This addition complemented the GitHub Pull Request work we announced over a year ago. Starting with VS Code version 1.45, this new support to move the issues and source code closer together will be available in the GitHub Pull Requests and Issues extension (formerly named GitHub Pull Requests)
در این قسمت در ابتدا نحوهی باز کردن یک پایگاه داهی چند بعدی را در محیط BIMS بررسی کرده و سپس چگونگی ساخت یک MDB را از پایه بررسی میکنیم. برای ادامه دادن این قسمت نیاز میباشد که پایگاه دادهی AdventureWorkDW2008 را در SSAS نصب کرده باشید .
در ابتدا مطابق شکل زیر منوی File سپس زیر منوی Open و Analysis Service Database را انتخاب نمایید.
در ادامه میبایست نام Server را مشخص نمایید و دقت داشته باشید که در اینجا منظور از نام سرور، نام سرور SSAS میباشد (در صورتیکه بر روی خود سرور در حال کار میباشید از . به جای نام سرور استفاده کنید). سپس در قسمت Database، نام پایگاه دادهی چند بعدی را انتخاب نمایید. در صورتی که به جز Adventure Work DW 2008 ، پایگاه دادههای چند بعدی دیگری را در SSAS داشته باشید، یک لیست از آنها را مشاهده خواهید کرد و در صورتیکه لیست شما خالی میباشد، احتمال دارد نام سرور اشتباه باشد یا روی سرویس SSAS مربوط به آن سرور هیچ پایگاه دادهی چند بعدی نصب نباشد.
حال مسیری را برای ذخیره سازی پروژهی جدید در نظر بگیرید:
پس از کمی شکیبایی، واکشی اطلاعات از روی پایگاه دادهی چند بعدی انتخاب شده انجام میشود و یک پروژه در ارتباط با آن پایگاه داده ساخته میشود.
همان طور که مشخص میباشد، یک شیء درون شاخهی Data Source وجود دارد که مشخص کنندهی ارتباط این پروژه با پایگاه دادهی Data Warehouse است. برای مشاهدهی این ارتباط، بر روی Adventure Work DW کلیک راست کنید و سپس گزینهی Open را انتخاب نمایید. در ادامه گزینهی Edit را بزنید.
سپس در پنجرهی جدید، تنظیمات رشتهی ارتباطی با DW را مشاهده نمایید
با زدن کلید Test Connection باید پیام Test Connection Succeeded را مشاهده نمایید. اکنون پنجرهها را با زدن کلید OK ببندید.
در قسمت Data Source View سه شی تعریف شده است؛ براساس دسته بندی مورد نظر و جاری در Business موجود در Adventure Work .
با کلیک راست کردن بر روی Adventure Works DW و انتخاب گزینهی Open، اقدام به باز کردن DSV انتخاب شده کنید. در صفحهی باز شده میتوانید انواع دیاگرام تهیه شده را مشاهده نمایید و همچنین لیستی از جداول موجود در این DSV مشخص میباشد.
با کلیک راست کردن در فضای خالی دیاگرام ، امکان Add/Remove کردن جداول را به دیاگرام دارید.
در شکل بالا بعد از انتخاب یک جدول در سمت راست و انتقال آن به سمت چپ میتوانید با زدن دکمهی Add Related Table براساس کلیدهای خارجی، جداول مرتبط با جدول انتخاب شده را به صورت خودکار انتخاب نمایید و به قسمت چپ انتقال دهید.
شما در ساخت Cube مشخص مینمایید که Cube را از کدام DSV خواهید ساخت. بنابراین انتخاب جداول در DSV ها میبایست براساس نوع Business شما باشد تا در ساخت Cube به مشکلی برخورد نکنید.
در ساختار درختی موجود در پنجرهی Solution در شاخهی Cube، میتوانید Adventure Works را باز کنید (کلیک راست و انتخاب Open ) .
در شکل بالا در سمت چپ، میتوانید Measure ها و Dimension های موجود در این Cube را مشاهده کنید. همچنین در قسمت بالا چندین Tab وجود دارند که در هر کدام تنظیمات بیشتری را بر روی Cube اعمال میکنیم. با توجه به اینکه طراحی Cube ها کاری تخصصی میباشد و نیاز به اطلاعات زیادی دارد اجازه دهید مقاله ای در خصوص طراحی Cube در SSAS جداگانه انتشار داده شود و فعلا در همین حد بسنده کنیم. با این حال در صورت نیاز میتوانید برای اطلاعات بیشتر در این خصوص کتاب Microsoft SQL Server Analysis Services 2008 With MDX از انتشارات Wrox را مطالعه نمایید.
در Solution Explorer در شاخهی ،Dimensions میتوانید تمامی بعدهایی که در تمامی Cube های شما استفاده شدهاند را مشاهده نمایید.
با انتخاب یک بعد (ترجیحا بعد Date ) و با کلیک راست کردن و انتخاب گزینهی Open آن را باز نمایید.
در پنجرهی باز شده میتوانید 4 Tab در بالا را مشاهد نمایید و در Tab نخست، Attribute ها و همچنین ساختار Hierarchies و در آخر Data source View را مشاهده نمایید.
در Attribute relationships می توانید ارتباط صفتهای یک بعد را مشخص نمایید.
در Browsing Tab میتوانید محتوای Dimension را بررسی نمایید (البته اگر در پروژهی جدید قرار دارید حتما میبایست پروژه را Deploy کرده باشید. در حالتیکه یک پایگاه داهی چند بعدی را باز میکنید، نیازی به Deploy کردن نمیباشد؛ زیرا حتما قبلا این کار انجام شده است (زیرا شما پایگاه دادهی چند بعدی را بعد از Deploy کردن پروژهی SSAS خواهید داشت ))
در صورتیکه مانند روش بالا یک پایگاه دادهی چند بعدی را باز کنیم، دیگر نیازی به Deploy کردن نمیباشد و فقط برای اعمال تغییرات روی پایگاه دادهی چند بعدی باید پروژه را Process کنیم و برای این منظور روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینهی Process را انتخاب کنید. با این کار تغییرات اعمال شده در BIMS روی پایگاه دادهی SSAS اعمال میگردند و دادهها با توجه به ساختار Cube ها دوباره پردازش میشوند.
برای ساخت یک پروژهی جدید به شکل زیر عمل میکنیم :
در ابتدا BIMS را باز کرده و سپس به منوی File رفته و در قسمت New گزینهی Project را انتخاب میکنیم. سپس در صفحهی باز شده، مطابق شکل زیر عمل کرده و یک پروژه از نوع Analysis Service Multidimensional … میسازیم.
سپس برروی شاخهی Data Source کلیک راست کرده و گزینهی New Data Source را میزنیم و پنجرههای ویزارد را به جلو میرویم.
در ابتدا باید یک Connection به DW تولید کنیم. برای این منظور در پنجرهی فوق دکمهی New را زده و اطلاعات را مطابق شکل زیر پر میکنیم.
و سپس OK را میزنیم.
در صورتی که SSAS در یک سرور دیگر نصب شده است در پنجرهی بعدی نیاز میباشد نام کاربری را که به سرویس SSAS در آن سرور دسترسی دارد را وارد کنیم.
در صورتی که SSAS روی سیستم Local نصب شده است و کاربری که با آن Login هستیم دسترسی کافی به SSAS را دارد، گزینهی Use the credentials of the current user را انتخاب میکنیم.
در صفحهی آخر یک نام برای DS انتخاب میکنیم.
سپس نیاز میباشد یک DSV بسازیم. برای این منظور روی شاخهی Data Source View کلیک راست کرده و گزینهی New را انتخاب کرده و سپس در پنجرهی Wizard باید Data Source ساخته شده در مرحلهی قبل را انتخاب کرده و سپس Next را بزنیم. در اینجا بر اساس بیزینسهای مختلف، راه کارهای گوناگونی را داریم. به عبارت دیگر میتوان جداول Fact و Dimension های مرتبط با آنرا بر اساس زیر سیستمهای مختلف انتخاب کرده و برای هر کدام از آنها یک DSV بسازیم. به نظر من میتوانیم تمامی جداول را در این مرحله انتخاب کرده و سپس این تفکیک بندی را در سطح Cube ها انجام داد. به طور کلی دقت داشته باشید به هیچ عنوان DSV و Cube های سیستم را خیلی تفکیک نکنید. زیرا در نوشتن کوئریها و Join بین Cube ها با مشکل و سختی روبرو خواهید شد. (از لحاظ تجربی تفکیک بندی به شرطی صورت گیرد که نیازی به Join کردن Cube ها در MDX Query ها نباشد.)
سپس یک نام برای DSV خود انتخاب کرده و Finish را بزنید.
خوب؛ آخرین مرحله ساخت Cube میباشد (البته در طراحی Cube مطالب بسیاری وجود دارند که در یک مقالهی دیگر تلاش خواهم کرد تمامی آن موارد را توضیح دهم.)
برای ساخت Cube ، روی شاخهی Cube کلیک راست کرده و گزینهی New را بزنید.
سپس Use Existing Table را انتخاب کرده و Next را بزنید.
در پنجرهی بعدی باید DSV را انتخاب کرد و بعد جداول مورد نیاز در طراحی Cube را انتخاب کنید. فراموش نکنید در صورت انتخاب یک Fact تمامی Dimension های مرتبط با آن را انتخاب نماید. دکمه Next را بزنید.
در پنجرهی بعدی باید جداول Fact را انتخاب کرده و دکمهی Next را بزنید.
سپس در پنجرهی بعدی دایمنشن را انتخاب نمایید. (ترجیحا اجازه بدهید خود BIMS برای شما Dimension ها را بسازد، هرچند که خود شما میتوانید بعدا به صورت دستی Dimension ها را ایجاد کنید).
بعد از زدن دکمهی Next نامی برای Cube خود انتخاب نمایید و سپس دکمهی Finish را بزنید.
بعد از ساخت Cube ، چندین دایمنشن به صورت خودکار ساخته میشوند . البته گاهی نیاز میباشد که اقدام به ساخت ساختارهای سلسله مراتبی در Dimension ها کنیم (این مورد را در یک مقاله جداگانه آموزش خواهم داد.)
پروژه با کلیدهای ترکیبی Ctrl+Shift+B ساخته میشود و بعد از اطمینان از درست بودن ساخت پروژه، آن را باید Deploy کرد.
برای Deploy کردن یک پروژه کافی است بعد از تنظیم کردن رشتهی ارتباطی در DS (قبلا توضیح داده شده است) روی پروژه کلیک راست کرده و گزینهی Deploy را بزنیم.
C# 7 - Ref Returns and Ref Locals
Why ref locals allow only a single binding
C# 7.0 – Ref returns and Locals
C# 7 Feature Proposal: Ref Returns and Locals
C# 7.0 Out Vars and Ref Returns
C#7: Better Performance with Ref Locals, and Ref and Async Returns
مستندات رسمی
Custom tool ResXFileCodeGenerator failed to produce an output for input file 'Resource.fa.resx' but did not log a specific error.
کتاب Cryptography in .NET Succinctly
Irresponsible ownership of data is the cause of many leaked emails,
data, and other damaging information. Securing a user’s personal
information is the job of software developers. If you, as a developer,
can decrypt the information stored in the database of the system you are
working on, then so can anyone else. In Cryptography in .NET Succinctly,
Dirk Strauss will take readers through generating cryptographic
signatures, hashing and salting passwords, and when and how to use
symmetric vs. asymmetric encryption.
مایکرو سرویسها - قسمت 1 - معرفی
- اندازه سرویسها در این دو متفاوت میباشد در مایکرو سرویسها اندازه یک سرویسها کوچکتر از اندازه سرویسها در SOA میباشد
- سرویها در مایکرو سرویس میتوانند کاملا مستقل از هم قابل استقرار باشندو مکانیزم استقار بصورت خودکار میباشد درحالی که در SOA این امکان وجود ندارد
- در SOA برای بررسی قوانین کسب و کار و ادغام سیستمهای یکپارچه تمرکزبر روی ESB می باشد ، در حالی که این امر در مایکرو سرویسها یک anti pattern به شمار میآید و دیدگاه آنها عدم انتقال قوانین کسب کار به مکانیزم ارتباطی میباشد (smart endpoints and dumb pipe)
پروژه Prerender.io
اما بعد از Generate و اجرا به همان Performance کدهای Compile شده میرسیم
شاید مهمترین اصل در سیستمهای توزیع شده، تقسیم وظایف در سخت افزارهای جداگانه و نحوه مدیریت ارتباط بین این وظایف باشد. مدیریتی که بدون آن، زمانیکه تعداد وظایف سیستم شما زیاد میشود، سیستم را با مشکلات جدی روبرو میکند. به احتمال زیاد شما نیز تاکنون با چنین مشکلاتی مواجه شدهاید، آن هم زمانیکه تعداد Applicationهای سیستمهایتان زیاد میشود و به تدریج وابستگیها و ارتباطات بین آنها نیز افزایش پیدا کرده و بدلیل اینکه شما از قبل زیرساختی برای مدیریت این ارتباطات ایجاد نکردهاید، کم کم کنترل این ارتباطات از دست شما خارج شدهاست. به همین دلیل من نیز میخواهم پیاده سازی سیستمهای توزیع شده را از نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگیهای قسمتهای مختلف یک سیستم آغاز کنم تا بتوانیم از ابتدای ایجاد سیستم توزیع شده، زیرساخت درستی نیز برای مدیریت وابستگیها و ارتباطات قسمتهای مختلف آن داشته باشیم. پس بیایید با ارائه مثالی که به احتمال زیاد شما هم تابحال با آن روبرو شدهاید، با هم ببینیم که چگونه داشتن یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستمهای مختلف میتواند به ما در تقسیم بندی وظایف، یکپارچگی سیستم، بالا بردن کارآیی و مدیریت بهتر کل سیستم کمک کند.
فرض
کنید ما چندین سیستم بزرگ مرتبط یا غیر مرتبط به هم داریم که هر کدامشان از چندین
زیر سیستم تشکیل شدهاند. ارتباط و وابستگی این سیستمها به این صورت است که یا از سیستمهای دیگر سرویسهایی را دریافت میکنند، یا دادههای مورد استفاده در آنها توسط سیستمهای دیگر تولید میشوند و آنها در بازه زمانی مشخصی این دادهها را در سیستمهای خودشان بروزرسانی میکنند.
همانطور که میبینید کل سیستم ما از همکاری تعدادی سیستم بزرگ تشکیل شدهاست که هرکدام از این سیستمهای بزرگ نیز از همکاری دو نوع زیر سیستم تشکیل شدهاند. نوع اول این زیرسیستمها که با عبارت Sub System مشخص شدهاند، زیر سیستمهایی هستند که تنها در همان سیستم استفاده میشوند و نوع دوم که با عبارت Common Sub System مشخص شدهاند و ما نیز زیاد با آنها روبرو میشویم، زیرسیستمهایی هستند که بصورت مشترک بین دو یا چند سیستم بزرگ مورد استفاده قرار میگیرند. بعنوان مثال میتوان زیرسیستم ارسال پیامک، ارسال ایمیل، مدیریت Log، زیر سیستم پرداخت و هر نوع زیرسیستم دیگری را که در سیستمهای مختلف بصورت مشترک استفاده میشود، نام برد.
به احتمال زیاد همه کسانیکه در سیستمهای رو به رشد و بزرگ کار کردهاند خوب میدانند که با بزرگتر شدن سیستمها و افزایش تعداد سیستمهای مرتبط و وابسته به هم، در صورت نبود یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستمهای مختلف، چه مشکلاتی برای کل سیستم بوجود میآید. مشکلاتیکه در ابتدای شروع سیستم به هیچ وجه به چشم نمیآمدند، اما با توسعه و رشد سیستم، برایمان جدی میشوند.
بطور مثال زمانیکه اطلاعات پایه سیستم شما توسط یک یا چند سیستم تولید میشوند و سایر سیستمها بخاطر پایین نیامدن کارآیی سیستم خودشان مجبورند دادههای سیستم پایه را در سیستم خودشان Replicate کنند، شما چه روشی را برای بروز رسانی دادههای سایر سیستمها ارائه میدهید؟ شاید سادهترین و اولین روشی که به ذهنمان برسد، ایجاد یک Job باشد که با اجرا شدن در بازه زمانی مشخصی (مثلا شبانه) عملیات بروزرسانی را انجام دهد. این روش دو مشکل اساسی دارد: اول اینکه بصورت RealTime نیست. یعنی از زمانیکه داده وارد سیستم پایه میشود، تا زمانیکه Job اجرا شود، سیستمهای دیگر نمیتوانند از داده جدید استفاده کنند و دوم اینکه با اضافه شدن به تعداد سیستمهای وابسته شما مجبورید یا یک Job جدید را برای آن پیاده سازی کنید، یا قبلی را تغییر دهید. شاید شما با پیاده سازی چند سرویس در سیستمهای پایه و وابسته بتوانید مشکل RealTime نبودن بروز رسانی داده را حل کنید، اما این روش نیز بدون مشکل نیست. شاید اولین مشکل این روش این باشد، در صورتیکه در زمان فراخوانی، یکی از طرفین در دسترس نباشد، دادهها بروز رسانی نشوند و حل این مشکل پیچیدگی زیادی را برای شما بوجود بیاورد و دومین مشکل این است که در این روش نیز مانند روش قبل، با اضافه شدن به تعداد سیستمهای وابسته شما مجبورید یا سرویسهای جدیدی را برای این کار ایجاد کنید، یا سرویسهای قبلی را تغییر دهید. تکرار این روال باعث میشود شما پس از مدتی با انبوهی از سرویسهای مختلف رو برو شوید که مدیریت آنها برای شما بسیار دشوار است.
یکی دیگر از مشکلاتیکه ممکن است بوجود بیاید این است که با بزرگتر شدن و افزایش تعداد سیستمها، تعداد زیر سیستمهای تکراری نیز افزایش پیدا میکند که این خود ممکن است باعث شود یکپارچگی سیستم ما از بین برود. بنظر شما بهتر نبود زیرسیستمهای تکراری را اینقدر در سیستمهای مختلف تکرار نکنیم و با درنظر گرفتن آنها بعنوان یک یا چند زیرسیستم مستقل، کارآیی، یکپارچگی و مدیریت کل سیستم را افزایش دهیم؟
وجود مشکلات فوق و سایر مشکلاتی که ممکن است با بزرگتر شدن سیستم و افزایش تعداد آنها بوجود بیایند (که باتوجه به تجربه شما بنظرم نیازی به ذکر آنها نیست) با مرور زمان پیچیدگیهای بسیار زیای را در سیستم ما بوجود میآورد که شاید حل کردن آن امکان پذیر نباشد یا حداقل نیاز به صرف زمان و هزینه زیادی داشته باشد. پس شاید بهتر باشد در ابتدای پیاده سازی سیستم، زیرساخت درستی را برای ارتباط بین سیستمهای مختلف ایجاد کنیم.
اما چگونه میتوانیم این مجموعه سیستم را با هم ادغام کنیم و برای همه آنها یک هدف را مشخص کنیم و به آنها اجازه بدهیم با استفاده از یک روش واحد، انعطاف پذیر و کم هزینه، با یکدیگر در ارتباط باشند؟
باید بگویم که این مشکل با استفاده از Message Broker حل میشود .
یک Message Broker یک کامپوننت فیزیکی است که ارتباطات بین سیستمهای مختلف را مدیریت میکند و درواقع برای حل مشکلات مرتبط با نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگیهای بین سیستمهای مختلف طراحی شده است. با استفاده از Message Broker بجای اینکه سیستمهای مختلف بصورت مستقیم با یکدیگر در ارتباط باشند، تنها با Message Broker در ارتباط اند و در اینجا Message Broker نقش یک Interface را بصورتی ایفا میکند که وظیفه آن به حداقل رساندن وابستگیهای مستقیم بین سیستمهای مختلف است. همچنین نحوه ارتباط قسمتهای مختلف هم به این صورت است که یک سیستم با ارائه مشخصات گیرنده یا گیرندگان، یک Message را برای Message Broker ارسال میکند و سپس Message Broker با روشها و الگوریتمهایی که در اختیار دارد و با جستجو در بین سیستمهایی که با آن مشخصات در آن ثبت شدهاند، Message را برای آنها ارسال میکند.
ارتباط بین Application ها تنها شامل ارسال کننده و Message broker و گیرندههای مشخص شدهاست و سایر سیستمها در آن دخیل نیستند. همچنین بدلیل اینکه Message Brokerها از یک صف انتقال اطلاعات استفاده میکنند، احتمال از دست رفتن Messageها به حداقل ممکن میرسد. یعنی زمانیکه یک سیستم، Messageی را برای Message Broker ارسال میکند، Message Broker تا زمانیکه دریافت کنندگان Message، آن را دریافت نکنند، آن Message را از صف انتقال حذف نمیکند. پس زمانیکه یک ارسال کننده Messageی را برای Message Broker ارسال میکند، حتی در صورتیکه دریافت کننده یا دریافت کنندگان در دسترس نیز نباشند، Message Broker این قابلیت را دارد تا زمانیکه دوباره دریافت کنندگان در دسترس باشند، Messageها را نگهداری کند. زیرا از دیدگاه کنترل جریان، Message Brokerها محدودیتی در تعداد سیستمهای متصل به خودشان و زمان اتصال آنها ندارند. یعنی Message Brokerها این قابلیت را دارند حتی در زمان اجرا نیز سیستمهای جدید را بپذیرند. بطور خلاصه Message Brokerها مدیریت همکاری بین سیستمهای مختلف را بر عهده دارند. قرار دادن Message Brokerها بین ارسال کنندگان و دریافت کنندگان، انعطاف پذیری را در ارتباط بین سیستمهای مختلف افزایش میدهد و با کمترین میزان تغییر در ارسال کنندگان و گیرندگان میتوانید قابلیتهای جدیدی را به سیستم اضافه کنید.
با این روش شما میتوانید با کمترین هزینه برای سیستمهای درگیر، تغییرات سیستمهای پایه را در سیستمهای وابسته اعمال کنید؛ آن هم بصورتیکه با افزایش تعداد سیستمهای وابسته، نیازی به تغییر در سیستم پایه و سایر سیستمها نباشد. همچنین با این روش شما به راحتی و کمترین هزینه میتوانید تمامی زیرسیستمهای خود ازجمله زیرسیستمهای مشترک را بصورت یک زیرسیستم مستقل پیاده سازی کنید و با این کار یکپارچگی کل سیستم خود را افزایش دهید. کارآیی آنها را بالا ببرید و با مستقل شدن آنها مدیریت آنها را برای خودتان سادهتر کنید.
انواع مختلفی از Message Brokerها وجود دارند که هر کدام از آنها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند و به دلیل اینکه من در سری مقالات سیستمهای توزیع شده سعی دارم شما را با مبانی پیاده سازی آنها آشنا کنم، تنها یکی از آنها را مورد بررسی قرار میدهم و مقایسه و تصمیم گیری در مورد اینکه کدامیک از آنها کارآیی بیشتری را برای شما دارد، بر عهده خودتان میگذارم. من در اینجا شناخته شدهترین Message Brokerهایی را که در دسترس هستند و شما میتوانید از آنها استفاده کنید، به شما معرفی میکنم.
لیست Message brokerها:
در فصل بعد من سعی میکنم شما را با Rabbitmq که از معروفترین، پایدارترین و قابل اعتمادترین Message Brokerهایی که شخصا چندین سیستم را با استفاده از آن پیاده سازی کردهام، آشنا کنم و ببینیم که چگونه این ابزار میتواند به ما در رفع مشکلاتیکه در نحوه مدیریت و سازماندهی سیستمهای مختلف بوجود میآیند، کمک کند.
البته این نکته را نیز باید ذکر کنم که همانطور که میبینید همیشه دلیل استفاده کردن از سیستمهای توزیع شده، بالابردن کارآیی نیست. ما میتوانیم برای پیاده سازی سیستمهای توزیع شده دلایل و اهداف دیگری نیز داشته باشیم. همانطور که مشاهده کردید ما نهتنها از Message Brokerها میتوانیم در سیستمهایی که واقعا تمام اجزایشان بصورت توزیع شده پیاده سازی شدهاند، استفاده کنیم، بلکه میتوانیم از آنها برای مدیریت وابستگیها و ارتباطات بین سیستمهای فعلی که داریم نیز استفاده کنیم و درواقع بصورت واقعی و فنی برای همه آنها هدف واحدی را تعریف کنیم. فعلا هدف من این است که با هم ببینیم چگونه میتوانیم وظایف مختلف سیستم را در سخت افزارهای مختلف، تقسیم کنیم و ارتباطات آنها را مدیریت کنیم. در فصلهای بعد میبینیم که برای رسیدن به اهداف دیگر سیستمهای توزیع شده از چه روشها و ابزارهای دیگری میتوان استفاده کرد.
IIS Hosting:
if (request.Properties.ContainsKey["MS_HttpContext"]) { var ctx = request.Properties["MS_HttpContext"] as HttpContextWrapper; if (ctx != null) { var ip = ctx.Request.UserHostAddress; } }
public static class HttpRequestMessageExtensions { private const string HttpContext = "MS_HttpContext"; public static string GetClientIpAddress(this HttpRequestMessage request) { if (request.Properties.ContainsKey(HttpContext)) { dynamic ctx = request.Properties[HttpContext]; if (ctx != null) { return ctx.Request.UserHostAddress; } } return null; } }
Self Hosting:
if (request.Properties.ContainsKey[RemoteEndpointMessageProperty.Name]) { var remote = request.Properties[RemoteEndpointMessageProperty.Name] as RemoteEndpointMessageProperty; if (remote != null) { var ip = remote.Address; } }
ترکیب حالتهای قبلی:
»در این صورت دیگر نیازی به اضافه کردن اسمبلی System.ServiceModel نیست.
public static class HttpRequestMessageExtensions { private const string HttpContext = "MS_HttpContext"; private const string RemoteEndpointMessage = "System.ServiceModel.Channels.RemoteEndpointMessageProperty"; public static string GetClientIpAddress(this HttpRequestMessage request) { if (request.Properties.ContainsKey(HttpContext)) { dynamic ctx = request.Properties[HttpContext]; if (ctx != null) { return ctx.Request.UserHostAddress; } } if (request.Properties.ContainsKey(RemoteEndpointMessage)) { dynamic remoteEndpoint = request.Properties[RemoteEndpointMessage]; if (remoteEndpoint != null) { return remoteEndpoint.Address; } } return null; } }
public class MyHandler : DelegatingHandler { private readonly HashSet<string> deniedIps; protected override Task<HttpResponseMessage> SendAsync(HttpRequestMessage request, CancellationToken cancellationToken) { if (deniedIps.Contains(request.GetClientIpAddress())) { return Task.FromResult( new HttpResponseMessage( HttpStatusCode.Unauthorized ) ); } return base.SendAsync(request, cancellationToken); } }
Owin :
زمانی که از Owin برای هاست سرویسهای Web Api خود استفاده میکنید کمی روال انجام کار متفاوت خواهد شد. در این مورد نیز میتوانید از DelegatingHandlerها استفاده کنید. معرفی DelegatingHandler طراحی شده به Asp.Net PipeLine به صورت زیر خواهد بود:
public class Startup { public void Configuration( IAppBuilder appBuilder ) { var config = new HttpConfiguration(); var routeHandler = HttpClientFactory.CreatePipeline( new HttpControllerDispatcher( config ), new DelegatingHandler[] { new MyHandler(), } ); config.Routes.MapHttpRoute( name: "Default", routeTemplate: "{controller}/{action}", defaults: null, constraints: null, handler: routeHandler ); config.EnsureInitialized(); appBuilder.UseWebApi( config ); } }
public class IpMiddleware : OwinMiddleware { private readonly HashSet<string> _deniedIps; public IpMiddleware(OwinMiddleware next, HashSet<string> deniedIps) : base(next) { _deniedIps = deniedIps; } public override async Task Invoke(OwinRequest request, OwinResponse response) { var ipAddress = (string)request.Environment["server.RemoteIpAddress"]; if (_deniedIps.Contains(ipAddress)) { response.StatusCode = 403; return; } await Next.Invoke(request, response); } }
در نهایت برای معرفی این Middleware طراحی شده به Application، مراحل زیر را انجام دهید.
public class Startup { public void Configuration( IAppBuilder appBuilder ) { var config = new HttpConfiguration(); var deniedIps = new HashSet<string> {"192.168.0.100", "192.168.0.101"};
app.Use(typeof(IpMiddleware), deniedIps); appBuilder.UseWebApi( config ); } }