مطالب
آشنایی با WPF قسمت پنجم : DataContext بخش اول
یکی از مهمترین قسمت‌های برنامه، کار با داده‌های بانک اطلاعاتی (یا در کل منابع اطلاعاتی) است. اینکه چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم و آن‌ها را در یک قالب کاربر پسند به کاربران برنامه نشان دهیم. افزودن شیء DataContext و مفاهیمی چون DataBinding باعث ارتباط سریع‌تر و راحت‌تری با منبع داده‌ها شده است. همچنین این قابلیت وجود دارد که هر گونه به روز آوری در اطلاعات دریافت شده، شما را با خبر سازد تا بتوانید طبق آن چه که می‌خواهید اطلاعات نمایشی را به روز کنید. در این مقاله به نحوه‌ی ارتباط بین منبع داده با DataContext و سپس کنترل‌هایی را چون Grid و ListBox و ... در رابطه با این منابع داده بررسی می‌کنیم.

در مورد بررسی ارتباط با داده‌ها در WPF باید سه مورد را بشناسیم:

  • DataContext: این شیء اتصالش را به منبع داده‌ها برقرار کرده و هر موقع داده‌ای را نیاز داریم، از طریق این شیء تامین می‌شود.
  • DataBinding: یک واسطه بین DataContext و هر آن چیزی است که قرار است از داده‌ها تغذیه کند. در تعریفی رسمی‌تر می‌گوییم: روشی ساده و قدرتمند بوده و واسطی است بین مدل تجاری و رابط کاربری. هر زمانی که داده‌ای تغییر کند، ما را آگاه می‌سازد که می‌تواند یک ارتباط یک طرفه یا دو طرفه باشد.
  • DataTemplate: نحوه‌ی فرمت بندی و نمایش داده‌ها را تعیین می‌کند.
ابتدا کار را با یک مثال ساده آغاز می‌کنیم. قصد داریم فرمی را که در قسمت قبلی ساختیم، با استفاده از یک منبع داده پر کنیم:
ابتدا قبل از هر چیزی کلاس فرم قبلی را پیاده سازی می‌کنیم. در این پیاده سازی از یک enum برای انتخاب زمینه‌های کاری هم کمک گرفته ایم و هچنین با یک متد ایستا، منبع داده‌ی تک رکوردی را جهت تست برنامه آماده کرده‌ایم:
   public enum FieldOfWork
    {
        Actor=0,
        Director=1,
        Producer=2
    }
    public class Person
    {
        public string Name { get; set; }

        public bool Gender { get; set; }

        public string ImageName { get; set; }

        public string Country { get; set; }

        public DateTime Date { get; set; }

        public IList<FieldOfWork> FieldOfWork { get; set; }
        public static Person GetPerson()
        {
            return new Person()
            {
                Name = "Leo",
                Gender = true,
                ImageName ="man.jpg",
                Country = "Italy",
                Date = DateTime.Now
            };
        }
    }

حالا لازم است که این منبع داده را در اختیار DataContext بگذاریم. وارد بخش کد نویسی شده و در سازنده‌ی پنجره کد زیر را می‌نویسیم:
 DataContext = Person.GetPerson();
public partial class MainWindow : Window
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            DataContext = Person.GetPerson();
        }  
    }
با این کار، ارتباط شما با منبع داده آغاز می‌شود و طبق درخواست‌هایی که از DataBinding به آن می‌رسد، اطلاعات را تحویل DataBinding می‌دهد. برای نمایش داده‌ها در کنترل‌ها و استفاده از DataBinding، به سراغ خصوصیات وابسته می‌رویم. در حال حاضر فعلا برنامه را با دو کنترل عکس و نام که رشته‌ای هستند آغاز می‌کنیم؛ چون بقیه‌ی کنترل‌ها کمی متفاوت هستند.
همانطور که می‌دانید متن کنترل TextBox توسط خصوصیت Text پر می‌شود و برای همین در این خصوصیت می‌نویسیم:
Text="{Binding Name}"
علامت {} را باز کرده و در ابتدا نام Binding را می‌آوریم. سپس بعد از یک فاصله، نام پراپرتی کلاسی را که حاوی اطلاعات مدنظر است، می‌نویسیم و بدین صورت اتصال برقرار می‌شود. برای کنترل عکس هم وضعیت به همین صورت است:
Source="{Binding ImageName}"
حال برنامه را اجرا کرده و دو کنترل textbox و Image را بررسی می‌کنیم:


کلمه‌ی Leo داخل کادر متنی قرار گرفته و عکس اینبار به صورت ایستا خوانده نشده، بلکه نام عکس از طریق یک منبع داده برای آن فراهم شده است.

اطلاع از به روزرسانی در منبع داده‌ها:
حال این نکته پیش می‌آید که اگر همین اطلاعات دریافت شده در مدل منبع داده تغییر کند، چگونه می‌توانیم از این موضوع مطلع شده و همین اطلاعات به روز شده را که نمایش داده‌ایم، تغییر دهیم. بنابراین جهت اطلاع از این مورد، کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم.

کار را از یک کلاس آغاز می‌کنیم. از اینترفیس INotifyPropertyChanged ارث بری کرده و در آن یک رویداد و یک متد را تعریف می‌کنیم و کمی در هم در تعریف Property‌ها دست می‌بریم. فعلا اینکار را فقط برای پراپرتی Name انجام می‌دهیم:
 private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        private void OnPropertyChanged(string property)
        {
            if (PropertyChanged != null)
            {
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(property));
            }
        }
در کد بالا یک رویداد از نوع PropertyChangedEventHandler تعریف می‌کنیم که وظیفه‌ی به روزآوری را به عهده دارد؛ ولی صدا زدن این رویداد بر عهده‌ی ماست و خود به خود صدا زده نمی‌شود. پس نیاز است متدی را فراهم کرده تا بدانیم که چه خصوصیتی تغییر یافته‌است و از آن طریق رویداد را فراخوانی کنیم و به رویداد بگوییم که کدام پراپرتی تغییر کرده است. این متد را OnpropertyChanged می‌نامیم که آرگومان ورودی آن نام خصوصیتی است که تغییر یافته است و پس از ارزیابی از صحت آن، رویداد را Invoke می‌کنیم.
در بخش Setter آن خصوصیت هم باید این متد را صدا زده و نام خصوصیت را به آن پاس بدهیم تا موقعی که مدل تغییر پیدا کرد، بگوید که خصوصیت Name بوده است که تغییر کرده است.
برای اینکه بدانیم کد واقعا کار می‌کند و تستی بر آن زده باشیم، فعلا دکمه‌ی Save را به Change تغییر می‌دهیم و کد داخل پنجره را بدین صورت تغییر می‌دهیم:
  public partial class MainWindow : Window
    {
        private Person person;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

        }

        private void Button_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            person.Name = "Leonardo Decaperio";
        }  
    }

متغیر کلاسی را از حالت محلی Local به عمومی Global تغییر دادم که از طریق دکمه‌ی منبع داده در دسترس باشد. حال در رویداد دکمه نام بازیگر را تغییر می‌دهم. برنامه را اجرا کنید و بر روی دکمه کلیک کنید. باید بعد از یک لحظه‌ی کوتاه، نام بازیگر از Leo به Leonardo Decaperio تغییر کند.
این کد واقعا کدی مفید جهت به روزرسانی است ولی مشکلی دارد که نام پراپرتی باید به صورت String به آن پاس شود که در یک برنامه بزرگ این مورد یک مشکل خواهد شد و اگر نام خصوصیت تغییر کند باید نام داخل آن هم تغییر کند؛ پس کد را به شکل دیگری بازنویسی می‌کنیم:
 private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        } 

  private void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string property="")
        {
            if (PropertyChanged != null)
            {
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(property));
            }
        }

در متد OnPropertyChanged در کنار پارامتر اول، ویژگی attribute به نام CallerMemberName را که در فضای نام system.runtime.compilerservice قرار دارد استفاده می‌کنیم (دات نت 4.5). این ویژگی، نام پراپرتی یا متدی که متد OnpropertyChnaged را صدا زده است، به دست می‌آورد. پارامتر اول را هم اختیاری می‌کنیم که سیستم بر ورود پارامتر اجباری نداشته باشد و نهایتا در هر پراپرتی تنها لازم است همانند بالا، خط زیر ذکر شود:
OnPropertyChanged();
اگر الان یک تست از آن بگیرید، می‌بینید که بدون مشکل کار می‌کند. حالا همین متد را در setter تمام پراپرتی‌هایی که دوست دارید از تغییر آن‌ها آگاه شوید قرار دهید.
کد این قسمت
در قسمت‌های آینده به بررسی تبدیل مقادیر و framework element و کنترل‌ها می‌پردازیم.
مطالب
پیاده سازی Password Policy سفارشی توسط ASP.NET Identity
برای فراهم کردن یک تجربه کاربری ایمن‌تر و بهتر، ممکن است بخواهید پیچیدگی password policy را سفارشی سازی کنید. مثلا ممکن است بخواهید حداقل تعداد کاراکتر‌ها را تنظیم کنید، استفاده از چند حروف ویژه را اجباری کنید،  جلوگیری از استفاده نام کاربر در کلمه عبور و غیره. برای اطلاعات بیشتر درباره سیاست‌های کلمه عبور به این لینک مراجعه کنید. بصورت پیش فرض ASP.NET Identity کاربران را وادار می‌کند تا کلمه‌های عبوری بطول حداقل 6 کاراکتر وارد نمایند. در ادامه نحوه افزودن چند خط مشی دیگر را هم بررسی می‌کنیم.

با استفاده از ویژوال استودیو 2013 پروژه جدیدی خواهیم ساخت تا از ASP.NET Identity استفاده کند. مواردی که درباره کلمه‌های عبور می‌خواهیم اعمال کنیم در زیر لیست شده اند.

  • تنظیمات پیش فرض باید تغییر کنند تا کلمات عبور حداقل 10 کاراکتر باشند
  • کلمه عبور حداقل یک عدد و یک کاراکتر ویژه باید داشته باشد
  • امکان استفاده از 5 کلمه عبور اخیری که ثبت شده وجود ندارد
در آخر اپلیکیشن را اجرا می‌کنیم و عملکرد این قوانین جدید را بررسی خواهیم کرد.


ایجاد اپلیکیشن جدید

در Visual Studio 2013 اپلیکیشن جدیدی از نوع ASP.NET MVC 4.5 بسازید.

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه کلیک راست کنید و گزینه Manage NuGet Packages را انتخاب کنید. به قسمت Update بروید و تمام انتشارات جدید را در صورت وجود نصب کنید.

بگذارید تا به روند کلی ایجاد کاربران جدید در اپلیکیشن نگاهی بیاندازیم. این به ما در شناسایی نیازهای جدیدمان کمک می‌کند. در پوشه Controllers فایلی بنام AccountController.cs وجود دارد که حاوی متدهایی برای مدیریت کاربران است.

  • کنترلر Account از کلاس UserManager استفاده می‌کند که در فریم ورک Identity تعریف شده است. این کلاس به نوبه خود از کلاس دیگری بنام UserStore استفاده می‌کند که برای دسترسی و مدیریت داده‌های کاربران استفاده می‌شود. در مثال ما این کلاس از Entity Framework استفاده می‌کند که پیاده سازی پیش فرض است.
  • متد Register POST یک کاربر جدید می‌سازد. متد CreateAsync به طبع متد 'ValidateAsync' را روی خاصیت PasswordValidator فراخوانی می‌کند تا کلمه عبور دریافتی اعتبارسنجی شود.
var user = new ApplicationUser() { UserName = model.UserName };  
var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);
  
if (result.Succeeded)
{
    await SignInAsync(user, isPersistent: false);  
    return RedirectToAction("Index", "Home");
}

در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات ایجاد حساب کاربری، کاربر به سایت وارد می‌شود.


قانون 1: کلمه‌های عبور باید حداقل 10 کاراکتر باشند

بصورت پیش فرض خاصیت PasswordValidator در کلاس UserManager به کلاس MinimumLengthValidator تنظیم شده است، که اطمینان حاصل می‌کند کلمه عبور حداقل 6 کاراکتر باشد. هنگام وهله سازی UserManager می‌توانید این مقدار را تغییر دهید.
  • مقدار حداقل کاراکترهای کلمه عبور به دو شکل می‌تواند تعریف شود. راه اول، تغییر کنترلر Account است. در متد سازنده این کنترلر کلاس UserManager وهله سازی می‌شود، همینجا می‌توانید این تغییر را اعمال کنید. راه دوم، ساختن کلاس جدیدی است که از UserManager ارث بری می‌کند. سپس می‌توان این کلاس را در سطح global تعریف کرد. در پوشه IdentityExtensions کلاس جدیدی با نام ApplicationUserManager بسازید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>
{
    public ApplicationUserManager(): base(new UserStore<ApplicationUser>(new ApplicationDbContext()))
    {
        PasswordValidator = new MinimumLengthValidator (10);
    }
}

  کلاس UserManager یک نمونه از کلاس IUserStore را دریافت می‌کند که پیاده سازی API‌های مدیریت کاربران است. از آنجا که کلاس UserStore مبتنی بر Entity Framework است، باید آبجکت DbContext را هم پاس دهیم. این کد در واقع همان کدی است که در متد سازنده کنترلر Account وجود دارد.

یک مزیت دیگر این روش این است که می‌توانیم متدهای UserManager را بازنویسی (overwrite) کنیم. برای پیاده سازی نیازمندهای بعدی دقیقا همین کار را خواهیم کرد.


  • حال باید کلاس ApplicationUserManager را در کنترلر Account استفاده کنیم. متد سازنده و خاصیت UserManager را مانند زیر تغییر دهید.
 public AccountController() : this(new ApplicationUserManager())
         {
         }
  
         public AccountController(ApplicationUserManager userManager)
         {
             UserManager = userManager;
         }
         public ApplicationUserManager UserManager { get; private set; }
حالا داریم از کلاس سفارشی جدیدمان استفاده می‌کنیم. این به ما اجازه می‌دهد مراحل بعدی سفارشی سازی را انجام دهیم، بدون آنکه کدهای موجود در کنترلر از کار بیافتند.
  • اپلیکیشن را اجرا کنید و سعی کنید کاربر محلی جدیدی ثبت نمایید. اگر کلمه عبور وارد شده کمتر از 10 کاراکتر باشد پیغام خطای زیر را دریافت می‌کنید.


قانون 2: کلمه‌های عبور باید حداقل یک عدد و یک کاراکتر ویژه داشته باشند

چیزی که در این مرحله نیاز داریم کلاس جدیدی است که اینترفیس IIdentityValidator را پیاده سازی می‌کند. چیزی که ما می‌خواهیم اعتبارسنجی کنیم، وجود اعداد و کاراکترهای ویژه در کلمه عبور است، همچنین طول مجاز هم بررسی می‌شود. نهایتا این قوانین اعتبارسنجی در متد 'ValidateAsync' بکار گرفته خواهند شد.
  • در پوشه IdentityExtensions کلاس جدیدی بنام CustomPasswordValidator بسازید و اینترفیس مذکور را پیاده سازی کنید. از آنجا که نوع کلمه عبور رشته (string) است از <IIdentityValidator<string استفاده می‌کنیم.
public class CustomPasswordValidator : IIdentityValidator<string> 
{  
    public int RequiredLength { get; set; }

    public CustomPasswordValidator(int length)
    {
        RequiredLength = length;
    }
  
    public Task<IdentityResult> ValidateAsync(string item)
    {
        if (String.IsNullOrEmpty(item) || item.Length < RequiredLength)
        {
            return Task.FromResult(IdentityResult.Failed(String.Format("Password should be of length {0}",RequiredLength)));
        }
  
    string pattern = @"^(?=.*[0-9])(?=.*[!@#$%^&*])[0-9a-zA-Z!@#$%^&*0-9]{10,}$";
   
    if (!Regex.IsMatch(item, pattern))  
    {
        return Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Password should have one numeral and one special character"));
    }
  
    return Task.FromResult(IdentityResult.Success);
 }


  در متد ValidateAsync بررس می‌کنیم که طول کلمه عبور معتبر و مجاز است یا خیر. سپس با استفاده از یک RegEx وجود کاراکترهای ویژه و اعداد را بررسی می‌کنیم. دقت کنید که regex استفاده شده تست نشده و تنها بعنوان یک مثال باید در نظر گرفته شود.
  • قدم بعدی تعریف این اعتبارسنج سفارشی در کلاس UserManager است. باید مقدار خاصیت PasswordValidator را به این کلاس تنظیم کنیم. به کلاس ApplicationUserManager که پیشتر ساختید بروید و مقدار خاصیت PasswordValidator را به CustomPasswordValidator تغییر دهید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>  
{  
    public ApplicationUserManager() : base(new UserStore<ApplicationUser(new ApplicationDbContext()))
    {
        PasswordValidator = new CustomPasswordValidator(10);
    }
 }

  هیچ تغییر دیگری در کلاس AccountController لازم نیست. حال سعی کنید کاربر جدید دیگری بسازید، اما اینبار کلمه عبوری وارد کنید که خطای اعتبارسنجی تولید کند. پیغام خطایی مشابه تصویر زیر باید دریافت کنید.


قانون 3: امکان استفاده از 5 کلمه عبور اخیر ثبت شده وجود ندارد

هنگامی که کاربران سیستم، کلمه عبور خود را بازنشانی (reset) می‌کنند یا تغییر می‌دهند، می‌توانیم بررسی کنیم که آیا مجددا از یک کلمه عبور پیشین استفاده کرده اند یا خیر. این بررسی بصورت پیش فرض انجام نمی‌شود، چرا که سیستم Identity تاریخچه کلمه‌های عبور کاربران را ذخیره نمی‌کند. می‌توانیم در اپلیکیشن خود جدول جدیدی بسازیم و تاریخچه کلمات عبور کاربران را در آن ذخیره کنیم. هربار که کاربر سعی در بازنشانی یا تغییر کلمه عبور خود دارد، مقدار Hash شده را در جدول تاریخچه بررسی میکنیم.
فایل IdentityModels.cs را باز کنید. مانند لیست زیر، کلاس جدیدی بنام 'PreviousPassword' بسازید.
public class PreviousPassword  
{
  
 public PreviousPassword()
 {
    CreateDate = DateTimeOffset.Now;
 }
  
 [Key, Column(Order = 0)]
  
 public string PasswordHash { get; set; }
  
 public DateTimeOffset CreateDate { get; set; }
  
 [Key, Column(Order = 1)]
  
 public string UserId { get; set; }
  
 public virtual ApplicationUser User { get; set; }
  
 }
در این کلاس، فیلد 'Password' مقدار Hash شده کلمه عبور را نگاه میدارد و توسط فیلد 'UserId' رفرنس می‌شود. فیلد 'CreateDate' یک مقدار timestamp ذخیره می‌کند که تاریخ ثبت کلمه عبور را مشخص می‌نماید. توسط این فیلد می‌توانیم تاریخچه کلمات عبور را فیلتر کنیم و مثلا 5 رکورد آخر را بگیریم.

Entity Framework Code First جدول 'PreviousPasswords' را می‌سازد و با استفاده از فیلدهای 'UserId' و 'Password' کلید اصلی (composite primary key) را ایجاد می‌کند. برای اطلاعات بیشتر درباره قرارداهای EF Code First به  این لینک  مراجعه کنید.

  • خاصیت جدیدی به کلاس ApplicationUser اضافه کنید تا لیست آخرین کلمات عبور استفاده شده را نگهداری کند.
public class ApplicationUser : IdentityUser
{
    public ApplicationUser() : base()
    {
        PreviousUserPasswords = new List<PreviousPassword>();
     }

     public virtual IList<PreviousPassword> PreviousUserPasswords { get; set; }
}

 همانطور که پیشتر گفته شد، کلاس UserStore پیاده سازی API‌های لازم برای مدیریت کاربران را در بر می‌گیرد. هنگامی که کاربر برای نخستین بار در سایت ثبت می‌شود باید مقدار Hash کلمه عبورش را در جدول تاریخچه کلمات عبور ذخیره کنیم. از آنجا که UserStore بصورت پیش فرض متدی برای چنین عملیاتی معرفی نمی‌کند، باید یک override تعریف کنیم تا این مراحل را انجام دهیم. پس ابتدا باید کلاس سفارشی جدیدی بسازیم که از UserStore ارث بری کرده و آن را توسعه می‌دهد. سپس از این کلاس سفارشی در ApplicationUserManager بعنوان پیاده سازی پیش فرض UserStore استفاده می‌کنیم. پس کلاس جدیدی در پوشه IdentityExtensions ایجاد کنید.
public class ApplicationUserStore : UserStore<ApplicationUser>
{ 
    public ApplicationUserStore(DbContext context) : base(context)  { }
  
    public override async Task CreateAsync(ApplicationUser user)
    {
        await base.CreateAsync(user);
        await AddToPreviousPasswordsAsync(user, user.PasswordHash);
    }
  
     public Task AddToPreviousPasswordsAsync(ApplicationUser user, string password)
     {
        user.PreviousUserPasswords.Add(new PreviousPassword() { UserId = user.Id, PasswordHash = password });
  
        return UpdateAsync(user);
     }
 }

 متد 'AddToPreviousPasswordsAsync' کلمه عبور را در جدول 'PreviousPasswords' ذخیره می‌کند.

هرگاه کاربر سعی در بازنشانی یا تغییر کلمه عبورش دارد باید این متد را فراخوانی کنیم. API‌های لازم برای این کار در کلاس UserManager تعریف شده اند. باید این متدها را override کنیم و فراخوانی متد مذکور را پیاده کنیم. برای این کار کلاس ApplicationUserManager را باز کنید و متدهای ChangePassword و ResetPassword را بازنویسی کنید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>
    {
        private const int PASSWORD_HISTORY_LIMIT = 5;

        public ApplicationUserManager() : base(new ApplicationUserStore(new ApplicationDbContext()))
        {
            PasswordValidator = new CustomPasswordValidator(10);
        }

        public override async Task<IdentityResult> ChangePasswordAsync(string userId, string currentPassword, string newPassword)
        {
            if (await IsPreviousPassword(userId, newPassword))
            {
                return await Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Cannot reuse old password"));
            }

            var result = await base.ChangePasswordAsync(userId, currentPassword, newPassword);

            if (result.Succeeded)
            {
                var store = Store as ApplicationUserStore;
                await store.AddToPreviousPasswordsAsync(await FindByIdAsync(userId), PasswordHasher.HashPassword(newPassword));
            }

            return result;
        }

        public override async Task<IdentityResult> ResetPasswordAsync(string userId, string token, string newPassword)
        {
            if (await IsPreviousPassword(userId, newPassword))
            {
                return await Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Cannot reuse old password"));
            }

            var result = await base.ResetPasswordAsync(userId, token, newPassword);

            if (result.Succeeded)
            {
                var store = Store as ApplicationUserStore;
                await store.AddToPreviousPasswordsAsync(await FindByIdAsync(userId), PasswordHasher.HashPassword(newPassword));
            }

            return result;
        }

        private async Task<bool> IsPreviousPassword(string userId, string newPassword)
        {
            var user = await FindByIdAsync(userId);

            if (user.PreviousUserPasswords.OrderByDescending(x => x.CreateDate).
                Select(x => x.PasswordHash).Take(PASSWORD_HISTORY_LIMIT)
                .Where(x => PasswordHasher.VerifyHashedPassword(x, newPassword) != PasswordVerificationResult.Failed).Any())
            {
                return true;
            }

            return false;
        }
    }
فیلد 'PASSWORD_HISTORY_LIMIT' برای دریافت X رکورد از جدول تاریخچه کلمه عبور استفاده می‌شود. همانطور که می‌بینید از متد سازنده کلاس ApplicationUserStore برای گرفتن متد جدیدمان استفاده کرده ایم. هرگاه کاربری سعی می‌کند کلمه عبورش را بازنشانی کند یا تغییر دهد، کلمه عبورش را با 5 کلمه عبور قبلی استفاده شده مقایسه می‌کنیم و بر این اساس مقدار true/false بر می‌گردانیم.

کاربر جدیدی بسازید و به صفحه Manage  بروید. حال سعی کنید کلمه عبور را تغییر دهید و از کلمه عبور فعلی برای مقدار جدید استفاده کنید تا خطای اعتبارسنجی تولید شود. پیغامی مانند تصویر زیر باید دریافت کنید.

سورس کد این مثال را می‌توانید از این لینک دریافت کنید. نام پروژه Identity-PasswordPolicy است، و زیر قسمت Samples/Identity قرار دارد.

مطالب
C# 7 - More Expression-Bodied Members
یکی از امکانات جالب سی‌شارپ که در نسخه 6 معرفی شد، قابلیت Expression-Bodied Members بود. در نسخه 7 سی‌شارپ، امکانات جدیدتری اضافه شده است؛ به عنوان مثال اکنون می‌توان برای constructors, finalizers و همچنین get and set برای پراپرتی‌ها و ایندکسرها نیز از این قابلیت استفاده کرد.

 
استفاده از expression body برای constructors 
public class Person
{
    public string FirstName { get; set; }
    public Person(string firstName)
    {
        this.FirstName = firstName;
    }
}
به عنوان مثال اکنون سازنده‌ی کلاس فوق را می‌توانیم از روش block body متداول، به روش expression body، به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
public class Person
{
     public string FirstName { get; set; }
     public Person(string firstName) => this.FirstName = firstName;
}
البته محدودیت این روش این است که تنها برای یک پارامتر می‌توانیم به اینصورت عمل کنیم؛ اما در نسخه‌ 7.1  قرار است قابلیت استفاده از expression body برای بیشتر از یک پارامتر نیز اضافه شود:
public class Person
{
    public string Name { get; }
    public int Age { get; }

    public Person(string name, int age) => (Name, Age) = (name, age);
}

اما اگر نیاز داشتید برای بیشتر از دو متغیر از expression body استفاده کنید می‌توانید از Tuple برای شبیه‌سازی آن استفاده کنید(+):
public class Person
{
    private readonly (string name, int age) _tuple;    

    public string Name => _tuple.name;
    public int Age => _tuple.age;

    public Person(string name, int age) => _tuple = (name, age);
}

استفاده از expression body برای destructors 
public class Resource
{
    ~Resource() => Console.WriteLine("destructor");
}


 استفاده از expression body در get / set accessors 
 در سی‌شارپ 7 برای accessors نیز می‌توانیم از سینتکس جدید expression body استفاده کنیم. به عنوان مثال کد زیر را در نظر بگیرید:
private int _x;
public int X 
{
    get
    {
        return _x;
    }
    set
    {
        _x = value;
    }
}
کد فوق را می‌توانیم در سی‌شارپ 7 به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
private int _x;
public int X 
{
    get => _x;
    set => _x = value;
}

در ویژوال‌استودیوی 2017 نیز با قرار دادن ماوس بر روی پراپرتی x_، استفاده‌ی از سینتکس expression body به شما پیشنهاد داده خواهد شد:


همچنین برای Event Accessors نیز می‌توانیم از این قابلیت استفاده کنیم:

private EventHandler _someEvent;
public event EventHandler SomeEvent
{
    add => _someEvent += value;
    remove => _someEvent -= value;
}


مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.
مطالب
استفاده از پلاگین DataTables کتابخانه jQuery در برنامه‌های ASP.NET Core
datatable js، کتابخانه‌ای جهت ساخت جداول است و نسبت به رقیب اصلی خودش یعنی kendo telerik، از سادگی بیشتری برخوردار هست و امکانات خوبی هم دارد.

اگر برای جداول صفحات خود، از کتابخانه‌ی جی‌کوئری datatable استفاده میکنید، بعد از مدتی که تعداد رکورد‌ها زیاد میشوند، شاهد کند شدن صفحه خود خواهید شد. برای رفع این مشکل نیاز به پیاده سازی pagination دارید که به صورت خیلی ساده‌ای قابل پیاده سازی هست و شما تغییر کمی را در سمت سرور اعمال میکنید و سایر موارد توسط خود کتابخانه انجام میشود.

در ابتدا به بررسی کد‌ها و تغییرات سمت فرانت‌اند و صفحه‌ی cshtml می‌پردازیم:
1- تابع Ajax ای که وظیفه‌ی دریافت اطلاعات را دارد، به کل پاک کنید. چون Ajax به صورت یک آبجکت، به درون خود دیتاتیبل منتقل خواهد شد.
2- در صفحه خود، کد زیر را قرار دهید (جهت جلوگیری از 400 bad request) که این کار فقط برای هندلر‌های razor page و یا controller نیاز است و اگر از API استفاده میکنید، مسلما نیازی به این مدل تنظیمات نیست.
@Html.AntiForgeryToken()
3- سپس کد زیر را به startup خود اضافه کنید (در قسمتی که دارید اینترفیس‌ها را ثبت میکنید):
//Post in Ajax
services.AddAntiforgery(o => o.HeaderName = "XSRF-TOKEN");
4- حالا نوبت کانفیگ‌های دیتاتیبل هست:
function initDataTables() {
        table.destroy();
        table = $("#tblJs").DataTable({
          processing: true,
          serverSide: true,
          filter: true,
          ajax: {
            url: '@Url.Page("yourPage","yourHandler")',
            beforeSend: function (xhr) {
              xhr.setRequestHeader("XSRF-TOKEN",
                $('input:hidden[name="__RequestVerificationToken"]').val());
            },
            type: "POST",
            datatype: "json"
          },
          language: {
            url: "/Persian.json"
          },
          responsive: true,
          select: true,

          columns: scheme,
          select: true,
        });
      }
5-کد بالا، کل تابعی را نشان میدهد که وظیفه‌ی ساخت دیتاتیبل را دارد؛ ولی شما تنها نیاز دارید قسمت زیر را اضافه کنید:
processing: true,
          serverSide: true,
          filter: true,
          ajax: {
            url: '@Url.Page("yourPage","yourHandler  ")',
            beforeSend: function (xhr) {
              xhr.setRequestHeader("XSRF-TOKEN",
                $('input:hidden[name="__RequestVerificationToken"]').val());
            },
            type: "POST",
            datatype: "json"
          },

حالا باید کد‌های سمت سرور را بنویسیم. برای این منظور باید ابتدا مقادیری را که دیتاتیبل برای ما ارسال میکند، از ریکوئست دریافت کنیم.
6- کل دیتایی که دیتا تیبل برای ما میفرستد، به مدل زیر خلاصه میشود:
public class FiltersFromRequestDataTable
    {
        public string length { get; set; }
        public string start { get; set; }
        public string sortColumn { get; set; }
        public string sortColumnDirection { get; set; }
        public string sortColumnIndex { get; set; }
        public string draw { get; set; }
        public string searchValue { get; set; }
        public int pageSize { get; set; }
        public int skip { get; set; }
    }
نکته‌ی مهم این است که پراپرتی‌ها باید با اسم کوچک به سمت فرانت‌اند ارسال شوند.
* (من از razor page  استفاده میکنم؛ ولی مسلما در controller هم به همین شکل و راحت‌تر خواهد بود) 
7- سپس داده‌های ارسال شده‌ی توسط دیتاتیبل، به سمت سرور را با استفاده از متد زیر دریافت میکنیم:
 public static void GetDataFromRequest(this HttpRequest Request, out FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest)
        {
            //TODO: Make Strings Safe String
            filtersFromRequest = new();

            filtersFromRequest.draw = Request.Form["draw"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.start = Request.Form["start"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.length = Request.Form["length"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.sortColumn = Request.Form["columns[" + Request.Form["order[0][column]"].FirstOrDefault() + "][name]"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.sortColumnDirection = Request.Form["order[0][dir]"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.searchValue = Request.Form["search[value]"].FirstOrDefault();
            filtersFromRequest.pageSize = filtersFromRequest.length != null ? Convert.ToInt32(filtersFromRequest.length) : 0;
            filtersFromRequest.skip = filtersFromRequest.start != null ? Convert.ToInt32(filtersFromRequest.start) : 0;
            filtersFromRequest.sortColumnIndex = Request.Form["order[0][column]"].FirstOrDefault();

            filtersFromRequest.searchValue = filtersFromRequest.searchValue?.ToLower();
        }
8- نحوه‌ی استفاده از این متد در handler یا action مورد نظر:
Request.GetDataFromRequest(out FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest);

9- با استفاده از متد زیر، مقادیر مورد نیاز دیتاتیبل را به آن ارسال می‌کنیم:
 public static PaginationDataTableResult<T> ToDataTableJs<T>(this IEnumerable<T> source, FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest)
        {
            int recordsTotal = source.Count();
            CofingPaging(ref filtersFromRequest, recordsTotal);
            var result = new PaginationDataTableResult<T>()
            {
                draw = filtersFromRequest.draw,
                recordsFiltered = recordsTotal,
                recordsTotal = recordsTotal,
                data = source.OrderByIndex(filtersFromRequest).Skip(filtersFromRequest.skip).Take(filtersFromRequest.pageSize).ToList()
            };

            return result;
        }

        private static void CofingPaging(ref FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest, int recordsTotal)
        {
            if (filtersFromRequest.pageSize == -1)
            {
                filtersFromRequest.pageSize = recordsTotal;
                filtersFromRequest.skip = 0;
            }
        }
private static IEnumerable<T> OrderByIndex<T>(this IEnumerable<T> source, FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest)
        {
            var props = typeof(T).GetProperties();
            string propertyName = "";
            for (int i = 0; i < props.Length; i++)
            {
                if (i.ToString() == filtersFromRequest.sortColumnIndex)
                    propertyName = props[i].Name;
            }

            System.Reflection.PropertyInfo propByName = typeof(T).GetProperty(propertyName);
            if (propByName is not null)
            {
                if (filtersFromRequest.sortColumnDirection == "desc")
                    source = source.OrderByDescending(x => propByName.GetValue(x, null));
                else
                    source = source.OrderBy(x => propByName.GetValue(x, null));
            }

            return source;
        }
که باهر دیتاتایپی کار می‌کند و خودش به صورت خودکار، عملیات مرتب‌سازی را انجام می‌دهد (ابدایی خودم)
10- نحوه استفاده در هندلر یا اکشن:
var result =  query.ToDataTableJs(filtersFromRequest);
return new JsonResult(result);
یک نکته: پراپرتی‌های شما باید باحروف کوچک باشد وگرنه در سمت جاوااسکریپت، خطای undefined را مشاهده خواهید کرد. در این حالت باید پراپرتی‌ها را با حروف کوچک شروع کنید؛ ولی اگر دارید با کتابخانه‌ی newtonSoft  و jsonCovert سریالایز میکنید، میتوانید از این attribute بالای پراپرتی‌ها استفاده کنید: [JsonProperty("name")]
درکل باید یک iqueryrable را آماده و به متد ToDataTableJs ارسال کنید.

- برای سرچ هم در column‌ها هم  میتوانید به شکل زیر عمل کنید.
ابتدا دو متد زیر را به یک کلاس static اضافه کنید:
 public static IEnumerable<TSource> WhereSearchValue<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate)
        {
            return source.Where(predicate);
        }
        public static bool ContainsSearchValue(this string source, string toCheck)
        {
            return source != null && toCheck != null && source.IndexOf(toCheck, StringComparison.OrdinalIgnoreCase) >= 0;
        }
بعد به این شکل از آن‌ها بین ایجاد iqueryrable  و جایی که متد todatatableJs فراخوانی می‌شود، استفاده کنید:
if (!string.IsNullOrEmpty(filtersFromRequest.searchValue))
query = query.WhereSearchValue(x => x.title.ContainsSearchValue(filtersFromRequest.searchValue) || x.id.ToString().ContainsSearchValue(filtersFromRequest.searchValue)).AsQueryable();
برای افزایش کارآیی بهتر است مدل اصلی را به ویوو ارسال نکنید و از همان اول یک IQueryrable از جنس ویوومدل یا dto داشته باشید و این سرچ را هم بر روی همان انجام دهید.

کد کامل هندلر یا action  (که ترکیب کد‌های بالا هستش):
 public JsonResult OnPostList()
        {
            Request.GetDataFromRequest(out FiltersFromRequestDataTable filtersFromRequest);
            var query = _Repo.GetQueryable().Select(x => new VmAdminList()
            {
                title = x.Title,
            }
            );

            if (!string.IsNullOrEmpty(filtersFromRequest.searchValue))
                query = query.WhereSearchValue(x => x.title.ContainsSearchValue(filtersFromRequest.searchValue) || x.id.ToString().ContainsSearchValue(filtersFromRequest.searchValue)).AsQueryable();

            var result =  query.ToDataTableJs(filtersFromRequest);
            return new JsonResult(result);
        }

چند نکته:
1- ممکن‌است که بخواهید یکسری فیلتر را بجز مقادیر پیش فرض به سمت سرور ارسال کنید. برای اینکار کد زیر را به قسمت Ajax  فرانت‌اند اضافه کنید:
 data: function (d) {
                    d.parentId = parentID;
                    d.StartDateTime= StartDateTime;
                },
 و آن‌ها را به این شکل در سمت سرور دریافت کنید:
if (!int.TryParse(Request.Form["parentId"].FirstOrDefault(), out int parentId))
                throw new NullReferenceException();
2- در کانفیگ‌های Ajax مربوط به دیتاتیبل، دیگر کلید Success را نداریم؛ ولی به این شکل میتوانید این قسمت را شبیه سازی کنید:
 dataSrc: function (json) {
                    $("#count").val(json.data.length);
                    var sum = 0;
                    json.data.forEach(function (item) {
                        if (!isNullOrEmpty(item.credit))
                            sum += parseInt(item.credit);
                    })
                    $("#sum").val(separate(sum));

                    return json.data;
                }
که return آن الزامی هست؛ وگرنه به خطا میخورید.

تا به اینجا کار کاملا تمام شده؛ ولی من برای داینامیک کردن schema و column‌ها هم کلاسی را نوشته‌ام که فکر میکنم کار را راحت‌تر کند. چون شما برای تعداد ستون‌ها باید یک آبجکت را به شکل زیر تعریف کنید:
columns: [
        { data: 'name' },
        { data: 'position' },
        { data: 'salary' },
        { data: 'office' }
    ]
در اینجا اگر کلید‌ها و یا ستون‌ها (<th>) جابجا باشند، خطا می‌دهد و توسعه را بعدا سخت می‌کند؛ چون بعد هر بار تغییر، باید دستی این آبجکت‌ها و ستون‌ها را هم جابجا کنید. ولی با استفاده از کد‌های زیر، خودش به صورت داینامیک تولید می‌شود. کدزیر این کار رو انجام می‌دهد:
public class JsDataTblGeneretaor<T>
    {
        public readonly DataTableSchemaResult DataTableSchemaResult = new();
        public JsDataTblGeneretaor<T> CreateTableSchema()
        {
            var props = typeof(T).GetProperties();

            foreach (var prop in props)
            {
                DataTableSchemaResult.SchemaResult.Add(new()
                {
                    data = prop.Name,
                    sortable = (prop.PropertyType == typeof(int)) || (prop.PropertyType == typeof(bool)) || (prop.PropertyType == typeof(DateTime)),
                    width = "",
                    visible = (prop.PropertyType != typeof(DateTime))
                });
            }

            return this;
        }

        public JsDataTblGeneretaor<T> CreateTableColumns()
        {
            var props = typeof(T).GetProperties();

            CustomAttributeData displayAttribute;

            foreach (var prop in props)
            {
                string displayName = prop.Name;
                displayAttribute = prop.CustomAttributes.FirstOrDefault(x => x.AttributeType.Name == "DisplayAttribute");
                if (displayAttribute != null)
                {
                    displayName = displayAttribute.NamedArguments.FirstOrDefault().TypedValue.Value.ToString();
                }

                DataTableSchemaResult.Colums.Add(displayName);
            }

            return this;
        }

        public JsDataTblGeneretaor<T> AddCustomSchema(string data, bool? sortable = null, bool? visible = null, string width = null, string className = null)
        {
            if (DataTableSchemaResult.SchemaResult == null || !DataTableSchemaResult.SchemaResult.Any())
                return this;

            foreach (var item in DataTableSchemaResult.SchemaResult.Where(x => x.data == data))
            {
                if (sortable != null)
                    item.sortable = sortable.Value;

                if (visible != null)
                    item.visible = visible.Value;

                if (width != null)
                    item.width = width;

                if (className != null)
                    item.className = className;
            }

            return this;
        }
        public JsDataTblGeneretaor<T> SerializeSchema()
        {
            if (DataTableSchemaResult.SchemaResult == null || !DataTableSchemaResult.SchemaResult.Any())
                return this;

            DataTableSchemaResult.SerializedSchemaResult = JsonSerializer.Serialize(DataTableSchemaResult.SchemaResult);

            return this;
        }
    }
    public class DataTableSchema
    {
        public string data { get; set; }
        public bool sortable { get; set; }
        public string width { get; set; }
        public bool visible { get; set; }
        public string className { get; set; }
    }
    public class DataTableSchemaResult
    {
        public readonly List<DataTableSchema> SchemaResult = new();
        public readonly List<string> Colums = new();
        public string SerializedSchemaResult = "";
    }
متد CreateTableSchema، آبجکت هایی را که دیتاتیبل نیاز دارد، ایجاد می‌کند (فرقی ندارد مدلت شما از چه جنسی باشد) که شامل یک لیست از آبجکت‌هاست و شما میتوانید بااستفاده از متد AddCustomSchema، آن را سفارشی سازی کنید؛ مثلا بگوئید فلان کلید نمایش داده نشود و یا عرضش را مشخص کنید و ...  
متد CreateTableColumns  خیلی ساده هست و فقط یک لیست از استرینگ‌ها را برمیگرداند.
SerializeSchema هم که لیست آبجکت‌های مورد نیاز دیتاتیبل را سریالایز می‌کند.

نحوه استفاده:
در متد آغازین برنامه باید این کلاس را صدا بزنید و با هر روشی که دوست دارید، به view یا razor page ارسال کنید:
public void OnGet()
        {
            //Create Data Table Js Schema and Columns Dynamicly
            JsDataTblGeneretaor<yourVM> tblGeneretaor = new();
            DataTableSchemaResult = tblGeneretaor.CreateTableColumns().CreateTableSchema().SerializeSchema().DataTableSchemaResult;
        }

نحوه سفارشی سازی:
.AddCustomSchema("yourProperty",visible:false)
که به سمت View ارسال می‌شودو حالا نحوه‌ی استفاده کردن از scheme ساخته شده:
var scheme = JSON.parse('@Html.Raw(Model.DataTableSchemaResult.SerializedSchemaResult)')
و استفاده‌ی از آن در گزینه‌های دیتاتیبل  columns: scheme,

نحوه ساخت ستون‌ها در view:
@foreach (var col in Model.DataTableSchemaResult.Colums)
              {
                <th>@col</th>
              }

مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
مطالب
EF Code First #8

ادامه بحث بررسی جزئیات نحوه نگاشت کلاس‌ها به جداول، توسط EF Code first


استفاده از Viewهای SQL Server در EF Code first

از Viewها عموما همانند یک جدول فقط خواندنی استفاده می‌شود. بنابراین نحوه نگاشت اطلاعات یک کلاس به یک View دقیقا همانند نحوه نگاشت اطلاعات یک کلاس به یک جدول است و تمام نکاتی که تا کنون بررسی شدند، در اینجا نیز صادق است. اما ...
الف) بر اساس تنظیمات توکار EF Code first، نام مفرد کلاس‌ها، حین نگاشت به جداول، تبدیل به اسم جمع می‌شوند. بنابراین اگر View ما در سمت بانک اطلاعاتی چنین تعریفی دارد:
Create VIEW EmployeesView
AS
SELECT id,
FirstName
FROM Employees

در سمت کدهای برنامه نیاز است به این شکل تعریف شود:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample04.Models
{
[Table("EmployeesView")]
public class EmployeesView
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { set; get; }
}
}

در اینجا به کمک ویژگی Table، نام دقیق این View را در بانک اطلاعاتی مشخص کرده‌ایم. به این ترتیب تنظیمات توکار EF بازنویسی خواهد شد و دیگر به دنبال EmployeesViews نخواهد گشت؛ یا جدول متناظر با آن‌را به صورت خودکار ایجاد نخواهد کرد.
ب) View شما نیاز است دارای یک فیلد Primary key نیز باشد.
ج) اگر از مهاجرت خودکار توسط MigrateDatabaseToLatestVersion استفاده کنیم، پیغام خطای زیر را دریافت خواهیم کرد:

There is already an object named 'EmployeesView' in the database.

علت این است که هنوز جدول dbo.__MigrationHistory از وجود آن مطلع نشده است، زیرا یک View، خارج از برنامه و در سمت بانک اطلاعاتی اضافه می‌شود.
برای حل این مشکل می‌توان همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، EF را طوری تنظیم کرد تا کاری با بانک اطلاعاتی نداشته باشد:

Database.SetInitializer<Sample04Context>(null);

به این ترتیب EmployeesView در همین لحظه قابل استفاده است.
و یا به حالت امن مهاجرت دستی سوئیچ کنید:
Add-Migration Init -IgnoreChanges
Update-Database

پارامتر IgnoreChanges سبب می‌شود تا متدهای Up و Down کلاس مهاجرت تولید شده، خالی باشد. یعنی زمانیکه دستور Update-Database انجام می‌شود، نه Viewایی دراپ خواهد شد و نه جدول اضافه‌ای ایجاد می‌گردد. فقط جدول dbo.__MigrationHistory به روز می‌شود که هدف اصلی ما نیز همین است.
همچنین در این حالت کنترل کاملی بر روی کلاس‌های Up و Down وجود دارد. می‌توان CreateTable اضافی را به سادگی از این کلاس‌ها حذف کرد.

ضمن اینکه باید دقت داشت یکی از اهداف کار با ORMs، فراهم شدن امکان استفاده از بانک‌های اطلاعاتی مختلف، بدون اعمال تغییری در کدهای برنامه می‌باشد (فقط تغییر کانکشن استرینگ، به علاوه تعیین Provider جدید، باید جهت این مهاجرت کفایت کند). بنابراین اگر از View استفاده می‌کنید، این برنامه به SQL Server گره خواهد خورد و دیگر از سایر بانک‌های اطلاعاتی که از این مفهوم پشتیبانی نمی‌کنند، نمی‌توان به سادگی استفاده کرد.



استفاده از فیلدهای XML اس کیوال سرور

در حال حاضر پشتیبانی توکاری توسط EF Code first از فیلدهای ویژه XML اس کیوال سرور وجود ندارد؛ اما استفاده از آن‌ها با رعایت چند نکته ساده، به نحو زیر است:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Xml.Linq;

namespace EF_Sample04.Models
{
public class MyXMLTable
{
public int Id { get; set; }

[Column(TypeName = "xml")]
public string XmlValue { get; set; }

[NotMapped]
public XElement XmlValueWrapper
{
get { return XElement.Parse(XmlValue); }
set { XmlValue = value.ToString(); }
}
}
}


در اینجا توسط TypeName ویژگی Column، نوع توکار xml مشخص شده است. این فیلد در طرف کدهای کلاس‌های برنامه، به صورت string تعریف می‌شود. سپس اگر نیاز بود به این خاصیت توسط LINQ to XML دسترسی یافت، می‌توان یک فیلد محاسباتی را همانند خاصیت XmlValueWrapper فوق تعریف کرد. نکته‌ دیگری را که باید به آن دقت داشت، استفاده از ویژگی NotMapped می‌باشد، تا EF سعی نکند خاصیتی از نوع XElement را (یک CLR Property) به بانک اطلاعاتی نگاشت کند.

و همچنین اگر علاقمند هستید که این قابلیت به صورت توکار اضافه شود، می‌توانید اینجا رای دهید!



نحوه تعریف Composite keys در EF Code first

کلاس نوع فعالیت زیر را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample04.Models
{
public class ActivityType
{
public int UserId { set; get; }
public int ActivityID { get; set; }
}
}

در جدول متناظر با این کلاس، نباید دو رکورد تکراری حاوی شماره کاربری و شماره فعالیت یکسانی باهم وجود داشته باشند. بنابراین بهتر است بر روی این دو فیلد، یک کلید ترکیبی تعریف کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample04.Models;

namespace EF_Sample04.Mappings
{
public class ActivityTypeConfig : EntityTypeConfiguration<ActivityType>
{
public ActivityTypeConfig()
{
this.HasKey(x => new { x.ActivityID, x.UserId });
}
}
}

در اینجا نحوه معرفی بیش از یک کلید را در متد HasKey ملاحظه می‌کنید.

یک نکته:
اینبار اگر سعی کنیم مثلا از متد db.ActivityTypes.Find با یک پارامتر استفاده کنیم، پیغام خطای «The number of primary key values passed must match number of primary key values defined on the entity» را دریافت خواهیم کرد. برای رفع آن باید هر دو کلید، در این متد قید شوند:

var activity1 = db.ActivityTypes.Find(4, 1);

ترتیب آن‌ها هم بر اساس ترتیبی که در کلاس ActivityTypeConfig، ذکر شده است، مشخص می‌گردد. بنابراین در این مثال، اولین پارامتر متد Find، به ActivityID اشاره می‌کند و دومین پارامتر به UserId.


بررسی نحوه تعریف نگاشت جداول خود ارجاع دهنده (Self Referencing Entity)

سناریوهای کاربردی بسیاری را جهت جداول خود ارجاع دهنده می‌توان متصور شد و عموما تمام آن‌ها برای مدل سازی اطلاعات چند سطحی کاربرد دارند. برای مثال یک کارمند را درنظر بگیرید. مدیر این شخص هم یک کارمند است. مسئول این مدیر هم یک کارمند است و الی آخر. نمونه دیگر آن، طراحی منوهای چند سطحی هستند و یا یک مشتری را درنظر بگیرید. مشتری دیگری که توسط این مشتری معرفی شده است نیز یک مشتری است. این مشتری نیز می‌تواند یک مشتری دیگر را به شما معرفی کند و این سلسله مراتب به همین ترتیب می‌تواند ادامه پیدا کند.
در طراحی بانک‌های اطلاعاتی، برای ایجاد یک چنین جداولی، یک کلید خارجی را که به کلید اصلی همان جدول اشاره می‌کند، ایجاد خواهند کرد؛ اما در EF Code first چطور؟

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample04.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }

//public int? ManagerID { get; set; }
public virtual Employee Manager { get; set; }
}
}

در این کلاس، خاصیت Manager دارای ارجاعی است به همان کلاس؛ یعنی یک کارمند می‌تواند مسئول کارمند دیگری باشد. برای تعریف نگاشت‌ این کلاس به بانک اطلاعاتی می‌توان از روش زیر استفاده کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample04.Models;

namespace EF_Sample04.Mappings
{
public class EmployeeConfig : EntityTypeConfiguration<Employee>
{
public EmployeeConfig()
{
this.HasOptional(x => x.Manager)
.WithMany()
//.HasForeignKey(x => x.ManagerID)
.WillCascadeOnDelete(false);
}
}
}

با توجه به اینکه یک کارمند می‌تواند مسئولی نداشته باشد (خودش مدیر ارشد است)، به کمک متد HasOptional مشخص کرده‌ایم که فیلد Manager_Id را که می‌خواهی به این کلاس اضافه کنی باید نال پذیر باشد. توسط متد WithMany طرف دیگر رابطه مشخص شده است.
اگر نیاز بود فیلد Manager_Id اضافه شده نام دیگری داشته باشد، یک خاصیت nullable مانند ManagerID را که در کلاس Employee مشاهده می‌کنید،‌ اضافه نمائید. سپس در طرف تعاریف نگاشت‌ها به کمک متد HasForeignKey، باید صریحا عنوان کرد که این خاصیت، همان کلید خارجی است. از این نکته در سایر حالات تعاریف نگاشت‌ها نیز می‌توان استفاده کرد، خصوصا اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود قرار است استفاده شود و از نام‌های دیگری بجز نام‌های پیش فرض EF استفاده کرده است.




مثال‌های این سری رو از این آدرس هم می‌تونید دریافت کنید: (^)

مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت دوم - ایجاد مدل‌ها و Context برنامه
در قسمت قبل، ساختار ابتدایی یک پروژه‌ی Minimal API's مبتنی بر معماری Vertical slices را تشکیل دادیم. در ادامه موجودیت‌ها و DbContext آن‌را تشکیل می‌دهیم.


ایجاد مدل‌ها و موجودیت‌های برنامه‌ی Minimal Blog

در مثال این سری، هر نویسنده می‌تواند بلاگ خاص خودش را داشته باشد و در هر بلاگ، تعدادی مقاله منتشر کند. هر مقاله هم می‌تواند تعدادی تگ یا گروه مرتبط را داشته باشد.

ساختار ابتدایی موجودیت نویسندگان مطالب بلاگ

این موجودیت‌ها در پوشه‌ی جدیدی به نام Model پروژه‌ی MinimalBlog.Domain اضافه خواهند شد:
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Author
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; } = default!;
    public string LastName { get; set; } = default!;

    public string FullName => FirstName + " " + LastName;
    public DateTime DateOfBirth { get; set; }
    public string? Bio { get; set; }
}
در اینجا تعاریفی مانند !default را هم مشاهده می‌کنید که مرتبط است با فعال بودن nullable reference types در این پروژه که در فایل Directory.Build.props به صورت سراسری به تمام پروژه‌ها اعمال می‌شود. با تعریف !default به کامپایلر اعلام می‌کنیم که این خواص هیچگاه نال نخواهند بود. هدف اصلی از nullable reference types، بالا بردن قابلیت پیش بینی نال بودن، یا نبودن آن‌ها است؛ تا برنامه نویس در قسمت‌های مختلف برنامه بداند که آیا واقعال نیاز است هنگام کار با خاصیت FirstName، نال بودن آن‌را پیش از استفاده بررسی کند یا خیر؟

ساختار ابتدایی موجودیت مقالات بلاگ
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Article
{
    public Article()
    {
        Categories = new List<Category>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; } = default!;
    public string? Subtitle { get; set; }
    public string Body { get; set; } = default!;

    public int AuthorId { get; set; }
    public Author Author { get; set; } = default!;
    public DateTime DateCreated { get; set; }
    public DateTime LastUpdated { get; set; }
    public int NumberOfLikes { get; set; }
    public int NumberOfShares { get; set; }
    public ICollection<Category> Categories { get; set; }
}

ساختار ابتدایی بلاگ‌های اختصاصی قابل تعریف
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Blog
{
    public Blog()
    {
        Contributors = new List<Author>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; } = default!;
    public string Description { get; set; } = default!;
    public DateTime CreatedDate { get; set; }

    public int AuthorId { get; set; }
    public Author Owner { get; set; } = default!;

    public ICollection<Author> Contributors { get; }
}

ساختار ابتدایی گروه‌های مقالات بلاگ
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Category
{
    public Category()
    {
        Articles = new List<Article>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; } = default!;
    public string Description { get; set; } = default!;
    public ICollection<Article> Articles { get; set; }
}


معرفی موجودیت‌های تعریف شده به لایه‌ی Dal

لایه‌ی Dal جایی است که DbContext برنامه تعریف می‌شود و موجودیت‌ها فوق توسط DbSetها در معرض دید EF-Core قرار می‌گیرند. به همین جهت ابتدا فایل MinimalBlog.Dal.csproj را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net6.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Domain\MinimalBlog.Domain.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools" Version="6.0.2">
      <PrivateAssets>all</PrivateAssets>
      <IncludeAssets>runtime; build; native; contentfiles; analyzers; buildtransitive</IncludeAssets>
    </PackageReference>
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا در ابتدا ارجاعی به پروژه‌ی MinimalBlog.Domain.csproj اضافه شده‌است. سپس بسته‌های مورد نیاز از EF-Core نیز جهت تعریف DbSetها و اجرای Migrations، اضافه شده‌اند.
به علاوه تعاریفی مانند ImplicitUsings و Nullable را هم مشاهده می‌کنید که با توجه به استفاده‌ی از فایل Directory.Build.props غیرضروری و تکراری هستند؛ چون این فایل مخصوص به همراه این تعاریف سراسری نیز هست.

سپس به پروژه‌ی Dal، کلاس جدید MinimalBlogDbContext را به صورت زیر اضافه می‌کنیم تا مدل‌های برنامه را در معرض دید EF-Core قرار دهد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Dal;

public class MinimalBlogDbContext : DbContext
{
    public MinimalBlogDbContext(DbContextOptions options) : base(options)
    {
    }

    public DbSet<Article> Articles { get; set; } = default!;
    public DbSet<Category> Categories { get; set; } = default!;
    public DbSet<Author> Authors { get; set; } = default!;
    public DbSet<Blog> Blogs { get; set; } = default!;
}
در اینجا نیز تعاریف !default را مشاهده می‌کنید که خاصیت راهنمای کامپایلر را در حالت فعال بودن <Nullable>enable</Nullable> دارند و هدف از آن، اعلام نال نبودن این خواص، در حین استفاده‌ی از آن‌ها در قسمت‌های مختلف برنامه است.


ایجاد و اجرای Migrations

پس از تعریف MinimalBlogDbContext، اکنون نوبت به ایجاد کلاس‌های Migrations و اجرای آن‌ها جهت ایجاد بانک اطلاعاتی متناظر با مدل‌های برنامه است. برای این منظور در ابتدا به پروژه‌ی Api مراجعه کرده و فایل appsettings.json را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
{
  "Logging": {
    "LogLevel": {
      "Default": "Information",
      "Microsoft.AspNetCore": "Warning"
    }
  },
  "AllowedHosts": "*",
  "ConnectionStrings": {
    "Default": "Data Source=(localdb)\\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=MinimalBlog;Integrated Security=True;Connect Timeout=30;Encrypt=False;TrustServerCertificate=False;ApplicationIntent=ReadWrite;MultiSubnetFailover=False"
  }
}
در اینجا یک رشته‌ی اتصالی جدید را از نوع SQL Server LocalDB، تعریف کرده‌ایم. سپس نیاز است تا این رشته‌ی اتصالی را به پروایدر SQL Server مخصوص EF-Core اضافه کنیم. برای اینکار ابتدا باید تغییرات زیر را به فایل MinimalBlog.Api.csproj اعمال کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net6.0</TargetFramework>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Swashbuckle.AspNetCore" Version="6.2.3" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools" Version="6.0.2">
      <PrivateAssets>all</PrivateAssets>
      <IncludeAssets>runtime; build; native; contentfiles; analyzers; buildtransitive</IncludeAssets>
    </PackageReference>
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Domain\MinimalBlog.Domain.csproj" />
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Dal\MinimalBlog.Dal.csproj" />
  </ItemGroup>
</Project>
که در آن ارجاعاتی به پروژه‌های Domain و Dal اضافه شده‌است و همچنین بسته‌های نیوگت EF-Core نیز افزوده شده‌اند تا بتوان در فایل Program.cs، تنظیم زیر را اضافه کرد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Dal;

var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
builder.Services.AddSwaggerGen();

var connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("Default");
builder.Services.AddDbContext<MinimalBlogDbContext>(opt => opt.UseSqlServer(connectionString));
در اینجا با استفاده از متد الحاقی AddDbContext، کلاس Context برنامه به مجموعه‌ی سرویس‌های آن اضافه شده و همچنین رشته‌ی اتصالی با کلید Default هم از تنظیمات برنامه، دریافت و به متد UseSqlServer جهت استفاده ارسال شده‌است.

پس از این تنظیمات به پوشه‌ی MinimalBlog.Dal وارد شده و فایل _01-add_migrations.cmd را اجرا می‌کنیم (این فایل به همراه پیوست قسمت اول، ارائه شده‌است). محتوای این فایل به صورت زیر است:
For /f "tokens=2-4 delims=/ " %%a in ('date /t') do (set mydate=%%c_%%a_%%b)
For /f "tokens=1-2 delims=/:" %%a in ("%TIME: =0%") do (set mytime=%%a%%b)
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 6.0.2
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../MinimalBlog.Api/ add V%mydate%_%mytime% --context MinimalBlogDbContext
pause
ابتدا، آخرین نگارش ابزار dotnet-ef را نصب کرده و سپس یکبار هم پروژه را build می‌کند تا اگر مشکلی باشد، در همینجا با اطلاعات بیشتری نمایش داده شود. سپس با اجرای دستور dotnet ef migrations، کلاس‌های Migrations در پوشه‌ای به همین نام تشکیل می‌شوند.
البته چون کدهای تولید شده‌ی به صورت خودکار الزاما با Roslyn analyzers برنامه سازگاری ندارند، آن‌ها را توسط فایل مخصوص editorconfig. قرار گرفته‌ی در پوشه‌ی MinimalBlog.Dal\Migrations، از لیست آنالیزهای برنامه خارج می‌کنیم. محتوای این فایل ویژه به صورت زیر است:
[*.cs]
generated_code = true
که سبب خواهد شد تا این پوشه‌ی ویژه به عنوان کدهای به صورت خودکار تولید شده تشخیص داده شود و دیگر آنالیز نشود؛ چون کیفیت آن، مشکل ما نیست!

پس از ایجاد کلاس‌های Migration، اکنون نوبت به اجرای آن‌ها بر روی بانک اطلاعاتی است که در رشته‌ی اتصالی مشخص کردیم. برای اینکار فایل MinimalBlog.Dal\_02-update_db.cmd را اجرا می‌کنیم که چنین محتویاتی دارد:
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 6.0.2
dotnet build
dotnet ef --startup-project ../MinimalBlog.Api/ database update --context MinimalBlogDbContext
pause
در اینجا نیز ابتدا از نصب آخرین نگارش ابزارهای EF اطمینان حاصل می‌شود. یکبار دیگر نیز پروژه بر اساس فایل‌های جدیدی که به آن اضافه شده، کامپایل شده و سپس کلاس‌های مهاجرت‌ها، اجرا و اعمال می‌شوند.
مطالب
امکان داشتن خروجی‌های Covariant در C# 9.0
در زبان #C، زمانیکه از کلاسی ارث‌بری می‌شود، امکان بازنویسی متدهای کلاس پایه، در صورت معرفی آن‌ها به صورت virtual و یا abstract، وجود دارد؛ اما در این بازنویسی‌ها، تغییر نوع خروجی این متدها مجاز نیست. این محدودیت در C# 9.0 با معرفی Covariant returns برداشته شده‌است؛ با یک شرط: نوع جدید این خروجی، باید covariant نوع اصلی متدی باشد که از کلاس پایه‌ی آن ارث‌بری شده‌است.


وضعیت خروجی متدهای بازنویسی شده تا پیش از C# 9.0

برای توضیح بهتر Covariant returns، نیاز است مثال زیر را بررسی کنیم:
public abstract class Product
{
  public string Name { get; set; }
  public abstract ProductOrder Order(int quantity);
}

public class Book : Product
{
  public string ISBN { get; set; }
  public override ProductOrder Order(int quantity) =>
new BookOrder { Quantity = quantity, Product = this };
}

public class ProductOrder
{
  public int Quantity { get; set; }
}

public class BookOrder : ProductOrder
{
  public Book Product { get; set; }
}
در اینجا یک کلاس abstract و پایه‌ی Product وجود دارد که می‌توان متد abstract سفارش دهی آن‌را در کلاس‌های مشتق شده‌ی از آن، مانند Book، بازنویسی کرد.
همانطور که مشاهده می‌کنید، در کلاس Book، تنها خروجی که برای متد Order بازنویسی شده می‌توان درنظر گرفت، همانی است که در کلاس پایه‌ی Product تعریف شده‌است و قابل تغییر نیست؛ یعنی همان ProductOrder.
همچنین در حین استفاده‌ی از این کلاس‌ها، تبدیل خروجی متد Order، به BookOrder ضروری است:
var book = new Book
{
  Name = "My book",
  ISBN = "11-1-12-22-0"
};
BookOrder orderBook = (BookOrder)book.Order(1);


امکان تغییر خروجی متدهای بازنویسی شده در C# 9.0

در C# 9.0 با مجاز اعلام شدن خروجی‌های covariant، می‌توان تغییرات زیر را به کدهای فوق اعمال کرد:
public class Book : Product
{
  public string ISBN { get; set; }
  public override BookOrder Order(int quantity) =>
      new BookOrder { Quantity = quantity, Product = this };
}
چون کلاس BookOrder از ProductOrder تعریف شده‌ی در کلاس پایه مشتق شده‌است (مفهوم covariant بودن خروجی متد)، می‌توان در C# 9.0 آن‌را به عنوان خروجی متد Order بازنویسی شده‌ی در کلاس Book، تنظیم کرد.
مزایای این ویژگی:
- داشتن یک خروجی مختص و متناسب با کلاس کتاب، مانند BookOrder؛ بجای ارائه‌ی یک خروجی بسیار عمومی ProductOrder.
- نیاز به کار با Generics را برای اینگونه اختصاصی سازی‌ها منتفی می‌کند.
- با این تغییر، دیگر نیازی به تبدیل نوع خروجی متد Order یک کتاب نیست و سطر سفارش دهی را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:
BookOrder orderBook = book.Order(1);
مطالب
WF:Windows Workflow #۴
 Flowchart Workflow

در این قسمت به ساخت یک Workflow از طریق Flowchart می‌پردازیم. در Workflow هایی که از طریق Flowchart تعریف می‌شوند٬ فعالیت‌ها به صورت درختی تعریف شده و با هم در ارتباط بوده و ارتباط آنها از طریق درخت‌های تصمیم گیری می‌باشد.
برای استفاده از آن، از قسمت Toolbox ٬ قسمت Flowchart ٬ کنترل Flowchart را به داخل صفحه کشیده، حال می‌توانیم از دیگر کنترل‌ها در درون Flowchart استفاده کنیم.
نکته :  تفاوتی که در Sequence و Flowchart است، در نحوه اجرای فعالیت‌ها می‌باشد. در Sequence فعالیت‌ها همانطور که از بالا به پایین چیده شده است اجرا می‌شوند٬ ولی در Flowchart می‌توان در خواست‌هایی را که جهت اجرای فعالیت‌ها فرستاده می‌شوند، کنترل کرد.

FlowDecision
این کنترل برای مشخص کردن یک شرط می‌باشد و بر اساس این شرط٬ این کنترل می‌تواند دو خروجی داشته باشد. یکی در صورت درست بودن شرط و دیگری در صورت غلط بودن. این شرط  هم مانند دستور IF یک خصوصیت شرط دارد که در قسمت Properties آن مشخص می‌شود.


DateTime.Now.Hour==1
اگر به برچسب‌های True و False دقت کنید٬ خروجی‌های کنترل را نشان می‌دهند. این نوشته‌ها ثابت نیستند و می‌توانید با انتخاب کنترل، از قسمت Properties آنها را عوض کنید.
نکته : به عکس بالا دقت کنید. زمانیکه از کنترل خروجی گرفته شده است٬ سمت پیکان‌ها به سمت کنترل WriteLine می‌باشد و این به این معنا می‌باشد که این پیکان از کنترل Decision به سمت پاین کشیده شده است. اگر این کار را بر عکس انجام دهیم دیگر کنترل Decision کنترل WriteLine  را نمی‌شناسد و در صورت درست بودن شرط در خروجی مقداری چاپ نمی‌شود.
در کنترل Flowchart امکان استفاده از کنترل Sequence  وجود دارد و همینطور بالعکس. این امر بستگی به نوع فرآیند شما دارد که چه موقع باید از ساختار ترتیبی استفاده شود و کجا درختی و شاید این امکان وجود داشته باشد که فرآیند مورد نظر ترکیبی از دو باشد.
Flow Switch
زمانیکه از کنترل Decision استفاده می‌کنید٬ محدود می‌شوید به دو مقدار True و False. ولی زمانیکه از کنترل Flow Switch یا Switch استفاده می‌کنید٬ این محدودیت از بین می‌رود و شما می‌توانید n دستور عمل را اجرا کنید. این کنترل دقیقا شبیه دستور Switch Case در #C عمل می‌کند.
نحوه کار کردن آن به این صورت می‌باشد که ابتدا کنترل را انتخاب کرده٬ سپس از قسمت Properties ٬ در قسمت Expression آن، مقدار مورد نظر خود را وارد می‌کنیم. اینجا این سئوال پیش می‌آید این کنترل از کجا متوجه می‌شود که خروجی Expression  آن باید از چه نوعی باشد؟ اگر به شکل کنترل Flow Switch ٬ در قسمت Toolbox دقت کرده باشید می‌بینید که نحوه نوشتن آن مانند این است که یک Generic Class تعریف کرده باشیم و دقیقا به همین صورت می‌باشد. زمانیکه این کنترل به درون کنترل Flowchart کشیده می‌شود، شکل زیر نمایان خواهد شد.

همانطور که مشاهده می‌کنید نوع T، از نوع عددی صحیح تعیین شده و این نوع، مقدار پیش فرض است. البته می‌توان این نوع را عوض کرد. T می‌تواند از نوع Object، مثلا کلاس دانش آموزان باشد و یا از نوع یک Workflow دیگر٬ که در جلسات بعدی توضیح داده خواهد شد.

همانطور که در شکل بالا مشاهده می‌کنید از کنترل Decision دو خروجی گرفته شده است و هر دو به کنترل Switch ٬ اشاره دارند. این امر به این معنا می‌باشد که شرط در هر حالتی که باشد٬ چه درست چه غلط، پس از چاپ رشته مورد نظر، به کنترل Switch اشاره می‌کند.
Convert.ToInt32(((DateTime.Now.Month % 12) + 1) / 4) 
شرط کنترل Switch در بالا مشخص شده است و بر اساس عددی که بر می‌گرداند٬ رشته مورد نظر را چاپ می‌کند. همچنین یک مقدار Default وجود دارد که حتما باید مشخص شود.
Parallel
از این کنترل برای اجرای هم زمان چندین فعالیت استفاده می‌شود . 
به مثال زیر توجه کنید :

در کنترل‌های WriteLine کد زیر نوشته شده است :
"Time: " + DateTime.Now.TimeOfDay.ToString() 
"Date: " + DateTime.Now.Date.ToShortDateString() 
"Today is: " + DateTime.Now.ToString("dddd") 
کنترل Parallel باعث می‌شود ٬ که سه رشته هم زمان در خروجی چاپ شود .


اگر به عکس بالا دقت کنید٬ از بین حالت‌های مختلفی که کنترل Switch می‌تواند داشته باشد٬ یک اتصال به کنترل Parallel صورت گرفته و این به آن معنا است که در هر حالتی کنترل Parallel انجام می‌گیرد. البته شایان ذکر است که این روش را می‌توان محدود کرد.