چند نکته اضافه برای Refactoring
اندازه‌ی قلم متن
تخمین مدت زمان مطالعه‌ی مطلب: چهار دقیقه

Refactoring عامل خوانایی کد و در بسیاری از مواقع، سبب بالاتر رفتن کارآیی برنامه است. در واقع حتی بسیاری از قوانین Refactoring خود یک الگوی طراحی به شمار می‌آیند. در این مقاله به تعدادی از مباحث Refactoring می‌پردازیم:

یک: به جای بازگرداندن شماره خطا، از استثناءها استفاده کنید. نمونه زیر را ببینید:
public int ReturnErrorCodes(int n1)
{
         if(n1==0)
               return -1;
          if(n1<0)
                 return -2;
            if(n1>_max)
                return -3;
            return n1;
}
همانطور که می‌بینید در کد بالا شماره‌های خطا بازگشت داده می‌شوند. در این حالت می‌توانیم آن‌ها را با استثناءها جایگزین کنیم:
public int ReturnErrorCodes(int n1)
{
         if(n1==0)
                throw new ZeroException();
          if(n1<0)
                 throw new MinException();
            if(n1>_max)
                throw new MaxException();
            return n1;
}

امروزه دیگر برگرداندن شماره‌های خطا منسوخ شده و جای آن از کلاس‌های استثناء استفاده می‌کنند و دریافت آن را از طریق Catch کنترل می‌کنند. از مزایای آن می‌توان به این اشاره کرد که کد اصلی، عاری از دستورات شرطی برای چک کردن می‌شود و کد، حالت مختصرتری به خود می‌گیرد. در یک نگاه کد نشان می‌دهد که چه اتفاقی می‌افتد و چه خطاهایی داریم. استثناءها بر خلاف شماره کدها، یک نوع ساده و ابتدایی نیستند. بلکه کلاس هستند و می‌توانند به ما قابلیت توسعه یک کلاس خطا را بدهند. متدی یا چیزی را اضافه کنیم تا قابلیت‌های آن بالاتر برود.

 دو. یک شیء کامل را بازگردانید.
نمونه کد زیر را ببینید:
Public Void Draw()
{
        var x=_pointDetector.X;
        var y=_pointerDetector.Y;
        _rectangle.Draw(x,y);
}
در این شیوه، هر چقدر متغیرهای برگشتی افزایش پیدا کنند، اهمیت استفاده از آن بیشتر می‌شود. برای حل این مسئله باید به جای برگرداندن تک تک مقادیر، همه آن‌ها را در قالب یک شیء برگردانید:
public Void Draw()
{
     var point = _pointDetector.Point;
     _rectangle.Draw(point);
}
از مزایای استفاده‌ی از الگو، این است که تعداد خطوط شما در بدنه اصلی، کاهش می‌یابد و اگر در آینده نیاز به افزایش تعداد خروجی‌ها باشد، لازم نیست که بدنه‌ی اصلی را هم تغییر بدهید و مرتب کدی یا خطی را به آن اضافه کنید.

سه
. شروط یکسان را تابع نویسی کنید. گاهی از اوقات مانند کد زیر پیش می‌آید که خروجی چندین شرط شما، خروجی یکسانی دارند. جهت این کار می‌توانید تمام این شرط‌ها را به یک تابع یا متد دیگر منتقل کنید:
public void Conditions(){
     if(a==0)
             return 0;
     if(b==0)
             return 0;
     if(c==0)
             return 0;
     if(d==0)
             return 0;
}
به جای آن می‌نویسیم:
public void Conditions()
{
          if(allConditions())
               return 0;
}
بدین صورت بدنه اصلی خلاصه‌تر شده و شرط‌ها به متدی با نامی که هدف آن را مشخص می‌کند انتقال می‌یابند.

چهار. چند خط کد شرطی را در یک شرط ننویسید و آنها را به متغیرهای جداگانه انتساب دهید. نمونه زیر را ببینید:
public void renderBanner() {
  if ((platform.toUpperCase().indexOf("MAC") > -1) &&
       (browser.toUpperCase().indexOf("IE") > -1) &&
        wasInitialized() && resize > 0 )
  {
    // do something
  }
}
در این حالت بهتر است هر شرط به یک خط و یک متغیر انتقال یابد تا خطوط تمیزتر و خلاصه‌تر و قابل فهم‌تری داشته باشیم:
public void renderBanner() {
  bool isMacOs = platform.toUpperCase().indexOf("MAC") > -1;
  bool isIE = browser.toUpperCase().indexOf("IE") > -1;
  bool wasResized = resize > 0;

  if (isMacOs && isIE && wasInitialized() && wasResized) {
    // do something
  }
}

پنج
. معرفی اکستنشن محلی: گاهی اوقات از کلاس‌هایی استفاده می‌کنید که شامل متد یا خاصیتی که احتیاج دارید نیستند و دسترسی به سورس آن کلاس هم امکان پذیر نیست یا هزینه سنگینی دارد. در این صورت می‌توانید از یک زیر کلاس یا Wrapper Class استفاده کنید.
به عنوان مثال متد NextDay جایگاه آن در DateTime است. برای افزودن این خاصیت دو راه دارید که یک زیر کلاس از DateTime ایجاد کنید و متدی را به آن اضافه کنید یا اینکه کلاس DateTime را در یک کلاس دیگر بپیچانید (محصور کنید).
public class Globalization:DateTime
{
     public int NextDay()
     {
      }
}
یا
public class Globalization
{
    public DateTime DT{get;set;}
     public int NextDay()
     {
      }
}

پی نوشت:
اینکه کلاس dateTime قابل ارث بری است یا خیر اهمیتی ندارد. تنها به عنوان مثال ذکر شده است.
مزیت این روش این است که شما در طول برنامه از یک کلاس یکسان استفاده می‌کنید و با همین یک کلاس به همه موارد دسترسی دارید و باعث وجود کد یکتایی می‌شوید و به جای اینکه مرتبا از کلاس‌های مختلف استفاده کنید، از یک نام مشخص استفاده می‌کنید و خوانایی کد را در کل برنامه بالا می‌برید.
  • #
    ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۷
    در مورد نوشتن کدهای تمیزتر یه مورد دیگه ای هست که کمتر رعایت میشه. اونم درگیر کردن کدهای هدف یک تابع در شرط‌ها و بلوک‌ها می‌باشد. متدی را در نظر بگیرید که برای انجام دادن کار اصلی خودش باید برقرار بودن چندشرط رو بررسی کند. روند معمول نوشتن if تو در تو است.
    public bool SaveTextF(string path)
    {
        if (_isTextChanged)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(path))
            {
                using (var dlg = new SaveFileDialog {Filter = "*.txt"})
                {
                    if (dlg.ShowDialog() == DialogResult.OK)
                        path = dlg.FileName;
                    else
                        return false;
                }
            }
    
            //call save methods on path
        }
        return true;
    }
    ولی با کمی اصلاح می‌تواند کار اصلی متد (در اینجا ذخیره کردن) را در بالاترین بلوک (بلوک تابع) نوشت:
    public bool SaveTextT(string path)
    {
        if (!_isTextChanged) return true;
        if (string.IsNullOrWhiteSpace(path))
            using (var dlg = new SaveFileDialog {Filter = "*.txt"})
            {
                if (dlg.ShowDialog() != DialogResult.OK) return false;
                path = dlg.FileName;
            }
        //call save methods on path
        return true;
    }
    با معکوس سازی شروط به کدی تمیزتر خواهیم رسید. invert if توسط افزونه resharper در ویژوال استادیو به برنامه نویس گوشزد میشود ولی همیشه بهترین گزینه را عنوان نمیکند.