نظرات مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت دوم - نصب Docker
سلام؛ با تشکر از مطلب خوبتان، با نصب Hyper-V مجازی سازی‌های دیگر مثل VirtualBox به مشکل می‌خورند. در نصب داکر گویا امکاناتی برای کار با VirtualBox به جای Hyper-V وجود دارد. لطفا در خصوص آن هم توضیح بفرمایید و اگر می‌شود بفرمایید کدامیک بهتر است. متشکرم.
مطالب
آشنایی با TransactionScope
TransactionScope روشی برای پیاده سازی تراکنش در .Net است که برای اولین بار در دات نت 2 معرفی شده است. روش پیاده سازی آن بسیار ساده است و همین سادگی و راحتی کار با اون باعث شده است که خیلی از برنامه نویس‌ها رو متمایل به خودش کنه.  در ادامه به روش استفاده و مزایا و معایب این روش برای پیاده سازی تراکنش‌ها می‌پردازیم.
این روش دارای تمام خواص یک تراکنش است(اصطلاحا به این خواص  ACID Properties گفته میشود)
1-Atomic : به این معناست که تمام دستورات بین بلاک (دستورات SQL و سایر عملیات) باید به صورت عملیات اتمی  کار کنند. یعنی یا تمام عملیات موفقیت آمیز است یا همه با شکست روبرو می‌شوند.
2 - Consistent: به این معناست که اگر تراکنش موفقیت آمیز بود پایگاه داده  باید در شروع تراکنش بعدی تغییرات لازم رو انجام داده باشد و در غیر این صورت پایگاه داده باید به حالت قبل از شروع تراکنش برگردد.
3- Isolated: اگر چند تا تراکنش هم زمان شروع شوند اجرای هیچ کدوم از اون‌ها نباید بر اجرای بقیه تاثیر بزاره.
4- Durable: یعنی تغییرات حاصل شده بعد از اتمام تراکنش باید دائمی باشند.

روش کار به این صورت است تمام کارهایی که قصد داریم در طی یک تراکنش انجام شوند باید در یک بلاک قرار بگیرند و تا زمانی که متد  Complete فراخوانی شود. در این بلاک شما هر عملیاتی رو که به عنوان جزئی از تراکنش می‌دونید قرار بدید. در صورتی که کنترل اجرا به فراخوانی دستور Complete برسه تمام موارد قبل از این دستور Commit  می‌شوند در غیر این صورت RollBack.
به مثال زیر دقت کنید.
ابتدا به پروژه مربوطه باید اسمبلی System.Transaction رو اضافه کنید.
using ( TransactionScope scope = new TransactionScope() )
  {
       //Statement1
       //Statement2
       //Statement3
         scope.Complete();
    }
تمام دستوراتی که در این بلاک نوشته شوند بعد از فراخوانی دستور scope.Complete اصطلاحا Commit می‌شوند. اگر به هر دلیلی فراخوانی دستورات به scope.Complete  نرسد عمل RollBack انجام می‌شود. در نتیجه برای این که عمل RollBack رو انجام دهید بهتره که قبل از دستور  Complete یک Exception رو پرتاب کنید که باعث فراخوانی Dispose می‌شود. کد زیر
using ( System.Transactions.TransactionScope scope = new System.Transactions.TransactionScope() )
            {
                if ( result == 0 )
                {
                    throw new ApplicationException();
                }
                scope.Complete();
            }
نکته حائز اهمیت این است که اگر در هنگام اجرای برنامه به این روش به خطای
MSDTC on server {} is unavailable
برخوردید باید سرویس MSDTC رو Start کنید.برای این کار باید سرویس Distributed Transaction Coordinator رو از لیست سرویس‌های ویندوز پیدا کنید و بر روی اون راست کلیک کرده و دکمه Start رو بزنید.
نکته 1: میزان Timeout در این تراکنش‌ها چه قدر است؟
برای بدست آوردن مقدار Timeout در این گونه تراکنش‌ها می‌توانید از کلاس TransactionManager استفاده کنید. به صورت زیر :

var defaultTimeout = TransactionManager.DefaultTimeout
var maxTimeout = TransactionManager.MaximumTimeout
مقدار پیش فرض برای DefaultTimeout یک دقیقه است و برای MaximumTimeout ده دقیقه است. البته خاصیت‌های بالا به صورت فقط خواندنی هستند و نمی‌تونید از این راه مقدار Timeout هر تراکنش را افزایش یا کاهش دهیم. برای این کار بهتره از روش زیر استفاده کنیم.
TransactionOptions option = new TransactionOptions(); 
 option.Timeout = TimeSpan.MaxValue;

  using ( System.Transactions.TransactionScope scope = new System.Transactions.TransactionScope(TransactionScopeOption.Required ,option) ) { scope.Complete(); }
توضیح درباره انواع TransactionScopeOption
1 - Required  : یعنی نیاز به تراکنش وجود دارد. در صورتی که تراکنش در یک تراکنش دیگر شروع شود نیاز به ساختن تراکنش جدید نیست و از همان تراکنش قبلی برای این کار استفاده می‌شود.
2 - RequiresNew: در هر صورت برای محدوده یک تراکنش تولید می‌شود.
3- Suppress : به عنوان محدوه تراکنش در نظر گرفته نمی‌شود.
using(TransactionScope scope1 = new TransactionScope())
{
     try
     {          
          using(TransactionScope scope2 = new  TransactionScope(TransactionScopeOption.Suppress))
          {
               //به دلیل استفاده از Suppress این محدوده خارج از تراکنش محسوب می‌شود
          }
          //شروع محدوده تراکنش
   }
     catch
     {}
   //Rest of scope1
}
مزایا استفاده از این روش
1-این روش از تراکنش‌های توزیع شده پشتیبانی می‌کند . یعنی می‌تونید از چند تا منبع داده استفاده کنید یا می‌تونید از یک تراکنش چند تا Connection به یک منبع داده باز کنید.(استفاده از چند تاconnection در طی یک تراکنش)
using (TransactionScope scope = new TransactionScope(TransactionScopeOption.Required))
{
    string strCmd = "SQL to Execute";
    conn = new SqlClient.SqlConnection("Connection to DB1");
    conn.Open()
    objCmd = new SqlClient.SqlCommand(strCmd, conn);
    objCmd.ExecuteNonQuery();
    string strCmd2 = "SQL to Execute";
    conn2 = new SqlClient.SqlConnection("Connection to DB2");
    conn2.Open()
    objCmd2 = new SqlClient.SqlCommand(strCmd2, conn2);
    objCmd2.ExecuteNonQuery();
}
2- پیاده سازی این روش  واقعا راحت است .
3- با DataProvider‌های متفاوت نظیر Oracle و OleDb و ODBC سازگار است.
4- از تراکنش‌های تو در تو به خوبی پشتیبانی میکنه(Nested Transaction)
using(TransactionScope scope1 = new TransactionScope()) 
{ 
     using(TransactionScope scope2 = new  TransactionScope(TransactionScopeOption.Required)) 
     {
     ...
     } 

     using(TransactionScope scope3 = new TransactionScope(TransactionScopeOption.RequiresNew)) 
     {
     ...
     } 

     using(TransactionScope scope4 = new   TransactionScope(TransactionScopeOption.Suppress)) 
    {
     ...
    } 
}
5- به خوبی توسط سرویس‌های WCF پشتیبانی می‌شود و برای سیستم‌های SOA مبتنی بر WCF مناسب است.معایب :
*استفاده از این روش در سیستم هایی که تعداد کاربران آنلاین آن زیاد است و هم چنین تعداد تراکنش‌های موجود نیز در سطح سیستم خیلی زیاد باشه مناسب نیست.
*تراکنش‌های استفاده شده از این روش کند هستند.(مخصوصا که تراکنش در سطح دیتابیس با تعداد و حجم داده زیاد باشه)
امکان تغییر IsolationLevel در طی انجام یک تراکنش امکان پذیر نیست.
(به شخصه مواد * رو در سطح یک پروژه با شرایط کاربران  و حجم داده زیاد تست کردم و نتیجه مطلوب حاصل نشد)

موفق باشید.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیست و سوم
در قسمت قبل یاد گرفتیم که اگر یک ناشر، باگی را در یک اسمبلی برطرف کند، باید مدیر سیستم با تغییر فایل پیکربندی، نسخه‌ی جدید اسمبلی را به CLR معرفی کند. ولی اگر ناشر بخواهد این اسمبلی را در اختیار همه‌ی کاربرانش قرار دهد و به همه‌ی کاربران بگوید که باید فایل را تغییر دهید، این روش آن چنان راحت و مناسب نیست. به همین دلیل ناشر باید یک فایل تعیین سیاست داشته باشد، تا این کار راحت صورت بگیرد.
بیایید فرض کنیم که شما، ناشر این اسمبلی جدید با رفع باگ‌های اسمبلی قبلی هستید. موقعیکه شما یک اسمبلی جدید را توزیع می‌کنید، به همراه آن فایل پیکربندی جدیدی را تشکیل داده و ارسال می‌کنید. این فایل پیکربندی جدید دقیقا شبیه به همان فایل پیکربندی است که با آن آشنا شدیم، منتها همنام اسمبلی مورد نظر می‌باشد؛ مثل dotnettips.config برای dotnettips.dll.
<configuration>
     <runtime>
        <assemblyBinding xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1">
           <dependentAssembly>
                <assemblyIdentity name="SomeClassLibrary"  publicKeyToken="32ab4ba45e0a69a1" culture="neutral"/>
                <bindingRedirect   oldVersion="1.0.0.0" newVersion="2.0.0.0" />
                <codeBase version="2.0.0.0"  href="http://www.Wintellect.com/SomeClassLibrary.dll"/>
             </dependentAssembly>
        </assemblyBinding>
     </runtime>
  </configuration>
در واقع این فایل، تنها یک تعیین سیاست برای این اسمبلی است و تنها از همین المان‌هایی که در بالا می‌بینید، می‌شود استفاده کرد و المان‌هایی غیر از آن‌ها مثل Probing یا publisher policy در اینجا قابل استفاده نیست. خطوط بالا به CLR میگویند، هر موقع به نسخه‌ی یک این اسمبلی ارجاعی را داشتی، از نسخه‌ی 2 آن استفاده کن. برای ساخت فایل بالا می‌توانید از طریق دستور زیر نیز اقدام کنید:
AL.exe /out:Policy.1.0.SomeClassLibrary.dll
          /version:1.0.0.0          
/keyfile:MyCompany.snk         
/linkresource:SomeClassLibrary.config
تشریح دستور بالا به شکل زیر است:

سوئییچ out باعث ساخت فایل PE با نام مشخص شده می‌باشد که تنها شامل یک manifest می‌شود و شامل 5 بخش می‌شود:
  بخش اول شامل عبارت policy است تا بگویید که این اسمبلی شامل یک فایل اطلاعاتی درباره سیاست‌های تعیین شده است.  بخش دوم و سوم مربوط به ورژن اسمبلی است که به ترتیب major و minor آن مشخص می‌شوند و این سیاست‌ها فقط روی این نسخه‌ها اتفاق می‌افتد. ادامه شماره نسخه‌ها چون revision number و ... اهمیتی ندارد و فقط همان دو مقدار اول شرط اصلی هستند. بخش چهارم هم شامل نام اسمبلی مربوطه می‌شود و بخش پنجم هم پسوند اسمبلی است.
سوئیچ version تنها مشخص کننده ورژن فایل پیکربندی است و هیچ ارتباطی با ورژن خود اسمبلی ندارد. این ورژن به این دلیل است که مثلا امروز ناشر دوست دارد که CLR به جای اسمبلی 1.0.0، نسخه‌ی 2.0.0 آن مورد استفاده قرار بگیرد. ولی در آینده تصمیم می‌گیرد از نسخه‌ی 1.0.0 به نسخه‌ی 2.5.0 هدایت شود و در اینجاست که بالاترین نسخه‌ی فایل پیکربندی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سوئیچ KeyFile بدیهی است که فایل سیاست‌های یک اسمبلی با نام قوی نیز باید با جفت کلید عمومی و خصوصی که برای خود اسمبلی مورد نظر استفاده می‌کنید، امضاء شود و بدین ترتیب CLR این اطمینان را کسب کند که واقعا این فایل پیکربندی متعلق به آن است.

سوئیچ linkresource هم میگوید که فایل پیکربندی قرار است جدای از اسمبلی باشد و ناشر باید این فایل را به همراه نسخه‌ی جدید اسمبلی ارسال و توزیع کند. شما نمی‌توانید با استفاده از سوئیچ EmbedResource فایل پیکربندی را داخل اسمبلی قرار دهید؛ چون CLR انتظار دارد این فایل جدا باشد. (در مورد این سوئیچ‌ها در قسمت شانزدهم توضیح داده‌ایم)

در صورتی که اسمبلی جدید ناشر، باگ‌های بیشتری به همراه داشته باشد، به طوریکه ادمین میخواهد فعلا این فایل سیاست‌های تعیین شده جدید را موقتا لغو کند، می‌تواند تگ زیر را در فایل پیکربندی اصلی به کار ببرد:
<publisherPolicy apply="no"/>
نحوه‌ی استفاده از این تگ را در قسمت قبلی دیده بودیم.

پایان فصل سوم و بخش اول
مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
مطالب
Gulp #1
Gulp  ابزاری ست که شما را در انجام دادن کار‌های مختلف توسعه‌ی وب، در سمت Front-end کمک می‌کند و اغلب برای کارهایی هم‌چون موارد ذیل بکار می‌رود:
  • راه اندازی یک وب سرور
  • بارگذاری مجدد مرورگر به صورت خودکار بعد از ذخیره‌ی هر فایل
  • تبدیل پیش پردازنده‌های CSS مانند LESS, SASS به CSS
  • بهینه سازی فایل‌های asset شامل CSS,JS و همچنین عکسها
و در طی این سری آموزشی، همه‌ی آنها را پوشش خواهیم داد.

البته این‌ها تنها چیزهایی نیستند که گالپ می‌تواند آنها را انجام دهد. اگر علاقمند باشید، می‌توانید یک سازنده‌ی سایت ایستا را با گالپ درست کنید! گالپ واقعا قدرتمند است و در این سری آموزش‌ها قرار است با آن آشنا شویم و از آن استفاده کنیم.
قبل از اینکه کار با گالپ را شروع کنیم، به این می‌پردازیم که چرا باید گالپ را از میان ابزار‌های مشابه انتخاب کرد.

چرا گالپ ؟

ابزار‌های مشابه گالپ، تحت عنوان نام "build tools" یا ابزار‌های ساخت شناخته می‌شوند. دو مورد از معروف‌ترین آنها Gulp و Grunt هستند. اما در سویی دیگر، ابزاری به نام Boroccoli داریم که تمرکزش را بر روی کامپایل فایل‌های asset گذاشته است. تفاوت اصلی بین آنها، چگونگی پیکربندی workflow تان با آن است.



Gulp در مقایسه با گرانت، پیکربندی مختصر و آسان‌تری دارد و سریعتر نیز اجرا می‌شود. اگر می‌خواهید بیشتر در مورد تفاوت Grunt و Gulp بدانید مراجعه کنید به ++ و + .

نصب گالپ

برای نصب گالپ باید NodeJS را بر روی سیستم خود نصب داشته باشید. برای اینکار به سایت  ند جی اس مراجعه کنید و آن را دانلود کرده و نصب کنید. پس از این‌کار حالا در خط فرمان سیستم عامل خود، دستور زیر را برای نصب گالپ وارد کنید :
sudo npm install -g gulp
npm install دستوری است که با استفاده از Node Package Manager یا npm یک پکیج گالپ را از مخزن‌های Node دانلود و بر روی سیستم شما نصب می‌کند. توجه کنید که فقط کاربران مک و لینوکس می‌توانند از sudo استفاده کنند. برای ویندوز باید خط فرمان خود را به صورت Run As Admin باز کنید؛ در غیر این صورت ممکن است در هنگام نصب، با خطا مواجه شوید.
g- یک دستور پرچم است که باعث نصب گالپ به صورت global بر روی سیستم شما می‌شود تا در کل سیستم شما، دستور گالپ در دسترس باشد و نه منحصرا در مسیر نصب کنونی.
بسته به سرعت اینترنت شما، زمانی طول خواهد کشید و در نهایت برای اینکه مطمئن شوید که گالپ بر روی سیستم شما نصب شده‌است، دستور زیر را در خط فرمان وارد کنید:
gulp -v
اگر خروجی مشابه زیر را مشاهده کردید، نصب گالپ با موفقیت انجام شده‌است:
 CLI version 3.9.0
Local version 3.9.0
در قسمت بعدی به ساخت یک پروژه با گالپ خواهیم پرداخت و درک مفاهیم گفته شده در این جلسه را که شاید برایتان گنگ باشد، به صورت عملی کار خواهیم کرد.
نظرات اشتراک‌ها
کوئری تایپ‌ها در EF Core
استفاده از این قابلیت در جهت استفاده از ویوها، جوین و اجرای SP‌ها و در کل هر خروجی از کوئری‌های خام Sql سودمند است. در نسخه سوم این قابلیت به نام Keyless Entity  تغییر نام یافته است.
نظرات اشتراک‌ها
خداحافظی با اندروید تا سه سال دیگر
از زمانی که اندروید اومده شرکت‌های زیادی سیستم عامل‌های موبایل مختلفی عرضه کردن اما هیچ کدام نتوانستن جایگزین اندروید بشوند.
نظرات اشتراک‌ها
نحوه بازیابی دستی session در فایرفاکس
من کلا سیستم ذخیره سازی سشن فایرفاکس رو از کار انداختم. همین چند روز قبل بود که باز هم حملات ذکر شده در مطلب یاد شده ایمیل‌هاش از افراد مختلفی برای من رسید (مشکل من حل شده). ولی تعداد زیادی مجددا آلوده شده بودند.
اشتراک‌ها
سایتی مناسب برای دور کاری

این سایت همانند یک دفتر کار البته به صورت مجازی است که میتوانید گروه‌های مختلف و بخش‌های مختلفی در آن ایجاد کرده و هر فرد را در قسمت مربوطه قرار دهید

سایتی مناسب برای دور کاری
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیستم
در قسمت قبلی با نحوه انتشار برنامه‌ها آشنا شدیم. در این قسمت نحوه پیکربندی یا تغییر پیکربندی برنامه را مشخص می‌کنیم.
کاربر یا مدیر سیستم بهتر از هر کسی می‌تواند جنبه‌های‌های مختلف اجرای برنامه را مشخص کند. به عنوان نمونه ممکن است مدیر سیستم بخواهد فایل‌های یک برنامه را سمت هارد دیسک سیستم کاربر انتقال دهد یا اطلاعات مانیفست یک اسمبلی را رونویسی کند و مباحث نسخه بندی که در آینده در مورد آن صحبت می‌کنیم.
با ارائه یک فایل پیکربندی در شاخه برنامه می‌توان به مدیر سسیتم  اجازه داد تا کنترل بیشتر بر روی برنامه داشته باشد. ناشر برنامه می‌تواند این فایل را همراه دیگر فایل‌های برنامه پکیج کند تا در شاخه برنامه نصب شود تا بعدا مدیر یا کاربر سیستم بتوانند آن را تغییر و ویرایش کنند. CLR هم محتوای این فایل را تفسیر کرده و قوانین بارگیری اسمبلی‌ها و ... را تغییر می‌دهد. این فایل پیکربندی می‌تواند به صورت XML هم ارائه شود. مزیت قرار دادن یک فایل جداگانه نسبت به رجیستری این مزیت را دارد که هم قابل جابجایی و پشتیبانی گیری است و هم اینکه تغییر آن ساده‌تر است.
البته در آینده بیشتر در مورد این فایل صحبت می‌کنیم ولی در حال حاضر بهتر است اندکی طعم آن را بچشیم. فرض را بر این می‌گذاریم که ناشر می‌خواهد فایل‌های اسمبلی MultiFileLibrary را در دایرکتوری جداگانه‌ای قرار دهد و چیزی شبیه به ساختار زیر را در نظر دارد:
AppDir directory (contains the application’s assembly files)
Program.exe
Program.exe.config (discussed below)


AuxFiles subdirectory (contains MultiFileLibrary’s assembly files)
MultiFileLibrary.dll
FUT.netmodule
RUT.netmodule

حال با تنظیم بالا به دلیل اینکه CLR انتظار دارد این اسمبلی را در دایرکتوری برنامه بیابد و با این جابجایی قادر به انجام این کار نیست، استثنای زیر را صادر می‌کند:
System.IO.FileNotFoundException
برای حل این مشکل، ناشر یک فایل XML را ایجاد کرده و در مسیر دایرکتوری برنامه قرار می‌دهد. این فایل باید همنام اسمبلی اصلی برنامه با پسوند config. باشد. به عنوان مثال، نام فایل می‌شود: Program.exe.config و فایل پیکربندی هم چیزی شبیه فایل زیر می‌شود:
<configuration>
<runtime>
<assemblyBinding xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1">
<probing privatePath="AuxFiles" />
</assemblyBinding>
</runtime>
</configuration>
حالا هر موقع CLR در جست و جوی یک اسمبلی باشد که نتواند آن را در دایرکتوری مربوطه بیابد مسیر Auxfiles را هم بررسی خواهد کرد. با قرار دادن کارکتر « , » هم می‌توان برای خصوصیت PrivatePath، دایرکتوری‌های زیادتری را معرفی کرد. البته مسیردهی این خصوصیت باید به طور نسبی باشد نه مطلق یا اینکه یک مسیر نسبی خارج از دایرکتوری برنامه. ایده اصلی اینکار این است که برنامه کنترل بیشتری روی دایرکتوری خود و دایرکتوری‌های زیرمجموعه داشته باشد نه خارج از آن.

نحوه عملکرد اسکن CLR برای بارگزاری اسمبلی ها
موقعی که CLR قصد بارگزاری اسمبلی‌های خنثی را دارد، شاخه‌های زیر را به طور خودکار اسکن خواهد نمود ( مسیرهای FirstPrivatePath و SecondPrivatePath توسط فایل پیکربندی مشخص شده است)
AppDir\AsmName.dll
AppDir\AsmName\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
...

این نکته ضروری است که اگر اسمبلی شما در یک دایرکتوری همنام خودش (در مثال ما MultiFileLibrary) قرار بگیرد، نیازی نیست این مسیر را در فایل پیکربندی ذکر کنید؛ زیرا CLR در صورت نیافتن دایرکتوری با این نام را اسکن خواهد نمود. بعد از آن اگر به هر نحوی CLR نتواند اسمبلی را در هیچ کدام از دایرکتوری‌های گفته شده بیابد، با همان قوانین گفته شده اینبار به دنبال فایلی با پسوند exe خواهد بود و اگر باز هم جست و جوی آن نتیجه‌ای را در بر نداشته باشد، استثنای زیر را صادر می‌کند:
 FileNotFoundException
برای اسمبلی‌های ماهواره‌ای همان قوانین بالا دنبال می‌شود؛ با این تفاوت که انتظار می‌رود اسمبلی داخل یک زیر دایرکتوری با تگ‌های RFC1766 مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال اگر اسمبلی با فرهنگ و منطقه En-US مشخص شده باشد، دایرکتوری‌های زیر اسکن خواهند شد:
C:\AppDir\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe

نحوه اسکن کردن CLR میتواند به ما بگوید که عمل اسکن می‌تواند گاهی اوقات با زمان زیادی روبرو شود (به خصوص که قابلیت اسکن روی شبکه را هم دارد). برای محدود کردن ناحیه یا نواحی اسکن می‌توانید یک یا چند المان culture را در فایل پیکربندی مشخص کنید. همچنین مایکروسافت ابزاری به نام FUSLogVw.exe را ارائه داده است که می‌تواند نواحی اسکن را در حین اجرای برنامه به ما گزارش دهد.

نام و محل فایل پیکربندی بسته به نوع برنامه می‌تواند متغیر باشد:
برای فایل‌های اجرایی EXE فایل پیکربندی باید در شاخه فایل اجرایی باشد و باید نام فایل پیکربندی همانند فایل exe بوده و یک پسوند config. را به آن اضافه کرد.

برای برنامه‌های وب فرم، فایل web.config موجود است که در ریشه شاخه مجازی وب اپلیکیشن قرار میگیرد و هر زیر دایرکتوری هم می‌تواند یک web.config جداگانه داشته باشد که میتواند از web.config ریشه هم تنظمیاتش را ارث بری کند. برای نمونه آدرس زیر را در نظر بگیرد:
https://www.dntips.ir/newsarchive

یک فایل کانفیگ در ریشه قرار می‌گیرد و یکی هم در زیر شاخه newsArchive  می‌تواند قرار بگیرد.

فصل دوم «نحوه ساخت و توزیع اسمبلی ها» از بخش اول «اصول اولیه CLR» پایان یافت. فصل بعدی در مورد اسمبلی‌های اشتراکی است که بعد از آماده شدن این فصل، قسمت‌های بعدی در دسترس عزیزان قرار خواهد گرفت.