مطالب
جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0
مدل برنامه زیر را در نظر بگیرید:
 public class Service
    {
        public int ServiceId { get; set; }
        public string ServiceName { get; set; }
    }
اینترفیس ICoreService عمل بازیابی اطلاعات کلاس بالا را بر عهده دارد:
 public interface ICoreService
    {
        Service LoadDefaultService();
    }
نتیجه تزریق وابستگی ICoreService برای کنترلر Home در یک پروژه ASP.NET Core 1.0/Asp.Net Mvc 6 چنین استثنایی بود:
An unhandled exception occurred while processing the request
  InvalidOperationException: Unable to resolve service for type 'WebApplication1.Models.ICoreService' while attempting to activate 'WebApplication1.Controllers.HomeController'
Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService(IServiceProvider sp, Type type, Type requiredBy, Boolean isDefaultParameterRequired)
 
یعنی زمانیکه Activator میخواست کنترلر Home را فعالسازی کند، نتوانسته وابستگی ICoreService را برای کنترلر فراهم کند. این استثناء در Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService اتفاق افتاده‌است.

در نسخه‌های قدیمی MVC (منظور نسخه‌های قبل از 6)، برای تزریق وابستگی‌ها از یک Controller Factory یا Dependency Resolver سفارشی استفاده می‌شد. اما در نسخه جدید MVC دیگری خبری از روشهای قدیمی نیست. چونکه یک سیستم تزریق وابستگی توکار، همراه با MVC یکپارچه شده‌است که عملیات تزریق وابستگی‌ها را انجام می‌دهد. سیستم تزریق وابستگی پیش فرض، تنها از 4 حالت عملیاتی پشتیبانی می‌کند:
1- Instance : در همه حال ، تنها یک نمونه خاص ارائه شده و شما مسئول وهله سازی آن هستید.
2- Transient : در هر بار (مثلا در هر درخواست) یک نمونه جدید ساخته میشود.
3- Singleton
4- Scoped : تنها یک نمونه در Scope فعلی ساخته می‌شود.

 تیم Asp.Net برای فراهم آوردن امکان تزریق وابستگی‌ها، تصمیم به انتزاعی کردن ویژگی‌های مشترک محبوبترین Ioc Containerها و اجازه دادن به میان افزارها، جهت ارتباط با این اینترفیس‌ها برای دستیابی به تزریق وابستگی بود.
حال بیایم نگاهی به این اینترفیس‌ها بیندازیم.
اگر به استثنای فوق نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که متد GetService یک پارامتر از نوع IServiceProvider را میگیرد. پس اولین اینترفیس IServiceProvider می باشد. همانطور که از اسمش پیداست، کارش فرآهم آوردن سرویس می‌باشد. این اینترفیس فقط یک متد دارد، متد GetService. متد GetService مانند Container.GetInstance در StructureMap می‌باشد. تمام میان افزارها به 2 روش می‌توانند به نمونه‌ای از IServiceProvider دسترسی داشته باشند:
1- Application-Level : از طریق HttpContext.ApplicationServices برای میان افزار قابل دسترسی خواهد بود.
2- Request-Level : از طریق HttpContext.RequestServices. این Service Scope Provider توسط میان افزار در شروع هر Request Pipeline، برای هر درخواست ایجاد و در پایان درخواست توسط همان میان افزار نابود می‌گردد.
اینترفیس بعدی IServiceScope می‌باشد. همان طور که قبلا گفتیم RequestServices یک Scope Container را برای هر درخواست ساخته و در پایان همان درخواست، آن را نابود میکند. اما این کار چگونه مدیریت می‌شود؟ پاسخ، اینترفیس IServiceScope می باشد. این اینترفیس مانند یک Wrapper حول Scope Container عمل میکند و در پایان هر درخواست آن را نابود می‌کند. حال سوال اینجاست که چه کسی مسئول ساخت IServiceScope می‌باشد؟ پاسخ اینترفیس IServiceScopeFactory می‌باشد. این اینترفیس توسط متد CreateScope اقدام به ساخت یک نمونه از اینترفیس IserviceScope می‌نماید.
مورد بعدی ServiceLifeTime می‌باشد. یک Enum که حاوی سه مقدار زیر می‌باشد:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    //
    // Summary:
    //     Specifies the lifetime of a service in an Microsoft.Extensions.DependencyInjection.IServiceCollection.
    public enum ServiceLifetime
    {
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a single instance of the service will be created.
        Singleton = 0,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created for each scope.
        //
        // Remarks:
        //     In ASP.NET Core applications a scope is created around each server request.
        Scoped = 1,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created every time it is
        //     requested.
        Transient = 2
    }
}
آخرین مورد کلاس ServiceDescriptor می‌باشد.  این کلاس اطلاعاتی را که Container برای رجیستر کردن سرویس به آنها نیاز دارد، در خود نگهداری می‌کند. این جمله را در نظر بگیرید : " هی Container، وقتی میخواهی این سرویس را رجیستر کنی، اطمینان حاصل کن که Singleton باشد و یک نمونه از نوع X را پیاده سازی کند." تمامی اطلاعات جمله قبل در ServiceDescriptor نگهداری می‌شود.
خوب! حال بیایم تا سرویس خود را رجیستر کنیم. در کلاس StartUp پروژه در متد ConfigurationServices خط زیر را اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {                        
            ServiceDescriptor descriptor = new ServiceDescriptor(typeof(ICoreService),typeof(CoreServise),ServiceLifetime.Transient);
            services.Add(descriptor);
            services.AddMvc();          
        }
حال اگر برنامه را اجرا کنیم مشکل برطرف شده است.

ساخت یک Service Descriptor و اضافه کردن آن به سرویسها، فلسفه وجودی میان افزارها را زیر سوال می‌برد. پس بجای ایجاد یک Service Descriptor، از متدهای الحاقی تدارک دیده شده استفاده میکنیم. مثلا بجای دو خط کد بالا می‌توان از کد زیر استفاده نمود:

services.AddTransient<ICoreService,CoreServise>();

حال که یک دید کلی از نحوه کار مکانیزم تزریق وابستگی بدست آوردیم، میخواهیم این مکانیزم را با StructureMap جایگزین کنیم. بدین منظور ابتدا پکیج StructureMap را نصب میکنم.

در مرحله اول باید کلاسهایی را تدارک ببینیم که اینترفیس‌های بالا را پیاده سازی نمایند. یعنی کلاسهای ما باید بتوانند همان کاری را انجام دهند که مکانیزم پیش فرض MVC انجام می‌دهد. 

اولین مورد، کلاس StructureMapServiceProvider می‌باشد.

internal class StructureMapServiceProvider : IServiceProvider
    {
        private readonly IContainer _container;

        public StructureMapServiceProvider(IContainer container, bool scoped = false)
        {            
            _container = container;
        }

        public object GetService(Type type)
        {
            try
            {
                return _container.GetInstance(type);
            }
            catch
            {
                return null;
            }
        }
    }

مورد دوم کلاس StructureMapServiceScope می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScope : IServiceScope
    {
        private readonly IContainer _container;
        private readonly IContainer _childContainer;
        private IServiceProvider _provider;

        public StructureMapServiceScope(IContainer container)
        {
            _container = container;
            _childContainer = _container.GetNestedContainer();
            _provider = new StructureMapServiceProvider(_childContainer, true);
        }

        public IServiceProvider ServiceProvider => _provider;

        public void Dispose()
        {
            _provider = null;
            if (_childContainer != null)
                _childContainer.Dispose();
        }
    }

مورد سوم StructureMapServiceScopeFactory می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScopeFactory : IServiceScopeFactory
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapServiceScopeFactory(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public IServiceScope CreateScope()
        {
            return new StructureMapServiceScope(_container);
        }
    }

مورد بعدی کلاس StructureMapPopulator می‌باشد. وظیفه این کلاس جمع آوری اطلاعات مربوط به سرویس‌ها می‌باشد.

internal class StructureMapPopulator
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapPopulator(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Populate(IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            _container.Configure(c =>
            {
                c.For<IServiceProvider>().Use(new StructureMapServiceProvider(_container));
                c.For<IServiceScopeFactory>().Use<StructureMapServiceScopeFactory>();

                foreach (var descriptor in descriptors)
                {
                    switch (descriptor.Lifetime)
                    {
                        case ServiceLifetime.Singleton:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType).Singleton(), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Transient:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Scoped:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                    }
                }
            });
        }

        private static void Use(GenericFamilyExpression expression, ServiceDescriptor descriptor)
        {
            if (descriptor.ImplementationFactory != null)
            {
                expression.Use(Guid.NewGuid().ToString(), context => { return descriptor.ImplementationFactory(context.GetInstance<IServiceProvider>()); });
            }
            else if (descriptor.ImplementationInstance != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationInstance);
            }
            else if (descriptor.ImplementationType != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationType);
            }
            else
            {
                throw new InvalidOperationException("IServiceDescriptor is invalid");
            }
        }
    }

و در آخر کلاس StructureMapRegistration می‌باشد:

public static class StructureMapRegistration
    {
        public static void Populate(this IContainer container, IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            var populator = new StructureMapPopulator(container);
            populator.Populate(descriptors);
        }
    }

نهایتاً باید متد ConfigurationServices در کلاس StartUp را اندکی تغییر دهیم.

public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
           
            var container = new Container();
            container.Configure(configure =>
            {
                configure.For<ICoreService>().Use<CoreServise>();
            });

            container.Populate(services);

            return container.GetInstance<IServiceProvider>();
        }

در کد بالا، متد ConfigurationServices به جای آنکه Void برگرداند، نمونه‌ای از اینترفیس IServiceProvider را برمی‌گرداند. حال اگر برنامه را اجرا کنیم، وابستگی‌ها توسط StructureMap تزریق شده و برنامه بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود.

مطالب
مدیریت اعمال آغازین در برنامه‌های Angular
در برنامه‌های کاربردی بر پایه Angular گاها نیاز است اعمالی را قبل از بارگذاری آغازین نرم افزار انجام دهید. این موارد می‌توانند خواندن اطلاعات پیکربندی از یک فایل json. باشند و یا گرفتن داده‌هایی از سرور بک‌اند و استفاده از آنها برای ایجاد محدودیت در بعضی از قسمتها.
از +Angular 4 با بکار گیری توکن APP_INITIALIZER در ماژول آغازین برنامه (app.module)، امکان معرفی و ثبت تابعی را جهت اجرا، در ابتدای چرخه حیات برنامه، خواهیم داشت. برای روشن شدن مطلب، مثالی از خواندن اطلاعات پیکربندی واقع در یک فایل جیسون را در ذیل پیاده سازی می‌کنیم.
در بسیاری موارد نیاز داریم که پس از بیلد پروژه، امکان تغییر آدرس نهایی هاست سمت سرور را داشته باشیم و بر اساس آن بتوانیم Web Api Url‌ها را در سرویس‌های Angular به روز کنیم. برای این کار فایلی را به نام config.json با محتویات ذیل ایجاد می‌کنیم (آدرس هاست را مطابق سرور خود، تغییر دهید): 
{
  "host": "http://localhost:8008"
}

سپس  سرویسی که وظیفه‌ی خواندن اطلاعات را بر عهده دارد، ترجیحا در بخش Core Modules پروژه با کد ذیل، ایجاد می‌کنیم:
import { Observable } from 'rxjs/Observable';
import { Inject, Injectable } from '@angular/core';
import { Http } from '@angular/http';
import 'rxjs/add/operator/map';

@Injectable()
export class AppConfigService {
    constructor(private http: Http) {   }
  private config: Object = null;
    get apiRoot() {
      return this.getProperty('host'); // <--- THIS GETS CALLED FIRST
    }
    load(): Promise<any> {
      console.log('get user called');
      const promise = this.http.get('assets/config.json').map((res) => res.json()).toPromise();
      promise.then(config => {
        this.config = config;     // <--- THIS RESOLVES AFTER
        console.log(this.config);
      });
    return promise;
  }
    private getProperty(property: string): any {
      //noinspection TsLint
      if (!this.config) {
        throw new Error('Attempted to access configuration property before configuration data was loaded, please implemented.');
      }

      if (!this.config[property]) {
        throw new Error(`Required property ${property} was not defined within the configuration object. Please double check the
        assets/config.json file`);
      }

      return this.config[property];
    }

}

حال در app.module  توسط APP_INITIALIZER، متد Load سرویس را برای مقدار دهی خاصیت apiRoot سرویس صدا می‌زنیم. بنابراین ابتدا تابع init را تکمیل می‌کنیم: 
export function init(config: AppConfigService) {
  return () => {
    return  config.load(); 
  };
}

سپس در قسمت Providers ماژول آغازین (app.module)، مانند کد زیر اقدام می‌کنیم:
  Providers:[
…,
AppConfigService,
{
      provide: APP_INITIALIZER,
      useFactory: init,
      multi: true,
      deps: [AppConfigService]
   }
…,

]

حال می‌توانیم سرویس AppConfigService را در متد سازنده‌ی سرویس‌های خود تزریق کرده و از خاصیت apiRoot  جهت به روز رسانی آدرس‌های خود استفاده کنیم:
@Injectable()
export class DashboardService {
  private tagUrl = '';
  constructor(private http: Http,private AppConfig:AppConfigService) {
      this.tagtUrl = this.AppConfig.apiRoot+"/myApiUrl";
….
}

نکته تکمیلی: می‌توان چندین تابع را به همین روش در نقطه‌ی آغازین برنامه، جهت اجرا معرفی کرد. کافی است useFactory را به نام تابع مورد نظر خود و خاصیت deps را که اشاره به نوع پارامتر ورودی تابع دارد (در اینجا سرویس AppConfigService) مقدار دهی کنید: 
    {
      provide: APP_INITIALIZER,
      useFactory: init,
      multi: true,
      deps: [AppConfigService]
    },
  {
    provide: APP_INITIALIZER,
    useFactory: initIdentity,
    multi: true,
    deps: [IdentityService]
  },
  AppConfigService,
  IdentityService,

مطالب
آزمون‌های یکپارچگی در برنامه‌های ASP.NET Core
تا اینجا دو روش را برای آزمایش کلی یک سیستم Web API به همراه تمام زیر ساخت‌های آن، بررسی کردیم:
- استفاده از Postman برای آزمایش یک برنامه‌ی Web API
- استفاده از strest برای آزمایش یک برنامه‌ی Web API

روش سومی هم برای انجام اینکار وجود دارد که به صورت توکار از زمان ارائه‌ی ASP.NET Core 2.1 به همراه TestServer آزمایشی آن میسر شد. این روش در نگارش 3.1، با تغییر روش تعریف فایل program.cs، جهت سازگاری آن با آزمون‌های یکپارچگی/آزمایش کل سیستم، بهبود یافته‌است که خلاصه‌ای از آن را در این مطلب بررسی می‌کنیم.


آزمون‌های یکپارچگی در ASP.NET Core

آزمون‌های یکپارچگی، برخلاف آزمون‌های واحد که عموما از اشیاء تقلیدی استفاده می‌کنند، دقیقا بر روی همان سیستمی که قرار است به کاربر نهایی ارائه شود، اجرا می‌شوند. به همین جهت تنظیمات اولیه‌ی آن‌ها کمی بیشتر است و همچنین زمان اجرای آن‌ها نیز به علت وابستگی به بانک اطلاعاتی واقعی، فایل سیستم، شبکه و غیره، نسبت به آزمون‌های واحد بیشتر است.

برای ایجاد آزمون‌های یکپارچگی در برنامه‌های ASP.NET Core، حداقل سه مرحله باید طی شوند:
الف) ایجاد یک class library که ارجاعی را به پروژه‌ی اصلی دارد. این پروژه حاوی آزمایش‌های ما خواهد بود.
ب) راه اندازی یک هاست وب آزمایشی برای ارسال درخواست‌ها به آن و دریافت پاسخ‌های نهایی.
ج) استفاده از یک test runner (انواع و اقسام فریم ورک‌های unit testing) برای اجرای آزمایش‌ها


ایجاد یک پروژه‌ی کتابخانه برای هاست و اجرای آزمایش‌های یکپارچگی

فرض کنید می‌خواهیم برای همان پروژه‌ی ایجاد JWTها، آزمایش یکپارچگی بنویسیم. پس از ایجاد یک پروژه‌ی کتابخانه‌ی جدید که قرار است هاست آزمایش‌های ما شود، نیاز است محتوای فایل csproj آن‌را به صورت زیر تغییر داد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <NoWarn>RCS1090</NoWarn>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <None Include="..\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp\appsettings.json" CopyToOutputDirectory="PreserveNewest" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <Service Include="{82a7f48d-3b50-4b1e-b82e-3ada8210c329}" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="fluentassertions" Version="5.10.3" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing" Version="3.1.8" />
    <PackageReference Include="Microsoft.NET.Test.Sdk" Version="16.7.1" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestAdapter" Version="2.1.2" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestFramework" Version="2.1.2" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا، این نکات قابل مشاهده هستند:
1) TargetFramework آن باید به netcoreapp تنظیم شود.
2) باید ارجاع مستقیمی به کل پروژه‌ی نهایی WebApp در آن وجود داشته باشد. چون در ادامه می‌خواهیم فایل Program.cs آن‌را برای راه اندازی یک هاست وب آزمایشی، فراخوانی کنیم.
3) بسته‌ی نیوگتی که کار راه اندازی هاست وب آزمایشی را انجام می‌دهد، Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing نام دارد. این بسته، کار کپی فایل‌های پروژه‌ی اصلی و همچنین تنظیم مسیر پروژه را به این مسیر جدید نیز انجام می‌دهد.
4) روش افزودن بسته‌های MSTest را مشاهده می‌کنید.
5) همچنین جهت ساده‌تر شدن بررسی نتایج آزمون‌های انجام شده می‌توان از fluentassertions نیز استفاده کرد.


راه اندازی هاست وب آزمایشی جهت انجام آزمون‌های واحد

پس از انجام تنظیمات ابتدایی پروژه‌ی آزمون یکپارچگی، نیاز است یک WebApplicationFactory سفارشی را ایجاد کرد:
using ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing;
using Microsoft.AspNetCore.TestHost;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Extensions;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    public class CustomWebApplicationFactory : WebApplicationFactory<Program>
    {
        protected override IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder()
        {
            var builder = base.CreateWebHostBuilder();
            builder.ConfigureLogging(logging =>
            {
                //TODO: ...
            });
            return builder;
        }

        protected override void ConfigureWebHost(IWebHostBuilder builder)
        {
            builder.ConfigureTestServices(services =>
            {
                // Don't run `IHostedService`s when running as a test
                services.RemoveAll(typeof(IHostedService));
            });
        }
    }
}
در این تعریف، Program در <WebApplicationFactory<Program، دقیقا به همان کلاس Program برنامه‌ی اصلی وب اشاره می‌کند. به همین جهت امضای این کلاس در نگارش 3.1 تغییر کرده‌است تا با WebApplicationFactory بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing هماهنگ شود.
در ادامه روش سفارشی سازی WebApplicationFactory  را مشاهده می‌کنید. برای مثال اگر خواستید سرویس‌ها و تنظیمات پیش‌فرض برنامه‌ی اصلی را تغییر دهید می‌توانید متد CreateWebHostBuilder را بازنویسی کنید و یا اگر خواستید سرویس جدیدی را اضافه و یا حذف کنید، می‌توان متد ConfigureWebHost را بازنویسی کرد.


استفاده از WebApplicationFactory سفارشی، جهت ایجاد یک HttpClient

هدف اصلی از ایجاد CustomWebApplicationFactory نه فقط راه اندازی یک هاست وب سفارشی است، بلکه توسط متد CreateClient آن می‌توان به یک HttpClient دسترسی یافت که قابلیت ارسال اطلاعات را به برنامه‌ی وبی که در پشت صحنه راه اندازی می‌شود، دارا است. کار CustomWebApplicationFactory شبیه به راه اندازی dotnet run در پشت صحنه‌است. در اینجا دیگر نیازی نیست تا اینکار را به صورت دستی انجام داد. به همین جهت چون برنامه‌ی وب اصلی به نحو متداولی در پشت صحنه اجرا می‌شود، عموما راه اندازی آن که شامل تنظیمات اولیه و یا حتی ایجاد بانک اطلاعاتی است، کمی کند است و اگر قرار باشد هربار اینکار صورت گیرد، به آزمون‌های بسیار کندی خواهیم رسید. به همین جهت می‌توان یک کلاس singleton را برای مدیریت تک وهله‌ی نهایی HttpClient آن به صورت زیر ایجاد کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Net.Http;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    public static class TestsHttpClient
    {
        private static readonly Lazy<HttpClient> _serviceProviderBuilder =
                new Lazy<HttpClient>(getHttpClient, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        /// <summary>
        /// A lazy loaded thread-safe singleton
        /// </summary>
        public static HttpClient Instance { get; } = _serviceProviderBuilder.Value;

        private static HttpClient getHttpClient()
        {
            var services = new CustomWebApplicationFactory();
            return services.CreateClient(); //NOTE: This action is very time consuming, so it should be defined as a singleton.
        }
    }
}
مزیت کار با این کلاس، عدم راه اندازی مجدد برنامه به ازای هر آزمون انجام شده‌است. چون به ازای هر آزمونی که خواهیم نوشت، نیاز است به HttpClient دسترسی داشته باشیم.


نوشتن اولین آزمون یکپارچگی

پس از تنظیم هاست وب آزمایشی و ایجاد یک HttpClient از پیش تنظیم شده که به آن اشاره می‌کند، اکنون می‌توان اولین آزمون یکپارچگی را به صورت زیر نوشت:
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Text;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using FluentAssertions;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    [TestClass]
    public class JwtTests
    {
        [TestMethod]
        public async Task TestLoginWorks()
        {
            // Arrange
            var client = TestsHttpClient.Instance;

            // Act
            var token = await doLoginAsync(client);

            // Assert
            token.Should().NotBeNull();
            token.AccessToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
            token.RefreshToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
        }

        [TestMethod]
        public async Task TestCallProtectedApiWorks()
        {
            // Arrange
            var client = TestsHttpClient.Instance;

            // Act
            var token = await doLoginAsync(client);

            // Assert
            token.Should().NotBeNull();
            token.AccessToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
            token.RefreshToken.Should().NotBeNullOrEmpty();

            // Act
            const string protectedApiUrl = "/api/MyProtectedApi";
            client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("Bearer", token.AccessToken);
            var response = await client.GetAsync(protectedApiUrl);
            response.EnsureSuccessStatusCode();

            // Assert
            var responseString = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            responseString.Should().NotBeNullOrEmpty();
            var options = new JsonSerializerOptions { PropertyNamingPolicy = JsonNamingPolicy.CamelCase };
            var apiResponse = JsonSerializer.Deserialize<MyProtectedApiResponse>(responseString, options);
            apiResponse.Title.Should().NotBeNullOrEmpty();
            apiResponse.Title.Should().Be("Hello from My Protected Controller! [Authorize]");
        }

        private static async Task<Token> doLoginAsync(HttpClient client)
        {
            const string loginUrl = "/api/account/login";
            var user = new { Username = "Vahid", Password = "1234" };
            var response = await client.SendAsync(new HttpRequestMessage(HttpMethod.Post, loginUrl)
            {
                Content = new StringContent(JsonSerializer.Serialize(user), Encoding.UTF8, "application/json")
            });
            response.EnsureSuccessStatusCode();
            var responseString = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            responseString.Should().NotBeNullOrEmpty();
            return JsonSerializer.Deserialize<Token>(responseString);
        }
    }
}
توضیحات:
- در هر آزمونی نیاز است در ابتدا به TestsHttpClient.Instance، که همان HttpClient ساخته شده‌ی توسط CustomWebApplicationFactory است، دسترسی یافت و همانطور که عنوان شد، دسترسی به وهله‌ای از HttpClient که به هاست وب آزمایشی برنامه‌ی اصلی اشاره می‌کند، عموما بسیار زمانبراست و برای مثال در دو آزمایش نوشته شده‌ی در اینجا اگر قرا باشد هربار اینکار از صفر انجام شود، زمان به اتمام رسیدن این آزمایش‌ها بسیار طولانی خواهد شد. به همین جهت طول عمر TestsHttpClient را singleton تعریف کردیم تا فقط یکبار کار برپایی وب سرور آزمایشی در پشت صحنه انجام شود.
- سپس مابقی کار، همان روش استاندارد کار با HttpClient است. در ابتدا درخواستی را به سمت سرور آزمایشی که در پشت صحنه در حال اجرا است، ارسال می‌کنیم. چون HttpClient دریافتی توسط  CustomWebApplicationFactory تنظیم شده‌است، دیگر نیازی به ذکر آدرس پایه‌ی وب سایت مانند https://localhost:5001 نیست و آدرس‌های ذکر شده‌ی در اینجا، نسبی هستند. سپس محتوای Response دریافتی از سرور را جهت تکمیل آزمایشات، بررسی خواهیم کرد.


یک نکته: اگر OpenAPI را در برنامه‌های Web API فعال کنید، می‌توان با استفاده از ابزارهای تولید کد، کدهای مرتبط با HttpClient را نیز به صورت خودکار تولید و سپس از آن‌ها در اینجا استفاده کرد.


اجرای آزمون‌های یکپارچگی نوشته شده

چون ظاهر این آزمون‌ها با آزمون‌های واحد MSTest یا هر فریم ورک مشابه دیگری یکسان است، می‌توان از امکانات IDEها برای اجرای آن‌ها استفاده کرد و یا حتی می‌توان دستور dotnet test را نیز در ریشه‌ی این پروژه‌ی جدید برای اجرای تمام آزمون‌های نوشته شده، اجرا کرد:



کدهای کامل این مطلب را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
نظرات مطالب
نحوه‌ی بستن یک بازه‌ی IP در IIS
بله. البته منابع سیستمی که اسکن‌های یاد شده مصرف می‌کنند، معمولاً مسدود نمودن آنها را در حیطه وظایف مدیر سرور قرار می‌دهد و البته در مورد IIS 6 دسترسی به وب سرور لازم است. و احتمالاً مسدود نمودن از طریق فایروال از نظر سربار و مصرف منابع ارجح است. از طرفی باید در نظر داشت که بسیار دیده شده که همان سرورهای چینی علاقه مند به اسکن سایت‌ها علاقه مند به حملات DDOS و ... هم هستند که الزاماً از مسیر IIS نمی‌گذرد.

در هر صورت ممنون از بیان مطلب فوق که به هر حال دانستن آن بهتر از ندانستن است.سوال کردم چون گفتم شاید دلیل خاصی دارد که این روش را بیان فرمودید.
نظرات مطالب
EF Code First #10
دنیای WCF ایی که از طریق وب در دسترس است، یک دنیای اصطلاحا detached است. در این حالت زمانیکه ctx.Bills.ToList را فراخوانی می‌کنید، لیست صورتحساب‌ها از سرور دریافت شده و اتصال خاتمه پیدا می‌کند. اینجا دیگر lazy loading معنایی ندارد چون context جاری در سمت سرور بسته شده.
شما زمانی می‌تونید از lazy loading برای بارگذاری اشیاء مرتبط مانند حلقه زیر استفاده کنید:
foreach (var dept in db.Departments)
{
     Console.WriteLine(dept.Name);
      foreach (var item in dept.Employees)
      {
           Console.WriteLine(item.FirstName);
       }
}
که در یک context و در یک اتصال باز به سرور قرار داشته باشید. در این حالت EF تمام اتصالات و رفت و برگشت‌های مورد نیاز را بدون کوئری نوشتن خاصی مدیریت می‌کند.
در WCF یکبار اطلاعات serialize شده و اتصال بسته می‌شود (البته WCF فراتر است از حالت http binding ساده؛ ولی عموما این مورد در برنامه‌های وب مدنظر است). بنابراین اینبار اگر dept.Employees را روی لیست تهیه شده فراخوانی کنید، پیغام بسته بودن اتصال رو دریافت می‌کنید. به همین جهت اگر نیاز به اطلاعات کارمندان هم هست، همه را باید به یکباره از سرور دریافت کرد.



مطالب
آشنایی با قابلیت FileStream اس کیوال سرور 2008 - قسمت دوم

در این قسمت نحوه‌ی فعال سازی قابلیت FileStream را بررسی خواهیم کرد و در قسمت بعدی نحوه‌ی دسترسی به آن‌را از طریق برنامه نویسی مرور می‌نمائیم.

فعال سازی قابلیت FileStream
همانند اکثر قابلیت‌های اس کیوال سرور، فعال سازی FileStream نیز حداقل به دو صورت استفاده از GUI و قابلیت‌های management studio میسر است و یا استفاده از دستورات T-SQL (و البته کتابخانه‌ی SMO یا همان محصور کننده‌ی توانایی‌های management studio نیز قابل استفاده است).

روش اول) استفاده از management studio
قابلیت FileStream به صورت پیش فرض غیرفعال است. برای فعال سازی آن به مسیر زیر مراجعه نمائید:

Start > All Programs > Microsoft SqlServer 2008 > Configuration Tools > SQL Server Configuration Manager

سپس در قسمت SQL Server services ، وهله مربوط به SQL Server را یافته، کلیک راست و به برگه خواص آن مراجعه کرده (شکل زیر) و قابلیت FileStream را فعال کنید:



گزینه‌های مختلف آن به شرح زیر هستند:
• Enable FileStream for transact-sql access : امکان استفاده از دستورات T-SQL را جهت دسترسی به فایل‌ها فعال می‌سازد (یا برعکس)
• Enable FileStream for File I/O streaming access : امکان دسترسی به فایل‌ها با استفاده از Win32 streaming access
• All remote clients to have streaming access to file stream data : اجازه‌ی دسترسی به کلاینت‌های راه دور جهت استفاده از قابلیت FileStream

مرحله بعد، فعال سازی سطح دسترسی به سرور است. به management studio مراجعه نمائید. سپس بر روی وهله سرور مورد نظر کلیک راست نموده و به خواص آن مراجعه کنید (شکل زیر). سپس در قسمت advanced سطح دسترسی را بر روی Full قرار دهید.



پس از این تنظیم به شما پیغام داده خواهد شد که باید دیتابیس سرور را یکبار راه اندازی مجدد نمائید تا تنظیمات مورد نظر، اعمال شوند.

در ادامه باید دیتابیسی را که نیاز است نوع داده FileStream را بپذیرد، تنظیم نمود.
بر روی دیتابیس مورد نظر کلیک راست کرده و در برگه خواص آن به گزینه‌ی Filegroups مراجعه کنید. سپس در اینجا یک گروه جدید را اضافه کرده ، نامی دلخواه را وارد نموده و سپس تیک مربوط به default بودن آن‌را نیز قرار دهید (شکل زیر):



سپس در همین برگه‌ی خواص دیتابیس که باز است، به گزینه‌ی Files مراجعه کنید. در اینجا سه کار را باید انجام دهید. ابتدا بر روی دکمه Add کلیک کرده و در قسمت logical name ردیف اضافه شده، نامی دلخواه را وارد کنید. سپس file type آن را بر روی FileStream قرار دهید. در ادامه به قسمت path در همین ردیف مراجعه نموده و مسیر ذخیره سازی را مشخص کنید. در پایان بر روی دکمه‌ی OK کلیک نمائید تا کار تنظیم دیتابیس به پایان رسد (شکل زیر):



روش دوم) استفاده از دستورات T-SQL
منهای قسمت تنظیمات SQL Server Configuration Manager که باید از طریق روش عنوان شده صورت گیرد، سایر موارد فوق را با استفاده از دستورات T-SQL نیز می‌توان انجام داد:

الف) تنظیم سطح دسترسی بر روی سرور

EXEC sp_configure filestream_access_level, 2 -- 0 : Disable , 1 : Transact Sql Access , 2 : Win IO Access
GO
RECONFIGURE
GO
ب) تنظیمات دیتابیس

اگر نیاز باشد دیتابیس جدیدی ایجاد شود: (ایجاد گروه فایل مربوطه و سپس تنظیمات مسیر آن)

CREATE DATABASE Test_Db
ON
PRIMARY ( NAME = TestDb1,
FILENAME = 'C:\DATA\Test_Db.mdf'),
FILEGROUP FileStreamGroup1 CONTAINS FILESTREAM( NAME = Testfsg1,
FILENAME = 'C:\DATA\Learning_DbStream')
LOG ON ( NAME = TestDbLog1,
FILENAME = 'C:\DATA\Test_Db.ldf')
GO

و یا ایجاد تغییرات بر روی دیتابیسی موجود: (ایجاد گروه فایل مخصوص و سپس افزودن فایل مربوطه و تنظیمات آن)

--add filegroup
alter database TestDb
Add FileGroup FileStreamFileGroup1 contains FileStream
go

--Add FileGroup To DB
alter database TestDB
add file
(
name = 'UserDocuments' ,
filename = 'C:\FileStream\UserDocuments'
) to filegroup FileStreamFileGroup1


تعریف جدولی آزمایشی به همراه فیلدی از نوع FileStream :
تا اینجا سرور و همچنین دیتابیس جهت پذیرش این نوع داده آماده شدند. اکنون نوبت به استفاده از آن است:

CREATE TABLE [tblFiles]
(
FileId UNIQUEIDENTIFIER NOT NULL ROWGUIDCOL UNIQUE DEFAULT(NEWID()),
Title NVARCHAR(255) NOT NULL,
SystemFile VARBINARY(MAX) FILESTREAM NULL
)
ON [PRIMARY] FILESTREAM_ON [fsg1]

توسط دستور T-SQL فوق جدولی که از نوع داده FileStream استفاده می‌کند، ایجاد خواهد شد. این جدول همانطور که مشخص است حتما باید دارای یک فیلد منحصربفرد باشد (ر.ک. مقاله قبل) و همچنین برچسب فایل استریم به فیلدی از نوع VARBINARY(MAX) نیز الصاق شده است. به علاوه گروه فایل آن نیز باید به صورت صریح مشخص گردد؛ که در مثال ما مطابق تصاویر به fsg1 تنظیم شده بود.

ادامه دارد ...

مطالب
معرفی افزونه‌های مفید VSCode جهت کار با Angular
VSCode یکی از بهترین ادیتورهایی است که از آن می‌توان برای توسعه‌ی برنامه‌های Angular استفاده کرد و در این بین افزونه‌های ویژه‌ای جهت کار با Angular برای آن تدارک دیده شده‌اند که در ادامه تعدادی از مهم‌ترین‌های آن‌ها را بررسی می‌کنیم.


Angular Essentials

این افزونه گروهی از مهم‌ترین افزونه‌های موجود را به صورت بسته بندی شده ارائه می‌دهد و با نصب آن، تعدادی از افزونه‌هایی را که در ادامه نامبرده خواهند شد، به صورت یکجا و خودکار دریافت خواهید کرد.


Angular Language Service

نگارش‌های اخیر Angular به همراه یک سرویس زبان نیز می‌باشند که به ادیتورهای مختلف این امکان را می‌دهد تا توسط این ویژگی بتوانند قابلیت‌های ویرایشی بهتری را جهت برنامه‌های Angular ارائه کنند. برای مثال ویرایش مطلوب قالب‌های کامپوننت‌های Angular و استفاده‌ی از Syntax خاص آن، موردی است که توسط هیچکدام از HTML ادیتورهای موجود پشتیبانی نمی‌شود. اکنون به کمک سرویس زبان Angular و افزونه‌ی ویژه‌ی آن برای VSCode که توسط تیم اصلی Angular توسعه یافته‌است، امکان ویرایش غنی قالب‌های HTML ایی آن فراهم شده‌است. این افزونه یک چنین قابلیت‌هایی را فراهم می‌کند:
الف) AOT Diagnostic messages
اگر قالب HTML ایی مورد استفاده (چه به صورت inline و چه در یک فایل html مجزا) به خاصیتی تعریف نشده اشاره کند، بلافاصله خطای مرتبطی ظاهر خواهد شد:


ب) Completions lists یا همان Intellisense
ج) امکان Go to definition با کلیک راست بر روی خواص و متدهای ذکر شده‌ی در قالب.
د) Quick info که با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس به خاصیت یا متدی در صفحه، اطلاعات بیشتری را در مورد آن نمایش می‌دهد.


angular2-inline

علاوه بر افزونه‌ی سرویس زبان‌های Angular، این افزونه نیز قابلیت درک قالب‌های inline کامپوننت‌ها را داشته و به همراه syntax highlighting و همچنین Intellisense است.


Auto Import

حین کار با TypeScript، هر ماژولی که در صفحه ارجاعی داشته باشد، باید در ابتدای فایل جاری import شود. افزونه‌ی Auto Import با بررسی ماژول‌های موجود و فراهم آوردن Intellisense ایی بر اساس آن‌ها، این‌کار را ساده‌تر می‌کند:


بنابراین این افزونه صرفا مختص به Angular نیست و برای کارهای متداول TypeScript نیز بسیار مفید است.


TSLint

این افزونه ابزار TSLint را با VSCode یکپارچه می‌کند. بنابراین نیاز است پیش از نصب این افزونه، وابستگی‌های ذیل را نیز به صورت سراسری نصب کرد:
 > npm install -g tslint typescript
کار TSLint انجام static code analysis است؛ چیزی شبیه به افزونه‌هایی مانند ری‌شارپر در ویژوال استودیو که راهنماهایی را در مورد بهتر کردن کیفیت کدهای نوشته شده ارائه می‌دهد.
تعدادی از امکانات آن‌را پس از نصب، با فشردن دکمه‌ی F1 می‌توان مشاهده کرد:


برای مثال تولید فایل tslint.json، امکان سفارشی سازی موارد بررسی شونده‌ی توسط این افزونه را فراهم می‌کند و اگر برنامه‌ی خود را توسط Angular CLI ایجاد کرده‌اید، این فایل هم اکنون در ریشه‌ی پروژه قرار دارد.
در مورد TSLint در مطلب «Angular CLI - قسمت دوم - ایجاد یک برنامه‌ی جدید» بیشتر توضیح داده شده‌است و اینبار به کمک این افزونه، خطاهای یاد شده را دقیقا درون محیط ادیتور و به صورت خودکار و یکپارچه‌ای مشاهده خواهید کرد.



Angular v4 TypeScript Snippets

سیستم کار VSCode مبتنی بر ایجاد فایل‌های خالی است و مفهوم قالب‌های از پیش آماده‌ی فایل‌ها در آن وجود ندارد. اما با کمک Code Snippets می‌توان این خلاء را پر کرد. افزونه‌ی Angular v4 TypeScript Snippets دقیقا به همین منظور طراحی شده‌است و زمانیکه حروف -a یا -rx را در صفحه تایپ می‌کنید، منویی ظاهر خواهد شد که توسط آن می‌توان قالب ابتدایی شروع به کار با انواع و اقسام جزئیات پروژه‌های Angular را تهیه کرد.



Path Intellisense

این افزونه مسیر فایل‌های موجود را به صورت یک Intellisense ارائه می‌کند و به این صورت به سادگی می‌توان مسیرهای اسکریپت‌ها و یا شیوه‌نامه‌ها را در ادیتور انتخاب و وارد کرد.

مطالب
React 16x - قسمت 6 - کامپوننت‌ها - بخش 3 - یک تمرین
در این قسمت می‌خواهیم دانسته‌های 5 قسمت قبل را در طی یک تمرین کنار هم قرار داده و مرور کنیم.


برپایی ساختار ابتدایی پروژه‌ی تمرین

ابتدا یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم:
> create-react-app sample-05
> cd sample-05
> npm start
سپس بسته‌های بوت استرپ و font-awesome را نیز در آن نصب می‌کنیم:
> npm install --save bootstrap
> npm install --save font-awesome

در ادامه نیاز است فایل‌های CSS این کتابخانه‌ها و قلم‌های وب را import کنیم. به همین جهت ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
import "font-awesome/css/font-awesome.css";
در نهایت کار مدیریت این فایل‌ها و قرار دادن آن‌ها در بسته‌ی نهایی برنامه، توسط webpack به صورت خودکار انجام می‌شود.

همچنین به فایل index.css هم مراجعه کرده و یک padding را به بالای صفحه اضافه می‌کنیم؛ تا اطلاعات نمایش داده شده، با کمی فاصله از لبه‌ی مرورگر رندر شوند:
body {
  margin: 0;
  padding: 20px 0 0 0;
  font-family: sans-serif;
}

پس از نصب و import این کتابخانه‌های ثالث، به فایل App.js مراجعه کرده و کلاس container اصلی بوت استرپ را در آن تعریف می‌کنیم تا در برگیرنده‌ی محتوای برنامه شود:
  return (
    <main className="container">
      <h1>Hello world!</h1>
    </main>
  );
همانطور که در قسمت چهارم نیز بحث شد، برای ذکر classهای عناصر در React، از خاصیت className استفاده می‌شود.


معرفی سرویس‌های داده‌ی برنامه

کدهای نهایی این قسمت را از فایل پیوست شده‌ی در انتهای مطلب، می‌توانید دریافت کنید. در اینجا یک پوشه‌ی src\services تعریف شده‌است که داخل آن دو فایل fakeGenreService.js و fakeMovieService.js قرار دارند. این فایل‌ها، منبع داده‌ی درون حافظه‌ای مثال تمرین ما هستند.
سرویس fakeGenre چنین ساختاری را دارد و ژانرهای سینمایی، مانند اکشن، کمدی و غیره در آن لیست شده‌اند:
export const genres = [
  { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471818", name: "Action" },
  // ...
];
این سرویس دارای متد ()getGenres، برای بازگشت لیست کامل genres است. علت ذکر خاصیت id با یک _، روش نامگذاری خاصیت id در mongo-db است.

و سرویس fakeMovie که دارای ساختار کلی زیر است، لیست 9 فیلم سینمایی را به همراه دارد:
const movies = [
  {
    _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471815",
    title: "Terminator",
    genre: { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471818", name: "Action" },
    numberInStock: 6,
    dailyRentalRate: 2.5,
    publishDate: "2018-01-03T19:04:28.809Z"
  },

  //...
];
به علاوه این سرویس دارای متدهای ()getMovies برای دریافت لیست فیلم‌ها، getMovie(id) برای بازگشت یک فیلم خاص، saveMovie(movie) برای افزودن یک فیلم جدید به لیست و deleteMovie(id) برای حذف یک فیلم از لیست درون حافظه‌ای سرویس جاری است.


ایجاد کامپوننت Movies برای نمایش لیست فیلم‌ها در برنامه

اکنون می‌خواهیم یک کامپوننت جدید را به نام Movies در فایل جدید src\components\movies.jsx ایجاد کنیم، تا لیست فیلم‌های سرویس fakeMovieService را نمایش دهد. برای اینکار مراحل زیر را طی خواهیم کرد:
- نمایش ساده‌ی لیست فیلم‌ها توسط یک جدول. برای دریافت لیست اشیاء موجود در fakeMovieService، از متد ()getMovies آن می‌توان استفاده کرد.
- اضافه کردن یک دکمه‌ی حذف، به هر ردیف، به نحوی که با کلیک بر روی آن، آن ردیف حذف شود.
- نمایش یک پیام بالای جدول که تعداد فیلم‌های موجود در سرویس درون حافظه‌ای را نمایش می‌دهد. همچنین پس از حذف تمام ردیف‌ها، باید پیام «فیلمی موجود نیست» را نمایش دهد.

خروجی نهایی مثال ما به صورت زیر است:


و اگر تمام آیتم‌های آن‌را حذف کنیم، چنین پیامی نمایش داده می‌شود:


پس از ایجاد فایل خالی جدید movies.jsx در پوشه‌ی جدید components، با استفاده از «simple react snippets» نصب شده‌ی در VSCode، یکبار imrc را تایپ کرده (مخفف import react component است) و سپس دکمه‌ی tab را فشار می‌دهیم، در آخر اینکار را برای cc نیز تکرار می‌کنیم (مخفف create class است) تا importها و سپس ساختار ابتدایی کامپوننت React ما تشکیل شوند. نام این کامپوننت را هم Movies که با حرف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم.

اکنون مجددا به App.js مراجعه می‌کنیم و بجای Hello world ای که نمایش دادیم، کامپوننت Movies را اضافه می‌کنیم. برای این منظور ابتدا import آن‌را به ابتدای فایل اضافه می‌کنیم:
import Movies from "./components/movies";
سپس متد return آن‌را جهت درج المان کامپوننت Movies اصلاح خواهیم کرد:
return (
    <main className="container">
      <Movies />
    </main>
  );


دریافت لیست اشیاء فیلم‌ها از سرویس fakeMovieService

برای دریافت لیست اشیاء فیلم‌ها، ابتدا تعریف سرویس آن‌را به ابتدای کامپوننت Movies اضافه می‌کنیم:
 import { getMovies } from "../services/fakeMovieService";
در اینجا از {} استفاده شده، چون یک named export را import کرده‌ایم.

سپس خاصیت state را جهت تعریف خاصیت movies که با متد ()getMovies سرویس fakeMovieService مقدار دهی می‌شود، به نحو زیر تکمیل می‌کنیم:
 state = {
    movies: getMovies()
  };
البته این روش مقدار دهی اولیه‌ی خاصیت state، برای دریافت اطلاعات سرویس‌ها، هرچند در اینجا بدون مشکل کار می‌کند، اما بهتر است توسط component life cycle hooks مدیریت شود که در قسمت‌های بعدی بیشتر به جزئیات آن‌ها خواهیم پرداخت.


نمایش لیست فیلم‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف

در ادامه، کدهای کامل و تکمیل شده‌ی این کامپوننت را ملاحظه می‌کنید:
import React, { Component } from "react";

import { getMovies } from "../services/fakeMovieService";

class Movies extends Component {
  state = {
    movies: getMovies()
  };

  handleDelete = movie => {
    const movies = this.state.movies.filter(m => m._id !== movie._id);
    this.setState({ movies });
  };

  render() {
    const { length: count } = this.state.movies;

    if (count === 0) return <p>There are no movies in the database.</p>;

    return (
      <React.Fragment>
        <p>Showing {count} movies in the database.</p>
        <table className="table">
          <thead>
            <tr>
              <th>Title</th>
              <th>Genre</th>
              <th>Stock</th>
              <th>Rate</th>
              <th />
            </tr>
          </thead>
          <tbody>
            {this.state.movies.map(movie => (
              <tr key={movie._id}>
                <td>{movie.title}</td>
                <td>{movie.genre.name}</td>
                <td>{movie.numberInStock}</td>
                <td>{movie.dailyRentalRate}</td>
                <td>
                  <button
                    onClick={() => this.handleDelete(movie)}
                    className="btn btn-danger btn-sm"
                  >
                    Delete
                  </button>
                </td>
              </tr>
            ))}
          </tbody>
        </table>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Movies;
توضیحات:
همانطور که در ابتدای بحث نیز ذکر شد، هدف از این تمرین، مرور قسمت‌های قبل است و تمام نکات زیر را در قسمت‌های پیشین، با جزئیات بیشتری بررسی کرده‌ایم:

- ابتدا خاصیت state و سپس خاصیت movies شیء منتسب به آن، با لیست فیلم‌های موجود در سرویس مرتبط، مقدار دهی شده‌اند.
- سپس در ابتدای متد render، کار رندر شرطی انجام شده‌است. اگر تعداد فیلم‌های دریافتی صفر بود، پیام «فیلمی در بانک اطلاعاتی موجود نیست» نمایش داده می‌شود و در غیراینصورت، جدول اصلی بوت استرپی برنامه رندر خواهد شد.
در اینجا چون از خاصیت طول آرایه‌ی فیلم‌ها در چندین قسمت قرار است استفاده شود، آن‌را توسط Object Destructuring به یک متغیر نسبت داده‌ایم. همچنین توسط یک نام مستعار هم خاصیت length را با نام جدید count استفاده می‌کنیم.
- در ادامه بازگشت React.Fragment را مشاهده می‌کنید. علت اینجا است که نمی‌خواهیم div اضافه‌تری را در UI رندر کنیم. React.Fragment سبب می‌شود تا بتوانیم چندین فرزند را به المان جاری تبدیل شده‌ی به کدهای جاوا اسکریپتی اضافه کنیم، بدون اینکه خودش به المانی ترجمه شود.
- پس از return، یک () قابل مشاهده‌است. چون خروجی return ما چند سطری است، اگر در سطری که return قرار می‌گیرد، اطلاعاتی درج نشود، موتور جاوا اسکریپت آن‌را با یک سمی‌کالن خاتمه خواهد داد! و دیگر سطرهای بعدی دیده نمی‌شوند و پردازش نخواهند شد. به همین جهت از روش ذکر یک () پس از return در فایل‌های jsx زیاد استفاده می‌شود.
- در ابتدای return، همان خاصیت count را نمایش می‌دهیم.
- سپس کار رندر جدول اصلی برنامه که با کلاس‌های جداول بوت استرپ نیز مزین شده، انجام شده‌است. در React برای عدم تداخل ویژگی class با نام از پیش رزرو شده‌ی class، از خاصیت className برای ذکر کلاس‌های CSSای استفاده می‌شود.
- قسمت thead این جدول مشخص است و سرستو‌ن‌های جدول را مشخص می‌کند.
- پس از آن نیاز است ردیف‌های جدول را رندر کنیم. این‌کار را توسط متد Array.map، با نگاشت هر آیتم آرایه‌ی this.state.movies، به یک tr جدول انجام داده‌ایم.
- React برای اینکه بتواند DOM مجازی خودش را کنترل کند، نیاز دارد عناصر موجود در آن‌را به صورت منحصربفردی تشخص دهد. به همین جهت در اینجا ذکر key را بر روی المان tr که با movie._id مقدار دهی شده‌است، مشاهده می‌کنید.
- رندر مقادیر سلو‌ل‌های ردیف‌ها توسط درج {} و سپس ذکر مقداری از شیء movie دریافتی توسط متد Array.map انجام می‌شود.
- در اینجا ستون رندر دکمه‌ی Delete را نیز مشاهده می‌کنید. برای مدیریت this در آن و دسترسی به شیء movie جاری (ارسال پارامتر به رویداد گردان آن) و همچنین دسترسی به شیء this کلاس جاری برای کار با آرایه‌ی this.state.movies، از روش arrow functions برای تعریف رویدادگردان onClick استفاده کرده‌ایم.
- در متد handleDelete، یک آرایه‌ی جدید را که id ردیف‌های آن با id شیء ردیف انتخابی یکی نیست، بازگشت می‌دهیم. انتساب این آرایه‌ی جدید به آرایه‌ی this.state.movies، تغییری را در برنامه‌های React ایجاد نمی‌کند. در اینجا باید توسط متد this.setState که از کلاس پایه‌ی extends Component دریافت می‌شود، خاصیت movies را بازنویسی کرد تا React از تغییرات مطلع شده و DOM مجازی جدیدی را با مقایسه‌ی با نمونه جدید، محاسبه کرده و به DOM اصلی، جهت به روز رسانی UI اعمال کند.
- البته در اینجا this.setState({ movies }) را بجای this.setState({ movies: movies }) مشاهده می‌کنید. علت اینجا است که اگر عبارات key و value یکی باشند، می‌توان تنها همان عبارت key را جهت حذف تکرار واژه‌ها، ذکر کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-05.zip
مطالب
ردیابی تغییرات در Entity Framework، بخش اول
همان طور که می‌دانید، Entity Framework  تغییراتی را که بر روی اشیا انجام می‌دهید، ردیابی می‌کند. بدیهی است که EF از طریق ردیابی این تغییرات است که می‌تواند تغییرات انجام شده را شناسایی کند و آن‌ها را در مواقع مورد نیاز مانند ذخیره‌ی تغییرات  (DbContext.SaveChanges)، بر روی پایگاه داده اعمال  کند. شما می‌توانید به اطلاعات این ردیاب تغییر و اعمال مرتبط به آن از طریق ویژگی  DbContext.ChangeTracker دسترسی پیدا کنید. 
در این مقاله بیشتر سعی به بررسی مفاهیم ردیابی و روش هایی که EF برای ردیابی تغییرات استفاده می‌کند، بسنده می‌کنم و بررسی  API‌های مختلف آن را به مقاله ای دیگر موکول می‌کنم.
به طور کلی EF از دو روش برای ردیابی تغییرات رخ داده شده در اشیا استفاده می‌کند:
1) ردیابی تغییر عکس فوری! (Snapshot change tracking) 
2) پروکسی‌های ردیابی تغییر  (Change tracking proxies)

 ردیابی تغییر عکس فوری

به نظر من، اسم مناسبی برای این روش انتخاب کرده اند و دقیقا بیان گر کاری است که  EF انجام می‌دهد. در حالت عادی کلاس‌های دامین ما یا همان کلاس‌های POCO، هیچ منطق و کدی را برای مطلع ساختن EF از تغییراتی که در آن‌ها رخ می‌دهد پیاده سازی نکرده اند. چون هیچ راهی برای EF، برای مطلع شدن از تغییرات رخ داده وجود ندارد، EF راه جالبی را بر می‌گزیند. EF هر گاه شیئی را می‌بیند از مقادیر ویژگی‌های آن یک عکس فوری می‌گیرد! و آن‌ها را در حافظه ذخیره می‌کند.این عمل هنگامی که یک شی از پرس و جو (query) حاصل می‌شود، و یا شیئی را به DbSet اضافه می‌کنیم رخ می‌دهد.
زمانی که EF می‌خواهد بفهمد که چه تغییراتی رخ داده است، مقادیر کنونی موجود در کلیه اشیا را اسکن می‌کند و با مقادیری که در عکس فوری ذخیره کرده است مقایسه می‌کند و متوجه تغییرات رخ داده می‌شود. این فرآیند اسکن کردن کلیه اشیا زمانی رخ می‌دهد که متد DetectChanges ویژگی DbSet.ChangeTracker صدا زده شود.

 پروکسی‌های ردیابی تغییر

پروکسی‌های ردیابی تغییر، مکانیزم دیگری برای ردیابی تغییرات EF است و به EF این اجازه را می‌دهد تا از تغییرات رخ داده، مطلع شود.
اگر به یاد داشته باشید در مباحث Lazy loading نیز از واژه پروکسی‌های پویا استفاده شد. پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز با استفاده از همان مکانیزم کار می‌کنند و علاوه بر فراهم کردن Lazy loading ،این امکان را می‌دهند تا تغییرات را به Context انتقال دهند.
برای استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییر، شما باید ساختار کلاس‌های خود را به گونه ای تغییر دهید، تا EF بتواند در زمان اجرا، نوع پویایی را که هریک، از کلاس‌های POCO شما مشتق می‌شوند ایجاد کند، و تک تک ویژگی‌های آن‌ها را تحریف (override) کند.
این نوع پویا که به عنوان پروکسی پویا نیز شناخته می‌شود، منطقی را در ویژگی‌های تحریف شده شامل می‌شود، تا EF را از تغییرات صورت گرفته در ویژگی هایش مطلع سازد.
 برای بیان ادامه‌ی مطلب، من مدل یک دفترچه تلفن ساده را به شرح زیر در نظر گرفتم که روابط مهم و اساسی در آن در نظر گرفته شده است. 
namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class PersonInfo
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Note { get; set; }
        public string Major { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public enum PhoneType
    {
        Home,
        Mobile,
        Work
    }

    public class PhoneNumber
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Number { get; set; }
        public PhoneType PhoneType { get; set; }
        public virtual Person Person { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }
        public string City { get; set; }
        public string Street { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> Persons { get; set; }
    }
}
طبق کلاس‌های فوق ، ما تعدادی شخص ، اطلاعات شخص ، شماره تلفن و آدرس داریم. رابطه‌ی بین شخص و اطلاعات آن شخص یک به یک، شخص و آدرس  چند به چند  و شخص با شماره تلفن یک به چند است. همچنین به این نکته توجه داشته باشید که  کلیه کلاس‌های فوق به صورت public تعریف، و کلیه خواص راهبری (navigation properties) به صورت virtual تعریف شده اند. دلیل این کار هم این است که این دو مورد، جز الزامات، برای فعال سازی Lazy loading هستند. 
تعریف کلاس context نیز به شکل زیر است:

namespace EntitySample1.DataLayer
{
    public class PhoneBookDbContext : DbContext
    {
        public DbSet<Person> Persons { get; set; }
        public DbSet<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }

    }
}

استفاده از ردیابی تغییر عکس فوری

ردیابی تغییر عکس فوری، وابسته به این است که EF بفهمد، چه زمانی تغییرات رخ داده است. رفتار پیش فرض DbContext API ، این هست که به صورت خودکار بازرسی لازم را در نتیجه‌ی رخداد‌های DbContext انجام دهد. DetectChanges تنها اطلاعات مدیریت حالت context، که وظیفه‌ی انعکاس تغییرات صورت گرفته به پایگاه داده را دارد، به روز نمی‌کند، بلکه اصلاح رابطه(ralationship) ترکیبی از خواص راهبری مرجع ، مجموعه ای  و کلید‌های خارجی را انجام می‌دهد. این خیلی مهم خواهد بود که درک روشنی داشته باشیم از این که چگونه و چه زمانی تغییرات تشخیص داده می‌شوند،چه چیزی باید از آن انتظار داشته باشیم و چگونه کنترلش کنیم.

چه زمانی تشخیص خودکار تغییرات اجرا می‌شود؟

متد DetectChanges کلاس ObjectContext، از EF نسخه‌ی 4 به عنوان بخشی از الگوی ردیابی تغییر عکس فوری اشیای POCO ،در دسترس بوده است. تفاوتی که در مورد DataContext.ChangeTracker.DetectChanges( در حقیقت ObjectContext.DetectChanges فراخوانی می‌شود) وجود دارد این است که، رویداد‌های خیلی بیشتری وجود دارند که به صورت خودکار DetectChanges را فراخوانی می‌کنند.
لیستی از متدهایی که باعث انجام عمل تشخیص تغییرات (DetectChanges)، می‌شوند را  در ادامه مشاهده می‌کنید:
• DbSet.Add
• DbSet.Find
• DbSet.Remove
• DbSet.Local
• DbSet.SaveChanges
• فراخوانی Linq Query از DbSet
• DbSet.Attach
• DbContext.GetValidationErrors
• DbContext.Entry
• DbChangeTracker.Entries

 
کنترل زمان فراخوانی DetectChanges

بیشترین زمانی که EF احتیاج به فهمیدن تغییرات دارد، در زمان SaveChanges است، اما حالت‌های زیاد دیگری نیز هست. برای مثال، اگر ما از ردیاب تغییرات، درخواست وضعیت فعلی یک شی را بکنیم،EF احتیاج به اسکن کردن و بررسی تغییرات رخ داده را دارد. همچنین وضعیتی را در نظر بگیرید که شما از پایگاه داده یک شماره تلفن را واکشی می‌کنید و سپس آن را به مجموعه شماره تلفن‌های یک شخص جدید اضافه می‌کنید.آن شماره تلفن اکنون تغییر کرده است، چرا که انتساب آن به یک شخص جدید،خاصیت PersonId آن را تغییر داده است. ولی EF برای اینکه بفهمد تغییر رخ داده است(یا حتی نداده است) ، احتیاج به اسکن کردن همه‌ی اشیا Person دارد.
بیشتر عملیاتی که بر روی DbContext API انجام می‌دهید، موجب فراخوانی DetectChanges می‌شود. در بیشتر موارد DetectChanges به اندازه کافی سریع هست تا باعث ایجاد مشکل کارایی نشود. با این حال ممکن است ، شما تعداد خیلی زیادی اشیا در حافظه داشته باشید، و یا تعداد زیادی عملیات در DbContext ، در مدت خیلی کوتاهی انجام دهید، رفتار تشخیص خودکار تغییرات ممکن است، باعث نگرانی‌های کارایی شود. خوشبختانه گزینه ای برای خاموش کردن رفتار تشخیص خودکار تغییرات وجود دارد و هر زمانی که می‌دانید لازم است، می‌توانید آن را به صورت دستی فراخوانی کنید.
 EF بر مبنای این فرض ساخته شده است که شما ، در صورتی که در فراخوانی آخرین API، موجودیتی تغییر پیدا کرده است، قبل از فراخوانی API جدید، باید DetectChanges صدا زده شود. این شامل فراخوانی DetectChanges، قبل از اجرای هر query نیز می‌شود.اگر این عمل ناموفق یا نابجا انجام شود،ممکن است عواقب غیر منتظره ای در بر داشته باشد. DbContext انجام این وظیفه را بر عهده گرفته است و به همین دلیل به طور پیش فرض تشخیص تغییرات خودکار آن فعال است.

نکته:
تشخیص اینکه چه زمانی احتیاج به فراخوانی DetectChanges است،آن طور که ساده و بدیهی به نظر می‌آید نیست. تیم EF شدیدا توصیه کرده اند که فقط، وقتی با مشکلات عدم کارایی روبرو شدید، تشخیص تغییرات را به حالت دستی در بیاورید.همچنین توصیه شده که در چنین مواقعی، تشخیص خودکار تغییرات را فقط برای قسمتی از کد که با کارایی پایین مواجه شدید خاموش کنید و پس از اینکه اجرای آن قسمت از کد تمام شد،دوباره آن را روشن کنید.

برای خاموش یا روشن کردن تشخیص خودکار تغییرات، باید متغیر بولین DbContext.Configuration.AutoDetectChangesEnabled را تنظیم کنید.
در مثال زیر، ما در متد ManualDetectChanges، تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و تاثیرات آن را بررسی کرده ایم.

        private static void ManualDetectChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false; // turn off Auto Detect Changes

                var p1 = context.Persons.Single(p => p.FirstName == "joe");

                p1.LastName = "Brown";

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // call detect changes manually

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);
            }
        }

در کدهای بالا ابتدا تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و سپس یک شخص با نام joe را از دیتابیس فراخواندیم و سپس نام خانوادگی آن را به Brown تغییر دادیم. سپس در خط بعد، وضعیت فعلی موجودیت p1 را از context جاری پرسیدیم. در خط بعدی، DetectChanges را به صورت دستی صدا زده ایم و دوباره همان پروسه را برای به دست آوردن وضیعت شی p1، انجام داده ایم. همان طور که می‌بینید ، برای به دست آوردن وضعیت فعلی شی مورد نظر از متد Entry متعلق به ChangeTracker API استفاده می‌کنیم، که در آینده مفصل در مورد آن بحث خواهد شد. اگر شما متد Main را با صدا زدن ManualDetectChanges ویرایش کنید ، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد:

Before DetectChanges: Unchanged
After DetectChanges: Modified

همان طور که انتظار می‌رفت، به دلیل خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، context قادر به تشخیص تغییرات صورت گرفته در شی p1 نیست، تا زمانی که متد DetectChanges را به صورت دستی صدا بزنیم. دلیل این که در دفعه اول، ما نتیجه‌ی غلطی مشاهده می‌کنیم، این است که ما قانون را نقض کرده ایم و قبل از صدا زدن هر API ، متد DetectChanges را صدا نزده ایم. خوشبختانه چون ما در اینجا وضعیت یک شی را بررسی کردیم، با عوارض جانبی آن روبرو نشدیم.

نکته: به این نکته توجه داشته باشید که متد Entry به صورت خودکار، DetectChanges را فراخوانی می‌کند. برای اینکه دانسته بخواهیم این رفتار را غیر فعال کنیم، باید AutoDetectChangesEnabled را غیر فعال کنیم.
در مثال فوق ،خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، برای ما مزیتی به همراه نداشت و حتی ممکن بود برای ما دردسر ساز شود. ولی حالتی را  در نظر بگیرید که ما یک سری API را فراخوانی می‌کنیم ،بدون این که در این بین ،در حالت اشیا تغییری ایجاد کنیم.در نتیجه می‌توانیم از فراخوانی‌های بی جهت DetectChanges جلوگیری کنیم.
 
در متد AddMultiplePersons مثال بعدی، این کار را نشان داده ام:

        private static void AddMultiplePerson()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;

                context.Persons.Add(new Person
                    {
                        FirstName = "brad",
                        LastName = "watson",
                        BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                    });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "david",
                    LastName = "brown",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "will",
                    LastName = "smith",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.SaveChanges();

            }
        }
در مثال بالا ما از فراخوانی چهار DetectChanges غیر ضروری که شامل DbSet.Add و SaveChanges می‌شود، جلوگیری کرده ایم.

استفاده از DetectChanges برای فراخوانی اصلاح رابطه


DetectChanges همچنین مسئولیت انجام اصلاح رابطه ، برای هر رابطه ای که تشخیص دهد تغییر کرده است را دارد.اگر شما بعضی از روابط را تغییر دادید و مایل بودید تا همه‌ی خواص راهبری و خواص کلید خارجی را منطبق کنید، DetectChanges این کار را برای شما انجام می‌دهد. این قابلیت می‌تواند برای سناریوهای data-binding که در آن ممکن است در رابط کاربری(UI) یکی از خواص راهبری (یا حتی یک کلید خارجی) تغییر کند، و شما بخواهید که خواص دیگری این رابطه به روز شوند و تغییرات را نشان دهند، مفید واقع شود.
متد DetectRelationshipChanges در مثال زیر از DetectChanges برای انجام اصلاح رابطه استفاده می‌کند.
 
        private static void DetectRelationshipChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {

                var phone1 = context.PhoneNumbers.Single(x => x.Number == "09351234567");

                var person1 = context.Persons.Single(x => x.FirstName == "will");

                person1.PhoneNumbers.Add(phone1);

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // ralationships fix-up

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);
            }
        }

در اینجا ابتدا ما شماره تلفنی را از دیتابیس لود می‌کنیم. سپس شخص دیگری را نیز با نام will از دیتابیس می‌خوانیم. قصد داریم شماره تلفن خوانده شده را به این شخص نسبت دهیم و مجموعه شماره تلفن‌های وی اضافه کنیم و ما این کار را با افزودن phone1 به مجموعه شماره تلفن‌های person1 انجام داده ایم. چون ما از اشیای POCO استفاده کرده ایم،EF  نمی‌فهمد که ما این تغییر را ایجاد کرده ایم و در نتیجه کلید خارجی PersonId شی phone1 را اصلاح نمی‌کند. ما می‌توانیم تا زمانی صبر کنیم تا متدی مثل SaveChanges، متد DetectChanges را فراخوانی کند،ولی اگر بخواهیم این عمل در همان لحظه انجام شود، می‌توانیم DetectChanges را دستی صدا بزنیم.

اگر ما متد Main را با اضافه کردن فرخوانی DetectRealtionShipsChanges تغییر بدهیم و آن را اجرا کنیم، نتیجه زیر را مشاهده می‌کنید:

Before DetectChanges: david
After DetectChanges: will

تا قبل از فراخوانی تشخیص تغییرات(DetectChanegs)، هنوز phone1 منتسب به شخص قدیمی(david) بوده، ولی پس از فراخوانی DetectChanges ، اصلاح رابطه رخ داده و همه  چیز با یکدیگر منطبق می‌شوند.

فعال سازی و کار با پروکسی‌های ردیابی تغییر

اگر پروفایلر کارایی شما، فراخوانی‌های بیش از اندازه DetectChnages را به عنوان یک مشکل شناسایی کند، و یا شما ترجیح می‌دهید که اصلاح رابطه به صورت بلادرنگ صورت گیرد ، ردیابی تغییر پروکسی‌های پویا، به عنوان گزینه ای دیگر مطرح می‌شود.فقط با چند تغییر کوچک در کلاس‌های POCO، EF قادر به ساخت پروکسی‌های پویا خواهد بود.پروکسی‌های ردیابی تغییر به EF اجازه ردیابی تغییرات در همان لحظه ای که ما تغییری در اشیای خود می‌دهیم را می‌دهند و همچنین امکان انجام اصلاح رابطه را در هر زمانی که تغییرات روابط را تشخیص دهد، دارد.
برای اینکه پروکسی ردیابی تغییر بتواند ساخته شود، باید قوانین زیر رعایت شود:
 
• کلاس باید public باشد و seald نباشد.
• همه‌ی خواص(properties) باید virtual تعریف شوند.
• همه‌ی خواص باید getter و setter با سطح دسترسی public داشته باشند.
• همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای باید نوعشان، از نوع ICollection<T> تعریف شوند.


کلاس Person مثال خود را به گونه ای بازنویسی کرده ایم که تمام قوانین فوق را پیاده سازی کرده باشد.

نکته: توجه داشته باشید که ما دیگر در داخل سازنده کلاس ،کدی نمی‌نویسیم و منطقی  که باعث نمونه سازی اولیه خواص راهبری می‌شدند، را پیاده سازی نمی‌کنیم. این پروکسی ردیاب تغییر، همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای را تحریف کرده و ار نوع مجموعه ای مخصوص خود(EntityCollection<T>) استفاده می‌کند. این نوع مجموعه ای، هر تغییری که در این مجموعه صورت می‌گیرد را زیر نظر گرفته و به ردیاب تغییر گزارش می‌دهد. اگر تلاش کنید تا نوع دیگری مانند List<T> که معمولا در سازنده کلاس از آن استفاده می‌کردیم را به آن انتساب دهیم، پروکسی، استثنایی را پرتاب می‌کند.

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string FirstName { get; set; }
        public virtual string LastName { get; set; }
        public virtual DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
همان طور که در مباحث مربوط به Lazy loading نیز مشاهده کردید،EF زمانی پروکسی‌های پویا را برای یک کلاس ایجاد می‌کند که یک یا چند خاصیت راهبری آن با virtual علامت گذاری شده باشند.آن پروکسی‌ها که از کلاس مورد نظر، مشتق شده اند، به خواص راهبری virtual امکان می‌دهند تا به صورت lazy لود شوند.پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز به همان شکل در زمان اجرا ایجاد می‌شوند، با این تفاوت که این پروکسی ها، امکانات بیشتری دارند.
با این که احتیاجات رسیدن به پروکسی‌های ردیابی تغییر خیلی ساده هستند، اما ساده‌تر از آن ها، فراموش کردن یکی از آن هاست.حتی از این هم ساده‌تر می‌شود که در آینده تغییری در آن کلاس‌ها ایجاد کنید و ناخواسته یکی از آن قوانین را نقض کنید.به این خاطر، فکر خوبیست که یک آزمون واحد نیز اضافه کنیم تا مطمئن شویم که EF توانسته، پروکسی ردیابی تغییر را ایجاد کند یا نه.
در مثال زیر یک متد نوشته شده که این مورد را مورد آزمایش قرار می‌دهد. همچنین فراموش نکنید که فضای نام System.Data.Object.DataClasses را به using‌های خود اضافه کنید.
 
        private static void TestForChangeTrackingProxy()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var person = context.Persons.First();
                var isProxy = person is IEntityWithChangeTracker;
                Console.WriteLine("person is a proxy: {0}", isProxy);
            }
        }
زمانی که EF ، پروکسی پویا برای ردیابی تغییر ایجاد می‌کند، اینترفیس IentityWithChangeTrackerرا پیاده سازی  خواهد کرد.متد تست در مثال بالا، نمونه ای از Person را با دریافت آن از دیتابیس ایجاد می‌کند و سپس آن را با اینترفیس ذکر شده چک می‌کند تا مطمئن شود که Person ، توسط پروکسی ردیابی تغییر احاطه شده است. این نکته را نیز به یاد داشته باشید که چک کردن این که EF ، کلاس پروکسی ای که از کلاس ما مشتق شده است ایجاد کرده است یا نه،کفایت نمی‌کند، چرا که پروکسی‌های Lazy Loading نیز چنین کاری انجام می‌دهند. در حقیقت آن چیزی که سبب می‌شود EF به تغییرات صورت گرفته به صورت بلادرنگ گوش دهد،حضور IEntityWithChangeTracker است.
اکنون متد ManualDetectChanges را که کمی بالاتر بررسی کرده ایم را در نظر بگیرید و کد context.ChangeTracker.DetectChanges آن را حذف کنید و بار دیگر آن را فرا بخوانید  و نتیجه را مشاهده کنید:
 
Before DetectChanges: Modified
After DetectChanges: Modified
این دفعه،EF از تغییرات صورت گرفته آگاه است،حال چه DetectChanges فراخوانده شود یا نشود.

اکنون متد DetectRelationshipChanges را ویرایش کرده و برنامه را اجرا کنید:

Before DetectChanges: will
After DetectChanges: will
این بار می‌بینیم که EF، تغییر رابطه را تشخیص داده و اصلاح رابطه را بدون فراخوانی DetectChanges انجام داده است.

نکته: زمانی که شما از پروکسی‌های ردیابی تغییر استفاده می‌کنید،احتیاجی به غیرفعال کردن تشخیص خودکار تغییرات نیست. DetectChanges برای همه اشیایی که تغییرات را به صورت بلادرنگ گزارش می‌دهند،فرآیند تشخیص تغییرات را انجام نمی‌دهد. بنابراین فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر،برای رسیدن به مزایای کارایی بالا در هنگام عدم استفاده از DetectChanges کافی است. در حقیقت زمانی که EF، یک پروکسی ردیابی پیدا می‌کند، از مقادیر خاصیت ها، عکس فوری نمی‌گیرد. همچنین DetectChanges این را نیز می‌داند که نباید تغییرات موجودیت هایی که عکسی از مقادیر اصلی آنها ندارد را اسکن کند.

تذکر: اگر شما موجودیت هایی داشته باشید که شامل انواع پیچیده(Complex Types) می‌شوند،EF هنوز هم از ردیابی تغییر عکس فوری، برای خواص موجود در نوع پیچیده استفاده می‌کند، و از این جهت لازم است کهEF، برای نمونه‌ی نوع پیچیده، پروکسی ایجاد نمی‌کند.شما هنوز هم، تشخیص خودکار تغییرات خواصی که مستقیما درون آن موجودیت(Entity) تعریف شده اند را دارید، ولی تغییرات رخ داده درون نوع پیچیده، فقط از طریق DetectChanges قابل تشخیص است.

چگونگی اطمینان از اینکه نمونه‌های جدید ، پروکسی‌ها را دریافت خواهند کرد

EF به صورت خودکار برای نتایج حاصل از کوئری هایی که شما اجرا می‌کنید، پروکسی‌ها را ایجاد می‌کند. با این حال اگر شما فقط از سازنده‌ی کلاس POCO خود برای ایجاد نمونه‌ی جدید استفاده کنید،دیگر پروکسی‌ها ایجاد نخواهند شد.بدین منظور برای دریافت پروکسی ها، شما باید از متد DbSet.Create برای دریافت نمونه‌های جدید آن موجودیت استفاده کنید.
نکته: اگر شما، پروکسی‌های ردیابی تغییر را برای موجودیتی از مدلتان فعال کرده باشید،هنوز هم می‌توانید،نمونه‌های فاقد پروکسی آن موجودیت را ایجاد و بیافزایید.خوشبختانه EF با موجودیت‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه(set) کار می‌کند.شما باید آگاه باشید که ردیابی خودکار تغییرات و یا اصلاح رابطه، برای نمونه هایی که پروکسی هایی ردیابی تغییر نیستند، قابل استفاده نیستند.داشتن مخلوطی از نمونه‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه، می‌تواند گیج کننده باشد.بنابر این عموما توصیه می‌شود که برای ایجاد نمونه‌های جدید از DbSet.Create استفاده کنید، تا همه‌ی موجودیت‌های موجود در مجموعه، پروکسی‌های ردیابی تغییر باشند.
متد CreateNewProxies را به برنامه‌ی خود اضافه کرده و آن را اجرا کنید.

        private static void CreateNewProxies()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var phoneNumber = new PhoneNumber { Number = "987" };

                var davidPersonProxy = context.Persons.Create();
                davidPersonProxy.FirstName = "david";
                davidPersonProxy.PhoneNumbers.Add(phoneNumber);

                Console.WriteLine(phoneNumber.Person.FirstName);
            }
        }

خروجی مثال فوق david خواهد بود.همان طور که می‌بینید با استفاده از context.Persons.Create، نمونه‌ی ساخته شده، دیگر شی POCO نیست، بلکه davidPersonProxy، از جنس پروکسی ردیابی تغییر است و تغییرات آن به طور خودکار ردیابی شده و رابطه آن نیز به صورت خودکار اصلاح  می‌شود.در اینجا نیز با افزودن phoneNumber به شماره تلفن‌های davidPersonProxy، به طور خودکار رابطه‌ی بین phoneNumber و davidPersonPeroxy بر قرار شده است. همان طور که می‌دانید این عملیات بدون استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییرات امکان پذیر نیست و موجب بروز خطا می‌شود.


ایجاد نمونه‌های پروکسی برای انواع مشتق شده

اورلود جنریک دیگری برای DbSet.Create وجود  دارد که برای نمونه سازی کلاس‌های مشتق شده در مجموعه ما استفاده می‌شود .برای مثال، فراخوانی Create بر روی مجموعه‌ی Persons ،نمونه ای از کلاس Person را  بر می‌گرداند.ولی ممکن است کلاس هایی در مجموعه‌ی Persons وجود داشته باشند، که از آن مشتق شده باشند، مانند Student. برای دریافت نمونه‌ی پروکسی Student، از اورلود جنریک Create استفاده می‌کنیم.

var newStudent = context.Persons.Create<Student>();
واکشی موجودیت‌ها بدون ردیابی تغییرات

تا به این جای کار باید متوجه شده باشید که ردیابی تغییرات، فرآیندی ساده و بدیهی نیست و مقداری سربار در کار است. در بعضی از بخش‌های برنامه تان، احتمالا داده‌ها را به صورت فقط خواندنی در اختیار کاربران قرار می‌دهید و چون اطلاعات هیچ وقت تغییر نمی‌کنند، شما می‌خواهید که سربار ناشی از ردیابی تغییرات را حذف کنید.
خوشبختانه EF شامل متد AsNoTracking است که می‌توان از آن برای اجرای کوئری‌های بدون ردیابی استفاده کرد.یک کوئری بدون ردیابی، یک کوئری ساده هست که نتایج آن توسط context برای تشخیص تغییرات ردیابی نخواهد شد.

متد PrintPersonsWithoutChangeTracking را به برنامه اضافه کنید و آن را اجرا کنید: 
 
        private static void PrintPersonsWithoutChangeTracking()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var persons = context.Persons.AsNoTracking().ToList();

                foreach (var person in persons)
                {
                    Console.WriteLine(person.FirstName);
                }

            }
        }
در مثال بالا از متد AsNoTracking برای گرفتن کوئری فاقد ردیابی استفاده کردیم تا محتویات مجموعه Persons را دریافت کنیم. در نهایت با یک حلقه‌ی foreach، نتایج را بر روی کنسول به نمایش در آوردیم.به دلیل اینکه، این یک کوئری بدون ردیابی هست، context دیگر تغییراتی که روی Persons رخ می‌دهد را ردیابی نمی‌کند.در نتیجه اگر شما یکی از خواص یکی از Persons را تغییردهید و SaveChanges را صدا بزنید، تغییرات به دیتابیس ارسال نمی‌شوند.

نکته: واکشی داده‌ها بدون ردیابی تغییرات،معمولا وقتی باعث افزایش قابل توجه کارایی می‌شود که بخواهیم تعداد خیلی زیادی داده  را به صورت فقط خواندنی نمایش دهیم. اگر برنامه‌ی شما داده ای را تغییر می‌دهد و می‌خواهد آن را ذخیره کند، باید از AsNoTracking استفاده نکنید.

AsNoTracking یک متد الحاقی است، که در <IQueryable<T تعریف شده است، در نتیجه شما می‌توانید از آن، در کوئری‌های LINQ نیز استفاده کنید. شما می‌توانید از AsNoTracking، در انتهای DbSet ،در خط from کوئری استفاده کنید.

var query = from p in context.Persons.AsNoTracking()
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;

شما همچنین از AsNoTracking می‌توانید برای تبدیل یک کوئری LINQ موجود، به یک کوئری فاقد ردیابی استفاده کنید. این نکته را به یاد داشته باشید که فقط AsNoTracking بر روی کوئری، فرانخوانده شده است، بلکه متغیر query را با نتیجه‌ی حاصل از فراخوانی AsNoTracking بازنویسی(override)  کرده است و این، از این جهت لازم است که AsNoTracking ،تغییری در کوئری ای که بر روی آن فراخوانده شده نمی‌دهد، بلکه یک کوئری جدید بر می‌گرداند. 

 
                var query = from p in context.Persons
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;
                query = query.AsNoTracking();
نکته: به دلیل اینکه AsNoTracking یک متد الحاقی است، شما احتیاج به افزودن فضای نام System.Data.Entity به فضا‌های نام خود دارید.

منبع: ترجمه ای آزاد از کتاب Programming Entity Framework: DbContext
اشتراک‌ها
استفاده از SQLite در ویندوز 8 و ویندوزفون 8
SQLite WinRT wrapper پروژه‌ای است که مجموعه‌ای از Windows Runtime (WinRT) API رایج برای دسترسی به پایگاه‌داده SQLight را برای پلتفرم‌های ویندوز 8 و نیز ویندوزفون 8 فراهم کرده است.
استفاده از SQLite در ویندوز 8 و ویندوزفون 8