مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
در ASP.NET Core، برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که ASP.NET Web API مجزای از ASP.NET MVC و همچنین وب فرم‌ها ارائه شده بود، اکنون جزئی از ASP.NET MVC است و با آن یکپارچه می‌باشد. بنابراین پیشنیازهای راه اندازی Web API با ASP.NET Core شامل سه مورد ذیل هستند که پیشتر آن‌ها را بررسی کردیم:
الف) فعال سازی ارائه‌ی فایل‌های استاتیک
ب) فعال سازی ASP.NET MVC
ج) آشنایی با تغییرات مسیریابی

و مابقی آن صرفا یک سری نکات تکمیلی هستند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


تعریف مسیریابی کلی کنترلر

در اینجا همانند مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی»، می‌توان در صورت نیاز، مسیریابی کلی کنترلر را توسط ویژگی Route بازنویسی کرد و برای مثال درخواست‌های آن‌را محدود به درخواست‌هایی کرد که با api/ شروع شوند:
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
[controller] هم در اینجا یک توکن پیش فرض است که با نام کنترلر جاری یا همان Test، به صورت خودکار جایگزین می‌شود.
در مورد سرویس ثبت وقایع نیز در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging» بحث کردیم و از آن می‌توان برای ثبت استثناءهای رخ داده استفاده کرد.


یک کنترلر ، اما با قابلیت‌های متعدد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار کلاس پایه‌ی این کنترلر Test، همان Controller متداول ASP.NET MVC ذکر شده‌است و نه Api Controller سابق. تمام قابلیت‌های موجود در این‌دو توسط همان Controller ارائه می‌شوند.


هنوز پیش فرض‌های سابق Web API برقرار هستند

در مثال ذیل که به نظر یک کنترلر ASP.NET MVC است،
- هنوز متد Get مربوط به Web API که به صورت پیش فرض به درخواست‌های Get ختم شده‌ی به نام کنترلر پاسخ می‌دهد، برقرار است (متد IEnumerable<string> Get). برای مثال اگر شخصی در مرورگر، آدرس http://localhost:7742/api/test را درخواست دهد، متد Get اجرا می‌شود.
- در اینجا می‌توان نوع خروجی متد را دقیقا از همان نوع اشیاء مدنظر، تعیین کرد؛ برای نمونه تعریف  <IEnumerable<string در مثال زیر.
- مهم نیست که از return Json استفاده کنید و یا خروجی را مستقیما با فرمت <IEnumerable<string ارائه دهید.
- اگر نیاز به کنترل بیشتری بر روی HTTP Response Status بازگشتی داشتید، می‌توانید از متدهایی مانند return Ok و یا return BadRequest در صورت بروز مشکلی استفاده نمائید. برای مثال در متد IActionResult GetEpisodes2، استثنای فرضی حاصل، ابتدا توسط سرویس ثبت وقایع ذخیره شده و در آخر یک BadRequest بازگشت داده می‌شود.
- تمام مسیریابی‌ها را توسط ویژگی Route و یا نوع‌های درخواستی مانند HttpGet، می‌توان بازنویسی کرد؛ مانند مسیر /api/path1
- امکان محدود ساختن نوع پارامترهای دریافتی همانند متد Get(int page) ذیل، توسط ویژگی‌های مسیریابی وجود دارد.
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [HttpGet]
    public IEnumerable<string> Get() // http://localhost:7742/api/test
    {
        return new [] { "value1", "value2" };
    }
 
    [HttpGet("{page:int}")]
    public IActionResult Get(int page) // http://localhost:7742/api/test/1
    {
        return Json(new[] { "value3", "value4" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path1")]
    public IActionResult GetEpisodes1() // http://localhost:7742/api/path1
    {
        return Json(new[] { "value5", "value6" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path2")]
    public IActionResult GetEpisodes2() // http://localhost:7742/api/path2
    {
        try
        {
            // get data from the DB ...
            return Ok(new[] { "value7", "value8" });
        }
        catch (Exception ex)
        {
            _logger.LogError("Failed to get data from the API", ex);
            return BadRequest();
        }
    } 
}
بنابراین در اینجا اگر می‌خواهید یک کنترلر ASP.NET Web API 2.x را به ASP.NET Core 1.0 ارتقاء دهید، تمام متدهای Get و Put و امثال آن هنوز معتبر هستند و مانند سابق عمل می‌کنند:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ValuesController : Controller
    {
        // GET: api/values
        [HttpGet]
        public IEnumerable<string> Get()
        {
            return new string[] { "value1", "value2" };
        }
// GET api/values/5
        [HttpGet("{id}")]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
// POST api/values
        [HttpPost]
        public void Post([FromBody]string value)
        {
        }
// PUT api/values/5
        [HttpPut("{id}")]
        public void Put(int id, [FromBody]string value)
        {
        }
// DELETE api/values/5
        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id)
        {
        }
    }
}
در مورد ویژگی FromBody در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید خروجی Web API شما همواره JSON باشد، می‌توانید ویژگی جدید Produces را به شکل ذیل به کلاس کنترلر اعمال کنید:
 [Produces("application/json")]
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller


تغییرات Model binding پیش فرض، برای پشتیبانی از ASP.NET MVC و ASP.NET Web API

فرض کنید مدل زیر را به برنامه اضافه کرده‌اید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Models
{
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }
}
و همچنین قصد دارید اطلاعات آن‌را از کاربر توسط یک عملیات POST دریافت کرده و به شکل JSON نمایش دهید:
using Core1RtmEmptyTest.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class PersonController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }
 
        [HttpPost]
        public IActionResult Index(Person person)
        {
            return Json(person);
        }
    }
}
برای اینکار، از jQuery به نحو ذیل استفاده می‌کنیم (از این جهت که بیشتر ارسال‌های به سرور جهت کار با Web API نیز Ajax ایی هستند):
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.ajax({
                type: 'POST',
                url: '/Person/Index',
                dataType: 'json',
                contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                data: JSON.stringify({
                    FirstName: 'F1',
                    LastName: 'L1',
                    Age: 23
                }),
                success: function (result) {
                    console.log('Data received: ');
                    console.log(result);
                }
            });
        });
    </script>
}


همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر در ابتدای این متد یک break-point قرار دهیم، اطلاعاتی را از سمت کاربر دریافت نکرده‌است و مقادیر دریافتی نال هستند.
این مورد یکی از مهم‌ترین تغییرات Model binding این نگارش از ASP.NET MVC با نگارش‌های قبلی آن است. در اینجا اشیاء پیچیده از request body دریافت و bind نمی‌شوند و باید به نحو ذیل، محل دریافت و تفسیر آن‌ها را دقیقا مشخص کرد:
 public IActionResult Index([FromBody]Person person)
زمانیکه ویژگی FromBody را مشخص می‌کنیم، آنگاه اطلاعات دریافتی از request body دریافتی، به شیء Person نگاشت خواهند شد.


نکته‌ی مهم: حتی اگر FromBody را ذکر کنید ولی از JSON.stringify در سمت کاربر استفاده نکنید، باز هم نال دریافت خواهید کرد. بنابراین در این نگارش ذکر JSON.stringify نیز الزامی است.


حالت‌های دیگر تغییرات Model Binding در ASP.NET Core

تا اینجا مشخص شد که اگر یک درخواست Ajax ایی را به سمت سرور یک برنامه‌ی ASP.NET Core ارسال کنیم، به صورت پیش فرض به اشیاء پیچیده‌ی سمت سرور bind نمی‌شود و باید حتما ویژگی FromBody را نیز مشخص کرد تا اطلاعات را از request body واکشی کند (محل دریافت اطلاعات پیش فرض آن نامشخص است).
یک سؤال: اگر به سمت یک چنین اکشن متدی، اطلاعات فرمی را به حالت معمول ارسال کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ارسال اطلاعات فرم‌ها به سرور، همواره شامل دو تغییر ذیل است:
  var dataType = 'application/x-www-form-urlencoded; charset=utf-8';
 var data = $('form').serialize();
اطلاعات فرم سریالایز می‌شوند و data type مخصوصی هم برای آن‌ها تنظیم خواهد شد. در این حالت، ارسال یک چنین اطلاعاتی به سمت اکشن متد فوق، با خطای 415 unsupported media type متوقف می‌شود. برای رفع این مشکل باید از ویژگی دیگری به نام FromForm استفاده کرد:
 [HttpPost]
public IActionResult Index([FromForm]Person person)
حالت‌های دیگر ممکن را در تصویر ذیل ملاحظه می‌کنید:


علت این مساله نیز بالا رفتن میزان امنیت سیستم است. در نگارش‌های قبلی، تمام مکان‌ها و حالت‌های میسر جستجو می‌شوند و اگر یکی از آن‌ها قابلیت تطابق با خواص شیء مدنظر را داشته باشد، کار binding به پایان می‌رسد. اما در اینجا با مشخص شدن محل دقیق منبع اطلاعات، دیگر سایر حالات جستجو نشده و سطح حمله کاهش پیدا می‌کند.
در اینجا باید مشخص کرد که دقیقا اطلاعاتی که قرار است به یک شیء پیچیده Bind شوند، آیا از یک Form تامین می‌شوند، یا از Body و یا از هدر، کوئری استرینگ، مسیریابی و یا حتی از یک سرویس.
تمام این حالت‌ها مشخص هستند (برای مثال دریافت اطلاعات از هدر درخواست HTTP و انتساب آن‌ها به خواص متناظری در شیء مشخص شده)، منهای FromService آن که به نحو ذیل عمل می‌کند:
در این حالت می‌توان در سازنده‌ی کلاس مدل خود، سرویسی را تزریق کرد و توسط آن خاصیتی را مقدار دهی نمود:
public class ProductModel
{
    public ProductModel(IProductService prodService)
    {
        Value = prodService.Get(productId);
    }
    public IProduct Value { get; private set; }
}
این تزریق وابستگی‌ها برای اینکه تکمیل شود، نیاز به ویژگی FromServices خواهد داشت:
 public async Task<IActionResult> GetProduct([FromServices]ProductModel product)
{
}
وجود ویژگی FromServices به این معنا است که سرویس‌های مدل یاد شده را از تنظیمات ابتدایی IoC Container خود خوانده و سپس در اختیار مدل جاری قرار بده. به این ترتیب حتی تزریق وابستگی‌ها در مدل‌های برنامه هم میسر می‌شود.


تغییر تنظیمات اولیه‌ی خروجی‌های ASP.NET Web API

در اینجا حالت ارائه‌ی خروجی XML به صورت پیش فرض فعال نیست. اگر علاقمند به افزودن آن نیز باشید، نحوه‌ی کار را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.FormatterMappings.SetMediaTypeMappingForFormat("xml", new MediaTypeHeaderValue("application/xml")); 
 
    }).AddJsonOptions(options =>
    {
        options.SerializerSettings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        options.SerializerSettings.DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Include;
        options.SerializerSettings.NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore;
    });
همچنین اگر خواستید تنظیمات ابتدایی JSON.NET را تغییر داده و برای مثال خروجی JSON تولیدی را camel case کنید، این‌کار را توسط متد AddJsonOptions به نحو فوق می‌توان انجام داد.
اشتراک‌ها
Number Spinner با امکانات بسیار مناسب

در صورتی که نیاز دارید برای برنامه خود یک شمارنده که توسط کاربر تنظیم میشود قرار دهید این پلاگین جی کوئری مورد بسیار مناسبی است. تمامی پراپرتی‌ها و رویدادهایی که کاربردی و مورد نیاز هستند در این کتابخانه گنجانده شده اند.

<script>
$(document).ready(function(){
$("#number-picker").dpNumberPicker({
min: false, // Minimum value.
max: false, // Maximum value.
value: 0, // Initial value
step: 1, // Incremental/decremental step on up/down change.
format: false,
editable: true,
addText: "+",
subText: "-",
formatter: function(val){return val;},
beforeIncrease: function(){},
afterIncrease: function(){},
beforeDecrease: function(){},
afterDecrease: function(){},
beforeChange: function(){},
afterChange: function(){},
onMin: function(){},
onMax: function(){}
});
</script>


Number Spinner با امکانات بسیار مناسب
مطالب
آشنایی با پلاگین TickTack برای Mask ورودی کاربر

همانطور که می‌دانیم پلاگین‌های جی‌کوئری، نقش مهمی را در محیط وب ایفا می‌کنند. در اینجا با یکی از این پلاگین‌ها و چگونگی استفاده از آن آشنا میشویم.

برای آشنایی با نوشتن Plugin در jQuery، می‌توان مباحث پیشین این سایت را دنبال کرد.(  JQuery Plugins #1  و  JQuery Plugins #2)


jQueryTickTack Plugin   :

این Plugin برای ایجاد یک TextBox برای ورود زمان توسط کاربر استفاده می‌شود. با توجه به اینکه قبلاً چند Plugin برای این کار نوشته شده است ولی هر کدام از آنها معایب  و مزایای خاص خود را داشتند، برای نمونه می‌توانید به این سایت مراجعه کنید.

ویژگی‌های این Plugin عبارتند از:

1- تنظیم زمان پیش فرض

2- کنترل حداقل و حداکثر زمان وارد شده

3- تغییر ساعت و دقیقه بوسیله کلید‌های جهتی بالا و پایین

4- تغییر انتخاب ساعت و دقیقه بوسیله کلید‌های جهتی چپ و راست

5- تغییر ساعت و دقیقه بوسیله فشردن اعداد روی صفحه کلید


چگونگی استفاده از این Plugin

ابتدا کتابخانه jQuery و این پلاگین را به صفحه خود اضافه نمایید و سپس کدهای زیر را برای استفاده از این Plugin اضافه نمایید: 

        jQuery(document).ready(function () {
            $("#TextBox1").TickTack();
            $("#TextBox2").TickTack({
                 initialTime: '8:44',
                minHour: 8,
                minMinute: 0,
                maxHour: 22,
                maxMinute: 40
            });
        });
در ادامه به بررسی تنظیمات انجام شده در این پلاگین می‌پردازیم:

initialTime : زمان اولیه جهت نمایش به کاربر (حتما بایستی ساعت و دقیقه بوسیله : از یکدیگر جداشوند)

minHour : حداقل ساعت ورودی

minMinute : حداقل دقیقه ورودی

maxHour : حداکثر ساعت ورودی

maxMinute : حداکثر دقیقه ورودی

 

پس از انجام این تنظیمات و اجرا کردن برنامه،TextBox شما به صورت زیر نمایش داده  می‌شود: 

پس از انتخاب TextBox، قسمت ساعت به صورت پیش فرض انتخاب می‌شود و کاربر باید ساعت مد نظر را وارد کند؛ در اینجا، عدد اول ساعت، مد نظر است.

برای نمونه در اینجا عدد 2 توسط کاربر وارد می‌شود؛ پس از ورود عدد و با توجه به تنظیمات انجام شده، ساعت به صورت اتوماتیک به حداکثر مقداری که می‌تواند بپذیرد تغییر می‌کند (در این مثال چون کاربر عدد 2 را وارد کرده و در تنظیمات انجام شده حداکثر ساعت دریافتی 22 و حداکثر دقیقه 40 تعریف شده است،  ساعت به صورت پیشفرض به 22:40 تغییر می‌یابد)

و پس از وارد کردن عدد دوم ساعت توسط کاربر مکان نما به قسمت دقیقه منتقل می‌شود که در این جا عدد اول دقیقه مد نظر است

وارد کردن عدد 3 برای دقیقه
 

وارد کردن عدد دوم دقیقه  

پس از وارد کردن کامل دقیقه مکان نما دوباره به قسمت ساعت باز می‌گردد.

در ادامه دوستان علاقمند لطفا جهت بهبود کیفیت کار، باگ و یا مشکلات کدنویسی را اطلاع دهند.

با تشکر

نظرات مطالب
استفاده از افزونه‌ی jQuery Autocomplete در ASP.NET
سلام،
- برتری خاصی ندارد. فقط اگر کسی نمی‌خواهد از jQuery UI و فایل‌های آن استفاده کند، این روش هم هست و سبک‌تر است. در این مورد باز هم بگردید افزونه هست. البته بعدش باید بگردید به چه صورت باید دیتا به آن‌ها پاس کرد و روش‌ها یکی نیست.
- بله. حتی می‌شود از یک صفجه معمولی aspx هم استفاده کرد. در page_load آن کافی است این Response.Write ذکر شده قرار گیرد. در این مثال فوق از یکی از چندین روش ممکن، استفاده شده با سربار حداقل ممکن.
- سوال خوبیه. به عبارتی اگر قرار است بجای یک dropdown که قبلا text هر ردیف آن متن خاصی بود و value آن id یا همان primary key رکورد جاری و از دید کاربر مخفی بود، الان باید چکار کرد تا همان id را بتوان به سرور ارسال کرد. چون به ظاهر فقط text دریافت می‌شود.
شما در اینجا از همان روش row_0 و row_1 که ذکر شد استفاده کنید. row_1 را با id در سمت سرور پر کنید field1+"|"+id .
سپس این پلاگین متد result هم دارد (مقدار انتخاب شده توسط کاربر را بازگشت می‌دهد). به این صورت فرصت خواهد بود تا یک فیلد مخفی را جهت ارسال به سرور مقدار دهی کرد:
.result(function (evt, row, formatted)
{
$("#hiddenIDbox").val(row[1]);
}
لزومی هم ندارد تا این id یا همان row_1 را در تابع formatItem نمایش داد. برای نمایش همان row_0 کافی است.
نظرات مطالب
استفاده از Razor در فایل‌های JavaScript و CSS
یک روش دیگر هم استفاده از ویژگی‌های *-data مربوط به HTML 5 است. برای مثال اگر صرفا هدف مشخص سازی Url و یا اطلاعاتی از این دست است، بهتر است این موارد را داخل فایل اسکریپت قرار نداد. در همان View معمولی یک ویژگی data سفارشی را ایجاد کنید:
<div data-url="@Url.Action(....)">
</div>
و بعد در فایل اسکریپت خارجی به این نحو قابل خواندن خواهد بود:
var url = $("div").data("url") ;
مطالب
Gulp #4
همانطورکه در مقاله‌ی قبلی پایه‌ی ورک فلوی خود را راه اندازی کردیم، در این مقاله می‌خواهیم با طراحی یک صفحه، با بوت استرپ شخصی سازی شده، در عمل با کارایی گالپ آشنا شویم.
دمو پایانی:


به هنگام سازی مرورگر و بارگذاری مجدد به صورت خودکار

یکی از موارد فوق العاده تکراری در هنگام توسعه‌ی وب، برای یک توسعه دهنده سمت کاربر (Front end Developer)  ریلود کردن مرورگر است. همچنین تست وب سایت یا آپلود در موبایل و سایر داستگاه‌ها، متداول است. با پلاگین گالپ می‌توان این مشکل را به صورت بهینه‌ای حل کرد.

نصب

برای نصب دستور زیر را در مسیر پروژه، در ترمینال سیستم عامل خود وارد کنید.
npm install browser-sync gulp --save-dev
می‌دانیم برای استفاده از یک پلاگین باید توسط متد require آن را به یک متغیر انتساب دهیم؛ به صورت زیر:
var gulp = require('gulp'),
    sass = require('gulp-ruby-sass'),
    notify = require('gulp-notify'),
    browserSync = require('browser-sync'), // Add browser syns plugin
    bower = require('gulp-bower');
توجه کنید هر پلاگینی که اضافه می‌کنید، باید تسک مربوط به آن را بنویسیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. برای این پلاگین فقط مشخص کردن مسیر root سرور کافی است.
gulp.task('browserSync', function() {
    browserSync({
        server: {
            baseDir: './' //our server root
        }
    });
});
حال می‌خواهیم با زدن gulp watch، تمام کارهای ما به صورت خودکار انجام شوند. اما این دستور که در جلسه‌ی قبل آن‌را تعریف کردیم، فقط منتظر انجام یک تغییر است. تسک watch را به گونه‌ای تغییر می‌دهیم که ابتدا تسک‌های css , brower sync انجام شوند (به دلیل اینکه باید ابتدا، سرور راه اندازی شود) سپس گالپ منتظر تغییرات باشد و آنها را اعمال کند. 
gulp.task('watch', [ 'css','browserSync'], function() {

})
تسک‌های html,css,browserSync قبل از تسک watch اجرا می‌شوند. طبق مستندات، این پلاگین یکی از توابع API متد watch است و کار آن همانند متد مشابهی در گالپ است. آن را برای ریلود خودکار مرورگر استفاده می‌کنیم.
// Rerun the task when a file changes
gulp.task('watch', ['html', 'css','browserSync'], function() {
    gulp.watch(config.sassPath + '/**/*.scss', ['css']);
    gulp.watch(config.htmlPath , ['html'] )
    browserSync.watch("./*.html").on("change", browserSync.reload); // browserSync watch task
});
می‌خواهیم بعد از کامپایل، فایل‌های sass هم مرورگر دوباره بارگذاری شوند. کد زیر را به انتهای تسک css اضافه می‌کنیم:
.pipe(browserSync.reload({
      stream: true
  }));
بسیار خوب با انجام این کار‌ها پلاگین باید به‌درستی کار کند.

شخصی سازی بوت استرپ

برای شخصی سازی بوت استرپ کافی است ابتدا فایل‌های sass بوت استرپ و FontAwesome را در style.scss ایمپورت کنیم؛ به این صورت:
@import "bootstrap";
@import "font-awesome";
حال دستور gulp را می‌زنیم. با اینکار فایل style.scss کامپایل می‌شود. می‌خواهیم یک فونت فارسی و یک قالب فلت را به پروژه‌ا‌مان اعمال کنیم. من فایل‌ها را اضافه کرده‌ام و شما با یک نگاه می‌توانید، چیزی را که گفتم درک کنید.
@import "fonts-fa";
@import "variable";
@import "bootstrap";
@import "font-awesome";
@import "rtl.scss";
@import "typography";
نکته : سعی کنید برای استایل هر قسمت، یک فایل مجزا درست کنید؛ مانند مثال بالا که در پروژه لحاظ شده.
برای توسعه‌ی پروژه، ابتدا مخزن گیت هاب را فورک کرده و با زدن دستورات زیر کار خود را آغاز کنید:
  1. sudo npm install
  2. gulp
  3. gulp watch


مخزن گیت هاب : کامیت : 

Add : browserSync plugin and index.html 
مطالب
بهینه سازی فایلهای js و css در برنامه‌های ASP.NET با استفاده از Combres - قسمت اول
 یکی از مواردی که در توسعه وب نقش مهمی دارد، بهینه سازی فایلهای js  و css است که با فشرده سازی و کش کردن آنها می‌توان سرعت بارگذاری را تا حد چشمگیری افزایش داد. برای درک بهتر، به مثال زیر توجه کنید.
یک پروژه ساده را ایجاد می‌کنیم و فایل‌های CSS و js  را مانند شکل زیر، به آن اضافه می‌کنیم:


طبق تصویر فایل‌ها را به صفحه‌ای که ساختیم اضافه می‌کنیم:


پروژه را اجرا کرده و توسط افزونه‌ی firebug درخواست‌هایی را که از سرور شده‌است، بررسی می‌کنیم. مشاهده خواهید کرد که به ازای هر فایل، یک درخواست به سرور ارسال شده و هیچکدام از فایل‌ها توسط  وب سرور فشرده سازی نشده‌اند و اطلاعاتی در مورد کش، به هدر آنها اضافه نشده است.

برای رفع این موارد، روشهای گوناگونی وجود دارد که امروز قصد داریم این کار را توسط  کتابخانه Combress انجام دهیم !
نصب کتابخانه Combres
شما می‌توانید با استفاده از nuget این کتابخانه را به پروژه خود اضافه کنید. 
ایجاد فایل تنظیمات
پس از نصب کتابخانه، فایلی با نام combres.xml در فولدر app_data ساخته می‌شود که تمامی فعالیت‌های کتابخانه براساس آن انجام می‌شود و ساختار آن بصورت زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<combres xmlns='urn:combres'>
  <filters>
    <filter type="Combres.Filters.FixUrlsInCssFilter, Combres" />
  </filters>
  <resourceSets url="~/combres.axd"
                defaultDuration="30"
                defaultVersion="auto"
                defaultDebugEnabled="false"
                defaultIgnorePipelineWhenDebug="true"
                localChangeMonitorInterval="30"
                remoteChangeMonitorInterval="60">
    <resourceSet name="siteCss" type="css">
      <resource path="~/content/Site.css" />
      <resource path="~/content/anotherCss.css" />
      <resource path="~/scripts/yetAnotherCss.css" />
    </resourceSet>
    <resourceSet name="siteJs" type="js">
      <resource path="~/scripts/jquery-1.4.4.js" />
      <resource path="~/scripts/anotherJs.js" />
      <resource path="~/scripts/yetAnotherJs.js" />
    </resourceSet>
  </resourceSets>
</combres>
ResourceSet: با استفاده از هر ResourceSet می‌توانید آن مجموعه فایل را در یک درخواست از سرور دریافت کنید.
پارامتر url : برای تولید لینک فایل‌ها از آن استفاده میکند.
پارامتر defaultDuration : این عدد به تعداد روزهای پیشفرض برای کش کردن فایلها اشاره میکند.
پارامتر defaultVersion :در صورتی که مقدار آن auto باشد به ازای هر تغییر، آدرس جدیدی برای فایل موردنظر ایجاد میشود.
پارامتر defaultDebugEnabled :با استفاده از آن میتوانید debug mode را مشخص کنید. در صورتیکه مقدار آن auto باشد، این مقدار مستقیما از وب‌کانفیگ خوانده میشود.
مقادیر پیش فرض برای تمامی ResourceSet‌ها استفاده می‌شود و در صورت نیاز میتوان این مقادیر را برای هر ResourceSet بازنویسی کرد. فیلترها برای اعمال تغییراتی در فایل js و CSS استفاده می‌شوند که باید به این شکل معرفی شوند. در قسمت بعد با فیلترها بیشتر آشنا میشویم.
فایل cobmres.xml  را به منظور استفاده در پروژه به صورت زیر تغییر می‌دهیم.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>

<combres xmlns='urn:combres'>
  <filters>
    <filter type="Combres.Filters.FixUrlsInCssFilter, Combres" />
  </filters>
  <resourceSets url="~/combres.axd"
                defaultDuration="30"
                defaultVersion="auto"
                defaultDebugEnabled="false"
                defaultIgnorePipelineWhenDebug="true"
                localChangeMonitorInterval="30"
                remoteChangeMonitorInterval="60">
    <resourceSet name="siteCss" type="css">
      <resource path="~/Styles/Site.css" />
    </resourceSet>
    <resourceSet name="siteJs" type="js">
      <resource path="~/Scripts/jquery-1.10.2.js" />
      <resource path="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js" />
    </resourceSet>
  </resourceSets>
</combres>
اگر از نیوگت برای نصب کتابخانه استفاده کرده باشید تغییرات مورد نیاز در فایل وب کانفیگ به صورت خودکار اعمال می‌شود؛ در غیر اینصورت باید قسمتهای زیر را به آن اضافه کنید.
<configuration>
  <configSections>
    <section name="combres" type="Combres.ConfigSectionSetting, Combres, Version=2.2, Culture=neutral, PublicKeyToken=1ca6b37997dd7536" />
  </configSections>
  <system.web>
    <pages>
      <namespaces>
        <add namespace="Combres" />
      </namespaces>
    </pages>
  </system.web>
  <combres definitionUrl="~/App_Data/combres.xml" />
  <appSettings>
    <add key="CombresSectionName" value="combres" />
  </appSettings>
  <runtime>
    <assemblyBinding xmlns="urn:schemas-microsoft-com:asm.v1">
      <dependentAssembly>
        <assemblyIdentity name="AjaxMin" publicKeyToken="21ef50ce11b5d80f" culture="neutral" />
        <bindingRedirect oldVersion="0.0.0.0-4.84.4790.14405" newVersion="4.84.4790.14405" />
      </dependentAssembly>
    </assemblyBinding>
  </runtime>
</configuration>
حال باید Route  مربوط به Combres را به RouteTable اضافه کنیم. در صورتیکه از نیوگت استفاده کرده باشید، کلاسی به فولدر app_start  اضافه شده است که با استفاده از WebActivator اینکار را در Application_Start انجام میدهد؛ در غیر اینصورت باید به صورت زیر این کار را انجام دهیم.
protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            RouteTable.Routes.AddCombresRoute("Combres Route");
        }
بعد از انجام مراحل قبل، نوبت به آن رسیده است که از لینکهای combres در صفحات خود استفاده کنیم. شیوه استفاده از آن در وب فرم به این صورت است:
<%@ Import Namespace="Combres" %>
<head runat="server">
    <%= WebExtensions.CombresLink("siteCss") %>
    <%= WebExtensions.CombresLink("siteJs") %>
</head>
و در MVC به صورت زیر می‌باشد:
<%= Url.CombresLink("siteCss") %>
<%= Url.CombresLink("siteJs") %>
در هر دو مورد نام ResourceSet برای تولید لینک به متد CombresLink ارسال میشود. پس از اجرای مجدد برنامه و با استفاده از firebug خواهیم دید که به ازای هر ResourceSet، یک درخواست به سرور ارسال شده است و حجم فایلها به صورت چشمگیری کاهش یافته است و اطلاعات مربوط به کش هم به آن اضافه شده است.

در ادامه می‌توانید فایل site.css قبلی و فعلی را مقایسه کنید!

در قسمت بعد با سازوکار combres و روش استفاده از فیلترها، بیشتر آشنا میشویم.

CombresProject-67bd3b7299f24c5484edc35537fa990b.zip 

مطالب
ارسال خودکار مطلب به بلاگر

اکثر خدمات گوگل دارای API هم هستند و به این ترتیب با استفاده از برنامه نویسی نیز می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد. برای نمونه API دسترسی به Blogger در اینجا توضیح داده شده است. برای کار با این امکانات یا می‌توان چرخ را از نو اختراع کرد یا از کتابخانه‌های مرتبطی همانند Gdata API for .NET استفاده نمود. برای دات نت فریم ورک، از آدرس http://code.google.com/p/google-gdata/ می‌توان آخرین کتابخانه‌های کار با GData یا Google Data API را دریافت کرد. برای نمونه فایل Google_Data_API_Setup_1.9.0.0.msi فعلی آن حدود 28 مگ حجم دارد و به درد کسانی می‌خورد که علاقمند هستند تا تمام امکانات موجود آن‌را بررسی کنند. راه ساده‌تری هم برای دسترسی به این کتابخانه‌ها وجود دارد؛ می‌توان از NuGet استفاده کرد.


به این ترتیب به سادگی و سرعت هرچه تمامتر فایل 200 کیلوبایتی Google.GData.Client.dll دریافت شده و ارجاعی نیز به آن اضافه خواهد شد. همین حد جهت کار با بلاگر کافی است.
برای نمونه قطعه کد زیر کار ارسال یک مطلب جدید به وبلاگ بلاگری شما را انجام خواهد داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BloggerAutoPoster
{
public string UserName { set; get; }

public string Password { set; get; }

public string PostTitle { set; get; }

public IList<string> PostTags { set; get; }

public string PostBody { set; get; }

public string BlogUrl { set; get; }

public bool PostAsDraft { set; get; }

public bool PostNewEntry()
{
var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(UserName, Password)
};
var newPost = constructNewEntry();
var result = service.Insert(new Uri(BlogUrl), newPost);
return result != null;
}

private AtomEntry constructNewEntry()
{
var newPost = new AtomEntry
{
Title = { Text = PostTitle },
Content = new AtomContent
{
Content = string.Format(@"<div xmlns=""http://www.w3.org/1999/xhtml"">{0}</div>", PostBody),
Type = "xhtml"
},
IsDraft = PostAsDraft
};

foreach (var tag in PostTags)
{
newPost.Categories.Add(
new AtomCategory
{
Term = tag,
Scheme = "http://www.blogger.com/atom/ns#"
});
}

return newPost;
}
}
}

مثالی از استفاده آن هم به صورت زیر می‌باشد:

new BloggerAutoPoster
{
BlogUrl = "https://www.blogger.com/feeds/number/posts/default",
UserName = "name@gmail.com",
Password = "pass",
PostTitle = "بررسی ارسل خودکار-3",
PostTags = new List<string> { "بررسی ارسال خودکار" },
PostBody = "تست می‌شود123",
PostAsDraft = false
}.PostNewEntry();

نام کاربری و کلمه عبور آن، همان مشخصات وارد شدن به اکانت جی‌میل شما است. اگر می‌خواهید مطلب ارسالی بلافاصله در سایت ظاهر نشود PostAsDraft را true کنید. همچنین BlogUrl آن، همانطور که ملاحظه می‌کنید فرمت خاصی دارد. جهت یافتن آن می‌توان از قطعه کد زیر کمک گرفت:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BlogInfo
{
public string Title { set; get; }
public string Url { set; get; }
}

public class BloggerInfo
{
public static IList<BlogInfo> FindMyBlogsUrls(string username, string password)
{
var result = new List<BlogInfo>();

var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(username, password)
};

var query = new FeedQuery { Uri = new Uri("https://www.blogger.com/feeds/default/blogs") };
var feed = service.Query(query);

if (feed == null)
throw new NotSupportedException("You don't have any blogs!");

foreach (var entry in feed.Entries)
{
result.AddRange(entry.Links.Where(t => t.Rel.Equals("http://schemas.google.com/g/2005#post"))
.Select(t => new BlogInfo
{
Url = new Uri(t.HRef.ToString()).AbsoluteUri,
Title = entry.Title.Text
}));
}

return result;
}
}
}

توسط کد فوق، آدرس ویژه و عنوان تمام بلاگ‌های ثبت شده‌ی بلاگری شما بازگشت داده می‌شود.


مطالب
آپلود فایل ها با استفاده از PlUpload در Asp.Net Mvc
امروزه بازار برنامه‌های تماما ajax و بدون Postback  شدن صفحه بسیار داغ میباشد که از این موارد میتوان به برنامه‌های تحت وب گوگل اشاره کرد. (gmail  ، googlePlus  ، Google Reader)
در این میان یکی از دغدغه‌های توسعه دهندگان وب ، آپلود فایل‌ها به صورت آنی (مثل attach files گوگل) میباشد. برای حل این مسئله ، ابزارها و پلاگین‌های متعددی وجود دارد که در اینجا به 10 تا از پلاگین‌های Jquery  اشاره شده است.
به شخصه با پلاگین Uploadify کار کرده ام و از استفاده از آن راضی هستم ولی همین دیشب برای قسمتی از یک پروژه نیاز
به ابزاری جهت آپلود فایل‌ها با امکانات مورد نظرم داشتم که به PlUpload برخورد کردم. 

از امکاناتی که این ابزار در اختیار شما قرار میدهد :
- یک اینترفیس زیبا جهت آپلود و افزودن فایل ها
- پشتیبانی از زبان‌های مختلف و همین طور زبان فارسی
- امکان استفاده از قالب Jquery UI
- Drag&Drop  برای مرورگرهایی که از Html5  پشتیبانی میکنند

حال که با امکانات این ابزار بیشتر آشنا شدید بریم سراغ استفاده از این ابزار در asp.net mvc  :)
ابتدا پروژه را از اینجا دانلود کنید. سپس یک پروژه‌ی جدید  mvc 3  بسازید (از نوع Internet Application و با نام دلخواه). سپس پوشه‌ی plupload  را در قسمت سلوشن برنامه کپی کنید.
حال در فایل Views->Shared->_Layout.cshtml  ، تگ head  را جهت افزودن امکانات پلاگین این گونه تغییر دهید :

    <title>@ViewBag.Title</title>

    <link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="../../plupload/js/jquery.plupload.queue/css/jquery.plupload.queue.css" rel="stylesheet" />
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.7.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script type="text/javascript" src="http://bp.yahooapis.com/2.4.21/browserplus-min.js"></script>

    <script src="../../plupload/js/plupload.full.js"></script>
    <script src="../../plupload/js/jquery.plupload.queue/jquery.plupload.queue.js"></script>
    <script src="../../plupload/js/i18n/fa.js"></script>

نکته : فایل fa.js  که جهت استفاده از زبان فارسی در اینترفیس آپلود فایل‌ها میباشد، که وجود آن در آدرس واضح میباشد.
سپس به فایل Views->Home->Index.cshtml بروید و آن را این گونه دوباره نویسی کنید :
 @{
    ViewBag.Title = "Uploading Files using PlUpload";
}
<h2>@ViewBag.Message</h2>

@using (Html.BeginForm("Post", "home", FormMethod.Post,
    new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
    <div id="uploader">
        <p>You browser doesn't have Flash, Silverlight, Gears, BrowserPlus or HTML5 support.</p>
    </div>
}

<script>
    $(function () {

        $("#uploader").pluploadQueue({
            // General settings
            runtimes: 'html5,gears,flash,silverlight,browserplus,html4',
            url: '@Url.Action("Upload" , "Home")',
            max_file_size: '10mb',
            chunk_size: '1mb',
            unique_names: true,

            // Resize images on clientside if we can
            resize: { width: 320, height: 240, quality: 90 },

            // Specify what files to browse for
            filters: [
                { title: "Image files", extensions: "jpg,gif,png" },
                { title: "Zip files", extensions: "zip" }
            ],

            // Flash settings
            flash_swf_url: '/plupload/js/plupload.flash.swf',

            // Silverlight settings
            silverlight_xap_url: '/plupload/js/plupload.silverlight.xap'
        });
    });
</script>
توضیحات و نکات :
- جهت آپلود فایل‌ها تگ enctype = "multipart/form-data" را فراموش نکنید.
- در قسمت مقداردهی به ویژگی‌های Plupload  ، قسمت runtime  به صورت ترتیبی کار میکند لذا اگر اولی پشتیبانی نشود سراغ دومی میرود و اگر دومی نشود سومی و ... در صفحه‌ی اول سایت PlUpload ، موارد پشتیبانی شده توسط تکنولوژی‌ها آورده شده است لذا این ترتیب را ترتیب مناسبی میبینم و اگر اولین مورد html5 باشد امکان Drag&Drop وجود خواهد داشت.
خود سایت PlUpload  داکیومنت خیلی خوبی جهت توضیح موارد مختلف دارد لذا توضیح دوباره لازم نیست.
همان طور که در ویژگی url  مشاهده میکنید به کنترلر Home  و اکشن متود Upload اشاره شده است که طرز کار به این گونه است که هر بار که یک فایل آپلود میشود درخواستی به این آدرس و محتوای فایل در قسمت Request.Files ارسال میشود و همین طور نام فایل که unique ارسال میشود و chunk که تیکه‌های فایل است(پست میشود).
پس اکشنی با نام Upload  در کنترلر HomeController بسازید :
        [HttpPost]
        public ActionResult Upload(int? chunk, string name)
        {
            var fileUpload = Request.Files[0];
            var uploadPath = Server.MapPath("~/App_Data");
            chunk = chunk ?? 0;
            using (var fs = new FileStream(Path.Combine(uploadPath, name), chunk == 0 ? FileMode.Create : FileMode.Append))
            {
                if (fileUpload != null)
                {
                    var buffer = new byte[fileUpload.InputStream.Length];
                    fileUpload.InputStream.Read(buffer, 0, buffer.Length);
                    fs.Write(buffer, 0, buffer.Length);
                }
            }
            return Content("chunk uploaded", "text/plain");
        } 
توضیحات : ابتدا فایل مورد نظر از قسمت Request.Files واکشی میشود و سپس فایل را در پوشه App_Data ذخیره میکند. (یکی از چندین روش ذخیره سازی که مطالعه در این قسمت به خواننده واگذار میشود.)

حال برنامه را اجرا کنید و از این ابزار لذت ببرید:) 
نکته : قسمت فارسی ساز اونو تغییر دادم چون که ترجمه‌ی فارسی خودش یه سری نقایصی داشت که گویا از کار با google translate به وجود اومده بود!
مطالب
طرح پیشنهادی برای بارگذاری پویای ماژول‌های JS
آقای Domenic Denicola در نسخه‌های بعدی، طرح پیشنهادی را مطرح کرده است که مربوط به بارگذاری داینامیک ماژول‌های JS می‌باشد. البته کتابخانه‌ها و روش‌هایی در حال حاضر برای این کار وجود دارند. با هم مثال‌هایی از این قابلیت را بررسی میکنیم. 

در نسخه جدید Javascript قابلیتی برای import کردن ماژول‌ها وجود دارد؛ ولی این قابلیت کاملا استاتیک می‌باشد. کد زیر را مشاهده کنید:
import someModule from './dir/someModule.js';
خوب سوالی که مطرح می‌شود این است که چه نیازی به بارگذاری داینامیک ماژول‌ها داریم؟               
جواب این سوال خیلی مشخص است. در import معمولی و استاتیک JS، ما تمام ماژول‌های مورد نیاز در پروژه را فراخوانی میکنیم. اما شاید خیلی از این ماژول‌ها در طول اجرای پروژه مورد نیاز نباشند و بر حسب رفتارهای کاربر نیاز به این ماژول‌ها داشته باشیم. در این صورت هست که بارگذاری داینامیک ماژول‌ها مطرح می‌شود. این قابلیت در جاوا اسکریپت به صورت built-in وجود ندارد. ولی با کتابخانه‌هایی مانند RequireJS این قابلیت قابل استفاده هست. این Proposal توسط آقای Domenic Denicola مطرح شده است.                  
 کد زیر مثال ساده از این قابلیت می‌باشد:
import('./dir/someModule.js')
    .then(someModule => someModule.foo());
                   
 یا یک مثال عملیاتی؛ فرض کنید با کلیک بر روی دکمه‌ای می‌خواهیم یک Dialog را باز کنیم که منطق و قوائد مخصوص به خود را دارد و به صورت یک ماژول جداگانه نوشته شده‌است. کد زیر را مشاهده کنید:
 button.addEventListener('click', event => {
        import('./dialogBox.js')
        .then(dialogBox => {
            dialogBox.open();
        })
        .catch(error => {
            /* Error handling */
        })
    });
                 
 این قابلیت هم وجود دارد که دو ماژول را که در یک فایل نوشته شده‌اند نیز به صورت جداگانه استفاده کنید.
import('./myModule.js')
    .then(({export1, export2}) => {
        export1.run();
        export2.fire();
    });
             
 شما حتی می‌توانید چند ماژول را باهم بارگذاری کنید و بعد از پایان بارگذاری همه ماژول‌ها، یک عمل خاصی را انجام دهید. کد زیر را مشاهده کنید:
Promise.all([
        import('./module1.js'),
        import('./module2.js'),
        import('./module3.js'),
    ])
    .then(([module1, module2, module3]) => {
        // code 
    });
این موضوع را به کمک Promise با متد all انجام دادیم.                

 حتی شما می‌توانید با قابلیت async و await نیز کدهای تمیزتر و با قابلیت خوانایی بالاتری را بنویسید. مثال زیر را مشاهده کنید:
async function main() {
        const myModule = await import('./myModule.js');
    
        myModule.getInfo();

        const {export1, export2} = await import('./myModule.js');      
        
        export1.run();
        
        export2.fire()
    }
    main();
                    
 خوب خوشبختانه طرافداران NodeJS ماژول مربوط به این قابلیت را قبل از ارائه این قابلیت جدید در JS به صورت Packages در NPM فراهم کرده‌اند. لینک زیر را مشاهده کنید:
                       
 و Developer‌های که از Webpack در پروژه‌های خود استفاده میکنند می‌توانند از ماژول زیر استفاده کنند که توسط تیم Airbnb تهیه شده است:
                   
 و Developer‌هایی که از نسخه ۲ Webpack استفاده میکنند، می‌توانند بحث Code Splitting را در راهنمای زیر مشاهده کنند:
                      

البته آقای Jake Archibald کد جالبی را برای این قابلیت پیشنهاد داده‌است که ترکیبی از import استاتیک ES6 می‌باشد:

function importModule (url) {
  return new Promise((resolve, reject) => {
    const script = document.createElement("script");
    const tempGlobal = "__tempModuleLoadingVariable" + Math.random().toString(32).substring(2);
    script.type = "module";
    script.textContent = `import * as m from "${url}"; window.${tempGlobal} = m;`;

    script.onload = () => {
      resolve(window[tempGlobal]);
      delete window[tempGlobal];
      script.remove();
    };

    script.onerror = () => {
      reject(new Error("Failed to load module script with URL " + url));
      delete window[tempGlobal];
      script.remove();
    };

    document.documentElement.appendChild(script);
  });
}