مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت سوم
همانطور که در مطلب قبلی گفتم، در این مطلب قرار است به WAS بپردازیم؛ در دنباله متن قبلی گفتیم که دومین وظیفه WWW Service این است: موقعی‌که یک درخواست جدید در صف درخواست‌ها وارد شد، به اطلاع WAS برساند.

WAS یا Windows Process Activation Service
در نسخه 7 به بعد، WAS مدیریت پیکربندی application pool و پروسه‌های کارگر را به جای WWW Service به عهده گرفته است. این مورد شما را قادر می‌سازد تا همان پیکربندی که برای Http در نظر گرفته‌اید، بر روی درخواست هایی که Http نیستند هم اعمال کنید. همچنین موقعی که سایت شما نیازی به درخواست‌های Http ندارد می‌توانید WAS را بدون WWW Service راه اندازی کنید. به عنوان یک مثال فرض کنید شما یک وب سرویس WCF را از طریق WCF Listener Adapter مدیریت می‌کنید و احتیاجی به درخواست‌های نوع Http listener ندارید و http.sys کاری برای انجام ندارد پس نیازی هم به راه اندازی www service نیست.

پیکربندی مدیریتی در WAS
در زمان شروع کار IIS، سرویس WAS اطلاعاتی را از فایل ApplicationHost.config می‌خواند و آن‌ها را به دست listener adapter‌های مربوطه می‌رساند و lsitener adapter‌ها ارتباط بین WAS و listener‌های مختلف را در IIS، برقرار می‌کنند. آداپتورها اطلاعات لازم را از WAS می‌گیرند و به listener‌های مربوطه انتقال می‌دهند تا listener‌ها بر اساس آن تنظیمات یا پیکربرندی‌ها، به درخواست‌ها گوش فرا دهند.
در مورد WCF ، ابتدا WAS تنظیمات را برای آداپتور WCF که NetTcpActivator نام دارد ارسال کرده و این آداپتور بر اساس آن  listener مربوطه را پیکربندی کرده تا به درخواست هایی که از طریق پروتوکل net.tcp می‌رسد گوش فرا دهد.
لیست زیر تعدادی از اطلاعاتی را که از فایل پیکربندی می‌خواند و ارسال می‌کند را بیان کرده است:
  • Global configuration information 
  • Protocol configuration information for both HTTP and non-HTTP protocols
  • Application pool configuration, such as the process account information 
  • Site configuration, such as bindings and applications 
  • Application configuration, such as the enabled protocols and the application pools to which the applications belong 
نکته پایانی اینکه اگر فایل ApplicationHost.config  تغییری کند، WAS یک اعلان دریافت کرده و اطلاعات آداپتورها را به روز می‌کند.

مدیریت پروسه‌ها Process Managment
گفتیم که مدیریت پول و پروسه‌های کارگر جزء وظایف این سرویس به شمار می‌رود. موقعی که یک protocol listener درخواستی را دریافت می‌کند، WAS چک می‌کند که آیا یک پروسه کارگر در حال اجراست یا خیر. اگر application pool پروسه‌ای داشته باشد که در حال سرویس دهی به درخواست هاست، آداپتور درخواست را به پروسه کارگر ارسال می‌کند. در صورتی که پروسه‌ای در application pool در حال اجرا نباشد، WAS یک پروسه جدید را آغاز می‌کند و آداپتور درخواست را به آن پاس می‌کند.
نکته: از آنجایی که WAS هم پروسه‌های http و هم non-http را مدیریت می‌کند، پس میتوانید از یک applicatio pool برای چندین protocol استفاده کنید. به عنوان مثال شما یکی سرویس XML دارید که می‌توانید از آن برای سرویس دهی به پروتوکل‌های Http و net.tcp بهره بگیرید.

ماژول‌ها در IIS
قبلا مقاله ای در مورد module‌ها با نام "کمی در مورد httpmoduleها" قرار داده بودیم که بهتر است برای آشنایی بیشتر، به آن رجوع کنید. به غیر از وب کانفیگ که برای معرفی ماژول‌ها استفاده می‌کردیم ، میتوانید به صورت گرافیکی و دستی هم این کار را انجام بدهید. ابتدا یک پروژه class library ایجاد کرده و ماژول خود را بنویسید و سپس آن را به یک dll تبدیل کنید و dll را در شاخه bin که این شاخه در ریشه وب سایتتان قرار دارد کپی کنید. سپس در IIS قسمت module گزینه Add را انتخاب کنید و در قسمت اول نامی برای آن و در قسمت بعدی دقیقا همان قوانین type که در وب کانفیگ مشخص می‌کردید را مشخص کنید: Namespace.ClassName
گزینه invoke only for requests to asp.net and manage handlers را هم تیک بزنید. کار تمام است.

ماژول‌های کد ماشین یا  native
این ماژول‌ها به صورت پیش فرض به سیستم اضافه شده‌اند و در صورتی که میخواهید جایگزینی به منظور خصوصی سازی انجام دهید آن‌ها را پاک کنید و ماژول جدید را اضافه کنید.

جدول ماژول‌های HTTP
نام ماژول
توضیحات
نام فایل منبع
CustomErrorModule  موقعی که هنگام response، کد خطایی تولید می‌گردد، پیام خطا را پیکربندی و سپس ارسال می‌کند.  Inetsrv\Custerr.dll 
 HttpRedirectionModule   تنظمیات redirection برای درخواست‌های http را در دسترس قرار می‌دهد.  Inetsrv\Redirect.dll 
 ProtocolSupportModule   انجام عملیات مربوط به پروتوکل‌ها بر عهده این ماژول است؛ مثل تنظیم کردن قسمت هدر برای response.  Inetsrv\Protsup.dll 
 RequestFilteringModule   این ماژول از IIS 7.5 به بعد اضافه شد. درخواست‌ها را فیلتر می‌کند تا پروتوکل و رفتار محتوا را کنترل کند.  Inetsrv\modrqflt.dll 
 WebDAVModule   این ماژول از IIS 7.5 به بعد اضافه شد. امنیت بیشتر در هنگام انتشار محتوا روی HTTP SSL  Inetsrv\WebDAV.dll 

ماژول‌های امنیتی
نام ماژول  توضیحات  نام فایل منبع 
 AnonymousAuthenticationModule  موقعی که هیچ کدام از عملیات authentication  با موفقیت روبرو نشود، عملیات  Anonymous authentication انجام می‌شود.  Inetsrv\Authanon.dll 
 BasicAuthenticationModule   عمل ساده و اساسی authentication  را انجام می‌دهد.  Inetsrv\Authbas.dll 
 CertificateMappingAuthenticationModule   انجام عمل Certificate Mapping authentication  در Active Directory  Inetsrv\Authcert.dll
 
 DigestAuthenticationModule   Digest authentication   Inetsrv\Authmd5.dll 
 IISCertificateMappingAuthenticationModule  همان Certificate Mapping authentication  ولی اینبار با IIS Certificate .  Inetsrv\Authmap.dll 
 RequestFilteringModule   عملیات اسکن URL از قبیل نام صفحات و دایرکتوری‌ها ، توع verb و یا کاراکترهای مشکوک و خطرآفرین  Inetsrv\Modrqflt.dll 
 UrlAuthorizationModule   عمل URL authorization   Inetsrv\Urlauthz.dll 
 WindowsAuthenticationModule   عمل NTLM integrated authentication   Inetsrv\Authsspi.dll 
 IpRestrictionModule   محدود کردن IP‌های نسخه 4 لیست شده در IP Security در قسمت پیکربندی  Inetsrv\iprestr.dll 
 

ماژول‌های محتوا
 نام ماژول  توضیحات نام فایل منبع
 CgiModule   ایجاد پردازش‌های (Common Gateway Interface (CGI به منظور ایجاد خروجی response  Inetsrv\Cgi.dll 
 DefaultDocumentModule   تلاش برای ساخت یک سند پیش فرض برای درخواست هایی که دایرکتوری والد ارسال می‌شود  Inetsrv\Defdoc.dll 
 DirectoryListingModule   لیست کردن محتوای یک دایرکتوری  Inetsrv\dirlist.dll 
 IsapiModule   میزبانی فایل های ISAPI Inetsrv\Isapi.dll
 IsapiFilterModule   پشتیبانی از فیلتر های ISAPI  Inetsrv\Filter.dll 
 ServerSideIncludeModule   پردازش کدهای include شده سمت سرور  Inetsrv\Iis_ssi.dll 
 StaticFileModule   ارائه فایل‌های ایستا  Inetsrv\Static.dll 
 FastCgiModule   پشتبانی از CGI  Inetsrv\iisfcgi.dll 

ماژول‌های فشرده سازی
 DynamicCompressionModule  فشرده سازی پاسخ response با gzip  Inetsrv\Compdyn.dll   
 StaticCompressionModule   فشرده سازی محتوای ایستا  Inetsrv\Compstat.dll 

ماژول‌های کش کردن
 FileCacheModule  تهیه کش در مد کاربری برای فایل‌ها.    Inetsrv\Cachfile.dll 
 HTTPCacheModule   تهیه کش مد کاربری و مد کرنل برای http.sys  Inetsrv\Cachhttp.dll 
 TokenCacheModule   تهیه کش مد کاربری بر اساس جفت نام کاربری و یک token که توسط  Windows user principals تولید شده است.   Inetsrv\Cachtokn.dll 
 UriCacheModule   تهیه یک کش مد کاربری از اطلاعات URL  Inetsrv\Cachuri.dll 

ماژول‌های عیب یابی و لاگ کردن
 CustomLoggingModule  بارگزاری ماژول‌های خصوصی سازی شده جهت لاگ کردن  Inetsrv\Logcust.dll
 FailedRequestsTracingModule   برای ردیابی درخواست‌های ناموفق  Inetsrv\Iisfreb.dll 
 HttpLoggingModule   دریافت اطلاعات  و پردازش وضعیت http.sys برای لاگ کردن  Inetsrv\Loghttp.dll 
 RequestMonitorModule   ردیابی درخواست هایی که در حال حاضر در پروسه‌های کارگر در حال اجرا هستند و گزارش اطلاعاتی در مورد وضعیت اجرا و کنترل رابط برنامه نویسی کاربردی.  Inetsrv\Iisreqs.dll 
 TracingModule   گزارش رخدادهای Microsoft Event Tracing for Windows یا به اختصار ETW  Inetsrv\Iisetw.dll 

ماژول‌های مدیریتی و نظارتی بر کل ماژول‌ها
 ManagedEngine   مدیرتی بر ماژول‌های غیر native که در پایین قرار دارند. Microsoft.NET\Framework\v2.0.50727\webengine.dll
 ConfigurationValidationModule  اعتبارسنجی خطاها، مثل موقعی که برنامه در حالت integrated اجرا شده و ماژول‌ها یا هندلرها در system.web تعریف شده‌اند. Inetsrv\validcfg.dll 
از IIS6 به بعد در حالت integrated و ماقبل، در حالت کلاسیک می‌باشند. اگر مقاله ماژول ها را خوانده باشید می‌دانید که تعریف آن‌ها در وب کانفیگ در بین این دو نسخه متفاوت هست و رویداد سطر آخر در جدول بالا این موقعیت را چک می‌کند و اگر به خاطر داشته باشید با اضافه کردن یک خط اعتبارسنجی آن را قطع می‌کردیم. در مورد هندلرها هم به همین صورت می‌باشد.
به علاوه ماژول‌های native بالا، IIS این امکان را فراهم می‌آورند تا از ماژول‌های کد مدیریت شده (یعنی CLR) برای توسعه توابع و کارکرد IIS بهره مند شوید:
 ماژول توضیحات   منبع
 AnonymousIdentification   مدیریت منابع تعیین هویت برای کاربران ناشناس مانند asp.net profile System.Web.Security.AnonymousIdentificationModule  
 DefaultAuthentication   اطمینان از وجود شی Authentication در context مربوطه  System.Web.Security.DefaultAuthenticationModule 
 FileAuthorization   تایید هویت کاربر برای دسترسی به فایل درخواست  System.Web.Security.FileAuthorizationModule 
 FormsAuthentication   با این قسمت که باید کاملا آشنا باشید؛ برای تایید هویت کاربر  System.Web.Security.FormsAuthenticationModule 
OutputCache  مدیریت کش  System.Web.Caching.OutputCacheModule 
 Profile   مدیریت پروفایل کاربران که تنظیماتش را در یک منبع داده‌ای چون دیتابیس ذخیره و بازیابی می‌کند.  System.Web.Profile.ProfileModule 
 RoleManager   مدیریت نقش و سمت کاربران  System.Web.Security.RoleManagerModule 
 Session   مدیریت session ها  System.Web.SessionState.SessionStateModule 
 UrlAuthorization   آیا کاربر جاری حق دسترسی به URL درخواست را دارد؟  System.Web.Security.UrlAuthorizationModule 
 UrlMappingsModule   تبدیل یک Url واقعی به یک Url کاربرپسند  System.Web.UrlMappingsModule 
 WindowsAuthentication  شناسایی و تایید و هویت یک کاربر بر اساس لاگین او به ویندوز   System.Web.Security.WindowsAuthenticationModule 
مطالب
AngularJS #2
بهتر است قبل از این که به ادامه‌ی آموزش بپردازم، دو نکته را متذکر شوم:
1) روند آموزشی این فریمورک از کل به جز است؛ به این معنا که ابتدا تمامی قابلیت‌های اصلی فریمورک را به صورت کلی و بدون وارد شدن به جزئیات بیان می‌کنم و پس از آن، جزئیات را در قالب مثال‌هایی واقعی بیان خواهم کرد.
2) IDE مورد استفاده بنده Visual Studio 2012 است. همچنین از ابتدا پروژه را با ASP.NET MVC شروع می‌کنم. شاید بگویید که می‌شود Angular را بدون درگیر شدن با مباحث ASP.NET MVC بیان کرد؛ اما پاسخ من این است که این مثال‌ها باید قابل پیاده‌سازی در نرم‌افزارهای واقعی باشند و یکی از بسترهای مورد علاقه‌ی من ASP.NET MVC است. اگرچه باز هم تاکید می‌کنم که کلیه‌ی مباحث ذکرشده، برای کلیه‌ی زبان‌های سمت سرور دیگر هم قابل استفاده است و هدف من در اینجا بیان یک سری چالش‌ها در ASP.NET MVC است.

نحوه‌ی دریافت AngularJS
1) NuGet Package Manager
2) دریافت از وب‌سایت angularjs.org

دریافت از طریق Nuget Package Manager
روش ارجح افزودن کتابخانه‌های جانبی در یک پروژه‌ی واقعی، استفاده از NuGet Package Manager است. دلیل آن هم بارها بیان‌شده است از جمله: باخبر شدن از آخرین به‌روزرسانی کتابخانه‌ها، دریافت وابستگی‌های کتاب‌خانه‌ی مورد نظر و نبودن محدودیت تحریم برای دریافت فایل‌ها است.
روش کار هم بسیار ساده است، کافی است که بر روی پروژه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Manage NuGet Packages را انتخاب کنید و با جست جو angularjs نسبت به نصب آن اقدام نمایید.
اگر هم با ابزارهای گرافیکی رابطه‌ی خوبی ندارید، می‌توانید از Package Manager Console فراهم‌شده توسط NuGet استفاده کنید. کافی است در کنسول پاورشل آن عبارت زیر را تایپ کنید:
Install-Package angularjs

پس از نصب angularjs، شاهد تغییراتی در پوشه‌ی Scripts پروژه‌ی خودخواهید بود. تعداد زیادی فایل جاوا اسکریپت که با عبارت angular شروع‌شده‌اند، به این پوشه اضافه شده است. در حال حاضر ما تنها به فایل angular.js نیاز داریم و احتیاجی به فایل‌های دیگر نیست.
همچنین یک پوشه به نام i18n نیز اضافه شده است که برای مباحث Globalization و Internationalization به کار گرفته می‌شود. 
 
دریافت از سایت angularjs.org
برای دریافت Angular از وب سایت رسمی‌اش، به angularjs.org مراجعه کنید؛ اما گویا به دلیل تحریم‌ها این سایت برای IP ایران مسدود شده است (البته افرادی نیز بدون مشکل به آن دسترسی دارند). دکمه‌ی Download را فشار داده و در نهایت کلید دریافت را بزنید. اگر نسخه‌ی کامل آن را دریافت کنید، لیستی از مستندات AngularJS را نیز در فایل دریافتی، خواهید داشت. در هر صورت این روش برای استفاده از angular دریک پروژه‌ی واقعی توصیه نمی‌شود.
پس به عنوان یک best practice، همیشه کتاب‌خانه‌های جانبی را با NuGet دریافت و نصب کنید. رفع موانع تحریم‌ها، یکی از مزایای مهم آن است.
   
پس از دریافت angular،  نوشتن برنامه‌ی معروف Hello, World به وسیله‌ی آن ، می‌تواند بهترین شروع باشد؛ اما اگر اجازه بدهید، نوشتن این برنامه را در قالب توضیح قالب‌های سمت کلاینت انجام دهیم.
   
قالب‌های سمت کلاینت (Client Side Templates)
در برنامه‌های وب چند صفحه‌ای و یا اکثر وب سایت‌های معمول، داده‌ها و کدهای HTML، در سمت سرور اصطلاحا سرهم و مونتاژ شده و خروجی نهایی که HTML خام است به مرورگر کاربر ارسال می‌شود. با یک مثال بیشتر توضیح می‌دهم: در ASP.NET MVC معمولا از لحظه‌ای که کاربر صفحه‌ای را درخواست می‌کند تا زمانی که پاسخ خود را در قالب HTML می‌بیند، این فرآیند طی می‌شود: ابتدا درخواست به Controller هدایت می‌شود و سپس اطلاعات مورد نیاز از پایگاه داده خوانده‌شده و در قالب یک Model به View که یک فایل HTML ساده است، منتقل می‌شود. سپس به کمک موتور نمایشی Razor، داده‌ها در جای مناسب خود قرار می‌گیرند و در نهایت، خروجی که HTML خام است به مرورگر کلاینت درخواست‌کننده ارسال می‌شود تا در مرورگر خود نتیجه را مشاهده نماید. روال کار نیز در اکثر SPA‌های معمول و یا اصطلاحا برنامه‌های AJAX، باکمی تغییر به همین شکل است.
 اما در Angular داستان به شکل دیگری اتفاق می‌افتد؛ Angular قالب HTML و داده‌ها را به صورت جداگانه از سرور دریافت می‌کند و در مرورگر کاربر آن‌ها را سرهم و مونتاژ می‌کند. بدیهی است که در اینجا قالب، یک فایل HTML ساده و داده‌ها می‌تواند به فرم JSON باشد. در نتیجه کار سرور دیگر فراهم کردن قالب و داده‌ها برای کلاینت است و بقیه‌ی ماجرا در سمت کلاینت رخ می‌دهد.
خیلی خوب، مزیت این کار نسبت به روش‌های معمول چیست؟ اگر اجازه بدهید این را با یک مثال شرح دهم:
در بسیاری از سایت ها، ویژگی ای به نام اسکرول نامحدود وجود دارد. در همین سایت نیز دکمه ای با عنوان بیشتر در انتهای لیستی از مطالب، برای مشاهده‌ی ادامه‌ی لیست قرار گرفته است. سعی کنید پس از فشردن دکمه‌ی بیشتر، داده‌های دریافتی از سرور را مشاهده کنید. پس از انجام این کار مشاهده خواهید کرد که پاسخ سرور HTML خام است. اگر تعداد 10 پست از سرور درخواست شود، 10 بار محتوای HTML تکراری نیز دریافت خواهد شد؛ در صورتی که ساختار HTML یک پست هم کفایت می‌کرد و تنها داده‌ها در آن 10 پست متفاوتند؛ چرا که قالب کار مشخص است و فقط به ازای هر پست باید آن داده‌ها در جای مناسب خود قرار داد.
دیدگاه‌های یک پست هم به خوبی با Angular قابل پیاده سازی است. قالب HTML یک دیدگاه را برای angular تعریف کرده و داده‌های مناسب که احتمالا JSON خام است از سرور دریافت شود. نتیجه‌ی این کار هم صرفه جوی در پهنای باند مصرفی و افزایش فوق العاده‌ی سرعت است، همچنین در صورت نیاز می‌توان داده‌ها و قالب‌ها راکش کرد تا مراجعه به سرور به حداقل برسد.
 چگونگی انجام این کار در AngularJs به صورت خلاصه به این صورت است که در angular یک directive به نام ng-repeat تعریف شده است که مانند یک حلقه‌ی foreach برای HTML عمل می‌کند. شما در داخل حلقه، قالب را مشخص می‌کنید و به ازای تعداد داده‌ها، آن حلقه تکرار می‌شود و بر روی داده‌ها پیمایش صورت می‌گیرد.
البته این مثال‌ها فقط دو نمونه از کاربرد این ویژگی در دنیای واقعی بود و مطمئن باشید که در مقالات آینده مثال‌های زیادی از این موضوع را پیاده‌سازی خواهیم کرد.
بهتر است که دیگر خیلی وارد جزئیات نشویم و اولین برنامه‌ی خود را به کمک angularjs بنویسیم. این برنامه، همان برنامه‌ی معروف Hello ,World است؛ اما در این برنامه به جای نوشتن یک Hello, World ساده در صفحه، آن را با ساختار angularjs پیاده‌سازی می‌کنیم.
در داخل ویژوال استادیو یک فایل HTML ساده ایجاد کنید و کد‌های زیر را داخل آن بنویسید.
<!DOCTYPE html>
<html ng-app>
<head>
    <title>Sample 1</title>
</head>
<body>
    <div ng-controller="GreetingController">
        <p>{{greeting.text}}, World!</p>
    </div>

    <script src="../Scripts/angular.js"></script>
    <script>
        function GreetingController($scope) {
            $scope.greeting = {
                text: "Hello"
            };
        }
    </script>
</body>
</html>
سپس فایل فوق را در مرورگر اجرا کنید. بله؛ عبارت Hello, World را مشاهده خواهید کرد. یک بار دیگر خاصیت text  را در scope.greeting$ به hi تغییر بدهید و باز هم نتیجه را مشاهده کنید.
این مثال در نگاه اول خیلی ساده است، اما دنیایی از مفاهیم angular را در بر دارد. شما خواص جدیدی را برای عناصر HTML مشاهده می‌کنید: ng-app، ng-controller، آکلود‌ها و عبارت درون آن و متغیر scope$ به عنوان پارامتر.
حال بیایید ویژگی‌ها و مفاهیم جالب کدهای نوشته شده را بررسی کنیم؛ چرا که فرصت برای بررسی ng-app و بقیه‌ی موارد نا آشنا زیاد است:

- هیچ id و یا class برای عناصر html در نظر گرفته نشده تا با استفاده از آنها، رویدادی را برای عناصر مورد نظر مشخص کنیم.

- وقتی در GreetingController مقدار greeting.text را مشخص کرده ایم، باز هم هیچ رویدادی را صدا نزده و یا مشخص نکرده ایم.

- GreetingController یک کلاس ساده‌ی جاوا اسکریپت (POJO) است و از هیچ چیزی که توسط angular فراهم شده باشد، ارث بری نکرده است.

- اگر به متد سازنده‌ی کلاس GreetingController دقت کنید، متغیر scope$ به عنوان پارامتر تعریف شده است. نکته‌ی جالب این است که ما هیچ گاه به صورت دستی سازنده‌ی کلاس GreetingController را صدا نزده ایم و حتی درون سازنده هم scope$ را ایجاد نکرده ایم؛ پس چگونه توانسته ایم خاصیتی را به آن نسبت داده و برنامه به خوبی کار کند. بهتر است برای پاسخ به این سوال خودتان دست به کار شوید؛ ابتدا نام متغیر scope$ را به نام دلخواه دیگری تغییر دهید و سپس برنامه را اجرا کنید. بله برنامه دیگر کار نمی‌کند. دلیل آن چیست؟ همان طور که گفتم Angular دارای یک سیستم تزریق وابستگی توکار است و در اینجا نیز scope$ به عنوان وابستگی در سازنده‌ی  این کلاس مشخص شده است تا نمونه‌ی مناسب آن توسط angular به کلاس GreetingController ما تزریق شود؛ اما چرا به نام آن یعنی scope$ حساس است؟ به این دلیل که زبان جاوا اسکریپت یک زبان پویا است و نوع در آن مطرح نیست؛ angular مجبور است که از نام پارامترها برای تزریق وابستگی استفاده می‌کند. در مقالات آینده چگونگی عملکرد سیستم تزریق وابستگی angular را به تشریح بیان می‌کنم.

- همچنین همان طور که در مورد قبلی نیز به آن اشاره کردم، ما هیچ گاه خود دستی سازنده‌ی GreetingController را صدا نزدیم و جایی نیز نحوه‌ی صدا زدن آن را مشخص نکرده ایم.

 تا همین جا فکر کنم کاملا برای شما مشخص شده است که ساختار فریمورک Angular با تمامی کتاب خانه‌های مشابه متفاوت است و با ساختاری کاملا اصولی و حساب شده طرف هستیم. همچنین در مقالات آینده توجه شما را به قابلیت‌هایی بسیار قدرتمند‌تر جلب خواهم کرد.
   
MVC ،MVP ، MVVM و یا MVW
 در بخش اول این مقاله، الگوی طراحی پیشنهادی فریمورک Angular را MVC بیان کرده‌ام؛ اما همان طور که گفته بودم AngularJS از انقیاد داده دوطرفه (Two Way Data Binding) نیز به خوبی پشتیبانی می‌کند و به همین دلیل عده ای آن را یک MVVM Framework تلقی می‌کنند. حتی داستان به همین جا ختم نمی‌شود و عده ای آن را به چشم MVP  Framework  نیز نگاه می‌کنند. در ابتدا سایت رسمی AngularJS الگوی طراحی مورد استفاده را MVC بیان می‌نمود ولی در این چند وقت اخیر عنوانش را به MVW Framework تغییر داده است.
MVW مخفف عبارت Model View Whatever هست و کاملا مفهومش مشخص است. Model و View بخش‌های مشترک تمام الگو‌ها بودند و تنها بخش سوم مورد اختلاف توسعه دهندگان بود؛ در نتیجه انتخاب آن را بر عهده‌ی استفاده کننده قرار داده اند و تمام امکانات لازم برای پیاده‌سازی این الگو‌های طراحی را فراهم کرده اند. در طی این مقالات صرف نظر از تمام الگوهای طراحی فوق، من بیشتر بر روی MVC تمرکز خواهم کرد.
الگوی طراحی MVC در سال 1970 به عنوان بخشی از زبان برنامه نویسی Smalltalk معرفی شد و از همان ابتدا به سرعت محبوبیت زیادی در بین محیط‌های توسعه‌ی دسکتاپی از قبیل ++C و Java  که رابط کاربری گرافیکی به نوعی در آن‌ها دخیل است، پیدا کرد.
تفکر MVC این را بیان می‌کند که باید جداسازی واضح و روشنی بین مدیریت داده‌ها (Model)، منطق برنامه (Controller) و نمایش داده‌ها به کاربر (View) وجود داشته باشد و در اصل هدفش جداسازی اجزای رابط کاربری به بخش هایی مجزا است.
     
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چرا باید چنین الگویی را در برنامه‌ها پیاده کرد؟
احتمالا تا کنون از بین برنامه هایی که نوشته اید، رابط کاربری بیشتر از آن‌ها را نیز خودتان مجبور شده اید طراحی کنید؛ به این دلیل که برنامه‌ی شما بدون رابط کاربری قابل اجرا شدن نبوده است. اجرای برنامه‌ی شما منوط به وجود تعدادی دکمه و textbox و ... بوده است و به قولی منطق برنامه به رابط گرافیکی گره خورده بوده است. پس می‌توان گفت که پیاده‌سازی الگوی طراحی وقتی ضرورت پیدا می‌کند که رابط گرافیکی، قسمتی از برنامه‌ی شما را تشکیل دهد.
آیا با وجود زبان‌های طراحی ساده ای مثل HTML و XAML و ... احتیاجی است که برنامه نویس وقت خود را صرف طراحی رابط کاربری کند؟ مسلما خیر، چون دیگر با این امکانات یک طراح هم از پس این کار به خوبی و یا حتی بهتر بر می‌آید. دیگر وظیفه‌ی برنامه نویس نوشتن کد‌های مربوط به منطق برنامه است. کدهایی که بدون UI هم قابل تست شدن باشد و به راحتی بتوان برای آن‌ها آزمون‌های واحد نوشت. برنامه نویس باید این را در نظر بگیرد که UI وجود ندارد و حتی ممکن است هیچ گاه هم ایجاد نشود و  این کد‌ها تبدیل به یک کتابخانه شود و مورد استفاده قرار بگیرد تا در یک برنامه با رابط کاربری گرافیکی.
در MVC، روال عمومی کار به این شکل است که View داده‌ها را از Model دریافت می‌کند و به کاربر نمایش می‌دهد. وقتی که کاربر با کلیک کردن و تایپ کردن با برنامه ارتباط برقرار می‌نماید، Controller به این درخواست‌ها پاسخ می‌دهد و داده‌های موجود در Model را به روز رسانی می‌کند. در نهایت هم Model  تغییرات خود را به View منعکس می‌کند تا View آن چه را که پیش از آن نمایش می‌داده است، تغییر دهد و View را از تغییرات رخ داده آگاه نماید.
اما در برنامه‌های Angular قضیه از چه قرار است؟ در Angular، قالب HTML  یا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم (Document Object Model(DOM معادل View است؛ کلاس‌های جاوا اسکریپتی نقش Controller را دارند؛ و خواص اشیای جاوا اسکریپتی و یا حتی خود اشیا نقش Model را بر عهده دارند.

ساختار بخشیدن به برنامه با استفاده MVC یک مزیت مهم دیگر نیز دارد: ساختار کار کاملا مشخص است و هر کسی نمی‌تواند به صورت سلیقه ای آن را پیاده سازی کند. با یک مثال این موضوع را تشریح می‌کنم: اگر کسی پروژه‌ی بنده را که با ASP.NET MVC نوشتم، بررسی کند، اصلا احساس غریبی نمی‌کند و به راحتی می‌تواند آن را توسعه دهد. دلیل این موضوع این است که ASP.NET MVC یک ساختار مشخص را به توسعه دهندگان اجبار کرده است و هر کسی این ساختار را رعایت کند و با آن آشنا باشد، به راحتی می‌تواند با آن کار کند. توسعه دهنده می‌داندکه من Model را کجا تعریف کرده ام، Controller مربوط به هر View کجاست و در کدام قسمت با پایگاه داده ارتباط برقرار کرده‌ام؛ اما در مورد کد‌های JavaScript و سمت کلاینت چه طور؟ توسعه دهنده ای که می‌خواهد کار من را ادامه بدهد دچار وحشت می‌شود! الگوی مشخصی وجود ندارد؛ معلوم نیست که کجا DOM را دستکاری کرده‌ام، در کدام قسمت با سرور ارتباط برقرار شده و... به قول معروف با یک اسپاگتی کد تمام عیار طرف می‌شود. AngularJS این مشکل را حل نموده و ساختار خاصی را سعی کرده به شما دیکته کند و تا حد ممکن دست شما را نیز باز گذاشته است. جدا از همه‌ی اینها، برنامه‌های مبتنی بر Angular به راحتی نگه داری  و تست می‌شوند و بدون هیچ دغدغه ای آن‌ها را می‌توان توسعه داد.
   
در حاشیه
شاید در هنگام دریافت فایل angularjs و افزودن آن به پروژه‌ی خود شروع به اعتراض کرده اید که نسخه‌ی فشرده شده‌ی آن 87 کیلو بایت حجم دارد در صورتی که این حجم در کتابخانه‌های مشابه ممکن است حتی به 10 کیلوبایت هم نرسد. اگر دقت کرده باشید من در بیان AngularJS از واژه‌ی کتاب خانه استفاده نکردم و فقط از واژه‌ی فریمورک استفاده کردم. بله نمی‌شود angular را با کتاب خانه هایی مقایسه کرد که مهمترین ویژگی خود را Data Binding می‌دانند. AngularJS یک بستر کاری قدرتمند است که تمام راه حل‌های موجود را در خود جمع کرده است. تیم توسعه دهنده‌ی آن هم هیچ ادعایی ندارد و می‌گویند که ما هیچ چیزی را خودمان اختراع نکرده ایم، بلکه راه حل‌های عالی را برگزیدیم، تفکرهای خوب را ارتقا بخشیده و در فریمورک خود استفاده کردیم و حتی از ایده‌های خوب دیگر کتاب خانه‌ها هم استفاده کرده ایم. بنابر این نباید به حجم آن در مقابل توانایی هایی که دارد اعتراض کرد.
   
همچنین به نظر می‌آید که AngularJS یک فریمورک پیچیده است. ولی من همیشه بین پیچیده و پیچیده شده تفاوت قائل می‌شوم. به نظر شخصی خودم Angular به دلیل مشکلات خاص و پیچیده ای که حل می‌کند پیچیده است و پیچیده شده نیست. اگر آن را پیچیده شده حس می‌کنید، تنها دلیلش، نحوه‌ی آموزش دادن بنده است، تمام سعی خود را می‌کنم که مفاهیم را تا حد ممکن ساده بیان کنم و امیدوارم در آینده که با مثال‌های بیشتری روبرو می‌شوید، این مفاهیم به کارتان بیاید.
     
در مقاله‌ی بعدی به مفاهیم انقیاد داده، تزریق وابستگی، هدایت گر‌ها (Directives) و سرویس‌ها در AngularJS می‌پردازم.
  
مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت چهارم - معرفی فرم‌های جدید تعاملی
در قسمت قبل مشاهده کردیم که چگونه می‌توان کل برنامه را به صورت سراسری، تعاملی کرد تا بتوان توسط آن، Blazor Server سنتی را شبیه سازی نمود؛ اما ... آیا واقعا نیاز است چنین کاری را انجام دهیم؟! چون در این صورت از قابلیت‌‌های جدید SSR به همراه Blazor 8x محروم می‌شویم. اگر کل قابلیت‌های تعاملی مورد نیاز ما در حد یک فرم و ارسال اطلاعات آن به سمت سرور است، می‌توان در Blazor 8x هنوز هم در همان حالت SSR قرار گرفت و از فرم‌های جدید تعاملی آن استفاده کرد تا برای پردازش چنین مواردی، نیازی به برقراری اتصال دائم SignalR نباشد. جزئیات نحوه‌ی کار با اینگونه فرم‌ها را در ادامه بررسی می‌کنیم.


امکان تعریف HTML Forms استاندارد در Blazor 8x

فرم‌های استاندارد HTML، پیش از ظهور جاوااسکریپت و SPAها وجود داشتند (دقیقا همان زمانیکه که فقط مفهوم SSR وجود خارجی داشت) و هنوز هم جزء مهمی از اغلب برنامه‌های وب را تشکیل می‌دهند. با ارائه‌ی دات نت 8 و قابلیت server side rendering آن، کامپوننت‌های برنامه، فقط یکبار در سمت سرور رندر شده و HTML ساده‌ی آن‌ها به سمت مرورگر کاربر بازگشت داده می‌شود. در این حالت، فرم‌های استاندارد HTML، امکان دریافت ورودی‌های کاربر و ارسال داده‌های آن‌ها را به سمت سرور میسر می‌کنند (چون دیگر خبری از اتصال دائم SignalR نیست و باید اطلاعات را به همان نحو استاندارد پروتکل HTTP، به سمت سرور Post کرد). در دات نت 8، دو راه‌حل برای کار با فرم‌ها در برنامه‌های Blazor وجود دارد: استفاده از EditForm خود Blazor و یا استفاده از HTML forms استاندارد و ساده، به همان نحوی که بوده و هست.


روش کار با EditForm در برنامه‌های Blazor SSR

البته ما قصد استفاده از فرم‌های ساده‌ی HTML را در اینجا نداریم و ترجیح می‌دهیم که از همان EditForm استفاده کنیم. EditForms در Blazor بسیار مفید بوده و امکان بایند خواص یک مدل را به اجزای مختلف ورودی‌های تعریف شده‌ی در آن میسر می‌کند و همچنین قابلیت‌هایی مانند اعتبارسنجی و امثال آن‌را نیز به همراه دارد (اطلاعات بیشتر). اما چگونه می‌توان از این امکان در برنا‌مه‌های Blazor SSR نیز استفاده کرد؟
برای این منظور، ابتدا مثالی را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم (که بر اساس قالب dotnet new blazor --interactivity Server تهیه شده) و سپس توضیحات آن ارائه خواهد شد:

الف) تهیه یک مدل برای تعریف محل‌های مرتبط با یک سفارش در فایل Models/OrderPlace.cs

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Models;

public record OrderPlace
{
    public Address BillingAddress { get; set; } = new();
    public Address ShippingAddress { get; set; } = new();
}

public class Address
{
    [Required] public string Name { get; set; } = default!;
    public string? AddressLine1 { get; set; }
    public string? AddressLine2 { get; set; }
    public string? City { get; set; }
    [Required] public string PostCode { get; set; } = default!;
}

ب) تهیه‌ی یک کامپوننت Editor برای دریافت اطلاعات آدرس فوق در فایل Components\Pages\Chekout\AddressEntry.razor

@inherits Editor<Models.Address>

<div>
    <label>Name</label>
    <InputText @bind-Value="Value.Name"/>
</div>
<div>
    <label>Address 1</label>
    <InputText @bind-Value="Value.AddressLine1"/>
</div>
<div>
    <label>Address 2</label>
    <InputText @bind-Value="Value.AddressLine2"/>
</div>
<div>
    <label>City</label>
    <InputText @bind-Value="Value.City"/>
</div>
<div>
    <label>Post Code</label>
    <InputText @bind-Value="Value.PostCode"/>
</div>

ج) استفاده از مدل و ادیتور فوق در یک EditForm تغییر یافته برای کار با برنامه‌های Blazor SSR در فایل Components\Pages\Chekout\Checkout.razor

@page "/checkout"

@using Models
@if (!_submitted && PlaceModel != null)
{
    <EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout">
        <DataAnnotationsValidator/>

        <h4>Bill To:</h4>
        <AddressEntry @bind-Value="PlaceModel.BillingAddress"/>

        <h4>Ship To:</h4>
        <AddressEntry @bind-Value="PlaceModel.ShippingAddress"/>

        <button type="submit">Submit</button>
        <ValidationSummary/>
    </EditForm>
}

@if (_submitted && PlaceModel != null)
{
    <div>
        <h2>Order Summary</h2>

        <h3>Shipping To:</h3>
        <dl>
            <dt>Name</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.Name</dd>
            <dt>Address 1</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.AddressLine1</dd>
            <dt>Address 2</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.AddressLine2</dd>
            <dt>City</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.City</dd>
            <dt>Post Code</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.PostCode</dd>
        </dl>
    </div>
}

@code {
    bool _submitted;

    [SupplyParameterFromForm]
    public OrderPlace? PlaceModel { get; set; }

    protected override void OnInitialized()
    {
        PlaceModel ??= GetOrderPlace();
    }

    private void SubmitOrder()
    {
        _submitted = true;
    }

    private static OrderPlace GetOrderPlace() =>
        new()
        {
            BillingAddress = new Address
                             {
                                 PostCode = "12345",
                                 Name = "Test 1",
                             },
            ShippingAddress = new Address
                              {
                                  PostCode = "67890",
                                  Name = "Test 2",
                              },
        };

}
توضیحات:
باید بخاطر داشت که این فرم بر اساس حالت Server Side Rendering در اختیار مرورگر کاربر قرار می‌گیرد. یعنی برای بار اول، یک HTML خالص، در سمت سرور بر اساس اطلاعات آن تهیه شده و بازگشت داده می‌شود و زمانیکه به کاربر نمایش داده شد، دیگر برخلاف Blazor Server پیشین، اتصال SignalR ای وجود ندارد تا قابلیت‌های تعاملی آن‌را مدیریت کند. در این حالت اگر به view source صفحه‌ی جاری رجوع کنیم، چنین خروجی قابل مشاهده‌است:
<form method="post">
   <input type="hidden" name="_handler" value="checkout" />
   <input type="hidden" name="__RequestVerificationToken" value="CfDxxx" />
.
.
.
   <button type="submit">Submit</button>
</form>
یعنی زمانیکه این فرم به سمت سرور ارسال می‌شود، همان HTTP POST استاندارد رخ می‌دهد و برای اینکار، نیازی به اتصال وب‌سوکت SignalR ندارد.
این EditForm تعریف شده، دو قسمت اضافه‌تر را نسبت به EditFormهای نگارش‌های قبلی Blazor دارد:
<EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout">
در اینجا نوع HTTP Method ارسال فرم، مشخص شده و همچنین یک FormName نیز تعریف شده‌است. علت اینجا است که Blazor باید بتواند اطلاعات POST شده و دریافتی در سمت سرور را به کامپوننت متناظری نگاشت کند؛ به همین جهت این نامگذاری، ضروری است.
همانطور که در نحوه‌ی تعریف فرم HTML ای فوق مشخص است، فیلد مخفی handler_، کار متمایز ساختن این فرم را به عهده داشته و از مقدار آن در سمت سرور جهت یافتن کامپوننت متناظر، استفاده خواهد شد.

همچنین برای دریافت و پردازش این اطلاعات در سمت سرور، تنها کافی است خاصیت مرتبط با آن‌را با ویژگی SupplyParameterFromForm مزین کنیم:
[SupplyParameterFromForm]
public OrderPlace? PlaceModel { get; set; }

جریان کاری این فرم به صورت خلاصه به نحو زیر است (که در آن متد OnInitialized دوبار فراخوانی می‌شود و باید به آن دقت داشت):
- در بار اول نمایش این صفحه (با فراخوانی مسیر /checkout در مرورگر)، متد OnInitialized فراخوانی شده و در آن، مقدار شیء PlaceModel نال است.
- بنابراین به متد GetOrderPlace مراجعه کرده و اطلاعاتی را دریافت می‌کند؛ برای مثال، این اطلاعات را از سرویسی می‌خواند.
- پس از پایان هر روال رخدادگردانی در Blazor، در پشت صحنه به صورت خودکار، متد تغییر حالت جاری کامپوننت (متد StateHasChanged) هم فراخوانی می‌شود. این فراخوانی خودکار، باعث رندر مجدد UI آن بر اساس اطلاعات جدید خواهد شد. یعنی قسمت‌های نمایش فرم و نمایش اطلاعات ارسالی، یکبار ارزیابی شده و در صورت برقراری شرط‌ها، نمایش داده می‌شوند.
- در ادامه، کاربر فرم را پر کرده و به سمت سرور POST می‌کند.
- پیش از هر رخ‌دادی، خواص شیء PlaceModel به علت مزین بودن به ویژگی SupplyParameterFromForm، بر اساس اطلاعات ارسالی به سرور، مقدار دهی می‌شوند.
- سپس متد OnInitialized فراخوانی شده و چون اینبار مقدار PlaceModel نال نیست، به متد GetOrderPlace جهت دریافت مقادیر ابتدایی خود مراجعه نمی‌کند. سطر تعریف شده‌ی در متد OnInitialized فقط زمانی سبب مقدار دهی شیء PlaceModel می‌شود که مقدار این شیء، نال باشد (یعنی فقط در اولین بار نمایش صفحه)؛ اما اگر این مقدار توسط پارامتر مزین شده‌ی به SupplyParameterFromForm به علت ارسال داده‌های فرم به سرور، مقدار دهی شده باشد، دیگر به منبع داده‌ی ابتدایی رجوع نمی‌کند.
- چون متد رخ‌دادگردان OnInitialized فراخوانی شده، پس از پایان آن (و فراخوانی خودکار متد StateHasChanged در انتهای آن)، یکبار دیگر کار رندر UI فرم جاری بر اساس اطلاعات جدید، انجام خواهد شد.
- اکنون است که پس از طی این رخ‌دادها، متد رویدادگردان SubmitOrder فراخوانی می‌شود. یعنی زمانیکه این متد فراخوانی می‌شود، شیء PlaceModel بر اساس اطلاعات رسیده‌ی از طرف کاربر، مقدار دهی شده و آماده‌ی استفاده است (برای مثال آماده‌ی ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی؛ با فراخوانی سرویسی در اینجا).
- پس از پایان فراخوانی متد رویدادگردان SubmitOrder، به علت تغییر حالت کامپوننت (و فراخوانی خودکار متد StateHasChanged در انتهای آن)، یکبار دیگر نیز کار رندر UI فرم جاری بر اساس اطلاعات جدید انجام خواهد شد. یعنی اینبار قسمت Order Summary نمایش داده می‌شود.


مدیریت تداخل نام‌های HTML Forms در Blazor 8x SSR

تمام فرم‌هایی که به این صورت در برنامه‌های Blazor SSR مدیریت می‌شوند، باید دارای نام منحصربفردی که توسط خاصیت FormName مشخص می‌شود، باشند. برای جلوگیری از این تداخل نام‌ها، کامپوننت جدیدی به نام FormMappingScope معرفی شده‌است که نمونه‌ای از آن‌را در فایل فرضی Components\Pages\Chekout\CheckoutForm.razor تعریف شده‌ی به صورت زیر مشاهده می‌کنید:

@page "/checkout"

<FormMappingScope Name="store-checkout">
    <CheckoutForm />
</FormMappingScope>
در اینجا ابتدا ویژگی page@ کامپوننت CheckoutForm را حذف کرده و آن‌را تبدیل به یک کامپوننت معمولی بدون قابلیت مسیریابی کرده‌ایم. سپس آن‌را توسط کامپوننت FormMappingScope در صفحه‌ای دیگر معرفی و محصور می‌کنیم.
اکنون اگر برنامه را اجرا کرده و خروجی HTML آن‌را بررسی کنیم، به فرم زیر خواهیم رسید:
<form method="post">
   <input type="hidden" name="_handler" value="[store-checkout]checkout" />
   <input type="hidden" name="__RequestVerificationToken" value="CfDxxxxx" />
.
.
.
   <button type="submit">Submit</button>
</form>
همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار مقدار فیلد مخفی handler_ که کار متمایز ساختن این فرم را به عهده دارد و از آن در سمت سرور جهت یافتن کامپوننت متناظری استفاده می‌شود، با حالتی‌که از کامپوننت FormMappingScope استفاده نشده بود، متفاوت است و نام FormMappingScope را در ابتدای خود به همراه دارد تا به این نحو، از تداخل احتمالی نام‌های فرم‌ها جلوگیری شود.

یک نکته: اگر به تگ‌های فرم HTML ای فوق دقت کنید، به همراه یک anti-forgery token نیز هست که کار تولید و مدیریت آن، به صورت خودکار صورت می‌گیرد و میان‌افزاری نیز برای آن طراحی شده که در فایل Program.cs برنامه، به صورت app.UseAntiforgery بکارگرفته شده‌است.


یک نکته: در Blazor 8x SSR می‌توان بجای EditForm، از همان HTML form متداول هم استفاده کرد

اگر بخواهیم بجای استفاده از EditForm، از فرم‌های استاندارد HTML هم در حالت SSR استفاده کنیم، این کار میسر بوده و روش کار به صورت زیر است:
<form method="post" @onsubmit="SaveData" @formname="MyFormName">
    <AntiforgeryToken />

    <InputText @bind-Value="Name" />

    <button>Submit</button>
</form>
در اینجا ذکر دایرکتیوهای onsubmit@ و formname@ را (شبیه به خواص و رویدادگردان‌های مشابهی در EditForm) به همراه ذکر صریح کامپوننت AntiforgeryToken، مشاهده می‌کنید. در حین استفاده از EditForm، نیازی به درج این کامپوننت نیست و به صورت خودکار اضافه می‌شود.


پردازش فرم‌های GET در Blazor 8x

در حالتی‌که از فرم‌های استاندارد HTML ای استفاده می‌شود، ممکن است method فرم، بجای post، حالت get باشد که نتایج آن به صورت کوئری استرینگ در نوار آدرس مرورگر ظاهر می‌شوند؛ مانند جستجوی گوگل که اشخاص می‌توانند کوئری استرینگ و لینک نهایی را به اشتراک بگذارند. روش پردازش یک چنین فرم‌هایی به صورت زیر است:
@page "/"

<form method="GET">
    <input type="text" name="q"/>
    <button type="submit">Search</button>
</form>


@code {
    [SupplyParameterFromQuery(Name="q")]
    public string SearchTerm { get; set; }
    
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
       // do something with the search term
    }
}
در اینجا از ویژگی SupplyParameterFromQuery برای دریافت کوئری استرینگ استفاده شده و چون نام پارامتر تعریف شده با نام input فرم یکی نیست، این نام به صورت صریحی توسط خاصیت Name آن مشخص شده‌است.


یک ابتکار! تعاملی کردن قسمتی از صفحه بدون فعالسازی کامل Blazor Server و یا Blazor WASM کامل

این دکمه‌ی قرار گرفته‌ی در یک صفحه‌ی SSR را ملاحظه کنید:
<button class="nav-link border-0" @onclick="BeginSignOut">Log out</button>
در اینجا می‌خواهیم، اگر کاربری بر روی آن کلیک کرد، روال رویدادگردان منتسب به onclick اجرا شود. اما ... اگر در این حالت برنامه را اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی Log out کلیک کنیم، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد! یعنی روال رویدادگران BeginSignOut اصلا اجرا نمی‌شود. علت اینجا است که صفحات SSR، در نهایت یک static HTML بیشتر نیستند و فاقد قابلیت‌های تعاملی، مانند واکنش نشان دادن به کلیک بر روی یک دکمه هستند. برای رفع این مشکل یا می‌توان این قسمت از صفحه را کاملا تعاملی کرد که روش انجام آن‌را در قسمت‌های بعدی با جزئیات کاملی بررسی می‌کنیم و یا ... می‌توان این دکمه را داخل یک فرم جدید تعاملی به صورت زیر محصور کرد:
<EditForm Context="ctx" FormName="LogoutForm" method="post" Model="@Foo" OnValidSubmit="BeginSignOut">
     <button type="submit" class="nav-link border-0">Log out</button>
</EditForm>

@code{
    [SupplyParameterFromForm(Name = "LogoutForm")]
    public string? Foo {  get; set; }

    protected override void OnInitialized() => Foo = "";

    async Task BeginSignOut()
    {
        // TODO: SignOutAsync();
        // TODO: NavigateTo("/authentication/logout");
    }
}
در این حالت چون این فرم، از نوع فرم‌های جدید تعاملی است، برای پردازش آن نیازی به اتصال دائم SignalR و یا فعالسازی یک وب‌اسمبلی نیست. پردازش آن بر اساس استاندارد HTTP Post و فرم‌های آن، صورت گرفته و به این ترتیب می‌توان عملکرد onclick@ کاملا تعاملی را با یک فرم تعاملی جدید، شبیه سازی کرد.


یک نکته: می‌توان حالت post-back مانند فرم‌های تعاملی Blazor 8x را تغییر داد.

به همراه ویژگی‌های جدید مرتبط با صفحات SSR، ویژگی هدایت بهبودیافته هم وجود دارد که جزئیات بیشتر آن‌را در قسمت‌های بعدی این سری بررسی می‌کنیم. برای نمونه اگر مثال این قسمت را اجرا کنید، فرم آن به همراه یک post-back مانند به سمت سرور است که کاملا قابل احساس است؛ این رفتار هرچند استاندارد است، اما بی‌شباهت به برنامه‌های MVC ، Razor pages و یا وب‌فرم‌ها نیست و با فرم‌های بی‌صدا و سریع نگارش‌های قبلی Blazor متفاوت است. در Blazor8x می‌توان این نوع ارسال اطلاعات را Ajax ای هم کرد که به آن enhanced navigation می‌گویند. برای اینکار فقط کافی است ویژگی Enhance را به تگ EditForm اضافه کرد و یا ویژگی جدید data-enhance را به تگ‌های فرم‌های استاندارد HTML ای افزود. پس از آن اگر برنامه را اجرا کنیم، دیگر یک post-back استاندارد وب‌فرم‌ها مشاهده نمی‌شود و رفتار این صفحه بسیار سریع، نرم و روان خواهد بود.
<EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout" Enhance>
در اینجا تنها تغییری که حاصل شده، اضافه شدن ویژگی Enhance به المان EditForm است. این ویژگی به صورت پیش‌فرض غیرفعال است که جزئیات بیشتر آن‌را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor8x-Server-Normal.zip
مطالب
الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

عناوین :

·   تعریف Factory Method
·   دیاگرام UML
·   شرکت کنندگان در UML
·   مثالی از Factory Pattern در #C 


تعریف الگوی Factory Method :

این الگو پیچیدگی ایجاد اشیاء برای استفاده کننده را پنهان می‌کند. ما با این الگو میتوانیم بدون اینکه کلاس دقیق یک شیئ را مشخص کنیم آن را ایجاد و از آن استفاده کنیم. کلاینت ( استفاده کننده ) معمولا شیئ واقعی را ایجاد نمی‌کند بلکه با یک واسط و یا کلاس انتزاعی (Abstract) در ارتباط است و کل مسئولیت ایجاد کلاس واقعی را به Factory Method می‌سپارد. کلاس Factory Method می‌تواند استاتیک باشد . کلاینت معمولا اطلاعاتی را به متدی استاتیک از این کلاس می‌فرستد و این متد بر اساس آن اطلاعات تصمیم می‌گیرید که کدام یک از پیاده سازی‌ها را برای کلاینت برگرداند.

از مزایای این الگو این است که اگر در نحوه ایجاد اشیاء تغییری رخ دهد هیچ نیازی به تغییر در کد کلاینت‌ها نخواهد بود. در این الگو اصل DIP از اصول پنجگانه SOLID به خوبی رعایت می‌شود چون که مسئولیت ایجاد زیرکلاس‌ها از دوش کلاینت برداشته می‌شود.


دیاگرام UML :

در شکل زیر دیاگرام UML الگوی Factory Method را مشاهده می‌کنید.

        

شرکت کنندگان در این الگو به شرح زیل هستند :

- Iproduct یک واسط است که هر کلاینت  از آن استفاده می‌کند. در اینجا کلاینت استفاده کننده نهایی است مثلا می‌تواند متد main یا هر متدی در کلاسی خارج از این الگو باشد. ما می‌توانیم پیاده سازی‌های مختلفی بر حسب نیاز از واسط Iproduct ایجاد کنیم.

- ConcreteProduct یک پیاده سازی از واسط Iproduct است ، برای این کار بایستی کلاس پیاده سازی (ConcreteProduct) از این واسط (IProduct) مشتق شود.

- Icreator واسطیست که Factory Method را تعریف می‌کند. پیاده ساز این واسط بر اساس اطلاعاتی دریافتی کلاس صحیح را ایجاد می‌کند. این اطلاعات از طریق پارامتر برایش ارسال می‌شوند.همانطور که گفتیم این عملیات بر عهده پیاده ساز این واسط است و ما در این نمودار این وظیفه را فقط بر عهده ConcreteCreator گذاشته ایم که از واسط Icreator مشتق شده است.


پیاده سازی UMLفوق به صورت زیر است:

در ابتدا کلاس واسط IProduct تعریف شده است.

interface IProduct
{
       //  در اینجا  برحسب نیاز فیلدها  و یا امضای متد‌ها قرار می‌گیرند 
}

در این مرحله ما پند پیاده سازی از IProduct انجام می‌دهیم.

class ConcreteProductA : IProduct
{
      // A پیاده سازی 
}
 
class ConcreteProductB : IProduct
{
      // B پیاده سازی 
}
در این مرحله کلاس انتزاعی Creator تعریف می‌شود.
abstract class Creator
{
          // این متد بر اساس نوع ورودی انتخاب مناسب را انجام و باز می‌گرداند
           public abstract IProduct FactoryMethod(string type);
}
در این مرحله ما با ارث بری از Creator متد Abstract آن را به شیوه خودمان پیاده سازی می‌کنیم.
class ConcreteCreator : Creator
{
     public override IProduct FactoryMethod(string type)
    {
            switch (type)
           {
                case "A": return new ConcreteProductA();
                case "B": return new ConcreteProductB();
                default: throw new ArgumentException("Invalid type", "type");
           }
     }
}
مثالی از Factory Pattern در #C :

برای روشن‌تر شدن موضوع ، یک مثال کاملتر ارائه داده می‌شود. در شکل زیر طراحی این برنامه نشان داده شده است.

کد برنامه به شرح زیل است :

using System;

namespace FactoryMethodPatternRealWordConsolApp
{
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            VehicleFactory factory = new ConcreteVehicleFactory();

            IFactory scooter = factory.GetVehicle("Scooter");
            scooter.Drive(10);

            IFactory bike = factory.GetVehicle("Bike");
            bike.Drive(20);

            Console.ReadKey();

        }
    }

    public interface IFactory
    {
        void Drive(int miles);
    }

    public class Scooter : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Scooter : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public class Bike : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Bike : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public abstract class VehicleFactory
    {
        public abstract IFactory GetVehicle(string Vehicle);

    }

    public class ConcreteVehicleFactory : VehicleFactory
    {
        public override IFactory GetVehicle(string Vehicle)
        {
            switch (Vehicle)
            {
                case "Scooter":
                    return new Scooter();
                case "Bike":
                    return new Bike();
                default:
                    throw new ApplicationException(string.Format("Vehicle '{0}' cannot be created", Vehicle));
            }
        }
    }
}
خروجی اجرای برنامه فوق به شکل زیر است :






فایل این برنامه ضمیمه شده است، از لینک مقابل دانلود کنید FactoryMethodPatternRealWordConsolApp.zip

در مقالات بعدی مثال‌های کاربردی‌تر و جامع‌تری از این الگو و الگو‌های مرتبط ارائه خواهم کرد... 
اشتراک‌ها
مجموعه Awesome .Net Core Education

A curated list of awesome articles and resources for learning and practicing about .Net Core and its related technologies 

مجموعه Awesome .Net Core Education
اشتراک‌ها
مقایسه bootstrap با Material Design Lite
 از اونجا که گوگل اعلام کرد بود که به همراه اندروید 5.0 متد جدید طراحی خودش یعنی متیرال هم ارائه میشه ، تعداد زیادی فریمورک‌های front با هدف آوردن مفهوم این متد به فضای وب ظهور کردن. ما در حال حاضر تعدادی از این کتابخانه‌ها که مفهوم این متد رو ترویج میدن رو در دسترس داریم مثل ، MUI, Material-UI و Polymer  که برای فضای وب ساخته شدن .  
مقایسه bootstrap با Material Design Lite
مطالب
آشنایی با الگوی IOC یا Inversion of Control (واگذاری مسئولیت)

کلاس Kid را با تعریف زیر در نظر بگیرید. هدف از آن نگهداری اطلاعات فرزندان یک شخص خاص می‌باشد:

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

اکنون کلاس والد را با توجه به اینکه در حین ایجاد این شیء، فرزندان او نیز باید ایجاد شوند؛ در نظر بگیرید:
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private Kid _obj;

public Parent(int personAge, string personName, int kidsAge, string kidsName)
{
_obj = new Kid(kidsAge, kidsName);
_age = personAge;
_name = personName;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_obj);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

و نهایتا مثالی از استفاده از آن توسط یک کلاینت:

using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Parent p = new Parent(35, "Dev", 6, "Len");
Console.WriteLine(p);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

که خروجی برنامه در این حالت مساوی سطرهای زیر می‌باشد:

KID's Age: 6, Kid's Name: Len
ParentAge: 35, ParentName: Dev

مثال فوق نمونه‌ای از الگوی طراحی ترکیب یا composition می‌باشد که به آن Object Dependency یا Object Coupling نیز گفته می‌شود. در این حالت ایجاد شیء والد وابسته است به ایجاد شیء فرزند.

مشکلات این روش:
1- با توجه به وابستگی شدید والد به فرزند، اگر نمونه سازی از شیء فرزند در سازنده‌ی کلاس والد با موفقیت روبرو نشود، ایجاد نمونه‌ی والد با شکست مواجه خواهد شد.
2- با از بین رفتن شیء والد، فرزندان او نیز از بین خواهند رفت.
3- هر تغییری در کلاس فرزند، نیاز به تغییر در کلاس والد نیز دارد (اصطلاحا به آن Dangling Reference هم گفته می‌شود. این کلاس آویزان آن کلاس است!).

چگونه این مشکلات را برطرف کنیم؟
بهتر است کار وهله سازی از کلاس Kid به یک شیء، متد یا حتی فریم ورک دیگری واگذار شود. به این واگذاری مسئولیت، delegation و یا inversion of control - IOC نیز گفته می‌شود.

بنابراین IOC می‌گوید که:
1- کلاس اصلی (یا همان Parent) نباید به صورت مستقیم وابسته به کلاس‌های دیگر باشد.
2- رابطه‌ی بین کلاس‌ها باید بر مبنای تعریف کلاس‌های abstract باشد (و یا استفاده از interface ها).

تزریق وابستگی یا Dependency injection
برای پیاده سازی IOC از روش تزریق وابستگی یا dependency injection استفاده می‌شود که می‌تواند بر اساس constructor injection ، setter injection و یا interface-based injection باشد و به صورت خلاصه پیاده سازی یک شیء را از مرحله‌ی ساخت وهله‌ای از آن مجزا و ایزوله می‌سازد.

مزایای تزریق وابستگی‌ها:
1- گره خوردگی اشیاء را حذف می‌کند.
2- اشیاء و برنامه را انعطاف پذیرتر کرده و اعمال تغییرات به آن‌ها ساده‌تر می‌شود.

روش‌های متفاوت تزریق وابستگی به شرح زیر هستند:

تزریق سازنده یا constructor injection :
در این روش ارجاعی از شیء مورد استفاده، توسط سازنده‌ی کلاس استفاده کننده از آن دریافت می‌شود. برای نمونه در مثال فوق از آنجائیکه کلاس والد به کلاس فرزندان وابسته است، یک ارجاع از شیء Kid به سازنده‌ی کلاس Parent باید ارسال شود.
اکنون بر این اساس تعاریف، کلاس‌های ما به شکل زیر تغییر خواهند کرد:

//IBuisnessLogic.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
public interface IBuisnessLogic
{
}
}

//Kid.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid : IBuisnessLogic
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private IBuisnessLogic _refKids;

public Parent(int personAge, string personName, IBuisnessLogic obj)
{
_age = personAge;
_name = personName;
_refKids = obj;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_refKids);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David", objKid);
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Constructor Injection";
}
}
}

//Program.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
CIOC obj = new CIOC();
obj.FactoryMethod();
Console.WriteLine(obj);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

توضیحات:
ابتدا اینترفیس IBuisnessLogic ایجاد خواهد شد. تنها متدهای این اینترفیس در اختیار کلاس Parent قرار خواهند گرفت.
از آنجائیکه کلاس Kid توسط کلاس Parent استفاده خواهد شد، نیاز است تا این کلاس نیز اینترفیس IBuisnessLogic را پیاده سازی کند.
اکنون سازنده‌ی کلاس Parent بجای ارجاع مستقیم به شیء Kid ، از طریق اینترفیس IBuisnessLogic با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
در کلاس CIOC کار پیاده سازی واگذاری مسئولیت وهله سازی از اشیاء مورد نظر صورت گرفته است. این وهله سازی در متدی به نام Factory انجام خواهد شد.
و در نهایت کلاینت ما تنها با کلاس IOC سرکار دارد.

معایب این روش:
- در این حالت کلاس business logic، نمی‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض باشد.
- هنگامیکه وهله‌ای از کلاس ایجاد شد دیگر نمی‌توان وابستگی‌ها را تغییر داد (چون از سازنده‌ی کلاس جهت ارسال مقادیر مورد نظر استفاده شده است).

تزریق تنظیم کننده یا Setter injection
این روش از خاصیت‌ها جهت تزریق وابستگی‌ها بجای تزریق آن‌ها به سازنده‌ی کلاس استفاده می‌کند. در این حالت کلاس Parent می‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض نیز باشد.

مزایای این روش:
- از روش تزریق سازنده بسیار انعطاف پذیرتر است.
- در این حالت بدون ایجاد وهله‌ای می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد (چون سر و کار آن با سازنده‌ی کلاس نیست).
- بدون نیاز به تغییری در سازنده‌ی یک کلاس می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد.
- تنظیم کننده‌ها دارای نامی با معناتر و با مفهوم‌تر از سازنده‌ی یک کلاس می‌باشند.

نحوه‌ی پیاده سازی آن:
در اینجا مراحل ساخت Interface و همچنین کلاس Kid با روش قبل تفاوتی ندارند. همچنین کلاینت نهایی استفاده کننده از IOC نیز مانند روش قبل است. تنها کلاس‌های IOC و Parent باید اندکی تغییر کنند:

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;

public Parent(int personAge, string personName)
{
_age = personAge;
_name = personName;
}

public IBuisnessLogic RefKID {set; get;}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(RefKID);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David");
_p.RefKID = objKid;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Setter Injection";
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در این روش یک خاصیت جدید به نام RefKID به کلاس Parent اضافه شده است که از هر لحاظ نسبت به روش تزریق سازنده با مفهوم‌تر و خود توضیح دهنده‌تر است. سپس کلاس IOC جهت استفاده از این خاصیت اندکی تغییر کرده است.

ماخذ

نظرات مطالب
جلوگیری از ورود همزمان کاربران با نام کاربری و رمز عبور یکسان
با تشکر بابت مقاله مفیدی که منتشر کردید.
خودم هم قصد داشتم مطلبی درباره موضوع مرتبط به این مقاله (SecurityStamp) منتشر کنم که الان با توضیحات کامل شما دیگه لزومی نمی‌بینم این کار را انجام دهم.
فقط باید توجه داشت که مقدار دهی Interval با 
TimeSpan.FromMinutes(0)
به معنای کوئری زدن در هر درخواست از دیتابیس برای رفرش کردن نقش‌های کاربر نیز میباشد. حال اگر سیستم بزرگ بوده و علاوه بر گروه‌های کاربری ، دارای سیستم دسترسی‌ها داینامیک هم باشد امکان دارد زمان گزارش گیری کمی افزایش یابد و با تعداد زیاد کاربران  این عمل به صرفه نخواهد بود.
کاری که خودم در پروژه <<طراحی فریمورکی برای کار با Asp.net MVC و EF >> انجام دادم به این صورت است که یک فیلد به نام IsChangedPermissions در کلاس کاربر قرار دادم تا هر وقت دسترسی‌ها او تغییر کند این فیلد را با مقدار true مقدار دهی کنم و  با این صورت لازم نیست در هر درخواست دسترسی‌های کاربر از دیتابیس واکشی شوند . و اگر لازم بود اکانت کاربر را به صورت آنی غیر فعال کنیم کافیست فیلد SecurityStamp او را با متد یاد شده در مطلب تغییر دهیم که این امر با توجه به مقدار دهی interval با مقدار 0 ، سبب خروج کاربر مورد نظر از حساب خود خواهد شد.
البته لازم است بعد از چک کردن فیلد IsChangedPermissions ، اگر مقدار true را در برداشت آن را false مقدار دهی کنیم تا برای درخواست‌های بعدی مشکلی پیش نیاید.
برای این منظور یک SecurityStampValidator شخصی سازی شده در نظر گرفتم که قسمت مد نظر برای تغییر به صورت زیر است:
 if (validate)
                {
                    var manager = context.OwinContext.GetUserManager<ApplicationUserManager>();
                    var userId = getUserIdCallback(context.Identity);
                    if (manager != null)
                    {
                        var user = await manager.FindByIdAsync(userId).WithCurrentCulture();
                        var reject = true;
                        // Refresh the identity if the stamp matches, otherwise reject
                        if (user != null && manager.SupportsUserSecurityStamp)
                        {
                            var securityStamp =
                                context.Identity.FindFirstValue(Constants.DefaultSecurityStampClaimType);
                            if (securityStamp == await manager.GetSecurityStampAsync(userId).WithCurrentCulture())
                            {
                                reject = false;
                                // Regenerate fresh claims if possible and resign in
                                if (user.IsChangedPermissions && regenerateIdentityCallback != null)
                                {
                                    var identity = await regenerateIdentityCallback.Invoke(manager, user).WithCurrentCulture();