مطالب
استفاده از ویجت آپلود KendoUI بصورت پاپ آپ
پیشنیاز:
- بررسی ویجت Kendo UI File Upload

در مطلب قبل جزئیات استفاده از ویجت آپلود فریمورک قدرتمند Kendo UI عنوان شدند. در این مطلب قصد داریم طریقه‌ی استفاده از آن را به صورت پاپ آپ، در ویجت گرید Kendo بررسی کنیم.
مدل زیر را در نظر بگیرید:
var product = {
    ProductId: 1001,
    ProductName: "Product 1001",
    Available: true,
    Filename: "Image02.png"
};
و برای ایجاد یک دیتاسورس سمت کاربر برای گرید، یک منبع داده را با استفاده از مدل بالا تولید میکنیم:
        var productCount = 100;
        var products = [];

        function datasourceFilling() {
            for (var i = 0; i < productCount; i++) {
                var product = {
                    ProductId: i,
                    ProductName: "Product " + i + " Name",
                    Available: i % 2 == 0 ? true: false,
                    Filename: i % 2 == 0 ? "Image01.png" : "Image02.png"
                };
                products.push(product);
            }
        }
سپس برای نمایش در گرید، سیم پیچی‌های لازم را انجام میدهیم:
        function makekendoGrid() {

            $("#grid").kendoGrid({
                dataSource: {
                    data: products,
                    schema: {
                        model:
                        {
                            //id: "ProductId",
                            fields:
                            {
                                ProductId: { editable: false, nullable: true },
                                ProductName: { validation: { required: true } },
                                Available: { type: "boolean" },
                                ImageName: { type: "string", editable: false },
                                Filename: { type: "string", validation: { required: true } }
                            }
                        }
                    },
                    pageSize: 20
                },
                height: 550,
                scrollable: true,
                sortable: true,
                filterable: true,
                pageable: {
                    input: true,
                    numeric: false
                },
                editable: {
                    mode: "popup",
                },
                columns: [
                    { field: "ProductName", title: "Product Name" },
                    { field: "Available", width: "100px", template: '<input type="checkbox" #= Available ? checked="checked" : "" # disabled="disabled" ></input>' },
                    { field: "ImageName", width: "150px", template: "<img src='/img/#=Filename#' alt='#=Filename #' Title='#=Filename #' height='80' width='80'/>" },
                    { field: "Filename", width: "100px", editor: fileEditor },
                    { command: ["edit"], title: "&nbsp;", width: "200px" }
                ]
            });

            var grid = $('#grid').data('kendoGrid');
            grid.hideColumn(3);
        }
همانطور که میبینید در ستون‌های گرید، یک ستون ImageName نیز اضافه شده‌است که به‌صورت تمپلیت تصویر محصول را نمایش میدهد. برای خود فیلد نیز از یک تمپلیت ادیتور که در ادامه تعریف خواهیم کرد استفاده کرده‌ایم:
        function fileEditor(container, options) {

            $('<input type="file" name="file"/>')
                .appendTo(container)
                .kendoUpload({
                    multiple: false,
                    async: {
                        saveUrl: "@Url.Action("Save", "Home")",
                        removeUrl: "@Url.Action("Remove", "Home")",
                        autoUpload: true,
                    },
                    upload: function (e) {
                        alert("upload");
                        e.data = { Id: options.model.Id };
                    },
                    success: function (e) {
                        alert("success");
                        options.model.set("ImageName", e.response.ImageUrl);
                    },
                    error: function (e) {
                        alert("error");
                        alert("Failed to upload " + e.files.length + " files " + e.XMLHttpRequest.status + " " + e.XMLHttpRequest.responseText);
                    }
                });
        }
برای آپلود فایل و حذف آن نیز اکشن‌های لازم را در سمت سرور مینویسم:
        [System.Web.Mvc.HttpPost]
        public virtual ActionResult Save(HttpPostedFileBase file)
        {
            var exName = Path.GetExtension(file.FileName);
            var totalFileName = System.Guid.NewGuid().ToString().ToLower().Replace("-", "") + exName;
            var physicalPath = Path.Combine(Server.MapPath("/img"), totalFileName);
            file.SaveAs(physicalPath);
            return Json(new { ImageUrl = totalFileName }, "text/plain");
        }

        [System.Web.Mvc.HttpPost]
        public virtual ContentResult Remove(string fileName)
        {
            if (fileName != null)
            {
                var physicalPath = Path.Combine(Server.MapPath("/img"), fileName);
                System.IO.File.Delete(physicalPath);
            }

            // Return an empty string to signify success
            return Content("");
        }

حاصل کار بصورت تصویر زیر نمایش داده شده است:

مطالب
بررسی سایز و پسوند فایل آپلود شده قبل از ارسال به سرور
می توان قبل از اینکه کاربر فایلی را سمت سرور ارسال کند پسوند فایل را چک کرد و از یک رفت و برگشت بیهوده به سرور جلوگیری کرد .
یک پیاده سازی ساده به کمک jQuery :
var ext = $('#my_file_field').val().split('.').pop().toLowerCase();
if($.inArray(ext, ['gif','png','jpg','jpeg']) == -1) {
    alert('invalid extension!');
}
 
 در کد بالا ابتدا پسوند فایل انتخاب شده توسط کاربر پیدا می‌شود ، سپس به کمک متد inArray با آرایه ای از پسوند‌های دلخواه ما مقایسه می‌شود و در صورت معتبر نبودن پیغامی به کاربر نشان می‌دهد.
کد بالا را می‌توان در رویداد Change کنترل فایل یا در هنگام Post شدن Form اطلاعات قرار داد.
کاملا واضح است که این روش را می‌توان به راحتی دور زد و نباید به آن اکتفا کرد.
مثال این روش را اینجا بررسی کنید.
بررسی سایز فایل :
در اکثر برنامه‌های تحت وب کاربرها محدود به Upload فایل تا سایز خاصی هستند ، این مورد را هم می‌توان قبل از Upload کنترل و اعتبارسنجی کرد : 
//binds to onchange event of your input field
$('#myFile').bind('change', function() {

  //this.files[0].size gets the size of your file.
  alert(this.files[0].size);

});
این روش تا زمانی که کاربر JavaScript را غیر فعال نکرده قابل اطمینان است.
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پنجم
همانطور که در قسمت‌های قبلی گفتیم، کد UI و Logic پروژه مابین Android-iOS-Windows مشترک بوده و از یک کد، سه بار استفاده مجدد می‌شود. تا این جا نیز می‌دانید که چطور کد را روی ویندوز و Android تست کرده و پابلیش بگیرید. این قسمت، نوبت به iOS می‌رسد.
برای دیباگ و تست پروژه‌ها بر روی iOS چه بر روی Simulator و چه بر روی Device، نیاز به وجود یک Mac در شبکه است. حال این می‌تواند یک Mac Book Pro فیزیکی باشد یا یک Virtual Mac روی VM Ware. ابتدا به آموزش راه اندازی Mac بر روی VM Ware می‌پردازیم، سپس ادامه راه برای Mac، روی یک سخت افزار واقعی و Virtual Mac یکی است.

برای شروع لازم است فایل iso مک را دانلود کنید. من "Mac OS 10.14 iso download" را جستجو کردم به این سایت رسیدم که فایل مناسب برای دانلود را در این لینک قرار داده بود.
سپس اقدام به دانلود VM Ware کنید و چون VM Ware به صورت پیش فرض از Mac پشتیبانی نمی‌کند، VM Ware Unlocker را نیز جستجو کرده، دانلود و نصب کنید. مطمئن شوید که نسخه‌های مورد استفاده شما قدیمی نباشند. نسخه مورد استفاده بر روی سیستم من 14.1 است.
برای این که VM Ware کار کند، باید اقدام به " فعال سازی intel virtualization" هم کرده باشید که  این سایت  یکی از آموزش‌های موجود بر روی بستر اینترنت، برای این کار است. همچنین برای نصب Mac احتیاج به Apple ID دارید که رایگان است.
علاوه بر نصب Mac، لازم است روی آن XCode نیز نصب شود. رابطه مستقیمی بین نسخه ویژوال استدیو، نسخه Mac و نسخه XCode برقرار است. مثلا برای استفاده از iOS SDK 12 که آخرین نسخه است، لازم است XCode 10 داشته باشید. خود XCode 10 بر روی Mac با نسخه 10.13.6 و بالاتر نصب می‌شود و در نهایت نیاز به Visual Studio 15.8.5 به بالا است. صرف به روز رسانی ویژوال استودیو از مثلا 15.7 به 15.8.5 دردی را دوا نمی‌کند و نیاز به بروز رسانی Mac و XCode نیز هست. (تمامی این موارد را خود ویژوال استودیو چک می‌کند و در صورت لزوم خطا می‌دهد)
پس از دانلود فایل iso برای Mac و نصب و Unlock کردن VM Ware، آماده راه اندازی Mac هستید. در VM Ware از منوی File روی New virtual machine کلیک کرده و در مراحل بعدی آن iso دانلود شده را معرفی و Virtual machine را ذخیره کنید.
بهتر است برای Mac خود حدود 40GB فضای هارد SSD در نظر بگیرید. در دادن CPU و رم، دست و دل باز باشید. توجه داشته باشید که لازم است Mac به اینترنت دسترسی داشته باشد. برای بهبود سرعت Virtual Machine تان، فولدر محل ذخیره سازی فایل‌های آن و Process ای با نام vmware-vmx.exe را  در آنتی ویروس ویندوزتان Exclude کنید.
قبل از این که Mac را روشن کنید، یک فایل با پسوند vmx را در فولدر Virtual Machine تان پیدا کنید و خط زیر را به آخر آن اضافه کرده و Save کنید:
smc.version = "0"
سپس روی Mac راست کلیک نموده و از Settings > Hardware > USB Controller مقدار USB Compatibility را روی 2.0 بگذارید و تیک Show all usb input devices را نیز بزنید.
Mac را روشن کنید تا مراحل نصب آغاز شود. ابتدا از macOS Utilities، گزینه Disk Utility هارد 40 گیگا بایتی مجازی را که ساخته بودید، انتخاب و Erase کنید و سپس برنامه را بسته و Install MacOS را انتخاب کنید. در واقع هاردی را که ساخته بودید، مثل یک هارد فیزیکی بوده که پارتشن بندی نشده و غیر قابل استفاده بوده‌است. با کمک Disk Utility این هارد آماده به استفاده می‌شود.
حال به قسمت تنظیمات Mac رفته و در قسمت Energy Saver، تیک گزینه Put hard disk to sleep را بردارید. همچنین Computer Sleep و Display Sleep را روی Never بگذارید. این یک Virtual Machine است و به این تمهیدات احتیاجی ندارد. سپس از قسمت Desktop & screen saver، تنظیم کنید که هیچ وقت Screen saver را نمایش ندهد. از قسمت Security & Privacy، تیک Require password را نیز بردارید.
در Mac ترمینال (Terminal) را باز کنید و عبارت زیر را در آن اجرا کنید تا فایل‌های مخفی را نیز بتوانید مشاهده کنید. در ادامه به آن احتیاج داریم.
defaults write com.apple.finder AppleShowAllFiles YES
همچنین برای بهبود عملکرد Simulator در virtual machine که فاقد کارت گرافیک است، دستور زیر را در ترمینال وارد کنید:
defaults write com.apple.CoreSimulator.IndigoFramebufferServices FramebufferEmulationHint 1
در تنظیمات Mac، قسمت Sharing، تیک Remote Login را بزنید تا فعال شود. File Sharing را نیز بر اساس  این آموزش  برقرار کنید. سپس Mac را Re Start کنید.

برای نصب XCode دو گزینه دارید:
۱- نصب از Apple Store که نیاز به Apple ID و ابزارهای دور زدن تحریم بر روی خود Mac را دارد.
۲- دانلود مستقیم فایل xip (فایل فشرده در Mac) از  اینجا که نیاز به Apple ID دارد، ولی نیازی به ابزارهای دور زدن تحریم را ندارد. در مقاله‌ای جداگانه به نحوه دانلود ویژوال استودیو 2017، برای نصب روی چندین سیستم خواهم پرداخت. در کنار آن اگر فایل iso مربوط به mac و xip مربوط به xcode را نیز داشته باشید، روی سیستم دوم به بعد، نیاز به دانلود چندانی ندارید.
اگر فایل xip مربوط به XCode را مستقیما درون Mac دانلود کنید یا از Apple Store بگیرید که هیچ، ولی اگر آن را در ویندوز دانلود کرده‌اید و یا از کسی گرفته‌اید، از طریق File Sharing، آن را به Mac انتقال دهید. برای به دست آوردن IP، از طریق System Preferences به Network بروید.
برای نصب فایل xip در mac، ابتدا روی آن دو بار کلیک کنید تا extract شود. سپس در Mac از منوی Go، به Applications رفته (یا Shift و آرم ویندوز و A را با هم بفشارید) و XCode را روی آن Drag & Drop کنید؛ به طوری که یکی از برنامه‌های قسمت Applications شود.  سپس آن را باز کرده و از منوی XCode، به Preferences رفته و در تب Locations، جلوی Command Line Tools، گزینه Xcode 10 را انتخاب کنید. حالا یک Mac را درون شبکه دارید که Remote Login دارد و Command Line Tools مربوط به XCode آن نیز تنظیم شده‌است.  به هیچ روی، نیازی به کد زدن در Mac یا XCode نیست.

برای اتصال ویژوال استودیو به Mac، ابتدا پروژه مثال XamApp را باز کرده و بعد به منوی Tools رفته و Options را باز کنید و به Xamarin بروید. در قسمت iOS Settings روی Pair Mac کلیک کنید و IP مربوط به Mac خود را وارد کنید. بعد از زدن نام کاربری و رمز عبور، ویژوال استودیو درخواست نصب Mono را می‌کند که روی Install کلیک کنید. پس از اتمام نصب Mono، ممکن است ویژوال استودیو گمان کند که موفق نبوده‌است! برای اطمینان، در Mac ترمینال را باز کرده و دستور mono --version را وارد نمایید. در صورتی که عبارتی شبیه به Mono JIT compiler version 5.12 را ببینید، عملا پروسه با موفقیت انجام شده است، وگرنه Mono را بر اساس  این آموزش  در Mac نصب کنید. سپس ویژوال استودیو، Xamarin.iOS را در Mac نصب می‌کند.
همچنین در صورت داشتن Apple Developer Account می‌توانید در ویژوال استودیو با آن لاگین کنید. ابتدا به منوی Tools رفته و Options را باز کنید و از قسمت Xamarin به  Apple Accounts بروید. روی Install fastlane کلیک کنید و بعد User/Pass خود را وارد کنید. بدون Apple Developer Account، تست برنامه روی گوشی کمی سخت می‌شود و پابلیش و گرفتن فایل ipa بدون آن غیر ممکن است. اینها تماما سیاست‌های Apple بوده و به Xamarin ارتباطی ندارند. در مقاله آموزش App Center، به نحوه پابلیش فایل‌های Android apk و iOS ipa برای تستر‌ها و عموم مردم خواهیم پرداخت.
حال می‌توانید پروژه‌های XamApp.Android و XamApp.UWP را Unload نموده و پروژه XamApp.iOS را Load کنید و پروژه XamApp.iOS را Set as start up project نموده و پس از اطمینان از انتخاب بودن iPhone Simulator و iPhone 6، برنامه را اجرا کنید.

امکان تست بر روی بر روی آخرین نسخه iOS یعنی 12 بر روی iPhone 5s تا iPhone XS Max وجود دارد. علاوه بر این می‌توانید iOS 12 را روی iPad نسل پنج و شش و iPad Air 1 و 2 و iPad Pro تست کنید. اگر قصد تست روی نسخه‌های قدیمی‌تر iOS، چون iOS 11 یا سایر دستگاه‌ها را دارید، باید ابتدا در XCode، از منوی Window به Devices and simulators بروید و در تب Simulators روی + کلیک کنید. در قسمت OS version می‌توانید نسخه‌های قدیمی‌تر را دانلود کنید یا برای Apple TV و Apple Watch نیز Simulator بسازید.

برنامه را روی iPhone 6 یا یک گوشی سبک و ساده دیگر گذاشته و برنامه را اجرا کنید و تست بگیرید. دقت کنید که Simulator روی ویندوز اجرا می‌شود و نیازی به سوئیچ مداوم بین ویندوز و Mac نیست. ولی اگر Simulator روی ویندوز از لحاظ UI ای عملکرد مناسبی را نداشت، در ویژوال استودیو به منوی Tools رفته و از Options > Xamarin > iOS settings تیک Remote simulator to Windows را بردارید که باعث می‌شود Simulator در Mac اجرا شود. در هر بار عوض کردن Simulator از گوشی ای به گوشی دیگر، پروژه را Clean - Rebuild کنید.

در سری‌های بعد که ویژوال استودیو را باز می‌کنید، از منوی Tools > iOS گزینه Pair Mac را بزنید و به Mac خود متصل شوید.


برای اینکه بتوانید روی گوشی تست بگیرید، در همین عکس بالا، به جای iPhoneSimulator، گزینه iPhone را انتخاب کنید. بهتر است گوشی به آخرین نسخه iOS آپدیت شده باشد. همچنین iTunes for windows را نصب کنید تا ابتدا ویندوز، گوشی شما را که با کابل به کامپیوتر وصل کرده‌اید بشناسد. سپس در VM Ware درخواست کنید که گوشی به جای ویندوز، به Virtual Machine مک شما وصل شود. در قسمت پایین - سمت راست VM Ware برای هر سخت افزار متصل به کامپیوتر، یک گزینه هست که آنهایی که پر رنگ هستند، سخت افزارهای متصل به Virtual Mac بوده و کمرنگ‌ها را Mac نمی‌بیند. روی سخت افزار گوشی خود کلیک کنید و Connect را بزنید. حال باید بتوانید در iTunes موجود در Mac، اطلاعات مربوط به گوشی خود را مشاهده کنید. 

به ویژوال استودیو برگشته و در قسمت Properties پروژه XamApp.iOS، به تب iOS Bundle signing رفته و ضمن انتخاب Automatic provisioning، در قسمت Team، تیم خود را انتخاب کنید. این Team را در زمان ساخت Apple Developer account ایجاد کرده‌اید و همانطور که قبلا در این آموزش گفته شد، اگر در ویژوال استودیو با آن لاگین کرده باشید، می‌توانید آن را ببینید. در صورتی که Apple Developer account ندارید، بر اساس این آموزش پیش بروید.

زمانیکه برنامه را روی گوشی اجرا می‌کنید، ممکن است در Mac دیالوگ گرفتن نام کاربری و رمز عبور کاربر Mac باز شود، پس نیم نگاهی به آن داشته باشید. پس از اولین اجرای موفق روی گوشی می‌توانید در XCode به منوی Window رفته و سپس Devices & simulators را باز کنید و گوشی خود را در قسمت Devices انتخاب کرده و تیک Connect via network را بزنید تا از این به بعد، بدون کابل نیز بتوانید روی گوشی خود تست کنید. البته گوشی، ویندوز و مک، باید در یک شبکه باشند.

نحوه پابلیش پروژه را در مقاله مربوط به App Center خواهیم نوشت. اما به صورت خلاصه حجم فایل ipa حدود 10 مگ است که شامل تمامی مواردی است که در قسمت Android توضیح دادیم و پروژه نهایی شما حجمی در همین حدود خواهد داشت و با اضافه کردن چندین فرم حجم اضافه نمی‌شود. همانطور که در قسمت توضیحات پیشرفته پروژه اندروید توضیح دادیم، اینجا نیز از AOT و LLVM برای دست‌یابی به بالاترین سرعت ممکن کدهای Native استفاده شده و کدهای اضافه از پروژه Link (حذف) می‌شوند. برای اینکار، در ویژوال استودیو iPhone - Release را انتخاب کنید و پروژه را بیلد کنید. فایل ipa درون Mac در فولدر 

Library⁩ ▸ ⁨Caches⁩ ▸ ⁨Xamarin⁩ ▸ ⁨mtbs⁩ ▸ ⁨builds⁩ ▸ ⁨XamApp.iOS⁩ ▸ ⁨e9979ba2348d1c5a87390643d62c4a1b⁩ ▸ ⁨bin⁩ ▸ ⁨iPhone⁩ ▸ Release ▸ XamApp.iOS.ipa 

ساخته می‌شود که Library فولدری در User شما بوده و مقدار Guid مربوطه، Random است. همچنین XamApp.iOS نام پروژه است.

حالت‌های متصور برای عکس بالا عبارتند از [Debug - iPhoneSimulator] و [Debug - iPhone] و [Release - iPhone] که دو تای اول برای تست روی Simulator و Device بوده و حالت سوم برای Release کردن فایل ipa. طبیعی است که تنظیم [Release - Simulator] معنی نمی‌دهد.

با توجه به اینکه محیط توسعه برنامه را آماده کرده‌ایم، از قسمت بعد، به آموزش کدنویسی خواهیم پرداخت.

مطالب
استفاده از دیتابیس Sqlite در الکترون (قسمت اول)
یکی از مهمترین بخش‌های هر برنامه، بخش ذخیره و بازیابی دیتا است. برای ذخیره سازی از طریق وب و مرورگر، راه‌های مختلف زیادی چون webStorage ,Indexed DB ,Sqlite ,NeDB, و ... وجود دارند.

Sqlite دیتابیس مناسبی برای برنامه‌های چندسکویی است و عموما به عنوان اولین گزینه استفاده می‌شود. برای کار با این دیتابیس، ما از ماژول sql.js که یکی از ماژول‌های معروف در جاوااسکریپت است، استفاده می‌کنیم. برای نصب آن از طریق npm، به شکل زیر اقدام می‌کنیم:
npm install sql.js --save
سپس کد همیشگی زیر را برای آغاز، در فایل index.js وارد می‌کنیم:
const{app,BrowserWindow}=require("electron");

let win;
function onLoad()
{
  win=new BrowserWindow({
    width:800,
    height:600
  });
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);
}

app.on("ready",onLoad());
  ابتدا باید بررسی کنیم که آیا دیتابیس از قبل موجود است یا خیر و اگر موجود نبود، برای اولین بار آن را بسازیم. برای بررسی وجود یک فایل نیز می‌توانیم از چند دستور مختلف استفاده کنیم. path.exists و fs.exists، دو عدد از آن‌ها می‌باشند که هر دوی آنان به صورت غیرهمزمان هستند و پارمتر اولشان نام فایل، به همراه مسیر (یا تنها مسیر) است و پارامتر دوم هم یک تابع callback است که به عنوان پارامتر، جواب را بر می‌گرداند. برای استفاده از حالت همزمان، عبارت Sync را به انتهای نام متدها اضافه کنید. نحوه استفاده از آن به شکل زیر است:
var path=require("path");
path.exists('filepath",(status)=>
{
....
});
var status=path.existsSync("file");
//===============================
var fs=require("fs");
fs.exists('filepath",(status)=>
{
....
});
var status=path.existsSync("file");
ولی بهتر است بدانید که تاریخ انقضای دو دستور بالا سر آمده است و الان از دستور fs.stat استفاده می‌شود. این متد هم به دو شکل همزمان و غیرهمزمان وجود دارد:
fs.stat('foo.txt', function(err, stat) {
    if(err == null) {
        console.log('فایل موجوده');
    } else if(err.code == 'ENOENT') {
        // فایل وجود نداره
        fs.writeFile('log.txt', 'Some log\n');
    } else {
        //خطای دیگری رخ داده است
    }
});
برای استفاده از حالت همزمان هم کد را به شکل زیر بنویسید:
try {
  stats = fs.statSync(path);
  console.log("File exists.");
}
catch (e) {
  console.log("File does not exist.");
}
سپس کد زیر را در فرآیند اصلی وارد می‌کنیم:
const fs = require('fs');
const sql = require('sql.js');

  dbPath = './mydb.sqlite';
  dbExists=false;

try {
  dbExists = fs.statSync(dbPath);
}
catch (e) {
}

if(!dbExists)
{
  //create Database
var sqlStr=fs.readFileSync("./sql.txt");
var db = new sql.Database();
db.run(String(sqlStr));

//write to disk
var data=db.export();
var buffer=new Buffer(data);
fs.writeFileSync(dbPath,buffer);
}
else{
  var buffer = fs.readFileSync(dbPath);
  var db = new sql.Database(buffer);
}
ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا فایلی با نام test.sqlite در مسیر جاری است یا خیر. در صورتی که نباشد، کد داخل شرط اجرا می‌شود. در اولین خط شرط، فایلی را با نام sql.txt که شامل محتوای زیر است، می‌خوانیم:
CREATE TABLE numbers (
    id     INT          PRIMARY KEY
                        UNIQUE
                        NOT NULL,
    fname  VARCHAR (20) NOT NULL,
    lname  VARCHAR (30) NOT NULL,
    number VARCHAR (15) NOT NULL
);
insert into numbers values(1,'ali','yeganeh','03111223344');
insert into numbers values(2,'xxx','yyy','45454555');
سپس در خطوط بعدی دیتابیس جدیدی را ایجاد می‌کنیم و دستور sql را با متد run اجرا می‌کنیم. دستوراتی که متد run اجرا می‌کند، شامل خروجی نیستند. پس دستوراتی را که نیاز به خروجی ندارند، به این متد بسپارید. سپس از این دیتابیس، یک شیء خروجی را دریافت میکنم و با بافر کردن، آن را در یک فایل ذخیره می‌کنیم. در صورتی هم که از قبل دیتابیس وجود داشته باشد، بافر خوانده شده را مستقیما به سازنده Database می‌دهیم.
بعد از آن نیاز است تا دیتابیس در دسترس Render Process‌ها قرار بگیرد که در مقاله "شیوه کدنویسی در الکترون " در مورد global صحبت کرده‌ایم و نحوه استفاده از آن را فرا گرفتیم:
global.db=db;

در پایان اجرای برنامه لازم است که دیتابیس توسط دستور close بسته شود. سپس کد زیر را در رویداد windows-all-closed می‌نویسیم:
app.on('window-all-closed', () => {
  db.close();
  if (process.platform !== 'darwin') {
    app.quit();
  }
});
در این کد گفته‌ایم که موقعی که تمام پنجره‌های برنامه بسته شدند، دیتابیس را نیز ببند.
(چند مورد خارج از بحث): کد بعدی که مورد استفاده قرار گرفته است و در مقالات قبلی در مورد آن صحبت نکرده‌ایم این است که در سیستم‌های مک، وضعیت به این قرار است که اگر شما برنامه را ببیندید، آن برنامه بسته نشده و در پس زمینه فعال است و می‌توانید آن را از طریق dock اطراف صفحه، مجددا فعال کنید. ولی با نوشتن کد بالا، ما این وضعیت را اعلام کرده‌ایم که اگر تمامی پنجره‌ها بسته شدند، کل برنامه را ببند.

همچنین بسیار خوب است که کد زیر را هم همیشه اضافه کنید:
win.on('closed', () => {
    win = null;
  });
موقعی که پنجره مربوطه بسته شود، متغیری که به پنجره اشاره می‌کند، در حافظه می‌ماند. پس بهتر است که این مقدار حافظه را رها کنید تا Garbage Collector اقدام به حذف آن در حافظه کند.
پس اگر این کد را نوشتید، وضعیت سیستم عامل مک را به خاطر داشته باشید و مجبور هستید کد زیر را نیز اضافه کنید:
app.on('activate', () => {
  if (win === null) {
    createWindow();
  }
});
در این صورت اگر کاربر پنجره را از طریق Dock مجددا فعال کرد، پنجره برنامه شما نیز مجددا نمایش داده خواهدشد.

بعد از اینکه دیتابیس را به شیء global دادیم، در صفحه html کد زیر را وارد می‌کنیم:
<html>
  <head>
    <script src="./jquery.min.js"></script>
    <link href="./bootstrap-3.3.6-dist/css/bootstrap.min.css" rel="stylesheet"></link>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
    <script>
    const {remote}=require("electron");
    let db=remote.getGlobal("db");
    </script>
  </head>
  <body>

<table id="people" class="table table-hover table-striped">
<th>
  <tr>
    <td>First Name</td>
    <td>last Name</td>
    <td>Phone Number</td>
  </tr>
</th>
<tbody>

</tbody>
</table>
  </body>
</html>
در این کد یک جدول داریم و قصد ما این است که آن دو سطر را که در ابتدا اضافه کردیم، در آن نمایش دهیم. چیزی که در این کدها قابل ملاحظه است، این است که ما از بسته‌های بوت استرپ و جی کوئری استفاده می‌کنیم. در ادامه کدهای زیر را در تگ اسکریپت  وارد می‌کنیم:
$(document).ready(()=>
{
  //show data
var tableBody=$("#people");

db.each("select * from numbers",(row)=>{
  let rowTemplate=`<tr><td>${row.fname}</td><td>${row.lname}</td><td>${row.number}</td></tr>`;
  tableBody.append(rowTemplate);
});
متد each برای مواقعی مناسب است که شما تعدادی سطر را برای بازگشت دارید و callback آن، به ازای هر سطر اجرا می‌شود و با استفاده از یک template string سطر سازی را انجام داده و آن را با استفاده از توابع جی کوئری به انتهای جدول اضافه می‌کنیم.
حال وقت آن رسیده است که خروجی کار را ببینیم. پس کد npm start را اجرا می‌کنیم. همانطور که می‌بینید خروجی به راحتی نمایش داده می‌شود. در مقاله بعدی بیشتر در این مورد صحبت می‌کنیم.
اشتراک‌ها
ارسال یک Dictionary به یک ASP.NET MVC Action
  <p>
    <input type="text" name="Model.Values[@first].Key" value="@kvp.Key" />
    <input type="text" name="Model.Values[@first].Value" value="@kvp.Value" />
    <input type="hidden" name="Model.Values.Index" value="@first" />
  </p>
ارسال یک Dictionary به یک ASP.NET MVC Action
مطالب
تعامل و انتقال اطلاعات بین کامپوننت‌ها در Angular – بخش اول
یکی از مواردی که در پیاده سازی برنامه‌های «تا حدودی پیچیده» به آن برخورد می‌کنیم، نحوه تعامل و نقل و انتقال اطلاعات مشترک بین کامپوننت‌ها و سرویس‌‌ها می‌باشد. به عنوان مثال صفحه‌ای را در نظر بگیرید که قرار است اطلاعات یک مشتری را نمایش دهد. این اطلاعات شامل اطلاعات شخص و اطلاعات آدرس او می‌باشد. برای داشتن کامپوننت‌هایی با قابلیت استفاده‌ی مجدد، اطلاعات شخص و اطلاعات آدرس را به عنوان دو کامپوننت مستقل در نظر گرفته و پیاده سازی می‌کنیم. تامین اطلاعات این دو کامپوننت حداقل به دو شکل زیر قابل پیاده سازی خواهد بود. 

  1. تامین اطلاعات از طریق کامپوننت پدر و انتساب اطلاعات به کامپوننت‌های فرزند جهت نمایش
  2. تامین اطلاعات به صورت توکار و توسط خود کامپوننت فرزند 

به جهت کپسوله سازی هرچه بیشتر و همچنین کاهش کدهای تکراری، مورد دوم پیشنهاد می‌شود. در این حالت کامپوننت پدر بایستی شناسه مشتری مورد نظر را به کامپوننت فرزند ارسال کند تا کامپوننت فرزند بر اساس این شناسه، اطلاعات مشتری را واکشی و نمایش دهد. در این مثال انتقال اطلاعات از کامپوننت پدر به فرزند جهت ارسال شناسه مشتری ضروری است. همچنین در مواردی نیز ممکن است کامپوننت فرزند اطلاعات و رخدادهایی را به کامپوننت پدر ارسال کند. مثلا کامپوننت «نمایش اطلاعات شخص» قرار است بعد از واکشی اطلاعات، «حقیقی» یا «حقوقی» بودن شخص را به کامپوننت پدر جهت نمایش عنوان مناسب اطلاع دهد. 

در کل، جهت نقل و انتقال اطلاعات مشترک و تعامل بین کامپوننت‌ها، به چند روش زیر می‌توان اقدام کرد:
  1. انتقال اطلاعات از کامپوننت پدر به فرزند از طریق متادیتا Input@
  2. به‌جریان انداختن رخداد از کامپوننت فرزند و گرفتن آن از طریق کامپوننت پدر
  3. تعامل کامپوننت پدر و فرزند از طریق template reference variable
  4. فراخوانی کامپوننت فرزند از کامپوننت پدر به کمک ViewChild@
  5. ارتباط کامپوننت پدر و فرزند از طریق سرویس 
مثال بالا یک مورد بسیار ساده در جهت تفهیم اجبار نقل و انتقال اطلاعات بین کامپوننت‌ها بود. مطمئنا در برخی موارد پیچیده‌تر، حتی با به اشتراک گذاری اطلاعات بین کامپوننت‌ها لازم است پیاده سازی یک رخداد کامپوننت فرزند را به پدر آن واگذار کنیم. در ادامه تمامی این روش‌ها را مورد برسی قرار خواهیم داد. 

نکته: تمامی مثالهای ذکر شده در ادامه تنها در جهت توضیح مفهوم بوده و در برخی موارد گزینه مناسبی جهت پیاده سازی در برنامه‌های واقعی نیستند. 

انتقال اطلاعات از کامپوننت پدر به فرزند از طریق متادیتای Input@
فرض کنید کامپوننت CustomerInfoComponent را داریم که هم نمایش اطلاعات و هم دریافت اطلاعات مشتری را برعهده دارد (در حالت نمایشی به عنوان مثال قرار است تگ input را به صورت readOnly نمایش دهد). کامپوننت پدر تصمیم می‌گیرد که این کامپوننت به چه صورتی ظاهر شود. برای اینکار لازم است متغیری را در کامپوننت CustomerInfoComponent تعریف کنیم که از طریق کامپوننت پدر (استفاده کننده) قابل تنظیم و مقدار دهی باشد. برای این کار کافی است قبل از تعریف متغیر، از متادیتای Input@ به شکل زیر استفاده کنیم:
import { Component, OnInit, Input} from '@angular/core';

@Component({
    selector: 'app-customer-info',
    templateUrl: './customer-info.component.html',
    styleUrls: ['./customer-info.component.css']
})
export class CustomerInfoComponent implements OnInit {

    @Input() FormIsReadOnly: boolean;

    constructor() { }

    ngOnInit() {
    }
}
به همین راحتی. حالا هنگام استفاده از کامپوننت و ارسال مقدار به کامپوننت به شکل زیر عمل می‌کنیم:
<app-customer-info FormIsReadOnly="{{true}}"></app-customer-info>


در صورت استفاده به شکل زیر:

<app-customer-info FormIsReadOnly="true"></app-customer-info>
مقدار منتسب به متغیر FormIsReadOnly به صورت رشته خواهد بود (یعنی مقدار "true"). همچنین برای انتساب یک متغیر به FormIsReadOnly باید به شکل زیر عمل کرد (با این فرض که booleanVariable به صورت یک متغیر از نوع boolean در کامپوننت پدر تعریف شده است): 
<app-customer-info [FormIsReadOnly]="booleanVariable"></app-customer-info>
در این صورت با تغییر متغیر booleanVariable در کامپوننت پدر، کامپوننت فرزند متوجه تغییر خواهد شد ولی برعکس این مورد صادق نیست. یعنی هر تغییری در متغیر FormIsReadOnly در کامپوننت فرزند، باعث تغییر مقدار booleanVariable نخواهد شد. این بدان معنی است که انقیاد انجام گرفته به صورت یک طرفه و از سمت منبع داده (data source) به کامپوننت فرزند است. 
ادامه دارد/ 
نظرات مطالب
فعال سازی قسمت آپلود تصویر و فایل Kendo UI Editor
بارگذاری تصویر در این ادیتور بر اساس تنظیم پارامتر imageUrl در سمت کلاینت انجام می‌شود. یعنی تصویر قرار گرفته در ادیتور برای ذخیره‌ی نهایی، src تگ img آن بر اساس آدرس و پارامتر imageUrl درج خواهد شد (و نه یک آدرس مستقیم) که معادل است با اکشن متد زیر در سمت سرور:
[HttpGet]
public ActionResult GetFile(string path)
{
    path = GetSafeFileAndDirPath(path);
    return File(path, "image/png");
}
این روش در سایر ادیتورها هم بکار رفته‌است (^ و ^).
البته مثال فوق آزمایش شده‌است و در این بین از روش دیباگ اسکریپت‌ها و یافتن خطاهای سمت سرور و کاربر کمک گرفته شد (کار کردن با کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی، بدون باز نگه داشتن کنسول developer مرورگرها تقریبا غیر ممکن است).
مطالب دوره‌ها
نگاهی به اجزای سیستم راهبری بوت استرپ 3
در مطلب «نگاهی به اجزای تعاملی Twitter Bootstrap» مباحث سیستم راهبری بوت استرپ 2 بررسی شدند. در ادامه قصد داریم، نکات جدیدی را در اینباره خصوصا جهت ارتقاء به بوت استرپ 3، بررسی کنیم.


تعیین موقعیت کاربر در صفحه به کمک breadcrumbs در Bootstrap

در مورد قسمت breadcrumb، مطالب مانند قبل و پیشنیاز ذکر شده است. با این تفاوت که بهتر است بجای ul از ol استفاده شود؛ چون ترتیب این عناصر مهم است. ol به معنای ordered list می‌باشد:
            <ol class="breadcrumb">
                <li><a href="#">خانه</a></li>
                <li><a href="#">خدمات</a></li>
                <li class="active">محصولات</li>
            </ol>


یک سؤال: اگر نخواهیم این خطوط مورب ظاهر شوند و برای مثال علاقمند باشیم تا از گلیف آیکن‌های معرفی شده در قسمت قبل استفاده کنیم، چه باید کرد؟
برای این منظور نیاز است با نحوه رندر خطوط مورب در بوت استرپ آشنا شویم. بنابراین فایل bootstrap-rtl.css را گشوده و چند سطر ذیل را جستجو کنید:
.breadcrumb > li + li:before {
  content: "/\00a0";
  padding: 0 5px;
  color: #cccccc;
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، تفسیر عبارت ذکر شده در قسمت content سبب نمایش این خط مورب است. برای حذف آن، به فایل custom.css پروژه مراجعه و تعاریف ذیل را اضافه خواهیم کرد (این فایل همانطور که در قسمت اول ذکر شد، باید پس از ذکر لینک فایل CSS اصلی بوت استرپ، تعریف شود):
.breadcrumb > li + li:before {
  content: none;
}
به این ترتیب خطوط مورب breadcrumb حذف می‌شوند. اکنون برای افزودن گلیف آیکن‌ها به صورت زیر می‌توان عمل کرد:
            <ol class="breadcrumb">
                <li><a href="#">خانه</a> <span class="glyphicon glyphicon-circle-arrow-left"></span></li>
                <li><a href="#">خدمات</a> <span class="glyphicon glyphicon-circle-arrow-left"></span></li>
                <li class="active">محصولات</li>
            </ol>


اگر از رنگ گلیف آیکن‌‌های نمایش داده شده راضی نیستید، آن‌ها را نیز می‌توانید در فایل CSS سفارشی خود تغییر دهید. برای مثال:
.glyphicon {
color: #cdae51;
}



تعریف برگه‌ها در Twitter Bootstrap
در مورد تعریف برگه‌ها، بوت استرپ 3 با نگارش 2 آن، تفاوتی ندارد و تمام نکات مطلب «نگاهی به اجزای تعاملی Twitter Bootstrap» در اینجا نیز صادق هستند. یک ul باید تعریف شود و سپس برای نمونه کلاس‌های nav nav-tabs را به آن‌ها اضافه خواهیم کرد تا به شکل tab به نظر برسند. برگه فعال نیز با کلاس active مشخص می‌شود.
یک نکته جدید: در بوت استرپ 3 می‌توان یک برگه را کاملا در عرض صفحه کشید و امتداد داد:
                <ul class="nav nav-pills nav-justified">
                    <li><a href="#">Home</a></li>
                    <li><a href="#">About</a></li>
                    <li class="active"><a href="#">Services</a></li>
                    <li><a href="#">Photo Gallery</a></li>
                    <li><a href="#">Contact</a></li>
                </ul>
با اضافه کردن nav-justified، بجای شکل زیر


به تصویر ذیل خواهیم رسید که در آن tab، در امتداد صفحه کشیده شده است:




تعریف navbar در بوت استرپ 3

اصول کلی navbar بوت استرپ 3 همانند بوت استرپ 2 است؛ با چند تفاوت کوچک:
- کلاس btn-navbar بوت استرپ 2 به کلاس navbar-btn در بوت استرپ 3 تغییر نام یافته است.
- کلاس navbar-inner بوت استرپ 2 کلا حذف شده است.
- کلاس‌های nav-list به کلاس‌های list-group تغییر نام یافته‌اند.
- کلاس brand با navbar-brand جایگزین شده است.
- کلاس‌های navbar-brand و navbar-toggle باید داخل المانی با کلاس navbar-header محصور شوند.
- کلاس nav باید به همراه navbar-nav باشد.
- کلاس‌های جدید navbar-default  navbar-text  navbar-btn  navbar-header اضافه شده‌اند.

یک مثال:
    <div class="container">
        <h4 class="alert alert-info">
            nav</h4>
        <div class="row">
            <nav class="navbar navbar-default navbar-inverse navbar-fixed-top" role="navigation">
                <div class="navbar-header">
                    <button type="button" class="navbar-toggle" data-toggle="collapse" data-target="#collapse">
                        <span class="sr-only">Toggle navigation</span> <span class="icon-bar"></span><span
                            class="icon-bar"></span><span class="icon-bar"></span>
                    </button>
                </div>
                <div class="collapse navbar-collapse" id="collapse">
                    <ul class="nav navbar-nav">
                        <li><a href="#">Home</a></li>
                        <li><a href="#">About</a></li>
                        <li class="active"><a href="#">Services</a></li>
                        <li><a href="#">Photo Gallery</a></li>
                        <li><a href="#">Contact</a></li>
                    </ul>
                </div>
            </nav>
        </div>
        <!-- end row -->
    </div>
    <!-- /container -->
به همراه CSS سفارشی:
 body { padding-top: 70px; }






توضیحات:
- CSS سفارشی، سبب خواهد شد تا تگ h4 بالای صفحه، زیر navbar مخفی نشده و قابل مشاهده باشد.
- کار با المان nav دارای کلاس navbar navbar-default شروع می‌شود. همچنین role=navigation نیز به این المان اضافه شده‌است. این مورد  کمکی خواهد بود به افرادی با قدرت بینایی کم که از screen readers استفاده می‌کنند.
- داخل navbar-default یک div دیگر با کلاس navbar-header اضافه شده است. این مورد قابلیت‌های واکنشگرای navbar را فراهم می‌سازد. به این ترتیب زمانیکه عرض صفحه کمتر می‌شود، مانند تصویر دوم، یک دکمه ویژه نمایش داده خواهد شد.
- هرجایی در بوت استرپ ویژگی‌های data- را ملاحظه کردید، یعنی قرار است اطلاعاتی در اختیار اجزای جاوا اسکریپتی آن قرار گیرند. برای نمونه data-target به یک div با آی دی مساوی collapse اشاره می‌کند. به این معنا که اگر در زمان کم بودن عرض صفحه، دکمه ویژه واکنشگرای navbar ظاهر شد، با کلیک بر روی آن دکمه، div یاد شده را نمایش بده.
- span تعریف شده با کلاس sr-only به معنای اطلاعاتی است که صرفا جهت screen readers تدارک دیده شده‌اند.


فایل‌های نهایی این قسمت را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید:
bs3-sample03.zip
 
مطالب
استفاده از Web Fonts در اپلیکیشن های ASP.NET MVC

Typography در طراحی وب

برای بسیاری از توسعه دهندگان، طراحی یک اپلیکیشن وب شاید مقوله زیاد جالبی نباشد. مگر آنکه با طراحان حرفه ای سر و کار داشته باشند، و یا خودشان در زمینه طراحی فعال و با استعداد باشند. توسعه دهندگان می‌توانند به راحتی از اهمیت یا نیاز به Typography بگذرند، و تنها روی المان‌های گرافیکی پایه ای وقت بگذارند که در اپلیکیشن وب نهایتا استفاده خواهند شد.

به همین دلیل است که فریم ورک‌های HTML/CSS هر روزه محبوب‌تر می‌شوند. فریم ورک هایی مانند Twitter Bootstrap, HTML5 Boilerplate, Foundation و غیره. این فریم ورک‌ها طراحی و ساخت اپلیکیشن‌های وب را ساده‌تر و سریع‌تر می‌کنند، چرا که بسیاری از نیازهای رایج در طراحی وب پیاده سازی شده اند و دیگر نیازی به اختراع مجدد آنها نیست. اما به غیر از طراحی وب سایتی با ظاهری شیک و پسندیده، مقوله Typography شاید آخرین چیزی باشد که توسعه دهندگان به آن فکر می‌کنند.

Typography می‌تواند ظاهر بصری و تجربه کاربری را بسیار بهتر کند. انتخاب font-type‌‌های مناسب، وزن و استایل آنها می‌تواند به القای ایده ها، اهمیت مطالب و احساسات به کاربر کمک کند. همچنین خوانایی و درک مطالب شما هم بهبود می‌یابد، که همگی به کیفیت کلی طراحی شما کمک خواهند کرد.

انتخاب و استفاده از فونت ها
چالش انتخاب فونت برای وب، این است که باید بدانید آنها دقیقا چگونه برای کاربران رندر می‌شوند. برای اینکه فونت‌های شما همانطور که قصد دارید رندر شوند، مرورگر کاربر باید به فایل فونت‌ها دسترسی داشته باشد. ممکن است این فونت‌ها در سیستم عاملی که مرورگر در آن اجرا می‌شود، وجود نداشته باشند یا دسترسی به آنها ممکن نباشد.

طراحان وب طی سالیان متمادی، از فونت هایی استفاده می‌کردند که احتمال وجود آنها روی بازه گسترده ای از کامپیوتر‌ها زیاد بود. اینگونه فونت‌ها با عنوان 'web-safe' یاد می‌شوند:
  • Arial
  • Courier New
  • Helvetica
  • Times New Roman
  • Trebuchet
  • Georgia
  • Verdana
این لیست کوتاه، تنوع بسیار محدودی را در اختیار طراحان قرار می‌داد. برای رفع این محدودیت تکنیک‌های مختلفی استفاده می‌شد. مثلا متون مورد نظر را بصورت تصویر درج می‌کردند، یا با استفاده از افزونه ای در مرورگر از فونت خاصی استفاده می‌شد. مشکل عمده این روش‌ها این بود که متون مورد نظر قابل انتخاب و جستجو نبودند.

Web Fonts
یکی از راه حل‌ها برای رفع این محدودیت، توسعه فونت‌های وب بود. فونت‌های وب روی هر پلفترمی قابل استفاده هستند و توسط یک درخواست HTTP بارگذاری می‌شوند. با استفاده از فونت‌های وب، متون ما قابل انتخاب، جستجو و ترجمه به زبان‌های دیگر هستند. ناگفته نماند که بازه type-face‌‌های بسیار گسترده‌تری هم در دست داریم. از طرف دیگر به دلیل اینکه اکثر مرورگرهای وب امروزی از Web Fonts پشتیبانی می‌کنند، می‌توان اطمینان داشت که خروجی مورد نظر تقریبا روی تمام پلتفرم‌ها یکسان خواهد بود.

استفاده از فونت‌های وب در اپلیکیشن‌های ASP.NET MVC
خوب، چگونه می‌توانیم از فونت‌های وب در اپلیکیشن‌های MVC استفاده کنیم؟ در ادامه یک نمونه را بررسی میکنیم.
1. یک سرویس فونت انتخاب کنید. سرویس دهندگان زیادی وجود دارند که فونت‌های وب رایگان و پولی متنوعی را فراهم می‌کنند. برخی از سرویس دهندگان محبوب:
در مثال جاری از سرویس Typekit استفاده خواهیم کرد. نحوه استفاده از دیگر سرویس‌ها هم تقریبا یکسان است.
2. فونت مورد نظر را انتخاب کنید. سرویس‌های مذکور کتابخانه‌های بزرگی از فونت‌های وب دارند، که توسط رابط کاربری قوی آنها می‌توانید رندر نهایی فونت‌ها را مشاهده کنید. همچنین می‌توانید لیست فونت‌های موجود را بر اساس پارامترهای مختلفی مانند خواص، طبقه بندی، توصیه شده‌ها و غیره فیلتر کنید. برای مثال جاری فونت Bistro Script Web را انتخاب می‌کنیم.

3. کد جاوا اسکریپت خود را تولید کنید (تمام سرویس دهندگان این امکان را پیاده سازی کرده اند).

4. قطعه کد جاوا اسکریپت تولید شده را، در قسمت <head> فایل (Layout.cshtml (Razor_ یا (Site.Master (ASPX کپی کنید.

5. CSS Selector‌‌های لازم برای فونت مورد نظر را تولید کنید.

6. کد css تولید شده را در فایل Site.css کپی کنید. در مثال جاری فونت کل اپلیکیشن را تغییر می‌دهیم. برای اینکار، خانواده فونت "bistro-script-web" را به تگ body اضافه می‌کنیم.

نکته: فونت cursive بعنوان fallback تعریف شده. یعنی در صورتی که بارگذاری و رندر فونت مورد نظر با خطا مواجه شد، از این فونت استفاده می‌شود. بهتر است فونت‌های fallback به مقادیری تنظیم کنید که در اکثر پلتفرم‌ها وجود دارند.

همین! حالا می‌توانیم تغییرات اعمال شده را مشاهده کنیم. بصورت پیش فرض قالب پروژه‌ها از فونت "Segoe UI" استفاده می‌کنند، که خروجی زیر را رندر می‌کند.

استفاده از فونت جدید "Bistro Script Web" وب سایت را مانند تصویر زیر رندر خواهد کرد.

همانطور که می‌بینید استفاده از فونت‌های وب بسیار ساده است. اما بهتر است از اینگونه فونت‌ها برای کل سایت استفاده نشود و تنها روی المنت‌های خاصی مانند سر تیتر‌ها (h1,h2,etc) اعمال شوند.