معماری اطلاعات یا Information Architecture و یا به اختصار IA در یک تیم توسعه نرمافزار، یک وظیفه پایه و اساسی است که معمولا بین طراحان، توسعه دهندگان و یا طراحان استراتژی محتوا تقسیم میگردد. اما صرف نظر از اینکه چه کسی در یک تیم آن را بر عهده میگیرد، IA تخصص خاص خود را نیازمند است که این تخصص که شامل ابزارها و شاخصها و منابعی است که باید به درستی تحقیق و گردآوری گردند. در این مقاله قصد داریم تا به این امر بپردازیم که واقعا IA چیست؟ و چرا یک جنبهی مهم و ارزشمند در طراحی فرآیندهای user experience به شمار میرود؟
Information Architecture چیست؟
بیان کردن یک تعریف دقیق برای IA کمی پیچیدهتر از تعاریف دیگری همچون content strategy و یا interaction design به نظر میرسد. بر خلاف content strategy که به وسیله طراحان استراتژی محتوا و یا interaction design که توسط طراحان UI/UX انجام میگیرد، IA به ندرت در زمرهی یک کار جداگانه قرار میگیرد. اما با این وجود، این کار در مهندسی نرم افزار بسیار با ارزش و لازم محسوب میگردد. (منبع)
بر اساس تعریف ویکیپدیا، IA اینگونه تعریف میگردد: "معماری اطلاعات عبارت است از طراحی ساختاری سامانههای اشتراک اطلاعات، که با هدف یافت پذیری و کاربرد پذیری انجام میشود."
در فرهنگ معماری اطلاعات، مفهوم یافتپذیری یا Findability به زبان ساده، شاخصی است که قابلیت یافت شدن و مکانیابی یک مجموعه اطلاعات را محک میزند. به عنوان مثال سامانههای اطلاعرسانی مانند وب سایتها باید به گونهای طراحی شوند که مردم در هر سطحی، به سادگی بتوانند اطلاعات مورد نظر خود را پیدا کنند.
مفهوم کاربردپذیری یا Usability ، شاخصهای است که میزان سهولت کاربری یک ابزار را نشان میدهد. این تعریف را میتوان به این صورت کامل نمود: "میزانی که یک محصول میتواند توسط کاربران خاصی برای رسیدن به هدفی مشخص مورد استفاده قرار گیرد و در حین استفاده، ضمن داشتن اثربخشی و کارآیی، رضایت کاربر را در زمینه مورد استفاده تامین کند." به عنوان مثال هنگامیکه شما قصد خرید اینترنتی را داشته باشید، در درجه اول مفهوم یافتپذیری برای شما پررنگ خواهد شد و پس از آن با انجام خرید حس کاربردپذیری فروشگاه خواهد بود که برای دفعات بعدی شما را به آن وبسایت هدایت خواهد کرد.
بنا بر آنچه که گفته شد، مفهوم یافتپذیری مقدم بر کاربردپذیری است. یعنی اگر کاربر نتواند آنچه را که به دنبال آن است بیابد، هرگز فرصت استفاده از آنرا نخواهد داشت. به علاوه اگر یافتپذیری محقق شود، کاربردپذیری هم بهبود خواهد یافت، چرا که مردم میتوانند به سرعت و سهولت به آنچه که نیاز دارند دست یابند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که موتورهای جست و جو، تنها وظیفهی هدایت کاربران را به وبسایت هدف خواهند داشت. اما وظیفه یافت پذیری، با بازدید کاربران از وبسایت آغاز میگردد. به نوعی میتوان گفت که یافتپذیری میکوشد به مردم این امکان را بدهد تا در هنگام گذار در وبسایت، به اطلاعاتی که نیاز دارند دست یابند.
معماری اطلاعات یکی از مهمترین مراحل توسعهی نرمافزار، به خصوص توسعهی نرمافزارهای تحت وب به شمار میرود. در حقیقت با انجام معماری اطلاعات دقیق، میتوان مواردی از قبیل رسیدن به اهداف تعیین شده، کم کردن هزینهی نگهداری و به روز رسانی، افزایش کارآیی و در نهایت کم شدن ریسکها را مدیریت نمود.
بر اساس آنچه که در وبسایت UXmatters و webmonkey گفته شده است، IA در شش مرحله صورت میگیرد:
1. ارزیابی هدف کسب و کار ( Assess business intent )
2. ارزیابی هدف کاربران ( Assess user intent )
3. ارزیابی محتوا ( Assess content )
4. مدیریت محتوا ( Organize content )
5. برقرارسازی ارتباط میان اطلاعات ( Enable information relationships )
6. فراهمسازی فرآیند هدایت محتوا ( Provide navigation )
تصویر زیر که برگرفته از وبسایت SitePoint میباشد برخی از مراحل فوق را به صورت مختصر و ساده نمایش داده است.
اگر به وبسایت رسمی انجمن معماری اطلاعات سری بزنید مطالب مفیدی در زمینهی پیاده سازی IA به دست خواهید آورد.
تصویر زیر ارتباط تنگاتنگ سه مبحث Information Design ، Interaction Design و Sensorial Design را نمایش میدهد. همانطور که میبینید، محتوا در مرکزیت هر سه موضوع قرار دارد. بنابراین میتوان اینگونه استنباط کرد که محتوا اصلیترین بخش یک کسبوکار نرمافزاری را تشکیل میدهد. اما در بخش پیشین دیدیم که محتوا به تنهایی نمیتواند راهگشای نتیجهی عالی از یک نرمافزار باشد. با توجه به دو مفهوم یافتپذیری و کاربردپذیری دیدیم برای آنکه بتوانیم در تولید نرمافزار بهترین باشیم، بایستی در قدم اول مفهوم یافتپذیری را رعایت نماییم. به زبان ساده باید هر چیزی را در جای مورد نظر خود قرار دهیم تا کاربر در مدت زمان خیلی کمی بتواند به آن دسترسی داشته باشد.
همانطور که در تصویر فوق ملاحظه میکنید دو اصطلاح شاید نا آشنای دیگر نیز آورده شده است، Interaction Design و Sensorial Design. در مقالهای دیگر به آنها خواهیم پرداخت.