مطالب
آموزش LINQ بخش پنجم
در ادامه سری آموزشی LINQ، موارد دیگری از عبارت‌های پرس و جو را بررسی می‌کنیم:
 • عبارت group
 • عبارت orderby
 • کلمات کلیدی ascending و descending
 • کلمه کلیدی by


بررسی عبارت group و کلمه‌ی کلیدی by

عبارت group یک توالی یک بعدی (flat sequence) یا ساده را از ورودی دریافت و یک توالی گروه بندی شده را تولید می‌کند.
مثال: در بخش دوم این سری آموزشی، کلاسی به نام Ingredient تعریف کردیم که مواد غذایی و کالری آنها را نگهداری می‌کرد. در این مثال قصد داریم مواد غذایی دریافت شده از توالی ورودی را بر اساس کالری آنها، به گروه‌هایی تقسیم کنیم، بطوریکه مواد غذایی با کالری‌های یکسان در یک گروه قرار بگیرند:
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient{Name = "Sugar", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Lard", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Butter", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Egg", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Milk", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Flour", Calories=50},
   new Ingredient{Name = "Oats", Calories=50}
};

IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient>> query =
from i in ingredients
group i by i.Calories;

foreach (IGrouping<int, Ingredient> group in query)
{
   Console.WriteLine($"Ingredients with {group.Key} calories");
   foreach (Ingredient ingredient in group)
   {
      Console.WriteLine($"- { ingredient.Name}");
   }
}
در این مثال، از نوع جنریکی به نام IGrouping استفاده شده‌است که اولین پارامتر آن کلید گروه است (در این مثال کالری مواد غذایی) و دومین پارامتر آن، نوع لیست را مشخص می‌کند که در اینجا کلاس Ingredient است. اعضای لیست تولید شده، کالری یکسانی دارند. دلیل استفاده‌ی از نوع‌ها بصورت صریح و آشکار (Explicit) خوانایی بیشتر برای تشخیص خروجی‌های تولید شده‌ی در کد‌ها می‌باشد. ولی راه بهتر، جایگزین کردن کد <<IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient با کلمه‌ی کلیدی var  می‌باشد.
خروجی مثال بالا:
 Ingredients with 500 calories
- Sugar
- Lard
- Butter
Ingredients with 100 calories
- Egg
- Milk
Ingredients with 50 calories
- Flour
- Oats

برای آشنایی بیشتر با اینترفیس IGrouping اینجا را مطالعه کنید.


عبارت orderby و کلمات کلیدی ascending  و descending 

عبارت orderby برای تولید یک توالی مرتب شده‌ی بصورت صعودی (ascending)  و یا نزولی (descending) مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال: توالی مثال قبل را در نظر بگیرد:
IOrderedEnumerable<Ingredient> sortedByNameQuery =
from i in ingredients
orderby i.Name
select i;

foreach (var ingredient in sortedByNameQuery)
{
   Console.WriteLine(ingredient.Name);
}
خروجی مثال بالا:
Butter
Egg
Flour
Lard
Milk
Oats
Sugar
علملیات مرتب سازی بصورت پیش فرض بصورت صعودی می‌باشد (Ascending). برای تغییر این حالت می‌توانید از کلمه‌ی کلیدی descending استفاده کنید:
IOrderedEnumerable<Ingredient> sortedByNameQuery =
from i in ingredients
orderby i.Name descending
select i;
با اجرای مجدد برنامه، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد:
 Sugar
Oats
Milk
Lard
Flour
Egg
Butter
عبارت orderby  را می‌توان با عبارت groupby ترکیب کرد و نتیجه‌ی حاصل از مثال اول این مطلب را بصورت مرتب شده بر اساس کالری مواد غذایی مشاهده کرد.
مثال:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient{Name = "Sugar", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Lard", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Butter", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Egg", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Milk", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Flour", Calories=50},
   new Ingredient{Name = "Oats", Calories=50}
};

IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient>> query =
from i in ingredients
group i by i.Calories
into calorieGroup
orderby calorieGroup.Key
select calorieGroup;

foreach (IGrouping<int, Ingredient> group in query)
{
   Console.WriteLine($"Ingredients with {group.Key} calories");
   foreach (Ingredient ingredient in group)
   {
     Console.WriteLine($"- { ingredient.Name}");
   }
}
خروجی مثال بالا :
 Ingredients with 50 calories
- Flour
- Oats
Ingredients with 100 calories
- Egg
- Milk
Ingredients with 500 calories
- Sugar
- Lard
- Butter
همانطور که مشاهده می‌کنید بر عکس حالت قبلی که خروجی گروه‌ها بصورت نزولی بود، اینجا خروجی بر اساس کالری غذا و بصورت صعودی، نمایش داده شده است.


در این سری آموزشی با دو روش نوشتن پرس و جو، در LINQ آشنا شدیم:
 1- Fluent Style (استفاده از متدهای الحاقی برای انجام عملیات‌های مختلف بر روی توالی)
 2- Expression Style (استفاده از کلمات کلیدی (key word) برای انجام عملیات‌های مختلف بر روی توالی)

 هر یک از روش‌های فوق مزایایی دارند که با توجه به شرایطی که با آن روبرو هستیم از آنها استفاده می‌کنیم:
 • تعداد عملگر‌ها : در صورتی که پرس و جو نیاز به یک عملگر بر روی توالی داشته باشد می‌توان از روش اول استفاده کرد. به این خاطر که نسبت به روش دوم تعداد دستورات کمتری مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مثال :
 var q1 = ingredients.Where(x => x.Calories > 100);
var q2 = from i in ingredients
 where i.Calories >
100 select i;
در مثال فوق نتیجه‌ی اجرای دو پرس و جو، موادی است که کالری آنها بیشتر از 100 می‌باشد. همانطور که مشاهده می‌کنید روش اول مختصرتر از روش دوم است. این مورد در زمانی است که تنها یک عملیات بر روی توالی اجرا شود.
 • پرس و جویی که قرار است نوشته شود، از نظر عملیات بر روی توالی ساده باشد: در این حالت روش استفاده شده تفاوتی نمی‌کند و بستگی به روش برگزیده و مورد علاقه‌ی برنامه نویس و یا تیم برنامه نویسی دارد. مثلا زمانیکه تنها عملگر‌های Where  و orderby بخواهند اجرا شود.
 • پرس و جوهایی که با متغیر‌های range مختلفی رو برو هستند: در این حالت استفاده از عبارت‌های پرس و جو راحت از روش عملگر‌های پرس و جو می‌باشد.

لیستی از عملگرهای جستجو که در روش عبارت‌های جستجو معادل آنها مهیا شده است :
 • GroupBy
 • GroupJoin
 • Join
 • OrderBy
 • OrderByDescending
 • Select
 • SelectMany
 • ThenBy
 • ThenByDescending
 • Where

در بسیاری از پرس و جو‌ها می‌توانیم هر دو روش را با هم ترکیب کنیم که نمونه‌ای از آن، در جلسه‌ی چهارم در زمان استفاده‌ی از متد DefaultIfEmpty استفاده شد. درمثال زیر استفاده از عملگر count، با استفاده از روش اول، به همراه عبارت پرس و جوی تولید شده‌ی با روش دوم، نمایش داده شده است:
 int mixedQuery =
(from i in ingredients
where i.Calories > 100
select i).Count();
مطالب
الگوی مشاهده‌گر Observer Pattern
الگوی مشاهده‌گر یکی از محبوبترین و معروفترین الگوهای برنامه نویسی است که پیاده سازی آن در بسیاری از زبان‌ها رواج یافته است. برای نمونه پیاده سازی این الگو را می‌توانید در بسیاری از کتابخانه‌ها (به خصوص GUI) مانند این مطالب (+ + + ) مشاهده کنید. برای اینکه بتوانیم این الگو را خودمان برای اشیاء برنامه خودمان پیاده کنیم، بهتر است که بیشتر با خود این الگو آشنا شویم. برای شروع بهتر است که با یک مثال به تعریف این الگو بپردازیم. مثال زیر نقل قولی از یکی از مطالب این سایت است که به خوبی کارکرد این الگو را برای شما نشان میدهد.

یک لامپ و سوئیچ برق را درنظر بگیرید. زمانیکه لامپ مشاهده می‌کند سوئیچ برق در حالت روشن قرار گرفته‌است، روشن خواهد شد و برعکس. در اینجا به سوئیچ، subject و به لامپ، observer گفته می‌شود. هر زمان که حالت سوئیچ تغییر می‌کند، از طریق یک callback، وضعیت خود را به observer اعلام خواهد کرد. علت استفاده از callbackها، ارائه راه‌حل‌های عمومی است تا بتواند با انواع و اقسام اشیاء کار کند. به این ترتیب هر بار که شیء observer از نوع متفاوتی تعریف می‌شود (مثلا بجای لامپ یک خودرو قرار گیرد)، نیازی نخواهد بود تا subject را تغییر داد.

عموما به شیءایی که قرار است وضعیت را مشاهده یا رصد کند، Observer گفته می‌شود و به شیءایی که قرار است وضعیت آن رصد شود Observable یا Subject گفته می‌شود.
 بد نیست بدانید این الگو یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های معماری لایه بندی MVC نیز می‌باشد.
 همچنین این نکته حائز اهمیت است که این الگو ممکن است باعث نشتی حافظه هم شود و به این مشکل Lapsed Listener Problem می‌گویند. یعنی یک listener وجود دارد که تاریخ آن منقضی شده، ولی هنوز در حافظه جا خوش کرده‌است. این مشکل برای زبان‌های شیءگرایی که با سیستمی مشابه GC پیاده سازی می‌شوند، رخ میدهد. برای جلوگیری از این حالت، برنامه نویس باید  این مشکل را با رجیستر کردن‌ها و عدم رجیستر یک شنوده، در مواقع لزوم حل کند. در غیر این صورت این شنونده بی جهت، یک ارتباط را زنده نگه داشته و حافظه‌ی منبع را به هدر میدهد.

مثال: ما یک کلید داریم که سه کلاس  RedLED،GreenLED و BlueLED قرار است آن را مشاهده و وضعیت کلید را رصد کنند.
برای پیاده سازی این الگو، ابتدا یک کلاس انتزاعی را با نام Observer که دارای متدی به نام Update است، ایجاد می‌کنیم. متغیر از نوع کلاس Observable را بعدا ایجاد می‌کنیم:
public abstract class Observer
    {
        protected Observable Observable;
        public abstract void Update();
    }
سپس یک کلاس پدر را به نام Observable می‌سازیم تا آن را به شیء سوئیچ نسبت دهیم:
 public  class Observable
    {
        private readonly List<Observer> _observers = new List<Observer>();

        public void Attach(Observer observer)
        {
            _observers.Add(observer);
        }
        public void Dettach(Observer observer)
        {
            _observers.Remove(observer);
        }

        public void NotifyAllObservers()
        {
            foreach (var observer in _observers)
            {
                observer.Update();
            }
        }
    }
در کلاس بالا یک لیست از نوع Observer‌ها داریم که در آن، کلید با تغییر وضعیت خود، لیست رصد کنندگانش را مطلع می‌سازد و دیگر چراغ‌های LED نیازی نیست تا مرتب وضعیت کلید را چک کنند. متدهای attach و Detach در واقع همان رجیستر‌ها هستند که باید مدیریت خوبی روی آن‌ها داشته باشید تا نشتی حافظه پیش نیاید. در نهایت متد NotifyAllObservers هم متدی است که با مرور لیست رصدکنندگانش، رویداد Update آن‌ها را صدا میزند تا تغییر وضعیت کلید به آن‌ها گزارش داده شود.

حال کلاس Switch را با ارث بری از کلاس Observable می‌نویسیم:
 public  class Switch:Observable
    {
        private bool _state;

        public bool ChangeState
        {
            set
            {
                _state = value;
                NotifyAllObservers();
            }
            get { return _state; }
        }
    }
در کلاس بالا هرجایی که وضعیت کلید تغییر می‌یابد، متد NotifyAllObservers صدا زده میشود.
برای هر سه چراغ، رنگی هم داریم:
   public class RedLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Red LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public class GreenLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Green LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }

  public  class BlueLED:Observer
    {
        private bool _on = false;
        public override void Update()
        {
            _on = !_on;
            Console.WriteLine($"Blue LED is {((_on) ? "On" : "Off")}");
        }
    }
سپس در Main اینگونه می‌نویسیم:
var greenLed=new GreenLED();
            var redLed=new RedLED();
            var blueLed=new BlueLED();

            var switchKey=new Switch();
            switchKey.Attach(greenLed);
            switchKey.Attach(redLed);
            switchKey.Attach(blueLed);

            switchKey.ChangeState = true;
            switchKey.ChangeState = false;
به طور خلاصه هر سه چراغ به شیء کلید attach شده و با هر بار عوض شدن وضعیت کلید، متدهای Update هر سه چراغ صدا زده خواهند شد. نتیجه‌ی کد بالا به شکل زیر در کنسول نمایش می‌یابد:
Green LED is On
Red LED is On
Blue LED is On
Green LED is Off
Red LED is Off
Blue LED is Off
نظرات مطالب
روش یکی کردن پروژه‌های React و ASP.NET Core
با فرض نصب ماژول URL-rewrite، مسیریابی فایل‌های ایستای React را به صورت زیر هم می‌توان در فایل web.config برنامه‌ی وب تنظیم کرد تا درخواست مسیرهای سمت کلاینت آن‌ها به سمت سرور ارسال نشود:
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
  <system.webServer>
     <rewrite>
         <rules>
            <rule name="React Routes" stopProcessing="true">
              <match url=".*" />
              <conditions logicalGrouping="MatchAll">
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsFile" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsDirectory" negate="true" />
              </conditions>
              <action type="Rewrite" url="/index.html" />
            </rule>
         </rules>
     </rewrite>
  </system.webServer>
</configuration>
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت هفتم - کار با سرویس‌های متفاوتی با یک امضاء
فرض کنید قرارداد IService را تدارک دیده‌اید و بر اساس آن سرویس‌های A و B را به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه‌های NET Core. تزریق کرده‌اید (برای مثال در برنامه دو DbContext را تعریف کرده‌اید و یک اینترفیس IUnitOfWork را دارید). اکنون اگر از این سیستم، یک پیاده سازی IService را درخواست کنید، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در حالت معمول آن، آخرین سرویسی را که ثبت کرده‌اید، یعنی وهله‌ای از سرویس B را بازگشت خواهد داد. در ادامه قصد داریم با این قابلیت امکان ثبت چندین سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس، بیشتر آشنا شویم.


ثبت پیاده سازی‌های متعدد یک اینترفیس در سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.

داشتن چندین پیاده سازی از یک اینترفیس، شاید یکی از اهداف اصلی وجود آن‌ها باشد. برای نمونه قرار داد ارسال پیامی را در برنامه، مانند IMessageService به صورت زیر طراحی و سپس بر اساس آن، دو پیاده سازی ارسال پیام‌ها را از طریق ایمیل و SMS، اضافه می‌کنیم:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IMessageService
    {
        void Send(string message);
    }

    public class EmailService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            // ...
        }
    }

    public class SmsService : IMessageService
    {
        public void Send(string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی آن‌ها به سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core.، به نحو متداول زیر عمل خواهیم کرد و هر دوی این پیاده سازی‌ها را بر اساس اینترفیس آن‌ها معرفی می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IMessageService, EmailService>();
            services.AddTransient<IMessageService, SmsService>();
        }
در این حالت اگر این سرویس‌ها را به صورت زیر به یک کنترلر تزریق کنیم، انتظار دریافت کدام سرویس‌ها را خواهید داشت؟
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IMessageService _emailService;
        private readonly IMessageService _smsService;

        public MessagesController(IMessageService emailService, IMessageService smsService)
        {
            _emailService = emailService;
            _smsService = smsService;
        }
    }
}
در این حالت اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامترهای تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهند بود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، هر دو پارامتر، با وهله‌ای از آخرین سرویس معرفی شده‌ی از نوع IMessageService مقدار دهی شده‌اند؛ یعنی SmsService در اینجا. در ادامه روش‌های مختلفی را برای رفع این مشکل بررسی می‌کنیم.


روش اول: سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. از سازنده‌های IEnumerable پشتیبانی می‌کند

برای مدیریت دریافت سرویس‌هایی که از یک اینترفیس مشتق شده‌اند، خود NET Core. بدون نیاز به تنظیمات اضافه‌تری، روش تزریق IEnumerableها را در سازنده‌های کلاس‌ها پشتیبانی می‌کند:
using System.Collections.Generic;
using CoreIocServices;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly IEnumerable<IMessageService> _messageServices;

        public MessagesController(IEnumerable<IMessageService> messageServices)
        {
            _messageServices = messageServices;
        }
در اینجا نیز اگر بر روی سازنده‌ی این کنترلر یک break-point را قرار دهیم، پارامتر تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس به صورت زیر خواهد بود:


به این ترتیب لیست وهله‌های تمام سرویس‌هایی از نوع IMessageService در اختیار ما قرار گرفته‌است و برای اهدافی مانند پیاده سازی الگوهایی در رده‌ی chain of responsibility و یا الگوی استراتژی، مفید است. در این حالت اگر نیاز به سرویس از نوع خاصی وجود داشت، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
var emailService = _messageServices.OfType<EmailService>().First();
و یا اگر از روش Service Locator استفاده می‌کنید، serviceProvider به همراه متد ویژه‌ی GetServices که لیست تمام سرویس‌هایی از نوعی خاص را بر می‌گرداند نیز هست:
var messageServices = serviceProvider.GetServices<IMessageService>();


روش دوم: دریافت شرطی وهله‌های مورد نیاز با «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container»

روش «دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container» را در قسمت قبل بررسی کردیم. یکی دیگر از مثال‌هایی را که در این مورد می‌توان ارائه داد، شرطی کردن بازگشت وهله‌ها است که برای سناریوی مطلب جاری بسیار مفید است:
الف) برای شرطی کردن بازگشت وهله‌ها، بهتر است این شرط را بجای رشته‌ها و یا اعدادی خاص، بر اساس یک enum مشخص انجام دهیم:
namespace CoreIocServices
{
    public enum MessageServiceType
    {
        EmailService,
        SmsService
    }
در اینجا یک enum جدید را تعریف کرده‌ایم تا مقایسه‌ها را در زمان بازگشت سرویسی خاص، بر اساس اعضای مشخص آن انجام دهیم.

ب) سپس هر دو سرویس مشتق شده‌ی از یک اینترفیس را به صورت معمولی ثبت می‌کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
اینکار سبب خواهد شد تا بتوانیم در حین بررسی شرط‌های رسیده، برای مثال دستور ()<serviceProvider.GetService<EmailService را صادر کنیم.

ج) اکنون می‌توان مرحله‌ی شرطی کردن بازگشت این وهله‌ها را به صورت زیر، با دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء، پیاده سازی کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<EmailService>();
            services.AddTransient<SmsService>();
            services.AddTransient<Func<MessageServiceType, IMessageService>>(serviceProvider => key =>
            {
                switch (key)
                {
                    case MessageServiceType.EmailService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<EmailService>();
                    case MessageServiceType.SmsService:
                        return serviceProvider.GetRequiredService<SmsService>();
                    default:
                        throw new NotImplementedException($"Service of type {key} is not implemented.");
                }
            });
در اینجا پارامتر ارسالی به متد AddTransient را از نوع <Func<MessageServiceType, IMessageService انتخاب کرده‌ایم. این مورد نیز دقیقا مانند «مثال 2: وهله سازی در صورت نیاز وابستگی‌های یک سرویس به کمک Lazy loading» قسمت قبل عمل می‌کند. یعنی تا زمانیکه این Func، در قسمتی از کدهای برنامه فراخوانی نشود، سرویسی را نیز بازگشت نخواهد داد.

د) مرحله‌ی آخر کار، روش استفاده‌ی از این امضایء ویژه‌ی Lazy load شده‌است:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class MessagesController : Controller
    {
        private readonly Func<MessageServiceType, IMessageService> _messageServiceResolver;

        public MessagesController(Func<MessageServiceType, IMessageService> messageServiceResolver)
        {
            _messageServiceResolver = messageServiceResolver;
        }
دقیقا همان امضای Func ای را که در متد AddTransient معرفی تنظیمات تزریق وابستگی‌ها تعریف کردیم، به سازنده‌ی یک کنترلر تزریق می‌کنیم. تا اینجای کار هنوز هیچکدام از سرویس‌های از نوع IMessageService وهله سازی نشده‌اند (روش دیگر پیاده سازی وهله سازی با تاخیر و در صورت نیاز). اکنون برای وهله سازی آن‌ها باید به صورت زیر عمل کرد:
public IActionResult Index()
{
   var emailService = _messageServiceResolver(MessageServiceType.EmailService);
   //use emailService ...
   return View();
}

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-07.zip
مطالب
پیش پردازنده ها Preprocessors
احتمالا شما با پیش پردازنده ها کم و بیش آشنایی دارید؛ برای آشنایی با پیش پردازنده‌های موجود در سی شارپ می‌توانید به این آدرس بروید.
البته این پیش پردازنده‌ها به قدرتمندی سایر پیش پردازنده هایی که در زبان‌های دیگر مانند سی یا سی پلاس پلاس دیده‌اید نیستند. مثلا نمی‌توانند مقدار دیگری جز مقدارهای بولین دریافت کنند، یا از حافظه‌ی مصرفی استفاده کنند. همچنین باید به یاد داشته باشید که حتما باید قبل از شروع کد، از پیش پردازنده‌های استفاده کنید.

برای تعریف یک سمبل symbol می‌توانید از پیش پردازنده‌ی define# استفاده و برای حذف آن هم از undef# استفاده کنید. رسم هست که سمبل‌ها با حروف بزرگ تعریف شوند.
عبارات #if,#else,#elif,#endif هم عبارات شرطی هستند که می‌توان برای چک کردن یک سمبل از آن‌ها استفاده کرد:
#define DEBUG
...
#if DEBUG
    Console.WriteLine("You have defined DEBUG symbol");
#endif
نتیجه آن را می‌توانید در تصویر زیر مشاهده کنید:

بدیهی است که همین سمبل DEBUG را undef کنید متن بالا نمایش داده نخواهد شد.
بهتر است به پیش پردازنده‌های دیگر هم نگاهی بیندازیم:
#if STANDARD
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD symbol");
#elif PROFESSIONAL
    Console.WriteLine("You have defined PROFESSIONAL symbol");
#elif ULTIMATE
    Console.WriteLine("You have defined ULTIMATE symbol");
#endif
حتی می‌توانید از عملگرهای شرطی چون && یا || یا == یا != و... هم استفاده کنید. تکه کد زیر، از این عملگرها بهره جسته است:
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

پیش پردازنده‌های #warning و #error
در پیش پردازنده #warning می‌توانید یک پیام هشدار یا اخطار را به پنجره‌ی warning ارسال کنید؛ ولی برنامه کماکان به اجرای خود ادامه می‌دهد. اما با #error برنامه هم پیام خطا را در پنجره مربوطه نمایش می‌دهد و هم باعث halt شدن برنامه می‌شود.
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

در کد بالا #warning را با #error جابجا می‌کنیم:


#region و #endregion
از این دو عبارت در بین کدها استفاده می‌کنیم. برای بلوک بندی کد‌ها می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. برای مثال دسته بندی کدهای نوشته شده مثل جدا کردن property‌ها یا رویدادها یا متدها و ...، با محصور شدن تکه کدهای بین این دو، یک علامت + یا - برای انجام عمل expand و collapsed ایجاد می‌شود.


#line
برای تغییر نام فایل و شماره خطوط در هنگام دیباگ (نمایش خطا و هشدارها در پنجره‌ی نمایش خطاها) به کار می‌رود.
مثلا به تکه کد زیر دقت کنید و همچنین به تصویر بعد از آن، بدون نوشتن #line  دقت کنید:
namespace CSPreProcessorDirectivesDemo
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            inta a = 100;
            Console.ReadLine();
        }
    }
}

خطای ما در خط 14 فایل program.cs رخ داده است. در تکه کد زیر پیش پردازنده #line را اضافه کردیم:
#line 400 "MyFile.cs"
inta a = 100;

همانطور که می‌بینید آدرس تکه کد یا خط بعد از آن تغییر پیدا کرد و از آنجا به بعد از 400 به بعد شمرده می‌شود.
طبق منابع نوشته شده این پیش پردازنده موقعی بیشتر سودمند هست که تکه کد، توسط ابزارهای خارجی یا سیستمی ویرایش شده باشد.
در صورتیکه از #line default استفاده کنید، از آن نقطه به بعد، نام فایل و شماره خطاها به صورت عادی اعلام می‌شوند و #line قبلی در نظر گرفته نمی‌شود تا شاید اگر دوباره به #line جدیدی برخورد کند.
#line hidden هم تکه کدهای مربوطه را از دید دیباگر مخفی می‌کند مثل موقعیکه برنامه نویس، کد به کد یا خط به خط برنامه را دیباگ می‌کند ولی از اینجا به بعد از روی  این خطوط رد می‌شود تا به یک #line دیگر برسد. منظور از رد شدن، عدم اجرای خطوط نیست؛ بلکه دیباگ خط به خط می‌باشد.

#progma
این پیش پردازنده از دو بخش نام دستور و آگومان‌ها تشکیل شده است:
#pragma pragma-name pragma-arguments
دات نت از دو نام دستور warning و checksum پشتیبانی می‌کند؛ آرگومان‌هایی که با دستور warning می‌پذیرد:
#pragma warning disable
#pragma warning restore
با آرگومان disabled تمامی هشدارهای خطوط بعد از آن نادیده گرفته شده و اعلام نمی‌شوند و از restore برای بازگشت از حالت disabled به کار می‌رود. همچنین برای غیر فعال کردن هشدار برای خط یا خطوط خاص هم میتوانید به صورت زیر بنویسید:
#pragma warning disable 414
#pragma warning disable 414, 3021

#checksum
#pragma checksum "filename" "{guid}" "checksum bytes"
از این یکی برای ذحیره هشدارها و خطاها در program database یا PDB استفاده می‌شود (برای مواقعیکه پروژه شما قرار است به یک com یا dll تبدیل شود؛ کاربردی زیادی دارد). آرگومان اول نام فایل که بعدا برای مانیتور کردن به راحتی بین کلاس‌ها تشخیص داده شود و دومی که GUID است و همین GUID را باید برای فایل مشخص کنید.
// Guid for the interface IMyInterface.
[Guid("F9168C5E-CEB2-4faa-B6BF-329BF39FA1E4")]
interface IMyInterface
{
    void MyMethod();
}

// Guid for the coclass MyTestClass.
[Guid("936DA01F-9ABD-4d9d-80C7-02AF85C822A8")]
public class MyTestClass : IMyInterface
{
    public void MyMethod() {}
}
و checksum _bytes که باید به صورت هگزادسیمال در حالت رشته‌ای نوشته شود و باید بیانگر یک عدد زوج باشد؛ در صورتیکه یک عدد فرد را مشخص کنید، کمپایلر پیش پردازنده شما را در نظر نمی‌گیرد. نهایتا به صورت زیر نوشته می‌شود:
class TestClass
{
    static int Main()
    {
        #pragma checksum "file.cs" "{3673e4ca-6098-4ec1-890f-8fceb2a794a2}" "{012345678AB}" // New checksum
    }
}

منابع :
مطالب
بررسی دستور Truncate Table و Delete

قبل از اینکه این موضوع را بررسی کنیم باید با دستور Truncate و Delete آشنا شویم.

بررسی دستور Delete :
همانگونه که می‌دانیم از این دستور برای حذف رکوردها استفاده می‌کنند. با اجرای دستور Delete به راحتی می‌توانید تعدادی از رکوردهای یک جدول را حذف کنید. ساده‌ترین شکل استفاده از دستور Delete به صورت زیر می‌باشد.

DELETE FROM table_name
WHERE some_column=some_value
برای مثال در صورتیکه بخواهیم مشتریانی را حذف کنیم که کشور (Country) آنها USA است باید از دستور زیر استفاده کنیم.
DELETE FROM Customers
WHERE Country=’USA’
GO
با اجرای این دستور هر رکوردی که در شرط مربوطه صدق کند حذف خواهد شد. (خوب این رو که همه می‌دانند)

اما نکته مهمی که دستور Delete دارد این است کار این دستور به شکل Transactional می‌باشد. یعنی یا کلیه رکوردهایی که Country آنها USA است حذف می‌شود و یا هیچکدام از آنها. پس اگر شما 200000 رکورد داشته باشید که در این شرط صدق کند اگر وسط کار Delete (البته اگر عملیات حذف طولانی باشد) منصرف شوید می‌توانید با Cancel کردن این دستور عملیات Rollback Transaction  را به خودکار توسط SQL Server داشته باشید. در صورتیکه عملیات Cancel را انجام دهید SQL Server از Log File برای بازگرداندن مقادیر حذف شده استفاده خواهد کرد.

اما نکته دیگری که دستور Delete دارد این است که این دستور Log کلیه رکوردهایی را که قرار است حذف کند در Log File می‌نویسد. این Log شامل اصل رکورد، تاریخ و زمان حذف، نام کاربر و... می‌باشد. شاید الان متوجه شوید که دستور Delete چرا در برخی از مواقع که قرار است حجم زیادی از اطلاعات را حذف نماید به کٌندی این کار را انجام می‌دهد. (چون باید Log رکوردهای حذف شده در Log File نوشته شود.)

بررسی دستور Truncate Table: 
Truncate در لغت به معنی بریدن و کوتاه کردن می‌باشد. با استفاده دستور Truncate Table می‌توانید محتوای کلیه رکوردهای موجود در یک جدول را در کسری از ثانیه حذف کنید.
نکته مهمی که باید درباره دستور Truncate Table بدانید این است که تاثیر استفاده از این دستور بر روی کلیه رکوردها بوده و به هیچ عنوان نمی‌توان برای این دستور شرط (Where Clause) اعمال نمود.

 

شکل کلی استفاده از این دستور به صورت زیر می‌باشد.

TRUNCATE TABLE  table_name
GO
برای مثال اگر بخواهیم کلیه رکوردهای موجود در جدول Customers را حذف نمایید کافی است با استفاده از این دستور اینکار را انجام دهید
TRUNCATE TABLE Customers
GO
با اجرای این دستور در کسری از ثانیه کلیه رکوردهای جدول Customers حذف خواهد شد. (بهتر است از این دستور زمانی استفاده کنید که بخواهید ساختار جدول شما باقی بماند)

اما  در مورد دستور Truncate Table و  Delete باید به نکات زیر توجه کنید.
 1- دستور Truncate Table فاقد قسمت شرط (Where Clause) می‌باشد در صورتیکه دستور Delete دارای قسمت شرط (Where Clause) است
2- دستور Truncate Table در Log File آدرس Page و مقدار فضای آزاد شده (کمترین میزان Log) را می‌نویسد  اما در صورتیکه دستور Delete در Log هر رکوردی را که
قرار است حذف شود را در Log File ثبت می‌نماید.
3- دستور Truncate Table باعث می‌شود که Pageهای متعلق به جدول deallocate شوند. deallocate شدن Pageها این معنی را می‌دهد که رکوردهای موجود در جدول واقعاً حذف نشوند بلکه Extentهای مربوط به آن Pageها علامت Empty خورده تا دفعات بعد مورد استفاده قرار گیرند اما دستور Delete به طور فیزیکی محتوای Pageها  مربوط به جدول را خالی می‌کند.
نکته : پس از Truncate شدن رکوردها امکان بازگشت آنها وجود ندارد.
4- در صورتیکه جدول شما دارای ایندکس باشد. دستور Truncate Table آزاد کردن فضای مربوط به ایندکس را در یک مرحله انجام می‌دهد(مطابق بند 3) همچنین Log مربوط به این حذف به شکل حداقل (مطابق بند 2) در Log File ثبت می‌شود. اما دستور Delete هر رکوردی را که از ایندکس حذف می‌کند در Log File ثبت می‌کند.
5-  Trigger مربوط به دستور Delete به هیچ عنوان هنگام اجرای دستور Truncate Table فعال نمی‌شود. در صورتیکه با اجرای دستور Delete تریگر آن فعال خواهد شد.
6- در صورتیکه جدول شما دارایRelation)  Reference)  باشد امکان استفاده از دستور Truncate Table وجود ندارد. لازم به ذکر است حتی اگر Reference را غیر فعال کنید
باز هم امکان استفاده از دستور Truncate Table وجود نخواهد داشت و تلاش برای اجرای دستور Truncate Table باعث نمایش خطای زیر خواهد شد. 



در صورتیکه در دستور Delete امکان حذف رکوردها به ازای جداولی که دارای Relation هستند وجود دارد. فقط باید به این نکته توجه کنید که ترتیب حذف رکوردها از جداول Master و Detail را رعایت کنید.
 
7- دستور Truncate Table مقدار Identity را Reset کرده و آن را به Seed (هسته/مقدار اولیه) بر می‌گرداند. در صورتیکه دستور Delete تاثیری بر روی مقدار Identity ندارد
8- دستور Truncate Table تنها توسط کاربرانی قابل اجرا است که نقش DB_Owner و یا SysAdmin را داشته باشند در صورتیکه دستور Delete توسط هر کاربری که مجوز Delete بر روی جدول را  داشته باشد قابل اجرا می‌باشد.
9- پس از اجرای دستور Truncate Table تعداد رکوردهای حذف شده نمایش داده نمی‌شود. در صورتیکه هنگام اجرای دستور Delete تعداد رکوردهای حذف شده نمایش داده می‌شود.
 


مطالب
Web.config File Transformation #2
در مطلب قبلی Web.config File Transformation #1 با مفهوم انتقال وب کانفیگ و برخی از روش‌های آن آشنا شدید در ادامه به موارد دیگری خواهم پرداخت.

قواعد انتقال وب کانفیگ
در کل دو ویژگی اصلی در انتقال وب کانفیگ وجود دارد که یک xdt:Transform و دیگری xdt:Locator می باشد. این دو در واقع چگونگی تغییر فایل انتقالی در زمان deploy آن را تعیین می‌کنند. این ویژگی‌ها از نوع xml می‌باشد که در فضای نام XML-Document-Transform تعریف شده و با پسوند xdt شروع می‌شود.

قاعده ویژگی Locator
این ویژگی برای جستجو در فایل وب کانفیگ استفاده می‌شود
Condition:
عبارت condition برای تعیین شرط قاعده Locator استفاده می‌شود
Locator="Condition(XPath expression)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add name="AWLT" connectionString="newstring"
       providerName="newprovider"
       xdt:Transform="Replace" 
       xdt:Locator="Condition(@name='oldname'
         or @providerName='oldprovider')" />
  </connectionStrings>
</configuration>
مثال بالا نشان می‌دهد که چگونه دنبال connectionstring ی بگردیم که نام آن oldname یا نام ارائه دهنده آن oldprovider باشد.
Match:
برای انتخاب عنصر یا عناصری که مقدار آن برابر ویژگی یا ویژگی‌های تعیین شده باشد. در صورتی که چندین ویژگی یافت شود، فقط عناصری که همه ویژگی‌های تعیین شده آن‌ها برابر باشد انتخاب می‌شود. نام ویژگی‌ها را می‌بایست با کما از هم جدا نمود.
Locator="Match(comma-delimited list of one or more attribute names)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add name="AWLT" connectionString="newstring"
       providerName="newprovider"
       xdt:Transform="Replace" 
       xdt:Locator="Match(name)" />
  </connectionStrings>
</configuration>
مثال فوق دنبال عناصری که ویژگی نام آنها برابر AWLT باشد می‌گردد.
XPath:
عبارتی از مسیر‌های عناصر xml را جستجو می‌کند.
Locator="XPath(XPath expression)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add name="AWLT" connectionString="newstring"
       providerName="newprovider"
       xdt:Transform="Replace" 
       xdt:Locator="XPath(configuration/connectionStrings[@name='AWLT'
         or @providerName='System.Data.SqlClient'])" />
  </connectionStrings>
</configuration>
در این مثال همانند مثال Condition همان عناصر را با استفاده از XPath جستجو می‌نماید.
قاعده ویژگی Transform 
  این ویژگی نحوه انتقال عنصر در فایل وب کانفیگ را مشخص می‌سازد.
Replace:
عناصر تعیین شده با عناصر انتقالی جایگزین می‌شود
Transform="Replace"
Insert:
عنصر انتقالی به عنوان فرزند عنصر تعیین شده اضافه می‌گردد.
Transform="Insert"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add name="AWLT" connectionString="newstring"
       providerName="newprovider"
       xdt:Transform="Insert" />
  </connectionStrings>
</configuration>
connectionstring انتقالی را به لیست رشته‌های اتصال فایل انتقالی اضافه می‌نماید.
InsertBefore:
عنصر انتقالی را قبل از مسیر تعیین شده با XPath قرار می‌دهد.
Transform="InsertBefore(XPath expression)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <authorization>
    <allow roles="Admins"
      xdt:Transform="InsertBefore(/configuration/system.web/authorization/deny[@users='*'])" />
  </authorization>
</configuration>
عنصر انتقالی که همان allow می‌باشد که قبل از عنصر مسیر configuration/system.web/authorization/deny برای همه کاربر است قرار می‌دهد.
InsertAfter:
عنصر تعیین شده را بعد از مسیر تعیین شده با XPath قرار می‌دهد.
Transform="InsertAfter(XPath expression)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <authorization>
    <deny users="UserName"
      xdt:Transform="InsertAfter
        (/configuration/system.web/authorization/allow[@roles='Admins'])" />
  </authorization>
</configuration>
Remove:
عنصر تعیین شده را از فایل انتفالی حذف می‌نماید. اگر چندین عنصر یافت شود اولین عنصر حذف خواهد شد.
Transform="Remove"
مثال
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add xdt:Transform="Remove" />
  </connectionStrings>
</configuration>

همه عناصر add عنصر connectionstring را انتخاب و اولین add را حذف می‌نماید.
RemoveAll:
عنصر یا عناصر تعیین شده را از فایل انتقالی حذف می‌نماید.
Transform="RemoveAll"

 مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <connectionStrings>
    <add xdt:Transform="RemoveAll" />
  </connectionStrings>
</configuration>
همه عناصر add را از فایل انتقالی حذف می‌نماید.
RemoveAttribute:
ویژگی تعیین شده را از عناصر انتخاب شده حذف می‌نماید.
Transform="RemoveAttributes(comma-delimited list of one or more attribute names)"
مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <compilation 
    xdt:Transform="RemoveAttributes(debug,batch)">
  </compilation>
</configuration>

ویژگی debug و batch را از عنصر compilation وب کانفیگ انتقالی حذف می‌نماید.
SetAttribute:
ویژگی تعیین شده را با مقادیر انتقالی مقدار دهی می‌کند.
Transform="SetAttributes(comma-delimited list of one or more attribute names)"

مثال:
<configuration xmlns:xdt="...">
  <compilation 
    batch="false"
    xdt:Transform="SetAttributes(batch)">
  </compilation>
</configuration>

ویژگی batch وب کانفیگ انتقالی را با مقدار false مقدار دهی می‌کند.

ادامه دارد...

مطالب
Pipeها در Angular 2 – قسمت سوم – Pipeهای Pure و Impure
 در قسمت قبل بیان شد که Angular برای اعمال Pipe بر روی Template expressions باید تمامی رخدادهای برنامه را تحت نظر قرار داده و با مشاهده‌ی هر تغییری بر روی عبارت ورودی Pipe، فراخوانی Pipe را آغاز کند. از جمله این رخدادها می‌توان به رخدادهای mouse move، timer tick، server response و فشرده شدن کلیدهای ماوس و یا کیبورد اشاره کرد. واضح است که بررسی تغییرات عبارت در این همه رخداد می‌تواند مخرب باشد و بر روی کارآئی (Performance) تاثیر منفی خواهد گذاشت. اما Angular برای حل این مشکل و همچنین هنگام مشاهده سریع تغییرات هنگام استفاده از Pipeها، الگوریتم‌های سریع و ساده‌ای در نظر گرفته است که آن‌ها را در این بخش مورد برسی قرار خواهیم داد.


Pipeهای Pure و Impure

Pipeها کلا در دو دسته‌ی Pure و Impure قرار می‌گیرند. هنگام ساخت Pipe سفارشی در صورتیکه نوع Pipe مشخص نشود، به صورت پیش فرض از نوع Pure خواهد بود. برای تعریف Pipeهایی از نوع Impure کافی است در متادیتای Pipe@، پرچم Pure را به مقدار false تنظیم کنید.
@Pipe({ name: 'impurePipe', pure: false })
تفاوت این Pipeها در زمان فراخوانی دوباره آنها است.


Pure Pipe

این نوع Pipeها تنها زمانی فراخوانی مجدد می‌شوند که یک تغییر محض (Pure Change) بر روی عبارت ورودی آنها رخ دهد. هر نوع تغییری بر روی عبارات ورودی از جنس string ، number ، Boolean ، Symbol و عبارات اولیه، یا هرنوع تغییری در ارجاع یک شیء مانند  Date ، Array ، Function و Object نیز تغییر محض محسوب می‌شود. به عنوان مثال هیچکدام از تغییرات زیر یک تغییر محض محسوب نمی‌شوند:
numbers.push(10);
obj.name = ‘javad’;
زیرا با اضافه شدن عنصری به یک آرایه یا تغییر خصوصیتی از یک شیء، باعث تغییری در ارجاع آنها نمی‌شود و همانطور که اشاره شد، در عبارات از نوع آرایه و Object، فقط تغییر در ارجاع آن‌ها یک تغییر محض محسوب می‌شود.
حالا می‌توان به این نتیجه رسید که اضافه شدن مقداری به آرایه یا به‌روزرسانی یک property از object، باعث فراخوانی مجدد Pure Pipe نخواهد نشد. شاید این نوع از Pipeها محدود کننده باشند، اما بسیار سریع هستند (برسی تغییر در ارجاع یک شیء بسیار سریعتر از بررسی کامل یک شیء، صورت می‌گیرد).


Impure Pipe

این نوع Pipeها در اغلب رخدادهای کامپوننت از جمله فشره شدن کلید یا حرکت ماوس و رخدادهای دیگر فراخوانی مجدد می‌شوند. با در نظر گرفتن این نگرانی، هنگام پیاده سازی این نوع Pipeها باید مراقب بود؛ زیرا این نوع Pipeها با اجرای طولانی خود می‌توانند رابط کاربری شما را نابود کنند. برای درک کامل تفاوت این دو نوع از Pipeها مثالی را دنبال می‌کنیم.

مثال: قصد داریم Pipe سفارشی را پیاده سازی کنیم تا آرایه‌ای از اعداد را دریافت و فقط اعداد زوج را فیلتر کرده و نمایش دهد.
برای این منظور یک فایل جدید را با نام even-numbers.pipe.ts با محتویات زیر ایجاد می‌کنیم: 
import { Pipe, PipeTransform } from '@angular/core';

@Pipe({
  name: 'evenNumbers'
})
export class EvenNumbersPipe implements PipeTransform {
  transform(numbers: Array<number>): Array<number> {
    var x=numbers.filter(r => r % 2 == 0);
    return x;
  }
}
همانطور که مشخص است این Pipe در متد transform، آرایه‌ای از اعداد را دریافت کرده و فقط اعداد زوج را بازگشت می‌دهد. حالا باید Pipe تعریف شده خود را در AppModule در قسمت declares تعریف کنیم.
// . . .
import { EvenNumbersPipe } from './pipes/even-numbers.pipe'
@NgModule({
  declarations: [
    . . .
    EvenNumbersPipe
  ],
 . . .
})
export class AppModule { }

سپس در کامپوننت مورد نظر خود متغیری را به نام numbers از نوع آرایه، با مقدار اولیه‌ی اعداد از یک تا ده، تعریف می‌کنیم:
numbers: Array<number> = [1,2,3,4,5,6,7,8,9,10];
برای نمایش این اعداد در رابط کاربری تگ‌های زیر را به قالب کامپوننت خود اضافه می‌کنیم:
<h1>All numbers</h1>
<span *ngFor="let number of numbers">
  {{number}}
</span>
همچنین با استفاده از تگ‌های زیر یک input برای اضافه کردن مقدار جدید به آرایه درنظر می‌گیریم:
<p>
  <input type="text" #number />
  <input type="button" (click)="numbers.push(number.value)" value="Add number"/>
</p>

تگ‌های زیر را نیز برای اعمال Pipe نمایش اعداد زوج، به قالب کامپوننت اضافه می‌کنیم:
<h1>even numbers</h1>
<span *ngFor="let number of numbers | evenNumbers">
  {{number}}
</span>
بعد از اجرای برنامه، یک عدد جدید زوج را به آرایه اضافه کنید. متوجه خواهید شد با اینکه لیست اعداد در قسمت All numbers به‌روز می‌شوند، ولی Pipe، متوجه تغییری بر روی آرایه نشده‌است و همچنان اعداد قبلی را نمایش می‌دهد. دلیل این امر همانطور که قبلا نیز اشاره شد، بخاطر Pure بودن Pipe و عدم فراخوانی مجدد این نوع Pipe‌ها در زمان اضافه شدن مقداری به آرایه یا تغییری در خصوصیت یک شیء است.

برای حل این مشکل، هنگام اضافه شدن عدد به آرایه، اگر ارجاع آرایه را تغییر دهیم، Pure Pipe متوجه تغییرات خواهد شد و لیست اعداد را به‌روز رسانی می‌کند (تغییر در ارجاع یک شیء، از نوع تغییرات محض است):
<p>
  <input type="text" #number />
  <input type="button" (click)="numbers = numbers.concat(number.value)" value="Add number"/>
</p>
با تغییر نحوه اضافه شدن عنصر به آرایه به شکل بالا خواهیم دید که با افزودن اعداد جدید، لیست اعداد زوج نیز در لحظه اعمال خواهند شد. این راه‌حل همیشه کارآمد نخواهد بود. همیشه تشخیص محل اضافه شدن عنصر به آرایه در برنامه کار ساده‌ای نیست تا در آنجا ارجاع آرایه را نیز تغییر دهیم. راه‌حل، استفاده از Impure Pipe است. کافی است متادیتای Pipe@ را هنگام تعریف به شکل زیر تغییر دهید:
@Pipe({
  name: 'evenNumbers',
  pure: false
})
export class EvenNumbersPipe implements PipeTransform {
   //…
}

کسانیکه با Angular 1.x آشنایی دارند، شاید اکنون متوجه این شده‌اند که چرا در Angular به مشابه Angular 1.x دیگر خبری ازfilter و orderBy نیست. با توجه به اینکه این دو فیلتر فقط با عبارات از نوع object سروکار داشتند، پیاده‌سازی آنها فقط با Impure Pipeها امکان پذیر بود و با توجه به اینکه Impure Pipeها در هر بار چرخه تغییرات کامپوننت اجرا خواهند شد، باعث کندی در صفحات خواهند شد. 
مطالب
ASP.NET MVC #11

بررسی نکات تکمیلی Model binder در ASP.NET MVC

یک برنامه خالی جدید ASP.NET MVC را شروع کنید و سپس مدل زیر را به پوشه Models آن اضافه نمائید:

using System;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

از این مدل چند مقصود ذیل دنبال می‌شوند:
استفاده از Id به عنوان primary key برای edit و update رکوردها. استفاده از DateTime برای اینکه اگر کاربری اطلاعات بی ربطی را وارد کرد چگونه باید این مشکل را در حالت model binding خودکار تشخیص داد و استفاده از IsAdmin برای یادآوری یک نکته امنیتی بسیار مهم که اگر حین model binding خودکار به آن توجه نشود، سایت را با مشکلات حاد امنیتی مواجه خواهد کرد. سیستم پیشرفته است. می‌تواند به صورت خودکار ورودی‌های کاربر را تبدیل به یک شیء حاضر و آماده کند ... اما باید حین استفاده از این قابلیت دلپذیر به یک سری نکات امنیتی هم دقت داشت تا سایت ما به نحو دلپذیری هک نشود!

در ادامه یک کنترلر جدید به نام UserController را به پوشه کنترلرهای پروژه اضافه نمائید. همچنین نام کنترلر پیش فرض تعریف شده در قسمت مسیریابی فایل Global.asax.cs را هم به User تغییر دهید تا در هربار اجرای برنامه در VS.NET، نیازی به تایپ آدرس‌های مرتبط با UserController نداشته باشیم.
یک منبع داده تشکیل شده در حافظه را هم برای نمایش لیستی از کاربران، به نحو زیر به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class Users
{
public IList<User> CreateInMemoryDataSource()
{
return new[]
{
new User { Id = 1, Name = "User1", Password = "123", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 2, Name = "User2", Password = "456", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 3, Name = "User3", Password = "789", IsAdmin = true, AddDate = DateTime.Now }
};
}
}
}

در اینجا فعلا هدف آشنایی با زیر ساخت‌های ASP.NET MVC است و درک صحیح نحوه کارکرد آن. مهم نیست از EF استفاده می‌کنید یا NH یا حتی ADO.NET کلاسیک و یا از Micro ORMهایی که پس از ارائه دات نت 4 مرسوم شده‌اند. تهیه یک ToList یا Insert و Update با این فریم ورک‌ها خارج از بحث جاری هستند.

سورس کامل کنترلر User به شرح زیر است:

using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication7.Models;

namespace MvcApplication7.Controllers
{
public class UserController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
var usersList = new Users().CreateInMemoryDataSource();
return View(usersList); // Shows the Index view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Details(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Details view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var user = new User { AddDate = DateTime.Now };
return View(user); // Shows the Create view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Add record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Create view again.
}

[HttpGet]
public ActionResult Edit(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Edit view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Edit(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}

[HttpPost]
public ActionResult Delete(int id)
{
// todo: Delete record
return RedirectToAction("Index");
}
}
}

توضیحات:

ایجاد خودکار فرم‌های ورود اطلاعات

در قسمت قبل برای توضیح دادن نحوه ایجاد فرم‌ها در ASP.NET MVC و همچنین نحوه نگاشت اطلاعات آن‌ها به اکشن متدهای کنترلرها، فرم‌های مورد نظر را دستی ایجاد کردیم.
اما باید درنظر داشت که برای ایجاد Viewها می‌توان از ابزار توکار خود VS.NET نیز استفاده کرد و سپس اطلاعات و فرم‌های تولیدی را سفارشی نمود. این سریع‌ترین راه ممکن است زمانیکه مدل مورد استفاده کاملا مشخص است و می‌خواهیم Strongly typed views را ایجاد کنیم.
برای نمونه بر روی متد Index کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا گزینه‌ی create a strongly typed view را انتخاب کرده و سپس از لیست مدل‌ها، User را انتخاب نمائید. Scaffold template را هم بر روی حالت List قرار دهید.
برای متد Details هم به همین نحو عمل نمائید.
برای ایجاد View متناظر با متد Create در حالت HttpGet، تمام مراحل یکی است. فقط Scaffold template انتخابی را بر روی Create قرار دهید تا فرم ورود اطلاعات، به صورت خودکار تولید شود.
متد Create در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد. چون صرفا قرار است اطلاعاتی را از سرور دریافت و ثبت کند.
برای ایجاد View متناظر با متد Edit در حالت HttpGet، باز هم مراحل مانند قبل است با این تفاوت که Scaffold template انتخابی را بر روی گزینه Edit قرار دهید تا فرم ویرایش اطلاعات کاربر به صورت خودکار به پروژه اضافه شود.
متد Edit در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد و کارش تنها دریافت اطلاعات از سرور و به روز رسانی بانک اطلاعاتی است.
به همین ترتیب متد Delete نیز، نیازی به View خاصی ندارد. در اینجا بر اساس primary key دریافتی، می‌توان یک کاربر را یافته و حذف کرد.



سفارشی سازی Viewهای خودکار تولیدی

با کمک امکانات Scaffolding نامبرده شده، حجم قابل توجهی کد را در اندک زمانی می‌توان تولید کرد. بدیهی است حتما نیاز به سفارشی سازی کدهای تولیدی وجود خواهد داشت. مثلا شاید نیازی نباشد فیلد پسود کاربر، در حین نمایش لیست کاربران، نمایش داده شود. می‌شود کلا این ستون را حذف کرد و از این نوع مسایل.
یک مورد دیگر را هم در Viewهای تولیدی حتما نیاز است که ویرایش کنیم. آن هم مرتبط است به لینک حذف اطلاعات یک کاربر در صفحه Index.cshtml:

@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id }

در قسمت قبل هم عنوان شد که اعمال حذف باید بر اساس HttpPost محدود شوند تا بتوان میزان امنیت برنامه را بهبود داد. متد Delete هم در کنترلر فوق تنها به حالت HttpPost محدود شده است. بنابراین ActionLink پیش فرض را حذف کرده و بجای آن فرم و دکمه زیر را قرار می‌دهیم تا اطلاعات به سرور Post شوند:

@using (Html.BeginForm(actionName: "Delete", controllerName: "User", routeValues: new { id = item.Id }))
{
<input type="submit" value="Delete"
onclick="return confirm ('Do you want to delete this record?');" />
}

در اینجا نحوه ایجاد یک فرم، که id رکورد متناظر را به سرور ارسال می‌کند، مشاهده می‌کنید.



علت وجود دو متد، به ازای هر Edit یا Create

به ازای هر کدام از متدهای Edit و Create دو متد HttpGet و HttpPost را ایجاد کرده‌ایم. کار متدهای HttpGet نمایش View‌های متناظر به کاربر هستند. بنابراین وجود آن‌ها ضروری است. در این حالت چون از دو Verb متفاوت استفاده شده، می‌توان متدهای هم نامی را بدون مشکل استفاده کرد. به هر کدام از افعال Get و Post و امثال آن، یک Http Verb گفته می‌شود.



بررسی معتبر بودن اطلاعات دریافتی

کلاس پایه Controller که کنترلرهای برنامه از آن مشتق می‌شوند، شامل یک سری خواص و متدهای توکار نیز هست. برای مثال توسط خاصیت this.ModelState.IsValid می‌توان بررسی کرد که آیا Model دریافتی معتبر است یا خیر. برای بررسی این مورد، یک breakpoint را بر روی سطر this.ModelState.IsValid در متد Create قرار دهید. سپس به صفحه ایجاد کاربر جدید مراجعه کرده و مثلا بجای تاریخ روز، abcd را وارد کنید. سپس فرم را به سرور ارسال نمائید. در این حالت مقدار خاصیت this.ModelState.IsValid مساوی false می‌باشد که حتما باید به آن پیش از ثبت اطلاعات دقت داشت.



شبیه سازی عملکرد ViewState در ASP.NET MVC

در متدهای Create و Edit در حالت Post، اگر اطلاعات Model معتبر نباشند، مجددا شیء User دریافتی، به View بازگشت داده می‌شود. چرا؟
صفحات وب، زمانیکه به سرور ارسال می‌شوند، تمام اطلاعات کنترل‌های خود را از دست خواهد داد (صفحه پاک می‌شود، چون مجددا یک صفحه خالی از سرور دریافت خواهد شد). برای رفع این مشکل در ASP.NET Web forms، از مفهومی به نام ViewState کمک می‌گیرند. کار ViewState ذخیره موقت اطلاعات فرم جاری است برای استفاده مجدد پس از Postback. به این معنا که پس از ارسال فرم به سرور، اگر کاربری در textbox اول مقدار abc را وارد کرده بود، پس از نمایش مجدد فرم، مقدار abc را در همان textbox مشاهده خواهد کرد (شبیه سازی برنامه‌های دسکتاپ در محیط وب). بدیهی است وجود ViewState برای ذخیره سازی این نوع اطلاعات، حجم صفحه را بالا می‌برد (بسته به پیچیدگی صفحه ممکن است به چند صد کیلوبایت هم برسد).
در ASP.NET MVC بجای استفاده از ترفندی به نام ViewState، مجددا اطلاعات همان مدل متناظر با View را بازگشت می‌دهند. در این حالت پس از ارسال صفحه به سرور و نمایش مجدد صفحه ورود اطلاعات، تمام کنترل‌ها با همان مقادیر قبلی وارد شده توسط کاربر قابل مشاهده خواهند بود (مدل مشخص است، View ما هم از نوع strongly typed می‌باشد. در این حالت فریم ورک می‌داند که اطلاعات را چگونه به کنترل‌های قرار گرفته در صفحه نگاشت کند).
در مثال فوق، اگر اطلاعات وارد شده صحیح باشند، کاربر به صفحه Index هدایت خواهد شد. در غیراینصورت مجددا همان View جاری با همان اطلاعات model قبلی که کاربر تکمیل کرده است به او برای تصحیح، نمایش داده می‌شود. این مساله هم جهت بالا بردن سهولت کاربری برنامه بسیار مهم است. تصور کنید که یک فرم خالی با پیغام «تاریخ وارد شده معتبر نیست» مجدا به کاربر نمایش داده شود و از او درخواست کنیم که تمام اطلاعات دیگر را نیز از صفر وارد کند چون اطلاعات صفحه پس از ارسال به سرور پاک شده‌اند؛ که ... اصلا قابل قبول نیست و فوق‌العاده برنامه را غیرحرفه‌ای نمایش می‌دهد.



خطاهای نمایش داده شده به کاربر

به صورت پیش فرض خطایی که به کاربر نمایش داده می‌شود، استثنایی است که توسط فریم ورک صادر شده است. برای مثال نتوانسته است abcd را به یک تاریخ معتبر تبدیل کند. می‌توان توسط this.ModelState.AddModelError خطایی را نیز در اینجا اضافه کرد و پیغام بهتری را به کاربر نمایش داد. یا توسط یک سری data annotations هم کار اعتبار سنجی را سفارشی کرد که بحث آن به صورت جداگانه در یک قسمت مستقل بررسی خواهد شد.
ولی به صورت خلاصه اگر به فرم‌های تولید شده توسط VS.NET دقت کنید، در ابتدای هر فرم داریم:

@Html.ValidationSummary(true)

در اینجا خطاهای عمومی در سطح مدل نمایش داده می‌شوند. برای اضافه کردن این نوع خطاها، در متد AddModelError، مقدار key را خالی وارد کنید:

ModelState.AddModelError(string.Empty, "There is something wrong with model.");

همچنین در این فرم‌ها داریم:
@Html.EditorFor(model => model.AddDate)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.AddDate)

EditorFor سعی می‌کند اندکی هوش به خرج دهد. یعنی اگر خاصیت دریافتی مثلا از نوع bool بود، خودش یک checkbox را در صفحه نمایش می‌دهد. همچنین بر اساس متادیتا یک خاصیت نیز می‌تواند تصمیم گیری را انجام دهد. این متادیتا منظور attributes و data annotations ایی است که به خواص یک مدل اعمال می‌شود. مثلا اگر ویژگی HiddenInput را به یک خاصیت اعمال کنیم، به شکل یک فیلد مخفی در صفحه ظاهر خواهد شد.
یا متد Html.DisplayFor، اطلاعات را به صورت فقط خواندنی نمایش می‌دهد. اصطلاحا به این نوع متدها، Templated Helpers هم گفته می‌شود. بحث بیشتر درباره‌ای این موارد به قسمتی مجزا و مستقل موکول می‌گردد. برای نمونه کل فرم ادیت برنامه را حذف کنید و بجای آن بنویسید Html.EditorForModel و سپس برنامه را اجرا کنید. یک فرم کامل خودکار ویرایش اطلاعات را مشاهده خواهید کرد (و البته نکات سفارشی سازی آن به یک قسمت کامل نیاز دارند).
در اینجا متد ValidationMessageFor کار نمایش خطاهای اعتبارسنجی مرتبط با یک خاصیت مشخص را انجام می‌دهد. بنابراین اگر قصد ارائه خطایی سفارشی و مخصوص یک فیلد مشخص را داشتید، در متد AddModelError، مقدار پارامتر اول یا همان key را مساوی نام خاصیت مورد نظر قرار دهید.


مقابله با مشکل امنیتی Mass Assignment در حین کار با Model binders

استفاده از Model binders بسیار لذت بخش است. یک شیء را به عنوان پارامتر اکشن متد خود معرفی می‌کنیم. فریم ورک هم در ادامه سعی می‌کند تا اطلاعات فرم را به خواص این شیء نگاشت کند. بدیهی است این روش نسبت به روش ASP.NET Web forms که باید به ازای تک تک کنترل‌های موجود در صفحه یکبار کار دریافت اطلاعات و مقدار دهی خواص یک شیء را انجام داد، بسیار ساده‌تر و سریعتر است.
اما اگر همین سیستم پیشرفته جدید ناآگاهانه مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند منشاء حملات ناگواری شود که به نام «Mass Assignment» شهرت یافته‌اند.
همان صفحه ویرایش اطلاعات را درنظر بگیرید. چک باکس IsAdmin قرار است در قسمت مدیریتی برنامه تنظیم شود. اگر کاربری نیاز داشته باشد اطلاعات خودش را ویرایش کند، مثلا پسوردش را تغییر دهد، با یک صفحه ساده کلمه عبور قبلی را وارد کنید و دوبار کلمه عبور جدید را نیز وارد نمائید، مواجه خواهد شد. خوب ... اگر همین کاربر صفحه را جعل کند و فیلد چک باکس IsAdmin را به صفحه اضافه کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بله ... مشکل هم همینجا است. در اینصورت کاربر عادی می‌تواند دسترسی خودش را تا سطح ادمین بالا ببرد، چون model binder اطلاعات IsAdmin را از کاربر دریافت کرده و به صورت خودکار به model ارائه شده، نگاشت کرده است.
برای مقابله با این نوع حملات چندین روش وجود دارند:
الف) ایجاد لیست سفید
به کمک ویژگی Bind می‌توان لیستی از خواص را جهت به روز رسانی به model binder معرفی کرد. مابقی ندید گرفته خواهند شد:

public ActionResult Edit([Bind(Include = "Name, Password")] User user)

در اینجا تنها خواص Name و Password توسط model binder به خواص شیء User نگاشت می‌شوند.
به علاوه همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، متد edit را به شکل زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد. در اینجا متدهای توکار UpdateModel و TryUpdateModel نیز لیست سفید خواص مورد نظر را می‌پذیرند (اعمال دستی model binding):

[HttpPost]
public ActionResult Edit()
{
var user = new User();
if(TryUpdateModel(user, includeProperties: new[] { "Name", "Password" }))
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}


ب) ایجاد لیست سیاه
به همین ترتیب می‌توان تنها خواصی را معرفی کرد که باید صرفنظر شوند:
public ActionResult Edit([Bind(Exclude = "IsAdmin")] User user)

در اینجا از خاصیت IsAdmin صرف نظر گردیده و از مقدار ارسالی آن توسط کاربر استفاده نخواهد شد.
و یا می‌توان پارامتر excludeProperties متد TryUpdateModel را نیز مقدار دهی کرد.

لازم به ذکر است که ویژگی Bind را به کل یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Models
{
[Bind(Exclude = "IsAdmin")]
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

این مورد اثر سراسری داشته و قابل بازنویسی نیست. به عبارتی حتی اگر در متدی خاصیت IsAdmin را مجددا الحاق کنیم، تاثیری نخواهد داشت.
یا می‌توان از ویژگی ReadOnly هم استفاده کرد:
using System;
using System.ComponentModel;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }

[ReadOnly(true)]
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

در این حالت هم خاصیت IsAdmin هیچگاه توسط model binder به روز و مقدار دهی نخواهد شد.

ج) استفاده از ViewModels
این راه حلی است که بیشتر مورد توجه معماران نرم افزار است و البته کسانی که پیشتر با الگوی MVVM کار کرده باشند این نام برایشان آشنا است؛ اما در اینجا مفهوم متفاوتی دارد. در الگوی MVVM، کلاس‌های ViewModel شبیه به کنترلرها در MVC هستند یا به عبارتی همانند رهبر یک اکستر عمل می‌کنند. اما در الگوی MVC خیر. در اینجا فقط مدل یک View هستند و نه بیشتر. هدف هم این است که بین Domain Model و View Model تفاوت قائل شد.
کار View model در الگوی MVC، شکل دادن به چندین domain model و همچنین اطلاعات اضافی دیگری که نیاز هستند، جهت استفاده نهایی توسط یک View می‌باشد. به این ترتیب View با یک شیء سر و کار خواهد داشت و همچنین منطق شکل دهی به اطلاعات مورد نیازش هم از داخل View حذف شده و به خواص View model در زمان تشکیل آن منتقل می‌شود.
مشخصات یک View model خوب به شرح زیر است:
الف) رابطه بین یک View و View model آن، رابطه‌ای یک به یک است. به ازای هر View، بهتر است یک کلاس View model وجود داشته باشد.
ب) View ساختار View model را دیکته می‌کند و نه کنترلر.
ج) View modelها صرفا یک سری کلاس POCO (کلاس‌هایی تشکیل شده از خاصیت، خاصیت، خاصیت ....) هستند که هیچ منطقی در آن‌ها قرار نمی‌گیرد.
د) View model باید حاوی تمام اطلاعاتی باشد که View جهت رندر نیاز دارد و نه بیشتر و الزامی هم ندارد که این اطلاعات مستقیما به domain models مرتبط شوند. برای مثال اگر قرار است firstName+LastName در View نمایش داده شود، کار این جمع زدن باید حین تهیه View Model انجام شود و نه داخل View. یا اگر قرار است اطلاعات عددی با سه رقم جدا کننده به کاربر نمایش داده شوند، وظیفه View Model است که یک خاصیت اضافی را برای تهیه این مورد تدارک ببیند. یا مثلا اگر یک فرم ثبت نام داریم و در این فرم لیستی وجود دارد که تنها Id عنصر انتخابی آن در Model اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تهیه اطلاعات این لیست هم کار ViewModel است و نه اینکه مدام به Model اصلی بخواهیم خاصیت اضافه کنیم.

ViewModel چگونه پیاده سازی می‌شود؟
اکثر مقالات را که مطالعه کنید، این روش را توصیه می‌کنند:

public class MyViewModel
{
    public SomeDomainModel1 Model1 { get; set; }
    public SomeDomainModel2 Model2 { get; set; }
    ...
}

یعنی اینکه View ما به اطلاعات مثلا دو Model نیاز دارد. این‌ها را به این شکل محصور و کپسوله می‌کنیم. اگر View، واقعا به تمام فیلدهای این کلاس‌ها نیاز داشته باشد، این روش صحیح است. در غیر اینصورت، این روش نادرست است (و متاسفانه همه جا هم دقیقا به این شکل تبلیغ می‌شود).
ViewModel محصور کننده یک یا چند مدل نیست. در اینجا حس غلط کار کردن با یک ViewModel را داریم. ViewModel فقط باید ارائه کننده اطلاعاتی باشد که یک View نیاز دارد و نه بیشتر و نه تمام خواص تمام کلاس‌های تعریف شده. به عبارتی این نوع تعریف صحیح است:

public class MyViewModel
{
    public string SomeExtraField1 { get; set; }
    public string SomeExtraField2 { get; set; }
public IEnumerable<SelectListItem> StateSelectList { get; set; }
// ...
    public string PersonFullName { set; set; }
}

در اینجا، View متناظری، قرار است نام کامل یک شخص را به علاوه یک سری اطلاعات اضافی که در domain model نیست، نمایش دهد. مثلا نمایش نام استان‌ها که نهایتا Id انتخابی آن قرار است در برنامه استفاده شود.
خلاصه علت وجودی ViewModel این موارد است:
الف) Model برنامه را مستقیما در معرض استفاده قرار ندهیم (عدم رعایت این نکته به مشکلات امنیتی حادی هم حین به روز رسانی اطلاعات ممکن است ختم ‌شود که پیشتر توضیح داده شد).
ب) فیلدهای نمایشی اضافی مورد نیاز یک View را داخل Model برنامه تعریف نکنیم (مثلا تعاریف عناصر یک دراپ داون لیست، جایش اینجا نیست. مدل فقط نیاز به Id عنصر انتخابی آن دارد).

با این توضیحات، اگر View به روز رسانی اطلاعات کلمه عبور کاربر، تنها به اطلاعات id آن کاربر و کلمه عبور او نیاز دارد، فقط باید همین اطلاعات را در اختیار View قرار داد و نه بیشتر:

namespace MvcApplication7.Models
{
public class UserViewModel
{
public int Id { set; get; }
public string Password { set; get; }
}
}

به این ترتیب دیگر خاصیت IsAdming اضافه‌ای وجود ندارد که بخواهد مورد حمله واقع شود.



استفاده از model binding برای آپلود فایل به سرور

برای آپلود فایل به سرور تنها کافی است یک اکشن متد به شکل زیر را تعریف کنیم. HttpPostedFileBase نیز یکی دیگر از model binderهای توکار ASP.NET MVC است:

[HttpGet]
public ActionResult Upload()
{
return View(); // Shows the upload page
}

[HttpPost]
public ActionResult Upload(System.Web.HttpPostedFileBase file)
{
string filename = Server.MapPath("~/files/somename.ext");
file.SaveAs(filename);
return RedirectToAction("Index");
}

View متناظر هم می‌تواند به شکل زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "Upload";
}
<h2>
Upload</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "Upload", controllerName: "User",
method: FormMethod.Post,
htmlAttributes: new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
<text>Upload a photo:</text> <input type="file" name="photo" />
<input type="submit" value="Upload" />
}

اگر دقت کرده باشید در طراحی ASP.NET MVC از anonymously typed objects زیاد استفاده می‌شود. در اینجا هم برای معرفی enctype فرم آپلود، مورد استفاده قرار گرفته است. به عبارتی هر جایی که مشخص نبوده چه تعداد ویژگی یا کلا چه ویژگی‌ها و خاصیت‌هایی را می‌توان تنظیم کرد، اجازه تعریف آن‌ها را به صورت anonymously typed objects میسر کرده‌اند. یک نمونه دیگر آن در متد routes.MapRoute فایل Global.asax.cs است که پارامتر سوم دریافت مقدار پیش فرض‌ها نیز anonymously typed object است. یا نمونه دیگر آن‌را در همین قسمت در جایی که لینک delete را به فرم تبدیل کردیم مشاهده نمودید. مقدار routeValues هم یک anonymously typed object معرفی شد.



سفارشی سازی model binder پیش فرض ASP.NET MVC

در همین مثال فرض کنید تاریخ را به صورت شمسی از کاربر دریافت می‌کنیم. خاصیت تعریف شده هم DateTime میلادی است. به عبارتی model binder حین تبدیل رشته تاریخ شمسی دریافتی به تاریخ میلادی با شکست مواجه شده و نهایتا خاصیت this.ModelState.IsValid مقدارش false خواهد بود. برای حل این مشکل چکار باید کرد؟
برای این منظور باید نحوه پردازش یک نوع خاص را سفارشی کرد. ابتدا با پیاده سازی اینترفیس IModelBinder شروع می‌کنیم. توسط bindingContext.ValueProvider می‌توان به مقداری که کاربر وارد کرده در میانه راه دسترسی یافت. آن‌را تبدیل کرده و نمونه صحیح را بازگشت داد.
نمونه‌ای از این پیاده سازی را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Globalization;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Binders
{
public class PersianDateModelBinder : IModelBinder
{

public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
{
var valueResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
var modelState = new ModelState { Value = valueResult };
object actualValue = null;
try
{
var parts = valueResult.AttemptedValue.Split('/'); //ex. 1391/1/19
if (parts.Length != 3) return null;
int year = int.Parse(parts[0]);
int month = int.Parse(parts[1]);
int day = int.Parse(parts[2]);
actualValue = new DateTime(year, month, day, new PersianCalendar());
}
catch (FormatException e)
{
modelState.Errors.Add(e);
}

bindingContext.ModelState.Add(bindingContext.ModelName, modelState);
return actualValue;
}
}
}

سپس برای معرفی PersianDateModelBinder جدید تنها کافی است سطر زیر را

ModelBinders.Binders.Add(typeof(DateTime), new PersianDateModelBinder());

به متد Application_Start قرار گرفته در فایل Global.asax.cs برنامه اضافه کرد. از این پس کاربران می‌توانند تاریخ‌ها را در برنامه شمسی وارد کنند و model binder بدون مشکل خواهد توانست اطلاعات ورودی را به معادل DateTime میلادی آن تبدیل کند و استفاده نماید.
تعریف مدل بایندر سفارشی در فایل Global.asax.cs آن‌را به صورت سراسری در تمام مدل‌ها و اکشن‌متدها فعال خواهد کرد. اگر نیاز بود تنها یک اکشن متد خاص از این مدل بایندر سفارشی استفاده کند می‌توان به روش زیر عمل کرد:

public ActionResult Create([ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))] User user)

همچنین ویژگی ModelBinder را به یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد:

[ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))]
public class User
{


مطالب
انجام کارهای پس زمینه در ASP.NET 4.5.2
دات نت 4.5.2 قابلیت توکاری را به نام در صف قرار دادن یک کار پس زمینه، اضافه کرده‌است که در ادامه خلاصه‌ای از آن‌را مرور خواهیم کرد.


روش متداول ایجاد کارهای پس زمینه

ساده‌ترین روش انجام کارهای پس زمینه در برنامه‌های دات نتی، استفاده از متدهایی هستند که یک ترد جدید را ایجاد می‌کنند مانند Task.Run, Task.Factory.StartNew, Delegate.BeginInvoke, ThreadPool.QueueUserWorkItem و امثال آن. اما ... این روش‌ها در برنامه‌های ASP.NET ایده‌ی خوبی نیستند!
از این جهت که موتور ASP.NET در این حالات اصلا نمی‌داند که شما کار پس زمینه‌ای را ایجاد کرده‌اید. به همین جهت اگر پروسه‌ی برنامه پس از مدتی recycle شود، تمام کارهای پس زمینه‌ی موجود نیز از بین خواهند رفت.


معرفی HostingEnvironment.QueueBackgroundWorkItem

متد HostingEnvironment.QueueBackgroundWorkItem به دات نت 4.5.2 اضافه شده‌است تا بتوان توسط آن یک کار پس زمینه را توسط موتور ASP.NET شروع کرد و نه مانند قبل، بدون اطلاع آن. البته باید دقت داشت که این کارهای پس زمینه مستقل از هر نوع درخواستی اجرا می‌شوند.
در این حالت چون موتور ASP.NET از وجود کار پس زمینه‌ی آغاز شده مطلع است، در صورت فرا رسیدن زمان recycle شدن برنامه، کل AppDomain را به یکباره نابود نخواهد کرد. البته این مورد فقط به این معنا است که در صورت فرا رسیدن زمان recycle شدن پروسه، با تنظیم یک CancellationToken، اطلاع رسانی خواهد کرد. در این حالت حداکثر 30 ثانیه فرصت خواهید داشت تا کارهای پس زمینه را بدون مشکل خاتمه دهید. اگر کار پس زمینه در این مدت به پایان نرسد، همانند قبل، کل AppDomain نابود خواهد شد.

این متد دو overload دارد و در هر دو حالت، تنظیم خودکار پارامتر CancellationToken توسط ASP.NET، بیانگر آغاز زمان خاتمه‌ی کل برنامه است:
 public static void QueueBackgroundWorkItem(Action<CancellationToken> workItem);
public static void QueueBackgroundWorkItem(Func<CancellationToken, Task> workItem);
در متد اول، یک متد معمولی از نوع void قابل پردازش است. در متد دوم، می‌توان متدهای async Task دار را که قرار است کارهای async را پردازش کنند، معرفی نمود.
علت استفاده از Action و Func در اینجا، امکان تعریف خلاصه و inline یک متد و ارسال پارامتری به آن از طرف برنامه است، بجای تعریف یک اینترفیس جدید، نیاز به پیاده سازی آن اینترفیس و بعد برای مثال ارسال یک مقدار از طرف برنامه به متد Stop آن (بجای تعریف یک اینترفیس تک متدی، از Action و یا Func نیز می‌توان استفاده کرد).

نمونه‌ای از نحوه‌ی فراخوانی این دو overload را در ذیل مشاهده می‌کنید:
 HostingEnvironment.QueueBackgroundWorkItem(cancellationToken =>
{
        //todo: ...
});

HostingEnvironment.QueueBackgroundWorkItem(async cancellationToken =>  
{
        //todo: ...
        await Task.Delay(20000, cancellationToken);
});


پشت صحنه‌ی HostingEnvironment.QueueBackgroundWorkItem

روش استاندارد ثبت و معرفی یک کار پس زمینه در ASP.NET، توسط پیاده سازی اینترفیسی به نام IRegisteredObject انجام می‌شود. سپس توسط متد HostingEnvironment.RegisterObject می‌توان این کلاس را به موتور ASP.NET معرفی کرد. در این حالت زمانیکه AppDomain قرار است خاتمه یابد، متد Stop اینترفیس IRegisteredObject کار اطلاع رسانی را انجام می‌دهد. توسط QueueBackgroundWorkItem دقیقا از همین روش به همراه فراخوانی  ThreadPool.QueueUserWorkItemجهت اجرای متد معرفی شده‌ی به آن استفاده می‌شود.
از مکانیزم IRegisteredObject در DNT Scheduler نیز استفاده شده‌است.


پیشنیازها

ابتدا نیاز است به خواص پروژه مراجعه کرده و Target framework را بر روی 5.4.2 قرار داد. اگر به روز رسانی دوم VS 2013 را نصب کرده باشید، این نگارش هم اکنون بر روی سیستم شما فعال است. اگر خیر، امکان دریافت و نصب آن، به صورت جداگانه نیز وجود دارد:
.NET Framework 4.5.2
Developer pack



محدودیت‌های QueueBackgroundWorkItem

- از آن در خارج از یک برنامه‌ی وب ASP.NET نمی‌توان استفاده کرد.
- توسط آن، خاتمه‌ی یک AppDomain تنها به مدت 30 ثانیه به تاخیر می‌افتد؛ تا فرصت داشته باشید کارهای در حال اجرا را با حداقل خسارت به پایان برسانید.
- یک work item، اطلاعاتی را از فراخوان خود دریافت نمی‌کند. به این معنا که مستقل از زمینه‌ی یک درخواست اجرا می‌شود.
- استفاده‌ی از آن الزاما به این معنا نیست که کار درخواستی شما حتما اجرا خواهد شد. زمانیکه که کار خاتمه‌ی AppDomain آغاز می‌شود، فراخوانی‌های QueueBackgroundWorkItem دیگر پردازش نخواهند شد.
- اگر برنامه به مقدار CancellationToken تنظیم شده توسط ASP.NET دقت نکند، جهت پایان یافتن کار در حال اجرا، صبر نخواهد شد.