مطالب
Design Pattern: Factory

الگوهای طراحی، سندها و راه حلهای از پیش تعریف شده و تست شده‌ای برای مسائل و مشکلات روزمره‌ی برنامه نویسی می‌باشند که هر روزه ما را درگیر خودشان می‌کنند. هر چقدر مقیاس پروژه وسیعتر و تعداد کلاسها و اشیاء بزرگتر باشند، درگیری برنامه نویس و چالش برای مرتب سازی و خوانایی برنامه و همچنین بالا بردن کارآیی و امنیت افزون‌تر می‌شود. از همین رو استفاده از ساختارهایی تست شده برای سناریوهای یکسان، امری واجب تلقی می‌شود.

الگوهای طراحی از لحاظ سناریو، به سه گروه عمده تقسیم می‌شوند:

1- تکوینی: هر چقدر تعداد کلاسها در یک پروژه زیاد شود، به مراتب تعداد اشیاء ساخته شده از آن نیز افزوده شده و پیچیدگی و درگیری نیز افزایش می‌یابد. راه حل‌هایی از این دست، تمرکز بر روی مرکزیت دادن به کلاسها با استفاده از رابط‌ها و کپسوله نمودن (پنهان سازی) اشیاء دارد. 

2- ساختاری: گاهی در پروژه‌ها پیش می‌آید که می‌خواهیم ارتباط بین دو کلاس را تغییر دهیم. از این رو امکان از هم پاشی اجزایِ دیگر پروژه پیش می‌آید. راه حلهای ساختاری، سعی در حفظ انسجام پروژه در برابر این دست از تغییرات را دارند.

3- رفتاری: گاهی بنا به مصلحت و نیاز مشتری، رفتار یک کلاس می‌بایستی تغییر نماید. مثلا چنانچه کلاسی برای ارائه صورتحساب داریم و در آن میزان مالیات 30% لحاظ شده است، حال این درصد باید به عددی دیگر تغییر کند و یا پایگاه داده به جای مشاهده‌ی تعدادِ معدودی گره از درخت، حال می‌بایست تمام گره‌ها را ارائه نماید.


الگوی فکتوری:

الگوی فکتوری در دستهء اول قرار می‌گیرد. من در اینجا به نمونه‌ای از مشکلاتی که این الگو حل می‌نماید، اشاره می‌کنم:

فرض کنید یک شرکت بزرگ قصد دارد تا جزییات کامل خرید هر مشتری را با زدن دکمه چاپ ارسال نماید. چنین شرکت بزرگی بر اساس سیاستهای داخلی، بر حسب میزان خرید، مشتریان را به چند گروه مشتری معمولی و مشتری ممتاز تقسیم می‌نماید. در نتیجه نمایش جزییات برای آنها با احتساب میزان تخفیف و به عنوان مثال تعداد فیلدهایی که برای آنها در نظر گرفته شده است، تفاوت دارد. بنابراین برای هر نوع مشتری یک کلاس وجود دارد.


یک راه این است که با کلیک روی دکمه‌ی چاپ، نوع مشتری تشخیص داده شود و به ازای نوع مشتری، یک شیء از کلاس مشخص شده برای همان نوع ساخته شود.

 

 

            // Get Customer Type from Customer click on Print Button
            int customerType = 0;

            // Create Object without instantiation
            object obj;


            //Instantiate obj according to customer Type
            if (customerType == 1)
            {
                obj = new Customer1();
            }
            else if (customerType == 2)
            {
                obj = new Customer2();
            }
            // Problem:
            //          1: Scattered New Keywords
            //          2: Client side is aware of Customer Type

 همانگونه که مشاهده می‌نمایید در این سبک کدنویسی غیرحرفه‌ای، مشکلاتی مشهود است که قابل اغماض نیستند. در ابتدا سمت کلاینت دسترسی مستقیم به کلاسها دارد و همانگونه که در شکل بالا قابل مشاهده است کلاینت مستقیما به کلاس وصل است. مشکل دوم عدم پنهان سازی کلاس از دید مشتری است.

راه حل: این مشکل با استفاده از الگوی فکتوری قابل حل است. با استناد به الگوی فکتوری، کلاینت تنها به کلاس فکتوری و یک اینترفیس دسترسی دارد و کلاسهای فکتوری و اینترفیس، حق دسترسی به کلاسهای اصلی برنامه را دارند.

گام نخست: در ابتدا یک class library  به نام Interface ساخته و در آن یک کلاس با نام ICustomer  می سازیم   که متد Report() را معرفی می‌نماید.

  //Interface

namespace Interface
{
    public interface ICustomer
    {
        void Report();
    }
}

گام دوم: یک class library  به نام MainClass  ساخته و با Add Reference کلاس Interface را اضافه نموده، در آن دو کلاس با نام Customer1, Customer2 می‌سازیم و using Interface را Import می‌نماییم. هر دو کلاس از ICustomer  ارث می‌برند و  سپس متد Report() را در هر دو کلاس Implement می‌نماییم.

// Customer1
using System;
using Interface;

namespace MainClass
{
    public class Customer1 : ICustomer
    {
        public void Report()
        {           
            Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع اول است");           
        }
    }
}

//Customer2
using System;
using Interface;

namespace MainClass
{
   public class Customer2 : ICustomer
    {
        public void Report()
        {           
            Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع دوم است");           
        }
    }
}

گام سوم: یک class library  به نام FactoryClass  ساخته و با Add Reference کلاس Interface, MainClass را اضافه نموده، در آن یک کلاس با نام clsFactory  می سازیم و using Interface, using MainClass را Import می‌نماییم. پس از آن یک متد با نام getCustomerType ساخته که ورودی آن نوع مشتری از نوع int است و خروجی آن از نوع Interface-ICustomer و بر اساس کد نوع مشتری object را از کلاس Customer1 و یا Customer2 می‌سازیم و آن را return می نماییم.

//Factory
using System;
using Interface;
using MainClass;

namespace FactoryClass
{
    public class clsFactory
    {
        static public ICustomer getCustomerType(int intCustomerType)
        {
            ICustomer objCust;
            if (intCustomerType == 1)
            {
                objCust = new Customer1();
            }
            else if (intCustomerType == 2)
            {
                objCust = new Customer2();
            }
            else
            {
                return null;
            }
            return objCust;
        }
    }
}

گام چهارم (آخر): در قسمت UI   Client، کد نوع مشتری را از کاربر دریافت کرده و با Add Reference کلاس Interface, FactoryClass را اضافه نموده (دقت نمایید هیچ دسترسی به کلاس‌های اصلی وجود ندارد)، و using Interface,  using FactoryClass را Import می‌نماییم. از clsFactory تابع  getCustomerType را فراخوانی نموده (به آن کد نوع مشتری را پاس می‌دهیم) و خروجی آن را که از نوع اینترفیس است به یک object از نوع ICustomer  نسبت می‌دهیم. سپس از این object  متد Report را فراخوانی می‌نماییم. همانطور که از شکل و کدها مشخص است، هیچ رابطه ای بین UI(Client) و کلاسهای اصلی برقرار نیست.

//UI (Client)
using System;
using FactoryClass;
using Interface;

namespace DesignPattern
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            int intCustomerType = 0;
            ICustomer objCust;
            Console.WriteLine("نوع مشتری را وارد نمایید");           
            intCustomerType = Convert.ToInt16(Console.ReadLine());
            objCust = clsFactory.getCustomerType(intCustomerType);
            objCust.Report();
            Console.ReadLine();
        }
    }
}

مطالب
طراحی گزارش در Stimulsoft Reports.Net – بخش 1

برای طراحی گزارش شما میتوانید به سه روش این کار را انجام دهید.

1- طراحی در برنامه طراح گزارش

2- طراحی از داخل ویژوال استودیو

3- طراحی گزارش در زمان اجرا

برای شروع شما میتوانید نسخه آزمایشی این گزارش‌ساز را دریافت کنید. تنها محدودیت این نسخه نمایش عبارت Demo در چاپ میباشد.

برنامه Designer  را اجرا کنید. در صورتی که برای اولین بار است این برنامه را اجرا میکنید ابتدا باید رابط کاربری خود را انتخاب نمایید. نوار ابزار سمت چپ تمامی ابزارهای پر‌کاربرد طراحی گزارش را در اختیارتان قرار میدهد. ابزارهایی که در این بخش درباره آنها توضیح داده خواهد شد عبارتند از:

Header, Footer, Data, Page Header, Page Footer, Report Title, Report Summery

*به ابزارهای بالا Band گفته میشود.

Header , Footer :

همانطور که از نامشان پیداست در قسمت بالا و پایین بخشی از گزارش قرار میگیرند که برای استفاده در بالا و پایین بند Data میباشد. به عنوان مثال بند Header مناسب طراحی سرستونهای یک جدول میباشد و بند Footer  هم جهت نمایش اطلاعات انتهایی یک جدول. ولی شما میتوانید با تنظیم خصوصیات هر بند رفتار و نمایش آنها را به طور کل تغییر دهید. نکته مثبت این گزارش‌ساز این است که شما میتوانید بیش از یک واحد از هر بند را بر روی صفحه طراح خود قرار دهید، به عنوان مثال شما میتوانید دو بند Header داشته باشید که یکی در صفحات زوج و دیگری در صفحات فرد نمایش داده شود.

Data :

این بند جهت نمایش اطلاعات از منبع داده‌ها میباشد. به این معنا که به ازای هر سطر از داده‌ها یک بار این بخش نمایش داده میشود. تعداد دفعات نمایش این بند محدود به تعداد سطرهای منبع داده و یا اندازه صفحه و همچنین خصوصیت محدوده نمایش سطرها در یک صفحه میباشد.

Page Header , Page Footer :

این دو بند با توجه به نامشان جهت نمایش در بالا و پایین هر صفحه از گزارش میباشد. البته باز هم یادآور میشوم که با تغییر در خصوصیات‌شان میتوانید رفتار و نحوه نمایش آنها را تغییر دهید.

Report Title :

این بند فقط در ابتدای گزارش نمایش داده خواهد شد.

Report Summery :

این بند بلافاصله بعد از اتمام گزارش نمایش داده خواهد شد.

مثال :

برای شروع در Designer یک گزارش جدید از نوع Blank Report ایجاد نمایید. سپس در پنل Dictionary بر روی New Item کلیک کرده و گزینه XML Data را انتخاب نمایید. با توجه به محل نصب گزارش‌ساز وارد مسیر …\Bin\Data شده و فایلهای Demo.xsd و Demo.xml را برای قسمتهای مربوطه انتخاب نمایید. یک بار دیگر بر رو New Item کلیک کرده و گزینه New Data Source را انتخاب نمایید، از لیست ظاهر شده کانکشنی را که ایجاد کرده‌اید را انتخاب نمایید؛ نتیجه کار تا اینجا باید به صورت زبر باشد.

جدول Product را دراگ کرده و بر روی صفحه طراحی گزارش رها کنید. فرم Data ظاهر میشود این فرم را مطابق تصویر زیر تنظیم نمایید.

حال بر روی صفحه طراحی گزارش بندهای Header, Data, Footer مشاهده میشود؛ حال شما میتوانید با کلیک بر روی سربرگ Preview خروجی گزارش را ببینید.

توابع :

این گزارش‌ساز دارای توابع بسیاری است که اکثر نیازهای شما را برطرف می‌کند به عنوان مثال تابع تبدیل عدد به حروف به زبان فارسی. همچنین شما میتوانید توابع خاص خود را ساخته و به صورت رفرنس به گزارش اضافه نمایید.

در این بخش ما از توابع موجود در گزارش استفاده خواهیم کرد. برای شروع بر روی کامپوننت Text در بند Footer  زیر ستون UnitPrice دابل کلیک کرده تا فرم TextEditor ظاهر شود. سربرگ Summery را انتخاب نمایید. مطابق اطلاعات زیر بخشها را تنظیم نمایید.

Summery Function: Sum

Data Band: DataProducts

Data Column: Products.UnitPrice

حال بر روی سربرگ Preview کلیک نمایید تا خروجی گزارش را ببینید. جمع ستون UnitPrice فقط در صفحه آخر نمایش داده خواهد شد. اگر بخواهید جمع ستون در پایین هر صفحه نمایش داده شود ابتدا باید خصوصیت Print on All Pages بند Footer به True ست شود. سپس بر روی کامپوننت Text در بند Footer، دابل کلیک نمایید و در فرم TextEditor سربرگ Summery تیک Running Total را به حالت انتخاب شده در بیاورید، حال خروجی گزارش را ببینید، جمع در انتهای هر صفحه ظاهر میشود.

متغیرها :

در این گزارش ساز دو نوع متغیر وجود دارد؛ نرمال و سیستمی. نوع سیستمی شامل متغیرهایی میشود که کاربرد مشخصی در تهیه گزارش دارند، مثل شماره صفحه، شماره ردیف، عنوان گزارش و ...

برای مثال شما میتوانید متغیر سیستمی Line را برای روی صفحه طراحی دراگ کنید. دو کامپوننت Text بر روی صفحه ایجاد میشود. اولی با محتوای Line و دومی با محتوای {Line}. اولی را به بند Header و دومی را به بند Data منتقل کنید و سپس خروجی گزارش را مشاهده نمایید، حال گزارش شما دارای شماره ردیف است.

متغیرهای نرمال تقریبا همانند متغیرهایی هستند که همه روزه شما در برنامه‌های خود از آنها استفاده می‌کنید. با کلیک بر روی New Item گزینه New Variable را انتخاب نمایید و نوع متغیر را Decimal انتخاب نمایید، سپس متغیر ایجاد شده را دراگ کرده و بروی صفحه طراحی قرار دهید و مشابه متغیر Line عمل کرده و کامپوننتهای Text را در بندهای مناسب قرار دهید. سپس بند Data بر روی صفحه طراحی را انتخاب نمایید، در پنل Properties بر روی Eventes کلیک کرده سپس در رویداد Rendering کد زیر را وارد نمایید.

Variable1 += Products.UnitPrice

حال در خروجی گزارش میتوانید مقادیر محاسبه شده را ببینید. توجه داشته باشید که شما میتوانید در رویدادهای این گزارش‌ساز به زبان VB و C# برنامه نویسی کنید و محدود به یک خط کد نمی‌باشید.

شما میتوانید گزارش ساخته شده را به صورتهای مختلف ذخیره کنید از جمله کد C# و یا یک اپلیکیشن قابل اجرا. 

Report.mrt 

اشتراک‌ها
راهنمای نوشتن رزومه برای مامور «کِی»

فیلم مردان سیاهپوش رو دیدین؟ مامور «دی» و مامور «کِی» هم‌کارن. مامور «دی» سرعت‌عملش پایین اومده و دیگه از عملکردش راضی نیست. خودش رو بازنشسته می‌کنه. حالا مامور «کِی» نیاز به یه همکار جدید داره. کسی که قراره بشه مامور «جِی»! خب حالا سوال اینجاست که اگه قرار باشه برای مامور «کِی» رزومه بنویسیم و اون موقعیت رو به دست بیاریم باید چی کار کنیم؟ 

راهنمای نوشتن رزومه برای مامور «کِی»
مطالب
معماری میکروسرویس‌ها
برنامه‌های بزرگ سمت سرور که با تعداد بسیار زیادی کاربر و داده سر و کار دارند، نباید فقط درگیر پاسخگویی سریع و فراهم کردن وب سرویس‌ها برای پلت‌فرم‌های مختلف باشند. این برنامه‌ها باید بتوانند به سادگی رشد کرده، ارتقاء پیدا کنند و به روز شوند. برای ساخت و توسعه این نوع برنامه‌ها، دو مدل معماری وجود دارد: یکی  معماری Monolithic و دیگری معماری Microservices. برای شناخت معماری Microservices، ابتدا بایستی با معماری Monolithic آشنا شد.


 معماری Monolithic چیست؟ 

در معماری Monolithic بخش‌های مختلف برنامه سمت سرور از جمله پردازش پرداخت آنلاین، مدیریت حساب‌ها، اعلان‌ها و سایر بخش‌ها همگی در یک واحد منفرد جمع شده‌اند. به عبارتی اگر برنامه تحت وب که در سرور قرار دارد به صورت یک جا با تمام متعلقات خود برای پاسخ به درخواست‌های سمت کلاینت، کار با پایگاه داده و انجام سایر الگوریتم‌ها اجرا شود، این برنامه از معماری Monolithic استفاده میکند.


مشکلات معماری Monolithic

  •  در معماری Monolithic زمانیکه ترافیک برنامه در سمت سرور افزایش پیدا میکند، باید برای پاسخگویی، اندازه را افزایش داد. یعنی باید برنامه تحت وب خود را بر روی سرورهای مختلف مجددا اجرا نمود. بخشی به نام Load Balancer، وظیفه توزیع درخواست‌ها را به سرورهای مختلف که بر روی هر یک، یک نسخه از برنامه در حال اجرا است، به عهده دارد. بر اساس توضیحی که از این معماری ارایه شد، در هر یک از این اجرا‌ها، کل برنامه با تمام متعلقاتی که دارد، فارغ از اینکه به همه آنها نیاز است یا نه، از منابع سرور استفاده میکند.

  • در معماری Monolithic برنامه‌ها بر اساس یک زبان برنامه‌نویسی مشخص، برای یک فریم ورک مشخص نوشته می‌شوند. این برنامه‌ها اصطلاحا چند سکویی نیستند و کامپوننت‌های نوشته شده برای آنها فقط در فریم ورک جاری قابل استفاده مجدد هستند.
  • ممکن است برای هر تغییر ریز و درشت در برنامه‌های این معماری، نیاز به Build و Deploy مجدد کل برنامه باشد که احتمال از دسترس خارج شدن برنامه هم وجود دارد.
  • اگر بخشی از برنامه از کار بیافتد، ممکن است باعث از کار افتادن کل برنامه یا بخشهایی از آن شود. 


معماری Microservices

معماری Microservices راه نجات از مشکلات معماری Monolithic است. در معماری Microservices، برنامه سمت سرور به سرویس‌های مختلفی تقسیم میشود. هر سرویس یک فرآیند پردازشی مستقل است که به عنوان یکی از قابلیت‌های خاص برنامه سمت سرور به حساب می‌آید. به عنوان مثال یک سرویس وظیفه پرداخت‌ها را به عهده دارد و دیگری بطور مستقل برای مدیریت حساب‌ها استفاده می‌شود. برنامه‌های نوشته شده با این معماری اجباری برای اجرا شدن در سرورهای جداگانه را ندارند، مگر اینکه یک سرویس، شرایط خاصی از جمله مصرف بالای RAM یا نیاز به پردازش ویژه و زیاد در CPU را داشته باشد. در اینصورت بهتر است که سرویس از یک سرور مجزا اجرا شود. لازم است که سرویس‌ها در بستر شبکه با یکدیگر در ارتباط باشند. 

 در دیاگرام بالا میشود اینطور تصور کرد که Service1، یک وب سرور است که با مرورگر برای دریافت درخواست‌ها در ارتباط است و باقی سرویس‌ها حکم API  برای عملیات‌های مختلف را دارند. 


 ارزش معماری Microservices

  • از آنجایی که سرویس‌ها از طریق زبان مشترک شبکه با یکدیگر در ارتباط هستند، میشود آنها را با زبانهای برنامه‌نویسی مختلف و بر روی فریم‌فرک‌های متفاوت نوشت. 
  • بدیهی است که با این معماری، هر سرویس را میشود به صورت جداگانه ایجاد کرد و تغییر داد که باعث سرعت در به روزرسانی و فرآیند گسترش برنامه میشود.
  • مانیتور کردن سرویس‌ها ساده‌تر خواهد بود. از آنجایی که هر سرویس به صورت یک پردازش جداگانه اجرا خواهد شد، تعیین اینکه هر سرویس از چه منابعی و به چه اندازه‌ای استفاده میکند، آسان‌تر خواهد بود.
  • از آنجایی که این سرویس‌ها از طریق شبکه در تبادل هستند، میشود از آنها در سایر برنامه‌ها مجدداً استفاده کرد. 


افزایش یک سرویس خاص

 یکی از با ارزش‌ترین قابلیت‌های معماری Microservices، افزایش یک سرویس، که به عنوان مثال فقط یک وهله از آن در حال اجراست، به دو یا سه وهله جداگانه است؛ بدون آنکه نیاز باشد سرویس‌های در ارتباط با آنها نیز وهله سازیهای اضافه‌ای داشته باشند. این حالت در دیاگرام زیر قابل مشاهده است. 

 در دیاگرام بالا از سرویس یک، دو وهله، در دو سرور جداگانه ایجاد شده است که Load Balancer ترافیک ورودی را بین آنها تقسیم میکند. باقی سرویس‌ها به همان تعداد که بودند باقی می‌مانند.


مشکلات معماری Microservices

  • از آنجایی که برنامه‌های سمت سرور نوشته شده با این معماری به سرویس‌های مختلفی تقسیم میشوند، گسترش و تنظیمات آنها می‌تواند کاری وقت گیر و طاقت فرسایی باشد.
  • از آنجایی که ارتباط بین سرویس‌ها در بستر شبکه انجام می‌شود، انتظار کندی عملکرد سرویس‌ها دور از ذهن نیست.
  • به دلیل ارتباطات شبکه‌ای، احتمال آسیب پذیری‌های امنیتی در این نوع برنامه‌ها بیشتر است.
  • نوشتن سرویس‌هایی که در بستر شبکه با سایر سرویس‌ها در ارتباط هستند سختی و مشکلات خود را دارد. برنامه‌نویس در این شرایط، درگیر برقراری ارتباط، رمزگذاری داده‌ها در صورت نیاز و تبدیل آنها می‌شود.
  • به دلیل مجزا بودن بخش‌های مختلف برنامه، مانیتور کردن و ردیابی عملکرد سرویس‌ها، یکی از کارهای اصلی توسعه دهنده یا استفاده کننده از برنامه است. 
  • در مجموع سرعت برنامه‌های نوشته شده با معماری Microservices کندتر از برنامه‌های نوشته شده با معماری Monolithic است. دلیل آن محیط اجرایی برنامه‌ها است. برنامه‌هایی با معماری Monolithic بر روی حافظه سرور پردازش می‌شوند.


چه زمانی از معماری Microservices استفاده کنیم؟

در واقع قاعده مشخصی برای انتخاب بین این دو معماری وجود ندارد. شاید بهترین دلیل برای استفاده از این معماری زمانی است که تیم توسعه دهنده به این نتیجه برسد که خصوصیات معماری Monolithic برای آنها مشکل به حساب می‌آید.
اگر تیم توسعه دهنده تصمیم بگیرد که از معماری Monolithic به نوع Microservices تغییر مسیر دهد، نیازی به نوشتن کل برنامه از ابتدا نیست. در این شرایط می‌توان فقط کامپوننت‌هایی را که دردسر ساز شده‌اند، به نوع سرویسی آن تبدیل کرد. به این نوع برنامه‌های سمت سروری که بخش اصلی برنامه به صورت Monolithic ولی برخی از عملکردهای خاص آن به صورت سرویسی نوشته شده باشد، اصطلاحا معماری Microservices با هسته Monolithic گفته می‌شود.

 

 مدیریت داده‌ها: 

در معماری Microservices، هر سرویس می‌تواند پایگاه داده خود را برای ذخیره داده‌ها داشته باشد و یا اینکه از یک پایگاه داده مرکزی بهره ببرد. استفاده از پایگاه داده‌ی مجزای برای هر سرویس، مشکلات خود را دارد. باید بین سرویس‌های مختلف، همگام سازی صورت بگیرد که در این صورت، اگر یکی از سرویس‌ها از کار بیافتد، سرویس‌های وابسته به آن که داده‌ها بین آنها در تبادل هستند، دچار مشکل می‌شود و مسئله می‌تواند به سایر سرویس‌ها که به صورت زنجیر وار به داده‌های در حال تبادل یکدیگر وابسته هستند، سرایت کند. همچنین در این روش داده‌های تکراری وجود خواهند داشت و در نهایت کدنویسی برای این سیستم مشکل خواهد بود. 
در نتیجه بهتر این است که سرویس‌ها با یک پایگاه داده مرکزی سر و کار داشته باشند و اگر سرویس خاصی نیاز داشته باشد که داده‌های بخصوص خود را تولید کند و نمی‌خواهد آن را با سایر سرویس‌ها به اشتراک بگذارد، می‌تواند پایگاه داده مخصوص به خود را داشته باشد. نکته مهم دیگر این است که سرویس‌ها نباید به صورت مستقیم با پایگاه داده مرکزی در ارتباط باشند؛ بلکه به سرویسی مجزا، به نام "سرویس پایگاه داده" که وظیفه فراهم کردن API‌های مخصوص کار با پایگاه داده مرکزی را به عهده دارد، نیاز است.


پیاده‌سازی معماری Microservices‌ها توسط فریم‌فرک Seneca

Seneca یک فریم ورک Node.js است که برای ساخت برنامه‌های سمت سروری با معماری Microservices و هسته Monolithic استفاده می‌شود. در مطلب بعدی به این فریم‌ورک نگاهی گذرا خواهیم داشت.
مطالب
MEF و الگوی Singleton

در مورد معرفی مقدماتی MEF می‌توانید به این مطلب مراجعه کنید و در مورد الگوی Singleton به اینجا.


کاربردهای الگوی Singleton عموما به شرح زیر هستند:
1) فراهم آوردن دسترسی ساده و عمومی به DAL (لایه دسترسی به داده‌ها)
2) دسترسی عمومی به امکانات ثبت وقایع سیستم در برنامه logging -
3) دسترسی عمومی به تنظیمات برنامه
و موارد مشابهی از این دست به صورتیکه تنها یک روش دسترسی به این اطلاعات وجود داشته باشد و تنها یک وهله از این شیء در حافظه قرار گیرد.

با استفاده از امکانات MEF دیگر نیازی به نوشتن کدهای ویژه تولید کلاس‌های Singleton نمی‌باشد زیرا این چارچوب کاری دو نوع روش وهله سازی از اشیاء (PartCreationPolicy) را پشتیبانی می‌کند: Shared و NonShared . حالت Shared دقیقا همان نام دیگر الگوی Singleton است. البته لازم به ذکر است که حالت Shared ، حالت پیش فرض تولید وهله‌ها بوده و نیازی به ذکر صریح آن همانند ویژگی زیر نیست:
[PartCreationPolicy(CreationPolicy.Shared)]

مثال:
فرض کنید قرار است از کلاس زیر تنها یک وهله بین صفحات یک برنامه‌ی Silverlight توزیع شود. با استفاده از ویژگی‌ Export به MEF اعلام کرده‌ایم که قرار است سرویسی را ارائه دهیم :

using System;
using System.ComponentModel.Composition;

namespace SlMefTest
{
[Export]
public class WebServiceData
{
public int Result { set; get; }

public WebServiceData()
{
var rnd = new Random();
Result = rnd.Next();
}
}

}
اکنون برای اثبات اینکه تنها یک وهله از این کلاس در اختیار صفحات مختلف قرار خواهد گرفت، یک User control جدید را به همراه یک دکمه که مقدار Result را نمایش می‌دهد به برنامه اضافه خواهیم کرد. دکمه‌ی دیگری را نیز به همین منظور به صفحه‌ی اصلی برنامه اضافه می‌کنیم.
کدهای صفحه اصلی برنامه (که از یک دکمه و یک Stack panel جهت نمایش محتوای یوزر کنترل تشکیل شده) به شرح بعد هستند:
<UserControl x:Class="SlMefTest.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
mc:Ignorable="d" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<StackPanel>
<Button Content="MainPageButton" Height="23"
HorizontalAlignment="Left"
Margin="10,10,0,0" Name="button1"
VerticalAlignment="Top" Width="98" Click="button1_Click" />
<StackPanel Name="panel1" Margin="5"/>
</StackPanel>
</UserControl>

using System.ComponentModel.Composition;
using System.Windows;

namespace SlMefTest
{
public partial class MainPage
{
[Import]
public WebServiceData Data { set; get; }

public MainPage()
{
InitializeComponent();
this.Loaded += mainPageLoaded;
}

void mainPageLoaded(object sender, RoutedEventArgs e)
{
CompositionInitializer.SatisfyImports(this);
panel1.Children.Add(new SilverlightControl1());
}

private void button1_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
{
MessageBox.Show(Data.Result.ToString());
}
}
}
با استفاده از ویژگی Import به MEF اعلام می‌کنیم که به اطلاعاتی از نوع شیء WebServiceData نیاز داریم و توسط متد CompositionInitializer.SatisfyImports کار وهله سازی و پیوند زدن export و import های همانند صورت می‌گیرد. سپس استفاده‌ی مستقیم از Data.Result مجاز بوده و مقدار آن null نخواهد بود.

کدهای User control ساده اضافه شده به شرح زیر هستند:

<UserControl x:Class="SlMefTest.SilverlightControl1"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
mc:Ignorable="d"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">

<Grid x:Name="LayoutRoot" Background="White">
<Button Content="UserControlButton"
Height="23"
HorizontalAlignment="Left"
Margin="10,10,0,0"
Name="button1"
VerticalAlignment="Top"
Width="125"
Click="button1_Click" />
</Grid>
</UserControl>

using System.ComponentModel.Composition;
using System.Windows;

namespace SlMefTest
{
public partial class SilverlightControl1
{
[Import]
public WebServiceData Data { set; get; }

public SilverlightControl1()
{
InitializeComponent();
this.Loaded += silverlightControl1Loaded;
}

void silverlightControl1Loaded(object sender, RoutedEventArgs e)
{
CompositionInitializer.SatisfyImports(this);
}

private void button1_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
{
MessageBox.Show(Data.Result.ToString());
}
}
}
اکنون قبل از شروع برنامه یک break point را در سازنده‌ی کلاس WebServiceData قرار دهید. سپس برنامه را آغاز نمائید. تنها یکبار این سازنده فراخوانی خواهد شد (هر چند در دو کلاس کار Import اطلاعات WebServiceData صورت گرفته است). همچنین با کلیک بر روی دو دکمه‌ای که اکنون در صفحه‌ی اصلی برنامه ظاهر می‌شوند، فقط یک عدد مشابه نمایش داده می‌شود (با توجه به اینکه اطلاعات هر دکمه در یک وهله‌ی جداگانه قرار دارد؛ یکی متعلق است به صفحه‌ی اصلی و دیگری متعلق است به user control اضافه شده).

نظرات مطالب
یکدست کردن "ی" و "ک" در ASP.NET MVC با پیاده‌سازی یک Model Binder
ظاهرن System.Web.ModelBinding برای استفاده در Asp.net Webforms هست.

The System.Web.ModelBinding namespace provides classes that enable you to bind data objects to ASP.NET Web Forms server controls.

و برای پروژه‌های mvc از فضانام مربوط به خودش یعنی system.web.mvc استفاده می‌کنیم.

فضانام سومی به نام System.Web.Http.ModelBinding  هم وجود داره که برای Asp.net Web API استفاده میشه.
مطالب
Cookie - قسمت سوم

Cookie - قسمت اول: مقدمه، تاریخچه، معرفی، و شرح کامل

Cookie - قسمت دوم: کوکی در جاوا اسکریپت

نکته مهم: خواندن قسمت‌های قبلی این سری (مخصوصا قسمت اول) برای درک بهتر مطالب پیشنهاد می‌شود.



کوکی در ASP.NET - بخش اول

در قسمت‌های قبلی مقدمات و مباحث کلی راجع به کوکی‌ها و انواع آن، شرح کامل خواص، نحوه رفتار مرورگرها با انواع کوکی‌ها و درنهایت نحوه کار کردن با کوکی‌ها در سمت کلاینت با استفاده از زبان محبوب جاوا اسکریپت پرداخته شد.

در ادامه این سری مطالب به نحوه برخورد ASP.NET با کوکی‌ها و چگونگی کار کردن با کوکی در سمت سرور آشنا خواهیم شد. در بخش اول این قسمت مباحث ابتدایی و اولیه برای کار با کوکی‌ها در ASP.NET ارائه می‌شود. در بخش دوم مباحث پیشرفته‌تر همچون SubCookieها در ASP.NET و نیز سایر نکات ریز کار با کوکی‌ها در ASP.NET بحث خواهد شد.

.


Response و Request در ASP.NET

در قسمت اول این سری به مفاهیم Http Response و Http Request اشاره کوتاهی شده بود. به‌صورت خلاصه، درخواستی که از سمت یک کلاینت به یک وب سرور ارسال می‌شود Request و پاسخی که وب سرور به آن درخواست می‌دهد Response نامیده می‌شود.

در ASP.NET، کلیه اطلاعات مرتبط با درخواست رسیده از سمت یک کلاینت در نمونه‌ای منحصر به فرد از کلاس HttpRequest نگه‌داری می‌شود. محل اصلی نگه‌داری این نمونه در پراپرتی Request از نمونه جاری کلاس System.Web.HttpContext (قابل دسترسی ازطریق HttpContext.Current) است. البته کلاس Page هم یک پراپرتی با نام Request دارد که دقیقا از همین پراپرتی کلاس HttpContext استفاده می‌کند.

هم‌چنین کلیه اطلاعات مرتبط با پاسخ ارسالی وب سرور به سمت کلاینت مربوطه در نمونه‌ای از کلاس HttpResponse ذخیره می‌شود. محل اصلی نگه‌داری این نمونه نیز در پراپرتی Response از نمونه جاری کلاس HttpContext است. همانند Request، کلاس Page یک پراپرتی با نام Response برای نگه‌داری این نمونه دارد که این هم دقیقا از پراپرتی متناظر در کلاس HttpContext استفاده می‌کند.



کوکی‌ها در Response و Request

هر دو کلاس HttpResponse و HttpRequest یک پراپرتی با عنوان Cookies (^ و ^) دارند که مخصوص نگهداری کوکی‌های مربوطه هستند. این پراپرتی از نوع System.Web.HttpCookieCollection است که یک کالکشن مخصوص برای ذخیره کوکی‌هاست.

- این پراپرتی (Cookies) در کلاس HttpRequest محل نگه‌داری کوکی‌های ارسالی توسط مرورگر در درخواست متناظر آن است. کوکی‌هایی که مرورگر با توجه به شرایط جاری و تنظیمات کوکی‌ها اجازه ارسال به سمت سرور را به آن‌ها داده و در درخواست ارسالی ضمیمه کرده است (با استفاده از هدر :Cookie که در قسمت اول شرح داده شد) و ASP.NET پس از پردازش و Parse داده‌ها، درون این پراپرتی اضافه کرده است.

- این پراپرتی (Cookies) در کلاس HttpResponse محل ذخیره کوکی‌های ارسالی از وب سرور به سمت مرورگر کلاینت در پاسخ به درخواست متناظر است. کوکی‌های درون این پراپرتی پس از بررسی و استخراج داده‌های موردنیاز توسط ASP.NET در هدر پاسخ ارسالی ضمیمه خواهند شد (با استفاده از هدر :Set-Cookie که در قسمت اول توضیح داده شد).

.


ایجاد و به‌روزرسانی کوکی در ASP.NET

برای ایجاد یک کوکی و ارسال آن به سمت کلاینت همان‌طور که در بالا نیز اشاره شد، باید از پراپرتی Response.Cookies از کلاس HttpContext استفاده کرد. برای ایجاد یک کوکی روش‌های مختلفی وجود دارد.

  • در روش اول با استفاده از ویژگی مخصوص ایندکسر کلاس HttpCookieCollection عملیات تولید کوکی انجام می‌شود. در این روش، ابتدا بررسی می‌شود که کوکی موردنظر در لیست کوکی‌های جاری وجود دارد یا خیر. درصورتی‌که با این نام قبلا یک کوکی ثبت شده باشد، مقدار کوکی موجود بروزرسانی خواهد شد. اما اگر این نام وجود نداشته باشد یک کوکی جدید با این نام به لیست افزوده شده و مقدار آن ثبت می‌شود. مثال:
HttpContext.Current.Response.Cookies["myCookie"].Value = "myCookieValue";
  • روش بعدی استفاده از متد Add در کلاس HttpCookieCollection است. در این روش ابتدا یک نمونه از کلاس HttpCookie ایجاد شده و سپس این نمونه به لیست کوکی‌ها اضافه می‌شود. کد زیر چگونگی استفاده از این روش را نشان می‌دهد:
var myCookie = new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue");
HttpContext.Current.Response.Cookies.Add(myCookie);
  • روش دیگر استفاده از متد Set کلاس HttpCookieCollection است. تفاوت این متد با متد Add در این است که متد Set ابتدا سعی می‌کند عملیات update انجام دهد. یعنی عملیات افزودن تنها وقتی‌که نام کوکی موردنظر در لیست کوکی‌ها یافته نشود انجام خواهد شد. برای مثال:
HttpContext.Current.Response.Cookies.Set(new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue"));

نکته: باتوجه به توضیحات بالا، متد Set اجازه افزودن دو کوکی با یک نام را نمی‌دهد. برای اینکار باید از متد Add استفاده کرد. درباره این موضوع در قسمت بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد.

  • روش دیگری که برای ایجاد یکی کوکی می‌توان از آن استفاده کرد، بکارگیری متد AppnedCookie از کلاس HttpResponse است. در این روش نیز ابتدا باید یک نمونه از کلاس HttpCookie تولید شود. این روش همانند استفاده از متد Add از کلاس HttpCookieCollection است. کد زیر مثالی از این روش را نشان می‌دهد:

HttpContext.Current.Response.AppendCookie(new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue"));
  • روش بعدی استفاده از متد SetCookie از کلاس HttpResponse است. فرق این متد با متد AppendCookie در این است که در متد SetCookie ابتدا وجود یک کوکی با نام ارائه شده بررسی می‌شود و درصورت وجود، مقدار این کوکی بروزرسانی می‌شود. درصورتی‌که قبلا یک کوکی با این نام وجود نداشته باشد، یک کوکی جدید به لیست کوکی‌ها اضافه می‌شود. این روش همانند استفاده از متد Set از کلاس HttpCookieCollection است. نمونه‌ای از نحوه استفاده از این متد در زیر آورده شده است:
HttpContext.Current.Response.SetCookie(new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue"));

نکته: تمامی فرایندهای نشان داده شده در بالا تنها موجب تغییر محتویات کالکشن کوکی‌ها درون HttpContext می‌شود و تا زمانی‌که توسط وب سرور با استفاده از دستور Set-Cookie به سمت مرورگر ارسال نشوند تغییری در کلاینت بوجود نخواهند آورد.

برای آشنایی بیشتر با این روند کد زیر را برای تعریف یک کوکی جدید درنظر بگیرید:

HttpContext.Current.Response.Cookies["myCookie"].Value = "myValue";
برای مشاهده هدر تولیدی توسط وب سرور می‌توان از نرم افزار محبوب Fiddler استفاده کرد (از اواخر سال 2012 که نویسنده این ابزار به Telerik پیوسته، توسعه آن بسیار فعال‌تر شده و نسخه‌های جدید با لوگوی جدید! ارائه شده است).
تصویر زیر مربوط به مثال بالاست:

همانطور که مشاهده می‌کنید دستور ایجاد یک کوکی با نام و مقدار وارده در هدر پاسخ تولیدی توسط وب سرور گنجانیده شده است.

نکته: در ASP.NET به صورت پیش فرض از مقدار "/" برای پراپرتی Path استفاده می‌شود.


خواص کوکی در ASP.NET

برای تعیین یا تغییر خواص یک کوکی در ASP.NET باید به نمونه HttpCookie مربوطه دست یافت. سپس با استفاده از پراپرتی‌های این کلاس می‌توان خواص موردنظر را تعیین کرد. برای مثال:

var myCookie = new HttpCookie(string.Empty);
myCookie.Name = "myCookie";
myCookie.Value = "myCookieValue";
myCookie.Domain = "dotnettip.info";
myCookie.Path = "/post";
myCookie.Expires = new DateTime(2015, 1, 1);
myCookie.Secure = true;
myCookie.HttpOnly = true;

نکته مهم: امکان تغییر خواص یک کوکی به صورت مستقیم در سمت سرور وجود ندارد. درواقع برای اعمال این تغییرات در سمت کلاینت باید به ازای هر کوکی موردنظر یک کوکی جدید با مقادیر جدید ایجاد و به کالکشن کوکی‌ها در Http Response مربوطه اضافه شود تا پس از قرار دادن دستور Set-Cookie متناظر در هدر پاسخ ارسالی به سمت کلاینت و اجرای آن توسط مرورگر، مقادیر خواص مورنظر در سمت کلاینت بروزرسانی شوند. دقت کنید که تمامی نکات مرتبط با هویت یک کوکی که در قسمت اول شرح داده شد در اینجا نیز کاملا صادق است.

روش دیگری نیز برای تعیین برخی خواص کوکی‌ها به صورت کلی در فایل وب کانفیگ وجود دارد. برای اینکار از تگ httpCookies در قسمت system.web استفاده می‌شود. برای مثال:

<httpCookies domain="www.example.com" httpOnlyCookies="true" requireSSL="true" />

این امکان از ASP.NET 2.0 به بعد اضافه شده است. با استفاده از این تگ، تنظیمات اعمال شده برای تمامی کوکی‌ها درنظر گرفته می‌شود. البته درصورتی‌که تنظیم موردنظر برای کوکی به صورت صریح آورده نشده باشد. برای نمونه به کد زیر دقت کنید:

var myCookie = new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue");
myCookie.Domain = "test.com";
HttpContext.Current.Response.Cookies.Add(myCookie);
var myCookie2 = new HttpCookie("myCookie2", "myCookieValue2");
myCookie2.HttpOnly = false;
myCookie2.Secure = false;
HttpContext.Current.Response.Cookies.Add(myCookie2);

با استفاده از تنظیمات تگ httpCookies که در بالا نشان داده شده است، هدر پاسخ تولیدی توسط وب سرور به صورت زیر خواهد بود:

همان‌طور که می‌بینید تنها مقادیر پراپرتی‌هایی که صراحتا برای کوکی آورده نشده است از تنظیمات وب کانفیگ خوانده می‌شود.

. 


حذف کوکی در ASP.NET

برای حذف یک کوکی در ASP.NET یک روش کلی وجود دارد که در قسمت‌های قبلی نیز شرح داده شده است، یعنی تغییر خاصیت Expires کوکی به تاریخی در گذشته. برای نمونه داریم:

var myCookie = new HttpCookie("myCookie", "myCookieValue");
myCookie.Expires = DateTime.Now.AddYears(-1);

نکته مهم: در کلاس HttpCookieCollection یک متد با نام Remove وجود دارد. از این متد برای حذف یک کوکی از لیست موجود در این کلاس استفاده می‌شود. دقت کنید که حذف یک کوکی از لیست کوکی‌ها با استفاده از این متد تاثیری بر موجودیت آن کوکی در سمت کلاینت نخواهد گذاشت و تنها روش موجود برای حذف یک کوکی در سمت کلاینت همان تنظیم مقدار خاصیت Expires است.


خواندن کوکی در ASP.NET

برای خواندن مقدار یک کوکی ارسالی از مرورگر کلاینت در ASP.NET، باتوجه به توضیحات ابتدای این مطلب، طبیعی است که باید از پراپرتی Request.Cookies در نمونه جاری از کلاس HttpContext استفاده کرد. برای این کار نیز چند روش وجود دارد.

  • روش اول استفاده از ایندکسر کلاس HttpCookieCollection است. برای اینکار نیاز به نام یا ایندکس کوکی موردنظر در لیست مربوطه داریم. برای مثال:
var myCookie = HttpContext.Current.Request.Cookies["myCookie"];
  • یا این نمونه با استفاده از ایندکسر عددی:
var myCookie = HttpContext.Current.Request.Cookies[0];
  • روش دیگری که برای خواند مقدار یک کوکی می‌توان بکار برد، استفاده از متد Get از کلاس HttpCookieCollection است. این متد همانند ایندکسر این کلاس نیاز به نام یا ایندکس کوکی موردنظر دارد. برای نمونه:
var myCookie = HttpContext.Current.Request.Cookies.Get("myCookie");
var myCookie = HttpContext.Current.Request.Cookies.Get(0);

.


بحث و نتیجه گیری

تا اینجا با مفاهیم اولیه درباره نحوه برخورد ASP.NET با کوکی‌ها آشنا شدیم. روش‌های مختلف ایجاد و یا به‌روزرسانی کوکی‌ها نشان داده شد. با تعیین انواع خواص کوکی‌ها آشنا شدیم. نحوه حذف یک کوکی در ASP.NET را دیدیم. روش‌های خواندن مقادیر کوکی‌ها را نیز مشاهده کردیم.

باز هم تاکید می‌کنم که تمامی تغییرات اعمالی در سمت سرور تا زمانی‌که به‌صورت دستورات Set-Cookie در هدر پاسخ وب سرور قرار نگیرند هیچ کاری در سمت کلاینت انجام نمی‌دهند.

در قسمت بعدی این سری مطالب به مباحث پیشرفته‌تری چون SubCookieها در ASP.NET و هویت منحصر به فرد کوکی‌ها در سمت سرور پرداخته می‌شود.



منابع

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/ms178194(v=vs.100).aspx

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/aa289495(v=vs.71).aspx

http://www.codeproject.com/Articles/31914/Beginner-s-Guide-To-ASP-NET-Cookies

http://www.codeproject.com/Articles/244904/Cookies-in-ASP-NET
نظرات مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دوم - ایجاد ساختار اولیه‌ی مثال این سری
سلام؛ من مشغول انجام یک پروژه هستم که هم بخش موبایل داره (با اندروید استودیو) و هم بخش وب داره (با Asp Core). Web Api هم با Asp Core کار کردم فقط مساله ای که تقریبا ۱۰ روزه ذهنمو درگیر کرده سیستم Authorize هست تمام مقاله‌ها ی شما رو مطالعه کردم الان بین IdentityServer و Jwt وCookie موندم کدوم رو انتخاب کنم ممنون میشم راهنمایی کنید. پروژه تقریبا مثل یک شبکه اجتماعی هستش که هم از طریق اپ موبایل و هم از طریق سایت در دسترسه. این سری مقالات identityServer فوق العاده بود. قبل از مطالعه این سری از مقالات شما داشتم سیستم رو بر اساس Jwt جلو میبردم ولی با مطالعه این مقالات به نظرم سیستم identityServer بهتره لطفا در این مورد نظرتون رو بفرمایید.
مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - تنظیمات
در قسمت قبل یاد گرفتیم چگونه عملیات پرداخت را انجام دهیم. در این قسمت قصد داریم با تنظیمات پَرباد آشنا شویم.

این تنظیمات در حالت کلی شامل موارد زیر است:

  • درگاه‌ها (اجباری)
  • HttpContext (اجباری)
  • پایگاه داده (اجباری)
  • پیام‌ها (اختیاری)

روش‌های تنظیم:
  • وارد کردن تنظیمات به صورت ثابت (استاتیک)
  • تنظیم به صورت داینامیک (برای مثال استفاده از یک منبع، مانند پایگاه داده وب سایت شما)
  • تنظیم توسط اینترفیس مایکروسافت IConfiguration

اما قبل از رجوع مستقیم به تنظیمات، بهتر است با نحوه کارکرد آنها آشنا شوید.
پَرباد برای ایجاد و مدیریت تنظیمات و سرویس‌های خود، به صورت توکار از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کند. بنابراین تنظیم کردن آن به دو حالت امکان پذیر است:

برای روش اول، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET CORE)
using Parbad.Builder;

public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

    services.AddParbad()
         // .configurations
         // .configurations
         // .configurations
}
همانطور که می‌بینید، با استفاده از سرویس موجود در اپلیکیشن، به راحتی می‌توانید تنظیمات مورد نیاز را انجام دهید.

و برای روش دوم، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET MVC)
using Parbad.Builder;

public class Startup
{
    public void Configuration(IAppBuilder app)
    {
        ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
                  // .configurations
                  // .configurations
                  // .configurations
    }
}


اکنون، با توجه به اینکه با روش‌های مختلف تنظیمات آشنا شدید، برای ادامه توضیحات و مثال‌ها (صرفا جهت نوشتن راحت‌تر این مطلب) از همان روش اول استفاده می‌کنیم.

تنظیمات درگاه‌ها

طبیعتا شما برای انجام یک پرداخت در درگاه بانک ملت (برای مثال) نیاز به اطلاعاتی مانند نام کاربری و رمز عبور حساب بانکی خود را دارید.
به همین دلیل قبل از انجام هر گونه عملیات پرداخت، ابتدا باید تنظیمات درگاه‌های مورد استفاده خود را انجام دهید.  

روش اول: وارد کردن اطلاعات ثابت

نمونه کد‌های تنظیم درگاه بانک ملت:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptions(options =>
                {
                     options.TerminalId = 123;
                     options.UserName = "MyId";
                     options.UserPassword = "MyPassword";
                });
        });
نکته: تنظیم سایر درگاه‌ها نیز کاملا مشابه فرمت کد‌های بالا است. 

روش دوم: تنظیم به صورت داینامیک

برای تنظیم به صورت داینامیک، کلاسی را تعریف کنید که اینترفیس IParbadOptionsProvider را پیاده‌سازی می‌کند. مقدار T در این اینترفیس، معادل کلاس مورد نظر جهت تنظیم است.
مثال: تنظیم درگاه ملت توسط یک منبع:
ما قصد داریم اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده فروشگاه خود دریافت کنیم. بنابراین یک منبع را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
public class MellatOptionsProvider : IParbadOptionsProvider<MellatGatewayOptions>
{
    private readonly IMySettingsService _settingsService;

    public MellatOptionsProvider(IMySettingsService settingsService)
    {
        _settingsService = settingsService;
    }

    public void Provide(MellatGatewayOptions options)
    {
        var settings = _settingsService.GetSettings();

        options.TerminalId = settings.TerminalId;
        options.UserName = settings.UserName;
        options.UserPassword = settings.UserPassword;
    }
}
کد بالا اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده (وب سایت شما) دریافت کرده و سپس در متد Provide، آنها را نسبت می‌دهد.
نکته: همانطور که در مثال بالا می‌بینید، در تعریف یک منبع، شما همچنین قادر به تزریق وابستگی‌ها نیز هستید (در صورت نیاز). بدیهی است که در اینجا، اینترفیس IMySettingsService توسط تزریق وابستگی اپلیکیشن شما باید ثبت شده باشد، در غیر اینصورت پَرباد قادر به ساخت منبع شما نخواهد بود.
در نهایت منبع را به پَرباد معرفی می‌کنیم:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptionsProvider<MellatOptionsProvider>(ServiceLifetime.Transient);
        });
نکته: ServiceLifetime در اینجا تعیین کننده طول عمر منبع ما است.
نمونه مثال کامل را در اینجا می‌توانید پیدا کنید.

روش سوم: تنظیم توسط IConfiguration

اگر با اپلیکیشن‌های ASP.NET CORE آشنایی داشته باشید، پس قطعا IConfiguration را نیز می‌شناسید. این اینترفیس به شما کمک می‌کند تنظیمات مورد نیاز در یک اپلیکیشن را از منابع مختلفی (مانند فایل‌های JSON ) دریافت و استفاده کنید.
کد زیر نمونه تنظیم درگاه بانک ملت، با استفاده از IConfiguration و یک فایل JSON است.
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithConfiguration(IConfiguration.GetSection("Mellat");
        });

و محتوای فایل JSON:
"Mellat": {
    "TerminalId": 123,
    "UserName": "MyUsername",
    "UserPassword": "MyPassword"
}



تنظیمات HttpContext

پَرباد برای تبادل اطلاعات با درگاه‌های بانکی، نیاز به یک HttpContext دارد.

ASP.NET WebForms, ASP.NET MVC
ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
             .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseOwinFromCurrentHttpContext());


در کد بالا، پَرباد HttpContext مورد نیاز خود را توسط Owin تامین می‌کند. متد UseOwin همچنین شامل گزینه‌های دیگری جهت تنظیمات بیشتر نیز می‌باشد.

ASP.NET CORE
services.AddParbad()
        .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseDefaultAspNetCore());
در کد بالا، پَرباد از اینترفیس پیش فرض IHttpContextAccessor در اپلیکیشن ASP.NET CORE استفاده می‌کند.

نکته: اگر این اینترفیس قبلا توسط شما و یا اپلیکیشن شما ثبت شده باشد، پَرباد از آن استفاده خواهد کرد؛ در غیر اینصورت، کلاس پیش فرض HttpContextAccessor را به صورت خودکار جهت استفاده ثبت می‌کند.

تنظیمات پایگاه داده

پایگاه داده استفاده شده در پَرباد سیستم مشهور و شناخته شده‌ی EntityFrameworkCore است. این بدان معناست که شما می‌توانید پایگاه داده مورد نیاز پَرباد را توسط منابع بسیار مختلفی از جمله SQL Server, MySql, Oracle, SQLite و غیره تامین کنید.
SQL Server و InMemory به صورت پیش فرض با پکیج پَرباد در اپلیکیشن شما نصب خواهند شد. اما اگر نیاز به پایگاه داده‌ی دیگری دارید، می‌توانید آن را از بین تامین کننده‌های مختلف انتخاب، نصب و استفاده کنید.
نکته: پایگاه داده، برای مصرف و عملکرد داخلی پَرباد است و نه مصرف خارجی در اپلیکیشن شما. در واقع شما نیازی به داشتن اطلاعات درونی پایگاه داده پَرباد ندارید و موارد مهمی مانند کد رهگیری، شماره تراکنش بانکی، مبلغ، نام بانک و غیره را پس از هر عمل پرداخت می‌توانید توسط پَرباد دریافت کنید و در پایگاه داده خود برای فاکتور مورد نظر ذخیره کنید.

نمونه کد‌های تنظیم را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:
SQL Server
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseParbadSqlServer("ConnectionString"));
نکته: همانطور که می‌دانید، متد اصلی دیگری به نام UseSqlServer وجود دارد. تفاوت آن با متد استفاده شده‌ی در کد بالا این است که UseParbadSqlServer ، به صورت خودکار Migration‌های مرتبط با پروژه پَرباد را نیز اعمال می‌کند. هر چند که این عمل توسط خود شما نیز امکان پذیر است.
In-Memory Database
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseInMemoryDatabase("MyMemoryName"));
نکته: اگر به هر دلیلی، سرور و یا وب سایت شما، ری‌استارت شود، اطلاعات موجود در این پایگاه داده ( In-Memory Database ) نیز از بین خواهند رفت. به عبارت دیگر، این پایگاه داده پایدار نیست و صرفا جهت اهداف تست از آن استفاده می‌شود.

تنظیمات پیام‌ها (اختیاری)

منظور از پیام‌ها، پیام‌های متنی‌ای است که پس از انجام عملیات‌های مختلف به شما بازگشت داده می‌شوند؛ برای مثال: پرداخت با موفقیت انجام شد.
شما می‌توانید این پیام‌ها را به شکل زیر تنظیم کنید:
services.AddParbad()
        .ConfigureMessages(options => 
        {
                options.PaymentSucceed = "Payment was successful.";
                options.PaymentFailed = "Payment was not successful.";
                // other messages...
        });

بدیهی است که شما می‌توانید این تنظیمات را نادیده گرفته و خودتان مسئولیت نمایش پیام به کاربران را به عهده بگیرید.
نکته: شما همچنین می‌توانید از اینترفیس IConfiguration که بالاتر توضیح داده شد نیز برای تنظیم پیام‌ها استفاده کنید.

نمونه پروژه‌ها:
مقاله‌های مرتبط: