<div class="btn-group" data-toggle="buttons-radio"> <button class="btn" type="button">بلی</button> <button class="btn" type="button">خیر</button> </div>
در ادامه قصد داریم یک Editor template و یک Display template مخصوص را جهت تدارک یک چنین دکمههایی، برای مدیریت خواص Boolean ایجاد کنیم. به عبارتی اگر مدل برنامه چنین تعاریفی را داشت:
using System.ComponentModel; using System.ComponentModel.DataAnnotations; namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Models { public class User { public int Id { set; get; } [DisplayName("نام")] [Required(ErrorMessage="لطفا نام را تکمیل کنید")] public string Name { set; get; } [DisplayName("نام خانوادگی")] [Required(ErrorMessage = "لطفا نام خانوادگی را تکمیل کنید")] public string LastName { set; get; } [DisplayName("فعال است؟")] [UIHint("BootstrapBoolean")] public bool? IsActive { set; get; } } }
تهیه قالب ادیتور Views\Shared\EditorTemplates\BootstrapBoolean.cshtml
@model bool? @{ var yesIsSelected = Model.HasValue && Model.Value ? "active" : null; var noIsSelected = Model.HasValue && !Model.Value ? "active" : null; var isIndeterminate = !Model.HasValue ? "active" : null; var htmlField = ViewData.TemplateInfo.HtmlFieldPrefix; } @Html.HiddenFor(model => model) <div class="btn-group" data-toggle="buttons-radio"> <button type="button" class="btn btn-info @yesIsSelected bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val(true);"> بلی</button> <button type="button" class="btn btn-info @noIsSelected bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val(false);"> خیر</button> @if (ViewData.ModelMetadata.IsNullableValueType) { <button type="button" class="btn btn-info @isIndeterminate bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val('');"> نامشخص</button> } </div>
نوع اطلاعاتی که این قالب ادیتور پردازش خواهد کرد از نوع nullable bool است. البته مشکلی هم با نوعهای bool معمولی ندارد. در حالت nullable، دکمه سومی را به نام «نامشخص» به مجموعه دکمههای «بلی» و «خیر» اضافه میکند. گاهی از اوقات در فرمهای دریافت اطلاعات نیاز است بررسی کنیم آیا واقعا کاربر اطلاعاتی را انتخاب کرده یا اینکه بدون توجه به فیلدها، بر روی دکمه ارسال کلیک کرده است. در یک چنین حالتی تعریف دکمههای سه وضعیتی Boolean میتواند مفهوم پیدا کند.
در مورد اصول تهیه این قالب در ابتدای مطلب، با کلاسهای btn-group و ویژگی data-toggle آشنا شدید. دقیقا این سه دکمه نیز در اینجا به همین نحو تعریف شدهاند.
در ابتدای نمایش یک View، خصوصا در حالت ویرایش اطلاعات، نیاز است اطلاعات موجود، به دکمههای تعریف شده اعمال شوند. در اینجا برای انتخاب یک دکمه، باید کلاس active به آن نسبت داده شود، که نحوه تدارک آنرا در سه متغیر yesIsSelected، noIsSelected و isIndeterminate ابتدای تعاریف قالب مشاهده میکنید.
سپس یک فیلد مخفی به صفحه اضافه شده است. از این جهت که به کمک jQuery، در حین کلیک بر روی یکی از دکمهها، مقدار آنرا به این فیلد که نهایتا به سرور ارسال خواهد شد، اعمال خواهیم کرد.
تهیه قالب نمایشی Views\Shared\DisplayTemplates\BootstrapBoolean.cshtml
@model bool? @if (Model.HasValue) { if (Model.Value) { <span class="label label-success">بلی</span> } else { <span class="label label-important">خیر</span> } } else { <span class="label label-inverse">نامشخص</span> }
و نهایتا برای استفاده از آن تنها کافی است توسط ویژگی UIHint، نام این قالب، به خاصیت Boolean مدنظر اعمال شود:
[UIHint("BootstrapBoolean")] public bool? IsActive { set; get; }
ASP.NET MVC #10
آشنایی با روشهای مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر
تا اینجا با روشهای مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک میکردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامههای ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه میدهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمیدانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه میتوان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding
یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمتهای بعدی با مثالهای کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:
namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}
یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیشفرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه میکنید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;
namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}
[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
}
}
همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:
@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:
@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>
توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده میکنید. در برنامههای ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را میتوان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام میشود. در اینجا برای مثال میشود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:
<form action="/Login/LoginResult" method="post">
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>
توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه میشوند، اما این For آنها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارشهای اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیتها و پارامترهایی را که قرار است به آنها بایند شوند، به صورت رشته میپذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا میتوان یک strongly typed view را تعریف کرد، تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشتهها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).
با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیتهایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آنها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شدهاند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.
توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:
در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آنها، دو نکته جدید را میتوان مشاهده کرد. استفاده از ویژگیهای HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگیهای HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شدهایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه میگردد.
البته در نگارشهای اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده میشد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:
[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]
یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.
توسط ActionName میتوان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب دادهایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کردهایم و فریم ورک نمیداند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه میگردد:
The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرمها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرمها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.
بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC
الف) استفاده از اشیاء Context
در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر میتوان به خواصی که در یک کنترلر به آنها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:
public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }
در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:
public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }
توسط خاصیت Form شیء Request میتوان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونهای از آنرا در اولین متد LoginResult میتوانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار میکند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشتهای را میپذیرد که هر دو با پیشرفتهایی که در زبانهای دات نتی صورت گرفتهاند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمیآیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاسهای پایه هم به جهت سهولت انجام آزمونهای واحد در ASP.NET MVC ایجاد شدهاند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاسهای پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.
ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها
نکتهای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال میشود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعههای زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی میشود). این مجموعهها شامل موارد زیرهستند:
Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values
برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نامهای دو پارامتر آن، با نامهای بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آنها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده میشود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی میگردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمیپذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم میتوان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابقهای بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.
ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding
در ASP.NET MVC چون میتوان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل میشود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیتهای یک شیء نگاشت میکند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز میتوان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش میکند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC میتواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق میتوانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمیکند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی میکند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.
در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آنرا مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول میشود.
یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز میتوان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل میشود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection میباشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آنها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه میتوان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:
[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت میکند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده میکند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده میکنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:
[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";
return View("Result");
}
استفاده از model binderها همینجا به پایان نمیرسد. نکات تکمیلی آنها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.
کانال تلگرامی در حوزه UX/UI
ثبت و نگهداری تاریخ خورشیدی در SQL Server از دیرباز یکی از نگرانیهای برنامهنویسان و
طراحان پایگاه دادهها بوده است. در این نوشتار، راهکار تعریف یک DataType در SQL Server 2012 به روش CLR آموزش داده
خواهد شد.
در ویژوال استودیو یک پروژهی جدید از نوع SQL Server Database Project
به شکل زیر ایجاد کنید:
متن موجود در صفحهی بازشده را کاملاً حذف کرده و با کد زیر جایگزین کنید.
(در کد زیر همهی توابع لازم برای مقداردهی به سال، ماه، روز، ساعت، دقیقه و ثانیه و البته گرفتن مقدار از آنها، تبدیل تاریخ خورشیدی به میلادی، گرفتن تاریخ به تنهایی، گرفتن زمان به تنهایی، افزایش یا کاهش زمان برپایهی یکی از متغیرهای زمان و بررسی و اعتبارسنجی انواع بخشهای زمان گنجانده شده است. در صورت پرسش یا پیشنهاد روی هر کدام در قسمت نظرات، پیام خود را بنویسید.)
using System; using System.Data.SqlTypes; using Microsoft.SqlServer.Server; [Serializable()] [SqlUserDefinedType(Format.Native)] public struct JalaliDate : INullable { private Int16 m_Year; private byte m_Month; private byte m_Day; private byte m_Hour; private byte m_Minute; private byte m_Second; private bool is_Null; public Int16 Year { get { return (this.m_Year); } set { m_Year = value; } } public byte Month { get { return (this.m_Month); } set { m_Month = value; } } public byte Day { get { return (this.m_Day); } set { m_Day = value; } } public byte Hour { get { return (this.m_Hour); } set { m_Hour = value; } } public byte Minute { get { return (this.m_Minute); } set { m_Minute = value; } } public byte Second { get { return (this.m_Second); } set { m_Second = value; } } public bool IsNull { get { return is_Null; } } public static JalaliDate Null { get { JalaliDate jl = new JalaliDate(); jl.is_Null = true; return (jl); } } public override string ToString() { if (this.IsNull) { return "NULL"; } else { return this.m_Year.ToString("D4") + "/" + this.m_Month.ToString("D2") + "/" + this.m_Day.ToString("D2") + " " + this.Hour.ToString("D2") + ":" + this.Minute.ToString("D2") + ":" + this.Second.ToString("D2"); } } public static JalaliDate Parse(SqlString s) { if (s.IsNull) { return Null; } System.Globalization.PersianCalendar pers = new System.Globalization.PersianCalendar(); string str = Convert.ToString(s); string[] JDate = str.Split(' ')[0].Split('/'); JalaliDate jl = new JalaliDate(); jl.Year = Convert.ToInt16(JDate[0]); byte MonthsInYear = (byte)pers.GetMonthsInYear(jl.Year); jl.Month = (byte.Parse(JDate[1]) <= MonthsInYear ? (byte.Parse(JDate[1]) > 0 ? byte.Parse(JDate[1]) : (byte)1) : MonthsInYear); byte DaysInMonth = (byte)pers.GetDaysInMonth(jl.Year, jl.Month); ; jl.Day = (byte.Parse(JDate[2]) <= DaysInMonth ? (byte.Parse(JDate[2]) > 0 ? byte.Parse(JDate[2]) : (byte)1) : DaysInMonth); if (str.Split(' ').Length > 1) { string[] JTime = str.Split(' ')[1].Split(':'); jl.Hour = (JTime.Length >= 1 ? (byte.Parse(JTime[0]) < 23 && byte.Parse(JTime[0]) >= (byte)0 ? byte.Parse(JTime[0]) : (byte)0) : (byte)0); jl.Minute = (JTime.Length >= 2 ? (byte.Parse(JTime[1]) < 59 && byte.Parse(JTime[1]) >= (byte)0 ? byte.Parse(JTime[1]) : (byte)0) : (byte)0); jl.Second = (JTime.Length >= 3 ? (byte.Parse(JTime[2]) < 59 && byte.Parse(JTime[2]) >= (byte)0 ? byte.Parse(JTime[2]) : (byte)0) : (byte)0); } else { jl.Hour = 0; jl.Minute = 0; jl.Second = 0; } return (jl); } public SqlString GetDate() { return this.m_Year.ToString("D4") + "/" + this.m_Month.ToString("D2") + "/" + this.m_Day.ToString("D2"); } public SqlString GetTime() { return this.Hour.ToString("D2") + ":" + this.Minute.ToString("D2") + ":" + this.Second.ToString("D2"); } public SqlDateTime ToGregorianTime() { System.Globalization.PersianCalendar pers = new System.Globalization.PersianCalendar(); return SqlDateTime.Parse(pers.ToDateTime(this.Year, this.Month, this.Day, this.Hour, this.Minute, this.Second, 0).ToString()); } public SqlString JalaliDateAdd(SqlString interval, int increment) { System.Globalization.PersianCalendar pers = new System.Globalization.PersianCalendar(); DateTime dt = pers.ToDateTime(this.Year, this.Month, this.Day, this.Hour, this.Minute, this.Second, 0); string CInterval = interval.ToString(); bool isConvert = true; switch (CInterval) { case "Year": dt = pers.AddYears(dt, increment); break; case "Month": dt = pers.AddMonths(dt, increment); break; case "Day": dt = pers.AddDays(dt, increment); break; case "Hour": dt = pers.AddHours(dt, increment); break; case "Minute": dt = pers.AddMinutes(dt, increment); break; case "Second": dt = pers.AddSeconds(dt, increment); break; default: isConvert = false; break; } if (isConvert == true) { this.Year = (Int16)pers.GetYear(dt); this.Month = (byte)pers.GetMonth(dt); this.Day = (byte)pers.GetDayOfMonth(dt); this.Hour = (byte)pers.GetHour(dt); this.Minute = (byte)pers.GetMinute(dt); this.Second = (byte)pers.GetSecond(dt); } return this.m_Year.ToString("D4") + "/" + this.m_Month.ToString("D2") + "/" + this.m_Day.ToString("D2") + " " + this.Hour.ToString("D2") + ":" + this.Minute.ToString("D2") + ":" + this.Second.ToString("D2"); } }
از منوهای بالا روی منوی Bulild و سپس گزینهی Publish prgJalaliDate کلیک کتید:
در پنجرهی بازشده روی دکمهی Edit کلیک کنید سپس تنظیمات مربوط به اتصال به پایگاه داده را انجام دهید.
روی دکمهی OK کلیک کنید و سپس در پنجرهی اولیه، روی دکمهی Publish کلیک کتید:
به همین سادگی، DataType مربوطه در SQL Server 2012 ساخته میشود. خبر خوش اینکه شما میتوانید با راستکلیک روی نام پروژه و انتخاب گزینهی Properties در قسمت Project Setting تنظیمات مربوط به نگارش SQL Server را انجام دهید. (از نگارش 2005 به بعد در VS 2012 پشتیبانی میشود.)
اکنون زمان آن رسیده است که DataType ایجادشده را در SQL Server 2012 بیازماییم. SQL Server را باز کنید و دستور زیر را در آن اجرا کتید.
USE Northwind GO CREATE TABLE dbo.TestTable ( Id int NOT NULL IDENTITY (1, 1), TestDate dbo.JalaliDate NULL ) ON [PRIMARY] GO
اکنون چند رکورد درون این جدول درج میکنیم:
Insert into TestTable (TestDate) Values ('1392/02/09'),('1392/02/09 22:40'),('1392/12/30 22:40')
این خطا به این خاطر است که CLR را در SQL Server فعال نکرده ایم. جهت فعالکردن CLR دستور زیر را اجرا کنید:
sp_configure 'clr enabled', 1 Reconfigure
Insert into TestTable (TestDate) Values ('1392/02/09'),('1392/02/09 22:40'),('1392/12/30 22:40')
اکنون زمان آن رسیده است که توسط یک پرسوجو، همهی توابعی که در سیشارپ برای این نوع داده نوشتیم، بیازماییم. پرسوجوی زیر را اجرا کنید:
Select TestDate.ToString() as JalaliDateTime, TestDate.GetDate() as JalaliDate, TestDate.GetTime() as JalaliTime, TestDate.ToGregorianTime() as GregorianTime, TestDate.JalaliDateAdd('Day',1) JalaliTomorrow, TestDate.Month as JalaliMonth from TestTable
نیازی به گفتن نیست که میتوانید به سادگی از توابع مربوط به DateTime در SQL Server بهره ببرید. برای مثال برای به دست آوردن فاصلهی میان دو روز از پرسوجوی زیر استفاده کنید:
Declare @a JalaliDate = '1392/02/07 00:00:00' Declare @b JalaliDate = '1392/02/05 00:00:00' SELECT DATEDIFF("DAY",@b.ToGregorianTime(),@a.ToGregorianTime()) AS DiffDate
شاد و پیروز باشید.
MVC Scaffolding #2
دو نوع پارامتر حین کار با MVC Scaffolding مهیا هستند:
الف) سوئیچها
مانند پارامترهای boolean عمل کرده و شامل موارد ذیل میباشند. تمام این پارامترها به صورت پیش فرض دارای مقدار false بوده و ذکر هرکدام در دستور نهایی سبب true شدن مقدار آنها میگردد:
Repository: برای تولید کدها بر اساس الگوی مخزن
Force: برای بازنویسی فایلهای موجود.
ReferenceScriptLibraries: ارجاعاتی را به اسکریپتهای موجود در پوشه Scripts، اضافه میکند.
NoChildItems: در این حالت فقط کلاس کنترلر تولید میشود و از سایر ملحقات مانند تولید Viewها، DbContext و غیره صرفنظر خواهد شد.
ب) رشتهها
این نوع پارامترها، رشتهای را به عنوان ورودی خود دریافت میکنند و شامل موارد ذیل هستند:
ControllerName: جهت مشخص سازی نام کنترلر مورد نظر
ModelType: برای ذکر صریح کلاس مورد استفاده در تشکیل کنترلر بکار میرود. اگر ذکر نشود، از نام کنترلر حدس زده خواهد شد.
DbContext: نام کلاس DbContext تولیدی را مشخص میکند. اگر ذکر نشود از نامی مانند ProjectNameContex استفاده خواهد کرد.
Project: پیش فرض آن پروژه جاری است یا اینکه میتوان پروژه دیگری را برای قرار دادن فایلهای تولیدی مشخص کرد. (برای مثال هربار یک سری کد مقدماتی را در یک پروژه جانبی تولید کرد و سپس موارد مورد نیاز را از آن به پروژه اصلی افزود)
CodeLanguage: میتواند cs یا vb باشد. پیش فرض آن زبان جاری پروژه است.
Area: اگر میخواهید کدهای تولیدی در یک ASP.NET MVC area مشخص قرار گیرند، نام Area مشخصی را در اینجا ذکر کنید.
Layout: در حالت پیش فرض از فایل layout اصلی استفاده خواهد شد. اما اگر نیاز است از layout دیگری استفاده شود، مسیر نسبی کامل آنرا در اینجا قید نمائید.
یک نکته:
نیازی به حفظ کردن هیچکدام از موارد فوق نیست. برای مثال در خط فرمان پاورشل، دستور Scaffold را نوشته و پس از یک فاصله، دکمه Tab را فشار دهید. لیست پارامترهای قابل اجرای در این حالت ظاهر خواهند شد. اگر در اینجا برای نمونه Controller انتخاب شود، مجددا با ورود یک فاصله و خط تیره و سپس فشردن دکمه Tab، لیست پارامترهای مجاز و همراه با سوئیچ کنترلر ظاهر میگردند.
MVC Scaffolding و مدیریت روابط بین کلاسها
مثال قسمت قبلی بسیار ساده و شامل یک کلاس بود. اگر آنرا کمی پیچیدهتر کرده و برای مثال روابط one-to-many و many-to-many را اضافه کنیم چطور؟
using System; using System.Collections.Generic; using System.ComponentModel; using System.ComponentModel.DataAnnotations; using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema; namespace MvcApplication1.Models { public class Task { public int Id { set; get; } [Required] public string Name { set; get; } [DisplayName("Due Date")] public DateTime? DueDate { set; get; } [ForeignKey("StatusId")] public virtual Status Status { set; get; } // one-to-many public int StatusId { set; get; } [StringLength(450)] public string Description { set; get; } public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many } public class Tag { public int Id { set; get; } [Required] public string Name { set; get; } public virtual ICollection<Task> Tasks { set; get; } // many-to-many } public class Status { public int Id { set; get; } [Required] public string Name { set; get; } } }
در ادامه دستور تولید کنترلرهای Task، Tag و Status ساخته شده با الگوی مخزن را در خط فرمان پاورشل ویژوال استودیو صادر میکنیم:
PM> Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force PM> Scaffold Controller -ModelType Tag -ControllerName TagsController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force PM> Scaffold Controller -ModelType Status -ControllerName StatusController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
چند نکته:
- با توجه به اینکه مدلها تغییر کردهاند، نیاز است بانک اطلاعاتی متناظر نیز به روز گردد. مطالب مرتبط با آنرا در مباحث Migrations میتوانید مطالعه نمائید.
- View تولیدی رابطه many-to-many را پشتیبانی نمیکند. این مورد را باید دستی اضافه و طراحی کنید: (^ و ^)
- رابطه one-to-many به خوبی با View متناظری دارای یک drop down list تولید خواهد شد. در اینجا لیست تولیدی به صورت خودکار با مقادیر خاصیت Name کلاس Status پر میشود. اگر این نام دقیقا Name نباشد نیاز است توسط ویژگی به نام DisplayColumn که بر روی نام کلاس قرار میگیرد، مشخص کنید از کدام خاصیت باید استفاده شود.
@Html.DropDownListFor(model => model.StatusId, ((IEnumerable<Status>)ViewBag.PossibleStatus).Select(option => new SelectListItem { Text = (option == null ? "None" : option.Name), Value = option.Id.ToString(), Selected = (Model != null) && (option.Id == Model.StatusId) }), "Choose...") @Html.ValidationMessageFor(model => model.StatusId)
تولید آزمونهای واحد به کمک MVC Scaffolding
MVC Scaffolding امکان تولید خودکار کلاسها و متدهای آزمون واحد را نیز دارد. برای این منظور دستور زیر را در خط فرمان پاورشل وارد نمائید:
PM> Scaffold MvcScaffolding.ActionWithUnitTest -Controller TasksController -Action ArchiveTask -ViewModel Task
نکته مهم آن، عدم حذف یا بازنویسی کامل کنترلر یاد شده است. کاری هم که در تولید متد آزمون واحد متناظر انجام میشود، تولید بدنه متد آزمون واحد به همراه تولید کدهای اولیه الگوی Arrange/Act/Assert است. پر کردن جزئیات بیشتر آن با برنامه نویس است.
و یا به صورت خلاصهتر:
PM> Scaffold UnitTest Tasks Delete
کار مقدماتی با MVC Scaffolding و امکانات مهیای در آن همینجا به پایان میرسد. در قسمتهای بعد به سفارشی سازی این مجموعه خواهیم پرداخت.
کتابخانه jquery-form-validation
راه حل توصیه شده جهت برخورد با این نوع مسایل استفاده از full text search است. نگارش کامل SQL Server حاوی یک موتور FTS توکار هست . اگر از بانک اطلاعاتی خاصی استفاده میکنید که دارای موتور FTS نیست یا ... FTS مخصوص SQL Server به درد کار شما نمیخورد یا نیاز به سفارشی سازی دارد (مثلا امکان تعریف stop words فارسی (کلماتی مانند به، از، تا و امثال آن))، از موتور FTS جانبی دیگری به نام لوسین نیز میتوان استفاده کرد.
در کنار اینها ابزاری برای آنالیز و کوئری گرفتن از فایلهای ایندکس تهیه شده توسط لوسین نیز وجود دارد به نام Luke. برای نمونه اگر بانک اطلاعاتی سایت جاری را با لوسین به نحو متداولی ایندکس کنیم، در صفحه اول این برنامه، top ranking terms آن به شکل زیر ظاهر میشود:
در اینجا چون متون تهیه شده از نوع HTML هستند، تگ br در آنها زیاد است و یا یک سری حروف و کلمات فارسی هم در صدر قرار دارند که بهتر است از لیست ایندکس حذف شوند. برای اینکار تنها کافی است یک hash table را به نحو زیر تعریف و به StandardAnalyzer لوسین ارسال کنیم:
var stopWords = new Hashtable(); stopWords.Add("br","br"); // ... var analyzer = new StandardAnalyzer(Version.LUCENE_29, stopWords);
یا آقای عرب عامری برای حروف و کلمات فارسی که نباید ایندکس شوند، یک لیست نسبتا جامع را در اینجا تهیه کردهاند.
اینبار اگر stop words یاد شده را اعمال و مجددا ایندکسها را تهیه کنیم به خروجی بهتری خواهیم رسید.
در کل حداقل از این لحاظ، لوسین نسبت به FTS توکار SQL Server مناسبتر به نظر میرسد.
بررسی عملگر hash join
ابتدا در management studio از منوی Query، گزینهی Include actual execution plan را انتخاب میکنیم. سپس کوئریهای زیر را اجرا میکنیم:
USE [WideWorldImporters]; GO SET STATISTICS IO ON; GO /* Query with a hash join */ SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Warehouse].[StockItems] [si] JOIN [Sales].[OrderLines] [ol] ON [si].[StockItemID] = [ol].[StockItemID]; GO
دیتاست بالایی که ضخامت پیکان خارج شدهی از آن کمتر است، تعداد ردیفهای کمتری را نسبت به دیتاست درونی دارد (227 ردیف، در مقابل بیش از 231 هزار ردیف).
با حرکت اشارهگر ماوس بر روی هر کدام از ایندکسها، میتوان با دقت کردن به Output List آنها، دقیقا دریافت که هرکدام، چه ستونهایی از کوئری نهایی را تامین میکنند:
دیتاست بالایی که از PK_Warehouse_StockItems تامین میشود:
ALTER TABLE [Warehouse].[StockItems] ADD CONSTRAINT [PK_Warehouse_StockItems] PRIMARY KEY CLUSTERED ( [StockItemID] ASC )
دیتاست درونی که از NCCX_Sales_OrderLines تامین میشود و یک COLUMNSTORE INDEX است:
CREATE NONCLUSTERED COLUMNSTORE INDEX [NCCX_Sales_OrderLines] ON [Sales].[OrderLines] ( [OrderID], [StockItemID], [Description], [Quantity], [UnitPrice], [PickedQuantity] )
بهبود کارآیی hash join با فشرده سازی ایندکسهای آن
ایندکس NCCX_Sales_OrderLines که در کوئری فوق مورد استفاده قرار گرفته، همانطور که در قسمتی از تعریف آن نیز مشخص است، تعداد ستونهای بیشتری را از آنچه ما نیاز داریم، در بر دارد. در این حالت آیا اگر ایندکس مناسبتری را با تعداد ستون کمتری ایجاد کنیم، از آن استفاده میکند؟
CREATE NONCLUSTERED INDEX [IX_OrderLines_StockItemID] ON [Sales].[OrderLines]( [StockItemID] ASC, [PickedQuantity] ASC, [OrderID]) ON [PRIMARY]; GO
در این حالت اگر کوئری زیر را اجرا کنیم:
SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Sales].[OrderLines] [ol] JOIN [Warehouse].[StockItems] [si] ON [ol].[StockItemID] = [si].[StockItemID] OPTION (RECOMPILE); GO
یک نکته: در این کوئری علت استفادهی از RECOMPILE، وادار کردن SQL server به محاسبهی مجدد کوئری پلن جاری است.
اکنون اگر نگارش فشرده شدهی ایندکسی را که ایجاد کردیم، با ذکر گزینهی DATA_COMPRESSION = PAGE تعریف کنیم، چه اتفاقی رخ میدهد؟
CREATE NONCLUSTERED INDEX [IX_OrderLines_StockItemID_Compressed] ON [Sales].[OrderLines]( [StockItemID] ASC, [PickedQuantity] ASC, [OrderID]) WITH (DATA_COMPRESSION = PAGE) ON [PRIMARY]; GO
یک نکته: اگر علاقمند بودید تا هزینهی این کوئریها را نسبت به یکدیگر محاسبه و مقایسه کنید، چون یک کوئری معمولی، همواره از آخرین پلن محاسبه شده استفاده میکند، اینکار میسر نیست. اما میتوان با ذکر صریح ایندکس مدنظر توسط راهنمای WITH INDEX، بهینه ساز کوئریها را وارد کرد تا از ایندکسی که ذکر میشود، بجای ایندکسی که فکر میکند بهتر است، استفاده کند. بنابراین اجرای هر 4 کوئری زیر با هم، 4 کوئری پلن متفاوت را بر اساس ایندکسهای متفاوتی، محاسبه کرده و نمایش میدهد:
SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Sales].[OrderLines] [ol] JOIN [Warehouse].[StockItems] [si] ON [ol].[StockItemID] = [si].[StockItemID] OPTION (RECOMPILE); GO SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Sales].[OrderLines] [ol] WITH (INDEX (IX_Sales_OrderLines_Perf_20160301_02)) JOIN [Warehouse].[StockItems] [si] ON [ol].[StockItemID] = [si].[StockItemID]; GO SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Sales].[OrderLines] [ol] WITH (INDEX (IX_OrderLines_StockItemID)) JOIN [Warehouse].[StockItems] [si] ON [ol].[StockItemID] = [si].[StockItemID]; GO SELECT [ol].[OrderID], [ol].[OrderLineID], [ol].[StockItemID], [ol].[PickedQuantity], [si].[StockItemName], [si].[UnitPrice] FROM [Sales].[OrderLines] [ol] WITH (INDEX (IX_OrderLines_StockItemID_Compressed)) JOIN [Warehouse].[StockItems] [si] ON [ol].[StockItemID] = [si].[StockItemID]; GO
بررسی عملگر compute scalar
کار عملگر compute scalar، ارزیابی و محاسبهی یک عبارت است و خروجی آن نیز یک مقدار scalar است؛ مانند functions در SQL Server. مشکلی که با این عملگر وجود دارد این است که هزینهی انجام آن عموما در کوئری پلن ظاهر نمیشود (و یا با تخمین نادرستی ظاهر میشود) که میتواند گمراه کننده باشد. همچنین پلن حاصل، اشیایی را که توسط یک function مورد استفاده قرار میگیرند، لحاظ نمیکند.
برای نمونه اگر پلن دو کوئری زیر را با هم مقایسه کنیم:
SELECT COUNT(*) FROM [Sales].[Orders]; SELECT COUNT_BIG (*) FROM [Sales].[Orders];
از این جهت که (*)COUNT در SQL server به (*)COUNT_BIG تفسیر شده و اجرا میشود. به همین جهت آنچنان تفاوتی در اینجا قابل مشاهده نیست.
اما اگر function زیر را تعریف کنیم:
CREATE FUNCTION dbo.CountProductsSold ( @SalesPersonID INT ) RETURNS INT AS BEGIN DECLARE @SoldCount INT; SELECT @SoldCount = COUNT(DISTINCT [ol].[StockItemID]) FROM [Sales].[Orders] [o] JOIN [Sales].[OrderLines] [ol] ON [o].[OrderID] = [ol].[OrderID] WHERE [o].[SalespersonPersonID] = @SalesPersonID RETURN (@SoldCount); END
SELECT [FullName] AS [SalesPerson], [dbo].[CountProductsSold]([PersonID]) AS [NumberOfProductsSold] FROM [Application].[People] WHERE [IsSalesperson] = 1;
یک روش محاسبهی هزینهی فراخوانی این تابع، استفاده از extended events است. روش دیگر آن استفاده از اشیاء DMO's میباشد:
SELECT [fs].[last_execution_time], [fs].[execution_count], [fs].[total_logical_reads]/[fs].[execution_count] [AvgLogicalReads], [fs].[max_logical_reads], [t].[text], [p].[query_plan] FROM sys.dm_exec_function_stats [fs] CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text([fs].sql_handle) [t] CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan([fs].[plan_handle]) [p];
بنابراین compute scalar صورت گرفته دارای هزینهای است که در actual execution plan ظاهر نمیشود.
اکنون اگر از منوی Query، گزینهی Include actual execution plan را انتخاب نکنیم و بجای آن گزینهی Display estimated execution plan را انتخاب کنیم، به تصویر زیر خواهیم رسید:
در نیمهی پایینی آن، جزئیات دسترسیهای تابع فراخوانی شده نیز ذکر میشوند. بنابراین استفادهی از estimated execution planها در حین کار با توابع، بسیار مفید است.
آشنایی با فرمت OPML
OPML یا Outline Processor Markup Language اساسا فایلی است مبتنی بر XML که امروزه بیشتر جهت توزیع لینکهای تغذیه خبری سایتها (RSS/Atom و امثال آن) مورد استفاده قرار میگیرد.
به بیانی سادهتر، بجای اینکه بگویند ما به این 100 وبلاگ علاقمند هستیم و لینک تک تک آنها را به شما ارائه بدهند، یک فایل OPML استاندارد از آنها درست کرده و در اختیار شما قرار میدهند. به این صورت با چند کلیک ساده، این فایل در نرم افزار فیدخوان شما import شده و آدرسها بلافاصله قابل استفاده خواهند بود.
نمونهای از این فرمت:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?> <opml version="1.0"> <head> <title>Subscriptions in Google Reader</title> </head> <body> <outline title="Programming"> <outline text="Vahid's Blog" title="Vahid's Blog" type="atom" xmlUrl="http://feeds.feedburner.com/vahidnasiri" htmlUrl="https://www.dntips.ir/"/>
نحوه استفاده از آنها در Google reader
بعد از ورود به قسمت تنظیمات Google reader ، با استفاده از قسمت import/export میتوان یک فایل OPML را به آن معرفی کرد (شکل زیر):
و یا با استفاده از برنامه باکیفیت و رایگان FeedDemon و قسمت import feeds آن میتوان یک فایل OPML را به برنامه وارد کرد. البته اینجا امکانات بیشتری را نسبت به Google reader دراختیار شما قرار میدهد و میتوانید از لیست دریافتی، موارد مورد نظر را انتخاب کنید و نه تمامی آنها را.
اگر علاقمند بودید که این فایلها را در برنامههای دات نت خود import کنید، کتابخانه سورس باز Argotic Syndication Framework این امکان را در اختیار شما قرار میدهد.
به روز رسانی
- «از کدام فیدخوان تحت وب استفاده میکنید؟»
- «به روز رسانی فایل OPML وبلاگهای IT ایرانی؛ شهریور 94»