نظرات مطالب
کار با اسکنر در برنامه های تحت وب (قسمت دوم و آخر)
یک نکته‌ی تکمیلی
در متد GetScan در پایان کار، نیاز است منابع COM مورد استفاده رها شوند تا نشتی حافظه رخ ندهد:
finally
{
  if(image!=null) Marshal.ReleaseComObject(image);
  if(dialog!=null) Marshal.ReleaseComObject(dialog);
}
مطالب
پیاده سازی Basic Authentication در ASP.NET MVC
در سیستم‌های اتصال از راه دور به خصوص اتصال تلفن‌های همراه به وب سرویس، یکی از مواردی که مرتبا قبل از هر درخواستی بررسی میگردد، صحت نام کاربری و کلمه عبور درخواستی است. در این روش کاربر، الزامات امنیتی (نام کاربری و کلمه عبور) را در بدنه درخواست قرار داده و هر api باید قبل از انجام عملیات، صحت آن را بررسی کند. این مورد باعث میشود که کدها از حالت بهینه خارج شده و در سمت سرور، Api مربوطه باید صحت آن را بررسی کند. در این مقاله قصد داریم با پیاده سازی Basic Authentication این مشکل را رفع کرده تا به کد یکدست‌تری برسیم. Basic Authentication طبق گفته ویکی پدیا در واقع یک روش در درخواست‌های ارسالی http میباشد که با فراهم سازی الزامات امنیتی، درخواست خود را به سرور ارائه میدهد. در این روش نام کاربری و کلمه عبور به جای ارسال در بدنه درخواست، در هدر درخواست قرار گرفته و الزامات امنیتی به صورت رمزگذاری شده (عموما Base64) به سمت سرور ارسال می‌شوند.
این روش به دلیل عدم وجود ذخیره کوکی، ایجاد Session و دیگر مباحث امنیتی، جز ساده‌ترین روش‌های تشخیص هویت میباشد و همچنین مشخص است به دلیل رمزگذاری ساده‌ای چون Base64 و همچنین در صورت ارسال از طریق http نه https، حفاظت چندانی در ارسال الزامات امنیتی ندارند. ولی عموما برای گوشی‌های همراه تا حد زیادی قابل قبول است. همچنین در این روش مکانیزم logout فراهم نیست و تنها در طی یک درخواست پردازش اطلاعات انجام شده و بعد از آن هویت شما نابود خواهد شد.

برای ارسال اطلاعات در هدر درخواستی، به شیوه زیر اطلاعات را ارسال میکنیم:
Authorization: Basic  Username:Password
از آنجا که گفتیم اطلاعات بالا بهتر هست در قالب خاصی رمزگذاری (encoding) شوند، خط بالا به صورت نهایی، به شکل زیر خواهد بود:
Authorization: Basic dXNlcm5hbWU6cGFzc3dvcmQ=
از آنجا که این کد اعتبارسنجی باید مرتبا بررسی شود، باعث میشود که اصل تک مسئولیتی اکشن زیر سوال رفته و کدها در ابتدا مرتبا تکرار شوند. این وظیفه را بر عهده Attribute ‌ها میگذاریم. در Attribute‌های موجود در سیستم دات نت، می‌توان به AuthorizationFilterAttribute اشاره کرد که امکانات Authorization را در اختیار ما قرار میدهد. کد زیر را برای آن وارد میکنیم:
public class BasicAuthetication:AuthorizationFilterAttribute
    {
        public override void OnAuthorization(HttpActionContext actionContext)
        {
            if (actionContext.Request.Headers.Authorization == null)
            {
                SayYouAreUnAuthorize(actionContext);
                return;
            }

            var param = actionContext.Request.Headers.Authorization.Parameter;
            var decodedCridential = Encoding.UTF8.GetString(Convert.FromBase64String(param));
            var splitedArray = decodedCridential.Split(':');
            if (splitedArray[0] == "username" && splitedArray[1] == "password")
            {
                var userId = 1;
                var genericIdentity=new GenericIdentity(userId.ToString());
                var genericPrincipal=new GenericPrincipal(genericIdentity,null);
                Thread.CurrentPrincipal = genericPrincipal;
                return;
            }
            SayYouAreUnAuthorize(actionContext);
        }

        private void SayYouAreUnAuthorize(HttpActionContext actionContext)
        {
            actionContext.Response = actionContext.Request.CreateResponse(HttpStatusCode.Unauthorized);            
        }
    }

  در اولین خط از کد بررسی میشود که خاصیت Authorization در هدر درخواست وجود دارد یا خیر؛ در صورت که وجود نداشته باشد متد SayYouAreUnAuthorize  صدا زده میشود. این متد وظیفه دارد، در صورتیکه صحت نام کاربری و کلمه عبور تایید نشد، خطای مورد نظر را که با کد 401 شناخته میشود، بازگرداند که در متد اصلی دو بار مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از این بازگردانی و دادن پاسخ کاربر، دیگر api مورد نظر به مرحله اجرا نمیرسد.

در صورتیکه کد ادامه پیدا کند، مقدار تنظیم شده Authorization را دریافت کرده و در خط بعدی آن را از حالت انکود شده خارج میکنیم. از آنجاکه الگوی ارسالی ما به شکل username:password میباشد، با استفاده از متد الحاقی Split هر دو عبارت را جدا کرده و در خط بعد، صحت آن دو را مشخص میکنیم. از آنجا که این تکه کد تنها یک تست است، من آن را به شکل ساده و استاتیک نوشته‌ام. بدیهی است که در یک مثال واقعی، این تایید صحت توسط یک منبع داده انجام می‌شود. در صورتی که صحت آن تایید نشود مجددا متد SayYouAreUnAuthorize مورد استفاده قرار میگیرد. در غیر این صورت باید این تایید هویت را در ترد جاری تایید کرده و حفظ کنیم و حتی در صورت لزوم Id کاربر و نقش‌های آن را ذخیره کنیم تا اگر api مورد نظر بر اساس آن تصمیم میگیرد، آن‌ها را در اختیار داشته باشیم. به عنوان مثال ممکن است اطلاعات دریافتی پرداختی‌های یک کاربر باشد که به UserId نیاز است.

از آنجا که در این روش نه ذخیره session و نه کوکی و نه مورد دیگری داریم و قصد داریم تنها در ترد یا درخواست جاری این اعتبار را نگه داریم، میتوانیم از thread.CurrentPrincipal استفاده کنیم. این خصوصیت نوع GenericPrincipal را نیاز دارد که دو پارامتر   GenereicIdentity و آرایه‌ای از نوع رشته را دریافت میکنید. این آرایه‌ها متعلق به زمانی است که شما قصد دارید نقش‌های یک کاربر را ارسال کنید و شیء GenericIdentity شیءایی است که شامل اطلاعات Authorization بوده و هیچ وابستگی به windows Domain ندارد. این شیء از شما تنها یک نام را به صورت رشته میگیرد که میتوانیم از طریق آن UserId را پاس کنیم. برای دریافت آن نیز داریم:
var userId=int.Parse(Thread.CurrentPrincipal.Identity.Name);
حال برای api به کد زیر نیاز داریم:
[BasicAuthetication]
        public HttpResponseMessage GetPayments(int type)
        {
            var userId = int.Parse(Thread.CurrentPrincipal.Identity.Name);
            if (type == 1)
            {
                return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new
                {
                    Id = 4,
                    Price = 20000,
                    userId=userId
                });
            }
          
                return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new
                {
                    Id = 3,
                    Price = 10000,
                    userId = userId
                });
            
        }

در api بالا attribute مدنظر بر روی آن اعمال شده و تنها مقادیر ورودی این api همان پارامترهای درخواست اصلی میباشد و ویژگی BasicAuthentication کدهای اعتبارسنجی را از کد اصلی دور نگه داشته است و api اصلی هیچگاه متوجه قضیه نمی‌شود و تنها کار اصلی خود را انجام می‌دهد. همچین در اینجا از طریق کلاس thread به UserId دسترسی داریم.

حال تنها لازم است کلاینت، قسمت هدر را پر کرده و آن را به سمت سرور ارسال کند. در اینجا من از نرم افزار I'm only resting استفاده میکنیم تا درخواست رسیده را در WebApi تست نمایم.


مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هشتم)
در الگوهایی که به عنوان واسط بین اپلیکیشن و دیتابیس تعریف میکنیم نام دو الگوی Repository و Unit of work به چشم میخورد. در این سایت بارها این مباحث به صورت گفتمان و مقالات تکرار شده‌اند و میدانیم که این الگوها کمک شایانی برای بالا بردن کارآیی برنامه، عدم تکرار کد، قابلیت استفاده مجدد و راحتی کار برای آزمون‌های واحد و چهارچوب‌های تقلید میکنند.

Unit of Work یا الگوی کار در واقع یک الگو، جهت جمع آوری عملیات کار با دیتابیس است که همه عملیات را تحت یک تراکنش به سمت دیتابیس ارسال میکند تا مبحث Atomic بودن عملیات، به مرحله اجرا گذاشته شود. در صورتیکه یکی از عملیات با نقص یا خطایی روبرو شود، کل عملیات Roll back یا برگشت میخورد. از آنجا که دیتابیس‌های معدودی چون Ravendb این مراحل را تا حدی پیاده سازی میکنند نباید از مونگو هم چنین انتظاری نداشته باشید. مونگو برخورد تراکنشی یا اتمیک ندارد؛ پس پیاده سازی الگوی واحد کاری تاثیری بر روی روند کاری آن ندارد. هر چند تعدادی مثال بدین شکل پیاده شده‌اند، ولی در عمل حقیقی نیستند و تنها یک حرکت مشابه داشته‌اند.

ولی الگوی repository  برای پرهیز از تکرار کد، قابلیت به روزرسانی کد و همچنین عملیاتی چون آزمون‌های واحد و چهارچوب تقلید به کار میرود. وابستگی بین اشیاء را کاهش داده و باعث ایجاد یک کد با دوام‌تر میگردد.

ابتدا قبل از هر چیزی نیاز است تا اتصالات یا ساخت کانکشن به سرور و همچنین دریافت دیتابیس مورد نظر را در قالب یک کلاس تعریف نماییم. نام آن را MongoDbContext میگذارم:
   public class MongoDbContext : IMongoDbContext
    {
        public const string DatabaseName = "MongoDbTest";

        private static readonly IMongoClient _client;
        private static readonly IMongoDatabase Database;

        static MongoDbContext()
        {
            _client = new MongoClient();
            Database = _client.GetDatabase(DatabaseName);
        }

        public IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return Database.GetCollection<TEntity>(typeof(TEntity).Name.ToLower() + "s");
        }
    }
در حالت بالا شما میتوانید در سازنده کلاس اتصال را برقرار کرده و دیتابیس را دریافت نمایید و از متد GetCollection در سطوح بالاتر، نوع کالکشن درخواستی خود را اعلام کنید. اگر به خط اول کلاس دقت نمایید میبینید که ما از اینترفیسی به نام IMongoDbContext که شامل خطوط زیر میباشد استفاده کردیم و دلیل استفاده این است که اگر قرار باشد از کلاس کانتکست، در کلاس‌های repository استفاده شود، ایجاد وابستگی میکند. چرا که معلوم نیست این کانتکست دقیقا چیست و از کجا آمده است و در آزمون واحد و همچنین تقلید دست ما را می‌بندد و الگوی repository را مردود اعلام میکند. پس از این حیث یک اینترفیس با محتوای زیر تولید کرده‌ایم که از این پس از آن در کدها استفاده میکنیم و پر کردن این اینترفیس‌ها را از طریق تزریق وابستگی‌ها در حالت Constructor Injection که ساده‌ترین نوع آن است انجام میدهیم:
public interface IMongoDbContext
    {    
        IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>();
    }
در صورتیکه دوست دارید محتوای‌های دیگری را چون کانکشن استرینگ و .. نیز در اینجا بگنجانید، به عهده خود شماست. تنها نیاز به تغییراتی کوچک است.
در مرحله بعد یک IMongoDbRepositry ساخته و محتوای آن را به شکل زیر پر میکنیم:
public interface IMongoDbRepository
{
Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new();
}
در اینجا کلاس‌ها را از نوع جنریک تعریف میکنیم تا کاربر بتواند هر نوع کلاسی را که نیاز دارد، به سمت این مخزن ارسال کند. در پیاده سازی هم به شکل زیر آن را تعریف میکنیم:
public class MongoRepository : IMongoDbRepository
    {

        private IMongoDbContext _mongoDbContext ;
        public MongoRepository(IMongoDbContext mongoDbContext)
        {
            _mongoDbContext = mongoDbContext;
        }
 public async Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new()
        {            
                var collection = GetCollection<TEntity>();
                var entities = await collection.Find(filter).ToListAsync();                
                return entities;
        }

 private IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return _mongoDbContext.GetCollection<TEntity>();
        } 
 }
همانطور که می‌بینید در ابتدا در سازنده از طریق یک کتابخانه‌ی تزریق وابستگی‌ها (که در اینجا من از Structure map استفاده کرده‌ام) شیء ImongoDbContext را مقدار دهی میکنیم. الان اگر در اینجا بجای تعریف اینترفیس، از همان کلاس مستقیما استفاده میکردیم، بین دو لایه repository و context یک وابستگی ایجاد میشد. ولی در اینجا کانتکست میتواند هر چیزی باشد. بعد از آن به تعریف متد مورد نظر پرداخته‌ایم. البته با توجه به اینکه این تنها یک مثال است، بنده تنها یکی از این متدها را به عنوان نمونه نشان داده‌ام و میتوانید فایل‌های کامل آن را در انتهای مقاله دریافت نمایید. همانطور که مشاهده میکنیم، متدها به صورت غیرهمزمان نوشته شده‌اند که باعث مقیاس پذیری برنامه میشوند و در اینجا از متدهای همزمان استفاده نکرده‌ایم؛ چرا که افرادی که از دیتابیس‌های غیر رابطه‌ای استفاده میکنند، نیاز به مقیاس پذیری بالایی دارند. به همین دلیل نیاز چندانی به استفاده از متدهای همزمان دیده نمیشود. ولی خودتان در صورت تمایل میتوانید آن‌ها را به اینترفیس اضافه کنید. در ضمن در کد بالا متد خصوصی را جهت دریافت کالکشن نوشته‌ایم تا دریافت کالکشن را در کدها، تا حدی خلاصه‌تر و شیواتر کنیم.

الگوی بالا در یک کنترلر به شرح زیر استفاده شده است:
 public class HomeController : Controller
    {
        private IMongoDbRepository _mongoDbRepository;

        public HomeController(IMongoDbRepository mongoDbRepository)
        {
            this._mongoDbRepository = mongoDbRepository;
        }
        // GET: Home
        public async Task<ActionResult> Index()
        {
            var filter = Builders<Resturant>.Filter.Gte("Capacity", 400);
            var c =await _mongoDbRepository.GetMany<Resturant>(filter);       
            return View(c);
        }
    }
در کد بالا رستورانهایی را که 400 نفر یا بیشتر ظرفیت پذیرایی دارند، واکشی کرده و در ویوو نشان میدهد. در اینجا الگوی repo، توسط تزریق وابستگی‌ها ساخته شده و کانتکست آن‌ها به همین شکل ساخته خواهد شد و در کل کنترلر، قابلیت استفاده را دارند.

  MongoRepository.zip
مطالب
آشنایی با انواع Control ID ها در ASP.Net

اگر مطلب تبدیل پلاگین‌های جی‌کوئری به کنترل‌های ASP.Net را مطالعه کرده باشید، در مورد ClientID بحث شد. با مراجعه به اصول HTML‌ درخواهیم یافت که هر کنترل یا شیء مربوطه می‌تواند شامل ID و name باشد. عموما در کدهای جاوا اسکریپتی برای دسترسی به یک شیء در صفحه از ID آن شیء به صورت document.getElementById استفاده شده و از name برای پردازش‌های سمت سرور استفاده می‌شود. برای مثال اگر به دوران ASP کلاسیک برگردیم، از شیء Request برای دریافت مقادیر ارسال شده به سرور با استفاده از name شیء مورد نظر استفاده می‌شد/می‌شود.
در حالت فرم‌های معمولی ، ID و name عموما یکسان هستند. اما اگر از master page ها استفاده شود یا از یک user control برای ترکیب چندین کنترل کمک گرفته شود، دیگر ID و name در فرم رندر شده نهایی ASP.Net یکسان نخواهند بود. برای مثال:
<input name="ctl00$ContentPlaceHolder1$txtID" type="text" id="ctl00_ContentPlaceHolder1_txtID" />

اگر به سورس دات نت فریم ورک مراجعه کنیم علت وجود _ بجای $ را در مقدار id می‌توان مشاهده کرد:

public virtual string ClientID
{
get
{
this.EnsureID();
string uniqueID = this.UniqueID;
if ((uniqueID != null) && (uniqueID.IndexOf(this.IdSeparator) >= 0))
{
return uniqueID.Replace(this.IdSeparator, '_');
}
return uniqueID;
}

}

و جهت تولید name به صورت زیر عمل می‌شود (یک الگوریتم بازگشتی است):
<Container>$<Container>$<Container>$<Container>$...$<ID>

زمانیکه یک کنترل توسط ASP.Net رندر می‌شود، خاصیت UniqueID معادل name آن و ClientID معادل ID آن کنترل در سمت کلاینت خواهد بود. اگر از IE استفاده کنید به هر نحوی سعی در پردازش اسکریپت شما خواهد کرد و document.getElementById بالاخره جواب خواهد داد. اما اگر از سایر مرورگرها استفاده کنید، در صورتیکه بجای ID از name استفاده شده باشد، اسکریپت شما با پیغامی مبنی بر یافت نشدن شیء مورد نظر متوقف خواهد شد (چون مقدار این‌دو همانطور که ملاحظه کردید الزاما یکسان نخواهد بود).
این نکته در طراحی کنترل‌های ASP.Net که از کدهای جاوا اسکریپتی استفاده می‌کنند بسیار مهم است. در تست اول و با یک صفحه ساده کنترل شما خوب کار خواهد کرد. اما اگر همین کنترل را بر روی یک صفحه مشتق شده از یک master page قرار دهید، دیگر ID آن یافت نشده و کدهای جاوا اسکریپتی شما کار نخواهند کرد. به همین جهت اگر قرار است قسمت جاوا اسکریپتی کنترل شما توسط کنترل به صورت خودکار ایجاد شود و در این کد ارجاعی به شیء جاری وجود دارد، این شیء جاری با استفاده از ClientID آن در سمت کلاینت قابل دسترسی خواهد بود و نه با استفاده از ID سمت سرور و یا UniqueID آن.

مطالب
Angular Material 6x - قسمت هفتم - کار با انواع قالب‌ها
در این قسمت می‌خواهیم روش تغییر رنگ‌های قالب‌های پیش‌فرض Angular Material را به همراه تغییر پویای آن‌ها در زمان اجرا، بررسی کنیم. همچنین Angular Material از راست به چپ نیز به خوبی پشتیبانی می‌کند که مثالی از آن‌را در ادامه بررسی خواهیم کرد.


بررسی ساختار یک قالب Angular Material

قالب، مجموعه‌ای از رنگ‌ها است که به کامپوننت‌های Angular Material اعمال می‌شود. هر قالب از چندین جعبه‌رنگ یا palette تشکیل می‌شود:
- primary palette: به صورت گسترده‌ای در تمام کامپوننت‌ها مورد استفاده‌است.
- accent palette: به المان‌های تعاملی انتساب داده می‌شود.
- warn palette: برای نمایش خطاها و اخطارها بکار می‌رود.
- foreground palette: برای متون و آیکن‌ها استفاده می‌شود.
- background palette: برای پس‌زمینه‌ی المان‌ها بکار می‌رود.

روش انتخاب این جعبه رنگ‌ها نیز به صورت زیر است:
<mat-card>
  Main Theme:
  <button mat-raised-button color="primary">
    Primary
  </button>
  <button mat-raised-button color="accent">
    Accent
  </button>
  <button mat-raised-button color="warn">
    Warning
  </button>
</mat-card>
در Angular Material تمام قالب‌ها استاتیک بوده و در زمان کامپایل برنامه به صورت خودکار به آن اضافه می‌شوند. به همین جهت برنامه نیازی به تشکیل این اجزا و کامپایل یک قالب را در زمان آغاز آن ندارد.
همانطور که در قسمت اول این سری نیز بررسی کردیم، بسته‌ی Angular Material به همراه چندین قالب از پیش طراحی شده‌است (قالب‌های از پیش آماده‌ی متریال را در پوشه‌ی node_modules\@angular\material\prebuilt-themes می‌توانید مشاهده کنید) و در حین اجرای برنامه تنها یکی از آن‌ها که در فایل styles.css ذکر شده‌است، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
اگر نیاز به سفارشی سازی بیشتری وجود داشته باشد، می‌توان قالب‌های ویژه‌ی خود را نیز طراحی کرد. این قالب جدید باید mat-core() sass mixin را import کند که حاوی تمام شیوه‌نامه‌های مشترک بین کامپوننت‌ها است. این مورد باید تنها یکبار به کل برنامه الحاق شود تا حجم آن‌را بیش از اندازه زیاد نکند. سپس این قالب سفارشی، جعبه رنگ‌های خاص خودش را معرفی می‌کند. در ادامه این جعبه رنگ‌ها توسط توابع mat-light-theme و یا mat-dark-theme ترکیب شده و مورد استفاده قرار می‌گیرند. سپس این قالب را include خواهیم کرد. به این ترتیب یک قالب سفارشی Angular Material، چنین طرحی را دارد:
@import '~@angular/material/theming';
@include mat-core();

$candy-app-primary: mat-palette($mat-indigo);
$candy-app-accent: mat-palette($mat-pink, A200, A100, A400);
$candy-app-warn: mat-palette($mat-red);

$candy-app-theme: mat-light-theme($candy-app-primary, $candy-app-accent, $candy-app-warn);

@include angular-material-theme($candy-app-theme);
اعداد و ارقامی را که در اینجا ملاحظه می‌کنید، در سیستم رنگ‌های طراحی متریال به darker hue و lighter hue تفسیر می‌شوند. همچنین امکان سفارشی سازی تایپوگرافی آن نیز وجود دارد.
ذکر جعبه رنگ اخطار در اینجا اختیاری است و اگر ذکر نشود به قرمز تنظیم خواهد شد.

ایجاد یک قالب سفارشی جدید Angular Material

برای ایجاد یک قالب سفارشی نیاز است از فایل‌های sass استفاده کرد. بنابراین بهترین روش ایجاد برنامه‌های Angular Material در ابتدای کار، ذکر صریح نوع style مورد استفاده به sass است:
 ng new MyProjectName --style=sass
اگر اینکار را انجام نداده‌ایم و حالت پیش‌فرض پروژه همان css است، مهم نیست. می‌توان فایل قالب سفارشی را در یک فایل با پسوند custom.theme.scss نیز در پوشه‌ی src قرار داد و سپس آن‌را در فایل angular.json مشخص کرد تا به صورت css کامپایل شده و مورد استفاده قرار گیرد:
"styles": [
   "node_modules/material-design-icons/iconfont/material-icons.css",
   "src/styles.css",
   "src/custom.theme.scss"
],
بدیهی است اگر از ابتدا style=sass را تنظیم کرده بودیم، نیازی به ایجاد این فایل اضافی نبود و همان styles.scss اصلی را می‌شد ویرایش کرد و در این حالت فایل angular.json بدون تغییر باقی می‌ماند.
پس از افزودن و تنظیم فایل custom.theme.scss، به فایل styles.css مراجعه کرده و قالب فعلی را به صورت comment در می‌آوریم:
/* @import "~@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css"; */

body {
  margin: 0;
}
سپس فایل src\custom.theme.scss را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
@import '~@angular/material/theming';
@include mat-core();

$my-app-primary: mat-palette($mat-blue-grey);
$my-app-accent:  mat-palette($mat-pink, 500, 900, A100);
$my-app-warn:    mat-palette($mat-deep-orange);

$my-app-theme: mat-light-theme($my-app-primary, $my-app-accent, $my-app-warn);

@include angular-material-theme($my-app-theme);

.alternate-theme {
  $alternate-primary: mat-palette($mat-light-blue);
  $alternate-accent:  mat-palette($mat-yellow, 400);

  $alternate-theme: mat-light-theme($alternate-primary, $alternate-accent);

  @include angular-material-theme($alternate-theme);
}
که در اینجا شامل مراحل import فایل‌های پایه‌ی Angular Material، تعریف جعبه رنگ جدید، ترکیب آن‌ها و در نهایت include آن‌ها می‌باشد.

در اینجا روش تعریف یک قالب دوم (alternate-theme) را نیز مشاهده می‌کنید. علت تعریف قالب دوم در همین فایل جاری، کاهش حجم نهایی برنامه است. از این جهت که اگر alternate-themeها را در فایل‌های scss دیگری قرار دهیم، مجبور به import تعاریف اولیه‌ی قالب‌های Angular Material در هرکدام به صورت جداگانه‌ای خواهیم بود که حجم قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص می‌دهند. به همین جهت قالب‌های دیگر را نیز در همینجا به صورت کلاس‌های ثانویه تعریف خواهیم کرد.
 در این حالت روش استفاده‌ی از این قالب ثانویه به صورت زیر می‌باشد:
<mat-card class="alternate-theme">
  Alternate Theme:
  <button mat-raised-button color="primary">
    Primary
  </button>
  <button mat-raised-button color="accent">
    Accent
  </button>
  <button mat-raised-button color="warn">
    Warning
  </button>
</mat-card>

پس از افزودن فایل src\custom.theme.scss به برنامه، اگر آن‌را اجرا کنیم به خروجی زیر خواهیم رسید:




افزودن امکان انتخاب پویای قالب‌ها به برنامه

قصد داریم به منوی برنامه که اکنون گزینه‌ی new contact را به همراه دارد، گزینه‌ی toggle theme را هم جهت تغییر پویای قالب اصلی برنامه اضافه کنیم. به همین جهت فایل toolbar.component.html را گشوده و به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
  <mat-menu #menu="matMenu">
    <button mat-menu-item (click)="openAddContactDialog()">New Contact</button>
    <button mat-menu-item (click)="toggleTheme.emit()">Toggle theme</button>
  </mat-menu>
در اینجا دکمه‌ای به منو اضافه شده‌است که سبب صدور رخدادی به والد آن یا همان sidenav خواهد شد. علت اینجا است که تغییر قالب را در sidenav، که در برگیرنده‌ی router-outlet است، می‌توان به کل برنامه اعمال کرد.
بنابراین جهت تبادل اطلاعات بین toolbar و sidenav از یک رخ‌داد استفاده خواهیم کرد. برای این منظور فایل toolbar.component.ts را گشوده و این رخ‌داد را به آن اضافه می‌کنیم:
export class ToolbarComponent implements OnInit {

  @Output() toggleTheme = new EventEmitter<void>();
پس از این تعریف، به sidenav.component.html مراجعه کرده و به این رخ‌داد گوش فرا می‌دهیم:
<app-toolbar (toggleTheme)="toggleTheme()" (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
متد toggleTheme را نیز به صورت زیر به sidenav.component.ts اضافه می‌کنیم:
export class SidenavComponent {

  isAlternateTheme = false;

  toggleTheme() {
    this.isAlternateTheme = !this.isAlternateTheme;
  }
}
در اینجا یک خاصیت عمومی boolean را با کلیک بر روی گزینه‌ی منوی Toggle theme، به true و یا false تنظیم می‌کنیم. اکنون از این مقدار جهت تغییر css قالب sidenav استفاده خواهیم کرد:
<mat-sidenav-container fxLayout="row" class="app-sidenav-container" fxFill 
   [class.alternate-theme]="isAlternateTheme">
به این ترتیب اگر مقدار isAlternateTheme مساوی true باشد، کلاس alternate-theme به قالب sidenav به صورت پویا اعمال خواهد شد و برعکس. در تصویر زیر نمونه‌ای از تغییر پویای قالب برنامه را مشاهده می‌کنید:




افزودن پشتیبانی از راست به چپ به قالب برنامه

اگر به mat-sidenav-container ویژگی dir=rtl را اضافه کنیم، قالب برنامه راست به چپ خواهد شد. در ادامه می‌خواهیم شبیه به حالت تغییر پویای قالب سایت، گزینه‌ای را به منوی برنامه جهت تغییر جهت برنامه نیز اضافه کنیم. برای این منظور به قالب toolbar.component.html مراجعه کرده و گزینه‌ی Toggle dir را به آن اضافه می‌کنیم:
  <mat-menu #menu="matMenu">
    <button mat-menu-item (click)="openAddContactDialog()">New Contact</button>
    <button mat-menu-item (click)="toggleTheme.emit()">Toggle theme</button>
    <button mat-menu-item (click)="toggleDir.emit()">Toggle dir</button>
  </mat-menu>
سپس این رخ‌داد را که قرار است در نهایت به sidenav منتقل شود، به صورت زیر به toolbar.component.ts اضافه می‌کنیم:
export class ToolbarComponent implements OnInit {

  @Output() toggleDir = new EventEmitter<void>();
اکنون در sidenav.component.html به این ر‌خ‌داد گوش فرا خواهیم داد:
<app-toolbar (toggleDir)="toggleDir()" 
(toggleTheme)="toggleTheme()" 
(toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
متد toggleDir در sidenav.component.ts به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy {

  dir = "ltr";

  toggleDir() {
    this.dir = this.dir === "ltr" ? "rtl" : "ltr";
  }
}
و در نهایت این جهت را به mat-sidenav-container در فایل sidenav.component.html اعمال می‌کنیم:
<mat-sidenav-container fxLayout="row" class="app-sidenav-container" fxFill [dir]="dir"
  [class.alternate-theme]="isAlternateTheme">
در تصویر زیر نمونه‌ای از تغییر پویای جهت برنامه را مشاهده می‌کنید:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-06.zip
برای اجرای آن:
الف) ابتدا به پوشه‌ی src\MaterialAngularClient وارد شده و فایل‌های restore.bat و ng-build-dev.bat را اجرا کنید.
ب) سپس به پوشه‌ی src\MaterialAspNetCoreBackend\MaterialAspNetCoreBackend.WebApp وارد شده و فایل‌های restore.bat و dotnet_run.bat را اجرا کنید.
اکنون برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی است.
مطالب
مقایسه ساختاری دو دیتابیس SQL Server

یکی از مواردی که در محیط کاری زیاد پیش می‌آید بحث همگام نبودن دیتابیس توسعه با دیتابیس کاری است.
منظور از دیتابیس توسعه، همان دیتابیسی است که برای برنامه نویسی و آزمایش از آن استفاده می‌شود و دیتابیس کاری هم مشخص است (برای مثال بر روی یک سرور در اینترانت داخلی یک شرکت و یا بر روی یک سرور اینترنتی قرار دارد). عادت‌های مختلفی هم این‌جا ممکن است وجود داشته باشد، برای مثال تغییرات جدید بر روی دیتابیس کاری اعمال شود و سپس فراموش شود که همان‌ها نیز باید به دیتابیس توسعه هم اعمال شوند تا در تغییرات بعدی برای آزمایش دچار مشکل نشویم و برعکس. بعد از یک مدت هم تبدیل به کابوس می‌شود؛ نمی‌دانیم الان دیتابیس کاری جدیدتر است یا دیتابیس توسعه؛ و یا اینکه کلا دو دیتابیس مفروض چه تفاوت‌های ساختاری با هم دارند (بدیهی است بحث دیتا در اینجا در درجه‌ی اول اهمیت قرار ندارد). فرصت این هم وجود ندارد که تک تک جداول، ویووها، رویه‌های ذخیره شده و خلاصه تمامی اشیاء مرتبط را بررسی کنیم که چه اختلافی با هم دارند. اینجا مستندات هم کمکی نخواهند کرد چون صحبت از یک جدول با 5 فیلد در میان نیست که موارد را سریع و به صورت دستی تطابق دهیم. همچنین این مشکل عموما زمانی رخ می‌دهد که یکی از دو طرف در حال حاضر مستندات کامل و به روزی ندارد. اکنون چه باید کرد؟
اولین فکری که به ذهن خطور می‌کند مراجعه به ابزارهای جانبی است (مثلا Red Gate's SQL Compare چند صد دلاری) غافل از اینکه خود Visual studio 2008 (نگارش‌های تیمی و دیتابیسی) این قابلیت را نیز ارائه می‌دهد (شکل زیر).


پس از انتخاب new schema comparison ، در صفحه‌ای که ظاهر می‌شود، بر روی new connection کلیک کرده و دیتابیس‌های مبداء و مقصد را جهت مقایسه ساختاری انتخاب نمائید و سپس بر روی دکمه Ok کلیک کنید.


اگر اس کیوال سرور 2008 را نصب کرده باشید، با پیغام زیر روبرو خواهید شد:


برای رفع این مشکل باید بسته به روز رسانی زیر را نصب کرد تا این نگارش نیز پشتیبانی شود:

(برای نصب حتما باید SP1 مربوط به VS.Net 2008 پیشتر نصب شده باشد)

پس از کلیک بر روی دکمه Ok، کار آنالیز دو دیتابیس شروع شده و تفاوت‌ها گزارش داده می‌شوند:


همچنین جهت سهولت کار، اسکریپت T-SQL ایی را نیز به نام schema update script تولید می‌کند که با اجرای آن به سادگی کار به روز رسانی دیتابیس مقصد صورت خواهد گرفت.


در پایان یا می‌توان اسکریپت تولید شده را ذخیره کرد و در زمانی دلخواه اجرا و اعمال نمود و یا می‌توان بلافاصله بر روی دکمه write updates که در نوار ابزار ظاهر شده است کلیک کرد تا دیتابیس مقصد از لحاظ ساختاری با دیتابیس مبداء یکی شود.



مطالب
راهکار راه‌اندازی Infrastructure as a code
Infrastructure as code پروسه تعریف کردن ساختار Infrastructure در قالب یک سری فایل است؛ بجای اینکه با ابزارهایی Interactive مانند Portalها به مدیریت Infra بپردازیم.

مزیت این روش در آن است که در صورت داشتن Stageهای مختلفی مانند Development, QA, Sandbox, Production و ...، ابتدا در تعدادی فایل، ساختار Infra مورد نیاز را نوشته و به صورت اتوماتیک Development را از روی آن می‌سازیم و بعد در صورت جواب گرفتن، QA و ... را نیز از روی همان می‌سازیم و از اینجا به بعد هر تغییری در Infra ابتدا در Development تست شده و در صورت جواب گرفتن، به QA و سپس Production می‌رود.

این روش به علت خودکار بودن، باعث می‌شود امکان اشتباه پایین بیاید و بسته به روش پیاده سازی، می‌تواند خیلی شبیه به Migrationها در EntityFramework باشد؛ چرا که در آنجا نیز Migrationها ایجاد و بر روی دیتابیس Development اعمال می‌شوند و در صورت جواب گرفتن در تست‌ها، می‌توان تغییرات را به صورت خودکار روی QA و ... نیز ارسال نمود و امکان فراموش کردن چیزی در این میان وجود ندارد.

یکی از بهترین ابزارهای Infra as a code، ابزاری به نام Pulumi است که هم با kubernetes و هم با Azure و AWS و Google Cloud سازگار است. البته برای مثال Kubernetes خود روش‌هایی را برای نگهداری ساختار Infra در قالب فایل‌های کانفیگ‌اش دارد، ولی Pulumi هم سادگی و آسانی را ارائه می‌دهد و هم در Cloud که شما عموما از Database Serviceها و App Service و Logging Systemهای مختص خود Cloud استفاده می‌کنید که زیر مجموعه kubernetes نیستند، می‌توانید کنترل کل Cloud و Kubernetes را همزمان با یک ابزار انجام دهید.

برای مثال، افراد در Cloud به جای ساختن دیتابیس در Kubernetes، از Database as a service استفاده می‌کنند که به معنای رسیدن به کیفیت بالاتر و کاهش هزینه‌هاست. یا درخواست سرویس DDos protection و CDN یا Media Services و ... نیز مثال‌هایی دیگر از این نوع هستند.

برای کار با Pulumi هم می‌توانید از سایت آن، اکانت بگیرید که در این صورت Snapshotهای تغییرات Infra در کد، داخل سایت Pulumi نگهداری می‌شوند و هم می‌توانید Snapshotها را مشابه Snapshotهای Entity Framework داخل خود سورس کنترلر نگه دارید که در این صورت وابستگی به سرورهای Pulumi نیز نخواهید داشت.

بعد از نصب Pulumi CLI می‌توانید یک پروژه را با یکی از زبان‌های برنامه نویسی Go - C# - JavaScript - Python ایجاد نموده و سپس داخل آن Resourceهای خود را بسازید و تنظیمات Firewall را ایجاد کنید و ...

سپس با دستور Pulumi up تغییرات شما روی Development یا هر Stage دیگری که انتخاب کرده‌اید، اعمال می‌شوند. در نهایت اگر باز Infra احتیاج به تغییری داشته باشد، ابتدا فایل پروژه را تغییر می‌دهید و بعد سایر روال‌های لازم درون تیمی، اعم از Code Review و ... را می‌گذرانید و سپس مجدد Pulumi up را اجرا می‌کنید.

در ادامه یک نمونه کد را می‌بینیم، از راه اندازی App Service - Sql Server - Blob Storage - Application Insights

App Service ساخته شده که Backend ما را اجرا می‌کند، هم Connection String اتصال به دیتابیس را خواهد داشت و هم Connection String مربوط به Blob Storage را تا فایل‌هایش را درون آن ذخیره کند و در نهایت Application Insights هم وظیفه Monitoring را به عهده خواهد داشت.
var sqlDatabasePassword = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-password");
var sqlDatabaseUserId = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-user-id");

var resourceGroup = new ResourceGroup("rg-dds-nikola-dev", new ResourceGroupArgs
{
    Name = "rg-dds-nikola-dev",
    Location = "WestUS"
});

var storageAccount = new Account("storagenikoladev", new AccountArgs
{
    Name = "storagenikoladev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AccountKind = "StorageV2",
    AccountReplicationType = "LRS",
    AccountTier = "Standard",
});

var container = new Container("container-nikola-dev", new ContainerArgs
{
    Name = "container-nikola-dev",
    ContainerAccessType = "blob",
    StorageAccountName = storageAccount.Name
});

var blobStorage = new Blob("blob-nikola-dev", new BlobArgs
{
    Name = "blob-nikola-dev",
    StorageAccountName = storageAccount.Name,
    StorageContainerName = container.Name,
    Type = "Block"
});

var appInsights = new Insights("app-insights-nikola-dev", new InsightsArgs
{
    Name = "app-insights-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ApplicationType = "web" // also general for mobile apps
});

var sqlServer = new SqlServer("sql-server-nikola-dev", new SqlServerArgs
{
    Name = "sql-server-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AdministratorLogin = sqlDatabaseUserId,
    AdministratorLoginPassword = sqlDatabasePassword,
    Version = "12.0"
});

var sqlDatabase = new Database("sql-database-nikola-dev", new DatabaseArgs
{
    Name = "sql-database-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ServerName = sqlServer.Name,
    RequestedServiceObjectiveName = "Basic"
});

var appServicePlan = new Plan("app-plan-nikola-dev", new PlanArgs
{
    Name = "app-plan-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    Sku = new PlanSkuArgs
    {
        Tier = "Shared",
        Size = "D1"
    }
});

var appService = new AppService("app-service-nikola-dev", new AppServiceArgs
{
    Name = "app-service-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AppServicePlanId = appServicePlan.Id,
    SiteConfig = new AppServiceSiteConfigArgs
    {
        Use32BitWorkerProcess = true, // X64 not allowed in shared plan!
        AlwaysOn = false, // not allowed in shared plan!
        Http2Enabled = true
    },
    AppSettings =
    {
        { "ApplicationInsights:InstrumentationKey", appInsights.InstrumentationKey },
        { "APPINSIGHTS_INSTRUMENTATIONKEY", appInsights.InstrumentationKey }
    },
    ConnectionStrings = new InputList<AppServiceConnectionStringArgs>()
    {
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AppDbConnectionString",
            Type = "SQLAzure",
            Value = Output.Tuple(sqlServer.Name, sqlDatabase.Name, sqlDatabaseUserId, sqlDatabasePassword).Apply(t =>
            {
                (string _sqlServer, string _sqlDatabase, string _sqlDatabaseUserId, string _sqlDatabasePassword) = t;
                return $"Data Source=tcp:{_sqlServer}.database.windows.net;Initial Catalog={_sqlDatabase};User ID={_sqlDatabaseUserId};Password={_sqlDatabasePassword};Max Pool Size=1024;Persist Security Info=true;Application Name=Nikola";
            })
        },
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AzureBlobStorageConnectionString",
            Type = "Custom",
            Value = Output.Tuple(storageAccount.PrimaryAccessKey, storageAccount.Name).Apply(t =>
            {
                (string _primaryAccess, string _storageAccountName) = t;
                return $"DefaultEndpointsProtocol=https;AccountName={_storageAccountName};AccountKey={_primaryAccess};EndpointSuffix=core.windows.net";
            })
        }
    }
});

appService.OutboundIpAddresses.Apply(ips =>
{
    foreach (string ip in ips.Split(','))
    {
        new FirewallRule($"app-srv-{ip}", new FirewallRuleArgs
        {
            Name = $"app-srv-{ip}",
            EndIpAddress = ip,
            ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
            ServerName = sqlServer.Name,
            StartIpAddress = ip
        });
    }

    return (string?)null;
});
حال فرض کنید در Sprint جدید، شروع به استفاده از Redis می‌کنیم. به این ترتیب فایل بالا تغییر می‌کند و یک Redis نیز به آن اضافه می‌شود. فایل بالا Single source of truth است و در واقع با نگاه به آن می‌فهمیم که Infra مان چه ساختاری دارد (دقیقا مشابه مدل در Entity Framework Core).

سپس زمانیکه تغییرات قرار است روی QA برود، روال CI/CD می‌تواند به صورت خودکار ابتدا Infra مربوط به خودش را (یعنی QA) را تغییر دهد تا Redis دار شود و سپس پروژه را پابلیش کند و Migrationهای مربوط به Database را هم اجرا کند و اگر کل این فرآیند با موفقیت طی شود، مجدد در هنگام پابلیش به Production نیز بدون هر گونه کار دستی، تمامی این موارد به شکل خودکار اعمال می‌شوند و این خود یک بهبود اساسی را در روال DevOps پروژه ایجاد می‌کند.
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت هشتم - ساده سازی معرفی سرویس‌ها توسط Scrutor
قابلیت‌های قرار گرفته‌ی در اسمبلی Microsoft.Extensions.DependencyInjection که پایه‌ی تزریق وابستگی‌های برنامه‌های مبتنی بر NET Core. را ارائه می‌دهد، برای پیاده سازی اکثر پروژه‌ها کافی است. اما اگر از نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC به ASP.NET Core مهاجرت کرده باشید، حتما با قابلیت‌های ویژه‌ی اسکن اسمبلی‌های موجود در IoC Containers ثالث، جهت ساده سازی معرفی سرویس‌های برنامه به سیستم تزریق وابستگی‌ها، آشنایی دارید. برای مثال StructureMap قابلیت اسکن اسمبلی‌های موجود در برنامه و معرفی اینترفیس‌ها و سرویس‌های موجود در آن‌را به Container خود دارد:
var container = new Container(x =>
            {
                x.Scan(scanner =>
                {
                    scanner.AssemblyContainingType<IOrderHandler>();
                    // connects `IAccounting` to `Accounting` and `ISales` to `Sales` automatically.
                    scanner.WithDefaultConventions();
                });
            });
و یا AutoFac نیز به همین صورت:
builder.RegisterAssemblyTypes(myAssembly)
    .Where(t => t.IsAssignableTo<IMyInterface>())
    .AsImplementedInterfaces();
البته می‌توان مجددا به تمام این قابلیت‌ها رسید؛ به شرطی‌که سیستم تزریق وابستگی‌های پایه‌ی NET Core. را با یکی از IoC Containers ثالث به طور کامل تعویض کنیم. اگر قصد چنین تعویض پایه‌ای را ندارید و هنوز قصد دارید از همان Microsoft.Extensions.DependencyInjection استفاده کنید، اما تعدادی متد الحاقی جدید تعریف شده‌ی بر فراز آن، کار اسکن کردن اسمبلی‌ها را مانند قبل انجام دهند، می‌توان از کتابخانه‌ی کمکی Scrutor استفاده کرد. این کتابخانه، جایگزین سیستم تزریق وابستگی‌های توکار برنامه‌های NET Core. نیست؛ بلکه صرفا مکمل آن است.


دریافت و نصب کتابخانه‌ی کمکی Scrutor

کتابخانه‌ی کمکی Scrutor سورس باز بوده و بسته‌ی NuGet آن توسط یکی از دستورات زیر به پروژه افزوده می‌شود:
> Install-Package Scrutor
> dotnet add package Scrutor
و یا به صورت مدخلی جدید در فایل csproj:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Scrutor" Version="3.0.2" />
  </ItemGroup>
</Project>


ثبت و معرفی ساده‌تر سرویس‌ها بر اساس قواعد نامگذاری آن‌ها توسط Scrutor

فرض کنید تعدادی سرویس را به صورت زیر تعریف کرده‌اید:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IFoo
    {
        void Run();
    }

    public class Foo : IFoo
    {
        public void Run()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }

    public interface IBar
    {
        void Add();
    }

    public class Bar : IBar
    {
        public void Add()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }


    public interface IBaz
    {
        void Stop();
    }

    public class Baz : IBaz
    {
        public void Stop()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }
}
روش متداول معرفی آن‌ها به IoC Container برنامه به صورت زیر است:
services.AddScoped<IFoo, Foo>();
services.AddScoped<IBar, Bar>();
services.AddScoped<IBaz, Baz>();
و هرچقدر تعداد سرویس‌های برنامه بیشتر شود، سطرهای فوق نیز بیشتر خواهند شد.
در اینجا در حین تعریف سرویس‌های فوق این روش نامگذاری رعایت شده‌است: هر اینترفیس، نامش یک I بیشتر از نام کلاس مشتق شده‌ی از آن دارد؛ مانند اینترفیس IFoo و کلاس Foo. کتابخانه‌ی StructureMap که در ابتدای بحث معرفی شد، کار اسکن و اتصال یک چنین سرویس‌هایی را با تعریف scanner.WithDefaultConventions انجام می‌دهد. معادل آن با Scrutor به صورت زیر است:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Scan(scan =>
                //scan.FromCallingAssembly()
                scan.FromAssemblyOf<IFoo>()
                    .AddClasses()
                    .AsMatchingInterface()
                    .WithScopedLifetime());
تعریف فوق به این معنا است:
- scan.FromAssemblyOf کار اسکن اسمبلی را انجام می‌دهد که نوع IFoo در آن قرار دارد. اگر از scan.FromCallingAssembly استفاده کنیم، به این معنا است که کار اسکن را دقیقا از همین اسمبلی فراخوان کدهای جاری، شروع کن. اما چون IFoo تعریف شده، در یک پروژه و اسمبلی دیگر قرار دارد، به همین جهت نیاز به ذکر صریح اسمبلی آن نیز هست.
- AddClasses یعنی تمام کلاس‌های public, non-abstract را به لیست services اضافه کن.
- AsMatchingInterface یعنی بر اساس قرارداد نامگذاری IClassName و ClassName، اتصالات سرویس‌ها را انجام بده.
بجای آن می‌توان از AsImplementedInterfaces نیز استفاده کرد. این حالت برای زمانی مناسب است که یک کلاس، چندین اینترفیس را پیاده سازی کند (مثلا کلاس TestService اینترفیس‌های ITestService و IService را پیاده سازی کرده باشد) و علاقمند باشید به ازای هر اینترفیس، یکبار سرویس آن نیز ثبت شود؛ کاری مانند تنظیمات زیر:
services.AddScoped<ITestService, TestService>();
services.AddScoped<IService, TestService>();
یا حتی می‌توان از متد ()<As<T نیز استفاده کرد. در اینجا به Scrutor گفته می‌شود که تمام کلاس‌های یافت شده را بر اساس نوع سرویس T ثبت و معرفی کن. البته اگر کلاسی نتواند نوع اینترفیس T را پیاده سازی کند، در زمان اجرا با استثناء مواجه خواهید شد.
- WithScopedLifetime نیز طول عمر این سرویس‌های اضافه شده را مشخص می‌کند. در اینجا می‌توان WithTransientLifetime و WithSingletonLifetime را نیز ذکر کرد.

بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید، هنوز هم همان سیستم Microsoft.Extensions.DependencyInjection برقرار است؛ اما با وجود متد الحاقی جدید Scan، کار تعاریف سرویس‌های برنامه به شدت ساده می‌شود.


کار با وهله‌های کلاس‌های سرویس‌ها بجای اینترفیس‌های آن توسط Scrutor

می‌خواهیم مثال سوم قسمت ششم «چگونه بجای اینترفیس‌ها، یک وهله از کلاسی مشخص را از سیستم تزریق وابستگی‌ها درخواست کنیم؟» را توسط Scrutor پیاده سازی کنیم:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IService { }
    public class Service1 : IService { }
    public class Service2 : IService { }
    public class Service : IService { }
}
در حالت متداول آن می‌توان از روش زیر نیز استفاده کرد:
services.AddTransient<Service1>();
services.AddTransient<Service2>();
services.AddTransient<Service>();
که با افزایش تعداد کلاس‌های سرویس برنامه به همین نحو نیز افزایش خواهند یافت. معادل این تنظیمات با Scrutor به صورت زیر است:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Scan(scan =>
              //scan.FromCallingAssembly()
              scan.FromAssemblyOf<IService>()
                  .AddClasses()
                  .AsSelf()
                  .WithTransientLifetime());
در اینجا اسمبلی حاوی IService اسکن خواهد شد و سپس تمام کلاس‌های public, non-abstract آن AsSelf (ثبت پیاده سازی خود کلاس به عنوان سرویس) با طول عمر Transient به لیست services اضافه می‌شوند و یا اگر صرفا تعدادی سرویس مشخص مد نظر بود می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
services.Scan(scan =>
               scan.AddTypes(new[] { typeof(Service1), typeof(Service2) })
                   .AsSelf()
                   .WithTransientLifetime());
متدهایی که در Scrutor، یک پیاده سازی را به عنوان سرویس معرفی می‌کنند، شامل این موارد هستند:
AsSelf: معادل ()<services.AddTransient<TestService است. در این حالت کلاس‌هایی که اینترفیسی را پیاده سازی نمی‌کنند و یا در کل مایل هستید که از طریق تزریق وابستگی‌ها در دسترس باشند، می‌توان توسط متد AsSelf به سیستم معرفی کرد.
AsSelfWithInterfaces: معادل تنظیمات زیر است:
services.AddSingleton<TestService>();
services.AddSingleton<ITestService>(x => x.GetRequiredService<TestService>());
services.AddSingleton<IService>(x => x.GetRequiredService<TestService>());
فرض کنید کلاس TestService اینترفیس‌های ITestService و IService را پیاده سازی کرده باشد. با استفاده از AsSelfWithInterfaces، یکبار پیاده سازی خود سرویس به سیستم معرفی می‌شود، سپس به ازای هر اینترفیس، از همان وهله‌ی TestService برای وهله سازی سرویس‌های ITestService و IService نیز استفاده می‌شود.


روش‌های متفاوت اسکن اسمبلی‌ها در Scrutor

Scrutor به همراه روش‌های متعددی برای تعریف اسمبلی یا اسمبلی‌هایی است که باید اسکن شوند و نمونه‌ای از آن‌را با FromAssemblyOf بررسی کردیم:
services.Scan(scan =>
              //scan.FromCallingAssembly()
              scan.FromAssemblyOf<IService>()
سایر موارد آن به شرح زیر هستند:
الف) FromAssemblyOf<>, FromAssembliesOf : اسمبلی یا اسمبلی‌هایی که نوع یا نوع‌های تعیین شده را به همراه دارند، اسکن می‌کند.
ب) FromCallingAssembly, FromExecutingAssembly, FromEntryAssembly کار اسکن اسمبلی‌های فراخوان، اسمبلی که هم اکنون در حال اجرا است و اسمبلی آغازین برنامه را انجام می‌دهند.
ج) FromAssemblyDependencies: تمام اسمبلی‌هایی را که وابسته‌ی به اسمبلی معرفی شده‌ی به آن هستند، اسکن می‌کند.
د) FromApplicationDependencies, FromDependencyContext: تمام اسمبلی‌هایی را که توسط برنامه، ارجاعی به آن‌ها وجود دارند، اسکن می‌کند.


انتخاب دقیق‌تر کلاس‌ها و سرویس‌های مدنظر توسط Scrutor

شاید عملکرد کلی متد AddClasses مدنظر شما نباشد و نیاز به انتخاب دقیق‌تری از سرویس‌های اسکن شده را داشته باشید؛ برای این مورد نیز Scrutor روش‌های زیر را ارائه می‌دهد. برای مثال خود کلاس AddClasses دارای overloadهای زیر نیز هست:
    public interface IImplementationTypeSelector : IAssemblySelector, IFluentInterface
    {
        IServiceTypeSelector AddClasses();
        IServiceTypeSelector AddClasses(bool publicOnly);
        IServiceTypeSelector AddClasses(Action<IImplementationTypeFilter> action);
        IServiceTypeSelector AddClasses(Action<IImplementationTypeFilter> action, bool publicOnly);
    }
حالت پیش‌فرض آن انتخاب تمام کلاس‌های public, non-abstract است. اگر پارامتر publicOnly را با false مقدار دهی کنید، internal/private nested classes را نیز انتخاب می‌کند. پارامتر action ای که در اینجا درنظر گرفته شده، جهت فیلتر کردن سرویس‌های انتخابی است که تعدادی از مثال‌های آن‌را در زیر بررسی می‌کنیم:
services.Scan(scan => scan
              .FromAssemblyOf<IService>()
                .AddClasses(classes => classes.AssignableTo<IService>())
// .AddClasses(classes => classes.InNamespaces("MyApp")) 
// .AddClasses(classes => classes.Where(type => type.Name.EndsWith("Repository")) 
                    .AsImplementedInterfaces()
                    .WithTransientLifetime());
در اینجا در حالت اول، کلاس‌هایی که صرفا اینترفیس IService را پیاده سازی کرده باشند، انتخاب می‌شوند. حالت دوم آن، انتخاب‌ها را به یک فضای نام محدود می‌کند و حالت سوم اگر نام کلاسی به Repository ختم شود، آن‌را به عنوان سرویس انتخاب خواهد کرد.


مدیریت جایگزینی سرویس‌ها توسط Scrutor

یکی از مزیت‌های طراحی یک برنامه با درنظر گرفتن الگوی تزریق وابستگی‌ها، امکان جایگزین کردن سرویس‌های پیش‌فرض آن با سرویس‌های دیگری است. فرض کنید کتابخانه‌ای ارائه شده و از الگوریتم هش کردن X استفاده کرده‌است؛ اما شما علاقمندید تا از الگوریتم Y بجای آن استفاده کنید. اگر این کتابخانه وهله‌ی الگوریتم هش کردن را از طریق تزریق وابستگی‌ها تامین کرده باشد، فقط کافی است در ابتدای معرفی تنظیمات تزریق وابستگی‌های آن، سرویس الگوریتم هش کردن موجود را با نمونه‌ی خاص خودتان جایگزین کنید.
اکنون فرض کنید پیش از استفاده‌ی از Scrutor، تعدادی سرویس را به روش متداولی ثبت و معرفی کرده‌اید:
services.AddTransient<ITransientService, TransientService>();
services.AddScoped<IScopedService, ScopedService>();
حال که قرار است متد Scan آن، سرویس‌های یک اسمبلی را به لیست موجود اضافه کند، به سرویس‌های زیر می‌رسد:
public class TransientService : IFooService {}
public class AnotherService : IScopedService {}
 رفتار آن با سرویس‌های معادلی که از پیش ثبت شده‌اند چگونه باید باشد؟ برای مدیریت این مساله، متد UsingRegistrationStrategy پیش بینی شده‌است:
services.Scan(scan =>
                scan.FromAssemblyOf<IFoo>()
                    .AddClasses()
                    .UsingRegistrationStrategy(RegistrationStrategy.Skip)
                    .AsMatchingInterface()
                    .WithScopedLifetime());
و پارامتر دریافتی آن یک چنین امضایی را دارد:
namespace Scrutor
{
    public abstract class RegistrationStrategy
    {
        public static readonly RegistrationStrategy Skip;
        public static readonly RegistrationStrategy Append;
        protected RegistrationStrategy();
        public static RegistrationStrategy Replace();
        public static RegistrationStrategy Replace(ReplacementBehavior behavior);
        public abstract void Apply(IServiceCollection services, ServiceDescriptor descriptor);
    }
}
- حالت Append آن که حالت پیش‌فرض نیز هست، تمام سرویس‌های یافت شده را به لیست IServiceCollection اضافه می‌کند؛ صرفنظر از اینکه پیشتر ثبت شده‌است یا خیر.
- حالت Skip آن، سرویسی را تکراری ثبت نمی‌کند. یعنی اگر سرویسی پیشتر در مجموعه‌ی IServiceCollection موجود بود، مجددا آن‌را ثبت نمی‌کند.

سپس نوبت به متدهای Replace می‌رسد که یک چنین پارامتری را قبول می‌کنند:
namespace Scrutor
{
    [Flags]
    public enum ReplacementBehavior
    {
        Default = 0,
        ServiceType = 1,
        ImplementationType = 2,
        All = 3
    }
}
- در حالت استفاده‌ی از Replace(​ReplacementBehavior.​ServiceType)، اگر سرویسی پیشتر در لیست IServiceCollection ثبت شده باشد، آن‌را حذف کرده و سپس نمونه‌ی جدید را ثبت می‌کند (ثبت سرویس بر اساس اینترفیس و پیاده سازی آن).
- در حالت استفاده‌ی از Replace(​ReplacementBehavior.​ImplementationType)، اگر پیاده سازی کلاسی پیشتر در لیست IServiceCollection ثبت شده باشد، آن‌را حذف کرده و سپس نمونه‌ی جدید را ثبت می‌کند (ثبت سرویس صرفا بر اساس نام کلاس آن).
- حالت Replace(​ReplacementBehavior.All) هر دو حالت قبل را با هم شامل می‌شود.


امکان ترکیب چندین استراتژی جستجو با هم توسط Scrutor

در یک برنامه‌ی واقعی غیرممکن است که بخواهید تمام کلاس‌ها را با یک طول عمر، اسکن و ثبت کنید. برای این منظور می‌توان از قابلیت فیلتر کردن کلاس‌ها که در مورد آن بحث شد و همچنین امکان ترکیب زنجیر وار حالت‌های مختلف اسکن، استفاده کرد:
services.Scan(scan => scan 
  .FromAssemblyOf<CombinedService>() 
    .AddClasses(classes => classes.AssignableTo<ICombinedService>()) // Filter classes 
      .AsSelfWithInterfaces() 
      .WithSingletonLifetime() 
 
    .AddClasses(x=> x.AssignableTo(typeof(IOpenGeneric<>))) // Can close generic types 
      .AsMatchingInterface() 
 
    .AddClasses(x=> x.InNamespaceOf<MyClass>()) 
      .UsingRegistrationStrategy(RegistrationStrategy.Replace()) // Defaults to ReplacementBehavior.ServiceType 
      .AsMatchingInterface() 
      .WithScopedLifetime() 
 
  .FromAssemblyOf<DatabaseContext>()   // Can load from multiple assemblies within one Scan() 
    .AddClasses()  
      .AsImplementedInterfaces() 
);
نظرات مطالب
مشکلات نصب به روز رسانی‌های اخیر
- اون برنامه حذف کننده که با تمام نگارش‌ها کار می‌کند.
- نصاب وب هم خودش تشخیص می‌ده سیستم شما 32 بیتی است یا 64 بیتی و حجم کمتری هم اتفاقا داره (یا دریافت می‌کنه) نسبت به نسخه‌ی آفلاین.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
فضای نام MVC
خواهش می‌کنم. راستش روی سیستم خودم مشکلی نداره.
اگر دوستان دیگر هم تایید کنند حتما نسخه‌ی همراه با پکیج‌ها را قرار می‌دهم، منتهی حجمش بالا میشه نزدیک 30مگابایت!
به هر حال اگه مشکلتون حل نشد، بفرمایید تا آپلود کنم.