اشتراک‌ها
پروژه CRUD دات نت 7 با Angular و Web API

.NET 7 💥 - CRUD with Angular & .NET Web API, EF Core & MongoDb

In this video we will be going to be exploring creating a full application from frontend with Angular and backend with WebApi and database as MongoDb
 

پروژه CRUD دات نت 7 با Angular و Web API
مطالب
شروع کار با GraphQL در ASP.NET Core
در این مقاله هدف این است که GraphQL را در ASP.NET Core راه اندازی کنیم. از یک کتابخانه ثالث برای آسان‌تر کردن یکپارچگی استفاده می‌کنیم و همچنین با جزئیات، توضیح خواهیم داد که چگونه می‌توان از element‌های مربوط به GraphQL مثل (Type ،Query و Schema) برای کامل کردن فرآیند یکپارچگی در ASP.NET Core استفاده کنیم.

GraphQL  و تفاوت‌های آن با REST
GraphQl یک query language می‌باشد که query‌ها را با استفاده از type system‌‌‌هایی که ما برای داده‌ها تعریف می‌کنیم، اجرا می‌کند. GraphQL  به هیچ زبان یا پایگاه داده مشخصی گره نخورده است. 

  •  GraphQL نیازمند رفت و برگشت‌های کمتری به server، به منظور بازیابی داده‌ها برای template یا view است. همراه با REST ما مجبور هستیم که چندیدن endpoint مثلا  (... api/students, api/courses, api/instructors ) را برای گرفتن همه داده‌های که برای template یا view نیاز داریم ملاقات کنیم؛ ولی این شرایط در GraphQL برقرار نیست. با GraphQL ما تنها یک query را ایجاد می‌کنیم که چندین تابع (resolver) را در سمت سرور فراخوانی می‌کند و همه داده‌ها را از منابع مختلفی، در یک درخواست برگشت می‌دهد. 

  • همراه با REST، همانطور که Application ما رشد می‌کند، تعداد endpoint‌ها هم زیاد می‌شوند که این نیازمند زمان بیشتری برای نگهداری می‌باشد. اما با GraphQL ما تنها یک endpoint  داریم؛ همین! 
  • با استفاده از GraphQL، ما هرگز به مشکل گرفتن داده‌هایی کم یا زیاد از منبع روبرو نخواهیم شد. به این خاطر است که ما query‌ها را با فیلد‌هایی که چیز‌هایی را که نیاز داریم، نشان می‌دهند، تعریف می‌کنیم. در این صورت ما همیشه چیز‌هایی را که درخواست داده‌ایم، دریافت می‌کنیم.

بنابراین اگر یک query شبیه زیر را ارسال کنیم :
query OwnersQuery {
  owners {
    name
    account {
      type
    }
  } 
}
صد درصد مطمئن هستیم که خروجی زیر برگشت داده می‌شود:
{
  "data": {
    "owners": [
     {
      "name": "John Doe",
      "accounts": [
        {
          "type": "Cash"
        },
        {
          "type": "Savings"
        }
      ]
     }
    ]
  }
}

همراه با REST  این شرایط برقرار نمی‌باشد. بعضی از مواقع ما چیزی بیشتر یا کمتر از آنچه که نیاز داریم دریافت می‌کنیم؛ که این بستگی به اینکه چگونه action‌ها در یک endpoint مشخص، پیاده سازی شده‌اند، دارد.  

شروع کار 
یک پروژه جدید را با استفاده از دستور زیر ایجاد می‌کنیم: 
dotnet new api -n ASPCoreGraphQL
سپس ساختار زیر را ایجاد می‌کنیم :


پوشه Contracts شامل واسط‌های مورد نیاز برای repository logic می‌باشد:

namespace ASPCoreGraphQL.Contracts
{
    public interface IOwnerRepository
    {
    }
}
namespace ASPCoreGraphQL.Contracts
{
    public interface IAccountRepository
    {
    }
}


در پوشه Models، کلاس‌های مدل را نگه داری می‌کنیم؛ به همراه یک کلاس context و کلاس‌های configuration:
public class Owner
{
    [Key]
    public Guid Id { get; set; }
    [Required(ErrorMessage = "Name is required")]
    public string Name { get; set; }
    public string Address { get; set; }
 
    public ICollection<Account> Accounts { get; set; }
}

public class Account
{
    [Key]
    public Guid Id { get; set; }
    [Required(ErrorMessage = "Type is required")]
    public TypeOfAccount Type { get; set; }
    public string Description { get; set; }
 
    [ForeignKey("OwnerId")]
    public Guid OwnerId { get; set; }
    public Owner Owner { get; set; }
}

public enum TypeOfAccount
{
    Cash,
    Savings,
    Expense,
    Income
}
    public class ApplicationContext : DbContext
    {
        public ApplicationContext(DbContextOptions options)
            : base(options)
        {
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {

        }

        public DbSet<Owner> Owners { get; set; }
        public DbSet<Account> Accounts { get; set; }
    }

در پوشه Repository، کلاس‌های مرتبط با منطق بازیابی داده‌ها را داریم:
public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public OwnerRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
}
public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public AccountRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
}
repository logic، یک راه اندازی ابتدایی بدون هیچ لایه اضافه‌تری است.

کلاس context و کلاس‌های repository، در فایل Startup.cs ثبت می‌شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDbContext<ApplicationContext>(opt =>
         opt.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection"))); 
 
    services.AddScoped<IOwnerRepository, OwnerRepository>();
    services.AddScoped<IAccountRepository, AccountRepository>();
 
    services.AddMvc().SetCompatibilityVersion(CompatibilityVersion.Version_2_2)
        .AddJsonOptions(options => options.SerializerSettings.ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore);
}


Integration of GraphQL in ASP.NET Core 
برای کار کردن با GraphQL در ابتدا نیاز است که کتابخانه GraphQL را نصب کنیم. به همین منظور در ترمینال مربوط به VS Code، دستور زیر را وارد می‌کنیم: 
dotnet add package GraphQL
و همچنین کتابخانه‌ی زیر که به ما کمک می‌کند تا GraphQL.NET را به عنوان یک وابستگی دریافت کنیم:
dotnet add package GraphQL.Server.Transports.AspNetCore
و در نهایت نصب کتابخانه زیر که کمک می‌کند query‌های GraphQL را به سرور ارسال کنیم:
dotnet add package GraphQL.Server.Ui.Playground

(Creating GraphQL Specific Objects (Type, Query, Schema

کار را با ایجاد کردن یک پوشه جدید به نام GraphQL و سپس در آن ایجاد یک پوشه دیگر به نام GraphQLSchema، شروع می‌کنیم. در پوشه GraphQLSchema، یک کلاس را به نام AppSchema، ایجاد می‌کنیم.
کلاس AppSchema باید از کلاس Schema ارث بری کند تا در فضای نام GraphQL.Types قرار گیرد. در سازنده این کلاس، IDependencyResolver را تزریق می‌کنیم که قرار است به ما کمک کند تا اشیاء Query ،Mutation یا Subscription را resolve کنیم:
public class AppSchema : Schema
{
    public AppSchema(IDependencyResolver resolver)
        :base(resolver)
    {
 
    }
}
چیزی که مهم است بدانیم این است که خصوصیات schema، مثل Query ،Mutation و Subscription، واسط IObjectGraphType را پیاده سازی می‌کنند تا اشیائی را که قرار است resolve کنیم، همین type را پیاده سازی کرده باشند. در ضمن GraphQL API نمی‌تواند مدل را به عنوان نتیجه به صورت مستقیم بازگشت دهد.
فعلا این کلاس را در همین حالت می‌گذاریم و سپس یک پوشه را به نام GraphQLTypes در پوشه GraphQL ایجاد می‌کنیم. در پوشه GraphQLTypes یک کلاس را به نام OwnerType ایجاد می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType()
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the owner object.");
        Field(x => x.Name).Description("Name property from the owner object.");
        Field(x => x.Address).Description("Address property from the owner object.");
    }
}
از کلاس OwnerType به عنوان یک جایگزین برای مدل Owner درون یک GraphQL API استفاده می‌کنیم. این کلاس از نوع جنریک ObjectGraphType ارث بری می‌کند. با متد Field، فیلد‌هایی را که بیانگر خصوصیات مدل Owner می‌باشند، مشخص می‌کنیم.
در ابتدا واسط IOwnerRepository و کلاس  OwnerRepository را به حالت زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IOwnerRepository
{
    IEnumerable<Owner> GetAll();
}


public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public OwnerRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
 
    public IEnumerable<Owner> GetAll() => _context.Owners.ToList();
}

در ادامه یک پوشه دیگر را به نام GraphQLQueries در پوشه‌ی GraphQL ایجاد و سپس در آن یک کلاس را به نام AppQuery ایجاد و آن را به حالت زیر ویرایش می‌کنیم:
public class AppQuery : ObjectGraphType
{
    public AppQuery(IOwnerRepository repository)
    {
        Field<ListGraphType<OwnerType>>(
           "owners",
           resolve: context => repository.GetAll()
       );
    }
}

توضیحات AppQuery
همانطور که می‌بینیم این کلاس از ObjectGraphType ارث بری می‌کند. در سازنده کلاس، IOwnerRepository را تزریق می‌کنیم و یک فیلد را به منظور برگشت دادن نتیجه برای یک Query مشخص، ایجاد می‌کنیم. در این کلاس، از نوع جنریک متد Field، استفاده کرده‌ایم که تعدادی type را به عنوان یک پارامتر جنریک پذیرش می‌کند که این بیانگر GraphQL.NET برای type ‌های معمول در NET. می‌باشد. علاوه بر ListGraphType،  نوع‌هایی مثل IntGraphType  و StringGraphType و ... وجود دارند (لیست کامل).
پارامتر owners نام فیلد می‌باشد (query مربوط به کلاینت باید با این نام مطابقت داشته باشد) و پارامتر دوم نتیجه می‌باشد.
بعد از انجام این مقدمات، اکنون کلاس AppSchema  را باز می‌کنیم و به حالت زیر آن را ویرایش می‌کنیم:
public class AppSchema : Schema
{
    public AppSchema(IDependencyResolver resolver)
        :base(resolver)
    {
        Query = resolver.Resolve<AppQuery>();
    }
}

Libraries and Schema Registration 
 در کلاس Startup نیاز است کتابخانه‌های نصب شده و هم چنین  کلاس schema ایجاد شده را ثبت کنیم. این کار را با ویرایش کردن متد ConfigureServices  و Configure  انجام میدهیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    ...
 
    services.AddScoped<IDependencyResolver>(s => new FuncDependencyResolver(s.GetRequiredService));
    services.AddScoped<AppSchema>();
 
    services.AddGraphQL(o => { o.ExposeExceptions = false; })
        .AddGraphTypes(ServiceLifetime.Scoped);

   ...
}
در متد ConfigureServices، در ابتدا DependencyResolver و سپس کلاس schema را ثبت می‌کنیم. علاوه بر آن، GraphQL را با متد AddGraphQL ثبت می‌کنیم. سپس همه تایپ‌های GraphQL را با متد AddGraphTypes ثبت می‌کنیم. بدون این متد (AddGraphTypes)، ما مجبور بودیم که همه type ‌ها و query ‌ها را به صورت دستی در APIامان ثبت کنیم.
در نهایت در متد schema  Configure را به خط لوله درخواست‌ها (request’s pipeline) اضافه می‌کنیم و هم چنین ابزار Playground UI:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   ...
    app.UseGraphQL<AppSchema>();
    app.UseGraphQLPlayground(options: new GraphQLPlaygroundOptions());
    app.UseMvc();
}

برای آزمایش GraphQL API امان، از ابزار GraphQL.UI.Playground استفاده می‌کنیم. در ابتدا پروژه را با دستور زیر اجرا می‌کنیم:
dotnet run
و سپس در مرورگر به این آدرس می‌رویم: 
https://localhost:5001/ui/playground
اکنون یک query را با نام owners ارسال می‌کنیم (این نام باید با نام query که در AppQuery در نظر گرفتیم، مطابقت داشته باشد). سپس نتیجه لازم را دریافت می‌کنیم. همانطور که مشاهده می‌کنیم، همه چیز بر اساس انتظاری که می‌رفت کار می‌کند. 



در قسمت بعد درابطه با  کوئری‌های پیشرفته، Error Handling و Data Loader در GraphQL  صحبت خواهیم کرد. 

کد‌های مربوط به این قسمت را از اینجا دریافت کنید .ASPCoreGraphQL.zip
مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت پنجم - سیاست‌های دسترسی پویا
ASP.NET Core Identity به همراه دو قابلیت جدید است که پیاده سازی سطوح دسترسی پویا را با سهولت بیشتری میسر می‌کند:
الف) Policies
ب) Role Claims


سیاست‌های دسترسی یا Policies در ASP.NET Core Identity

ASP.NET Core Identity هنوز هم از مفهوم Roles پشتیبانی می‌کند. برای مثال می‌توان مشخص کرد که اکشن متدی و یا تمام اکشن متدهای یک کنترلر تنها توسط کاربران دارای نقش Admin قابل دسترسی باشند. اما نقش‌ها نیز در این سیستم جدید تنها نوعی از سیاست‌های دسترسی هستند.
[Authorize(Roles = ConstantRoles.Admin)]
public class RolesManagerController : Controller
برای مثال در اینجا دسترسی به امکانات مدیریت نقش‌های سیستم، به نقش ثابت و از پیش تعیین شده‌ی Admin منحصر شده‌است و تمام کاربرانی که این نقش به آن‌ها انتساب داده شود، امکان استفاده‌ی از این قابلیت‌ها را خواهند یافت.
اما نقش‌های ثابت، بسیار محدود و غیر قابل انعطاف هستند. برای رفع این مشکل مفهوم جدیدی را به نام Policy اضافه کرده‌اند.
[Authorize(Policy="RequireAdministratorRole")]
public IActionResult Get()
{
   /* .. */
}
سیاست‌های دسترسی بر اساس Requirements و یا نیازهای سیستم تعیین می‌شوند و تعیین نقش‌ها، تنها یکی از قابلیت‌های آن‌ها هستند.
برای مثال اگر بخواهیم تک نقش Admin را به صورت یک سیاست دسترسی جدید تعریف کنیم، روش کار به صورت ذیل خواهد بود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
services.AddAuthorization(options =>
    {
        options.AddPolicy("RequireAdministratorRole", policy => policy.RequireRole("Admin"));
    });
}
در تنظیمات متد AddAuthorization، یک سیاست دسترسی جدید تعریف شده‌است که جهت برآورده شدن نیازمندی‌های آن، کاربر سیستم باید دارای نقش Admin باشد که نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را با ذکر [Authorize(Policy="RequireAdministratorRole")] ملاحظه کردید.
و یا بجای اینکه چند نقش مجاز به دسترسی منبعی را با کاما از هم جدا کنیم:
 [Authorize(Roles = "Administrator, PowerUser, BackupAdministrator")]
می‌توان یک سیاست دسترسی جدید را به نحو ذیل تعریف کرد که شامل تمام نقش‌های مورد نیاز باشد و سپس بجای ذکر Roles، از نام این Policy جدید استفاده کرد:
options.AddPolicy("ElevatedRights", policy => policy.RequireRole("Administrator", "PowerUser", "BackupAdministrator"));
به این صورت
[Authorize(Policy = "ElevatedRights")]
public IActionResult Shutdown()
{
   return View();
}

سیاست‌های دسترسی تنها به نقش‌ها محدود نیستند:
services.AddAuthorization(options =>
{
   options.AddPolicy("EmployeeOnly", policy => policy.RequireClaim("EmployeeNumber"));
});
برای مثال می‌توان دسترسی به یک منبع را بر اساس User Claims یک کاربر به نحوی که ملاحظه می‌کنید، محدود کرد:
[Authorize(Policy = "EmployeeOnly")]
public IActionResult VacationBalance()
{
   return View();
}


سیاست‌های دسترسی پویا در ASP.NET Core Identity

مهم‌ترین مزیت کار با سیاست‌های دسترسی، امکان سفارشی سازی و تهیه‌ی نمونه‌های پویای آن‌ها هستند؛ موردی که با نقش‌های ثابت سیستم قابل پیاده سازی نبوده و در نگارش‌های قبلی، جهت پویا سازی آن، یکی از روش‌های بسیار متداول، تهیه‌ی فیلتر Authorize سفارشی سازی شده بود. اما در اینجا دیگر نیازی نیست تا فیلتر Authorize را سفارشی سازی کنیم. با پیاده سازی یک AuthorizationHandler جدید و معرفی آن به سیستم، پردازش سیاست‌های دسترسی پویای به منابع، فعال می‌شود.
پیاده سازی سیاست‌های پویای دسترسی شامل مراحل ذیل است:
1- تعریف یک نیازمندی دسترسی جدید
public class DynamicPermissionRequirement : IAuthorizationRequirement
{
}
ابتدا باید یک نیازمندی دسترسی جدید را با پیاده سازی اینترفیس IAuthorizationRequirement ارائه دهیم. این نیازمندی مانند روشی که در پروژه‌ی DNT Identity بکار گرفته شده‌است، خالی است و صرفا به عنوان نشانه‌ای جهت یافت AuthorizationHandler استفاده کننده‌ی از آن استفاده می‌شود. در اینجا در صورت نیاز می‌توان یک سری خاصیت اضافه را تعریف کرد تا آن‌ها را به صورت پارامترهایی ثابت به AuthorizationHandler ارسال کند.

2- پیاده سازی یک AuthorizationHandler استفاده کننده‌ی از نیازمندی دسترسی تعریف شده
پس از اینکه نیازمندی DynamicPermissionRequirement را تعریف کردیم، در ادامه باید یک AuthorizationHandler استفاده کننده‌ی از آن را تعریف کنیم:
    public class DynamicPermissionsAuthorizationHandler : AuthorizationHandler<DynamicPermissionRequirement>
    {
        private readonly ISecurityTrimmingService _securityTrimmingService;

        public DynamicPermissionsAuthorizationHandler(ISecurityTrimmingService securityTrimmingService)
        {
            _securityTrimmingService = securityTrimmingService;
            _securityTrimmingService.CheckArgumentIsNull(nameof(_securityTrimmingService));
        }

        protected override Task HandleRequirementAsync(
             AuthorizationHandlerContext context,
             DynamicPermissionRequirement requirement)
        {
            var mvcContext = context.Resource as AuthorizationFilterContext;
            if (mvcContext == null)
            {
                return Task.CompletedTask;
            }

            var actionDescriptor = mvcContext.ActionDescriptor;
            var area = actionDescriptor.RouteValues["area"];
            var controller = actionDescriptor.RouteValues["controller"];
            var action = actionDescriptor.RouteValues["action"];

            if(_securityTrimmingService.CanCurrentUserAccess(area, controller, action))
            {
                context.Succeed(requirement);
            }
            else
            {
                context.Fail();
            }

            return Task.CompletedTask;
        }
    }
کار با ارث بری از AuthorizationHandler شروع شده و آرگومان جنریک آن، همان نیازمندی است که پیشتر تعریف کردیم. از این آرگومان جنریک جهت یافتن خودکار AuthorizationHandler متناظر با آن، توسط ASP.NET Core Identity استفاده می‌شود. بنابراین در اینجا DynamicPermissionRequirement تهیه شده صرفا کارکرد علامتگذاری را دارد.
در کلاس تهیه شده باید متد HandleRequirementAsync آن‌را بازنویسی کرد و اگر در این بین، منطق سفارشی ما context.Succeed را فراخوانی کند، به معنای برآورده شدن سیاست دسترسی بوده و کاربر جاری می‌تواند به منبع درخواستی، بلافاصله دسترسی یابد و اگر context.Fail فراخوانی شود، در همینجا دسترسی کاربر قطع شده و HTTP status code مساوی 401 (عدم دسترسی) را دریافت می‌کند.

منطق سفارشی پیاده سازی شده نیز به این صورت است:
نام ناحیه، کنترلر و اکشن متد درخواستی کاربر از مسیریابی جاری استخراج می‌شوند. سپس توسط سرویس سفارشی ISecurityTrimmingService تهیه شده، بررسی می‌کنیم که آیا کاربر جاری به این سه مؤلفه دسترسی دارد یا خیر؟

3- معرفی سیاست دسترسی پویای تهیه شده به سیستم
معرفی سیاست کاری پویا و سفارشی تهیه شده، شامل دو مرحله‌ی زیر است:
        private static void addDynamicPermissionsPolicy(this IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IAuthorizationHandler, DynamicPermissionsAuthorizationHandler>();
            services.AddAuthorization(opts =>
            {
                opts.AddPolicy(
                    name: ConstantPolicies.DynamicPermission,
                    configurePolicy: policy =>
                    {
                        policy.RequireAuthenticatedUser();
                        policy.Requirements.Add(new DynamicPermissionRequirement());
                    });
            });
        }
ابتدا باید DynamicPermissionsAuthorizationHandler تهیه شده را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کنیم.
سپس یک Policy جدید را با نام دلخواه DynamicPermission تعریف کرده و نیازمندی علامتگذار خود را به عنوان یک policy.Requirements جدید، اضافه می‌کنیم. همانطور که ملاحظه می‌کنید یک وهله‌ی جدید از DynamicPermissionRequirement در اینجا ثبت شده‌است. همین وهله به متد HandleRequirementAsync نیز ارسال می‌شود. بنابراین اگر نیاز به ارسال پارامترهای بیشتری به این متد وجود داشت، می‌توان خواص مرتبطی را به کلاس DynamicPermissionRequirement نیز اضافه کرد.
همانطور که مشخص است، در اینجا یک نیازمندی را می‌توان ثبت کرد و نه Handler آن‌را. این Handler از سیستم تزریق وابستگی‌ها، بر اساس آرگومان جنریک AuthorizationHandler پیاده سازی شده، به صورت خودکار یافت شده و اجرا می‌شود (بنابراین اگر Handler شما اجرا نشد، مطمئن شوید که حتما آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کرده‌اید).

پس از آن هر کنترلر یا اکشن متدی که از این سیاست دسترسی پویای تهیه شده استفاده کند:
[Authorize(Policy = ConstantPolicies.DynamicPermission)]
[DisplayName("کنترلر نمونه با سطح دسترسی پویا")]
public class DynamicPermissionsSampleController : Controller
به صورت خودکار توسط DynamicPermissionsAuthorizationHandler مدیریت می‌شود.


سرویس ISecurityTrimmingService چگونه کار می‌کند؟

کدهای کامل ISecurityTrimmingService را در کلاس SecurityTrimmingService می‌توانید مشاهده کنید.
پیشنیاز درک عملکرد آن، آشنایی با دو قابلیت زیر هستند:
الف) «روش یافتن لیست تمام کنترلرها و اکشن متدهای یک برنامه‌ی ASP.NET Core»
دقیقا از همین سرویس توسعه داده شده‌ی در مطلب فوق، در اینجا نیز استفاده شده‌است؛ با یک تفاوت تکمیلی:
public interface IMvcActionsDiscoveryService
{
    ICollection<MvcControllerViewModel> MvcControllers { get; }
    ICollection<MvcControllerViewModel> GetAllSecuredControllerActionsWithPolicy(string policyName);
}
از متد GetAllSecuredControllerActionsWithPolicy جهت یافتن تمام اکشن متدهایی که مزین به ویژگی Authorize هستند و دارای Policy مساوی DynamicPermission می‌باشند، در کنترلر DynamicRoleClaimsManagerController برای لیست کردن آن‌ها استفاده می‌شود. اگر این اکشن متد مزین به ویژگی DisplayName نیز بود (مانند مثال فوق و یا کنترلر نمونه DynamicPermissionsSampleController)، از مقدار آن برای نمایش نام این اکشن متد استفاده خواهد شد.
بنابراین همینقدر که تعریف ذیل یافت شود، این اکشن متد نیز در صفحه‌ی مدیریت سطوح دسترسی پویا لیست خواهد شد.
 [Authorize(Policy = ConstantPolicies.DynamicPermission)]

ابتدا به مدیریت نقش‌های ثابت سیستم می‌رسیم. سپس به هر نقش می‌توان یک ‍Claim جدید را با مقدار area:controller:action انتساب داد.
به این ترتیب می‌توان به یک نقش، تعدادی اکشن متد را نسبت داد و سطوح دسترسی به آن‌ها را پویا کرد. اما ذخیره سازی آن‌ها چگونه است و چگونه می‌توان به اطلاعات نهایی ذخیره شده دسترسی پیدا کرد؟


مفهوم جدید Role Claims در ASP.NET Core Identity

تا اینجا موفق شدیم تمام اکشن متدهای دارای سیاست دسترسی سفارشی سازی شده‌ی خود را لیست کنیم، تا بتوان آن‌ها را به صورت دلخواهی انتخاب کرد و سطوح دسترسی به آن‌ها را به صورت پویا تغییر داد. اما این اکشن متدهای انتخاب شده را در کجا و به چه صورتی ذخیره کنیم؟
برای ذخیره سازی این اطلاعات نیازی نیست تا جدول جدیدی را به سیستم اضافه کنیم. جدول جدید AppRoleClaims به همین منظور تدارک دیده شده‌است.



وقتی کاربری عضو یک نقش است، به صورت خودکار Role Claims آن نقش را نیز به ارث می‌برد. هدف از نقش‌ها، گروه بندی کاربران است. توسط Role Claims می‌توان مشخص کرد این نقش‌ها چه کارهایی را می‌توانند انجام دهند. اگر از قسمت قبل بخاطر داشته باشید، سرویس توکار UserClaimsPrincipalFactory دارای مرحله‌ی 5 ذیل است:
«5) اگر یک نقش منتسب به کاربر دارای Role Claim باشد، این موارد نیز واکشی شده و به کوکی او به عنوان یک Claim جدید اضافه می‌شوند. در ASP.NET Identity Core نقش‌ها نیز می‌توانند Claim داشته باشند (امکان پیاده سازی سطوح دسترسی پویا).»
به این معنا که با لاگین شخص به سیستم، تمام اطلاعات مرتبط به او که در جدول AppRoleClaims وجود دارند، به کوکی او به صورت خودکار اضافه خواهند شد و دسترسی به آن‌ها فوق العاده سریع است.

در کنترلر DynamicRoleClaimsManagerController، یک Role Claim Type جدید به نام DynamicPermissionClaimType اضافه شده‌است و سپس ID اکشن متدهای انتخابی را به نقش جاری، تحت Claim Type عنوان شده، اضافه می‌کند (تصویر فوق). این ID به صورت area:controller:action طراحی شده‌است. به همین جهت است که در  DynamicPermissionsAuthorizationHandler همین سه جزء از سیستم مسیریابی استخراج و در سرویس SecurityTrimmingService مورد بررسی قرار می‌گیرد:
 return user.HasClaim(claim => claim.Type == ConstantPolicies.DynamicPermissionClaimType &&
claim.Value == currentClaimValue);
در اینجا user همان کاربرجاری سیستم است. HasClaim جزو متدهای استاندارد آن است و Type انتخابی، همان نوع سفارشی مدنظر ما است. currentClaimValue دقیقا همان ID اکشن متد جاری است که توسط کنار هم قرار دادن area:controller:action تشکیل شده‌است.
متد HasClaim هیچگونه رفت و برگشتی را به بانک اطلاعاتی ندارد و اطلاعات خود را از کوکی شخص دریافت می‌کند. متد user.IsInRole نیز به همین نحو عمل می‌کند.


Tag Helper جدید SecurityTrimming

اکنون که سرویس ISecurityTrimmingService را پیاده سازی کرده‌ایم، از آن می‌توان جهت توسعه‌ی SecurityTrimmingTagHelper نیز استفاده کرد:
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            context.CheckArgumentIsNull(nameof(context));
            output.CheckArgumentIsNull(nameof(output));

            // don't render the <security-trimming> tag.
            output.TagName = null;

            if(_securityTrimmingService.CanCurrentUserAccess(Area, Controller, Action))
            {
                // fine, do nothing.
                return;
            }

            // else, suppress the output and generate nothing.
            output.SuppressOutput();
        }
عملکرد آن نیز بسیار ساده است. اگر کاربر، به area:controller:action جاری دسترسی داشت، این Tag Helper کاری را انجام نمی‌دهد. اگر خیر، متد SuppressOutput را فراخوانی می‌کند. این متد سبب خواهد شد، هر آنچه که داخل تگ‌های این TagHelper قرار گرفته، در صفحه رندر نشوند و از خروجی آن حذف شوند. به این ترتیب، کاربر به اطلاعاتی که به آن دسترسی ندارد (مانند لینک به مدخلی خاص را) مشاهده نخواهد کرد. به این مفهوم security trimming می‌گویند.
نمونه‌ای از کاربرد آن‌را در ReportsMenu.cshtml_ می‌توانید مشاهده کنید:
            <security-trimming asp-area="" asp-controller="DynamicPermissionsTest" asp-action="Products">
                <li>
                    <a asp-controller="DynamicPermissionsTest" asp-action="Products" asp-area="">
                        <span class="left5 fa fa-user" aria-hidden="true"></span>
                        گزارش از لیست محصولات
                    </a>
                </li>
            </security-trimming>
در اینجا اگر کاربر جاری به کنترلر DynamicPermissionsTest و اکشن متد Products آن دسترسی پویا نداشته باشد، محتوای قرارگرفته‌ی داخل تگ security-trimming را مشاهده نخواهد کرد.

برای آزمایش آن یک کاربر جدید را به سیستم DNT Identity اضافه کنید. سپس آن‌را در گروه نقشی مشخص قرار دهید (منوی مدیریتی،‌گزینه‌ی مدیریت نقش‌های سیستم). سپس به این گروه دسترسی به تعدادی از آیتم‌های پویا را بدهید (گزینه‌ی مشاهده و تغییر لیست دسترسی‌های پویا). سپس با این اکانت جدید به سیستم وارد شده و بررسی کنید که چه تعدادی از آیتم‌های منوی «گزارشات نمونه» را می‌توانید مشاهده کنید (تامین شده‌ی توسط ReportsMenu.cshtml_).


مدیریت اندازه‌ی حجم کوکی‌های ASP.NET Core Identity

همانطور که ملاحظه کردید، جهت بالابردن سرعت دسترسی به اطلاعات User Claims و Role Claims، تمام اطلاعات مرتبط با آن‌ها، به کوکی کاربر وارد شده‌ی به سیستم، اضافه می‌شوند. همین مساله در یک سیستم بزرگ با تعداد صفحات بالا، سبب خواهد شد تا حجم کوکی کاربر از 5 کیلوبایت بیشتر شده و توسط مرورگرها مورد قبول واقع نشوند و عملا سیستم از کار خواهد افتاد.
برای مدیریت یک چنین مساله‌ای، امکان ذخیره سازی کوکی‌های شخص در داخل بانک اطلاعاتی نیز پیش بینی شده‌است. زیر ساخت آن‌را در مطلب «تنظیمات کش توزیع شده‌ی مبتنی بر SQL Server در ASP.NET Core» پیشتر در این سایت مطالعه کردید و در پروژه‌ی DNT Identity بکارگرفته شده‌است.
اگر به کلاس IdentityServicesRegistry مراجعه کنید، یک چنین تنظیمی در آن قابل مشاهده است:
 var ticketStore = provider.GetService<ITicketStore>();
identityOptionsCookies.ApplicationCookie.SessionStore = ticketStore; // To manage large identity cookies
در ASP.NET Identity Core، امکان تدارک SessionStore سفارشی برای کوکی‌ها نیز وجود دارد. این SessionStore  باید با پیاده سازی اینترفیس ITicketStore تامین شود. دو نمونه پیاده سازی ITicketStore را در لایه سرویس‌های پروژه می‌توانید مشاهده کنید:
الف) DistributedCacheTicketStore
ب) MemoryCacheTicketStore

اولی از همان زیرساخت «تنظیمات کش توزیع شده‌ی مبتنی بر SQL Server در ASP.NET Core» استفاده می‌کند و دومی از IMemoryCache توکار ASP.NET Core برای پیاده سازی مکان ذخیره سازی محتوای کوکی‌های سیستم، بهره خواهد برد.
باید دقت داشت که اگر حالت دوم را انتخاب کنید، با شروع مجدد برنامه، تمام اطلاعات کوکی‌های کاربران نیز حذف خواهند شد. بنابراین استفاده‌ی از حالت ذخیره سازی آن‌ها در بانک اطلاعاتی منطقی‌تر است.


نحوه‌ی تنظیم سرویس ITicketStore را نیز در متد setTicketStore می‌توانید مشاهده کنید و در آن، در صورت انتخاب حالت بانک اطلاعاتی، ابتدا تنظیمات کش توزیع شده، صورت گرفته و سپس کلاس DistributedCacheTicketStore به عنوان تامین کننده‌ی ITicketStore به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی می‌شود.
همین اندازه برای انتقال محتوای کوکی‌های کاربران به سرور کافی است و از این پس تنها اطلاعاتی که به سمت کلاینت ارسال می‌شود، ID رمزنگاری شده‌ی این کوکی است، جهت بازیابی آن از بانک اطلاعاتی و استفاده‌ی خودکار از آن در برنامه.


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
ارسال ترافیک وب یک برنامه‌ی خاص به یک پروکسی سرور به کمک FiddlerCore
خیلی از برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض تنظیمات پروکسی خاصی را درنظر نگرفته‌اند. در شبکه‌های داخلی شرکت‌ها هم معمولا اینترنت از طریق پروکسی سرورهایی مانند ISA Server ویندوزی و یا Squid لینوکسی، بین کاربران توزیع می‌شود.

سؤال: چطور می‌شود برنامه‌ای را که تنظیمات پروکسی ندارد، پروکسی خور کرد؟!

روشی که با سطح دسترسی معمولی و بدون نیاز به درایورهای خاص بررسی پکت‌های TCP و UDP سیستم و همچنین توسط دات نت فریم ورک قابل استفاده باشد، استفاده از کتابخانه‌ی معظم FiddlerCore است. برنامه‌ی Fiddler توسط یکی از کارکنان سابق مایکروسافت و عضو پیشین تیم IE تهیه شده‌است. کار اصلی این برنامه، دیباگ درخواست‌های HTTP/HTTPS، FTP و امثال آن است. هسته‌ی اصلی آن نیز به صورت یک کتابخانه‌ی مجزا به نام FiddlerCore در اختیار برنامه نویس‌های دات نت است. این برنامه اخیرا توسط شرکت تلریک پشتیبانی و تملک شده‌است.
کتابخانه‌ی FiddlerCore و برنامه‌ی Fiddler را از اینجا می‌توانید دریافت کنید. (اگر سایت آن باز نمی‌شود به این علت است که هاستینگ شرکت تلریک IP‌های ایرانی را بسته است)


اسکلت اصلی یک برنامه‌ی مبتنی بر FiddlerCore

using System;
using System.Net;
using System.Threading;
using Fiddler;
using System.Net.Security;

namespace FiddlerTest
{
    class Program
    {
        static void beforeRequest(Session oSession)
        {
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            try
            {
                startFiddlerApplication();

                Console.WriteLine("FiddlerCore started on port " + FiddlerApplication.oProxy.ListenPort);
                Console.WriteLine("Press any key to exit");
                Console.ReadKey();
            }
            finally
            {
                shutdownFiddlerApplication();
            }
        }

        static void onLogString(object sender, LogEventArgs e)
        {
            Console.WriteLine("** LogString: " + e.LogString);
        }

        static void onNotification(object sender, NotificationEventArgs e)
        {
            Console.WriteLine("** NotifyUser: " + e.NotifyString);
        }

        static void onValidateServerCertificate(object sender, ValidateServerCertificateEventArgs e)
        {
            if (SslPolicyErrors.None == e.CertificatePolicyErrors)
                return;

            Console.WriteLine("invalid certificate: {0}", e.ServerCertificate.Subject);

            e.ValidityState = CertificateValidity.ForceValid;
        }

        static void shutdownFiddlerApplication()
        {
            FiddlerApplication.OnNotification -= onNotification;
            FiddlerApplication.Log.OnLogString -= onLogString;
            FiddlerApplication.BeforeRequest -= beforeRequest;
            FiddlerApplication.OnValidateServerCertificate -= onValidateServerCertificate;

            FiddlerApplication.oProxy.Detach();
            FiddlerApplication.Shutdown();

            Thread.Sleep(500);
        }

        private static void startFiddlerApplication()
        {
            FiddlerApplication.OnNotification += onNotification;
            FiddlerApplication.Log.OnLogString += onLogString;
            FiddlerApplication.BeforeRequest += beforeRequest;
            FiddlerApplication.OnValidateServerCertificate += onValidateServerCertificate;

            FiddlerApplication.Startup(5656,
                FiddlerCoreStartupFlags.RegisterAsSystemProxy |
                FiddlerCoreStartupFlags.MonitorAllConnections |
                FiddlerCoreStartupFlags.CaptureFTP); // proxy server on 5656
        }
    }
}
اسکلت کلی یک برنامه‌ی مبتنی بر FiddlerCore را در اینجامشاهده می‌کنید. در متد startFiddlerApplication کار برپایی پروکسی آن صورت می‌گیرد. همچنین یک سری Callback نیز در اینجا قابل تنظیم هستند. برای مثال پیام‌ها و اخطارهای داخلی FiddlerCore را می‌توان دریافت کرد و یا توسط روال رخدادگردان BeforeRequest می‌توان کار تحت کنترل قرار دادن یک درخواست را انجام داد. به همین جهت است که به این برنامه و کتابخانه، Web debugger نیز گفته می‌شود. متد BeforeRequest دقیقا جایی است که می‌توانید روی یک درخواست صادر شده توسط مرورگر، break point قرار دهید.
در متد FiddlerApplication.Startup روی پورتی مشخص، کار تنظیم پروکسی فیدلر انجام می‌شود. سپس مشخص می‌کنیم که چه مواردی را باید تحت نظر قرار دهد. با تنظیمات RegisterAsSystemProxy و MonitorAllConnections فیدلر قادر خواهد بود ترافیک وب اکثر برنامه‌های ویندوزی را مونیتور و دیباگ کند.
در متد shutdownFiddlerApplication نیز روال‌های رخدادگردان، آزاد شده و پروکسی آن خاموش می‌شود.


هدایت درخواست‌های وب کلیه‌ی برنامه‌ها به یک پروکسی مشخص

static void beforeRequest(Session oSession)
{
  //send each request to the next proxy
  oSession["X-OverrideGateway"] = "socks=" + IPAddress.Loopback + ":" + 2002; //socks on 2002
}
در اینجا شیء oSession، حاوی اطلاعات کامل درخواست در حال بررسی است. توسط آن می‌توان با استفاده از تنظیم خاصی به نام X-OverrideGateway، به فیدلر اعلام کرد که درخواست رسیده را به پروکسی سرور دیگری منتقل کن. تنها کاری که باید صورت گیرد ذکر IP و پورت این پروکسی سرور است. اگر نوع آن سرور، ساکس باشد به ابتدای رشته یاد شده باید یک =socks، نیز اضافه شود.


هدایت درخواست‌های تنها یک برنامه‌ی خاص به یک پروکسی مشخص

در متد beforeRequest، متغیر oSession.LocalProcessID مشخص کننده‌ی مقدار PID پروسه‌ای است که درخواست وب آن در حال بررسی است. برای بدست آوردن این PIDها در دات نت می‌توان از متد Process.GetProcesses استفاده کرد. Id هر پروسه، همان LocalProcessID فیدلر است. بر این اساس می‌توان تنها یک پروسه‌ی مشخص را تحت نظر قرار داد و نه کل سیستم را.

کاربردها
- فرض کنید برنامه‌ای تنظیمات پروکسی ندارد. با استفاده از روش فوق می‌توان برای آن پروکسی تعریف کرد.
- فرض کنید برنامه‌ای تنظیمات HTTP پروکسی دارد، اما پروکسی سرور شما از نوع ساکس است و نمی‌توان از این پروکسی سرور در برنامه‌ی مورد نظر استفاده کرد. X-OverrideGateway ذکر شده با هر دو نوع پروکسی‌های HTTP و Socks کار می‌کند.


اگر علاقمند به مطالعه‌ی اطلاعات بیشتری در مورد این کتابخانه هستید، کتاب 316 صفحه‌ای Debugging with Fiddler نویسنده‌ی اصلی آن، Eric Lawrence توصیه می‌شود.


معرفی برنامه‌ی Process Proxifier

اگر اطلاعات فوق را کنار هم قرار دهیم و یک GUI نیز برای آن طراحی کنیم، به برنامه‌ی Process Proxifier خواهیم رسید:


کار کردن با آن نیز بسیار ساده‌است. در قسمت تنظیمات پیش فرض برنامه، آدرس IP و پورت پروکسی سرور خود را وارد کنید. نوع آن‌را نیز مشخص نمائید که Socks است یا از نوع HTTP Proxy.
سپس در لیست پروسه‌ها، مواردی را که لازم است از این پروکسی عبور کنند تیک بزنید. در اینجا می‌شود یا از تنظیمات پیش فرض استفاده کرد، یا می‌توان به ازای هر پروسه، از یک پروکسی مجزا با تنظیماتی که ذکر می‌کنید، کمک گرفت. اگر صرفا یک پروسه را انتخاب کنید و اطلاعاتی را وارد ننمائید، از اطلاعات پروکسی پیش فرض استفاده خواهد شد.

دریافت سورس + باینری
ProcessProxifier_V1.0.rar
مطالب
روش استفاده‌ی صحیح از HttpClient در برنامه‌های دات نت
اگر در کدهای خود قطعه کد ذیل را دارید:
using(var client = new HttpClient())
{
   // do something with http client
}
استفاده‌ی از using در اینجا، نه‌تنها غیرضروری و اشتباه است، بلکه سبب از کار افتادن زود هنگام برنامه‌ی شما با صدور استثنای ذیل خواهد شد:
 Unable to connect to the remote server
System.Net.Sockets.SocketException: Only one usage of each socket address (protocol/network address/port) is normally permitted.


HttpClient خود را Dispose نکنید

کلاس HttpClient اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند. بنابراین روش استفاده‌ی اصولی آن باید به صورت ذیل و با پیاده سازی خودکار رهاسازی منابع مرتبط با آن باشد:
using (var client = new HttpClient())
{
       var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
}
اما در این حال فرض کنید به همین روش تعدادی درخواست را ارسال کرده‌اید:
for (int i = 0; i < 10; i++)
{
      using (var client = new HttpClient())
      {
            var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
            Console.WriteLine(result.StatusCode);
      }
}
مشکل این روش، در ایجاد سوکت‌های متعددی است که حتی پس از بسته شدن برنامه نیز باز، باقی خواهند ماند:
  TCP    192.168.1.6:13996      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13997      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13998      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13999      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14000      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14001      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14002      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14003      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14004      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14005      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
این یک نمونه‌ی خروجی برنامه‌ی فوق، توسط دستور netstat «پس از بسته شدن کامل برنامه» است.

بنابراین اگر برنامه‌ی شما تعداد زیادی کاربر دارد و یا تعداد زیادی درخواست را به روش فوق ارسال می‌کند، سیستم عامل به حد اشباع ایجاد سوکت‌های جدید خواهد رسید.
این مشکل نیز ارتباطی به طراحی این کلاس و یا زبان #C و حتی استفاده‌ی از using نیز ندارد. این رفتار، رفتار معمول سیستم عامل، با سوکت‌های ایجاد شده‌است. TIME_WAIT ایی را که در اینجا ملاحظه می‌کنید، به معنای بسته شدن اتصال از طرف برنامه‌ی ما است؛ اما سیستم عامل هنوز منتظر نتیجه‌ی نهایی، از طرف دیگر اتصال است که آیا قرار است بسته‌ی TCP ایی را دریافت کند یا خیر و یا شاید در بین راه تاخیری وجود داشته‌است. برای نمونه ویندوز به مدت 240 ثانیه یک اتصال را در این حالت حفظ خواهد کرد، که مقدار آن نیز در اینجا تنظیم می‌شود:
 [HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Services\Tcpip\Parameters\TcpTimedWaitDelay]

بنابراین روش توصیه شده‌ی کار با HttpClient، داشتن یک وهله‌ی سراسری از آن در برنامه و عدم Dispose آن است. HttpClient نیز thread-safe طراحی شده‌است و دسترسی به یک شیء سراسری آن در برنامه‌های چند ریسمانی مشکلی را ایجاد نمی‌کند. همچنین Dispose آن نیز غیرضروری است و پس از پایان برنامه به صورت خودکار توسط سیستم عامل انجام خواهد شد.


تمام اجزای HttpClient به صورت Thread-safe طراحی نشده‌اند

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که روش صحیح کار کردن با HttpClient، نیاز به داشتن یک وهله‌ی Singleton از آن‌را در سراسر برنامه دارد و Dispose صریح آن، بجز اشباع سوکت‌های سیستم عامل و ناپایدار کردن تمام برنامه‌هایی که از آن سرویس می‌گیرند، حاصلی را به همراه نخواهد داشت. در این بین مطابق مستندات HttpClient، استفاده‌ی از متدهای ذیل این کلاس thread-safe هستند:
CancelPendingRequests
DeleteAsync
GetAsync
GetByteArrayAsync
GetStreamAsync
GetStringAsync
PostAsync
PutAsync
SendAsync
اما تغییر این خواص در کلاس HttpClient به هیچ عنوان thread-safe نبوده و در برنامه‌های چند ریسمانی و چند کاربری، مشکل ساز می‌شوند:
BaseAddress
DefaultRequestHeaders
MaxResponseContentBufferSize
Timeout
بنابراین در طراحی کلاس مدیریت کننده‌ی HttpClient برنامه‌ی خود نیاز است به ازای هر BaseAddress‌، یک HttpClient خاص آن‌را ایجاد کرد و HttpClientهای سراسری نمی‌توانند BaseAddress‌های خود را نیز به اشتراک گذاشته و تغییری را در آن ایجاد کنند.


استفاده‌ی سراسری و مجدد از HttpClient، تغییرات DNS را متوجه نمی‌شود

با طراحی یک کلاس مدیریت کننده‌ی سراسری HttpClient با طول عمر Singelton، به یک مشکل دیگر نیز برخواهیم خورد: چون در اینجا از اتصالات، استفاده‌ی مجدد می‌شوند، دیگر تغییرات DNS را لحاظ نخواهند کرد.
برای حل این مشکل، در زمان ایجاد یک HttpClient سراسری، به ازای یک BaseAddress مشخص، باید از ServicePointManager کوئری گرفته و زمان اجاره‌ی اتصال آن‌را دقیقا مشخص کنیم:
var sp = ServicePointManager.FindServicePoint(new Uri("http://thisisasample.com"));
sp.ConnectionLeaseTimeout = 60*1000; //In milliseconds
با این‌کار هرچند هنوز هم از اتصالات استفاده‌ی مجدد می‌شود، اما این استفاده‌ی مجدد، نامحدود نبوده و مدت معینی را پیدا می‌کند.


طراحی یک کلاس، برای مدیریت سراسری وهله‌های HttpClient‌

تا اینجا به صورت خلاصه به نکات ذیل رسیدیم:
- HttpClient باید به صورت یک وهله‌ی سراسری Singleton مورد استفاده قرار گیرد. هر وهله سازی مجدد آن 35ms زمان می‌برد.
- Dispose یک HttpClient غیرضروری است.
- HttpClient تقریبا thread safe طراحی شده‌است؛ اما تعدادی از خواص آن مانند BaseAddress‌  اینگونه نیستند.
- برای رفع مشکل اتصالات چسبنده (اتصالاتی که هیچگاه پایان نمی‌یابند)، نیاز است timeout آن‌را تنظیم کرد.

بنابراین بهتر است این نکات را در یک کلاس به صورت ذیل کپسوله کنیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net.Http;

namespace HttpClientTips
{
    public interface IHttpClientFactory : IDisposable
    {
        HttpClient GetOrCreate(
            Uri baseAddress,
            IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
            TimeSpan? timeout = null,
            long? maxResponseContentBufferSize = null,
            HttpMessageHandler handler = null);
    }
}

using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Collections.Generic;
using System.Net;
using System.Net.Http;
using System.Threading;

namespace HttpClientTips
{
    /// <summary>
    /// Lifetime of this class should be set to `Singleton`.
    /// </summary>
    public class HttpClientFactory : IHttpClientFactory
    {
        // 'GetOrAdd' call on the dictionary is not thread safe and we might end up creating the HttpClient more than
        // once. To prevent this Lazy<> is used. In the worst case multiple Lazy<> objects are created for multiple
        // threads but only one of the objects succeeds in creating the HttpClient.
        private readonly ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>> _httpClients =
                         new ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>>();
        private const int ConnectionLeaseTimeout = 60 * 1000; // 1 minute

        public HttpClientFactory()
        {
            // Default is 2 minutes: https://msdn.microsoft.com/en-us/library/system.net.servicepointmanager.dnsrefreshtimeout(v=vs.110).aspx
            ServicePointManager.DnsRefreshTimeout = (int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalMilliseconds;
            // Increases the concurrent outbound connections
            ServicePointManager.DefaultConnectionLimit = 1024;
        }

        public HttpClient GetOrCreate(
           Uri baseAddress,
           IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
           TimeSpan? timeout = null,
           long? maxResponseContentBufferSize = null,
           HttpMessageHandler handler = null)
        {
            return _httpClients.GetOrAdd(baseAddress,
                             uri => new Lazy<HttpClient>(() =>
                             {
                                 // Reusing a single HttpClient instance across a multi-threaded application means
                                 // you can't change the values of the stateful properties (which are not thread safe),
                                 // like BaseAddress, DefaultRequestHeaders, MaxResponseContentBufferSize and Timeout.
                                 // So you can only use them if they are constant across your application and need their own instance if being varied.
                                 var client = handler == null ? new HttpClient { BaseAddress = baseAddress } :
                                               new HttpClient(handler, disposeHandler: false) { BaseAddress = baseAddress };
                                 setRequestTimeout(timeout, client);
                                 setMaxResponseBufferSize(maxResponseContentBufferSize, client);
                                 setDefaultHeaders(defaultRequestHeaders, client);
                                 setConnectionLeaseTimeout(baseAddress, client);
                                 return client;
                             },
                             LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;
        }

        public void Dispose()
        {
            foreach (var httpClient in _httpClients.Values)
            {
                httpClient.Value.Dispose();
            }
        }

        private static void setConnectionLeaseTimeout(Uri baseAddress, HttpClient client)
        {
            // This ensures connections are used efficiently but not indefinitely.
            client.DefaultRequestHeaders.ConnectionClose = false; // keeps the connection open -> more efficient use of the client
            ServicePointManager.FindServicePoint(baseAddress).ConnectionLeaseTimeout = ConnectionLeaseTimeout; // ensures connections are not used indefinitely.
        }

        private static void setDefaultHeaders(IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders, HttpClient client)
        {
            if (defaultRequestHeaders == null)
            {
                return;
            }
            foreach (var item in defaultRequestHeaders)
            {
                client.DefaultRequestHeaders.Add(item.Key, item.Value);
            }
        }

        private static void setMaxResponseBufferSize(long? maxResponseContentBufferSize, HttpClient client)
        {
            if (maxResponseContentBufferSize.HasValue)
            {
                client.MaxResponseContentBufferSize = maxResponseContentBufferSize.Value;
            }
        }

        private static void setRequestTimeout(TimeSpan? timeout, HttpClient client)
        {
            if (timeout.HasValue)
            {
                client.Timeout = timeout.Value;
            }
        }
    }
}
در اینجا به ازای هر baseAddress جدید، یک HttpClient خاص آن ایجاد می‌شود تا در کل برنامه مورد استفاده‌ی مجدد قرار گیرد. برای مدیریت thread-safe ایجاد HttpClientها نیز از نکته‌ی مطلب «الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary» استفاده شده‌است. همچنین نکات تنظیم ConnectionLeaseTimeout و سایر خواص غیر thread-safe کلاس HttpClient نیز در اینجا لحاظ شده‌اند.

پس از تدارک این کلاس، نحوه‌ی معرفی آن به سیستم باید به صورت Singleton باشد. برای مثال اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، آن‌را به صورت ذیل ثبت کنید:
namespace HttpClientTips.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHttpClientFactory, HttpClientFactory>();
            services.AddMvc();
        }

اکنون، یک نمونه، نحوه‌ی استفاده‌ی از اینترفیس IHttpClientFactory تزریقی به صورت ذیل می‌باشد:
namespace HttpClientTips.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHttpClientFactory _httpClientFactory;
        public HomeController(IHttpClientFactory httpClientFactory)
        {
            _httpClientFactory = httpClientFactory;
        }

        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            var host = new Uri("http://localhost:5000");
            var httpClient = _httpClientFactory.GetOrCreate(host);
            var responseMessage = await httpClient.GetAsync("home/about").ConfigureAwait(false);
            var responseContent = await responseMessage.Content.ReadAsStringAsync().ConfigureAwait(false);
            return Content(responseContent);
        }
سرویس IHttpClientFactory یک HttpClient را به ازای host درخواستی ایجاد کرده و در طول عمر برنامه از آن استفاده‌ی مجدد می‌کند. به همین جهت دیگر مشکل اشباع سوکت‌ها در این سیستم رخ نخواهند داد.


برای مطالعه‌ی بیشتر

You're using HttpClient wrong and it is destabilizing your software
Disposable, Finalizers, and HttpClient
Using HttpClient as it was intended (because you’re not)
Singleton HttpClient? Beware of this serious behaviour and how to fix it
Beware of the .NET HttpClient
Effectively Using HttpClient
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت پنجم - امکان تعریف جزیره‌های تعاملی Blazor Server
در Blazor 8x می‌توان صفحات SSR ای را به همراه Blazor server islands و یا Blazor WASM islands داشت؛ یعنی یک کامپوننت Blazor Server که داخل یک صفحه‌ی معمولی SSR قرار گرفته و با سرور، ارتباط SiganlR برقرار می‌کند و یا یک کامپوننت Blazor WASM که در قسمتی از صفحه‌ی SSR درج شده و درون مرورگر کاربر اجرا می‌شود. به هر کدام از این‌ها یک «جزیره‌ی تعاملی» گفته می‌شود (interactive island). در این قسمت، نکات مرتبط با جزایر تعاملی Blazor Server را بررسی می‌کنیم.


بررسی یک مثال: تهیه یک برنامه‌ی Blazor 8x برای نمایش لیست محصولات، به همراه جزئیات آن‌ها

به لطف وجود SSR در Blazor 8x، می‌توان HTML نهایی کامپوننت‌ها و صفحات Blazor را همانند صفحات MVC و یا Razor pages، در سمت سرور تهیه و بازگشت داد. این خروجی در نهایت یک static HTML بیشتر نیست و گاهی از اوقات ما به بیش از یک خروجی ساده HTML ای نیاز داریم.
در این مثال که بر اساس قالب dotnet new blazor --interactivity Server تهیه می‌شود، قصد داریم موارد زیر را پیاده سازی کنیم:
- صفحه‌ای که یک لیست محصولات فرضی را نمایش می‌دهد : بر اساس SSR
- صفحه‌ای که جزئیات یک محصول را نمایش می‌دهد: بر اساس SSR
- دکمه‌ای در ذیل قسمت نمایش جزئیات یک محصول، برای دریافت و نمایش لیست محصولات مشابه و مرتبط: بر اساس Blazor server islands

یعنی تا جائیکه ممکن است قصد نداریم تمام صفحات و تمام قسمت‌های برنامه را با فعالسازی سراسری حالت تعاملی Blazor server که در قسمت‌های قبل در مورد آن توضیح داده شد، پیاده سازی کنیم. می‌خواهیم فقط قسمت کوچکی از این سناریو را که واقعا نیاز به یک چنین قابلیتی را دارد، توسط یک جزیره‌ی تعاملی Blazor server واقع شده‌ی در قسمتی از یک صفحه‌ی استاتیک SSR، مدیریت کنیم.


مدل برنامه: رکوردی برای ذخیره سازی اطلاعات یک محصول

namespace BlazorDemoApp.Models;

public record Product
{
    public int Id { get; set; }
    public required string Title { get; set; }
    public required string Description { get; set; }
    public decimal Price { get; set; }

    public List<int> Related { get; set; } = new();
}
در اینجا، هدف تعریف لیستی از محصولات فرضی است؛ به همراه خاصیتی که Id محصولات مشابه را نگهداری می‌کند (خاصیت Related).


سرویس برنامه: سرویسی برای بازگشت لیست محصولات

چون Blazor Server و SSR هر دو بر روی سرور اجرا می‌شوند، از لحاظ دسترسی به اطلاعات و کار با سرویس‌ها، هماهنگی کاملی وجود داشته و می‌توان کدهای یکسان و یکدستی را در اینجا بکار گرفت.
در ادامه کدهای کامل سرویس Services\ProductStore.cs را مشاهده می‌کنید:
using BlazorDemoApp.Models;

namespace BlazorDemoApp.Services;

public interface IProductStore
{
    IList<Product> GetAllProducts();
    Product GetProduct(int id);
    IList<Product> GetRelatedProducts(int productId);
}

public class ProductStore : IProductStore
{
    private static readonly List<Product> ProductsDataSource =
        new()
        {
            new Product
            {
                Id = 1, Title = "Smart speaker", Price = 22m,
                Description =
                    "This smart speaker delivers excellent sound quality and comes with built-in voice control, offering an impressive music listening experience.",
                Related = new List<int> { 2, 3 },
            },
            new Product
            {
                Id = 2, Title = "Regular speaker", Price = 89m,
                Description =
                    "Enjoy room-filling sound with this regular speaker. With its slick design, it perfectly fits into any room in your house.",
                Related = new List<int> { 1, 3 },
            },
            new Product
            {
                Id = 3, Title = "Speaker cable", Price = 12m,
                Description =
                    "This high-quality speaker cable ensures a reliable and clear audio connection for your sound system.",
            },
        };

    public IList<Product> GetAllProducts() => ProductsDataSource;

    public Product GetProduct(int id) => ProductsDataSource.Single(p => p.Id == id);

    public IList<Product> GetRelatedProducts(int productId)
    {
        var product = ProductsDataSource.Single(x => x.Id == productId);
        return ProductsDataSource.Where(p => product.Related.Contains(p.Id)).ToList();
    }
}
هدف از این سرویس، ارائه‌ی لیست تمام محصولات، دریافت اطلاعات یک محصول و همچنین یافتن لیست محصولات مشابه یک محصول خاص است.
این سرویس را باید در فایل Program.cs برنامه به صورت زیر معرفی کرد تا در فایل‌های razor برنامه‌ی جاری قابل دسترسی شود:
builder.Services.AddScoped<IProductStore, ProductStore>();


تکمیل صفحه‌ی نمایش لیست محصولات

قصد داریم زمانیکه کاربر برای مثال به آدرس فرضی http://localhost:5136/products مراجعه کرد، با تصویر لیستی از محصولات مواجه شود:


کدهای این صفحه را که در فایل Components\Pages\Store\ProductsList.razor قرار می‌گیرند، در ادامه مشاهده می‌کنید:

@page "/Products"
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services

@inject IProductStore Store

@attribute [StreamRendering]

<h3>Products</h3>

@if (_products == null)
{
    <p>Loading...</p>
}
else
{
    @foreach (var item in _products)
    {
        <a href="/ProductDetails/@item.Id">
            <div>
                <div>
                    <h5>@item.Title</h5>
                </div>
                <div>
                    <h5>@item.Price.ToString("c")</h5>
                </div>
            </div>
        </a>
    }
}

@code {
    private IList<Product>? _products;

    protected override Task OnInitializedAsync() => GetProductsAsync();

    private async Task GetProductsAsync()
    {
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        _products = Store.GetAllProducts();
    }

}
توضیحات:
- جهت دسترسی به سرویس لیست محصولات، ابتدا سرویس IProductStore به این صفحه تزریق شده‌است.
- سپس در روال رویدادگردان آغازین OnInitializedAsync، کار دریافت اطلاعات و انتساب آن به لیستی، صورت گرفته‌است.
- در این متد جهت شبیه سازی یک عملیات async از یک Task.Delay استفاده شده‌است.
- چون این صفحه، یک صفحه‌ی SSR عادی است، بدون تعریف ویژگی StreamRendering در آن، پس از اجرای برنامه، هیچگاه قسمت loading که در حالت products == null_ قرار است ظاهر شود، نمایش داده نمی‌شود؛ چون در این حالت (حذف نوع رندر)، صفحه‌ی نهایی که به کاربر ارائه خواهد شد، یک صفحه‌ی استاتیک کاملا رندر شده‌ی در سمت سرور است و کاربر باید تا زمان پایان این رندر در سمت سرور، منتظر بماند و سپس صفحه‌ی نهایی را دریافت و مشاهده کند. در حالت Streaming rendering، ابتدا می‌توان یک قالب HTML ای را بازگشت داد و سپس مابقی محتوای آن‌را به محض آماده شدن در طی چند مرحله بازگشت داد.
- لینک‌های نمایش داده شده‌ی در اینجا، به صفحه‌ی ProductDetails اشاره می‌کنند که در آن، جزئیات محصول انتخابی نمایش داده می‌شوند.


تکمیل صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول


در صفحه‌ی کامپوننت Components\Pages\Store\ProductDetails.razor، کار نمایش جزئیات محصول انتخابی صورت می‌گیرد:

@page "/ProductDetails/{ProductId}"
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services

@inject IProductStore Store

@attribute [StreamRendering]

@if (_product == null)
{
    <p>Loading...</p>
}
else
{
    <div>
        <div>
            <h5>
                @_product.Title (@_product.Price.ToString("C"))
            </h5>
            <p>
                @_product.Description
            </p>
        </div>
        @if (_product.Related.Count > 0)
        {
            <div>
                <RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" />
            </div>
        }
    </div>
    <NavLink href="/Products">Back</NavLink>
}

@code {
    private Product? _product;

    [Parameter]
    public string? ProductId { get; set; }

    protected override Task OnInitializedAsync() => GetProductAsync();

    private async Task GetProductAsync()
    {
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        _product = Store.GetProduct(Convert.ToInt32(ProductId));
    }

}
توضیحات:
- باتوجه به نحوه‌ی تعریف مسیریابی این صفحه، پارامتر ProductId از طریق آدرسی مانند http://localhost:5136/ProductDetails/1 دریافت می‌شود.
- سپس این ProductId را در روال رخ‌دادگردان OnInitializedAsync، برای یافتن جزئیات محصول انتخابی از سرویس تزریقی IProductStore، بکار می‌گیریم.
- در اینجا نیز از Task.Delay برای شبیه سازی یک عملیات طولانی async مانند دریافت اطلاعات از یک بانک اطلاعاتی، کمک گرفته شده‌است.
- همچنین برای نمایش قسمت loading صفحه در حالت SSR، بازهم از StreamRendering استفاده کرده‌ایم.
- اگر دقت کرده باشید، ذیل تصویر اطلاعات محصول، دکمه‌ای نیز جهت بارگذاری اطلاعات محصولات مشابه، قرار دارد که ProductId محصول انتخابی را دریافت می‌کند:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" />
بنابراین در ادامه کامپوننت RelatedProducts فوق را تکمیل می‌کنیم.


تکمیل کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه و مرتبط

در فایل Components\Pages\Store\RelatedProducts.razor، کار نمایش یک دکمه و سپس نمایش لیستی از محصولات مشابه، صورت می‌گیرد:
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services
@inject IProductStore Store

<button @onclick="LoadRelatedProducts">Related products</button>

@if (_loadRelatedProducts)
{
    @if (_relatedProducts == null)
    {
        <p>Loading...</p>
    }
    else
    {
        <div>
            @foreach (var item in _relatedProducts)
            {
                <a href="/ProductDetails/@item.Id">
                    <div>
                        <h5>@item.Title (@item.Price.ToString("C"))</h5>
                    </div>
                </a>
            }
        </div>
    }
}

@code{

    private IList<Product>? _relatedProducts;
    private bool _loadRelatedProducts;

    [Parameter]
    public int ProductId { get; set; }

    private async Task LoadRelatedProducts()
    {
        _loadRelatedProducts = true;
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate InteractiveServer mode
        _relatedProducts = Store.GetRelatedProducts(ProductId);
    }

}

تعاملی کردن کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه

مشکل! اگر در این حالت برنامه را اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی related products کلیک کنیم، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد! یعنی روال رویدادگران LoadRelatedProducts اصلا اجرا نمی‌شود. علت اینجا است که صفحات SSR، در نهایت یک static HTML بیشتر نیستند و فاقد قابلیت‌های تعاملی، مانند واکنش نشان دادن به کلیک بر روی یک دکمه هستند.
محدودیتی که به همراه صفحات SSR وجود دارد این است: این نوع کامپوننت‌ها و صفحات فقط یکبار رندر می‌شوند و نه بیشتر. بله می‌توان بر روی آن‌ها ده‌ها دکمه، نوارهای لغزان، دراپ‌داون و غیره را قرار داد، اما ... نمی‌توان هیچگونه تعاملی را با آن‌ها داشت. کامپوننت نهایی رندر شده و نمایش داده شده، دیگر در هیچ‌جائی اجرا نمی‌شود. در این حالت است که می‌توان تصمیم گرفت که نیاز است قسمتی از این صفحه، تعاملی شود.
به همین جهت باید نحوه‌ی رندر کامپوننت RelatedProducts را به صورت یک جزیره‌ی تعاملی Blazor server درآورد تا رویداد منتسب به دکمه‌ی related products موجود در آن، پردازش شود. بنابراین به صفحه‌ی ProductDetails.razor مراجعه کرده و rendermode@ این کامپوننت را به صورت زیر به حالت InteractiveServer تغییر می‌دهیم:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" @rendermode="@InteractiveServer"/>
اکنون اگر برنامه را مجددا اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی نمایش محصولات مشابه قرار گرفته در ذیل جزئیات یک محصول کلیک کنیم، بدون مشکل کار می‌کند:


نحوه‌ی پردازش پشت صحنه‌ی این نوع صفحات هم جالب است. برای اینکار به برگه‌ی network مخصوص developer tools مرورگر مراجعه کرده و مراحل رسیدن به صفحه‌ی نمایش جزئیات محصول را طی می‌کنیم:


- اگر دقت کنید، جابجایی بین صفحات، با استفاده از fetch انجام شده؛ یعنی با اینکه این صفحات در اصل static HTML خالص هستند، اما ... کار full reload صفحه مانند ASP.NET Web forms قدیمی انجام نمی‌شود (و یا حتی برنامه‌های MVC و Razor pages) و نمایش صفحات، Ajax ای است و با fetch استاندارد آن صورت می‌گیرد تا هنوز هم حس و حال SPA بودن برنامه حفظ شود. همچنین اطلاعات DOM کل صفحه را هم به‌روز رسانی نمی‌کند؛ فقط موارد تغییر یافته در اینجا به روز رسانی خواهند شد.
این موارد توسط فایل blazor.web.js درج شده‌ی در کامپوننت آغازین App.razor، به صورت خودکار مدیریت می‌شوند:
<script src="_framework/blazor.web.js"></script>

به علاوه در این حالت ای‌جکسی fetch، کار دریافت مجدد فایل‌های استاتیک مرتبط یک صفحه، مانند فایل‌های js.، css.، تصاویر و غیره، مجددا انجام نمی‌شود که این مورد خود مزیتی است نسبت به حالت متداول برنامه‌های ASP.NET Core MVC و یا Razor pages. در حالت Blazor 8x SSR، فقط یک partial update از نوع Ajax ای انجام می‌شود.
به این قابلیت، enhanced navigation هم گفته می‌شود. برای مثال زمانیکه یک فرم SSR را در Blazor 8x به سمت سرور ارسال می‌کنیم، موقعیت scroll به صورت خودکار ذخیره و بازیابی می‌شود تا کاربر با یک full post back مواجه نشده و موقعیت جاری خود را در صفحه از دست ندهد (چنین ایده‌ای، یک زمانی در برنامه‌های ASP.NET Web forms هم برقرار بود و هست! به نظر مایکروسافت هنوز دلتنگ طراحی قدیمی ASP.NET Web forms است!).

- همچنین به محض نمایش صفحه‌ی جزئیات محصول، پس از پایان کار نمایش آن، یک اتصال وب‌سوکت هم برقرار شده که مرتبط با جزیره‌ی تعاملی Blazor server تعریف شده، یا همان کامپوننت RelatedProducts است.

- یک disconnect را هم در اینجا مشاهده می‌کنید. اگر به یک صفحه‌ی تعاملی مراجعه کنیم، همانطور که مشخص است، یک اتصال SignalR برقرار می‌شود (که به آن در اینجا circuit هم می‌گویند). اما اگر از این صفحه به سمت یک صفحه‌ی SSR حرکت کنیم، پس از نمایش آن صفحه، اتصال SignalR قبلی که دیگر نیازی به آن نیست، بسته خواهد شد تا منابع سمت سرور، رها شوند.


در حین disconnect، شماره ID اتصال SignalR ای که دیگر به آن نیازی نیست، به برنامه ارسال می‌شود تا به صورت خودکار در سمت سرور بسته شود. تمام این موارد توسط blazor.web.js فریم‌ورک، مدیریت می‌شوند.
در این تصویر ابتدا به آدرس http://localhost:5136/ProductDetails/1 مراجعه کرده‌ایم که سبب برقراری اتصال یک وب‌سوکت شده‌است. سپس با کلیک بر روی دکمه‌ی back، به صفحه‌ی SSR مشاهده‌ی لیست محصولات برگشته‌ایم. در این حالت، دستور قطع اتصال SignalR قبلی صادر شده‌است.


نحوه‌ی مدیریت Pre-rendering در جزایر تعاملی Blazor 8x

به صورت پیش‌فرض زمانیکه از حالت رندر InteractiveServer استفاده می‌کنیم، قابلیت pre-rendering آن نیز فعال است. یعنی ابتدا حداقل قالب و قسمت‌های ثابت کامپوننت، در سمت سرور پردازش و رندر شده و سپس به سمت کلاینت ارسال می‌شوند. در این حالت کاربر، تجربه‌ی کاربری روان‌تری را شاهد خواهد بود؛ چون برای مدتی نباید منتظر آماده شدن کل UI مرتبط باشد و حداقل، قسمت‌هایی از صفحه که تعاملی نیستند، قابل دسترسی و مشاهده هستند.
اگر به هر دلیلی نیاز به غیرفعال کردن این قابلیت را دارید، باید به صورت زیر عمل کرد:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" @rendermode="@(new InteractiveServerRenderMode(false))"/>
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، در حین نمایش صفحه‌ی اصلی در برگیرنده‌ی از نوع SSR، فقط جای این کامپوننت در صفحه مشخص می‌شود و پس از برقراری اتصال با سرور از طریق اتصال SignalR، شاهد UI کامپوننت RelatedProducts خواهیم بود، که نسبت به قبل، وقفه‌ای را سبب خواهد شد.

نحوه‌ی تعریف خواص استاتیک InteractiveServer بکار گرفته شده و یا کلاس InteractiveServerRenderMode را در ادامه مشاهده می‌کنید. جهت سهولت تعریف این موارد، سطر زیر که یک using static است، به فایل Imports.razor_ اضافه شده‌است:
@using static Microsoft.AspNetCore.Components.Web.RenderMode

public static class RenderMode
  {
    public static InteractiveServerRenderMode InteractiveServer { get; } = new InteractiveServerRenderMode();

    public static InteractiveWebAssemblyRenderMode InteractiveWebAssembly { get; } = new InteractiveWebAssemblyRenderMode();

    public static InteractiveAutoRenderMode InteractiveAuto { get; } = new InteractiveAutoRenderMode();
  }


public class InteractiveServerRenderMode : IComponentRenderMode
  {
    public InteractiveServerRenderMode()
      : this(true)
    {
    }

    public InteractiveServerRenderMode(bool prerender) => this.Prerender = prerender;

    public bool Prerender { get; }
  }


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor8x-Server-Normal.zip  
مطالب
راهنمای تغییر بخش احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران سیستم مدیریت محتوای IRIS به ASP.NET Identity – بخش اول
سیستم مدیریت محتوای IRIS از سیستم‌های اعتبار سنجی و مدیریت کاربران رایج نظیر ASP.NET Membership و یا ASP.NET Simple Membership استفاده نمی‌کند و از یک سیستم احراز هویت سفارشی شده مبتنی بر FormsAuthentication بهره می‌برد. زمانیکه در حال نوشتن پروژه‌ی IRIS بودم هنوز ASP.NET Identity معرفی نشده بود و به دلیل مشکلاتی که سیستم‌های قدیمی ذکر شده داشت، یک سیستم اعتبار سنجی کاربران سفارشی شده را در پروژه پیاده سازی کردم.
برای اینکه با معایب سیستم‌های مدیریت کاربران پیشین و مزایای ASP.NET Identity آشنا شوید، مقاله زیر می‌تواند شروع خیلی خوبی باشد:


به این نکته نیز اشاره کنم که  هنوز هم می‌توان از FormsAuthentication مبتنی بر OWIN استفاده کرد؛ ولی چیزی که برای من بیشتر اهمیت دارد خود سیستم Identity هست، نه نحوه‌ی ورود و خروج به سایت و تولید کوکی اعتبارسنجی.
باید اعتراف کرد که سیستم جدید مدیریت کاربران مایکروسافت خیلی خوب طراحی شده است و اشکالات سیستم‌های پیشین خود را ندارد. به راحتی می‌توان آن را توسعه داد و یا قسمتی از آن را تغییر داد و به جرات می‌توان گفت که پایه و اساس هر سیستم اعتبار سنجی و مدیریت کاربری را که در نظر داشته باشید، به خوبی پیاده سازی کرده است.
در ادامه قصد دارم، چگونگی مهاجرت از سیستم فعلی به سیستم Identity را بدون از دست دادن اطلاعات فعلی شرح دهم.

رفع باگ ثبت کاربرهای تکراری نسخه‌ی کنونی

قبل از این که سراغ پیاده سازی Identity برویم، ابتدا باید یک باگ مهم را در نسخه‌ی قبلی، برطرف نماییم. نسخه‌ی کنونی مدیریت کاربران اجازه‌ی ثبت کاربر با ایمیل و یا نام کاربری تکراری را نمی‌دهد. جلوگیری از ثبت نام کاربر جدید با ایمیل یا نام کاربری تکراری از طریق کدهای زیر صورت گرفته است؛ اما در عمل، همیشه هم درست کار نمی‌کند.
        public AddUserStatus Add(User user)
        {
            if (ExistsByEmail(user.Email))
                return AddUserStatus.EmailExist;
            if (ExistsByUserName(user.UserName))
                return AddUserStatus.UserNameExist;

            _users.Add(user);
            return AddUserStatus.AddingUserSuccessfully;
        }
شاید الان با خود بگویید که چرا برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف نشده است؟ دلیلش این بوده که در زمان نگارش پروژه، Entity Framework پشتیبانی پیش فرضی از تعریف ایندکس نداشت و نوشتن همین شرط‌ها کافی به نظر می‌رسید. باز هم ممکن است بگویید که مسائل همزمانی چگونه مدیریت شده است و اگر دو کاربر مختلف در یک لحظه، نام کاربری یکسانی را انتخاب کنند، سیستم چگونه از ثبت دو کاربر مختلف با نام کاربری یکسان ممانعت می‌کند؟ 
جواب این است که ممانعتی نمی‌کند و دو کاربر با نام‌های کاربری یکسان ثبت می‌شوند؛ اما من برای وبسایت خودم که تعداد کاربرانش محدود بود این سناریو را محتمل نمی‌دانستم و کد خاصی برای جلوگیری از این اتفاق پیاده سازی نکرده بودم.
با این حال، در حال حاضر نزدیک به 20 کاربر تکراری در دیتابیسی که این سیستم استفاده می‌کند ثبت شده است. اما واقعا آیا دو کاربر مختلف اطلاعات یکسانی وارد کرده‌اند؟
 دلیل رخ دادن این اتفاق این است که کاربری که در حال ثبت نام در سایت است، وقتی که بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و اطلاعات به سرور ارسال می‌شوند، در سمت سرور بعد از رد شدن از شرطهای تکراری نبودن UserName و Email، قبل از رسیدن به متد SaveChanges برای ذخیره شدن اطلاعات کاربر جدید در دیتابیس، وقفه ای در ترد این درخواست به وجود می‌آید. کاربر که احساس می‌کند اتفاقی رخ نداده است، دوباره بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و  همان اطلاعات قبلی به سرور ارسال می‌شود و این درخواست نیز دوباره شرط‌های تکراری نبودن اطلاعات را با موفقیت رد می‌کند( چون هنوز SaveChanges درخواست اول فراخوانی نشده است) و این بار SaveChanges درخواست دوم با موفقیت فراخوانی می‌شود و کاربر ثبت می‌شود. در نهایت هم ترد درخواست اول به ادامه‌ی کار خود می‌پردازد و SaveChanges درخواست اول نیز فراخوانی می‌شود و خیلی راحت دو کاربر با اطلاعات یکسان ثبت می‌شود. این سناریو را در ویژوال استادیو با قرار دادن یک break point قبل از فراخوانی متد SaveChanges می‌توانید شبیه سازی کنید.
احتمالا این سناریو با مباحث همزمانی در سیستم عامل و context switch‌های بین ترد‌ها مرتبط است و این context switch‌ها  بین درخواست‌ها و atomic نبودن روند چک کردن اطلاعات و ثبت آن ها، سبب بروز چنین مشکلی میشود.
برای رفع این مشکل می‌توان از غیر فعال کردن یک دکمه در حین انجام پردازش‌های سمت سرور استفاده کرد تا کاربر بی حوصله، نتواند چندین بار بر روی یک دکمه کلیک کند و یا راه حل اصولی‌تر این است که ایندکس منحصر به فرد برای فیلدهای مورد نظر تعریف کنیم.
به طور پیش فرض در ASP.NET Identity برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف شده است. اما مشکل این است که به دلیل وجود کاربرانی با Email و UserName تکراری در دیتابیس کنونی، امکان تعریف Index منحصر به فرد وجود ندارد و پیش از انجام هر کاری باید این ناهنجاری را در دیتابیس برطرف نماییم.
   
به شخصه معمولا برای انجام کارهایی از این دست، یک کنترلر در برنامه خود تعریف می‌کنم و در آنجا کارهای لازم را انجام می‌دهم.
در اینجا من برای حذف کاربران با اطلاعات تکراری، یک کنترلر به نام Migration و اکشن متدی به نام RemoveDuplicateUsers تدارک دیدم.
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using Iris.Datalayer.Context;

namespace Iris.Web.Controllers
{
    public class MigrationController : Controller
    {
        public ActionResult RemoveDuplicateUsers()
        {
            var db = new IrisDbContext();

            var lstDuplicateUserGroup = db.Users
                                               .GroupBy(u => u.UserName)
                                               .Where(g => g.Count() > 1)
                                               .ToList();

            foreach (var duplicateUserGroup in lstDuplicateUserGroup)
            {
                foreach (var user in duplicateUserGroup.Skip(1).Where(user => user.UserMetaData != null))
                {
                    db.UserMetaDatas.Remove(user.UserMetaData);
                }
                
                db.Users.RemoveRange(duplicateUserGroup.Skip(1));
            }

            db.SaveChanges();

            return new EmptyResult();
        }
    }
}
در اینجا کاربران بر اساس نام کاربری گروه بندی می‌شوند و گروه‌هایی که بیش از یک عضو داشته باشند، یعنی کاربران آن گروه دارای نام کاربری یکسان هستند و به غیر از کاربر اول گروه، بقیه باید حذف شوند. البته این را متذکر شوم که منطق وبسایت من به این شکل بوده است و اگر منطق کدهای شما فرق می‌کند، مطابق با منطق خودتان این کدها را تغییر دهید.

تذکر: اینجا شاید بگویید که چرا cascade delete برای UserMetaData فعال نیست و بخواهید که آن را اصلاح کنید. پیشنهاد من این است که اکنون از هدف اصلی منحرف نشوید و تمام تمرکز خود را بر روی انتقال به ASP Identity با حداقل تغییرات بگذارید. این گونه نباشد که در اواسط کار با خود بگویید که بد نیست حالا فلان کتابخانه را آپدیت کنم یا این تغییر را بدهم بهتر می‌شود. سعی کنید با حداقل تغییرات رو به جلو حرکت کنید؛ آپدیت کردن کتابخانه‌ها را هم بعدا می‌شود انجام داد.
   

 مقایسه ساختار جداول دیتابیس کاربران IRIS با ASP.NET Identity

ساختار جداول ASP.NET Identity به شکل زیر است:

ساختار جداول سیستم کنونی هم بدین شکل است:

همان طور که مشخص است در هر دو سیستم، بین ساختار جداول و رابطه‌ی بین آن‌ها شباهت‌ها و تفاوت هایی وجود دارد. سیستم Identity دو جدول بیشتر از IRIS دارد و برای جداولی که در سیستم کنونی وجود ندارند نیاز به انجام کاری نیست و به هنگام پیاده سازی Identity، این جداول به صورت خودکار به دیتابیس اضافه خواهند شد.

دو جدول مشترک در این دو سیستم، جداول Users و Roles هستندکه نحوه‌ی ارتباطشان با یکدیگر متفاوت است. در Iris بین User و Role رابطه‌ی یک به چند وجود دارد ولی در Identity، رابطه‌ی بین این دو جدول چند به چند است و جدول واسط بین آن‌ها نیز UserRoles نام دارد.

از آن جایی که من قصد دارم در سیستم جدید هم رابطه‌ی بین کاربر و نقش چند به چند باشد، به پیش فرض‌های Identity کاری ندارم. به رابطه‌ی کنونی یک به چند کاربر و نقشش نیز دست نمی‌گذارم تا در انتها با یک کوئری از دیتابیس، اطلاعات نقش‌های کاربران را به جدول جدیدش منتقل کنم.

جدولی که در هر دو سیستم مشترک است و هسته‌ی آن‌ها را تشکیل می‌دهد، جدول Users است. اگر دقت کنید می‌بینید که این جدول در هر دو سیستم، دارای یک سری فیلد مشترک است که دقیقا هم نام هستند مثل Id، UserName و Email؛ پس این فیلد‌ها از نظر کاربرد در هر دو سیستم یکسان هستند و مشکلی ایجاد نمی‌کنند.

یک سری فیلد هم در جدول User در سیستم IRIS هست که در Identity نیست و بلعکس. با این فیلد‌ها نیز کاری نداریم چون در هر دو سیستم کار مخصوص به خود را انجام می‌دهند و تداخلی در کار یکدیگر ایجاد نمی‌کنند.

اما فیلدی که برای ذخیره سازی پسورد در هر دو سیستم استفاده می‌شود دارای نام‌های متفاوتی است. در Iris این فیلد Password نام دارد و در Identity نامش PasswordHash است.

برای اینکه در سیستم کنونی، نام  فیلد Password جدول User را به PasswordHash تغییر دهیم قدم‌های زیر را بر می‌داریم:

وارد پروژه‌ی DomainClasses شده و کلاس User را باز کنید. سپس نام خاصیت Password را به PasswordHash تغییر دهید.  پس از این تغییر بلافاصله یک گزینه زیر آن نمایان می‌شود که می‌خواهد در تمام جاهایی که از این نام استفاده شده است را به نام جدید تغییر دهد؛ آن را انتخاب کرده تا همه جا Password به PasswordHash تغییر کند.

برای این که این تغییر نام بر روی دیتابیس نیز اعمال شود باید از Migration استفاده کرد. در اینجا من از مهاجرت دستی که بر اساس کد هست استفاده می‌کنم تا هم بتوانم کدهای مهاجرت را پیش از اعمال بررسی و هم تاریخچه‌ای از تغییرات را ثبت کنم.

برای این کار، Package Manager Console را باز کرده و از نوار بالایی آن، پروژه پیش فرض را بر روی DataLayer قرار دهید. سپس در کنسول، دستور زیر را وارد کنید:

Add-Migration Rename_PasswordToPasswordHash_User

اگر وارد پوشه Migrations پروژه DataLayer خود شوید، باید کلاسی با نامی شبیه به 201510090808056_Rename_PasswordToPasswordHash_User ببینید. اگر آن را باز کنید کدهای زیر را خواهید دید: 

  public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "PasswordHash", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "Password");
        }
        
        public override void Down()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "Password", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "PasswordHash");
        }
    }

بدیهی هست که این کدها عمل حذف ستون Password را انجام میدهند که سبب از دست رفتن اطلاعات می‌شود. کد‌های فوق را به شکل زیر ویرایش کنید تا تنها سبب تغییر نام ستون Password به PasswordHash شود.

    public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "Password", "PasswordHash");
        }
        
        public override void Down()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "PasswordHash", "Password");
        }
    }

سپس باز در کنسول دستور Update-Database  را وارد کنید تا تغییرات بر روی دیتابیس اعمال شود.

دلیل اینکه این قسمت را مفصل بیان کردم این بود که می‌خواستم در مهاجرت از سیستم اعتبارسنجی خودتان به ASP.NET Identity دید بهتری داشته باشید.

تا به این جای کار فقط پایگاه داده سیستم کنونی را برای مهاجرت آماده کردیم و هنوز ASP.NET Identity را وارد پروژه نکردیم. در بخش‌های بعدی Identity را نصب کرده و تغییرات لازم را هم انجام می‌دهیم.