مطالب
ارسال انواع بی نام (Anonymous) بازگشتی توسط Entity framework به توابع خارجی
فرض کنید ساختار زیر را در مدل ساخته شده به وسیله‌ی Entity framework در پروژه‌ی خود داریم .



جدول Post با جدول GroupsDetail ارتباط یک به چند و در مقابل ان جدول GroupsDetail با جدول PostGroup ارتباط چند به یک دارد . به زبان ساده ما تعدادی گروه بندی برای  مطالب داریم (در جدول PostGroup) و میتوانیم برای هر مطلب تعدادی از گروه‌ها را در جدول GroupsDetail مشخص کنیم ...
فکر میکنم همین مقدار توضیح به اندازه‌ی کافی برای درک روابط مشخص شده در مدل رابطه ای مفروض کفایت کند.
حالا فرض کنید ما میخواهیم لیستی از عنوان مطالب موجود به همراه [نام] گروه‌های هر مطلب را داشته باشیم .
توجه شما رو به قطعه کد ساده‌ی زیر جلب میکنم:
var context = new Models.EntitiesConnection();
var query = context.Posts.Select(pst => new {
             id = pst.id, 
             Title = pst.Title, 
             GNames = pst.GroupsDetails.Select(grd => new { Name = grd.PostGroup.name }) 
             })
             .OrderByDescending(c => c.id)
             .ToList();
همانطور که شاهد هستید در قطعه کد بالا توسط خواص راهبری (Navigation Properties ) به صورت مستقیم نام گروه‌های ثبت شده برای هر مطلب در جدول GroupsDetail را از جدول  PostGroup استخراج کردیم . خب تا اینجا مسئله ای وجود نداشت ( البته با ORM‌ها این کار بسیار سهل و اسان شده است تا جایی که در حالت عادی برای همین کار باید کلی join نویسی کرد و .... در کل خدارو شکر که از دست کارهای تکراری و خسته کننده توسط این موجودات مهربان (ORM's) نجات یافتیم )...

خب میرسیم به ادامه‌ی مطلبمون . نتیجه‌ی این query چه خواهد بود ؟ کاملا واضح است که ما تعداد دلخواهی از فیلد‌ها رو برای واکشی مشخص کردیم پس در نتیجه نوع داده ای که توسط این query بازگشت داده خواهد شد یک لیست از یک نوع بی نام میباشد ... چگونه از نتیجه‌ی بازگشتی این query در صورت ارسال اون به عنوان یک پارامتر به یک تابع استفاده کنیم ؟ اگر ما تمامی فیلد‌های جدول Post را واکشی میکریم مقدار بازگشتی یک لیست از نوع Post بود که به راحتی قابل استفاده بود مثل مثال زیر

public bool myfunc(List<Post> query)
        {
            foreach (var item in query)
            {
            .....  string title =  item.Title;
            }
...return true;
        }
.
.
.

var context = new Models.EntitiesConnection();
var queryx = context.Posts.ToList();
.... myfunc(queryx );
اما حالا با یک لیست از یک نوع بی نام  رو به رو هستیم ... چند راه مختلف برای دسترسی به این گونه از مقادیر بازگشتی داریم .
1 : استفاده از Reflection برای دسترسی به فیلدهای مشخص شده .
2 : تعریف یک مدل کامل بر اساس فیلدهای مشخص شده‌ی بازگشتی و ارسال یک لیست از نوع تعریف شده به تابع . ( به نظرم این روش خسته کنندست و زیاد شکیل نیست چون برای هر query خاص مجبوریم یک مدل کلی تعریف کنیم و این باعث میشه تعداد زیادی مدل در نهایت داشته باشیم که استفاده‌ی زیادی از اونها نمیشه عملا )
3 : استفاده از یکی از روش‌های خلاقانه‌ی تبدیل نوع Anonymous‌ها .

روش سوم روش مورد علاقه‌ی من هست و انعطاف بالایی داره و خیلی هم شیکو مجلسیه ! در ضمن این روش که قراره ذکر بشه کاربردهای فراوانی داره که این مورد فقط یکی از اونهاست
خب بریم سر اصل مطلب . به کد زیر توجه کنید :

        public static List<T> CreateGenericListFromAnonymous<T>(object obj, T example)
        {
            return (List<T>)obj;
        }
        public static IEnumerable<T> CreateEmptyAnonymousIEnumerable<T>(T example)
        {
            return new List<T>(); ;
        }

////

        public bool myfunc(object query)
        {
            var cquery = CreateGenericListFromAnonymous(query, 
                              new { 
                                       id = 0, 
                                       Title = string.Empty, 
                                       GNames = CreateEmptyAnonymousIEnumerable(new { Name = string.Empty }) 
                              });
            foreach (var item in cquery)
            {
                string title = item.Title;
                foreach (var gname in item.GNames)
                {
                    string gn = gname.Name;
                }
.
.
.
            }
            return false;
        }

.
.
.
var context = new Models.EntitiesConnection();
var query = context.Posts.Select(pst => new
                              { 
                                   id = pst.id, 
                                   Title = pst.Title,
                                   GNames = pst.GroupsDetails.Select(grd => new { Name = grd.PostGroup.name }) 
                             }).OrderByDescending(c => c.id);
            myfunc(query.ToList());
در کد بالا به صورت تو در تو از انواع بی نام استفاده شده تا مطلب براتون خوب جا بیوفته . یعنی یک نوع بی نام که یکی از فیلدهای اون یک لیست از یک نوع بی نام دیگست ... خب میبینید که خیلی راحت با دو تابع ما تبدیل انواع بی نام رو به صورت inline انجام دادیم و ازش استفاده کردیم . بدون اینکه نیاز باشه ما یک مدل مجزا ایجاد کنیم ...
تابع CreateGenericListFromAnonymous : یک object رو میگیره و اون رو به یک لیست تبدیل میکنه بر اساس نوعی که به صورت inline براش مشخص میکنیم .
تابع CreateEmptyAnonymousIEnumerable یک لیست از نوع IEnumerable رو بر اساس نوعی که به صورت inline براش مشخص کردیم بر میگردونه . دلیل اینکه من در اینجا این تابع رو نوشتم این بود که ما در query یک فیلد با نام GNames داشتیم که مجموعه ای از نام گروه‌های هر مطلب بود که از نوع IEnumerable هستش . در واقع ما در اینجا نوع بی نامی داریم که یکی از فیلدهای اون یک لیست از یک نوع بی نام دیگست .  امیدوارم مطلب براتون جا افتاده باشه.
دوستان عزیز سوالی بود در قسمت نظرات مطرح کنید.  
مطالب
متغیرهای استاتیک و برنامه‌های ASP.NET

هر متغیر استاتیک تنها دارای یک مقدار، در یک AppDomain مشخص است (مگر اینکه با ویژگی ThreadStatic مزین شود). هر برنامه‌ی ASP.NET هم AppDomain جداگانه و منحصر به خود را دارا است. بنابراین تعریف یک متغیر استاتیک در یک برنامه‌ی ASP.NET به معنای به اشتراک گذاری آن در بین تمامی درخواست‌های رسیده به سرور است. بنابراین عموما استفاده از متغیرهای استاتیک در برنامه‌های چند کاربره ASP.NET یک اشتباه بزرگ است و در صورت استفاده از آن باید منتظر تخریب اطلاعات یا دریافت نتایج غیرمنتظره‌ای باشید (مگر اینکه واقعا می‌دانید دارید چکار می‌کنید، برای مثال کش کردن نگاشت‌های NHibernate به این صورت و استفاده از الگوی singleton یا روش‌های مشابه که باید بین تمام کاربران به یک صورت و یک شکل به اشتراک گذاشه شود و در حین اجرای برنامه تغییری در آن حاصل نمی‌شود). برای مثال اگر کاربر یک، در صفحه‌ی یک، متغیر استاتیکی را مقدار دهی کند، کاربر 2 نیز با مقدار به روز شده‌ی کاربر یک کار خواهد کرد که به طور قطع این مورد مد نظر شما نیست (چون به احتمال زیاد طراحی شما بر اساس کار کاربر در یک Session است و نه یک مقدار برای تمام سشن‌های موجود در سایت) و همچنین باید دقت داشت که امنیت سیستم نیز در این حالت زیر سؤال است (زیرا در این حالت تمامی کاربران، صرفنظر از سطوح دسترسی تعریف شده برای آن‌ها، دسترسی به اطلاعاتی خواهند داشت که نباید داشته باشند).
نکته‌ی دیگری را هم که باید در مورد ASP.NET به خاطر داشت این است که ویژگی ThreadStatic نیز در اینجا کمکی نمی‌کند؛ زیرا مطابق طراحی آن از تردها استفاده‌ی مجدد می‌گردد.به عبارت دیگر در ASP.NET الزامی ندارد که آغاز یک درخواست جدید حتما به همراه ایجاد یک ترد جدید باشد.
طول عمر این نوع متغیرها هم تا زمانی است که وب سرور یا برنامه ری استارت شوند. فقط در این حالت است که نمونه‌ی موجود تخریب شده و سپس با اجرای مجدد برنامه، بازسازی خواهند شد.
بنابراین متغیرهای استاتیک در ASP.NET همانند شیء Application عمل می‌کنند و از آن سریع‌تر هستند زیرا زمانیکه به آن‌ها ارجاع می‌شود نیازی به جستجو در یک جدول و یافتن آن‌ها نیست (برخلاف شیء Application) و همچنین در اینجا نیازی هم به عملیات تبدیل نوع داده‌ای وجود ندارد (برخلاف نوع شیء Application که به صورت Object تعریف شده است). وجود اشیاء Application در ASP.NET فقط به جهت حفظ سازگاری آن با ASP کلاسیک است و توصیه شده است در ASP.NET به دلایلی که ذکر شد،‌ اگر و تنها اگر نیاز به اشیایی در سطح برنامه داشتید از متغیرهای استاتیک استفاده کنید. شیء Cache نیز در ASP.NET همین کاربرد را دارد با این تفاوت که می‌توان برای آن مدت زمان منقضی شدن تعریف کرد یا اینکه وب سرور بسته به حق تقدم و اهمیتی که برای آن تعریف شده است، مجاز به حذف کردن آن در زمانی است که با کمبود منابع مواجه می‌شود. همچنین باید دقت داشت که تنها مکان ذخیره سازی متغیرهای استاتیک حافظه‌ است اما امکان دخیره سازی کش بر روی فایل سیستم تا بانک اطلاعاتی و غیره نیز مهیا است.

سؤال: آیا تعریف SqlConnection به صورت استاتیک جزو مواردی است که "مگر واقعا می‌دانید دارید چکار می‌کنید؟" ؟
پاسخ: خیر. در اینجا هم واقعا این شخص نمی‌داند که دارد چکار می‌کند! یعنی در مورد سازوکار درونی ADO.NET اطلاعاتی ندارد. باز کردن یک کانکشن در ADO.NET به معنای مراجعه به استخر (pool) کانکشن‌ها و بازکردن یکی از آن‌ها و در مقابل، بستن یک کانکشن هم به معنای علامتگذاری یک کانکشن به صورت غیرفعال است و آماده سازی آن برای استفاده در درخواست بعدی. به معنای دیگر این عملیات سربار آنچنانی ندارد که بخواهید آن‌را استاتیک تعریف کنید.
همچنین مورد دیگری را هم که این برنامه نویس نمی‌داند این است که متغیرهای استاتیک thread safe نیستند. به عبارتی حین استفاده از آن‌ها در یک برنامه‌ی چندکاربره‌ی ASP.NET حتما باید مکانیزم‌های قفل‌گذاری بر روی این نوع متغیرها و اشیاء اعمال شود (که این هم خود یک سربار اضافی است در مقیاس چند 10 یا چند 100 کاربر همزمان). این مشکلات همزمانی به چه معنا است؟ فرض کنید کاربر یک، شیء استاتیک SqlConnection ایی را باز کرده است و با آن مشغول کوئری گرفتن است. کاربر 2 نیز همزمان شروع به استفاده از این کانکشن باز در حال استفاده می‌کند (SqlConnection استاتیک یعنی استفاده‌ی تمام کاربران فقط و فقط از یک کانکشن باز شده)، نتیجه این خواهد بود که برای مثال پیغام خطایی را دریافت می‌کند مانند: فیلد مورد نظر در جدول موجود نیست! چرا؟ چون روی شیء استاتیک SqlConnection تعریف شده قفل گذاری صورت نگرفته است و در حین استفاده از آن هر کاربری در سایت نیز همان را استفاده خواهد کرد یا از آن بدتر ممکن است یک کاربر زودتر از کاربر دیگری آن‌را ببندد! کاربر سوم در وسط کار با پیغام غیرمعتبر بودن کانکشن مواجه می‌شود، یا اینکه به صورت پیش فرض یک datareader را بیشتر نمی‌توان بر روی یک کانکشن باز شده اعمال کرد. کاربر 4 مشغول خواندن اطلاعات است، کاربر 5 ، پیغام غیرمعتبر بودن کوئری را دریافت می‌کند.

نظرات اشتراک‌ها
برنامه مترجم فایل زبان فروشگاه NopCommerce
سلام
ممنونم از اینکه برای این پروژه وقت گذاشتید.
پروژه Marjani.Net.Utility  همراه این پروژه  هست  و شما می‌توانید سورس اون رو هم ببینید و اگر اصلاحی لازم هست اعمال بفرمایید. همچنین عرض کنم که dll  مربوط توی پوشه Dependensies وجود داره. من خودم این پروژه را بارها تست کردم و مشکلی ندیدم. 
در مورد ترجمه همان طور که گفتم  ، بنده هم روی ترجمه گوگل زیاد حساب نکردم، فقط از این رو که ترجمه همه متن‌ها را داشته باشم و بعدا رشته‌های که کاربرد زیادی دارند به صورت دستی اصلاح می‌کنم. اصلاح رشته در خود این برنامه هم امکان پذیر هست (قبل از Export  در گرید)
موفق باشید
نظرات اشتراک‌ها
درس خوندن، ارزشش رو داره؟
من هم عقیده دارم سر فصل‌های دروس در دانشگاه ههای ما  اصلا مناسب نیست ...  ضمن اینکه همون اصول و حتی سرفصل‌های نا مناسب هم بطور کامل و درست درس داده نمیشه .... و همون درس ناقص هم ( اکثریت دانشجویان  ) ناقص میخونن ... 
به این سناریو اضافه کنید سیستم مدیریت آموزش ضعیف و امکانات آموزشی محدود ( بخصوص برای رشته‌های مهندسی مثل نرم افزار ) و کمبود نیروی مدرس باسواد و توانمند 
 من در مورد اکثر دانشگاهها این رو میگم نه در مورد چند تا دانشگاه مطرح (که البته اونها هم در حد اسمشون نیستند. )
اعتقاد هم ندارم همه چیز رو باید تو دانشگاه یاد گرفت  ... ولی وقت ، استعداد و پول دانشجویان رو هم تا این حد نباید هدر داد ... 
نظرات اشتراک‌ها
درس خوندن، ارزشش رو داره؟
به نظر من دانشگاه کلا خوبه، انسان‌های خوبی رو می‌تونه پیدا کنه ، اساتید خوب هست پیدا میشه و سوای از بالا بردن علم و دانش در دانشگاه ،دانشجو می‌تونه تجربه‌های دیگه ای که در زندگی کمکش کنه بدست بیاره ولی برای دانشجوهای نرم افزار و IT  وکلیه رشته‌های در این حوزه که می‌خوان برنامه نویس بمونن تا لیسانس براشون کفایت می‌کنه چون سرفصل‌های درسی دانشگاه‌ها برای رشته نرم افزار خیلی ضعیفه و مناسب بازار کار نیست
نظرات مطالب
جزئیات برنامه نویسی افزونه فارسی به پارسی
سلام،
تاریخ که احتمالا تاریخ فارسی مد نظر شما است همیشه بین علما در این مورد اختلاف بوده و هست ! :)
یکی تاریخ رو به صورت عددی با فرمت یونیکس ذخیره میکنه (unixepoch). بعد تمام مقایسه‌های لازم هم درست صورت خواهد گرفت (مثلا از تاریخ تا تاریخ) چون با عدد کار می‌کنید.
یکی مثل قبض برق و آب و تلفن از رشته استفاده می‌کنه ولی با این شرط که حتما روز و تاریخ دو رقمی ثبت شوند و اگر یک رقمی بود قبل از آن یک صفر قرار گیرد تا مقایسه از تاریخ تا تاریخ همیشه کار کند (از زمان فاکس پروی مرحوم تا به امروز)
یکی هم زمان رو از نوع datetime‌ استاندارد در نظر می‌گیرد که در sqlite تقریبا اثری ندارد. اما sqlite یک تابع به نام date‌ معرفی کرده که به خوبی بر روی رشته‌های تاریخی کار می‌کند و بسیار توانمند است:
http://www.sqlite.org/cvstrac/wiki?p=DateAndTimeFunctions
مطالب
استفاده از IIS Express 7.5 در VS.NET

استفاده از IIS در VS.NET و پروژه‌های ASP.NET داستان خودش را دارد. در نگارش‌های 2002 و 2003 آن، تنها وب سرور قابل استفاده جهت کار با VS.NET همان IIS اصلی بود. مهم‌ترین مشکل این روش، نیاز به داشتن دسترسی مدیریتی بر روی سیستم بود (که در بعضی از شرکت‌ها، این مورد برای عموم کاربران ممنوع است) به همراه نصب جداگانه‌ و تنظیمات مخصوص IIS ، صرفا جهت آزمایش یک برنامه‌ی ساده؛ همچنین با توجه به اینکه IIS جزو کامپوننت‌ها ویندوز بوده و هر نگارشی، IIS خاص خودش را دار است، این مورد هم مشکلات ویژه‌ای را به همراه دارد (برای مثال IIS5 ویندوز XP را با IIS7 ویندوز سرور 2008 در نظر بگیرید؛ یکی برای توسعه یکی جهت محیط کاری). این روش در VS.Net 2005 کنار گذاشته شد و از وب سرور توکاری به نام Cassini یا ASP.NET Development Server استفاده گردید. به این صورت دیگر نیازی به نصب مجزای IIS کامل جهت آزمایش‌ برنامه‌های ASP.NET نبود و همچنین نیاز به داشتن دسترسی مدیریتی الزامی نیز منتفی گردید. این روش هنوز هم تا نگارش 2010 ویژوال استودیو مرسوم است؛ اما ... اما کسانی که با Cassini کار کرده باشند می‌دانند که یک سری از رفتار‌های آن با IIS واقعی تطابق ندارد و اگر برنامه‌ی ASP.NET شما با Cassini خوب نمایش داده می‌شود الزامی ندارد که با IIS واقعی هم به همان نحو رفتار کند، برای نمونه رفتار مسیریابی آدرس‌های نسبی در IIS واقعی و Cassini یکی نیست. علاوه بر آن IIS های 7 و 7.5 هم امکانات و ویژگی‌های خاص خود را دارند که Cassini آن‌ها را پوشش نمی‌دهد؛ به علاوه این دو فقط در ویندوزهای جدید مانند ویندوز سرور 2008 یا ویندوز 7 قابل دسترسی هستند. به همین جهت اخیرا یک نسخه‌ی سبک و express از IIS 7.5 به صورت جداگانه برای برنامه نویس‌ها فقط جهت آزمودن برنامه‌های خود تهیه شده‌ است و البته هدفگیری اصلی آن پروژه‌ی WebMatrix است؛ به همراه ویژگی‌های جدید IIS7 مانند امکان آزمودن تنظیمات ویژه IIS7 در وب کانفیگ برنامه، پشتیبانی کامل از SSL ، Url Rewrite و سایر ماژول‌های IIS7، عدم نیاز به دسترسی مدیریتی برای اجرای آن، امکان اجرای آن بر روی پورت‌های مختلف بدون تداخل با وب سرور(های) موجود بر روی سیستم و همچنین برخلاف IIS7 اصلی، بر روی ویندوز XP نیز قابل اجرا است. حجم نگارش IIS Express 7.5 تنها 3.9 مگابایت است:


سرویس پک یک ویژوال استودیوی 2010 (که در زمان نگارش این مطلب نسخه‌ی بتای آن ارائه شده)، یک گزینه‌ی جدید را به منوی کلیک راست بر روی نام پروژه در VS.NET به نام Use IIS Express ، اضافه کرده است تا به سادگی بتوان از این امکان جدید استفاده کرد (یا به عبارتی با IIS Express یکپارچه است و نیاز به تنظیم خاصی ندارد).
در سایر حالات (و نسخه‌هایی که این یکپارچگی وجود ندارد و نخواهد داشت) به صورت زیر می‌توان عمل کرد:
روش اول:
دستور زیر را در خط فرمان وارد نمائید:
"C:\Program Files\IIS Express\iisexpress.exe" /path:D:\Prog\1389\MySite\ /port:4326 /clr:v4.0
به این صورت وب سروری جهت ارائه‌ی سایتی با مسیر ذکر شده بر روی پورت 4326 (http://localhost:4326/) بر اساس دات نت 4 تشکیل خواهد شد (برای نمونه جهت دات نت سه و نیم مقدار v3.5 را وارد نمائید).

روش دوم (که در حقیقت همان روش اول با ارائه‌ی پشت صحنه‌ی موقت آن است):
الف) ابتدا به مسیر My Documents\IISExpress\config مراجعه کرده و فایل applicationhost.config را باز کنید. سپس گره مربوط به site را یافته (حدود سطر 153) و گزینه‌ی serverAutoStart را حذف کنید:
<site name="WebSite1" id="1">
<application path="/">
<virtualDirectory path="/" physicalPath="%IIS_SITES_HOME%\WebSite1" />
</application>
<bindings>
<binding protocol="http" bindingInformation=":8080:localhost" />
</bindings>
</site>
ب) سپس تنظیمات سایت مورد نظر خود را به صورت دستی به این فایل اضافه کنید. برای مثال:
<site name="WebSite2" id="2">
<application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
<virtualDirectory path="/" physicalPath="D:\Prog\1389\MyTestSite\" />
</application>
<bindings>
<binding protocol="http" bindingInformation=":1389:localhost" />
</bindings>
</site>
توضیحات:
Name در اینجا نامی دلخواه است که وارد خواهید نمود.
Id شماره سایتی است که ثبت خواهد شد.
applicationPool در اینجا بسیار مهم است. اگر سایت شما مبتنی بر دات نت 4 است، Clr4IntegratedAppPool را وارد نمائید و اگر غیر از این است، Clr2IntegratedAppPool باید تنظیم شود.
physicalPath همان مسیر پروژه شما است.
در قسمت bindingInformation هم می‌توان شماره پورت مورد نظر را وارد کرد.

اکنون فایل applicationhost.config را ذخیره کرده و ببندید.
سپس دستور زیر را در خط فرمان ویندوز وارد نمائید:
"C:\Program Files\IIS Express\iisexpress.exe" /site:WebSite2
که در اینجا WebSite2 همان مدخل جدیدی است که به فایل applicationhost.config اضافه شده است. به این صورت آدرس http://localhost:1389/ جهت دسترسی به سایت شما آماده استفاده خواهد بود.

تنظیمات دیباگر VS.NET :
تا اینجا تنها موفق شده‌ایم که این وب سرور آزمایشی را راه اندازی کنیم. اما نکته‌ی مهم امکان دیباگ کردن برنامه توسط آن‌را از دست داده‌ایم. برای این منظور در VS.NET به خواص پروژه، برگه‌ی Web آن مراجعه کنید. در قسمت Servers گزینه‌ی use custom web server را انتخاب کرده و آدرسی را که در یکی از دو روش فوق ساخته‌اید وارد نمایید. برای مثال http://localhost:4326/
همچنین باید دقت داشت که در همین قسمت هیچکدام از debuggers ذیل گزینه‌ی use custom web server نباید تیک خورده باشند (چون VS.NET دقیقا نمی‌داند که باید به کدام پروسه در ویندوز attach شود).
اکنون برنامه را در حالت دیباگ در VS.NET آغاز کنید (بدیهی است فرض بر این است که iisexpress.exe با تنظیمات ذکر شده باید در حال اجرا باشد).
و ... حداقل مزیت آن بسیار سریع‌تر بودن این روش نسبت به Cassini یا ASP.NET Development Server است.
تا اینجا فقط VS.NET به صورت خودکار مرورگر را باز کرده و سایت نمایش داده می‌شود؛ اما اگر در قسمتی از کدهای خود breakpoint قرار دهیم کار نمی‌کند. برای این منظور باید در حین اجرای برنامه، از منوی debug ، گزینه‌ی attach to process را انتخاب کرده و به iisexpress متصل شوید.

مطالب
استفاده از گرافیک برداری در iTextSharp


در مورد «ترسیم اشکال گرافیکی با iTextSharp» مطلب مفصلی را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید؛ که قصد تکرار مجدد آن‌را ندارم. فقط این روش‌ها یک مشکل مهم دارند : «کار من ترسیم این نوع اشکال گرافیکی نیست!». مثلا من الان نیاز دارم در گزارشی، بجای ستون Boolean آن در مواردی که مقدار ردیف true هست، مثلا یک «چک مارک» را بجای true/false یا بله/خیر نمایش دهم. می‌شود اینکار را با یک تصویر معمولی هم انجام داد. فقط حجم فایل حاصل، بیش از اندازه بالا می‌رود و همچنین نتیجه استفاده از یک bitmap، به زیبایی بکارگیری گرافیک برداری با قابلیت تغییر ابعاد بدون نگرانی در مورد از دست دادن کیفیت آن، نیست.

خوشبختانه هستند سایت‌هایی که این نوع تصاویر برداری را به رایگان ارائه دهند؛ برای مثال: سایت Openclipart، تعداد قابل توجهی فایل با فرمت SVG دارد. فایل‌های SVG را مستقیما نمی‌توان توسط iTextSharp استفاده کرد؛ اما یک سری برنامه‌ی کمکی برای تبدیل فرمت SVG به مثلا XAML (قابل توجه برنامه نویس‌های WPF و Silverlight) یا WMF و غیره وجود دارد. برای نمونه iTextSharp امکان خواندن فایل‌های WMF را داشته (توسط همان متد معروف Image.GetInstance آن) و اینبار این Image حاصل، یک تصویر برداری است و نه یک Bitmap.
در بین این برنامه‌های تبدیل کننده‌ فرمت‌های برداری، برنامه‌ی معروف و سورس باز Inkscape، در صدر محبوبیت قرار دارد. تنها کافی است فایل SVG خود را در آن گشوده و سپس به انواع و اقسام فرمت‌های دیگر تبدیل (Save As) کنید:



یکی از فرمت‌های جالب خروجی آن، Tex است (مربوط به یک برنامه ادیتور، به نام LaTeX است). فرض کنید یکی از این «چک مارک»های سایت Openclipart را در برنامه Inkscape باز کرده‌ و سپس با فرمت Tex ذخیره کرده‌ایم. خروجی فایل متنی آن مثلا به شکل زیر خواهد بود:

%LaTeX with PSTricks extensions
%%Creator: 0.48.0
%%Please note this file requires PSTricks extensions
\psset{xunit=.5pt,yunit=.5pt,runit=.5pt}
\begin{pspicture}(190,190)
{
\newrgbcolor{curcolor}{0 0 0}
\pscustom[linestyle=none,fillstyle=solid,fillcolor=curcolor]
{
\newpath
\moveto(52.73079005,101.89500456)
\curveto(31.29686559,101.89500456)(13.84575258,84.04652127)(13.8457479,62.12456369)
\curveto(13.8457479,40.20259605)(31.29686559,22.35412714)(52.73079005,22.35412235)
\curveto(74.16470983,22.35412235)(91.6158322,40.20259605)(91.61582751,62.12456369)
\curveto(91.61582751,71.60188248)(88.48023622,80.07729424)(83.15553076,87.02034164)
\lineto(79.49425309,82.58209245)
\curveto(84.13622847,76.73639073)(85.95313131,70.24630402)(85.95313131,62.12456369)
\curveto(85.95313131,43.33817595)(71.09893654,28.1547277)(52.73079005,28.1547277)
\curveto(34.36263419,28.15473249)(19.50844879,43.33817595)(19.50844879,62.12456369)
\curveto(19.50844879,80.91094185)(34.36264355,96.10336589)(52.73079005,96.10336589)
\curveto(58.55122776,96.10336589)(62.90459266,95.2476225)(67.65721002,92.5630926)
\lineto(71.13570481,97.23509821)
\curveto(65.57113223,100.3782653)(59.52269945,101.89500456)(52.73079005,101.89500456)
\closepath
}
}
{
\newrgbcolor{curcolor}{0 0 0}
\pscustom[linestyle=none,fillstyle=solid,fillcolor=curcolor]
{
\newpath
\moveto(38.33889376,67.35513328)
\curveto(39.90689547,67.35509017)(41.09296342,66.03921993)(41.89711165,63.40748424)
\curveto(43.50531445,58.47289182)(44.65118131,56.00562195)(45.33470755,56.0056459)
\curveto(45.85735449,56.00562195)(46.40013944,56.41682961)(46.96305772,57.23928802)
\curveto(58.2608517,75.74384316)(68.7143666,90.71198997)(78.32362116,102.14379168)
\curveto(80.81631349,105.10443984)(84.77658911,106.58480942)(90.20445269,106.58489085)
\curveto(91.49097185,106.58480942)(92.35539361,106.46145048)(92.79773204,106.21480444)
\curveto(93.23991593,105.96799555)(93.4610547,105.65958382)(93.46113432,105.28956447)
\curveto(93.4610547,104.71379041)(92.7976618,103.58294901)(91.47094155,101.89705463)
\curveto(75.95141033,82.81670149)(61.55772504,62.66726353)(48.28984822,41.44869669)
\curveto(47.36506862,39.96831273)(45.47540199,39.22812555)(42.62081088,39.22813992)
\curveto(39.72597184,39.22812555)(38.0172148,39.35149407)(37.49457722,39.5982407)
\curveto(36.12755286,40.2150402)(34.51931728,43.36081778)(32.66987047,49.03557823)
\curveto(30.57914689,55.32711903)(29.53378743,59.27475848)(29.53381085,60.87852533)
\curveto(29.53378743,62.60558406)(30.94099884,64.27099685)(33.75542165,65.87476369)
\curveto(35.48425582,66.86164481)(37.01207517,67.35509017)(38.33889376,67.35513328)
}
}

\end{pspicture}


استفاده از این خروجی در iTextSharp بسیار ساده است. برای مثال:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace HtmlToPdf
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var cb = pdfWriter.DirectContent;

cb.MoveTo(52.73079005f, 101.89500456f);
cb.CurveTo(31.29686559f, 101.89500456f, 13.84575258f, 84.04652127f, 13.8457479f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(13.8457479f, 40.20259605f, 31.29686559f, 22.35412714f, 52.73079005f, 22.35412235f);
cb.CurveTo(74.16470983f, 22.35412235f, 91.6158322f, 40.20259605f, 91.61582751f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(91.61582751f, 71.60188248f, 88.48023622f, 80.07729424f, 83.15553076f, 87.02034164f);
cb.LineTo(79.49425309f, 82.58209245f);
cb.CurveTo(84.13622847f, 76.73639073f, 85.95313131f, 70.24630402f, 85.95313131f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(85.95313131f, 43.33817595f, 71.09893654f, 28.1547277f, 52.73079005f, 28.1547277f);
cb.CurveTo(34.36263419f, 28.15473249f, 19.50844879f, 43.33817595f, 19.50844879f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(19.50844879f, 80.91094185f, 34.36264355f, 96.10336589f, 52.73079005f, 96.10336589f);
cb.CurveTo(58.55122776f, 96.10336589f, 62.90459266f, 95.2476225f, 67.65721002f, 92.5630926f);
cb.LineTo(71.13570481f, 97.23509821f);
cb.CurveTo(65.57113223f, 100.3782653f, 59.52269945f, 101.89500456f, 52.73079005f, 101.89500456f);

cb.MoveTo(38.33889376f, 67.35513328f);
cb.CurveTo(39.90689547f, 67.35509017f, 41.09296342f, 66.03921993f, 41.89711165f, 63.40748424f);
cb.CurveTo(43.50531445f, 58.47289182f, 44.65118131f, 56.00562195f, 45.33470755f, 56.0056459f);
cb.CurveTo(45.85735449f, 56.00562195f, 46.40013944f, 56.41682961f, 46.96305772f, 57.23928802f);
cb.CurveTo(58.2608517f, 75.74384316f, 68.7143666f, 90.71198997f, 78.32362116f, 102.14379168f);
cb.CurveTo(80.81631349f, 105.10443984f, 84.77658911f, 106.58480942f, 90.20445269f, 106.58489085f);
cb.CurveTo(91.49097185f, 106.58480942f, 92.35539361f, 106.46145048f, 92.79773204f, 106.21480444f);
cb.CurveTo(93.23991593f, 105.96799555f, 93.4610547f, 105.65958382f, 93.46113432f, 105.28956447f);
cb.CurveTo(93.4610547f, 104.71379041f, 92.7976618f, 103.58294901f, 91.47094155f, 101.89705463f);
cb.CurveTo(75.95141033f, 82.81670149f, 61.55772504f, 62.66726353f, 48.28984822f, 41.44869669f);
cb.CurveTo(47.36506862f, 39.96831273f, 45.47540199f, 39.22812555f, 42.62081088f, 39.22813992f);
cb.CurveTo(39.72597184f, 39.22812555f, 38.0172148f, 39.35149407f, 37.49457722f, 39.5982407f);
cb.CurveTo(36.12755286f, 40.2150402f, 34.51931728f, 43.36081778f, 32.66987047f, 49.03557823f);
cb.CurveTo(30.57914689f, 55.32711903f, 29.53378743f, 59.27475848f, 29.53381085f, 60.87852533f);
cb.CurveTo(29.53378743f, 62.60558406f, 30.94099884f, 64.27099685f, 33.75542165f, 65.87476369f);
cb.CurveTo(35.48425582f, 66.86164481f, 37.01207517f, 67.35509017f, 38.33889376f, 67.35513328f);

cb.SetRGBColorFill(0, 0, 0);
cb.Fill();
}

Process.Start("Test.pdf");
}
}
}

در اینجا، pdfWriter.DirectContent یک Canvas را جهت ترسیمات گرافیکی در اختیار ما قرار می‌دهد. سپس مابقی هم آن مشخص است و یک تناظر یک به یک را می‌شود بین خروجی Tex و متدهای فراخوانی شده، مشاهده کرد. PDF خروجی هم به شکل زیر است:



تا اینجا یک مرحله پیشرفت است. مشکل از اینجا شروع می‌شود که خوب! من که یک «چک مارک» این اندازه‌ای لازم ندارم! آن هم قرار گرفته در پایین صفحه. یک راه حل این مشکل استفاده از متد Transform شیء cb فوق است. این متد یک System.Drawing.Drawing2D.Matrix را دریافت می‌کند و سپس می‌شود توسط آن، اعمال تغییر اندازه (Scale)، تغییر مکان (Translate) و غیره را اعمال کرد. راه دیگر تعریف یک Template از دستورات فوق است. سپس متد Image.GetInstance کتابخانه iTextSharp ورودی از نوع Template را هم قبول می‌کند. خروجی حاصل یک تصویر برداری خواهد بود که اکنون با اکثر اشیاء iTextSharp سازگار است. برای مثال متد سازنده PdfPCell، آرگومان از نوع Image را هم قبول می‌کند. به علاوه شیء Image در اینجا متدهای تغییر اندازه و امثال آن‌را نیز به همراه دارد:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace HtmlToPdf
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var cb = pdfWriter.DirectContent;
var template = createCheckMark(cb);

var image = Image.GetInstance(template);
image.ScaleAbsolute(40, 40);

var table = new PdfPTable(3);
var cell = new PdfPCell(image)
{
HorizontalAlignment = Element.ALIGN_CENTER
};

for (int i = 0; i < 9; i++)
table.AddCell(cell);

pdfDoc.Add(table);
}

Process.Start("Test.pdf");
}

private static PdfTemplate createCheckMark(PdfContentByte cb)
{
var template = cb.CreateTemplate(140, 140);

template.MoveTo(52.73079005f, 101.89500456f);
template.CurveTo(31.29686559f, 101.89500456f, 13.84575258f, 84.04652127f, 13.8457479f, 62.12456369f);
template.CurveTo(13.8457479f, 40.20259605f, 31.29686559f, 22.35412714f, 52.73079005f, 22.35412235f);
template.CurveTo(74.16470983f, 22.35412235f, 91.6158322f, 40.20259605f, 91.61582751f, 62.12456369f);
template.CurveTo(91.61582751f, 71.60188248f, 88.48023622f, 80.07729424f, 83.15553076f, 87.02034164f);
template.LineTo(79.49425309f, 82.58209245f);
template.CurveTo(84.13622847f, 76.73639073f, 85.95313131f, 70.24630402f, 85.95313131f, 62.12456369f);
template.CurveTo(85.95313131f, 43.33817595f, 71.09893654f, 28.1547277f, 52.73079005f, 28.1547277f);
template.CurveTo(34.36263419f, 28.15473249f, 19.50844879f, 43.33817595f, 19.50844879f, 62.12456369f);
template.CurveTo(19.50844879f, 80.91094185f, 34.36264355f, 96.10336589f, 52.73079005f, 96.10336589f);
template.CurveTo(58.55122776f, 96.10336589f, 62.90459266f, 95.2476225f, 67.65721002f, 92.5630926f);
template.LineTo(71.13570481f, 97.23509821f);
template.CurveTo(65.57113223f, 100.3782653f, 59.52269945f, 101.89500456f, 52.73079005f, 101.89500456f);

template.MoveTo(38.33889376f, 67.35513328f);
template.CurveTo(39.90689547f, 67.35509017f, 41.09296342f, 66.03921993f, 41.89711165f, 63.40748424f);
template.CurveTo(43.50531445f, 58.47289182f, 44.65118131f, 56.00562195f, 45.33470755f, 56.0056459f);
template.CurveTo(45.85735449f, 56.00562195f, 46.40013944f, 56.41682961f, 46.96305772f, 57.23928802f);
template.CurveTo(58.2608517f, 75.74384316f, 68.7143666f, 90.71198997f, 78.32362116f, 102.14379168f);
template.CurveTo(80.81631349f, 105.10443984f, 84.77658911f, 106.58480942f, 90.20445269f, 106.58489085f);
template.CurveTo(91.49097185f, 106.58480942f, 92.35539361f, 106.46145048f, 92.79773204f, 106.21480444f);
template.CurveTo(93.23991593f, 105.96799555f, 93.4610547f, 105.65958382f, 93.46113432f, 105.28956447f);
template.CurveTo(93.4610547f, 104.71379041f, 92.7976618f, 103.58294901f, 91.47094155f, 101.89705463f);
template.CurveTo(75.95141033f, 82.81670149f, 61.55772504f, 62.66726353f, 48.28984822f, 41.44869669f);
template.CurveTo(47.36506862f, 39.96831273f, 45.47540199f, 39.22812555f, 42.62081088f, 39.22813992f);
template.CurveTo(39.72597184f, 39.22812555f, 38.0172148f, 39.35149407f, 37.49457722f, 39.5982407f);
template.CurveTo(36.12755286f, 40.2150402f, 34.51931728f, 43.36081778f, 32.66987047f, 49.03557823f);
template.CurveTo(30.57914689f, 55.32711903f, 29.53378743f, 59.27475848f, 29.53381085f, 60.87852533f);
template.CurveTo(29.53378743f, 62.60558406f, 30.94099884f, 64.27099685f, 33.75542165f, 65.87476369f);
template.CurveTo(35.48425582f, 66.86164481f, 37.01207517f, 67.35509017f, 38.33889376f, 67.35513328f);

template.SetRGBColorFill(0, 0, 0);
template.Fill();

return template;
}
}
}

در این مثال، با کمک متد CreateTemplate مرتبط با Canvas دریافتی، یک قالب جدید ایجاد و سپس روی آن نقاشی خواهیم کرد. اکنون می‌توان از این قالب تهیه شده، یک Image دریافت کرده و سپس مثلا در سلول‌های یک جدول نمایش داد. اینبار خروجی نهایی ما به شکل زیر خواهد بود:



مطالب
C# 6 - The nameof Operator
یکی دیگر از قابلیت‌های جذاب نسخه‌ی جدید سی‌شارپ، عملگر nameof است. هدف اصلی آن ارائه کدهایی با قابلیت Refactoring بهتر است؛ زیرا به جای نوشتن نام فیلدها و یا متدها در صورت نیاز به صورت hard-coded، می‌توانیم از این عملگر استفاده کنیم. به عنوان مثال در زمان صدور استثناءیی از نوع ArgumentNullException باید نام آرگومان را به سازنده‌ی این کلاس پاس دهیم. متاسفانه یکی از مشکلاتی که با رشته‌ها در حالت کلی وجود دارد این است که امکان دیباگ در زمان کامپایل را از دست خواهیم داد و با تغییر هر المنت، تغییرات به صورت خودکار به رشته پاس داده شده، به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException اعمال نخواهد شد:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException("name");
       }
}
اما با استفاده از عملگر nameof، کد امن‌تری را خواهیم داشت؛ زیرا همیشه نام واقعی آرگومان به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException پاس داده می‌شود:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException(nameof(name));
       }
}
اگر ReSharper را نصب کرده باشید، به شما پیشنهاد می‌دهد که از nameof به جای یک رشته‌ی جادویی (magic string) استفاده نمائید:


یک مثال دیگر می‌تواند در زمان فراخوانی رخدادهای مربوط به OnPropertyChanged باشد. در اینجا باید نام خصوصیتی را که تغییر یافته است، به آن پاس دهیم: 
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
اما با کمک عملگر nameof می‌توانیم قسمت فراخوانی متد OnPropertyChanged را به اینصورت نیز بازنویسی کنیم:
OnPropertyChanged(nameof(Name));
ممکن است عنوان کنید قبلاً در سی‌شارپ 5 هم می‌توانستیم از ویژگی [CallerMemberName] استفاده کنیم، پس دیگر نیازی به استفاده از عملگر nameof نخواهد بود. اما تفاوت کلیدی این است که CallerMemberName در زمان اجرا نام فیلد فراخوان را دریافت میکند (run time)، در حالیکه با استفاده از عملگر nameof می‌توانید در زمان کامپایل به نام فیلد دسترسی داشته باشید (compile time).

محدودیت‌های عملگر nameof
این عملگر حالت‌هایی را که مشاهده می‌کنید، فعلاً پشتیبانی نخواهد کرد:
nameof(f()); // where f is a method - you could use nameof(f) instead
nameof(c._Age); // where c is a different class and _Age is private. Nameof can't break accessor rules.
nameof(List<>); // List<> isn't valid C# anyway, so this won't work
nameof(default(List<int>)); // default returns an instance, not a member
nameof(int); // int is a keyword, not a member- you could do nameof(Int32)
nameof(x[2]); // returns an instance using an indexer, so not a member
nameof("hello"); // a string isn't a member
nameof(1 + 2); // an int isn't a member
برای آزمایش عملگر nameof می‌توانیم یک تست را در حالت‌های زیر بنویسیم:


همانطور که مشاهده می‌کنید، همه‌ی حالت‌های فوق با موفقیت پاس شده‌اند.
مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت دوم
در قسمت قبل معماری اپلیکیشن‌های N-Tier و بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط Web API را بررسی کردیم. در این قسمت بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط WCF را بررسی می‌کنیم.

بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط WCF

سناریویی را در نظر بگیرید که در آن عملیات CRUD توسط WCF پیاده سازی شده اند و دسترسی داده‌ها با مدل Code-First انجام می‌شود. فرض کنید مدل اپلیکیشن مانند تصویر زیر است.

همانطور که می‌بینید مدل ما متشکل از پست‌ها و نظرات کاربران است. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، اکثر فیلدها حذف شده اند. مثلا متن پست ها، نویسنده، تاریخ و زمان انتشار و غیره. می‌خواهیم تمام کد دسترسی داده‌ها را در یک سرویس WCF پیاده سازی کنیم تا کلاینت‌ها بتوانند عملیات CRUD را توسط آن انجام دهند. برای ساختن این سرویس مراحل زیر را دنبال کنید.

  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع Class Library بسازید و نام آن را به Recipe2 تغییر دهید.
  • با استفاده از NuGet Package Manager کتابخانه Entity Framework 6 را به پروژه اضافه کنید.
  • سه کلاس با نام‌های Post, Comment و Recipe2Context به پروژه اضافه کنید. کلاس‌های Post و Comment موجودیت‌های مدل ما هستند که به جداول متناظرشان نگاشت می‌شوند. کلاس Recipe2Context آبجکت DbContext ما خواهد بود که بعنوان درگاه عملیاتی EF عمل می‌کند. دقت کنید که خاصیت‌های لازم WCF یعنی DataContract و DataMember در کلاس‌های موجودیت‌ها بدرستی استفاده می‌شوند. لیست زیر کد این کلاس‌ها را نشان می‌دهد.
[DataContract(IsReference = true)]
public class Post
{
    public Post()
    {
        comments = new HashSet<Comments>();
    }
    
    [DataMember]
    public int PostId { get; set; }
    [DataMember]
    public string Title { get; set; }
    [DataMember]
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

[DataContract(IsReference=true)]
public class Comment
{
    [DataMember]
    public int CommentId { get; set; }
    [DataMember]
    public int PostId { get; set; }
    [DataMember]
    public string CommentText { get; set; }
    [DataMember]
    public virtual Post Post { get; set; }
}

public class EFRecipesEntities : DbContext
{
    public EFRecipesEntities() : base("name=EFRecipesEntities") {}

    public DbSet<Post> posts;
    public DbSet<Comment> comments;
}
  • یک فایل App.config به پروژه اضافه کنید و رشته اتصال زیر را به آن اضافه نمایید.
<connectionStrings>
  <add name="Recipe2ConnectionString"
    connectionString="Data Source=.;
    Initial Catalog=EFRecipes;
    Integrated Security=True;
    MultipleActiveResultSets=True"
    providerName="System.Data.SqlClient" />
</connectionStrings>
  • حال یک پروژه WCF به Solution جاری اضافه کنید. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، نام پیش فرض Service1 را بپذیرید. فایل IService1.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    void Cleanup();
    [OperationContract]
    Post GetPostByTitle(string title);
    [OperationContract]
    Post SubmitPost(Post post);
    [OperationContract]
    Comment SubmitComment(Comment comment);
    [OperationContract]
    void DeleteComment(Comment comment);
}
  • فایل Service1.svc.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. بیاد داشته باشید که پروژه Recipe2 را ارجاع کنید و فضای نام آن را وارد نمایید. همچنین کتابخانه EF 6 را باید به پروژه اضافه کنید.
public class Service1 : IService
{
    public void Cleanup()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [comments]");
            context. Database.ExecuteSqlCommand ("delete from [posts]");
        }
    }

    public Post GetPostByTitle(string title)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            var post = context.Posts.Include(p => p.Comments).Single(p => p.Title == title);
            return post;
        }
    }

    public Post SubmitPost(Post post)
    {
        context.Entry(post).State =
            // if Id equal to 0, must be insert; otherwise, it's an update
            post.PostId == 0 ? EntityState.Added : EntityState.Modified;
        context.SaveChanges();
        return post;
    }

    public Comment SubmitComment(Comment comment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Comments.Attach(comment);
            if (comment.CommentId == 0)
            {
                // this is an insert
                context.Entry(comment).State = EntityState.Added);
            }
            else
            {
                // set single property to modified, which sets state of entity to modified, but
                // only updates the single property – not the entire entity
                context.entry(comment).Property(x => x.CommentText).IsModified = true;
            }
            context.SaveChanges();
            return comment;
        }
    }

    public void DeleteComment(Comment comment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Entry(comment).State = EntityState.Deleted;
            context.SaveChanges();
        }
    }
}


  • در آخر پروژه جدیدی از نوع Windows Console Application به Solution جاری اضافه کنید. از این اپلیکیشن بعنوان کلاینتی برای تست سرویس WCF استفاده خواهیم کرد. فایل program.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Add Service Reference را انتخاب کنید، سپس ارجاعی به سرویس Service1 اضافه کنید. رفرنسی هم به کتابخانه کلاس‌ها که در ابتدای مراحل ساختید باید اضافه کنید.
class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        using (var client = new ServiceReference2.Service1Client())
        {
            // cleanup previous data
            client.Cleanup();
            // insert a post
            var post = new Post { Title = "POCO Proxies" };
            post = client.SubmitPost(post);
            // update the post
            post.Title = "Change Tracking Proxies";
            client.SubmitPost(post);
            // add a comment
            var comment1 = new Comment { CommentText = "Virtual Properties are cool!", PostId = post.PostId };
            var comment2 = new Comment { CommentText = "I use ICollection<T> all the time", PostId = post.PostId };
            comment1 = client.SubmitComment(comment1);
            comment2 = client.SubmitComment(comment2);
            // update a comment
            comment1.CommentText = "How do I use ICollection<T>?";
            client.SubmitComment(comment1);
            // delete comment 1
            client.DeleteComment(comment1);
            // get posts with comments
            var p = client.GetPostByTitle("Change Tracking Proxies");
            Console.WriteLine("Comments for post: {0}", p.Title);
            foreach (var comment in p.Comments)
            {
                Console.WriteLine("\tComment: {0}", comment.CommentText);
            }
        }
    }
}
اگر اپلیکیشن کلاینت (برنامه کنسول) را اجرا کنید با خروجی زیر مواجه می‌شوید.

Comments for post: Change Tracking Proxies
Comment: I use ICollection<T> all the time


شرح مثال جاری

ابتدا با اپلیکیشن کنسول شروع می‌کنیم، که کلاینت سرویس ما است. نخست در یک بلاک {} using وهله ای از کلاینت سرویس مان ایجاد می‌کنیم. درست همانطور که وهله ای از یک EF Context می‌سازیم. استفاده از بلوک‌های using توصیه می‌شود چرا که متد Dispose بصورت خودکار فراخوانی خواهد شد، چه بصورت عادی چه هنگام بروز خطا. پس از آنکه وهله ای از کلاینت سرویس را در اختیار داشتیم، متد Cleanup را صدا می‌زنیم. با فراخوانی این متد تمام داده‌های تست پیشین را حذف می‌کنیم. در چند خط بعدی، متد SubmitPost را روی سرویس فراخوانی می‌کنیم. در پیاده سازی فعلی شناسه پست را بررسی می‌کنیم. اگر مقدار شناسه صفر باشد، خاصیت State موجودیت را به Added تغییر می‌دهید تا رکورد جدیدی ثبت کنیم. در غیر اینصورت فرض بر این است که چنین موجودیتی وجود دارد و قصد ویرایش آن را داریم، بنابراین خاصیت State را به Modified تغییر می‌دهیم. از آنجا که مقدار متغیرهای int بصورت پیش فرض صفر است، با این روش می‌توانیم وضعیت پست‌ها را مشخص کنیم. یعنی تعیین کنیم رکورد جدیدی باید ثبت شود یا رکوردی موجود بروز رسانی گردد. رویکردی بهتر آن است که پارامتری اضافی به متد پاس دهیم، یا متدی مجزا برای ثبت رکوردهای جدید تعریف کنیم. مثلا رکوردی با نام InsertPost. در هر حال، بهترین روش بستگی به ساختار اپلیکیشن شما دارد.

اگر پست جدیدی ثبت شود، خاصیت PostId با مقدار مناسب جدید بروز رسانی می‌شود و وهله پست را باز می‌گردانیم. ایجاد و بروز رسانی نظرات کاربران مشابه ایجاد و بروز رسانی پست‌ها است، اما با یک تفاوت اساسی: بعنوان یک قانون، هنگام بروز رسانی نظرات کاربران تنها فیلد متن نظر باید بروز رسانی شود. بنابراین با فیلدهای دیگری مانند تاریخ انتشار و غیره اصلا کاری نخواهیم داشت. بدین منظور تنها خاصیت CommentText را بعنوان Modified علامت گذاری می‌کنیم. این امر منجر می‌شود که Entity Framework عبارتی برای بروز رسانی تولید کند که تنها این فیلد را در بر می‌گیرد. توجه داشته باشید که این روش تنها در صورتی کار می‌کند که بخواهید یک فیلد واحد را بروز رسانی کنید. اگر می‌خواستیم فیلدهای بیشتری را در موجودیت Comment بروز رسانی کنیم، باید مکانیزمی برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت در نظر می‌گرفتیم. در مواقعی که خاصیت‌های متعددی می‌توانند تغییر کنند، معمولا بهتر است کل موجودیت بروز رسانی شود تا اینکه مکانیزمی پیچیده برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت پیاده گردد. بروز رسانی کل موجودیت بهینه‌تر خواهد بود.

برای حذف یک دیدگاه، متد Entry را روی آبجکت DbContext فراخوانی می‌کنیم و موجودیت مورد نظر را بعنوان آرگومان پاس می‌دهیم. این امر سبب می‌شود که موجودیت مورد نظر بعنوان Deleted علامت گذاری شود، که هنگام فراخوانی متد SaveChanges اسکریپت لازم برای حذف رکورد را تولید خواهد کرد.

در آخر متد GetPostByTitle یک پست را بر اساس عنوان پیدا کرده و تمام نظرات کاربران مربوط به آن را هم بارگذاری می‌کند. از آنجا که ما کلاس‌های POCO را پیاده سازی کرده ایم، Entity Framework آبجکتی را بر می‌گرداند که Dynamic Proxy نامیده می‌شود. این آبجکت پست و نظرات مربوط به آن را در بر خواهد گرفت. متاسفانه WCF نمی‌تواند آبجکت‌های پروکسی را مرتب سازی (serialize) کند. اما با غیرفعال کردن قابلیت ایجاد پروکسی‌ها (ProxyCreationEnabled=false) ما به Entity Framework می‌گوییم که خود آبجکت‌های اصلی را بازگرداند. اگر سعی کنید آبجکت پروکسی را سریال کنید با پیغام خطای زیر مواجه خواهید شد:

The underlying connection was closed: The connection was closed unexpectedly 

می توانیم غیرفعال کردن تولید پروکسی را به متد سازنده کلاس سرویس منتقل کنیم تا روی تمام متدهای سرویس اعمال شود.

در این قسمت دیدیم چگونه می‌توانیم از آبجکت‌های POCO برای مدیریت عملیات CRUD توسط WCF استفاده کنیم. از آنجا که هیچ اطلاعاتی درباره وضعیت موجودیت‌ها روی کلاینت ذخیره نمی‌شود، متدهایی مجزا برای عملیات CRUD ساختیم. در قسمت‌های بعدی خواهیم دید چگونه می‌توان تعداد متدهایی که سرویس مان باید پیاده سازی کند را کاهش داد و چگونه ارتباطات بین کلاینت و سرور را ساده‌تر کنیم.