مطالب
ASP.NET MVC #14

آشنایی با نحوه معرفی تعاریف طرحبندی سایت به کمک Razor

ممکن است یک سری از اصطلاحات را در قسمت‌های قبل مانند master page در لابلای توضیحات ارائه شده، مشاهده کرده باشید. این نوع مفاهیم برای برنامه نویس‌های ASP.NET Web forms آشنا است (و اگر با Web forms view engine‌ در ASP.NET MVC کار کنید، دقیقا یکی است؛ البته با این تفاوت که فایل code behind آن‌ها حذف شده است). به همین جهت در این قسمت برای تکمیل بحث، مروری خواهیم داشت بر نحوه‌ی معرفی جدید آن‌ها توسط Razor.
در یک پروژه جدید ASP.NET MVC و در پوشه Views\Shared\_Layout.cshtml آن، فایل Layout آن،‌ مفهوم master page را دارد. در این نوع فایل‌ها، زیر ساخت مشترک تمام صفحات سایت قرار می‌گیرند:

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>

<body>
@RenderBody()
</body>
</html>

اگر دقت کرده باشید، در هیچکدام از فایل‌های Viewایی که تا این قسمت به پروژه‌های مختلف اضافه کردیم، تگ‌هایی مانند body، title و امثال آن وجود نداشتند. در ASP.NET مرسوم است کلیه اطلاعات تکراری صفحات مختلف سایت را مانند تگ‌های یاد شده به همراه منویی که باید در تمام صفحات قرار گیرد یا footer‌ مشترک بین تمام صفحات سایت، به یک فایل اصلی به نام master page که در اینجا layout نام گرفته، Refactor کنند. به این ترتیب حجم کدها و markup تکراری که باید در تمام Viewهای سایت قرار گیرند به حداقل خواهد رسید.
برای مثال محل قرار گیری تعاریف Content-Type تمام صفحات و همچنین favicon سایت، بهتر است در فایل layout باشد و نه در تک تک Viewهای تعریف شده:

<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8" />
<link rel="shortcut icon" href="@Url.Content("~/favicon.ico")" type="image/x-icon" />


در کدهای فوق یک نمونه پیش فرض فایل layout را مشاهده می‌کنید. در اینجا توسط متد RenderBody، محتوای رندر شده یک View درخواستی، به داخل تگ body تزریق خواهد شد.
تا اینجا در تمام مثال‌های قبلی این سری، فایل layout در Viewهای اضافه شده معرفی نشد. اما اگر برنامه را اجرا کنیم باز هم به نظر می‌رسد که فایل layout اعمال شده است. علت این است که در صورت عدم تعریف صریح layout در یک View، این تعریف از فایل Views\_ViewStart.cshtml دریافت می‌گردد:

@{
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

فایل ViewStart، محل تعریف کدهای تکراری است که باید پیش از اجرای هر View مقدار دهی یا اجرا شوند. برای مثال در اینجا می‌شود بر اساس نوع مرورگر،‌ layout خاصی را به تمام Viewها اعمال کرد. مثلا یک layout‌ ویژه برای مرورگرهای موبایل‌ها و layout ایی دیگر برای مرورگرهای معمولی. امکان دسترسی به متغیرهای تعریف شده در یک View در فایل ViewStart از طریق ViewContext.ViewData میسر است.
ضمن اینکه باید درنظر داشت که می‌توان فایل ViewStart را در زیر پوشه‌های پوشه اصلی View نیز قرار داد. مثلا اگر فایل ViewStart ایی در پوشه Views/Home قرار گرفت، این فایل محتوای ViewStart اصلی قرار گرفته در ریشه پوشه Views را بازنویسی خواهد کرد.
برای معرفی صریح فایل layout، تنها کافی است مسیر کامل فایل layout را در یک View مشخص کنیم:

@{
ViewBag.Title = "Index";
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

<h2>Index</h2>

اهمیت این مساله هم در اینجا است که یک سایت می‌تواند چندین layout یا master page داشته باشد. برای نمونه یک layout برای صفحات ورود اطلاعات؛ یک layout خاص هم مثلا برای صفحات گزارش گیری نهایی سایت.
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، در ASP.NET حرف ~ به معنای ریشه سایت است که در اینجا ابتدای محل جستجوی فایل layout را مشخص می‌کند.
به این ترتیب زمانیکه یک کنترلر، View خاصی را فراخوانی می‌کند، کار از فایل Views\Shared\_Layout.cshtml شروع خواهد شد. سپس View درخواستی پردازش شده و محتوای نهایی آن، جایی که متد RenderBody قرار دارد، تزریق خواهد شد.
همچنین مقدار ViewBag.Title ایی که در فایل View تعریف شده، در فایل layout جهت رندر مقدار تگ title استفاده می‌شود (انتقال یک متغیر از View به یک فایل master page؛ کلاس layout، مدل View ایی را که قرار است رندر کند به ارث می‌برد).

یک نکته:
در نگارش سوم ASP.NET MVC امکان بکارگیری حرف ~ به صورت مستقیم در حین تعریف یک فایل js یا css وجود ندارد و حتما باید از متد سمت سرور Url.Content کمک گرفت. در نگارش چهارم ASP.NET MVC، این محدودیت برطرف شده و دقیقا همانند متغیر Layout ایی که در بالا مشاهده می‌کنید، می‌توان بدون نیاز به متد Url.Content، مستقیما از حرف ~ کمک گرفت و به صورت خودکار پردازش خواهد شد.


تزریق نواحی ویژه یک View در فایل layout

توسط متد RenderBody، کل محتوای View درخواستی در موقعیت تعریف شده آن در فایل Layout، رندر می‌شود. این ویژگی به نحو یکسانی به تمام Viewها اعمال می‌شود. اما اگر نیاز باشد تا view بتواند محتوای markup قسمت ویژه‌ای از master page را مقدار دهی کند، می‌توان از مفهومی به نام Sections استفاده کرد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
<div id="menu">
@if (IsSectionDefined("Menu"))
{
RenderSection("Menu", required: false);
}
else
{
<span>This is the default ...!</span>
}
</div>
<div id="body">
@RenderBody()
</div>
</body>
</html>

در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا قسمتی به نام Menu در View جاری که باید رندر شود وجود دارد یا خیر. اگر بله، توسط متد RenderSection، آن قسمت نمایش داده خواهد شد. در غیراینصورت، محتوای پیش فرضی را در صفحه قرار می‌دهد. البته اگر از متد RenderSection با آرگومان required: false استفاده شود، درصورتیکه View جاری حاوی قسمتی به نام مثلا menu نباشد، تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد. اگر این آرگومان را حذف کنیم، یک استثنای عدم یافت شدن ناحیه یا قسمت مورد نظر صادر می‌گردد.
نحوه‌ی تعریف یک Section در Viewهای برنامه به شکل زیر است:
@{
ViewBag.Title = "Index";
//Layout = null;
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
<h2>
Index</h2>
@section Menu{
<ul>
<li>item 1</li>
<li>item 2</li>
</ul>
}

برای مثال فرض کنید که یکی از Viewهای شما نیاز به دو فایل اضافی جاوا اسکریپت برای اجرای صحیح خود دارد. می‌توان تعاریف الحاق این دو فایل را در قسمت header فایل layout قرار داد تا در تمام Viewها به صورت خودکار لحاظ شوند. یا اینکه یک section سفارشی را به نحو زیر در آن View خاص تعریف می‌کنیم:

@section JavaScript
{
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/SomeScript.js")" />;
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/AnotherScript.js")" />;
}

سپس کافی است جهت تزریق این کدها به header تعریف شده در master page مورد نظر، یک سطر زیر را اضافه کرد:

@RenderSection("JavaScript", required: false)

به این ترتیب، اگر view ایی حاوی تعریف قسمت JavaScript نبود، به صورت خودکار شامل تعاریف الحاق اسکریپت‌های یاد شده نیز نخواهد گردید. در نتیجه دارای حجمی کمتر و سرعت بارگذاری بالاتری نیز خواهد بود.



مدیریت بهتر فایل‌ها و پوشه‌های یک برنامه ASP.NET MVC به کمک Areas

به کمک قابلیتی به نام Areas می‌توان یک برنامه بزرگ را به چندین قسمت کوچکتر تقسیم کرد. هر کدام از این نواحی، دارای تعاریف مسیریابی، کنترلرها و Viewهای خاص خودشان هستند. به این ترتیب دیگر به یک برنامه‌ی از کنترل خارج شده ASP.NET MVC که دارای یک پوشه Views به همراه صدها زیر پوشه است، نخواهیم رسید و کنترل این نوع برنامه‌های بزرگ ساده‌تر خواهد شد.
برای مثال یک برنامه بزرگ را درنظر بگیرید که به کمک قابلیت Areas، به نواحی ویژه‌ای مانند گزارشگیری، قسمت ویژه مدیریتی، قسمت کاربران، ناحیه بلاگ سایت، ناحیه انجمن سایت و غیره، تقسیم شده است. به علاوه هر کدام از این نواحی نیز هنوز می‌توانند از اطلاعات ناحیه اصلی برنامه مانند master page آن استفاده کنند. البته باید درنظر داشت که فایل viewStart به پوشه جاری و زیر پوشه‌های آن اعمال می‌شود. اگر نیاز باشد تا اطلاعات این فایل به کل برنامه اعمال شود، فقط کافی است آن‌را به یک سطح بالاتر، یعنی ریشه سایت منتقل کرد.


نحوه افزودن نواحی جدید
افزودن یک Area جدید هم بسیار ساده است. بر روی نام پروژه در VS.NET کلیک راست کرده و سپس گزینه Add|Area را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده، نام دلخواهی را وارد نمائید. مثلا نام Reporting را وارد نمائید تا ناحیه گزارشگیری برنامه از قسمت‌های دیگر آن مستقل شود. پس از افزودن یک Area جدید، به صورت خودکار پوشه جدیدی به نام Areas به ریشه سایت اضافه می‌شود. سپس داخل آن، پوشه‌ی دیگری به نام Reporting اضافه خواهد شد. پوشه reporting اضافه شده هم دارای پوشه‌های Model، Views و Controllers خاص خود می‌باشد.
اکنون که پوشه Areas به ریشه سایت اضافه شده است، با کلیک راست بر روی این پوشه نیز گزینه‌ی Add|Area در دسترس می‌باشد. برای نمونه یک ناحیه جدید دیگر را به نام Admin به سایت اضافه کنید تا بتوان امکانات مدیریتی سایت را از سایر قسمت‌های آن مستقل کرد.


نحوه معرفی تعاریف مسیریابی نواحی تعریف شده
پس از اینکه کار با Areas را آغاز کردیم، نیاز است تا با نحوه‌ی مسیریابی آن‌ها نیز آشنا شویم. برای این منظور فایل Global.asax.cs قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در متد Application_Start، متدی به نام AreaRegistration.RegisterAllAreas، کار ثبت و معرفی تمام نواحی ثبت شده را به فریم ورک، به عهده دارد. کاری که در پشت صحنه انجام خواهد شد این است که به کمک Reflection تمام کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه AreaRegistration به صورت خودکار یافت شده و پردازش خواهند شد. این کلاس‌ها هم به صورت پیش فرض به نام SomeNameAreaRegistration.cs در ریشه اصلی هر Area توسط VS.NET تولید می‌شوند. برای نمونه فایل ReportingAreaRegistration.cs تولید شده، حاوی اطلاعات زیر است:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication11.Areas.Reporting
{
public class ReportingAreaRegistration : AreaRegistration
{
public override string AreaName
{
get
{
return "Reporting";
}
}

public override void RegisterArea(AreaRegistrationContext context)
{
context.MapRoute(
"Reporting_default",
"Reporting/{controller}/{action}/{id}",
new { action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
);
}
}
}

توسط AreaName، یک نام منحصربفرد در اختیار فریم ورک قرار خواهد گرفت. همچنین از این نام برای ایجاد پیوند بین نواحی مختلف نیز استفاده می‌شود.
سپس در قسمت RegisterArea، یک مسیریابی ویژه خاص ناحیه جاری مشخص گردیده است. برای مثال تمام آدرس‌های ناحیه گزارشگیری سایت باید با http://localhost/reporting آغاز شوند تا مورد پردازش قرارگیرند. سایر مباحث آن هم مانند قبل است. برای مثال در اینجا نام اکشن متد پیش فرض، index تعریف شده و همچنین ذکر قسمت id نیز اختیاری است.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، تعاریف مسیریابی و اطلاعات پیش فرض آن منطقی هستند و آنچنان نیازی به دستکاری و تغییر ندارند. البته اگر دقت کرده باشید مقدار نام controller پیش فرض، مشخص نشده است. بنابراین بد نیست که مثلا نام Home یا هر نام مورد نظر دیگری را به عنوان نام کنترلر پیش فرض در اینجا اضافه کرد.


تعاریف کنترلر‌های هم نام در نواحی مختلف
در ادامه مثال جاری که دو ناحیه Admin و Reporting به آن اضافه شده، به پوشه‌های Controllers هر کدام، یک کنترلر جدید را به نام HomeController اضافه کنید. همچنین این HomeController را در ناحیه اصلی و ریشه سایت نیز اضافه نمائید. سپس برای متد پیش فرض Index هر کدام هم یک View جدید را با کلیک راست بر روی نام متد و انتخاب گزینه Add view، اضافه کنید. اکنون برنامه را به همین نحو اجرا نمائید. اجرای برنامه با خطای زیر متوقف خواهد شد:

Multiple types were found that match the controller named 'Home'. This can happen if the route that services this
request ('{controller}/{action}/{id}') does not specify namespaces to search for a controller that matches the request.
If this is the case, register this route by calling an overload of the 'MapRoute' method that takes a 'namespaces' parameter.

The request for 'Home' has found the following matching controllers:
MvcApplication11.Areas.Admin.Controllers.HomeController
MvcApplication11.Controllers.HomeController

فوق العاده خطای کاملی است و راه حل را هم ارائه داده است! برای اینکه مشکل ابهام یافتن HomeController برطرف شود، باید این جستجو را به فضاهای نام هر قسمت از نواحی برنامه محدود کرد (چون به صورت پیش فرض فضای نامی برای آن مشخص نشده، کل ناحیه ریشه سایت و زیر مجموعه‌های آن‌را جستجو خواهد کرد). به همین جهت فایل Global.asax.cs را گشوده و متد RegisterRoutes آن‌را مثلا به نحو زیر اصلاح نمائید:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

routes.MapRoute(
"Default", // Route name
"{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
, namespaces: new[] { "MvcApplication11.Controllers" }
);
}

آرگومان چهارم معرفی شده، آرایه‌ای از نام‌های فضاهای نام مورد نظر را جهت یافتن کنترلرهایی که باید توسط این مسیریابی یافت شوند، تعریف می‌کند.
اکنون اگر مجددا برنامه را اجرا کنیم، بدون مشکل View متناظر با متد Index کنترلر Home نمایش داده خواهد شد.
البته این مشکل با نواحی ویژه و غیر اصلی سایت وجود ندارد؛ چون جستجوی پیش فرض کنترلرها بر اساس ناحیه است.
در ادامه مسیر http://localhost/Admin/Home را نیز در مرورگر وارد کنید. سپس بر روی صفحه در مروگر کلیک راست کرده و سورس صفحه را بررسی کنید. مشاهده خواهید کرد که master page یا فایل layout ایی به آن اعمال نشده است. علت را هم در ابتدای بحث Areas مطالعه کردید. فایل Views\_ViewStart.cshtml در سطحی که قرار دارد به ناحیه Admin اعمال نمی‌شود. آن‌را به ریشه سایت منتقل کنید تا layout اصلی سایت نیز به این قسمت اعمال گردد. البته بدیهی است که هر ناحیه می‌تواند layout خاص خودش را داشته باشد یا حتی می‌توان با مقدار دهی خاصیت Layout نیز در هر view، فایل master page ویژه‌ای را انتخاب و معرفی کرد.


نحوه ایجاد پیوند بین نواحی مختلف سایت
زمانیکه پیوندی را به شکل زیر تعریف می‌کنیم:
@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home")

یعنی ایجاد لینکی در ناحیه جاری. برای اینکه پیوند تعریف شده به ناحیه‌ای خارج از ناحیه جاری اشاره کند باید نام Area را صریحا ذکر کرد:

@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home",
routeValues: new { Area = "Admin" } , htmlAttributes: null)


همین نکته را باید حین کار با متد RedirectToAction نیز درنظر داشت:
public ActionResult Index()
{
return RedirectToAction("Index", "Home", new { Area = "Admin" });
}


مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پانزدهم
در این قسمت قصد داریم تا با زدن کدهای Platform Specific در Xamarin آشنا شویم. صد البته که در Xamarin Forms به کتابخانه‌های NET. ای دسترسی داریم و مواردی چون Entity Framework Core، Auto Mapper، Autofac و ... را می‌توانیم استفاده کنیم و در کنار اینها، مواردی چون Linq, Parallel Linq, Socket و ... نیز در دسترس ما هستند. در رابطه با مواردی چون کار با Clipboard, Geocoding, Gyroscope, Secure Store و ... نیز می‌توان از کتابخانه فوق العاده کاربردی Xamarin Essentials استفاده کرد که با یک کد CSharp می‌توانید روی Android/iOS/Windows جواب بگیرید.
اما فرض کنید که جستجو کرده اید و کد Cross Platform آماده‌ای برای استفاده نیافته‌اید؛ یا پیدا کرده‌اید، ولی صد در صد منطبق با نیازهای شما نیست. حال باید چه کنید؟ ابتدا باید کد مربوطه را بدانید که در Android/iOS/Windows (بسته به نیازتان) چگونه باید نوشت. در مورد Windows، خب تمامی امکانات سیستم عامل ویندوز را در زبان CSharp هم دارید. خبر خوب این است که این مهم نه تنها برای ویندوز که در مورد Android و iOS نیز برقرار است. به علاوه مستندات استفاده از آنها به زبان CSharp نیز موجود است. برای مثال نگاهی بیاندازید به روش Platform Specific استفاده از Bluetooth در Windows و AR Kit 2 در iOS و Job Scheduler در Android
صد البته که کتابخانه فوق العاده BluetoothLE وجود دارد و یک بار نوشتن کد، نه تنها روی Windows/Android/iOS که بر روی macOS و tvOS هم کار می‌کند!

با مثال گرفتن "ورژن برنامه" شروع می‌کنیم. هر چند با استفاده از Xamarin Essentials می شود با یک خط کد، ورژن برنامه را در هر پلتفرمی که باشیم گرفت؛ ولی فرض کنید که نمی‌شود. برای پیاده سازی این قابلیت ابتدا یک Interface را تعریف می‌کنیم و آن را در فولدر Contracts در پروژه XamApp قرار می‌دهیم:
public interface IAppVersionService
{
    string GetAppVersion();
}
سپس در پروژه XamApp.Android، در فولدر Implementations، کلاس زیر را می‌سازیم: (چون این کلاس در پروژه Android است، به 100% امکانات Android دسترسی داریم)
public class AndroidAppVersionService : IAppVersionService
{
    public Android.Content.Context Context { get; set; }

    public string GetAppVersion()
    {
        return Context.PackageManager.GetPackageInfo(Context.PackageName, 0).VersionName;
    }
}
این کد را از روی این جواب در StackOverFlow نوشته‌ام. همانطور که می‌بینید، دو کد، ساختاری شبیه به یکدیگر دارند. فقط تفاوت این است که Context.GetPackageManager در Java، در CSharp به Context.PackageManager تبدیل می‌شود؛ زیرا در Java چیزی به صورت Property و Get,Set وجود ندارد و Context.PackageManager در Java معادل می‌شود با دو متد Context.GetPackageManager و Context.SetPackageManager
تقریبا برای هر کاری در Android نیاز به Context دارید که می‌توانید آن را با Property Injection دریافت کنید.
سپس در فایل MainActivity.cs در کلاس XamAppPlatformInitializer، در متد RegisterTypes داریم:
containerBuilder.RegisterType<AndroidAppVersionService>()
    .As<IAppVersionService>()
    .PropertiesAutowired(PropertyWiringOptions.PreserveSetValues);
برای پیاده سازی همین امکان در iOS داریم:
public class iOSAppVersionService : IAppVersionService
{
    public string GetAppVersion()
    {
        var infoDictionary = NSBundle.MainBundle.InfoDictionary;
        return infoDictionary?["CFBundleShortVersionString"] as NSString;
    }
}
که از روی این جواب به دست آمده است. البته جواب مربوطه علاوه بر ورژن، نام برنامه را نیز به دست می‌آورد که نیاز ما نیست. اگر سایر جواب‌ها را نگاه کنید، می‌بینید که جواب‌های مربوط به Swift برای برنامه نویسان CSharp خوانایی دارند، ولی این در مورد کدهای Objective-C خیلی صادق نیست(!) برای حل این مشکل، کد Objective-C را در این سایت به Swift تبدیل کرده و سپس معادل CSharp آن را بنویسید.
و در نهایت برای UWP از روی این جواب داریم:
public string GetAppVersion()
{
    return $"{Package.Current.Id.Version.Major}.{Package.Current.Id.Version.Minor}"; 
}
که این دو نیز در AppDelegate.cs برای iOS و MainPage.xaml.cs برای UWP رجیستر می‌شوند.
برای استفاده نیز کافی است در هر View Model ای که قصد استفاده از این سرویس را دارید، یک Property از جنس IAppVersionService را تعریف کنید. در صورت Pull کردن آخرین تغییرات پروژه XamApp، می‌توانید نتیجه را در View و View Model با نام PlatformSpecificSamples ببینید.
خبر خوب این است که تمامی کدها به زبان CSharp نوشته می‌شوند و اگر مثلا وسط یک کد Platform Specific برای Android احتیاج به Auto Mapper پیدا کردید، می‌توانید از آن استفاده کنید. همچنین تمامی این کدها در Visual Studio دیباگ می‌شوند که خود نعمتی است.
حال اگر در ادامه کار، به یک کتابخانه 3rd Party که با Java نوشته شده نیاز پیدا کردیم چه؟ برای مثال این کتابخانه اطلاعاتی را در مورد Ringer گوشی، در اختیار ما قرار می‌دهد!
در Xamarin می‌توانید فایل‌های JAR و AAR و Header‌های Objective-C و Swift را در پروژه اضافه کنید و Wrapper به زبان CSharp تحویل بگیرید! علاوه بر مستندات مفصل خود Xamarin در این مورد که برای Android/iOS می توانید آنها را بخوانید. افراد زیادی بر همین اساس امکان استفاده از کتابخانه‌های 3rd Party زیادی را به Xamarin اضافه کرده‌اند. برخی از ابزارها نیز در این زمینه کاربردی هستند؛ برای مثال، برای ساخت C# Wrapper از روی C++,C از ابزار CppSharp می توانید استفاده کنید.
در نظر داشته باشید، اگر بخواهید کدی بزنید که فقط تفاوت رفتار در Android/iOS/Windows را دارد، یا بسته به گوشی، تبلت یا دسکتاپ بودن قرار است رفتارش تفاوت کند، مثلا یک پیام را فقط به دارندگان گوشی‌های اندرویدی نشان دهید، ولی با IUserDialogs که در هر سه پلتفرم کار می‌کند می‌خواهید این کد را بنویسید، احتیاجی به این کارها نیست و به سادگی تعریف یک Property با نام IDeviceService می‌توانید جواب لازم را بگیرید:
async Task ShowSomeAlertToAndroidPhoneUsersOnly()
{
    if (DeviceService.RuntimePlatform == RuntimePlatform.Android && DeviceService.Idiom == TargetIdiom.Phone)
    {
        await UserDialogs.AlertAsync("Some alert to android phone users only!", "Test");
    }
}

در برخی مواقع ما قصد سفارشی سازی کردن کنترل‌های UI را داریم. برای مثال زمانیکه از Entry در Xamarin Forms استفاده می‌کنیم، این به کنترل معادل Native خودش در هر پلتفرم تبدیل می‌شود، که همین باعث می‌شود بگوییم UI در Xamarin Forms به صورت Native است. حال در iOS که ما UITextField را به عنوان معادل Native کنترل Entry داریم، یک ویژگی داریم به نام ClearButtonMode که وقتی به مقدار WhileEditing تنظیم شود، در موقع تایپ کردن در UITextField، آن X پاک کردن متن باقی می‌ماند. این رفتار پیش فرض نیست و اگر ما قصد تغییر آن را داشته باشیم، یکی از متداول‌ترین راه‌ها، نوشتن Custom Renderer است. برای همین در iOS از EntryRenderer ارث بری می‌کنیم و سفارشی سازی مربوطه را انجام می‌دهیم و در نهایت EntryRenderer خودمان را رجیستر می‌کنیم.
public class XamAppEntryRenderer : EntryRenderer
{
    protected override void OnElementChanged(ElementChangedEventArgs<Entry> e)
    {
        base.OnElementChanged(e);

        if (e.NewElement != null) /* e.NewElement is a Xamarin Forms' Entry */
        {
            Control.ClearButtonMode = UITextFieldViewMode.WhileEditing; // Control is UITextField
        }
    }
}
برای Register کردن نیز داریم:
[assembly: ExportRenderer(typeof(Entry), typeof(XamAppEntryRenderer))]
در واقع این کد می‌گوید که از این به بعد، Entry‌ها در iOS، با کلاس جدید Render شوند. برای درک بهتر این مهم، فایل XamAppEntryRenderer.cs را در فولدر Renderer در پروژه XamApp.iOS مشاهده کنید.
مطالب
xamarin.android قسمت سوم
Theme
برای اینکه بتوانیم ظاهر گرافیکی layout‌ها را کنترل نماییم، از Theme که مجموعه‌ای از styleهای گرافیکی می‌باشد، استفاده می‌کنیم. در اندروید مجموعه‌ای از تم‌های از پیش ساخته شده که به آنها Builtin Theme نیز گفته می‌شود می‌توانیم استفاده کنیم. تم‌ها ظاهر گرافیکی کلیه کنترل‌های Layout را با نام‌های زیر، کنترل می‌کنند:
statusBarColor
textColorPrimary
colorAccent
ColorPrimary
WindowBackground

اگر ساختار زیر را در یک صفحه استاندارد برنامه‌های موبایل را در نظر بگیریم، styleها هر بخش، یک نام منحصر به فرد دارد:



اگر بخواهیم از style‌های از پیش طراحی شده‌ی اندروید استفاده نماییم، ابتدا میتوانیم در صفحه‌ی layout در زامارین، style مربوطه را از بخش Theme استفاده کرده و نتیجه را مشاهده کنیم. ولی تغییر style سبب تغییر layout در زمان اجرا نمی‌شود. هرگاه بخواهیم از styleهای استاندارد یا builtin اندروید استفاده نماییم، در Activity توسط خصوصیت Theme با فرمت:
[Activity(Theme = "@style/NameThem")]
تم را به‌عنوان تم داخلی وسپس نام کامل تم را می‌نویسیم.
 
CustomTheme
در طراحی فرم‌ها ممکن است بخواهیم از یک استایل خاص builtin استفاده کنیم؛ ولی ممکن است بعضی از استایل‌های آن را استفاده نکنیم، مانند تمی که از قبل استفاده شده‌است، از روش زیر استفاده می‌کنیم:
- بر روی دایرکتوری value راست کلیک میکنیم. گزینه add new item را انتخاب و یک فایل xmlfile را با نام style ایجاد میکنیم.
- style‌های جدید منابع application می‌باشند که در بخش resource از آن‌ها استفاده میکنیم. هر استایل جدید را توسط Style Tag مشخص میکنیم و در خصوصیت Name، نام Style را مشخص میکنیم.
ممکن است در یک Style نتوانیم و یا نخواهیم تمامی Style‌های مورد نیاز را تامین کنیم. از این رو توسط Parent، یک StyleBuition تعریف نموده که این Styleها از آن مشتق می‌شوند. اگر در Theme جدید گزینه‌ها مشخص شوند، تم اصلی تغییر نمی‌کند. در غیر اینصورت تمامی گزینه‌های تعریف شده در تم جدید از ThemParent مقدار دهی می‌شود.
توسط item می‌توان یک style را تعریف نمود. در Activity توسط
 [Activity(Theme = "@style/NameThem")]
می‌توانیم استایل سفارشی شده خودمان را مشخص کنیم.

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<resources>
  <style name="MainTheme" parent="Theme.AppCompat.Light.DarkActionBar">
     <item name="windowNoTitle">true</item>
     <item name="windowActionBar">false</item>
  </style>
</resources>
 
  
Navigation Menu
کتابخانه متریال دیزاین کتابخانه جدیدی می‌باشد که به اندروید اضافه شده‌است. توسط  آن می‌توانیم کنترل‌های جدید را با استایل‌های جدید برای Appهای اندروید، تولید کنیم. ابتدا نیاز به نصب Component‌های ذیل در زامارین می‌باشد.
 
استفاده که از کتابخانه متریال دیزاین
برای اینکه بتوانیم Navigation menu را ایجاد کنیم، باید از نیوگت، کتابخانه‌های Appcompat و Designlibrary را انتخاب و نصب نماییم و اگر نگارش ویژوال استودیوی شما 15.7.3باشد، از ابتدا بصورت اتوماتیک نصب شده است و احتیاجی به این مراحل نمی‌باشد. بدیهی است در زمان نصب باید از نرم افزار‌های تحریم گذر نیز استفاده کرد.
  
ساخت Menu
NavigationMenu، منوی اصلی منو می‌باشد که با Swipping از گوشه راست به چپ، باز یا بسته می‌شود یا با کلیک بر روی دکمه‌ی Menu بر روی Toolbar، منو را باز یا بسته میکند.
قدم اول: نصب منو
منظور همان اضافه کردن کتابخانه‌ها است.
قدم دوم:
ابتدا باید گزینه‌های منو را در یک فایل xml تعریف نمود. هر گزینه‌ی آن از دو بخش متن اصلی منو و ID منو تشکیل شده‌است.
بر روی دایرکتوری Resource راست کلیک کرده و یک دایرکتوری یا پوشه را به نام Menu ایجاد می‌کنیم. بر روی دایرکتوری منو، راست کلیک کرده و یک فایل Xml را به آن اضافه می‌کنیم. برای آنکه بتوانیم در این فایل دستورات ساخت منو را نوشته و به نحوی که توسط اندروید قابل خواندن و تبدیل به منو باشد، ساختار منو را از آدرس زیر ویژوال استودیو دانلود میکنیم.
 <menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">

توسط Group مجموعه گزینه‌های منو را را معرفی میکنیم.
هر گزینه در منو ی اصلی توسط یک آیتم مشخص میشود. برای آنکه هنگام کلیک بر روی هر گزینه از طریق برنامه نویسی بتوانیم گزینه انتخاب شده را شناسایی کنیم، یک آی دی منحصر بفرد را به هر گزینه اختصاص میدهیم. زمانیکه بر روی یک گزینه کلیک میشود، توسط این ID‌ها میتوانیم شناسایی کنیم کدام گزینه انتخاب شده‌است.
خصوصیت Android :Title متن اصلی منو را مشخص میکند.
 <?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">
  <group android:checkableBehavior="single">
     <item android:id="@+id/menuItemHome" android:title="صفحه اصلی"></item>
     <item android:id="@+id/menuItemInsertProduct" android:title="ورود کالا جدید" ></item>
     <item android:id="@+id/menuItemListProduct" android:title="مشاهده کالاها"></item>
     <item android:id="@+id/menuItemExit"  android:title="خروج"></item>
  </group>
</menu>

سپس باید در Layout مورد نظر همانند صفحه Main، ساختار اصلی برنامه شامل Toolbar و Menu را بصورت زیر تعریف نماییم:
<android.support.v7.widget.Toolbar
  android:layout_width="match_parent"
  android:id="@+id/toolbar1"
  android:background="#33B86C"
  android:minHeight="?android:attr/actionBarSize"
  android:layout_height="wrap_content">
</android.support.v7.widget.Toolbar>

ساختار منو به صورت زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">
  <group android:checkableBehavior="single">
    <item android:id="@+id/menuItemHome" android:title="صفحه اصلی"></item>
    <item android:id="@+id/menuItemInsertProduct" android:title="ورود کالا جدید" ></item>
    <item android:id="@+id/menuItemListProduct" android:title="مشاهده کالاها"></item>
    <item android:id="@+id/menuItemExit"  android:title="خروج"></item>
  </group>
</menu>
در Linearlayout ریشه، گزینه Fitssystemwindow را true میکنیم که سایز linearlayout را با سایز موبایل جدید اندازه می‌کند. سپس از toolbox، کنترل Toolbarرا به پنجره اضافه میکنیم که در بالای صفحه قرار می‌گیرد.
toolbar اضافه شده، toolbar استاندارد قبل از متریال دیزاین میباشد. در واقع toolbar اول، Toolbar استاندارد اندروید می‌باشد. برای آنکه از Toolbar متریال دیزاین استفاده کنیم، کنترل‌های متریال دیزاین در بخش supportlibrary اضافه میشود و Toolbar متریال دیزاین را اضافه میکنیم. علامت ؟ یعنی اینکه می‌خواهیم از اندازه سیستمی استفاده کنیم. اگر بخواهیم حداقل سایز Toolbarبر اساس پیش فرض در دستگاه‌های مختلف باشد، از علامت Android :attr ? استفاده میکنیم. اگر بخواهیم حداقل ارتفاع پیشنهادی اندروید در هر موبایل متصل شود، از خصوصیت Action Bar Size  استفاده میکنیم. این خصوصیت زمانی عمل میکند که Height  آن Wrapcontent باشد.
گذاشتن دکمه منو: برای آنکه بتوانیم دکمه منو را به Toolbar اضافه کنیم، از دکمه Image Button استفاده میکنیم که یک دکمه‌ی معمولی می‌باشد ولی خلاصه‌ی آن عکس است. در خصوصیت Back ground دکمه، بصورت زیر نام فایل آیکن منو را در دایرکتوری Drawable، مشخص میکنیم و خصوصیت src آن‌را null می‌کنیم تا تصویری بجز تصویر انتخابی نباشد.
برای آنکه بتوانیم پنجره اصلی منو را به صورتیکه دارای قابلیت حرکت به راست و چپ باشد، ایجاد کنیم، از کنترلی به‌نام  Drowerlayout استفاده میکنیم که بر روی صفحه قرار میگیرد. DrawerLayout در linearlayout ریشه قرار میگیرد و یا بعد از ToolBar و حتما باید خصوصیت fitsystemwindow کنترل Drawer را True کنیم. جهت نمایش گزینه‌های اصلی در Drawer از کنترل NavigationٰView استفاده می‌کنیم.
گزینه‌های منو در کنترلی به نام Navigationview قرار دارد. این کنترل باید در Drawerlayout قرار گیرد. توسط فضای نام منو، محل فایل xml را که منو درون آن قرار گرفته است، مشخص می‌کنیم. آدرس این دستور در این مسیر می‌باشد:
 xmlns:app="http://schemas.android.com/apk/res-auto"
Layout gravity  آن را end  قرار میدهیم که از سمت راست قرار بگیرد. Fit system Window را هم True میکنیم تا گزینه‌های داخل آن‌را هم Fit کند. Theme باید از نوع تم‌های متریال دیزاین و با کلمه Them . App Compact. ligth.NoActionBar باشد. برای آنکه اکتیویتی‌ها، متریال دیزاین را ساپورت کنند، میتوان از کلاس  App compact Activity  استفاده کنیم. Tool bar بصورت پیش فرض لیبل اکتیویتی را نشان می‌دهد و دستور زیر عنوان Toolbar را حذف میکند.
 SupportActionBar.SetDisplayShowTitleEnabled(false);
 
مدیریت گزینه‌های منو
به محض انتخاب یک گزینه درون NavigationView، رخدادی به نام NavigationItemSelected صادر می‌شود که توسط آن میتوانیم گزینه‌ی انتخاب شده را از طریق برنامه نویسی مدیریت کنیم. این کنترل در Android.Support.V7.Widget و NameSpace بالا قرار میگیرد. سپس یک رخ‌داد گردان را با نام navigationItemSelected پیاده سازی می‌کنیم. اطلاعات مربوط به گزینه‌ی انتخاب شده، در پارامتر دوم از این تابع NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs ذخیره می‌شود. ID، آیتم انتخاب شده در فایل Menu را باز می‌گرداند.
        var navigationview = this.FindViewById<NavigationView>(Resource.Id.navigationView1);
        navigationview.NavigationItemSelected += Navigationview_NavigationItemSelected;
        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:

                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:

                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:

                    break;
            }
        }
 
مدیریت اکتیویتی‌ها توسط Menu
با انتخاب گزینه Menu باید اکتیویتی مربوطه انتخاب شود. بنابراین برای هر گزینه‌ی منو یک Layout و اکتیویتی را ایجاد می‌کنیم و اجرا میکنیم. ولی در اکتیویتی جدید Toolbar وجود ندارد.
 
تکنیک ادغام:
برای آنکه در Layoutهای مختلف، تولبار و منو و یا هر View دیگری را بصورت مشترک استفاده کنیم، یک فایل xml را به دایرکتوری Layout اضافه می‌کنیم. دستور Merge میتواند تمام layoutها را به درون layoutهای دیگر مانند home,insert ادغام و یا تزریق کند. جهت استفاده از Merge در layoutهای دیگر نیاز به Id منحصر به فرد می‌باشد.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<merge xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android" 
    xmlns:app="http://schemas.android.com/apk/res-auto" android:id="@+id/toolbarlayout">
    <android.support.v7.widget.Toolbar android:layout_width="match_parent" android:id="@+id/toolbar1" android:background="#33B86C" android:minHeight="?android:attr/actionBarSize" android:layout_height="wrap_content">
        <ImageButton android:layout_width="wrap_content" android:layout_height="wrap_content" android:id="@+id/imageButton1" android:background="@drawable/mainmenu" android:layout_gravity="end" />
    </android.support.v7.widget.Toolbar>
    <android.support.v4.widget.DrawerLayout android:layout_width="match_parent" android:layout_height="match_parent" android:id="@+id/drawerLayout1" android:fitsSystemWindows="true">
        <android.support.design.widget.NavigationView android:minWidth="25px" android:minHeight="25px" android:layout_width="200dp" android:layout_height="match_parent" android:layout_gravity="end" app:menu="@menu/menu" android:id="@+id/navigationView1" android:fitsSystemWindows="true" />
    </android.support.v4.widget.DrawerLayout>
</merge>

در اکتیویتی‌های دیگر باید Toolbar و مدیریت گزینه‌های منو با کد‌های مشابه Main انجام شود.
        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:
                    intent = new Intent(this, typeof(MainActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(InsertActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(ListProductsActivity));
                    break;
            }
            if (intent != null) { }
        }
بنابراین دستورات xmlTollbar  و darawer layout در تمامی Layoutها و دستورات سی شارپ، کنترل کننده Toolbar و منو در تمامی اکتیویتی‌ها تکرار شده‌اند.
 
حل مشکلات Layout
یک فایل Xml را به Layout  اضافه می‌کنیم و درون آن Tag merge و کد‌های مشترک Drawer out و Toolbar را داخل تگ Merge اضافه می‌کنیم. جهت استفاده از کدهای (مقدار فایل ایکس ام ال ساخته شده که Tag merge داخل آن است)  Merge، در layout های دیگر، از دستور Include  استفاده می‌کنیم.
نام لی‌آوت را در خصوصیت Layout اضافه می‌کنیم. برای آنکه کد‌های سی شارپ کنترل کننده‌ی Toolbar و Menu چندین Toolbar وجود دارد که در یکی از آن‌ها یک کلاس واسط از کلاس app compat Activity  را به ارث میبریم. تابع Protected را از آن بازنویسی کرده و تمام کد‌های مدیریت Toolbar و منو را در آن پیاده سازی می‌کنیم. تمام اکتیویتی‌های برنامه را از این کلاس به ارث می‌بریم. بنابراین تابع InitieToolbar به تمامی فرزندان نیز به ارث برده می‌شود. در زمان اجرای دستورات، this ، اکتیویتی جاری می‌باشد.
    public class BaseAcitivity : AppCompatActivity
    {
        protected void InitieToolbar()
        {
            var toolbar = this.FindViewById<widgetV7.Toolbar>(Resource.Id.toolbar1);
            this.SetSupportActionBar(toolbar);
            //SupportActionBar.SetDisplayShowTitleEnabled(false);
            var imagebutton = toolbar.FindViewById<ImageButton>(Resource.Id.imageButton1);
            imagebutton.Click += Imagebutton_Click;
            var navigationview = this.FindViewById<NavigationView>(Resource.Id.navigationView1);
            navigationview.NavigationItemSelected += Navigationview_NavigationItemSelected;
        }

        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:
                    intent = new Intent(this, typeof(MainActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(InsertActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(ListProductsActivity));
                    break;
            }
            if (intent != null)
                StartActivity(intent);
        }

        private void Imagebutton_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var drawerlayout = this.FindViewById<DrawerLayout>(Resource.Id.drawerLayout1);
            if (drawerlayout.IsDrawerOpen(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End) == false)
            {
                drawerlayout.OpenDrawer(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End);
            }
            else
            {
                drawerlayout.CloseDrawer(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End);
            }
        }
    }
 
اگر بخواهیم یک تم در تمامی اکتیویتی‌ها  به صورت سراسری استفاده شود، از فایل تنظمیات اندروید بنام AndroidManifest در دایرکتوری Properties استفاده می‌کنیم و در  بخش Application Theme، نام تم را مشخص میکنیم:
 android:theme="@style/Theme.AppCompat.Light.NoActionBar"
 

ساخت TabPage
پیشنیاز: نصب کتابخانه‌های متریال دیزاین همانند قبل و طبق ورژن Sdk نصب شده
اگر بخواهیم چندین صفحه را بر روی یکدیگر Stack و یا Overload نماییم، از Tabpage استفاده می‌کنیم. صفحاتی‌که از TabPage استفاده می‌کنند، با انگشت جابجا میشوند و همانند برنامه‌ی واتساپ Fragment می‌باشند و هر Fragment دارای layout و اکتیویتی مربوط به خود می‌باشد. معماری layout آن بصورت زیر است:


ToolBar، در بالای فرم قرار می‌گیرد. TabLayou که بصورت TabPage آن‌ها را به عهده دارد. Viewpager مدیریت Layout‌ها را به هنگام Swipe یا جابجایی به عهده دارد.
یک layout را برای Toolbar قرار می‌دهیم. سپس Layout اصلی main را طراحی میکنیم. پس از اضافه کردن ToolBar، ابزار TabLayout را در بخش SupportLibrary متریال دیزاین انتخاب و در صفحه می‌کشیم. TabLayout در پایین Toolbar قرار می‌گیرد و با انتخاب رنگ یکسان برای هر دو، متصل و یکنواخت به نظر می‌رسد. سپس از Layout از Toolbar آیتم ViewPager را بر روی صفحه قرار می‌دهیم. اگر LayoutWeight آن را یک قرار دهیم، تمام ارتفاع صفحه را به ما تخصیص می‌دهد. زمانیکه در TabLayout تب‌ها جابجا می‌شوند یا بر روی یک آیکن کلیک می‌شود، صفحه مربوطه در بخش ViewPager به کاربر نمایش داده میشود. هر Page یک فرگمنت می‌باشد. به ازای هر فرگمنت یک Layout به دایرکتوری layout اضافه کرده و به ازای هر layoutFragment یک Activity Fragment را اضافه می‌کنیم. یک اکتیویتی از نوع را Android.Support.v4.AppFragment ایجاد میکنیم.
    public class Fragment1 : Android.Support.V4.App.Fragment
    {
        public override void OnCreate(Bundle savedInstanceState)
        {
            base.OnCreate(savedInstanceState);
        }
        public override View OnCreateView(LayoutInflater inflater,
      ViewGroup container, Bundle savedInstanceState)
        {
            return inflater.Inflate(Resource.Layout.FragmentLayout1, container, false);
        }
    }
ابتدا باید viewpager در Layout اصلی را پیدا کرده و با دستور زیر به Tablayout متصل کنیم:
 var tablayout = FindViewById<Android.Support.Design.Widget.TabLayout>(Resource.Id.tabLayout1);
var viewpager = FindViewById<ViewPager>(Resource.Id.viewPager1);
tablayout.SetupWithViewPager(viewpager);
زمانیکه آیکن را در TabLayout انتخاب میکنیم یا با انگشت Swipe میکنیم، به ترتیب بین صفحات که از Position صفحه آغاز شده‌اند، حرکت می‌کنیم، باید فرگمنت همان Position را نشان دهیم و این مدیریت توسط بخشی به‌نام Adapter انجام میشود. یک Adapter را به کنترلر اضافه میکنیم و از کلاس Fragment pager adapter به ارث می‌بریم. بر روی کلاس Fragment pager adapter ، دکمه‌های کنترل و نقطه را میزنیم و سپس کلاس را پیاده سازی می‌کنیم. در این حالت دو تابع را به ما می‌دهد: تابع Get item .count مجددا بر روی کلاس پدر راست کلیک میکنیم. در تابع کانت تعداد کل صفحه‌ها را (Layout ها) را انتخاب میکنیم. هرگاه از یک صفحه به صفحه‌ی دیگری انتقال پیدا کنیم، موقعیت صفحه جدیدی که از یک شروع میشود را به تابع Get Item بر اساس موقعیت Object  از fragment مربوطه new کرده و بعنوان خروجی باز می‌گرداند.
    class TabFragmentAdapter : FragmentPagerAdapter
    {
        public TabFragmentAdapter(FragmentManager fm) : base(fm)
        {
        }
        public override int Count => 3;
        public override Fragment GetItem(int position)
        {
            switch (position)
            {
                case 0: return new Fragment1();
                case 1: return new Fragment2();
                case 2: return new Fragment3();
                default: return new Fragment1();
            }
        }


        //int f1() { return 100; }
        //int f1 => 100;
    }
و در اکتیویتی اصلی، کد زیر را برای Load فرگمنت‌ها نیز قرار می‌دهیم:
 viewpager.Adapter = new TabFragmentAdapter(this.SupportFragmentManager);
  
آیکن برای TabPage
سپس اگر بخواهیم آیکن‌های Tab را به ترتیب تعریف کنیم، از تابع Gettabat استفاده میکنیم. پارامتر ورودی آن موقعیت Tab page میباشد و Set icon هم آیکن‌های دایرکتوری Drawable را انتخاب میکند.
 tablayout.GetTabAt(0).SetIcon(Resource.Drawable.iconCall);
 

نمایش متن همراه با عکس
 اگر بخواهیم آیکن‌های تب پیج را سفارشی کنیم، از Layout استفاده میکنیم که عرض و ارتفاع آن wrap Content  باشند و درون آن یک Text view که معادل Lable میباشند، قرار میدهند:
 View iconlayout1 = LayoutInflater.Inflate(Resource.Layout.custom_TabIconLayout, null);
var txt = iconlayout1.FindViewById<TextView>(Resource.Id.tabTextIcon);
txt.Text = "تماس";
txt.SetCompoundDrawablesWithIntrinsicBounds(Resource.Drawable.iconCall, 0, 0, 0);
tablayout.GetTabAt(0).SetCustomView(iconlayout1);

کدهای مطلب جاری برای دریافت: Navigation-TabPage-samples.zip
مطالب
کار با اسکنر در برنامه های تحت وب (قسمت دوم و آخر)

در قسمت قبل « کار با اسکنر در برنامه‌های تحت وب (قسمت اول) » دیدی از کاری که قرار است انجام دهیم، رسیدیم. حالا سراغ یک پروژه‌ی عملی و پیاده سازی مطالب مطرح شده می‌رویم.

ابتدا پروژه‌ی   WCF را شروع می‌کنیم. ویژوال استودیو را باز کرده و از قسمت New Project > Visual C# > WCF یک پروژه‌ی WCF Service Application جدید را مثلا با نام "WcfServiceScanner" ایجاد نمایید. پس از ایجاد، دو فایل IService1.cs و Service1.scv موجود را به IScannerService و ScannerService تغییر نام دهید. سپس ابتدا محتویات کلاس اینترفیس IScannerService را به صورت زیر تعریف نمایید :

    [ServiceContract]
    public interface IScannerService
    {
        [OperationContract]
        [WebInvoke(Method = "GET",
           BodyStyle = WebMessageBodyStyle.Wrapped,
           RequestFormat = WebMessageFormat.Json,
           ResponseFormat = WebMessageFormat.Json,
           UriTemplate = "GetScan")]
        string GetScan();
    }
در اینجا ما فقط اعلان متدهای مورد نیاز خود را ایجاد کرده‌ایم. علت استفاده از Attribute ایی با نام WebInvoke ، مشخص نمودن نوع خروجی به صورت Json است و همچنین عنوان آدرس مناسبی برای صدا زدن متد. پس از آن کلاس ScannerService را مطابق کدهای زیر تغییر دهید:
    public class ScannerService : IScannerService
    {
        public string GetScan()
        {
            // TODO Add code here
        }
    }
تا اینجا فقط یک WCF Service معمولی ساخته‌ایم .در ادامه به سراغ کلاس WIA برای ارتباط با اسکنر می‌رویم.
بر روی پروژه‌ی خود راست کلیک کرده و Add Reference را انتخاب نموده و سپس در قسمت COM، گزینه‌ی Microsoft Windows Image Acquisition Library v2.0 را به پروژه‌ی خود اضافه نمایید.
با اضافه شدن این ارجاع به پروژه، دسترسی به فضای نام WIA برای ما امکان پذیر می‌شود که ارجاعی از آن را در کلاس ScannerService قرار می‌دهیم.
using WIA;
اکنون متد GetScan را مطابق زیر اصلاح می‌نماییم:
        public string GetScan()
        {
            var imgResult = String.Empty;
            var dialog = new CommonDialogClass();
            try
            {
                // نمایش فرم پیشفرض اسکنر
                var image = dialog.ShowAcquireImage(WiaDeviceType.ScannerDeviceType);
                
                // ذخیره تصویر در یک فایل موقت
                var filename = Path.GetTempFileName();
                image.SaveFile(filename);
                var img = Image.FromFile(filename);

                // img جهت ارسال سمت کاربر و نمایش در تگ Base64 تبدیل تصویر به 
                imgResult = ImageHelper.ImageToBase64(img, ImageFormat.Jpeg);
            }
            catch
            {
                // از آنجاییه که امکان نمایش خطا وجود ندارد در صورت بروز خطا رشته خالی 
                // بازگردانده می‌شود که به معنای نبود تصویر می‌باشد
            }

            return imgResult;
        }
دقت داشته باشید که کدها را در زمان توسعه بین Try..Catch قرار ندهید چون ممکن‌است در این زمان به خطاهایی برخورد کنید که نیاز باشد در مرورگر آنها را دیده و رفع خطا نمایید.
CommonDialogClass  کلاس اصلی در اینجا جهت نمایش فرم کار با اسکنر می‌باشد و متد‌های مختلفی را جهت ارتباط با اسکنر در اختیار ما قرار می‌دهد که بسته به نیاز خود می‌توانید از آنها استفاده کنید. برای نمونه در مثال ما نیز متد اصلی که مورد استفاده قرار گرفته، ShowAcquireImage می‌باشد که این متد، فرم پیش فرض دریافت اسکنر را به کاربر نمایش می‌دهد و کاربر از طریق آن می‌تواند قبل از شروع اسکن، یکسری تنظیمات را انجام دهد.
این متد ابتدا به صورت خودکار فرم تعیین دستگاه اسکنر ورودی را نمایش داده :


و سپس فرم پیش فرض اسکنر‌های TWAIN را جهت تعیین تنظیمات اسکن نمایش می‌دهد که این امکان نیز در این فرم فراهم است تا دستگاه‌های Feeder یا Flated انتخاب گردند.

خروجی این متد همان عکس اسکن شده است که از نوع WIA.ImageFile می‌باشد و ما پس از دریافتش، ابتدا آن را در یک فایل موقت ذخیره نموده و سپس با استفاده از یک متد کمکی آن را به فرمت Base64 برای درخواست کننده اسکن ارسال می‌نماییم.

کدهای کلاس کمکی ImageHelper:

        public static string ImageToBase64(Image image, System.Drawing.Imaging.ImageFormat format)
        {
            if (image != null)
            {
                using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                {
                    // Convert Image to byte[]
                    image.Save(ms, format);
                    byte[] imageBytes = ms.ToArray();

                    // Convert byte[] to Base64 String
                    string base64String = Convert.ToBase64String(imageBytes);
                    return base64String;
                }
            }
            return String.Empty;
        }
توجه داشته باشید که خروجی این متد قرار است توسط callBack یک متد جاوا اسکریپتی مورد استفاده قرار گرفته و احیانا عکس مورد نظر در صفحه نمایش داده شود. پس بهتر است که از قالب تصویر به شکل Base64 استفاده گردد. ضمن اینکه پلاگین‌های Jquery مرتبط با ویرایش تصویر هم از این قالب پشتیبانی می‌کنند. (اینجا )

این مثال به ساده‌ترین شکل نوشته شد. کلاس دیگری هم در اینجا وجود دارد و در صورتیکه از اسکنر نوع Feeder استفاده می‌کنید، می‌توانید از کدهای آن استفاده کنید.

کار ما تا اینجا در پروژه‌ی WCF Service تقریبا تمام است. اگر پروژه را یکبار Build نمایید برای اولین بار احتمالا پیغام خطاهای زیر ظاهر خواهند شد:


جهت رفع این خطا، در قسمت Reference‌های پروژه خود، WIA را انتخاب نموده و از Properties‌های آن خصوصیت Embed Interop Types را به False تغییر دهید؛ مشکل حل می‌شود.

به سراغ پروژه‌ی ویندوز فرم جهت هاست کردن این WCF سرویس می‌رویم. می‌توانید این سرویس را بر روی یک Console App یا Windows Service هم هاست کنید که در اینجا برای سادگی مثال، از WinForm استفاده می‌کنیم.
یک پروژه‌ی WinForm جدید را ایجاد کنید و سپس از قسمت Add Reference > Solution به مسیر پروژه‌ی قبلی رفته و dll‌‌های آن را به پروژه خود اضافه نمایید.
Form1.cs  را باز کرده و ابتدا دو متغیر زیر را در آن به صورت عمومی تعریف نمایید:
        private readonly Uri _baseAddress = new Uri("http://localhost:6019");
        private ServiceHost _host;
برای استفاده از کلاس ServiceHost لازم است تا ارجاعی به فضای نام System.ServiceModel داده شود. متغیر baseAddress_ نگه دارنده‌ی آدرس ثابت سرویس اسکنر در سمت کلاینت می‌باشد و به این ترتیب ما دقیقا می‌دانیم باید سرویس را با کدام آدرس در کدهای جاوا اسکریپتی خود فراخوانی نماییم.
حال در رویداد Form_Load برنامه، کدهای زیر را جهت هاست کردن سرویس اضافه می‌نماییم:
        private void Form1_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            _host = new ServiceHost(typeof(WcfServiceScanner.ScannerService), _baseAddress);
            _host.Open();
        }

        private void Form1_FormClosing(object sender, FormClosingEventArgs e)
        {
            _host.Close();
        }
همین چند خط برای هاست کردن سرویس روی آدرس localhost و پورت 8010 کامپیوتر کلاینت کافی است. اما یکسری تنظیمات مربوط به خود سرویس هم وجود دارد که باید در زمان پیاده سازی سرویس، در خود پروژه‌ی سرویس، ایجاد می‌گردید. اما از آنجا که ما قرار است سرویس را در یک پروژه‌ی دیگر هاست کنیم، بنابراین این تنظیمات را باید در همین پروژه‌ی WinForm قرار دهیم.
فایل App.Config پروژه‌ی WinForm را باز کرده و کدهای آنرا مطابق زیر تغییر دهید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<configuration>
    <startup> 
        <supportedRuntime version="v4.0" sku=".NETFramework,Version=v4.5" />
    </startup>

  <system.serviceModel>
    <behaviors>
      <serviceBehaviors>
        <behavior name="BehaviourMetaData">
          <serviceMetadata httpGetEnabled="true" />
        </behavior>
      </serviceBehaviors>
    </behaviors>
    <services>
      <service name="WcfServiceScanner.ScannerService"
               behaviorConfiguration="BehaviourMetaData">
        <endpoint address=""
                  binding="basicHttpBinding"
                  contract="WcfServiceScanner.IScannerService" />
      </service>
    </services>
  </system.serviceModel>

</configuration>
اکنون پروژه‌ی هاست آماده اجرا می‌باشد. اگر آنرا اجرا کنید و در مرورگر خود آدرس ذکر شده را وارد کنید، صفحه‌ی زیر را مشاهده خواهد کرد که به معنی صحت اجرای سرویس اسکنر می‌باشد.

اگر موفق به اجرا نشدید و احیانا با خطای زیر مواجه شدید، اطمینان حاصل کنید که ویژوال استودیو Run as Administrator باشد. مشکل حل خواهد شد.


به سراغ پروژه‌ی بعدی، یعنی وب سایت خود می‌رویم. یک پروژه‌ی MVC جدید ایجاد نمایید و در View مورد نظر خود، کدهای زیر را جهت صدا زدن متد GetScan اضافه می‌کنیم.
( از آنجا که کدها به صورت جاوا اسکریپت می‌باشد، پس مهم نیست که حتما پروژه MVC باشد؛ یک صفحه‌ی HTML ساده هم کافی است).
<a href="#" id="get-scan">Get Scan</a>
<img src="" id="img-scanned" />
<script>
    $("#get-scan").click(function () {
        var url = 'http://localhost:6019/';
        $.get(url, function (data) {
            $("#img-scanned").attr("src","data:image/Jpeg;base64,  "+ data.GetScanResult);
        });
    });
</script>
دقت کنید در هنگام دریافت اطلاعات از سرویس، نتیجه به شکل GetScanResult خواهد بود. الان اگر پروژه را اجرا نمایید و روی لینک کلیک کنید، اسکنر شروع به دریافت اسکن خواهد کرد اما نتیجه‌ای بازگشت داده نخواهد شد و علت هم مشکل امنیتی CORS می‌باشد که به دلیل دریافت اطلاعات از یک دامین دیگر رخ می‌دهد و اگر با Firebug درخواست را بررسی کنید متوجه خطا به شکل زیر خواهید شد.


راه حل‌های زیادی برای این مشکل ارائه شده است، و متاسفانه بسیاری از آنها در شرایط پروژه‌ی ما جوابگو نمی‌باشد (به دلیل هاست روی یک پروژه ویندوزی). تنها راه حل مطمئن (تست شده) استفاده از یک کلاس سفارشی در پروژه‌ی WCF Service  می‌باشد که مثال آن در اینجا آورده شده است.
برای رفع مشکل به پروژه WcfServiceScanner بازگشته و کلاس جدیدی را به نام CORSSupport ایجاد کرده و کدهای زیر را به آن اضافه کنید:
    public class CORSSupport : IDispatchMessageInspector
    {
        Dictionary<string, string> requiredHeaders;
        public CORSSupport(Dictionary<string, string> headers)
        {
            requiredHeaders = headers ?? new Dictionary<string, string>();
        }

        public object AfterReceiveRequest(ref System.ServiceModel.Channels.Message request, System.ServiceModel.IClientChannel channel, System.ServiceModel.InstanceContext instanceContext)
        {
            var httpRequest = request.Properties["httpRequest"] as HttpRequestMessageProperty;
            if (httpRequest.Method.ToLower() == "options")
                instanceContext.Abort();
            return httpRequest;
        }

        public void BeforeSendReply(ref System.ServiceModel.Channels.Message reply, object correlationState)
        {
            var httpResponse = reply.Properties["httpResponse"] as HttpResponseMessageProperty;
            var httpRequest = correlationState as HttpRequestMessageProperty;

            foreach (var item in requiredHeaders)
            {
                httpResponse.Headers.Add(item.Key, item.Value);
            }
            var origin = httpRequest.Headers["origin"];
            if (origin != null)
                httpResponse.Headers.Add("Access-Control-Allow-Origin", origin);

            var method = httpRequest.Method;
            if (method.ToLower() == "options")
                httpResponse.StatusCode = System.Net.HttpStatusCode.NoContent;

        }
    }

    // Simply apply this attribute to a DataService-derived class to get
    // CORS support in that service
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Class)]
    public class CORSSupportBehaviorAttribute : Attribute, IServiceBehavior
    {
        #region IServiceBehavior Members

        void IServiceBehavior.AddBindingParameters(ServiceDescription serviceDescription, ServiceHostBase serviceHostBase, System.Collections.ObjectModel.Collection<ServiceEndpoint> endpoints, BindingParameterCollection bindingParameters)
        {
        }

        void IServiceBehavior.ApplyDispatchBehavior(ServiceDescription serviceDescription, ServiceHostBase serviceHostBase)
        {
            var requiredHeaders = new Dictionary<string, string>();

            //Chrome doesn't accept wildcards when authorization flag is true
            //requiredHeaders.Add("Access-Control-Allow-Origin", "*");
            requiredHeaders.Add("Access-Control-Request-Method", "POST,GET,PUT,DELETE,OPTIONS");
            requiredHeaders.Add("Access-Control-Allow-Headers", "Accept, Origin, Authorization, X-Requested-With,Content-Type");
            requiredHeaders.Add("Access-Control-Allow-Credentials", "true");
            foreach (ChannelDispatcher cd in serviceHostBase.ChannelDispatchers)
            {
                foreach (EndpointDispatcher ed in cd.Endpoints)
                {
                    ed.DispatchRuntime.MessageInspectors.Add(new CORSSupport(requiredHeaders));
                }
            }
        }

        void IServiceBehavior.Validate(ServiceDescription serviceDescription, ServiceHostBase serviceHostBase)
        {
        }

        #endregion
    }
فضاهای نام لازم برای این کلاس به شرح زیر می‌باشد:
using System.ServiceModel;
using System.ServiceModel.Channels;
using System.ServiceModel.Description;
using System.ServiceModel.Dispatcher;
کلاس ScannerService را باز کرده و آنرا به ویژگی
    [CORSSupportBehavior]
    public class ScannerService : IScannerService
    {
مزین نمایید.

کار تمام است، یکبار دیگر ابتدا پروژه‌ی WcfServiecScanner و سپس پروژه هاست را Build کرده و برنامه‌ی هاست را اجرا کنید. اکنون مشاهده می‌کنید که با زدن دکمه‌ی اسکن، اسکنر فرم تنظیمات اسکن را نمایش می‌دهد که پس از زدن دکمه‌ی Scan، پروسه آغاز شده و پس از اتمام، تصویر اسکن شده در صفحه‌ی وب سایت نمایش داده می‌شود.
مطالب دوره‌ها
ارائه کاربری ساده‌تر انتخاب چندین آیتم از یک لیست به کمک افزونه TagIt در ASP.NET MVC
چندی قبل مطلبی را در مورد بررسی تفصیلی رابطه چند به چند در این سایت مطالعه کردید. در آن مطلب صرفا به بحث ذخیره سازی اطلاعات دریافتی از کاربر اشاره شد. برای مثال اگر مطلبی چندین برچسب دارد، چگونه باید این‌ها را در بانک اطلاعاتی به نحو صحیحی ذخیره کرد.
در مطلب جاری قصد داریم با نحوه ارائه یک UI کاربر پسند برای این منظور آشنا شویم و سؤال مهم هم این است: «چگونه می‌توان کار کاربر را در حین وارد کردن تعدادی از برچسب‌های مرتبط با یک مطلب ساده‌تر کرد؟». برای این منظور یکی از راه حل‌هایی که در بسیاری از سایت‌ها مرسوم شده است، استفاده از افزونه‌هایی مانند jQuery TagIt می‌باشد که در ادامه با نحوه استفاده از آن در ASP.NET MVC آشنا خواهیم شد.


پیشنیازها:
دریافت افزونه TagIt
همچنین دریافت jQuery UI (افزونه TagIt برای نمایش لیست Auto Complete آیتم‌ها از jQuery UI در پشت صحنه استفاده می‌کند)
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="@Url.Content("~/Content/TagIt/jquery-ui-1.8.23.custom.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/TagIt/tagit-simple-blue.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/TagIt/jquery-ui-1.8.23.custom.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/TagIt/tagit.js")" type="text/javascript"></script>
    @RenderSection("JavaScript", required: false)
</head>
که نهایتا نیاز است یک چنین تعاریفی را به فایل layout برنامه اضافه کنیم.

آشنایی با مدل برنامه

using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace jQueryMvcSample04.Models
{
    public class BlogPostViewModel
    {
        [DisplayName("عنوان"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string Title { set; get; }

        [DisplayName("متن"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string Body { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای محدود از برچسب‌های این مطلب خاص به صورت جی‌سون که پیشتر ثبت شده است
        /// هدف استفاده در حین ویرایش مطلب
        /// </summary>
        public string InitialTags { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای جی‌سونی از تمام برچسب‌های موجود در سیستم
        /// هدف نمایش منوی انتخاب برچسب‌ها از لیست
        /// </summary>
        public string TagsSource { set; get; }

        /// <summary>
        /// آرایه‌ای از برچسب‌های وارد شده توسط کاربر در حین ثبت مطلب
        /// </summary>
        [DisplayName("برچسب‌ها"), Required(ErrorMessage = "*")]
        public string[] Tags { set; get; }

        public int? Id { set; get; }
    }
}
اگر به نام این کلاس دقت کنید، به ViewModel ختم شده است. از این لحاظ که حاوی خواصی می‌باشد که عموما جهت رندر کردن صحیح UI مورد استفاده قرار می‌گیرند و معادلی در سمت بانک اطلاعاتی نخواهند داشت.
افزونه TagIt برای نمایش اطلاعات خود به دو منبع داده نیاز دارد:
الف) TagsSource : لیستی است به فرمت JSON، از هر آنچه که در سیستم پیشتر به عنوان یک برچسب ثبت شده است. از این لیست برای نمایش منوی خودکار انتخاب آیتم‌ها استفاده می‌شود.
ب) InitialTags : لیستی است به فرمت JSON، از تمام برچسب‌های مرتبط با یک مطلب. از این اطلاعات در حین ویرایش یک مطلب استفاده خواهد شد.

در این ViewModel یک خاصیت دیگر به شکل آرایه، به نام Tags تعریف شده است که لیست برچسب‌های وارد شده توسط کاربر را دریافت خواهد کرد.


معرفی کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using jQueryMvcSample04.Extensions;
using jQueryMvcSample04.Models;

namespace jQueryMvcSample04.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index(int? id)
        {
            //در ابتدای کار تمام تگ‌های موجود در سیستم از بانک اطلاعاتی دریافت خواهند شد
            //از این تگ‌ها برای تشکیل منوی انتخاب برچسب‌ها استفاده می‌شود
            var tagsSource = new[] { "C#", "C++", "C", "ASP.NET", "MVC" }.ToJson();

            //همچنین صرفا برچسب‌های مطلب جاری که پیشتر ثبت شده‌اند نیز باید از بانک اطلاعاتی دریافت گردند
            //از این برچسب‌ها برای ویرایش یک مطلب موجود استفاده خواهد شد
            var init = new[] { "ASP.NET" }.ToJson();

            var model = new BlogPostViewModel
            {
                TagsSource = tagsSource,
                InitialTags = init,
                Id = id
            };
            return View(model);
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult Index(BlogPostViewModel data)
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                //todo: save data
                // ...
                return RedirectToAction(actionName: "index", controllerName: "home");
            }

            //در صورت بروز خطا مجددا اطلاعات موجود نمایش داده خواهند شد
            data.TagsSource = new[] { "C#", "C++", "C", "ASP.NET", "MVC" }.ToJson();
            data.InitialTags = data.Tags.ToJson();
            return View(data);
        }
    }
}


با توجه به توضیحاتی که ارائه شد، کنترلر برنامه ساختار واضح‌تری را یافته است. در اولین بار نمایش صفحه، لیست منبع داده تگ‌ها و همچنین تگ‌های مرتبط با یک مطلب (در صورت وجود) به View ارائه خواهند شد.
از همین ViewModel، در عملیات Post نیز استفاده گردیده و اطلاعات دریافت می‌گردد.
تعریف متد الحاقی ToJson مورد استفاده را نیز در ادامه ملاحظه می‌نمائید:
using System.Linq;
using System.Web.Script.Serialization;

namespace jQueryMvcSample04.Extensions
{
    public static class JsonExt
    {
        public static string ToJson(this string[] initialTags)
        {            
            if (initialTags == null || !initialTags.Any())
                return "[]";
            else
                return new JavaScriptSerializer().Serialize(initialTags);
        }
    }
}

و مرحله آخر تعریف View متناظر است

@model jQueryMvcSample04.Models.BlogPostViewModel
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
@using (Html.BeginForm())
{
    @Html.ValidationSummary(true)

    <fieldset>
        <legend>ثبت مطلب جدید</legend>
        @Html.HiddenFor(model => model.Id)
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Title)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Title)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Title)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Body)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Body)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Body)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Tags)
        </div>
        <div class="editor-field">
            <ul id="tagsList" dir="ltr" name="Tags">
            </ul>
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Tags)
        </div>
        <p>
            <input type="submit" value="Create" />
        </p>
    </fieldset>
}
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
    $(document).ready(function () {
            var tagsSource = @Html.Raw(Model.TagsSource);
            $('#tagsList').tagit({
                 tagSource: tagsSource, 
                 select: true, 
                 triggerKeys: ['enter', 'comma', 'tab'],
                 initialTags:  @Html.Raw(Model.InitialTags) 
              });
});
    </script>
}
در این View دو نکته حائز اهمیت هستند:
الف) برای نمایش افزونه TagIt از یک ul با id مساوی tagsList استفاده شده است.
ب) خواص اضافی موجود در ViewModel که اطلاعات JSON ایی مورد نیاز را بازگشت می‌دهند در قسمت اسکریپت صفحه مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در اینجا نیاز است از Html.Raw استفاده شود تا اطلاعات مرتبط با JSON اشتباها encode نشده و قابل استفاده باشند.

دریافت مثال و پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample04.zip
مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
مطالب
مرتب سازی رکوردها به صورت اتفاقی در Entity framework
یکی از انواع روش‌هایی که در SQL Server و مشتقات آن برای نمایش رکوردها به صورت اتفاقی مورد استفاده قرار می‌گیرد، استفاده از کوئری زیر است:
SELECT * FROM table
ORDER BY NEWID()
سؤال: ترجمه و معادل کوئری فوق در Entity framework به چه صورتی است؟
پاسخ:
یک مثال کامل را در این زمینه در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

namespace Sample
{
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<User> Users { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            context.Users.Add(new User { Name = "User 1", Age = 20 });
            context.Users.Add(new User { Name = "User 2", Age = 25 });
            context.Users.Add(new User { Name = "User 3", Age = 30 });
            context.Users.Add(new User { Name = "User 4", Age = 35 });
            context.Users.Add(new User { Name = "User 5", Age = 40 });
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var context = new MyContext())
            {
               var randomListOfUsers =
                        context.Users
                               .Where(person => person.Age >= 25 && person.Age < 40)
                               .OrderBy(person => Guid.NewGuid())
                               .ToList();

               foreach (var person in randomListOfUsers)
                   Console.WriteLine("{0}:{1}", person.Name, person.Age);
            }
        }
    }
}
تنها نکته مهم آن سطر ذیل است که برای مرتب سازی اتفاقی استفاده شده است:
.OrderBy(person => Guid.NewGuid())
که معادل
ORDER BY NEWID()
در SQL Server است.

خروجی SQL تولیدی کوئری LINQ فوق را نیز در ادامه مشاهده می‌کنید:
SELECT 
[Project1].[Id] AS [Id], 
[Project1].[Name] AS [Name], 
[Project1].[Age] AS [Age]
FROM ( SELECT 
NEWID() AS [C1], ------ Guid created here
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Name] AS [Name], 
[Extent1].[Age] AS [Age]
FROM [dbo].[Users] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[Age] >= 25) AND ([Extent1].[Age] < 40)
)  AS [Project1]
ORDER BY [Project1].[C1] ASC  ------ Used for sorting here
مطالب
انقیاد داده‌ها در WPF (بخش اول)
در این مقاله مفاهیم مختلفی را در ارتباط با DataBinding بررسی خواهیم کرد:
• One Way Binding بخش اول
• INPC  بخش اول
• Tow Way Binding بخش اول
• List Binding  بخش دوم
• Element Binding بخش دوم
• Data Conversion بخش دوم
در ابتدا مفهوم انقیاد داده‌ها یا همان DataBinding  را مرور می‌کنیم. به فرآیند مرتبط سازی منابع اطلاعاتی به کنترل‌ها در برنامه‌ها یا به بیان امروزی‌تر، به View‌ها و نمایش اطلاعات در آنها، انقیاد (Databinding) گویند.

One Way Data Binding (انقیاد یک طرفه)
در این حالت اطلاعات را صرفا در یک View و یا یک کنترل نمایش می‌دهیم و تغییر اطلاعات در View، تاثیری بر روی منبع اطلاعاتی نخواهد داشت.
مثال: یک پروژه‌ی WPF ساده را ایجاد و سپس کلاس Employee را با خصوصیات زیر، تعریف می‌کنیم:
public class Employee
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public static Employee GetEmployee()
        {
            var emp = new Employee
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            return emp;
        }
    }
در بخش markup فایل MainWindow.xaml کد‌های زیر را ایجاد می‌کنیم:
<Grid>
        <StackPanel Name="Display">
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock>First Name :</TextBlock>
                <TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name}"/>
            </StackPanel>
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock>Title :</TextBlock>
                <TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title}"></TextBlock>
            </StackPanel>
        </StackPanel>
    </Grid>
در markup  فوق برای بایند کردن اطلاعات شیء Employee به خصوصیت Text در Textblock، از روش خاصی استفاده می‌کنیم. ابتدا یک {} ایجاد می‌کنیم و درون آن عبارت Binding و خصوصیت مورد نظر جهت عملیات انقیاد داده‌ها را می‌نویسیم.
برای تکمیل و انجام عملیات Binding کافی است خصوصیت DataContext را با استفاده از متد استاتیک تعریف شده‌ی در کلاس Employee پر کنیم.
 public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();        
            DataContext = Employee.GetEmployee();
        }
در ادامه‌ی بحث لازم است کمی مفهوم DataContext را بررسی کنیم. منبع داده پیش فرض در WPF شیء DataContext است؛ مگر اینکه منبع داده را خودمان تغییر دهیم. DataContext یک خصوصیت از کلاس FrameworkElement است که بیشتر کنترل‌های بخش UI در WPF از این کلاس مشتق می‌شوند.
 
INPC یا INotifyPropertyChanged Interface 
پس از بایند کردن اطلاعات به View  مورد نظر، ممکن است منبع داده در طول زمان استفاده تغییر کند. از این رو لازم است که این تغییرات، به View اعمال شوند. بدین منظور می‌بایست ابتدا Interface  ، INotifyPropertyChanged    را برای کلاس Employee پیاده سازی کنیم:
   public class Employee :INotifyPropertyChanged
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public static Employee GetEmployee()
        {
            var emp = new Employee
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            return emp;
        }
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
        [NotifyPropertyChangedInvocator]
        protected virtual void OnPropertyChanged
            ([CallerMemberName] string propertyName = null)
        {
            PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
پس از پیاده سازی Interface، خصوصیات کلاس Employee  نبایستی بصورت  AutoProperty  باشند. پس پیاده سازی خصوصیات را با تعریف فیلد‌های مورد نیاز تغییر می‌دهیم.
علت تغییر پیاده سازی، لزوم فراخوانی رویداد dOnPropertyChange در بلاک Set خصوصیات کلاس Employee  می‌باشد:
 private string _name;
        private string _title;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
        public string Title
        {
            get { return _title; }
            set
            {
                _title = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }

در ادامه ، در بخش CodeBehind در سازنده کلاس کد‌های زیر را جایگزین کد‌های قبلی  می کنیم :
        private Employee emp;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            emp = new Employee()
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            DataContext = emp;
        }
سپس در بخش Markup، یک یک دکمه را ایجاد و رویداد کلیک آن را تعیین می‌کنیم:
     <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <Button Click="btnClick" Width="70" Height="30" Content="Change"/>
     </StackPanel>
در بخش CodeBehind، رویداد Click را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم:
private void btnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            emp.Name = "Amir";
            emp.Title = "Manager";
        }
در برنامه‌ی فوق، در ابتدا View با اطلاعات ارسالی در بخش سازنده، پر می‌شود و با کلیک بر روی دکمه‌، منبع داده به‌روز شده (در اینجا شیء emp) و به‌صورت اتوماتیک View ما به‌روز خواهد شد.

Tow Way Data binding  (انقیاد دو طرفه)
در این حالت از Data binding، با تغییر View، تغییرات بر روی منبع داده نیز اعمال می‌شوند.
ابتدا بخش markup مثال فوق را با اضافه کردن ویژگی Mode در کنار ویژگی Binding به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
<Grid>
        <StackPanel Name="Display" >
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock  Margin="5,0,0,0">Name :</TextBlock>
                <TextBox Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name, Mode=TwoWay}"/>
            </StackPanel>
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock Margin="5,0,0,0">Title :</TextBlock>
                <TextBox Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title,Mode=TwoWay}"/>
            </StackPanel>
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock  Margin="5,0,0,0">Name :</TextBlock>
                <TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name}"/>
            </StackPanel>
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <TextBlock Margin="5,0,0,0">Title :</TextBlock>
                <TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title}"/>
            </StackPanel>
        </StackPanel>
    </Grid>
اگر ویژگی Mode نوشته نشود بصورت پیش فرض به‌صورت OneWay تعبیر می‌شود. حالت قبل. همچنین در کد بالا دو Textbox در صفحه قرار داده شده‌اند تا با تغییر محتوای آن بتوانیم تاثیر عملیات دوطرفه‌ی انقیاد را بر روی Textblockهای بعدی مشاهده کنیم.
پس از اجرای برنامه (بخش CodeBehind نیازی به اصلاح ندارد) مقداری جدید در Textbox موجود در صفحه تایپ کنید. کافی است Focus از روی کنترلی که محتوای آن را تغییر داده‌اید، عوض شود، بلافاصله Textblock متناظر با آن، با محتوای جدیدی که در منبع داده اعمال شده است به‌روز می‌شود.
نظرات مطالب
C# 8.0 - Nullable Reference Types
یک نکته‌ی تکمیلی: تاثیر نوع‌های ارجاعی نال نپذیر C# 8.0 بر روی EF Core 3.0

تغییرات نحوه‌ی تعریف موجودیت‌ها در C# 8.0

تا پیش از C# 8.0، برای تعریف فیلدهای نال نپذیر و نال پذیر در موجودیت‌های EF Core، به صورت زیر عمل می‌شد:
    public class Person_BeforeCS8
    {
        [Required]
        public string FirstName { get; set; }  // NOT NULL

        public string MiddleName { get; set; } // NULL
    }
اگر رشته‌ای مزین به ویژگی Required باشد، یعنی به یک فیلد نال‌نپذیر، ترجمه و نگاشت خواهد شد و برعکس. اما پس از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال نپذیر C# 8.0 در پروژه‌ی خود، کامپایلر اخطارهایی مانند «Non-nullable property 'FirstName' is uninitialized. Consider declaring the property as nullable» را به ازای تک تک خواص تعریف شده‌ی در کلاس موجودیت فوق، صادر می‌کند. برای رفع این مشکل می‌توان از bang operator که کمی بالاتر در مورد آن توضیح داده شده، استفاده کرد:
    public class Person_AfterCS8
    {
        public string FirstName { get; set; } = null!; // NOT NULL

        public string? MiddleName { get; set; } // NULL
    }
در اینجا نحوه‌ی تعریف دو فیلد نال‌نپذیر و نال پذیر را در موجودیت‌های EF Core 3.0 و C# 8.0 مشاهده می‌کنید. خاصیت اول دیگر نیازی به ویژگی Required ندارد؛ اما چون دیگر نال را نمی‌پذیرد، می‌توان مقدار دهی اولیه‌ی آن‌را توسط !null انجام داد؛ تا کامپایلر دیگر خطایی را در مورد عدم مقدار دهی اولیه‌ی آن صادر نکند (تنها کاربرد !null است). البته بهتر است !null را صرفا با EF Core و موجودیت‌های آن استفاده کنید و برای سایر کلاس‌ها، از دیگر روش‌های مطرح شده‌ی در این مطلب مانند تعریف یک سازنده، کمک بگیرید.
مزیت این روش نسبت به Person_BeforeCS8 این است که اینبار علاوه بر نال‌نپذیر تعریف شدن فیلد FirstName، نحوه‌ی استفاده‌ی از آن در برنامه (عدم انتساب نال به آن) نیز تحت کنترل کامپایلر قرار می‌گیرد که پیشتر با ویژگی Required چنین امری میسر نبود.
بنابراین در موجودیت‌های برنامه‌ی مبتنی بر C# 8.0، دیگر نیاز به استفاده‌ی از ویژگی Required نبوده و نال‌پذیری با عملگر ? مشخص می‌شود.


کار با وابستگی‌ها و ارتباط‌های نال‌پذیر

فرض کنید یک چنین کوئری را در EF Core 3.0 و C# 8.0 نوشته‌اید:
var parentPosts = db.Posts.Where(p => p.ParentPost.Id == postId).ToList();
در اینجا ParentPost می‌تواند نال باشد، اما در عمل EF Core به این موضوع اهمیتی نمی‌دهد و از آن صرفا جهت تهیه‌ی SQL نهایی استفاده می‌کند؛ اما کامپایلر C# 8.0، اخطار «Dereference of a possible null reference» را صادر می‌کند. برای رفع آن نیز می‌توان از bang operator استفاده کرد:
var parentPosts = db.Posts.Where(p => p.ParentPost!.Id == postId).ToList();
وجود عملگر ! در اینجا، به معنای اعلام صریح نال نبودن ParentPost، در شرایط کوئری فوق، به کامپایلر است.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
با سلام و احترام
من سه تا کلاس به شکل زیر دارم
public class Location {
        [Key]
        public int Id { get; set; }
        [Required]
        public string LocationName { get; set; }

        public virtual ICollection<User> Users { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }

    }

   public class Person {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string LastName { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string FirstName { get; set; }


        public int? UserId { get; set; }
        public  virtual User User { get; set; }
        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

    }

   public class User {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string LastName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string FirstName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string Password { get; set; }

        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }
}
همانطور که در طراحی کلاسها مشاهده می‌شود 
1- در کلاس Location با استفاده از navigation property‌های Users و People به کاربران و افراد یک مکان دسترسی داریم.
2- در کلاس Person با استفاده از navigation property‌های User و Location میتوان پی برد که این فرد توسط چه کاربری ثبت شده و همچنین فرد در چه مکانی میباشد.
3- در کلاس User نیز با استفاده از navigation property‌های Location و People میتوان پی برد که این کاربر چه افرادی را ثبت کرده و کاربر در چه مکانی میباشد.
مشکل:
1- همانطور که در تعریف این کلاسها مشاهده میکنیم به طور مثال از کلاس کاربر به افراد دسترسی داریم و هر فرد نیز دوباره به کاربر دسترسی دارد و این navigation property به صورت loop به یکدیگر دسترسی دارند و این مسئله در واکشی اطلاعات با زمان زیادی همراه بوده و همچنین در تبدیل آنها به به DTO توسط Automaper مشکلاتی ایجاد می‌کند. و یا به طور مثال یک User به افراد ثبت شده توسط خودش دسترسی دارد و هر فرد دوباره به کاربر دسترسی دارد و ...
2- هنگام  استفاده از متد 
ProjectTo در  automapper موضوع LazyLoading در نظر گرفته نمیشود و تمامی  navigation property ها لود می‌شوند.
سوال : 
1- آیا طراحی کلاسها به این شکل ایراد دارد؟
2- برای حل مشکل این نوع navigation property ها راهکاری وجود دارد؟
3- از متد 
ProjectTo چطور استفاده کنیم تا LazyLoading را لغو نکند؟
4- آیا فعال بودن 
LazyLoading در پروژه‌های وبی اشکالاتی ایجاد میکند؟