisement، آن‌را سفارشی سازی نیز نمود:
public class AdvertisementsProfile : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        this.CreateMap<IDataRecord, Advertisement>()
            .ForMember(dest => dest.TitleWithOtherName,
                       options => options.MapFrom(src =>
                            src.GetString(src.GetOrdinal("Title"))));
    }
 
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
در اینجا پس از تعریف نگاشت مخصوص کار با IDataRecordها، عنوان شده‌است که هر زمانیکه به خاصیت TitleWithOtherName رسیدی، مقدارش را از فیلد Title دریافت و جایگزین کن.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.