In .NET 6 (preview 4), two long-awaited types have been introduced as part of the core library. DateOnly and TimeOnly allow developers to represent either the date or time portion of a DateTime. These two new types are structs (value types) and may be used when your code deals with date or time concepts independently. Both types can be found in the System namespace. Using these new types may align well with how databases allow similar data to be represented. Specifically, these types align well with the SQL Server date and time data types.
مطالب دورهها
نگاهی به انواع Aspects موجود در کتابخانه PostSharp
تعدادی Aspect توکار در کتابخانه PostSharp قرار دارند که نقطه آغازین کار با آنرا تشکیل میدهند. نمونهای از آنرا در قسمت قبل به نام OnMethodBoundaryAspect بررسی کردیم. اغلب اینها کلاسهایی هستند Abstract که با تهیهی کلاسهایی مشتق شده از آنها و override نمودن متدهای کلاس پایه، میتوان Aspect جدیدی را ایجاد نمود. تمام این نوع Aspects در حقیقت نوعی مزین کننده به شمار میروند. در ادامه قصد داریم نگاهی داشته باشیم به سایر Aspects مهیای در کتابخانه PostSharp.
1) OnExceptionAspect
از OnExceptionAspect برای مدیریت استثناءهای متدها استفاده میشود. کار این Aspect، اضافه کردن try/catch به کدهای یک متد است و سپس فراخوانی متد OnException در صورت بروز خطایی در این بین.
مثالی را در این زمینه در کدهای فوق ملاحظه میکنید. اگر تنها متد OnException تحریف شود، try/catch خودکار اضافه شده به کدها، هر نوع استثنایی را مدیریت خواهد کرد. اما اگر متد GetExceptionType نیز در این بین مقدار دهی گردد، بر اساس نوع استثنای تعریف شده، کار فیلتر استثناها انجام میپذیرد و از مابقی صرفنظر خواهد شد.
نحوه استفاده از این Aspect نیز همانند مثال قسمت قبل است و جزئیات آن تفاوتی نمیکند.
2) LocationInterceptionAspect
این Aspect برخلاف سایر Aspectهایی که تاکنون بررسی کردیم، تنها در سطح خواص و فیلدهای یک کلاس عمل میکند. کار Interception در اینجا به معنای تحت کنترل قرار دادن اعمال set (پیش از فراخوانی set) و get (پیش از بازگشت مقدار) این خواص عمومی و حتی خصوصی تعریف شده است. کلمه Location در این Aspect به معنای متادیتای زمینه کاری است؛ مانند Name و FullName خواصی که مشغول به کار با آنها هستیم.
یک نمونه از کاربرد آنرا در مثال فوق مشاهده میکنید. در اینجا با تحریف متد OnGetValue، پیش از بازگشت مقداری از یک خاصیت، بررسی میشود که آیا مقدار آن null است یا خیر.
برای استفاده از آن نیز کافی است تا ویژگی ObjectInitializationAspect به خاصیتی دلخواه اضافه شود.
در اینجا 4 متد args.GetCurrentValue برای دریافت مقدار جاری خاصیت، args.SetNewValue جهت تنظیم مقداری جدید، args.ProceedGetValue و args.ProceedSetValue سبب اجرای حالتهای get و set میشوند (چیزی شبیه به عملکرد اینترفیس IInterceptor که در قسمتهای قبلی بررسی کردیم).
3) EventInterceptionAspect
EventInterceptionAspect همانطور که از نام آن نیز پیدا است، در سطح رخدادهای یک کلاس عمل میکند. سه متدی که این کلاس پایه برای تحت نظر قرار دادن اعمال رویدادگردانهای یک کلاس در اختیار ما قرار میدهند شامل OnAddHandler، OnRemoveHandler و OnInvokeHandler هستند.
مثالی را از نحوه تعریف یک EventInterceptionAspect مشاهده میکنید. در تمام حالاتی که متدهای کلاس پایه تحریف شدهاند نیاز است از متدهای Proceed متناظر نیز استفاده شود تا برای مثال اضافه شدن، حذف و یا اجرای یک رویداد رخ دهند.
مدیریت اعمال Aspects در زمان کامپایل
یکی از متدهایی که در کلیه Aspects توکار فوق قابل تحریف است، CompileTimeValidate نام دارد.
برای نمونه اگر آنرا به OnMethodBoundaryAspect پیاده سازی شده در قسمت قبل، با تعاریف فوق اعمال کنیم، این Aspect سفارشی دیگر به متدهای استاتیک، اعمال نخواهد شد. به این ترتیب میتوان بر روی نحوه کامپایل ثانویه کدهایی که قرار است به اسمبلی برنامه اضافه شوند، تاثیر گذار بود.
چند نکته تکمیلی در مورد توزیع برنامههای مبتنی بر PostSharp
الف) اگر نیاز است به اسمبلیهای خود امضای دیجیتال اضافه کنید، در حالت استفاده از PostSharp به علت بازنویسی کدهای IL اسمبلی تولیدی، نیاز است حالت delay signing انتخاب شود. به این معنا که ابتدا اسمبلی به صورت متداول کامپایل میشود. سپس PostSharp کار خود را انجام داده و در نهایت با استفاده از ابزارهای اعمال امضای دیجیتال باید کار افزودن آنها در مرحله آخر انجام شود.
ب) در حال حاضر تنها برنامه Dotfuscator است که با PostSharp برای obfuscation سازگاری دارد.
1) OnExceptionAspect
از OnExceptionAspect برای مدیریت استثناءهای متدها استفاده میشود. کار این Aspect، اضافه کردن try/catch به کدهای یک متد است و سپس فراخوانی متد OnException در صورت بروز خطایی در این بین.
using System; using System.Reflection; using PostSharp.Aspects; namespace AOP03 { public class ApplicationExceptionHandlerAspect : OnExceptionAspect { public override void OnException(MethodExecutionArgs args) { Console.WriteLine("Exception Type: {0}, StackTrace: {1}", args.Exception.GetType().Name, args.Exception.StackTrace); } public override Type GetExceptionType(MethodBase targetMethod) { return typeof(ApplicationException); } } }
نحوه استفاده از این Aspect نیز همانند مثال قسمت قبل است و جزئیات آن تفاوتی نمیکند.
2) LocationInterceptionAspect
این Aspect برخلاف سایر Aspectهایی که تاکنون بررسی کردیم، تنها در سطح خواص و فیلدهای یک کلاس عمل میکند. کار Interception در اینجا به معنای تحت کنترل قرار دادن اعمال set (پیش از فراخوانی set) و get (پیش از بازگشت مقدار) این خواص عمومی و حتی خصوصی تعریف شده است. کلمه Location در این Aspect به معنای متادیتای زمینه کاری است؛ مانند Name و FullName خواصی که مشغول به کار با آنها هستیم.
using System; using PostSharp.Aspects; namespace AOP03 { public class ObjectInitializationAspect : LocationInterceptionAspect { public override void OnGetValue(LocationInterceptionArgs args) { if (args.GetCurrentValue() == null) { Console.WriteLine("Property {0} is null.", args.LocationFullName); } } } }
برای استفاده از آن نیز کافی است تا ویژگی ObjectInitializationAspect به خاصیتی دلخواه اضافه شود.
در اینجا 4 متد args.GetCurrentValue برای دریافت مقدار جاری خاصیت، args.SetNewValue جهت تنظیم مقداری جدید، args.ProceedGetValue و args.ProceedSetValue سبب اجرای حالتهای get و set میشوند (چیزی شبیه به عملکرد اینترفیس IInterceptor که در قسمتهای قبلی بررسی کردیم).
3) EventInterceptionAspect
EventInterceptionAspect همانطور که از نام آن نیز پیدا است، در سطح رخدادهای یک کلاس عمل میکند. سه متدی که این کلاس پایه برای تحت نظر قرار دادن اعمال رویدادگردانهای یک کلاس در اختیار ما قرار میدهند شامل OnAddHandler، OnRemoveHandler و OnInvokeHandler هستند.
using PostSharp.Aspects; using System; namespace AOP03 { public class LogEventAspect : EventInterceptionAspect { public override void OnAddHandler(EventInterceptionArgs args) { Console.WriteLine("Event {0} added", args.Event.Name); args.ProceedAddHandler(); } public override void OnRemoveHandler(EventInterceptionArgs args) { Console.WriteLine("Event {0} removed", args.Event.Name); args.ProceedRemoveHandler(); } public override void OnInvokeHandler(EventInterceptionArgs args) { Console.WriteLine("Event {0} invoked", args.Event.Name); args.ProceedInvokeHandler(); } } }
مدیریت اعمال Aspects در زمان کامپایل
یکی از متدهایی که در کلیه Aspects توکار فوق قابل تحریف است، CompileTimeValidate نام دارد.
public class LoggingAspect : OnMethodBoundaryAspect { public override bool CompileTimeValidate(System.Reflection.MethodBase method) { return !method.IsStatic; }
چند نکته تکمیلی در مورد توزیع برنامههای مبتنی بر PostSharp
الف) اگر نیاز است به اسمبلیهای خود امضای دیجیتال اضافه کنید، در حالت استفاده از PostSharp به علت بازنویسی کدهای IL اسمبلی تولیدی، نیاز است حالت delay signing انتخاب شود. به این معنا که ابتدا اسمبلی به صورت متداول کامپایل میشود. سپس PostSharp کار خود را انجام داده و در نهایت با استفاده از ابزارهای اعمال امضای دیجیتال باید کار افزودن آنها در مرحله آخر انجام شود.
ب) در حال حاضر تنها برنامه Dotfuscator است که با PostSharp برای obfuscation سازگاری دارد.
در مقاله پیش رو، سعی شدهاست به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شدهی رفرنسهایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدلهای مشابه آن جدولها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن میشد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.[اینجا]
در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.
دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
Microsoft.AspNet.Identity.Core Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
اولین پکیج شامل اینترفیسهای IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو میباشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آنچیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاسهای موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.
فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
بعد از اینکه مدلهای مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.
دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایلهای موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند.
فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست.
همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models { // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more. public class ApplicationUser : IdentityUser { } public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser> { public ApplicationDbContext() : base("DefaultConnection") { } }
namespace MyShop.Models { // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more. public class ApplicationUser : IdentityUser { [Display(Name = "نام انگلیسی")] public string EnglishName { get; set; } [Display(Name = "نام سیستمی")] public string NameInSystem { get; set; } [Display(Name = "نام فارسی")] public string PersianName { get; set; } [Required] [DataType(DataType.EmailAddress)] [Display(Name = "آدرس ایمیل")] public string Email { get; set; } } }
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را میدهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models { public class AuthorProduct { [Key] public int AuthorProductId { get; set; } /* public int UserId { get; set; }*/ [Display(Name = "User")] public string ApplicationUserId { get; set; } public int ProductID { get; set; } public virtual Product Product { get; set; } public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; } } }
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است.
جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models { [DisplayName("محصول")] [DisplayPluralName("محصولات")] public class Product { [Key] public int ProductID { get; set; } [Display(Name = "گروه محصول")] [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")] public int ProductGroupID { get; set; } [Display(Name = "مدت زمان")] public string Duration { get; set; } [Display(Name = "نام تهیه کننده")] public string Producer { get; set; } [Display(Name = "عنوان محصول")] [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")] public string ProductTitle { get; set; } [StringLength(200)] [Display(Name = "کلید واژه")] public string MetaKeyword { get; set; } [StringLength(200)] [Display(Name = "توضیح")] public string MetaDescription { get; set; } [Display(Name = "شرح محصول")] [UIHint("RichText")] [AllowHtml] public string ProductDescription { get; set; } [Display(Name = "قیمت محصول")] [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")] [UIHint("Integer")] [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")] public int ProductPrice { get; set; } [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")] public DateTime? RegisterDate { get; set; } } }
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کردهایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونهی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context) { context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id, new ApplicationUser() { Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }, new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }, new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }, new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" } ); context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId, new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" }, new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" }, new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" } );
میتوانیم از کلاسهای خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any()) { var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context); var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore); var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context); var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore); var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"}; usermanager.Create(user, "121212"); rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"}); usermanager.AddToRole(user.Id, "admin"); }
در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شدهی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی میدهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگیهای Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام میدهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخشهای برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد.
در WPF، زیر ساختهای ComponentModel توسط کلاسی به نام PropertyDescriptor، منابع Binding موجود در قسمتهای مختلف برنامه را در جدولی عمومی ذخیره و نگهداری میکند. هدف از آن، مطلع بودن از مواردی است که نیاز دارند توسط مکانیزمهایی مانند INotifyPropertyChanged و DependencyProperty ها، اطلاعات اشیاء متصل را به روز کنند.
در این سیستم، کلیه اتصالاتی که Mode آنها به OneTime تنظیم نشده است، به صورت اجباری دارای یک valueChangedHandlers متصل توسط سیستم PropertyDescriptor خواهند بود و در حافظه زنده نگه داشته میشوند؛ تا بتوان در صورت نیاز، توسط سیستم binding اطلاعات آنها را به روز کرد.
همین مساله سبب میشود تا اگر قرار نیست خاصیتی برای نمونه توسط مکانیزم INotifyPropertyChanged اطلاعات UI را به روز کند (یک خاصیت معمولی دات نتی است) و همچنین حالت اتصال آن به OneTime نیز تنظیم نشده، سبب مصرف حافظه بیش از حد برنامه شود.
اطلاعات بیشتر
A memory leak may occur when you use data binding in Windows Presentation Foundation
راه حل آن هم ساده است. برای اینکه valueChangedHandler ایی به خاصیت سادهای که قرار نیست بعدها UI را به روز کند، متصل نشود، حالت اتصال آنرا باید به OneTime تنظیم کرد.
سؤال: در یک برنامه بزرگ که هم اکنون مشغول به کار است، چطور میتوان این مسایل را ردیابی کرد؟
برای دستیابی به اطلاعات کش Binding در WPF، باید به Reflection متوسل شد. به این ترتیب در برنامه جاری، در کلاس PropertyDescriptor به دنبال یک کلاس خصوصی تو در توی دیگری به نام ReflectTypeDescriptionProvider خواهیم گشت (این اطلاعات از طریق مراجعه به سورس دات نت و یا حتی برنامههای ILSpy و Reflector قابل استخراج است) و سپس در این کلاس خصوصی داخلی، فیلد خصوصی propertyCache آنرا که از نوع HashTable است استخراج میکنیم:
اکنون به لیست داخلی Binding نگهداری شونده توسط WPF دسترسی پیدا کردهایم. در این لیست به دنبال مواردی خواهیم گشت که فیلد valueChangedHandlers به آنها متصل شده است و در حال گوش فرا دادن به سیستم binding هستند (سورس کامل و طولانی این مبحث را در پروژه پیوست شده میتوانید ملاحظه کنید).
یک مثال: تعریف یک کلاس ساده، اتصال آن و سپس بررسی اطلاعات درونی سیستم Binding
فرض کنید یک کلاس مدل ساده به نحو ذیل تعریف شده است:
سپس این کلاس به صورت یک List، توسط ViewModel برنامه در اختیار View متناظر با آن قرار میگیرد:
تعاریف View برنامه نیز به نحو زیر است:
همه چیز در آن معمولی به نظر میرسد. ابتدا به ViewModel برنامه دسترسی یافته و DataContext را با آن مقدار دهی میکنیم. سپس اطلاعات این لیست را توسط یک ListBox نمایش خواهیم داد.
خوب؛ اکنون اگر اطلاعات HashTable داخلی سیستم Binding را در مورد View فوق بررسی کنیم به شکل زیر خواهیم رسید:
بله. تعداد زیادی خاصیت Name زنده و موجود در حافظه باقی هستند که تحت ردیابی سیستم Binding میباشند.
در ادامه، نکتهی ابتدای بحث را جهت تعیین حالت Binding به OneTime، به View فوق اعمال میکنیم (یک سطر ذیل باید تغییر کند):
در این حالت اگر نگاهی به سیستم ردیابی WPF داشته باشیم، دیگر خبری از اشیاء زنده دارای خاصیت Name در حال ردیابی نیست:
به این ترتیب میتوان در لیستهای طولانی، به مصرف حافظه کمتری در برنامه WPF خود رسید.
بدیهی است این نکته را تنها در مواردی میتوان اعمال کرد که نیاز به بهروز رسانیهای ثانویه اطلاعات UI در کدهای برنامه وجود ندارند.
چطور از این نکته برای پروفایل یک برنامه موجود استفاده کنیم؟
کدهای برنامه را از انتهای بحث دریافت کنید. سپس دو فایل ReflectPropertyDescriptorWindow.xaml و ReflectPropertyDescriptorWindow.xaml.cs آنرا به پروژه خود اضافه نمائید و در سازنده پنجره اصلی برنامه، کد ذیل را فراخوانی نمائید:
کمی با برنامه کار کرده و منتظر شوید تا لیست نهایی اطلاعات داخلی Binding ظاهر شود. سپس مواردی را که دارای HandlerCount بالا هستند، مدنظر قرار داده و بررسی نمائید که آیا واقعا این اشیاء نیاز به valueChangedHandler متصل دارند یا خیر؟ آیا قرار است بعدها UI را از طریق تغییر مقدار خاصیت آنها به روز نمائیم یا خیر. اگر خیر، تنها کافی است نکته Mode=OneTime را به این Bindingها اعمال نمائیم.
دریافت کدهای کامل پروژه این مطلب
WpfOneTime.zip
در این سیستم، کلیه اتصالاتی که Mode آنها به OneTime تنظیم نشده است، به صورت اجباری دارای یک valueChangedHandlers متصل توسط سیستم PropertyDescriptor خواهند بود و در حافظه زنده نگه داشته میشوند؛ تا بتوان در صورت نیاز، توسط سیستم binding اطلاعات آنها را به روز کرد.
همین مساله سبب میشود تا اگر قرار نیست خاصیتی برای نمونه توسط مکانیزم INotifyPropertyChanged اطلاعات UI را به روز کند (یک خاصیت معمولی دات نتی است) و همچنین حالت اتصال آن به OneTime نیز تنظیم نشده، سبب مصرف حافظه بیش از حد برنامه شود.
اطلاعات بیشتر
A memory leak may occur when you use data binding in Windows Presentation Foundation
راه حل آن هم ساده است. برای اینکه valueChangedHandler ایی به خاصیت سادهای که قرار نیست بعدها UI را به روز کند، متصل نشود، حالت اتصال آنرا باید به OneTime تنظیم کرد.
سؤال: در یک برنامه بزرگ که هم اکنون مشغول به کار است، چطور میتوان این مسایل را ردیابی کرد؟
برای دستیابی به اطلاعات کش Binding در WPF، باید به Reflection متوسل شد. به این ترتیب در برنامه جاری، در کلاس PropertyDescriptor به دنبال یک کلاس خصوصی تو در توی دیگری به نام ReflectTypeDescriptionProvider خواهیم گشت (این اطلاعات از طریق مراجعه به سورس دات نت و یا حتی برنامههای ILSpy و Reflector قابل استخراج است) و سپس در این کلاس خصوصی داخلی، فیلد خصوصی propertyCache آنرا که از نوع HashTable است استخراج میکنیم:
var reflectTypeDescriptionProvider = typeof(PropertyDescriptor).Module.GetType("System.ComponentModel.ReflectTypeDescriptionProvider"); var propertyCacheField = reflectTypeDescriptionProvider.GetField("_propertyCache", BindingFlags.Static | BindingFlags.NonPublic);
اکنون به لیست داخلی Binding نگهداری شونده توسط WPF دسترسی پیدا کردهایم. در این لیست به دنبال مواردی خواهیم گشت که فیلد valueChangedHandlers به آنها متصل شده است و در حال گوش فرا دادن به سیستم binding هستند (سورس کامل و طولانی این مبحث را در پروژه پیوست شده میتوانید ملاحظه کنید).
یک مثال: تعریف یک کلاس ساده، اتصال آن و سپس بررسی اطلاعات درونی سیستم Binding
فرض کنید یک کلاس مدل ساده به نحو ذیل تعریف شده است:
namespace WpfOneTime.Models { public class User { public string Name { set; get; } } }
using WpfOneTime.Models; using System.Collections.Generic; namespace WpfOneTime.ViewModels { public class MainWindowViewModel { public IList<User> Users { set; get; } public MainWindowViewModel() { Users = new List<User>(); for (int i = 0; i < 1000; i++) { Users.Add(new User { Name = "name " + i }); } } } }
<Window x:Class="WpfOneTime.MainWindow" xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation" xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" xmlns:ViewModels="clr-namespace:WpfOneTime.ViewModels" Title="MainWindow" Height="350" Width="525"> <Window.Resources> <ViewModels:MainWindowViewModel x:Key="vmMainWindowViewModel" /> </Window.Resources> <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainWindowViewModel}}"> <ListBox ItemsSource="{Binding Users}"> <ListBox.ItemTemplate> <DataTemplate> <TextBlock Text="{Binding Name}" /> </DataTemplate> </ListBox.ItemTemplate> </ListBox> </Grid> </Window>
خوب؛ اکنون اگر اطلاعات HashTable داخلی سیستم Binding را در مورد View فوق بررسی کنیم به شکل زیر خواهیم رسید:
بله. تعداد زیادی خاصیت Name زنده و موجود در حافظه باقی هستند که تحت ردیابی سیستم Binding میباشند.
در ادامه، نکتهی ابتدای بحث را جهت تعیین حالت Binding به OneTime، به View فوق اعمال میکنیم (یک سطر ذیل باید تغییر کند):
<TextBlock Text="{Binding Name, Mode=OneTime}" />
به این ترتیب میتوان در لیستهای طولانی، به مصرف حافظه کمتری در برنامه WPF خود رسید.
بدیهی است این نکته را تنها در مواردی میتوان اعمال کرد که نیاز به بهروز رسانیهای ثانویه اطلاعات UI در کدهای برنامه وجود ندارند.
چطور از این نکته برای پروفایل یک برنامه موجود استفاده کنیم؟
کدهای برنامه را از انتهای بحث دریافت کنید. سپس دو فایل ReflectPropertyDescriptorWindow.xaml و ReflectPropertyDescriptorWindow.xaml.cs آنرا به پروژه خود اضافه نمائید و در سازنده پنجره اصلی برنامه، کد ذیل را فراخوانی نمائید:
new ReflectPropertyDescriptorWindow().Show();
دریافت کدهای کامل پروژه این مطلب
WpfOneTime.zip
اشتراکها
انتشار Visual Studio 2015 RC
Today, we are happy to announce the release of Visual Studio 2015 RC.
This version includes many new features and updates, such as tools for
Universal Windows app development, cross-platform mobile development for
iOS, Android, and Windows, including Xamarin, Apache Cordova, and
Unity, portable C++ libraries, native activity C++ templates for
Android, and more.
Download Link
Download Link
اگر یک پروژهی خالی ASP.NET Core Web Application را شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژهی جدید):
تغییرات ساختاری ASP.NET Core 1.0، با نگارشهای قبلی ASP.NET، بسیار قابل ملاحظه هستند:
در اینجا نقش Solution همانند نگارشهای قبلی ویژوال استودیو است: ظرفی است برای ساماندهی موارد مورد نیاز جهت تشکیل یک برنامهی وب و شامل مواردی است مانند پروژهها، تنظیمات آنها و غیره. بنابراین هنوز در اینجا فایل sln. تشکیل میشود.
نقش فایل global.json
زمانیکه یک پروژهی جدید ASP.NET Core 1.0 را آغاز میکنیم، ساختار پوشههای آن به صورت زیر هستند:
در اینجا هنوز فایل sln. قابل مشاهده است. همچنین در اینجا فایل جدیدی به نام global.json نیز وجود دارد، با این محتوا:
شماره نگارش ذکر شدهی در اینجا را در قسمت قبل بررسی کردیم.
خاصیت projects در اینجا به صورت یک آرایه تعریف شدهاست و بیانگر محل واقع شدن پوشههای اصلی پروژهی جاری هستند. پوشهی src یا source را در تصویر فوق مشاهده میکنید و محلی است که سورسهای برنامه در آن قرار میگیرند. یک پوشهی test نیز در اینجا ذکر شدهاست و اگر در حین ایجاد پروژه، گزینهی ایجاد unit tests را هم انتخاب کرده باشید، این پوشهی مخصوص نیز ایجاد خواهد شد.
نکتهی مهم اینجا است، هرکدی که درون پوشههای ذکر شدهی در اینجا قرار نگیرد، قابلیت build را نخواهد داشت. به عبارتی این نسخهی از ASP.NET پوشهها را قسمتی از پروژه به حساب میآورد. در نگارشهای قبلی ASP.NET، مداخل تعریف فایلهای منتسب به هر پروژه، درون فایلی با پسوند csproj. قرار میگرفتند. معادل این فایل در اینجا اینبار پسوند xproj را دارد و اگر آنرا با یک ادیتور متنی باز کنید، فاقد تعاریف مداخل فایلهای پروژه است.
در این نگارش جدید اگر فایلی را به پوشهی src اضافه کنید یا حذف کنید، بلافاصله در solution explorer ظاهر و یا حذف خواهد شد.
یک آزمایش: به صورت معمول از طریق windows explorer به پوشهی src برنامه وارد شده و فایل پیش فرض Project_Readme.html را حذف کنید. سپس به solution explorer ویژوال استودیو دقت کنید. مشاهده خواهید کرد که این فایل، بلافاصله از آن حذف میشود. در ادامه به recycle bin ویندوز مراجعه کرده و این فایل حذف شده را restore کنید تا مجددا به پوشهی src برنامه اضافه شود. اینبار نیز افزوده شدن خودکار و بلافاصلهی این فایل را میتوان در solution explorer مشاهده کرد.
بنابراین ساختار مدیریت فایلهای این نگارش از ASP.NET در ویژوال استودیو، بسیار شبیه به ساختار مدیریت فایلهای VSCode شدهاست که آن نیز بر اساس پوشهها کار میکند و یک پوشه و تمام محتوای آنرا به صورت پیش فرض به عنوان یک پروژه میشناسد. به همین جهت دیگر فایل csproj ایی در اینجا وجود ندارد و file system همان project system است.
یک نکته: در اینجا مسیرهای مطلق را نیز میتوان ذکر کرد:
اما در مورد هر مسیری که ذکر میشود، NET Core. باید بتواند یک سطح پایینتر از پوشهی ذکر شده، فایل مهم project.json را پیدا کند؛ در غیراینصورت از آن صرفنظر خواهد شد. برای مثال برای مسیر نسبی src، مسیر src\MyProjectName\project.json را جستجو میکند و برای مسیر مطلق ذکر شده، این مسیر را c:\\sources\\Configuration\\src\\SomeName\\project.json
کامپایل خودکار پروژه در ASP.NET Core 1.0
علاوه بر تشخیص خودکار کم و زیاد شدن فایلهای سیستمی پروژه، بدون نیاز به Add new item کردن آنها در ویژوال استودیو، اگر سورسهای برنامه را نیز تغییر دهید، فایل سورس جدیدی را اضافه کنید و یا فایل سورس موجودی را حذف کنید، کل پروژه به صورت خودکار کامپایل میشود و نیازی نیست اینکار را به صورت دستی انجام دهید.
یک آزمایش: برنامه را از طریق منوی debug و گزینهی start without debugging اجرا کنید. اگر برنامه را در حالت معمول debug->start debugging اجرا کنید، حالت کامپایل خودکار را مشاهده نخواهید کرد. در اینجا (پس از start without debugging) یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:
این خروجی حاصل اجرای کدهای درون فایل Startup.cs برنامه است:
اکنون در همین حال که برنامه در حال اجرا است و هنوز IIS Express خاتمه نیافته است، از طریق windows explorer، به پوشهی src برنامه وارد شده و فایل Startup.cs را با notepad باز کنید. هدف این است که این فایل را در خارج از ویژوال استودیو ویرایش کنیم. اینبار سطر await دار را در notepad به نحو ذیل ویرایش کنید:
پس از آن اگر مرورگر را refresh کنید، بلافاصله خروجی جدید فوق را مشاهده خواهید کرد که بیانگر کامپایل خودکار پروژه در صورت تغییر فایلهای آن است.
این مساله قابلیت استفادهی از ASP.NET Core را در سایر ادیتورهای موجود، مانند VSCode سهولت میبخشد.
نقش فایل project.json
فایل جدید project.json مهمترین فایل تنظیمات یک پروژهی ASP.NET Core است و مهمترین قسمت آن، قسمت وابستگیهای آن است:
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، در این نگارش از دات نت، تمام وابستگیهای پروژه از طریق نیوگت تامین میشوند و دیگر خبری از یک دات نت «بزرگ» که شامل تمام اجزای این مجموعهاست نیست. این مساله توزیع برنامه را سادهتر کرده و همچنین امکان به روز رسانی سریعتر این اجزا را توسط تیمهای مرتبط فراهم میکند؛ بدون اینکه نیازی باشد تا منتظر یک توزیع «بزرگ» دیگر ماند.
در نگارشهای قبلی ASP.NET، فایلی XML ایی به نام packages.config حاوی تعاریف مداخل بستههای نیوگت برنامه بود. این فایل در اینجا جزئی از محتوای فایل project.json در قسمت dependencies آن است.
با قسمت وابستگیهای این فایل، به دو طریق میتوان کار کرد:
الف) ویرایش مستقیم این فایل که به همراه intellisense نیز هست. با افزودن مداخل جدید به این فایل و ذخیره کردن آن، بلافاصله کار restore و دریافت و نصب آنها آغاز میشود:
ب) از طریق NuGet package manager
روش دیگر کار با وابستگیها، کلیک راست بر روی گره references و انتخاب گزینهی manage nuget packages است:
برای نمونه جهت نصب ASP.NET MVC 6 این مراحل باید طی شوند:
ابتدا برگهی browse را انتخاب کنید و سپس تیک مربوط به include prerelease را نیز انتخاب نمائید.
البته بستهی اصلی MVC در اینجا Microsoft.AspNetCore.Mvc نام دارد و نه MVC6.
اینبار بستههایی که restore میشوند، در مسیر اشتراکی C:\Users\user_name\.nuget\packages ذخیره خواهند شد.
یک نکتهی مهم:
قرار هست در نگارشهای پس از RTM، فایلهای project.json و xproj را جهت سازگاری با MSBuild، اندکی تغییر دهند (که این تغییرات به صورت خودکار توسط VS.NET انجام میشود). اطلاعات بیشتر
انتخاب فریم ورکهای مختلف در فایل project.json
در قسمت قبل عنوان شد که ASP.NET Core را میتوان هم برفراز NET Core. چندسکویی اجرا کرد و هم NET 4.6. مختص به ویندوز. این انتخابها در قسمت frameworks فایل project.json انجام میشوند:
در اینجا، netcoreapp1.0 به معنای برنامهای است که برفراز NET Core. اجرا میشود. نام پیشین آن dnxcore50 بود (اگر مقالات قدیمیتر پیش از RTM را مطالعه کنید).
در اینجا اگر علاقمند بودید که از دات نت کامل مخصوص ویندوز نیز استفاده کنید، میتوانید آنرا در لیست فریم ورکها اضافه نمائید (در این مثال، دات نت کامل 4.5.2 نیز ذکر شدهاست):
لیست کامل این اسامی را در مستندات NET Starndard میتوانید مطالعه کنید و خلاصهی آن به این صورت است:
- “netcoreapp1.0” برای معرفی و استفادهی از NET Core 1.0. بکار میرود.
- جهت معرفی فریم ورکهای کامل و ویندوزی دات نت، اسامی “net45”, “net451”, “net452”, “net46”, “net461” مجاز هستند.
- “portable-net45+win8” برای معرفی پروفایلهای PCL یا portable class libraries بکار میرود.
- “dotnet5.6”, “dnxcore50” برای معرفی نگارشهای پیش نمایش NET Core.، پیش از ارائهی نگارش RTM استفاده میشوند.
- “netstandard1.2”, “netstandard1.5” کار معرفی برنامههای NET Standard Platform. را انجام میدهند.
بر این مبنا، dotnet5.6 ذکر شدهی در قسمت تنظیمات نگارش RTM، به این معنا است که قادر به استفادهی از بستههای نیوگت و کتابخانههای تولید شدهی با نگارشهای RC نیز خواهید بود (هرچند برنامه از netcoreapp1.0 استفاده میکند).
یک مثال: قسمت فریم ورکهای فایل project.json را به نحو ذیل جهت معرفی دات نت 4.6.1 تغییر دهید:
لیست وابستگیهای خاص این فریم ورک در خاصیت dependencies آن قابل ذکر است.
در این حالت پس از ذخیرهی فایل و شروع خودکار بازیابی وابستگیها، با پیام خطای Package Microsoft.NETCore.App 1.0.0 is not compatible with net461 متوقف خواهید شد.
برای رفع این مشکل باید وابستگی Microsoft.NETCore.App را حذف کنید، چون با net461 سازگاری ندارد
فایل project.lock.json چیست؟
ذیل فایل project.json، فایل دیگری به نام project.lock.json نیز وجود دارد. اگر به محتوای آن دقت کنید، این فایل حاوی لیست دقیق بستههای نیوگت مورد استفادهی توسط برنامه است و الزاما با آنچیزی که در فایل project.json قید شده، یکی نیست. از این جهت که در فایل project.json، قید میشود netcoreapp1.0؛ ولی این netcoreapp1.0 دقیقا شامل چه بستههایی است؟ لیست کامل آنها را در این فایل میتوانید مشاهده کنید.
در ابتدای این فایل یک خاصیت locked نیز وجود دارد که مقدار پیش فرض آن false است. اگر به true تنظیم شود، در حین restore وابستگیهای برنامه، تنها از نگارشهای ذکر شدهی در این فایل استفاده میشود. از این جهت که در فایل project.json میتوان شماره نگارشها را با * نیز مشخص کرد؛ مثلا *.1.0.0
پوشهی جدید wwwroot و گره dependencies
یکی از پوشههای جدیدی که در ساختار پروژهی ASP.NET Core معرفی شدهاست، wwwroot نام دارد:
از دیدگاه هاستینگ برنامه، این پوشه، پوشهای است که در معرض دید عموم قرار میگیرد (وب روت). برای مثال فایلهای ایستای اسکریپت، CSS، تصاویر و غیره باید در این پوشه قرار گیرند تا توسط دنیای خارج قابل دسترسی و استفاده شوند. بنابراین سورس کدهای برنامه خارج از این پوشه قرار میگیرند.
گره dependencies که ذیل پوشهی wwwroot قرار گرفتهاست، جهت مدیریت این وابستگیهای سمت کلاینت برنامه است. در اینجا میتوان از NPM و یا Bower برای دریافت و به روز رسانی وابستگیهای اسکریپتی و شیوهنامههای برنامه کمک گرفت (علاوه بر نیوگت که بهتر است صرفا جهت دریافت وابستگیهای دات نتی استفاده شود).
یک مثال: فایل جدیدی را به نام bower.json به پروژهی جاری با این محتوا اضافه کنید:
این نامها استاندارد هستند. برای مثال اگر قصد استفادهی از npm مربوط به node.js را داشته باشید، نام این فایل packag.json است (با ساختار خاص خودش) و هر دوی اینها را نیز میتوانید با هم اضافه کنید و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.
پس از اضافه شدن فایل bower.json، بلافاصله کار restore بستهها از اینترنت شروع میشود:
و یا با کلیک راست بر روی گره dependencies، گزینهی restore packages نیز وجود دارد.
فایلهای نهایی دریافت شده را در پوشهی bower_components خارج از wwwroot میتوانید مشاهده کنید.
در مورد نحوهی توزیع و دسترسی به فایلهای استاتیک یک برنامهی ASP.NET Core 1.0، نکات خاصی وجود دارند که در قسمتهای بعد، بررسی خواهند شد.
یک نکته: اگر خواستید نام پوشهی wwwroot را تغییر دهید، فایل جدیدی را به نام hosting.json با این محتوا به پروژه اضافه کنید:
در اینجا AppWebRoot نام دلخواه پوشهی جدیدی است که نیاز است به ریشهی پروژه اضافه نمائید تا بجای wwwroot پیش فرض استفاده شود.
نقطهی آغازین برنامه کجاست؟
اگر به فایل project.json دقت کنید، چنین تنظیمی در آن موجود است:
true بودن مقدار تولید entry point به استفادهی از فایلی به نام Program.cs بر میگردد؛ با این محتوا:
به این ترتیب، یک برنامهی ASP.NET Core، دقیقا همانند سایر برنامههای NET Core. رفتار میکند و در اساس یک برنامهی کنسول است.
این چند سطر، قسمتی از سورس کد ASP.NET Core 1.0 هستند. به این معنا که اگر مقدار خاصیت emitEntryPoint مساوی true بود، با این برنامه به شکل یک برنامهی کنسول رفتار کن و در غیر اینصورت یک Dynamically Linked Library خواهد بود.
در فایل Program.cs تنظیماتی را مشاهده میکنید، در مورد راه اندازی Kestler که وب سرور بسیار سریع و چندسکویی کار با برنامههای ASP.NET Core 1.0 است و قسمت مهم دیگر آن به استفادهی از کلاس Startup بر میگردد (()<UseStartup<Startup). این کلاس را در فایل جدید Startup.cs میتوانید ملاحظه کنید که کار تنظیمات آغازین برنامه را انجام میدهد. اگر پیشتر با OWIN، در نگارشهای قبلی ASP.NET کار کرده باشید، قسمتی از این فایل برای شما آشنا است:
در اینجا امکان دسترسی به تنظیمات برنامه، معرفی سرویسها، middlewareها و غیره وجود دارند که هرکدام، در قسمتهای آتی به تفصیل بررسی خواهند شد.
نقش فایل launchsetting.json
محتویات پیش فرض این فایل برای قالب empty پروژههای ASP.NET Core 1.0 به صورت ذیل است:
همانطور که مشاهده میکنید، در اینجا تنظیمات IIS Express قابل تغییر هستند. برای مثال port پیش فرض برنامه 7742 تنظیم شدهاست.
پروفایلهایی که در اینجا ذکر شدهاند، در تنظیمات پروژه نیز قابل مشاهده هستند: (کلیک راست بر روی پروژه و مشاهدهی properties آن و یا دوبار کلیک بر روی گره properties)
به علاوه امکان انتخاب این پروفایلها در زمان آغاز برنامه نیز وجود دارند:
نکتهی مهم تمام این موارد به قسمت environment variable قابل مشاهدهی در تصاویر فوق بر میگردد. این متغیر محیطی میتواند سه مقدار Development ، Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن، میتوان پروفایل جدیدی را تشکیل داد. زمانیکه برنامه بر اساس پروفایل خاصی بارگذاری میشود، اینکه چه متغیر محیطی انتخاب شدهاست، در کلاس Startup قابل استخراج و بررسی بوده و بر این اساس میتوان اقدامات خاصی را انجام داد. برای مثال تنظیمات خاصی را بارگذاری کرد و یا صفحات ویژهای را فعال و غیرفعال کرد (این موارد را در قسمتهای بعدی مرور میکنیم).
همچنین در اینجا به ازای هر پروفایل مختلف میتوان Url آغازین یا launch url و پورت آنرا مجزا درنظر گرفت و یا از وب سرور دیگری استفاده کرد.
.NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template
در اینجا نقش Solution همانند نگارشهای قبلی ویژوال استودیو است: ظرفی است برای ساماندهی موارد مورد نیاز جهت تشکیل یک برنامهی وب و شامل مواردی است مانند پروژهها، تنظیمات آنها و غیره. بنابراین هنوز در اینجا فایل sln. تشکیل میشود.
نقش فایل global.json
زمانیکه یک پروژهی جدید ASP.NET Core 1.0 را آغاز میکنیم، ساختار پوشههای آن به صورت زیر هستند:
در اینجا هنوز فایل sln. قابل مشاهده است. همچنین در اینجا فایل جدیدی به نام global.json نیز وجود دارد، با این محتوا:
{ "projects": [ "src", "test" ], "sdk": { "version": "1.0.0-preview2-003121" } }
خاصیت projects در اینجا به صورت یک آرایه تعریف شدهاست و بیانگر محل واقع شدن پوشههای اصلی پروژهی جاری هستند. پوشهی src یا source را در تصویر فوق مشاهده میکنید و محلی است که سورسهای برنامه در آن قرار میگیرند. یک پوشهی test نیز در اینجا ذکر شدهاست و اگر در حین ایجاد پروژه، گزینهی ایجاد unit tests را هم انتخاب کرده باشید، این پوشهی مخصوص نیز ایجاد خواهد شد.
نکتهی مهم اینجا است، هرکدی که درون پوشههای ذکر شدهی در اینجا قرار نگیرد، قابلیت build را نخواهد داشت. به عبارتی این نسخهی از ASP.NET پوشهها را قسمتی از پروژه به حساب میآورد. در نگارشهای قبلی ASP.NET، مداخل تعریف فایلهای منتسب به هر پروژه، درون فایلی با پسوند csproj. قرار میگرفتند. معادل این فایل در اینجا اینبار پسوند xproj را دارد و اگر آنرا با یک ادیتور متنی باز کنید، فاقد تعاریف مداخل فایلهای پروژه است.
در این نگارش جدید اگر فایلی را به پوشهی src اضافه کنید یا حذف کنید، بلافاصله در solution explorer ظاهر و یا حذف خواهد شد.
یک آزمایش: به صورت معمول از طریق windows explorer به پوشهی src برنامه وارد شده و فایل پیش فرض Project_Readme.html را حذف کنید. سپس به solution explorer ویژوال استودیو دقت کنید. مشاهده خواهید کرد که این فایل، بلافاصله از آن حذف میشود. در ادامه به recycle bin ویندوز مراجعه کرده و این فایل حذف شده را restore کنید تا مجددا به پوشهی src برنامه اضافه شود. اینبار نیز افزوده شدن خودکار و بلافاصلهی این فایل را میتوان در solution explorer مشاهده کرد.
بنابراین ساختار مدیریت فایلهای این نگارش از ASP.NET در ویژوال استودیو، بسیار شبیه به ساختار مدیریت فایلهای VSCode شدهاست که آن نیز بر اساس پوشهها کار میکند و یک پوشه و تمام محتوای آنرا به صورت پیش فرض به عنوان یک پروژه میشناسد. به همین جهت دیگر فایل csproj ایی در اینجا وجود ندارد و file system همان project system است.
یک نکته: در اینجا مسیرهای مطلق را نیز میتوان ذکر کرد:
"projects": [ "src", "test", "c:\\sources\\Configuration\\src" ],
کامپایل خودکار پروژه در ASP.NET Core 1.0
علاوه بر تشخیص خودکار کم و زیاد شدن فایلهای سیستمی پروژه، بدون نیاز به Add new item کردن آنها در ویژوال استودیو، اگر سورسهای برنامه را نیز تغییر دهید، فایل سورس جدیدی را اضافه کنید و یا فایل سورس موجودی را حذف کنید، کل پروژه به صورت خودکار کامپایل میشود و نیازی نیست اینکار را به صورت دستی انجام دهید.
یک آزمایش: برنامه را از طریق منوی debug و گزینهی start without debugging اجرا کنید. اگر برنامه را در حالت معمول debug->start debugging اجرا کنید، حالت کامپایل خودکار را مشاهده نخواهید کرد. در اینجا (پس از start without debugging) یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:
این خروجی حاصل اجرای کدهای درون فایل Startup.cs برنامه است:
app.Run(async (context) => { await context.Response.WriteAsync("Hello World!"); });
await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
این مساله قابلیت استفادهی از ASP.NET Core را در سایر ادیتورهای موجود، مانند VSCode سهولت میبخشد.
نقش فایل project.json
فایل جدید project.json مهمترین فایل تنظیمات یک پروژهی ASP.NET Core است و مهمترین قسمت آن، قسمت وابستگیهای آن است:
"dependencies": { "Microsoft.NETCore.App": { "version": "1.0.0", "type": "platform" }, "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0", "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0", "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0", "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0" },
در نگارشهای قبلی ASP.NET، فایلی XML ایی به نام packages.config حاوی تعاریف مداخل بستههای نیوگت برنامه بود. این فایل در اینجا جزئی از محتوای فایل project.json در قسمت dependencies آن است.
با قسمت وابستگیهای این فایل، به دو طریق میتوان کار کرد:
الف) ویرایش مستقیم این فایل که به همراه intellisense نیز هست. با افزودن مداخل جدید به این فایل و ذخیره کردن آن، بلافاصله کار restore و دریافت و نصب آنها آغاز میشود:
ب) از طریق NuGet package manager
روش دیگر کار با وابستگیها، کلیک راست بر روی گره references و انتخاب گزینهی manage nuget packages است:
برای نمونه جهت نصب ASP.NET MVC 6 این مراحل باید طی شوند:
ابتدا برگهی browse را انتخاب کنید و سپس تیک مربوط به include prerelease را نیز انتخاب نمائید.
البته بستهی اصلی MVC در اینجا Microsoft.AspNetCore.Mvc نام دارد و نه MVC6.
اینبار بستههایی که restore میشوند، در مسیر اشتراکی C:\Users\user_name\.nuget\packages ذخیره خواهند شد.
یک نکتهی مهم:
قرار هست در نگارشهای پس از RTM، فایلهای project.json و xproj را جهت سازگاری با MSBuild، اندکی تغییر دهند (که این تغییرات به صورت خودکار توسط VS.NET انجام میشود). اطلاعات بیشتر
انتخاب فریم ورکهای مختلف در فایل project.json
در قسمت قبل عنوان شد که ASP.NET Core را میتوان هم برفراز NET Core. چندسکویی اجرا کرد و هم NET 4.6. مختص به ویندوز. این انتخابها در قسمت frameworks فایل project.json انجام میشوند:
"frameworks": { "netcoreapp1.0": { "imports": [ "dotnet5.6", "portable-net45+win8" ] } },
در اینجا اگر علاقمند بودید که از دات نت کامل مخصوص ویندوز نیز استفاده کنید، میتوانید آنرا در لیست فریم ورکها اضافه نمائید (در این مثال، دات نت کامل 4.5.2 نیز ذکر شدهاست):
"frameworks": { "netcoreapp1.0": { }, "net452": { } }
- “netcoreapp1.0” برای معرفی و استفادهی از NET Core 1.0. بکار میرود.
- جهت معرفی فریم ورکهای کامل و ویندوزی دات نت، اسامی “net45”, “net451”, “net452”, “net46”, “net461” مجاز هستند.
- “portable-net45+win8” برای معرفی پروفایلهای PCL یا portable class libraries بکار میرود.
- “dotnet5.6”, “dnxcore50” برای معرفی نگارشهای پیش نمایش NET Core.، پیش از ارائهی نگارش RTM استفاده میشوند.
- “netstandard1.2”, “netstandard1.5” کار معرفی برنامههای NET Standard Platform. را انجام میدهند.
بر این مبنا، dotnet5.6 ذکر شدهی در قسمت تنظیمات نگارش RTM، به این معنا است که قادر به استفادهی از بستههای نیوگت و کتابخانههای تولید شدهی با نگارشهای RC نیز خواهید بود (هرچند برنامه از netcoreapp1.0 استفاده میکند).
یک مثال: قسمت فریم ورکهای فایل project.json را به نحو ذیل جهت معرفی دات نت 4.6.1 تغییر دهید:
"frameworks": { "netcoreapp1.0": { "imports": [ "dotnet5.6", "portable-net45+win8" ] }, "net461": { "imports": [ "portable-net45+win8" ], "dependencies": { } } },
در این حالت پس از ذخیرهی فایل و شروع خودکار بازیابی وابستگیها، با پیام خطای Package Microsoft.NETCore.App 1.0.0 is not compatible with net461 متوقف خواهید شد.
برای رفع این مشکل باید وابستگی Microsoft.NETCore.App را حذف کنید، چون با net461 سازگاری ندارد
"dependencies": { //"Microsoft.NETCore.App": { // "version": "1.0.0", // "type": "platform" //},
فریم ورک دوم استفاده شده نیز در اینجا قابل مشاهده است.
فایل project.lock.json چیست؟
ذیل فایل project.json، فایل دیگری به نام project.lock.json نیز وجود دارد. اگر به محتوای آن دقت کنید، این فایل حاوی لیست دقیق بستههای نیوگت مورد استفادهی توسط برنامه است و الزاما با آنچیزی که در فایل project.json قید شده، یکی نیست. از این جهت که در فایل project.json، قید میشود netcoreapp1.0؛ ولی این netcoreapp1.0 دقیقا شامل چه بستههایی است؟ لیست کامل آنها را در این فایل میتوانید مشاهده کنید.
در ابتدای این فایل یک خاصیت locked نیز وجود دارد که مقدار پیش فرض آن false است. اگر به true تنظیم شود، در حین restore وابستگیهای برنامه، تنها از نگارشهای ذکر شدهی در این فایل استفاده میشود. از این جهت که در فایل project.json میتوان شماره نگارشها را با * نیز مشخص کرد؛ مثلا *.1.0.0
پوشهی جدید wwwroot و گره dependencies
یکی از پوشههای جدیدی که در ساختار پروژهی ASP.NET Core معرفی شدهاست، wwwroot نام دارد:
از دیدگاه هاستینگ برنامه، این پوشه، پوشهای است که در معرض دید عموم قرار میگیرد (وب روت). برای مثال فایلهای ایستای اسکریپت، CSS، تصاویر و غیره باید در این پوشه قرار گیرند تا توسط دنیای خارج قابل دسترسی و استفاده شوند. بنابراین سورس کدهای برنامه خارج از این پوشه قرار میگیرند.
گره dependencies که ذیل پوشهی wwwroot قرار گرفتهاست، جهت مدیریت این وابستگیهای سمت کلاینت برنامه است. در اینجا میتوان از NPM و یا Bower برای دریافت و به روز رسانی وابستگیهای اسکریپتی و شیوهنامههای برنامه کمک گرفت (علاوه بر نیوگت که بهتر است صرفا جهت دریافت وابستگیهای دات نتی استفاده شود).
یک مثال: فایل جدیدی را به نام bower.json به پروژهی جاری با این محتوا اضافه کنید:
{ "name": "asp.net", "private": true, "dependencies": { "bootstrap": "3.3.6", "jquery": "2.2.0", "jquery-validation": "1.14.0", "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.6" } }
پس از اضافه شدن فایل bower.json، بلافاصله کار restore بستهها از اینترنت شروع میشود:
و یا با کلیک راست بر روی گره dependencies، گزینهی restore packages نیز وجود دارد.
فایلهای نهایی دریافت شده را در پوشهی bower_components خارج از wwwroot میتوانید مشاهده کنید.
در مورد نحوهی توزیع و دسترسی به فایلهای استاتیک یک برنامهی ASP.NET Core 1.0، نکات خاصی وجود دارند که در قسمتهای بعد، بررسی خواهند شد.
یک نکته: اگر خواستید نام پوشهی wwwroot را تغییر دهید، فایل جدیدی را به نام hosting.json با این محتوا به پروژه اضافه کنید:
{ "webroot":"AppWebRoot" }
نقطهی آغازین برنامه کجاست؟
اگر به فایل project.json دقت کنید، چنین تنظیمی در آن موجود است:
"buildOptions": { "emitEntryPoint": true, "preserveCompilationContext": true },
public static void Main(string[] args) { var host = new WebHostBuilder() .UseKestrel() .UseContentRoot(Directory.GetCurrentDirectory()) .UseIISIntegration() .UseStartup<Startup>() .Build(); host.Run(); }
var outputKind = compilerOptions.EmitEntryPoint.GetValueOrDefault() ? OutputKind.ConsoleApplication : OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary;
در فایل Program.cs تنظیماتی را مشاهده میکنید، در مورد راه اندازی Kestler که وب سرور بسیار سریع و چندسکویی کار با برنامههای ASP.NET Core 1.0 است و قسمت مهم دیگر آن به استفادهی از کلاس Startup بر میگردد (()<UseStartup<Startup). این کلاس را در فایل جدید Startup.cs میتوانید ملاحظه کنید که کار تنظیمات آغازین برنامه را انجام میدهد. اگر پیشتر با OWIN، در نگارشهای قبلی ASP.NET کار کرده باشید، قسمتی از این فایل برای شما آشنا است:
public class Startup { public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } public void Configure(IApplicationBuilder app) { app.Run(async (context) => { await context.Response.WriteAsync("Hello World!"); }); } }
نقش فایل launchsetting.json
محتویات پیش فرض این فایل برای قالب empty پروژههای ASP.NET Core 1.0 به صورت ذیل است:
{ "iisSettings": { "windowsAuthentication": false, "anonymousAuthentication": true, "iisExpress": { "applicationUrl": "http://localhost:7742/", "sslPort": 0 } }, "profiles": { "IIS Express": { "commandName": "IISExpress", "launchBrowser": true, "environmentVariables": { "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development" } }, "Core1RtmEmptyTest": { "commandName": "Project", "launchBrowser": true, "launchUrl": "http://localhost:5000", "environmentVariables": { "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development" } } } }
پروفایلهایی که در اینجا ذکر شدهاند، در تنظیمات پروژه نیز قابل مشاهده هستند: (کلیک راست بر روی پروژه و مشاهدهی properties آن و یا دوبار کلیک بر روی گره properties)
به علاوه امکان انتخاب این پروفایلها در زمان آغاز برنامه نیز وجود دارند:
نکتهی مهم تمام این موارد به قسمت environment variable قابل مشاهدهی در تصاویر فوق بر میگردد. این متغیر محیطی میتواند سه مقدار Development ، Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن، میتوان پروفایل جدیدی را تشکیل داد. زمانیکه برنامه بر اساس پروفایل خاصی بارگذاری میشود، اینکه چه متغیر محیطی انتخاب شدهاست، در کلاس Startup قابل استخراج و بررسی بوده و بر این اساس میتوان اقدامات خاصی را انجام داد. برای مثال تنظیمات خاصی را بارگذاری کرد و یا صفحات ویژهای را فعال و غیرفعال کرد (این موارد را در قسمتهای بعدی مرور میکنیم).
همچنین در اینجا به ازای هر پروفایل مختلف میتوان Url آغازین یا launch url و پورت آنرا مجزا درنظر گرفت و یا از وب سرور دیگری استفاده کرد.
Insight #1: React is here to stay
Insight #2: Angular is shifting to a new role --> enterprise apps
Insight #3: You can’t ignore Vue.js anymore
Insight #4: Knowledge of some libraries will help you earn more (but not for the reasons you might think)
Insight #5: 2018 will be the year of GraphQL
Insight #6: JavaScript != Front-end
Insight #7: Microsoft is striking back
Insight #8: JavaScript is different around the world
Insight #9: Typed JavaScript is on the rise
Insight #10: JavaScript is whatever you want it to be
نظرات مطالب
یکی کردن اسمبلیهای یک پروژهی WPF
- بعضی از اسمبلیهای دات نتی Mixed mode هستند؛ مانند System.Data.SQLite.DLL. کد هسته اصلی آن، SQLite نوشته شده با زبان سی است. برای استفاده از آن در دات نت با استفاده از C++ CLI، یک روکش دات نتی تهیه کردهاند تا در دات نت به راحتی قابل استفاده شود (روش مرسوم و سریعی است برای استفاده از کتابخانههای C و ++C در دات نت). این نوع DLLها با استفاده از روش Assembly.Load ذکر شده در متن قابل بارگذاری نیستند. باید در یک پوشه temp نوشته شده و سپس توسط Assembly.LoadFile بارگذاری شوند. یک مثال کامل در این مورد (قسمت Loading Unmanaged DLL آن مد نظر است): Load DLL From Embedded Resource
- یک try/catch در قسمت بارگذاری اسمبلی قرار دهید تا بهتر منبع مشکل را شناسایی کنید. یک مثال
- شخص دیگری در اینجا گزارش داده اگر Generate serialization assembly در قسمت تنظیمات پروژه، ذیل Build > Output فعال است، باید خاموش شود تا پروژه کرش نکند.
- اگر نوع اسمبلی، PCL است (Portable Class Library)، باز هم روش Assembly.Load به نحوی که در مطلب ذکر شده کار نمیکند و باید به صورت ذیل اصلاح شود:
- همچنین در کامنتهای این مطلب شخصی عنوان کرده کرش را با افزودن ویژگی ذیل به متد Main، حل کرده:
- یک try/catch در قسمت بارگذاری اسمبلی قرار دهید تا بهتر منبع مشکل را شناسایی کنید. یک مثال
- شخص دیگری در اینجا گزارش داده اگر Generate serialization assembly در قسمت تنظیمات پروژه، ذیل Build > Output فعال است، باید خاموش شود تا پروژه کرش نکند.
- اگر نوع اسمبلی، PCL است (Portable Class Library)، باز هم روش Assembly.Load به نحوی که در مطلب ذکر شده کار نمیکند و باید به صورت ذیل اصلاح شود:
private static Assembly loadEmbeddedAssembly(string name) { if (name.EndsWith("Retargetable=Yes")) { return Assembly.Load(new AssemblyName(name)); } // Rest of your code //... }
[MethodImpl(MethodImplOptions.NoOptimization)]
نظرات مطالب
Accord.NET #1
اینو هم اضافه کنم که اگر نیاز هست با دات نت، پروژه پردازش تصویر بنویسیم؛ بهتر هست تا از فریم ورکهای فوق استفاده کنیم. یک برنامه خیلی ابتدایی Emgu-V.S.-Aforge-V.S.-WICInterop.rar برای مقایسه سرعت بین "AForge"، "Emgu" و "WIC" نوشتم؛ به این ترتیب که یک تصویر خیلی بزرگ (حدود 10 مگابایت، تصویر یک نقشه) رو پویش میکنند. برای این پویش "aforg" دو ثانیه، "emgu" پنج و WIC بیست ثانیه زمان سپری شد.
درضمن ادعای برتری "Accord.NET Extensions Framework" رو هم بصورت مستند میتونید در لینک "Introducing Portable Generic Image Library for C#" مشاهده کنید.
با سلام
کار جالبی نیست، چون به شدت محدودیت میآره
کار صحیحتر این هست که یک پروژه مبتنی بر NET. بسازی، و برای استفاده مجدد کدت برای مثال در سیلورلایت، یه پروژه Silverlight ای بسازی، و فایلهای پروژه NET. ای رو در اون Add As Link کنی که یه نوع Shortcut به حساب میآد، یعنی فقط یه فایل وجود داره
یک وقت هست که Library مورد نظر شما برای استفاده ( مثلا WCF Data Services Client ) در هر دو هست، آن هم با یک خط کد مشابه، ولی در حالت Portable امکان استفاده از اون رو ندارید، در حالی که در این روش هیچ محدودیتی نیست، مگر این که کلا کد شما برای مثال در سیلورلایت کار نکنه
موفق باشی