مطالب
نمایش اشیاء موجود در View بر اساس دسترسی‌ها در ASP.NET MVC
سیستم دسترسی در یک سیستم، همیشه برای من چالش برانگیز بوده است. با دیدن کدهای مختلف از افراد مختلف، شیوه‌های گوناگونی از کدنویسی را دیده‌ام؛ ولی یکی از نکاتی که در بین آن‌ها بررسی نشده بود و یا از آن غافل مانده بودند، بررسی بعضی از عناصر موجود در ویو بود که باید با توجه به نقش کاربر سیستم، وضعیت آن بررسی میشد. 
برای مثال تصور کنید که شما دو کاربر دارید که هر دو سطح دسترسی به پروفایل کاربران دیگر را دارند. ولی یکی از کاربرها این توانایی را دارد تا با کلیک بر روی دکمه‌ای، لاگین کاربر مورد نظر را مسدود نماید، ولی دیگری نمی‌تواند این دکمه را ببیند، یا برای او به صورت غیرفعال نمایش داده شود. در اکثر این مواقع کاری که برنامه نویسان انجام میدهند، نوشتن توابع به شیوه‌های گوناگون در لابلای انبوهی از کدهای View هست تا بتوانند این مسئله را پیاده سازی کنند. ولی با اضافه شدن هر چه بیشتر این عناصر به صفحه و با توجه به انبوهی از ویووها و ویووکامپوننت‌ها کار بسیار سخت‌تر میشود.
 به همین جهت من از فیلترها در MVC کمک گرفتم و این موضوع را با توجه به خروجی نهایی صفحه بررسی میکنم. به این معنا که وقتی صفحه بدون هیچ گونه اعتبارسنجی در سطح ویو آماده شد، با استفاده از فیلتر مورد نظر که به صورت سراسری اضافه شده است، بررسی میکنم که آیا این کاربر حق دارد بعضی از المان‌ها را ببیند یا خیر؟ در صورتیکه برای هر المان موجود در صفحه اعتباری نداشته باشد، آن المان از صفحه حذف و یا غیرفعال میشود.
ابتدا یک صفحه را با المان‌های زیر میسازیم. از آنجا که بیشتر تگ‌های عملیاتی از نوع لینک و دکمه هستند، از هر کدام، سه عنصر به صفحه اضافه میکنیم:
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="r" data-method="post" data-type="disable">Test 1</button>
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 2</button>
<button data-perm="false" data-controller="c" data-action="r" data-method="post">Test 3</button>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 4</a>
<a data-perm="false" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 5</a>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 6</a>
در اینجا ما از همان ساختار آشنای *-data استفاده میکنیم و معنی هر کدام از ویژگی‌ها برابر زیر است:
ویژگی
توضیحات
 perm   آیا نیاز به اعتبارسنجی دارد یا خیر؟ در صورتی که المانی مقدار Perm آن با مقدار true پر گردد، اعتبارسنجی روی آن اعمال خواهد شد.   
 controller   نام کنترلری که به آن دسترسی دارد.  
 action  نام اکشنی که به آن در کنترلر ذکر شده دسترسی دارد. 
 method   در صورتیکه دسترسی get و post و ... هر یک متفاوت باشد.  
 type  نحوه برخورد با المان غیرمجاز. در صورتیکه با disable مقداردهی شود، المان غیرفعال و در غیر اینصورت، از روی صفحه حذف میشود.

سپس یک کلاس جدید ساخته و با ارث بری از ActionFilterAttribute، کار ساخت فیلتر را آغاز میکنیم:

    public class AuthorizePage: ActionFilterAttribute
    {
        private HtmlTextWriter _htmlTextWriter;
        private StringWriter _stringWriter;
        private StringBuilder _stringBuilder;
        private HttpWriter _output;
        IAuthorization _auth;
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {        
            _stringBuilder = new StringBuilder();
            _stringWriter = new StringWriter(_stringBuilder);
            _htmlTextWriter = new HtmlTextWriter(_stringWriter);
            _output = (HttpWriter) filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output;
            filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output = _htmlTextWriter;
            _auth = new Auth();
        }

        public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
        {
            var response = _stringBuilder.ToString();

            response = AuthorizeTags(response);
            _output.Write(response);
        }

        public string AuthorizeTags(string response)
        {

            var doc = GetHtmlDocument(response);
            var nodes=doc.DocumentNode.SelectNodes("//*[@data-perm]");

            if (nodes == null)
                return response;

            foreach(var node in nodes)
            {
                var dataPermission = node.Attributes["data-perm"];
                if(!dataPermission.Value.TryBooleanParse())
                {
                    continue;
                }

                var controller = node.Attributes["data-controller"].Value;
                var action = node.Attributes["data-action"].Value;
                var method = node.Attributes["data-method"].Value;

                var access=_auth.Authorize(HttpContext.Current.User.Identity.Name , controller, action, method);

                if (access)
                    continue;

                var removeElm = true;
                var type = node.Attributes["data-type"]?.Value;
                if (type!=null && type.ToLower()== "disable")
                {
                    removeElm = false;
                }

                if(removeElm)
                {
                    node.Remove();
                    continue;
                }


                node.Attributes.Add("disabled", "true");
            }

            return doc.DocumentNode.OuterHtml;
        }

        private HtmlDocument GetHtmlDocument(string htmlContent)
        {
            var doc = new HtmlDocument
            {
                OptionOutputAsXml = true,
                OptionDefaultStreamEncoding = Encoding.UTF8
            };
            doc.LoadHtml(htmlContent);

            return doc;
        }

    }
در خطوط اولیه، از متد OnActionExecuting به عنوان یک سازنده برای پر کردن در لحظه هر درخواست استفاده میکنیم. htmlTextWriter که یک پیاده سازی از TextWriter هست، برای نوشتن بهینه کدهای HTML سودمند میباشد و از آن جهت که نیاز زیادی برای کار با رشته‌ها دارد، از StringBuilder در پشت صحنه استفاده می‌کند. جهت آشنایی بیشتر با این کلاس‌ها، مطلب StringBuilder و قسمت نظراتش را مطالعه بفرمایید. همچنین یک httpWriter هم برای ایجاد خروجی در اکشن مورد نظر نیازمندیم و مورد آخر یک اینترفیس میباشد که جهت اعتبارسنجی مورد استفاده قرار میگیرد و این اینترفیس میتواند از طریق تزریق وابستگی‌ها پر شود:
  public interface IAuthorization
    {
        bool Authorize(string userId, string controller, string action, string method);
    }

ادامه کد در متد OnResultExecuted قرار دارد و متد اصلی کار ما میباشد. این متد بعد از صدور خروجی از اکشن، صدا زده شده اجرا میشود و شامل خروجی اکشن میباشد. خروجی اکشن را به متدی به نام AuthorizeResponse داده و با استفاده از بسته htmlagilitypack که یک HTML Parser میباشد، کدهای HTML را تحلیل میکنیم. قاعده فیلترسازی المان‌ها در این کتابخانه بر اساس قواعد تعریف شده در XPath میباشد. بر اساس این قاعده ما گفتیم هر نوع تگی که دارای ویژگی data-perm میباشد، باید به عنوان گره‌های فیلتر شده برگشت داده شود. سپس مقادیر نام کنترلر و اکشن و ... از المان دریافت شده و با استفاده از اینترفیسی که ما اینجا تعریف کرده‌ایم، بررسی میکنیم که آیا این کاربر به این موارد دسترسی دارد یا خیر. در صورتیکه پاسخ برگشتی، از عدم اعتبار کاربر بگوید، گره مورد نظر حذف و یا در صورتیکه ویژگی data-type وجود داشته و مقدارش برابر disable باشد، آن المان غیرفعال خواهد شد. در نهایت کد تولیدی سند را به رشته تبدیل کرده و جایگزین خروجی فعلی میکنیم.
جهت تعریف سراسری آن در Global.asax داریم:
protected void Application_Start()
{
  GlobalFilters.Filters.Add(new AuthorizePage());
}
نظرات مطالب
چه زمانی بهتر است از Silverlight استفاده شود؟
- بله. هدفگیری اصلی سیلورلایت 4 ، LOB‌ است یا به قولی line of business applications . اگر به کتاب‌های سال 2010 مراجعه کنید تعداد کتاب‌هایی که در مورد LOB و SL4 منتشر شده قابل توجه است:
Pro Business Applications with Silverlight 4 - APress
Silverlight 4 Data and Services Cookbook - Packt Publishing
Microsoft Silverlight 4 Business Application Development - Packt Publishing
و ...

با استفاده از WCF RIA Services یا حتی WCF Services و غیره دسترسی کامل برای مثال به entity framework خواهید داشت. همچنین کاربران شما مجددا به تجربه‌ی کار با برنامه‌های دسکتاپ باز خواهند گشت، هر چند برنامه تحت وب است. قابلیت نصب خارج از مرورگر را هم دارد (مثل یک برنامه دسکتاپ معمولی).

- برای خارج از سازمان هم مشکلی نیست. چون برنامه شما یکبار فقط باید دریافت شود. بعد کش می‌شود و افزونه‌ی سیلورلایت به صورت خودکار هربار چک می‌کند که آیا برنامه روی سرور تغییر کرده یا نه. اگر خیر از کش خوانده خواهد شد و کاربر راه دور معطل نخواهد شد. همچنین با استفاده از MEF (managed extensibility framework) می‌شود قسمت‌های مختلف برنامه را به صورت افزونه درآورد. یعنی کاربری که نیاز به تمام قسمت‌ها را ندارد خوب لزومی هم ندارد که همه‌ی آن‌ها را دریافت کند.
مطالب
Vue Lifecycle hooks
هر وهله از Vue از یک‌سری مراحل یا (initialization steps) عبور خواهد کرد به عنوان مثال مراحلی از قبیل کامپایل شدن تمپلیت، mount شدن وهله به DOM و یا بروزرسانی DOM زمانیکه داده‌ها تغییر پیدا می‌کنند و ... در حین طی کردن این مسیر یکسری توابع ویژه با نام lifecycle hooks فراخوانی خواهند شد. بنابراین درون این توابع می‌توانیم در هر مرحله کدهای موردنیازمان را قرار دهیم:

همانطور که مشاهده می‌کنید این چرخه حیات با وهله‌سازی شیء Vue شروع می‌شود. در این مرحله اولین تابع یعنی beforeCreate فراخوانی می‌شود. در این مرحله کار مقداردهی اولیه (initialization) ایونت‌های پاس داده شده به Vue instance انجام خواهد گرفت. در مرحله بعد تابع created فراخوانی و در ادامه تمپلیت (اگر تعیین شده باشد) کامپایل و بعد از آن تابع beforeMount فراخوانی خواهد شد. این تابع دقیقاً قبل از اینکه تمپلیت به DOM اضافه شود فراخوانی می‌شود. در این‌حالت المنت تعیین شده در قسمت el با محتوای تمپلیت مقداردهی می‌شود. البته تا اینجا هنوز خروجی به DOM اضافه نشده است؛ تنها اعمال بایندینگ، string interpolation بر روی تمپلیت صورت خواهند گرفت تا خروجی به صورت یک HTML آماده تحویل به مرحله بعد گردد. در ادامه خروجی تهیه شده به DOM اضافه (mount) خواهد شد. در این مرحله اگر دیتایی تغییر کند، تابع beforeUpdate فراخوانی خواهد شد. بعد از اینکه تغییری توسط Vue مشاهده شد، تابع updated فراخوانی خواهد شد. در نهایت توابع beforeDestroyed و destroyed را داریم. درون این توابع فرصت آزادسازی منابع استفاده شده را خواهیم داشت. 
به عنوان مثال بعد از اینکه یک وهله از Vue ایجاد شد، تابعی با نام created فراخوانی خواهد شد: 
new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            a: 1
        };
    },
    created: function () {
        // `this` points to the vm instance
        console.log('a is: ' + this.a)
    }
});

در حالت کلی می‌توانیم hookها را به چهار دسته‌بندی زیر تقسیم کنیم:
(Creation (Initialization
این نوع hook در واقع اولین توابعی هستند که درون یک کامپوننت فراخوانی خواهند شد. در اینجا می‌توانیم قبل از اینکه کامپوننت به DOM اضافه شود، اکشن مورد نیازمان را قرار دهیم. باید دقت داشته باشید که درون این توابع، به target element (همان المنت‌ی که وهله‌ی Vue به آن متصل خواهد شد) و همچنین DOM دسترسی ندارید و مقادیر آن‌ها در این فاز، undefined خواهند بود: 
new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            name: 'Sirwan'
        };
    },
    beforeCreate: function () {
        console.log('name is: ' + this.name);
        console.log(`We don't have access to target element at this point: ${this.$el}`);
    },
    created: function () {
        // `this` points to the vm instance
        console.log('name is: ' + this.name);
        console.log(`We don't have access to target element at this point: ${this.$el}`);
    }
});

(Mounting (DOM Insertion
در این مرحله می‌توانیم بلافاصله قبل و بعد از اولین رندر، به کامپوننت دسترسی داشته باشیم. می‌توانیم از این hookها برای تغییر کامپوننت، به محض رندر شدن استفاده کنیم. بنابراین در این فاز به target element نیز دسترسی خواهیم داشت: 
beforeMount: function () {
    console.log(`this.$el doesn't exist yet, but it will soon!`);
},
mounted: function () {
    console.log(this.$el);
}

(Updating (Diff & Re-render
این توابع هنگامیکه داده‌های تعریف شده در قسمت data تغییر پیدا کنند، فراخوانی خواهند شد. یعنی دقیقاً قبل از اینکه DOM به‌روزرسانی شود، فراخوانی خواهند شد. در مثال زیر به محض ایجاد شدن وهله‌ی Vue، یک تایمر ایجاد شده است. این تایمر هر ثانیه یکبار مقدار دیتای counter را یک واحد افزایش خواهد داد. در حالت عادی اگر دیتایی درون DOM استفاده نشده باشد، درون کنسول خروجی را دریافت نخواهید کرد. در نتیجه این توابع تنها در صورتیکه از دیتا درون DOM استفاده شده باشد، فراخوانی خواهند شد: 
new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            name: 'Sirwan',
            counter: 0
        };
    },
    created: function () {
        setInterval(() => {
            this.counter++
        }, 1000)
    },
    beforeUpdate: function () {
        console.log(this.counter); // Logs the counter value every second, before the DOM updates.
    },
    updated: function () {
        console.log(`new value: ${this.counter}`);
    }
});

(Destruction (Teardown
این توابع، قبل و بعد از تخریب شدن (حذف شدن از DOM) کامپوننت فراخوانی خواهند شد:
new Vue({
    el: '#app',
    data() {
        return {
            name: 'Sirwan',
            counter: 0
        };
    },
    beforeDestroy: function () {
        
    },
    destroyed() {
        console.log(this) // There's practically nothing here!
    }
});
 
 
Vue.js چگونه تغییرات داده‌ها را متوجه خواهد شد؟
شاید تصور کنید که Vue.js به صورت مداوم تغییرات را مشاهده کرده و در صورت وجود تغییری بر روی دیتا، این تغییرات را مستقیماً به DOM اعمال خواهد کرد. هر پراپرتی دارای یک watcher است؛ یعنی وقتی یک شیء را به سازنده Vue ارسال می‌کنیم، یک watcher برای تمامی پراپرتی‌های تعریف شده، درون پراپرتی data ایجاد خواهد کرد. این watcher در واقع مسئول کنترل تغییرات پراپرتی‌ها می‌باشد و اگر تغییری صورت بگیرد، آن را به DOM اعمال خواهد کرد. اما نکته اینجاست که این تغییرات بلافاصه بر روی DOM اعمال نخواهند شد؛ زیرا از لحاظ کارآیی، اینکار بهینه نیست. فرض کنید یک پراپرتی با نام message درون قسمت data داریم که مقدار آن Hello است. اکنون همین مقدار توسط UI مجدداً به Hello ست خواهد شد. در این‌حالت اعمال تغییرات نباید به DOM منعکس شود، زیرا مقدار message به همان مقدار قبلی تنظیم شده است. در عوض Vue.js از مفهومی با نام Virtual DOM استفاده می‌کند که در واقع یک کپی از DOM اصلی است؛ با این تفاوت که دسترسی به آن خیلی سریعتر از DOM اصلی می‌باشد. بنابراین Vue.js تغییرات صورت گرفته را مستقیماً به Virtual DOM اعمال می‌کند. در نهایت آن را با DOM اصلی مقایسه خواهد کرد و در صورت وجود تغییر، آن را با DOM اصلی ادغام خواهد کرد. 
نظرات مطالب
آیا دوران پادشاهی اوراکل در حوزه‌ی مدیریت پایگاه‌های داده عملیاتی به پایان رسیده است؟
طبق رنکینگ سال 2016 شرکت گارتنر، در مورد بهترین سیستم مدیریت پایگاه داده عملیاتی، SQL Server، برای دومین سال پیاپی توانست ( بالاتر از اوراکل،) جایگاه اول را بدست آورد.  
مطالب
سرعت واکشی اطلاعات در List و Dictionary
دسترسی به داده‌ها پیش شرط انجام همه‌ی منطق‌های اکثر نرم افزار‌های تجاری می‌باشد. داده‌های ممکن در حافظه ، پایگاه داده ، فایل‌های فیزیکی و هر منبع دیگری قرار گرفته باشند.
هنگامی که حجم داده‌ها کم باشد شاید روش دسترسی و الگوریتم مورد استفاده اهمیتی نداشته باشد اما با افزایش حجم داده‌ها روش‌های بهینه‌تر تاثیر مستقیم در کارایی برنامه دارند.
در این مثال سعی بر این است که در یک سناریوی خاص تفاوت بین Dictionary و List را بررسی کنیم :
فرض کنید 2 کلاس Student  و Grade موجود است که وظیفه‌ی نگهداری اطلاعات دانش آموز و نمره را بر عهده دارند.
    public class Grade
    {
        public Guid StudentId { get; set; }
        public string Value { get; set; }

        public static IEnumerable<Grade> GetData()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Grade
                                 {
                                     StudentId = GuidHelper.ListOfIds[i], Value = "Value " + i
                                 };
            }
        }
    }

    public class Student
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Grade { get; set; }

        public static IEnumerable<Student> GetStudents()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                yield return new Student
                                 {
                                     Id = GuidHelper.ListOfIds[i],
                                     Name = "Name " + i
                                 };
            }
        }
    }
از کلاس GuidHelper برای تولید و نگهداری شناسه‌های یکتا برای دانش آموز کمک گرفته شده است :
    public class GuidHelper
    {
        public static List<Guid> ListOfIds=new List<Guid>();

        static GuidHelper()
        {
            for (int i = 0; i < 10000; i++)
            {
                ListOfIds.Add(Guid.NewGuid());
            }
        }
    }
سپس لیستی از دانش آموزان و نمرات را درون حافظه ایجاد کرده و با یک حلقه  نمره‌ی هر دانش آموز به Property مورد نظر مقدار داده می‌شود.

ابتدا از LINQ روی لیست برای پیدا کردن نمره‌ی مورد نظر استفاده کرده و در روش دوم برای پیدا کردن نمره‌ی هر دانش آموز از Dictionary  استفاده شده :
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            var stopwatch = new Stopwatch();
            List<Grade> grades = Grade.GetData().ToList();
            List<Student> students = Student.GetStudents().ToList();

            stopwatch.Start();
            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using list {0}", stopwatch.Elapsed);
            stopwatch.Reset();
            students = Student.GetStudents().ToList();
            stopwatch.Start();
            Dictionary<Guid, string> dictionary = Grade.GetData().ToDictionary(x => x.StudentId, x => x.Value);

            foreach (Student student in students)
            {
                student.Grade = dictionary[student.Id];
            }
            stopwatch.Stop();
            Console.WriteLine("Using dictionary {0}", stopwatch.Elapsed);
            Console.ReadKey();
        }
    }
نتیجه‌ی مقایسه در سیستم من اینگونه می‌باشد :



همانگونه که مشاهده می‌شود در این سناریو خواندن نمره از روی Dictionary بر اساس 'کلید' بسیار سریع‌تر از انجام یک پرس و جوی LINQ روی لیست است.

زمانی که از LINQ on list
   student.Grade = grades.Single(x => x.StudentId == student.Id).Value;
برای پیدا کردن مقدار مورد نظر یک به یک روی اعضا لیست حرکت می‌کند تا به مقدار مورد نظر برسد در نتیجه پیچیدگی زمانی آن O n هست. پس هر چه میزان داده‌ها بیشتر باشد این روش کند‌تر می‌شود.

زمانی که از Dictonary
         student.Grade = dictionary[student.Id];
برای پیدا کردن مقدار استفاده می‌شود با اولین تلاش مقدار مورد نظر یافت می‌شود پس پیچیدگی زمانی آن O 1 می‌باشد.

در نتیجه اگر نیاز به پیدا کردن اطلاعات بر اساس یک مقدار یکتا یا کلید باشد تبدیل اطلاعات به Dictionary و خواندن از آن بسیار به صرفه‌تر است.

تفاوت این 2 روش وقتی مشخص می‌شود که میزان داده‌ها زیاد باشد.

در همین رابطه (1 ، 2

DictionaryVsList.zip
مطالب
WebStorage
webstorage تقریبا فناوری جدیدی است که برای نگهداری ثابت داده‌ها بر روی سیستم کاربر استفاده می‌شود. webstorage مزایای زیادی برای برنامه‌های تحت وب دارد. برای مثال با استفاده از آن میتوان فعالیت‌های کاربر را رصد کرد، بدون اینکه کد و دیتابیس سمت سرور را دخالت دهیم. حتی اگر سیستم کاربر آفلاین هم بشود برنامه می‌تواند همچنان به فعالیتش ادامه دهد. در این مقاله به مزایای این روش می‌پردازیم.

WebStorage در برابر کوکی ها
یکی از روش‌های سنتی ذخیره اطلاعات در سیستم کاربر، کوکی‌ها در بستر Http هستند. تفاوت‌های زیادی بین این دو وجود دارد که تعدادی از آن‌ها را در زیر بررسی می‌کنیم:

  • مکانیزم ذخیره سازی:
کوکی‌ها داده‌های ساخت یافته‌ای هستند که از وب سرور به سمت مرورگر کاربر به عنوان پاسخی در ازای درخواستی ارسال می‌شوند. درخواست و پاسخ کوکی‌ها شامل بخش هدر بوده که اطلاعات آن باعث شناسایی کوکی برای مدیریت و شناسایی آن‌ها می‌گردد تا هر موقع درخواستی صورت بگیرد، به سمت سرور برگشت خواهد خورد.
به طور خلاصه اینکه کوکی‌ها توسط درخواست‌ها و پاسخ‌ها ایجاد یا به روز می‌شوند. در نتیجه داده‌ها چه تغییر کرده باشند چه تغییر نکرده باشند، همیشه بخشی از هدر Http هستند. در سوی دیگر webstorage به طور کامل به صورت کلاینتی پیاده سازی گشته است و وب سرور را درگیر کار خودشان نمی‌کنند و کارایی بهتری را ارائه می‌دهند. از آنجا که همه چیز در خود سیستم کاربر اتفاق می‌افتد، در صورت از دست دادن کانکشن شبکه، کاربر می‌تواند همچنان به فعالیت‌های به روزرسانی و تغییر ادامه دهد.

  • چند نسخه از مرورگر
کاربری که با وب سایت مدنظر کار میکند میتواند توسط چند مرورگر مختلف یا چند تب و پنجره مختلف به طور همزمان کار کند و اطلاعات آن در همه‌ی مرورگرها و دیگر پنجره‌های آن مرورگر قابل دسترس می‌باشد.

  • محدودیت حجمی
محدودیت کوکی‌ها و webstorage از نظر حجم ذخیره سازی بین مروگرهای مختلف، متفاوت است. ولی در حالت کلی در بیشتر مرورگرها محدودیت حجم 4 کیلوبایت برای کوکی‌ها موجود است. (این ابزار می تواند نهایت حجمی را که که مرورگر شما از کوکی پشتیبانی می‌کند، نشان دهد.)
در مورد webstorage استاندارد W3C محدودیتی اعلام نکرده است و تصمیم گیری بر سر این موضوع را به سازندگان مرورگرها واگذار کرده است. ولی در حالت کلی حجم بیشتری از کوکی را ذخیره میکند و عموما تا 5 مگابایت توانایی ذخیره سازی وجود دارد. بدین ترتیب حجم آن 124,527% بیشتر از کوکی‌ها است. (این ابزار می‌تواند نهایت حجمی را که مرورگر شما از webstorage پشتیبانی می‌کند، ببینید).

انواع Webstorage 
دو نوع متد ذخیره سازی در webstorage داریم:
  • session storage
  • local storage

  • SessionStorage
داده‌هایی که بدین صورت ذخیره می‌شوند تنها تا زمانی دوام آورده و پایدار هستند که session مرورگر فعال است؛ یعنی تا زمانیکه کاربر در سایت فعلی حضور دارد.
استفاده از این روش برای ذخیره سازی‌های موقت عالی است. برای نمونه مقادیر ورودی فرمی که کاربر در حال کار با آن است، میتواند به طور موقت ذخیره شوند تا زمانی که کاربر بتواند تمامی مراحل را طی کرده، بدون اینکه ارجاعی به دیتابیس سمت سرور داشته باشد. همچنین ذخیره موقت داده‌ها می‌تواند به کاربر کمک کند تا در صورت reresh‌های ناگهانی یا بسته شدن‌های ناگهانی مرورگرها، نیازی به ورود مجدد داده‌ها نداشته باشد.
  • LocalStorage
در این روش داده‌ها با از دست رفتن session مرورگر جاری از بین نمی‌رود و برای بازدیدهای آتی کاربر از سایت، داده‌ها همچنان در دسترس هستند.
پشتیبانی مرورگرها
وب سایت caniuse گزارش می‌دهد که اکثر مرورگرها پشتیبانی خوبی از webstorage دارند.

با اینکه توصیه نامه W3C از پایان کار پیاده سازی این قابلیت خبر میدهد ولی در حال حاضر که این مقاله تدوین شده است هنوز نهایی اعلام نشده است. برای پشتیبانی مرورگرهای قدیمی از webstorage می‌توان از فایل جاوااسکریپتی Store.js کمک گرفت.


مفاهیم امنیتی و محافظت از داده ها

محدودیت‌های حمایتی و حفاظتی webstorage دقیقا همانند کوکی هاست. به این معنی که وب سایت‌های دیگر توانایی اتصال به webstorage سایت دیگری را ندارند. البته این مورد ممکن است برای وب سایت هایی که بر ساب دومین تکیه کرده‌اند ایجاد مشکل کند. برای حل این مسائل می‌توانید از کتابخانه‌های سورس بازی چون Cross Storage که توسط Zendesk ارائه شده است، استفاده کرد.

همانند هر مکانیزم ذخیره سازی سمت کلاینت، مواردی توصیه میگردد که رعایت آن‌ها از لحاظ امنیتی پر اهمیت است. به عنوان نمونه ذخیره‌ی اطلاعات شخصی و موارد حساس توصیه نمی‌گردد؛ چرا که احتمال دسترسی آسان نفوذگران به داده‌های محلی و خواندن آن‌ها وجود دارد.

Data Integrity یا یکپارچگی داده‌ها نیز در نظر گرفته شده است. باید حفاظتی در برابر عدم موفقیت ذخیره سازی داده‌ها نیز وجود داشته باشد. این عدم موفقیت‌ها میتواند به دلایل زیر رخ دهد:

  • اگر کاربر قابلیت webstorage را غیرفعال کرده باشد.
  • اگر فضایی برای کاربر باقی نمانده باشد.
  • با محدودیت حجمی webstorage مواجه شده است.
  • با مواجه شدن با خطاها یک استثنا صادر می‌شود که می‌توانید آن را دریافت و کنترلی را روی برنامه تحت وب داشته باشید. یک نمونه استثنا  QuotaExceededError  


IndexedDB

یکی از فرایندهای ذخیره سازی داده‌ها که همان مزایای webstorage را ارائه میدهد indexed Database API است. این قابلیت از HTML 5 اضافه شده است و قسمتی از مشخصات webstorage شناخته نمی‌شود. برای همین مستنداتی در حوزه‌ی webstorage برای آن پیدا نخواهید کرد ولی قابلیت‌هایی فراتر از webstorage  دارد.

این قابلیت پیچیدگی بیشتری را نسبت به خود webstorage ایجاد می‌کند، ولی فرصت‌های بسیاری را برای ذخیره سازی داده‌هایی با معماری‌های پیچیده‌تر و رابطه‌ها را می‌دهد. با استفاده از IndexedDB داده‌ها به شکل دیتابیس‌های سمت سرور RDMS ذخیره می‌شوند و این قابلیت را دارید که به سمت آن کوئری هایی مشابه بانک‌های اطلاعاتی سمت سرور را ارسال کنید.

در قسمت آتی نحوه کدنویسی آن را فرا خواهیم گرفت.

مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت چهارم

Dynamic Semantics

Objectها علاوه بر داده و رفتار به عنوان توصیفات ثابت، در زمان اجرا دارای یک Local State (‏‏a snapshot) از مقادیر داینامیک مربوط به اعضای داده‌ای خود، می‌باشند. مجموعه تمام حالاتی که وهله‌های یک کلاس می‌توانند بین آنها گذر (transition) داشته باشد، dynamic semantics مربوط به کلاس نامیده می‌شود و به وهله‌های کلاس این امکان را می‌دهند تا به یک پیغام مشابه رسیده و در زمان‌های مختلف از چرخه زندگی خود، به اشکال مختلف پاسخ دهند.

Method junk for the class X 
if (local state #1) then
do something
else if (local state #2) then
do something different
End Method

بخش اصلی هر طراحی شیء گرا، dynamic semantics وهله‌ها می‌باشد. dynamic semantics هر کلاسی باید در قالب یک دیاگرام state-transition مستند شود. شکل زیر dynamic semantics پروسه‌های موجود در یک سیستم عامل را در قابل یک دیاگرام حالت نمایش می‌دهد. این پروسه‌ها توانایی این را دارند که در هر کدام از حالات: runnable، current process، blocked، sleeping و یا در حالت exited، قرار داشته باشند. همچنین به عنوان مثال، یک پروسه زمانی می‌تواند در حالت current process قرار گیرد که حتما قبلا در حالت runnable قرار داشته باشد. این اطلاعات برای ایجاد تست برای کلاس‌ها و وهله‌های آنها می‌تواند مفید واقع شود.

شکل 2.8 State-transition diagram notation 

برخی از طراحان به طور تصادفی، dynamic semantics یک کلاس را به عنوان static semantics آن کلاس مدل می‌کنند. به عنوان مثال اگر color یکی از اعضای داده ای (data member) کلاس توپ باشد و بعد از وهله سازی از کلاس توپ، color آن بازهم قابل تغییر باشد، منظور اینکه توپ آبی به عنوان یک وهله از کلاس توپ در زمان حیات خود تغییر رنگ دهد، اصطلاحا می‌گویند: color جزء dynamic semantics کلاس توپ می‌باشد. با توجه به توضحیاتی که داده شد، حال اگر طراحی برای هر رنگ توپ یک کلاس جدا در نظر گرفته باشد، dynamic semantics را به عنوان static semantics مدل کرده و به احتمال زیاد ما را به سمت ایجاد مشکل Class Proliferation (ازدیاد کلاس ها) سوق خواهد داد.

Abstract Classes

به سوالات زیر توجه کنید:

  • آیا هرگز میوه خورده‌اید؟
  • آیا هرگز پیش غذا خورده‌اید؟ 
  • آیا هرگز دسر خورده‌اید؟ 
اکثر مردم به این سوالات جواب «بله» را خواهند داد.
حال با توجه به سوالات «مزه غذا چطور بود؟ دسری که خوردید، چه تعداد کالری داشت؟ هزینه پیش غذایی که خوردید چقدر بود» پاسخ چه خواهد بود؟
من (نویسنده) ادعا میکنم که هیچ کسی تا به حال میوه نخورده است. بیشتر مردم، سیب، موز و پرتقال خورده‌اند؛ میوه‌ی قرمز رنگی به ارزش 3 پوند را نخورده‌اند.

شبیه به این مسئله برای زمانی است که گارسون رستوران از شما سوال می‌کند: «برای شام چه چیزی میل دارید» و شما جواب می‌دهید: «یک پیش غذا، یک غذای اصلی و یک دسر». در این حالت چون شما دقیقا مشخص نکرده‌اید چه نوعی می‌خواهید، گارسون، مات و مبهوت خواهد ماند. همه می‌دانیم که چیزی تحت عنوان میوه، پیش غذا و یا وهله دسر در واقعیت وجود ندارد؛ بله این عبارات اطلاعات مفیدی را تسخیر می‌کنند. اگر من در دستم یک ساعت زنگی گرفته و از شما می‌پرسیدم: «نظرتان در مورد میوه من چیست؟»؛ بدون شک فکر می‌کردید من دیوانه شده‌ام. حال اگر در دستم سیبی گرفته و سوال قبلی را می‌پرسیدم، این بار از نظر شما من یک شخص عاقل بودم.
با وجود اینکه نمی‌توان از میوه وهله سازی کرد، اما اطلاعات مفیدی را تسخیر می‌کند. در واقع میوه، یک کلاسی (concept) است که دانشی از نحوه وهله سازی وهله هایش به وسیله Type پیاده ساز خود، ندارد.

کلاسی که دانشی از نحوه وهله سازی وهله‌های خود ندارد، abstract class (کلاس مجرد یا انتزاعی) نامیده می‌شود.
کلاسی که دانش نحوه وهله سازی وهله‌های خود دارد، concrete class نامیده می‌شود.

در پارادایم شیء گرا، مهم‌ترین استفاده از کلاس‌های انتزاعی در مباحث ارث بری مطرح می‌شود.

Roles Versus Classes

قاعده شهودی 2.11
مطمئن باشید انتزاع هایی را که مدل می‌کنید کلاس بوده و نه نقش‌هایی که وهله‌های آنها بازی می‌کنند. (Be sure the abstractions that you model are classes and not simply the roles objects play)
آیا مادر و پدر به عنوان یک کلاس هستند یا نقش‌هایی هستند که وهله‌های کلاس شخص، بازی می‌کند؟ پاسخ این سوال وابسته به دامینی (domain) است که طراح در حال مدل سازی آن می‌باشد. اگر در دامین مورد نظر، مادر و پدر رفتارهای مختلفی دارند، احتمالا باید به عنوان کلاس‌های جدا مدل شوند. اگر رفتارهای یکسانی دارند، در نتیجه نقش‌های مختلفی هستند که وهله‌های کلاس شخص بازی می‌کنند. به عنوان مثال، می‌توان کلاس خانواده را متشکل از وهله‌ای از کلاس پدر، وهله‌ای از کلاس مادر و مجموعه‌ای از وهله‌های کلاس فرزند در نظر گرفت. در مقابل ممکن است کلاس خانواده را متشکل از وهله‌ای از کلاس شخص به عنوان پدر، وهله‌ای از کلاس شخص به عنوان مادر و آرایه‌ای از وهله‌های شخص به عنوان فرزندان، مدل کنید. قرار گرفتن در وضیعتی که هر نقش، بخشی از رفتاری‌های شخص را مورد استفاده قرار می‌دهد، کافی نیست و باید مطمئن شوید که رفتار‌ها واقعا متفاوت می‌باشند. همچنین باید به یاد داشته باشید که زمانیکه وهله‌ای از بخشی از رفتارهای کلاس خود استفاده می‌کند، نیز مشکلی وجود ندارد و لازم نیست کلاس‌های دیگری را به خاطر این موضوع در طراحی خود در نظر بگیرید.

شکل 2.9 Two views of a family   

برخی از طراحان به این شکل تست می‌کنند که اگر عضوی از واسط عمومی را نمی‌توان برای نقش مورد نظر  مورد استفاده قرار داد، این موضوع نشان از این دارد که باید برای نقش مورد نظر در طراحی خود کلاس جداگانه‌ای را در نظر داشته باشند. اگر هم عضو مذکور قابل استفاده نباشد، کلاس یکسانی برای نقش‌های مختلف استفاده خواهد شد. به عنوان مثال، اگر عملیات ()go_into_labor جزء عملیاتی می‌باشد که مادر انجام می‌دهد، در حالیکه پدر چنین عملیاتی را نمی‌تواند انجام دهد، در این حالت نیز لازم است مادر به عنوان کلاس جداگانه‌ای در نظر گرفته شود. اگر در دامین دیگری، عوض کردن پوشاک را  تنها مادر انجام می‌دهد، در این حالت مادر نقشی از کلاس شخص می‌باشد، چرا که پدر هم توانایی انجام این عملیات را دارد.

قواعد شهودی فصل دوم

قاعده شهودی 2.1 
همه داده‌ها باید در داخل کلاس خود پنهان شده باشند. (All data should be hidden within its class) 
قاعده شهودی 2.2
استفاده کنندگان از کلاس باید به واسط عمومی آن وابسته باشند، اما یک کلاس نباید به استفاده کنندگان خود، وابسته باشد. (Users of a class must be dependent on its public interface, but a class should not be dependent on its users)
قاعده شهودی 2.3
تعداد پیغام‌های موجود در قرارداد یک کلاس را کمینه سازید. (Minimize the number of messages in the protocol of a class) 
قاعده شهودی 2.4
پیاده سازی یک واسط عمومی یکسان کمینه برای همه کلاس‌ها  (Implement a minimal public interface that all classes understand [e.g., operations such as copy (deep versus shallow), equality testing, pretty printing, parsing from an ASCII description, etc.].) 
قاعده شهودی 2.5 
جزئیات پیاده سازی، مانند توابع خصوصی common-code  ( توابعی که کد مشترک سایر متدهای کلاس را در بدنه خود دارند) را در واسط عمومی یک کلاس قرار ندهید.  (Do not put implementation details such as common-code private functions into the public interface of a class)
قاعده شهودی 2.6 
واسط عمومی کلاس را با اقلامی که یا استفاده کنندگان از کلاس توانایی استفاده از آن را نداشته و یا تمایلی به استفاده از آنها ندارند، آمیخته نکنید.  (Do not clutter the public interface of a class with items that users of that class are not able to use or are not interested in using )
قاعده شهودی 2.7
اتصال و پیوستگی مابین کلاس‌ها باید از نوع Nil یا Export باشد؛ به این معنی که یک کلاس فقط از واسط عمومی کلاس دیگر استفاده کند یا کاری با آن نداشته باشد. (Classes should only exhibit nil or export coupling with other classes, that is, a class should only use operations in the public interface of another class or have nothing to do with that class.)
قاعده شهودی 2.8 
یک کلاس باید یک و تنها یک Key Abstraction را تسخیر نماید. (A class should capture one and only one key abstraction) 
قاعده شهودی 2.9 
داده و رفتار مرتبط را در یک جا (کلاس) نگه دارید. (Keep related data and behavior in one place)
قاعده شهودی 2.10 
اطلاعات نامرتبط به هم را در کلاس‌های جدا از هم قرار دهید. ((Spin off nonrelated information into another class (i.e., noncommunicating behavior)
قاعده شهودی 2.11
مطمئن باشید انتزاع هایی را که مدل می‌کنید کلاس بوده و نه نقش‌هایی که وهله‌های آنها بازی می‌کنند. (Be sure the abstractions that you model are classes and not simply the roles objects play)  
مطالب
بررسی ابزار SQL Server Profiler

مقدمه

Profiler یک ابزار گرافیکی برای ردیابی و نظارت بر کارآئی SQL Server است. امکان ردیابی اطلاعاتی در خصوص رویدادهای مختلف و ثبت این داده‌ها در یک فایل (با پسوند trc) یا جدول برای تحلیل‌های آتی نیز وجود دارد. برای اجرای این ابزار مراحل زیر را انجام دهید:

Start > Programs> Microsoft SQL Server > Performance Tools> SQL Server Profiler
و یا در محیط  Management Studio از منوی Tools گزینه SQL Server Profiler را انتخاب نمائید.


1- اصطلاحات

1-1- رویداد (Event):

یک رویداد، کاری است که توسط موتور بانک اطلاعاتی (Database Engine) انجام می‌شود. برای مثال هر یک از موارد زیر یک رویداد هستند.
-  متصل شدن کاربران (login connections) قطع شدن ارتباط یک login
-  اجرای دستورات T-SQL، شروع و پایان اجرای یک رویه، شروع و پایان یک دستور در طول اجرای یک رویه، اجرای رویه‌های دور Remote Procedure Call
-  باز شدن یک Cursor
-  بررسی و کنترل مجوزهای امنیتی

1-2- کلاس رویداد (Event Class):

برای بکارگیری رویدادها در Profiler، از یک Event Class استفاده می‌کنیم. یک Event Class رویدادی است که قابلیت ردیابی دارد. برای مثال بررسی ورود و اتصال کاربران با استفاده از کلاس Audit Login قابل پیاده سازی است. هر یک از موارد زیر یک Event Class هستند.
-  SQL:BatchCompleted
-  Audit Login
-  Audit Logout
-  Lock: Acquired
-  Lock: Released

1-3- گروه رویداد (Event Category):

یک گروه رویداد شامل رویدادهایی است که به صورت مفهومی دسته بندی شده اند. برای مثال، کلیه رویدادهای مربوط به قفل‌ها از جمله Lock: Acquired (بدست آوردن قفل) و Lock: Released (رها کردن قفل) در گروه رویداد Locks قرار  دارند.

1-4- ستون داده ای (Data Column):

یک ستون داده ای، خصوصیت و جزئیات یک رویداد را شامل می‌شود. برای مثال در یک Trace که رویدادهای Lock: Acquired را نظارت می‌کند، ستون Binary Data شامل شناسه (ID) یک صفحه و یا یک سطر قفل شده است و یا اینکه ستون Duration مدت زمان اجرای یک رویه را نمایش می‌دهد.

1-5- الگو (Template):

یک الگو، مشخص کننده تنظیمات پیش گزیده برای یک Trace است، این تنظیمات شامل رویدادهایی است که نیاز دارید بر آنها نظارت داشته باشید. هنگامیکه یک Trace براساس یک الگو اجرا شود، رویدادهای مشخص شده، نظارت می‌شوند و نتیجه به صورت یک فایل یا جدول قابل مشاهده خواهد بود.

1-6- ردیاب (Trace):

یک Trace داده‌ها را براساس رویدادهای انتخاب شده، جمع آوری می‌کند. امکان اجرای بلافاصله یک Trace برای جمع آوری اطلاعات با توجه به رویدادهای انتخاب شده و ذخیره کردن آن برای اجرای آتی وجود دارد.

1-7- فیلتر (Filter):

هنگامی که یک Trace یا الگو ایجاد می‌شود، امکان تعریف شرایطی برای فیلتر کردن داده‌های جمع آوری شده نیز وجود دارد. این کار باعث کاهش حجم داده‌های گزارش شده می‌شود. برای مثال اطلاعات مربوط به یک کاربر خاص جمع آوری می‌شود و یا اینکه رشد یک بانک اطلاعاتی مشخص بررسی می‌شود.


2- انتخاب الگو (Profiler Trace Templates)

از آنجائیکه اصولاً انتخاب Eventهای مناسب، کار سخت و تخصصی می‌باشد برای راحتی کار تعدادی Template‌های آماده وجود دارد، برای مثال TSQL_Duration تاکیدش روی مدت انجام کار است و یا SP_Counts در مواردی که بخواهیم رویه‌های ذخیره شده را بهینه کنیم استفاده می‌شود در جدول زیر به شرح هر یک پرداخته شده است:
 الگو  هدف 
 Blank   ایجاد یک Trace کلی 
 SP_Counts   ثبت اجرای هر رویه ذخیره شده برای تشخیص اینکه هر رویه چند بار اجرا شده است 
 Standard   ثبت آمارهای کارائی برای هر رویه ذخیره شده و Query‌های عادی SQL که اجرا می‌شوند و عملیات ورود و خروج هر Login (پیش فرض) 
 TSQL   ثبت یک لیست از همه رویه‌های ذخیره شده و Query‌های عادی SQL که اجرا می‌شوند ولی آمارهای کارائی را شامل نمی‌شود 
 TSQL_Duration   ثبت مدت زمان اجرای هر رویه ذخیره شده و هر Query عادی SQL 
 TSQL_Grouped   ثبت تمام  login‌ها و logout‌ها در طول اجرای رویه‌های ذخیره شده و هر Query عادی SQL، شامل اطلاعاتی برای شناسائی برنامه و کاربری که درخواست را اجرا می‌کند 
 TSQL_Locks   ثبت اطلاعات انسداد (blocking) و بن بست (deadlock) از قبیل blocked processes، deadlock chains، deadlock graphs,... . این الگو همچنین درخواست‌های تمام رویه‌های ذخیره شده و تمامی دستورات هر رویه و  هر Query عادی SQL را دریافت می‌کند 
 TSQL_Replay   ثبت اجرای رویه‌های ذخیره شده و Query‌های SQL در یک SQL Instance و  مهیا کردن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر 
 TSQL_SPs   ثبت کارائی برای Query‌های SQL، رویه‌های ذخیره شده و تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده و نیز عملیات ورود و خروج هر Login 
 Tuning   ثبت اطلاعات کارائی برای Query‌های عادی SQL و رویه‌های ذخیره شده و یا تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده 

3- انتخاب رویداد (SQL Trace Event Groups)

رویداد‌ها در 21 گروه رویداد دسته بندی می‌شوند که در جدول زیر لیست شده اند:
 گروه رویداد  هدف 
 Broker  13 رویداد برای واسطه سرویس (Service Broker) 
 CLR   1 رویداد برای بارگذاری اسمبلی‌های CLR (Common Language Runtime) 
 Cursors   7 رویداد برای ایجاد، دستیابی و در اختیار گرفتن Cursor 
 Database   6 رویداد برای رشد/کاهش  (grow/shrink) فایل های  Data/Log همچنین تغییرات حالت انعکاس (Mirroring) 
 Deprecation   2 رویداد برای آگاه کردن وضعیت نابسامان درون یک SQL Instance 
 Errors and
Warnings 
 16 رویداد برای خطاها، هشدارها و پیغام‌های اطلاعاتی که ثبت شده است 
 Full Text   3  رویداد برای پیگیری یک شاخص متنی کامل 
 Locks   9 رویداد برای بدست آوردن، رها کردن قفل و بن بست (Deadlock) 
 OLEDB   5 رویداد برای درخواست‌های توزیع شده و RPC (اجرای رویه‌های دور) 
 Objects   3 رویداد برای وقتی که یک شی ایجاد، تغییر یا حذف می‌شود 
 Performance   14 رویداد برای ثبت نقشه درخواست‌ها (Query Plan) برای استفاده نقشه راهنما (Plan Guide) به منظور بهینه سازی کارائی درخواست ها،  همچنین این گروه رویداد در خواست‌های متنی کامل (full text) را ثبت می‌کند 
 Progress Report   10 رویداد برای ایجاد Online Index 
 Query
Notifications 
 4 رویداد برای سرویس اطلاع رسان (Notification Service) 
 Scans   2 رویداد برای وقتی که یک جدول یا شاخص، پویش می‌شود 
 Security Audit   44 رویداد برای وقتی که مجوزی استفاده شود، جابجائی هویتی رخ دهد، تنظیمات امنیتی اشیائی تغییر کند،یک  SQL Instance  شروع و متوقف شود و یک  Database جایگزین شود یا از آن پشتیبان گرفته شود 
 Server  3 رویداد برای Mount Tape، تغییر کردن حافظه سرور و بستن یک فایل Trace 
 Sessions   3 رویداد برای وقتی که Connection‌ها موجود هستند و یک Trace فعال می‌شود، همچنین یک Trigger  و یک تابع دسته بندی(classification functions) مربوط به مدیریت منابع(resource governor) رخ دهد 
 Stored Procedures   12 رویداد برای اجرای یک رویه ذخیره شده و دستورات درون آن ، کامپایل مجدد و استفاده از حافظه نهانی (Cache) 
 Transactions   13 رویداد برای شروع، ذخیره ، تائید و لغو یک تراکنش 
 TSQL   9  رویداد برای اجرای Query‌های SQL و جستجوهای XQUERY (در داده‌های XML)  
 User Configurable   10 رویداد که شما می‌توانید پیکربندی کنید 
به طور معمول بیشتر از گروه رویدادهای Locks، Performance، Security Audit، Stored Procedures و TSQL استفاده می‌شود.


4- انتخاب ستون‌های داده ای ( Data Columns)

اگرچه می‌توان همه‌ی 64 ستون داده ای ممکن را برای ردیابی انتخاب کرد ولیکن داده‌های Trace شما زمانی مفید خواهند بود که اطلاعات ضروری را ثبت کرده باشید. برای مثال شماره ترتیب تراکنش‌ها را،  برای یک رویداد RPC:Completed می‌توانید برگردانید، اما همه رویه‌های ذخیره شده مقادیر را تغییر نمی‌دهند بنابراین شماره ترتیب تراکنش‌ها فضای بیهوده ای را مصرف می‌کند. بعلاوه همه ستون‌های داده ای برای تمامی رویداد‌های Trace معتبر نیستند. برای مثال Read ، Write ،CPU و Duration برای رویداد‌های RPC:Starting و SQL:BatchStarting معتبر نیستند.
ApplicationName، NTUserName، LoginName، ClientProcessID، SPID، HostName، LoginSID، NTDomainName و SessionLoginName ، مشخص می‌کنند چه کسی و از چه منشاء دستور را اجرا کرده است.
ستون SessionLoginName معمولاً نام Login ای که از آن برای متصل شدن به SQL Instance استفاده شده است را نشان می‌دهد. در حالیکه ستون LoginName نام کاربری را که دستور را اجرا می‌کند نشان می‌دهد (EXECUTE AS). ستون ApplicationName خالی است مگر اینکه در ConnectionString برنامه کاربردیمان این خصوصیت (Property) مقداردهی شده باشد. ستون StartTime و EndTime زمان سرحدی برای هر رویداد را ثبت می‌کند این ستون‌ها بویژه در هنگامی که به عملیات Correlate  نیاز دارید مفید هستند.


5- بررسی چند سناریو نمونه

•  یافتن درخواست هائی (Queries) که بدترین کارایی را دارا هستند.

برای ردیابی درخواست‌های ناکارا، از رویداد RPC:Completed از دسته Stored Procedure و رویداد SQL:BatchCompleted از دسته TSQL استفاده می‌شود.

•  نظارت بر کارایی رویه ها

برای ردیابی کارائی رویه ها، از رویدادهای SP:Starting، SP:Completed، SP:StmtCompleted و SP:StmtStaring از کلاس Stored Procedure و رویدادهای SQL:BatchStarting ، SQL:BatchCompleted از کلاس TSQL استفاده می‌شود.

•  نظارت بر اجرای دستورات T-SQL توسط هر کاربر

برای ردیابی دستوراتی که توسط یک کاربر خاص اجرا می‌شود، نیاز به ایجاد یک Trace برای نظارت بر رویدادهای کلاس‌های Sessions، ExistingConnection و TSQL داریم همچنین لازم است نام کاربر در قسمت فیلتر  و با استفاده از DBUserName مشخص شود.

•  اجرا دوباره ردیاب (Trace Replay)

این الگو  معمولاً برای debugging استفاده می‌شود برای این منظور  از الگوی Replay استفاده می‌شود. در ضمن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر با استفاده از این الگو مهیا می‌شود.

•  ابزار Tuning Advisor (راهنمای تنظیم کارائی)

این ابزاری برای تحلیل کارائی یک یا چند بانک اطلاعاتی و تاثیر عملکرد آنها بر بار کاری (Workload) سرویس دهنده است. یک بار کاری مجموعه ای از دستورات T-SQL است که روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شود. بعد از تحلیل تاثیر بارکاری بر بانک اطلاعاتی، Tuning Advisor توصیه هائی برای اضافه کردن، حذف و یا تغییر طراحی فیزیکی ساختار بانک اطلاعاتی ارائه می‌دهد این تغییرات ساختاری شامل پیشنهاد برای تغییر ساختاری موارد Clustered Indexes، Nonclustered Indexes، Indexed View و Partitioning است.
برای ایجاد بارکاری می‌توان از یک ردیاب تهیه شده در SQL Profiler استفاده کرد برای این منظور از الگوی Tuning استفاده می‌شود و یا رویدادهای RPC:Completed، SQL:BatchCompleted و SP:StmtCompleted را ردیابی نمائید.

•  ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating Performance and Monitoring Data)

یک Trace برای ثبت اطلاعاتی که در یک SQL Instance رخ می‌دهد، استفاده می‌شود. System Monitor  برای ثبت شمارنده‌های کارائی(performance counters) استفاده می‌شود و همچنین از منابع سخت افزاری و اجزای دیگر که روی سرور اجرا می‌شوند، تصاویری فراهم می‌کند. توجه شود که در مورد  Correlating یک فایل ردیاب (trace file) و یک Counter Log (ابزار Performance )، ستون داده ای StartTime و EndTime باید انتخاب شود، برای این کار از منوی File گزینه Import Performance Data انتخاب می‌شود.

•  جستجوی علت رخ دادن یک بن بست

برای ردیابی علت رخ دادن یک بن بست، از رویدادهای RPC:Starting، SQLBatchStarting از دسته Stored Procedure و رویدادهای Deadlock graph، Lock:Deadlock و Lock:Deadlock Chain از دسته Locks استفاده می‌شود. ( در صورتی که نیاز به یک ارائه گرافیکی دارید از  Deadlock graph استفاده نمائید، خروجی مطابق تصویر زیر می‌شود).


5-1- ایجاد یک Trace

1-  Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه New Trace را انتخاب کنید و به SQL Instance مورد نظرتان متصل شوید.
2-  مطابق تصویر زیر برای Trace یک نام و الگو و تنظیمات ذخیره سازی فایل را مشخص کنید.


3-  بر روی قسمت Events Selection کلیک نمائید.
4-  مطابق تصویر زیر رویداد‌ها و کلاس رویداد‌ها را انتخاب کنید، ستون‌های TextData، NTUserName، LoginName، CPU،Reads،Writes، Duration، SPID، StartTime، EndTime، BinaryData، DataBaseName، ServerName و ObjectName را انتخاب کنید.

5-  روی Column Filters کلیک کنید و مطابق تصویر زیر برای DatabaseName فیلتری تنظیم کنید.


6-  روی Run کلیک کنید. تعدادی Query و رویه ذخیره شده مرتبط با پایگاه داده AdventureWorks اجرا کنید .


5-2- ایجاد یک Counter Log

برای ایجاد یک Counter Log  مراحل زیر  را انجام دهید:
1-  ابزار Performance را اجرا کنید (برای این کار عبارتPerfMon را در قسمت Run بنویسید).
2-  در قسمت Counter Logs یک log ایجاد کنید.
3-  روی Add Counters کلیک کرده و مطابق تصویر موارد زیر را انتخاب کنید.
Select counters from list 
Performance Object 
 Output Queue Length  Network Interface 
 % Processor Time  Processor 
 Processor Queue Length  System 
 Buffer Manager:Page life expectancy  SQLServer 
 
4-  روی Ok کلیک کنید تا Counter Log ذخیره شود سپس روی آن راست کلیک کرده و آنرا Start کنید.


5-3- ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating SQL Trace and System Monitor Data)

1-  Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه Open و سپس Trace File را انتخاب کنید فایل trc را که در گام اول ایجاد کردید، باز نمائید.
2-  از منوی File گزینه Import Performance Data را انتخاب کنید و فایل counter log  را که در مرحله قبل ایجاد کردید  انتخاب کنید.



نکته: اطلاعات فایل trc را می‌توان درون یک جدول وارد کرد، بدین ترتیب می‌توان آنالیز بیشتری داشت به عنوان مثال دستورات زیر این عمل را انجام می‌دهند.


 SELECT * INTO dbo.BaselineTrace
FROM fn_trace_gettable(' c:\performance baseline.trc ', default);
با اجرای دستور زیر جدولی با نام  BaselineTrace ایجاد و محتویات Trace مان (performance baseline.trc) در آن درج می‌گردد.
 
مطالب
از متد DateTime.ToString بدون پارامتر استفاده نکنید!
در حین تهیه کتابخانه Silverlight DatePicker فارسی، گاها استفاده کنندگان گزارش می‌دادند که برنامه روی سیستم‌های مختلف کرش می‌کند یا تبدیل تاریخ درست انجام نمی‌شود. مشکل هم پس از بررسی طولانی به این ترتیب مشخص شد که استفاده از DateTime.ToString بدون ذکر پارامترهایی که در ادامه توضیح داده خواهند شد، اشتباه است.

متد ToString بر اساس تنظیمات محلی عمل می‌کند

خروجی فراخوانی ذیل
DateTime.Now.ToString()
در یک سیستم می‌تواند
01/11/2012 09:49:08 ق.ظ
و در سیستمی دیگر
11/1/2012 9:49:08 AM
باشد.
این مساله خصوصا برای ذخیره سازی و پردازش اطلاعات به صورت رشته بسیار مهم و مساله ساز است.
فرض کنید در یک شبکه با تنظیمات محلی متفاوت، کاربران اطلاعات تاریخ متفاوتی را به بانک اطلاعاتی ارسال کنند. پردازش صحیح این تاریخ‌ها تقریبا غیرممکن است. حالت اول روز 11 ماه یک را نمایش می‌دهد و حالت دوم روز 1 ماه 11. در حالیکه هر دو تاریخ در یک روز ثبت شده‌اند اما تنظیمات محلی کاربران متناظر یکسان نبوده است.
برای رفع این مشکل نیاز است ToString را مستقل از تنظیمات محلی کاربران کرد:
DateTime.Now.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)
این مورد نکته‌ای است که اگر از FxCop برای آنالیز اسمبلی‌های برنامه خود استفاده کنید، حتما گوشزد خواهد شد. همچنین ReSharper نیز رعایت آن‌را در نگارش‌های اخیر خود گنجانده است.

مشکل دیگر مشابه در حین کار با Silverlight و WPF، استفاده و پردازش e.NewValue تغییرات خواص است. این مقدار به صورت object ارسال می‌شود و برای پردازش آن نباید e.NewValue.ToString فراخوانی شود. روش صحیح دریافت تاریخ از آن باید به صورت زیر باشد:
        public static DateTime? DateTimeTryParse(object data)
        {
            if (data == null)
                return null;

            if (data.GetType().Equals(typeof(DateTime)))
                return (DateTime)data;

            DateTime result;
            if (DateTime.TryParse((string)data, CultureInfo.InvariantCulture, DateTimeStyles.None, out result))
                return result;

            return null;
        }

دو نکته در اینجا قابل توجه است:
- در متد DateTime.TryParse بجای data.ToString، به string تبدیل شده است. متد DateTime.TryParse نیز حالت ویژه‌ای پیدا کرده و CultureInfo.InvariantCulture در آن قید شده است.
- همچنین چون نوع e.NewValue تغییرات دریافتی از نوع object می‌باشد، بهتر است ابتدا بررسی شود که آیا DateTime است یا خیر. سپس سایر بررسی‌ها صورت گیرد.
 
نظرات مطالب
آپلود فایل توسط فرم‌های پویای jqGrid
- به پیشنیاز‌های بحث مراجعه کنید؛ مورد آخر.
- مستقل هست از مباحث اعتبارسنجی سمت کاربر تعریف شده توسط data annotationها. از افزونه‌ی jQuery Validator استفاده نمی‌کند. سیستم خاص خودش را دارد. فقط از اعتبارسنجی سمت سرور حاصل data annotationها می‌شود در آن استفاده کرد.