نظرات مطالب
یکدست کردن "ی" و "ک" در ASP.NET MVC با پیاده‌سازی یک Model Binder
یک نکته تکمیلی :
در این روش تنها پارامترهای رشته ای که به طور مستقیم، متغیر در اکشن متد تعریف میشود بایند میگردند ولی خصوصیت‌های رشته ای در پارامترهایی که از نوع کلاس تعریف شده اند که بسیار پرکاربرد هم هستند تاثیری ندارد، برای این موارد بایندر جدیدی را به شکل زیر مینویسیم:
public class StringModelBinder : DefaultModelBinder
    {

protected override void SetProperty(ControllerContext controllerContext,
          ModelBindingContext bindingContext,
          System.ComponentModel.PropertyDescriptor propertyDescriptor, object value)
        {
            if (propertyDescriptor.PropertyType == typeof(string))
            {
                var stringValue = (string)value;
                if (!string.IsNullOrEmpty(stringValue))
                {
                    value =value.ToString().Replace((char)1610, (char)1740).Replace((char)1603, (char)1705);
                }
                else
                {
                    value = null;
                }
            }

            base.SetProperty(controllerContext, bindingContext,
                                propertyDescriptor, value);
        }

    }
در اینجا متد دیگری را به نام SetProperty برای تغییر خصوصیت هر متدی که یافت میشود صدا زده میشود را رونویسی کردیم. شی propertyDescriptor  اطلاعات خصوصیت مورد نظر از قبیل نام و مقدار و ... را نگهداری میکندو در اینجا مقدار خصوصیت را دریافت کرده و تغییرات لازم را انجام میدهیم سپس مقدا تغییر یافته را توسط base به متد پدر منتقل میکنیم. سپس برای اعمال این بایندر کد زیر را اضافه میکنیم:
 ModelBinders.Binders.DefaultBinder = new StringModelBinder();
بدین ترتیب بایندر پیش فرض به سیستم معرفی میگردد.
مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت سوم
در قسمت قبلی روش استفاده از IRequest و IRequestHandler را در MediatR که نقش پیاده سازی Command/Query را در CQRS بر عهده دارند، بررسی کردیم. کدهای این قسمت در این ریپازیتوری به‌روزرسانی شده و قابل دسترسی است.

Fluent Validation


Command ما که نقش ایجاد یک مشتری را داشت ( CreateCustomerCommand )، هیچ Validation ای برای اعتبار سنجی مقادیر ورودی از سمت کاربر را ندارد و کاربر با هر مقادیری میتواند این Command را فراخوانی کند. در این قسمت با استفاده از کتابخانه Fluent Validation امکان اعتبار سنجی را به Command‌های خود اضافه میکنیم.

در ابتدا با استفاده از دستور زیر ، این کتابخانه را داخل پروژه خود نصب میکنیم:
Install-Package FluentValidation.AspNetCore

بعد از افزودن این کتابخانه، باید آن را داخل DI Container خود Register کنیم:
services.AddMvc()
    .AddFluentValidation(cfg => cfg.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<Startup>());

کلاس جدیدی با نام CreateCustomerCommandValidator ایجاد میکنیم و از کلاس AbstractValidator مربوط به Fluent Validation ارث بری میکنیم تا منطق اعتبارسنجی برای CreateCustomerCommand را داخل آن تعریف نماییم :
public class CreateCustomerCommandValidator : AbstractValidator<CreateCustomerCommand>
{
    public CreateCustomerCommandValidator()
    {
        RuleFor(customer => customer.FirstName).NotEmpty();
        RuleFor(customer => customer.LastName).NotEmpty();
    }
}
همانطور که میبینید در اینجا خالی نبودن Firstname و Lastname ورودی از سمت کاربر را چک کرده‌ایم. Fluent Validation دارای متدهای زیادی برای اعتبارسنجی است که لیست آن‌ها را در اینجا میتوانید ببینید. همچنین درصورت نیاز میتوانید Validator‌های سفارشی خود را طبق نمونه‌ها ایجاد کنید.

اگر برنامه را اجرا و CreateCustomerCommand را با مقادیر خالی فراخوانی کنیم، خواهید دید که بلافاصله با چنین خطایی مواجه خواهید شد که نشان میدهد Fluent Validation بدرستی وظیفه اعتبارسنجی ورودی‌ها را انجام داده است:
Error: Bad Request

{
  "LastName": [
    "'Last Name' must not be empty."
  ],
  "FirstName": [
    "'First Name' must not be empty."
  ]
}

* نکته : تمامی اعتبارسنجی‌های سطحی ( Superficial Validation ) مانند خالی نبودن مقادیر، اعتبارسنجی تاریخ‌ها، اعتبارسنجی ایمیل و ... باید قبل از Handle شدن Command‌ها صورت گیرد و در صورت ناموفق بودن اعتبارسنجی، نباید وارد متد Handle در Command‌ها شویم. ( Fail Fast Principle )

Events

Observer Pattern

فرض کنید میخواهیم در صورت موفقیت آمیز بودن ثبت نام یک مشتری، برای او ایمیلی ارسال کنیم. فرستادن ایمیل وظیفه CreateCustomerCommand نیست و در صورت افزودن منطق ارسال ایمیل به Command، اصل SRP را نقض کرده‌ایم.

برای حل این مشکل میتوانیم از Event‌ها استفاده کنیم. Event‌ها خبری را به Subscriber‌ های خود میدهند. در فریمورک MediatR، ارسال و Handle کردن Event‌‌ها، با دو interface صورت میگیرد: INotification و INotificationHandler

بر خلاف Command‌ها که فقط یک Handler میتوانند داشته باشند، Event ها میتوانند چندین Handler داشته باشند. مزیت داشتن چند Subscriber برای Event‌ها این است که شما علاوه بر اینکه میتوانید Subscriber ای داشته باشید که وظیفه ارسال Email برای مشتری را بر عهده داشته باشد، Subscriber دیگری داشته باشید که اطلاعات مشتری جدید را Log کند.

ابتدا کلاس CustomerCreatedEvent را ایجاد و از INotification ارث بری میکنیم. این کلاس منتشر کننده یک اتفاق است که آن را Producer مینامند :
public class CustomerCreatedEvent : INotification
{
    public CustomerCreatedEvent(string firstName, string lastName, DateTime registrationDate)
    {
        FirstName = firstName;
        LastName = lastName;
        RegistrationDate = registrationDate;
    }

    public string FirstName { get; }

    public string LastName { get; }

    public DateTime RegistrationDate { get; }
}

سپس دو Handler برای این Event مینویسیم. Handler اول وظیفه ارسال ایمیل را بر عهده خواهد داشت :
public class CustomerCreatedEmailSenderHandler : INotificationHandler<CustomerCreatedEvent>
{
    public Task Handle(CustomerCreatedEvent notification, CancellationToken cancellationToken)
    {
        // IMessageSender.Send($"Welcome {notification.FirstName} {notification.LastName} !");
        return Task.CompletedTask;
    }
}

و Handler دوم، وظیفه Log کردن اطلاعات مشتری ثبت شده را بر عهده خواهد داشت:
public class CustomerCreatedLoggerHandler : INotificationHandler<CustomerCreatedEvent>
{
    readonly ILogger<CustomerCreatedLoggerHandler> _logger;

    public CustomerCreatedLoggerHandler(ILogger<CustomerCreatedLoggerHandler> logger)
    {
        _logger = logger;
    }

    public Task Handle(CustomerCreatedEvent notification, CancellationToken cancellationToken)
    {
        _logger.LogInformation($"New customer has been created at {notification.RegistrationDate}: {notification.FirstName} {notification.LastName}");

        return Task.CompletedTask;
    }
}

در نهایت کافیست داخل CreateCustomerCommandHandler که در قسمت قبل آن را ایجاد کردیم، متد Handle را ویرایش و با استفاده از متد Publish موجود در اینترفیس IMediator، این Event را Raise کنیم :
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;
    readonly IMediator _mediator;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context,
        IMapper mapper,
        IMediator mediator)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
        _mediator = mediator;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = _mapper.Map<Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        // Raising Event ...
        await _mediator.Publish(new CustomerCreatedEvent(customer.FirstName, customer.LastName, customer.RegistrationDate), cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

برنامه را اجرا و روی دو NotificationHandler خود Breakpoint قرار دهید. اگر api/Customers را برای ایجاد یک مشتری جدید فراخوانی کنید، بعد از ثبت نام موفق مشتری، خواهید دید که هر دو Handler شما Raise میشوند و اطلاعات مشتری را که با LogHandler خود داخل Console لاگ کردیم، خواهیم دید:
info: MediatrTutorial.Features.Customer.Events.CustomerCreated.CustomerCreatedLoggerHandler[0]
      New customer has been created at 2/1/2019 11:40:48 PM: Moien Tajik


* نکته : در این قسمت از آموزش برای Log کردن اطلاعات از یک Notification استفاده کردیم. اگر تعداد Command‌های ما در برنامه بیشتر شوند، به ازای هر Command مجبور به ایجاد یک Notification و NotificationHandler خواهیم بود که منطق کار آن‌ها بسیار شبیه به یک دیگر است.

در مقاله بعدی با استفاده از Behaviors موجود در MediatR که AOP را پیاده سازی میکند، این موارد تکراری را از بین خواهیم برد.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت هجدهم
در قسمت قبلی با نحوه‌ی نسخه بندی اسمبلی‌ها آشنا شدیم؛ ولی به غیر از نسخه بندی، فرهنگ (culture) هم قسمتی از عوامل شناسایی یک اسمبلی است. به عنوان نمونه من میتوانم یک اسمبلی داشته باشم که برای زبان آلمانی، انگلیسی آمریکایی، انگلیسی بریتانیایی و ... آماده شده است.
شناسایی فرهنگ یک اسمبلی از طریق یک رشته است که شامل یک تگ اصلی و ثانویه طبق استاندارد RFC1766 می‌باشد. جدول زیر تعدادی از این تگ‌ها را نمایش می‌دهد.
 تگ اولیه  تگ ثانویه  فرهنگ مربوطه 
 De آلمانی 
 De  AT  آلمانی اتریشی
 De  CH  آلمانی سوئیسی
 En  -  انگلیسی
 En  GB  انگلیسی بریتانیا
 En  US  انگلیسی آمریکایی
در حالت عادی که یک اسمبلی را که تنها شامل کد می‌شود، دارید برای آن culture تعریف نمی‌شود. چون مشخصه‌ی خاصی ندارد که به آن فرهنگ خاصی هم تعلق بگیرد. به این اسمبلی‌ها Culture Neutral یا خنثی می‌گویند.
حال اگر شما در حال طراحی برنامه‌ای هستید که منابع Resources شامل مشخصه‌های فرهنگی و منطقه‌ای می‌شوند، مایکروسافت به شدت توصیه می‌کند که بحث کد را از منابع جدا کرده و اسمبلی هایشان جدا شوند. یک اسمبلی برای کدها و منابع مشترک استفاده شود که هیچ خصوصیت فرهنگی و منطقه‌ای خاصی ندارد. حال یک یا چند اسمبلی جداگانه برای منابع ساخته که هر کدام از آن‌ها به فرهنگ و منطقه‌ی خاصی اشاره می‌کنند. به این نوع اسمبلی‌ها Satellite Assembly یا اسمبلی ماهواره‌ای گویند.
عموما از ابزار AL برای ساخت اسمبلی‌های ماهواره ای استفاده می‌شود. دلیل آن هم اینست که این اسمبلی‌ها چون عموما کدی را شامل نمی‌شوند، ساخت آن‌ها از طریق کامپایلر ممکن نیست. برای معرفی یک اسمبلی ماهواره‌ای باید از سوئیچ c یا culture استفاده کرد و به عنوان ورودی، این سوئیچ تگ‌ها را به آن نسبت داد.
/c[ulture]:En-US
بعد از اینکه اسمبلی ساخته شد در مسیر برنامه، در یک زیردایرکتوری که با همان شناسه‌ی تگ‌ها نام گرفته است، ذخیره می‌کنیم. به عنوان مثال اگر مسیر زیر، مسیر برنامه ما باشد:
C:\MyApp
اسمبلی ماهواره‌ای با مشخصات بالا باید در مسیر زیر قرار بگیرد:
C:\MyApp\en-US
در صورتی که قصد دارید در زمان اجرا به منابع یک اسمبلی ماهواره‌ای دسترسی پیدا کنید می‌توانید از کلاس زیر استفاده کنید:
System.Resources.ResourceManager
به هر حال اگر کدهای شما در فرهنگ و منطقه تاثیر دارند و دوست دارید اسمبلی کدها هم به عنوان یک اسمبلی ماهواره‌ای شناخته شوند از خصوصیت زیر برای معرفی اسمبلی خود استفاده کنید:
 System.Reflection.AssemblyCultureAttribute

===============
[assembly:AssemblyCulture("de­-CH")]
در AL هم از سوئیچ Culture/ استفاده می‌شود. به طور عادی شما نباید یک اسمبلی بسازید که به اسمبلی ماهواره ای اشاره می‌کند و جداول متادیتا اسمبلی‌ها باید به اسمبلی‌های خنثی اشاره کنند. اگر شما قصد دسترسی به اعضاء و خصوصیات یک اسمبلی ماهواره‌ای را دارید باید از طریق Reflection که در آینده در مورد آن صحبت خواهد شد اینکار را انجام دهید.( در  کتاب جفری ریچر   به فصل بیست و سوم Assembly Loading and Reflection مراجعه شود)
نظرات مطالب
بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first
فرض کنید آزمایش دیگری غیر از آزمایش خون تعریف شود، مثلا آزمایش ادرار؛ اونوقت این رنگ(و نه رنگ خون) در اونجا هم مورد استفاده پیدا میکند. بنابر این رابطه بایستی many-to-many باشد.  یا حتی میتوان برای TestParameter واحد اندازه گیری(UOM) در نظر گرفت که برای آن هم همین مساله رخ میدهد(چون هر پارامتر تست میتواند چندین واحد اندازه گیری داشته باشد و هر واحد اندازه گیری در مورد چندین پارامتر تست استفاده شود).
مطالب
تزریق وابستگی‌های Automapper به کمک Autofac
در این مقاله قصد دارم به وسیله Autofac تزریق وابستگی‌های Automapper و همچنین Register کردن فایل‌های Profile Mapper را توضیح دهم.
حتما مقالات مقالات متعدد در رابطه با تزریق وابستگی را که در این سایت وجود دارند، مطالعه کرده‌اید. در این بخش قصد دارم از Autofac (بجای StructureMap) برای تزریق Automapper استفاده کنم.
1. ابتدا ساختار پروژه را بررسی می‌کنیم. بدین منظور یک پروژه جدید را با عنوان AufacDI ایجاد میکنیم. 
2. در این مرحله یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.DomainClasses، برای شبیه سازی مدل ایجاد میکنیم. 
3. سپس یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.IocConfig برای تعریف تنظیمات تزریق وابستگی ایجاد میکنیم.
4. در ادامه، پروژه‌ای را از نوع Class Library با عنوان AufacDI.MapperProfile برای معرفی Profile‌های Mapper ایجاد میکنیم.
5. همچنین پروژه‌ای را برای ViewModel‌ها تعریف میکنیم؛ با عنوان AufacDI.ViewModel. 
6. و در آخر ایجاد پروژه‌ای برای بخش UI با عنوانAufacDI.WebApplication

در ابتدا نیاز است که بسته‌های زیر را از Nuget دریافت و  نصب کنیم:
PM>Install-Package Autofac
PM>Install-Package Autofac.Mvc5
PM>Install-Package AutoMapper
بسته Autofac را در لایه AufacDI.IocConfig و AufacDI.ConsoleApplication نصب می‌کنیم.
بسته Install-Package Autofac.Mvc5  را برای تزریق وابستگی‌ها در لایه UI استفاده میکنیم.
و بسته AutoMapper را در لایه AufacDI.MapperProfile , AufacDI.IocConfig و  AufacDI.WebApplication  نصب میکنیم (به دلیل اینکه این پروژه برای مثال، Automapper به لایه UI اضافه شده است وگرنه باید در لایه Service ارجاع داده شود).

حال در این بخش به تعاریف داخلی پروژه می‌پردازیم:
لازم است ابتدا یک Domain Class را تعریف کنیم؛ به صورت زیر:
namespace AufacDI.DomainClasses
{
    public class Category
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}
سپس ViewModel متناظر با آن را تعریف میکنیم:
namespace AufacDI.ViewModel
{
    public class CategoryViewModel
    {
        public int Id { get; set; }
        public int Name { get; set; }
    }
}
سپس یک  Profile را برای مدل نمونه تعریف میکینم. (ارجاعات لازم به DomainClasses و ViewModel داده شود)
using AufacDI.DomainClasses;
using AufacDI.ViewModel;
using AutoMapper;

namespace AufacDI.MapperProfile
{
    public class CategoryProfile : Profile
    {
        public CategoryProfile()
        {
            CreateMap<Category, CategoryViewModel>();
            CreateMap<CategoryViewModel, Category>();
        }
    }
}

حال به بخش اصلی میرسیم؛ یعنی تکمیل بخش IocConfig: (ارجاعات لازم به MapperProfile داده شود)
using AufacDI.MapperProfile;
using Autofac;
using AutoMapper;
using System;
using System.Linq;

namespace AufacDI.IocConfig
{
    public static class IoCContainer
    {
       public static void Register(ContainerBuilder builder)
        {
            // شناسایی پروفایل‌ها براساس نمونه از کلاس پر.وفایل 
            var profiles = from types in typeof(CategoryProfile).Assembly.GetTypes()
                           where typeof(Profile).IsAssignableFrom(types)
                           select (Profile)Activator.CreateInstance(types);

            // رجیستر کردن کلاس‌های پروفایل در اتومپر
            builder.Register(ctx => new MapperConfiguration(cfg =>
            {
                foreach (var profile in profiles)
                    cfg.AddProfile(profile);
            })).SingleInstance().AutoActivate().AsSelf();

            // رجیستر کردن کلاس  MapperConfiguration و ایجاد آن براساس IMapper
            builder.Register(ctx => ctx.Resolve<MapperConfiguration>().CreateMapper()).As<IMapper>().InstancePerRequest();
        }
    }
}

در ادامه با یک مثال، روند کلی را توضیح میدهیم:
            var builder = new ContainerBuilder();

            // تزریق کنترلرها برای تزریف سایر المان‌ها در سازنده
            builder.RegisterControllers(typeof(MvcApplication).Assembly).InstancePerDependency();

            // فراخوانی متد رجیستر برای تزریق وابستگی مپر و کلاس‌های پروفایل آن
            IoCContainer.Register(builder);

            // ایجاد نمونه از سازنده
            var container = builder.Build();
            DependencyResolver.SetResolver(new AutofacDependencyResolver(container));
این بخش، معرفی و تعریف نگاشت‌های تزریق وابستگی می‌باشد.
نمونه‌ای از پیاده سازی در سطح کنترلر
namespace AufacDI.WebApplication.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IMapper _mapepr;
        public HomeController(IMapper mapepr)
        {
            _mapepr = mapepr;
        }

        public ActionResult Index()
        {
            // مپ کردن یک کلاس به یک کلاس
            var categoryViewModel = new CategoryViewModel { Id = 1, Name = "News" };
            var categoryModel = _mapepr.Map<CategoryViewModel, Category>(categoryViewModel);

            // مپ کردن لیست از کلاس به لیستی از کلاس
            var categoryListModel = new List<Category>();
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 1, Name = "A" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 2, Name = "B" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 3, Name = "C" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 4, Name = "D" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 5, Name = "E" });

            var categoryListViewModel = categoryListModel.AsQueryable().ProjectTo<CategoryViewModel>(_mapepr.ConfigurationProvider).ToList(); ;

            return View();
        }
    }
}
نکته: برای مپ کردن یک آبجکت به آبجکتی دیگر، از متد Map استفاده می‌شود و برای مپ کردن لیستی از آبجکت‌ها از ProjectTo استفاده می‌شود.
نمونه ای از مثال AufacDI.rar
مطالب
ایجاد بارکد به همراه یک متن
در این مقاله یک بارکد را به همراه یک متن در پایین آن، مشابه تصویر زیر ایجاد میکنیم. سورس کامل این مطلب در این آدرس قرار دارد. جهت تست بارکد از این آدرس استفاده کنید.

- طول عکس خروجی نهایی 250 پیکسل است.

- فونت متن 10 پیکسل هست و عرض هر خط 17 پیکسل.

- حداکثر تعداد خطِ نمایش متن، 3 خط است و اگر متن برای نمایش، به 3 خط بیشتر نیاز داشت، اضافه‌ی متن را به صورت 3 نقطه نمایش میدهیم (مثل عکس بالا).

- عرض بارکد 50 پیکسل است.

- فاصله بین بارکد و متن 5 پیکسل است.

public static class BarcodeHelper
{
    public static string GenerateBarcodeWithText(string input, string textBelow)
    {
        // barcode: 50 pixels
        // margin: top 5 pixels
        // height of each text line is 17 pixels
        // text: maximum 3 lines
        // each 30 letters is: 1 line

        var eachLineHeight = 17;

        var eachLineLetters = 30;

        var maximumLines = 3;

        var maximumTextHeight = eachLineHeight * maximumLines;

        var resultWidth = 250;

        var barcodeHeight = 50;

        var textY = barcodeHeight + 5;

        // each 30 letters is: 1 line for example input length is 150 letters and for show 100 letters we need (150 / 30) 5 lines
        // each line is 17 pixels and text height will be (17 * 5) 102 pixels
        var textHeight = (textBelow.Length / eachLineLetters) * eachLineHeight;

        // if height of text be greater than (eachLineHeight * maximumLines) we use maximum text height (eachLineHeight * maximumLines)
        textHeight = textHeight > maximumTextHeight ? maximumTextHeight : textHeight;

        // if text height be less than 1 line we set 1 line height (17 pixels) to the text height
        // text height minimum is equal 1 linle (17 pixels)
        textHeight = textHeight < eachLineHeight ? eachLineHeight : textHeight;

        var resultHeight = textY + textHeight;
    }
}


چون ما از Bitmap و Image استفاده میکنیم، پس به پکیچ System.Drawing.Common نیاز داریم:

<ItemGroup>
    <PackageReference Include="System.Drawing.Common" Version="6.0.0" />
</ItemGroup>

اولین کاری که انجام میدهیم، یک Bitmap را ایجاد میکنیم و بعد یک مستطیل را به اندازه‌ی خود Bitmap ایجاد میکنیم و با کلاس Graphics، به نارنجی، رنگش میکنیم و داخل Bitmap میریزیم و در نهایت عکس ایجاد شده را در حافظه‌ی رم ذخیره میکنیم.

- Bitmap فضایی را در اختیار ما قرار میدهد که داخلش هر چیزی را ترسیم کنیم.

- Graphics به ما کمک میکند که عملیات گرافیکی را نظیر رنگ آمیزی، ترسیم عکس و ... روی یک شیء انجام دهیم.

- MemoryStream برای ذخیره سازی موقت در حافظه‌ی رم به کار میاد؛ عکس ایجاد شده‌ی تا این لحظه را که یک مستطیل نارنجی رنگ هست، در داخل رم ذخیره میکنیم.

#region MainBitmap

var mainBitmap = new Bitmap(resultWidth, resultHeight);
using var rectangleGraphics = Graphics.FromImage(mainBitmap);
{
    var rectangle = new Rectangle(0, 0, resultWidth, resultHeight);
    rectangleGraphics.FillRectangle(Brushes.OrangeRed, rectangle);
}

using var rectangleStream = new MemoryStream();
{
    mainBitmap.Save(rectangleStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه:

حالا باید بارکد را ایجاد کنیم و عکس خروجی بارکد را داخل این مستطیل بریزیم؛ برای اینکار از کتابخانه BarcodeLib استفاده میکنیم:

private static Bitmap GenerateBarcodeImage(string input, int width, int height)
{
    var barcodeInstance = new Barcode();
    var barcodeImage = barcodeInstance.Encode(BarcodeLib.TYPE.CODE39, input, Color.Black,
        Color.OrangeRed, width, height);
    using var barcodeStream = new MemoryStream();
    {
        barcodeImage.Save(barcodeStream, ImageFormat.Png);
    }
    return (Bitmap)Image.FromStream(barcodeStream);
}

و الان این عکس بارکد را داخل مستطیل اصلی میریزیم و هر دو را Merge میکنیم:

#region Barcode

var barcodeImage = GenerateBarcodeImage(input, resultWidth, barcodeHeight);

#endregion

#region MergedRectangleAndBarcode

var newMainBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(rectangleStream);
var newBarcodeBitmap = barcodeImage;
using var newRectangleGraphics = Graphics.FromImage(newMainBitmap);
{
    newRectangleGraphics.DrawImage(newBarcodeBitmap, 0, 0);
}

using var mergedRectangleAndBarcodeStream = new MemoryStream();
{
    newMainBitmap.Save(mergedRectangleAndBarcodeStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه :

حالا باید 5 پیکسل از پایین بارکد فاصله بگیریم و متن را بنویسیم.

برای اینکار از یک مستطیل کمک میگیریم. یعنی یک مستطیل بدون هیچ رنگ و Border ـی را پایین این بارکد ایجاد میکنیم، چرا؟ دلیل این است که میخواهیم متن‌مان را به صورت وسط چین، از راست و چپ، و وسط از بالا و پایین قرار بدیم و برای اینکار میگیم این نسبت وسط چین بودن از راست و چپ، وسط بودن از بالا و پایین را از مستطیل پایین بارکد کمک بگیر، خلاصه‌اش می‌شود اینکه از مستطیلِ پایینِ بارکد برای وسط چین بودن متن از راست و چپ و وسط بودن از بالا و پایین استفاده میکنیم.

#region WriteText

var barcodeBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(mergedRectangleAndBarcodeStream);
using var graphics = Graphics.FromImage(barcodeBitmap);
{
    using var font = new Font("Tahoma", 10);
    {
        var rect = new Rectangle(0, textY, resultWidth, textHeight);
        var sf = new StringFormat();
        sf.Alignment = StringAlignment.Center;
        sf.Trimming = StringTrimming.EllipsisCharacter;
        sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
        sf.LineAlignment = StringAlignment.Center;
        graphics.DrawString(textBelow, font, Brushes.Black, rect, sf);
        //graphics.DrawRectangle(Pens.Green, rect);
    }
}

using var finalStream = new MemoryStream();
{
    barcodeBitmap.Save(finalStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

graphics.DrawString می‌گوید textBelow را با font تاهوما و با رنگ سیاه، داخل rect (مستطیل) و با این تنظیماتِ متن بریز.

Alignment متن را وسط چین می‌کند (این وسط چین شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد) .

LineAlignment متن را از بالا و پایین میارد وسط (این وسط شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد).

EllipsisCharacter اگر متن طولانی باشد، اضافه متن را به صورت سه نقطه نمایش می‌دهد.

DirectionRightToLeft متن را RTL می‌کند.

خروجی نهایی:

عکس نهایی به صورت Stream ذخیره شده‌است، آن‌را به فرمت Base64 تبدیل میکنیم و برگشت میزنیم.

return Convert.ToBase64String(finalStream.ToArray());

برای نمایش یک آرایه بایتی که به فرمت Base64 تبدیل شده، به این روش عمل میکنیم:

<img src="data:image/png;base64, @BarcodeHelper.GenerateBarcodeWithText("barcode text", "below text")" />

چون برای ایجاد بارکد از تایپ 39 استفاده کرده‌ایم و تایپ 39 فقط حروف بزرگ انگلیسی را پشتیبانی میکند، پس برای اینکه دچار خطا نشویم، میتوانیم ابتدای متدمان، از این کد استفاده کنیم:

// Type 39 doesn't support lower case letters, for prevent exception, we convert all input letters to upper case
// more details: https://www.dntips.ir/newsarchive/details/18019
input = input.ToUpperInvariant();

همچنین جهت تشخیص خودکار راست به چک بودن متن پایین بارکد، میتوان از متد ContainsFarsi در پکیج DNTPersianUtils.Core استفاده کرد:

if (textBelow.ContainsFarsi())
    sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
مطالب
ارائه‌ی قالبی عمومی برای استفاده از تقویم‌های جاوااسکریپتی در Blazor
در این مطلب قصد داریم کتابخانه‌ای با قابلیت استفاده‌ی مجدد را جهت بکارگیری «PersianDatePicker یک DatePicker شمسی به زبان JavaScript که از تاریخ سرور استفاده می‌کند» ارائه دهیم. نکات ارائه شده‌ی در آن‌را می‌توان جهت تبدیل و استفاده‌ی از تمام DatePickerهای مشابه نیز بکاربرد.



نیازهای یک ورودی تاریخ سازگار با EditForm

- باید قابلیت استفاده‌ی مجدد را داشته باشد. یعنی باید به صورت یک کامپوننت مجزا و یا به صورت یک کتابخانه‌ی مجزا ارائه شود.
- باید با سیستم اعتبارسنجی EditForm یکپارچه باشد.
- باید جنریک باشد. یعنی باید بتوان در صورت نیاز DateTime ، DateTimeOffset و DateOnly و نمونه‌های nullable آن‌هارا توسط این کامپوننت دریافت کرد و ورودی و خروجی آن رشته‌ای نباشد.


نیاز به ارث‌بری از <InputBase<T جهت ارائه‌ی کامپوننت‌هایی سازگار با EditForm

تقریبا تمام کامپوننت‌های استاندارد EditForm ارائه شده‌ی توسط Blazor، از کامپوننت پایه‌ای به نام <InputBase<T مشتق می‌شوند. این کلاس، یک کلاس abstract است که قابلیت‌های بیشتری را نسبت به یک input ساده‌ی HTML ای مانند اعتبارسنجی سازگار با EditForm ارائه می‌دهد. به همین جهت توصیه می‌شود تا اگر خواستید یک کامپوننت ورودی را برای استفاده‌ی در Blazor و EditForm آن طراحی کنید، با ارث‌بری از این کلاس شروع کنید و صرفا کار را با یک input ساده، شروع نکنید.
برای استفاده‌ی از آن، ابتدای کامپوننت Blazor ما به این صورت شروع خواهد شد:
@typeparam T
@inherits InputBase<T>
که دو متد را برای بازنویسی در اختیار ما قرار می‌دهد:
    protected override bool TryParseValueFromString(
        string? value,
        [MaybeNullWhen(false)] out T result,
        [NotNullWhen(false)] out string? validationErrorMessage)
    {
      // ...
    }

    protected override string FormatValueAsString(T? value)
    {
      // ...
    }
علت وجود این دو متد، این است که مرورگرها، رشته‌ها را در اختیار ما قرار می‌دهند و ما باید راهی را برای تبدیل T به یک رشته و عکس آن را ارائه دهیم. با بازنویسی متد TryParseValueFromString، می‌توان رشته‌ی دریافتی از کاربر را تبدیل به T کرد و اگر این تبدیل میسر نبود، با مقدار دهی validationErrorMessage، مشکل را به کاربر، با یک پیام شکست اعتبارسنجی، اعلام کرد. کار متد FormatValueAsString، تبدیل T به یک رشته‌است تا در input واقع در صفحه، نمایش داده شود. در اینجا می‌توان فرمت خاصی را به شیء دریافتی اعمال و نمایش داد.


ایجاد یک کتابخانه‌ی جدید برای محصور سازی DatePicker جاوااسکریپتی

چون قصد استفاده‌ی مجدد از این کامپوننت جدید را در پروژه‌های مختلف داریم، بهتر است آن‌را تبدیل به یک «کتابخانه‌ی Blazor» کنیم. به همین جهت کتابخانه‌ی فرضی BlazorPersianJavaScriptDatePicker.Lib را در اینجا ایجاد کرده‌ایم.
در ابتدا دو فایل PersianDatePicker.js و PersianDatePicker.css موجود و مدنظر را در پوشه‌های js و css پوشه‌ی wwwroot این کتابخانه کپی می‌کنیم. بنابراین استفاده کننده‌ی از آن، مانند پروژه‌ی blazor wasm جدیدی به نام BlazorPersianJavaScriptDatePicker، باید ارجاعاتی را به آن‌ها به صورت زیر اضافه کند:
<link href="_content/BlazorPersianJavaScriptDatePicker.Lib/css/PersianDatePicker.css" rel="stylesheet"/>
<script src="_content/BlazorPersianJavaScriptDatePicker.Lib/js/PersianDatePicker.js?v=1"></script>
همچنین در فایل Imports.razor_ آن نیز بهتر است فضای نام این کتابخانه، ذکر شود تا به سادگی بتوان از کامپوننت PersianDatePicker در آن استفاده کرد:
@using BlazorPersianJavaScriptDatePicker.Lib


شروع به پیاده سازی کامپوننت PersianDatePicker

در ادامه کامپوننت جدید PersianDatePicker.razor را به پروژه‌ی کتابخانه اضافه می‌کنیم. قسمت razor آن به صورت زیر است:
@typeparam T
@inherits InputBase<T>

<div>
    <span style="cursor:pointer"
          onclick="PersianDatePicker.Show(document.getElementById('@ElementId'), '@Today')">
        📅
    </span>
    <input
        @attributes="@AdditionalAttributes"
        type="text" dir="ltr"
        @ref="ElementReference"
        name="@ElementId" id="@ElementId"
        autocapitalize="off" autocorrect="off" autocomplete="off"
       
        value="@EnteredValue"
        @oninput="OnInput"/>

    @if (ValueExpression is not null)
    {
        <ValidationMessage For="@ValueExpression"/>
    }
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، کار با جنریک تعریف کردن و ارث‌بری از InputBase شروع می‌شود.
در اینجا با کلیک بر روی دکمه‌ی 📅، کار فراخوانی متد PersianDatePicker.Show مربوط به datePicker جاوا اسکریپتی صورت می‌گیرد. همچنین هر طراحی را که در اینجا ارائه دهیم، قالب UI پیش‌فرض InputBase را بازنویسی می‌کند.


نیاز به دریافت تاریخ تنظیم شده‌ی توسط کدهای جاوااسکریپتی در کامپوننت Blazor

کتابخانه‌های جاوااسکریپتی با مقداردهی مستقیم textbox.value سبب تغییر مقدار آن می‌شوند. نکته‌ی مهم اینجا است که نه فقط Blazor این تغییرات را ردیابی نمی‌کند، بلکه اگر با استفاده از متد استاندارد جاوااسکریپتی addEventListener به تغییرات این input گوش فرا دهیم، هیچ رخدادی را مشاهده نخواهیم کرد. به همین جهت نیاز است اندکی کدهای PersianDatePicker.js را تغییر دهیم (و این مورد جهت تمام کتابخانه‌های مشابه یکسان است):
    function setValue(date) {
        _textBox.value = date;

        // NOTE: To notify the addEventListener('change', fn)
        _textBox.dispatchEvent(new Event('change'));

        _textBox.focus();
        hide();
        try {
            _textBox.onchange();
        }catch(ex) {}
    }
در اینجا پس از تغییر خاصیت value، باید به صورت دستی سبب بروز رخداد change شد تا addEventListenerها بتوانند این رخداد را ردیابی کنند. به همین جهت فایل مجزایی را به نام wwwroot\js\activateDatePicker.js به کتابخانه‌ی blazor اضافه می‌کنیم:
window.activateDatePicker = {
  enableDatePicker: function (element, objectReference) {
       element.addEventListener('change', function (evt) {    
            objectReference.invokeMethodAsync("OnInputFieldChanged", this.value);
       });
  }
};
هدف از این کدها این است که جهت element یا همان datePicker جاری، بتوان رخ‌داد change را ثبت کرد و به تغییرات آن گوش فرا داد تا هر زمانیکه کدهای جاوا اسکریپتی datePicker سبب تغییری در خاصیت value شدند، بتوان آن‌را به کامپوننت Blazor ارسال کرد. وهله‌ای از این کامپوننت توسط objectReference در اینجا دریافت شده و سپس متد OnInputFieldChanged کامپوننت را با مقدار جدید وارد شده، فراخوانی می‌کند.
بنابراین این فایل جدید نیز باید به index.html مصرف کننده اضافه شود:
<script src="_content/BlazorPersianJavaScriptDatePicker.Lib/js/activateDatePicker.js?v=1"></script>


فعالسازی DatePicker در اولین بار نمایش کامپوننت Blazor

تا اینجا زیرساخت دریافت مقدار تنظیمی توسط کاربر را در کامپوننت Blazor فراهم کردیم. اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن است:
public partial class PersianDatePicker<T> : IDisposable
{
    private bool _isDisposed;
    private DotNetObjectReference<PersianDatePicker<T>>? _objectReference;
    private string ElementId { get; } = Guid.NewGuid().ToString("N");
    private ElementReference? ElementReference { set; get; }
    private string Today { get; } = DateTime.Now.ToShortPersianDateString();

    [Inject] private IJSRuntime JsRuntime { set; get; } = default!;

    public void Dispose()
    {
        Dispose(true);
        GC.SuppressFinalize(this);
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        if (firstRender)
        {
            _objectReference = DotNetObjectReference.Create(this);
            await JsRuntime.InvokeVoidAsync("activateDatePicker.enableDatePicker", ElementReference, _objectReference);
            EnteredValue = CurrentValueAsString;
            StateHasChanged();
        }
    }

    protected override void Dispose(bool disposing)
    {
        base.Dispose(disposing);
        if (!_isDisposed)
        {
            try
            {
                _objectReference?.Dispose();
            }
            finally
            {
                _isDisposed = true;
            }
        }
    }
}
- اگر دقت کرده باشید در تعاریف razor کامپوننت، "ref="ElementReference@ وجود دارد که یک ElementReference است و توسط آن می‌توان در متد OnAfterRenderAsync، ارجاعی را به المان جاری، به کدهای جاوااسکریپتی متد enableDatePicker ارسال کرد.
- همچنین چون نمی‌خواهیم متد OnInputFieldChanged را به صورت static تعریف کنیم، نیاز است تا یک DotNetObjectReference را ایجاد و به متد enableDatePicker ارسال کرد تا توسط آن بتوان به یک instance method کلاس جاری دسترسی یافت و به سادگی مقادیر کامپوننت را تغییر داد:
[JSInvokable]
public void OnInputFieldChanged(string? value)
- در پایان کار کامپوننت، باید این DotNetObjectReference را Dispose کرد.


نیاز به تبدیل T به تاریخ رشته‌ای و برعکس

زیر ساخت تبدیلات جنریک تاریخ میلادی به شمسی در کتابخانه‌ی « DNTPersianUtils.Core » پیش‌بینی شده‌است و فقط کافی است از آن استفاده کنیم. با وجود این زیرساخت، تهیه‌ی کامپوننت‌های جنریک تاریخ شمسی بسیار ساده می‌شود:
public partial class PersianDatePicker<T> : IDisposable
{
    private string? _enteredValue;

    private string? EnteredValue
    {
        set => _enteredValue = value;
        get => UsePersianNumbers ? _enteredValue.ToPersianNumbers() : _enteredValue;
    }

    [Parameter] public bool UsePersianNumbers { set; get; }

    [Parameter] public string ParsingErrorMessage { get; set; } = "لطفا در ورودی {0} تاریخ شمسی معتبری را وارد نمائید.";

    [Parameter] public int BeginningOfCentury { set; get; } = 1400;

    private void OnInput(ChangeEventArgs e)
    {
        SetCurrentValue(e.Value as string);
    }

    private void SetCurrentValue(string? value)
    {
        EnteredValue = value;
        CurrentValueAsString = value;
    }

    [JSInvokable]
    public void OnInputFieldChanged(string? value)
    {
        SetCurrentValue(value);
    }

    protected override void OnInitialized()
    {
        base.OnInitialized();
        SanityCheck();
    }

    protected override bool TryParseValueFromString(
        string? value,
        [MaybeNullWhen(false)] out T result,
        [NotNullWhen(false)] out string? validationErrorMessage)
    {
        validationErrorMessage = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, ParsingErrorMessage, DisplayName);
        if (!value.TryParsePersianDateToDateTimeOrDateTimeOffset(out result, BeginningOfCentury))
        {
            return false;
        }

        if (result is null)
        {
            throw new InvalidOperationException(validationErrorMessage);
        }

        validationErrorMessage = null;
        return true;
    }

    protected override string FormatValueAsString(T? value)
    {
        return !string.IsNullOrWhiteSpace(EnteredValue) ? EnteredValue : value.FormatDateToShortPersianDate();
    }

    private void SanityCheck()
    {
        if (!Value.IsDateTimeOrDateTimeOffsetType())
        {
            throw new InvalidOperationException(
                "The `Value` type is not a supported `date` type. DateTime, DateTime?, DateTimeOffset and DateTimeOffset? are supported.");
        }
    }

    // ...
}
در اینجا قسمت نهایی و تکمیلی کامپوننت محصور کننده‌ی DatePicker را مشاهده می‌کنید که بسیار ساده‌است:
- InputBase به همراه یک خاصیت عمومی دوطرفه‌ی Value است که امکان تعریفی مانند bind-Value@ را میسر می‌کند.
- این Value به همراه یک خاصیت متناظر رشته‌ای به نام CurrentValueAsString نیز هست که در اینجا از آن استفاده می‌کنیم و کار با آن، بایندینگ دوطرفه و همچنین اعتبارسنجی خودکار و فعالسازی متدهای بازنویسی شده‌ی InputBase را میسر می‌کند.
- پیاده سازی متدهای بازنویسی شده‌ی جنریک TryParseValueFromString و FormatValueAsString، با استفاده از دو متد TryParsePersianDateToDateTimeOrDateTimeOffset و FormatDateToShortPersianDate کتابخانه‌ی « DNTPersianUtils.Core » انجام شده‌اند و اصل کار تهیه‌ی یک کامپوننت جنریک تاریخ شمسی را انجام می‌دهند.


استفاده‌ی از کامپوننت Blazor تهیه شده‌

یک کامپوننت تاریخ شمسی باید بتواند تمام حالات و نوع‌های زیر را پوشش دهد که به لطف جنریک بودن کامپوننت تهیه شده، این امر میسر است:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorPersianJavaScriptDatePicker.ViewModels;

public class InputPersianDateViewModel
{
    [Required] public string Name { set; get; } = default!;

    [Required] public DateTime BirthDayGregorian { set; get; } = DateTime.Now.AddYears(-40);

    public DateTime? LoginAt { set; get; } = DateTime.Now.AddMinutes(-2);

    [Required] public DateTimeOffset LogoutAt { set; get; }

    public DateTimeOffset? RegisterAt { set; get; } = DateTimeOffset.Now.AddMinutes(-10);
}
سپس از این کامپوننت، در صفحه‌ی Index مثال پیوست به صورت زیر استفاده شده‌است:
<EditForm Model="Model" OnValidSubmit="DoSave">
    <DataAnnotationsValidator/>

    <div>
        <label>تاریخ تولد</label>
        <div>
            <PersianDatePicker
                @bind-Value="Model.BirthDayGregorian"
                UsePersianNumbers="false"
               />
        </div>
    </div>

    <button type="submit">ارسال</button>
</EditForm>


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  BlazorPersianJavaScriptDatePicker.zip
مطالب دوره‌ها
نکاتی درباره برنامه نویسی دستوری(امری)
در این فصل نکاتی را درباره برنامه نویسی دستوری در #F فرا خواهیم گرفت. برای شروع از mutale خواهیم گفت.

mutable
Keyword
در فصل دوم(شناسه ها) گفته شد که برای یک شناسه امکان تغییر مقدار وجود ندارد. اما در #F راهی وجود دارد که در صورت نیاز بتوانیم مقدار یک شناسه را تغییر دهیم.در #F هرگاه بخواهیم شناسه ای تعریف کنیم که بتوان در هر زمان مقدار شناسه رو به دلخواه تغییر داد از کلمه کلیدی mutable کمک می‌گیریم و برای تغییر مقادیر شناسه‌ها کافیست از علامت (->) استفاده کنیم. به یک مثال در این زمینه دقت کنید:
#1 let mutable phrase = "Can it change? "

#2 printfn "%s" phrase

#3 phrase <- "yes, it can."

#4 printfn "%s" phrase


در خط اول یک شناسه را به صورت mutable(تغییر پذیر) تعریف کردیم و در خط سوم با استفاده از (->) مقدار شناسه رو update کردیم. خروجی مثال بالا به صورت زیر است:
Can it change?  
yes, it can.

نکته اول: در این روش هنگام update کردن مقدار شناسه حتما باید مقدار جدید از نوع مقدار قبلی باشد در غیر این صورت با خطای کامپایلری متوقف خواهید شد.
#1 let mutable phrase = "Can it change?  "

#3 phrase <- 1

اجرای کد بالا خطای زیر را به همراه خواهد داشت.(خطا کاملا واضح است و نیاز به توضیح دیده نمی‌شود)
Prog.fs(9,10): error: FS0001: This expression has type
int
but is here used with type
string
نکته دوم :ابتدا به مثال زیر توجه کنید.
let redefineX() =
let x = "One"
printfn "Redefining:\r\nx = %s" x
if true then
   let x = "Two"
printfn "x = %s" x
printfn "x = %s" x

در مثال بالا در تابع redefineX یک شناسه به نام x تعریف کردم با مقدار "One". یک بار مقدار شناسه x رو چاپ می‌کنیم و بعد دوباره بعد از شرط true یک شناسه دیگر با همون نام یعنی x تعریف شده است و در انتها هم دو دستور چاپ. ابتدا خروجی مثال بالا رو با هم مشاهده می‌کنیم.
Redefining:
x = One
x = Two
x = One
همان طور که میبینید شناسه دوم x بعد از تعریف دارای مقدار جدید Two بود و بعد از اتمام محدوده(scope) مقدار x دوباره به One تغییر کرد.(بهتر است بگوییم منظور از دستور print x سوم اشاره به شناسه x اول برنامه است). این رفتار مورد انتظار ما در هنگام استفاده از روش تعریف مجدد شناسه هاست. حال به بررسی رفتار muatable در این حالت می‌پردازیم.
let mutableX() =
let mutable x = "One"
printfn "Mutating:\r\nx = %s" x
if true then
   x <- "Two"
printfn "x = %s" x
printfn "x = %s" x
تنها تفاوت در استفاده از mutable keyword و (->) است. خروجی مثال بالا نیز به صورت زیر خواهد بود. کاملا واضح است که مقدار شناسه x بعد از تغییر و اتمام محدوده(scope) هم چنان Two خواهد بود.
Mutating:
x = One
x = Two
x = Two

Reference Cells

روشی برای استفاده از شناسه‌ها به صورت mutable است. با این روش می‌تونید شناسه هایی تعریف کنید که امکان تغییر مقدار برای اون‌ها وجود دارد. زمانی که از این روش برای مقدار دهی به شناسه‌ها استفاده کنیم یک کپی از مقدار مورد نظر به شناسه اختصاص داده می‌شود نه آدرس مقدار در حافظه.
به جدول زیر توجه کنید:

 Member Or Field
Description
 Definition
(derefence operator)!
 مقدار مشخص شده را برگشت می‌دهد
 

let (!) r = r.contents 

 (Assignment operator)=: مقدار مشخص شده را تغییر می‌دهد
 

let (:=) r x = r.contents <- x 

ref operator
 یک مقدار را در یک reference cell  جدید کپسوله می‌کند
 

let ref x = { contents = x } 

Value Property
 برای عملیات get  یا set  مقدار مشخص شده
 

member x.Value = x.contents 

 contents record field
 برای عملیات get  یا set  مقدار مشخص شده

let ref x = { contents = x } 

  یک مثال:
let refVar = ref 6

refVar := 50
printfn "%d" !refVar
خروجی مثال بالا 50 خواهد بود.
let xRef : int ref = ref 10

printfn "%d" (xRef.Value)
printfn "%d" (xRef.contents)

xRef.Value <- 11
printfn "%d" (xRef.Value)
xRef.contents <- 12
printfn "%d" (xRef.contents)
خروجی مثال بالا:
10
10
11
12 

خصیصه اختیاری در #F
در #F زمانی از خصیصه اختیاری استفاده می‌کنیم که برای یک متغیر مقدار وجود نداشته باشد. option  در #F نوعی است که می‌تواند هم مقدار داشته باشد و هم نداشته باشد.
let keepIfPositive (a : int) = if a > 0 then Some(a) else None
از None زمانی استفاده می‌کنیم که option مقدار نداشته باشد و از Some  زمانی استفاده می‌کنیم که option مقدار داشته باشد.
let exists (x : int option) = 
    match x with
    | Some(x) -> true
    | None -> false
در مثال بالا ورودی تابع exists از نوع int و به صورت اختیاری تعریف شده است.(معادل با ?int یا<Nullable<int در #C) در صورتی که x مقدار داشته باشد مقدار true در غیر این صورت مقدار false را برگشت می‌دهد.

چگونگی استفاده  از option
مثال
let rec tryFindMatch pred list =
    match list with
    | head :: tail -> if pred(head)
                        then Some(head)
                        else tryFindMatch pred tail
    | [] -> None

let result1 = tryFindMatch (fun elem -> elem = 100) [ 200; 100; 50; 25 ] //برابر با 100 است

let result2 = tryFindMatch (fun elem -> elem = 26) [ 200; 100; 50; 25 ]// برابر با None است
یک تابع به نام tryFindMatch داریم با دو پارامتر ورودی. با استفاده از الگوی Matching از عنصر ابتدا تا انتها را در لیست (پارامتر list) با مقدار پارامتر pred مقایسه می‌کنیم. اگر مقادیر برابر بودند مقدار head در غیر این صورت None(یعنی option مقدار ندارد) برگشت داده می‌شود.
یک مثال کاربردی تر
open System.IO
let openFile filename =
    try 
        let file = File.Open (filename, FileMode.Create)
        Some(file)
    with
        | ex -> eprintf "An exception occurred with message %s" ex.Message
                None
در مثال بالا از option‌ها برای بررسی وجود یا عدم وجود فایل‌های فیزیکی استفاده کردم.

Enumeration
تقریبا همه با نوع داده شمارشی یا enums آشنایی دارند. در اینجا فقط به نحوه پیاده سازی آن در #F می‌پردازیم. ساختار کلی تعریف آن به صورت زیر است:
type enum-name =
   | value1 = integer-literal1
   | value2 = integer-literal2
   ...
یک مثال از تعریف:
type Color =
   | Red = 0
   | Green = 1
   | Blue = 2
نحوه استفاده
let col1 : Color = Color.Red
enums فقط از انواع داده ای sbyte, byte, int16, uint16, int32, uint32, int64, uint16, uint64, char پشتیبانی می‌کند که البته مقدار پیش فرض آن Int32 است. در صورتی که بخواهیم صریحا نوع داده ای را ذکر کنیم به صورت زیر عمل می‌شود.
type uColor =
   | Red = 0u
   | Green = 1u
   | Blue = 2u
let col3 = Microsoft.FSharp.Core.LanguagePrimitives.EnumOfValue<uint32, uColor>(2u)

توضیح درباره use
در دات نت خیلی از اشیا هستند که اینترفیس IDisposable رو پیاده سازی کرده اند. این بدین معنی است که حتما یک متد به نام dispose برای این اشیا وجود دارد که فراخوانی آن به طور قطع باعث بازگرداندن حافظه ای که در اختیار این کلاس‌ها بود می‌شود. برای راحتی کار در #C یک عبارت به نام using وجود دارد که در انتها بلاک متد dispose شی مربوطه را فراخوانی می‌کند.
using(var writer = new StreamWriter(filePath))
{
   
}
در #F نیز امکان استفاده از این عبارت با اندکی تفاوت وجود دارد.مثال:
let writeToFile fileName =
    use sw = new System.IO.StreamWriter(fileName : string)
    sw.Write("Hello ")
Units Of Measure
در #F اعداد دارای علامت و اعداد شناور دارای وابستگی با واحد‌های اندازه گیری هستند که به نوعی معرف اندازه و حجم و مقدار و ... هستند. در #F شما مجاز به تعریف واحد‌های اندازه گیری خاص خود هستید و در این تعاریف نوع عملیات اندازه گیری را مشخص می‌کنید. مزیت اصلی استفاده از این روش جلوگیری از رخ دادن خطاهای کامپایلر در پروژه است. ساختار کلی تعریف:
[<Measure>] type unit-name [ = measure ]
یک مثال از تعریف واحد cm:
[<Measure>] type cm
مثالی از تعریف میلی لیتر:
[<Measure>] type ml = cm^3
برای استفاده از این واحد‌ها می‌تونید به روش زیر عمل کنید.
let value = 1.0<cm>
توابع تبدیل واحد ها
قدرت اصلی واحد‌های اندازه گیری  #F در توابع تبدیل است. تعریف توابع تبدیل به صورت زیر می‌باشد:
[<Measure>] type g                 تعریف واحد گرم
[<Measure>] type kg               تعریف واحد کیلوگرم
let gramsPerKilogram : float<g kg^-1> = 1000.0<g/kg>    تعریف تابع تبدیل
یک مثال دیگر :
[<Measure>] type degC // دما بر حسب سلسیوس
[<Measure>] type degF // دما بر حسب فارنهایت

let convertCtoF ( temp : float<degC> ) = 9.0<degF> / 5.0<degC> * temp + 32.0<degF> // تابع تبدیل سلسیوس به فارنهایت
let convertFtoC ( temp: float<degF> ) = 5.0<degC> / 9.0<degF> * ( temp - 32.0<degF>) // تابع تبدیل فارنهایت به سلسیوس

let degreesFahrenheit temp = temp * 1.0<degF> // درجه به فارنهایت
let degreesCelsius temp = temp * 1.0<degC> // درجه به سلسیوس

printfn "Enter a temperature in degrees Fahrenheit." 
let input = System.Console.ReadLine()
let mutable floatValue = 0.
if System.Double.TryParse(input, &floatValue)// اگر ورودی عدد بود
   then 
      printfn "That temperature in Celsius is %8.2f degrees C." ((convertFtoC (degreesFahrenheit floatValue))/(1.0<degC>))
   else
      printfn "Error parsing input."

خروجی مثال بالا :

Enter a temperature in degrees Fahrenheit.
90
That temperature in degrees Celsius is    32.22.
اشتراک‌ها
استفاده از Regular Expressions ها در #C

C# Regex class provides pattern matching funcions in form of regular expressions. The source code examples in this article show how to use Regular Expressions to validate different inputs. The code provides methods to validate Alphabet, AlphaNumeric, Integer, Postive Integers, Floating point numbers and so on 

استفاده از Regular Expressions ها در #C
مطالب
چگونگی استفاده از افزونه Isotope در AngularJS

حتما تا به حال در وب سایت‌های زیادی قسمت هایی را دیده اید که چیدمان عناصر آن به شکل زیر است:

این گونه چیدمان را حتما در منوی Start ویندوز 8 بار‌ها دیده‌اید! عناصر تشکیل دهنده‌ی این شکل از چیدمان، می‌توانند یک سری عکس باشند که تشکیل یک گالری عکس را داده‌اند و یا یک سری div که محتوای پست‌های یک وبلاگ را در خود جای داده‌اند. چیزی که این شکل از چیدمان عناصر را نسبت به چیدمان‌های معمول متمایز می‌کند این است که طول و عرض هر یک از این عناصر با یکدیگر متفاوت است و هدف از این گونه چیدمان آن است که این عناصر در فضایی که به آن‌ها اختصاص داده شده است، به صورت بهینه قرار گیرند تا کمترین فضا هدر رود.

برای اعمال این شکل از چیدمان در دنیای وب افزونه‌های زیادی بر فراز کتاب خانه‌ی jQuery تدارک دیده شده است که از جمله مطرح‌ترین آن‌ها می‌توان به افزونه های Isotope ، Masonry و Gridster  اشاره کرد.

افزونه‌ی Isotope مزایایی را برای من در پی داشت و این افزونه را برای انجام کارهای خود، مناسب دیدم. نکته‌ی مهم اینجا است که هدف من بررسی Isotope نیست، چرا که اگر به وب سایت آن مراجعه کنید، با کوهی از مستندات مواجه می‌شوید که چگونه از آن در وب سایت‌های معمولی استفاده کنید.

در این مقاله قصد من این است که نشان دهم چگونه از افزونه‌ی Isotope در AngularJS استفاده کنیم؛ چگونه چیدمان آن را راست به چپ کنیم و چگونه آن را با محیط‌های واکنش گرا (Responsive) سازگار کنیم.

فرض کنید در یک وب سایت قصد داریم اطلاعات یک سری مطلب خبری را از سرور، به فرمت JSON دریافت کرده و نمایش دهیم. در AngularJS شیوه‌ی کار بدین صورت است که اطلاعاتی که به فرمت JSON هستند را با استفاده از directive ایی به نام ng-repeat پیمایش کرده و آن‌ها را نمایش دهیم.  حال اگر بخواهیم چیدمان مطالب را با استفاده از Isotope تغییر دهیم، می‌بینیم که هیچ چیزی نمایش داده نمی‌شود. دلیل آن بر می‌گردد به مراحل کامپایل کردن AngularJS و نامشخص بودن زمان اعمال چیدمان Isotope به عناصر است.

در AngularJS هنگامیکه با دستکاری DOM سر و کار پیدا می‌کنیم، معمولا باید به سراغ Directive‌ها رفت و یک Directive سفارشی برای کار با Isotope تعریف کرد تا با مکانیزم‌های Angular سازگار باشد. خوشبختانه Directive Isotope برای Angular موجود می‌باشد. نکته‌ی مهم این است که این Directive برای نگارش 1 افزونه‌ی Isotope نوشته شده است. البته با نگارش 2 هم کار می‌کند که من برای انجام کار خود نسخه‌ی 1 را ترجیح دادم استفاده کنم.

نکته‌ی بعدی که باید رعایت شود این است که چیدمان عناصر باید از راست به چپ شوند. خوشبختانه این کار در نسخه‌ی 1 Isotope با تغییر کوچکی در سورس Isotope و تغییر یک تابع انجام میشود. گویا نسخه‌ی دوم امکان پیش فرضی را برای این کار دارد، اما نتوانستم آن را به خوبی پیاده سازی کنم و به همین دلیل ترجیح دادم از همان نسخه‌ی اول استفاده کنم.

برای اینکه در هنگام جابه جا شدن عناصر، انیمیشن‌ها نیز از راست به چپ انجام شوند، باید css‌های زیر را نیز اعمال نمود:

.isotope .isotope-item {
  -webkit-transition-property: right, top, -webkit-transform, opacity;
     -moz-transition-property: right, top, -moz-transform, opacity;
      -ms-transition-property: right, top, -ms-transform, opacity;
       -o-transition-property: right, top, -o-transform, opacity;
          transition-property: right, top, transform, opacity;
}

Responsive بودن این عناصر مسئله‌ی دیگری است که باید حل گردد. امروزه اکثر فریم ورک‌های مطرح css، واکنشگرا نیز هستند و برای پشتیبانی از سایز‌های متفاوت صفحه نمایش، تدابیری در نظر گرفته‌اند. اساس کار واکنش گرا بودن این فریم ورک‌ها در تعیین ابعاد عناصر، بیان ابعاد به صورت درصدی است. مثلا فلان عرض div برابر 50% باشد بدین معناست که همیشه عرض این div نصف عرض عنصر والد آن باشد.

متاسفانه Isotope میانه‌ی چندانی با این ابعاد درصدی ندارد و باید عرض عناصر به صورت دقیق و بر حسب پیکسل بیان شود. البته نسخه‌ی جدید آن و یا حتی پلاگین هایی برای کار با ابعاد درصدی نیز تدارک دیده شده است که به شخصه به نتیجه‌ی با کیفیتی نرسیدم.

  برای حل این مشکل می‌توان از امکانات CSS به مانند دستورات زیر استفاده کرد: 
@media (min-width: 768px) and (max-width: 980px) {
    .card {
        width: 320px;
    }
}

@media (min-width: 980px) and (max-width: 1200px) {
    .card {
        width: 260px;
    }
}

@media (min-width: 1200px) {
    .card {
        width: 340px;
    }
}
بدین صورت می‌توان در ابعاد مختلف نمایشگر تعیین کرد که عرض عناصر ما چقدر باشد.
اکنون یک گالری عکس را در نظر بگیرید که در زیر هر عکس توضیحی نیز نوشته شده است و ساختار HTML آن به این صورت است که داخل هر div عکسی نیز موجود است. اگر به شیوه‌ی ذکر شده عمل کنید با یک اشکال مواجه می‌شوید و عناصر روی هم قرار گرفته و اصطلاحا overlapping اتفاق می‌افتد. دلیل این امر این است که لود شدن عکس‌ها عملی زمان گیر است و Isotope قبل از این که عکس لود شود، سایز آن عنصر را محاسبه کرده که در حقیقت این سایز بدون احتساب سایز عکس است و ابعاد واقعی عنصر ما نیست؛ در نتیجه وقتی عکس لود می‌شود آن div فضای بیشتری احتیاج دارد و به همین دلیل به زیر div‌های دیگر می‌رود.
برای حل این مشکل باید به این صورت عمل کرد که وقتی عکس‌ها کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و سایز عناصر را به دست آورده و آن‌ها را بچیند. برای این کار معمولا از افزونه‌ی  imagesLoaded استفاده می‌کنند که با کمک این افزونه می‌توان مشخص کرد که وقتی تمام عکس‌های موجود در فلان div کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و عناصر را چیدمان کند.
البته بدون استفاده از افزونه‌ی imagesLoaded و به کمک امکانات AngularJS و تعریف یک Directive سفارشی می‌توان زمان لود شدن عکس‌ها را کنترل کرد.
app.directive('imageOnload', function () {
            return {
                restrict: 'A',
                link: function (scope, element, attrs) {
                    element.bind('load', function () {
                        scope.$emit('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                    });
                }
            };
        });
کار این directive این است که به ازای بارگذاری هر عکس، متد reLayout را از Isotope، فراخوانی می‌کند. از این جهت فراخوانی reLayout به ازای لود شدن هر عکس بهتر است که لود شدن تمامی عکس‌ها ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد و کاربر برای مدتی با یک ساختار بهم ریخته مواجه شود.
    
اگر در نمونه کدی که قرار داده‌ام، به انتهای کدهای کنترلر ListController دقت کنید، برای رویداد resize شی window، تابعی تعریف شده است تا به هنگام تغییر سایز صفحه فراخوانی شود. در این رویداد هر بار که سایز پنجره تغییر کرد، پس از یک ثانیه تابع reLayout  افزونه‌ی Isotope را فراخوانی می‌کنیم تا مجددا المنت‌های صفحه چیده شوند. البته ضرورتی وجود نداشته ولی در بعضی مواقع عناصر خوب چیده نمی‌شدند که با فراخوانی reLayout از چیدمان صحیح عناصر مطابق با سایز جدید صفحه اطمینان حاصل پیدا می‌کنیم. دلیل یک ثانیه تاخیر این است که اگر به ساز و کار تعاریف متد‌ها در directive Isotope دقت کنید، از سرویس timeout$  به وفور استفاده شده است. ظاهرا اگر برای فراخوانی reLayout زودتر عمل کنیم با فراخوانی هایی این متد در ساختار خودش تداخل پیدا می‌کند.
$(window).resize(function () {
                $timeout(function myfunction() {
                    $scope.$broadcast('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                },1000);
                
            });
   
در نهایت تمامی نکات گفته شده را به صورت یک نمونه کد آماده کردم: