var list = ProductDataSource.LatestProducts;
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
DNTViewer.V1.1.zip
- بهبود کیفیت جستجوی مطالب
Cordova شامل یک سری کامپوننت به شرح زیر است:
- سورس کدی برای هر Container و برنامه محلی برای هر یک از سکوهای موبایل که پشتیبانی میشوند. container، کدهای Html5 را بر روی دستگاه (Device) رندر میکند. (در مطالب بعدی در مورد این مطلب توضیح خواهم داد)
- مجموعهای از رابطهای برنامهی کاربردی که امکان دسترسی به قابلیتهای بومی دستگاه را به برنامهی وبی که درون آن در حال اجرا است، میدهند.
- مجموعهای از ابزارها برای مدیریت فرآیند ایجاد پروژه، مدیریت پلاگینها، ساخت (با استفاده از SDKهای محلی) برنامههای محلی و تست برنامه بر روی دستگاه موبایل یا شبیه ساز .
استفاده از CSS علاوه بر جذابیت و قابلیتهای مفید آن، پیچیدگی هایی دارد و کدهای شما معمولا طولانی میشود و هرچه کدها طولانیتر شوند، مدیریت آن نیز سختتر میگردد. اما با استفاده از SASS ، قابلیت هایی به Css اضافه میشود که قبلا وجود نداشت، از جمله استفاده از varible ها، نوشتن کدهای تو در تو ( nesting ) و … . با استفاده از SASS کدهای CSS کوتاهتر شده و در نتیجه سریعتر اجرا شوند. SASS با CSS3 سازگار است. همچنین امکان مشاهده فایلهای آن (با پسوند .scss ) توسط افزونه Firesass For Firebug وجود دارد.
دو syntax برای SASS وجود دارد: یکی SCSS (Sassy CSS) که شکل توسعه یافته CSS3 می باشدو دیگری که قدیمیتر است، Indented syntax میباشد که در آن به جای استفاده از براکت، از تورفتگی خطهای کد استفاده میشود و همچنین از به جای استفاده از سمی کولن ، باید به خط جدید بروید.
قابلیتهای موجود در SASS :
1- Variables
متغیرها امکان ایجاد تغییرات در کدهای CSS را بسیار راحتتر میسازند. به عنوان مثال یک متغیر برای یک کد رنگ دلخواه تعریف میکنید، از این به بعد به جای استفاده از کد رنگ در کدهای CSS ، از متغیر تعریف شده برای آن بهره میگیرید، به این ترتیب ، چنانچه در آینده نیاز به تغییر این کد رنگ داشته باشید، تنها با تغییر آن در متغیر ، در کل فایل CSS تغییر ایجاد خواهد شد . برای تعریف متغیر ، در ابتدای اسم دلخواه خود از علامت $ استفاده کنید:
$myColor: #ff0000; body { color: $myColor; } .box{ Border-color:$myColor; }
Nesting -2 یا selector های تو در تو:
می توانید selector ها را مانند کدهای html به صورت hirearchy تعریف کنید:
nav { ul { list-style: none; } li { display: inline-block; } a { text-decoration: none; } }
nav ul { list-style: none; } nav li { display: inline-block; } nav a { text-decoration: none; }
3- Partials :
می توانید قطعاتی از کدهای CSS را به صورت Partial SASS تعریف کنید و سپس آن را در فایلهای SASS دیگر استفاده نمایید.همانند Partialview در MVC ، هنگام نام گذاری آن از _ در ابتدای نام استفاده نمایید. فایل partial SASS دارای پسوند .SCSS می باشد : " "_myPartial.scss
برای استفاده از _myPartial.scss در فایل sass دیگر ، از دایرکتیو @import استفاده کنید:
@import "myPartial"
@import "mypartial1","myPartial2"
/*_myPartial1.scss codes…*/ html,body,ul,ol { margin: 0; padding: 0; } /*_myPartial2.scss codes…*/ @import "myPartial1" body, { background-color: #efefef; }
html, body, ul, ol { margin: 0; padding: 0; } body { background-color: #efefef; }
4- Mixins :
از آنجایی که استفاده و نوشتن بعضی property های CSS سخت میباشد، میتوانید از روش mixin استفاده کرده و قطعه کدهایی را ایجاد کنید که بتوانید در کدهایتان از آنها بارها و بارها استفاده کنید. به عنوان مثال قطع کدی برای border-radius ایجاد کنید ، (همانطور که میدانید border-radius برای مرورگرهای مختلف ، حالتهای مختلفی تعریف میشود.). برای ایجاد mixin ، در ابتدای قطع کد از @mixin استفاده نمایید و برای استفاده ازآن ، از @include استفاده نمایید:
@mixin cssProperty $yourCustomName{ … Your css properties… }
نمونه کد:
ایجاد mixin: @mixin border-radius($radius) { -webkit-border-radius: $radius; -moz-border-radius: $radius; -ms-border-radius: $radius; -o-border-radius: $radius; border-radius: $radius; } استفاده از mixin: .box { @include border-radius(10px); }
Extend/Inheritance -5 :
@XETEND به شما این امکان را میدهد تا بخشی از Property های یک selector را برای استفاده در selector های دیگر به اشتراک بگذارید:
.message { border: 1px solid #ccc; padding: 10px; color: #333; } .success { @extend .message; border-color: green; }
کدها بعد از تولید شدن به صورت زیر دیده میشوند:
.message, .success { border: 1px solid #cccccc; padding: 10px; color: #333; } .success { border-color: green; }
6- Operators :
می توانید از عملگرهای ضرب و تقسیم و جمع و تفریق در کدهای CSS خود استفاده نمایید:
article[role="main"] { float: left; width: 600px / 960px * 100%; }
نصب SASS :
حال که با SASS آشنا شدید ، انگیزه کافی برای دانستن روش نصب و استفاده آن خواهید داشت. برای استفاده از SASS می توانید از نرم افزارهایی که برای ویندوز ، مک و لینوکس وجود دارند، استفاده کنید از جمله این نرم افزارها :
CodeKit , Compass.app , Hammer , Koala , LiveReload , Mixture , Prepros , Prepros Pro , Scout
روش دیگر استفاده از command line میباشد:
چنانچه سیستم عامل شما ویندوز میباشد، برای استفاده از sass ابتدا باید rubby را نصب نمایید. سپس در Cmd خط زیر را اجرا کنید:
gem install sass
چنانچه به خطایی برخوردید، ابتدا gem توسط sudo را نصب کنید:
sudo gem install sass
سپس توسط خط زیر چک کنید که SASS نصب شده است یا خیر:
sass -v
Sass 3.2.12 (Media Mark)
برای کسب اطلاعات بیشتر و روش نصب در سایر سیستم عاملها به این لینک مراجعه نمایید.
SassScript :
فایل SASS اسکریپتی برای اجرای یک سری از فانکشنها دارد، از جمله :
- rgb($red, $green, $blue) /* برای ایجاد کد رنگ rgb */
برای مشاهده لیست کامل این فانکشنها به این لینک مراجعه کنید.
منبع
مدلهای برنامه
در اینجا قصد داریم لیست گروهها را به همراه محصولات مرتبط با آنها، توسط دو drop down list نمایش دهیم:
public class Category { public int CategoryId { set; get; } public string CategoryName { set; get; } [JsonIgnore] public IList<Product> Products { set; get; } } public class Product { public int ProductId { set; get; } public string ProductName { set; get; } }
منبع داده JSON سمت سرور
پس از مشخص شدن مدلهای برنامه، اکنون توسط دو اکشن متد، لیست گروهها و همچنین لیست محصولات یک گروه خاص را با فرمت JSON بازگشت میدهیم:
using System.Linq; using System.Text; using System.Web.Mvc; using KendoUI12.Models; using Newtonsoft.Json; namespace KendoUI12.Controllers { public class HomeController : Controller { public ActionResult Index() { return View(); // shows the page. } [HttpGet] public ActionResult GetCategories() { return new ContentResult { Content = JsonConvert.SerializeObject(CategoriesDataSource.Items), ContentType = "application/json", ContentEncoding = Encoding.UTF8 }; } [HttpGet] public ActionResult GetProducts(int categoryId) { var products = CategoriesDataSource.Items .Where(category => category.CategoryId == categoryId) .SelectMany(category => category.Products) .ToList(); return new ContentResult { Content = JsonConvert.SerializeObject(products), ContentType = "application/json", ContentEncoding = Encoding.UTF8 }; } } }
در اینجا به عمد از JsonConvert.SerializeObject استفاده شدهاست تا ویژگی JsonIgnore کلاس گروهها، توسط کتابخانهی JSON.NET مورد استفاده قرار گیرد (ASP.NET MVC برخلاف ASP.NET Web API به صورت پیش فرض از JSON.NET استفاده نمیکند).
کدهای سمت کاربر برنامه
کدهای جاوا اسکریپتی Kendo UI را جهت تعریف دو drop down list به هم مرتبط و آبشاری، در ادامه ملاحظه میکنید:
<!--نحوهی راست به چپ سازی --> <div class="k-rtl k-header demo-section"> <label for="categories">گروهها: </label><input id="categories" style="width: 270px" /> <label for="products">محصولات: </label><input id="products" disabled="disabled" style="width: 270px" /> </div> @section JavaScript { <script type="text/javascript"> $(function () { $("#categories").kendoDropDownList({ optionLabel: "انتخاب گروه...", dataTextField: "CategoryName", dataValueField: "CategoryId", dataSource: { transport: { read: { url: "@Url.Action("GetCategories", "Home")", dataType: "json", contentType: 'application/json; charset=utf-8', type: 'GET' } } } }); $("#products").kendoDropDownList({ autoBind: false, // won’t try and read from the DataSource when it first loads cascadeFrom: "categories", // the id of the DropDown you want to cascade from optionLabel: "انتخاب محصول...", dataTextField: "ProductName", dataValueField: "ProductId", dataSource: { // When the serverFiltering is disabled, then the combobox will not make any additional requests to the server. serverFiltering: true, // the DataSource will send filter values to the server transport: { read: { url: "@Url.Action("GetProducts", "Home")", dataType: "json", contentType: 'application/json; charset=utf-8', type: 'GET', data: function () { return { categoryId: $("#categories").val() }; } } } } }); }); </script> <style scoped> .demo-section { width: 100%; height: 100px; } </style> }
سپس دراپ دوم که وابستهاست به دراپ داون اول، با این نکات طراحی شدهاست:
الف) خاصیت autoBind آن به false تنظیم شدهاست. به این ترتیب این دراپ داون در اولین بار نمایش صفحه، به سرور جهت دریافت اطلاعات مراجعه نخواهد کرد.
ب) خاصیت cascadeFrom آن به id دراپ داون اول تنظیم شدهاست.
ج) در منبع دادهی آن دو تغییر مهم وجود دارند:
- خاصیت serverFiltering به true تنظیم شدهاست. این مورد سبب خواهد شد تا آیتم گروه انتخاب شده، به سرور ارسال شود.
- خاصیت data نیز تنظیم شدهاست. این مورد پارامتر categoryId اکشن متد GetProducts را تامین میکند و مقدار آن از مقدار انتخاب شدهی دراپ داون اول دریافت میگردد.
اگر برنامه را اجرا کنیم، برای بار اول لیست گروهها دریافت خواهند شد:
سپس با انتخاب یک گروه، لیست محصولات مرتبط با آن در دراپ داون دوم ظاهر میگردند:
کدهای کامل این مثال را از اینجا میتوانید دریافت کنید.
ASP.NET MVC #1
چرا ASP.NET MVC ؟
با وجود فریم ورک پختهای به نام ASP.NET web forms، اولین سؤالی که حین سوئیچ به ASP.NET MVC مطرح میشود این است: «برای چی؟». بنابراین تا به این سؤال پاسخ داده نشود، هر نوع بحث فنی در این مورد بی فایده است.
مزایای ASP.NET MVC نسبت به ASP.NET web forms
1) سادگی نوشتن آزمونهای واحد
مهمترین دلیل استفاده از ASP.NET MVC صرفنظر از تمام دلایل دیگر، بحث طراحی ویژه آن جهت ساده سازی تهیه آزمونهای واحد است. مشکل اصلی نوشتن آزمونهای واحد برای برنامههای ASP.NET web forms، درگیر شدن مستقیم با تمام جزئیات طول عمر یک صفحه است. به علاوه فایلهای code behind هر چند به ظاهر کدهای منطق یک صفحه را از کدهای HTML مانند آن جدا میکنند اما در عمل حاوی ارجاعات مستقیمی به تک تک عناصر بصری موجود در صفحه هستند (حس غلط جدا سازی کدها از اجزای یک فرم). اگر قرار باشد برای این وب فرمها و صفحات، آزمون واحد بنویسیم باید علاوه بر شبیه سازی چرخه طول عمر صفحه و همچنین رخدادهای رسیده، کار وهله سازی تک تک عناصر بصری را نیز عهده دار شویم. اینجا است که ASP.NET web forms گزینهی مطلوبی برای این منظور نخواهد بود و اگر نوشتن آزمون واحد برای آن غیرممکن نباشد، به همین دلایل آنچنان مرسوم هم نیست.
البته شاید بپرسید که این مساله چه اهمیتی دارد؟ امکان نوشتن سادهتر آزمونهای واحد مساوی است با امکان سادهتر اعمال تغییرات به یک پروژه بزرگ. تغییرات در پروژههای بزرگی که آزمون واحد ندارند واقعا مشکل است. یک قسمت را تغییر میدهید، 10 قسمت دیگر به هم میریزند. اینجا است که مدام باید به کارفرما گفت: «نه!»، «نمیشه!» یا به عبارتی «نمیتونم پروژه رو جمع کنم!» چون نمیتونم سریع برآورد کنم که این تغییرات کدام قسمتها را تحت تاثیر قرار میدهند، کجا به هم ریخت. من باید خودم سریع بتونم مشخص کنم با این تغییر جدید چه قسمتهایی به هم ریخته تا اینکه دو روز بعد زنگ بزنند: «باز جایی رو تغییر دادی، یکجای دیگر کار نمیکنه!»
2) دستیابی به کنترل بیشتر بر روی اجزای فریم ورک
در طراحی ASP.NET MVC همهجا interface ها قابل مشاهد هستند. همین مساله به معنای افزونه پذیری اکثر قطعات تشکیل دهنده ASP.NET MVC است؛ برخلاف ASP.NET web forms. برای مثال تابحال چندین view engine، routing engine و غیره توسط برنامه نویسهای مستقل برای ASP.NET MVC طراحی شدهاند که هیچکدام با ASP.NET web forms میسر نیست. برای مثال از view engine پیش فرض آن خوشتان نمیآید؟ عوضش کنید! سیستم اعتبار سنجی توکار آنرا دوست ندارید؟ آنرا با یک نمونه بهتر تعویض کنید و الی آخر ...
به علاوه طراحی بر اساس interface ها یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد و آن هم ساده سازی mocking (تقلید) آنها است جهت ساده سازی نوشتن آزمونهای واحد.
3) سرعت بیشتر اجرا
ASP.NET MVC یک سری از قابلیتهای ذاتی ASP.NET web forms را مانند ViewState حذف کرده است. اگر وب را جستجو کنید، برنامه نویسهای ASP.NET web forms مدام از این مساله شکایت دارند و راه حلهای مختلفی را جهت حذف یا فشرده سازی آن ارائه میدهند. ViewState در ابتدای امر جهت شبیه سازی محیط دسکتاپ در وب درنظر گرفته شده بود و مهاجرت سادهتر برنامه نویسهای VB6 به وب، اما واقعیت این است که اگر یک برنامه نویس ASP.NET web forms به اندازه آن توجهی نداشته باشد، ممکن است حجم آن در یک صفحه پیچیده تا 500 کیلوبایت یا بیشتر هم برسد. همین مساله بر روی سرعت دریافت و اجرا تاثیر گذار خواهد بود.
4) کنترلهای ASP.NET web forms آنچنان آش دهنسوزی هم نیستند!
خوب، ViewState حذف شده، بنابراین اکثر کنترلهای ASP.NET web forms هم کاربرد آنچنانی در ASP.NET MVC نخواهند داشت؛ اما واقعیت این است که اکثر اوقات اگر شروع به سفارشی سازی یک کنترل توکار ASP.NET web forms کنید تا مطابق نیازهای کاری شما رفتار کند، پس از مدتی به یک کنترل کاملا از نو بازنویسی شده خواهید رسید! بنابراین در ابتدای امر تا 80 درصد کار اینطور به نظر میرسد که به عجب سرعت بالایی در توسعه دست یافتهایم، اما هنگامیکه قرار است این 20 درصد پایانی را پر کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که این کنترلها با این وضع ابتدایی که دارند قابل استفاده نیستند و نیاز به دستکاری قابل ملاحظهای دارند تا نیازهای واقعی کاری را برآورده کنند.
5) کنترل کامل بر روی HTML نهایی تولیدی
اگر علاقمند به کار با jQuery باشید، مدام نیاز خواهید تا با ID کنترلها و عناصر صفحه کار کنید. پیشتر ASP.NET web forms این ID را یک طرفه و به صورت مقدار منحصربفردی تولید میکرد که جهت کار با فریم ورکهای جاوا اسکریپتی عموما مشکل ساز بود. البته ASP.NET web forms در نگارشهای جدید خود مشکل عدم امکان مقدار دهی ClientId سفارشی را برای کنترلهای وب خود برطرف کرده است و این مورد را میتوان دستی هم تنظیم کرد ولی در کل باز هم آنچنان کنترلی رو خروجی HTML نهایی کنترلهای تولیدی نیست مگر اینکه مانند مورد چهارم یاد شده یک کنترل را از صفر بازنویسی کنید!
همچنین اگر باز هم بیشتر با jQuery و ASP.NET web forms کار کرده باشید میدانید که jQuery آنچنان سنخیتی با ViewState و Postback وب فرمها ندارد و همین مساله عموما مشکلزا است. علاوه بر آن اخیرا مایکروسافت توسعه ASP.NET Ajax خود را تقریبا در حالت تعلیق و واگذار شده به شرکتهای ثالث درآورده است و توصیه آنها استفاده از jQuery Ajax است. اینجا است که مدل ASP.NET MVC سازگاری کاملی را با jQuery Ajax دارد هم از لحاظ نبود ViewState و هم از جنبهی کنترل کامل بر روی markup نهایی تولیدی.
یا برای مثال خروجی پیش فرض یک GridView، جدول HTML ایی است که این روزها همهجا علیه آن صحبت میشود. البته یک سری آداپتور CSS friendly برای اکثر این کنترلها موجود است و ... باز هم دستکاری بیش از حد کنترلهای پیش فرض جهت رسیدن به خروجی دلخواه. تمام اینها را در ASP.NET MVC میشود با معادلهای بسیار باکیفیت افزونههای jQuery جایگزین کرد و از همه مهمتر چون ViewState و مفاهیمی مانند PostBack حذف شده، استفاده از این افزونهها مشکل ساز نخواهد بود.
6) استفاده از امکانات جدید زبانهای دات نتی
طراحی اصلی ASP.NET web forms مربوط است به دوران دات نت یک؛ زمانیکه نه Generics وجود داشت، نه LINQ و نه آنچنان مباحث TDD یا استفاده از ORMs متداول بود. برای مثال شاید ایجاد یک strongly typed web form الان کمی دور از ذهن به نظر برسد، زمانیکه اصل آن بر مبنای بکارگیری گسترده datatable و dataset بوده است (با توجه به امکانات زبانهای دات نتی در آن دوران). بنابراین اگر علاقمند هستید که این امکانات جدید را بکاربگیرید، ASP.NET MVC برای استفاده از آنها طراحی شده است!
7) از ASP.NET web forms سادهتر است
طراحی ASP.NET MVC بر اساس ایده Convention over configuration است. به این معنا که اجزای آن بر اساس یک سری قرار داد در کنار هم مشغول به کار هستند. مشخص است View باید کجا باشد، نام کنترلرها چگونه باید تعیین شوند و قرار داد مرتبط به آن چیست، مدل باید کجا قرار گیرد، قرار داد پردازش آدرسهای صفحات سایت به چه نحوی است و الی آخر. خلاصه در بدو امر با یک فریم ورک حساب شده که شما را در مورد نحوه استفاده صحیح از آن راهنمایی میکند، مواجه هستید.
به همین ترتیب هر پروژه MVC دیگری را هم که مشاهده کنید، سریع میتوانید تشخیص دهد قراردادهای بکارگرفته شده در آن چیست. بنابراین اگر قرار است ASP.NET را امروز شروع کنید و هیچ سابقهای هم از وب فرمها ندارید، یک راست با ASP.NET MVC شروع کنید.
8) محدود به پیاده سازی مایکروسافت نیست
پیاده سازیهای مستقلی هم از ASP.NET MVC توسط اشخاص و گروههای خارج از مایکروسافت وجود دارد: ^، ^، ^، ^ و ...
و در پایان یکی دیگر از دلایل سوئیچ به ASP.NET MVC ، «یاد گرفتن یک چیز جدید است» یا به عبارتی فرا گرفتن یک روش دیگر برای حل مسایل، هیچگاه ضرری را به همراه نخواهد داشت که هیچ، بلکه باعث بازتر شدن میدان دید نیز خواهد گردید.
یک دیدگاه دیگر
ASP.NET MVC برای شما مناسب نخواهد بود اگر ...
1) با پلیمرفیزم مشکل دارید.
ASP.NET MVC پر است از interfaces، abstract classes، virtual methods و امثال آن. بنابراین اگر تازه کار هستید، ابتدا باید مفاهیم شیءگرایی را تکمیل کنید.
2) اگر نمیتوانید فریم ورک خودتون رو بر پایه ASP.NET MVC بنا کنید!
ASP.NET MVC برخلاف وب فرمها به همراه آنچنان تعداد بالایی کنترل و افزونه از پیش مهیا شده نیست. در بدو امر شما فقط یک سری url helper، html helper و ajax helper ساده را خواهید دید؛ این نقطه ضعف ASP.NET MVC نیست. عمدا به این نحو طراحی شده است. همانطور که عنوان شد اکثر اجزای این فریم ورک قابل تعویض است. بنابراین دست شما را باز گذاشته است تا با پیاده سازی این اینترفیسها، امکانات جدیدی را خلق کنید. البته پس از این چندین و چند سال که از ارائه آن میگذرد، به اندازه کافی افزونه برای ASP.NET MVC طراحی شده است که به هیچ عنوان احساس کمبود نکنید یا اینکه نیازی هم نداشته باشید تا آنچنان فریم ورک خاصی را بر پایه ASP.NET MVC تهیه کنید. برای مثال پروژه MvcContrib موجود است یا شرکت telerik یک مجموعه سورس باز کامل مخصوص ASP.NET MVC را ارائه داده است و الی آخر.
3) اگر نمیتوانید از کتابخانههای سورس باز استفاده کنید.
همانطور که عنوان شد ASP.NET MVC به همراه کوهی از کنترلها ارائه نشده است. اکثر افزونههای آن سورس باز هستند و کار با آنها هم دنیای خاص خودش را دارد. چگونه باید کتابخانههای مناسب را پیدا کرد، کجا سؤال پرسید، کجا باگ گزارش داد، چگونه مشارکت کرد و غیره. خلاصه منتظر یک بسته شکیل حاضر و آماده نباید بود. خود ASP.NET MVC هم تحت مجوز MSPL به صورت سورس باز در دسترس است.
و یک نکته تکمیلی
مایکروسافت مدتی است شروع کرده به پرورش و زمزمه ایده «یک ASP.NET واحد». به عبارتی قصد دارند در یکی دو نگارش بعد، این دو (وب فرم و MVC) را یکی کنند. هم اکنون اگر مطالب وبلاگها را مطالعه کنید زیرساخت آن به نام ASP.NET Web API آماده شده است و در مرحله بتا است. نکته جالب اینجا است که این Web API امکان تعریف یکپارچه و مستقیم کنترلرهای MVC را در وب فرمها میسر میکند. ولی باز هم نام آن Controller است یعنی جزئی از ASP.NET MVC و کسی میتواند از آن استفاده کند که با MVC مشکلی نداشته باشد. بنابراین یادگیری MVC هیچ ضرری نخواهد داشت و جای دوری نخواهد رفت!
مروری بر روشهای موجود
همواره روشهای مختلفی برای پیاده سازی یک ایده در دنیای نرم افزار وجود دارد که هر روش را میتوان بر حسب نیاز مورد استفاده قرار داد. در برنامههای مبتنی بر WPF معمولا از دو روش عمده برای این منظور استفاده میشود:
1-استفاده از فایلهای resx
در این روش که برای Win App نیز استفاده میشود، اطلاعات مورد نیاز برای هر زبان به شکل جدول هایی دارای کلید و مقدار در داخل یک فایل .resx نگهداری میشود و در زمان اجرای برنامه بر اساس انتخاب کاربر اطلاعات زبان مورد نظر از داخل فایل resx خوانده شده و نمایش داده میشود. یکی از ضعف هایی که این روش در عین ساده بودن دارد این است که همه اطلاعات مورد نیاز داخل assembly اصلی برنامه قرار میگیرد و امکان افزودن زبانهای جدید بدون تغییر دادن برنامه اصلی ممکن نخواهد بود.
2-استفاده از فایلهای csv که به فایلهای dll تبدیل میشوند
در این روش با استفاده از ابزارهای موجود در کامپایلر WPF برای هر کنترل یک property به نام Uid ایجاد شده و مقدار دهی میشود. سپس با ابزار دیگری ( که جزو ابزارهای کامپایلر محسوب نمیشود ) از فایل csproj پروژه یک خروجی اکسل با فرمت csv ایجاد میشود که شامل Uidهای کنترلها و مقادیر آنها است. پس از ترجمه متون مورد نظر به زبان مقصد با کمک ابزار دیگری فایل اکسل مورد نظر به یک net assembly تبدیل میشود و داخل پوشه ای با نام culture استاندارد ذخیره میشود. ( مثلا برای زبان فارسی نام پوشه fa-IR خواهد بود ). زمانی که برنامه اجرا میشود بر اساس culture ای که در سیستم عامل انتخاب شده است و در صورتی که برای آن culture فایل dll ای موجود باشد، زبان مربوط به آن culture را load خواهد کرد. با وجود این که این روش مشکل روش قبلی را ندارد و بیشتر با ویژگیهای WPF سازگار است اما پروسه ای طولانی برای انجام کارها دارد و به ازای هر تغییری باید کل مراحل هر بار تکرار شوند. همچنین مشکلاتی در نمایش برخی زبانها ( از جمله فارسی ) در این روش مشاهده شده است.
روش سوم!
روش سوم اما کاملا بر پایه WPF و در اصطلاح WPF-Native میباشد. ایده از آنجا ناشی شده است که برای ایجاد skin در برنامههای WPF استفاده میشود. در ایجاد برنامههای Skin-Based به این شیوه عمل میشود که skinهای مورد نظر به صورت style هایی در داخل ResourceDictionary ها قرار میگیرند. سپس آن ResourceDictionary به شکل dll کامپایل میشود. در برنامه اصلی نیز همه کنترلها style هایشان را به شکل dynamic resource از داخل یک ResourceDictionary مشخص شده load میکنند. حال کافی است برای تغییر skin فعلی، ResourceDictionary مورد نظر از dll مشخص load شود و ResourceDictionary ای که در حال حاضر در برنامه از آن استفاده میشود با ResourceDictionary ای که load شده جایگزین شود. کنترلها مقادیر جدید را از ResourceDictionary جدید به شکل کاملا خودکار دریافت خواهند کرد.
به سادگی میتوان از این روش برای تغییر زبان برنامه نیز استفاده کرد با این تفاوت که این بار، به جای Style ها، Stringهای زبانهای مختلف را درون resourceها نگهداری خواهیم کرد.
یک مثال ساده
در این قسمت نحوه پیاده سازی این روش با ایجاد یک نمونه برنامه ساده که دارای دو زبان انگلیسی و فارسی خواهد بود آموزش داده میشود.
ابتدا یک پروژه WPF Application در Visual Studio 2010 ایجاد کنید. در MainWindow سه کنترل Button قرار دهید و یک ComboBox که قرار است زبانهای موجود را نمایش دهد و با انتخاب یک زبان، نوشتههای درون Buttonها متناسب با آن تغییر خواهند کرد.
توجه داشته باشید که برای Buttonها نباید به صورت مستقیم مقداری به Content شان داده شود. زیرا مقدار مورد نظر از داخل ResourceDictionary که خواهیم ساخت به شکل dynamic گرفته خواهد شد. پس در این مرحله یک ResourceDictionary به پروژه اضافه کرده و در آن resource هایی به شکل string ایجاد میکنیم. هر resource دارای یک Key میباشد که بر اساس آن، Button مورد نظر، مقدار آن Resource را load خواهد کرد. فایل ResourceDictionary را
Culture_en-US.xaml نامگذاری کنید و مقادیر مورد نظر را به آن اضافه نمایید.
<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation" xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib"> <system:String x:Key="button1">Hello!</system:String> <system:String x:Key="button2">How Are You?</system:String> <system:String x:Key="button3">Are You OK?</system:String> </ResourceDictionary>
دقت کنید که namespace ای که کلاس string در آن قرار دارد به فایل xaml اضافه شده است و پیشوند system به آن نسبت داده شده است.
با افزودن یک ResourceDictionary به پروژه، آن ResourceDictionary به MergedDictionary کلاس App اضافه میشود. بنابراین فایل App.xaml به شکل زیر خواهد بود:
<Application x:Class="BeRMOoDA.WPF.LocalizationSample.App" xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation" xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" StartupUri="MainWindow.xaml"> <Application.Resources> <ResourceDictionary> <ResourceDictionary.MergedDictionaries> <ResourceDictionary Source="Culture_en-US.xaml"/> </ResourceDictionary.MergedDictionaries> </ResourceDictionary> </Application.Resources> </Application>
برای اینکه بتوانیم محتوای Buttonهای موجود را به صورت داینامیک و در زمان اجرای برنامه، از داخل Resourceها بگیریم، از DynamicResource استفاده میکنیم.
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button1}" /> <Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button2}" /> <Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button3}" />
بسیار خوب! اکنون باید شروع به ایجاد یک ResourceDictionary برای زبان فارسی کنیم و آن را به صورت یک فایل dll کامپایل نماییم.
برای این کار یک پروژه جدید در قسمت WPF از نوع User control ایجاد میکنیم و نام آن را Culture_fa-IR_Farsi قرار میدهیم. لطفا شیوه نامگذاری را رعایت کنید چرا که در ادامه به آن نیاز خواهیم داشت.
پس از ایجاد پروژه فایل UserControl1.xaml را از پروژه حذف کنید و یک ResourceDictionary با نام Culture_fa-IR.xaml اضافه کنید. محتوای آن را پاک کنید و محتوای فایل Culture_en-US.xaml را از پروژه قبلی به صورت کامل در فایل جدید کپی کنید. دو فایل باید ساختار کاملا یکسانی از نظر key برای Resourceهای موجود داشته باشند. حالا زمان ترجمه فرا رسیده است! رشتههای دلخواه را ترجمه کنید و پروژه را build نمایید.
پس از ترجمه فایل Culture_fa-IR.xaml به شکل زیر خواهد بود:
<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation" xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib"> <ResourceDictionary.MergedDictionaries> <ResourceDictionary Source="Culture_fa-IR_Farsi.xaml"/> </ResourceDictionary.MergedDictionaries> <system:String x:Key="button1">سلام!</system:String> <system:String x:Key="button2">حالت چطوره؟</system:String> <system:String x:Key="button3">خوبی؟</system:String> </ResourceDictionary>
در ادامه میخواهیم راهکاری ارئه دهیم تا بتوان فایلهای dll مربوط به زبانها را در زمان اجرای برنامه اصلی، load کرده و نام زبانها را در داخل ComboBox ای که داریم نشان دهیم. سپس با انتخاب هر زبان در ComboBox، محتوای Buttonها بر اساس زبان انتخاب شده تغییر کند.
برای سهولت کار، نام فایلها را به گونه ای انتخاب کردیم که بتوانیم سادهتر به این هدف برسیم. نام هر فایل از سه بخش تشکیل شده است:
پوشه ای با نام Languages در کنار فایل اجرایی برنامه اصلی ایجاد کنید و فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را درون آن کپی کنید. تصمیم داریم همه dllهای مربوط به زبانها را داخل این پوشه قرار دهیم تا مدیریت آنها سادهتر شود.
برای مدیریت بهتر فایلهای مربوط به زبانها یک کلاس با نام CultureAssemblyModel خواهیم ساخت که هر instance از آن نشانگر یک فایل زبان خواهد بود. یک کلاس با این نام به پروژه اضافه کنید و propertyهای زیر را در آن تعریف نمایید:
public class CultureAssemblyModel { //the text will be displayed to user as language name (like Farsi) public string DisplayText { get; set; } //name of .dll file (like Culture_fa-IR_Farsi.dll) public string Name { get; set; } //standar notation of this culture (like fa-IR) public string Culture { get; set; } //name of resource dictionary file inside the loaded .dll (like Culture_fa-IR.xaml) public string XamlFileName { get; set; } }
برای خواندن لیست cultureهای موجود، لیستی از CultureAssmeblyModelها ایجاد کرده و با استفاده از متد LoadCultureAssmeblies، آن را پر میکنیم.
//will keep information about loaded assemblies public List<CultureAssemblyModel> CultureAssemblies { get; set; } //loads assmeblies in languages folder and adds their info to list void LoadCultureAssemblies() { //we should be sure that list is empty before adding info (do u want to add some cultures more than one? of course u dont!) CultureAssemblies.Clear(); //creating a directory represents applications directory\languages DirectoryInfo dir = new DirectoryInfo(System.IO.Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location) + "\\languages"); //getting all .dll files in the language folder and its sub dirs. (who knows? maybe someone keeps each culture file in a seperate folder!) var assemblies = dir.GetFiles("*.dll", SearchOption.AllDirectories); //for each found .dll we will create a model and set its properties and then add to list for (int i = 0; i < assemblies.Count(); i++) {
string name = assemblies[i].Name;
CultureAssemblyModel model = new CultureAssemblyModel() { DisplayText = name.Split('.', '_')[2], Culture = name.Split('.', '_')[1], Name = name , XamlFileName =name.Substring(0, name.LastIndexOf(".")) + ".xaml" }; CultureAssemblies.Add(model); } }
comboboxLanguages.ItemsSource = CultureAssemblies;
<ComboBox HorizontalAlignment="Left" Margin="10" VerticalAlignment="Top" MinWidth="100" Name="comboboxLanguages"> <ComboBox.ItemTemplate> <DataTemplate> <Label Content="{Binding DisplayText}"/> </DataTemplate> </ComboBox.ItemTemplate> </ComboBox>
در مرحله بعد، قرار است متدی بنویسیم که اطلاعات زبان انتخاب شده را گرفته و با جابجایی ResourceDictionary ها، زبان برنامه را تغییر دهیم.
متدی با نام LoadCulture در کلاس App ایجاد میکنیم که یک CultureAssemblyModel به عنوان ورودی دریافت کرده و ResourceDictionary داخل آن را load میکند و آن را با ResourceDictionary فعلی موجود در App.xaml جابجا مینماید.
با این کار، Button هایی که قبلا مقدار Content خود را از Resourceهای موجود دریافت میکردند، اکنون از Resourceهای جابجا شده خواهند گرفت و به این ترتیب زبان انتخاب شده بر روی برنامه اعمال میشود.
//loads selected culture public void LoadCulture(CultureAssemblyModel culture) { //creating a FileInfo object represents .dll file of selected cultur FileInfo assemblyFile = new FileInfo("languages\\" + culture.Name); //loading .dll into memory as a .net assembly var assembly = Assembly.LoadFile(assemblyFile.FullName); //getting .dll file name var assemblyName = assemblyFile.Name.Substring(0, assemblyFile.Name.LastIndexOf(".")); //creating string represents structure of a pack uri (something like this: /{myassemblyname;component/myresourcefile.xaml} string packUri = string.Format(@"/{0};component/{1}", assemblyName, culture.XamlFileName); //creating a pack uri Uri uri = new Uri(packUri, UriKind.Relative); //now we have created a pack uri that represents a resource object in loaded assembly //and its time to load that as a resource dictionary (do u remember that we had resource dictionary in culture assemblies? don't u?) var dic = Application.LoadComponent(uri) as ResourceDictionary; dic.Source = uri; //here we will remove current merged dictionaries in our resource dictionary and add recently-loaded resource dictionary as e merged dictionary var mergedDics = this.Resources.MergedDictionaries; if (mergedDics.Count > 0) mergedDics.Clear(); mergedDics.Add(dic); }
void comboboxLanguages_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e) { var selectedCulture = (CultureAssemblyModel)comboboxLanguages.SelectedItem; App app = Application.Current as App; app.LoadCulture(selectedCulture); }
کار انجام شد!
از مزیتهای این روش میتوان به WPF-Native بودن، سادگی در پیاده سازی، قابلیت load کردن هر زبان جدیدی در زمان اجرا بدون نیاز به کوچکترین تغییر در برنامه اصلی و همچنین پشتیبانی کامل از نمایش زبانهای مختلف از جمله فارسی اشاره کرد.
stiReportMain.Dictionary.Report.BusinessObjectsStore.Clear(); reportViewer.Report.BusinessObjectsStore.Clear(); stiReportMain.RegBusinessObject("MyCategory", "documents", list); stiReportMain.Design();
stiReportMain.Dictionary.Report.BusinessObjectsStore.Clear(); reportViewer.Report.BusinessObjectsStore.Clear(); stiReportMain.RegBusinessObject("MyCategory", "documents", list); stiReportMain.Dictionary.SynchronizeBusinessObjects(); stiReportMain.Compile(); stiReportMain.RenderWithWpf(true); //Or Render();