اشتراک‌ها
قواعد نام گذاری اشیا در SQL Server

با استفاده از قواعد نام گذاری استاندارد اشیا در SQL Server تعمیر و نگه داری پایگاه داده و کار تیمی بسیار راحت‌تر و با سرعت و کارایی بیشتر صورت میگیرد

قواعد نام گذاری اشیا در SQL Server
مطالب
آموزش مهندسی نرم افزار و UML - جلسه اول
آموزش مهندسی نرم افزار و UML
جلسه اول:

اولین قدم در تولید و توسعه نرم افزار داشتن یک نگرش سیستمی به بسته یا محصول نرم افزاری می‌باشد. اما چرا ما باید نرم افزار را به عنوان یک سیستم در نظربگیریم ؟
جواب این سئوال را باید از تعریف تئوری سیستم و خصوصیاتی که یک سیستم دارا می‌باشد استخراج کنیم.

تئوری سیستم‌ها

  دانشی برای سهولت کار با سیستم‌ها و بررسی دقیق این مفهوم است ؛ در واقع تئوری سیستم‌ها روشی برای شناخت محیط اطراف یا روشی برای شناخت  دنیای واقع می‌باشد .

از تعریف فوق می‌توان نتیجه گرفت :
برنامه نویسان برای ساخت برنامه هایی که با نیاز کاربران همسو باشد ، نیاز به شناخت محیطی دارند که کاربران در آن فعالیت می‌کنند پس برای شناخت محیط باید با دید سیستمی به مسئله نگاه کرد.


خصوصیات مهم سیستم :

1.   محیط – Environment: هر سیستم در یک محیط قرار دارد. 
2.   مرز – Boundary : سیستم‌های موجود در یک محیط توسط مرز‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند.
3.   ورودی و خروجی – I/O : هر سیستم ورودی هایی را از محیط می‌گیرد و خروجی هایی را به محیط پس می‌دهد.
4.   واسط – Interface : امکان محاوره سیستم‌ها در یک محیط را فراهم می‌کند.
5.   زیر سیستم – Sub System : هر سیستم می‌تواند حاوی چندین زیرسیستم باشد . زیر سیستم‌ها تمام خصوصیت‌های یک سیستم را دارا می‌باشند.
6.   مکانیزم کنترلی – Controller : مهمترین بخش یک سیستم می‌باشد. مکانیزم کنترلی در واقع کنترل کننده تمامی فعالیت‌های انجام شده توسط یک سیستم است . ورودی‌ها از طریق مکانیزم کنترلی دریافت می‌شود و بر اساس آن خروجی هایی به محیط پس داده می‌شود.


نتیجه گیری :

با توجه به خصوصیاتی که در مورد سیستم‌ها مطرح شد به راحتی می‌توانیم دلیل علاقه مندی برنامه -نویسان به نوع نگرش سیستمی را در یابیم ، و جود محیط پیرامون یک سیستم و نحوه تبادل اطلاعات این سیستم با سایر سیستم‌ها در این محیط ، شکستن یک سیستم به چند زیر سیستم برای راحتی مسئله و پیاده سازی آسانتر آن و نیز وجود اینترفیس‌ها برای برقراری محاوره ای استاندارد بین زیر سیستم‌های یک سیستم و همچنین وجود ورودی هاو تصمیم گیری براساس ورودی هاو تولید یک خروجی همه و همه از نکات مورد توجه برنامه نویسان در تولید یک بسته نرم افزاری هستند که هماهنگی کاملی با مفاهیم تئوری سیستم‌ها دارند.  
مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : فایرفاکس : قسمت اول
در دو مقاله پیشین ^ ، ^ به بررسی نوشتن افزونه در مرورگر کروم پرداختیم و اینبار قصد داریم همان پروژه را برای فایرفاکس پیاده کنیم. پس در مورد کدهای تکراری توضیحی داده نخواهد شد و برای فهم آن می‌توانید به دو مقاله قبلی رجوع کنید. همه‌ی ما فایرفاکس را به خوبی می‌شناسیم. اولین باری که این مرورگر آمد سرو صدای زیادی به پا کرد و بازار وسیعی از مرورگر‌ها را که در چنگ IE بود، به دست آورد . این سر و صدا بیشتر به خاطر امنیت و کارآیی بالای این مرورگر، استفاده از آخرین فناوری‌های تحت وب و دوست داشتنی برای طراحان وب بود. همچنین یکی دیگر از مهمترین ویژگی‌های آن، امکان سفارشی سازی آن با افزونه‌ها extensions یا addon بود که این ویژگی در طول این سال‌ها تغییرات زیادی به خود دیده است. در مورد افزونه نویسی برای فایرفاکس در سطح نت مطالب زیادی وجود دارند که همین پیشرفت‌های اخیر در مورد افزونه‌ها باعث شده خیلی از این مطالب به روز نباشند. اگر در مقاله پیشین فکر می‌کنید که کروم چقدر در نوشتن افزونه جذابیت دارد و امکانات خوبی را در اختیار شما می‌گذارد، الان دیگر وقت آن است که نظر خودتان را عوض کنید و فایرفاکس را نه تنها یک سرو گردن بلکه بیشتر از این حرف‌ها بالاتر بدانید.
شرکت موزیالا برای قدرتمندی و راحتی کار طراحان یک sdk طراحی کرده است است و شما با استفاده از کدهای موجود در این sdk قادرید کارهای زیادی را انجام دهید. برای نصب این sdk باید پیش نیازهایی بر روی سیستم شما نصب باشد:
  • نصب پایتون  2.5 یا 2.6 یا 2.7 که فعلا در سایت آن، نسخه‌ی 2.7 در دسترس هست. توجه داشته باشید که هنوز برای نسخه‌ی 3 پایتون پشتیبانی صورت نگرفته است. 
  • آخرین نسخه‌ی sdk را هم می‌توانید از این آدرس  به صورت zip و یا از این آدرس به صورت tar دانلود کنید و در صورتیکه دوست دارید به سورس آن دسترسی داشته باشید یا اینکه از سورس‌های مشارکت شده یا غیر رسمی استفاده کنید، از این صفحه آن را دریافت کنید.
بعد از دانلود sdk به شاخه‌ی bin رفته و فایل activate.bat را اجرا کنید. موقعی که فایل activate اجرا شود، باید چنین چیزی دیده شود:
(C:\Users\aym\Downloads\addon-sdk-1.17) C:\Users\aym\Downloads\addon-sdk-1.17\bin>
برای سیستم‌های عامل Linux,FreeBSD,OS X دستورات زیر را وارد کنید:
اگر یک کاربر پوسته‌ی bash هستید کلمه زیر را در کنسول برای اجرای activate بزنید:
source bin/activate
اگر کاربر پوسته‌ی بش نیستید:
bash bin/activate
نهایتا باید کنسول به شکل زیر در آید یا شبیه آن:
(addon-sdk)~/mozilla/addon-sdk >
بعد از اینکه به کنسول آن وارد شدید، کلمه cfx را در آن تایپ کنید تا راهنمای دستورات و سوییچ‌های آن‌ها نمایش داده شوند. از این ابزار میتوان برای راه اندازی فایرفاکس و اجرای افزونه بر روی آن، پکیج کردن افزونه، دیدن مستندات و آزمون‌های واحد استفاده کرد.

آغاز به کار
برای شروع، فایل‌های زیادی باید ساخته شوند، ولی نگران نباشید cfx این کار را برای شما خواهد کرد. دستورات زیر را جهت ساخت یک پروژه خالی اجرا کنید:
mkdir fxaddon
cd fxaddon
cfx init
یک پوشه را در مسیری که کنسول بالا اشاره میکرد، ساختم و وارد آن شدم و با دستور cfx init دستور ساخت یک پروژه‌ی خالی را دادم و باید بعد از این دستور، یک خروجی مشابه زیر نشان بدهد:
* lib directory created
* data directory created
* test directory created
* doc directory created
* README.md written
* package.json written
* test/test-main.js written
* lib/main.js written
* doc/main.md written
Your sample add-on is now ready for testing:
try "cfx test" and then "cfx run". Have fun!"
در این پوشه یک فایل به اسم package.json هم وجود دارد که اطلاعات زیر داخلش هست:
{
  "name": "fxaddon",
  "title": "fxaddon",
  "id": "jid1-QfyqpNby9lTlcQ",
  "description": "a basic add-on",
  "author": "",
  "license": "MPL 2.0",
  "version": "0.1"
}
این اطلاعات شامل نام و عنوان افزونه، توضیحی کوتاه در مورد آن، نویسنده‌ی افزونه، ورژن افزونه و ... است. این فایل دقیقا معادل manifest.json در کروم است. در افزونه نویسی‌های قدیم این فایل install.rdf نام داشت و بر پایه‌ی فرمت rdf بود. ولی در حال حاضر با تغییرات زیادی که افزونه نویسی در فایرفاکس کرده‌است، الان این فایل بر پایه یا فرمت json است. اطلاعات package را به شرح زیر تغییر می‌دهیم:
{
  "name": "dotnettips",
  "title": ".net Tips Updater",
  "id": "jid1-QfyqpNby9lTlcQ",
  "description": "This extension keeps you updated on current activities on dotnettips.info",
  "author": "yeganehaym@gmail.com",
  "license": "MPL 2.0",
  "version": "0.1"
}

رابط‌های کاربری
Action Button و Toggle Button
فایل main.js را در دایرکتوری lib باز کنید:
موقعی که در کروم افزونه می‌نوشتیم امکانی به اسم browser action داشتیم که در اینجا با نام action button شناخته می‌شود. در اینجا باید کدها را require کرد، همان کاری در خیلی از زبان‌ها مثلا مثل سی برای صدا  زدن سرآیندها می‌کنید. مثلا برای action button اینگونه است:
var button= require('sdk/ui/button/action');
نحوه‌ی استفاده هم بدین صورت است:
buttons.ActionButton({...});
که در بین {} خصوصیات دکمه‌ی مورد نظر نوشته می‌شود. ولی من بیشتر دوست دارم از شیء دیگری استفاده کنم. به همین جهت ما از یک مدل دیگر button که به اسم toggle button شناخته می‌شود، استفاده می‌کنیم. از آن جا که این button دارای دو حالت انتخاب (حالت فشرده شده) و غیر انتخاب (معمولی و آماده فشرده شدن توسط کلیک کاربر) است، بهترین انتخاب هست.

کد زیر یک toggle button را برای فایرفاکس می‌سازد که با کلیک بر روی آن، صفحه‌ی popup.htm  به عنوان یک پنل روی آن رندر می‌شود:
var tgbutton = require('sdk/ui/button/toggle');
var panels = require("sdk/panel");
var self = require("sdk/self");

var button = tgbutton.ToggleButton({
  id: "updaterui",
  label: ".Net Updater",
  icon: {
    "16": "./icon-16.png",
    "32": "./icon-32.png",
    "64": "./icon-64.png"
  },
  onChange: handleChange
});

var panel = panels.Panel({
  contentURL: self.data.url("./popup.html"),
  onHide: handleHide
});

function handleChange(state) {
  if (state.checked) {
    panel.show({
      position: button
    });
  }
}

function handleHide() {
  button.state('window', {checked: false});
}
در سه خط اول، فایل‌هایی را که نیاز است Required شوند، می‌نویسیم و در یک متغیر ذخیره می‌کنیم. اگر در متغیر نریزیم مجبور هستیم همیشه هر کدی را به جای نوشتن عبارت زیر:
 tgbutton.ToggleButton
به صورت زیر بنویسیم:
require('sdk/ui/button/toggle').ToggleButton
که اصلا کار جالبی نیست. اگر مسیرهای نوشته شده را از مبدا فایل zip که اکسترکت کرده‌اید، در دایرکتوری sdk در شاخه lib بررسی کنید، با دیگر موجودیت‌های sdk آشنا خواهید شد.
در خط بعدی به تعریف یک شیء از نوع toggle button به اسم button میپردازیم و خصوصیاتی که به این دکمه داده ایم، مانند یک کد شناسایی، یک برچسب که به عنوان tooltip نمایش داده خواهد شد و آیکن‌هایی در اندازه‌های مختلف که در هرجایی کاربر آن دکمه را قرار داد، در اندازه‌ی مناسب باشد و نهایتا به تعریف یک رویداد می‌پردازیم. تابع handlechange زمانی صدا زده می‌شود که در وضعیت دکمه‌ی ایجاد شده تغییری حاصل شود. در خط بعدی شیء panel را به صورت global میسازیم. شیء self دسترسی ما را به اجزا یا فایل‌های افزونه خودمان فراهم می‌کند که در اینجا دسترسی ما به فایل html در شاخه‌ی data میسر شده است و مقدار مورد نظر را در contentURL قرار می‌دهد. نهایتا هم برای رویداد onhide تابعی را در نظر می‌گیریم تا موقعی که پنجره بسته شد بتوانیم وضعیت toggle button را به حالت قبلی بازگردانیم و حالت فشرده نباشد. چرا که این دکمه تنها با کلیک ماوس به حالت فشرده و حالت معمولی سوییچ میکند. پس اگر کاربر با کلیک بر روی صفحه‌ی مرورگر پنجره را ببندد، دکمه در همان وضعیت فشرده باقی می‌ماند.
همانطور که گفتیم تابع handlechnage موقعی رخ میدهد که در وضعیت دکمه، تغییری رخ دهد و نمیدانیم که این وضعیت فشرده شدن دکمه هست یا از حالت فشرده خارج شده است. پس با استفاده از ویژگی checked بررسی میکنم که آیا دکمه‌ای فشرده شده یا خیر؛ اگر برابر true بود یعنی کاربر روی دکمه، کلیک کرده و دکمه به حالت فشرده رفته، پس ما هم پنل را به آن نشان می‌دهیم و خصوصیات دلخواهی را برای مشخص کردن وضعیت پنل نمایشی به آن پاس می‌کنیم. خصوصیت یا پارامترهای زیادی را می‌توان در حین ساخت پنل برای آن ارسال کرد. با استفاده از خصوصیت position محل نمایش پنجره را مشخص می‌کنیم. در صورتی که ذکر نشود پنجره در وسط مرورگر ظاهر خواهد شد.
تابع onhide زمانی رخ میدهد که به هر دلیلی پنجره بسته شده باشد که در بالا یک نمونه‌ی آن را عرض کردیم. ولی اتفاقی که می‌افتد، وضعیت تابع را با متد state تغییر می‌دهیم و خصوصیت checked آن را false می‌کنیم. بجای پارامتر اولی، دو گزینه را میتوان نوشت؛ یکی window و دیگری tab است. اگر شما گزینه tab را جایگزین کنید، اگر در یک تب دکمه به حالت فشرده برود و به تب دیگر بروید و باعث بسته شدن پنجره بشوید، دکمه تنها در تبی که فعال است به حالت قبلی باز می‌گردد و تب اولی همچنان حالت خود را حفظ خواهد کرد پس می‌نویسیم window تا این عمل در کل پنجره اعمال شود.

Context Menus
برای ساخت منوی کانتکست از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var contextMenu = require("sdk/context-menu");

var home = contextMenu.Item({
  label: "صفحه اصلی",
  data: "https://www.dntips.ir/"
});
var postsarchive = contextMenu.Item({
  label: "مطالب سایت",
  data: "https://www.dntips.ir/postsarchive"
});

var menuItem = contextMenu.Menu({
  label: "Open .Net Tips",
  context: contextMenu.PageContext(),
   items: [home, postsarchive],
  image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function (node, data) {' +
                 '  window.location.href = data;' +
                 '});'
});
این منو هم مثل کروم دو زیر منو دارد که یکی برای باز کردن صفحه‌ی اصلی و دیگر‌ی برای باز کردن صفحه‌ی مطالب است. هر کدام یک برچسب برای نمایش متن دارند و یکی هم دیتا که برای نگهداری آدرس است. در خط بعدی منوی پدر یا والد ساخته می‌شود که با خصوصیت items، زیر منوهایش را اضافه می‌کنیم و با خصوصیت image، تصویری را در پوشه‌ی دیتا به آن معرفی می‌کنیم که اندازه‌ی آن 16 پیکسل است و دومی هم خصوصیت context است که مشخص می‌کند این گزینه در چه مواردی بر روی context menu نمایش داده شود. الان روی همه چیزی نمایش داده می‌شود. اگر گزینه، SelectionContext باشد، موقعی که متنی انتخاب شده باشد، نمایش می‌یابد. اگر SelectorContext باشد، خود شما مشخص می‌کنید بر روی چه مواردی نمایش یابد؛ مثلا عکس یا تگ p  یا هر چیز دیگری، کد زیر باعث می‌شود فقط روی عکس نمایش یابد:
SelectorContext("img")
کد زیر هم روی عکس و هم روی لینکی که href داشته باشد:
SelectorContext("img,a[href]")
موارد دیگری هم وجود دارند که میتوانید مطالب بیشتری را در مورد آن‌ها در اینجا مطالعه کنید. آخرین خصوصیت باقی مانده، content script است که می‌توانید با استفاده از جاوااسکریپت برای آن کد بنویسید.  موقعی که برای آن رویداد کلیک رخ داد، مشخص شود تابعی را صدا میزند با دو آرگومان؛ گره ای که انتخاب شده و داده‌ای که به همراه دارد که آدرس سایت است و آن را در نوار آدرس درج می‌کند.
آن منوهایی که با متد item ایجاد شده‌اند منوهایی هستند که با کلیک کاربر اجرا می‌شوند؛ ولی والدی که با متد menu ایجاد شده است، برای منویی است که زیر منو دارد و خودش لزومی به اجرای کد ندارد. پس اگر منویی میسازید که زیرمنو ندارد و خودش قرار است کاری را انجام دهد، به صورت همان item بنویسید که پایین‌تر نمونه‌ی آن را خواهید دید.
الان مشکلی که ایجاد می‌شود این است که موقعی که سایت را باز می‌کند، در همان تبی رخ می‌دهد که فعال است و اگر کاربر بر روی صفحه‌ی خاصی باشد، آن صفحه به سمت سایت مقصد رفته و سایت فعلی از دست میرود. روش صحیح‌تر اینست که تبی جدید بار شود و آدرس مقصد در آن نمایش یابد. پس باید از روشی استفاده کنیم که رویداد کلیک توسط کد خود افزونه مدیریت شود، تا با استفاده از شیء tab، یک تب جدید با آدرسی جدید ایجاد کنیم. پس کد را با کمی تغییر می‌نویسیم:
var tabs = require("sdk/tabs");
var menuItem = contextMenu.Menu({
  label: "Open .Net Tips",
  context: contextMenu.PageContext(),
   items: [home, postsarchive],
  image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function (node, data) {' +
                 '  self.postMessage(data);' +
                 '});',
 onMessage: function (data) {
     tabs.open(data);
  }
});
با استفاده از postmessage، هر پارامتری را که بخواهیم ارسال می‌کنیم و بعد با استفاده از رویداد onMessage، داده‌ها را خوانده و کد خود را روی آن‌ها اجرا می‌کنیم.
بگذارید کد زیر را هم جهت سرچ مطالب بر روی سایت پیاده کنیم: 
var Url="https://www.dntips.ir/search?term=";
var searchMenu = contextMenu.Item({
  label: "search for",
  context: [contextMenu.PredicateContext(checkText),contextMenu.SelectionContext()],
    image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function () {' +
  '  var text = window.getSelection().toString();' +
                 '  if (text.length > 20)' +
                 '   text = text.substr(0, 20);' +
                 '  self.postMessage(text);'+
                '})',
onMessage: function (data) {
     tabs.open(Url+data);
  }
 
});

function checkText(data) {

       if(data.selectionText === null)
           return false;

       console.log('selectionText: ' + data.selectionText);

       //handle showing or hiding of menu items based on the text content.
       menuItemToggle(data.selectionText);

       return true;
};

function menuItemToggle(text){
var searchText="جست و جو برای ";
    searchMenu.label=searchText+text;

};
در ساخت این منو، ما از ContextSelection استفاده کرده‌ایم. بدین معنی که موقعی که چیزی روی صفحه انتخاب شد، این منو ظاهر شود و گزینه‌ی دیگری که در کنارش هست، گزینه contextMenu.PredicateContext وظیفه دارد تابعی که به عنوان آرگومان به آن دادیم را موقعی که منو کانتکست ایجاد شد، صدا بزند و اینگونه میتوانیم بر حسب اطلاعات کانتکست، منوی خود را ویرایش کنیم. مثلا من دوست دارم موقعی که متنی انتخاب می‌شود و راست کلیک می‌کنم گزینه‌ی "جست و جو برای..." نمایش داده شود و به جای ... کلمه‌ی انتخاب شده نمایش یابد. به شکل زیر دقت کنید. این چیزی است که ما قرار است ایجاد کنیم:
در کل موقع ایجاد منو تابع checkText اجرا شده و متن انتخابی را خوانده به عنوان یک آرگومان برای تابع menuItemToggle ارسال می‌کند و به رشته "جست و جو برای" می‌چسباند. در خود پارامترهای آیتم اصلی، گزینه content scrip، با استفاده از جاوااسکریپت، متن انتخاب شده را دریافت کرده و با استفاده از متد postmessage برای تابع  onMessage ارسال کرده و با ساخت یک تب و چسباندن عبارت به آدرس جست و جو سایت، کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت کرده و عمل جست و جو در سایت انجام می‌گیرد.

در قسمت آینده موارد بیشتری را در مورد افزونه نویسی در فایرفاکس بررسی خواهیم کرد و افزونه را تکمیل خواهیم کرد
مطالب
پیاده سازی ماژولار Autofac
یکی از مشکلاتی که در برخی از طراحی‌هایی که تا کنون دیده‌ام وجود دارد، عدم استفاده از قابلیت ماژولار نویسی تنظیمات Autofac  و عدم استفاده از Interfaceها برای ارتباط بین قسمت‌های مختلف سیستم است. به این صورت که تمام تنظیمات مربوط به Autofac را در بالاترین لایه سمت سرور خود یعنی Service یا Web انجام می‌دهند که باعث می‌شود این لایه به تمامی لایه‌های پایین خود از جمله DataAccess دسترسی مستقیم داشته باشد. در یک سیستم بزرگ به دلایل بسیار از جمله حساسیت داده‌ها، مدیریت درست بر روی قسمت‌های مختلف و یکبار نویسی هر قسمت، بهتر است تمام تغییرات از فیلتر Business و بصورت مدیریت شده بر روی داده‌های ما صورت بپذیرد. در این نوع سیستم ما نمی‌توانیم دسترسی مستقیمی را به لایه DataAccess به تمام توسعه دهندگان بدهیم و امیدوار باشیم که کسی از آن استفاده نکند. برای رفع این مشکل می‌توانیم تنظیمات قسمت Autofac را در هر لایه بصورت جداگانه انجام دهیم. به اینصورت که لایه‌های پایین‌تر اطلاعات خود را تنها در اختیار لایه‌هایی که باید به آنها دسترسی داشته باشند، قرار می‌دهند و در نهایت با تجمیع این اطلاعات در بالاترین لایه می‌توانیم بصورت کنترل شدهی از آنها استفاده کنیم. دسترسی هر قسمت نیز تنها می‌تواند از طریق Interface هایی که در اختیار سایر قسمت‌ها گذاشته می‌شود صورت بپذیرد. به این صورت می‌توان از طریق Interfaceها دسترسی‌های کنترل شده‌ای را در اختیار سایر قسمتهایی که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به لایه مربوطه دسترسی دارند، قرار دهیم. در اینجا نکته دیگری را که باید در نظر بگیرید این است که هدف اصلی DI، حذف وابستگی‌های کامل و تبدیل آنها به وابستگی‌های محدود است و این عمل از طریق Interface‌ها صورت می‌پذیرد. پس قاعدتا نباید بی دلیل بصورت مستقیم از کلاسها استفاده شود، یا آنها را در اختیار سایر لایه‌ها قرار بدهیم. تمام ارتباطات می‌توانند از طریق Interface‌ها بصورت کاملا کنترل شده انجام بپذیرند.



طراحی لایه DataAccess

در این نوع طراحی، هر لایه تنها از طریق Interfaceها به لایه بالاتر از خودش سرویس می‌دهد و در مواردی که ما در نظر بگیریم، می‌توانیم به لایه‌های دیگر نیز دسترسی‌های غیر مستقیم و کنترل شده‌ای را بدهیم. بطور مثال هر کلاس Repository می‌تواند به‌صورت Internal تعریف شود؛ پس تنها در لایه DataAccess در دسترس است. برای دسترسی سایر لایه‌ها به Repository‌ها، هر Repository می‌تواند از یک IRepository (این Interface دسترسی خواندنی نوشتنی به کلاس Repository دارد) که در لایه DataAccess بصورت public تعریف شده و تنها در لایه Business قابل دسترس است و یک IRepositoryReadOnly (این Interface دسترسی فقط خواندنی به کلاس Repository دارد) که در قسمت Common تعریف شده، ارث ببرد. به این صورت همان طور که در شکل بالا نیز می‌بینید، دسترسی‌هایی که از بیرون به لایه DataAccess صورت می‌گیرد، به دو قسمت تقسیم می‌شوند: اول دسترسی کامل به IRepository که تنها از طریق Business صورت می‌پذیرد و دوم دسترسی از طریق IRepositoryReadOnly که می‌تواند از هر جایی در سیستم که به قسمت Common دسترسی دارد صورت بپذیرد (البته استفاده از IRepositoryReadOnly به سیاست‌هایی که شما در نظر می‌گیرید بستگی دارد). با این کار مطمئن می‌شوید که تغییرات تنها می‌توانند از طریق Business صورت بپذیرند. همچنین حتی در صورتیکه نیاز بدانید، یک دسترسی فقط خواندنی را نیز به توسعه دهندگان سایر قسمت‌ها داده‌اید.

حال با توجه به توضیحات فوق، تنظیمات مربوط به Autofac را در لایه DataAccess انجام می‌دهیم.


طراحی تنظیمات Autofac در لایه DataAccess

public class DataAccessSetupDependency : Autofac.Module
    {
        protected override void Load(ContainerBuilder builder)
        {
            base.Load(builder);
            builder.RegisterType<EFContext>().As<IDbContext>();
            builder.RegisterType<UnitOfWork>().As<IUnitOfWork>();
            builder.RegisterAssemblyTypes(Assembly.GetExecutingAssembly())
             .Where(x => x.Namespace.EndsWith("Repositories"))
             .AsImplementedInterfaces();
        }
    }
همانطور که می‌بینید در این قسمت تنها تنظیمات وابستگی‌های لایه DataAccess در ماژول DataAccessSetupDependency انجام شده‌است.


طراحی لایه Business

در لایه Business نیز دسترسی‌های خود را تنها از طریق Interface هایی که کلاسهای Business از آنها ارث برده‌اند و آنها را پیاده سازی کرده‌اند، به قسمت Web می‌دهید.

طراحی تنظیمات Autofac در لایه Business

public class BusinessSetupDependency : Autofac.Module
    {
        protected override void Load(ContainerBuilder builder)
        {
            base.Load(builder);

            builder.RegisterAssemblyModules(typeof(SqlServerDataAccess.SetupDependencies.DataAccessSetupDependency).Assembly);

            //builder.RegisterAssemblyModules(typeof(CassandraDataAccess.SetupDependecies.SetupDependency).Assembly);

            builder.RegisterAssemblyTypes(Assembly.GetExecutingAssembly())
           .Where(x => x.Namespace.EndsWith("Business.Core"))
           .AsImplementedInterfaces();

            builder.RegisterAssemblyTypes(Assembly.GetExecutingAssembly())
            .Where(x => x.Namespace.EndsWith("Business.Businesses"))
            .AsImplementedInterfaces();
        }
    }
 همانطور که می‌بینید در ماژول BusinessSetupDependency ابتدا تنظیمات وابستگی‌های موجود در لایه DataAccess بدست آمده و در ادامه سایر تنظیمات موجود در لایه Business انجام شده‌اند.


طراحی لایه Web

جمع بندی تمام تنظیمات Autofac در لایه Web

public class WebSetupDependency : Autofac.Module
    {
        protected override void Load(ContainerBuilder builder)
        {
            base.Load(builder);
            builder.RegisterAssemblyModules(typeof(Business.SetupDependencies.BusinessSetupDependency).Assembly);
            builder.RegisterControllers(Assembly.GetExecutingAssembly());
            //سایر تنظیمات
            var container = builder.Build();
            CommonDependencyResolver.SetContainer(container);
            DependencyResolver.SetResolver(new AutofacDependencyResolver(container));

        }
    }
 public class AutofacConfig
    {
        public static void SetupContainer()
        {
             var builder = new ContainerBuilder();
            builder.RegisterAssemblyModules(Assembly.GetExecutingAssembly());
            var container = builder.Build();
            CommonDependencyResolver.SetContainer(container);
            DependencyResolver.SetResolver(new AutofacDependencyResolver(container));
        }
    }
ماژول WebSetupDependency در واقع جمع بندی از تمام وابستگی‌های لایه‌های موجود در سیستم است. بصورتیکه ابتدا تنظیمات وابستگی‌های لایه Business که خود شامل تنظیمات وابستگی‌های لایه DataAccess نیز هست، بدست می‌آیند و سپس لایه Web تنظیمات مرتبط با خودش را بر روی آنها اعمال می‌کند.

همچنین کلاس AutofacConfig مسئول جمع بندی تمام ماژول‌ها و ایجاد Container آنهاست و سپس این Container را در DependencyResolver  ثبت می‌کند. نکته‌ای را که باید در اینجا در نظر بگیرید، CommonDependencyResolver است که مسئول ثبت Container در قسمت Common است. به این صورت دیگر تنها لایه‌ای که به Container دسترسی دارد، لایه Web نیست. در واقع با ثبت Container در قسمت Common شما دسترسی کنترل شده‌ای را از Container به سایر لایه‌های سیستم  داده‌اید و در این حالت در صورتیکه لایه‌های دیگر مانند DataAccess یا Business به Container نیاز پیدا کنند، می‌توانند از طریق CommonDependencyResolver این دسترسی را داشته باشند.


جمع بندی

با طراحی ماژولار تنظیمات Autofac و استفاده از Interface‌ها برای ارتباط با دیگر قسمتها، دیگر نیازی نیست دسترسی‌های بی‌موردی از یک لایه را  به سایر قسمت‌ها داد و دیگر نیازی نیست شما نگران این باشید که ممکن است یکی  از توسعه دهندگان به‌دلایلی مانند کم تجربگی، کاری را خارج از زیرساختی که شما یا گروه پیاده سازی زیرساخت، پیاده سازی کرده‌اید انجام دهد. همه چیز آنطور که شما می‌خواهید و برنامه ریزی کرده‌اید، انجام می‌شود.
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت اول - Redux چیست؟
Redux و Mobx، کتابخانه‌های کمکی هستند برای مدیریت حالت برنامه‌های پیچیده‌ی React. هرچند React به صورت توکار به همراه امکانات مدیریت حالت است، اما این کتابخانه‌ها مزایای ویژه‌ای را به آن اضافه می‌کنند. در این سری ابتدا کتابخانه‌ی Redux را به صورت خالص و مجزای از React بررسی می‌کنیم. از این کتابخانه در برنامه‌های Angular و Ember هم می‌توان استفاده کرد و به صورت اختصاصی برای React طراحی نشده‌است. سپس آن‌را به برنامه‌های React متصل می‌کنیم. در آخر کتابخانه‌ی محبوب دیگری را به نام Mobx بررسی می‌کنیم که برای مدیریت حالت، اصول برنامه نویسی شیءگرا و همچنین Reactive را با هم ترکیب می‌کند و این روزها در برنامه‌های React، بیشتر از Redux مورد استفاده قرار می‌گیرد.


چرا به ابزارهای مدیریت حالت نیاز داریم؟

به محض رد شدن از مرز پیاده سازی امکانات اولیه‌ی یک برنامه، نیاز به ابزارهای مدیریت حالت نمایان می‌شوند؛ خصوصا زمانیکه نیاز است با اطلاعات قابل توجهی سر و کار داشت. مهم‌ترین دلیل استفاده‌ی از یک ابزار مدیریت حالت، مدیریت منطق تجاری برنامه است. منطق نمایشی برنامه مرتبط است به نحوه‌ی نمایش اجزای آن در صفحه؛ مانند نمایش یک صفحه‌ی مودال، تغییر رنگ عناصر با عبور کرسر ماوس از روی آن‌ها و در کل منطقی که مرتبط و یا وابسته‌ی به هدف اصلی برنامه نیست. از سوی دیگر منطق تجاری برنامه مرتبط است با مدیریت، تغییر و ذخیره سازی اشیاء تجاری مورد نیاز آن؛ مانند اطلاعات حساب کاربری شخص و دریافت اطلاعات برنامه از یک API که مختص به برنامه‌ی خاص ما است و به همین دلیل نیاز به ابزاری برای مدیریت بهینه‌ی آن وجود دارد. برای مثال اینکه در کجا باید منطق تجاری و نمایشی را به هم متصل کرد، می‌تواند چالش بر انگیر باشد. چگونه باید اطلاعات کاربر را ذخیره کرد؟ چگونه React باید متوجه شود که اطلاعات ما تغییر کرده‌است و در نتیجه‌ی آن کامپوننتی را مجددا رندر کند؟ یک ابزار مدیریت حالت، تمام این مسایل را به نحو یک‌دستی در سراسر برنامه، مدیریت می‌کند.
اگر از یک ابزار مدیریت حالت استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد تمام اطلاعات منطق تجاری را در داخل state کامپوننت‌ها ذخیره کنیم که توصیه نمی‌شود؛ چون مقیاس پذیر نیست. برای مثال فرض کنید قرار است تمام اطلاعات state را داخل یک کامپوننت ذخیره کنیم. هر زمانیکه بخواهیم این state را از طریق یک کامپوننت فرزند تغییر دهیم، نیاز خواهد بود این اطلاعات را به والد آن کامپوننت ارسال کنیم که اگر از تعداد زیادی کامپوننت تو در تو تشکیل شده باشد، زمانبر و به همراه کدهای تکراری زیادی خواهد بود. همچنین اینکار سبب رندر مجدد کل برنامه با هر تغییری در state آن می‌شود که غیرضروری بوده و کارآیی برنامه را کاهش می‌دهد. به علاوه در این بین مشخص نیست هر قسمت از state، از کدام کامپوننت تامین شده‌است. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت در بین کامپوننت‌های برنامه وجود دارد.


داشتن تنها یک محل برای ذخیره سازی state در برنامه

همانطور که در قسمت 8 ترکیب کامپوننت‌ها در سری React 16x بررسی کردیم، هر کامپوننت در React، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننت‌ها کاملا مستقل و ایزوله‌است. این مورد با بزرگ‌تر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننت‌ها، مشکل ایجاد می‌کند. برای مثال اگر بخواهیم دکمه‌ای را در صفحه قرار داده و توسط این دکمه درخواست صفر شدن مقدار هر کدام از شمارشگرها را صادر کنیم، با صفر کردن value هر کدام از این کامپوننت‌ها، اتفاقی رخ نمی‌دهد. چون state محلی این کامپوننت‌ها، با سایر اجزای صفحه به اشتراک گذاشته نمی‌شود و باید آن‌را تبدیل به یک controlled component کرد، بطوریکه دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود. تازه این روش در مورد کامپوننت‌هایی صدق می‌کند که رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود دارد. اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشت، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. برای مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون کامپوننت‌های ما، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت. این مورد هم مانند مثال انتقال اطلاعات کاربر لاگین شده‌ی به سیستم، به تمام زیر قسمت‌های برنامه، نیاز به ارسال اطلاعات از طریق props یک کامپوننت، به کامپوننت بعدی را دارد و به همین ترتیب برای مابقی که به props drilling مشهور است و روش پسندیده‌ای نیست.


Redux چیست؟ ذخیره سازی کل درخت state یک برنامه، در یک محل. به این ترتیب به یک شیء جاوا اسکریپتی بزرگ خواهیم رسید که در برگیرنده‌ی تمام state برنامه‌است. یکی از مزایای آن امکان serialize و deserialize کل این شیء، به سادگی است. برای مثال توسط متد JSON.stringify می‌توان آن‌را در جائی ذخیره کرد و سپس آن‌را به صورت یک شیء جاو اسکریپتی در زمانی دیگر بازیابی کرد. یکی از مزایای آن، امکان بازیابی دقیق شرایط کاربری است که دچار مشکل شده‌است و سپس دیباگ و رفع مشکل او، در زمانی دیگر.


تاریخچه‌ای از سیستم‌های مدیریت حالت

همه چیز با AngularJS 1x شروع شد که از data binding دو طرفه پشتیبانی می‌کرد. هرچند این روش برای همگام نگه داشتن View و مدل برنامه، مفید است، اما در Viewهای پیچیده، برنامه را کند می‌کند. در همین زمان فیس‌بوک، روش مدیریت حالتی را به نام Flux ارائه داد که از data binding یک طرفه پشتیبانی می‌کرد. به این معنا که در این روش، همواره اطلاعات از View به مدل، جریان پیدا می‌کند. کار کردن با آن ساده‌است؛ چون نیازی نیست حدس زده شود که اکنون جریان اطلاعات از کدام سمت است. اما مشکل آن عدم هماهنگی model و view، در بعضی از حالات است. Flux از این جهت به وجود آمد که مدیریت حالت در برنامه‌های React آن زمان، پیچیده بود و مقیاس پذیری کمی داشت (پیش از ارائه‌ی Context و Hooks). در کل Flux صرفا یکسری الگوی مدیریت حالت را بیان می‌کند و یک کتابخانه‌ی مجزا نیست. بر مبنای این الگوها و قراردادها، می‌توان کتابخانه‌های مختلفی را ایجاد کرد. از این رو در سال 2015، کتابخانه‌های زیادی مانند Reflux, Flummox, MartyJS, Alt, Redux و غیره برای پیاده سازی آن پدید آمدند. در این بین، کتابخانه‌ی Redux ماندگار شد و پیروز این نبرد بود!


توابع خالص و ناخالص (Pure & Impure Functions)

پیش از شروع بحث، نیاز است با یک‌سری از واژه‌ها مانند توابع خالص و ناخالص آشنا شد. این نکات از این جهت مهم هستند که Redux فقط با توابع خالص کار می‌کند.
توابع خالص: تعدادی آرگومان را دریافت کرده و بر اساس آن‌ها، مقداری را باز می‌گردانند.
// Pure
const add = (a, b) => {
  return a + b;
}
در اینجا یک تابع خالص را مشاهده می‌کنید که a و b را دریافت کرده و بر این اساس، یک خروجی کاملا مشخص را بازگشت می‌دهد.

توابع ناخالص: این نوع توابع سبب تغییراتی در متغیرهایی خارج از میدان دید خود می‌شوند و یا به همراه یک سری اثرات جانبی (side effects) مانند تعامل با دنیای خارج (وجود یک console.log در آن تابع و یا دریافت اطلاعاتی از یک API خارجی) هستند.
// Impure
const b;

const add = (a) => {
  return a + b;
}
تابع تعریف شده‌ی در اینجا ناخالص است؛ چون با اطلاعاتی خارج از میدان دید خود مانند متغیر b، تعامل دارد. این تعامل با دنیای خارج، حتی در حد نوشتن یک console.log:
// Impure
const add = (a, b) => {
  console.log('lolololol');
  return a + b;
}
یک تابع خالص را تبدیل به یک تابع ناخالص می‌کند و یا نمونه‌ی دیگر این تعاملات، فراخوانی سرویس‌های backend در برنامه هستند که یک تابع را ناخالص می‌کنند:
// Impure
const add = (a, b) => {
   Api.post('/add', { a, b }, (response) => {
    // Do something.
   });
};


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در اشیاء در جاوا اسکریپت

ایجاد تغییرات در آرایه‌ها و اشیاء (Mutating arrays and objects) نیز ناخالصی ایجاد می‌کند؛ از این جهت که سبب تغییراتی در دنیای خارج (خارج از میدان دید تابع) می‌شویم. به همین جهت نیاز به روش‌هایی وجود دارد که از این نوع تغییرات جلوگیری کرد:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = Object.assign({}, original);
برای تغییری در یک شیء، تنها کافی است خاصیتی را به آن اضافه کنیم و یا با استفاده از واژه‌ی کلیدی delete، خاصیتی را از آن حذف کنیم. به همین جهت برای اینکه تغییرات ما بر روی شیء اصلی اثری را باقی نگذارند، یکی از روش‌ها، استفاده از متد Object.assign است. کار آن، یکی کردن اشیایی است که به آن ارسال می‌شوند. به همین جهت در اینجا با یک شیء خالی، از صفر شروع می‌کنیم. سپس دومین آرگومان آن را به همان شیء مدنظر، تنظیم می‌کنیم. به این ترتیب به یک کپی از شیء اصلی می‌رسیم که دیگر به آن، اتصالی را ندارد. به همین جهت اگر بر روی این شیء کپی تغییراتی را ایجاد کنیم، به شیء اصلی کپی نمی‌شود و سبب تغییرات در آن (mutation) نخواهد شد.
برای مثال در React، برای انجام رندر نهایی، در پشت صحنه کار مقایسه‌ی اشیاء صورت می‌گیرد. به همین جهت اگر همان شیءای را که ردیابی می‌کند تغییر دهیم، دیگر نمی‌تواند به صورت مؤثری فقط قسمت‌های تغییر کرده‌ی آن‌را تشخیص داده و کار رندر را فقط بر اساس آن‌ها انجام دهد و مجبور خواهد شد کل یک شیء را بارها و بارها رندر کند که اصلا بهینه نیست. به همین جهت، ایجاد تغییرات مستقیم در شیءای که به state آن انتساب داده می‌شود، مجاز نیست.

متد Object.assign، چندین شیء را نیز می‌تواند با هم یکی کند و شیء جدیدی را تشکیل دهد:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = Object.assign({}, original, extension);
روش دیگر ایجاد یک کپی و یا clone از یک شیء را که پیشتر در سری «React 16x» بررسی کردیم، به کمک امکانات ES-6، به صورت زیر است:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = { ...original };
در اینجا نیز ابتدا یک شیء خالی را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط spread operator، خواص شیء قبلی را درون آن باز کرده و قرار می‌دهیم. به این ترتیب به یک clone از شیء اصلی می‌رسیم. این حالت نیز از ترکیب چندین شیء با هم، پشتیبانی می‌کند:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = { ...original, ...extension };


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در آرایه‌ها در جاوا اسکریپت

متد slice آرایه‌ها نیز بدون ذکر آرگومانی، یک کپی از آرایه‌ی اصلی را ایجاد می‌کند:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [1, 2, 3].slice();
همچنین معادل همین قطعه کد در ES-6 به همراه spread operator به صورت زیر است:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [ ...original ];
و یا اگر بخواهیم یک کپی از چندین آرایه را ایجاد کنیم می‌توان از متد concat استفاده کرد:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = original.concat(4);
const moreExtended = original.concat([4, 5]);
متد Array.push، هرچند سبب افزوده شدن عنصری به یک آرایه می‌شود، اما یک mutation را نیز ایجاد می‌کند؛ یعنی تغییرات آن به دنیای خارج اعمال می‌گردد. اما Array.concat یک آرایه‌ی کاملا جدید را ایجاد می‌کند و همچنین امکان ترکیب آرایه‌ها را نیز به همراه دارد.
معادل قطعه کد فوق در ES-6 و به همراه spread operator آن به صورت زیر است:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = [ ...original, 4 ];
const moreExtended = [ ...original, ...extended, 5 ];


مفاهیم ابتدایی Redux


در Redux برای ایجاد تغییرات در شیء کلی state، از مفهومی به نام dispatch actions استفاده می‌شود. action در اینجا به معنای رخ‌دادن چیزی است؛ مانند کلیک بر روی یک دکمه و یا دریافت اطلاعاتی از یک API. در این حالت مقایسه‌ای بین وضعیت قبلی state و وضعیت فعلی آن صورت می‌گیرد و تغییرات مورد نیاز جهت اعمال به UI، محاسبه خواهند شد.
اصلی‌ترین جزء Redux، تابعی است به نام Reducer. این تابع، یک تابع خالص است و دو آرگومان را دریافت می‌کند:


تابع Reducer، بر اساس action و یا رخ‌دادی، ابتدا کل state برنامه را دریافت می‌کند و سپس خروجی آن بر اساس منطق این تابع، یک state جدید خواهد بود. اکنون که این state جدید را داریم، برنامه‌ی React ما می‌تواند به تغییرات آن گوش فرا داده و بر اساس آن، UI را به روز رسانی کند. به این ترتیب کار اصلی مدیریت state، به خارج از برنامه‌ی React منتقل می‌شود.

در این تصویر، تابع action creator را هم ملاحظه می‌کند که کاملا اختیاری است. یک action می‌تواند یک رشته و یا یک عدد باشد. با پیچیده شدن برنامه، نیاز به ارسال یک‌سری متادیتا و یا اطلاعات بیشتری از اکشن رسیده‌است. کار action creator، ایجاد شیء action، به صورت یک دست و یکنواخت است تا دیگر نیازی به ایجاد دستی آن نباشد.


مزایای کار با Redux

- داشتن یک مکان مرکزی برای ذخیره سازی کلی حالت برنامه (به آن «source of truth» و یا store هم گفته می‌شود): به این ترتیب مشکل ارسال خواص در بین کامپوننت‌های عمیق و چند سطحی، برطرف شده و هر زمانیکه نیاز بود، از آن اطلاعاتی را دریافت و یا با قالب خاصی، آن‌را به روز رسانی می‌کنند.
- رسیدن به به‌روز رسانی‌های قابل پیش بینی state: هرچند در حالت کار با Redux، یک شیء بزرگ جاوا اسکریپتی، کل state برنامه را تشکیل می‌دهد، اما امکان کار مستقیم با آن و تغییرش وجود ندارد. به همین جهت است که برای کار با آن، باید رویدادی را از طریق actionها به تابع Reducer آن تحویل داد. چون Reducer یک تابع خالص است، با دریافت یک سری ورودی مشخص، همواره یک خروجی مشخص را نیز تولید می‌کند. به همین جهت قابلیت ضبط و تکرار را پیدا می‌کند؛ همان بحث serialize و deseriliaze، توسط ابزاری مانند: logrocket. به علاوه قابلیت undo و redo را نیز می‌توان به این ترتیب پیاده سازی کرد (state جدید محاسبه شده، مشخص است، کل state قبلی را نیز داریم یا می‌توان ذخیره کرد و سپس برای undo، آن‌را جایگزین state جدید نمود). افزونه‌ی redux dev tools نیز قابلیت import و export کل state را به همراه دارد.
- چون تابع Reducer، یک تابع خالص است و همواره خروجی‌های مشخصی را به ازای ورودی‌های مشخصی، تولید می‌کند، آزمایش کردن، پیاده سازی و حتی logging آن نیز ساده‌تر است. در این بین حتی یک افزونه‌ی مخصوص نیز برای دیباگ آن تهیه شده‌است: redux-devtools-extension. تابع خالص، تابعی است که به همراه اثرات جانبی نیست (side effects)؛ به همین جهت عملکرد آن کاملا قابل پیش بینی بوده و آزمون پذیری آن به دلیل نداشتن وابستگی‌های خارجی، بسیار بالا است.


Context API خود React چطور؟

در قسمت 33 سری React 16x، مفهوم React Context را بررسی کردیم. پس از معرفی آن با React 16.3، مقالات زیادی منتشر شدند که ... Redux مرده‌است (!) و یا بجای Redux از React context استفاده کنید. اما واقعیت این است که React Redux در پشت صحنه از React context استفاده می‌کند و تابع connect آن دقیقا به همین زیر ساخت متصل می‌شود.
کار با Redux مزایایی مانند کارآیی بالاتر، با کاهش رندر‌های مجدد کامپوننت‌ها، دیباگ ساده‌تر با افزونه‌های اختصاصی و همچنین سفارشی سازی، مانند نوشتن میان‌افزارها را به همراه دارد. اما شاید واقعا نیازی به تمام این امکانات را هم نداشته باشید؛ اگر هدف، صرفا انتقال ساده‌تر اطلاعات بوده و برنامه‌ی مدنظر نیز کوچک است. React Context برخلاف Redux، نگهدارنده‌ی state نیست و بیشتر هدفش محلی برای ذخیره سازی اطلاعات مورد استفاده‌ی در چندین و چند کامپوننت تو در تو است. هرچند شبیه به Redux می‌توان اشاره‌گرهایی از متدها را به استفاده کنندگان از آن ارسال کرد تا سبب بروز رویدادها و اکشن‌هایی در کامپوننت تامین کننده‌ی Contrext شوند (یا یک کتابخانه‌ی ابتدایی شبیه به Redux را توسط آن تهیه کرد). بنابراین برای انتخاب بین React Context و Redux باید به اندازه‌ی برنامه، تعداد نفرات تیم، آشنایی آن‌ها با مفاهیم Redux دقت داشت.
مطالب
آشنایی با ذخیره سازی در حافظه
آشنایی با Virtual Address spaces
فضای آدرس‌دهی مجازی: موقعی که یک پردازشگر در مکانی از حافظه عمل خواندن و نوشتن را آغاز می‌کند، از آدرس‌های مجازی بهره می‌برد. بخشی از عملیات خواندن و نوشتن، تبدیل آدرس‌های مجازی به آدرس‌های فیزیکی در حافظه است. این عمل سه مزیت دارد:

  1. آدرس‌های مجازی به صورت پیوسته و پشت سر هم هستند و آدرس دهی بسیار راحت است ولی داده‌ها بر روی یک حافظه به صورت متصل به هم یا پیوسته ذخیره یا خوانده نمی‌شوند و کار آدرس دهی مشکل است. پس یکی از مزایای داشتن آدرس دهی مجازی پشت سر هم قرار گرفتن آدرس هاست.
  2. برنامه از آدرس‌های مجازی برای دسترسی به بافر حافظه استفاده می‌کند که بزرگتر از حافظه فیزیکی موجود هست. موقعی که نیاز به حافظه بیشتر باشد و حافظه سیستم کوچکتر یا کمتر از تقاضا باشد، مدیر حافظه، صفحات حافظه فیزیکی را به صورت یک فایل (عموما 4 کیلیویی) بر روی دیسک سخت ذخیره می‌کند و صفحات داده‌ها در موقع نیاز بین حافظه فیزیکی و دیسک سخت جابجا می‌شود.
  3. هر پردازشی که بر روی آدرس‌های مجازی کار می‌کند ایزوله شده است. یعنی یک پروسه هیچ گاه نمیتواند به آدرس‌های یک پروسه دیگر دسترسی داشته باشد و باعث تخریب داده‌های آن شود.
به محدوده شروع آدرس‌های مجازی تا پایان آن محدوده، فضای آدرس‌دهی مجازی گویند. هر پروسه ای که در مد کاربر آغاز میشود از یک فضای آدرس خصوصی یا مختص به خود استفاده می‌کند. برای سیستم‌های 32 بیتی این فضا میتواند دو گیگ باشد که از آدرس   0x00000000 شروع می‌شود و تا 0x7FFFFFFF  ادامه پیدا می‌کند و برای یک سیستم 64 بیتی تا 8 ترابایت می‌باشد که از آدرس  0x000'00000000  تا آدرس  0x7FF'FFFFFFFF ادامه می‌یاید. گاهی اوقات به محدوده آدرس‌های مجازی، حافظه مجازی می‌گویند.
شکل زیر اصلی‌ترین خصوصیات فضای آدرس‌های مجازی را نشان می‌دهد:

در شکل بالا دو پروسه 64 بیتی به نام‌های notepad.exe و myapp.exe قرار دارند که هر کدام فضای آدرس‌های مجازی خودشان را دارند و از آدرس  0x000'0000000 شروع و تا آدرس 0x7FF'FFFFFFFF ادامه میابند. هر قسمت شامل یک صفحه 4 کیلویی از حافظه مجازی یا فیزیکی است. به برنامه نوت‌پد دقت کنید که از سه صفحه پشت سر هم یا پیوسته تشکیل شده که آدرس شروع آن 0x7F7'93950000 می باشد ولی در حافظه فیزیکی خبری از پیوسته بودن دیده نمی‌شود و حتما این نکته را متوجه شدید که هر دو پروسه از یک آدرس شروع استفاده کرده‌اند، ولی به آدرسی متفاوت از حافظه فیزیکی نگاشت شده اند.

تفاوت user mode و kernel mode
هر پردازش در سیستم بر اساس user mode مد کاربر یا kernel mode مد کرنل اجرا میشود. پردازش‌ها بر اساس هر نوع کد بین این دو بخش سوییچ می‌کنند. اپلیکیشن‌ها بر اساس مد کاربر و هسته سیستم عامل و اکثر درایورها بر اساس مد کرنل کار می‌کنند؛ ولی تعدادی از آن‌ها هم در مد کاربر.
هر برنامه یا اپلیکیشنی که اجرا می‌شود، در یک مد کاربری قرار می‌گیرد. ویندوز هم برای هر برنامه یک پروسه یا فرآیندی را ایجاد می‌کند. پروسه برای برنامه یک فضای آدرس‌دهی مجازی و یک جدول مدیریت به صورت خصوصی یا مختص همین برنامه تشکیل می‌دهد. به این ترتیب هیچ برنامه دیگری نمی‌تواند به داده‌های برنامه دیگر دسترسی داشته باشد و  هر برنامه در یک محیط ایزوله شده برای خودش قرار میگیرد و این برنامه اگر به هر ترتیبی کرش کند، برنامه‌های دیگر به کار خود ادامه می‌دهند و هیچ تاثیری بر برنامه‌های دیگر نمی‌گذارند.
البته استفاده از این آدرس‌های مجازی محدودیت هایی هم دارد، چرا که بعضی از آن‌ها توسط سیستم عامل رزرو شده اند و برنامه نمی‌تواند به آن قسمت‌ها دسترسی داشته باشد و این باعث می‌شود که داده‌های برنامه از خسارت و آسیب دیدن حفظ شوند.
تمام برنامه هایی در حالت کرنل ایجاد می‌شوند، از یک فضای آدرس مجازی استفاده می‌کنند. به این معنی که یک درایور مد کرنل نسبت به دیگر درایورها و خود سیستم عامل به هیچ عنوان در یک محیط ایزوله قرار ندارد. بنابراین ممکن است یک کرنل درایور تصادفا در یک آدرس مجازی اشتباه که میتواند متعلق به سیستم عامل یا یک درایور دیگر باشد بنویسد. یعنی اگر یک درایور کرنل کراش کند کل سیستم عامل کرش میکند.
تصویر زیر به خوبی ارتباط بین مد کاربری و مد کرنل را نشان می‌دهد:

 

فضای کاربری و فضای سیستمی User space and system space

گفتیم بسیاری از پروسه‌ها در حالت user mode و پروسه‌های هسته سیستم عامل و درایورها در حالت kernel mode اجرا می‌شوند. هر پروسه مد کاربر از فضای آدرس دهی مجازی خودش استفاده می‌کند ولی در حالت کرنل همه از یک فضای آدرس دهی استفاده می‌کنند که به آن فضای سیستمی می‌گویند و برای مد کاربری می‌گویند فضای کاربری.

در سیستم‌های 32 بیتی نهایتا تا 4 گیگ حافظه می‌توان به این‌ها تخصیص داد؛ 2 گیگ ابتدایی به user space و دو گیگ بعدی به system space :

در ویندوزهای 32 بیتی شما امکان تغییر این مقدار حافظه را در میان بوت دارید و می‌توانید حافظه کاربری را تا 3 گیگ مشخص کنید و یک گیگ را برای فضای سیستمی. برای اینکار می‌توانید از برنامه bcedit استفاده کنید.

در سیستم‌های 64 بیتی میزان حافظه‌های مجازی به صورت تئوری تا 16 اگزابایت مشخص شده است؛ ولی در عمل تنها بخش کوچکی از آن یعنی 8 ترابایت استفاده می‌شود.

 کدهایی که در user mode اجرا می‌شوند فقط به فضای کاربری دسترسی دارند و دسترسی آن‌ها به فضای سیستمی به منظور جلوگیری از تخریب داده ممکن نیست. ولی در حالت کرنل می‌توان به دو فضای سیستمی و کاربری دسترسی داشت. درایورهایی که در مدکرنل نوشته شده اند باید تمام دقت خود را در زمینه نوشتن و خواندن از فضای سیستمی در حافظه به کار گیرند. سناریوی زیر به شما نشان می‌دهد که چرا باید مراقب بود:
  1. برنامه جهت اجرا در مد کاربر یک درخواست را برای خواندن داده‌های یک device را آماده می‌کند. سپس برنامه آدرس شروع یک بافر را برای دریافت داده، مشخص می‌کند.
  2. وظیفه این درایور یک قطعه در مد کرنل این است که  عملیات خواندن را شروع کرده و کنترل را به درخواست کننده ارسال می‌کند.
  3. بعد device یک وقفه را به هر تردی thread که در حال اجراست ارسال می‌کند تا بگوید، عملیات خواندن پایان یافته است. این وقفه توسط ترد درایور مربوطه دریافت می‌شود.
  4. حالا دیگر درایور نباید داده‌ها را در همان جایی که گام اول برنامه مشخص کرده است ذخیره کند. چون این آدرس که برنامه در مد کاربری مشخص کرده است، با نمونه‌ای که این فرآیند محاسبه می‌کند متفاوت است.
Paged Pool and NonPaged Pool
در فضای کاربری تمام صفحات در صورت نیاز توانایی انتقال به دیسک سخت را دارند ولی در فضای سیستمی همه بدین صورت نیستند. فضای سیستمی دو ناحیه حافظه تخصیصی پویا دارد که به نام‌های paged pool و nonpaged pool شناخته می‌شوند.
در سیستم‌های 32 بیتی Pagedpool توانایی 128 گیگ فضای آدرس دهی مجازی را از آدرس 0xFFFFAC00'00000000 تا آدرس 0xFFFFAC1F'FFFFFFFF و در سیستم‌های 64 بیتی توانایی 128 گیگ فضای آدرس دهی مجازی را از 0xFFFFA800'00000000 تا 0xFFFFA81F'FFFFFFFF دارد. حافظه ای که به صورت paged pool تخصیص شده باشد می‌تواند صفحات حافظه را بر روی دیسک سخت ذخیره کند؛ ولی حافظه ای که به صورت nonpaged تخصیص یافته باشد، هرگز نمی‌تواند.

مطالب
نکاتی درباره پرس و جو با استفاده از پردازش موازی

برای انجام عملیات  پرس و جوی LINQ با استفاده از روش پردازش موازی به راحتی میتوان الحاقیه AsParallel را به هر داده‌ای از نوع IEnumerable<T> افزود: 

var data = 
new int[] { 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10 };
// پرس و جوی عادی
var q1 = from i in data select i;
// پرس و جو به شیوه موازی
var q2 = from i in data.AsParallel() select i;

الحاقیه .AsParallel() در پرس و جویq2  نسخه موازی LINQ  را بر روی متغیر data  اجرا میکند و اگر همه چیز به صورت صحیح انجام شود هر دو پرس و جو باید نتایج یکسانی داشته باشند، اما نتایج عبارتند از :

//نتیجه اجرای q1
0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
//نتیجه اجرای q2
0 6 1 7 2 8 3 9 4 10 5

همانطور که ملاحظه میکنید ترتیب واقعی نتایج اجرای پرس و جوها با یکدیگر متفاوت‌اند و نکته جالبتر آنکه با هر بار اجرای برنامه نتیجه اجرای پرس و جوی q2   با نتیجه سری قبل خودش متفاوت است که این تفاوت به چگونگی تقسیم بندی انجام کار میان هسته‌های سی پی یو، بستگی دارد. نکته بسیار مهم آن است که عملیات پردازش موازی خود را ملزم به حفظ ترتیب داده‌ها نمی‌داند مگر آنکه مجبورش کنیم  و این رفتار پردازش موازی به دلیل بالا بردن راندمان عملیات است در نتیجه انجام پرس و جوهای  موازی توسط الحاقیه .AsParallel() خیلی هم ساده نیست و ممکن است منجر به تولید نتایج ناخواسته شود.

حال اگر چگونگی ترتیب داده‌ها، برایمان مهم است به دو روش می‌توانیم آن را انجام دهیم:

1- افزودن عبارت orderby به پرس و جو

2- استفاده از الحاقیه AsOrdered 

var q3 = from i in data.AsParallel() orderby i  select i;

var q4 = from i in data.AsParallel().AsOrdered() select i;

که نتیجه انجام هر دو پرس و جوی بالا یکی خواهد بود. حال مسأله دیگر این است که آیا همیشه استفاده از پردازش موازی مفید خواهد بود یا خیر؟پاسخ این سؤال وابسته است به نوع مسأله و حجم داده مورد نظر و مشخصات سیستمی که قرار است از آن کد استفاده کند. چگونگی اندازه سرعت و مقدار مصرف حافظه در اجرای چهار پرس و جوی فوق  در کامپیوتر من با پردازنده Intel Q9550 به شکل زیر است:

نتیجه تست پرس و جوی موازی

مطالب
طراحی یک گرید با jQuery Ajax و ASP.NET MVC به همراه پیاده سازی عملیات CRUD

هدف، ارائه راه‌حلی برای نمایش جدولی اطلاعات، جستجو، مرتب سازی و صفحه بندی و همچنین انجام عملیات ثبت، ویرایش و حذف بر روی آنها به صورت Ajaxای در بخش back office نرم افزار می‌باشد.

پیش نیازها:

ایده کار به این شکل می‌باشد که برای نمایش اطلاعات به صورت جدولی با قابلیت‌های مذکور، لازم است یک اکشن Index برای نمایش اولیه و صفحه اول اطلاعات صفحه بندی شده و اکشن متدی به نام List برای پاسخ به درخواست‌های صفحه بندی، مرتب سازی، تغییر تعداد آیتم‌ها در هر صفحه و همچنین جستجو، داشته باشیم که این اکشن متد List، بعد از واکشی اطلاعات مورد نظر از منبع داده، آنها را به همراه اطلاعاتی که در کوئری استرینگ درخواست جاری وجود دارد در قالب یک PartialView به کلاینت ارسال کند.


ایجاد مدل‌های پایه

همانطور که در مقاله «طراحی و پیاده سازی ServiceLayer به همراه خودکارسازی Business Validationها» مطرح شد، برای پیاده سازی متدهای GetPagedList در ApplicationService‌ها از الگوی Request/Response استفاده می‌کنیم. برای این منظور واسط و کلاس‌های زیر را خواهیم داشت:

واسط IPagedQueryModel

    public interface IPagedQueryModel
    {
        int Page { get; set; }
        int PageSize { get; set; }

        /// <summary>
        ///     Expression of Sorting.
        /// </summary>
        /// <example>
        ///     Examples:
        ///     "Name_ASC"
        /// </example>
        string SortExpression { get; set; }
    }

این واسط قراردادی می‌باشد برای نوع و نام پارامترهایی که توسط کلاینت به سرور ارسال می‌شود. پراپرتی SortExpression آن، نام و ترتیب مرتب سازی را مشخص می‌کند؛ برای این منظور FieldName_ASC و FieldName_DESC به ترتیب برای حالات مرتب سازی صعودی و نزولی براساس FieldName مقدار دهی خواهد شد.

برای جلوگیری از تکرار این خصوصیات در مدل‌های کوئری مربوط به موجودیت‌ها، میتوان کلاس پایه‌ای به شکل زیر در نظر گرفت که پیاده ساز واسط بالا می‌باشد:

  public class PagedQueryModel : IPagedQueryModel, IShouldNormalize
    {
        public int Page { get; set; }
        public int PageSize { get; set; }

        /// <summary>
        ///     Expression of Sorting.
        /// </summary>
        /// <example>
        ///     Examples:
        ///     "Name_ASC"
        /// </example>
        public string SortExpression { get; set; }

        public virtual void Normalize()
        {
            if (Page < 1)
                Page = 1;

            if (PageSize < 1)
                PageSize = 10;

            if (SortExpression.IsEmpty())
                SortExpression = "Id_DESC";
        }
    }

مدل بالا علاوه بر پیاده سازی واسط IPagedQueryModel، پیاده ساز واسط IShouldNormalize نیز می‌باشد؛ دلیل وجود چنین واسطی در مقاله «طراحی و پیاده سازی ServiceLayer به همراه خودکارسازی Business Validationها» توضیح داده شده است:

پیاده سازی واسط IShouldNormalize باعث خواهد شد که قبل از اجرای خود متد، این نوع پارامترها با استفاده از یک Interceptor شناسایی شده و متد Normalize آنها اجرا شود.

کلاس PagedQueryResult

    public class PagedQueryResult<TModel>
    {
        public PagedQueryResult()
        {
            Items = new List<TModel>();
        }
        public IEnumerable<TModel> Items { get; set; }
        public long TotalCount { get; set; }
    }

دلیل وجود کلاس بالا در مقاله «طراحی یک گرید با Angular و ASP.NET Core - قسمت اول - پیاده سازی سمت سرور» توضیح داده شده است:

عموما ساختار اطلاعات صفحه بندی شده، شامل تعداد کل آیتم‌های تمام صفحات (خاصیت TotalItems) و تنها اطلاعات ردیف‌های صفحه‌ی جاری درخواستی (خاصیت Items) است و چون در اینجا این Items از هر نوعی می‌تواند باشد، بهتر است آن‌را جنریک تعریف کنیم.

کلاس PagedListModel

همانطور که در اول بحث توضیح داده شد، لازم است اطلاعاتی را که کلاینت از طریق کوئری استرینگ برای صفحه بندی و ... ارسال کرده بود نیز به PartialView ارسال کنیم. این قسمت کار ایده اصلی این روش را در بر می‌گیرد؛ اگر نخواهیم اطلاعات کوئری استرینگ دریافتی از کلاینت را دوباره به PartialView ارسال کنیم، مجبور خواهیم بود تمام کارهای مربوط به تشخیص آیکن مرتب سازی ستون‌های جدول، ریست کردن المنت‌های مربوط به صفحه بندی و مرتب سازی را در در زمان انجام جستجو  و یکسری کارهای از این قبل را در سمت کلاینت مدیریت کنیم که هدف مقاله جاری پیاده سازی این روش نمی‌باشد.

    public class PagedListModel<TModel>
    {
        public IPagedQueryModel Query { get; set; }

        public PagedQueryResult<TModel> Result { get; set; }
    }

پراپرتی Query در برگیرنده پارامتر ورودی اکشن متد List می‌باشد که پراپرتی‌های آن با مقادیر موجود در کوئری استرینگ درخواست جاری مقدار دهی شده‌اند؛ البته بدون وجود کلاس بالا نیز به کمک ViewBag می‌شود این اطلاعات ترکیبی را به ویو ارسال کرد که پیشنهاد نمی‌شود.


متد GetPagedListAsync موجود در CrudApplicationService

    public abstract class CrudApplicationService<TEntity, TModel, TCreateModel, TEditModel, TDeleteModel,
        TPagedQueryModel, TDynamicQueryModel> : ApplicationService,
        ICrudApplicationService<TModel, TCreateModel, TEditModel, TDeleteModel, TPagedQueryModel, TDynamicQueryModel>
        where TEntity : Entity, new()
        where TCreateModel : class
        where TEditModel : class, IModel
        where TModel : class, IModel
        where TDeleteModel : class, IModel
        where TPagedQueryModel : PagedQueryModel, new()
        where TDynamicQueryModel : DynamicQueryModel

    {

        #region Properties

        protected IQueryable<TEntity> UnTrackedEntitySet => EntitySet.AsNoTracking();
        public IUnitOfWork UnitOfWork { get; set; }
        public IMapper Mapper { get; set; }
        protected IDbSet<TEntity> EntitySet => UnitOfWork.Set<TEntity>();

        #endregion

        #region ICrudApplicationService Members

        #region Methods

        public virtual async Task<PagedQueryResult<TModel>> GetPagedListAsync(TPagedQueryModel model)
        {
            Guard.ArgumentNotNull(model, nameof(model));

            var query = ApplyFiltering(model);

            var totalCount = await query.LongCountAsync().ConfigureAwait(false);

            var result = query.ProjectTo<TModel>(Mapper.ConfigurationProvider);

            result = result.ApplySorting(model);
            result = result.ApplyPaging(model);

            return new PagedQueryResult<TModel>
            {
                Items = await result.ToListAsync().ConfigureAwait(false),
                TotalCount = totalCount
            };
        }
        #endregion

        #endregion

        #region Protected Methods

        /// <summary>
        ///     Apply Filtering To GetPagedList and GetPagedListAsync
        /// </summary>
        /// <param name="model"></param>
        /// <returns></returns>
        protected virtual IQueryable<TEntity> ApplyFiltering(TPagedQueryModel model)
        {
            Guard.ArgumentNotNull(model, nameof(model));

            return UnTrackedEntitySet;
        }
        #endregion
    }

در بدنه این متد، ابتدا عملیات جستجو توسط متد ApplyFiltering انجام می‌شود. این متد به صورت پیش فرض هیچ شرطی را بر روی کوئری ارسالی به منبع داده اعمال نمی‌کند؛ مگر اینکه توسط زیر کلاس‌ها بازنویسی شود و فیلترهای مورد نیاز اعمال شوند. سپس تعداد کل آیتم‌های فیلتر شده محاسبه شده و بعد از عملیات Projection، مرتب سازی و صفحه بندی انجام می‌گیرد. برای مباحث مرتب سازی و صفحه بندی از دو متد زیر کمک گرفته شده‌است:

    public static class QueryableExtensions
    {
        public static IQueryable<TModel> ApplySorting<TModel>(this IQueryable<TModel> query, IPagedQueryModel request)
        {
            Guard.ArgumentNotNull(request, nameof(request));
            Guard.ArgumentNotNull(query, nameof(query));

            return query.OrderBy(request.SortExpression.Replace('_', ' '));
        }

        public static IQueryable<TModel> ApplyPaging<TModel>(this IQueryable<TModel> query, IPagedQueryModel request)
        {
            Guard.ArgumentNotNull(request, nameof(request));
            Guard.ArgumentNotNull(query, nameof(query));

            return request != null
                ? query.Page((request.Page - 1) * request.PageSize, request.PageSize)
                : query;
        }
    }

به منظور مرتب سازی از کتابخانه  System.Liq.Dynamic کمک گرفته شده‌است.

نکته: مشخص است که این روش، وابستگی به وجود متد GetPagedListAsync ندارد و صرفا برای تشریح ارتباط مطالبی که قبلا منتشر شده بود، مطرح شد.


پیاده سازی اکشن متدهای Index و List

public partial class RolesController : BaseController
{
    #region Fields
        private readonly IRoleService _service;
        private readonly ILookupService _lookupService;

        #endregion

    #region Constractor
        public RolesController(IRoleService service,  ILookupService lookupService)
        {
            Guard.ArgumentNotNull(service, nameof(service));
            Guard.ArgumentNotNull(lookupService, nameof(lookupService));

            _service = service;
            _lookupService = lookupService;
        }
        #endregion

    #region Index / List
    [HttpGet]
    public virtual async Task<ActionResult> Index()
    {
        var query = new RolePagedQueryModel();
        var result = await _service.GetPagedListAsync(query).ConfigureAwait(false);

        var pagedList = new PagedListModel<RoleModel>
        {
            Query = query,
            Result = result
        };

        var model = new RoleIndexViewModel
        {
            PagedListModel = pagedList,
            Permissions = _lookupService.GetPermissions()
        };
        return View(model);
    }
    [HttpGet, AjaxOnly, NoOutputCache]
    public virtual async Task<ActionResult> List(RolePagedQueryModel query)
    {
        var result = await _service.GetPagedListAsync(query).ConfigureAwait(false);

        var model = new PagedListModel<RoleModel>
        {
            Query = query,
            Result = result
        };

        return PartialView(MVC.Administration.Roles.Views._List, model);
    }
    #endregion
}

به عنوان مثال در بالا کنترلر مربوط به گروه‌های کاربری را مشاهده می‌کنید. به دلیل اینکه علاوه بر مباحث صفحه بندی و مرتب سازی، امکان جستجو بر اساس نام و دسترسی‌های گروه کاربری را نیز نیاز داریم، لازم است مدل زیر را ایجاد کنیم:

    public class RolePagedQueryModel : PagedQueryModel
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Permission { get; set; }
    }

در این مورد خاص لازم است لیست دسترسی‌های موجود درسیستم به صورت لیستی برای انتخاب در فرم جستجو مهیا باشد. فرم جستجو در ویو مربوط به اکشن Index قرار می‌گیرد و قرار نیست به همراه پارشال ویو List_ در هر درخواستی از سرور دریافت شود. لذا لازم است مدلی برای ویو Index در نظر بگیریم که به شکل زیر می‌باشد:

    public class RoleIndexViewModel
    {   
        public RoleIndexViewModel()
        {
            Permissions = new List<LookupItem>();
        }
        public IReadOnlyList<LookupItem> Permissions { get; set; }
        public PagedListModel<RoleModel> PagedListModel { get; set; }
    }

پراپرتی PagedListModel در برگیرنده اطلاعات مربوط به نمایش اولیه جدول اطلاعات می‌باشد و پراپرتی Permissions لیست دسترسی‌های موجود درسیستم را به ویو منتقل خواهد کرد. اگر ویو ایندکس شما به داده اضافه ای نیاز ندارد، از ایجاد مدل بالا صرف نظر کنید.


ویو Index.cshtml

@model RoleIndexViewModel

@{
    ViewBag.Title = L("Administration.Views.Role.Index.Title");
    ViewBag.ActiveMenu = AdministrationMenuNames.RoleManagement;
}

<div class="row">
    <div class="col-md-12">
        <div id="filterPanel" class="panel-collapse collapse" role="tabpanel" aria-labelledby="filterPanel">
            <div class="panel panel-default margin-bottom-5">

                <div class="panel-body">
                    @using (Ajax.BeginForm(MVC.Administration.Roles.List(),
new AjaxOptions { UpdateTargetId = "RolesList", HttpMethod = "GET" }, new { id = "filterForm", data_submit_on_reset = "true" }))
                    {
                        <div class="row">
                            <div class="col-md-3">
                                <input type="text" name="Name" class="form-control" value="" placeholder="@L("Administration.Role.Fields.Name")" />
                            </div>
                            <div class="col-md-3">
                                @Html.DropDownList("Permission", Model.Permissions.ToSelectListItems(), L("Administration.Views.Role.FilterBy.Permission"),new {@class="form-control"})
                            </div>
                            <div class="col-md-3">

                                <button type="submit"
                                        role="button"
                                        class="btn btn-info">
                                    @L("Commands.Filter")
                                </button>
                                <button type="reset"
                                        role="button"
                                        class="btn btn-default">
                                    <i class="fa fa-close"></i>
                                    @L("Commands.Reset")
                                </button>
                            </div>
                        </div>
                    }
                </div>
            </div>
        </div>
    </div>
</div>

<div class="row">
    <div class="col-md-12" id="RolesList">
        @{Html.RenderPartial(MVC.Administration.Roles.Views._List, Model.PagedListModel);}
    </div>
</div>

فرم جستجو باید دارای ویژگی data_submit_on_reset با مقدار "true" باشد. به منظور پاکسازی فرم جستجو و ارسال درخواست جستجو با فرمی خالی از داده، برای بازگشت به حالت اولیه از تکه کد زیر استفاده خواهد شد:

  $(document).on("reset", "form[data-submit-on-reset]",
            function () {
                var form = this;
                setTimeout(function () {
                    $(form).submit();
                });
            });

در ادامه پارشال ویو List_ با داده ارسالی به ویو Index، رندر شده و کار نمایش اولیه اطلاعات به صورت جدولی به اتمام می‌رسد.


پارشال ویو List.cshtml_

@model PagedListModel<RoleModel>
@{
    Layout = null;
    var rowNumber = (Model.Query.Page - 1) * Model.Query.PageSize + 1;
    var refreshUrl = Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(new RouteValueDictionary(Model.Query.ToDictionary())));
}

<div class="panel panel-default margin-bottom-5">
    <table class="table table-bordered table-hover" id="RolesListTable" data-ajax-refresh-url="@refreshUrl" data-ajax-refresh-update="#RolesList">
        <thead>
            <tr>
                <th style="width: 5%;">
                    #
                </th>
                <th class="col-md-3 sortable">
                    @Html.SortableColumn("Name", L("Administration.Role.Fields.Name"), Model.Query, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
                </th>
                <th class="col-md-3 sortable">
                    @Html.SortableColumn("DisplayName", L("Administration.Role.Fields.DisplayName"), Model.Query, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
                </th>
                <th class="col-md-3 sortable">
                    @Html.SortableColumn("IsDefault", L("Administration.Role.Fields.IsDefault"), Model.Query, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
                </th>
               
                <th style="width: 5%;"></th>
            </tr>
        </thead>

        <tbody>
           @foreach (var role in Model.Result.Items)
            {
                <tr>
                    <td>@(rowNumber++.ToPersianNumbers())</td>
                    <td>@role.Name</td>
                    <td>@role.DisplayName</td>
                    <td class="text-center">@Html.DisplayFor(a => role.IsDefault)</td>
                    <td class="text-center operations">
                      
                        <div class="btn-group">

                            <span class="fa fa-ellipsis-h dropdown-toggle" data-toggle="dropdown" aria-haspopup="true" aria-expanded="false"></span>
                            <ul class="dropdown-menu dropdown-menu-left">
                                <li>
                                    <a href="#"
                                       role="button"
                                       data-ajax="true"
                                       data-ajax-method="GET"
                                       data-ajax-update="#main-modal div.modal-content"
                                       data-ajax-url="@Url.Action(MVC.Administration.Roles.Edit(role.Id))"
                                       data-toggle="modal"
                                       data-target="#main-modal">
                                        <i class="fa fa-pencil"></i>
                                        @L("Commands.Edit")
                                    </a>
                                </li>
                                <li>
                                    <a href="#"
                                       role="button"
                                       id="delete-@role.Id"
                                       data-delete-url="@Url.Action(MVC.Administration.Roles.Delete())"
                                       data-delete-model='{"Id":"@role.Id","RowVersion":"@Convert.ToBase64String(role.RowVersion)"}'>
                                        <i class="fa fa-trash"></i>
                                        @L("Commands.Delete")
                                    </a>
                                </li>
                            </ul>
                        </div>
                    </td>
                </tr>
            }
        </tbody>
    </table>

</div>

<div class="row">
    <div class="col-md-8">
        @Html.Pager(Model, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
        @Html.PageSize("RolesList", Model.Query, routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)), new { @class = "margin-right-5" }, "filterForm")
        @Html.Refresh("RolesList", Model.Query, routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)), L("Commands.Refresh"))
    </div>
</div>

به ترتیب  فایل بالا را بررسی می‌کنیم:

    var refreshUrl = Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(new RouteValueDictionary(Model.Query.ToDictionary())));

refreshUrl برای ارسال درخواست به اکشن متد List در نظر گرفته شده‌است که در کوئری استرینگ مربوط به خود، اطلاعاتی (مرتب سازی، شماره صفحه، اطلاعات جستجو و همچنین تعداد آیتم‌های موجود در هر صفحه) را دارد که حالت فعلی گرید را می‌توانیم دوباره از سرور درخواست کنیم.

<table class="table table-bordered table-hover" id="RolesListTable" data-ajax-refresh-url="@refreshUrl" data-ajax-refresh-update="#RolesList">

دو ویژگی data-ajax-refresh-url و data-ajax-refresh-update برای جدولی که لازم است عملیات CRUD را پشتیبانی کند، لازم می‌باشد. در قسمت دوم به استفاده از این دو ویژگی در هنگام عملیات ثبت، ویرایش و حذف خواهیم پرداخت.

<th class="col-md-3 sortable">
    @Html.SortableColumn("Name", L("Administration.Role.Fields.Name"), Model.Query, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
</th>

ستونی که امکان مرتب سازی را دارد باید th آن، کلاس sortable را داشته باشد. همچنین باید از هلپری که پیاده سازی آن را در ادامه خواهیم دید، استفاده کنیم. این هلپر، نام فیلد، عنوان ستون، مدل Query و همچین یک urlFactory را در قالب یک ‎Func<RouteValueDictionary,string>‎ دریافت می‌کند.


پیاده سازی هلپر SortableColumn

        public static MvcHtmlString SortableColumn(this HtmlHelper html, string columnName,
            string columnDisplayName, IPagedQueryModel queryModel, string updateTargetId, Func<RouteValueDictionary, string> urlFactory)
        {
            var dictionary = queryModel.ToDictionary();

            var routeValueDictionary = new RouteValueDictionary(dictionary)
            {
                ["SortExpression"] = !queryModel.SortExpression.StartsWith(columnName)
                    ? $"{columnName}_DESC" : queryModel.SortExpression.EndsWith("DESC")
                        ? $"{columnName}_ASC" : queryModel.SortExpression.EndsWith("ASC")
                            ? string.Empty : $"{columnName}_DESC"
            };

            var url = urlFactory(routeValueDictionary);

            var aTag = new TagBuilder("a");
            aTag.Attributes.Add("href", "#");
            aTag.Attributes.Add("data-ajax", "true");
            aTag.Attributes.Add("data-ajax-method", "GET");
            aTag.Attributes.Add("data-ajax-update", updateTargetId.StartsWith("#") ? updateTargetId : $"#{updateTargetId}");
            aTag.Attributes.Add("data-ajax-url", url);
            aTag.InnerHtml = columnDisplayName;

            var iconCssClass = !queryModel.SortExpression.StartsWith(columnName)
                ? "fa-sort"
                : queryModel.SortExpression.EndsWith("DESC")
                    ? "fa-sort-down"
                    : "fa-sort-up";

            var iTag = new TagBuilder("i");
            iTag.AddCssClass($"fa {iconCssClass}");

            return new MvcHtmlString($"{aTag}\n{iTag}");
        }

ابتدا مدل Query با متد الحاقی زیر تبدیل به دیکشنری می‌شود. این کار از این جهت مهم است که پراپرتی‌های لیست موجود در مدل Query، لازم است به فرم خاصی به سرور ارسال شوند که در تکه کد زیر مشخص می‌باشد.

public static IDictionary<string, object> ToDictionary(this object source)
{
    return source.ToDictionary<object>();
}

public static IDictionary<string, T> ToDictionary<T>(this object source)
{
    if (source == null)
        throw new ArgumentNullException(nameof(source));

    var dictionary = new Dictionary<string, T>();

    foreach (PropertyDescriptor property in TypeDescriptor.GetProperties(source))
    {
        AddPropertyToDictionary(property, source, dictionary);
    }
    return dictionary;
}

private static void AddPropertyToDictionary<T>(PropertyDescriptor property, object source,
    IDictionary<string, T> dictionary)
{
    var value = property.GetValue(source);

    var items = value as IEnumerable;

    if (items != null && !(items is string))
    {
        var i = 0;
        foreach (var item in items)
        {
            dictionary.Add($"{property.Name}[{i++}]", (T)item);
        }
    }
    else if (value is T)
    {
        dictionary.Add(property.Name, (T)value);
    }

}

در متد بالا، از TypeDescriptor که یکی دیگر از ابزار‌های دسترسی به متا دیتای انوع داده‌ای است، استفاده شده و خروجی نهایی آن یک دیکشنری با کلیدهایی با اسامی پراپرتی‌های وهله ورودی می‌باشد.

در ادامه پیاده سازی هلپر SortableColumn، از دیکشنری حاصل، یک وهله از RouteValueDictionary ساخته می‌شود. در زمان رندر شدن PartialView لازم است مشخص شود که برای دفعه بعدی که بر روی این ستون کلیک می‌شود، باید چه مقداری با پارامتر SortExpression موجود در کوئری استرینگ ارسال شود. از این جهت برای پشتیبانی ستون، از حالت‌های مرتب سازی صعودی، نزولی و برگشت به حالت اولیه بدون مرتب سازی، کد زیر را خواهیم داشت:

var routeValueDictionary = new RouteValueDictionary(dictionary)
{
    ["SortExpression"] = !queryModel.SortExpression.StartsWith(columnName)
        ? $"{columnName}_DESC" : queryModel.SortExpression.EndsWith("DESC")
            ? $"{columnName}_ASC" : queryModel.SortExpression.EndsWith("ASC")
                ? string.Empty : $"{columnName}_DESC"
};

در ادامه urlFactory با routeValueDictionary حاصل، Invoke می‌شود تا url نهایی برای مرتب سازی‌های بعدی را  از طریق یک لینک تزئین شده با data اتریبیوت‌های Unobtrusive Ajax در th مربوطه قرار دهیم.

برای مباحث صفحه بندی، بارگزاری مجدد و تغییر تعداد آیتم‌ها در هر صفحه، از سه هلپر زیر کمک خواهیم گرفت:

<div class="row">
    <div class="col-md-8">
        @Html.Pager(Model, "RolesList", routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)))
        @Html.PageSize("RolesList", Model.Query, routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)), new { @class = "margin-right-5" }, "filterForm")
        @Html.Refresh("RolesList", Model.Query, routeValueDictionary => Url.Action(MVC.Administration.Roles.List().AddRouteValues(routeValueDictionary)), L("Commands.Refresh"))
    </div>
</div>


پیاده سازی هلپر Pager

public static MvcHtmlString Pager<TModel>(this HtmlHelper html, PagedListModel<TModel> model,
        string updateTargetId, Func<RouteValueDictionary, string> urlFactory)
{
    return html.PagedListPager(
        new StaticPagedList<TModel>(model.Result.Items, model.Query.Page, model.Query.PageSize,
            (int)model.Result.TotalCount), page =>
       {
           var dictionary = model.Query.ToDictionary();
           var routeValueDictionary = new RouteValueDictionary(dictionary) { ["Page"] = page };
           return urlFactory(routeValueDictionary);
       }, PagedListRenderOptions.EnableUnobtrusiveAjaxReplacing(
            new PagedListRenderOptions
            {
                DisplayLinkToFirstPage = PagedListDisplayMode.Always,
                DisplayLinkToLastPage = PagedListDisplayMode.Always,
                DisplayLinkToPreviousPage = PagedListDisplayMode.Always,
                DisplayLinkToNextPage = PagedListDisplayMode.Always,
                MaximumPageNumbersToDisplay = 6,
                DisplayItemSliceAndTotal = true,
                DisplayEllipsesWhenNotShowingAllPageNumbers = true,
                ItemSliceAndTotalFormat = $"تعداد کل: {model.Result.TotalCount.ToPersianNumbers()}",
                FunctionToDisplayEachPageNumber = page => page.ToPersianNumbers(),
            },
            new AjaxOptions
            {
                AllowCache = false,
                HttpMethod = "GET",
                InsertionMode = InsertionMode.Replace,
                UpdateTargetId = updateTargetId
            }));
}

در متد بالا از کتابخانه PagedList.Mvc استفاده شده‌است. یکی از overload‌های متد PagedListPager آن، یک پارامتر از نوع Func<int, string>‎ به نام generatePageUrl را دریافت می‌کند که امکان شخصی سازی فرآیند تولید لینک به صفحات بعدی و قبلی را به ما می‌دهد. ما نیز از این امکان برای افزودن اطلاعات موجود در مدل Query، به کوئری استرینگ لینک‌های تولیدی استفاده کردیم و صرفا برای لینک‌های ایجادی لازم بود مقادیر پارامتر Page موجود در کوئری استرینگ تغییر کند که در کد بالا مشخص می‌باشد.


پیاده سازی هلپر PageSize

public static MvcHtmlString PageSize(this HtmlHelper html, string updateTargetId, IPagedQueryModel queryModel, Func<RouteValueDictionary, string> urlFactory, object htmlAttributes = null, string filterFormId = null, params int[] numbers)
{
    if (numbers.Length == 0)
        numbers = new[] { 10, 20, 30, 50, 100 };

    var dictionary = queryModel.ToDictionary();

    var routeValueDictionary = new RouteValueDictionary(dictionary)
    {
        [nameof(IPagedQueryModel.Page)] = 1
    };
    routeValueDictionary.Remove(nameof(IPagedQueryModel.PageSize));

    var url = urlFactory(routeValueDictionary);

    var formTag = new TagBuilder("form");
    formTag.Attributes.Add("action", url);
    formTag.Attributes.Add("method", "GET");
    formTag.Attributes.Add("data-ajax", "true");
    formTag.Attributes.Add("data-ajax-method", "GET");
    formTag.Attributes.Add("data-ajax-update", updateTargetId.StartsWith("#") ? updateTargetId : $"#{updateTargetId}");
    formTag.Attributes.Add("data-ajax-url", url);

    if (htmlAttributes != null)
        formTag.MergeAttributes(HtmlHelper.AnonymousObjectToHtmlAttributes(htmlAttributes));

    formTag.AddCssClass("form-inline inline");

    var items = numbers.Select(number =>
        new SelectListItem
        {
            Value = number.ToString(),
            Text = number.ToString().ToPersianNumbers(),
            Selected = queryModel.PageSize == number
        });

    formTag.InnerHtml = html.DropDownList(nameof(IPagedQueryModel.PageSize), items, new { @class = "form-control page-size", onchange = "$(this.form).submit();" }).ToString();

    if (filterFormId.IsEmpty()) return new MvcHtmlString($"{formTag}");

    // ReSharper disable once MustUseReturnValue
    var scriptBlock = $"<script type=\"text/javascript\"> if(window.jQuery){{$('form#{filterFormId}').find('input[name=\"{nameof(IPagedQueryModel.PageSize)}\"]').remove();\n $('form#{filterFormId}').append(\"<input type='hidden' name='{nameof(IPagedQueryModel.PageSize)}' value='{queryModel.PageSize}'/>\")}}</script>";

    return new MvcHtmlString($"{formTag}\n{scriptBlock}");
}

ایده کار به این صورت است که یک المنت select، درون یک المنت form قرار می‌گیرد و در زمان change آن، فرم مربوطه submit می‌شود.

    formTag.InnerHtml = html.DropDownList(nameof(IPagedQueryModel.PageSize), items, new { @class = "form-control page-size", onchange = "$(this.form).submit();" }).ToString();

در زمان تغییر تعداد نمایشی آیتم‌ها در هر صفحه، لازم است حالت فعلی گرید حفظ شود و صرفا پارامتر Page ریست شود.


نکته مهم: در این طراحی اگر فرم جستجویی دارید، در زمان جستجو هیچیک از پارامتر‌های مربوط به صفحه بندی و مرتب سازی به سرور ارسال نخواهند شد (در واقع ریست می‌شوند) و کافیست یک درخواست GET معمولی با ارسال محتویات فرم به سرور صورت گیرد؛ ولی لازم است PageSize تنظیم شده، در زمان اعمال فیلتر نیز به سرور ارسال شود. از این جهت اسکریپتی برای ایجاد یک input مخفی در فرم جستجو نیز هنگام رندر شدن PartialView در صفحه تزریق می‌شود.

  var scriptBlock = $"<script type=\"text/javascript\"> if(window.jQuery){{$('form#{filterFormId}').find('input[name=\"{nameof(IPagedQueryModel.PageSize)}\"]').remove();\n $('form#{filterFormId}').append(\"<input type='hidden' name='{nameof(IPagedQueryModel.PageSize)}' value='{queryModel.PageSize}'/>\")}}</script>";


پیاده سازی هلپر Refresh

public static MvcHtmlString Refresh(this HtmlHelper html, string updateTargetId, IPagedQueryModel queryModel,
    Func<RouteValueDictionary, string> urlFactory, string label = null)
{
    var dictionary = queryModel.ToDictionary();

    var routeValueDictionary = new RouteValueDictionary(dictionary);

    var url = urlFactory(routeValueDictionary);

    var aTag = new TagBuilder("a");
    aTag.Attributes.Add("href", "#");
    aTag.Attributes.Add("role", "button");
    aTag.Attributes.Add("data-ajax", "true");
    aTag.Attributes.Add("data-ajax-method", "GET");
    aTag.Attributes.Add("data-ajax-update", updateTargetId.StartsWith("#") ? updateTargetId : $"#{updateTargetId}");
    aTag.Attributes.Add("data-ajax-url", url);
    aTag.AddCssClass("btn btn-default");

    var iTag = new TagBuilder("i");
    iTag.AddCssClass("fa fa-refresh");

    aTag.InnerHtml = $"{iTag} {label}";

    return new MvcHtmlString(aTag.ToString());
}

متد بالا نیز به مانند refreshUrl که پیشتر مطرح شد، برای بارگزاری مجدد حالت فعلی گرید استفاده می‌شود و از این جهت است که مقادیر مربوط به کلیدهای routeValueDictionary  را تغییر نداده‌ایم.


روش دیگر برای مدیریت این چنین کارهایی، استفاده از یک المنت form و قرادادن کل گرید به همراه یک سری input مخفی معادل با پارامترهای دریافتی اکشن متد List و مقدار دهی آنها در زمان کلیک بر روی دکمه‌های صفحه بندی، بارگزاری مجدد، دکمه اعمال فیلتر و لیست آبشاری تنظیم تعداد آیتم‌ها، درون آن نیز میتواند کار ساز باشد؛ اما در زمان پیاده سازی خواهید دید که پیاده سازی آن خیلی سرراست، به مانند پیاده سازی موجود در مطلب جاری نخواهد بود. 

در قسمت دوم، به پیاده سازی عملیات ثبت، ویرایش و حذف برپایه مودال‌های بوت استرپ و افزونه Unobtrusive Ajax خواهیم پرداخت.
کدهای کامل قسمت جاری، بعد از انتشار قسمت دوم، در مخزن گیت هاب شخصی قرار خواهد گرفت.

مطالب
پیاده سازی حذف منطقی در Entity framework
یکی از روش‌هایی که در اکثر پروژه‌های بزرگ استفاده می‌شود، بحث استفاده از حذف منطقی (soft delete) بجای حذف فیزیکی رکورد می‌باشد (اکثرا در برنامه‌هایی که با بخش مالی (پول) در ارتباط هستند) و از آنجاییکه هیچ برنامه‌ای بدون باگ نمی‌باشد، حذف منطقی بجای حذف فیزیکی پیشنهاد می‌شود. در واقع داشتن و حفظ دیتا، یک امتیاز مثبت می‌باشد؛ به علاوه استرس از دست دادن داده به صورت اتفاقی (سهل انگاری کاربر) را هم نخواهیم داشت. لازم به ذکر است کاربران نهایی استفاده کننده از نرم افزار، خبری از نوع حذف منطقی ندارند.

علاوه بر مواردی که ذکر شد، حذف منطقی می‌تواند به عنوان روشی برای حذف مطرح شود؛ به این صورت که حذف یک رکورد، در دو مرحله صورت گیرد:
- مرحله اول، حذف منطقی: کاربر اقدام به حذف رکورد مورد نظر را میکند. بعد از حذف، خبری از نمایش رکورد مربوطه نخواهد بود .
- مرحله دوم، حذف فیزیکی: مدیر اصلی می‌تواند تصمیم بگیرد که رکورد‌های حذف منطقی شده واقعا حذف شوند یا خیر. فقط مدیر اصلی و سایر افردای که دسترسی حذف مرحله دوم را داشته باشند، از روند دو مرحله‌ای حذف با خبر هستند.

 
در ادامه قصد داریم به مزایا و معایب حذف منطقی و روش‌هایی برای مدیریت آن بپردازیم.
پیشهاد میکنم سری مقالات مفید تحلیل سیستم مدیریت محتوا DTNCMS را حتما مطالعه نمایید.

برای اینکه بخواهیم حذف منطقی را پیاده سازی نماییم، نیاز داریم به هر رکورد، فیلدی اضافه شود تا از طریق آن مشخص نماییم که آیا رکورد حذف شده است یا خیر. برای این منظور باید فیلدی از نوع boolean به تمام کلاس‌ها (جداول) اضافه شود. می‌توانیم این فیلد را به صورت زیر تعریف کنیم:
  public bool IsDeleted { get; set; }
برای جلوگیری از تکرار کد فوق پیشنهاد میکنم اقدام به ایجاد یک اینترفیس به صورت زیر نمایید:
public interface ISoftDelete
{
    bool IsDeleted { get; set; }
}
و در کلاسی که قصد حذف منطقی را در آن دارید، فقط کافیست از اینترفیس فوق ارث بری نماید:
public class Post :ISoftDelete
{
}


بعد از افزودن فیلد فوق، نیاز داریم تا در تمام کوئری‌ها شرطی را اضافه نماییم تا فقط رکوردهایی را از دیتابیس واکشی کند که حذف نشده‌اند. یعنی فیلد فوق برابر False باشد. در ادامه روش‌هایی برای این هدف بیان خواهند شد.

  روش هایی برای فیلتر رکورد‌های حذف شده
1- افزودن فیلتر زیر در تمامی کوئری‌ها:
where (IsDeleted=false && ...)
در روش فوق نیاز است در تمامی کوئری هایمان شرط فوق را اضافه کنیم. همانطور که حدس زده‌‌اید، در این روش احتمال فراموش شدن شرط فوق وجود دارد و از طرفی یک کد را در همه کوئری‌ها تکرار کرده‌ایم.

2- نوشتن یک متد الحاقی‌:
برای جلوگیری از تکرار شرط فوق می‌توان یک متد الحاقی را به صورت زیر پیاده سازی نمود و در تمامی شرط‌ها، آن را فراخوانی کرد:
public static class EntityFrameworkExtentions
{
    public static ObservableCollection<TEntity> Alive<TEntity>(this DbSet<TEntity> set)
        where TEntity : class, ISoftDelete
    {
        var data = set.Where(e => e.IsDeleted == false);
        return new ObservableCollection<TEntity>(data);
    }
}

3-استفاده از کتابخانه  EntityFramework.DynamicFilte
ابتدا اقدام به نصب بسته آن نمایید:
Install-Package EntityFramework.DynamicFilters
و در کلاس Context خود فیلتر  زیر را قرار دهید :
modelBuilder.Filter("IsDeleted", (ISoftDelete d) => d.IsDeleted, false);


مشکلاتی پیرامون حذف منطقی

- کلاس User و Post را در نظر بگیرد که یک User چندین Post دارد. حال اگر حذف، فیزیکی باشد و کاربر اقدام به حذف User مورد نظر کند، با خطای زیر مواجه می‌شود:
The DELETE statement conflicted with the REFERENCE constraint ....
  اما در حذف منطقی چطور؟ در حذف منطقی چون رکوردی حذف نمی‌شود و فقط فیلد IsDeleted به روز رسانی می‌شود، خطای فوق رخ نخواهد داد و همین مورد باعث بروز مشکل می‌شود؛ چون رکوردی که دارای کلید اصلی بوده حذف شده، ولی رکورد‌های وابسته به آن هنوز داخل سیستم موجود می‌باشند. پس برای این مورد نیاز هست ابتدا تمامی Navigation property‌های رکورد مورد نظر یافت شوند و در صورتیکه مقداری وجود نداشت، رکورد مورد نظر حذف فیزیکی شود. برای این منظور دو راه حل پیشنهاد می‌شود:

1- در سرویس‌های مربوط به کلاس‌هایی که از ISoftDelet ارث بری کرده‌اند، متدی تحت عنوان CanDelete، به صورت زیر تعریف شود:
public bool CanDelete(user model)
{
return !model.posts.Any() &&  ! model.news.Any();
}
در متد Candelete، خصوصیات مورد نیاز کلاس را بررسی کرده و در صورتیکه هیچ رکوردی وجود نداشت، کاربر می‌تواند رکورد مورد نظر را حذف نماید.

2- برای جلوگیری از تکرار قطعه کد فوق، میتوان از روش زیر استفاده کرد:
- یک Attribute سفارشی را به صورت زیر تعریف نمایید:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class MustBeEmptyToDeleteAttribute : Attribute { }
- به تمامی خصوصیات مورد نیاز که قصد بررسی آنها را داریم، آن‌را به صورت زیر اضافه میکنیم:
public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public bool IsDeleted { get; set; }

    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<Post> Posts { get; set; }
    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<File> Files { get; set; }
    // etc...
}
و در پایان متد الحاقی زیر، برای بررسی رکورد‌های وابسته می‌باشد:
public static class EntityExtensions
{
    public static bool CanDelete(this object entity)
    {
        return entity.GetType().GetProperties()
            .Where(x => x.IsDefined(typeof(MustBeEmptyToDeleteAttribute)))
            .Select(x => x.GetValue(entity))
            .OfType<IEnumerable<object>>()
            .All(x => !x.Any());
    }

همانطور که بیان شد، در حذف منطقی فقط رکورد مورد نظر به روز رسانی می‌شود. برای این منظور می‌توان دو متد را همانند زیر در نظر گرفت و هر کدام که مورد نیاز بود، فراخوانی شود:
 public void MarkAsSoftDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : ISoftDelete
        {
            Entry(entity).State = EntityState.Modified;
           // set IsDelete=true 
          // here you can set other logs like who deleted ,when ,...
      }

 public void MarkAsDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
    {
            Entry(entity).State = EntityState.Deleted;
    }

پیشنهادها
- اگر از حذف منطقی استفاده میکنید، امکانی را در سیستم قرار دهید تا در صورت تمایل رکورد‌های حذف منطقی را بتوان حذف کرد (تهیه backup و حذف)، حذف منطقی در دراز مدت حجم دیتابیس را بالا می‌برد.
- تا حد امکان به کاربران استفاده کننده، وجود امکان حذف منطقی را اطلاع ندهید. اطلاع از این امر شاید باعث عدم دقت افراد استفاده کننده شود.