طراحی یک تامین کنندهی عمومی سشن
public interface ISessionProvider { object Get(string key); T Get<T>(string key) where T : class; void Remove(string key); void RemoveAll(); void Store(string key, object value); }
یک نمونه پیاده سازی عمومی آن نیز برای کار با سشنها در برنامههای وب ASP.NET وب فرم و MVC، میتواند به صورت زیر باشد:
public class DefaultWebSessionProvider : ISessionProvider { private readonly HttpSessionStateBase _session; public DefaultWebSessionProvider(HttpSessionStateBase session) { _session = session; } public object Get(string key) { return _session[key]; } public T Get<T>(string key) where T : class { return _session[key] as T; } public void Remove(string key) { _session.Remove(key); } public void RemoveAll() { _session.RemoveAll(); } public void Store(string key, object value) { _session[key] = value; } }
private static Container defaultContainer() { return new Container(ioc => { // session manager setup ioc.For<ISessionProvider>().Use<DefaultWebSessionProvider>(); ioc.For<HttpSessionStateBase>() .Use(ctx => new HttpSessionStateWrapper(HttpContext.Current.Session)); ioc.Policies.SetAllProperties(properties => { properties.OfType<ISessionProvider>(); }); }); }
استفاده از تامین کنندهی سفارشی سشن در برنامه
پس از طراحی تامین کنندهی سفارشی سشن و همچنین معرفی آن به IoC Container خود، اکنون استفادهی از آن به سادگی ذیل است:
public class HomeController : Controller { private readonly ISessionProvider _sessionProvider; public HomeController(ISessionProvider sessionProvider) { _sessionProvider = sessionProvider; }
SignalR - قسمت سوم
به این درخواست اولیه در کتابخونه SignalR همونطور که مشاهده میشه مذاکره (negotiate) گفته میشه. برقراری ارتباط این درخواست اولیه هم توسط XHR انجام میشه. نتیجه این مذاکره در تب Response Body قابل مشاهده است:
میبینین که علاوه بر آی دی ارتباط که یک guid است (تلفظ مرسومش «گوئِد» هستش) امکان برقراری ارتباط از طریق روش WebSocket رو هم از طرف سرور مشخص میکنه که با توجه به استفاده من از ویندوز 7 امکانش وجود نداره. یعنی اگر مثلا شما از ویندوز 8 و IIS 8 استفاده کنین مقدار TryWebSocket برابر true بوده و همچنین پارامتر WebSocketServerUrl نال نخواهد بود. البته این پارامتر تنها مربوط به سروره و برنامه کلاینت مورد استفاده (در اینجا یک مرورگر) هم باید توانایی استفاده از این روش رو داشته باشه. پس از اتمام این مذاکره ارتباط اصلی برقرار میشه.
یکی از قابلیتهای خوب این کتابخونه ارسال خطاهای رخ داده در سمت سرور به کلاینت هست. در تصویر زیر بدنه یک نمونه از پاسخهای سرور که نمایش دهنده خطای رخ داده در سمت سرور هست رو نشون داده شده:
برای راحتی دوستان در استفاده از راهنماهای این کتابخونه، یه مقدار کار روشون انجام دادم و با خلاصه کردن محتوای اونا (و کاهش حجم 95 درصدی!) برای استفاده آفلاین آماده کردم:
اگه فرصتی پیش بیاد و دوستان هم علاقه داشته باشن در قسمت بعدی برنامه چت رو بیشتر با هم بررسی میکنیم.
در ادامه قصد دارم تا روی بازدهی و کارایی این کتابخونه تو بار زیاد یه بررسی هایی انجام بدم (البته اگه وقت کنم چون راه اندازی یه محیط تست برا این جور کتابخونهها چندان آسون نیست) و مطلبی هم در مورد نحوه راه اندازی تست بار ارائه بدم.
- کش کرنل به صورت پیش فرض بر روی صفحات ایستا فعال شده است؛ نه برای صفحاتی با محتوای پویا که البته این مورد قابل تغییر است که نحوه این تغییر را پایینتر توضیح خواهیم داد.
- اگر آدرس درخواستی شامل کوئری باشد صفحه کش نخواهد شد: http://www.site.info/postarchive.htm?id=25
- برای پاسخ ازمکانیزمهای فشرده سازی پویا استفاده شده باشد مثل gzip کش نخواهد شد
- صفحه درخواست شده صفحه اصلی سایت باشد کش نخواهد شد : http://www.dotnettip.info ولی اگر درخواست بدین صورت باشه http://www.domain.com/default.htm کش خواهد کرد.
- درخواست به صورت ناشناس anonymous نباشد و نیاز به authentication داشته باشد کش نخواهد شد (یعنی در هدر شامل گزینه authorization میباشد).
- درخواست باید از نوع نسخه http1 به بعد باشد.
- اگر درخواست شامل Entity-body باشد کش نخواهد کرد.
- درخواست شامل If-Range/Range header باشد کش نمیشود.
- کل حجم response بییشتر از اندازه تعیین شده باشد کش نخواهد گردید، این اندازه در کلید ریجستری UriMaxUriBytes قرار دارد. اطلاعات بیشتر
- اندازه هدر بیشتر از اندازه تعیین شده باشد که عموما اندازه تعیین شده یک کیلو بایت است.
- کش پر باشد، کش انجام نخواهد گرفت.
برای تعیین مقدار سایز کش response که در بالا اشاره کردیم میتوانید در همان پنجره، گزینه edit feature settings را انتخاب کنید.
این قسمت از مطلب که به نقل از مقاله آقای Karol Jarkovsky در این آدرس است یک سری تست هایی با نرم افزار(Web Capacity Analysis Tool (WCAT گرفته است که به نتایج زیر دست پیدا کرده است:
- Lead Function:
LEAD ( scalar_expression [ ,offset ] , [ default ] ) OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
- Scalar_expression: در Scalar_expression، نام یک فیلد یا ستون درج میشود، و مقدار برگشتی فیلد مورد نظر، به مقدار تعیین شده offset نیز بستگی دارد. خروجی Scalar_expression فقط یک مقدار است.
- offset: منظور از Offset در این Syntax همانند عملکرد Offset در Syntax مربوط به Over میباشد. یعنی هر عددی برای offset در نظر گرفته شود، بیانگر نقطه آغازین سطر بعدی یا قبلی نسبت به سطر جاری است. به بیان دیگر، عدد تعیین شده در Offset به Sql server میفهماند چه تعداد سطر را در محاسبه در نظر نگیرد.
- Default: زمانی که برای Offset مقداری را تعیین مینمایید، SQL Server به تعداد تعیین شده در Offset، سطرها را در نظر نمیگیرد، بنابراین مقدار خروجی Scalar_expression بطور پیش فرض Null در نظر گرفته میشود، چنانچه بخواهید، مقداری غیر از Null درج نمایید، میتوانید مقدار دلخواه را در قسمت Default وارد کنید.
- (OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause : در بخش اول بطور کامل توضیح داده شده است.
Create Table TestLead_LAG (SalesOrderID int not null, SalesOrderDetailID int not null , OrderQty smallint not null); GO Insert Into TestLead_LAG Values (43662,49,1),(43662,50,3),(43662,51,1), (43663,52,1),(43664,53,1),(43664,54,1), (43667,77,3),(43667,78,1),(43667,79,1), (43667,80,1),(43668,81,3),(43669,110,1), (43670,111,1),(43670,112,2),(43670,113,2), (43670,114,1),(43671,115,1),(43671,116,2)
مثال:قصد داریم در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد دیگری به نام LeadValue نمایش دهیم، بنابراین Script زیر را ایجاد میکنیم:SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty, LEAD(SalesOrderDetailID) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue FROM TestLead_LAG s WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663) ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQtyخروجی بصورت زیر خواهد بود:
مطابق شکل، براحتی واضح است، که در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد LeadValue درج و نمایش داده میشود. فقط در سطر 10، چون مقدار بعدی برای فیلد SalesOrderDetailID وجود ندارد، SQL Server مقدار فیلد LeadValue را، Null در نظر میگیرد.در این مثال فقط از آرگومان Scalar_expression، استفاده کردیم، و Offset و Default را مقدار دهی ننمودیم، بنابراین SQL Server بطور پیش فرض هیچ سطری را حذف نمیکند و مقدار Default را Null در نظر میگیرد.مثال دوم: قصد داریم در هر سطر مقدار دو سطر بعدی فیلد SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue نمایش دهیم، و در صورت وجود نداشتن مقدار فیلد SalesOrderDetailID، مقدار پیش فرض صفر ،در فیلد LeadValue قرار دهیم،بنابراین Script آن بصورت زیر خواهد شد:SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty, LEAD(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue FROM TestLead_LAG s WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663) ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQtyخروجی:
در صورت مسئله بیان کرده بودیم، در هر سطر،مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعدی، را نمایش دهیم، بنابراین مقداری که برای Offset در نظر میگیریم، برابر دو خواهد بود، سپس گفته بودیم، چنانچه در هر سطر مقدار فیلد SalesOrderDetailID وجود نداشت،بجای مقدار پیش فرض Null،از مقدار صفر استفاده شود، بنابراین به Default مقدار صفر را نسبت دادیم.LEAD(SalesOrderDetailID,2,0)در شکل، مطابق صورت مسئله، مقدار فیلد LeadValue سطر اول برابر است با 78،به بیان سادهتر برای بدست آوردن مقدار فیلد LaedValue هر سطر، میبایست هر سطر را به علاوه 2 (Offset) نماییم، تا سطر بعدی بدست آید، سپس مقدار SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue قرار میدهیم.به سطر 9 و 10 توجه نمایید، که مقدار فیلد LeadValue آنها برابر با صفر است، واضح است، سطر 10 + 2 برابر است با 12( 10+2=12 )، چنین سطری در خروجی نداریم، بنابراین بطور پیش فرض مقدار LeadVaule توسط Sql Server برابر Null در نظر گرفته میشود، اما نمیخواستیم، که این مقدار Null باشد، بنابراین به آرگومان Default مقدار صفر را نسبت دادیم، تا SQL Server ، به جای استفاده از Null، مقدار در نظر گرفته شده صفر را استفاده نماید.اگر چنین فانکشنی وجود نداشت، برای شبیه سازی آن میبایست از Join روی خود جدول استفاده مینمودیم، و یکسری محاسابت دیگر، که کار را سخت مینمود، مثال دوم را با Script زیر میتوان شبیه سازی نمود:WITH cteLead AS ( SELECT SalesOrderID,SalesOrderDetailID,OrderQty, ROW_NUMBER() OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) AS sn FROM TestLead_LAG WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663) ) SELECT m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty, case when sLead.SalesOrderDetailID is null Then 0 Else sLead.SalesOrderDetailID END as leadvalue FROM cteLead AS m LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead ON sLead.sn = m.sn+2 ORDER BY m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQtyجدول موقتی ایجاد نمودیم، که ROW_Number را در آن اضافه کردیم، سپس جدول ایجاد شده را با خود Join کردیم، و گفتیم، که مقدار فیلدLeadValue هر سطر برابر است با مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعد از آن. و با Case نیز مقدار پیش فرض را صفر در نظر گرفتیم.
- LAG Function:
این فانکشن نیز در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Dataهای سطر قبلی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه میدهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،Syntax آن شبیه به فانکشن Lead میباشد و بصورت زیر است:LAG (scalar_expression [,offset] [,default]) OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )Syntax مربوط به فانکشن LAG را شرح نمیدهم، بدلیل آنکه شبیه به فانکشن Lead میباشد، فقط تفاوت آن در Offset است، Offset در فانکشن LAG روی سطرهای ماقبل سطر جاری اعمال میگردد.مثال دوم را برای حالت LAG Function شبیه سازی مینماییم:SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty, LAG(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue FROM TestLead_LAG s WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663) ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty goخروجی :
همانطور که گفتیم، LAG Function عکس LEAD Function میباشد. یعنی مقدار فیلد LAGValue سطر جاری برابر است با مقدار SalesOrderDetailID دو سطر ما قبل خود.مقدار فیلد LAGValue دو سطر اول و دوم نیز برابر صفر است، چون دو سطر ماقبل آنها وجود ندارد، و مقدار صفر نیز بدلیل این است که Default را برابر صفر در نظر گرفته بودیم.مثال: در این مثال از Laed Function و LAG Function بطور همزمان استفاده میکنیم، با این تفاوت، که از گروه بندی نیز استفاده شده است:Script زیر را اجرا نمایید:SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty, Lead(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue, LAG(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue FROM TestLead_LAG s WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663) ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty goخروجی:با بررسی هایی که در مثالهای قبل نمودیم،خروجی زیر را میتوان براحتی تشخیص داد، و توضیح بیشتری نمیدهم.موفق باشید.