اشتراک‌ها
ساخت یک محیط توسعه زیبا در اندروید استودیو
 این مطلب برنامه نویسان اندروید را از تنظیمات متعدد و سفارشی سازی محیط کاری  دور خواهدکرد و در واقع با انجام تنظیمات ذیل به محیط کاری که در عکس مشاهده میکنند خواهند رسید .
  • ترکیب رنگی زیبا و طراحی متریال محیط در عکس زیر قابل مشاهده می‌باشد 


۱. تنظیمات GUI Theme :
از منوی File بر روی Settings کلیک می‌کنیم و بر روی Plugin کلیک کرده در قسمت جستجو عبارت مقابل ( Material Theme UI ) را  جستجو کرده و بر روی Install jetBrains Plugin کلیک می‌کنیم که Plugin مورد نظر ما نصب خواهد شد که بعد نصب اندروید استودیو را Restart می‌کنیم . (تنظیمات طبق عکس زیر انجام گردد) 
دسترسی به مخزن گیت هاب ‍   Material Theme UI for jetBrains  
⌘⇧a → "Plugins" → ↩ → ⌃⌥b → <search> → "Material Theme UI" → [Install plugin] → ⌃⌥c → ⎋ → <restart>

۲. تنظیمات Editor Scheme :
از منوی File بر روی Settings کلیک کرده و از قسمت Editor بر روی Color Scheme کلیک کرده و از قسمت Scheme که chroMATERIAL را انتخاب کرده و بر روی Apply/OK  کلیک می‌کنیم.
⌘⇧a → "Color Scheme" → [3. ChroMATERIAL]
و از قسمت Color Scheme Font که Use color scheme font instead را انتخاب و فونت را Lucida Snas Typewriter انتخاب و Apply/ok می‌کنیم.

۳. تنظیمات HOLO Logcat :
به مسیر زیر مراجعه کرده Preferences → Editor → Colors & Fonts → Android Logcat و تنظیمات Logcat را طبق سلیقه خود مشخص می‌کنیم و در نهایت Apply/ok می‌کنیم .
⌘⇧a → "Android Logcat" → [Save as...] → "ChroMATERIAL + HOLO"¹ → ↩ → <set foreground colors as in the table ↑> → ⎋
Type   : Color
verbose: #BBB debug: #33B5E5 info: #9C0 assert: #A6C error: #F44 warning: #FB3 

ساخت یک محیط توسعه زیبا در اندروید استودیو
مطالب
چگونه تشخیص دهیم UI Virtualization در WPF خاموش شده است؟
در مطلب «بهبود کارآیی کنترل‌های لیستی WPF در حین بارگذاری تعداد زیادی از رکوردها» عنوان شد که در حالت فعال بودن UI Virtualization، فقط به تعداد ردیف‌های نمایان، اشیاء متناظری به یک کنترل لیستی اضافه می‌شوند و حالت برعکس آن زمانی است که ابتدا کلیه اشیاء بصری یک لیست تولید شده و سپس لیست نهایی نمایش داده می‌شود.

سؤال: چگونه می‌توان تعداد اشیاء اضافه شده به Visual tree یک کنترل لیستی را شمارش کرد؟

شبیه به افزونه FireBug فایرفاکس، برنامه‌ای به نام Snoop نیز جهت WPF تهیه شده است که با تزریق خود به درون پروسه برنامه، امکان بررسی ساختار Visual tree کل یک صفحه را فراهم می‌کند. برای دریافت آن به آدرس ذیل مراجعه نمائید:

پس از دریافت، ابتدا مثال انتهای بحث «بهبود کارآیی کنترل‌های لیستی WPF در حین بارگذاری تعداد زیادی از رکوردها» را اجرا کرده و سپس برنامه Snoop را نیز جداگانه اجرا نمائید. اگر نام برنامه WPF مورد نظر، در لیست برنامه‌های تشخیص داده شده توسط Snoop ظاهر نشد، یکبار بر روی دکمه Refresh آن کلیک نمائید. پس از آن برنامه نمایش لیست‌ها را در Snoop انتخاب کرده و دکمه کنار آیکن minimize کردن Snoop را کشیده و بر روی پنجره برنامه رها کنید. شکل زیر ظاهر خواهد شد:


بله. همانطور که ملاحظه می‌کنید، در برگه Slow version به علت فعال نبودن مجازی سازی UI، تعداد اشیاء موجود در Visual tree کنترل لیستی، بالای 10 هزار مورد است. به همین جهت بارگذاری آن بسیار کند انجام می‌شود.
اکنون همین عملیات کشیدن و رها کردن دکمه بررسی Snoop را بر روی برگه دوم برنامه انجام دهید:


در اینجا چون مجازی سازی UI فعال شده است، فقط به تعداد ردیف‌های نمایان به کاربر، اشیاء لازم جهت نمایش لیست، تولید و اضافه شده‌اند که در اینجا فقط 188 مورد است و در مقایسه با 10 هزار مورد برگه اول، بسیار کمتر می‌باشد و بدیهی است در این حالت مصرف حافظه برنامه بسیار کمتر بوده و همچنین سرعت نمایش لیست نیز بسیار بالا خواهد بود.
مطالب
MVC vs 3-Tier Pattern

من تا به حال برنامه نویس‌های زیادی را دیده‌ام که می‌پرسند «چه تفاوتی بین الگوهای معماری MVC و Three-Tier وجود دارد؟» قصد من روشن کردن این سردرگمی، بوسیله مقایسه هردو، با کنار هم قرار دادن آنها می‌باشد. حداقل در این بخش، من اعتقاد دارم، منبع بیشتر این سردرگمی‌ها در این است که هر دو‌ی آنها، دارای سه لایه متمایز و گره، در دیاگرام مربوطه‌اشان هستند.

اگر شما به دقت به دیاگرام آنها نگاه کنید، پیوستگی را خواهید دید. بین گره‌ها و راه اندازی آنها، کمی تفاوت است.


معماری سه لایه

سیستم‌های سه لایه، واقعاً لایه‌ها را می‌سازند: لایه UI به لایه Business logic دسترسی دارد و لایه Business logic به لایه Data دسترسی دارد. اما لایه UI دسترسی مستقیمی به لایه Data ندارد و باید از طریق لایه Business logic و روابط آنها عمل کند. بنابراین می‌توانید فکر کنید که هر لایه، بعنوان یک جزء، آزاد است؛ همراه با قوانین محکم طراحی دسترسی بین لایه ها.

MVC

در مقابل، اینPattern ، لایه‌های سیستم را نگهداری نمی‌کند. کنترلر به مدل و View (برای انتخاب یا ارسال مقادیر) دسترسی دارد. View نیز دسترسی دارد به مدل . دقیقاً چطور کار می‌کند؟ کنترلر در نهایت نقطه تصمیم گیری منطقی است. چه نوع منطقی؟ نوعاً، کنترلر، ساخت و تغییر مدل را در اکشن‌های مربوطه، کنترل خواهد کرد. کنترلر سپس تصمیم گیری می‌کند که برای منطق داخلیش، کدام View مناسب است. در آن نقطه، کنترلر مدل را به View   ارسال می‌کند. من در اینجا چون هدف بحث مورد دیگه‌ای می‌باشد، مختصر توضیح دادم.

چه موقع و چه طراحی را انتخاب کنم؟

اول از همه، هر دو طراحی قطعاً و متقابلاً منحصر بفرد نیستند. در واقع طبق تجربه‌ی من، هر دو آنها کاملاً هماهنگ هستند. اغلب ما از معماری چند لایه استفاده می‌کنیم مانند معماری سه لایه، برای یک ساختار معماری کلی. سپس من در داخل لایه UI، از MVC   استفاده می‌کنم، که در زیر دیاگرام آن را آورده ام.

مطالب
توضیح مثالی از SIMD برای نشان دادن عملکرد آن - SIMD Performance
پیشنیازها

SIMD یا ترجمه آن به فارسی به معنی «تک دستورالعمل و چند داده»، قابلیت آن‌را دارد تا بر روی مقادیر عددی به صورت موازی و با استفاده از پردازنده کار کند. اگر بتوانیم ساختار پروژه‌های خود را به طوری ایجاد کنیم تا بتوانیم از SIMD در پردازش‌های خود استفاده کنیم، سرعت انجام فعالیت‌ها، بسیار زیاد افزایش پیدا خواهند کرد؛ به خصوص این امر در حجم‌های پردازشی زیاد محسوس خواهد بود. البته مدیریت استفاده از منابع و پردازنده نباید فراموش شوند.
اطلاعات لازم از SIMD و نحوه عملکرد آن را می‌توانید در مقاله پیشنیاز بیابید. در این مقاله قصد داریم تا یک مثال ساده از کارآیی SIMD را مطرح کنیم. مثال زیر از مثال SimdSpike الگو برداری شده است و تغییراتی نیز جهت تکمیل شدن آن انجام شده است.
در این مثال می‌خواهیم نمونه کدهایی را با روش‌های معمول اجرا کنیم و زمان اجرای آن را با زمان اجرای همان مثال‌ها با روش SIMD، مقایسه کنیم. 
با استفاده از ویژوال استودیو 2015 آپدیت 3 یک پروژه کنسول با چارچوب دات نت 4.6.1 ایجاد کرده‌ایم. البته می‌توانید ازدیگر نسخه‌ها هم استفاده کنید به شرط آنکه دات نت 4.6x را نصب کرده باشید.

در صورتی که ویژوال استودیوی شما دارای این ورژن و آپدیت نبود، می‌توانید چارچوب دات نت 4.6.1 را جداگانه در سیستم خود نصب نمایید. توجه داشته باشید که برای استفاده از چارچوب دات نت در ویژوال استودیو باید نسخه‌های DevPack یا DeveloperPack را نصب نمایید (دریافت  دات نت 4.6.1 نسخه مخصوص استفاده در ویژال استودیو). 

در پروژه ایجاد شده فایلی به نام Program.cs و در آن کلاس Program وجود دارد. در این کلاس تابع شروع کننده برنامه یعنی Main وجود دارد و برنامه از این تابع شروع خواهد شد.

نمایی از فایل‌های پروژه

در تابع شروع کننده برنامه ابتدا وضعیت پشتیبانی از SIMD را چک می‌کنیم. این کار را همانطور که قبلا در مقاله پیشنیاز توضیح داده شده است با استفاده از خاصیت Vector.IsHardwareAccelerated بررسی می‌کنیم. اگر مقدار آن برابر با False باشد به معنای عدم پشتیبانی می‌باشد و با بررسی این موضوع در اول برنامه، در صورت عدم پشتیبانی از SIMD به اجرای ادامه‌ی برنامه خاتمه می‌دهیم.

پس از بررسی وضعیت پشتیبانی از SIMD ، تابعی را که در فایل Utilities.cs نوشته شده است، فراخوانی می‌کنیم. این تابع به بررسی وضعیت تعداد رجیسترهای SIMD و وضعیت انواع نوع‌های داده‌ای در SIMD می‌پردازد. اگر هر نوع داده‌ای از SIMD پشتیبانی کند (که بستگی به نوع پردازنده شما دارد) اندازه هر نوع داده‌ای را در SIMD چاپ می‌کند و در صورت عدم پشتیبانی هر نوع داده‌ای از SIMD مقدار «عدم پشتیبانی SIMD از آن نوع داده‌ای» چاپ خواهد شد. 

  تا به اینجای برنامه کد‌های تابع شروع کننده به صورت زیر خواهد بود. 
using System.Numerics;
using static System.Console;

namespace TestSIMD
{
    class Program
    {
        private const int ArraySize = 7680 * 4320;
        static void Main(string[] args)
        {
            // بررسی وضعیت پشتیبانی از SIMD
            if (!Vector.IsHardwareAccelerated)
            {
                WriteLine("Hardware acceleration not supported.");
                WriteLine();
                return; // عدم پشتیبانی و خاتمه برنامه
            }
            WriteLine("Hardware acceleration is supported"); // اعلام پشتیبانی از SIMD
            WriteLine();

            // بررسی وضعیت نوع‌های داده ای در مشخصات سخت افزاری SIMD
            Utilities.PrintHardwareSpecificSimdEffectiveness();

            //به منظور عدم خروج از برنامه و دیدن نتایج آزمایش
            WriteLine("Press any key to exit");
            ReadKey();
        }
    }
}
اجرای برنامه هم به صورت زیر به نمایش در خواهد آمد. 

در فایل Utilities.cs، توابع دیگری هم وجود دارند که کارآیی هر یک به صورت توضیح در بالای هر تابع نوشته شده است. این توابع برای تولید یک نوع داده‌ای تصادفی و ایجاد آرایه‌ای از نوع داده‌ای به صورت تصادفی به کار برده می‌شوند. می توانید در سورس برنامه این توضیحات را مشاهده کنید.
تا به اینجا تنها به بررسی پشتیبانی سخت افزاری از SIMD پرداختیم و همچنین توانستیم نوع‌های داده‌ای را که SIMD در سخت افزار ما پشتیبانی می‌کند، شناسایی کنیم و اندازه رجیستر‌های آنها را بیابیم.
حال به بررسی عملکرد توابع SIMD می‌پردازیم و با نوشتن چند تابع، زمان اجرای محاسباتی آنها را با نوشتن همان توابع در حالت معمولی و ساده مقایسه می‌کنیم.
 برای انجام مقایسه، زمان اجرای یک عملیات را در حالت معمول، با زمان اجرای همان عملیات در حالت SIMD بررسی می‌کنیم. هر عملیات را 3 مرتبه پشت سر هم اجرا می‌کنیم و زمان آنها را ثبت می‌کنیم تا تفاوت زمان اجرا را با تکرار عملیات نیز مشاهده کنیم. توابعی که آزمایشات را انجام می‌دهند و زمان اجرا را ثبت و نمایش می‌دهند، در فایل PerformanceTests.cs و در کلاس PerformanceTests قرار دارند و از توابع سه کلاس دیگر که عملیات در آن نوشته شده‌اند، استفاده می‌کنند.
  • فایل IntSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی به نام IntSimdProcessor قرار دارد که شامل 6 تابع می‌باشد و این تابع‌ها با نوع داده‌ای صحیح یا همان Integer کار می‌کنند. نام کلاس هم به همین خاطر نام گذاری شده است. 
    • این 6 تابع در کل 3 عملیات را شامل عملیات‌های زیر انجام می‌دهند. یکبار در حالت معمولی و یکبار با استفاده از توابع SIMD این کار را انجام می‌دهند:
      • پیدا کردن بزرگترین و کوچکترین عدد در آرایه
      • جمع عناصر دو آرایه با هم با استفاده از یک آرایه کمکی که نتیجه در آرایه کمکی ریخته می‌شود
      • جمع عناصر دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی که مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع ذکر شده است.
 
  • فایل FloatSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی با نام FloatSimdProcessor قرار دارد که همانطور که از نام کلاس پیداست، توابعی برای کار بر روی اعداد از نوع داده‌ای float در آن نوشته شده‌اند.
    • در این کلاس هم 6 تابع برای انجام 3 عملیات زیر نوشته شده است که به ازای هر عملیات دو تابع یکی در حالت معمولی و یکی در حالت SIMD نوشته شده است.
      • جمع دو آرایه با استفاده از یک آرایه کمکی - مجموع در آرایه کمکی ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه اول ورودی - مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی - مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
    • در آزمایشات نوشته شده در کلاس PerformanceTests  تنها از عملیات آخری استفاده شده است و از دو عملیات اول استفاده نشده است که در صورت تمایل می‌توانید از دیگر عملیات‌ها نیز استفاده کنید.
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع نیز ذکر شده است.
 
  • فایل UShortSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی با نام UShortSimdProcessor قرار دارد و همانطور که از نام کلاس پیداست، توابعی برای کار بر روی اعداد از نوع داده‌ای ushort یا همان اعداد صحیح کوچک بدون علامت نوشته شده‌اند.
    • در این کلاس 12 تابع برای انجام 6 عملیات زیر نوشته شده‌است که به ازای هر عملیات، دو تابع یکی در حالت معمولی و یکی در حالت SIMD نوشته شده است.
      • جمع دو آرایه اول ورودی که مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی که مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
      • بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت
      • جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی
      • جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی بدون بررسی سرریز (Overflow)
      • محاسبه میانگین و بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع ذکر شده است.
 
حال در کلاس PerformanceTests برای انجام آزمایشات و مقایسه زمان اجرا، 10 تابع وجود دارند که 10 عملیات مختلف را بر روی 3 نوع داده‌ای، اجرا می‌کنند. 3 عملیات از کلاس IntSimdProcessor و یک عملیات از کلاس FloatSimdProcessor و 6 عملیات از کلاس UShortSimdProcessor را مورد آزمایش قرار داده‌ایم که در مجموع شامل 10 آزمایش در 10 تابع مختلف شده است.
public static void TestIntArrayAdditionFunctions(int testSetSize) {
    WriteLine();
    Write("Testing int array addition, generating test data...");
    var intsOne = GetRandomIntArray(testSetSize); //تولید آرایه عددی به صورت تصادفی
    var intsTwo = GetRandomIntArray(testSetSize);
    WriteLine($" done, testing...");// پایان تولید آرایه‌ها و شروع پردازش
    var naiveTimesMs = new List<long>(); // تعریف لیستی برای ریختن زمان پاسخ دهی در حالت ساده و معمولی
    var hwTimesMs = new List<long>(); // تعریف لیستی برای ریختن زمان پاسخ دهی در حالت SIMD و سخت افزاری 
    for (var i = 0; i < 3; i++) { // ایجاد حلقه برای تکرار محاسبات برای اندازه گیری زمان در حالت تکراری
        stopwatch.Restart();//شروع ثبت زمان
        var result = IntSimdProcessor.NaiveSumFunc(intsOne, intsTwo);//اجرای تابع جمع دو آرایه
        var naiveTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;//ثبت زمان
        naiveTimesMs.Add(naiveTimeMs);//افزودن زمان ثبت شده به لیست زمان‌های ساده و معمول
        WriteLine($"Naive analysis took:                {naiveTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

        stopwatch.Restart();//شروع ثبت زمان
        result = IntSimdProcessor.HWAcceleratedSumFunc(intsOne, intsTwo);//اجرای تابع جمع دو آرایه در حالت سخت افزاری
        var hwTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;//ثبت زمان
        hwTimesMs.Add(hwTimeMs);//افزودن زمان به لیست زمان‌های سخت افزاری
        WriteLine($"Hareware accelerated analysis took: {hwTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");
    }//پایان حلقه و چاپ نتایج
    WriteLine("Int array addition:");
    WriteLine($"Naive method average time:          {naiveTimesMs.Average():.##}");
    WriteLine($"HW accelerated method average time: {hwTimesMs.Average():.##}");
    WriteLine($"Hardware speedup:                   {naiveTimesMs.Average() / hwTimesMs.Average():P}%");
}
در بالا تکه کدی مربوط به تابع آزمایش اول از کلاس PerformanceTests قرار دارد و وظیفه دارد عملیات جمع دو آرایه را با استفاده از یک آرایه کمکی اعداد صحیح، هم در حالت معمولی و هم در حالت SIMD انجام دهد و زمان اجرای آنها را ثبت و نمایش دهد تا بتوانیم این زمان اجرا‌ها را با هم مقایسه کنیم.
ساختار و روند اجرای کلیه آزمایش‌ها و توابع در کلاس PerformanceTests با یکدیگر یکسان است و از یک stopwatch یا همان کرنومتر برای محاسبه زمان اجرا استفاده شده است.
هر کدام از این توابع یک عملیات را مورد بررسی قرار می‌دهند و هر عملیات را 3 مرتبه اجرا می‌کنند تا زمان تکرار اجرا نیز مورد مقایسه قرار گیرد.

نام تابع ذکر شده نشان دهنده آزمایش بر روی آرایه اعداد صحیح یا همان Integer می‌باشد که شامل یک پارامتر ورودی از نوع عدد صحیح می‌باشد. این پارامتر ورودی نشان دهنده اندازه هر آرایه‌ای می‌باشد که قرار است تولید شود.  

TestIntArrayAdditionFunctions(int testSetSize)

در قدم اول این تابع، باید آرایه‌ها را تولید کنیم که کد آن به صورت زیر است.

Write("Testing int array addition, generating test data...");
var intsOne = GetRandomIntArray(testSetSize);
var intsTwo = GetRandomIntArray(testSetSize);
WriteLine($" done, testing...");

ابتدا در خروجی چاپ می‌کنیم که در حال ایجاد داده‌های مربوط به آزمایش هستیم و سپس با استفاده از تابع GetRandomIntArray آرایه‌ای را ایجاد می‌کنیم و در متغیر‌های مربوطه می‌ریزیم. این تابع دارای یک پارامتر ورودی از نوع عدد صحیح است که آرایه‌ای را به طول پارامتر ورودی تولید می‌کند. این تابع در فایل Utilities.cs قرار دارد.

در پایان تولید آرایه‌ها، اتمام تولید و ایجاد آرایه‌ها را با چاپ در خروجی اعلام میکنیم.

سپس با معرفی دو لیست زیر می‌توانیم زمان‌های اجرا را در آنها بریزیم و در پایان، تابع میانگین این زمان‌ها را محاسبه و چاپ کنیم. لیست اول برای نگهداری زمان‌های اجرای عملیات در حالت معمولی و لیست دوم برای نگهداری زمانهای اجرای عملیات در حالت SIMD می‌باشد.

var naiveTimesMs = new List<long>();
var hwTimesMs = new List<long>();

سپس با ایجاد حلقه ای از 0 تا 3 که در کل 3 مرتبه اجرا می‌شود عملیات را تکرار و زمان آن را ثبت می‌کنیم. 

for (var i = 0; i < 3; i++)

درون حلقه یک عملیات را در دوحالت معمولی یا ساده و SIMD اجرا می‌کنیم. قبل از اجرای عملیات اول ابتدا stopwatch را ریست می‌کنیم. با این کار زمان صفر شده و شروع به اندازه گیری می‌کند. سپس عملیات مربوط به جمع دو آرایه را در حالت معمولی که در فایل IntSimdProcessor.cs قرار دارد، فراخوانی می‌کنیم. پس از اجرای این عملیات مقدار stopwatch را به میلی ثانیه در یک متغیر ذخیره میکنیم و این مقدار را به لیست زمان‌های اجرای معمولی اضافه می‌کنیم. در نهایت نتیجه زمان اجرا را در خروجی چاپ می‌کنیم. 

stopwatch.Restart();
var result = IntSimdProcessor.NaiveSumFunc(intsOne, intsTwo);
var naiveTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;
naiveTimesMs.Add(naiveTimeMs);
WriteLine($"Naive analysis took:                {naiveTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

پس از اجرای عملیات در حالت ساده یا معمولی، حال نوبت همان عملیات در حالت SIMD می‌باشد. دوباره stopwatch را ریست می‌کنیم و عملیات در SIMD را اجرا کرده و بعد از آن مقدار stopwatch را درون متغیری میریزیم و آن را به لیست زمان‌های اجرای عملیات در SIMD اضافه می‌کنیم و در نهایت نتیجه زمان اجرا را در خروجی چاپ می‌کنیم. 

stopwatch.Restart();
result = IntSimdProcessor.HWAcceleratedSumFunc(intsOne, intsTwo);
var hwTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;
hwTimesMs.Add(hwTimeMs);
WriteLine($"Hareware accelerated analysis took: {hwTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

پس از اجرای حلقه، حال نوبت به نمایش نتیجه میانگین زمان‌ها در خروجی است. ابتدا میانگین زمان‌های اجرا در حالت ساده یا معمولی را که به میلی ثانیه است را در خروجی چاپ می‌کنیم. بعد از آن میانگین زمان‌های اجرا در حالت SIMD را در خروجی چاپ می‌کنیم و در آخر سرعت زمان اجرا در حالت SIMD را نسبت به حالت معمولی به درصد چاپ می‌کنیم. 

WriteLine($"Naive method average time:          {naiveTimesMs.Average():.##}");
WriteLine($"HW accelerated method average time: {hwTimesMs.Average():.##}");
WriteLine($"Hardware speedup:                   {naiveTimesMs.Average() / hwTimesMs.Average():P}%");

در این مقاله تنها به توضیحی در مورد این آزمایش اکتفا می‌کنیم. لازم به ذکر است که دیگر آزمایش‌ها نیز دقیقا ساختاری مشابه این آزمایش را دارند و تنها عملیات اجرا در آنها متفاوت است. در کلاس PerformanceTests توضیحات لازم مربوط به هر آزمایش و تابع داده شده است و می‌توانید با مراجعه به کد برنامه آنها را مورد بررسی قرار دهید.

برای اجرای تمامی آزمایش‌ها، کلیه توابع نوشته شده در کلاس PerformanceTests را در کلاس Program و در تابع Main که تابع شروع کننده برنامه می‌باشد، پس از بررسی وضعیت نوع‌های داده‌ای قرار می‌دهیم.

تصویر مربوط به اجرای کامل برنامه را می‌توانید مشاهده می‌کنید. 

این جدول بر اساس یک بار اجرای برنامه در سیستم من ترسیم شده است و اجرای برنامه در سیستم‌های مختلف خروجی‌های متفاوتی را دارد. لازم به ذکر است که اندازه آرایه‌ها بسیار بزرگ است و این نتایج با آرایه‌هایی به طول بیش از هزاران هزار عنصر می‌باشد.

زمان‌ها در جدول به میلی ثانیه می‌باشد.

ردیف

عملیات

دور اول

دور دوم

دور سوم

میانگین حالت ساده

میانگین حالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

1

جمع دو آرایه با استفاده از یک آرایه کمکی در اعداد صحیح

157

131

128

131

128

138

137.67

133.33

2

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد float

122

133

99

99

99

93

106.67

108.33

3

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد صحیح

83

73

86

88

78

81

82.33

80.67

4

جمع دو آرایه اول ورودی - مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود - در اعداد صحیح کوچک بدون علامت

58

63

50

48

58

46

55.33

52.33

5

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد صحیح کوچک بدون علامت

55

40

53

36

53

46

53.67

40.67

6

بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح

91

36

91

39

90.67

38

90.66

38

7

بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت

90

20

89

19

88

18

89

19

8

جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی

33

309

32

263

31

291

32

287.67

9

جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی بدون بررسی سرریز

30

13

29

13

30

12

29.67

12.67

10

محاسبه میانگین و بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت

89

50

90

51

90

49

89.57

50



سورس کامل برنامه را که شامل تغییراتی در توابع برای بهبود و اضافه شدن کامنت برای فهم بیشتر کدها می‌باشد، در زیر می‌توانید دریافت کنید: 
   TestSIMD.zip  

مطالب
Roslyn #7
معرفی Workspace API

Workspace، در حقیقت نمایش اجزای یک Solution در ویژوال استودیو است و یک Solution متشکل است از تعدادی پروژه به همراه وابستگی‌های بین آن‌ها. هدف از وجود Workspace API در Roslyn، دسترسی به اطلاعات لازم جهت انجام امور Refactoring در سطح یک Solution است. برای مثال اگر قرار است نام خاصیتی تغییر کند و این خاصیت در چندین پروژه‌ی دیگر در حال استفاده است، این نام باید در سراسر Solution جاری یافت شده و تغییر یابد. همچنین برفراز Workspace API تعدادی سرویس زبان مانند فرمت کننده‌های کدها، تغییرنام دهنده‌های سیمبل‌ها و توصیه کننده‌ها نیز تهیه شده‌اند.
همچنین این سرویس‌ها و API تهیه شده، منحصر به ویژوال استودیو نیستند و VS 2015 تنها از آن‌ها استفاده می‌کند. برای مثال نگارش‌های جدیدتر mono-develop لینوکسی نیز شروع به استفاده‌ی از Roslyn کرده‌اند.


نمایش اجزای یک Solution

 در ادامه مثالی را مشاهده می‌کنید که توسط آن نام Solution و سپس تمام پروژه‌های موجود در آن‌ها به همراه نام فایل‌های مرتبط و همچنین ارجاعات آن‌ها در صفحه نمایش داده می‌شوند:
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;


// Print the root of the solution.
Console.WriteLine(Path.GetFileName(sln.FilePath));
 
 
// Get dependency graph to perform a sort.
var g = sln.GetProjectDependencyGraph();
var ps = g.GetTopologicallySortedProjects();
 
 
// Print all projects, their documents, and references.
foreach (var p in ps)
{
    var proj = sln.GetProject(p);
 
    Console.WriteLine("> " + proj.Name);
 
    Console.WriteLine("  > References");
    foreach (var r in proj.ProjectReferences)
    {
        Console.WriteLine("    - " + sln.GetProject(r.ProjectId).Name);
    }
 
    foreach (var d in proj.Documents)
    {
        Console.WriteLine("  - " + d.Name);
    }
}
در ابتدا نیاز است یک وهله از MSBuildWorkspace را ایجاد کرد. اکنون با استفاده از این Workspace می‌توان solution خاصی را گشود و آنالیز کرد. قسمتی از خروجی آن چنین شکلی را دارد:
 Roslyn.sln
> Roslyn01
  > References
  - Program.cs
  - AssemblyInfo.cs
  - .NETFramework,Version=v4.6.AssemblyAttributes.cs


ایجاد یک Syntax highlighter با استفاده از Classification service

هدف از Classification service، رندر کردن فایل‌ها در ادیتور جاری است. برای این منظور نیاز است بتوان واژه‌های کلیدی، کامنت‌ها، نام‌های نوع‌ها و امثال آن‌ها را به صورت کلاسه شده در اختیار داشت و سپس برای مثال هرکدام را با رنگی مجزا نمایش داد و رندر کرد.
در ادامه مثالی از آن‌را ملاحظه می‌کنید:
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;

// Get the Tests\Bar.cs document.
var proj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var test = proj.Documents.Single(d => d.Name == "Bar.cs");
 
var tree = test.GetSyntaxTreeAsync().Result;
var root = tree.GetRootAsync().Result;
 
// Get all the spans in the document that are classified as language elements.
var spans = Classifier.GetClassifiedSpansAsync(test, root.FullSpan).Result.ToDictionary(c => c.TextSpan.Start, c => c);
 
// Print the source text with appropriate colorization.
var txt = tree.GetText().ToString();
 
var i = 0;
foreach (var c in txt)
{
    var span = default(ClassifiedSpan);
    if (spans.TryGetValue(i, out span))
    {
        var color = ConsoleColor.Gray;
 
        switch (span.ClassificationType)
        {
            case ClassificationTypeNames.Keyword:
                color = ConsoleColor.Cyan;
                break;
            case ClassificationTypeNames.StringLiteral:
            case ClassificationTypeNames.VerbatimStringLiteral:
                color = ConsoleColor.Red;
                break;
            case ClassificationTypeNames.Comment:
                color = ConsoleColor.Green;
                break;
            case ClassificationTypeNames.ClassName:
            case ClassificationTypeNames.InterfaceName:
            case ClassificationTypeNames.StructName:
            case ClassificationTypeNames.EnumName:
            case ClassificationTypeNames.TypeParameterName:
            case ClassificationTypeNames.DelegateName:
                color = ConsoleColor.Yellow;
                break;
            case ClassificationTypeNames.Identifier:
                color = ConsoleColor.DarkGray;
                break;
        }
 
        Console.ForegroundColor = color;
    }
 
    Console.Write(c);
 
    i++;
}
با این خروجی:


توضیحات:
در اینجا نیز کار با ایجاد یک Workspace و سپس گشودن Solution ایی مشخص در آن آغاز می‌شود. سپس در آن به دنبال پروژه‌ای به نام Roslyn04.Tests می‌گردیم. این پروژه حاوی تعدادی کلاس، جهت بررسی و آزمایش هستند. برای مثال در اینجا فایل Bar.cs آن قرار است آنالیز شود. پس از یافتن آن، ابتدا syntax tree آن دریافت می‌گردد و سپس به سرویس Classifier.GetClassifiedSpansAsync ارسال خواهد شد. خروجی آن شامل لیستی از Classified Spans است؛ مانند کلمات کلیدی، رشته‌ها، کامنت‌ها و غیره. در ادامه این لیست تبدیل به یک دیکشنری می‌شود که کلید آن محل آغاز این span و مقدار آن، مقدار span است. سپس متن syntax tree دریافت شده و حرف به حرف آن در طی یک حلقه بررسی می‌شود. در این حلقه، مقدار i به محل حروف جاری مورد آنالیز اشاره می‌کند. اگر این محل در دیکشنری Classified Spans وجود داشت، یعنی یک span جدید شروع شده‌است و بر این اساس، نوع آن span را می‌توان استخراج کرد و سپس بر اساس این نوع، رنگ متفاوتی را در صفحه نمایش داد.


سرویس فرمت کردن کدها

این سرویس کار فرمت خودکار کدهای بهم ریخته را انجام می‌دهد؛ مانند تنظیم فاصله‌های خالی و یا ایجاد indentation و امثال آن. در حقیقت Ctlr K+D در ویژوال استودیو، دقیقا از همین سرویس زبان استفاده می‌کند.
کار کردن با این سرویس از طریق برنامه نویسی به نحو ذیل است:
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;


// Get the Tests\Qux.cs document.
var proj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var qux = proj.Documents.Single(d => d.Name == "Qux.cs");
 
Console.WriteLine("Before:");
Console.WriteLine();
Console.WriteLine(qux.GetSyntaxTreeAsync().Result.GetText());
 
Console.WriteLine();
Console.WriteLine();
 
 
// Apply formatting and print the result.
var res = Formatter.FormatAsync(qux).Result;
 
Console.WriteLine("After:");
Console.WriteLine();
Console.WriteLine(res.GetSyntaxTreeAsync().Result.GetText());
Console.WriteLine();
با این خروجی:
Before:

using System;

namespace Roslyn04.Tests
{
    class Qux {
        public void Baz()
        { Console.WriteLine(42);
            return;  }
    }
}


After:

using System;

namespace Roslyn04.Tests
{
    class Qux
    {
        public void Baz()
        {
            Console.WriteLine(42);
            return;
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، فایل Qux.cs که فرمت مناسبی ندارد. بنابراین باز شده و syntax tree آن به سرویس Formatter.FormatAsync جهت فرمت شدن ارسال می‌شود.


سرویس یافتن سیمبل‌ها

یکی دیگر از قابلیت‌هایی که در ویژوال استودیو وجود دارد، امکان یافتن سیمبل‌ها است. برای مثال این نوع یا کلاس خاص، در کجاها استفاده شده‌است و به آن ارجاعاتی وجود دارد. مواردی مانند Find all references، Go to definition و نمایش Call hierarchy از این سرویس استفاده می‌کنند.
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;


// Get the Tests project.
var proj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
 
// Locate the symbol for the Bar.Foo method and the Bar.Qux property.
var comp = proj.GetCompilationAsync().Result;
 
var barType = comp.GetTypeByMetadataName("Roslyn04.Tests.Bar");
 
var fooMethod = barType.GetMembers().Single(m => m.Name == "Foo");
var quxProp = barType.GetMembers().Single(m => m.Name == "Qux");
 
 
// Find callers across the solution.
Console.WriteLine("Find callers of Foo");
Console.WriteLine();
 
var callers = SymbolFinder.FindCallersAsync(fooMethod, sln).Result;
foreach (var caller in callers)
{
    Console.WriteLine(caller.CallingSymbol);
    foreach (var location in caller.Locations)
    {
        Console.WriteLine("    " + location);
    }
}
 
Console.WriteLine();
Console.WriteLine();
 
// Find all references across the solution.
Console.WriteLine("Find all references to Qux");
Console.WriteLine();
 
var references = SymbolFinder.FindReferencesAsync(quxProp, sln).Result;
foreach (var reference in references)
{
    Console.WriteLine(reference.Definition);
    foreach (var location in reference.Locations)
    {
        Console.WriteLine("    " + location.Location);
    }
}
در این مثال، پروژه‌ی Roslyn04.Tests که حاوی کلاس‌های Foo و Qux است، جهت آنالیز باز شده‌است. در اینجا برای رسیدن به Symbols نیاز است ابتدا به Compilation API دسترسی یافت و سپس متادیتاها را بر اساس آن استخراج کرد. سپس متدهای Foo و خاصیت Qux آن یافت شده‌اند.
اکنون با استفاده از سرویس SymbolFinder.FindCallersAsync تمام فراخوان‌های متد Foo را در سراسر Solution جاری می‌یابیم.
سپس با استفاده از سرویس SymbolFinder.FindReferencesAsync تمام ارجاعات به خاصیت Qux را در Solution جاری نمایش می‌دهیم.


سرویس توصیه کننده

Intellisense در ویژوال استودیو از سرویس توصیه کننده‌ی Roslyn استفاده می‌کند.
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;

// Get the Tests\Foo.cs document.
var proj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var foo = proj.Documents.Single(d => d.Name == "Foo.cs");
 
 
// Find the 'dot' token in the first Console.WriteLine member access expression.
var tree = foo.GetSyntaxTreeAsync().Result;
var model = proj.GetCompilationAsync().Result.GetSemanticModel(tree);
var consoleDot = tree.GetRoot().DescendantNodes().OfType<MemberAccessExpressionSyntax>().First().OperatorToken;
 
 
// Get recommendations at the indicated cursor position.
//
//   Console.WriteLine
//           ^
var res = Recommender.GetRecommendedSymbolsAtPosition(

                    model, consoleDot.GetLocation().SourceSpan.Start + 1, ws).ToList();
 
foreach (var rec in res)
{
    Console.WriteLine(rec);
}
در این مثال سعی شده‌است لیست توصیه‌های ارائه شده در حین تایپ دات، توسط سرویس Recommender.GetRecommendedSymbolsAtPosition دریافت و نمایش داده شوند. در ابتدای کار، کلاس Foo گشوده شده و سپس Syntax tree و Semantic model آن استخراج می‌شود. این model پارامتر اول متد سرویس توصیه کننده‌است. سپس نیاز است محل مکانی را به آن معرفی کنیم تا کار توصیه کردن را بر اساس آن شروع کند. برای نمونه در اینجا OperatorToken در حقیقت همان دات مربوط به Console.WriteLine است. پس از یافتن این توکن، امکان دسترسی به مکان آن وجود دارد.
تعدادی از خروجی‌های مثال فوق به صورت زیر هستند:
 System.Console.Beep()
System.Console.Beep(int, int)
System.Console.Clear()


سرویس تغییر نام دادن

هدف از سرویس Renamer.RenameSymbolAsync، تغییر نام یک identifier در کل Solution است. نمونه‌ای از نحوه‌ی کاربرد آن‌را در مثال ذیل مشاهده می‌کنید:
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;


// Get Tests\Bar.cs before making changes.
var oldProj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var oldDoc = oldProj.Documents.Single(d => d.Name == "Bar.cs");
 
Console.WriteLine("Before:");
Console.WriteLine();
 
var oldTxt = oldDoc.GetTextAsync().Result;
Console.WriteLine(oldTxt);
 
Console.WriteLine();
Console.WriteLine();
 
 
// Get the symbol for the Bar.Foo method.
var comp = oldProj.GetCompilationAsync().Result;
 
var barType = comp.GetTypeByMetadataName("Roslyn04.Tests.Bar");
var fooMethod = barType.GetMembers().Single(m => m.Name == "Foo");
 
 
// Perform the rename.
var newSln = Renamer.RenameSymbolAsync(sln, fooMethod, "Foo2", ws.Options).Result;
 
 
// Get Tests\Bar.cs after making changes.
var newProj = newSln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var newDoc = newProj.Documents.Single(d => d.Name == "Bar.cs");
 
Console.WriteLine("After:");
Console.WriteLine();
 
var newTxt = newDoc.GetTextAsync().Result;
Console.WriteLine(newTxt);
در این مثال، متد Foo کلاس Bar، قرار است به Foo2 تغییرنام یابد. به همین منظور ابتدا پروژه‌ی حاوی فایل Bar.cs باز شده و اطلاعات این کلاس استخراج می‌گردد. سپس اصل این کلاس تغییر نیافته نمایش داده می‌شود. در ادامه با استفاده از API کامپایل، به متادیتای متد Foo یا به عبارتی Symbol آن دسترسی پیدا می‌کنیم. سپس این Symbol به متد یا سرویس Renamer.RenameSymbolAsync ارسال می‌شود تا کار تغییر نام صورت گیرد. پس از اینکار مجددا متن کلاس تغییر یافته نمایش داده خواهد شد.


سرویس ساده کننده

هدف از سرویس ساده کننده، ساده‌کردن و کاهش کدهای ارائه شده، از دید Semantics است. برای مثال اگر فضای نامی در قسمت using ذکر شده‌است، دیگر نیازی نیست تا این فضای نام به ابتدای فراخوانی یک متد آن اضافه شود و می‌توان این قطعه از کد را ساده‌تر کرد و کاهش داد.
var ws = MSBuildWorkspace.Create();
var sln = ws.OpenSolutionAsync(@"..\..\..\Roslyn.sln").Result;


// Get the Tests\Baz.cs document.
var proj = sln.Projects.Single(p => p.Name == "Roslyn04.Tests");
var baz = proj.Documents.Single(d => d.Name == "Baz.cs");
 
Console.WriteLine("Before:");
Console.WriteLine();
Console.WriteLine(baz.GetSyntaxTreeAsync().Result.GetText());
 
Console.WriteLine();
Console.WriteLine();
 
var oldRoot = baz.GetSyntaxRootAsync().Result;

 
var memberAccesses = oldRoot.DescendantNodes().OfType<CastExpressionSyntax>();
var newRoot = oldRoot.ReplaceNodes(memberAccesses, (_, m) => m.WithAdditionalAnnotations(Simplifier.Annotation));
 
var newDoc = baz.WithSyntaxRoot(newRoot);
 
 
// Invoke the simplifier and print the result.
var res = Simplifier.ReduceAsync(newDoc).Result;
 
Console.WriteLine("After:");
Console.WriteLine();
Console.WriteLine(res.GetSyntaxTreeAsync().Result.GetText());
Console.WriteLine();
در این مثال نحوه‌ی ساده سازی cast‌های اضافی را ملاحظه می‌کنید. برای مثال اگر نوع متغیری int است، دیگر نیازی نیست در سراسر کد در کنار این متغیر، cast به int را هم ذکر کرد و می‌توان این کد را ساده‌تر نمود.


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
Roslyn-Samples.zip
مطالب
WatIn - Web Application Testing in .Net
معرفی:
امروزه تست کردن کدها به دلیل وجود ابزارهای مختلف زیادی، کار آسانی شده است. اما بعضی‌ها در web application ها، یکی از تست‌هایی را که خیلی هم مهم است را فراموش می‌کنند که آن هم تست UI است. شما را در این مقاله با یکی از روش‌های خوب تست UI آشنا خواهم کرد. ابزارهای زیادی برای تست UI وجود دارد که کار کردن با آنها نه تنها زمان بر بلکه بسیار خسته کننده می‌باشند و به خاطر همین خیلی‌ها از انجام تست UI صرف نظر می‌کنند.
WatIn چیست؟
WatIn مخفف Web Application Testing in .Net می‌باشد؛ که یک فریم ورک تست web application‌ها است. WatIn این اجازه را به شما می‌دهد که با استفاده از IE ویا FireFox عناصر داخل صفحات را مقدار دهی کنید و یا حتی رویدادی را برای عناصر فراخوانی کنید.
شروع کار با WatIn:
در زیر یک نمونه از کار با WatIn را می‌توانید مشاهده کنید:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).TypeText("WatiN");
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).Click();
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
WatIn یک فریم ورک کاربر پسند است و در ادامه متوجه می‌شوید که استفاده از این فریم ورک چه مزایایی دارد. برای نصب، WatIn را می‌توانید از اینجا دانلود کنید ویا اگر خواستید می‌توانید با NuGet هم این فریم ورک را دانلود کرده و نصب نمایید. برای شروع کار با Watin باید reference هایی را به پروژه تان اضافه کنید که یکی از این reference‌ها WatiN.Core.dll می‌باشد و برای استفاده از IE ویا FireFox باید فضای نام Watin.Core را اضافه کنیم. Watin چند فضای نام دیگری را هم به همراه دارد که در زیر به توضیح مختصری از آن‌ها می‌پردازیم:

1- Watin.Core.DialogHandlers: این فضای نام این امکان را به شما می‌دهد تا دیالوگ هایی را که مرورگر می‌تواند به کاربر نمایش دهد، مدیریت کنید. از handler‌های این فضای نام AlertDialogHandler، ConfirmDialogHandler، FileUploadDialogHandler، PrintDialogHandler و LoginDialogHandler می‌باشد.
2- Watin.Core.Exceptions: این فضای نام دارای یک سری exception می‌باشد و این امکان را به ما می‌دهد تا یک سری رفتارهای ناخواسته را کنترل کنیم. بعضی از این exception‌ها ElementNotFoundException، IENotFoundException، TimeoutException و WatinException می‌باشد.
3- Watin.Core.Logging: این فضای نام کلاس هایی را در اختیار ما می‌گذارد تا بتوانیم عملیاتی را که در کدمان انجام می‌دهیم log کنیم.

مثالی از watin که در بالا نشان دادیم به این صورت عمل می‌کند که مرورگر IE را باز کرده و به سایت google خواهد رفت. در این صفحه جعبه متنی یا TextBox با نام "q" را پیدا کرده و عبارت "Watin" را در آن تایپ می‌کند و همچنین Buttonی با نام "btnG" پیدا کرده و آن را کلیک می‌نماید و در آخر بررسی می‌کند که در مرورگر متنی شامل WatIn وجود دارد یا خیر.
مشاهده کردید که به همین سادگی یک تست UI نوشتیم. به نظر شما جالب نبود؟ فرض کنید که اگر می‌خواستید با مثلا Microsoft Test Manager این کار را انجام دهید چه دردسرهایی را باید تحمل می‌کردید. حالا تست UI برای همه برنامه نویس‌ها جذاب خواهد شد.
به جای مثال بالا می‌توانیم به صورت زیر هم عمل کنیم:
[TestMethod] 
public void SearchForWatiNOnGoogle()
{
  using (var browser = new IE("http://www.google.com"))
  {
    browser.TextField(Find.ByName("q")).Value="WatiN";
    browser.Button(Find.ByName("btnG")).ClickNoWait();
    Thread.Sleep(3000);
    Assert.IsTrue(browser.ContainsText("WatiN"));
  }
}
تفاوت کد دوم با کد اول این است چون در کد اول از متد TypeText استفاده کردیم یک مقدار سرعت تست را پایین می‌آورد ولی اگر از Value ویا از SetAttribute استفاده کنیم دیگر عمل تایپ را انجام نداده و مقدار را مستقیما در مقدار TextField قرار می‌دهد. شاید بپرسید چرا بعد از متد ClickNoWait چند ثانیه صبر می‌کنم؟ چون صفحه برای اینکه بارگذاری شود و نتیجه جستجو را نشان دهد کمی طول کشیده و Assert.IsTrue شما Failed می‌شود. البته به جای Thread.Sleep می‌توانیم از متدهای مربوط به Watin هم استفاده کنیم مانند WaitUntilComplete ویا از WaitUntilContainsText.
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت چهارم
در قسمت قبل مقدمه ای راجع به انواع منابع موجود در ASP.NET و برخی مسائل پیرامون آن ارائه شد. در این قسمت راجع به نحوه رفتار ASP.NET در برخورد با انواع منابع بحث می‌شود.

مدیریت منابع در ASP.NET 
در مدل پرووایدر منابع در ASP.NET کار مدیریت منابع از کلاس ResourceProviderFactory شروع می‌شود. این کلاس که از نوع abstract تعریف شده است، دو متد برای فراهم کردن پرووایدرهای کلی و محلی دارد.
کلاس پیش‌فرض در ASP.NET برای پیاده‌سازی ResourceProviderFactory در اسمبلی System.Web قرار دارد. این کلاس که ResXResourceProviderFactory نام دارد نمونه‌هایی از کلاس‌های LocalResxResourceProvider و GlobalResxResourceProvider را برمی‌گرداند. درباره این کلاس‌ها در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

نکته: هر سه کلاس پیش‌فرض اشاره شده در بالا و نیز سایر کلاس‌های مربوط به عملیات مدیریت منابع در آن‌ها، همگی در فضای نام System.Web.Compilation قرار دارند و متاسفانه دارای سطح دسترسی internal هستند. بنابراین به صورت مستقیم در دسترس نیستند.

برای نمونه با توجه به تصویر فرضی نشان داده شده در قسمت قبل، در اولین بارگذاری صفحه SubDir1\Page1.aspx عبارات ضمنی بکاربرده شده در این صفحه برای منابع محلی (در قسمت قبل شرح داده شده است) باعث فراخوانی متد مربوط به Local Resources در کلاس ResXResourceProviderFactory می‌شود. این متد نمونه‌ای از کلاس LocalResXResourceProvider برمی‌گرداند. (در ادامه با نحوه سفارشی‌سازی این کلاس‌ها نیز آشنا خواهیم شد).
رفتار پیش‌فرض این پرووایدر این است که نمونه‌ای از کلاس ResourceManager با توجه به کلید درخواستی برای صفحه موردنظر (مثلا نوع Page1.aspx در اسمبلی App_LocalResources.subdir1.XXXXXX که در تصویر موجود در قسمت قبل نشان داده شده است) تولید می‌کند. حال این کلاس با استفاده از کالچر مربوط به درخواست موردنظر، ورودی موردنظر را از منبع مربوطه استخراج می‌کند. مثلا اگر کالچر موردبحث es (اسپانیایی) باشد، اسمبلی ستلایت موجود در مسیر نسبی \es\ انتخاب می‌شود.
برای روشن‌تر شدن بحث به تصویر زیر که عملیات مدیریت منابع پیش فرض در ASP.NET در درخواست صفحه Page1.aspx از پوشه SubDir1 را نشان می‌دهد، دقت کنید:

همانطور که در قسمت اول این سری مطالب عنوان شد، رفتار کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای Resource، استخراج آن از نزدیکترین گزینه موجود است. یعنی مثلا برای یافتن کلیدی در کالچر es در مثال بالا، ابتدا اسمبلی‌های مربوط به این کالچر جستجو می‌شود و اگر ورودی موردنظر یافته نشد، جستجو در اسمبلی‌های ستلایت پیش‌فرض سیستم موجود در ریشه فولدر bin برنامه ادامه می‌یابد، تا درنهایت نزدیک‌ترین گزینه پیدا شود (فرایند fallback).

نکته: همانطور که در تصویر بالا نیز مشخص است، نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی به صورت <App_LocalResources.<SubDirectory>.<A random code است.

نکته: پس از اولین بارگذاری هر اسمبلی، آن اسمبلی به همراه خود نمونه کلاس ResourceManager که مثلا توسط کلاس LocalResXResourceProvider تولید شده است در حافظه سرور کش می‌شوند تا در استفاده‌های بعدی به کار روند.

نکته: فرایند مشابه‌ای برای یافتن کلیدها در منابع کلی (Global Resources) به انجام می‌رسد. تنها تفاوت آن این است که کلاس ResXResourceProviderFactory نمونه‌ای از کلاس GlobalResXResourceProvider تولید می‌کند.

چرا پرووایدر سفارشی؟
تا اینجا بالا با کلیات عملیاتی که ASP.NET برای بارگذاری منابع محلی و کلی به انجام می‌رساند، آشنا شدیم. حالا باید به این پرسش پاسخ داد که چرا پرووایدری سفارشی نیاز است؟ علاوه بر دلایلی که در قسمت‌های قبلی به آنها اشاره شد، می‌توان دلایل زیر را نیز برشمرد:
 
- استفاده از منابع و یا اسمبلی‌های ستلایت موجود - اگر بخواهید در برنامه خود از اسمبلی‌هایی مشترک، بین برنامه‌های ویندوزی و وبی استفاده کنید، و یا بخواهید به هردلیلی از اسمبلی‌های جداگانه‌ای برای این منابع استفاده کنید، مدل پیش‌فرض موجود در ASP.NET جوابگو نخواهد بود.

- استفاده از منابع دیگری به غیر از فایلهای resx. مثل دیتابیس - برای برنامه‌های تحت وب که صفحات بسیار زیاد به همراه ورودی‌های بیشماری از Resourceها دارند، استفاده از مدل پرووایدر منابع پیش‌فرض در ASP.NET و ذخیره تمامی این ورودی‌ها درون فایل‌های resx. بار نسبتا زیادی روی حافظه سرور خواهد گذاشت. درصورت مدیریت بهینه فراخوانی‌های سمت دیتابیس می‌توان با بهره‌برداری از جداول یک دیتابیس به عنوان منبع، کمک زیادی به وب سرور کرد! هم‌چنین با استفاده از دیتابیس می‌توان مدیریت بهتری بر ورودی‌ها داشت و نیز امکان ذخیره‌سازی حجم بیشتری از داده‌ها در اختیار توسعه دهنده قرار خواهد گرفت.
البته به غیر از دیتابیس و فایل‌های resx. نیز گزینه‌های دیگری برای ذخیره‌سازی ورودی‌های این منابع وجود دارند. به عنوان مثال می‌توان مدیریت این منابع را کلا به سیستم دیگری سپرد و درخواست ورودی‌های موردنیاز را به یکسری وب‌سرویس سپرد. برای پیاده سازی چنین سیستمی نیاز است تا مدلی سفارشی تهیه و استفاده شود.

- پیاده سازی امکان به روزرسانی منابع در زمان اجرا - درصورتی‌که بخواهیم امکان بروزرسانی ورودی‌ها را در زمان اجرا در استفاده از فایلهای resx. داشته باشیم، یکی از راه‌حل‌ها، سفارشی سازی این پرووایدرهاست.

مدل پرووایدر منابع
همانطور که قبلا هم اشاره شد، وظیفه استخراج داده‌ها از Resourceها به صورت پیش‌فرض، درنهایت بر عهده نمونه‌ای از کلاس ResourceManager است. در واقع این کلاس کل فرایند انتخاب مناسب‌ترین کلید از منابع موجود را با توجه به کالچر رابط کاربری (UI Culture) در ثرد جاری کپسوله می‌کند. درباره این کلاس در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.
هم‌چنین بازهم همانطور که قبلا توضیح داده شد، استفاده از ورودی‌های منابع موجود به دو روش انجام می‌شود. استفاده از عبارات بومی‌سازی و نیز با استفاده از برنامه‌نویسی که ازطریق دومتد GetLocalResourceObject و GetGlobalResourceObject انجام می‌شود. درضمن کلیه عبارات بومی‌سازی در زمان رندر صفحات وب درنهایت تبدیل به فراخوانی‌هایی از این دو متد در کلاس TemplateControl خواهند شد.
عملیات پس از فراخوانی این دو متد جایی است که مدل Resource Provider پیش‌فرض ASP.NET وارد کار می‌شود. این فرایند ابتدا با فراخوانی نمونه‌ای از کلاس ResourceProviderFactory آغاز می‌شود که پیاده‌سازی پیش‌فرض آن در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد.
این کلاس سپس با توجه به نوع منبع درخواستی (Global یا Local) نمونه‌ای از پرووایدر مربوطه (که باید اینترفیس IResourceProvider را پیاده‌سازی کرده باشند) را تولید می‌کند. پیاده‌سازی پیش‌فرض این پرووایدرها در ASP.NET در کلاس‌های GlobalResXResourceProvider و LocalResXResourceProvider قرار دارد.
این پروایدرها درنهایت باتوجه به محل ورودی درخواستی، نمونه مناسب از کلاس RsourceManager را تولید و استفاده می‌کنند.
هم‌چنین در پروایدرهای محلی، برای استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی، نمونه‌ای از کلاس ResourceReader مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زمان تجزیه و تحلیل صفحه وب درخواستی در سرور، با استفاده از این کلاس کلیدهای موردنظر یافته می‌شوند. این کلاس درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader بوده که حاوی یک Enumerator که جفت داده‌های Key-Value از کلیدهای Resource را برمی‌گرداند، است.
تصویر زیر نمایی کلی از فرایند پیش‌فرض موردبحث را نشان می‌دهد:

این فرایند باتوجه به پیاده سازی نسبتا جامع آن، قابلیت بسیاری برای توسعه و سفارشی سازی دارد. بنابراین قبل از ادامه مبحث بهتر است، کلاس‌های اصلی این مدل بیشتر شرح داده شوند.

پیاده‌سازی‌ها
کلاس ResourceProviderFactory به صورت زیر تعریف شده است:
public abstract class ResourceProviderFactory
{
    public abstract IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey);
    public abstract IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید دو متد برای تولید پرووایدرهای مخصوص منابع کلی و محلی در این کلاس وجود دارد. پرووایدر کلی تنها نیاز به نام کلید Resource برای یافتن داده موردنظر دارد. اما پرووایدر محلی به مسیر صفحه درخواستی برای اینکار نیاز دارد که با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب کاملا بدیهی است.
پس از تولید پرووایدر موردنظر با استفاده از متد مناسب با توجه به شرایط شرح داده شده در بالا، نمونه تولیدشده از کلاس پرووایدر موردنظر وظیفه فراهم‌کردن کلیدهای Resource را برعهده دارد. پرووایدرهای موردبحث باید اینترفیس IResourceProvider را که به صورت زیر تعریف شده است، پیاده سازی کنند:
public interface IResourceProvider
{
    IResourceReader ResourceReader { get; }
    object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture);
}
همانطور که می‌بینید این پرووایدرها باید یک RsourceReader برای خواندن کلیدهای Resource فراهم کنند. همچنین یک متد با عنوان GetObject که کار اصلی برگرداندن داده ذخیره‌شده در ورودی موردنظر را برعهده دارد باید در این پرووایدرها پیاده‌سازی شود. همانطور که قبلا اشاره شد، پیاده‌سازی پیش‌فرض این کلاس‌ها درنهایت نمونه‌ای از کلاس ResourceManager را برای یافتن مناسب‌ترین گزینه از بین کلیدهای موجود تولید می‌کند. این نمونه مورد بحث در متد GetObject مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

نکته: کدهای نشان‌داده‌شده در ادامه مطلب با استفاده از ابزار محبوب ReSharper استخراج شده‌اند. این ابزار برای دریافت این کدها معمولا از APIهای سایت SymbolSource.org استفاده می‌کند. البته منبع اصلی تمام کدهای دات نت فریمورک همان referencesource.microsoft.com است.
 
کلاس ResXResourceProviderFactory
پیاده‌سازی پیش‌فرض کلاس ResourceProviderFactory در ASP.NET که در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد، به صورت زیر است:
// Type: System.Web.Compilation.ResXResourceProviderFactory
// Assembly: System.Web, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b03f5f7f11d50a3a
// Assembly location: C:\Windows\Microsoft.NET\assembly\GAC_32\System.Web\v4.0_4.0.0.0__b03f5f7f11d50a3a\System.Web.dll

using System.Runtime;
using System.Web;
namespace System.Web.Compilation
{
  internal class ResXResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    [TargetedPatchingOptOut("Performance critical to inline this type of method across NGen image boundaries")]
    public ResXResourceProviderFactory()    {    }
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return (IResourceProvider) new GlobalResXResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return (IResourceProvider) new LocalResXResourceProvider(VirtualPath.Create(virtualPath));
    }
  }
}
در این کلاس برای تولید پرووایدر منابع محلی از کلاس VirtualPath استفاده شده است که امکاناتی جهت استخراج مسیرهای موردنظر با توجه به مسیر نسبی و مجازی ارائه‌شده فراهم می‌کند. متاسفانه این کلاس نیز با سطح دسترسی internal تعریف شده است و امکان استفاده مستقیم از آن وجود ندارد.
 
کلاس GlobalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع کلی که در کلاس GlobalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class GlobalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private string _classKey;
  internal GlobalResXResourceProvider(string classKey)
  {
    _classKey = classKey;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    string fullClassName = BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace + "." + _classKey;
    // If there is no app resource assembly, return null
    if (BuildManager.AppResourcesAssembly == null)
      return null;
    ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(fullClassName, BuildManager.AppResourcesAssembly);
    resourceManager.IgnoreCase = true;
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // App resources don't support implicit resources, so the IResourceReader should never be needed 
      throw new NotSupportedException();
    }
  }
}
در این کلاس عملیات تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager انجام می‌شود. مقدار BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace به صورت زیر تعریف شده است:
internal const string DefaultResourcesNamespace = "Resources";
که قبلا هم درباره این مقدار پیش فرض اشاره‌ای شده بود.
پارامتر classKey درواقع اشاره به نام فایل اصلی منبع کلی دارد. مثلا اگر این مقدار برابر Resource1 باشد، کلاس ResourceManager برای نوع داده Resources.Resource1 تولید خواهد شد.
هم‌چنین اسمبلی موردنظر برای یافتن ورودی‌های منابع کلی که از BuildManager.AppResourcesAssembly دریافت شده است، به صورت پیش فرض هم‌نام با مسیر منابع کلی و با عنوان App_GlobalResources تولید می‌شود.
کلاس BuildManager فرایندهای کامپایل کدها و  صفحات برای تولید اسمبلی‌ها و نگهداری از آن‌ها در حافظه را مدیریت می‌کند. این کلاس که محتوای نسبتا مفصلی دارد (نزدیک به 2000 خط کد) به صورت public و sealed تعریف شده است. بنابراین با ریفرنس دادن اسمبلی System.Web در فضای نام System.Web.Compilation در دسترس است، اما نمی‌توان کلاسی از آن مشتق کرد. BuildManager حاوی تعداد زیادی اعضای استاتیک برای دسترسی به اطلاعات اسمبلی‌هاست. اما متاسفانه بیشتر آن‌ها سطح دسترسی عمومی ندارند.

نکته: همانطور که در بالا نیز اشاره شد، ازآنجاکه کلاس ResourceReader در اینجا تنها برای عبارات بومی سازی ضمنی کاربرد دارد، و نیز عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها برای منابع محلی کاربرد دارند، در این کلاس برای خاصیت مربوطه در پیاده سازی اینترفیس IResourceProvider یک خطای عدم پشتیبانی (NotSupportedException) صادر شده است.

کلاس LocalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع محلی که در کلاس LocalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class LocalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private VirtualPath _virtualPath;
  internal LocalResXResourceProvider(VirtualPath virtualPath)
  {
    _virtualPath = virtualPath;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    ResourceManager resourceManager = null;
    Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
    if (pageResAssembly != null)
    {
      string fileName = _virtualPath.FileName;
      resourceManager = new ResourceManager(fileName, pageResAssembly);
      resourceManager.IgnoreCase = true;
    }
    else
    {
      throw new InvalidOperationException(SR.GetString(SR.ResourceExpresionBuilder_PageResourceNotFound));
    }
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // Get the local resource assembly for this page 
      Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
      if (pageResAssembly == null) return null;
      // Get the name of the embedded .resource file for this page 
      string resourceFileName = _virtualPath.FileName + ".resources";
      // Make it lower case, since GetManifestResourceStream is case sensitive 
      resourceFileName = resourceFileName.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);
      // Get the resource stream from the resource assembly
      Stream resourceStream = pageResAssembly.GetManifestResourceStream(resourceFileName);
      // If this page has no resources, return null 
      if (resourceStream == null) return null;
      return new ResourceReader(resourceStream);
    }
  }
  [PermissionSet(SecurityAction.Assert, Unrestricted = true)]
  private Assembly GetLocalResourceAssembly()
  {
    // Remove the page file name to get its directory
    VirtualPath virtualDir = _virtualPath.Parent;
    // Get the name of the local resource assembly
    string cacheKey = BuildManager.GetLocalResourcesAssemblyName(virtualDir);
    BuildResult result = BuildManager.GetBuildResultFromCache(cacheKey);
    if (result != null)
    {
      return ((BuildResultCompiledAssembly)result).ResultAssembly;
    }
    return null;
  }
}
عملیات موجود در این کلاس باتوجه به فرایندهای مربوط به یافتن اسمبلی مربوطه با استفاده از مسیر ارائه‌شده، کمی پیچیده‌تر از کلاس قبلی است.
در متد GetLocalResourceAssembly عملیات یافتن اسمبلی متناظر با درخواست جاری انجام می‌شود. اینکار باتوجه به نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی که در ابتدای این مطلب اشاره شد انجام می‌شود. مثلا اگر صفحه درخواستی در مسیر SubDir1/Page1.aspx/~ باشد، در این متد با استفاده از ابزارهای موجود عنوان اسمبلی نهایی برای این مسیر که به صورت App_LocalResources.SubDir1.XXXXX است تولید و درنهایت اسمبلی مربوطه استخراج می‌شود.
درضمن در اینجا هم کلاس ResourceManager برای نوع داده متناظر با نام فایل اصلی منبع محلی تولید می‌شود. مثلا برای مسیر مجازی SubDir1/Page1.aspx/~ نوع داده‌ای با نام Page1.aspx درنظر گرفته خواهد شد (با توجه به نام فایل منبع محلی که باید به صورت Page1.aspx.resx باشد. در قسمت قبل در این باره شرح داده شده است).

نکته: کلاس SR (مخفف String Resources) که در فضای نام System.Web قرار دارد، حاوی عناوین کلیدهای Resourceهای مورداستفاده در اسمبلی System.Web است. این کلاس با سطح دسترسی internal و به صورت sealed تعریف شده است. عنوان تمامی کلیدها به صورت ثوابتی از نوع رشته تعریف شده‌‌اند.
SR درواقع یک Wrapper بر روی کلاس ResourceManager است تا از تکرار عناوین کلیدهای منابع که از نوع رشته هستند، در جاهای مختلف برنامه جلوگیری شود. کار این کلاس مشابه کاری است که کتابخانه T4MVC برای نگهداری عناوین کنترلرها و اکشن‌ها به صورت رشته‌های ثابت انجام می‌دهد. از این روش در جای جای دات نت فریمورک برای نگهداری رشته‌های ثابت استفاده شده است!
 
نکته: باتوجه به استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی در استفاده از ورودی‌های منابع محلی، خاصیت ResourceReader در این کلاس نمونه‌ای متناظر برای درخواست جاری از کلاس ResourceReader با استفاده از Stream استخراج شده از اسمبلی یافته شده، تولید می‌کند.

کلاس پایه BaseResXResourceProvider
کلاس پایه BaseResXResourceProvider که در دو پیاده‌سازی نشان داده شده در بالا استفاده شده است (هر دو کلاس از این کلاس مشتق شده‌اند)، به صورت زیر است: 
internal abstract class BaseResXResourceProvider : IResourceProvider
{
  private ResourceManager _resourceManager;
  ///// IResourceProvider implementation
  public virtual object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
  {
    // Attempt to get the resource manager
    EnsureResourceManager();
    // If we couldn't get a resource manager, return null 
    if (_resourceManager == null) return null;
    if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
    return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
  }
  public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
  ///// End of IResourceProvider implementation 
  protected abstract ResourceManager CreateResourceManager();
  private void EnsureResourceManager()
  {
    if (_resourceManager != null)  return;
    _resourceManager = CreateResourceManager();
  }
}
در این کلاس پیاده‌سازی اصلی اینترفیس IResourceProvider انجام شده است. همانطور که می‌بینید کار نهایی استخراج ورودی‌های منابع در متد GetObject با استفاده از نمونه فراهم شده از کلاس ResourceManager انجام می‌شود.

نکته: دقت کنید که در کد بالا درصورت فراهم نکردن مقداری برای کالچر، از کالچر UI در ثرد جاری (CultureInfo.CurrentUICulture) به عنوان مقدار پیش‌فرض استفاده می‌شود.

کلاس ResourceManager
در زمان اجرا ASP.NET کلید مربوط به منبع موردنظر را با استفاده از کالچر جاری UI انتخاب می‌کند. در قسمت اول این سری مطالب شرح کوتاهی بابت انواع کالچرها داده شد، اما برای توضیحات کاملتر به اینجا مراجعه کنید.
در ASP.NET به صورت پیش‌فرض تمام منابع در زمان اجرا از طریق نمونه‌ای از کلاس ResourceManager در دسترس خواهند بود. به ازای هر نوع Resource که درخواستی برای یک کلید آن ارسال می‌شود یک نمونه از کلاس ResourceManager ساخته می‌شود. در این هنگام (یعنی پس از اولین درخواست به کلیدهای یک منبع) اسمبلی ستلایت مناسب آن پس از یافته شدن (یا تولیدشدن در زمان اجرا) به دامین ASP.NET جاری بارگذاری می‌شود و تا زمانیکه این دامین Unload نشود در حافظه سرور باقی خواهد ماند.

نکته: کلاس ResourceManager تنها توانایی استخراج کلیدهای Resource از اسمبلی‌های ستلایتی (فایل‌های resources. که در قسمت اول به آن‌ها اشاره شد) که در AppDomain جاری بارگذاری شده‌اند را دارد.

کلاس ResourceManager به صورت زیر نمونه سازی می‌شود:
System.Resources.ResourceManager(string baseName, Assembly assemblyName)
پارامتر baseName به نام کامل ریشه اسمبلی اصلی موردنظر(با فضای نام و ...) اما بدون پسوند اسمبلی مربوطه (resources.) اشاره دارد. این نام که برابر نام کلاس نهایی تولیدشده برای منبع موردنظر است همنام با فایل اصلی و پیش‌فرض منبع (فایلی که حاوی عنوان هیچ زبان و کالچری نیست) تولید می‌شود. مثلا برای اسمبلی ستلایت با عنوان MyApplication.MyResource.fa-IR.resources باید از عبارت MyApplication.MyResource استفاده شود.
پارامتر assemblyName نیز به اسمبلی حاوی اسمبلی ستلایت اصلی اشاره دارد. درواقع همان اسمبلی اصلی که نوع داده مربوط به فایل منبع اصلی درون آن embed شده است.
مثلا:
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", typeof(Resource1).Assembly)
یا
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", Assembly.LoadFile(@"c:\MyResources\MyGlobalResources.dll"))
 
روش دیگری نیز برای تولید نمونه‌ای از این کلاس وجود دارد که با استفاده از متد استاتیک زیر که در خود کلاس ResourceManager تعریف شده است انجام می‌شود:
public static ResourceManager CreateFileBasedResourceManager(string baseName, string resourceDir, Type usingResourceSet)
در این متد کار استخراج ورودی‌های منابع مستقیما از فایل‌های resources. انجام می‌شود. در اینجا baseName نام فایل اصلی منبع بدون پیشوند resources. است. resourceDir نیز مسیری است که فایل‌های resources. در آن قرار دارند. usingResourceSet نیز نوع کلاس سفارشی سازی شده از ResourceSet برای استفاده به جای کلاس پیش‌فرض است که معمولا مقدار null برای آن وارد می‌شود تا از همان کلاس پیش‌فرض استفاده شود (چون برای بیشتر نیازها همین کلاس پیش‌فرض کفایت می‌کند).
 
نکته: برای تولید فایل resources. از یک فایل resx. میتوان از ابزار resgen همانند زیر استفاده کرد:
resgen d:\MyResources\MyResource.fa.resx

نکته: عملیاتی که درون کلاس ResourceManager انجام می‌شود پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. این عملیات شامل فرایندهای بسیاری شامل بارگذاری کلیدهای مختلف یافته شده و مدیریت ذخیره موقت آن‌ها در حافظه (کش)، کنترل و مدیریت انواع Resource Setها، و مهمتر از همه مدیریت عملیات Fallback و ... که در نهایت شامل هزاران خط کد است که با یک جستجوی ساده قابل مشاهده و بررسی است (^).

نمونه‌سازی مناسب از ResourceManager
در کدهای نشان داده شده در بالا برای پیاده‌سازی پیش‌فرض در ASP.NET، مهمترین نکته همان تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager است. پس از آماده شدن این کلاس عملیات استخراج ورودی‌های منابع براحتی و با مدیریت کامل انجام می‌شود. اما ازآنجاکه تقریبا تمامی APIهای موردنیاز با سطح دسترسی internal تعریف شده‌اند، متاسفانه تهیه و تولید این نمونه مناسب خارج از اسمبلی System.Web به صورت مستقیم وجود ندارد.
درهرصورت، برای آشنایی بیشتر با فرایند نشان داده شده، تولید این نمونه مناسب و استفاده مستقیم از آن می‌تواند مفید و نیز جالب باشد. پس از کمی تحقیق و با استفاده از Reflection به کدهای زیر رسیدم:
private ResourceManager CreateGlobalResourceManager(string classKey)
{
  var baseName = "Resources." + classKey;
  var buildManagerType = typeof(BuildManager);
  var property = buildManagerType.GetProperty("AppResourcesAssembly", BindingFlags.Static | BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.GetField);
  var appResourcesAssembly = (Assembly)property.GetValue(null, null);
  return new ResourceManager(baseName, appResourcesAssembly) { IgnoreCase = true };
}
تنها نکته کد فوق دسترسی به اسمبلی منابع کلی در خاصیت AppResourcesAssembly از کلاس BuildManager با استفاده از BindingFlagهای نشان داده شده است.
نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
var manager = CreateGlobalResourceManager("Resource1");
Label1.Text = manager.GetString("String1");
اما برای منابع محلی کار کمی پیچیده‌تر است. کد مربوط به تولید نمونه مناسب از ResourceManager برای منابع محلی به صورت زیر خواهد بود:
private ResourceManager CreateLocalResourceManager(string virtualPath)
{
  var virtualPathType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.VirtualPath", true);
  var virtualPathInstance = Activator.CreateInstance(virtualPathType, BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance, null, new object[] { virtualPath }, CultureInfo.InvariantCulture);
  var buildResultCompiledAssemblyType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.Compilation.BuildResultCompiledAssembly", true);
  var propertyResultAssembly = buildResultCompiledAssemblyType.GetProperty("ResultAssembly", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
  var methodGetLocalResourcesAssemblyName = typeof(BuildManager).GetMethod("GetLocalResourcesAssemblyName", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static);
  var methodGetBuildResultFromCache = typeof(BuildManager).GetMethod("GetBuildResultFromCache", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static, null, new Type[] { typeof(string) }, null);

  var fileNameProperty = virtualPathType.GetProperty("FileName");
  var virtualPathFileName = (string)fileNameProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);

  var parentProperty = virtualPathType.GetProperty("Parent");
  var virtualPathParent = parentProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);
      
  var localResourceAssemblyName = (string)methodGetLocalResourcesAssemblyName.Invoke(null, new object[] { virtualPathParent });
  var buildResultFromCache = methodGetBuildResultFromCache.Invoke(null, new object[] { localResourceAssemblyName });
  Assembly localResourceAssembly = null;
  if (buildResultFromCache != null)
    localResourceAssembly = (Assembly)propertyResultAssembly.GetValue(buildResultFromCache, null);

  if (localResourceAssembly == null)
    throw new InvalidOperationException("Unable to find the matching resource file.");

  return new ResourceManager(virtualPathFileName, localResourceAssembly) { IgnoreCase = true };
}
ازجمله نکات مهم این متد تولید یک نمونه از کلاس VirtualPath برای Parse کردن مسیر مجازی واردشده برای صفحه درخواستی است. از این کلاس برای بدست آوردن نام فایل منبع محلی به همراه مسیر فولدر مربوطه جهت استخراج اسمبلی متناظر استفاده میشود.
نکته مهم دیگر این کد دسترسی به متد GetLocalResourcesAssemblyName از کلاس BuildManager است که با استفاده از مسیر فولدر مربوط به صفحه درخواستی نام اسمبلی منبع محلی مربوطه را برمی‌گرداند.
درنهایت با استفاده از متد GetBuildResultFromCache از کلاس BuildManager اسمبلی موردنظر بدست می‌آید. همانطور که از نام این متد برمی‌آید این اسمبلی از کش خوانده می‌شود. البته مدیریت این اسمبلی‌ها کاملا توسط BuildManager و سایر ابزارهای موجود در ASP.NET انجام خواهد شد.

نحوه استفاده از متد فوق نیز به صورت زیر است: 
var manager = CreateLocalResourceManager("~/Default.aspx");
Label1.Text = manager.GetString("Label1.Text");
 
نکته: ارائه و شرح کدهای پیاده‌سازی‎‌های پیش‌فرض برای آشنایی با نحوه صحیح سفارشی سازی این کلاس‌ها آورده شده است. پس با دقت بیشتر بر روی این کدها سعی کنید نحوه پیاده‌سازی مناسب را برای سفارشی‌سازی موردنظر خود پیدا کنید.

تا اینجا با مقدمات فرایند تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده در فرایند بارگذاری ورودی‌های Resourceها آشنا شدیم. در ادامه به بحث تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده از دیگر انواع منابع (به غیر از فایل‌های resx.) خواهم پرداخت.

منابع:
اشتراک‌ها
WebWindow؛ جایگزین الکترون برای برنامه‌های NET Core.

My last post investigated ways to build a .NET Core desktop/console app with a web-rendered UI without bringing in the full weight of Electron. This seems to have interested a lot of people, so I decided to upgrade it to newer technologies and add cross-platform support.

The result is a little NuGet package called WebWindow that you can add to any .NET Core console app. It can open a native OS window (Windows/Mac/Linux) containing web-based UI, without your app having to bundle either Node or Chromium. 

WebWindow؛ جایگزین الکترون برای برنامه‌های NET Core.
نظرات مطالب
صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC
- یک سری micro orm مانند Dapper وجود دارند که اساس کار آن‌ها، کوئری نویسی و سپس دریافت اطلاعات از طریق لیست‌های جنریک (مانند روش نهایی کار در مثال جاری) است. بنابراین datatable را فراموش کنید و شروع کنید به استفاده از dapper یا peta poco (اگر نمی‌خواهید از Entity framework استفاده کنید).
- مهم این نیست که منبع داده‌ی شما به چه نحوی تهیه می‌شود. مهم این است که این گرید خاص و امثال آن (Kendo UI هم به همین صورت)، داده‌ها را با فرمت JSON دریافت می‌کنند. همچنین داده‌ها را با فرمت JSON به سمت سرور ارسال می‌کنند. بنابراین مطابق مثالی که زده شد، اطلاعات خودتان را تبدیل می‌کنید به فرمت new JqGridData و سپس آن‌را به صورت JSON بازگشت می‌دهید. همچنین در سمت کاربر، تمام تغییرات، با فرمت JSON به سمت سرور ارسال می‌شوند که این مورد و آنالیز آن در قسمت‌های بعدی این سری بررسی شده‌اند.
- در این سری مثال‌ها از امکانات توکار ASP.NET MVC برای بازگشت داده‌ها به صورت JSON استفاده شده‌است. اما jqGrid یا Kendo UI Grid و امثال آن‌ها اساسا هیچگونه وابستگی به فناوری‌های سمت سرور ندارند. بنابراین از یکی از روش‌های موجود بازگشت اطلاعات به فرمت JSON استفاده کنید. مهم هم نیست که برنامه‌ی شما ASP.NET MVC است یا وب فرم یا PHP یا هر چی. برای مثال از کتابخانه‌ی JSON.NET برای بازگشت اطلاعات به فرمت JSON استفاده کنید.
- علاوه بر این، روش‌های دیگری هم برای بازگشت اطلاعات به فرمت JSON وجود دارند. اطلاعات بیشتر
نظرات مطالب
EF Code First #11
سلام. با توجه به مواردی که تا این شماره در مورد EF Code First فرمودید، بنده یک معماری مناسب برنامه را با استفاده از EF  اینگونه درک کردم:

1- Domain Layer یا Model Layer: با استفاده از Code First فقط Entityها تعریف می شود (بدون Mapping و Data Annotation)

2- DAL: با استفاده از DbContext و Fluent API موارد مرتبط با Mapping و Data Annotation و ساخت DbSet ها تعریف می شود.

3- Facade DAL: با استفاده از WCF یا هر تکنیک سرویس گرایی دیگر یک لایه سطح بالا بر روی DAL کشیده می شود تا در BLL تنها از آن استفاده شود و عملا لایه های BLL و UI از EF هیچ اطلاعی نخواهند داشت.

4- BLL: کلاس های مربوط به برنامه، Rule ها و Infrastructureها
5- UI: شامل پروژه ASP.NET MVC، WPF و یا برنامه های موبایلی

آیا این معماری درک درستی از مطالب ارائه شده توسط شما است؟
و سوال دوم اینکه در مورد برنامه هایی با منطق MVC و یا MVVM لایه مدل تقریبا با این معماری چیزی نخواهد بود و تنها ویو مدل ها به چشم خواهند خورد. آیا این مورد هم درست است؟