مطالب
Roslyn #3
بررسی Syntax tree

زمانیکه صحبت از Syntax می‌شود، منظور نمایش متنی سورس کدها است. برای بررسی و آنالیز آن، نیاز است این نمایش متنی، به ساختار داده‌ای ویژه‌ای به نام Syntax tree تبدیل شود و این Syntax tree مجموعه‌ای است از tokenها. Tokenها بیانگر المان‌های مختلف یک زبان، شامل کلمات کلیدی، عملگرها و غیره هستند.


در تصویر فوق، مراحل تبدیل یک قطعه کد #C را به مجموعه‌ای از tokenهای معادل آن مشاهده می‌کنید. علاوه بر این‌ها، Roslyn syntax tree شامل موارد ویژه‌ای به نام Trivia نیز هست. برای مثال در حین نوشتن کدها، در ابتدای سطرها تعدادی space یا tab وجود دارند و یا در این بین ممکن است کامنتی نوشته شود. هرچند این موارد از دیدگاه یک کامپایلر بی‌معنا هستند، اما ابزارهای Refactoring ایی که به Trivia دقت نداشته باشند، خروجی کد به هم ریخته‌ای را تولید خواهند کرد و سبب سردرگمی استفاده کنندگان می‌شوند.


در تصویر فوق، اشاره‌گر ادیتور پس از تایپ semicolon قرار گرفته‌است. در این حالت می‌توانید دو نوع trivia مخصوص فضای خالی و کامنت‌ها را در syntax visualizer، مشاهده کنید.
به علاوه پس از هر token بازه‌ای از اعداد را مشاهده می‌کنید که بیانگر محل قرارگیری آن‌ها در سورس کد هستند. این محل‌ها جهت ارائه‌ی خطاهای دقیق مرتبط با آن نقاط، بسیار مفید هستند.
یک Syntax tree از مجموعه‌ای از syntax nodes تشکیل می‌شود و هر node شامل مواردی مانند تعاریف، عبارات و امثال آن است. در افزونه‌ی Syntax visualizer نودهایی که رنگ قرمز متمایل به قهوه‌ای دارند، بیانگر نودهای Trivia، نودهای آبی، Syntax nodes و نودهای سبز، Syntax token هستند.


مفاهیم این رنگ‌ها را با کلیک بر روی دکمه‌ی Legend هم می‌توان مشاهده کرد.


تفاوت Syntax با Semantics

در Roslyn امکان کار با Syntax و Semantics کدها وجود دارد.
یک Syntax، از گرامر زبان خاصی پیروی می‌کند. در Syntax اطلاعات بسیار زیادی وجود دارند که معنای برنامه را تغییر نمی‌دهند؛ مانند کامنت‌ها، فضاهای خالی و فرمت ویژه‌ی کدها. البته فضاهای خالی در زبان‌هایی مانند پایتون دارای معنا هستند؛ اما در سی‌شارپ خیر. همچنین در Syntax، توافق نامه‌ای وجود دارد که بیانگر تعدادی واژه‌ی از پیش رزرو شده، مانند کلمات کلیدی هستند.
اما Semantics در نقطه‌ی مقابل Syntax قرار می‌گیرد و بیانگر معنای سورس کد است. برای مثال در اینجا تقدم و تاخر عملگرها مفهوم پیدا می‌کنند و یا اینکه Type system چیست و چه نوع‌هایی را می‌توان به دیگری نسبت داد و تبدیل کرد. عملیات Binding در این مرحله رخ می‌دهد و مفهوم identifierها را مشخص می‌کند. برای مثال x در این قسمت از سورس کد، به چه معنایی است و به کجا اشاره می‌کند؟


خواص ویژه‌ی Syntax tree در Roslyn

- تمام اجزای کد را شامل عناصر سازنده‌ی زبان و همچنین Trivia، به همراه دارد.
- API آن توسط کتابخانه‌های ثالث قابل دسترسی است.
- Immutable طراحی شده‌است. به این معنا که زمانیکه syntax tree توسط Roslyn ایجاد شد، دیگر تغییر نمی‌کند. به این ترتیب امکان دسترسی همزمان و موازی به آن بدون نیاز به انواع قفل‌های مسایل همزمانی وجود دارد. اگر کتابخانه‌ی ثالثی به Syntax tree ارائه شده دسترسی پیدا می‌کند، می‌تواند کاملا مطمئن باشد که این اطلاعات دیگر تغییری نمی‌کنند و نیازی به قفل کردن آن‌ها نیست. همچنین این مساله امکان استفاده‌ی مجدد از sub treeها را در حین ویرایش کدها میسر می‌کند. به آن‌ها mutating trees نیز گفته می‌شود.
- مقاوم است در برابر خطاها. اگر از قسمت اول به خاطر داشته باشید، Roslyn می‌بایستی جایگزین کامپایلر دومی به نام کامپایلر پس زمینه‌ی ویژوال استودیو که خطوط قرمزی را ذیل سطرهای مشکل دار ترسیم می‌کند، نیز می‌شد. فلسفه‌ی طراحی این کامپایلر، مقاوم بودن در برابر خطاهای تایپی و هماهنگی آن با تایپ کدها توسط برنامه نویس بود. Syntax tree در Roslyn نیز چنین خاصیتی را دارد و اگر مشغول به تایپ شوید، باز هم کار کرده و اینبار خطاهای موجود را نمایش می‌دهد که می‌تواند توسط ابزارهای نمایش دهنده‌ی ویژوال استودیو یا سایر ابزارهای ثالث استفاده شود.


برای نمونه در تصویر فوق، تایپ semicolon فراموش شده‌است؛ اما همچنان Syntax tree در دسترس است و به علاوه گزارش می‌دهد که semicolon مفقود است و تایپ نشده‌است.


Parse سورس کد توسط Roslyn

ابتدا یک پروژه‌ی کنسول ساده‌ی دات نت 4.6 را در VS 2015 آغاز کنید. سپس از طریق خط فرمان نیوگت، دستور ذیل را صادر نمائید:
 PM> Install-Package Microsoft.CodeAnalysis
به این ترتیب API لازم جهت کار با Roslyn به پروژه اضافه خواهند شد.
سپس کدهای ذیل را به آن اضافه کنید:
using System;
using Microsoft.CodeAnalysis;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp.Syntax;
 
namespace Roslyn01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            parseText();
        }
 
        static void parseText()
        {
            var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText("class Foo { void Bar(int x) {} }");
            Console.WriteLine(tree.ToString());
            Console.WriteLine(tree.GetRoot().NormalizeWhitespace().ToString());
 
            var res = SyntaxFactory.ClassDeclaration("Foo")
                .WithMembers(SyntaxFactory.List<MemberDeclarationSyntax>(new[] {
                    SyntaxFactory.MethodDeclaration(
                        SyntaxFactory.PredefinedType(
                            SyntaxFactory.Token(SyntaxKind.VoidKeyword)
                        ),
                        "Bar"
                    )
                    .WithBody(SyntaxFactory.Block())
                }))
                .NormalizeWhitespace();
 
            Console.WriteLine(res);
        } 
    }
}
توضیحات:
کار Parse سورس کد دریافتی، بر اساس سرویس‌های زبان متناظر با آن‌ها آغاز می‌شود. برای مثال سرویس‌هایی مانند VisualBasicSyntaxTree و یا CSharpSyntaxTree مثال فوق که سورس کد مورد آنالیز آن، از نوع سی‌شارپ است.
این کلاس‌های Factory، دارای دو متد Create و ParseText هستند. کار متد ParseText آن مشخص است؛ یک قطعه‌ی متنی از کد را آنالیز کرده و معادل Syntax Tree آن‌را تولید می‌کند. متد Create آن، اشیایی مانند نودهای Syntax visualizer را دریافت کرده و بر اساس آن‌ها یک Syntax tree را تولید می‌کند.
کار با متد Create آنچنان ساده نیست. به همین جهت یکی از اعضای تیم Roslyn برنامه‌ای را به نام Roslyn Quoter ایجاد کرده‌است که نسخه‌ی آنلاین آن‌را در اینجا و سورس کد آن‌را در اینجا می‌توانید بررسی کنید.
جهت آزمایش، همان قطعه‌ی متنی سورس کد مثال فوق را در نسخه‌ی آنلاین آن جهت آنالیز و تولید ورودی متد Create، وارد کنید. خروجی آن‌را می‌توان مستقیما در متد Create بکار برد.


فرمت کردن خودکار کدها به کمک Roslyn

اگر بر روی tree حاصل، متد ToString را فراخوانی کنیم، خروجی آن مجددا سورس کد مورد آنالیز است. اگر علاقمند بودید که Roslyn به صورت خودکار کدهای ورودی را فرمت کند و تمام آن‌ها را در یک سطر نمایش ندهد، متد NormalizeWhitespace را بر روی ریشه‌ی Syntax tree فراخوانی کنید:
 tree.GetRoot().NormalizeWhitespace().ToString()
اینبار خروجی فراخوانی فوق به صورت ذیل است:
class Foo
{
    void Bar(int x)
    {
    }
}


کوئری گرفتن از سورس کد توسط Roslyn

در ادامه قصد داریم با سه روش مختلف کوئری گرفتن از Syntax tree، آشنا شویم. برای این منظور متد ذیل را به پروژه‌ای که در ابتدای برنامه آغاز کردیم، اضافه کنید:
static void querySyntaxTree()
{
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText("class Foo { void Bar() {} }");
    var node = (CompilationUnitSyntax)tree.GetRoot();
 
    // Using the object model
    foreach (var member in node.Members)
    {
        if (member.Kind() == SyntaxKind.ClassDeclaration)
        {
            var @class = (ClassDeclarationSyntax)member;
 
            foreach (var member2 in @class.Members)
            {
                if (member2.Kind() == SyntaxKind.MethodDeclaration)
                {
                    var method = (MethodDeclarationSyntax)member2;
                    // do stuff
                }
            }
        }
    }
 
 
    // Using LINQ query methods
    var bars = from member in node.Members.OfType<ClassDeclarationSyntax>()
               from member2 in member.Members.OfType<MethodDeclarationSyntax>()
               where member2.Identifier.Text == "Bar"
               select member2;
    var res = bars.ToList();
 
 
    // Using visitors
    new MyVisitor().Visit(node);
}
توضیحات:
روش اول کوئری گرفتن از Syntax tree، استفاده از object model آن است. در اینجا هربار، نوع و Kind هر نود را بررسی کرده و در نهایت به اجزای مدنظر خواهیم رسید. شروع کار هم با دریافت ریشه‌ی syntax tree توسط متد GetRoot و تبدیل نوع آن نود به CompilationUnitSyntax می‌باشد.
روش دوم استفاده از روش LINQ است؛ با توجه به اینکه ساختار یک Syntax tree بسیار شبیه است به LINQ to XML. در اینجا یک سری نود، ریشه و فرزندان آن‌ها را داریم که با روش LINQ بسیار سازگار هستند. برای نمونه در مثال فوق، در ریشه‌ی Parse شده، در تمام کلاس‌های آن، به دنبال متد یا متدهایی هستیم که نام آن‌ها Bar است.
و در نهایت روش مرسوم و متداول کار با Syntax trees، استفاده از الگوی Visitors است. همانطور که در کدهای دو روش قبل مشاهده می‌کنید، باید تعداد زیادی حلقه و if و else نوشت تا به جزء و المان مدنظر رسید. راه ساده‌تری نیز برای مدیریت این پیچیدگی وجود دارد و آن استفاده از الگوی Visitor است. کار این الگو ارائه‌ی متدهایی قابل override شدن است و فراخوانی آن‌ها، در طی حلقه‌هایی پشت صحنه که این Visitor را اجرا می‌کنند، صورت می‌گیرد. بنابراین در اینجا دیگر برای رسیدن به یک متد، حلقه نخواهید نوشت. تنها کاری که باید صورت گیرد، override کردن متد Visit المانی خاص در Syntax tree است.
هر نود در syntax tree دارای متدی است به نام Accept که یک Visitor را دریافت می‌کند. همچنین Visitorهای نوشته شده نیز دارای متد Visit یک نود هستند.
نمونه‌ای از این Visitors را در کلاس ذیل مشاهده می‌کنید:
class MyVisitor : CSharpSyntaxWalker
{
    public override void VisitMethodDeclaration(MethodDeclarationSyntax node)
    {
        if (node.Identifier.Text == "Bar")
        {
            // do stuff
        }
 
        base.VisitMethodDeclaration(node);
    }
}
در اینجا برای رسیدن به تعاریف متدها دیگر نیازی نیست تا حلقه نوشت. بازنویسی متد VisitMethodDeclaration، دقیقا همین کار را انجام می‌دهد و در طی پروسه‌ی Visit یک Syntax tree، اگر متدی در آن تعریف شده باشد، متد VisitMethodDeclaration حداقل یکبار فراخوانی خواهد شد.
کلاس پایه‌ی CSharpSyntaxWalker از کلاس CSharpSyntaxVisitor مشتق شده‌است و به تمام امکانات آن دسترسی دارد. علاوه بر آن‌ها، کلاس CSharpSyntaxWalker به Tokens و Trivia نیز دسترسی دارد.
نحوه‌ی استفاده از Visitor سفارشی نوشته شده نیز به صورت ذیل است:
 new MyVisitor().Visit(node);
در اینجا متد Visit این Visitor را بر روی نود ریشه‌ی Syntax tree اجرا کرده‌ایم.
مطالب
Domain Validation در NET. و Nilgon
در مواقع بسیاری پیش‌میاد که در توسعه‌ی لاجیک پروژه‌ها، نیازمند روند اعتبارسنجی و برگرداندن exception به سمت بخش‌های دیگر هستیم. معمولا توسعه دهندگان دات نت به صورت توکار و دستی این validation‌ها را انجام میدهند. یک مثال برایتان میزنم:
public class Person
{
     public string Firstname { get; private set; }
     public string Lastname { get; private set; }

     private Person(string firstname, string lastname)
     {
          ArgumentNullException.ThrowIfNull(firstname);
          ArgumentNullException.ThrowIfNull(lastname);
          Firstname = firstname;
          Lastname = lastname;
     }
     
     public static Person Create(string firstname, string lastname)
     {
          return new Person(firstname, lastname);
     }
}
و در زمان استفاده در لایه‌ها یا بخش‌های دیگ، به این صورت عمل می‌کنند:
public void CreateNewPerson()
{
     Person.Create("AmirAbbas", "Mottaghipour");
}
خب اول از همه Person را بررسی میکنیم. یک کلاس زیبا و ایزوله که متد سازنده‌اش تو ذوق همگان خواهد زد. چاره چیه؟ یک سری پکیج از قبل آماده شده هستند که به ما کمک میکنند این validation‌ها را تمیز‌تر بنویسیم. یک نمونه‌اش پکیج Throw هست؛ ولی به دل من آنطوری که باید ننشست و شروع کردم به توسعه‌ی پکیجی با نام Nilgon Validation. قبل از اینکه فیچری به Nilgon Validation اضافه شود، شرط‌هایی را در پکیج Nilgon Condition اضافه میکنیم. Nilgon Condition  یک پکیج کاملا جدا از Validation هست و به هیچ پکیج دیگری وابستگی ندارد و نسخه‌ی preview.1  هم از آن منتشر شده. متد‌های Nilgon Condition هم به این شکل هستند:
using Nilgon.Condition.Helpers;

public Person(string firstname)
{
     if (firstname.IsNull() && firstname.IsEmpty())
     {
          throw ...;
     }
}
در اصل کمک میکند شرط‌ها را ساده‌تر بنویسیم و کد تمیز‌تری داشته باشیم و مکمل Nilgon Validation هست. Nilgon Validation هم هنوز نسخه‌ای ازش منتشر نشده و در حال تکمیل شدن است. متدهایش هم به این صورت هستند:
public Person(string firstname, string lastname)
{
     Firstname = firsname.MustNotBeNull();
     Lastname = lastname.MustNotBeNull();
}
در این محتوا تلاش کردم یک مشکل را معرفی کنم و یک پکیج راه حل، برایش قرار دهم. پروژه‌ی Nilgon هم پروژه‌ی متن باز خودم است که با منطقی که فکر میکنم، از پکیج‌های دیگر بهتره توسعه‌اش میدم. اگر از نظر شما نیلگون مفیده، در گیتهاب star بدید و اگر هم علاقمند به توسعه‌اش هستید از لایسنس MIT پیروی میکند و میتوانید فورکش کنید.
مطالب
محدود کردن دسترسی به اس کیوال سرور بر اساس IP

عموما محدود کردن دسترسی بر اساس IP بهتر است بر اساس راه حل‌هایی مانند فایروال، IPSec و یا RRAS IP Filter صورت گیرد که جزو بهینه‌ترین و امن‌ترین راه حل‌های ممکن هستند.
در ادامه قصد داریم این محدودیت را با استفاده از امکانات خود اس کیوال سرور انجام دهیم (بلاک کردن کاربران بر اساس IP های غیرمجاز). مواردی که در ادامه ذکر خواهند شد در مورد اس کیوال سرور 2005 ، سرویس پک 2 به بعد و یا اس کیوال سرور 2008 صادق است.
اس کیوال سرور این قابلیت را دارد که می‌توان بر روی کلیه لاگین‌های صورت گرفته در سطح سرور تریگر تعریف کرد. به این صورت می‌توان تمامی لاگین‌ها را برای مثال لاگ کرد (جهت بررسی مسایل امنیتی) و یا می‌توان هر لاگینی را که صلاح ندانستیم rollback نمائیم (ایجاد محدودیت روی لاگین در سطح سرور).

لاگ کردن کلیه لاگین‌های صورت گرفته به سرور

ایجاد جدولی برای ذخیره سازی اطلاعات لاگین‌ها:

USE [master]
GO

SET ANSI_NULLS ON
GO

SET QUOTED_IDENTIFIER ON
GO

SET ANSI_PADDING ON
GO

CREATE TABLE [dbo].[Logging](
[id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[LogonTime] [datetime] NULL,
[LoginName] [nvarchar](max) NULL,
[ClientHost] [varchar](50) NULL,
[LoginType] [varchar](100) NULL,
[AppName] [nvarchar](500) NULL,
[FullLog] [xml] NULL,
CONSTRAINT [PK_IP_Log] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

SET ANSI_PADDING OFF
GO

ALTER TABLE [dbo].[Logging] ADD CONSTRAINT [DF_IP_Log_LogonTime] DEFAULT (getdate()) FOR [LogonTime]
GO

در ادامه یک تریگر لاگین را جهت ذخیره سازی اطلاعات کلیه لاگین‌ها به سرور ایجاد می‌نمائیم:
USE [master]
GO

CREATE TRIGGER LogonTrigger
ON ALL SERVER
FOR LOGON
AS
BEGIN
DECLARE @data XML
SET @data = EVENTDATA()

INSERT INTO [Logging]
(
[LoginName],
[ClientHost],
[LoginType],
[AppName],
[FullLog]
)
VALUES
(
@data.value('(/EVENT_INSTANCE/LoginName)[1]', 'nvarchar(max)'),
@data.value('(/EVENT_INSTANCE/ClientHost)[1]', 'varchar(50)'),
@data.value('(/EVENT_INSTANCE/LoginType)[1]', 'varchar(100)'),
APP_NAME(),
@data
)
END
اکنون برای مثال از آخرین 100 لاگین انجام شده، به صورت زیر می‌توان گزارشگیری کرد:

SELECT TOP 100 * FROM [master].[dbo].[Logging] ORDER BY id desc
و بدیهی است در تریگر فوق می‌توان روی هر کدام از آیتم‌های دریافتی مانند ClientHost و غیره فیلتر ایجاد کرد و تنها موارد مورد نظر را ثبت نمود.

محدود کردن کاربران بر اساس IP

ClientHost ایی که در رخ‌داد لاگین فوق بازگشت داده می‌شود همان IP کاربر راه دور است. برای فیلتر کردن IP های غیرمجاز، ابتدا در دیتابیس مستر یک جدول برای ذخیره سازی IP های مجاز ایجاد می‌کنیم و IP های کلیه کلاینت‌های معتبر خود را در آن وارد می‌کنیم:

USE [master]
GO
CREATE TABLE [IP_RESTRICTION](
[ValidIP] [varchar](15) NOT NULL,
CONSTRAINT [PK_IP_RESTRICTION] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[ValidIP] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

سپس تریگر لاگین ما برای منع کاربران غیرمجاز بر اساس IP ، به صورت زیر خواهد بود:

USE [master]
GO

CREATE TRIGGER [LOGIN_IP_RESTRICTION]

ON ALL SERVER
FOR LOGON
AS
BEGIN
DECLARE @host NVARCHAR(255);
SET @host = EVENTDATA().value('(/EVENT_INSTANCE/ClientHost)[1]', 'nvarchar(max)');

IF (
NOT EXISTS(
SELECT *
FROM MASTER.dbo.IP_RESTRICTION
WHERE ValidIP = @host
)
)
BEGIN
ROLLBACK;
END
END;
اخطار مهم!
تریگر فوق خطرناک است! ممکن است خودتان هم دیگر نتوانید لاگین کنید!! (حتی با اکانت ادمین)
بنابراین قبل از لاگین حتما IP لوکال و یا ClientHost لوکال را هم وارد کنید.
اگر گیر افتادید به صورت زیر می‌شود رفع مشکل کرد:
تنها حالتی که تریگر لاگین را فعال نمی‌کند Dedicated Administrator Connection است یا DAC هم به آن گفته می‌شود. به صورت پیش فرض برای ایجاد این اتصال اختصاصی باید به کامپیوتری که اس کیوال سرور بر روی آن نصب است به صورت لوکال لاگین کرد و سپس در خط فرمان دستور زیر را صادر کنید (حرف A آن باید بزرگ باشد):

C:\>sqlcmd -A -d master -q "insert into IP_RESTRICTION(validip) values('<local machine>')"
به این صورت local machine به جدول IP های مجاز اضافه شده و می‌توانید لاگین کنید!
این نوع تریگرها در قسمت server objects در management studio ظاهر می‌شوند.

مطالب
اتصال به SQL از راه دور (Remote) و یا به یک سرور در شبکه

در نرم افزارهای بزرگ و چند کاربره، اتصال به بانک اطلاعاتی کامپیوتر سرور، یکی از نیازهای اساسی برنامه نویسان محسوب می‌گردد. در این بخش با دو اصطلاح بسیار مهم سروکار داریم.

1. کلاینت (Client): منظور از کلاینت کامپیوتری است که میخواهد به سرور متصل گردد و از SQL کامپیوتر سرور خدماتی را دریافت نماید.

2. سرور (Server): کامپیوتری است که میخواهیم به آن متصل شویم و داده‌ها را بصورت متمرکز بر روی آن ذخیره و بازیابی نماییم.

به دو روش می‌توان به سرور متصل شد:

1. Windows Authentication
در این روش جهت اتصال به بانک اطلاعاتی، کامپیوتر مبدا یا Client باید عضو شبکه ای باشد کهServer در آن وجود دارد. در واقع برای شبکه هایی استفاده می‌شوند که دارای Domain می باشند وClient به عنوان یک کاربر شناخته شده در سرور تعریف شده است.

2. SQL Authentication
در این روش کلاینت به عنوان یک کاربر یا Login در SQL تعریف شده است و دارای نام کاربری و رمز عبور می‌باشد.

جهت اتصال از راه دور به یک سرور دارای SQL، باید تنظیمات زیر را برای کامپیوتر سرور انجام دهیم:

1. به SQL Server کامپیوتر سرور متصل شوید.

2. در پنجره Object Explorer بر روی نام سرور (اولین آیتم موجود در لیست) کلیک راست کنید و گزینهProperties را انتخاب نمایید.

3. در پنجره ظاهر شده (Server Properties) و در قسمت Select a page (سمت چپ پنجره) بر رویSecurity کلیک کنید.

4. در سمت راست پنجره گزینه SQL Server and Windows Authentication mode را انتخاب کنید.

5. دکمه OK را انتخاب کنید. پنجره پیغامی مبنی بر Restart کردن سرور نمایش داده می‌شود. این پنجره را تایید کنید.

6. مجددا بر روی نام سرور کلیک راست کنید و گزینه Restart را انتخاب نموده و در پیغام ظاهر شده Yesرا انتخاب نمایید.

تا به اینجا سرور آماده پذیرش اتصال از راه دور بصورت SQL Authentication می باشد. حال نوبت به تعریف یک Login می باشد تا توسط این Login بتوانید به سرور از راه دور متصل شوید. مراحل زیر را برای تعریفLogin دنبال کنید:

1. در پنجره Object Explorer به مسیر Security > Logins بروید.

2. بر روی پوشه Logins کلیک راست نموده و گزینه New Login… را انتخاب نمایید.

3. در پنجره ظاهر شده در بخش Login name نامی را به کاربر اختصاص دهید. (به عنوان مثال user1)

4. گزینه SQL Server authentication را انتخاب نموده و در بخش Password و Confirm password رمز عبوری را به این کاربر اختصاص دهید. (به عنوان مثال abc123)

5. گزینه Enforce password policy را از حالت انتخاب خارج کنید تا رمز عبور را از قید سیاستهای رمزگذاری ویندوز خارج کنید.

6. در قسمت Select a page (سمت چپ پنجره) بر روی Server Roles کلیک کنید.

7. در سمت راست پنجره گزینه sysadmin یا هر نوع دسترسی دیگری را که مایل هستید انتخاب نمایید.
توجه: با انتخاب sysadmin کاربر ایجاد شده به کل سرور و بانک‌های اطلاعاتی دسترسی کامل یاAdmin دارد. اگر نمیخواهید کاربر چنین دسترسی داشته باشد، در بخش فوق فقط گزینه public انتخاب شده باشد.

8. در قسمت Select a page (سمت چپ پنجره) بر روی User Mapping کلیک کنید. در این بخش نحوه دسترسی کاربر را به بانکهای اطلاعاتی موجود، مشخص می‌کنیم.

9. در سمت راست پنجره و در بخش Users mapped to this login یک یا چند بانک اطلاعاتی را که میخواهید توسط این Login قابل دسترسی باشند را انتخاب نمایید.

10. پس از انتخاب هر بانک اطلاعاتی، در قسمت پایین (Database role membership for:) نوع دسترسی کاربر به آن Database را انتخاب کنید. در اینجا من db_owner را انتخاب می‌کنم تا کاربر دسترسی کامل به بانک اطلاعاتی انتخاب شده را داشته باشد.

11. دکمه OK را انتخاب کنید تا Login مورد نظر ساخته شود.

حالا می‌توانید از راه دور و حتی از روی خود سرور با کاربر ایجاد شده به سرور متصل شوید. برای این منظور SQL را Disconnect نمایید و یا یکبار SQL Server Management Studio (SSMS) را ببندید و دوباره اجرا نمایید. در پنجره Connect to Server اطلاعات زیر را وارد نمایید:

Server name :نام یا IP سرور (به عنوان مثال 192.168.0.1)

Authentication: انتخاب گزینه SQL Server Authentication

Login: طبق مثال user1

Password: طبق مثال abc123

پس از ورود با مشخصات فوق فقط می‌توانید به بانک اطلاعاتی دسترسی باشید که در قسمت User Mapping انتخاب کرده بودید. اگر sysadmin را انتخاب کرده باشید به تمامی بانک‌های اطلاعاتی موجود دسترسی دارید.


برخی مشکلات اتصال از راه دور

ممکن است در زمان اتصال از راه دور با مشکل عدم امکان اتصال به سرور مواجه شوید. برای این منظور و اطمینان از صحت تنظیمات سرور، موارد زیر را در سرور بررسی نمایید تا بدرستی تنظیم شده باشند:

1. به مسیر Start > All Programs > Microsoft SQL Server 2008/2005 > Configuration Tools > SQL Server Configuration Manager مراجعه کنید و موارد زیر را بررسی نمایید:

1.1. بر روی SQL Server Services کلیک کنید و در سمت راست پنجره بررسی کنید که ستون Stateمربوط به SQL Server Browser و SQL Server در وضعیت Running باشد.

1.2. بر روی آیتم‌های زیر مجموعه SQL Server Network Configuration کلیک کنید و در سمت راست پنجره بررسی کنید که آیتم های Shared Memory، Named Pipes و TCP/IP در وضعیت Enabled باشند.

1.3. بر روی آیتم SQL Native Client Configuration > Client Protocols  کلیک کنید و در سمت راست پنجره بررسی کنید که آیتم های Shared Memory، Named Pipes و TCP/IP در وضعیت Enabled باشند.

2. بررسی کنید که فایروال سیستم سرور غیر فعال باشد و یا SQL Server به برنامه های Trust فایروال اضافه شده باشد. 

مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها
پس از بررسی نحوه‌ی انجام تنظیمات اولیه‌ی کار با EF Core و همچنین آشنایی با مهاجرت‌های آن، مرحله‌ی بعد، مرحله‌ی مدلسازی داده‌ها است و اولین مرحله‌ی آن، نحوه‌ی تعیین کلید اصلی جداول است که در این زمینه، EF Core پیشرفت‌هایی قابل ملاحظه‌ای را نسبت به EF 6.x داشته‌است. در EF 6.x تنها دو حالت کلیدهای اصلی خود افزاینده که توسط بانک اطلاعاتی مدیریت می‌شوند و یا تولید کلید اصلی در سمت کلاینت و توسط برنامه، پشتیبانی می‌شوند. در EF Core، مواردی مانند Sequence و Alternate keys نیز اضافه شده‌اند.


پیش فرض‌های تعیین کلید اصلی در EF Core

به صورت پیش فرض هر خاصیتی که به نام Id و یا type name>Id> باشد، به عنوان primary key تفسیر خواهد شد؛ مانند:
public class Car
{
    public string Id { get; set; }
و یا
public class Car
{
   public string CarId { get; set; }
در مثال اول، نام خاصیت، Id است و در مثال دوم، جمع نام کلاس به همراه Id ذکر شده‌است. یک چنین مواردی، نیازی به تنظیم اضافه‌تری ندارند.


نحوه‌ی تعیین کلید اصلی به صورت صریح

اگر یکی از دو حالت فوق برقرار نباشند، باید کلید اصلی را به نحو صریحی مشخص کرد.
الف) از طریق ویژگی‌ها
public class Car
{
   [Key]
   public string LicensePlate { get; set; }
در اینجا چون LicensePlate نه Id نام دارد و نه جمع نام کلاس به همراه Id است، باید به نحو صریحی توسط ویژگی Key مشخص شود.
ب) با استفاده از روش Fluent API
public class MyContext : DbContext
{
    public DbSet<Car> Cars { get; set; }

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
         modelBuilder.Entity<Car>()
                 .HasKey(c => c.LicensePlate);
    }
 }
روش تنظیم کلید اصلی به صورت صریح، از طریق کدنویسی است که به آن Fluent API یا API روان هم گفته می‌شود. برای اینکار باید متد OnModelCreating کلاس Context برنامه را بازنویسی کرد و سپس از طریق متد HasKey، نام خاصیت کلید اصلی را ذکر نمود.


پیشنیاز کار با ویژگی‌ها در EF Core

در اسمبلی که مدل‌های موجودیت‌ها شما قرار دارند، نیاز است وابستگی System.ComponentModel.Annotations به فایل project.json پروژه اضافه شود، تا ویژگی‌هایی مانند Key، شناسایی و قابل استفاده شوند:
{
   "dependencies": {
          "System.ComponentModel.Annotations": "4.1.0"
   }
}


تعیین کلید ترکیبی و یا Composite key

اگر نیاز است چندین خاصیت را به صورت کلید اصلی معرفی کرد که به آن composite key هم می‌گویند، تنها روش ممکن، استفاده از Fluent API و به صورت زیر است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Car>()
                       .HasKey(c => new { c.State, c.LicensePlate });
}
در قسمت HasKey می‌توان چندین خاصیت را نیز جهت تعیین کلید ترکیبی مشخص کرد.


روش‌های مختلف تولید خودکار مقادیر خواص

حالت پیش فرض تولید مقدار فیلدهای Id عددی، همان حالت خود افزاینده‌ای است که توسط بانک اطلاعاتی کنترل می‌شود و یا کلید اصلی که از نوع Guid تعیین شود نیز به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی در حین عملیات Add، مقدار دهی می‌شود (با استفاده از الگوریتم Guid سری در SQL Server).
 اگر این حالات مطلوب شما نیست، حالت‌های سه گانه‌ی ذیل را می‌توان استفاده کرد:

الف) هیچ داده‌ی خودکاری تولید نشود
برای اینکار می‌توان با استفاده از ویژگی DatabaseGenerated و تنظیم مقدار آن به None، جلوی تولید خودکار کلید اصلی را گرفت. در این حالت باید هم در حین عملیات Add و هم در حین عملیات Update، مقادیر را خودتان مقدار دهی کنید:
public class Blog
{
    [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
    public int BlogId { get; set; }

    public string Url { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
           .Property(b => b.BlogId)
           .ValueGeneratedNever();
}

ب) تولید داده‌های خودکار فقط در حالت Add
حالت Add به این معنا است که داده‌های خواص مشخصی، برای موجودیت‌های «جدید»، به صورت خودکار تولید خواهند شد. اینکه آیا واقعا این مقادیر به صورت خودکار تولید می‌شوند یا خیر، صرفا وابسته‌است به بانک اطلاعاتی در حال استفاده. برای مثال SQL Server برای نوع‌های Guid، به صورت خودکار با کمک الگوریتم SQL Server sequential GUID، کار مقدار دهی یک چنین فیلدهایی را انجام می‌دهد.
این فیلدها باید توسط ویژگی DatabaseGenerated و با مقدار Identity مشخص شوند. در اینجا Identity به معنای فیلدهایی است که به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند و الزاما به کلید اصلی اشاره نمی‌کنند. برای مثال در موجودیت ذیل، خاصیت تاریخ ثبت رکورد، از نوع Identity مشخص شده‌است. به این معنا که در حین ثبت اولیه‌ی رکورد آن، نیازی نیست تا خاصیت Inserted را مقدار دهی کرد. اما اینکه آیا SQL Server یک چنین کاری را به صورت خودکار انجام می‌دهد، پاسخ آن خیر است. SQL server فقط برای فیلدهای عددی و Guid ایی که با DatabaseGeneratedOption.Identity مزین شده باشند، مقادیر متناظری را به صورت خودکار تولید می‌کند. برای حالت DateTime نیاز است، مقدار پیش فرض فیلد را صریحا مشخص کرد که توسط ویژگی‌ها میسر نیست و فقط fluent API از آن پشتیبانی می‌کند.
public class Blog
{
   public int BlogId { get; set; }
   public string Url { get; set; }

   [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.Identity)]
   public DateTime Inserted { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
           .Property(b => b.Inserted)
           .ValueGeneratedOnAdd();
}
برای تعیین مقدار پیش فرض خاصیت Inserted به نحوی که توسط SQL Server به صورت خودکار مقدار دهی شود، می‌توان از متد HasDefaultValueSql به نحو ذیل استفاده کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
        .Property(b => b.Inserted)
        .HasDefaultValueSql("getdate()");
}
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس Blog درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? Inserted).

یک نکته: در حالت DatabaseGeneratedOption.Identity و یا ValueGeneratedOnAdd فوق، اگر مقداری به این نوع فیلدها انتساب داده شده باشد که با مقدار پیش فرض آن‌ها (property.ClrType.GetDefaultValue) متفاوت باشد، از این مقدار جدید، بجای تولید مقداری خودکار، استفاده خواهد شد. برای مثال مقدار پیش فرض رشته‌ها، نال، مقادیر عددی، صفر و برای Guid مقدار Guid.Empty است. اگر هر مقدار دیگری بجای این‌ها به فیلدهای فوق انتساب داده شوند، از آن‌ها استفاده می‌شود.

ج) تولید داده‌های خودکار در هر دو حالت Add و Update
تولید داده‌ها در حالت‌های Add و Update به این معنا است که یک چنین خواصی، همواره با فراخوانی متد SaveChanges، دارای مقدار خودکار جدیدی خواهند شد و نیازی نیست در کدها مقدار دهی شوند. برای مشخص سازی این نوع خواص، از ویژگی DatabaseGenerated با مقدار Computed و یا متد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در حالت Fluent API می‌توان استفاده کرد:
public class Blog
{
    public int BlogId { get; set; }
    public string Url { get; set; }

    [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.Computed)]
    public DateTime LastUpdated { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
       .Property(b => b.LastUpdated)
       .ValueGeneratedOnAddOrUpdate();
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تولید خودکار مقادیر فیلدها فقط در حالت‌های int و Guid انجام می‌شود (که برای مثال SQL Server از آن‌ها پشتیبانی می‌کند). در مثال فوق، خاصیت LastUpdated از نوع DateTime اینگونه تعریف شده‌است و SQL Server برای یک چنین فیلدهای خاصی، مقدار خودکاری را تولید نکرده و به دنبال مقدار پیش فرض آن می‌گردد. بنابراین در اینجا نیز باید مشخص سازی HasDefaultValueSql("getdate()") را که در قسمت قبل عنوان کردیم، صراحتا در قسمت تنظیمات Fluent API ذکر و تنظیم کرد.

تذکر: در اینجا نیز همانند حالت ValueGeneratedOnAdd، اگر این خواص مشخص شده، دارای مقدار متفاوتی با مقدار پیش فرض آن‌ها باشند، از این مقادیر جدید بجای تولید خودکار مقادیر استفاده خواهد شد.


خواص محاسباتی (Computed Columns) و تفاوت آن‌ها با DatabaseGeneratedOption.Computed

خواص محاسباتی (Computed Columns)، خواصی هستند که مقادیر آن‌ها در بانک اطلاعاتی محاسبه می‌شوند و کاملا متفاوت هستند با DatabaseGeneratedOption.Computed که مفهوم دیگری دارد. DatabaseGeneratedOption.Computed به این معنا است که این فیلد خاص، با هر بار فراخوانی SaveChanges باید مقدار محاسبه شده‌ی جدیدی را داشته باشد و روش تولید این مقدار خودکار، یا بر اساس Guidهای سری است، یا توسط فیلدهای خود افزاینده‌ی عددی و یا از طریق مقادیر پیش فرضی مانند getdate در حین ثبت یا به روز رسانی، مقدار دهی می‌شوند. اما خواص محاسباتی، یکی از امکانات «گزارشگیری سریع» SQL Server هستند و به نحو ذیل، تنها توسط Fluent API قابل تنظیم می‌باشند:
public class Person
{
    public int PersonId { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string DisplayName { get; set; }
}

public class MyContext : DbContext
{
    public DbSet<Person> People { get; set; }

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
          modelBuilder.Entity<Person>()
              .Property(p => p.DisplayName)
               .HasComputedColumnSql("[LastName] + ', ' + [FirstName]");
     }
 }
در اینجا فیلد DisplayName یک فیلد محاسباتی بوده و از حاصل جمع دو فیلد دیگر در سمت دیتابیس تشکیل می‌شود. این نگاشت و محاسبه چون در سمت بانک اطلاعاتی انجام می‌شود، بازدهی بیشتری دارد نسبت به حالتی که ابتدا دو فیلد به کلاینت منتقل شده و سپس در این سمت جمع زده شوند.


امکان تعریف Sequence در EF Core 1.0

Sequence قابلیتی است که به SQL Server 2012 اضافه شده‌است و توضیحات بیشتر آن‌را در مطلب «نحوه ایجاد Sequence و استفاده آن در Sql Server 2012» می‌توانید مطالعه کنید.
در EF Core، امکان مدلسازی Sequence نیز پیش بینی شده‌است. آن‌ها به صورت پیش فرض در مدل‌ها ذکر نمی‌شوند و همچنین وابستگی به جدول خاصی ندارند. به همین جهت امکان تعریف آن‌ها صرفا توسط Fluent API وجود دارد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
     modelBuilder.HasSequence<int>("OrderNumbers", schema: "shared") 
           .StartsAt(1000).IncrementsBy(5);

     modelBuilder.Entity<Order>()
         .Property(o => o.OrderNo)
         .HasDefaultValueSql("NEXT VALUE FOR shared.OrderNumbers");
}
پس از اینکه یک Sequence  تعریف شد، می‌توان برای نمونه از آن جهت تولید مقادیر پیش فرض ستون‌ها استفاده کرد.
در مثال فوق، ابتدا یک Sequence نمونه به نام OrderNumbers تعریف شده‌است که از عدد 1000 شروع شده و واحد افزایش آن 5 است. سپس از این نام در قسمت مقدار پیش فرض ستون OrderNo استفاده شده‌است.

و یا از Sequence ‌ها می‌توان برای تعیین مقدار پیش فرض Primary key بجای حالت identity خود افزایش یابنده استفاده کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.HasSequence<int>("PrimaryKeyWithSequenceSequence");
    modelBuilder.Entity<PrimaryKeyWithSequence>(entity =>
     {
       entity.Property(e => e.PrimaryKeyWithSequenceId).HasDefaultValueSql("NEXT VALUE FOR [PrimaryKeyWithSequenceSequence]");
     });
}
در اینجا یک توالی از نوع int تعریف شده و سپس هربار که قرار است رکوردی درج شود، مقدار id آن به صورت خودکار از طریق کوئری Select NEXT VALUE FOR
[PrimaryKeyWithSequenceSequence] دریافت و سپس بجای فیلد id درج می‌شود.

به این روش الگوریتم Hi-Low هم می‌گویند که یکی از مهم‌ترین اهداف آن داشتن یک سری Id منحصربفرد، جهت بالابردن سرعت insertها در یک batch است. در حالت عادی insertها، ابتدا یک insert انجام می‌شود، سپس کوئری گرفته شده و آخرین Id درج شده به کلاینت بازگشت داده می‌شود. این روش، برای انجام تنها یک insert، سریع است. اما برای batch insert، به شدت کارآیی پایینی دارد. به همین جهت دسترسی به بازه‌ای از اعداد منحصربفرد، پیش از شروع به insert تعداد زیادی رکورد، سرعت نهایی کار را بالا می‌برد.


نحوه‌ی تعریف ایندکس‌ها در EF Core 1.0

برای افزودن ایندکس‌ها به EF Core 1.0، تنها روش میسر، استفاده از Fluent API است (و برخلاف EF 6.x از روش data annotations فعلا پشتیبانی نمی‌کند؛ هرچند API جدید آن نسبت به EF 6.x بسیار واضح‌تر است و با ابهامات کمتر).
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
      modelBuilder.Entity<Blog>()
          .HasIndex(b => b.Url)
          .HasName("Index_Url");
اگر قسمت HasName را ذکر نکنید، نام آن <IX_<type name>_<property name درنظر گرفته می‌شود و برای اینکه ایندکس منحصربفردی را تعریف کنید، می‌توان متد IsUnique را به انتهای این زنجیره اضافه کرد:
 modelBuilder.Entity<Blog>().HasIndex(b => b.Url).HasName("Index_Url").IsUnique();
همچنین می‌توان همانند composite keys، در اینجا نیز ترکیبی از خواص را به صورت یک ایندکس معرفی نمود:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .HasIndex(idx => new { idx.FirstName, idx.LastName })
   .IsUnique();
در این حالت اگر HasName ذکر نشود، نام آن همانند الگویی است که پیشتر عنوان شد؛ با این تفاوت که قسمت property name آن، جمع نام تمام خواص ذکر شده و جدا شده‌ی با _ خواهد بود.

یک نکته: اگر از پروایدر SQL Server استفاده می‌کنید، می‌توان متد الحاقی ویژه‌ای را به نام ForSqlServerIsClustered نیز برای تعریف clustered indexes، در این زنجیره ذکر کرد.


امکان تعریف Alternate Keys در EF Core 1.0

به Unique Constraints در EF Core، نام Alternate Keys را داده‌اند و این مورد نیز تنها از طریق Fluent API قابل تنظیم است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Car>()
     .HasAlternateKey(c => c.LicensePlate)
     .HasName("AlteranteKey_LicensePlate");
}
برای یک Alternate Key به صورت خودکار هم ایندکس ایجاد می‌شود و هم اینکه این ایندکس منحصربفرد خواهد بود.
اگر متد HasName در اینجا ذکر نشود، نام پیش فرض آن  <type name>_<property name> خواهد بود و اگر همانند composite keys و یا ایندکس‌های ترکیبی، چند خاصیت ذکر شوند، قسمت property name به جمع نام تمام خواص ذکر شده و جدا شده‌ی با _ تنظیم می‌شود.
برای نمونه اگر یک Alternate Key ترکیبی را به صورت ذیل تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Person>()
     .HasAlternateKey(x => new { x.FirstName, x.LastName });
در قسمت مهاجرت‌هایی که قرار است به بانک اطلاعاتی اعمال شوند، به یک UniqueConstraint ترجمه می‌شود:
 table.UniqueConstraint("AK_Persons_FirstName_LastName", x => new { x.FirstName, x.LastName });


سؤال: یک Unique Constraint با Unique Index چه تفاوتی دارد؟

در پشت صحنه، پیاده سازی یک Unique Constraint با Unique Index تفاوتی ندارند. فقط از دیدگاه روشن‌تر شدن مقصود، استفاده‌ی از Unique Constraint ترجیح داده می‌شود.
البته از دیدگاه بانک اطلاعاتی پیاده سازی کننده نیز برای نمونه SQL Server، این تفاوت‌ها وجود دارند:
الف) یک Unique Constraint را نمی‌توان غیرفعال کرد؛ برخلاف Unique Indexها.
ب) Unique Constraint‌ها موارد اضافه‌تری را مانند FILLFACTOR و IGNORE_DUP_KEY نیز می‌توانند تنظیم کنند.
ج) امکان تعریف فیلترها برای Unique Indexها وجود دارد؛ برخلاف Unique Constraint ها.

که البته از دیدگاه EF، این سه مورد اهمیتی ندارند و بیشتر روشن‌تر شدن مقصود، هدف اصلی آن‌ها است.
نظرات مطالب
نحوه تعریف Linked Server و دریافت اطلاعات از سروری دیگر
ممنون.
تراکنش‌های توزیع شده فعال هستند.
در حال حاضر وقتی یک SP رو از داخل نرم افزار یا کوئری اجرا میکنم درست اجرا میشه، اما به وقتی فراخوانی رو به داخل تریگر جدول انتقال میدم خطا میده، نکته جالب اینه که دستور SELECT از MySql درست کار میکنه تو تریگر اما دستوراتی که اقدام به تغییر اطلاعات میکنن خطا میده.
نکته :
1- ویندوز 10
2- SQL Server 2016
3- Mysql 5.1

دستورات زیر در صورتی که در خارج از تریگر فراخوانی بشن عملکردشون درسته ، اما در تریگر خطا میدن :

-- Insert --
INSERT  INTO OPENQUERY(MyLinkServer, 'SELECT * FROM unit')
VALUES  ( 1, 5, 'fa', '0', GETDATE(), '1', GETDATE(), '1' );
----------------------------------------------------------------------------------------
-- Update --
--1
UPDATE  OPENQUERY(MyLinkServer , 'SELECT * FROM unit WHERE id=4')
SET   [is_deleted] = '0';
--2
EXEC('UPDATE unit set is_deleted=''1'' where id=4;') AT MyLinkServer ;
-- 3
UPDATE  OPENQUERY(MyLinkServer , 'SELECT * FROM unit')
SET   [is_deleted] = '0'
WHERE id = 4;
----------------------------------------------------------------------------------------
-- Delete --
DELETE  OPENQUERY(MyLinkServer, 'select * from unit where id=4;');

 

مطالب
EF Code First #1

در ادامه بحث ASP.NET MVC می‌شود به ابزاری به نام MVC Scaffolding اشاره کرد. کار این ابزار که توسط یکی از اعضای تیم ASP.NET MVC به نام استیو اندرسون تهیه شده، تولید کدهای اولیه یک برنامه کامل ASP.NET MVC از روی مدل‌های شما می‌باشد. حجم بالایی از کدهای تکراری آغازین برنامه را می‌شود توسط این ابزار تولید و بعد سفارشی کرد. MVC Scaffolding حتی قابلیت تولید کد بر اساس الگوی Repository و یا نوشتن Unit tests مرتبط را نیز دارد. بدیهی است این ابزار جای یک برنامه نویس را نمی‌تواند پر کند اما کدهای آغازین یک سری کارهای متداول و تکراری را به خوبی می‌تواند پیاده سازی و ارائه دهد. زیر ساخت این ابزار، علاوه بر ASP.NET MVC، آشنایی با Entity framework code first است.
در طی سری ASP.NET MVC که در این سایت تا به اینجا مطالعه کردید من به شدت سعی کردم از ابزارگرایی پرهیز کنم. چون شخصی که نمی‌داند مسیریابی چیست، اطلاعات چگونه به یک کنترلر منتقل یا به یک View ارسال می‌شوند، قراردادهای پیش فرض فریم ورک چیست یا زیر ساخت امنیتی یا فیلترهای ASP.NET MVC کدامند، چطور می‌تواند از ابزار پیشرفته Code generator ایی استفاده کند، یا حتی در ادامه کدهای تولیدی آن‌را سفارشی سازی کند؟ بنابراین برای استفاده از این ابزار و درک کدهای تولیدی آن، نیاز به یک پیشنیاز دیگر هم وجود دارد: «Entity framework code first»
امسال دو کتاب خوب در این زمینه منتشر شده‌اند به نام‌های:
Programming Entity Framework: DbContext, ISBN: 978-1-449-31296-1
Programming Entity Framework: Code First, ISBN: 978-1-449-31294-7
که هر دو به صورت اختصاصی به مقوله EF Code first پرداخته‌اند.


در طی روزهای بعدی EF Code first را با هم مرور خواهیم کرد و البته این مرور مستقل است از نوع فناوری میزبان آن؛ می‌خواهد یک برنامه کنسول باشد یا WPF یا یک سرویس ویندوز NT و یا ... یک برنامه وب.
البته از دیدگاه مایکروسافت، M در MVC به معنای EF Code first است. به همین جهت MVC3 به صورت پیش فرض ارجاعی را به اسمبلی‌های آن دارد و یا حتی به روز رسانی که برای آن ارائه داده نیز در جهت تکمیل همین بحث است.


مروری سریع بر تاریخچه Entity framework code first

ویژوال استودیو 2010 و دات نت 4، به همراه EF 4.0 ارائه شدند. با این نگارش امکان استفاده از حالت‌های طراحی database first و model first مهیا است. پس از آن، به روز رسانی‌های EF خارج از نوبت و به صورت منظم، هر از چندگاهی ارائه می‌شوند و در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش پایدار در دسترس آن 4.3.1 می‌باشد. از زمان EF 4.1 به بعد، نوع جدیدی از مدل سازی به نام Code first به این فریم ورک اضافه شد و در نگارش‌های بعدی آن، مباحث DB migration جهت ساده سازی تطابق اطلاعات مدل‌ها با بانک اطلاعاتی، اضافه گردیدند. در روش Code first، کار با طراحی کلاس‌ها که در اینجا مدل داده‌ها نامیده می‌شوند، شروع گردیده و سپس بر اساس این اطلاعات، تولید یک بانک اطلاعاتی جدید و یا استفاده از نمونه‌ای موجود میسر می‌گردد.
پیشتر در روش database first ابتدا یک بانک اطلاعاتی موجود، مهندسی معکوس می‌شد و از روی آن فایل XML ایی با پسوند EDMX تولید می‌گشت. سپس به کمک entity data model designer ویژوال استودیو، این فایل نمایش داده شده و یا امکان اعمال تغییرات بر روی آن میسر می‌شد. همچنین در روش دیگری به نام model first نیز کار از entity data model designer جهت طراحی موجودیت‌ها آغاز می‌گشت.
اما با روش Code first دیگر در ابتدای امر مدل فیزیکی و یک بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. در اینجا EF تعاریف کلاس‌های شما را بررسی کرده و بر اساس آن، اطلاعات نگاشت‌های خواص کلاس‌ها به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. البته عموما تعاریف ساده کلاس‌ها بر این منظور کافی نیستند. به همین جهت از یک سری متادیتا به نام ویژگی‌ها یا اصطلاحا data annotations مهیا در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations برای افزودن اطلاعات لازم مانند نام فیلدها، جداول و یا تعاریف روابط ویژه نیز استفاده می‌گردد. به علاوه در روش Code first یک API جدید به نام Fluent API نیز جهت تعاریف این ویژگی‌ها و روابط، با کدنویسی مستقیم نیز درنظر گرفته شده است. نهایتا از این اطلاعات جهت نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی و یا برای تولید ساختار یک بانک اطلاعاتی خالی جدید نیز می‌توان کمک گرفت.



مزایای EF Code first

- مطلوب برنامه نویس‌ها! : برنامه نویس‌هایی که مدتی تجربه کار با ابزارهای طراح را داشته باشند به خوبی می‌دانند این نوع ابزارها عموما demo-ware هستند. چندجا کلیک می‌کنید، دوبار Next، سه بار OK و ... به نظر می‌رسد کار تمام شده. اما واقعیت این است که عمری را باید صرف نگهداری و یا پیاده سازی جزئیاتی کرد که انجام آن‌ها با کدنویسی مستقیم بسیار سریعتر، ساده‌تر و با کنترل بیشتری قابل انجام است.
- سرعت: برای کار با EF Code first نیازی نیست در ابتدای کار بانک اطلاعاتی خاصی وجود داشته باشد. کلا‌س‌های خود را طراحی و شروع به کدنویسی کنید.
- سادگی: در اینجا دیگر از فایل‌های EDMX خبری نیست و نیازی نیست مرتبا آن‌ها را به روز کرده یا نگهداری کرد. تمام کارها را با کدنویسی و کنترل بیشتری می‌توان انجام داد. به علاوه کنترل کاملی بر روی کد نهایی تهیه شده نیز وجود دارد و توسط ابزارهای تولید کد، ایجاد نمی‌شوند.
- طراحی بهتر بانک اطلاعاتی نهایی: اگر طرح دقیقی از مدل‌های برنامه داشته باشیم، می‌توان آن‌ها را به المان‌های کوچک و مشخصی، تقسیم و refactor کرد. همین مساله در نهایت مباحث database normalization را به نحوی مطلوب و با سرعت بیشتری میسر می‌کند.
- امکان استفاده مجدد از طراحی کلاس‌های انجام شده در سایر ORMهای دیگر. چون طراحی مدل‌های برنامه به بانک اطلاعاتی خاصی گره نمی‌خورند و همچنین الزاما هم قرار نیست جزئیات کاری EF در آن‌ها لحاظ شود، این کلاس‌ها در صورت نیاز در سایر پروژه‌ها نیز به سادگی قابل استفاده هستند.
- ردیابی ساده‌تر تغییرات: روش اصولی کار با پروژه‌های نرم افزاری همواره شامل استفاده از یک ابزار سورس کنترل مانند SVN، Git، مرکوریال و امثال آن است. به این ترتیب ردیابی تغییرات انجام شده به سادگی توسط این ابزارها میسر می‌شوند.
- ساده‌تر شدن طراحی‌های پیچیده‌تر: برای مثال پیاده سازی ارث بری،‌ ایجاد کلاس‌های خود ارجاع دهنده و امثال آن با کدنویسی ساده‌تر است.


دریافت آخرین نگارش EF


برای دریافت و نصب آخرین نگارش EF نیاز است از NuGet استفاده شود و این مزایا را به همراه دارد:
به کمک NuGet امکان با خبر شدن از به روز رسانی جدید صورت گرفته به صورت خودکار درنظر گرفته شده است و همچنین کار دریافت بسته‌های مرتبط و به روز رسانی ارجاعات نیز در این حالت خودکار است. به علاوه توسط NuGet امکان دسترسی به کتابخانه‌هایی که مثلا در گوگل‌کد قرار دارند و به صورت معمول امکان دریافت آن‌ها برای ما میسر نیست، نیز بدون مشکل فراهم است (برای نمونه ELMAH، که اصل آن از گوگل‌کد قابل دریافت است؛ اما بسته نیوگت آن نیز در دسترس می‌باشد).
پس از نصب NuGet، تنها کافی است بر روی گره References در Solution explorer ویژوال استودیو، کلیک راست کرده و به کمک NuGet آخرین نگارش EF را نصب کرد. در گالری آنلاین آن، عموما EF اولین گزینه است (به علت تعداد بالای دریافت آن).
حین استفاده از NuGet جهت نصب Ef، ابتدا ارجاعاتی به اسمبلی‌های زیر به برنامه اضافه خواهند شد:
System.ComponentModel.DataAnnotations.dll
System.Data.Entity.dll
EntityFramework.dll
بدیهی است بدون استفاده از NuGet، تمام این کارها را باید دستی انجام داد.
سپس در پوشه‌ای به نام packages، فایل‌های مرتبط با EF قرار خواهند گرفت که شامل اسمبلی آن به همراه ابزارهای DB Migration است. همچنین فایل packages.config که شامل تعاریف اسمبلی‌های نصب شده است به پروژه اضافه می‌شود. NuGet به کمک این فایل و شماره نگارش درج شده در آن، شما را از به روز رسانی‌های بعدی مطلع خواهد ساخت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
<package id="EntityFramework" version="4.3.1" />
</packages>

همچنین اگر به فایل app.config یا web.config برنامه نیز مراجعه کنید، یک سری تنظیمات ابتدایی اتصال به بانک اطلاعاتی در آن ذکر شده است:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<!-- For more information on Entity Framework configuration, visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=237468 -->
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<entityFramework>
<defaultConnectionFactory type="System.Data.Entity.Infrastructure.SqlConnectionFactory, EntityFramework">
<parameters>
<parameter value="Data Source=(localdb)\v11.0; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" />
</parameters>
</defaultConnectionFactory>
</entityFramework>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید بانک اطلاعاتی پیش فرضی که در اینجا ذکر شده است، LocalDB می‌باشد. این بانک اطلاعاتی را از این آدرس‌ نیز می‌توانید دریافت کنید.

البته ضرورتی هم به استفاده از آن نیست و از سایر نگارش‌های SQL Server نیز می‌توان استفاده کرد ولی خوب ... مزیت استفاده از آن برای کاربر نهایی این است که «نیازی به یک مهندس برای نصب، راه اندازی و نگهداری ندارد». تنها مشکل آن این است که از ویندوز XP پشتیبانی نمی‌کند. البته SQL Server CE 4.0 این محدودیت را ندارد.
ضمن اینکه باید درنظر داشت EF به فناوری میزبان خاصی گره نخورده است و مثال‌هایی که در اینجا بررسی می‌شوند صرفا تعدادی برنامه کنسول معمولی هستند و نکات عنوان شده در آن‌ها در تمام فناوری‌های میزبان موجود به یک نحو کاربرد دارند.


قراردادهای پیش فرض EF Code first

عنوان شد که اطلاعات کلاس‌های ساده تشکیل دهنده مدل‌های برنامه، برای تعریف جداول و فیلدهای یک بانک اطلاعات و همچنین مشخص سازی روابط بین آن‌ها کافی نیستند و مرسوم است برای پر کردن این خلاء از یک سری متادیتا و یا Fluent API مهیا نیز استفاده گردد. اما در EF Code first یک سری قرار داد توکار نیز وجود دارند که مطلع بودن از آن‌ها سبب خواهد شد تا حجم کدنویسی و تنظیمات جانبی این فریم ورک به حداقل برسند. برای نمونه مدل‌های معروف بلاگ و مطالب آن‌را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Post
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Content { set; get; }
public virtual Blog Blog { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string AuthorName { set; get; }
public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}


یکی از قراردادهای EF Code first این است که کلاس‌های مدل شما را جهت یافتن خاصیتی به نام Id یا ClassId مانند BlogId، جستجو می‌کند و از آن به عنوان primary key و فیلد identity جدول بانک اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.
همچنین در کلاس Blog، خاصیت لیستی از Posts و در کلاس Post خاصیت virtual ایی به نام Blog وجود دارند. به این ترتیب روابط بین دو کلاس و ایجاد کلید خارجی متناظر با آن‌را به صورت خودکار انجام خواهد داد.
نهایتا از این اطلاعات جهت تشکیل database schema یا ساختار بانک اطلاعاتی استفاده می‌گردد.
اگر به فضاهای نام دو کلاس فوق دقت کرده باشید، به کلمه Models ختم شده‌اند. به این معنا که در پوشه‌ای به همین نام در پروژه جاری قرار دارند. یا مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک پروژه class library مجزا به نام DomainClasses نیز قرار دهند. این پروژه نیازی به ارجاعات اسمبلی‌های EF ندارد و تنها به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیاز خواهد داشت.


EF Code first چگونه کلاس‌های مورد نظر را انتخاب می‌کند؟

ممکن است ده‌ها و صدها کلاس در یک پروژه وجود داشته باشند. EF Code first چگونه از بین این کلاس‌ها تشخیص خواهد داد که باید از کدامیک استفاده کند؟ اینجا است که مفهوم جدیدی به نام DbContext معرفی شده است. برای تعریف آن یک کلاس دیگر را به پروژه برای مثال به نام Context اضافه کنید. همچنین مرسوم است که این کلاس را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer اضافه می‌کنند. این پروژه نیاز به ارجاعی به اسمبلی‌های EF خواهد داشت. در ادامه کلاس جدید اضافه شده باید از کلاس DbContext مشتق شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }
}
}

سپس در اینجا به کمک نوع جنریکی به نام DbSet، کلاس‌های دومین برنامه را معرفی می‌کنیم. به این ترتیب، EF Code first ابتدا به دنبال کلاسی مشتق شده از DbContext خواهد گشت. پس از یافتن آن‌، خواصی از نوع DbSet را بررسی کرده و نوع‌های متناظر با آن‌را به عنوان کلاس‌های دومین درنظر می‌گیرد و از سایر کلاس‌های برنامه صرفنظر خواهد کرد. این کل کاری است که باید انجام شود.
اگر دقت کرده باشید، نام کلاس‌های موجودیت‌ها، مفرد هستند و نام خواص تعریف شده به کمک DbSet‌، جمع می‌باشند که نهایتا متناظر خواهند بود با نام جداول بانک اطلاعاتی تشکیل شده.


تشکیل خودکار بانک اطلاعاتی و افزودن اطلاعات به جداول

تا اینجا بدون تهیه یک بانک اطلاعاتی نیز می‌توان از کلاس Context تهیه شده استفاده کرد و کار کدنویسی را آغاز نمود. بدیهی است جهت اجرای نهایی کدها، نیاز به یک بانک اطلاعاتی خواهد بود. اگر تنظیمات پیش فرض فایل کانفیگ برنامه را تغییر ندهیم، از همان defaultConnectionFactory یاده شده استفاده خواهد کرد. در این حالت نام بانک اطلاعاتی به صورت خودکار تنظیم شده و مساوی «EF_Sample01.Context» خواهد بود.
برای سفارشی سازی آن نیاز است فایل app.config یا web.config برنامه را اندکی ویرایش نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
...
</configSections>
<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
...
</configuration>

در اینجا به بانک اطلاعاتی testdb2012 در وهله پیش فرض SQL Server نصب شده، اشاره شده است. فقط باید دقت داشت که تگ configSections باید در ابتدای فایل قرار گیرد و مابقی تنظیمات پس از آن.
یا اگر علاقمند باشید که از SQL Server CE استفاده کنید، تنظیمات رشته اتصالی را به نحو زیر مقدار دهی نمائید:

<connectionStrings> 
              <add name="MyContextName"
                         connectionString="Data Source=|DataDirectory|\Store.sdf"
                         providerName="System.Data.SqlServerCe.4.0" />
</connectionStrings>

در هر دو حالت، name باید به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره کند که در مثال جاری همان Context است.
یا اگر علاقمند بودید که این قرارداد توکار را تغییر داده و نام رشته اتصالی را با کدنویسی تعیین کنید، می‌توان به نحو زیر عمل کرد:

public class Context : DbContext
{
    public Context()
      : base("ConnectionStringName")
    {
    }


البته ضرورتی ندارد این بانک اطلاعاتی از پیش موجود باشد. در اولین بار اجرای کدهای زیر، به صورت خودکار بانک اطلاعاتی و جداول Blogs و Posts و روابط بین آن‌ها تشکیل می‌گردد:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}


در این تصویر چند نکته حائز اهمیت هستند:
الف) نام پیش فرض بانک اطلاعاتی که به آن اشاره شد (اگر تنظیمات رشته اتصالی قید نگردد).
ب) تشکیل خودکار primary key از روی خواصی به نام Id
ج) تشکیل خودکار روابط بین جداول و ایجاد کلید خارجی (به کمک خاصیت virtual تعریف شده)
د) تشکیل جدول سیستمی به نام dbo.__MigrationHistory که از آن برای نگهداری سابقه به روز رسانی‌های ساختار جداول کمک گرفته خواهد شد.
ه) نوع و طول فیلدهای متنی، nvarchar از نوع max است.

تمام این‌ها بر اساس پیش فرض‌ها و قراردادهای توکار EF Code first انجام شده است.

در کدهای تعریف شده نیز، ابتدا یک وهله از شیء Context ایجاد شده و سپس به کمک آن می‌توان به جدول Blogs اطلاعاتی را افزود و در آخر ذخیره نمود. استفاده از using هم دراینجا نباید فراموش شود، زیرا اگر استثنایی در این بین رخ دهد، کار پاکسازی منابع و بستن اتصال گشوده شده به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار انجام خواهد شد.
در ادامه اگر بخواهیم مطلبی را به Blog ثبت شده اضافه کنیم، خواهیم داشت:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//addBlog();
addPost();
}

private static void addPost()
{
using (var db = new Context())
{
var blog = db.Blogs.Find(1);
db.Posts.Add(new Post
{
Blog = blog,
Content = "data",
Title = "EF"
});
db.SaveChanges();
}
}

private static void addBlog()
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد db.Blogs.Find، بر اساس primary key بلاگ ثبت شده، یک وهله از آن‌را یافته و سپس از آن جهت تشکیل شیء Post و افزودن آن به جدول Posts استفاده می‌شود. متد Find ابتدا Contxet جاری را جهت یافتن شیءایی با id مساوی یک جستجو می‌کند (اصطلاحا به آن first level cache هم گفته می‌شود). اگر موفق به یافتن آن شد، بدون صدور کوئری اضافه‌ای به بانک اطلاعاتی از اطلاعات همان شیء استفاده خواهد کرد. در غیراینصورت نیاز خواهد داشت تا ابتدا کوئری لازم را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و اطلاعات شیء Blog متناظر با id=1 را دریافت کند. همچنین اگر نیاز داشتیم تا تنها با سطح اول کش کار کنیم، در EF Code first می‌توان از خاصیتی به نام Local نیز استفاده کرد. برای مثال خاصیت db.Blogs.Local بیانگر اطلاعات موجود در سطح اول کش می‌باشد.
نهایتا کوئری Insert تولید شده توسط آن به شکل زیر خواهد بود (لاگ شده توسط برنامه SQL Server Profiler):

exec sp_executesql N'insert [dbo].[Posts]([Title], [Content], [Blog_Id])
values (@0, @1, @2)
select [Id]
from [dbo].[Posts]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()',
N'@0 nvarchar(max) ,@1 nvarchar(max) ,@2 int',
@0=N'EF',
@1=N'data',
@2=1


این نوع کوئرهای پارامتری چندین مزیت مهم را به همراه دارند:
الف) به صورت خودکار تشکیل می‌شوند. تمام کوئری‌های پشت صحنه EF پارامتری هستند و نیازی نیست مرتبا مزایای این امر را گوشزد کرد و باز هم عده‌ای با جمع زدن رشته‌ها نسبت به نوشتن کوئری‌های نا امن SQL اقدام کنند.
ب) کوئرهای پارامتری در مقابل حملات تزریق اس کیوال مقاوم هستند.
ج) SQL Server با کوئری‌های پارامتری همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌کند. یعنی query execution plan محاسبه شده آن‌ها را کش خواهد کرد. همین امر سبب بالا رفتن کارآیی برنامه در فراخوانی‌های بعدی می‌گردد. الگوی کلی مشخص است. فقط پارامترهای آن تغییر می‌کنند.
د) مصرف حافظه SQL Server کاهش می‌یابد. چون SQL Server مجبور نیست به ازای هر کوئری اصطلاحا Ad Hoc رسیده یکبار execution plan متفاوت آن‌ها را محاسبه و سپس کش کند. این مورد مشکل مهم تمام برنامه‌هایی است که از کوئری‌های پارامتری استفاده نمی‌کنند؛ تا حدی که گاهی تصور می‌کنند شاید SQL Server دچار نشتی حافظه شده، اما مشکل جای دیگری است.


مشکل! ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده مطلوب کار ما نیست.

تا همینجا با حداقل کدنویسی و تنظیمات مرتبط با آن، پیشرفت خوبی داشته‌ایم؛ اما نتیجه حاصل آنچنان مطلوب نیست و نیاز به سفارشی سازی دارد. برای مثال طول فیلدها را نیاز داریم به مقدار دیگری تنظیم کنیم، تعدادی از فیلدها باید به صورت not null تعریف شوند یا نام پیش فرض بانک اطلاعاتی باید مشخص گردد و مواردی از این دست. با این موارد در قسمت‌های بعدی بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
ایندکس منحصر به فرد با استفاده از Data Annotation در EF Code First
در حال حاضر امکان خاصی برای ایجاد ایندکس منحصر به فرد در EF First Code وجود ندارد, برای این کار راه‌های زیادی وجود دارد مانند پست قبلی آقای نصیری, در این آموزش از Data Annotation و یا همان Attribute  هایی که بالای Property‌های مدل‌ها قرار می‌دهیم, مانند کد زیر : 
public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        [Unique]
        public string Email { get; set; }

        [Unique("MyUniqueIndex",UniqueIndexOrder.ASC)]
        public string Username { get; set; }

        [Unique(UniqueIndexOrder.DESC)]
        public string PersonalCode{ get; set; }

        public string Password { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }

همانطور که در کد بالا می‌بینید با استفاده از Attribute Unique ایندکس منحصر به فرد آن در دیتابیس ساخته خواهد شد.
ابتدا یک کلاس برای Attribute Unique به صورت زیر ایحاد کنید : 
using System;

namespace SampleUniqueIndex
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public class UniqueAttribute : Attribute
    {
        public UniqueAttribute(UniqueIndexOrder order = UniqueIndexOrder.ASC) {
            Order = order;
        }
        public UniqueAttribute(string indexName,UniqueIndexOrder order = UniqueIndexOrder.ASC)
        {
            IndexName = indexName;
            Order = order;
        }
        public string IndexName { get; private set; }
        public UniqueIndexOrder Order { get; set; }
    }

    public enum UniqueIndexOrder
    {
        ASC,
        DESC
    }
}
در کد بالا یک Enum برای مرتب سازی ایندکس به دو صورت صعودی و نزولی قرار دارد, همانند کد ابتدای آموزش که مشاهده می‌کنید امکان تعریف این Attribute به سه صورت امکان دارد که به صورت زیر می‌باشد:
1. ایجاد Attribute بدون هیچ پارامتری که در این صورت نام ایندکس با استفاده از نام جدول و آن فیلد ساخته خواهد شد :  IX_Unique_TableName_FieldName و مرتب ساری آن به صورت صعودی می‌باشد.
2.نامی برای ایندکس انتخاب کنید تا با آن نام در دیتابیس ذخبره شود, در این حالت مرتب سازی آن هم به صورت صعودی می‌باشد.
3. در حالت سوم شما ضمن وارد کردن نام ایندکس مرتب سازی آن را نیز وارد می‌کنید.
بعد از کلاس Attribute حالا نوبت به کلاس اصلی میرسد که به صورت زیر می‌باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Metadata.Edm;
using System.Linq;
using System.Reflection;

namespace SampleUniqueIndex
{
    public static class DbContextExtention
    {
        private static BindingFlags PublicInstance = BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance | BindingFlags.FlattenHierarchy;

        public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            var query = "";
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
                var entityType = dbSet.PropertyType.GetGenericArguments().First();
                var table = tables[entityType.Name];
                var currentIndexes = GetCurrentUniqueIndexes(context, table.TableName);
                foreach (var uniqueProp in GetUniqueProperties(context, entityType, table))
                {
                    var indexName = string.IsNullOrWhiteSpace(uniqueProp.IndexName) ?
                        "IX_Unique_" + uniqueProp.TableName + "_" + uniqueProp.FieldName :
                        uniqueProp.IndexName;

                    if (!currentIndexes.Contains(indexName))
                    {
                        query += "ALTER TABLE [" + table.TableSchema + "].[" + table.TableName + "] ADD CONSTRAINT [" + indexName + "] UNIQUE ([" + uniqueProp.FieldName + "] " + uniqueProp.Order + "); ";
                    }
                    else
                    {
                        currentIndexes.Remove(indexName);
                    }
                }
                foreach (var index in currentIndexes)
                {
                    query += "ALTER TABLE [" + table.TableSchema + "].[" + table.TableName + "] DROP CONSTRAINT " + index + "; ";
                }
            }

            if (query.Length > 0)
                context.Database.ExecuteSqlCommand(query);
        }

        private static List<string> GetCurrentUniqueIndexes(DbContext context, string tableName)
        {
            var sql = "SELECT CONSTRAINT_NAME FROM INFORMATION_SCHEMA.TABLE_CONSTRAINTS where table_name = '"
                      + tableName + "' and CONSTRAINT_TYPE = 'UNIQUE'";
            var result = context.Database.SqlQuery<string>(sql).ToList();
            return result;
        }
        private static IEnumerable<PropertyDescriptor> GetDbSets(DbContext context)
        {
            foreach (PropertyDescriptor prop in TypeDescriptor.GetProperties(context))
            {
                var notMapped = prop.GetType().GetCustomAttributes(typeof(NotMappedAttribute),true);
                if (prop.PropertyType.Name == typeof(DbSet<>).Name && notMapped.Length == 0)
                    yield return prop;
            }
        }
        private static List<UniqueProperty> GetUniqueProperties(DbContext context, Type entity, TableInfo tableInfo)
        {
            var indexedProperties = new List<UniqueProperty>();
            var properties = entity.GetProperties(PublicInstance);
            var tableName = tableInfo.TableName;
            foreach (var prop in properties)
            {
                if (!prop.PropertyType.IsValueType && prop.PropertyType != typeof(string)) continue;

                UniqueAttribute[] uniqueAttributes = (UniqueAttribute[])prop.GetCustomAttributes(typeof(UniqueAttribute), true);
                NotMappedAttribute[] notMappedAttributes = (NotMappedAttribute[])prop.GetCustomAttributes(typeof(NotMappedAttribute), true);
                if (uniqueAttributes.Length > 0 && notMappedAttributes.Length == 0)
                {
                    var fieldName = GetFieldName(context, entity, prop.Name);
                    if (fieldName != null)
                    {
                        indexedProperties.Add(new UniqueProperty
                        {
                            TableName = tableName,
                            IndexName = uniqueAttributes[0].IndexName,
                            FieldName = fieldName,
                            Order = uniqueAttributes[0].Order.ToString()
                        });
                    }
                }
            }
            return indexedProperties;
        }
        private static Dictionary<string, TableInfo> GetTables(DbContext context)
        {
            var tablesInfo = new Dictionary<string, TableInfo>();
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var tables = metadata.GetItemCollection(DataSpace.SSpace)
              .GetItems<EntityContainer>()
              .Single()
              .BaseEntitySets
              .OfType<EntitySet>()
              .Where(s => !s.MetadataProperties.Contains("Type")
                || s.MetadataProperties["Type"].ToString() == "Tables");
            foreach (var table in tables)
            {
                var tableName = table.MetadataProperties.Contains("Table")
                    && table.MetadataProperties["Table"].Value != null
                  ? table.MetadataProperties["Table"].Value.ToString()
                  : table.Name;
                var tableSchema = table.MetadataProperties["Schema"].Value.ToString();
                tablesInfo.Add(table.Name, new TableInfo
                {
                    EntityName = table.Name,
                    TableName = tableName,
                    TableSchema = tableSchema,
                });
            }

            return tablesInfo;
        }
        public static string GetFieldName(DbContext context, Type entityModel, string propertyName)
        {
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var osMembers = metadata.GetItem<EntityType>(entityModel.FullName, DataSpace.OSpace).Properties;
            var ssMebers = metadata.GetItem<EntityType>("CodeFirstDatabaseSchema." + entityModel.Name, DataSpace.SSpace).Properties;
            
            if (!osMembers.Contains(propertyName)) return null;

            var index = osMembers.IndexOf(osMembers[propertyName]);
            return ssMebers[index].Name;
        }

        internal class UniqueProperty
        {
            public string TableName { get; set; }
            public string FieldName { get; set; }
            public string IndexName { get; set; }
            public string Order { get; set; }
        }
        internal class TableInfo
        {
            public string EntityName { get; set; }
            public string TableName { get; set; }
            public string TableSchema { get; set; }
        }
    }
}
در کد بالا با استفاده از Extension Method برای کلاس DbContext یک متد با نام ExecuteUniqueIndexes  ایجاد می‌کنیم تا برای ایجاد ایندکس‌ها در دیتابیس از آن استفاده کنیم.
روند اجرای کلاس بالا به صورت زیر می‌باشد:
در ابتدای متد ()ExecuteUniqueIndexes  :
 public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            ...
        }
با استفاده از متد ()GetTables ما تمام جداول ساخته توسط دیتایس توسط DbContext را گرفنه:
        private static Dictionary<string, TableInfo> GetTables(DbContext context)
        {
            var tablesInfo = new Dictionary<string, TableInfo>();
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var tables = metadata.GetItemCollection(DataSpace.SSpace)
              .GetItems<EntityContainer>()
              .Single()
              .BaseEntitySets
              .OfType<EntitySet>()
              .Where(s => !s.MetadataProperties.Contains("Type")
                || s.MetadataProperties["Type"].ToString() == "Tables");
            foreach (var table in tables)
            {
                var tableName = table.MetadataProperties.Contains("Table")
                    && table.MetadataProperties["Table"].Value != null
                  ? table.MetadataProperties["Table"].Value.ToString()
                  : table.Name;
                var tableSchema = table.MetadataProperties["Schema"].Value.ToString();
                tablesInfo.Add(table.Name, new TableInfo
                {
                    EntityName = table.Name,
                    TableName = tableName,
                    TableSchema = tableSchema,
                });
            }

            return tablesInfo;
        }
با استفاده از این طریق چنانچه کاربر نام دیگری برای هر جدول در نظر بگیرد مشکلی ایجاد نمی‌شود و همینطور Schema جدول نیز گرفته می‌شود, سه مشخصه نام مدل و نام جدول و Schema جدول در کلاس TableInfo قرار داده می‌شود و در انتها تمام جداول در یک Collection قرار داده میشوند و به عنوان خروجی متد استفاده می‌شوند.
بعد از آنکه نام جداول متناظر با نام مدل آنها را در اختیار داریم نوبت به گرفتن تمام DbSet‌ها در DbContext می‌باشد که با استفاده از متد ()GetDbSets :
public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            var query = "";
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
            ....
        }
در این متد چنانچه Property دارای Attribute NotMapped باشد در لیست خروجی متد قرار داده نمی‌شود. 
سپس داخل چرخه DbSet‌ها نوبت به گرفتن ایندکس‌های موجود با استفاده از متد ()GetCurrentUniqueIndexes برای این مدل می‌باشد تا از ایجاد دوباره آن جلوگیری شود و البته اگر ایندکس هایی را در مدل تعربف نکرده باشید از دیتابیس حذف شوند.
        public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            ...
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
                var entityType = dbSet.PropertyType.GetGenericArguments().First();
                var table = tables[entityType.Name];
                var currentIndexes = GetCurrentUniqueIndexes(context, table.TableName);
            }
        }
بعد از آن نوبت به گرفتن Property‌های دارای Attribute Unique می‌باشد که این کار نیز با استفاده از متد ()GetUniqueProperties انجام خواهد شد.
در متد ()GetUniqueProperties چند شرط بررسی خواهد شد از جمله اینکه Property از نوع Value Type باشد و نه یک کلاس سپس Attribute NotMapped را نداشته باشد و بعد از آن می‌بایست نام متناظر با آن Property را در دیتابیس به دست بیاریم برای این کار از متد ()GetFieldName استفاده می‌کنیم:
        public static string GetFieldName(DbContext context, Type entityModel, string propertyName)
        {
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var osMembers = metadata.GetItem<EntityType>(entityModel.FullName, DataSpace.OSpace).Properties;
            var ssMebers = metadata.GetItem<EntityType>("CodeFirstDatabaseSchema." + entityModel.Name, DataSpace.SSpace).Properties;
            
            if (!osMembers.Contains(propertyName)) return null;

            var index = osMembers.IndexOf(osMembers[propertyName]);
            return ssMebers[index].Name;
        }
برای این کار با استفاده از MetadataWorkspace در DbContext دو لیست SSpace و OSpace استفاده می‌کنیم که در ادامه در مورد این گونه لیست ها بیشتر توضیح می‌دهیم , سپس با استفاده از Member‌های این دو لیست و ایندکس‌های متناظر در این دو لیست نام متناظر با Property را در دیتابیس پیدا خواهیم کرد, البته یک نکته مهم هست چنانچه برای فیلد‌های دیتابیس OrderColumn قرار داده باشید دو لیست Member‌ها از نظر ایندکس متناظر متفاوت خواهند شد پس در نتیجه ایندکس به اشتباه برروی یک فیلد دیگر اعمال خواهد شد.
لیست‌ها در MetadataWorkspace:
1. CSpace : این لیست شامل آبجکت‌های Conceptual از مدل‌های شما می‌باشد تا برای Mapping دیتابیس با مدل‌های شما مانند مبدلی این بین عمل کند.
2. OSpace : این لیست شامل آبجکت‌های مدل‌های شما می‌باشد.
3. SSpace : این لیست نیز شامل آبجکت‌های مربوط به دیتابیس از مدل‌های شما می‌باشد
4. CSSpace : این لیست شامل تنظیمات Mapping بین دو لیست SSpace و CSpace می‌باشد.
5. OCSpace : این لیست شامل تنظیمات Mapping بین دو لیست OSpace و CSpace می‌باشد.
روند Mapping مدل‌های شما از OSpace شروع شده و به SSpace ختم میشود که سه لیست دیگز شامل تنظیماتی برای این کار می‌باشند.
و حالا در متد اصلی ()ExecuteUniqueIndexes ما کوئری مورد نیاز برای ساخت ایندکس‌ها را ساخته ایم.

حال برای استفاده از متد()ExecuteUniqueIndexes می‌بایست در متد Seed آن را صدا بزنیم تا کار ساخت ایندکس‌ها شروع شود، مانند کد زیر:
protected override void Seed(myDbContext context)
        {
            //  This method will be called after migrating to the latest version.

            //  You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method 
            //  to avoid creating duplicate seed data. E.g.
            //
            //    context.People.AddOrUpdate(
            //      p => p.FullName,
            //      new Person { FullName = "Andrew Peters" },
            //      new Person { FullName = "Brice Lambson" },
            //      new Person { FullName = "Rowan Miller" }
            //    );
            //
            context.ExecuteUniqueIndexes();
        }
چند نکته برای ایجاد ایندکس منحصر به فرد وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم:
1. فیلد‌های متنی باید حداکثر تا 350 کاراکتر باشند تا ایندکس اعمال شود.
2. همانطور که بالاتر اشاره شد برای فیلد‌های دیتابیس OrderColumn اعمال نکنید که علت آن در بالا توضیح داده شد

دانلود فایل پروژه:
Sample_UniqueIndex.zip
مطالب
نکاتی در مورد استفاده از توابع تجمعی در Entity framework
استفاده از Aggregate functions یا توابع تجمعی چه در زمان SQL نویسی مستقیم و یا در حالت استفاده از LINQ to Entities نیاز به ملاحظات خاصی دارد که عدم رعایت آن‌ها سبب کرش برنامه در زمان موعد خواهد شد. در ادامه تعدادی از این موارد را مرور خواهیم کرد.

ابتدا مدل‌های برنامه را در نظر بگیرید که از یک صورتحساب، به همراه ریز قیمت‌های آیتم‌های مرتبط با آن تشکیل شده است:
    public class Bill
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<Transaction> Transactions { set; get; }
    }

    public class Transaction
    {
        public int Id { set; get; }
        public DateTime AddDate { set; get; }
        public int Amount { set; get; }

        [ForeignKey("BillId")]
        public virtual Bill Bill { set; get; }
        public int BillId { set; get; }
    }
در ادامه این کلاس‌ها را در معرض دید EF Code first قرار می‌دهیم:
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Bill> Bills { get; set; }
        public DbSet<Transaction> Transactions { get; set; }
    }
همچنین تعدادی رکورد اولیه را نیز جهت انجام آزمایشات به بانک اطلاعاتی متناظر، اضافه خواهیم کرد:
    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var bill1 = new Bill { Name = "bill-1" };
            context.Bills.Add(bill1);

            for (int i = 0; i < 11; i++)
            {
                context.Transactions.Add(new Transaction
                {
                    AddDate = DateTime.Now.AddDays(-i),
                    Amount = 1000000000 + i,
                    Bill = bill1
                });
            }
            base.Seed(context);
        }
    }
در اینجا به عمد از ارقام بزرگ استفاده شده است تا نمایانگر عملکرد یک سیستم واقعی در طول زمان باشد.


اولین مثال: یک جمع ساده

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            using (var context = new MyContext())
            {
                var sum = context.Transactions.Sum(x => x.Amount);
                Console.WriteLine(sum);
            }
        }
    }
ساده‌ترین نیازی را که در اینجا می‌توان مدنظر داشت، جمع کل تراکنش‌‌های سیستم است. به نظر شما خروجی کوئری فوق چیست؟
خروجی SQL کوئری فوق به نحو زیر است:
SELECT 
         [GroupBy1].[A1] AS [C1]
         FROM ( SELECT 
                    SUM([Extent1].[Amount]) AS [A1]
                    FROM [dbo].[Transactions] AS [Extent1]
                    )  AS [GroupBy1]
و خروجی واقعی آن استثنای زیر می‌باشد:
 Arithmetic overflow error converting expression to data type int.
بله. محاسبه ممکن نیست؛ چون جمع حاصل از بازه اعداد صحیح خارج شده است.

راه حل:
نیاز است جمع را بر روی Int64 بجای Int32 انجام دهیم:
var sum2 = context.Transactions.Sum(x => (Int64)x.Amount);

SELECT 
      [GroupBy1].[A1] AS [C1]
         FROM ( SELECT 
                    SUM( CAST( [Extent1].[Amount] AS bigint)) AS [A1]
                    FROM [dbo].[Transactions] AS [Extent1]
               )  AS [GroupBy1]                  


مثال دوم: سیستم باید بتواند با نبود رکوردها نیز صحیح کار کند
برای نمونه کوئری زیر را بر روی بازه‌ا‌ی که سیستم عملکرد نداشته است، در نظر بگیرید:
var date = DateTime.Now.AddDays(10);
var sum3 = context.Transactions
                  .Where(x => x.AddDate > date)  
                  .Sum(x => (Int64)x.Amount);               
یک چنین خروجی SQL ایی دارد:
SELECT 
     [GroupBy1].[A1] AS [C1]
        FROM ( SELECT 
                    SUM( CAST( [Extent1].[Amount] AS bigint)) AS [A1]
                    FROM [dbo].[Transactions] AS [Extent1]
                    WHERE [Extent1].[AddDate] > @p__linq__0
              )  AS [GroupBy1]
اما در سمت کدهای ما با خطای زیر متوقف می‌شود:
The cast to value type 'Int64' failed because the materialized value is null.
Either the result type's generic parameter or the query must use a nullable type.
راه حل: استفاده از نوع‌های nullable در اینجا ضروری است:
var date = DateTime.Now.AddDays(10);
var sum3 = context.Transactions
                  .Where(x => x.AddDate > date)
                  .Sum(x => (Int64?)x.Amount) ?? 0;
به این ترتیب، خروجی صفر را بدون مشکل، دریافت خواهیم کرد.

مثال سوم: حالت‌های خاص استفاده از خواص راهبری
کوئری زیر را در نظر بگیرید:
 var sum4 = context.Bills.First().Transactions.Sum(x => (Int64?)x.Amount) ?? 0;
در اینجا قصد داریم جمع تراکنش‌های صورتحساب اول را بدست بیاوریم که از طریق استفاده از خاصیت راهبری Transactions کلاس Bill، به نحو فوق میسر شده است. به نظر شما خروجی SQL آن به چه صورتی است؟
SELECT 
     [Extent1].[Id] AS [Id], 
     [Extent1].[AddDate] AS [AddDate], 
     [Extent1].[Amount] AS [Amount], 
     [Extent1].[BillId] AS [BillId]
   FROM [dbo].[Transactions] AS [Extent1]
   WHERE [Extent1].[BillId] = @EntityKeyValue1
بله! در اینجا خبری از Sum نیست. ابتدا کل اطلاعات دریافت شده و سپس جمع و منهای نهایی در سمت کلاینت بر روی آن‌ها انجام می‌شود؛ که بسیار ناکارآمد است. (قرار است این مورد ویژه، در نگارش‌های بعدی بهبود یابد)
راه حل کنونی:
var entry = context.Bills.First();
var sum5 = context.Entry(entry).Collection(x => x.Transactions).Query().Sum(x => (Int64?)x.Amount) ?? 0;
در اینجا باید از روش خاصی که مشاهده می‌کنید جهت کار با خواص راهبری استفاده کرد و نکته اصلی آن استفاده از متد Query است. حاصل کوئری LINQ فوق اینبار SQL مطلوب زیر است که سمت سرور عملیات جمع را انجام می‌دهد و نه سمت کلاینت:
SELECT 
    [GroupBy1].[A1] AS [C1]
     FROM ( SELECT 
               SUM( CAST( [Extent1].[Amount] AS bigint)) AS [A1]
                   FROM [dbo].[Transactions] AS [Extent1]
                    WHERE [Extent1].[BillId] = @EntityKeyValue1
            )  AS [GroupBy1]                  


نکاتی که در اینجا ذکر شدند در مورد تمام توابع تجمعی مانند Sum، Count، Max و Min و غیره صادق هستند و باید به آن‌ها نیز دقت داشت.
مطالب
نحوه ایجاد یک نقشه‌ی سایت پویا با استفاده از قابلیت Reflection
طبق این استاندارد قالب نقشه‌ی سایت به فرم زیر می‌باشد:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<urlset xmlns="http://www.sitemaps.org/schemas/sitemap/0.9">
   <url>
      <loc>http://www.example.com/</loc>
      <lastmod>2005-01-01</lastmod>
      <changefreq>monthly</changefreq>
      <priority>0.8</priority>
   </url>
</urlset>

که یک فایل XML متشکل از یک تگ urlset  است و این تگ نیز حاوی یک یا چند تگ url می‌باشد. با توجه به تعاریف بالا به یک چنین کلاسی خواهیم رسید: 

public enum ChangeFreq
        {
            Always,
            Hourly,
            Daily,
            Weekly,
            Monthly,
            Yearly,
            Never
        }

        [XmlElement("loc")]
        public string Url { get; set; }

        [XmlElement("lastmod")]
        public DateTime? LastModified { get; set; }
        public bool ShouldSerializeLastModified()
        {
            return LastModified.HasValue;
        }

        [XmlElement("changefreq")]
        public ChangeFreq? ChangeFrequency { get; set; }
        public bool ShouldSerializeChangeFrequency()
        {
            return ChangeFrequency.HasValue;
        }
        [XmlElement("priority")]
        public float? Priority { get; set; }
        public bool ShouldSerializePriority()
        {
            return Priority.HasValue;
        }
    }

دقت داشته باشید که چون پروپرتی‌های LastModified ، ChangeFrequency و Priority از نوع Nullable تعریف شده‌اند، پس باید کاری کنیم در صورتیکه این پروپرتی‌ها نال بودند سریالیز نشوند. بدین منظور از تابع ShouldSerialize[MemberName] استفاده می‌شود. این تابع  جزئی از دات نت است. کافی است بعد از ShouldSerialize نام پروپرتی را ذکر کنید. حال به کلاس دیگری نیاز داریم تا لیستی از کلاس فوق را دربر داشته باشد. 

[XmlRoot("urlset",Namespace = "http://www.sitemaps.org/schemas/sitemap/0.9")]
    public class SiteMp
    {
        private readonly List<Location> _locations;

        public SiteMp()
        {
            _locations = new List<Location>();
        }

        [XmlElement("url")]
        public List<Location> Locations
        {
            get { return _locations; }
            set
            {
                foreach (var location in value)
                {
                    Add(location);
                }
            } 
            
        }

        public void Add(Location location)
        {
            _locations.Add(location);
        }
    }

حال برای پردازش کلاس بالا لازم است ActionResultی را طراحی کنیم تا خروجی Response را به فرمت XML پردازش کند:

public class XmlResult : ActionResult
    {
        private readonly object _objectToSerialize;

        public XmlResult(object objectToSerialize)
        {
            _objectToSerialize = objectToSerialize;
        }
        public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
        {
            if (_objectToSerialize == null)
               return;
             context.HttpContext.Response.Clear();
             var xmlSerializer = new XmlSerializer(_objectToSerialize.GetType());
             context.HttpContext.Response.ContentType = "text/xml";
             xmlSerializer.Serialize(context.HttpContext.Response.Output, _objectToSerialize);            
        }
    }

و در آخر یک کنترلر ساخته و به صورت زیر از آن استفاده می‌کنیم: 

public class SiteMapController : Controller
    {
        // GET: SiteMap
        public ActionResult Index()
        {
            SiteMp siteMap = new SiteMp();
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/Index"
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/NewRequest",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/FindRequest",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/ContactUs/Index",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Daily,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            return new XmlResult(siteMap);
        }

اگر دقت کنید لینک‌های ثابت باید به صورت دستی اضافه شوند. سناریویی را تصور کنید که لینک‌ها زیاد باشند(جدای از لینک هایی که از دیتابیس لود می‌شوند) این کار کمی ناجور به نظر می‌رسد. در اینجا میخواهیم از طریق امکانات ،Reflection عمل اضافه کردن لینک به صورت خودکار انجام شود. 

public class ControllerScanner
    {
       public static List<string> ScanAllControllers(HttpRequestBase requestBase)
        {
            Assembly asm = Assembly.GetAssembly(typeof(MvcApplication));

            var controllerActionlist = asm.GetTypes()
                .Where(type => typeof (Controller).IsAssignableFrom(type))
                .SelectMany(type => type.GetMethods(BindingFlags.Instance | BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Public))
                .Where((returnType => returnType.ReturnType == (typeof(ViewResult)) || returnType.ReturnType==(typeof(ActionResult))))
                .Select(
                    x =>
                        new
                        {
                            Controller = x.DeclaringType.Name,
                            Action = x.Name,
                            ReturnType = x.ReturnType.Name

                        })
                .OrderBy(x => x.Controller).ThenBy(x => x.Action).Distinct().ToList();

            if (requestBase.Url == null)
                return null;

            var url = requestBase.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority);
            return controllerActionlist.Select(controller => $"{url}/{controller.Controller}/{controller.Action}").ToList();
        }
    }

حال از کلاس بالا در کنترلر SiteMap به صورت زیر استفاده می‌کنیم :

public class SiteMapController : Controller
    {
        // GET: SiteMap
        public ActionResult Index()
        {
            var siteMap = new SiteMap();
            var controllers = ControllerScanner.ScanAllControllers(Request);
            foreach (var controller in controllers)
            {
                siteMap.Add(new Location
                {
                    Url = controller,
                    ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                    LastModified = DateTime.UtcNow,
                    Priority = 0.5f
                });
            }
            return new XmlResult(siteMap);
        }        
    }

در آخر نیز سطر زیر را به سیستم مسیریابی اضافه نمایید تا در صورت درخواست فایل sitemap.xml  اکشن Index از کنترلر SiteMap فراخوانی شود.

 routes.MapRoute(
                "SiteMap", // Route name
                "sitemap.xml", // URL with parameters
                new { controller = "Sitemap", action = "Index", name = UrlParameter.Optional, area = "" }
            );