مطالب دوره‌ها
شناسه ها و استفاده از Let
#F هم مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از یک سری Data Type به همراه عملگر و Converter پشتیبانی می‌کند که در ابتدا لازم است یک نگاه کلی به این موارد بیندازیم. به دلیل آشنایی اکثر دوستان به این موارد و به دلیل اینکه تکرار مکررات نشود از توضیح در این موارد خودداری خواهم کرد.(در صورت مبهم بودن می‌توانید از قسمت پرسش و پاسخ استفاد نمایید)
Basic Literal


جدول بالا کاملا واضح است و برنامه نویسان دات نت نظیر #C با انواع داده ای بالا آشنایی دارند. فقط در مورد گزینه آخر unit در فصل‌های بعدی توضیح خواهم داد.

Arithmetic Operators
(عملگر‌های محاسباتی)

Simple String (کار با نوع داده رشته ای)


بعد از بررسی موارد بالا حالا به معرفی شناسه‌ها می‌پردازم. شناسه‌ها در #F راهی هستند برای اینکه شما به مقادیر نام اختصاص دهید. برای اختصاص نام به مقادیر کافیست از کلمه کلیدی let به همراه یک نام  و علامت = و یک عبارت استفاده کنید. چیزی شبیه به تعریف متغیر در سایر زبان‌ها نظیر #C. دلیل اینکه در #F به جای واژه متغیر از شناسه استفاده می‌شود این است که شما می‌توانید به یک شناسه تابعی را نیز اختصاص دهید و مقدار شناسه‌ها دیگر قابل تغییر نیست. در #F کلمه متغیر یک واژه نادرست است چون زمانی که شما یه یک متغیر مقدار اختصاص می‌دهید، مقدار  اون متغیر دیگه قایل تغییر نیست. برای همین اکثر برنامه نویسان #F به جای استفاده از واژه متغیر از واژه مقدار یا شناسه استفاه می‌کنند. برای همین از واژه متغیر برای نام گذاری استفاده نمی‌شود. (البته در #F در بعضی مواقع ما شناسه‌ها رو دوباره تعریف می‌کنیم که چیزی شبیه به استفاده از متغیر هاست ولی با اندکی تفاوت. در این فصل تمرکز ما بر روی شناسه هایی است که مقدارشان تغییر نمی‌کند ولی در فصل برنامه نویسی دستوری به تفصیل در این باره توضیح داده شده است)
let x = 42
در بالا یک شناسه به نام x تعریف شد که مقدار 42 را دریافت کرد. در #F یک شناسه می‌تواند دارای یک مقدار معین باشد یا به یک تابع اشاره کند. این بدین معنی است #F معنی حقیقی برای تابع و پارامتر‌های آن ندارد و همه چیز رو به عنوان مقدار در نظر می‌گیرد.
let myAdd = fun x y -> x + y
کد بالا تعریف یک شناسه به نام myAdd است که به تابعی اشاره می‌کنه که دو پارامتر ورودی دارد و در بدنه آن مقدار پارامتر‌ها با هم جمع می‌شوند.(تعریف توابع به صورت مفصل بحث خواهد شد.) نکته جالب این است که تابع تعریف شده نام ندارد و #F دقیقا با توابع همون رفتاری رو داره که با شناسه‌ها دارد.
let raisePowerTwo x = x ** 2.0
در کد بالا شناسه ای تعریف شده است با نام raisePowerTwo که یک پارامتر ورودی داره به نام x و در بدنه آن (هرچیزی که بعد از = قرار گیرد) مقدار x رو به توان دو می‌کنه.

نام گذاری شناسه ها

برای نام گذاری شناسه‌ها نام انتخابی یا باید با Underscore شروع شود یا با حروف. بعد از آن می‌تونید از اعداد هم استفاده کنید.(نظیر سایر زبان‌های برنامه نویسی)
#F از unicode هم پشتیبانی می‌کنه یعنی می‌تونید متغیری به صورت زیر رو تعریف کنید.
let مسعود = ""
اگر احساس می‌کنید که قوانین نام گذاری در #F کمی محدود کننده است می‌تونید از علامت '' ''  استفاده کنید و در بین این علامت  هر کاراکتری که می‌خواهید رو قرار دهید و #F اونو به عنوان نام شناسه قبول خواهد کرد. برای نمونه
let ``more? `` = true
یا
let ``class`` = "style"
حتی امکان استفاده از کلمات کلیدی هم نظیر class به این روش وجود دارد.

محدوده تعریف شناسه ها
به دلیل اینکه در #F از {} به عنوان شروع و اتمام محدوده استفاده نمی‌شود دونستن و شناختن محدوده توابع بسیار مهم و ضروری است. چون اگر از شناسه ای که در یک محدوده در دسترس نباشد استفاده کنید با خطای کامپایلر متوقف خواهید شد.
همون بحث متغیر‌های محلی و سراسری (در سایر زبان ها) در این جا نیز صادق است یعنی در #F شناسه‌های سراسری و محلی خواهیم داشت. تمام شناسه ها، چه اون هایی که در توابع استفاده می‌شوند و چه اونهایی که به مقادیر اشاره می‌کنند محدودشون از نقطه ای که تعریف می‌شوند تا جایی که اتمام استفاده از اونهاست تعریف شده است. برای مثال اگر یک شناسه رو در بالای فایل تعریف کنید که یک مقدار دارد تا پایان SourceFile قابل استفاده است.( به دلیل نبود مفهوم کلاس از واژه sourceFile استفاده کردم). هم چنین شناسه هایی که در توابع تعریف می‌شوند فقط در همون توابع قابل استفاده هستند.
حالا سوال این است که با نبودن {} چگونه محدوده خود توابع مشخص میشود؟
در #F با استفاده از فضای خای یا space محدوده شناسه‌ها و توابع رو مشخص می‌کنیم.  برای روشن شدن مطلب به مثال زیر دقت کنید.
let test a b =
    let dif = b - a
    let mid = dif / 2
    mid + a

printfn "(test 5 11) = %i" (test 5 11)
printfn "(test 11 5) = %i" (test 11 5)
ابتدا اختلاف بین دو ورودی محاسبه می‌شود و در یک شناسه به نام dif قرار می‌گیرد. برای اینکه مشخص شود که این شناسه خود عضو یک تابع دیگر به نام test است از 4 فضای خالی استفاده شده است. در خط بعدی شناسه mid مقدار شناسه dif رو بر 2 تقسیم می‌کند. در انتها نیز مقدار mid با مقدار a جمع می‌شود و حاصل برگشت داده می‌شود.(انتهای بدنه تابع)
نکته مهم: به جای استفاده از فضای خالی(space) نمی‌تونید از TAB استفاده کنید.

LIGHTWEIGHT SYNTAX یا VERBOSE SYNTAX


در #F دو نوع سبک کد نویسی وجود دارد. یکی lightweight و دیگری Verbose. البته اکثر برنامه نویسان از سبک lightweight که به صورت پیش فرض در #F تعبیه شده است استفاده می‌کنند ولی آشنایی با سبک verbose نیز به عنوان برنامه نویس #F ضروری است. ما نیز به تبعیت از سایرین از سبک lightweight استفاده خواهیم کرد ولی یک فصل به عنوان مطالب تکمیلی اختصاص دادم که تفاوت این دو سبک را در طی چندین مثال بیان میکند.
همان طور که قبلا بیان شد #F بر اساس زبان OCaml پیاده سازی شده است. زبان OCaml مانند #F، یک زبان LIGHTWEIGHT SYNTAX نیست. LIGHTWEIGHT SYNTAX  بدین معنی است محدوده شناسه‌ها بر اساس فضای خالی بین اون‌ها مشخص می‌شود نه با ;. (البته استفاده از ; به صورت اختیاری است)
بازنویسی مثال بالا
let halfWay a b =
let dif = b - a in
let mid = dif / 2 in
mid + a
برای اینکه کامپایلر #F متوجه شود که قصد کدنویسی به سبک lightweight رو نداریم، باید در ابتدای هر فایل از دستور زیر استفاده کنیم.
#light "off"
مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت ششم - کامپوننت‌های تو در تو
گاهی از اوقات جهت refactoring یک template بزرگ، بهتر است آن‌را به چند template کوچک خرد کرد و سپس از جمع آن‌ها به صورت یک template اصلی استفاده نمود. در این حالت نیاز است بین این زیر کامپوننت‌ها و کامپوننت‌های دربرگیرنده‌ی آن‌ها ارتباطات لازم را برقرار کرد.
تا اینجا در قسمت سوم، نحوه‌ی قراردادن یک کامپوننت را در کامپوننتی دیگر، توسط مقدار دهی خاصیت directives مزین کننده‌ی Component بررسی کردیم. همینقدر که یک کامپوننت دارای selector باشد، قابلیت قرارگرفتن در یک کامپوننت دیگر را دارد. اما چگونه باید بین این کامپوننت‌ها ارتباط برقرار کرد؟


تهیه کامپوننت نمایش ستاره‌ای امتیازهای محصولات

مثال نمایش لیست محصولات سری جاری، دارای ستون «5Star Rating» است. در این قسمت می‌خواهیم بجای نمایش عددی این امتیازها، کامپوننتی را طراحی کنیم که نماش ستاره‌ای آن‌ها را سبب شود. این کامپوننت باید بتواند یک مقدار ورودی، یا همان عدد امتیاز محصول را از کامپوننت دربرگیرنده‌ی آن دریافت کند. همچنین می‌خواهیم اگر کاربر بر روی این ستاره‌ها کلیک کرد، کامپوننت در برگیرنده را نیز مطلع سازیم.
در این مثال در فایل product-list.component.html چنین سطری تعریف شده‌است:
 <td>{{ product.starRating }}</td>
البته می‌توان در همینجا کدهای نمایش ستاره‌ای را بجای درج مقدار عددی آن قرار داد، اما ... قالب جاری را بیش از اندازه شلوغ خواهد کرد. به همین دلیل بهتر است نمایش آن‌را تبدیل به یک کامپوننت مجزا کرد. به علاوه در این حالت، قابلیت استفاده‌ی مجدد از آن در سایر کامپوننت‌ها نیز وجود خواهد داشت.
با توجه به اینکه کامپوننت نمایش ستاره‌ای امتیازها، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد و الزامی ندارد که حتما در لیست محصولات، بکار گرفته شود، بهتر است محل تعریف آن‌را به خارج از پوشه‌ی products فعلی منتقل کنیم. برای مثال می‌توان پوشه‌ی app\shared را برای آن و تمامی کامپوننت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد ایجاد کرد.


برای شروع، فایل جدید App\shared\star.component.ts را اضافه کنید؛ با کدهای کامل ذیل:
import { Component, OnChanges, Input, Output, EventEmitter } from 'angular2/core';
 
@Component({
    selector: 'ai-star',
    templateUrl: 'app/shared/star.component.html',
    styleUrls: ['app/shared/star.component.css']
})
export class StarComponent implements OnChanges {
    @Input() rating: number;
    starWidth: number;
    @Output() ratingClicked: EventEmitter<string> = new EventEmitter<string>();
 
    ngOnChanges(): void {
        this.starWidth = this.rating * 86 / 5;
    }
 
    onClick() {
        this.ratingClicked.emit(`The rating ${this.rating} was clicked!`);
    }
}
روش ساخت این کامپوننت نیز همانند سایر کامپوننت‌ها است و اصول کلی آن تفاوتی نمی‌کند. در اینجا نیز کلاسی وجود دارد که export شده و همچنین به Component مزین است. مقدار selector آن نیز به ai-star تنظیم شده‌است.
سپس مسیر template و مسیر فایل css ویژه‌ی آن، در تزئین کننده‌ی Component مشخص شده‌اند. محتوای کامل این دو فایل را در ذیل مشاهده می‌کنید:
الف) محتوای فایل App\shared\star.component.html
<div class="crop"
     [style.width.px]="starWidth"
     [title]="rating"
     (click)='onClick()'>
    <div style="width: 86px">
        <span class="glyphicon glyphicon-star"></span>
        <span class="glyphicon glyphicon-star"></span>
        <span class="glyphicon glyphicon-star"></span>
        <span class="glyphicon glyphicon-star"></span>
        <span class="glyphicon glyphicon-star"></span>
    </div>
</div>
ب) محتوای فایل App\shared\star.component.css
.crop {
    overflow: hidden;
}
 
div {
    cursor: pointer;
}
قالب star.component.html کار نمایش پنج ستاره را انجام می‌دهد. عرض کلی آن بر اساس مقدار خاصیت starWidth مشخص می‌شود و بر همین اساس، تعداد نمایان ستاره‌ها، مشخص خواهند شد. خاصیت starWidth به width این div بر حسب px، متصل شده‌است (property binding). همچنین خاصیت title این div نیز به مقدار rating متصل شده‌است و اگر بر روی آن کلیک شود، متد onClick را در کلاس متناظر با کامپوننت خود، فراخوانی خواهد کرد (event binding).

معرفی مقدماتی life cycle hooks در قسمت قبل صورت گرفت. در اینجا چون نیاز است به ازای هر بار رندر شدن این کامپوننت، عرض آن متفاوت باشد، بنابراین نیاز است راهی را پیدا کنیم تا بتوان مقدار خاصیت starWidth را متغیر کرد. به همین منظور از hook مخصوص این تغییرات یا همان OnChanges استفاده می‌شود. بنابراین باید کلاس این کامپوننت، اینترفیس OnChanges را پیاده سازی کند. پس از آن، importهای لازم جهت تعریف OnChanges به ابتدای فایل اضافه شده و همچنین متد ngOnChanges نیز جهت تکمیل کار پیاده سازی اینترفیس OnChanges، به کلاس جاری اضافه می‌شود.
کار متد ngOnChanges، تبدیل عدد امتیاز یک محصول، به عرض div نمایش ستاره‌ها است.


مکانیزم کار رخداد ngOnChanges و دریافت اطلاعات از والد

متد ngOnChanges، تنها به خواص ویژه‌ای به نام «input properties» واکنش نشان می‌دهد. اگر یک کامپوننت تو در توی قرار گرفته‌ی در یک کامپوننت دیگر، بخواهد اطلاعاتی را از والد خود دریافت کند، باید خاصیتی را در معرض دید آن دربرگیرنده قرار دهد. این کار توسط decorator ویژه‌ای به نام ()Input@ انجام می‌شود.
به همین جهت است که پیش از خاصیت rating در کلاس  StarComponent، شاهد درج مزین کننده‌ی ویژه‌ی ()Input@ هستیم:
export class StarComponent implements OnChanges {
      @Input() rating: number;
مزین کننده‌ی ()Input@ را به هر خاصیتی با هر نوعی، می‌توان انتساب داد. در اینجا نیاز است کامپوننت نمایش ستاره‌ای امتیازها، عدد امتیاز را از والد خود دریافت کنند. به همین جهت خاصیت امتیاز را از نوع «خاصیت ورودی» مشخص کرده‌ایم.
پس از آن، کامپوننت دربرگیرنده یا والد، این خاصیت ورودی ویژه را از طریق روش property binding متداول، مقدار دهی می‌کند:
 [rating]='product.starRating'

بدیهی است در اینجا چون خاصیت starWidth از نوع ورودی تعریف نشده‌است، قابلیت property binging فوق را در کامپوننت والد، ندارد.

اکنون به ازای هر بار نمایش این کامپوننت فرزند، خاصیت rating ورودی آن مقدار دهی شده و مقدار آن در رخداد ngOnChanges قابل دسترسی و استفاده خواهد بود. اینجا است که می‌توان از این مقدار تغییر یافته، جهت ترجمه‌ی آن به عرض div نمایش ستاره‌ها، استفاده کرد.


ارسال داده‌ها از کامپوننت فرزند به کامپوننت والد

تا اینجا با استفاده از «خواص ورودی» امکان دسترسی به مقادیر ارسالی از طرف والد را در کامپوننت فرزند، پیدا کردیم. عکس آن نیز امکان پذیر است؛ اما توسط رخدادها.
کامپوننت فرزند، با استفاده از decorator ویژه‌ی دیگری به نام ()Output@ امکان ارسال رخدادها را به کامپوننت والد پیدا می‌کند:
export class StarComponent implements OnChanges {
    @Input() rating: number;
    starWidth: number;
    @Output() ratingClicked: EventEmitter<string> = new EventEmitter<string>();
در اینجا خاصیت ratingClicked را که با ()Output@ مزین شده‌است، مشاهده می‌کنید. نوع این خاصیت باید از نوع رخدادها باشد که در AngularJS 2.0 توسط شیء EventEmitter جنریک، تعریف شده‌است. در این مثال، نوع رخداد و مقداری که توسط آن ارسال می‌شود، رشته‌ای درنظر گرفته شده‌است. اگر نیاز به ارسال چندین مقدار بود، می‌توان یک شیء را در اینجا مشخص کرد.
در مثال جاری اگر کاربر بر روی div ستاره‌های نمایش داده شده کلیک کند، اتصال به آن از طریق event binging متداول انجام می‌شود (متد جدید onClick به رخداد click متصل شده‌است):
<div class="crop"
     [style.width.px]="starWidth"
     [title]="rating"
     (click)='onClick()'>
و سپس این رخداد کلیک، در کلاس StarComponent به نحو ذیل به والد خود منتقل خواهد شد:
onClick() {
     this.ratingClicked.emit(`The rating ${this.rating} was clicked!`);
 }
در اینجا متد emit است که اطلاعات را به کامپوننت دربرگیرنده، ارسال می‌کند. نحوه‌ی تعریف این رشته هم توسط back tick مربوط به ES 6 صورت گرفته‌است.

تا اینجا مرحله‌ی تنظیمات رخدادها در کامپوننت فرزند صورت گرفت. ابتدا خاصیتی از نوع Output تعریف شد. سپس در کدهای قالب این کامپوننت جدید، متد onClick به رخداد click متصل گردید و سپس در کدهای مدیریت کننده‌ی این متد، متد ratingClicked.emit جهت ارسال اطلاعات نهایی به والد، فراخوانی گردید.

اکنون در کامپوننت والد، باید این مراحل برای دریافت اطلاعات از کامپوننت فرزند خود، طی شوند:
الف) ابتدا نام خاصیت مزین شده‌ی با Output، به عنوان مقصد event binding مشخص می‌شود و سپس متدی در کلاس کامپوننت والد، به آن متصل می‌گردد:
 (ratingClicked)='onRatingClicked($event)'
event$ مقدار ارسالی از کامپوننت فرزند را به کامپوننت والد منتقل می‌کند.
ب) در ادامه، تعریف این متد جدید متصل شده را به کلاس ProductListComponent اضافه می‌کنیم:
onRatingClicked(message: string): void {
    this.pageTitle = 'Product List: ' + message;
}
نوع پارامتر ورودی این متد را با توجه به نوع رشته‌ای <EventEmitter<string در کلاس StarComponent  تعریف کردیم.
به این ترتیب با کلیک بر روی div هر کامپوننت نمایش ستاره‌ای امتیازها، خاصیت pageTitle درج شده‌ی در صفحه تغییر می‌کند.


استفاده از کامپوننت نمایش ستاره‌ای امتیازها

نکات کلی افزودن این کامپوننت جدید، تفاوتی با مطالب عنوان شده‌ی در قسمت سوم، در حین بررسی مراحل افزودن دایرکتیو نمایش لیست محصولات، به کامپوننت ریشه‌ی سایت ندارد و یکی هستند.
برای افزودن و استفاده از این کامپوننت جدید، ابتدا قالب product-list.component.html را گشوده و سپس سطر نمایش عددی امتیاز یک محصول را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
<td>
    <ai-star [rating]='product.starRating'
             (ratingClicked)='onRatingClicked($event)'>
    </ai-star>
</td>
همانطور که ملاحظه می‌کنید، ابتدا selector این کامپوننت جدید، به صورت یک المان جدید و سفارشی HTML، در قالب کامپوننت لیست محصولات درج می‌شود. همچنین خاصیت rating ورودی آن به عدد امتیاز محصول جاری در حال رندر، متصل شده‌است. به علاوه توسط event binding به خاصیت ratingClicked که از نوع ()Output@ تعریف شده‌است، متد onRatingClicked متصل گردیده‌است.

سپس باید به کلاس کامپوننت لیست محصولات (کامپوننت در برگیرنده) اعلام کرد که این کامپوننت جدید را باید از کجا پیدا کند. برای این منظور فایل product-list.component.ts را گشوده و خاصیت directives این کامپوننت را مقدار دهی می‌کنیم:
import { Component, OnInit } from 'angular2/core';
import { IProduct } from './product';
import { ProductFilterPipe } from './product-filter.pipe';
import { StarComponent } from '../shared/star.component';
 
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html',
    styleUrls: ['app/products/product-list.component.css'],
    pipes: [ProductFilterPipe],
    directives: [StarComponent]
})
در اینجا دو کار جدید انجام شده‌است. ابتدا خاصیت directives، به نام کلاس این کامپوننت جدید (StarComponent)، تنظیم شده‌است. سپس تعریف import ماژول این کامپوننت، به ابتدای فایل جاری اضافه شده‌است.

نمونه‌ای از اجرای برنامه را در تصویر ذیل مشاهده می‌کنید:

در اینجا ستون امتیازهای محصولات با کامپوننت نمایش ستاره‌ای این امتیازها جایگزین شده‌است و همچنین با کلیک بر روی یکی از آن‌ها، عنوان panel جاری تغییر کرده‌است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part6.zip



خلاصه‌ی بحث

در اینجا نحوه‌ی طراحی API عمومی یک کامپوننت را بررسی کردیم. تا زمانیکه خواص کلاس یک کامپوننت به نحو متداولی تعریف می‌شوند، میدان دید آن‌ها محدود است به قالب تعریف شده‌ی متناظر با آن‌ها. اگر نیاز است خاصیتی خارج از این قالب و به صورت عمومی در کامپوننت دربرگیرنده‌ی دیگری در دسترس قرار گیرد، آن‌را با مزین کننده‌ی ()Input@ مشخص می‌کنیم و اگر قرار است این کامپوننت فرزند، اطلاعاتی را به کامپوننت والد ارسال کند، این‌کار را توسط رخدادها و با تعریف ویژگی ()Output@ و EventEmitter انجام می‌دهد. نوع آرگومان جنریک EventEmitter، تعیین کننده‌ی نوع اطلاعاتی است که قرار است به کامپوننت دربرگیرنده ارسال شوند.
پس از تعریف کامپوننت فرزند، برای تعریف آن در کامپوننت والد، از نام selector آن به عنوان یک المان جدید HTML استفاده می‌شود و سپس با استفاده از property binding، اطلاعات لازم، به خاصیت از نوع ()Input@ کامپوننت فرزند ارسال می‌گردد. از event binding برای دریافت رخدادها از کامپوننت فرزند استفاده می‌شود. در اینجا هر رخدادی که توسط مزین کننده‌ی ()Output@ تعریف شده باشد، می‌تواند به عنوان مقصد event binding تعریف شود و اگر نیاز است به رخدادهای property binding از والد به فرزند، گوش فرا داد، می‌توان اینترفیس OnChanges را در کلاس کامپوننت فرزند پیاده سازی کرد.
نظرات مطالب
بررسی واژه کلیدی static
در واقع زمانیکه ما یک کلاس رو سینگلتون پیاده سازی میکنیم، همواره از یک نقطه آبجکت رو میخونیم؟ کی این آبجکت از حافظه خالی میشود؟(بعد از اتمام برنامه؟) اگر اینطور است در Web-App مشکل ساز نخواهد بود؟(مانند فیلد استاتیک؟)
مطالب
NoSQL و مایکروسافت
روشی را که مایکروسافت برای پرداختن به مقوله NoSQL تاکنون انتخاب کرده است، قرار دادن ویژگی‌هایی خاصی از دنیای NoSQL مانند امکان تعریف اسکیمای متغیر، داخل مهم‌ترین بانک اطلاعاتی رابطه‌ای آن، یعنی SQL Server است، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. همچنین در سمت محصولات پردازش ابری آن نیز امکان دسترسی به محصولات NoSQL کاملی وجود دارد.

1) Azure table storage
Azure table storage در حقیقت یک Key-value store ابری است و برای کار با آن از اینترفیس پروتکل استاندارد OData استفاده می‌شود. علت استفاده و طراحی یک سیستم Key-value store در اینجا، مناسب بودن اینگونه سیستم‌ها جهت مقاصد عمومی است و به این ترتیب می‌توان به بازه بیشتری از مصرف کنندگان، خدمات ارائه داد.
پیش از ارائه Azure table storage، مایکروسافت سرویس خاصی را به نام SQL Server Data Services که به آن SQL Azure نیز گفته می‌شود، معرفی کرد. این سرویس نیز یک Key-Value store است؛ هرچند از SQL Server به عنوان مخزن نگهداری اطلاعات آن استفاده می‌کند.


2) SQL Azure XML Columns
فیلدهای XML از سال 2005 به امکانات توکار SQL Server اضافه شدند و این نوع فیلدها، بسیاری از مزایای دنیای NoSQL را درون SQL Server رابطه‌ای مهیا می‌سازند. برای مثال با تعریف یک فیلد به صورت XML، می‌توان از هر ردیف به ردیفی دیگر، اطلاعات متفاوتی را ذخیره کرد؛ به این ترتیب امکان کار با یک فیلد که می‌تواند اطلاعات یک شیء را قبول کند و در حقیقت امکان تعریف اسکیمای پویا و متغیر را در کنار امکانات یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای که از اسکیمای ثابت پشتیبانی می‌کند، میسر می‌شود. در این حالت در هر ردیف می‌توان تعدادی ستون ثابت را با یک ستون XML با اسکیمای کاملا پویا ترکیب کرد.
همچنین SQL Server در این حالت قابلیتی را ارائه می‌دهد که در بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی NoSQL میسر نیست. در اینجا در صورت نیاز و لزوم می‌توان اسکیمای کاملا مشخصی را به یک فیلد XML نیز انتساب داد؛ هر چند این مورد اختیاری است و می‌توان یک un typed XML را نیز بکار برد. به علاوه امکانات کوئری گرفتن توکار از این اطلاعات را به کمک XPath ترکیب شده با T-SQL، نیز فراموش نکنید.
بنابراین اگر یکی از اهداف اصلی گرایش شما به سمت دنیای NoSQL، استفاده از امکان تعریف اطلاعاتی با اسکیمای متغیر و پویا است، فیلدهای نوع XML اس کیوال سرور را مدنظر داشته باشید.
یک مثال عملی: فناوری Azure Dev Fabric's Table Storage (نسخه Developer ویندوز Azure که روی ویندوزهای معمولی اجرا می‌شود؛ یک شبیه ساز خانگی) به کمک SQL Server و فیلدهای XML آن طراحی شده است.


3) SQL Azure Federations
در اینجا منظور از Federations در حقیقت همان پیاده سازی قابلیت Sharding بانک‌های اطلاعاتی NoSQL توسط SQL Azure است که برای توزیع اطلاعات بر روی سرورهای مختلف طراحی شده است. به این ترتیب دو قابلیت Partitioning و همچنین Replication به صورت خودکار در دسترس خواهند بود. هر Partition در اینجا، یک SQL Azure کامل است. بنابراین چندین بانک اطلاعاتی فیزیکی، یک بانک اطلاعاتی کلی را تشکیل خواهند داد.
هرچند در اینجا Sharding  (که به آن Federation member گفته می‌شود) و در پی آن مفهوم «عاقبت یک دست شدن اطلاعات» وجود دارد، اما درون یک Shard یا یک Federation member، مفهوم ACID پیاده سازی شده است. از این جهت که هر Shard واقعا یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای است. اینجا است که مفهوم برنامه‌های  Multi-tenancy را برای درک آن باید درنظر داشت. برای نمونه یک برنامه وب را درنظر بگیرید که قسمت اصلی اطلاعات کاربران آن بر روی یک Shard قرار دارد و سایر اطلاعات بر روی سایر Shards پراکنده شده‌اند. در این حالت است که یک برنامه وب با وجود مفهوم ACID در یک Shard می‌تواند سریع پاسخ دهد که آیا کاربری پیشتر در سایت ثبت نام کرده است یا خیر و از ثبت نام‌های غیرمجاز جلوگیری به عمل آورد.
در اینجا تنها موردی که پشتیبانی نشده‌است، کوئری‌های Fan-out می‌باشد که پیشتر در مورد آن بحث شد. از این جهت که با نحوه خاصی که Sharding آن طراحی شده است، نیازی به تهیه کوئری‌هایی که به صورت موازی بر روی کلیه Shards برای جمع آوری اطلاعات اجرا می‌شوند، نیست. هر چند از هر shard با استفاده از برنامه‌های دات نت، می‌توان به صورت جداگانه نیز کوئری گرفت.


4) OData
اگر به CouchDB و امکان دسترسی به امکانات آن از طریق وب دقت کنید، در محصولات مایکروسافت نیز این دسترسی REST API پیاده سازی شده‌اند.
OData یک RESTful API است برای دسترسی به اطلاعاتی که به شکل XML یا JSON بازگشت داده می‌شوند. انواع و اقسام کلاینت‌هایی برای کار با آن از جاوا اسکریپت گرفته تا سیستم‌های موبایل، دات نت و جاوا، وجود دارند. از این API نه فقط برای خواندن اطلاعات، بلکه برای ثبت و به روز رسانی داده‌ها نیز استفاده می‌شود. در سیستم‌های جاری مایکروسافت، بسیاری از فناوری‌ها، اطلاعات خود را به صورت OData دراختیار مصرف کنندگان قرار می‌دهند مانند Azure table storage، کار با SQL Azure از طریق WCF Data Services (جایی که OData از آن نشات گرفته شده)، Azure Data Market (برای ارائه فیدهایی از اطلاعات خصوصا رایگان)، ابزارهای گزارشگیری مانند SQL Server reporting services، لیست‌های شیرپوینت و غیره.
به این ترتیب به بسیاری از قابلیت‌های دنیای NoSQL مانند کار با اطلاعات JSON بدون ترک دنیای رابطه‌ای می‌توان دسترسی داشت.


5) امکان اجرای MongoDB و امثال آن روی سکوی کاری Azure
امکان توزیع MongoDB بر روی یک Worker role سکوی کاری Azure وجود دارد. در این حالت بانک‌های اطلاعاتی این سیستم‌ها بر روی Azure Blob Storage قرار می‌گیرند که به آن‌ها Azure drive نیز گفته می‌شود. همین روش برای سایر بانک‌های اطلاعاتی NoSQL نیز قابل اجرا است.
به علاوه امکان اجرای Hadoop نیز بر روی Azure وجود دارد. مایکروسافت به کمک شرکتی به نام HortonWorks نسخه ویندوزی Hadoop را توسعه داده‌اند. HortonWorks را افرادی تشکیل داده‌اند که پیشتر در شرکت یاهو بر روی پروژه Hadoop کار می‌کرده‌اند.


6) قابلیت‌های فرا رابطه‌ای SQL Server
الف) فیلدهای XML (که در ابتدای این مطلب به آن پرداخته شد). به این ترتیب می‌توان به یک اسکیمای انعطاف پذیر، بدون از دست دادن ضمانت ACID رسید.
ب) فیلد HierarchyId برای ذخیره سازی اطلاعات چند سطحی. برای مثال در بانک‌های اطلاعاتی NoSQL سندگرا، یک سند می‌تواند سند دیگری را در خود ذخیره کند و الی آخر.
ج) Sparse columns؛ ستون‌های اسپارس تقریبا شبیه به Key-value stores عمل می‌کنند و یا حتی Wide column stores نیز با آن قابل مقایسه است. در اینجا هنوز اسکیما وجود دارد، اما برای نمونه علت استفاده از Wide column stores این نیست که واقعا نمی‌دانید ساختار داده‌های مورد استفاده چیست، بلکه در این حالت می‌دانیم که در هر ردیف تنها از تعداد معدودی از فیلدها استفاده خواهیم کرد. به همین جهت در هر ردیف تمام فیلدها قرار نمی‌گیرند، چون در اینصورت تعدادی از آن‌ها همواره خالی باقی می‌ماندند. مایکروسافت این مشکل را با ستون‌های اسپارس حل کرده است؛ در اینجا هر چند ساختار کلی مشخص است، اما مواردی که هر بار استفاده می‌شوند، تعداد محدودی می‌باشند. به این صورت SQL Server تنها برای ستون‌های دارای مقدار، فضایی را اختصاص می‌دهد. به این ترتیب از لحاظ فیزیکی و ذخیره سازی نهایی، به همان مزیت Wide column stores خواهیم رسید.
د) FileStreams در اس کیوال سرور بسیار شبیه به پیوست‌های سندهای بانک‌های اطلاعاتی NoSQL سندگرا هستند. در اینجا نیز اطلاعات در فایل سیستم ذخیره می‌شوند اما ارجاعی به آن‌ها در جداول مرتبط وجود خواهند داشت.


7) SQL Server Parallel Data Warehouse Edition
SQL PDW، نگارش خاصی از SQL Server است که در آن یک شبکه از SQL Serverها به صورت یک وهله منطقی SQL Server در اختیار برنامه نویس‌ها قرار می‌گیرد.
این نگارش، از فناوری خاصی به نام MPP یا massively parallel processing برای پردازش کوئری‌ها استفاده می‌کند. در اینجا همانند بانک‌های اطلاعاتی NoSQL، یک کوئری به نود اصلی ارسال شده و به صورت موازی بر روی تمام نودها پردازش گردیده (همان مفهوم Map Reduce که پیشتر در مورد آن بحث شد) و نتیجه در اختیار مصرف کننده قرار خواهد گرفت. نکته مهم آن نیز در عدم نیاز به نوشتن کدی جهت رخ دادن این عملیات از طرف برنامه نویس‌ها است و موتور پردازشی آن جزئی از سیستم اصلی است. تنها کافی است یک کوئری SQL صادر گردد تا نتیجه نهایی از تمام سرورها جمع آوری و بازگردانده شود.
این نگارش ویژه تنها به صورت یک Appliance به فروش می‌رسد (به صورت سخت افزار و نرم افزار باهم) که در آن CPU‌ها، فضاهای ذخیره سازی اطلاعات و جزئیات شبکه به دقت از پیش تنظیم شده‌اند.
مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت اول - یافتن عناصر
jQuery سال‌ها به عنوان جزء اصلی توسعه‌ی برنامه‌های وب مطرح بوده‌است و برای بسیاری از توسعه دهندگان وب، یک پیشنیاز پیش‌فرض محسوب می‌شود؛ ساده‌است، قابل فهم است و به آن اطمینان داریم. زمانیکه از آن استفاده می‌کنیم دیگر نیازی نیست تا آنچنان به DOM، باگ‌های مرورگرها و یا رفتارهای متفاوت آن‌ها فکر کنیم. jQuery تمام این مشکلات را برای ما حل می‌کند. اما ... اگر روزی باگی در jQuery وجود داشت، نیاز به امکاناتی بود که هنوز در jQuery ظاهر نشده‌اند و یا حتی اجازه‌ی استفاده‌ی از jQuery را نداشته باشیم، در این حالت ... وحشت زده و تقریبا بدون هیچ نوع آمادگی به نظر خواهیم رسید.
خالق جی‌کوئری (John Resig)، این کتابخانه را در سال‌های 2006 زمانیکه Internet Explorer نگارش‌های 6 و 7 بیش از 60 درصد بازار مرورگرها را به خود اختصاص داده بودند، ارائه داد. بله؛ در آْن زمان JavaScript Web API بسیار خام، پایداری مرورگرها بسیار پایین و تطابق با استانداردهای وب در بین مرورگرهای مختلف نیز بسیار پایین بود. بنابراین علت محبوبیت کتابخانه‌ای که در این شرایط، تجربه‌ی کاری یکدستی را در بین مرورگرهای مختلف ارائه می‌داد، کاملا واضح بود. اما ... اکنون سال 2018 است و حتی مایکروسافت هم دیگر از نگارش‌های مختلف IE پشتیبانی نمی‌کند. DOM API موجود در مرورگرهای مدرن بسیار توانمند شده‌اند و در بین انواع و اقسام آن‌ها یکدست عمل می‌کنند. حتی اگر دلیل استفاده‌ی از jQuery ایجاد ساده‌تر حلقه‌ها بر روی اشیاء جاوا اسکریپتی باشد (رفع کمبودهای جاوا اسکریپت)، از زمان IE 9 به بعد، متدهای forEach و Object.keys به صورت توکار در جاوا اسکریپت وجود دارند و یا اگر نیاز به inArray.$ داشته باشید، متد Array.prototype.indexOf مدت‌ها است که جزئی از ES5 است. به همین جهت است که این روزها اخباری را مانند «GitHub نیز جی‌کوئری را کنار گذاشت» زیاد می‌شنوید. نه فقط کنار گذاشتن jQuery یک وابستگی ثالث را از برنامه حذف می‌کند، بلکه کار مستقیم با native API مرورگرها همواره به مراتب سریعتر است از کتابخانه‌هایی که سطح بالایی از abstraction آن‌ها را ارائه می‌دهند.


یافتن عناصر توسط JavaScript خالص

زمانیکه نیاز به انتخاب عناصری در صفحه باشند، بلافاصله ذهن ما به سمت ('myElement#')$ و ('myElement.')$ جی‌کوئری، معطوف می‌شود. اما ... این روزها برای انجام این نوع کارها واقعا نیازی به jQuery نیست!


یافتن عناصر بر اساس ID آن‌ها
 <div id="my-element-id"></div>
اگر بخواهیم این شیء div را بر اساس ID آن در صفحه بیابیم، روش کار آن با jQuery به صورت زیر است:
 var result = $('#my-element-id');
در اینجا این ID selector string، یک استاندارد W3C CSS1 است.
انجام این کار توسط web API و یا همان JavaScript خالص، چنین شکلی را دارد:
 var result = document.getElementById('my-element-id');
و جالب است بدانید این روش از زمان IE 5.5 وجود داشته‌است.
روش دیگر انجام اینکار با JavaScript به صورت زیر است:
  var result = document.querySelector('#my-element-id');
این روش و متد querySelector که بسیار شبیه به نمونه‌ی جی‌کوئری ارائه شده‌است، از زمان IE 8.0 قابل استفاده‌است.
در هر دو حالت، خروجی مقایسه‌ی ذیل، true است:
 result.id === 'my-element-id'; // returns true


یافتن عناصر بر اساس کلاس‌های CSS

<span class="some-class"></span>
با جی‌کوئری:
 var result = $('.some-class');
با جاوا اسکریپت خالص از زمان IE 8.0
  var result = document.getElementsByClassName('some-class');
و یا توسط querySelectorAll که شبیه به نمونه‌ی jQuery است و نیاز به پیشوند . را دارد:
 var result = document.querySelectorAll('.some-class');
در هر دو حالت، خروجی بازگشت داده شده، یک آرایه است:
 result[0].className === 'some-class'; // returns true


یافتن عناصر بر اساس تگ‌های عناصر

 <code>Console.WriteLine("Hello world!");</code>
با جی‌کوئری:
 var result = $('code');
با جاوا اسکریپت:
 var result = document.getElementsByTagName('code');
و یا
 var result = document.querySelectorAll('code');
در تمام این حالات، خروجی ارائه شده یک آرایه است:
 result[0].tagName === 'code'; // returns true



یافتن عناصر بر اساس کلاس نماها (Pseudo-classes)

Pseudo-classes از زمان ابتدایی‌ترین پیش‌نویس استاندارد CSS وجود داشته‌اند. برای مثال visited: یک Pseudo-classes است و به لینک‌های بازدید شده‌ی توسط کاربر اشاره می‌کند و یا focus: به المانی اشاره می‌کند که هم اکنون دارای focus است.
  <form>
     <label>Full Name
        <input name="full-name">
     </label>
     <label>Company
        <input name="company">
     </label>
  </form>
در این مثال اگر بخواهیم تکست باکسی را بیابیم که دارای focus است، روش جی‌کوئری آن به صورت زیر است:
  var focusedInputs = $('INPUT:focus');
و روش جاوا اسکریپتی آن به این صورت:
 var companyInput = document.querySelector('INPUT:focus');
کاری که در اینجا انجام شده ترکیب یک tag name و یک pseudo-class modifier است که جزئی از استاندارد CSS می‌باشد. بنابراین روش جی‌کوئری، چیزی بیشتر از انتقال این استاندارد به توابع بومی مرورگر نیست.


یافتن عناصر بر اساس ارتباط والد و فرزندی آن‌ها
  <div>
     <a href="https://www.dntips.ir">
        <span>Go to site</span>
     </a>
     <p>Some text</p>
     Some other text
  </div>
یافتن والدها:
روش یافتن والد anchor tag در جی‌کوئری توسط متد parent؛ با فرض اینکه a$ به شیء anchor اشاره می‌کند:
 var $result = $a.parent();
و در جاوا اسکریپت توسط خاصیت parentNode:
 var result = a.parentNode;

یافتن فرزندان:
در جی‌کوئری:
 var result = $('#myParent').children();
و برای یافتن فرزندان یک المان توسط CSS 2 child selectors:
 var result = document.querySelectorAll('DIV > *');
خروجی این کوئری، المان‌های a و p هستند و یا اگر فقط بخواهیم pها را انتخاب کنیم:
  var result = document.querySelectorAll('DIV > P');
روش دیگر انجام اینکار استفاده از خاصیت childNodes یک المان است:
 var result = document.getElementById('myParent').childNodes;
var result = div.childNodes;
البته این خاصیت آرایه‌ای، Text و Comments را هم علاوه بر عناصر بازگشت می‌دهد. البته اگر می‌خواهید آن‌ها را حذف کنید، از خاصیت children استفاده کنید:
 var result =document.getElementById('myParent').children;
و یا یافتن تمام المان‌های anchor ذیل المانی با Id مساوی myParent:
 var result =document.querySelectorAll('#myParent A');



جستجوی عناصر با صرفنظر کردن از بعضی از آن‌ها
  <ul role="menu">
     <li>choice 1</li>
     <li class="active">choice 2</li>
     <li>choice 3</li>
  </ul>
در این مثال گزینه‌ی دوم دارای class مساوی active است. اگر بخواهیم تمام liهایی را که دارای این کلاس نیستند، انتخاب کنیم، در جی‌کوئری خواهیم داشت:
 var $result = $('UL LI').not('.active');
و در جاوا اسکریپت:
 var result = document.querySelectorAll('UL LI:not(.active)');
هرچند JavaScript دارای متد not جی‌کوئری نیست، اما می‌توان از W3C CSS3 negation pseudo-class بجای آن استفاده کرد. مزیت آن، استاندارد بودن و عدم نیاز به کتابخانه‌ای ثالث برای تدارک آن است.


انتخاب چندین المان با هم

  <div id="link-container">
     <a href="https://github.com/VahidN">GitHub</a>
  </div>
  <ol>
     <li>one</li>
     <li>two</li>
  </ol>
  <span class="my-name">VahidN</span>
در اینجا می‌خواهیم المان‌های link-container، my-name و لیست مرتب شده را بدون نوشتن حلقه‌ای انتخاب کنیم. روش انجام اینکار در jQuery به صورت زیر است:
 var $result = $('#link-container, .my-name, OL');
و در جاوا اسکریپت خواهیم داشت:
 var result = document.querySelectorAll('#link-container, .my-name, OL');

یافتن گروهی از المان‌ها بر اساس نوع آن‌ها:
 var result = document.querySelectorAll(
 'BUTTON[type="submit"], INPUT[type="submit"]'
);
در اینجا تمام المان‌های ورودی از نوع <"button type="submit> و <"input type="submit> را بازگشت می‌دهد.


جایگزین کردن $ جی‌کوئری با جاوا اسکریپت

تا اینجا حتما به شباهت کدهای خالص جاوا اسکریپت و jQuery دقت کرده‌اید. اگر بخواهیم برای $ جی‌کوئری، یک معادل جاوا اسکریپتی تهیه کنیم، به قطعه کد زیر خواهیم رسید:
window.$ = function(selector) {
     return document.querySelectorAll(selector);
};
و نحوه‌ی استفاده‌ی از آن نیز همانند قبل است:
  $('.some-class');
  $('#some-id');
  $('.some-parent > .some-child');
  $('UL LI:not(.active)');
مطالب
DbContext pooling در EF Core 2.0
روش متداول تنظیمات EF Core در برنامه‌های ASP.NET Core، به صورت معرفی یک DbContext سفارشی، به سیستم تزریق وابستگی‌های آن است و سپس می‌توان به وهله‌ای از این Context، توسط تزریق آن به سازنده‌های کلاس‌های مختلف برنامه، دسترسی یافت. به این معنا که به ازای هر درخواست رسیده، یک وهله‌ی جدید از DbContext ایجاد خواهد شد. در نگارش 2، روش جدیدی برای ثبت DbContext برنامه معرفی شده‌است که در صورت بکارگیری آن، بجای وهله سازی مجدد Contextها، ابتدا استخر موجود Contextها بررسی می‌شود و در صورت مهیا بودن نمونه‌ای، بجای نمونه سازی از صفر آن، از این نمونه‌ی موجود، استفاده‌ی مجدد خواهد شد. در پایان کار درخواست، تنها وضعیت این Context به حالت اولیه برگردانده شده و سپس به استخر Contextها برای استفاده‌ی مجدد بازگشت داده می‌شود. این مفهوم درحقیقت پیاده سازی مفهوم connection pooling موجود در ADO.NET است. به این ترتیب هزینه‌ی ساخت و ایجاد اتصالات به بانک اطلاعاتی به شدت کاهش خواهد یافت.


نحوه‌ی معرفی DbContext pooling

اینبار بجای روش قبلی و استفاده از متد AddDbContext
services.AddDbContext<BloggingContext>(
   options => options.UseSqlServer(connectionString));
از متد جدید AddDbContextPool استفاده می‌شود:
services.AddDbContextPool<BloggingContext>(
   options => options.UseSqlServer(connectionString));


محدودیت‌های روش DbContext pooling

در حالت استفاده‌ی از روش AddDbContextPool، دیگر متد OnConfiguring کلاس Context سفارشی شما فراخوانی نخواهد شد. بنابراین تمام تنظیمات ابتدایی برنامه را باید به همان کلاس آغازین برنامه منتقل کنید و کلاس Context، این تنظیمات را به صورت ذیل از طریق سازنده‌ی آن دریافت می‌کند:
public class BloggingContext : DbContext
{
   public BloggingContext(DbContextOptions<BloggingContext> options) : base(options){}

همچنین باید درنظر داشت که استفاده‌ی مجدد از یک Context به معنای حفظ مقادیر فیلدهای private کلاس Context سفارشی شما نیز می‌شود. در اینجا پس از پایان هر درخواست، تنها وضعیت Context از دیدگاه EF به حالت اول بازگشت داده می‌شود؛ اما حالت شیء Context و تمام اطلاعات فیلدهای خصوصی آن در همان حالت قبلی (و همان وهله‌ی موجود پیشین و اصلی) رها می‌شوند. چون وهله سازی مجددی از آن صورت نخواهد گرفت.


یک مثال: بررسی بهبود کارآیی برنامه در حالت استفاده‌ی از DbContext pooling

کدهای کامل این مثال را برای اجرا می‌توانید از اینجا دریافت کنید: ContextPooling.zip

در اینجا یکبار حالت متداول AddDbContext
        public static void RunWithoutContextPooling()
        {
            Console.WriteLine("\nRun Without ContextPooling");
            var serviceProvider = new ServiceCollection()
                .AddEntityFrameworkSqlServer()
                .AddDbContext<BloggingContext>(
                    c => c.UseSqlServer(@"Server=(localdb)\mssqllocaldb;Database=Demo.ContextPooling;Trusted_Connection=True;ConnectRetryCount=0;"))
                .BuildServiceProvider();

            new RunTests().Start(serviceProvider);
        }
و سپس روش جدید AddDbContextPool
        public static void RunWithContextPooling()
        {
            Console.WriteLine("\nRun With ContextPooling");
            var serviceProvider = new ServiceCollection()
                .AddEntityFrameworkSqlServer()
                .AddDbContextPool<BloggingContext>(
                    c => c.UseSqlServer(@"Server=(localdb)\mssqllocaldb;Database=Demo.ContextPooling;Trusted_Connection=True;ConnectRetryCount=0;"),
                    poolSize: 16)
                .BuildServiceProvider();

            new RunTests().Start(serviceProvider);
        }
بررسی و اجرا شده‌اند. نتیجه‌ی نهایی به صورت ذیل است:
Run Without ContextPooling
[10:49:30.728] Context creations: 637 | Requests per second: 597
[10:49:31.746] Context creations: 1069 | Requests per second: 1050
[10:49:32.765] Context creations: 1088 | Requests per second: 1067
[10:49:33.784] Context creations: 1139 | Requests per second: 1119
[10:49:34.802] Context creations: 1138 | Requests per second: 1117
[10:49:35.831] Context creations: 1153 | Requests per second: 1120
[10:49:36.845] Context creations: 1126 | Requests per second: 1111
[10:49:37.873] Context creations: 1014 | Requests per second: 987
[10:49:38.898] Context creations: 1139 | Requests per second: 1111
[10:49:39.918] Context creations: 1086 | Requests per second: 1065

Total context creations: 10592
Requests per second:     1034

Run With ContextPooling
[10:49:40.982] Context creations: 32 | Requests per second: 1388
[10:49:41.991] Context creations: 0 | Requests per second: 1691
[10:49:43.014] Context creations: 0 | Requests per second: 1684
[10:49:44.031] Context creations: 0 | Requests per second: 1702
[10:49:45.049] Context creations: 0 | Requests per second: 1694
[10:49:46.067] Context creations: 0 | Requests per second: 1401
[10:49:47.075] Context creations: 0 | Requests per second: 1510
[10:49:48.107] Context creations: 0 | Requests per second: 1669
[10:49:49.127] Context creations: 0 | Requests per second: 1679
[10:49:50.147] Context creations: 0 | Requests per second: 1688

Total context creations: 32
Requests per second:     1610
همانطور که ملاحظه می‌کنید، در حالت ContextPooling، تعداد وهله سازی‌های صورت گرفته به شدت کاهش یافته‌است و همچنین قابلیت پاسخ‌دهی برنامه به علت کاهش سربار اتصال به بانک اطلاعاتی نیز حدود 55 درصد بهبود یافته‌است.
مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید
مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت دوم
در این قسمت، نحوه‌ی استفاده از قابلیت‌های کتابخانه‌ی Quartz.NET را در قالب پرسش و پاسخ ادامه می‌دهیم.

ابتدا یک توضیح کلی:
برای مدیریت وظیفه‌ها در Quartz.NET، در هر جای پروژه می‌توانید به صورت ذیل به مدیر وظیفه‌ها دسترسی داشته باشید.
var scheduler = new StdSchedulerFactory().GetScheduler();
از حالا به بعد، هر جا که در کدها کلمه‌ی scheduler را دیدید، ایجاد آن از طریق خط قبل بوده است.
سعی کنید همیشه هنگام ایجاد اشیا از نوع IJobDetail و ITrigger، از متد WithIdentity (همان طور که در قسمت قبل مشاهده کردید) برای نامگذاری وظایف و triggerها استفاده کنید تا بتوانید بعداً با استفاده از نامشان به آنها ارجاع پیدا کرده و مدیریتشان کنید

1) سوال: چگونه می‌توان در یک زمان دلخواه (مثلاً در زمان کلیک بر روی یک دکمه)، اجرای یک وظیفه را متوقف کرد؟
جواب: برای توقف تمامی وظایف می‌توان از متد ()Shutdown شی scheduler استفاده کرد:
scheduler.Shutdown(true);
در صورتی که مقدار true را به متد Shutdown پاس دهید، تا زمانی که وظایفی که در وسط اجرای خود هستند کارشان به پایان نرسد، کنترل اجرای برنامه به خط بعد نمی‌رود، اما در صورتی که این متد را بدون پارامتر فراخوانی کنید یا مقدار false را به آن پاس دهید، کنترل اجرای برنامه به دستور بعد می‌رود و وظایف در پشت صحنه به کار خود ادامه می‌دهند. دقت داشته باشید که منظور از ادامه‌ی کار یک وظیفه، ادامه‌ی کار آن در وضعیت جاری خود است. به بیان واضح تر، اگر مرتبه‌ی اجرای یک وظیفه 20 مرتبه بود و در مرتبه‌ی دوم اجرای آن، متد ()Shutdown به هر صورتی فراخوانی شد، مرتبه‌های دیگر به هیچ وجه اجرا نمی‌شوند.
اگر چند وظیفه به طور همزمان در حال اجرا باشند و قصد داشته باشید تا یکی از آنها را متوقف کنید، یکی از دو حالت زیر وجود دارد:
1)  یک وظیفه به چند trigger نسبت داده شده است.
2)  هر وظیفه فقط یک trigger دارد.
در صورتی که قصد دارید وظیفه از تمامی triggerها گرفته شود (معمولاً هم همین رفتار مد نظر است)، از متد DeleteJob استفاده کنید؛ و اگر قصد دارید تا اجرای وظیفه توسط یک trigger مشخص لغو شود و triggerهای دیگر مختص آن وظیفه به کار خود ادامه دهند، از متد UnscheduleJob استفاده کنید. اگر از متد DeleteJob استفاده می‌کنید، نام وظیفه را با ایجاد نمونه ای از کلاس JobKey برای آن مشخص کنید و در صورتی که از متد UnscheduleJob استفاده می‌کنید، نام trigger را با ایجاد نمونه ای از کلاس TriggerKey تعیین کنید.
scheduler.DeleteJob(new JobKey("job1"));
// or
scheduler.UnscheduleJob(new TriggerKey("trigger1"));

2) سوال: چگونه می‌توان اجرای وظیفه‌ها را به حالت تعلیق در آورد؟
جواب: برای به تعلیق در آوردن اجرای تمامی وظایف، از متد ()StandBy استفاده کنید:
scheduler.Standby();
برای ادامه‌ی کار، متد ()Start را مجدداً فراخوانی کنید.
در صورتی که قصد دارید اجرای وظیفه ای خاص را به حالت تعلیق در آورید، از متد ()PauseJob استفاده کنید. نام وظیفه را با ایجاد نمونه ای از کلاس JobKey برای آن مشخص کنید:
scheduler.PauseJob(new JobKey("job1"));
برای ادامه‌ی وظیفه، از متد ()ResumeJob استفاده کنید. نام وظیفه را با ایجاد نمونه ای از کلاس JobKey برای آن مشخص کنید:
scheduler.ResumeJob(new JobKey("job1"));
برای تعلیق اجرای تمامی وظایف، متد ()PauseAll، و برای ادامه‌ی کار تمامی وظایف، متد ()ResumeAll را فراخوانی کنید.

3) سوال: چگونه می‌توان یک وظیفه‌ی در حال اجرا را آپدیت کرد و تغییر مشخصات داد؟
جواب: با استفاده از متد AddJob و تنظیم پارامتر دوم آن به مقدار true:
IJobDetail job = JobBuilder.Create<NewJob>()
                             .WithIdentity("job1")
                             .Build();

scheduler.AddJob(job, true);

اگر قبلاً کلاسی با عنوان OldJob برای وظیفه ای با نام job1 تعریف شده است، با استفاده از قطعه کد بالا می‌توان کلاس NewJob را به جای آن معرفی کرد. البته به شرطی که نام وظیفه‌ی جدید با نام وظیفه‌ی قدیم، یکسان باشد. پارامتر دوم متد AddJob مشخص می‌کند که آیا در صورتی که نام وظیفه ای که قرار است در فرایند زمانبندی قرار بگیرد با نام یکی از وظایف موجود یکسان باشد، وظیفه‌ی جدید، جایگزین وظیفه‌ی قدیم شود یا خیر.

4) سوال: چگونه می‌توان یک trigger در حال اجرا را آپدیت کرد و تغییر مشخصات داد؟
جواب: یک trigger جدید ایجاد و با استفاده از متد ()RescheduleJob، جایگزین trigger قدیمی کنید:
ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                 .WithIdentity("newTrigger")
                                 .StartNow()
                                 .ForJob("job1")
                                 .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(5).WithRepeatCount(20))
                                 .Build();

scheduler.RescheduleJob(new TriggerKey("oldTrigger"), trigger);

نام trigger جدید می‌تواند با نام trigger قدیم یکسان باشد. در تکه کد قبل، triggerیی با نام newTrigger ایجاد و زمان اجرای آن به حال تنظیم شده است. با استفاده از متد ()ForJob و تعیین نام وظیفه، trigger جدید را به وظیفه ای با نام job1 نسبت داده ایم. بازه‌ی زمانی اجرا، هر 5 ثانیه و 21 مرتبه خواهد بود. در متد ()RescheduleJob و در پارامتر اول آن، نام trigger قدیمی را با ایجاد شی ای از کلاس TriggerKey مشخص کرده ایم و به پارامتر دوم، شی ایجاد شده برای trigger جدید را پاس داده ایم.

5) سوال: چگونه می‌توان تعداد دفعات اجرای یک وظیفه را بی نهایت تعیین کرد؟
پاسخ: با استفاده از متد ()RepeatForever در هنگام ایجاد trigger:
ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                 .WithIdentity("trigger1")
                                 .StartAt(startTime)
                                 .ForJob("job1")
                                 .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(5).RepeatForever())
                                 .Build();

6) سوال: چگونه می‌توان تعداد دفعات اجرای تمامی وظایف را به دست آورد؟
پاسخ: با استفاده از متد ()GetMetaData:
SchedulerMetaData metaData = scheduler.GetMetaData();

int numberOfJobsExecuted = metaData.NumberOfJobsExecuted;
متد ()GetMetaData، اطلاعاتی در مورد مدیر وظایف می‌دهد. نوع برگشتی این متد، SchedulerMetaData است. یکی از خصیصه‌های این نوع، NumberOfJobsExecuted نام دارد که تعداد دفعات اجرای تمامی وظایف تا زمان حال را برگشت می‌دهد.

7) سوال: چگونه می‌توان زمان آغاز به کار مدیر زمانبندی را متوجه شد؟
پاسخ: یکی دیگر از خصیصه‌های نوع RunningSince ،SchedulerMetaData نام دارد که بدین منظور استفاده می‌شود.
SchedulerMetaData metaData = scheduler.GetMetaData();

DateTimeOffset? runningSince = metaData.RunningSince;

ادامه دارد...
مطالب
یافتن خطاهای متداول کدهای جاوا اسکریپتی با غنی سازی تنظیمات کامپایلر TypeScript
یکی از اهداف مهم استفاده‌ی از TypeScript، یافتن خطاهای متداول کدهای جاواسکریپتی، پیش از اجرای آن‌ها در مرورگر است. برای مثال، قطعه کد زیر:
  defaultChecks() {
    const author = { firstName: "Vahid", lastName: "N" };
    console.log(author.lastname);
    author.lastName.trimStart();
    author.firstName.charCodeAt("1");
  }
دارای سه مشکل است که سریعا توسط TypeScript شناسایی می‌شود:


- خاصیت lastname در شیء author وجود خارجی ندارد.
- نوع رشته‌ای، به همراه متد trimStart نیست.
- متد charCodeAt یک عدد را به عنوان پارامتر قبول می‌کند.

اما باید درنظر داشت که بسیاری از قابلیت‌های بررسی کد TypeScript، به صورت پیش‌فرض فعال نیستند که در ادامه آن‌ها را برای یافتن پیش از موعود بسیاری از مشکلات، فعالسازی خواهیم کرد.


نصب افزونه‌ی TSLint در VSCode

جهت مشاهده‌ی بهتر خطاهای کامپایلر TypeScript، پیش از کامپایل نهایی کدها، می‌توان از افزونه‌ی TSLint استفاده کرد. برای نصب آن، ابتدا باید بسته‌ی ذیل را نصب کرد:
  > npm install -g tslint typescript
سپس نیاز است افزونه‌ی آن‌را نیز نصب کنید: https://marketplace.visualstudio.com/items?itemName=eg2.tslint
کار TSLint انجام static code analysis است؛ چیزی شبیه به افزونه‌هایی مانند ری‌شارپر در ویژوال استودیو که راهنماهایی را در مورد بهتر کردن کیفیت کدهای نوشته شده ارائه می‌دهد.


فعالسازی بررسی نال و نوع‌های نال پذیر

 strictNullChecks یکی از مهم‌ترین پرچم‌های تنظیمات کامپایلر تایپ‌اسکریپت است. برای افزودن آن، به فایل tsconfig.json مراجعه کرده و پرچم آن‌را به true تنظیم کنید:
{
    "compilerOptions": {
        "strictNullChecks": true
    }
}
به این ترتیب کامپایلر تایپ‌اسکریپت، بین null ،undefined و سایر نوع‌ها، تفاوت قائل خواهد شد و اگر نوعی نال‌پذیر است، باید آن‌را به صورت صریح type | null تعریف کنید.
برای مثال، متد ذیل را در نظر بگیرید:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    return JSON.parse(data);
  }
زمانیکه پرچم strictNullChecks فعال شود، قطعه کد فوق با خطای ذیل کامپایل نخواهد شد:
[ts]
Argument of type 'string | null' is not assignable to parameter of type 'string'.
Type 'null' is not assignable to type 'string'.
const data: string | null
از این جهت که خروجی متد getItem به صورت string | null تعریف شده‌است؛ اما پارامتر متد JSON.parse فقط string را قبول می‌کند. یعنی ممکن است data دریافتی نال باشد که متد JSON.parse قادر به پردازش آن نیست.
برای رفع این مشکل تنها کافی است بررسی کنیم که آیا data نال است یا خیر؟ و اگر خیر، آنگاه آن‌را به متد JSON.parse ارسال کنیم:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    if (data) {
      return JSON.parse(data);
    } else {
      return null;
    }
  }
همانطور که ملاحظه می‌کنید، فعالسازی strictNullChecks می‌تواند از بروز بسیاری از خطاهای در زمان اجرای برنامه، جلوگیری کند.


گزارش return‌های فراموش شده

در متد ذیل، یک return فراموش شده وجود دارد و تمام شرط‌های برنامه به یک خروجی مشخص، منتهی نمی‌شوند:
  noImplicitReturns(a: number) {
    if (a > 10) {
      return a;
    }
    // No return in this branch
  }
برای تشخیص زود هنگام یک چنین مشکلاتی می‌توان پرچم noImplicitReturns را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitReturns": true
    }
}
پس از این تنظیم، کامپایلر در مورد متد noImplicitReturns، خطای ذیل را صادر می‌کند:
 [ts] Not all code paths return a value.


تشخیص کدهای مرده

قطعه کدی که پس از یک return قرار بگیرد، یک کد مرده نامیده می‌شود. با تنظیم پرچم allowUnreachableCode در فایل tsconfig.json به false، می‌توان کامپایلر TypeScript را وادار کرد تا اینگونه موارد را به عنوان خطا گزارش کند:
{
    "compilerOptions": {
        "allowUnreachableCode": false
    }
}
پس از این فعالسازی، کامپایلر TypeScript دو خطای [ts] Unreachable code detected را در مورد قطعه کد ذیل صادر می‌کند:
    allowUnreachableCode() {
      if (false) {
        console.log("Unreachable code");
      }
      const a = 1;
      if (a > 0) {
        return 10; // reachable code
      }
      return 0;
      console.log("Unreachable code");
    }
مورد اول مربوط به بدنه‌ی if ایی است که شرط آن false است و این بدنه هیچگاه فراخوانی نمی‌شود و مورد دوم، به سطر پس از return آخر مرتبط است که آن مورد نیز یک کد مرده محسوب می‌شود.


تشخیص پارامترها و متغیرهای استفاده نشده

دو متد ذیل را درنظر بگیرید:
  unusedLocals() {
    const a = "foo"; // Error: 'a' is declared but its value is never read
    return "bar";
  }

  unusedParameters(n: number) {
    n = 0; // Never read
  }
در اولی متغیر a تعریف شده‌است، اما هیچگاه استفاده نشده‌است. در متد دوم، پارامتر n نیز هیچگاه خوانده نشده‌است و وجود آن بی‌مصرف است؛ حتی ممکن است نشان فراموش شدن استفاده‌ی از آن و مقدار دهی اشتباه آن باشد.
برای فعالسازی بررسی یک چنین مواردی باید دو پرچم ذیل را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noUnusedLocals": true,
        "noUnusedParameters": true
    }
}
پس از آن، کامپایلر دو خطای ذیل را در مورد متدهای فوق، گزارش می‌کند:
[ts] 'a' is declared but its value is never read.
[ts] 'n' is declared but its value is never read.


یافتن خواصی که نباید در یک شیء وجود داشته باشند

در مثال ذیل، خاصیت baz در تعاریف اصلی نوع‌های x و y وجود ندارد:
  excessPropertyForObjectLiterals() {
    let x: { foo: number };
    x = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
    let y: { foo: number, bar?: number };
    y = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
  }
برای فعالسازی یافتن یک چنین مواردی که در بسیاری از حالات ممکن است ناشی از اشتباهات تایپی نیز باشند، می‌توان پرچم suppressExcessPropertyErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressExcessPropertyErrors": false
    }
}
پس از آن برای نمونه در مورد انتساب اول، یک چنین پیام خطایی از طرف کامپایلر TypeScript صادر خواهد شد:
[ts]
Type '{ foo: number; baz: number; }' is not assignable to type '{ foo: number; }'.
Object literal may only specify known properties, and 'baz' does not exist in type '{ foo: number; }'.
(property) baz: number


یافتن breakهای فراموش شده در عبارات switch

در مثال زیر، یک break فراموش شده‌است:
  fallthroughCasesInSwitchStatement(a: number) {
    switch (a) {
      case 0:
        break;

      case 1:
        a += 1;

      case 2:
        a += 2;
        break;
    }
  }
برای تشخیص آن توسط کامپایلر TypeScript باید پرچم noFallthroughCasesInSwitch را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noFallthroughCasesInSwitch": true
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای «[ts] Fallthrough case in switch» را در مورد متد فوق صادر می‌کند.


یافتن ایندکس‌های تعریف نشده‌ی در اشیاء

در مثال زیر، شیء x دارای خاصیت b نیست؛ اما دقیقا با این ایندکس مورد استفاده قرار گرفته‌است:
  indexingObjectsLackingIndexSignatures() {
    const x = { a: 0 };
    x["a"] = 1; // ok
    x["b"] = 1; // Error, type '{ a: number; }' has no index signature.
  }
برای تشخیص یک چنین خطاهایی می‌توان پرچم suppressImplicitAnyIndexErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressImplicitAnyIndexErrors": false
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای ذیل را در مورد دسترسی به ایندکسی که با امضای شیء سازگاری ندارد، صادر می‌کند:
[ts] Element implicitly has an 'any' type because type '{ a: number; }' has no index signature.


اجبار به تعریف صریح نوع‌ها در TypeScript

عمده‌ی قابلیت TypeScript در یافتن خطاها به تعاریف نوع‌ها و راهنمایی کامپایلر آن در این زمینه بر می‌گردد. اما چون این زبان سازگاری کاملی را با JavaScript دارد، تعریف نوع‌ها در آن اجباری نیست و در این حالت اگر نوعی تعریف نشده باشد، به any تفسیر می‌شود. جهت اجبار به تعریف نوع‌ها در TypeScript می‌توان پرچم noImplicitAny را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitAny": true
    }
}
در این حالت دیگر قطعه کد ذیل کامپایل نخواهد شد:
  noImplicitAny(args) { // Error: Parameter 'args' implicitly has an 'any' type.
    console.log(args);
  }
برای رفع این مشکل می‌توان نوع args را به صورت صریحی مشخص کرد:
  noImplicitAnyArgs(args: string[]) { // ok with the type information
    console.log(args);
  }


یک نکته‌ی تکمیلی
اگر از دستور ng build --watch برای ساخت برنامه‌های Angular استفاده می‌کنید، تغییرات فوق زمانی تاثیر داده خواهند شد که یکبار این برنامه را بسته و مجددا اجرا کنید.
مطالب
Blazor 5x - قسمت 19 - کار با فرم‌ها - بخش 7 - نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server
تا قسمت قبل، روشی را که برای کار با EF-Core درنظر گرفتیم، روش متداول کار با آن، در برنامه‌های ASP.NET Core Web API بود؛ یعنی این روش با برنامه‌های مبتنی بر Blazor WASM که از دو قسمت مجزای Web API سمت سرور و Web Assembly سمت کلاینت تشکیل شده‌اند، به خوبی جواب می‌دهد؛ اما ... با Blazor Server یکپارچه که تمام قسمت‌های مدیریتی آن سمت سرور رخ می‌دهند، خیر! در این مطلب، دلایل این موضوع را به همراه ارائه راه‌حلی، بررسی خواهیم کرد.


طول عمر سرویس‌ها، در برنامه‌های Blazor Server متفاوت هستند

هنگامیکه با یک ASP.NET Core Web API متداول کار می‌کنیم، درخواست‌های HTTP رسیده، از میان‌افزارهای موجود رد شده و پردازش می‌شوند. اما هنگامیکه با Blazor Server کار می‌کنیم، به علت وجود یک اتصال دائم SignalR که عموما از نوع Web socket است، دیگر درخواست HTTP وجود ندارد. تمام رفت و برگشت‌های برنامه به سرور و پاسخ‌های دریافتی، از طریق Web socket منتقل می‌شوند و نه درخواست‌ها و پاسخ‌های متداول HTTP.
این روش پردازشی، اولین تاثیری را که بر روی رفتار یک برنامه می‌گذارد، تغییر طول عمر سرویس‌های آن است. برای مثال در برنامه‌های Web API، طول عمر درخواست‌ها، از نوع Scoped هستند و با شروع پردازش یک درخواست، سرویس‌های مورد نیاز وهله سازی شده و در پایان درخواست، رها می‌شوند.
این مساله در حین کار با EF-Core نیز بسیار مهم است؛ از این جهت که در برنامه‌های Web API نیز EF-Core و DbContext آن، به صورت سرویس‌هایی با طول عمر Scoped تعریف می‌شوند. برای مثال زمانیکه یک چنین تعریفی را در برنامه داریم:
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
امضای واقعی متد AddDbContext مورد استفاده‌ی فوق، به صورت زیر است:
public static IServiceCollection AddDbContext<TContext>(
    [NotNullAttribute] this IServiceCollection serviceCollection, 
    [CanBeNullAttribute] Action<DbContextOptionsBuilder> optionsAction = null, 
    ServiceLifetime contextLifetime = ServiceLifetime.Scoped, 
    ServiceLifetime optionsLifetime = ServiceLifetime.Scoped) where TContext : DbContext;
همانطور که مشاهده می‌کنید، طول عمرهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینجا، از نوع Scoped هستند. یعنی زمانیکه سرویس‌های ApplicationDbContext را از طریق سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه دریافت می‌کنیم، در ابتدای یک درخواست Web API، به صورت خودکار وهله سازی شده و در پایان درخواست رها می‌شوند. به این ترتیب به ازای هر درخواست رسیده، وهله‌ی متفاوتی از DbContex را دریافت می‌کنیم که با وهله‌ی استفاده شده‌ی در درخواست قبلی، یکی نیست.
اما زمانیکه مانند یک برنامه‌ی مبتنی بر Blazor Server، دیگر HTTP Requests متداولی را نداریم، چطور؟ در این حالت زمانیکه یک اتصال SignalR برقرار شد، وهله‌ای از DbContext که در اختیار برنامه‌ی Blazor Server قرار می‌گیرد، تا زمانیکه کاربر این اتصال را به نحوی قطع نکرده (مانند بستن کامل مرورگر و یا ریفرش صفحه)، ثابت باقی خواهد ماند. یعنی به ازای هر اتصال SignalR، طول عمر ServiceLifetime.Scoped پیش‌فرض تعریف شده، همانند یک وهله‌ی با طول عمر Singleton عمل می‌کند. در این حالت تمام صفحات و کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor Server، از یک تک وهله‌ی مشخص DbContext که در ابتدای کار دریافت کرده‌اند، کار می‌کنند و از آنجائیکه DbContext به صورت thread-safe کار نمی‌کند، این تک وهله مشکلات زیادی را ایجاد خواهد کرد که یک نمونه از آن‌را در عمل، در پایان قسمت قبل مشاهده کردید:
«اگر برنامه را اجرا کرده و سعی در حذف یک ردیف کنیم، به خطای زیر می‌رسیم و یا حتی اگر کاربر شروع کند به کلیک کردن سریع در قسمت‌های مختلف برنامه، باز هم این خطا مشاهده می‌شود:
 An exception occurred while iterating over the results of a query for context type 'BlazorServer.DataAccess.ApplicationDbContext'.
System.InvalidOperationException: A second operation was started on this context before a previous operation completed.
This is usually caused by different threads concurrently using the same instance of DbContext.
For more information on how to avoid threading issues with DbContext, see https://go.microsoft.com/fwlink/?linkid=2097913.
عنوان می‌کند که متد OnConfirmDeleteRoomClicked، بر روی ترد دیگری نسبت به ترد اولیه‌ای که DbContext بر روی آن ایجاد شده، در حال اجرا است و چون DbContext برای یک چنین سناریوهایی، thread-safe نیست، اجازه‌ی استفاده‌ی از آن‌را نمی‌دهد.»
هر درخواست Web API نیز بر روی یک ترد جداگانه اجرا می‌شود؛ اما چون ابتدا و انتهای درخواست‌ها مشخص است، طول عمر Scoped، در ابتدای درخواست شروع شده و در پایان آن رها سازی می‌شود. به همین جهت استثنائی را که در اینجا مشاهده می‌کنید، در برنامه‌های Web API شاید هیچگاه مشاهده نشود.


معرفی DbContextFactory در EF Core 5x

همواره باید طول عمر DbContext را تا جای ممکن، کوتاه نگه داشت. مشکل فعلی ما، Singleton رفتار کردن DbContext‌ها (داشتن طول عمر طولانی) در برنامه‌های Blazor Server هستند. یک چنین رفتاری را شاید در برنامه‌های دسکتاپ هم پیشتر مشاهده کرده باشید. برای مثال در برنامه‌های دسکتاپ WPF، تا زمانیکه یک فرم باز است، Context ایجاد شده‌ی در آن هم برقرار است و Dispose نمی‌شود. در یک چنین حالت‌هایی، عموما Context را در زمان نیاز، ایجاد کرده و پس از پایان آن کار کوتاه، Context را رها می‌کنند. به همین جهت نیاز به DbContext Factory ای وجود دارد که بتواند یک چنین پیاده سازی‌هایی را میسر کند و خوشبختانه از زمان EF Core 5x، یک چنین امکانی خصوصا برای برنامه‌های Blazor Server تحت عنوان DbContextFactory ارائه شده‌است که به عنوان راه حل استاندارد دسترسی به DbContext در اینگونه برنامه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برای کار با DbContextFactory، اینبار در فایل BlazorServer.App\Startup.cs، بجای استفاده از services.AddDbContext، از متد AddDbContextFactory استفاده می‌شود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    var connectionString = Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection");
    //services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
    services.AddDbContextFactory<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
سپس باید دقت داشت که روش استفاده‌ی از آن، نسبت به کار مستقیم با ApplicationDbContext، کاملا متفاوت است. هدف از DbContextFactory، ساخت دستی Context در زمان نیاز و سپس Dispose صریح آن است. بنابراین طول عمر Context دریافت شده‌ی توسط آن باید توسط برنامه نویس مدیریت شود و به صورت خودکار توسط IoC Container برنامه مدیریت نخواهد شد. در این حالت دو روش استفاده‌ی از آن در کامپوننت‌های برنامه‌های Blazor Server، پیشنهاد می‌شود.


روش اول کار با DbContextFactory در کامپوننت‌های Blazor Server : وهله سازی از نو، به ازای هر متد

در این روش پس از ثبت AddDbContextFactory در فایل Startup برنامه مانند مثال فوق، ابتدا سرویس IDbContextFactory که به ApplicationDbContext اشاره می‌کند به ابتدای کامپوننت تزریق می‌شود:
@inject IDbContextFactory<ApplicationDbContext> DbFactory
سپس در هر جائی که نیاز به وهله‌ای از ApplicationDbContext است، آن‌را به صورت دستی وهله سازی کرده و همانجا هم Dispose می‌کنیم:
private async Task DeleteImageAsync()
{
    using var context = DbFactory.CreateDbContext();

    var image = await context.HotelRoomImages.FindAsync(1);

   // ...
}
در اینجا یکی متدهای یک کامپوننت فرضی را مشاهده می‌کند که از DbFactory تزریق شده استفاده کرد و سپس با استفاده از متد ()CreateDbContext، وهله‌ی جدیدی از ApplicationDbContext را ایجاد می‌کند. همچنین در همان سطر، وجود عبارت using نیز مشاهده می‌شود. یعنی در پایان کار این متد، context ایجاد شده حتما Dispose شده و طول عمر کوتاهی خواهد داشت.


روش دوم کار با DbContextFactory در کامپوننت‌های Blazor Server : یکبار وهله سازی Context به ازای هر کامپوننت

در این روش می‌توان طول عمر Context را معادل طول عمر کامپوننت تعریف کرد که مزیت استفاده‌ی از Change tracking موجود در EF-Core را به همراه خواهد داشت. در این حالت کامپوننت‌های Blazor Server، شبیه به فرم‌های برنامه‌های دسکتاپ عمل می‌کنند:
@implements IDisposable
@inject IDbContextFactory<ApplicationDbContext> DbFactory


@code
{
   private ApplicationDbContext Context;

   protected override async Task OnInitializedAsync()
   {
       Context = DbFactory.CreateDbContext();
       await base.OnInitializedAsync();
   }

   private async Task DeleteImageAsync()
   {
       var image = await Context.HotelRoomImages.FindAsync(1);
       // ...
   }

   public void Dispose()
   {
     Context.Dispose();
   }
}
- در اینجا همانند روش اول، کار با تزریق IDbContextFactory شروع می‌شود
-  اما بجای اینکه به ازای هر متد، کار فراخوانی DbFactory.CreateDbContext صورت گیرد، یکبار در آغاز کار کامپوننت و در روال رویدادگردان OnInitializedAsync، کار وهله سازی Context کامپوننت انجام شده و از این تک Context در تمام متدهای کامپوننت استفاده خواهد شد.
- در این حالت کار Dispose خودکار این Context به متد Dispose نهایی کل کامپوننت واگذار شده‌است. برای اینکه این متد فراخوانی شود، نیاز است در ابتدای تعاریف کامپوننت، از دایرکتیو implements IDisposable@ استفاده کرد.


سؤال: اگر سرویسی از ApplicationDbContext تزریق شده‌ی در سازنده‌ی خود استفاده می‌کند، چکار باید کرد؟

برای نمونه سرویس‌های از پیش تعریف شده‌ی ASP.NET Core Identity، در سازنده‌ی خود از ApplicationDbContext استفاده می‌کنند و نه از IDbContextFactory. در این حالت برای تامین ApplicationDbContext‌های تزریق شده، فقط کافی است از روش زیر استفاده کنیم:
services.AddScoped<ApplicationDbContext>(serviceProvider =>
     serviceProvider.GetRequiredService<IDbContextFactory<ApplicationDbContext>>().CreateDbContext());
در این حالت به ازای هر Scope تعریف شده‌ی در برنامه، جهت دسترسی به ApplicationDbContext از طریق سیستم تزریق وابستگی‌ها، کار فراخوانی DbFactory.CreateDbContext به صورت خودکار انجام خواهد شد.


سؤال: روش پیاده سازی سرویس‌های یک برنامه Blazor Server به چه صورتی باید تغییر کند؟

تا اینجا روش‌هایی که برای استفاده از IDbContextFactory معرفی شدند (که روش‌های رسمی و توصیه شده‌ی اینکار نیز هستند)، فرض را بر این گذاشته‌اند که ما قرار است تمام منطق تجاری کار با بانک اطلاعاتی را داخل همان متدهای کامپوننت‌ها انجام دهیم (این روش برنامه نویسی، بسیار مورد علاقه‌ی مایکروسافت است و در تمام مثال‌های رسمی آن به صورت ضمنی توصیه می‌شود!). اما اگر همانند مثالی که تاکنون در این سری بررسی کردیم، نخواهیم اینکار را انجام دهیم و علاقمند باشیم تا این منطق تجاری را به سرویس‌های مجزایی، با مسئولیت‌های مشخصی انتقال دهیم، روش استفاده‌ی از IDbContextFactory چگونه خواهد بود؟
در این حالت از ترکیب روش دوم مطرح شده‌ی استفاده از IDbContextFactory که به همراه مزیت دسترسی کامل به Change Tracking توکار EF-Core و پیاده سازی الگوی واحد کار است و وهله سازی خودکار ApplicationDbContext که معرفی شد، استفاده خواهیم کرد؛ به این صورت:
الف) تمام سرویس‌های EF-Core یک برنامه‌ی Blazor Server باید اینترفیس IDisposable را پیاده سازی کنند.
این مورد برای سرویس‌های پروژه‌های Web API، ضروری نیست؛ چون طول عمر Context آن‌ها توسط خود IoC Container مدیریت می‌شود؛ اما در برنامه‌های Blazor Server، مطابق توضیحاتی که ارائه شد، خودمان باید این طول عمر را مدیریت کنیم.
بنابراین به پروژه‌ی سرویس‌های برنامه مراجعه کرده و هر سرویسی که ApplicationDbContext تزریق شده‌ای را در سازنده‌ی خود می‌پذیرد، یافته و تعریف اینترفیس آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public interface IHotelRoomService : IDisposable
{
   // ...
}

public interface IHotelRoomImageService : IDisposable
{
   // ...
}
سپس باید اینترفیس‌های IDisposable را پیاده سازی کرد که روش مورد پذیرش code analyzer‌ها در این زمینه، رعایت الگوی زیر، دقیقا به همین شکل است و باید از دو متد تشکیل شود:
    public class HotelRoomService : IHotelRoomService
    {
        private bool _isDisposed;

        // ...

        public void Dispose()
        {
            Dispose(disposing: true);
            GC.SuppressFinalize(this);
        }

        protected virtual void Dispose(bool disposing)
        {
            if (!_isDisposed)
            {
                try
                {
                    if (disposing)
                    {
                        _dbContext.Dispose();
                    }
                }
                finally
                {
                    _isDisposed = true;
                }
            }
        }
    }
این الگو را به همین شکل برای سرویس HotelRoomImageService نیز پیاده سازی می‌کنیم.


ب) Dispose دستی تمام سرویس‌ها، در کامپوننت‌های مرتبط
در ادامه تمام کامپوننت‌هایی را که از سرویس‌های فوق استفاده می‌کنند یافته و ابتدا دایرکتیو implements IDisposable@ را به ابتدای آن‌ها اضافه می‌کنیم. سپس متد Dispose آن‌ها را جهت فراخوانی متد Dispose سرویس‌های فوق، تکمیل خواهیم کرد:
بنابراین ابتدا به فایل BlazorServer\BlazorServer.App\Pages\HotelRoom\HotelRoomUpsert.razor مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
@page "/hotel-room/create"
@page "/hotel-room/edit/{Id:int}"

@implements IDisposable
// ...


@code
{
    // ...

    public void Dispose()
    {
        HotelRoomImageService.Dispose();
        HotelRoomService.Dispose();
    }
}
و همچنین به کامپوننت BlazorServer\BlazorServer.App\Pages\HotelRoom\HotelRoomList.razor مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر جهت Dispose دستی سرویس‌ها، تکمیل می‌کنیم:
@page "/hotel-room"

@implements IDisposable
// ...


@code
{
    // ...

    public void Dispose()
    {
        HotelRoomService.Dispose();
    }
}


مشکل! اینبار خطای dispose شدن context را دریافت می‌کنیم!

System.ObjectDisposedException: Cannot access a disposed context instance.
A common cause of this error is disposing a context instance that was resolved from dependency injection and then
later trying to use the same context instance elsewhere in your application. This may occur if you are calling 'Dispose'
on the context instance, or wrapping it in a using statement. If you are using dependency injection, you should let the
dependency injection container take care of disposing context instances.
Object name: 'ApplicationDbContext'.
هم برنامه‌های Blazor WASM و هم برنامه‌های Blazor Server از مفهوم طول عمرهای تنظیم شده‌ی سرویس‌ها پشتیبانی نمی‌کنند! در هر دوی این‌ها اگر سرویسی را با طول عمر Scoped تنظیم کردیم، رفتار آن همانند سرویس‌های Singleton خواهد بود. تنها زمانی رفتارهای Scoped و یا Transient پشتیبانی می‌شوند که درخواست HTTP ای رخ داده باشد که این مورد خارج است از طول عمر یک برنامه‌ی Blazor WASM و همچنین اتصال SignalR برنامه‌های Blazor Server. فقط قسمت‌هایی از برنامه‌ی Blazor Server که با مدل قبلی Razor pages طراحی شده‌اند، چون سبب شروع یک درخواست HTTP معمولی می‌شوند، همانند برنامه‌های متداول ASP.NET Core رفتار می‌کنند و در این حالت طول عمرهای غیر Singleton مفهوم پیدا می‌کنند.

مشکلی که در اینجا رخ داده این است که سرویس‌هایی را داریم با طول عمر به ظاهر Scoped که یکی از وابستگی‌های آن‌ها را به صورت دستی Dispose کرده‌ایم. چون طول عمر Scoped در اینجا وجود ندارد و طول عمرها در اصل Singleton هستند، هربار که سرویس مدنظر مجددا درخواست شود، همان وهله‌ی ابتدایی که اکنون یکی از وابستگی‌های آن Dispose شده، در اختیار برنامه قرار می‌گیرد.
پس از این تغییرات، اولین باری که برنامه را اجرا می‌کنیم، لیست اتاق‌ها به خوبی نمایش داده می‌شوند و مشکلی نیست. بعد در همین حال و در همین صفحه، اگر بر روی دکمه‌ی افزودن یک اتاق جدید کلیک کنیم، اتفاقی که رخ می‌دهد، فراخوانی متد Dispose کامپوننت لیست اتاق‌ها است (بر روی آن یک break-point قرار دهید). بنابراین متد Dispose یک کامپوننت، با هدایت به یک مسیر دیگر، به صورت خودکار فراخوانی می‌شود. در این حالت Context برنامه Dispose شده و در کامپوننت ثبت یک اتاق جدید دیگر، در دسترس نخواهد بود؛ چون IHotelRoomService مورد استفاده مجددا وهله سازی نمی‌شود و از همان وهله‌ای که بار اول ایجاد شده، استفاده خواهد شد.
 
بنابراین سؤال اینجا است که چگونه می‌توان سیستم تزریق وابستگی‌ها را وادار کرد تا تمام سرویس‌های تزریق شده‌ی به سازنده‌ها‌ی سرویس‌های HotelRoomService و  HotelRoomImageService را مجددا وهله سازی کند و سعی نکند از همان وهله‌های قبلی استفاده کند؟

پاسخ: یک روش این است که IHotelRoomImageService را خودمان به ازای هر کامپوننت به صورت دستی در روال رویدادگردان OnInitializedAsync وهله سازی کرده و DbFactory.CreateDbContext جدیدی را مستقیما به سازنده‌ی آن ارسال کنیم. در این حالت مطمئن خواهیم شد که این وهله، جای دیگری به اشتراک گذاشته نمی‌شود:
@code
{
   private IHotelRoomImageService HotelRoomImageService;

   protected override async Task OnInitializedAsync()
   {
       HotelRoomImageService =  new HotelRoomImageService(DbFactory.CreateDbContext(), mapper);
       await base.OnInitializedAsync();
   }

   private async Task DeleteImageAsync()
   {
       await HotelRoomImageService.DeleteAsync(1);
       // ...
   }

   public void Dispose()
   {
     HotelRoomImageService.Dispose();
   }
}
هرچند این روش کار می‌کند، اما در زمان استفاده از IoC Container‌ها قرار نیست کار انجام new‌ها را خودمان به صورت دستی انجام دهیم و بهتر است مدیریت این مساله به آن‌ها واگذار شود.


وادار کردن Blazor Server به وهله سازی مجدد سرویس‌های کامپوننت‌ها

بنابراین مشکل ما Singleton رفتار کردن سرویس‌ها، در برنامه‌های Blazor است. برای مثال در برنامه‌های Blazor Server، تا زمانیکه اتصال SignalR برنامه برقرار است (مرورگر بسته نشده، برگه‌ی جاری بسته نشده و یا کاربر صفحه را ریفرش نکرده)، هیچ سرویسی دوباره وهله سازی نمی‌شود.
برای رفع این مشکل، امکان Scoped رفتار کردن سرویس‌های یک کامپوننت نیز در نظر گرفته شده‌اند. برای نمونه کدهای کامپوننت HotelRoomList.razor را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@page "/hotel-room"

@*@implements IDisposable*@
@*@inject IHotelRoomService HotelRoomService*@
@inherits OwningComponentBase<IHotelRoomService>
با استفاده از دایرکتیو جدید inherits OwningComponentBase@ می‌توان میدان دید یک سرویس را به طول عمر کامپوننت جاری محدود کرد. هربار که این کامپوننت نمایش داده می‌شود، وهله سازی شده و هربار که به کامپوننت دیگری هدایت می‌شویم، به صورت خودکار سرویس مورد استفاده را Dispose می‌کند. بنابراین در اینجا دیگر نیازی به ذکر دایرکتیو implements IDisposable@ نیست.

چند نکته:
- فقط یکبار به ازای هر کامپوننت می‌توان از دایرکتیو inherits استفاده کرد.
- زمانیکه طول عمر سرویسی را توسط OwningComponentBase مدیریت می‌کنیم، در حقیقت یک کلاس پایه را برای آن کامپوننت درنظر گرفته‌ایم که به همراه یک خاصیت عمومی ویژه، به نام Service و از نوع سرویس مدنظر ما است. در این حالت یا می‌توان از خاصیت Service به صورت مستقیم استفاده کرد و یا می‌توان به صورت زیر، همان کدهای قبلی را داشت و هربار که نیازی به HotelRoomService بود، آن‌را به خاصیت عمومی Service هدایت کرد:
@code
{
   private IHotelRoomService HotelRoomService => Service;
- اگر نیاز به بیش از یک سرویس وجود داشت، چون نمی‌توان بیش از یک inherits را تعریف کرد، می‌توان از نمونه‌ی غیرجنریک OwningComponentBase استفاده کرد:
@page "/preferences"
@using Microsoft.Extensions.DependencyInjection
@inherits OwningComponentBase


@code {
    private IHotelRoomService HotelRoomService { get; set; }
    private IHotelRoomImageService HotelRoomImageService { get; set; }

    protected override void OnInitialized()
    {
        HotelRoomService = ScopedServices.GetRequiredService<IHotelRoomService>();
        HotelRoomImageService = ScopedServices.GetRequiredService<IHotelRoomImageService>();
    }
}
در این حالت کلاس پایه‌ی OwningComponentBase، به همراه خاصیت جدید ScopedServices است که با فراخوانی متد GetRequiredService در روال رویدادگردان OnInitialized بر روی آن، سبب وهله سازی Scoped سرویس مدنظر خواهد شد. نمونه‌ی جنریک آن، تمام این موارد را در پشت صحنه انجام می‌دهد و کار کردن با آن ساده‌تر و خلاصه‌تر است.


خلاصه‌ی بحث جاری در مورد روش مدیریت DbContext برنامه‌های Blazor Server:

- بجای services.AddDbContext متداول، باید از AddDbContextFactory استفاده کرد:
services.AddDbContextFactory<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
services.AddScoped<ApplicationDbContext>(serviceProvider =>
        serviceProvider.GetRequiredService<IDbContextFactory<ApplicationDbContext>>().CreateDbContext());
- تمام سرویس‌هایی که از ApplicationDbContext استفاده می‌کنند، باید به همراه پیاده سازی Dispose آن نیز باشند؛ چون Scope یک سرویس، معادل طول عمر اتصال SignalR برنامه است و مدام وهله سازی نمی‌شود. در این حالت باید وهله سازی و Dispose آن‌را دستی مدیریت کرد.
- کامپوننت‌های برنامه، سرویس‌هایی را که باید Scoped عمل کنند، دیگر نباید از طریق تزریق مستقیم آن‌ها دریافت کنند؛ چون در این حالت همواره به همان وهله‌ای که در ابتدای کار ایجاد شده، می‌رسیم:
@inject IHotelRoomService HotelRoomService
این دریافت باید با استفاده از کلاس پایه OwningComponentBase صورت گیرد:
@inherits OwningComponentBase<IHotelRoomService>
تا عملیات فراخوانی خودکار ScopedServices.GetRequiredService (دریافت وهله‌ی جدید Scoped) و همچنین Dispose خودکار آن‌ها را به ازای هر کامپوننت مجزا، مدیریت کند.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-19.zip