مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت پنجم - استفاده از الگوی Service Locator در مکان‌های ویژه‌ی برنامه‌های وب
همانطور که در قسمت قبل نیز بررسی کردیم، ASP.NET Core امکان تزریق وابستگی‌های متداول را در اکثر قسمت‌های آن مانند کنترلرها، میان‌افزارها و غیره، میسر و پیش بینی کرده‌است؛ اما همیشه و در تمام مکان‌های یک برنامه‌ی وب، امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌ها وجود ندارد و مجبور به استفاده‌ی از الگوی Service Locator می‌باشیم. در این قسمت این مکان‌های ویژه را بررسی خواهیم کرد.


HttpContext و امکان دسترسی به Service Locatorها

در ASP.NET Core هر جائیکه دسترسی به HttpContext وجود داشته باشد، می‌توان از الگوی Service Locator نیز توسط خاصیت HttpContext.RequestServices آن استفاده کرد. این خاصیت از نوع IServiceProvider قرار گرفته‌ی در فضای نام System است که در قسمت دوم آن‌را بررسی کردیم. توسط این اینترفیس به متد object GetService(Type serviceType) دسترسی خواهیم یافت و برای کار با نگارش‌های جنریک آن نیاز است فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection را مورد استفاده قرار داد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Privacy()
        {
            var myDisposableService = this.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            myDisposableService.Run();
            return View();
        }
    }
}
در اینجا یک نمونه مثال را از کار با HttpContext.RequestServices، در یک اکشن متد ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در فیلترها

هرچند استفاده‌ی از this.HttpContext.RequestServices در یک اکشن متد که کنترلر آن تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس را به صورت توکار پشتیبانی می‌کند، مزیت خاصی را به همراه ندارد و توصیه نمی‌شود، اما در انتهای قسمت قبل، امکان تزریق وابستگی‌های متداول در فیلترها را نیز بررسی کردیم. زمانیکه کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر صورت می‌گیرد، دیگر نمی‌توان ApiExceptionFilter را به نحو متداول [ApiExceptionFilter] فراخوانی کرد؛ چون پارامترهای سازنده‌ی آن جزو ثوابت قابل کامپایل نیستند و کامپایلر سی‌شارپ چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. به همین جهت مجبور به استفاده‌ی از [ServiceFilter(typeof(ApiExceptionFilter))] برای معرفی یک چنین فیلترهایی هستیم. اما می‌توان این وضعیت را با استفاده از الگوی Service Locator بهبود بخشید. اینبار بجای تعریف وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر:
public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute  
{  
    private ILogger<ApiExceptionFilter> _logger;  
    private IHostingEnvironment _environment;  
    private IConfiguration _configuration;  
  
    public ApiExceptionFilter(IHostingEnvironment environment, IConfiguration configuration, ILogger<ApiExceptionFilter> logger)  
    {  
        _environment = environment;  
         _configuration = configuration;  
         _logger = logger;  
    }
می‌توان آن‌ها را به صورت زیر نیز دریافت کرد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace Filters
{
    public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute
    {
        public override void OnException(ExceptionContext context)
        {
            var logger = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILogger<ApiExceptionFilter>>();
            logger.LogError(context.Exception, context.Exception.Message);
            base.OnException(context);
        }
    }
}
در اینجا برای مثال سرویس ILogger توسط context.HttpContext.RequestServices قابل دسترسی شده‌است. به این ترتیب با حذف پارامترهای سازنده‌ی این کلاس فیلتر که به صورت ثوابت زمان کامپایل قابل تعریف نیستند، امکان استفاده‌ی از آن به صورت متداول [ApiExceptionFilter] میسر می‌شود.


استفاده از Service Locatorها در ValidationAttributes

روش تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌های ValidationAttribute مهیا نیست و امکانی مانند ServiceFilterها در اینجا کار نمی‌کند. به همین جهت تنها روشی که برای دسترسی به سرویس‌ها باقی می‌ماند استفاده از الگوی Service Locator است که مثالی از آن‌را در کدهای زیر از طریق ValidationContext مشاهده می‌کنید:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using CoreIocServices;

namespace Test
{
    public class CustomValidationAttribute : ValidationAttribute
    {
        protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
        {
            var service = validationContext.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            // use service
            // ... validation logic
        }
    }
}


استفاده از Service Locatorها در متد Main کلاس Program

فرض کنید سرویسی را در متد ConfigureServices کلاس Startup یک برنامه‌ی وب ثبت کرده‌اید:
namespace Test
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<ITokenGenerator, TokenGenerator>();
        }
برای استفاده‌ی از این سرویس در متد Main کلاس Program می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace Test
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            IWebHost webHost = CreateWebHostBuilder(args).Build();

            var tokenGenerator = webHost.Services.GetRequiredService<ITokenGenerator>();
            string token =  tokenGenerator.GetToken();
            System.Console.WriteLine(token);

            webHost.Run();
        }

        public static IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder(string[] args) =>
            WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                .UseStartup<Startup>();
    }
}
متد Build در اینجا، یک وهله‌ی از نوع IWebHost را بازگشت می‌دهد. یکی از خواص این اینترفیس نیز Services از نوع IServiceProvider است:
namespace Microsoft.AspNetCore.Hosting
{
    public interface IWebHost : IDisposable
    {
        IServiceProvider Services { get; }
    }
}
زمانیکه به IServiceProvider دسترسی داشته باشیم، می‌توان از متدهای GetRequiredService و یا GetService آن که در قسمت دوم، تفاوت‌های آن‌ها را بررسی کردیم، استفاده کرد و به وهله‌های سرویس‌های مدنظر دسترسی یافت.


استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup

برای دسترسی به سرویس‌های برنامه در متد ConfigureServices می‌توان متد BuildServiceProvider را بر روی پارامتر services فراخوانی کرد. خروجی آن از نوع کلاس ServiceProvider است که امکان دسترسی به متدهایی مانند GetRequiredService را میسر می‌کند:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            var scopeFactory = services.BuildServiceProvider().GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    // ...
                }
            }
        }
در بسیاری از موارد، کار با GetRequiredService کافی است و مرحله‌ی بعدی هم ندارد. اما اگر سرویس شما دارای طول عمر از نوع Scoped و همچنین IDispoable نیز بود، همانطور که در نکته‌ی «روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core» قسمت سوم عنوان شد، نیاز است یک Scope صریح را برای آن ایجاد و سپس آن‌را به نحو صحیحی Dispose کرد که روش آن‌را در مثال فوق ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در متد Configure کلاس Startup

در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان سرویس‌های مدنظر خود را به صورت پارامترهایی جدید به متد Configure اضافه کرد و کار وهله سازی آن‌ها توسط Service Provider برنامه به صورت خودکار صورت می‌گیرد:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } 
  
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IAmACustomService customService) 
    { 
        // ....    
    }         
}
در اینجا روش دومی نیز وجود دارد. می‌توان از پارامتر app نیز به صورت Service Locator استفاده کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    //...
                }
            }
خاصیت app.ApplicationServices از نوع IServiceProvider است و مابقی نکات آن با توضیحات «استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup» مطلب جاری دقیقا یکی است.
مطالب
روش بهینه‌ی بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در NET 5.0.
پیشتر مطلب «Count یا Any » را در این سایت مطالعه کرده‌اید که در پایان آن این نتیجه گیری صورت گرفته‌است:
«از این پس حین استفاده از انواع و اقسام لیست‌ها، آرایه‌ها، IEnumerable‌ها و امثال آن‌ها، جهت بررسی خالی بودن یا نبودن آن‌ها تنها از متد Any فراهم شده توسط LINQ استفاده نمائید.»

اکنون پس از سال‌ها، قصد داریم صحت این مساله را با NET 5.0. بررسی کنیم که آیا هنوز هم متد Any، بهترین متد بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌های NET 5.0. است یا خیر؟


نحوه‌ی بررسی کارآیی روش‌های مختلف خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در C# 9.0

در ابتدا یک لیست، یک Enumerable و یک آرایه را به صورت زیر مقدار دهی می‌کنیم و هر سه‌ی این‌ها می‌توانند نال هم باشند:
private IList<int>? _idsList;
private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
private int[]? _idsArray;

[GlobalSetup]
public void Setup()
{
    _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
    _idsList = _idsEnumerable.ToList();
    _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
}

اکنون که C# 9.0 در اختیار ما است به همراه pattern matching و همچنین Null Conditional Operator و غیره، می‌توان روش‌های زیر را برای بررسی خالی بودن این مجموعه‌ها و آرایه‌ها بکار گرفت:
1- استفاده از Null coalescing برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
var list = _idsList ?? new List<int>();
if (list.Any() is false) { }

2- استفاده از pattern matching برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }

3- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }

4- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Any() is false) { }

5- استفاده از pattern matching برای بررسی مقدار خاصیت Count یک لیست یا آرایه. البته Enumerable‌ها به همراه این خاصیت نیستند و یا باید آن‌ها را به لیست و یا آرایه تبدیل کرد و یا می‌توان متد ()Count آن‌ها را فراخوانی نمود:
if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }

6- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Count == 0) { }

7- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }


کدهای کامل این بررسی به صورت زیر هستند: AnyCountBenchmark.zip

ابتدا ارجاعی به BenchmarkDotNet به برنامه اضافه شده‌است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net5.0</TargetFramework>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="BenchmarkDotNet" Version="0.12.1" />
  </ItemGroup>
</Project>

و سپس کدهای زیر، بررسی کارآیی روش‌های مختلف تعیین خالی بودن مجموعه‌ها را انجام می‌دهند:
using BenchmarkDotNet.Running;

namespace AnyCountBenchmark
{
    public static class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
#if DEBUG
            System.Console.WriteLine("Please set the project's configuration to Release mode first.");
#else
            BenchmarkRunner.Run<Scenarios>();
#endif
        }
    }
}

به همراه سناریوهای مختلف زیر:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;
using BenchmarkDotNet.Order;

namespace AnyCountBenchmark
{
    [SimpleJob(RuntimeMoniker.NetCoreApp50)]
    [Orderer(SummaryOrderPolicy.FastestToSlowest, MethodOrderPolicy.Declared)]
    [RankColumn]
    public class Scenarios
    {
        private IList<int>? _idsList;
        private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
        private int[]? _idsArray;

        [GlobalSetup]
        public void Setup()
        {
            _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
            _idsList = _idsEnumerable.ToList();
            _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
        }

        #region Any_With_Null_coalescing
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var list = _idsList ?? new List<int>();
            if (list.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var array = _idsArray ?? Array.Empty<int>();
            if (array.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var enumerable = _idsEnumerable ?? Enumerable.Empty<int>();
            if (enumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Is_Null_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsArray is null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsEnumerable is null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_Any_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Pattern_Matching
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsArray is { Length: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            var list = _idsEnumerable?.ToList();
            if (list is { Count: > 0 } is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Count() == 0) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Count() == 0) { }
        }
        #endregion
    }
}
یکبار اجرای آن، نتیجه‌ی زیر را به همراه داشت:


نتایج حاصل:

- بررسی خالی بودن آرایه‌ها، بسیار سریعتر از بررسی خالی بودن لیست‌ها و این مورد نیز سریعتر از Enumerable‌ها است.
- اگر از آرایه‌ها و یا لیست‌ها استفاده می‌کنید، بررسی خاصیت Length و یا خاصیت Count آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد Any بر روی آن‌ها است.
- اگر از Enumerableها استفاده می‌کنید، استفاده از متد Any بر روی آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد ()Count و یا تبدیل آن‌ها به لیست و سپس بررسی خاصیت Count آن‌ها است.
- بررسی نال بودن با pattern matching یا همان is null، نسبت به روشی سنتی استفاده‌ی از null ==، سریعتر است. علت آن‌را در مطلب «روش ترجیح داده شده‌ی مقایسه مقادیر اشیاء با null از زمان C# 7.0 به بعد» می‌توانید مطالعه کنید.

بنابراین برای بررسی خالی بودن آرایه‌ها و لیست‌ها، بهتر است از خاصیت Length و یا Count آن‌ها استفاده کرد و برای Enumerableها از متد ()Any.
مطالب
C# 12.0 - Using aliases for any type
دات‌نت 8 به همراه بهبودهای قابل ملاحظه‌ای در کارآیی برنامه‌های دات‌نتی است و در این بین تعدادی قابلیت جدید را نیز به زبان سی‌شارپ اضافه کرده‌است. در این مطلب ویژگی جدید «Alias any type» آن‌را بررسی می‌کنیم. پیشنیاز کار با این قابلیت تنها نصب SDK دات‌نت 8 است.


امکان تعریف alias، قابلیت جدیدی نیست!

در نگارش‌های پیشین زبان #C نیز می‌توان برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت، alias/«نام مستعار» تعریف کرد؛ برای مثال:
using MyConsole = System.Console;

MyConsole.WriteLine("Test console");
Aliasها در قسمت using تعاریف یک کلاس معرفی می‌شوند و یکی از اهدف آن‌ها، کوتاه کردن تعاریف فضاهای نام طولانی است و یا رفع تداخل‌ها؛ همچنین تنها به Named types، محدود هستند و Named types فقط شامل این موارد می‌شوند: classes ،delegates ،interfaces ،records و structs

بنابراین دو حالت تعریف Namespace alias برای کوتاه سازی فضاهای نام طولانی و یا تعریف Type alias برای معرفی یک نام مستعار جدید برای نوعی مشخص، میسر است:
// Namespace alias
using SuperJSON = System.Text.Json;
var document = SuperJSON.JsonSerializer.Serialize("{}");

// Type alias
using SuperJSON = System.Text.Json.JsonSerializer;
var document = SuperJSON.Serialize("{}");

تنها کارکرد نام‌های مستعار، کوتاه و زیبا سازی نام‌های طولانی نیستند. برای مثال گاهی از اوقات ممکن است که بین نام نوع‌های موجود در usingهای جاری، تداخل حاصل شود و برنامه کامپایل نشود. برای مثال فرض کنید که دو using زیر را تعریف کرده‌اید:
using UnityEngine;
using System;

Random rnd = new Random();
کامپایل این برنامه میسر نیست. چون هر دو نوع System.Random و UnityEngine.Random پیشتر تعریف شده‌اند و در اینجا دقیقا مشخص نیست که تامین کننده‌ی شیء Random، کدام فضای نام است. در این حالت می‌توان برای مثال در حین نمونه سازی، فضای نام را صراحتا ذکر کرد:
var rnd = new System.Random();
و یا می‌توان برای آن نام مستعاری نیز تعریف کرد:
using Random = System.Random;
در این حالت دیگر تداخلی وجود نداشته و کامپایلر دقیقا می‌داند که تامین کننده‌ی Random، کدام کتابخانه و کدام فضای نام است.


امکان تعریف alias برای هر نوعی در C# 12.0

محدودیت امکان تعریف alias برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت در C# 12.0 برطرف شده و اکنون می‌توان برای انواع و اقسام نوع‌ها مانند آرایه‌ها، tuples و غیره نیز alias تعریف کرد:
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
using Grade= decimal;
using Point3D = (int, int, int);
using Person = (string name, int age, string country);
using unsafe P = char*;
using Matrix = int[][];

Matrix aMatrix = [[1, 2, 3], [4, 5, 6], [7, 8, 9]];
در اینجا امکان تعریف alias را برای آرایه‌ها، nullable value types، نوع‌های توکار، tupleها و حتی نوع‌های unsafe، مشاهده می‌کنید.
یک نکته: امکان تعریف alias برای nullable reverence types وجود ندارد.


بررسی یک مثال C# 12.0

در اینجا محتویات یک فایل Program.cs یک برنامه‌ی کنسول دات‌نت 8 را مشاهده می‌کنید:
using MyConsole = System.Console;
using Person = (string name, int age, string country);

Person person = new("User 1", 33, "Iran");
Console.WriteLine(person);
PrintPerson(person);

MyConsole.WriteLine("Test console");

static void PrintPerson(Person person)
{
   MyConsole.WriteLine($"{person.name}, {person.age}, {person.country}");
}
در این مثال برای یک نوع tuple سفارشی، یک alias به نام Person تعریف شده و سپس از آن برای نمونه سازی یک شیء جدید و یا ارسال آن به عنوان یک پارامتر متد، استفاده شده‌است. خروجی برنامه‌ی فوق به صورت زیر است:
(User 1, 33, Iran)
User 1, 33, Iran
Test console


چه زمانی بهتر است از قابلیت تعریف نام‌های مستعار نوع‌ها و یا فضاهای نام استفاده شود؟

اگر یک نام طولانی را بتوان به این صورت خلاصه کرد، مفید هستند؛ برای مثال ساده سازی تعریف یک لیست طولانی به صورت زیر:
using Companies = System.Collections.Generic.List<Company>;

Companies GetCompanies()
{
   // logic here
}

class Company
{
   public string Name;
   public int Id;
}
و مثالی دیگر در این زمینه، کوتاه سازی تعاریف متداول جنریک طولانی است:
using EventHandlers = System.Collections.Generic.IEnumerable<System.Func<System.Threading.Tasks.Task>>;

 و یا اگر بتوانند رفع تداخلی را حاصل کنند، بکارگیری آن‌ها ضروری است (مانند مثال شیء Random ابتدای بحث) و یا اگر بتوانند از تکرار تعریف یک tuple جلوگیری کنند، ذکر آن‌ها یک refactoring مثبت به‌شمار می‌رود؛ مانند مثال زیر که در آن از تعریف نوع tuple ای، دوبار استفاده شده‌است:
using Country = (string Abbreviation, string Name);

Country GetCountry(string abbreviation)
{
   // Logic here
}

List<Country> GetCountries()
{
   // Logic here
}
 اما ... آیا واقعا تعاریفی مانند ذیل، مفید یا ضروری هستند؟
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
اینجا فقط قطعه کدی اضافی را که بیشتر سبب سردرگمی و بالا بردن درجه‌ی پیچیدگی برنامه می‌شود، تولید کرده‌ایم. خوانایی و سادگی درک برنامه در این حالت کاهش پیدا می‌کند.


میدان دید نام‌های مستعار

به صورت پیش‌فرض، تمام نام‌های مستعار تنها در داخل همان فایلی که تعریف شده‌اند، قابل استفاده می‌باشند. از زمان C# 10.0 ، می‌توان پیش از واژه‌ی کلیدی using از واژه‌ی کلیدی global نیز استفاده کرد تا تعریف آن‌ها فقط در پروژه‌ی جاری به صورت سراسری قابل دسترسی شود.
به همین جهت اگر نوعی قرار است در سایر پروژه‌ها استفاده شود، بهتر است از global using استفاده نشده و از همان روش‌های متداول تعریف records و یا classes استفاده شود.
مطالب
اتصال به سرویس WCF در NETCF 3.5

با توجه به پیشرفتی که در حوزه اپلیکشن‌های وابسته به فریمورک دات نت بوجود آمده، ولی شاید حرکت عملی بزرگی از سمت تولیدکندگان در حوزه کامپکت صورت نگرفته و همچنان شاهد فرمانروایی سیستم عاملهایی چون Windows Compact 6.0 با استفاده از دات نت فریمورک‌هایی نهایت با نسخه 3.5 هستیم. البته میتوان ارزان‌تر بودن در خارج و مسئله تحریم در داخل را هم در نظر داشت و نمونه عینی این مورد را میتوان در دستگاههای وارد شده در حوزه Compact،  دید. البته شرکت‌های تولید کننده خارجی که عمدتا در کشورهای جنوب شرق و شرق آسیا هستند، جزو شرکت‌های مطرح در این زمینه هستند که بازارهای خوبی هم در کشورهای توسعه یافته‌ای چون آمریکا پیدا کرده‌اند.

در این بین برای عقب نماندن از تکنولوژی‌های جدید بوجود آمده در حوزه دات نت مانند WCF این مقاله کمکی هر چند کوچک برای استفاده از این قابلیت موثر در فریمورک کامپکت می‌تواند باشد.

پیشنیاز‌های لازم:

- Microsoft Visual Studio 2008 + Service Pack 1

- نصب Power Toys for .NET Compact Framework 3.5


پیاده سازی سرویس (بر روی سیستمی غیر از ویندوز کامپکت):  

در ویژوال استودیو 2008 سرویس پک یک، پروژه ای از نوعclass library  را  ایجاد کرده و سرویسی تستی را برای استفاده ایجاد میکنیم:  
[ServiceContract(Namespace = "http://samples.wcf.cfnet.sample")]
    public interface ICalculator
    {
        [OperationContract]
        int Add(int a, int b);
    }

و پیاده سازی آن:

public class CalculatorService : ICalculator
    {
        public static int count;

        public int Add(int a, int b)
        {
            count++;
            Console.WriteLine(string.Format("{3}\tReceived 'Add({0}, {1})' returning {2}", a, b, a + b, count));
            return a + b;
        }

سرور سرویس:

برای هاست این سرویس از یک برنامه‌ی کنسول که در سلوشن ایجاد میکنیم استفاده میکنیم. البته امکان‌های دیگر برای هاست سرویس در هر پروسس دات نتی را میتوان یاد آور شد. برای هاست کردن شروع یک سرویس WCF باید یک IP درون شبکه را که قابل دسترسی از سمت ویندوز کامپکت بوده و به سیستم انتساب داده شده، دریافت و استفاده کنیم:  

var addressList = Dns.GetHostEntry(Dns.GetHostName());

string hostIP = addressList.AddressList.Single(x=>x.ToString().StartsWith("192.168.10.")).ToString();
Uri address = new Uri(string.Format("http://{0}:8000/Calculator", hostIP));

در قطعه بالا IP در رنج مناسب و قابل دسترسی انتخاب میشود چون ویندوز کامپکت (فارق از اینکه در شبیه ساز باشد یا واقعی) از طریق شبکه به سرور دسترسی پیدا میکند باید IP مناسب انتساب داده شده انتخاب شود.

ServiceHost serviceHost = new ServiceHost(typeof(CalculatorService),address);
serviceHost.AddServiceEndpoint(typeof(ICalculator), new BasicHttpBinding(), "Calculator");

در ادامه یک سرویس هاست را new کرده و سرویس و بایندینگ را به آن در سازنده پاس میدهیم.

var serviceMetadataBehavior =
new ServiceMetadataBehavior { HttpGetEnabled = true };
serviceHost.Description.Behaviors.Add(serviceMetadataBehavior);

این قسمت برای ادامه کارکرد سرویس لازم نیست ولی در ادامه‌ی مقاله برای تولید کدهای سمت کلاینت باید این قابلیت فعال باشد و پس از آن دیگر احتیاجی نیست و میتوان این چند خط کد را کامنت کرد.

serviceHost.Open();
Console.WriteLine("CalculatorService is running at " + address.ToString());
Console.WriteLine("Press <ENTER> to terminate");
Console.ReadLine();
serviceHost.Close();

و در نهایت، شروع سرویس با فرمان Open و خاتمه آن با فرمان Close .


کلاینت سرویس (در داخل ویندوز کامپکت):

همراه با ارائه دات نت فریمورک 3.5 برای کار با سرویس WCF که از آن یک نسخه‌ی ارائه شده برای کامپکت نیز تهیه شده‌است، ابزاری مانند netcfSvcUtil.exe که در SDK نسخه‌ی کامپکت موجود است و کاربرد هندل کردن بعضی از موارد مانند تولید کد پروکسی‌های سمت کلاینت را دارد که در ادامه طرز استفاده از آن را بررسی خواهیم کرد. بعد از اجرای سرویس WCF با رفتار HttpGetEnabled = true برای بررسی سریع کارکرد صحیح سرویس، آدرس آن را در مرورگر میبینیم. تصویر زیر نتیجه‌ی آن در مرورگر است:



در خط فرمان به آدرس مربوط به این ابزار رفته (بسته به نسخه‌ی سیستم عامل ممکن است در پوشه‌های زیر یافت شود ( :

(Windows Drive)\Program Files (x86)\Microsoft.NET\SDK\CompactFramework\v3.5\bin
(Windows Drive)\Program Files\Microsoft.NET\SDK\CompactFramework\v3.5\bin

و فرمان زیر را اجرا میکنیم:

netcfSvcUtil.exe /language:C# /target:code /directory:D:\GeneratedCode\CF\CaculatorService http://192.168.10.189:8000/BooksService.svc?wsdl

البته ذکر IP شبکه در اینجا الزامی نیست؛ زیرا در صورت استفاده از آدرسهای داخلی سیستم، این فرمان به مشکلی بر نخواهد خورد. در این فرمان تولید کد با زبان c# و تولید کد که بصورت پیش فرض نیز وجود دارد و محل ذخیره سازی کدهای تولیدی را مشخص میکنیم و بعد از اجرای این فرمان، باید دو فایل در مسیر اشاره شده در فرمان تولید شود که اساس کار ما در سمت کلاینت خواهد بود:


کلاینت سرویس نیز با استفاده کدهای تولیدی بصورت زیر آماده سازی و اجرا میشود:

var addressList = Dns.GetHostEntry(Dns.GetHostName());
var localAddress = addressList.AddressList.Single(x => x.ToString().StartsWith("192.168.10.")).ToString();

دوباره IP مناسب در شبکه جاری استخراج میشود. بایندیگ مورد نیاز برای ارتباط با سرور ساخته میشود:

var binding = CalculatorClient.CreateDefaultBinding();

نکته‌ای که دراین قسمت باید مدنظر قرار گیرد این است که در زمان تولید کدها اگر از localhost یا 127.0.0.1 و یا آدرسهای دیگر انتساب داده شده به سرور استفاده کرده باشید در متد CreateDefaultBinding از همان آدرس استفاده میشود و برای اصلاح آن بصورت زیر عمل میکنیم:

string remoteAddress = CalculatorClient.EndpointAddress.Uri.ToString();
remoteAddress = remoteAddress.Replace("localhost", serviceAddress.Text);

یک EndpointAddress با استفاده از این آدرس ساخته و به‌همراه بایندینگ، یک آبجکت از جنس CalculatorClient که در کدهای تولیدی داریم میسازیم:

CalculatorClient _client = new CalculatorClient(binding, endpoint);

برای تست نیز تنها متد این سرویس را با یک جفت عدد، صدا میزنیم:

var result = _client.Add(82, 18).ToString(CultureInfo.InvariantCulture);

به این ترتیب خروجی مورد نظر زیر را در کنسول سرویس مشاهده خواهیم کرد:


 
نظرات مطالب
یکپارچه کردن ELMAH با WCF RIA Services
سلام

من از روش تشخیص هویت ویندوز استفاده نمی کنم چطور می تونم جلوی دسترسی افراد به صفحه myelmah.axd رو بگیرم

ممنون
مطالب
استفاده از خواص راهبری در EF Code first جهت ساده سازی کوئر‌ی‌ها
گاهی از اوقات یافتن معادل LINQ کوئری‌های SQLایی که پیشتر به سادگی و بر اساس ممارست، در کسری از دقیقه نوشته می‌شدند، آنچنان ساده نیست. برای مثال فرض کنید یک سری پروژه وجود دارند که به ازای هر پروژه، تعدادی بازخورد ثبت شده است. هر بازخورد نیز دارای وضعیت‌هایی مانند «در حال انجام» و «انجام شد» است. می‌خواهیم کوئری LINQ سازگار با EF ایی را تهیه کنیم که تعداد موارد «در حال انجام» را نمایش دهد.
بر این اساس، کلاس‌های مدل دومین مساله به صورت زیر خواهند بود:
    public class Project
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }

    public class ProjectIssue
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectStatusId")]
        public virtual ProjectIssueStatus ProjectIssueStatus { set; get; }
        public int ProjectStatusId { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectId")]
        public virtual Project Project { set; get; }
        public int ProjectId { set; get; }
    }

    public class ProjectIssueStatus
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }
یک پروژه می‌تواند تعدادی Issue ثبت شده داشته باشد. هر Issue نیز دارای وضعیتی مشخص است.
اگر EF Code first را وادار به تهیه جداول و روابط معادل کلاس‌های فوق کنیم:
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<ProjectIssueStatus> ProjectStatus { get; set; }
        public DbSet<ProjectIssue> ProjectIssues { get; set; }
        public DbSet<Project> Projects { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var project1 = new Project { Name = "پروژه جدید" };
            context.Projects.Add(project1);

            var stat1 = new ProjectIssueStatus { Name = "درحال انجام" };
            var stat2 = new ProjectIssueStatus { Name = "انجام شد" };
            context.ProjectStatus.Add(stat1);
            context.ProjectStatus.Add(stat2);

            var issue1 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر قلم گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            var issue2 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر لوگوی گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            context.ProjectIssues.Add(issue1);
            context.ProjectIssues.Add(issue2);

            base.Seed(context);
        }
    }
 به شکل زیر خواهیم رسید:


سابقا برای یافتن تعداد متناظر با هر IssueStatus خیلی سریع می‌شد چنین کوئری را نوشت:


اما اکنون معادل آن با EF Code first چیست؟
    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var projectId = 1;
                var list = ctx.ProjectStatus.Select(x => new
                                                    {
                                                        Id = x.Id,
                                                        Name = x.Name,
                                                        Count = x.ProjectIssues.Count(p => p.ProjectId == projectId)
                                                    }).ToList();
                foreach (var item in list)
                    Console.WriteLine("{0}:{1}",item.Name, item.Count);                
            }
        }
    }
بله. همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا به کوئری بسیار ساده و واضحی با کمک استفاده از navigation properties (خواص راهبری مانند ProjectIssues) تعریف شده رسیده‌ایم. خروجی SQL تولید شده توسط EF نیز به صورت زیر است:
SELECT [Project1].[Id] AS [Id],
       [Project1].[Name] AS [Name],
       [Project1].[C1] AS [C1]
FROM   (
           SELECT [Extent1].[Id] AS [Id],
                  [Extent1].[Name] AS [Name],
                  (
                      SELECT COUNT(1) AS [A1]
                      FROM   [dbo].[ProjectIssues] AS [Extent2]
                      WHERE  ([Extent1].[Id] = [Extent2].[ProjectStatusId])
                             AND ([Extent2].[ProjectId] = 1 /*@p__linq__0*/)
                  ) AS [C1]
           FROM   [dbo].[ProjectIssueStatus] AS [Extent1]
       ) AS [Project1]

مطالب
ASP.NET MVC #10

آشنایی با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر

تا اینجا با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک می‌کردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامه‌های ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه می‌دهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمی‌دانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه می‌توان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمت‌های بعدی با مثال‌های کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:

namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}

یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیش‌فرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;

namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}

[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}
}
}

همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:

@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}

و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:

@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>

توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده می‌کنید. در برنامه‌های ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را می‌توان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام می‌شود. در اینجا برای مثال می‌شود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:

<form action="/Login/LoginResult" method="post">   
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>

توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه می‌شوند، اما این For آن‌ها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیت‌ها و پارامترهایی را که قرار است به آن‌ها بایند شوند، به صورت رشته می‌پذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا می‌توان یک strongly typed view را تعریف کرد،‌ تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشته‌ها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).

با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیت‌هایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آن‌ها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شده‌اند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.


توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:

در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آن‌ها، دو نکته جدید را می‌توان مشاهده کرد. استفاده از ویژگی‌های HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگی‌های HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شده‌ایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه می‌گردد.
البته در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده می‌شد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:

[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]

یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.


توسط ActionName می‌توان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب داده‌ایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کرده‌ایم و فریم ورک نمی‌داند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه می‌گردد:

The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController

برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرم‌ها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرم‌ها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.


بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC

الف) استفاده از اشیاء Context

در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر می‌توان به خواصی که در یک کنترلر به آن‌ها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:

public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }

در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:

public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }

توسط خاصیت Form شیء Request می‌توان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونه‌ای از آن‌را در اولین متد LoginResult می‌توانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار می‌کند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشته‌ای را می‌پذیرد که هر دو با پیشرفت‌هایی که در زبان‌های دات نتی صورت گرفته‌اند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمی‌آیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاس‌های پایه هم به جهت سهولت انجام آزمون‌های واحد در ASP.NET MVC ایجاد شده‌اند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاس‌های پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.


ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها

نکته‌ای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال می‌شود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعه‌های زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی می‌شود). این مجموعه‌ها شامل موارد زیرهستند:

Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values

برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نام‌های دو پارامتر آن، با نام‌های بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آن‌ها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده می‌شود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی می‌گردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمی‌پذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم می‌توان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابق‌های بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.


ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

در ASP.NET MVC چون می‌توان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل می‌شود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگ‌ها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیت‌های یک شیء نگاشت می‌کند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز می‌توان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش می‌کند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC می‌تواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق می‌توانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی می‌کند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.

در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آن‌را مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول می‌شود.

یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل می‌شود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection می‌باشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آن‌ها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه می‌توان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت می‌کند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده می‌کند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده می‌کنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

استفاده از model binderها همینجا به پایان نمی‌رسد. نکات تکمیلی آن‌ها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.

مطالب
آپلود فایل‌ها در یک برنامه‌ی Angular به کمک کامپوننت ng2-file-upload
در مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core» روش عمومی آپلود فایل‌ها را بررسی کردیم. آن مطلب وابستگی به کامپوننت خاصی ندارد و عمومی است. در مطلب جاری می‌خواهیم روش دیگری را مبتنی بر کامپوننت ng2-file-upload بررسی کنیم که به همراه نمایش درصد پیشرفت ارسال فایل‌ها، امکان انتخاب بهتر نوع فایل‌های آپلودی و همچنین امکان مشاهده‌ی لیست کامل فایل‌های انتخاب شده و امکان حذف مواردی از آن، پیش از ارسال نهایی است.



پیشنیازهای کار با کامپوننت ng2-file-upload

برای شروع به کار با کامپوننت ng2-file-upload، ابتدا نیاز است بسته‌ی npm آن‌را نصب کرد:
 >npm install ng2-file-upload --save

همچنین یک کامپوننت آزمایشی را هم به برنامه (دقیقا همان مثال مطلب قبلی) جهت اعمال آن اضافه می‌کنیم:
 >ng g c UploadFile/ng2-file-upload-test

پس از آن نیاز است به ماژولی که این کامپوننت جدید در آن قرار دارد، مدخل FileUploadModule کامپوننت ng2-file-upload را افزود:
import { FileUploadModule } from "ng2-file-upload";

@NgModule({
  imports: [
    FileUploadModule
  ]
در غیراینصورت خطای شناخته نشدن خاصیت uploader را در حین اعمال این کامپوننت مشاهده خواهید کرد.


تکمیل Ng2FileUploadTestComponent جهت اعمال ng2-file-upload

اکنون به کلاس کامپوننت جدیدی که ایجاد کردیم، مراجعه کرده و تغییرات ذیل را اعمال می‌کنیم:
import { FileUploader, FileUploaderOptions } from "ng2-file-upload";
import { Ticket } from "./../ticket";

export class Ng2FileUploadTestComponent implements OnInit {
  fileUploader: FileUploader;
  model = new Ticket();
در اینجا یک خاصیت عمومی از نوع FileUploader تعریف شده‌است که در اختیار قالب این کامپوننت قرار خواهد گرفت. همچنین شیء مدل فرم نیز همانند مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core» تهیه شده‌است. هدف این است که بررسی کنیم علاوه بر ارسال فایل‌ها، چگونه می‌توان اطلاعات یک فرم را نیز به سمت سرور ارسال کرد.


وهله سازی از کامپوننت ng2-file-upload و انجام تنظیمات اولیه‌ی آن

پس از تعریف خاصیت عمومی fileUploader، اکنون نوبت به وهله سازی آن است:
    this.fileUploader = new FileUploader(
      <FileUploaderOptions>{
        url: "api/SimpleUpload/SaveTicket",
        headers: [
          { name: "X-XSRF-TOKEN", value: this.getCookie("XSRF-TOKEN") },
          { name: "Accept", value: "application/json" }
        ],
        isHTML5: true,
        // allowedMimeType: ["image/jpeg", "image/png", "application/pdf", "application/msword", "application/zip"]
        allowedFileType: [
          "application",
          "image",
          "video",
          "audio",
          "pdf",
          "compress",
          "doc",
          "xls",
          "ppt"
        ],
        removeAfterUpload: true,
        autoUpload: false,
        maxFileSize: 10 * 1024 * 1024
      }
    );
- در اینجا url، مسیر اکشن متدی را در سمت سرور مشخص می‌کند که قرار است فایل‌های ارسالی را دریافت و ذخیره کند.
- اگر برنامه از نکات anti-forgery token استفاده می‌کند، این کامپوننت برخلاف روش مطرح شده‌ی در مطلب مشابه قبلی، هیچ هدری را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. بنابراین نیاز است کوکی مرتبط را خودمان یافته و سپس به لیست هدرها اضافه کنیم. در اینجا روش استخراج یک کوکی را توسط کدهای جاوا اسکریپتی مشاهده می‌کنید:
  getCookie(name: string): string {
    const value = "; " + document.cookie;
    const parts = value.split("; " + name + "=");
    if (parts.length === 2) {
      return decodeURIComponent(parts.pop().split(";").shift());
    }
  }

- برای محدود سازی فایل‌های ارسالی توسط این کامپوننت، دو روش وجود دارد:
الف) مشخص سازی مقدار خاصیت allowedMimeType
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا باید mime type فایل‌های مجاز را مشخص کرد.
ب) مشخص سازی مقدار خاصیت allowedFileType
برخلاف تصور، در اینجا از پسوند فایل‌ها استفاده نمی‌کند و از یک لیست از پیش مشخص که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید، کمک گرفته می‌شود. بنابراین اگر برای مثال تنها نیاز به ارسال تصاویر بود، مقدار image را نگه داشته و مابقی را از لیست حذف کنید.

- removeAfterUpload به این معنا است که آیا لیست نهایی که نمایش داده می‌شود، پس از آپلود باقی بماند یا خیر؟
- توسط خاصیت maxFileSize می‌توان حداکثر اندازه‌ی قابل قبول فایل‌های ارسالی را مشخص کرد.


مدیریت رخ‌دادهای کامپوننت ng2-file-upload

اکنون که وهله‌ای از این کامپوننت ساخته شده‌است، می‌توان رخ‌دادهای آن‌را نیز مدیریت کرد. برای مثال:
الف) نحوه‌ی ارسال اطلاعات اضافی به همراه یک فایل به سمت سرور
    this.fileUploader.onBuildItemForm = (fileItem, form) => {
      for (const key in this.model) {
        if (this.model.hasOwnProperty(key)) {
          form.append(key, this.model[key]);
        }
      }
    };
در اینجا شبیه به مطلب مشابه قبلی، مقادیر خواص شیء مدل، به صورت خودکار استخراج شده و به خاصیت form این کامپوننت که درحقیقت همان FormData ارسالی به سمت سرور است، اضافه می‌شوند.

ب) اطلاع یافتن از رخ‌داد خاتمه‌ی کار
رخ‌داد onCompleteAll پس از ارسال تمام فایل‌ها به سمت سرور فراخوانی می‌شود:
    this.fileUploader.onCompleteAll = () => {
      // clear the form
      // this.model = new Ticket();
    };

ج) در حین وهله سازی fileUploader، تعدادی محدودیت نیز قابل اعمال هستند. این محدودیت‌ها سبب نمایش هیچگونه پیام خطایی نمی‌شوند. فقط زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند، این فایل در لیست ظاهر نمی‌شود. اگر علاقمند به مدیریت این وضعیت باشید، می‌توان از رخ‌داد onWhenAddingFileFailed استفاده کرد:
    this.fileUploader.onWhenAddingFileFailed = (item, filter, options) => {
      // msg: `You can't select ${item.name} file because of the ${filter.name} filter.`
    };

د) اگر ارسال فایلی به سمت سرور با شکست مواجه شود، در ر‌خ‌دادگردان onErrorItem می‌توان به نام این فایل و اطلاعات بیشتری که از سمت سرور دریافت شده‌است، دسترسی یافت:
    this.fileUploader.onErrorItem = (fileItem, response, status, headers) => {
       //
    };

ه) اگر از سمت سرور اطلاعات JSON مانندی یا هر اطلاعات دیگری به سمت کلاینت پس از آپلود ارسال می‌شود، این اطلاعات را می‌توان در رخ‌دادگردان onSuccessItem دریافت کرد:
    this.fileUploader.onSuccessItem = (item, response, status, headers) => {
      if (response) {
        const ticket = JSON.parse(response);
        console.log(`ticket:`, ticket);
      }
    };


ارسال نهایی فرم و  فایل‌ها به سمت سرور

در پایان، با فراخوانی متد uploadAll شیء fileUploader جاری، می‌توان اطلاعات فرم و تمام فایل‌های آن‌را به سمت سرور ارسال کرد:
  submitForm(form: NgForm) {
    this.fileUploader.uploadAll();

    // NOTE: Upload multiple files in one request -> https://github.com/valor-software/ng2-file-upload/issues/671
  }
فقط باید دقت داشت که این کامپوننت هر فایل را جداگانه به سمت سرور ارسال می‌کند و برخلاف روش مطلب قبلی، همه را یکجا و در طی یک درخواست به سمت سرور ارسال نمی‌کند. اما کدهای سمت سرور آن با مطلب مشابه قبلی دقیقا یکی است و تفاوتی نمی‌کند (همان نکات قسمت «دریافت فرم درخواست پشتیبانی در سمت سرور و ذخیره‌ی فایل‌های آن‌» مطلب قبلی نیز در اینجا صادق است).


کدهای کامل کامپوننت ng2-file-upload-test.component.ts را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.


تکمیل قالب کامپوننت Ng2FileUploadTestComponent

اکنون که کار تکمیل کامپوننت آزمایشی ارسال فایل‌ها به سمت سرور به پایان رسید، نوبت به تکمیل قالب آن است.

افزودن فیلد اضافی توضیحات به فرم

<div class="container">
  <h3>Support Form(ng2-file-upload)</h3>
  <form #form="ngForm" (submit)="submitForm(form)" novalidate>
    <div class="form-group" [class.has-error]="description.invalid && description.touched">
      <label class="control-label">Description</label>
      <input #description="ngModel" required type="text" class="form-control"
        name="description" [(ngModel)]="model.description">
      <div *ngIf="description.invalid && description.touched">
        <div class="alert alert-danger"  *ngIf="description.errors.required">
          description is required.
        </div>
      </div>
    </div>
هدف از این فیلد این است که شیء Ticket را وهله سازی و مقدار دهی کند. از مقدار آن در رخ‌دادگردان onBuildItemForm که پیشتر توضیح داده شد، استفاده می‌شود.

تعریف ویژه‌ی فیلد ارسال فایل‌ها به سمت سرور

    <div class="form-group">
      <label class="control-label">Screenshot(s)</label>
      <input required type="file" multiple ng2FileSelect [uploader]="fileUploader"
        class="form-control" name="screenshot">
    </div>
در اینجا ابتدا دایرکتیو ng2FileSelect ذکر می‌شود تا کامپوننت مرتبط فعالسازی شود. سپس خاصیت uploader این دایرکتیو توسط خاصیت fileUploader که پیشتر در کامپوننت، وهله سازی و تنظیم شد، مقدار دهی می‌شود.
ذکر ویژگی استاندارد multiple را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید. وجود آن سبب خواهد شد تا کاربر بتواند چندین فایل را با هم انتخاب کند. اگر نیازی به ارسال چندین فایل نیست، این ویژگی را حذف کنید.

نمایش لیست فایل‌ها و نمایش درصد پیشرفت آپلود آن‌ها

جدولی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت ذیل شکل می‌گیرد (کدهای آن در همان صفحه‌ی توضیحات کامپوننت نیز موجود هستند):
    <div style="margin-bottom: 10px" *ngIf="fileUploader.queue.length">
      <h3>Upload queue</h3>
      <p>Queue length: {{ fileUploader?.queue?.length }}</p>
      <table class="table">
        <thead>
          <tr>
            <th width="50%">Name</th>
            <th>Size</th>
            <th>Progress</th>
            <th>Status</th>
            <th>Actions</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          <tr *ngFor="let item of fileUploader.queue">
            <td><strong>{{ item?.file?.name }}</strong></td>
            <td nowrap>{{ item?.file?.size/1024/1024 | number:'.2' }} MB</td>
            <td>
              <div class="progress" style="margin-bottom: 0;">
                <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': item.progress + '%' }"></div>
              </div>
            </td>
            <td class="text-center">
              <span *ngIf="item.isError"><i class="glyphicon glyphicon-remove"></i></span>
            </td>
            <td nowrap>
              <button type="button" class="btn btn-danger btn-xs" (click)="item.remove()">
                <span class="glyphicon glyphicon-trash"></span> Remove
              </button>
            </td>
          </tr>
        </tbody>
      </table>

      <div>
        <div>
          Queue progress:
          <div class="progress">
            <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': fileUploader.progress + '%' }"></div>
          </div>
        </div>
        <button type="button" class="btn btn-danger btn-s" (click)="fileUploader.clearQueue()"
          [disabled]="!fileUploader.queue.length">
          <span class="glyphicon glyphicon-trash"></span> Remove all
        </button>
      </div>
    </div>
شیء fileUploader وهله سازی شده‌ی در کامپوننت این قالب، دارای خاصیت queue است. در این خاصیت، لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر درج می‌شوند. برای مثال مقدار fileUploader?.queue?.length مساوی تعداد فایل‌های انتخابی توسط کاربر است. بنابراین می‌توان حلقه‌ای را بر روی آن تشکیل داد و مشخصات این فایل‌ها را در صفحه نمایش داد. همچنین هر آیتم آن دارای متد remove نیز هست. کار این متد، حذف این آیتم از لیست queue است و یا اگر متد fileUploader.clearQueue فراخوانی شود، تمام آیتم‌های این لیست را حذف می‌کند.
در اینجا از progress-bar بوت استرپ برای نمایش درصد آپلود فایل‌ها استفاده شده‌است:
              <div class="progress" style="margin-bottom: 0;">
                <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': item.progress + '%' }"></div>
              </div>
این کامپوننت ارسال فایل، خاصیت item.progress هر فایل موجود در queue را مدام به روز رسانی می‌کند. به همین جهت می‌توان از آن جهت تغییر عرض پیشرفت progress-bar بوت استرپ استفاده کرد.

غیرفعال کردن دکمه‌ی ارسال، در صورت عدم انتخاب یک فایل

    <button class="btn btn-primary" [disabled]="form.invalid || !fileUploader.queue.length"
      type="submit">Submit</button>
  </form>
اگر بخواهیم انتخاب حداقل یک فایل را توسط کاربر اجباری کنیم، می‌توان خاصیت disabled دکمه‌ی ارسال را به طول صف یا fileUploader.queue.length نیز متصل کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
پیاده سازی SoftDelete در EF Core
در مورد حذف منطقی در EF 6x، پیشتر مطالبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید:
- «پیاده سازی حذف منطقی در Entity framework» حذف منطقی، یکی از الگوهای بسیار پرکاربرد در برنامه‌های تجاری است. توسط آن بجای حذف فیزیکی اطلاعات، آن‌ها را تنها به عنوان رکوردی حذف شده، «علامتگذاری» می‌کنیم. مزایای آن نیز به شرح زیر هستند:
- داشتن سابقه‌ی حذف اطلاعات
- جلوگیری از cascade delete
- امکان بازیابی رکوردها و امکان ایجاد قسمتی به نام recycle bin در برنامه (شبیه به recycle bin در ویندوز که امکان بازیابی موارد حذف شده را می‌دهد)
- امکان داشتن رکوردهایی که در یک برنامه (به ظاهر) حذف شده‌اند، اما هنوز در برنامه‌ی دیگری در حال استفاده هستند.
- بالابردن میزان امنیت برنامه. فرض کنید سایت شما هک شده و شخصی، دسترسی به پنل مدیریتی و سطوح دسترسی مدیریتی برنامه را پیدا کرده‌است. در این حالت حذف تمام رکوردهای سایت توسط او، تنها به معنای تغییر یک بیت، از یک به صفر است و بازگرداندن این درجه از خسارت، تنها با روشن کردن این بیت، برطرف می‌شود.

پیاده سازی حذف منطقی در EF Core شامل مراحل خاصی است که در این مطلب، جزئیات آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


نیاز به تعریف دو خاصیت جدید در هر جدول

هر جدولی که قرار است soft delete به آن اعمال شود، باید دارای دو فیلد جدید bool IsDeleted و DateTime? DeletedAt باشد. می‌توان این خواص را به هر موجودیتی به صورت دستی اضافه کرد و یا می‌توان ابتدا یک کلاس پایه‌ی abstract را برای آن ایجاد کرد:
using System;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { get; set; }


        public bool IsDeleted { set; get; }
        public DateTime? DeletedAt { set; get; }
    }
}
و سپس موجودیت‌هایی را که قرار است از soft delete پشتیبانی کنند، توسط آن علامتگذاری کرد؛ مانند موجودیت Blog:
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata.Builders;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public class Blog : BaseEntity
    {
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<Post> Posts { set; get; }
    }

    public class BlogConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Blog>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Blog> builder)
        {
            builder.Property(blog => blog.Name).HasMaxLength(450).IsRequired();
            builder.HasIndex(blog => blog.Name).IsUnique();

            builder.HasData(new Blog { Id = 1, Name = "Blog 1" });
            builder.HasData(new Blog { Id = 2, Name = "Blog 2" });
            builder.HasData(new Blog { Id = 3, Name = "Blog 3" });
        }
    }
}
که هر بلاگ از تعدادی مطلب تشکیل شده‌است:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Metadata.Builders;

namespace EFCoreSoftDelete.Entities
{
    public class Post : BaseEntity
    {
        public string Title { set; get; }

        public Blog Blog { set; get; }
        public int BlogId { set; get; }
    }

    public class PostConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Post>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Post> builder)
        {
            builder.Property(post => post.Title).HasMaxLength(450);
            builder.HasOne(post => post.Blog).WithMany(blog => blog.Posts).HasForeignKey(post => post.BlogId);

            builder.HasData(new Post { Id = 1, BlogId = 1, Title = "Post 1" });
            builder.HasData(new Post { Id = 2, BlogId = 1, Title = "Post 2" });
            builder.HasData(new Post { Id = 3, BlogId = 1, Title = "Post 3" });
            builder.HasData(new Post { Id = 4, BlogId = 1, Title = "Post 4" });
            builder.HasData(new Post { Id = 5, BlogId = 2, Title = "Post 5" });
        }
    }
}
مزیت علامتگذاری این کلاس‌ها، امکان کوئری گرفتن از آن‌ها نیز می‌باشد که در ادامه از آن استفاده خواهیم کرد.


حذف خودکار رکوردهایی که Soft Delete شده‌اند، از نتیجه‌ی کوئری‌ها و گزارشات

تا اینجا فقط دو خاصیت ساده را به کلاس‌های مدنظر خود اضافه کرده‌ایم. پس از آن یا می‌توان در هر جائی برای مثال شرط context.Blogs.Where(blog => !blog.IsDeleted) را به صورت دستی اعمال کرد و در گزارشات، رکوردهای حذف منطقی شده را نمایش نداد و یا از زمان ارائه‌ی EF Core 2x می‌توان برای آن‌ها Query Filter تعریف کرد. برای مثال می‌توان به تنظیمات موجودیت Blog و یا Post مراجعه نمود و با استفاده از متد HasQueryFilter، همان شرط blog => !blog.IsDeleted را به صورت سراسری به تمام کوئری‌های مرتبط با این موجودیت‌ها اعمال کرد:
    public class BlogConfiguration : IEntityTypeConfiguration<Blog>
    {
        public void Configure(EntityTypeBuilder<Blog> builder)
        {
            // ...
            builder.HasQueryFilter(blog => !blog.IsDeleted);
        }
    }
از این پس ذکر context.Blogs دقیقا معنای context.Blogs.Where(blog => !blog.IsDeleted) را می‌دهد و دیگر نیازی به ذکر صریح شرط متناظر با soft delete نیست.
در این حالت کوئری‌های نهایی به صورت خودکار دارای شرط زیر خواهند شد:
SELECT [b].[Id], [b].[DeletedAt], [b].[IsDeleted], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
WHERE [b].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)


اعمال خودکار QueryFilter مخصوص Soft Delete به تمام موجودیت‌ها

همانطور که عنوان شد، مزیت علامتگذاری موجودیت‌ها با کلاس پایه‌ی BaseEntity، امکان کوئری گرفتن از آن‌ها است:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public static class GlobalFiltersManager
    {
        public static void ApplySoftDeleteQueryFilters(this ModelBuilder modelBuilder)
        {
            foreach (var entityType in modelBuilder.Model
                                                    .GetEntityTypes()
                                                    .Where(eType => typeof(BaseEntity).IsAssignableFrom(eType.ClrType)))
            {
                entityType.addSoftDeleteQueryFilter();
            }
        }

        private static void addSoftDeleteQueryFilter(this IMutableEntityType entityData)
        {
            var methodToCall = typeof(GlobalFiltersManager)
                                .GetMethod(nameof(getSoftDeleteFilter), BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static)
                                .MakeGenericMethod(entityData.ClrType);
            var filter = methodToCall.Invoke(null, new object[] { });
            entityData.SetQueryFilter((LambdaExpression)filter);
        }

        private static LambdaExpression getSoftDeleteFilter<TEntity>() where TEntity : BaseEntity
        {
            return (Expression<Func<TEntity, bool>>)(entity => !entity.IsDeleted);
        }
    }
}
در اینجا در ابتدا تمام موجودیت‌هایی که از BaseEntity ارث بری کرده‌اند، یافت می‌شوند. سپس بر روی آن‌ها قرار است متد SetQueryFilter فراخوانی شود. این متد بر اساس تعاریف EF Core، یک LambdaExpression کلی را قبول می‌کند که نمونه‌ی آن در متد getSoftDeleteFilter تعریف شده و سپس توسط متد addSoftDeleteQueryFilter به صورت پویا به modelBuilder اعمال می‌شود.

محل اعمال آن نیز در انتهای متد OnModelCreating است تا به صورت خودکار به تمام موجودیت‌های موجود اعمال شود:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {

        //...


        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            base.OnModelCreating(modelBuilder);

            modelBuilder.ApplyConfigurationsFromAssembly(typeof(BaseEntity).Assembly);
            modelBuilder.ApplySoftDeleteQueryFilters();
        }


مشکل! هنوز هم حذف فیزیکی رخ می‌دهد!

تنظیمات فوق، تنها بر روی کوئری‌های نوشته شده تاثیر دارند؛ اما هیچگونه تاثیری را بر روی متد Remove و سپس SaveChanges نداشته و در این حالت، هنوز هم حذف واقعی و فیزیکی رخ می‌دهد.
 برای رفع این مشکل باید به EF Core گفت، هر چند دستور حذف صادر شده، اما آن‌را تبدیل به دستور Update کن؛ یعنی فیلد IsDelete را به 1 و فیلد DeletedAt را با زمان جاری مقدار دهی کن:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public static class AuditableEntitiesManager
    {
        public static void SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges(this ApplicationDbContext context)
        {
            var now = DateTime.UtcNow;

            foreach (var entry in context.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>())
            {
                switch (entry.State)
                {
                    case EntityState.Added:
                        //TODO: ...
                        break;
                    case EntityState.Modified:
                        //TODO: ...
                        break;
                    case EntityState.Deleted:
                        entry.State = EntityState.Unchanged; //NOTE: For soft-deletes to work with the original `Remove` method.

                        entry.Entity.IsDeleted = true;
                        entry.Entity.DeletedAt = now;
                        break;
                }
            }
        }
    }
}
در اینجا با استفاده از سیستم tracking، رکوردهای حذف شده‌ی با وضعیت EntityState.Deleted، به وضعیت EntityState.Unchanged تغییر پیدا می‌کنند، تا دیگر حذف نشوند. اما در ادامه چون دو خاصیت IsDeleted و DeletedAt این موجودیت، ویرایش می‌شوند، وضعیت جدید Modified خواهد بود که به کوئری‌های Update تفسیر می‌شوند. به این ترتیب می‌توان همانند قبل یک رکورد را حذف کرد:
var post1 = context.Posts.Find(1);
if (post1 != null)
{
   context.Remove(post1);

   context.SaveChanges();
}
اما دستوری که توسط EF Core صادر می‌شود، یک Update است:
Executing DbCommand [Parameters=[@p2='1', @p0='2020-09-17T05:11:32' (Nullable = true), @p1='True'], CommandType='Text', CommandTimeout='30']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p0, [IsDeleted] = @p1
WHERE [Id] = @p2;
SELECT @@ROWCOUNT;

محل اعمال متد SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges فوق، پیش از فراخوانی SaveChanges و به صورت زیر است:
namespace EFCoreSoftDelete.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        // ...

        public override int SaveChanges(bool acceptAllChangesOnSuccess)
        {
            ChangeTracker.DetectChanges();

            beforeSaveTriggers();

            ChangeTracker.AutoDetectChangesEnabled = false; // for performance reasons, to avoid calling DetectChanges() again.
            var result = base.SaveChanges(acceptAllChangesOnSuccess);

            ChangeTracker.AutoDetectChangesEnabled = true;
            return result;
        }

        // ...

        private void beforeSaveTriggers()
        {
            setAuditProperties();
        }

        private void setAuditProperties()
        {
            this.SetAuditableEntityOnBeforeSaveChanges();
        }
    }
}


مشکل! رکوردهای وابسته حذف نمی‌شوند!

حالت پیش‌فرض حذف رکوردها در EFCore به cascade delete تنظیم شده‌است. یعنی اگر blog با id=1 حذف شود، نه فقط این blog، بلکه تمام مطالب وابسته‌ی به آن نیز حذف خواهند شد. اما در اینجا اگر این بلاگ را حذف کنیم:
 ar blog1 = context.Blogs.FirstOrDefault(blog => blog.Id == 1);
if (blog1 != null)
{
   context.Remove(blog1);

   context.SaveChanges();
}
تنها تک رکورد متناظر با آن حذف منطقی شده و مطالب متناظر با آن خیر. برای رفع این مشکل باید به صورت زیر عمل کرد:
var blog1AndItsRelatedPosts = context.Blogs
    .Include(blog => blog.Posts)
    .FirstOrDefault(blog => blog.Id == 1);
if (blog1AndItsRelatedPosts != null)
{
    context.Remove(blog1AndItsRelatedPosts);

    context.SaveChanges();
}
ابتدا باید رکوردهای وابسته را توسط یک Include به حافظه وارد کرد و سپس دستور Delete را بر روی کل آن صادر نمود که یک چنین خروجی را تولید می‌کند:
SELECT [t].[Id], [t].[DeletedAt], [t].[IsDeleted], [t].[Name], [t0].[Id], [t0].[BlogId], [t0].[DeletedAt], [t0].[IsDeleted], [t0].[Title]
FROM (
SELECT TOP(1) [b].[Id], [b].[DeletedAt], [b].[IsDeleted], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
WHERE ([b].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)) AND ([b].[Id] = 1)
) AS [t]
LEFT JOIN (
SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[DeletedAt], [p].[IsDeleted], [p].[Title]
FROM [Posts] AS [p]
WHERE [p].[IsDeleted] <> CAST(1 AS bit)
) AS [t0] ON [t].[Id] = [t0].[BlogId]
ORDER BY [t].[Id], [t0].[Id]

Executing DbCommand [Parameters=[@p2='1', @p0='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p1='True',
 @p5='2', @p3='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p4='True', @p8='3',
@p6='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p7='True',
 @p11='4', @p9='2020-09-17T05:25:00' (Nullable = true), @p10='True'], CommandType='Text', CommandTimeout='30']

SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Blogs] SET [DeletedAt] = @p0, [IsDeleted] = @p1
WHERE [Id] = @p2;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p3, [IsDeleted] = @p4
WHERE [Id] = @p5;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p6, [IsDeleted] = @p7
WHERE [Id] = @p8;
SELECT @@ROWCOUNT;

UPDATE [Posts] SET [DeletedAt] = @p9, [IsDeleted] = @p10
WHERE [Id] = @p11;
SELECT @@ROWCOUNT;
ابتدا اولین بلاگ را حذف منطقی کرده؛ سپس تمام مطالب متناظر با آن‌را که پیشتر حذف منطقی نشده‌اند، یکی یکی به صورت حذف شده، علامتگذاری می‌کند. به این ترتیب cascade delete منطقی نیز در اینجا میسر می‌شود.


یک نکته: مشکل حذف منطقی و رکوردهای منحصربفرد

فرض کنید در جدولی، فیلد نام کاربری را به عنوان یک فیلد منحصربفرد تعریف کرده‌اید و اکنون رکوردی در این بین، حذف منطقی شده‌است. مشکلی که در آینده بروز خواهد کرد، عدم امکان ثبت رکورد جدیدی با همان نام کاربری است که حذف منطقی شده‌است؛ چون یک unique index بر روی آن وجود دارد. در این حالت اگر از SQL Server استفاده می‌کنید، از قابلیتی به نام filtered indexes پشتیبانی می‌کند که در آن امکان تعریف یک شرط و predicate، در حین تعریف ایندکس‌ها وجود دارد. در این حالت می‌توان رکوردهای حذف منطقی شده را به ایندکس وارد نکرد.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EFCoreSoftDelete.zip
مطالب
بررسی Source Generators در #C - قسمت سوم - بهبود کارآیی برنامه با تبدیل عملیات Reflection به تولید کد خودکار
همانطور که در قسمت اول این سری نیز عنوان شد، انجام عملیات Reflection عموما به همراه سربار محاسبه‌ی هرباره‌ی اطلاعات مورد نیاز آن است و اکنون می‌توان یک چنین محاسباتی را توسط Source generators، در زمان کامپایل برنامه، تامین و جزئی از خروجی نهایی کامپل شده‌ی آن کرد تا کارآیی برنامه به شدت افزایش یابد. یک نمونه مثال آن، استفاده از ویژگی Display بر روی عناصر یک enum است تا بتوان توضیحات بیشتری را جهت نمایش در UI، ارائه داد:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace NotifyPropertyChangedGenerator.Demo;

public enum Gender
{
    NotSpecified,
    [Display(Name = "مرد")] Male,
    [Display(Name = "زن")] Female
}
روش متداول جهت دسترسی به اطلاعات ویژگی Display، استفاده از Reflection به صورت زیر است:
public static class Extensions
{
    public static string GetDisplayName(this Enum value)
    {
        if (value is null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(value));

        var attribute = value.GetType().GetField(value.ToString())?
            .GetCustomAttributes<DisplayAttribute>(false).FirstOrDefault();

        if (attribute is null)
            return value.ToString();

        return attribute.GetType().GetProperty("Name")?.GetValue(attribute, null)?.ToString();
    }
}
یعنی هرجائی که در برنامه نیاز باشد تا برای مثال نام نمایشی Gender.Female محاسبه شود، باید یکبار عملیات فوق در زمان اجرا، تکرار گردد با محاسبه‌ی تمام ویژگی‌های یک عنصر enum، بررسی وجود DisplayAttribute در این بین و در صورت وجود، محاسبه‌ی مقدار خاصیت Name آن.
یعنی در اصل متد کمکی که برای اینکار نیاز داریم، چنین خروجی را دارد:
namespace NotifyPropertyChangedGenerator.Demo
{
  public static class GenderExtensions
  {
      public static string GetDisplayName(this Gender @enum)
      {
          return @enum switch
            {
                Gender.NotSpecified => "NotSpecified",
                Gender.Male => "مرد",
                Gender.Female => "زن",
                _ => throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(@enum))
            };
      }
  }
}
مزیت این روش نسبت به Reflection، از پیش محاسبه شده بودن و سرعت بالای کار با آن است؛ اما ... باید به ازای هر enum نوشته شده، یکبار به صورت اختصاصی، تکرار شود و همچنین اگر اطلاعات enum متناظر با آن تغییر کرد، نیاز است تا این کلاس‌ها و متدهای کمکی نیز اصلاح شوند. به همین جهت است که عموما کار با Reflection ترجیح داده می‌شود؛ چون حجم کدنویسی کمتری را به همراه دارد و همچنین می‌تواند انواع و اقسام enum را پوشش دهد و عمومی است.
با ارائه‌ی Source Generators، مشکلات یاد شده دیگر وجود ندارند. یعنی کار تولید متدهای اختصاصی برای هر enum، خودکار است و همچنین به روز رسانی آنی آن‌ها با هر تغییری در enum‌ها نیز پیش‌بینی شده‌است.


تهیه‌ی تولید کننده‌ی خودکار کدی که نام نمایشی enumها را به صورت از پیش محاسبه شده ارائه می‌دهد

در قسمت قبل، با روش تهیه و استفاده از Source Generators آشنا شدیم. در اینجا نیز از همان قالب، در جهت تولید کد متد الحاقی GetDisplayName فوق، استفاده خواهیم کرد. یعنی هدف رسیدن به کلاس GenderExtensions فوق و متد GetDisplayName آن، در زمان کامپایل برنامه و به صورت خودکار است:
[Generator]
public class EnumExtensionsGenerator : ISourceGenerator
{
    public void Initialize(GeneratorInitializationContext context)
    {}

    public void Execute(GeneratorExecutionContext context)
    {
        var compilation = context.Compilation;
        foreach (var syntaxTree in compilation.SyntaxTrees)
        {
            var semanticModel = compilation.GetSemanticModel(syntaxTree);
            var immutableHashSet = syntaxTree.GetRoot()
                .DescendantNodesAndSelf()
                .OfType<EnumDeclarationSyntax>()
                .Select(enumDeclarationSyntax => semanticModel.GetDeclaredSymbol(enumDeclarationSyntax))
                .OfType<ITypeSymbol>()
                /*.Where(typeSymbol => typeSymbol.GetAttributes().Any(
                    attributeData => string.Equals(attributeData.AttributeClass?.Name, "GenerateExtensions",
                        StringComparison.Ordinal)
                ))*/
                .ToImmutableHashSet();

            foreach (var typeSymbol in immutableHashSet)
            {
                var source = GenerateEnumExtensions(typeSymbol);
                context.AddSource($"{typeSymbol.Name}Extensions.cs", source);
            }
        }
    }
کار را با ایجاد یک کلاس عمومی جدید که پیاده سازی کننده‌ی اینترفیس ISourceGenerator و مزین به ویژگی Generator است، شروع می‌کنیم. در مورد وابستگی‌های مورد نیاز یک چنین پروژه‌ای، در قسمت قبل توضیحات کافی ارائه شد.
در اینجا در متد Execute، دسترسی کاملی را به اطلاعات تهیه شده‌ی توسط کامپایلر داریم. توسط آن تمام Enumهای برنامه را یا همان EnumDeclarationSyntax را در اینجا، یافته و سپس حلقه‌ای را بر روی اطلاعات آن‌ها تشکیل داده و برای تک تک آن‌ها، توسط متد GenerateEnumExtensions، کد معادل کلاس GenderExtensions را که در این مطلب معرفی شد، تولید می‌کنیم. در پایان کار نیز این کد را توسط متد AddSource، به کامپایلر معرفی خواهیم کرد تا بلافاصله در IDE ظاهر شده و قابلیت استفاده را پیدا کند.

یک نکته: اگر می‌خواهید صرفا enumهای خاصی در این بین بررسی شوند، می‌توانید کدهای یک Attribute سفارشی را مثلا با نام فرضی [GenerateExtensions] در همینجا توسط متد context.AddSource به مجموعه سورس‌ها اضافه کنید و سپس بر اساس نام آن، در قسمت Where ایی که کامنت شده‌است، تنها اطلاعات مدنظر را فیلتر و پردازش کنید.

متدی هم که ابتدا کلاس Extensions را بر اساس نام هر Enum موجود تولید و سپس بدنه‌ی متد GetDisplayName اختصاصی آن‌را تکمیل می‌کند، به صورت زیر است:
    private string GenerateEnumExtensions(ITypeSymbol typeSymbol)
    {
        return $@"namespace {typeSymbol.ContainingNamespace}
{{
  public static class {typeSymbol.Name}Extensions
  {{
      public static string GetDisplayName(this {typeSymbol.Name} @enum)
      {{
          {GenerateExtensionMethodBody(typeSymbol)}
      }}
  }}
}}";
    }

    private static string GenerateExtensionMethodBody(ITypeSymbol typeSymbol)
    {
        var sb = new StringBuilder();
        sb.Append(@"return @enum switch
            {
");

        foreach (var fieldSymbol in typeSymbol.GetMembers().OfType<IFieldSymbol>())
        {
            var displayAttribute = fieldSymbol.GetAttributes()
                .FirstOrDefault(attributeData =>
                    string.Equals(attributeData.AttributeClass?.Name, "DisplayAttribute", StringComparison.Ordinal));
            if (displayAttribute is null)
            {                
                sb.AppendLine(
                    $@"                {typeSymbol.Name}.{fieldSymbol.Name} => ""{fieldSymbol.Name}"",");
            }
            else
            {
                var displayAttributeName = displayAttribute.NamedArguments
                    .FirstOrDefault(x => string.Equals(x.Key, "Name", StringComparison.Ordinal))
                    .Value;
                sb.AppendLine(
                    $@"                {typeSymbol.Name}.{fieldSymbol.Name} => ""{displayAttributeName.Value}"",");
            }
        }

        sb.Append(
            @"                _ => throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(@enum))
            };");

        return sb.ToString();
    }
در مورد روش استفاده‌ی از این source generator نیز در قسمت قبل بحث شد و فقط کافی است ارجاعی را به اسمبلی آن به پروژه‌ی مدنظر افزود و OutputItemType را به آنالایزر تنظیم کرد.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SourceGeneratorTests-part3.zip


سؤال: چگونه می‌توان کدهای تولید شده‌ی توسط یک Source Generator را ذخیره کرد؟

Source Generators به صورت پیش‌فرض هیچ فایلی را بر روی دیسک سخت ذخیره نمی‌کنند و تمام عملیات آن‌ها در حافظه انجام می‌شود. اگر علاقمند به مطالعه‌ی این خروجی‌های خودکار، به صورت فایل‌های واقعی هستید، نیاز به انجام تغییرات زیر در فایل csproj پروژه‌ی مصرف کننده‌ی Source Generator است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net6.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>

    <EmitCompilerGeneratedFiles>true</EmitCompilerGeneratedFiles>
    <CompilerGeneratedFilesOutputPath>Generated</CompilerGeneratedFilesOutputPath>
  </PropertyGroup>
  
  <Target Name="CleanSourceGeneratedFiles" BeforeTargets="BeforeBuild" DependsOnTargets="$(BeforeBuildDependsOn)">
    <RemoveDir Directories="$(CompilerGeneratedFilesOutputPath)" />
  </Target>  
  <ItemGroup>
    <!-- Exclude the output of source generators from the compilation -->
    <Compile Remove="$(CompilerGeneratedFilesOutputPath)/**/*.cs" />
<Content Include="$(CompilerGeneratedFilesOutputPath)/**" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\NotifyPropertyChangedGenerator\NotifyPropertyChangedGenerator.csproj" 
OutputItemType="Analyzer" ReferenceOutputAssembly="false" />
  </ItemGroup>
</Project>
توضیحات:
- EmitCompilerGeneratedFiles سبب ثبت فایل‌های خودکار تولید شده، بر روی دیسک سخت می‌شود که قالب مسیر پیش‌فرض ذخیره سازی آن به صورت زیر است:
{BaseIntermediateOutpath}/generated/{Assembly}/{SourceGeneratorName}/{GeneratedFile}
- اگر می‌خواهید نام پوشه‌ی generated را تغییر دهید، می‌توان از ویژگی CompilerGeneratedFilesOutputPath استفاده کرد.
- چون این فایل‌های cs. جدید ثبت شده‌ی بر روی دیسک سخت، مجددا وارد پروسه‌ی کامپایل می‌شوند و خود Source Generator هم یک نمونه‌ی از آن‌ها‌را پیش‌تر به کامپایلر معرفی کرده‌است، برنامه دیگر به علت وجود اطلاعات تکراری، کامپایل نخواهد شد. به همین جهت نیاز است تا قسمت Compile Remove فوق را نیز معرفی کرد تا کامپایلر از پوشه‌ی Generated تنظیمی، صرفنظر کند.
- اطلاعات موجود در پوشه‌ی Generated، فقط یکبار تولید می‌شوند؛ صرفنظر از اطلاعات موجود در حافظه که همیشه به روز است. به همین جهت اگر می‌خواهید نمونه‌های به روز شده‌ی آن‌ها را نیز بر روی دیسک سخت داشته باشید، نیاز به قسمت RemoveDir تنظیمی وجود دارد.