مطالب
کامپایلر C# 9.0، خطاها و اخطارهای بیشتری را نمایش می‌دهد
یکی از مواردی را که در حین ارتقاء پروژه‌های خود به NET 5.0. و C# 9.0 احتمالا مشاهده خواهید کرد، گزارش خطاهای کامپایلری است که پیشتر با نگارش‌های قبلی #C و NET Core.، اصلا خطا نبوده و بدون مشکل کامپایل می‌شدند. یعنی کدی که با NET Core SDK 3x. بدون مشکل کامپایل می‌شود، الزامی ندارد که با NET 5.0 SDK. نیز کامپایل شود. در این مطلب، تغییرات صورت گرفته‌ی در تنظیمات کامپایلر #C را در NET 5.0 SDK.، بررسی می‌کنیم.


معرفی AnalysisLevel در کامپایلر C# 9.0 و .NET 5.0 SDK

سال‌ها است که تیم کامپایلر #C قصد داشته‌است تا اخطارهای بیشتری را به توسعه دهندگان نمایش دهد؛ اما چون ممکن بود در حالت تنظیم پروژه جهت تبدیل اخطارها به خطا، اینکار به عملی ناخوشایند تبدیل شود، آن‌را انجام نداده بودند. با ارائه‌ی NET 5.، گزینه‌ی جدیدی به نام AnalysisLevel‌، به تنظیمات کامپایلر C# 9.0 اضافه شده‌است که توسط آن می‌توان سطوح نمایش خطاها و اخطارهای ارائه شده را تنظیم کرد. حالت پیش‌فرض آن برای پروژه‌های مبتنی بر net5.0، به عدد 5 تنظیم شده‌است و حتی این مورد را برای سایر SDKها نیز می‌توان تنظیم کرد:
Target Framework             Default for AnalysisLevel
net5.0                       5
netcoreapp3.1 or lower       4
netstandard2.1 or lower      4
.NET Framework 4.8 or lower  4
عدد 5 پیش‌فرض در اینجا سبب خواهد شد تا تعداد اخطارهای قابل ملاحظه‌ای را دریافت کنید؛ مواردی را که پیشتر با نگارش‌های قبلی کامپایلر #C، از آن‌ها ناآگاه بودید.
البته اگر از نگارش‌های کمتر از net5.0 استفاده می‌کنید نیز می‌توانید یک سطر AnalysisLevel زیر را به صورت دستی به فایل csproj خود اضافه کنید تا از اخطارهای بیشتری آگاه شوید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <!-- get more advanced warnings for this project -->
    <AnalysisLevel>5</AnalysisLevel>
  </PropertyGroup>
</Project>
یک نکته: اگر می‌خواهید همواره آخرین حد اخطارهای موجود ممکن را مشاهده کنید، مقدار AnalysisLevel را به latest تنظیم کنید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
<PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <!-- be automatically updated to the newest stable level -->
    <AnalysisLevel>latest</AnalysisLevel>
  </PropertyGroup>
</Project>
با اینکار با نصب یک SDK جدید، نیازی به به روز رسانی مقدار AnalysisLevel نخواهد بود و یا اگر می‌خواهید بالاترین سطح ممکن و حتی موارد آزمایشی را نیز بر روی پروژه‌ی خود آزمایش کنید، مقدار سطح آنالیز را به preview تنظیم نمائید:
<AnalysisLevel>preview</AnalysisLevel>
و یا اگر نمی‌خواهید تا این اخطارهای جدید را مشاهده کنید، آن‌را غیرفعال کنید:
<!-- I am just fine thanks -->
<AnalysisLevel>none</AnalysisLevel>


معرفی AnalysisMode در کامپایلر C# 9.0 و NET 5.0 SDK.

از زمان ارائه‌ی NET 5.0 RC2.، گزینه‌ی جدید دیگری به نام AnalysisMode نیز به تنظیمات کامپایلر C# 9.0 اضافه شده‌است:
<PropertyGroup>
  <AnalysisMode>AllEnabledByDefault</AnalysisMode>
</PropertyGroup>
هدف از آن انجام کنترل کیفیت بر روی کدها و ارائه‌ی آن‌ها به صورت اخطارهای کامپایلر است. این گزینه سه مقدار را می‌تواند داشته باشد:
- Default: در این حالت تعداد کمی از گزینه‌‌های کنترل کیفیت فعال هستند.
- AllEnabledByDefault: شدیدترین حالت ممکن؛ با انتخاب آن تمام گزینه‌های تعریف شده به صورت اخطارهای کامپایلر ظاهر می‌شوند.
- AllDisabledByDefault: جهت غیرفعال کردن این گزینه.

نکته 1: اگر می‌خواهید این اخطارها به صورت خطاهای کامپایلر ظاهر شوند، گزینه‌ی CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors را به true تنظیم کنید:
<PropertyGroup>
   <CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>false</CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>
</PropertyGroup>

نکته 2: آنالیز کدها در پروژه‌های مبتنی بر NET 5.0 SDK. به صورت خودکار فعال است. اگر می‌خواهید آن‌ها را در نگارش‌های پیشین NET Core. هم فعال کنید، خاصیت EnableNETAnalyzers را به true تنظیم نمائید:
<PropertyGroup>
   <EnableNETAnalyzers>true</EnableNETAnalyzers>
</PropertyGroup>
لیست کامل مواردی که توسط این گزینه بررسی می‌شوند.


امکان بررسی استایل کد نویسی در کامپایلر C# 9.0 و NET 5.0 SDK.

گزینه‌ی امکان بررسی استایل کدنویسی در کامپایلر C# 9.0، هنوز در مرحله‌ی آزمایشی به سر می‌برد. به همین جهت به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. اگر می‌خواهید آن‌را فعال کنید، روش آن به صورت زیر است که پس از آن، مشکلات موجود به صورت اخطارهایی ظاهر خواهند شد:
<PropertyGroup>
   <EnforceCodeStyleInBuild>true</EnforceCodeStyleInBuild>
</PropertyGroup>


روش اعمال سراسری تنظیمات کامپایلر به تمام پروژه‌های یک Solution

اگر Solution شما از چندین زیر پروژه تشکیل شده‌است، یا می‌توانید تنظیمات یاد شده را یکی یکی به هر کدام اضافه کنید و یا یک فایل مخصوص Directory.Packages.props را در بالاترین پوشه‌ی Solution خود ایجاد کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل نمائید:
<Project>
  <PropertyGroup>
    <AnalysisLevel>latest</AnalysisLevel>
    <AnalysisMode>AllEnabledByDefault</AnalysisMode>
    <CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>true</CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>
    <EnableNETAnalyzers>true</EnableNETAnalyzers>
    <EnforceCodeStyleInBuild>true</EnforceCodeStyleInBuild>
  </PropertyGroup>
</Project>
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
پیشنیازها (الزامی)

«بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن»
«اصول طراحی SOLID»
«مطالعه‌ی بیشتر»


تزریق وابستگی‌ها (یا Dependency injection = DI) به معنای ارسال نمونه‌ای/وهله‌ای از وابستگی (یک سرویس) به شیء وابسته‌ی به آن (یک کلاینت) است. در فرآیند تزریق وابستگی‌ها، یک کلاس، وهله‌های کلاس‌های دیگر مورد نیاز خودش را بجای وهله سازی مستقیم، از یک تزریق کننده دریافت می‌کند. بنابراین بجای نوشتن newها در کلاس جاری، آن‌ها را به صورت وابستگی‌هایی در سازنده‌ی کلاس تعریف می‌کنیم تا توسط یک IoC Container تامین شوند. در اینجا به فریم ورک‌هایی که کار وهله سازی این وابستگی‌ها را انجام می‌دهند، IoC Container و یا DI container می‌گوییم (IoC =  inversion of control ).
چندین نوع تزریق وابستگی‌ها وجود دارند که دو حالت زیر، عمومی‌ترین آن‌ها است:
الف) تزریق در سازنده‌ی کلاس: لیست وابستگی‌های یک کلاس، به عنوان پارامترهای سازنده‌ی آن ذکر می‌شوند.
ب) تزریق در خواص یا Setter injection: کلاینت خواصی get و set را به صورت public معرفی می‌کند و سپس IoC Container با وهله سازی آن‌ها، وابستگی‌های مورد نیاز را تامین خواهد کرد.


تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core

برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET، این نگارش جدید از ابتدا با دید پشتیبانی کامل از DI طراحی شده‌است و این مفهوم، در سراسر اجزای آن به صورت یکپارچه‌ای پشتیبانی می‌شود. همچنین به همراه یک minimalistic DI container توکار نیز هست .
این IoC Container توکار از 4 حالت طول عمر ذیل پشتیبانی می‌کند:
- instance: در هربار نیاز به یک وابستگی خاص، تنها یک وهله از آن در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد و در اینجا شما هستید که مسئول تعریف نحوه‌ی وهله سازی این شیء خواهید بود (برای بار اول).
- transient: هربار که نیاز به وابستگی خاصی بود، یک وهله‌ی جدید از آن توسط IoC Container تولید و ارائه می‌شود.
- singleton: در این حالت تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده در طول عمر برنامه تامین می‌شود.
- scoped: در طول عمر یک scope خاص، تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده، در اختیار مصرف کننده‌ها قرار می‌گیرد. برای مثال مرسوم است که به ازای یک درخواست وب، تنها یک وهله از شیء‌ایی خاص در اختیار تمام مصرف کننده‌های آن قرار گیرد (single instance per web request).

طول عمر singleton، برای سرویس‌ها و کلاس‌های config مناسب هستند. به این ترتیب به کارآیی بالاتری خواهیم رسید و دیگر نیازی نخواهد بود تا هر بار این اطلاعات خوانده شوند. حالت scoped برای وهله سازی الگوی واحد کار و پیاده سازی تراکنش‌ها مناسب است. برای مثال در طی یک درخواست وب، یک تراکنش باید صورت گیرد.
حالت scoped در حقیقت نوع خاصی از حالت transient است. در حالت transient صرفنظر از هر حالتی، هربار که وابستگی ویژه‌ای درخواست شود، یک وهله‌ی جدید از آن تولید خواهد شد. اما در حالت scoped فقط یک وهله‌ی از وابستگی مورد نظر، در بین تمام اشیاء وابسته‌ی به آن، در طول عمر آن scope تولید می‌شود.
بنابراین در برنامه‌های وب دو نوع singleton برای معرفی کلاس‌های config و نوع scoped برای پیاده سازی تراکنش‌ها و همچنین بالابردن کارآیی برنامه در طی یک درخواست وب (با عدم وهله سازی بیش از اندازه‌ی از کلاس‌های مختلف مورد نیاز)، بیشتر از همه به کار برده می‌شوند.


یک مثال کاربردی: بررسی نحوه‌ی تزریق یک سرویس سفارشی به کمک IoC Container توکار ASP.NET Core


مثال جاری که بر اساس ASP.NET Core Web Application و با قالب خالی آن ایجاد شده‌است، دارای نام فرضی Core1RtmEmptyTest است. در همین پروژه بر روی پوشه‌ی src، کلیک راست کرده و گزینه‌ی Add new project را انتخاب کنید و سپس یک پروژه‌ی جدید از نوع NET Core -> Class library. را به آن، با نام Core1RtmEmptyTest.Services اضافه کنید (تصویر فوق).
در ادامه کلاس نمونه‌ی سرویس پیام‌ها را به همراه اینترفیس آن، با محتوای زیر به آن اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Services
{
    public interface IMessagesService
    {
        string GetSiteName();
    }
 
    public class MessagesService : IMessagesService
    {
        public string GetSiteName()
        {
            return "DNT";
        }
    }
}
در ادامه به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest مراجعه کرده و بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.Services را انتخاب کنید، تا اسمبلی آن‌را بتوان در پروژه‌ی جاری استفاده کرد.


انجام اینکار معادل است با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json پروژه:
{
    "dependencies": {
        // same as before
        "Core1RtmEmptyTest.Services": "1.0.0-*"
    },
در ادامه قصد داریم این سرویس را به متد Configure کلاس Startup تزریق کرده و سپس خروجی رشته‌ای آن‌را توسط میان افزار Run آن نمایش دهیم. برای این منظور فایل Startup.cs را گشوده و امضای متد Configure را به نحو ذیل تغییر دهید:
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، متد Configure دارای امضای ثابتی نیست و هر تعداد سرویسی را که نیاز است، می‌توان در اینجا اضافه کرد. یک سری از سرویس‌ها مانند IApplicationBuilder و IHostingEnvironment پیشتر توسط IoC Container توکار ASP.NET Core معرفی و ثبت شده‌اند. به همین جهت، همینقدر که در اینجا ذکر شوند، کار می‌کنند و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارند. اما سرویس IMessagesService ما هنوز به این IoC Container معرفی نشده‌است. بنابراین نمی‌داند که چگونه باید این اینترفیس را وهله سازی کند.
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
{ 
    app.Run(async context =>
    {
        var siteName = messagesService.GetSiteName();
        await context.Response.WriteAsync($"Hello {siteName}");
    });
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به این خطا برخواهیم خورد:
 System.InvalidOperationException
No service for type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' has been registered.
at Microsoft.Extensions.DependencyInjection.ServiceProviderServiceExtensions.GetRequiredService(IServiceProvider provider, Type serviceType)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)

System.Exception
Could not resolve a service of type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' for the parameter 'messagesService' of method 'Configure' on type 'Core1RtmEmptyTest.Startup'.
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.WebHost.BuildApplication()
برای رفع این مشکل، به متد ConfigureServices کلاس Startup مراجعه کرده و سیم کشی‌های مرتبط را انجام می‌دهیم. در اینجا باید اعلام کنیم که «هر زمانیکه به IMessagesService رسیدی، یک وهله‌ی جدید (transient) از کلاس MessagesService را به صورت خودکار تولید کن و سپس در اختیار مصرف کننده قرار بده»:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddTransient<IMessagesService, MessagesService>();
    }
در اینجا نحوه‌ی ثبت یک سرویس را در IoC Containser توکار ASP.NET Core ملاحظه می‌کنید. تمام حالت‌های طول عمری که در ابتدای بحث عنوان شدند، یک متد ویژه‌ی خاص خود را در اینجا دارند. برای مثال حالت transient دارای متد ویژه‌ی AddTransient است و همینطور برای سایر حالت‌ها. این متدها به صورت جنریک تعریف شده‌اند و آرگومان اول آن‌ها، اینترفیس سرویس و آرگومان دوم، پیاده سازی آن‌ها است (سیم کشی اینترفیس، به کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن).

پس از اینکار، مجددا برنامه را اجرا کنید. اکنون این خروجی باید مشاهده شود:


و به این معنا است که اکنون IoC Cotanier توکار ASP.NET Core، می‌داند زمانیکه به IMessagesService رسید، چگونه باید آن‌را وهله سازی کند.


چه سرویس‌هایی به صورت پیش فرض در IoC Container توکار ASP.NET Core ثبت شده‌اند؟

در ابتدای متد ConfigureServices یک break point را قرار داده و برنامه را در حالت دیباگ اجرا کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، به صورت پیش فرض 16 سرویس در اینجا ثبت شده‌اند که تاکنون با دو مورد از آن‌ها کار کرده‌ایم.


امکان تزریق وابستگی‌ها در همه جا!

در مثال فوق، سرویس سفارشی خود را در متد Configure کلاس آغازین برنامه تزریق کردیم. نکته‌ی مهم اینجا است که برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC (یعنی بدون نیاز به تنظیمات خاصی برای قسمت‌های مختلف برنامه)، می‌توان این تزریق‌ها را در کنترلرها، در میان افزارها، در فیلترها در ... همه جا و تمام اجزای ASP.NET Core 1.0 انجام داد و دیگر اینبار نیازی نیست تا نکته‌ی ویژه‌ی نحوه‌ی تزریق وابستگی‌ها در فیلترها یا کنترلرهای ASP.NET MVC را یافته و سپس اعمال کنید. تمام این‌ها از روز اول کار می‌کنند. همینقدر که کار ثبت سرویس خود را در متد ConfigureServices انجام دادید، این سرویس در سراسر اکوسیستم ASP.NET Core، قابل دسترسی است.


نیاز به تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core

قابلیت تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core صرفا جهت برآورده کردن نیازمندی‌های اصلی آن طراحی شده‌است و نه بیشتر. بنابراین توسط آن قابلیت‌های پیشرفته‌ای را که سایر IoC Containers ارائه می‌دهند، نخواهید یافت. برای مثال تعویض امکانات تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core با StructureMap این مزایا را به همراه خواهد داشت:
 • امکان ایجاد child/nested containers (پشتیبانی از سناریوهای چند مستاجری)
 • پشتیبانی از Setter Injection
 • امکان انتخاب سازنده‌ای خاص (اگر چندین سازنده تعریف شده باشند)
 • سیم کشی خودکار یا Conventional "Auto" Registration (برای مثال اتصال اینترفیس IName به کلاس Name به صورت خودکار و کاهش تعداد تعاریف ابتدای برنامه)
 • پشتیبانی توکار از Lazy و Func
 • امکان وهله سازی از نوع‌های concrete (یا همان کلاس‌های معمولی)
 • پشتیبانی از مفاهیمی مانند Interception و AOP
 • امکان اسکن اسمبلی‌های مختلف جهت یافتن اینترفیس‌ها و اتصال خودکار آن‌ها (طراحی‌های افزونه پذیر)


روش تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core با StructureMap

جزئیات این جایگزین کردن را در مطلب «جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0» می‌توانید مطالعه کنید.
یا می‌توانید از روش فوق استفاده کنید و یا اکنون قسمتی از پروژه‌ی رسمی استراکچرمپ در آدرس https://github.com/structuremap/structuremap.dnx جهت کار با NET Core. طراحی شده‌است. برای کار با آن نیاز است این مراحل طی شوند:
الف) دریافت بسته‌ی نیوگت StructureMap.Dnx
برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن، StructureMap.Dnx را جستجو کرده و نصب نمائید (تیک مربوط به انتخاب pre releases هم باید انتخاب شده باشد):


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
        // same as before  
        "StructureMap.Dnx": "0.5.1-rc2-final"
    },
ب) جایگزین کردن Container استراکچرمپ با Container توکار ASP.NET Core
پس از نصب بسته‌ی StructureMap.Dnx، به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و این تغییرات را اعمال کنید:
public class Startup
{
    public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddDirectoryBrowser();
 
        var container = new Container();
        container.Configure(config =>
        {
            config.Scan(_ =>
            {
                _.AssemblyContainingType<IMessagesService>();
                _.WithDefaultConventions();
            });
            //config.For<IMessagesService>().Use<MessagesService>();
 
            config.Populate(services);
        });
        container.Populate(services);
 
        return container.GetInstance<IServiceProvider>();
    }
در اینجا ابتدا خروجی متد ConfigureServices، به IServiceProvider تغییر کرده‌است تا استراکچرمپ این تامین کننده‌ی سرویس‌ها را ارائه دهد. سپس Container مربوط به استراکچرمپ، وهله سازی شده و همانند روال متداول آن، یک سرویس و کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن معرفی شده‌اند (و یا هر تنظیم دیگری را که لازم بود باید در اینجا اضافه کنید). در پایان کار متد Configure آن و پس از این متد، نیاز است متدهای Populate فراخوانی شوند (اولی تعاریف را اضافه می‌کند و دومی کار تنظیمات را نهایی خواهد کرد).
سپس وهله‌ای از IServiceProvider، توسط استراکچرمپ تامین شده و بازگشت داده می‌شود تا بجای IoC Container توکار ASP.NET Core استفاده شود.
در این مثال چون در متد Scan، کار بررسی اسمبلی لایه سرویس برنامه با قراردادهای پیش فرض استراکچرمپ انجام شده‌است، دیگر نیازی به سطر تعریف config.For نیست. در اینجا هرگاه IName ایی یافت شد، به کلاس Name متصل می‌شود (name هر نامی می‌تواند باشد).
مطالب
‫نکات نصب برنامه‌های ASP.NET 4.0 بر روی IIS 6

سه نکته مهم حین توزیع برنامه‌های ASP.NET 4.0 بر روی IIS 6.0 نسبت به سایر نگارش‌های قبلی وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند:

الف) پس از اتقای برنامه از نگارش‌های قبلی به دات نت 4 (با فرض اینکه دات نت 4 بر روی سرور نصب است)، پیغام 404 یا به عبارتی فایل مورد نظر بر روی سرور یافت نشد را دریافت می‌کنید (با تمام فایل‌های موجود):
در کنسول IIS ، ذیل قسمت Web Services Extensions ، باید دو مورد از حالت prohibited خارج شوند:
  • All unknown ISAPI extensions
  • ASP.NET 4.0

ب) پس از اجرای برنامه پیغام غیر معتبر بودن تگ‌های جدید فایل Web.Config را ملاحظه می‌کنید:
- در برگه‌ی خواص سایت در IIS 6.0 ، اکنون امکان انتخاب ASP.NET 4.0 هم میسر است که حتما باید این مورد انتخاب گردد (تا دات نت سه و نیم این نام تنها ASP.NET 2.0 بود). در غیر اینصورت تگ‌های جدید فایل Web.Config شناخته نخواهند شد.

ج) بلافاصله پس از اجرای برنامه، پیغام Server Application Unavailable قابل مشاهده است:
نکته‌ی مهم دیگری که به همراه برنامه‌های دات نت 4 باید به آن توجه داشت، ضرورت اجرای آن‌ها در یک پروسه جدید است. پروسه جدید در IIS 6.0 به معنای یک Application pool جدید است. به عبارتی اگر هم اکنون بر روی IIS 6.0 شما برای مثال 2 برنامه‌ی دات نت سه و دات نت 4 قصد استفاده از یک Application pool را داشته باشند، پیغام Server Application Unavailable ظاهر خواهد شد، زیرا نمی‌توان این دو نگارش را تحت یک پروسه اجرا کرد. برای حل این مشکل باید یک Application pool جدید و اختصاصی را جهت برنامه‌ی ASP.Net 4.0 خود تعریف و انتساب دهید.

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers
یکی دیگر از تغییرات مهم Razor در ASP.NET Core، معرفی Tag Helpers است که همانند HTML Helpers نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، کار رندر کردن HTML را انجام می‌دهند و در اغلب موارد می‌توان آن‌ها را جایگزین HTML Helpers کرد. مزیت استفاده‌ی از Tag helpers، شبیه بودن آن‌ها به المان‌ها و ویژگی‌های HTML است. در کل اینکه باید از HTML Helpers استفاده کرد و یا از Tag Helpers، بیشتر یک انتخاب شخصی و سلیقه‌ای است.


فعال سازی استفاده‌ی از Tag Helpers برای تمام Viewهای برنامه

برای اینکه تمام Viewهای سایت بتوانند به امکانات Tag Helpers دسترسی پیدا کنند، باید یک سطر ذیل را به فایل ViewImports.cshtml_ اضافه کرد:
 @addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers
در اینجا * به معنای استفاده‌ی از تمام Tag Helpers موجود در اسمبلی ذکر شده‌است.

Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers به همراه افزودن وابستگی Microsoft.AspNetCore.Mvc در حین فعال سازی ASP.NET MVC، به پروژه اضافه می‌شود:



فعال سازی Intellisense مربوط به Tag Helpers در ویژوال استودیو

هرچند فعال سازی ASP.NET MVC، تنها وابستگی است که برای کار با Tag Helpers نیاز است، اما برای فعال سازی Intellisense آن‌ها باید بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools را نیز به فایل prject.json برنامه، جهت نصب معرفی کرد:
{
    "dependencies": {
         //same as before
         "Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers": "1.0.0",
         "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0",
         "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "type": "build"
        }
    },
 
    "tools": {
         //same as before
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
    } 
}
ضمنا اگر از ReSharper استفاده می‌کنید (تا نگارش resharper-2016.1)، فعلا مجبور هستید که آن‌را غیرفعال کنید. اطلاعات بیشتر


یک مثال: ایجاد لینکی به یک اکشن متد
 <a asp-controller="Home" asp-action="Index" asp-route-id="123">Home</a>
در اینجا نحوه‌ی ایجاد لینکی را مشاهده می‌کنید که به کنترلر Home و اکشن متد Index آن اشاره می‌کند. این syntax جدید، جایگزین ActionLink مربوط به HTML Helperها است. در اینجا asp-route-id را نیز مشاهده می‌کنید. قسمت asp-route آن جهت مقدار دهی پارامترهای مسیریابی است و قسمت id- بنابر نام پارامتری که قرار است مقدار دهی شود، متغیر خواهد بود.
اگر نیاز به اشاره‌ی به مسیریابی خاصی از طریق نام آن وجود دارد (همان نام‌هایی که در حین تعریف یک مسیریابی ذکر می‌شوند) می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 <a asp-route="login">Login</a>
و یا برای مشخص سازی پروتکل خاصی و یا ذکر دقیق نام هاست، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
 <a asp-controller="Account"
   asp-action="Register"
   asp-protocol="https"
   asp-host="asepecificdomain.com"
   asp-fragment="fragment">Register</a>


راهنمای تبدیل HTML Helpers به Tag Helpers

در جدول ذیل، مثال‌هایی را از HTML Helpers متداول و معادل‌های Tag Helper آن‌ها مشاهده می‌کنید:

Tag Helper
HTML Helper
<label asp-for="Email" class="col-md-2 control-label"></label>
@Html.LabelFor(m => m.Email, new { @class = "col-md-2 control-label" })
<a asp-controller="MyController" asp-action="MyAction" 
class="my-css-classname" my-attr="my-attribute">Click me</a>
@Html.ActionLink("Click me", "MyController", "MyAction", 
{ @class="my-css-classname", data_my_attr="my-attribute"})
<input asp-for="FirstName" style="width:100px;"/>
@Html.TextBox("FirstName", Model.FirstName, new { style = "width: 100px;" })
<input asp-for="Email" class="form-control" />
@Html.TextBoxFor(m => m.Email, new { @class = "form-control" })
<input asp-for="Password" class="form-control" />
@Html.PasswordFor(m => m.Password, new { @class = "form-control" })
<input asp-for="UserName" class="form-control" />
@Html.EditorFor(l => l.UserName,
 new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
<form asp-controller="Account" asp-action="Register" 
method="post" class="form-horizontal" role="form">
@using (Html.BeginForm("Register", "Account",
 FormMethod.Post, new { @class = "form-horizontal", role = "form" }))
{
    @Html.AntiForgeryToken()
<span asp-validation-for="UserName" class="text-danger"></span>
@Html.ValidationMessageFor(m => m.UserName, "",
 new { @class = "text-danger" })
<div asp-validation-summary="ValidationSummary.All" class="text-danger"></div>
@Html.ValidationSummary("", new { @class = "text-danger" })


نکات تکمیلی کار با فرم‌ها توسط Tag Helpers

نمونه‌ای از مثال Tag helper کار با فرم‌ها را در جدول فوق ملاحظه می‌کنید. چند نکته‌ی تکمیلی ذیل را می‌توان به آن اضافه کرد:
- در حین کار با Tag Helpers، درج anti forgery token به صورت خودکار صورت می‌گیرد. اگر می‌خواهید که این توکن ذکر نشود، آن‌را توسط ویژگی "asp-anti-forgery="false خاموش کنید.
- برای درج پارامترهای مسیریابی خاص، از asp-route به همراه نام پارامتر مدنظر استفاده کنید:
 <form asp-controller="Account"
      asp-action="Login"
      asp-route-returnurl="@ViewBag.ReturnUrl"
      method="post" >
</form>
که در نهایت به یک چنین حالتی رندر می‌شود
 <form action="/Account/Login?returnurl=%2FHome%2FAbout" method="post">
- همانند action linkها در اینجا نیز برای اشاره‌ی به یک مسیریابی از طریق نام آن می‌توان از ویژگی asp-route استفاده کرد
 <form asp-route="login"
      asp-route-returnurl="@ViewBag.ReturnUrl"
      method="post" >
</form>


Tag helpers مخصوص تعریف اسکریپت‌ها و CSSها

 در اینجا Tag Helpers صرفا به عنوان جایگزین‌های HTML Helpers مطرح نیستند. توسط آن‌ها قابلیت‌های جدیدی نیز ارائه شده‌است. برای مثال اگر تگ اسکریپت را به صورت ذیل تعریف کنیم:
 <script asp-src-include="~/app/**/*.js"></script>
یک چنین خروجی فرضی را تولید می‌کند:
 <script src="/app/app.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller1.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller2.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller3.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller4.js"></script>
<script src="/app/services/service1.js"></script>
<script src="/app/services/service2.js"></script>
به این معنا که یک سطر asp-src-include، بر اساس الگویی که دریافت می‌کند، تمام فایل‌های اسکریپت موجود در یک پوشه را یافته و برای آن‌ها، تگ اسکریپت تولید می‌کند. دراینجا ذکر ** به معنای بررسی تمام زیرپوشه‌های app است. اگر تنها پوشه‌ی خاصی مدنظر است، باید ** را حذف کرد.
در این بین اگر می‌خواهید از پوشه‌ی خاصی صرفنظر کنید، از asp-src-exclude استفاده کنید:
 <script asp-src-include="~/app/**/*.js"
        asp-src-exclude="~/app/services/**/*.js">
</script>
همچنین در اینجا امکان تعریف CDN و fallback هم وجود دارد. استفاده‌ی از CDNها جهت کاهش ترافیک سرور و بهبود کارآیی برنامه با ارائه‌ی نمونه‌های کش شده‌ی فریم ورک‌های معروف، متداول هستند که در اینجا نمونه‌ای از نحوه‌ی تعریف آن‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین تعریف fallback در اینجا به این معنا است که اگر CDN در دسترس نبود، به نمونه‌ی محلی موجود بر روی سرور مراجعه شود.
 <link rel="stylesheet" href="//ajax.aspnetcdn.com/ajax/bootstrap/3.0.0/css/bootstrap.min.css"
      asp-fallback-href="~/lib/bootstrap/css/bootstrap.min.css"
      asp-fallback-test-class="hidden"
      asp-fallback-test-property="visibility"
      asp-fallback-test-value="hidden" />
 
<script src="//ajax.aspnetcdn.com/ajax/bootstrap/3.0.0/bootstrap.min.js"
        asp-fallback-src="~/lib/bootstrap/js/bootstrap.min.js"
        asp-fallback-test="window.jQuery">
</script>

به علاوه اگر ویژگی asp-file-version را نیز ذکر کنید:
 <link rel="stylesheet" href="~/css/site.min.css" asp-file-version="true"/>
یک چنین لینکی تولید می‌شود:
 <link rel="stylesheet" href="/css/site.min.css?v=UdxKHVNJA5vb1EsG9O9uURFDfEE3j1E3DgwL6NiDGMc" />
هدف آن نیز اصطلاحا cache busting است. به این معنا که با تغییر محتوای این فایل‌ها، کوئری استرینگ تولید شده، مجددا محاسبه شده و مرورگر همواره آخرین نگارش موجود را دریافت خواهد کرد و دیگر از نمونه‌ی کش شده‌ی قدیمی استفاده نمی‌کند.

یک نکته: ویژگی asp-file-version را برای تصاویر هم می‌توان بکار برد:
 <img src="~/images/logo.png"
     alt="company logo"
     asp-file-version="true" />
که یک چنین خروجی را تولید می‌کند و هدف آن نیز جلوگیری از کش شدن تصویر، با تغییر محتوای آن است:
 <img src="/images/logo.png?v=W2F5D366_nQ2fQqUk3URdgWy2ZekXjHzHJaY5yaiOOk"
     alt="company logo"/>


بررسی Environment Tag Helper

با متغیرهای محیطی و نحوه‌ی تعریف آن‌ها در قسمت‌های قبل آشنا شدیم. در اینجا tag helper سفارشی خاصی برای کار با آن‌ها ارائه شده‌است که شیبه به if/else عمل می‌کنند:
<environment names="Development">    
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site1.css" />
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site2.css" />
</environment>

<environment names="Staging,Production">
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site.min.css" asp-file-version="true"/>
</environment>
هدف این است که اگر متغیر محیطی به Development تنظیم شده بود، لینک‌های ساده و اصلی فایل‌های css یا اسکریپت در HTML نهایی درج شوند و اگر حالت توسعه تنظیم شده بود، لینک‌های min یا فشرده شده‌ی آن‌ها ارائه شوند؛ به همراه asp-file-version که cache busting را فعال می‌کند.


کار با دراپ داون‌ها توسط Tag helpers

فرض کنید ViewModel یک view جهت نمایش یک دراپ داون به این صورت تنظیم شده‌است:
public class CustomerViewModel
{
   public string Vehicle { get; set; }  
   public List<SelectListItem> Vehicles { get; set; }
برای نمایش SelectListItem توسط tag helpers می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 <select asp-for="Vehicle" asp-items="Model.Vehicles">
</select>
asp-for به نام خاصیتی اشاره می‌کند که در نهایت مقدار انتخاب شده را دریافت می‌کند و asp-items لیست آیتم‌های دراپ داون را رندر می‌کند.
نظرات مطالب
تولید فایل‌های اکسل حرفه‌ای بدون نیاز به نصب مجموعه‌ی آفیس
- فایل‌های استاندارد آن روی Any CPU کامپایل شده‌اند. ادامه در اینجا
+ وابستگی WindowsBase هم یک فایل استاندارد مجموعه دات نت است و نه خارج از آن و در WPF از آن استفاده می‌شود. بنابراین مشکلی ندارد (چون حتی اگر یک dll بومی ویندوز هم باشد، با توجه به اینکه عملا دو نگارش X86 و X64 دات نت وجود دارند، بسته به سیستم مورد استفاده، یکی از آن‌ها به صورت خودکار در ابتدای کار نصب دات نت فریم ورک، نصب خواهد شد).
مطالب
فراخوانی داینامیک اسمبلی‌های آفیس در برنامه

در بسیاری از پروژه‌های دات نت، نیاز به استفاده از فایلهای نرم افزار آفیس، از قبیل ورد و اکسل و ... وجود دارد. برای مثال گاهی لازم است اطلاعات  یک گرید، یا هر منبع داده‌ای، در قالب اکسل به کاربر نمایش داده شود. بدین شکل که این فایلها در زمان اجرا ساخته شده و به کاربر نمایش داده شود .حال فرض کنید شما روی سیستم خودتان Office2007 را نصب کرده اید و به اسمبلی‌های این ورژن دسترسی دارید. البته بدون نیاز به نصب آفیس نیز میتوان به این توابع دسترسی داشت و از آنها در برنامه استفاده کرد که همان استفاده از  Primary Interop Assemblies میباشد. مشکلی که ممکن است پیش آید این است که در کامپیوترهای کاربران ممکن است ورژن‌های مختلفی از آفیس نصب باشد مانند 2003 -2007-2010-2013 و اگر با ورژن اسمبلی‌هایی که فراخوانی‌های فایلهای اکسل از طریق آن انجام شده باشد متفاوت باشد، برنامه اجرا نمی‌شود .

در حالت معمول برای نمایش یک فایل آفیس مثل اکسل در برنامه، ابتدا اسمبلی مربوطه را (اکسل در این مثال) که به نام Microsoft.Office.Interop.Excel میباشد به اسمبلی‌های برنامه اضافه کرده (از طریق add reference) و برای نمایش یک فایل اکسل در زمان اجرا از کدهای زیر استفاده مینماییم :

try
            {
               var application = (Microsoft.Office.Interop.Excel.Application)Activator.CreateInstance(Type.GetTypeFromProgID("Excel.Application"));  
               Workbook  wrkBook;
                var  wbk = application.Workbooks;
                 wrkBook = wbk.Add();
                wrkBook.Activate();
                application.Visible = true;
             }
            catch (Exception ex)
            {
                Error(ex.Message);
            }

حال اگر آفیس 2010 به عنوان مثال در سیستم ما نصب باشد، ورژن این اسمبلی 14 می‌باشد و اگر این برنامه را در کامپیوتر کلاینتی که آفیس 2007 بر روی آن نصب باشد انتشار دهیم اجرا نمیشود. برای حل این مشکل بنده با استفاده از روش dynamic این موضوع را حل کردم و بنظر می‌رسد راه‌های دیگری نیز برای حل آن وجود داشته باشد.

در این روش با توجه به ورژن آفیسی که بر روی سیستم کاربر نصب شده اسمبلی مربوطه را از سیستم کاربر لود کرده و فایلهای آفیس را اجرا مینماییم. در ابتدا تشخیص میدهیم چه ورژنی از آفیس بر روی سیستم کاربر نصب است :

 string strVersion = null;
                dynamic objEApp =Activator.CreateInstance(Type.GetTypeFromProgID("Excel.Application"));
                if (objEApp.Version == "12.0")
                {
                    strVersion = "2007";
                }
                else if (objEApp.Version == "14.0")
                {
                    strVersion = "2010";
                }

روش دیگر برای انجام اینکار استفاده از اطلاعات رجیستری ویندوز است : 

            string strEVersionSubKey = "\\Excel.Application\\CurVer";       
            string strValue = null; //Value Present In Above Key
            string strVersion = null; //Determines Excel Version 
            RegistryKey rkVersion = null; //Registry Key To Determine Excel Version 
            rkVersion = Registry.ClassesRoot.OpenSubKey(strEVersionSubKey, false); //Open Registry Key 
            if ((rkVersion != null)) //If Key Exists
            {
                strValue = (string)rkVersion.GetValue(string.Empty); //Get Value 
                strValue = strValue.Substring(strValue.LastIndexOf(".") + 1); //Store Value 
                switch (strValue) //Determine Version
                {
                    case "11":
                        strVersion = "2003";
                        break;
 
                    case "12":
                        strVersion = "2007";
                        break;
 
                    case "14":
                        strVersion = "2010";
                        break;
 
                }
حال با استفاده از تابع ()assembly.load اسمبلی مورد نیاز را لود کرده و در برنامه استفاده مینماییم : 
if (strVersion == "2007")
                {
                    string strAssemblyOff2007 =
                        "Microsoft.Office.Interop.Excel, Version=12.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=71e9bce111e9429c";
                    try
                    {
                        Assembly xslExcelAssembly = Assembly.Load(strAssemblyOff2007); //Load Assembly
                        Type type = xslExcelAssembly.GetTypes().Single(t => t.Name == "ApplicationClass");
                        dynamic application = Activator.CreateInstance(type);
                        var workbooks = application.Workbooks;
                        var workbook = workbooks.Add();
                        var worksheet = workbook.Worksheets[1];
                        workbook.Activate();
                        application.Visible = true;
                    }
                    catch (Exception ex)
                    {
                    }
                }
در این حالت بدون اینکه بدانیم بر روی سیستم کاربر چه ورژنی از آفیس نصب است میتوان فایلهای آفیس را در زمان اجرا لود کرده و استفاده کرد . 
مطالب
تعریف قالب‌های جداول سفارشی و کار با منابع داده‌ای از نوع Anonymous در PdfReport
تعدادی قالب جدول پیش فرض در PdfReport تعریف شده‌اند، مانند BasicTemplate.RainyDayTemplate ،BasicTemplate.SilverTemplate و غیره. نحوه تعریف این قالب‌ها بر اساس پیاده سازی اینترفیس ITableTemplate است. برای نمونه اگر یک قالب جدید را بخواهیم ایجاد کنیم، تنها کافی است اینترفیس یاد شده را به نحو زیر پیاده سازی نمائیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Drawing;
using iTextSharp.text;
using PdfRpt.Core.Contracts;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public class GrayTemplate : ITableTemplate
    {
        public HorizontalAlignment HeaderHorizontalAlignment
        {
            get { return HorizontalAlignment.Center; }
        }

        public BaseColor AlternatingRowBackgroundColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.WhiteSmoke); }
        }

        public BaseColor CellBorderColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.LightGray); }
        }

        public IList<BaseColor> HeaderBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#990000")), new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#e80000")) }; }
        }

        public BaseColor RowBackgroundColor
        {
            get { return null; }
        }

        public IList<BaseColor> PreviousPageSummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.LightSkyBlue) }; }
        }

        public IList<BaseColor> SummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.LightSteelBlue) }; }
        }

        public IList<BaseColor> PageSummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.Yellow) }; }
        }

        public BaseColor AlternatingRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#333333")); }
        }

        public BaseColor HeaderFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.White); }
        }

        public BaseColor RowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#333333")); }
        }

        public BaseColor PreviousPageSummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public BaseColor SummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public BaseColor PageSummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public bool ShowGridLines
        {
            get { return true; }
        }
    }
}
و برای استفاده از آن خواهیم داشت:
.MainTableTemplate(template =>
{
      template.CustomTemplate(new GrayTemplate());
})
چند نکته:
- در کتابخانه iTextSharp، کلاس رنگ توسط BaseColor تعریف شده است. به همین جهت خروجی رنگ‌ها را در اینجا نیز بر اساس BaseColor مشاهده می‌کنید. اگر نیاز داشتید رنگ‌های تعریف شده در فضای نام استاندارد System.Drawing را به BaseColor تبدیل کنید، فقط کافی است آن‌را به سازنده کلاس BaseColor ارسال نمائید.
- اگر علاقمند هستید که معادل رنگ‌های HTML ایی را در اینجا داشته باشید، می‌توان از متد توکار ColorTranslator.FromHtml استفاده کرد.
- برای تعریف رنگی به صورت شفاف (transparent) آن‌را مساوی null قرار دهید.
- در اینترفیس فوق، تعدادی از خروجی‌ها به صورت IList است. در این موارد می‌توان یک یا دو رنگ را حداکثر معرفی کرد. اگر دو رنگ را معرفی کنید یک گرادیان خودکار از این دو رنگ، تشکیل خواهد شد.
- اگر قالب جدید زیبایی را طراحی کردید، لطفا در این پروژه مشارکت کرده و آن‌را به صورت یک وصله ارائه دهید!


تهیه یک منبع داده ناشناس

مثال زیر را در نظر بگیرید. در اینجا قصد داریم معادل Ascii اطلاعات Hex را تهیه کنیم:
using System;
using System.Collections;
using System.Linq;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public static class PrintHex
    {
        public static char ToSafeAscii(this int b)
        {
            if (b >= 32 && b <= 126)
            {
                return (char)b;
            }
            return '_';
        }

        public static IEnumerable HexDump(this byte[] data)
        {
            int bytesPerLine = 16;
            return data
                        .Select((c, i) => new { Char = c, Chunk = i / bytesPerLine })
                        .GroupBy(c => c.Chunk)
                        .Select(g =>
                                  new
                                  {
                                      Hex = g.Select(c => String.Format("{0:X2} ", c.Char)).Aggregate((s, i) => s + i),
                                      Chars = g.Select(c => ToSafeAscii(c.Char).ToString()).Aggregate((s, i) => s + i)
                                  })
                        .Select((s, i) =>
                                        new
                                        {
                                            Offset = String.Format("{0:d6}", i * bytesPerLine),
                                            Hex = s.Hex,
                                            Chars = s.Chars
                                        });
        }
    }
}
نکته مهم این منبع داده، خروجی IEnumerable آن و Select نهایی عبارت LINQ ایی است که مشاهده می‌کنید. در اینجا اطلاعات به یک شیء ناشناس با اعضای Offset، Hex و Chars نگاشت شده‌اند.
مفهوم فوق از دات نت 3 به بعد تحت عنوان anonymous types در دسترس است. توسط این قابلیت می‌توان یک شیء را بدون نیاز به تعریف ابتدایی آن ایجاد کرد. این نوع‌های ناشناس توسط واژه‌های کلیدی new و var تولید می‌شوند. کامپایلر به صورت خودکار برای هر anonymous type یک کلاس ایجاد می‌کند.

نکته‌ای مهم حین کار با کلاس‌های ناشناس:
کلاس‌های ناشناس به صورت خودکار توسط کامپایلر تولید می‌شوند و ... از نوع internal هم تعریف خواهند شد. به عبارتی در اسمبلی‌های دیگر قابل استفاده نیستند. البته می‌توان توسط ویژگی assembly:InternalsVisibleTo ، تعاریف internal یک اسمبلی را دراختیار اسمبلی دیگری نیز گذاشت. ولی درکل باید به این موضوع دقت داشت و اگر قرار است منبع داده‌ای به این نحو تعریف شود، بهتر است داخل همان اسمبلی تعاریف گزارش باشد.

برای نمایش این نوع اطلاعات حاصل از کوئری‌های LINQ می‌توان از منبع داده پیش فرض AnonymousTypeList به نحو زیر استفاده کرد:
using System;
using System.Text;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public class HexDumpPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
            .DefaultFonts(fonts =>
            {
                fonts.Path(Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\COUR.ttf",
                    Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.TTF");
            })
            .PagesFooter(footer =>
            {
                footer.DefaultFooter(DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
            })
            .PagesHeader(header =>
            {
                header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                {
                    defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                    defaultHeader.Message("Hex Dump");
                });
            })
            .MainTableTemplate(template =>
            {
                template.CustomTemplate(new GrayTemplate());
            })
            .MainTablePreferences(table =>
            {
                table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
            })
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var data = Encoding.UTF8.GetBytes("The quick brown fox jumps over the lazy dog.");
                var list = data.HexDump();
                dataSource.AnonymousTypeList(list);
            })
            .MainTableColumns(columns =>
            {
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Offset");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(0);
                    column.Width(0.5f);
                    column.HeaderCell("Offset");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Hex");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Left);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(1);
                    column.Width(2.5f);
                    column.HeaderCell("Hex");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Chars");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Left);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(2);
                    column.Width(1f);
                    column.HeaderCell("Chars");
                });
            })
            .MainTableEvents(events =>
            {
                events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
            })
            .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\HexDumpSampleRpt.pdf"));
        }
    }
}

توضیحات:
در اینجا منبع داده بر اساس کلاس‌های کمکی که تعریف کردیم، به نحو زیر مشخص شده است:
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var data = Encoding.UTF8.GetBytes("The quick brown fox jumps over the lazy dog.");
                var list = data.HexDump();
                dataSource.AnonymousTypeList(list);
            })
و سپس برای معرفی ستون‌های متناظر با این منبع داده ناشناس، فقط کافی است آن‌ها را به صورت رشته‌ای معرفی کنیم:
column.PropertyName("Offset");
//...
column.PropertyName("Hex");
//...
column.PropertyName("Chars");



نکته‌ای در مورد خواص تودرتو:
در حین استفاده از AnonymousTypeList امکان تعریف خواص تو در تو نیز وجود دارد. برای مثال فرض کنید که Select نهایی به شکل زیر تعریف شده است و در اینجا OrderInfoData نیز خود یک شیء است:
.Select(x => new
{
   OrderInfo = x.OrderInfoData
})
برای استفاده از یک چنین منبع داده‌ای، ذکر مسیر خاصیت تودرتوی مورد نظر نیز مجاز است:
column.PropertyName("OrderInfo.Price");

 
مطالب
محدود سازی نرخ دسترسی به منابع در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت اول - بررسی مفاهیم
به ASP.NET Core 7، یک میان‌افزار جدید به نام Rate limiter اضافه شده‌است که امکان محدود سازی دسترسی به منابع برنامه‌ی ما را میسر می‌کند. این میان‌افزار، طراحی جامع و مفصلی را دارد. به همین جهت نیاز است در ابتدا با مفاهیم مرتبط با آن آشنا شد و سپس به سراغ پیاده سازی و استفاده‌ی از آن رفت.


چرا باید میزان دسترسی به منابع یک برنامه‌ی وب را محدود کرد؟

فرض کنید در حال ساخت یک web API هستید که کارش ذخیره سازی لیست وظایف اشخاص است و برای مثال از یک GET /api/todos برای دریافت لیست ظایف، یک POST /api/todos برای ثبت و یک PUT /api/todos/{id} برای تغییر موارد ثبت شده، تشکیل می‌شود.
سؤال: چه مشکلی ممکن است به همراه این سه endpoint بروز کند؟
پاسخ: به حداقل چهار مورد زیر می‌توان اشاره کرد:
- یک مهاجم سعی می‌کند با برنامه‌ای که تدارک دیده، هزاران وظیفه‌ی جدید را در چند ثانیه به سمت برنامه ارسال کند تا سبب خاتمه‌ی سرویس آن شود.
- برنامه‌ی ما در حین سرویس دهی، به یک سرویس ثالث نیز وابسته‌است و آن سرویس ثالث، اجازه‌ی استفاده‌ی بیش از اندازه‌ی از منابع خود را نمی‌دهد. با رسیدن تعداد زیادی درخواست به برنامه‌ی ما تنها از طرف یک کاربر، به سقف مجاز استفاده‌ی از آن سرویس ثالث رسیده‌ایم و اکنون برنامه، برای تمام کاربران آن قابل استفاده نیست.
- شخصی در حال دریافت اطلاعات تک تک کاربران است. از شماره یک شروع کرده و به همین نحو جلو می‌رود. برای دریافت اطلاعات کاربران، نیاز است شخص به سیستم وارد شده و اعتبارسنجی شود؛ یعنی به ازای هر درخواست، یک کوئری نیز به سمت بانک اطلاعاتی جهت بررسی وضعیت فعلی و آنی کاربر ارسال می‌شود. به همین جهت عدم کنترل میزان دسترسی به لیست اطلاعات کاربران، بار سنگینی را به بانک اطلاعاتی و CPU سیستم وارد می‌کند.
- هم اکنون چندین موتور جستجو و بات‌هایی نظر آن‌ها در حال پیمایش سایت و برنامه‌ی شما هستند که هر کدام از آن‌ها می‌توانند در حد یک مهاجم رفتار کنند.

به صورت خلاصه، همیشه استفاده‌ی از برنامه، به آن نحوی که ما پیش‌بینی کرده‌ایم، به پیش نمی‌رود و در آن لحظه، برنامه، در حال استفاده از CPU، حافظه و بانک اطلاعاتی به اشتراک گذاشته شده‌ی با تمام کاربران برنامه‌است. در این حالت فقط یک کاربر مهاجم می‌تواند سبب از کار افتادن و یا به شدت کند شدن این برنامه شود و دسترسی سایر کاربران همزمان را مختل کند.


محدود کردن نرخ دسترسی به برنامه چیست؟

Rate limiting و یا نام دیگر آن request throttling، روشی است که توسط آن بتوان از الگوهای پیش بینی نشده‌ی استفاده‌ی از برنامه جلوگیری کرد. عموما برنامه‌های وب، محدود کردن نرخ دسترسی را بر اساس تعداد بار درخواست انجام شده‌ی در یک بازه‌ی زمانی مشخص، انجام می‌دهند و یا اگر کار برنامه‌ی شما ارائه‌ی فیلم‌های ویدیویی است، شاید بخواهید میزان حجم استفاده شده‌ی توسط یک کاربر را کنترل کنید. در کل هدف نهایی از آن، کاهش و به حداقل رساندن روش‌های آسیب زننده‌ی به برنامه و سیستم است؛ صرفنظر از اینکه این نحوه‌ی استفاده‌ی خاص، سهوی و یا عمدی باشد.


محدود کردن نرخ دسترسی را باید به چه منابعی اعمال کرد؟

پاسخ دقیق به این سؤال: «همه چیز» است! بله! همه چیز را کنترل کنید! در اینجا منظور از همه چیز، همان endpointهایی هستند که استفاده‌ی نابجای از آن‌ها می‌توانند سبب کند شدن برنامه یا از دسترس خارج شدن آن شوند. برای مثال هر endpoint‌ای که از CPU، حافظه، دسترسی به دیسک سخت، بانک اطلاعاتی، APIهای ثالث و خارجی و امثال آن استفاده می‌کند، باید کنترل و محدود شود تا استفاده‌ی ناصحیح یک کاربر از آن‌ها، استفاده‌ی از برنامه را برای سایر کاربران غیرممکن نکند. البته باید دقت داشت که هدف از اینکار، عصبی کردن کاربران عادی و معمولی برنامه نیست. هدف اصلی در اینجا، تشویق به استفاده‌ی منصفانه از منابع سیستم است.


الگوریتم‌های محدود کردن نرخ دسترسی

پیاده سازی ابتدایی محدود کردن نرخ دسترسی به منابع یک برنامه کار مشکلی است و در صورت استفاده از الگوریتم‌های متداولی مانند تعریف یک جدول که شامل user-id، action-id و timestamp، به همراه یکبار ثبت اطلاعات به ازای هر درخواست و همچنین خواندن اطلاعات موجود است که جدول آن نیز به سرعت افزایش حجم می‌دهد. به همین جهت تعدادی الگوریتم بهینه برای اینکار طراحی شده‌اند:

الگوریتم‌های بازه‌ی زمانی مشخص

در این روش، یک شمارشگر در یک بازه‌ی زمانی مشخص فعال می‌شود و بر این مبنا است که محدودیت‌ها اعمال خواهند شد. یک مثال آن، مجاز دانستن فقط «100 درخواست در یک دقیقه» است که نام دیگر آن «Quantized buckets / Fixed window limit» نیز هست.
برای مثال «نام هر اکشن + یک بازه‌ی زمانی»، یک کلید دیکشنری نگهدارنده‌ی اطلاعات محدود کردن نرخ دسترسی خواهد بود که به آن کلید، «bucket name» هم می‌گویند؛ مانند مقدار someaction_106062120. سپس به ازای هر درخواست رسیده، شمارشگر مرتبط با این کلید، یک واحد افزایش پیدا می‌کند و محدود کردن دسترسی‌ها بر اساس مقدار این کلید صورت می‌گیرد. در ادامه با شروع هر بازه‌ی زمانی جدید که در اینجا window نام دارد، یک کلید یا همان «bucket name» جدید تولید شده و مقدار متناظر با این کلید، به صفر تنظیم می‌شود.
اگر بجای دیکشنری‌های #C از بانک اطلاعاتی Redis برای نگهداری این key/valueها استفاده شود، می‌توان برای هر کدام از مقادیر آن، طول عمری را نیز مشخص کرد تا خود Redis، کار حذف خودکار اطلاعات غیرضروری را انجام دهد.

یک مشکل الگوریتم‌های بازه‌ی زمانی مشخص، غیر دقیق بودن آن‌ها است. برای مثال فرض کنید که به ازای هر 10 ثانیه می‌خواهید تنها اجازه‌ی پردازش 4 درخواست رسیده را بدهید. مشکل اینجا است که در این حالت یک کاربر می‌تواند 5 درخواست متوالی را بدون مشکل ارسال کند؛ 3 درخواست را در انتهای بازه‌ی اول و دو درخواست را در ابتدای بازه‌ی دوم:


به یک بازه‌ی زمانی مشخص، fixed window و به انتها و ابتدای دو بازه‌ی زمانی مشخص متوالی، sliding window می‌گویند. همانطور که در تصویر فوق هم مشاهده می‌کنید، در این اگوریتم، امکان محدود سازی دقیقی تنها در یک fixed window میسر است و نه در یک sliding window.

سؤال: آیا این مساله عدم دقت الگوریتم‌های بازه‌ی زمانی مشخص مهم است؟
پاسخ: بستگی دارد! اگر هدف شما، جلوگیری از استفاده‌ی سهوی یا عمدی بیش از حد از منابع سیستم است، این مساله مشکل مهمی را ایجاد نمی‌کند. اما اگر دقت بالایی را انتظار دارید، بله، مهم است! در این حالت از الگوریتم‌های «sliding window limit » بیشتر استفاده می‌شود که در پشت صحنه از همان روش استفاده‌ی از چندین fixed window کوچک، کمک می‌گیرند.


الگوریتم‌های سطل توکن‌ها (Token buckets)

در دنیای مخابرات، از الگوریتم‌های token buckets جهت کنترل میزان مصرف پهنای باند، زیاد استفاده می‌شود. از واژه‌ی سطل در اینجا استفاده شده، چون عموما به همراه آب بکارگرفته می‌شود:
فرض کنید سطل آبی را دارید که در کف آن نشتی دارد. اگر نرخ پر کردن این سطل، با آب، از نرخ نشتی کف آن بیشتر باشد، آب از سطل، سرریز خواهد شد. به این معنا که با سرریز توکن‌ها یا آب در این مثال، هیچ درخواست جدید دیگری پردازش نمی‌شود؛ تا زمانیکه مجددا سطل، به اندازه‌ای خالی شود که بتواند توکن یا آب بیشتری را بپذیرد.

یکی از مزیت‌های این روش، نداشتن مشکل عدم دقت به همراه بازه‌های زمانی مشخص است. در اینجا اگر تعداد درخواست زیادی به یکباره به سمت برنامه ارسال شوند، سطل پردازشی آن‌ها سرریز شده و دیگر پردازش نمی‌شوند.
مزیت دیگر آن‌ها، امکان بروز انفجاری یک ترافیک (bursts in traffic) نیز هست. برای مثال اگر قرار است سطلی با 60 توکن در دقیقه پر شود و این سطل نیز هر ثانیه یکبار تخلیه می‌شود، کلاینت‌ها هنوز می‌توانند 60 درخواست را در طی یک ثانیه ارسال کنند (ترافیک انفجاری) و پس از آن نرخ پردازشی، یک درخواست به ازای هر ثانیه خواهد شد.


آیا باید امکان بروز انفجار در ترافیک را داد؟

عموما در اکثر برنامه‌ها وجود یک محدود کننده‌ی نرخ دسترسی کافی است. برای مثال یک محدود کننده‌ی نرخ دسترسی سراسری 600 درخواست در هر دقیقه، برای هر endpoint ای شاید مناسب باشد. اما گاهی از اوقات نیاز است تا امکان بروز انفجار در ترافیک (bursts) را نیز درنظر گرفت. برای مثال زمانیکه یک برنامه‌ی موبایل شروع به کار می‌کند، در ابتدای راه اندازی آن تعداد زیادی درخواست، به سمت سرور ارسال می‌شوند و پس از آن، این سرعت کاهش پیدا می‌کند. در این حالت بهتر است چندین محدودیت را تعریف کرد: برای مثال امکان ارسال 10 درخواست در هر ثانیه و حداکثر 3600 درخواست در هر ساعت.


روش تشخیص کلاینت‌ها چگونه باشد؟

تا اینجا در مورد bucket name یا کلید دیکشنری اطلاعات محدود کردن دسترسی به منابع، از روش «نام هر اکشن + یک بازه‌ی زمانی» استفاده کردیم. به این کار «پارتیشن بندی درخواست‌ها» هم گفته می‌شود. روش‌های دیگری نیز برای انجام اینکار وجود دارند:
پارتیشن بندی به ازای هر
- endpoint
- آدرس IP. البته باید دقت داشت که کاربرانی که در پشت یک پروکسی قرار دارند، از یک IP آدرس اشتراکی استفاده می‌کنند.
- شماره کاربری. البته باید در اینجا بحث کاربران اعتبارسنجی نشده و anonymous را نیز مدنظر قرار داد.
- شمار سشن کاربر. در این حالت باید بحث ایجاد سشن‌های جدید به ازای دستگاه‌های مختلف مورد استفاده‌ی توسط کاربر را هم مدنظر قرار داد.
- نوع مروگر.
- هدر ویژه رسیده مانند X-Api-Token

بسته به نوع برنامه عموما از ترکیبی از موارد فوق برای پارتیشن بندی درخواست‌های رسیده استفاده می‌شود.


درنظر گرفتن حالت‌های استثنائی

هرچند همانطور که عنوان شد تمام قسمت‌های برنامه باید از لحاظ میزان دسترسی محدود شوند، اما استثناءهای زیر را نیز باید درنظر گرفت:
- عموما تیم مدیریتی یا فروش برنامه، بیش از سایر کاربران، با برنامه کار می‌کنند.
- بیش از اندازه محدود کردن Web crawlers می‌تواند سبب کاهش امتیاز SEO سایت شما شود.
- گروه‌های خاصی از کاربران برنامه نیز می‌توانند دسترسی‌های بیشتری را خریداری کنند.


نحوه‌ی خاتمه‌ی اتصال و درخواست

اگر کاربری به حد نهایی استفاده‌ی از منابع خود رسید، چه باید کرد؟ آیا باید صرفا درخواست او را برگشت زد یا اطلاعات بهتری را به او نمایش داد؟
برای مثال GitHub یک چنین خروجی را به همراه هدرهای ویژه‌ای جهت مشخص سازی وضعیت محدود سازی دسترسی به منابع و علت آن‌، ارائه می‌دهد:
> HTTP/2 403
> Date: Tue, 20 Aug 2013 14:50:41 GMT
> x-ratelimit-limit: 60
> x-ratelimit-remaining: 0
> x-ratelimit-used: 60
> x-ratelimit-reset: 1377013266
> {
> "message": "API rate limit exceeded for xxx.xxx.xxx.xxx. (But here's the good news: Authenticated requests get a higher rate limit. Check out the documentation for more details.)",
> "documentation_url": "https://docs.github.com/rest/overview/resources-in-the-rest-api#rate-limiting"
> }
بنابراین بسته به نوع خروجی برنامه که اگر خروجی آن یک API از نوع JSON است و یا یک صفحه‌ی HTML، می‌توان از ترکیبی از هدرها و اطلاعات متنی و HTML استفاده کرد.
حتی یکسری از APIها از status codeهای ویژه‌ای مانند 403 (دسترسی ممنوع)، 503 (سرویس در دسترس نیست) و یا 429 (تعداد درخواست‌های زیاد) برای پاسخ دهی استفاده می‌کنند.



محل ذخیره سازی اطلاعات محدود سازی دسترسی به منابع کجا باشد؟

اگر محدودسازی دسترسی به منابع، جزئی از مدل تجاری برنامه‌ی شما است، نیاز است حتما از یک بانک اطلاعاتی توزیع شده مانند Redis استفاده کرد تا بتواند اطلاعات تمام نمونه‌های در حال اجرای برنامه را پوشش دهد. اما اگر هدف از این محدود سازی تنها میسر ساختن دسترسی منصفانه‌ی به منابع آن است، ذخیره سازی آن‌ها در حافظه‌ی همان نمونه‌ی در حال اجرای برنامه هم کافی است.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت شانزدهم
در مقاله قبلی بحث Assembly Linker را باز کردیم و یاد گرفتیم که چگونه می‌توان با استفاده از آن ماژول‌های مختلف را به یک اسمبلی اضافه کرد. در این قسمت از این سلسله مقالات  قصد داریم فایل‌های منابع (Resource) مانند مواد چندرسانه‌ای، چند زبانه و .. را به آن اضافه کنیم. یک اسمبلی حتی میتواند تنها Resource باشد.

برای اضافه کردن یک فایل به عنوان منبع، از سوئیچ [embed[resource استفاده می‌شود. این سوئیچ محتوای هر نوع فایلی را که به آن پاس شود، به فایل PE اجرایی انتقال داده و جدول ManifestResourceDef را به روز می‌کند تا سیستم از وجود آن آگاه شود.
سوئیچ [link[Resource هم برای الحاق کردن یک فایل به اسمبلی به کار می‌رود و دو جدول ManifestResourceDef و  FileDef را جهت معرفی منبع جدید و شناسایی فایل اسمبلی که حاوی این منبع است، به روز می‌کند. در این حالت فایل منبع embed نشده و باید در کنار پروژه منتشر شود.
csc هم قابلیت‌های مشابهی را با استفاده از سوئیچ‌های resource/ و link/ دارد و به روز رسانی و دیگر اطلاعات تکمیلی آن مشابه موارد بالاست.

شما حتی می‌توانید منابع یک فایل win32 را خیلی راحت و آسان به اسمبلی معرفی کنید. شما به آسانی می‌توانید مسیر یک فایل res. را با استفاده از سوئیچ win32res/ در al یا csc مشخص کنید. یا برای embed کردن آیکن یک برنامه win32 از سوئیچ win32icon/ مسیر یک فایل ICO را مشخص کنید. در ویژوال استودیو این‌کار به صورت ویژوالی در پنجره تنظمیات پروژه و برگه‌ی Application امکان پذیر است. دلیل اصلی که آیکن برنامه‌ها به صورت embed ذخیره می‌شوند این است که این آیکن برای فایل اجرایی یک برنامه‌ی مدیریت شده هم به کار می‌رود.

فایل‌های اسمبلی Win32 شامل یک فایل مانیفست اطلاعاتی هستند که به طور خودکار توسط کمپایلر سی شارپ تولید می‌گردند. با استفاده از سوئیچ nowin32manifest/ میتوان از ایجاد این نوع فایل جلوگیری کرد. این اطلاعات به طور پیش فرض شبیه زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="UTF­8" standalone="yes"?>
<assembly xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1" manifestVersion="1.0">
<assemblyIdentity version="1.0.0.0" name="MyApplication.app" />
<trustInfo xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v2">
<security>
<requestedPrivileges xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v3">
<requestedExecutionLevel level="asInvoker" uiAccess="false"/>
</requestedPrivileges>
</security>
</trustInfo>
</assembly>
موقعیکه AL یا CSC یک فایل نهایی PE را ایجاد می‌کند، یک منبع نسخه بندی شده با استاندارد win32 نیز به آن Embed می‌شود که با راست کلیک روی فایل و انتخاب گزینه‌ی Properties و برگه‌ی Details این اطلاعات نمایش می‌یابد. در کدنویسی این اپلیکیشن هم می‌توانید از طریق فضای نام system.Diagnostics.FileVersionInfo و متد ایستای آن GetVersionInfo که پارامتر ورودی آن مسیر فایل اسمبلی است هم به این اطلاعات، در حین اجرای برنامه دست پیدا کنید.

موقعیکه شما یک اسمبلی می‌سازید باید فیلدهای منبع نسخه بندی را هم ذکر کنید. اینکار توسط خصوصیت‌ها (Attributes) در سطح کد انجام می‌گیرد. این خصوصیات شامل موارد زیر هستند که در فضای نام Reflection قرار گرفته‌اند.
using System.Reflection;

// FileDescription version information:
[assembly: AssemblyTitle("MultiFileLibrary.dll")]

// Comments version information:
[assembly: AssemblyDescription("This assembly contains MultiFileLibrary's types")]

// CompanyName version information:
[assembly: AssemblyCompany("Wintellect")]

// ProductName version information:
[assembly: AssemblyProduct("Wintellect (R) MultiFileLibrary's Type Library")]

// LegalCopyright version information:
[assembly: AssemblyCopyright("Copyright (c) Wintellect 2013")]

// LegalTrademarks version information:
[assembly:AssemblyTrademark("MultiFileLibrary is a registered trademark of Wintellect")]

// AssemblyVersion version information:
[assembly: AssemblyVersion("3.0.0.0")]

// FILEVERSION/FileVersion version information:
[assembly: AssemblyFileVersion("1.0.0.0")]

// PRODUCTVERSION/ProductVersion version information:
[assembly: AssemblyInformationalVersion("2.0.0.0")]

// Set the Language field (discussed later in the "Culture" section)
[assembly:AssemblyCulture("")]

جدول زیر اطلاعاتی در مورد سوئیچ‌های AL جهت مقداردهی این فیلدهای نسخه بندی دارد (کامپایلر سی شارپ این سوئیچ‌ها را ندارد و بهتر است از طریق همان خصوصیات در کدها اقدام کنید). بعضی از اطلاعات زیر با استفاده از سوئیچ‌ها قابل تغییر نیستند؛ چرا که این مقادیر یا ثابت هستند یا اینکه طبق شرایطی از بین چند مقدار ثابت، یکی از آن‌ها انتخاب می‌شود.

نسخه منبع  سوئیچ AL.exe  توصیف خصوصیت یا سوئیچ مربوطه
 FILEVERSION  fileversion/  System.Reflection.AssemblyFileVersionAttribute.
 PRODUCTVERSION  productversion/  System.Reflection.
AssemblyInformationalVersionAttribute
 FILEFLAGSMASK  -  Always set to VS_FFI_FILEFLAGSMASK (defined in WinVer.h as
0x0000003F).
 FILEFLAGS  - همیشه صفر است
 FILEOS  -  در حال حاضر همیشه VOS__WINDOWS32
است
FILETYPE
target/
Set to VFT_APP if /target:exe or /target:winexe is specified;
set to VFT_DLL if /target:library is specified.

 FILESUBTYPE -

 Always set to VFT2_UNKNOWN. (This field has no meaning for VFT_APP
and VFT_DLL.)
 AssemblyVersion version/  System.Reflection.AssemblyVersionAttribute
 Comments  description/  System.Reflection.AssemblyDescriptionAttribute
 CompanyName  company/  System.Reflection.AssemblyCompanyAttribute
 FileDescription title/  System.Reflection.AssemblyTitleAttribute
 FileVersion  version/  System.Reflection.AssemblyFileVersionAttribute
 InternalName  out/  ذکر نام فایل خروجی بدون پسوند.
 LegalCopyright  copyright/  System.Reflection.AssemblyCopyrightAttribute
 LegalTrademarks  trademark/  System.Reflection.AssemblyTrademarkAttribute
 OriginalFilename  out  ذکر نام فایل خروجی بدون پسوند.
 PrivateBuild  -  همیشه خالی است.
 ProductName  product  System.Reflection.AssemblyProductAttribute
 ProductVersion  productversion  System.Reflection.
AssemblyInformationalVersionAttribute
 SpecialBuild  -  همیشه خالی است.
موقعیکه شما یک پروژه‌ی سی شارپ را ایجاد می‌کنید، فایلی به نام AssebmlyInfo.cs در دایرکتوری Properties پروژه ایجاد می‌شود. این فایل شامل تمامی خصوصیت‌های نسخه بندی که در بالا ذکر شد، به‌علاوه یک سری خصوصیات دیگری که در آینده توضیح خواهیم داد، می‌باشد.
شما برای ویرایش این فایل می‌توانید به راحتی آن را باز کرده و اطلاعات داخل آن را تغییر دهید. ویژوال استودیو نیز برای ویرایش این فایل، امکانات GUI را نیز فراهم کرده است. برای استفاده از این امکان، پنجره‌ی properties را در سطح Solution باز کرده و در تب Application روی Assembly Information کلیک کنید.


مطالب
بررسی نکات دریافت فایل‌های حجیم توسط HttpClient
HttpClient به عنوان جایگزینی برای HttpWebRequest API قدیمی، به همراه NET 4.5. ارائه شد و هدف آن یکپارچه کردن پیاده سازی‌های متفاوت موجود به همراه ارائه را‌ه‌حلی چندسکویی است که از WPF/UWP ، ASP.NET تا NET Core. و iOS/Android را نیز پشتیبانی می‌کند. تمام قابلیت‌های جدید پروتکل HTTP مانند HTTP/2 نیز از این پس تنها به همراه این API ارائه می‌شوند.
در مطلب «روش استفاده‌ی صحیح از HttpClient در برنامه‌های دات نت» با روش استفاده‌ی تک وهله‌ای آن آشنا شدیم. در این مطلب نکات ویژه‌ی دریافت فایل‌های حجیم آن‌را بررسی خواهیم کرد. بدون توجه به این نکات، یا OutOfMemoryException را دریافت خواهید کرد و یا پیش از پایان کار، با خطای Timeout این پروسه به پایان خواهد رسید.


مشکل اول: نیاز به تغییر Timeout پیش فرض

فرض کنید می‌خواهیم فایل حجیمی را با تنظیمات پیش‌فرض HttpClient دریافت کنیم:
using System;
using System.Net.Http;
using System.Threading.Tasks;

namespace HttpClientTips.LargeFiles
{
    class Program
    {
        private static readonly HttpClient _client = new HttpClient();

        static async Task Main(string[] args)
        {
            var bytes = await DownloadLargeFileAsync();
        }

        public static async Task<byte[]> DownloadLargeFileAsync()
        {
            Console.WriteLine("Downloading a 4K content - too much bytes.");
            var response = await _client.GetAsync("http://downloads.4ksamples.com/downloads/sample-Elysium.2013.2160p.mkv");
            var bytes = await response.Content.ReadAsByteArrayAsync();
            return bytes;
        }
    }
}
در این حالت باتوجه به اینکه Timeout پیش‌فرض HttpClient به 100 ثانیه تنظیم شده‌است، اگر سرعت دریافت بالایی را نداشته باشید و نتوانید این فایل را پیش از 2 دقیقه دریافت کنید، برنامه با استثنای TaskCancelledException متوقف خواهد شد.
بنابراین اولین تغییر مورد نیاز، تنظیم صریح Timeout آن است:
private static readonly HttpClient _client = new HttpClient
{
    Timeout = Timeout.InfiniteTimeSpan
};


مشکل دوم: دریافت استثنای OutOfMemoryExceptions

روش دریافت پیش‌فرض اطلاعات توسط HttpClient، نگهداری و بافر تمام آن‌ها در حافظه‌ی سیستم است. این روش برای اطلاعات کم حجم، مشکلی را به همراه نخواهد داشت. بنابراین در حین دریافت فایل‌های چندگیگابایتی با آن، حتما با استثنای OutOfMemoryException مواجه خواهیم شد.
namespace HttpClientTips.LargeFiles
{
    class Program
    {
        private static readonly HttpClient _client = new HttpClient
        {
            Timeout = Timeout.InfiniteTimeSpan
        };

        static async Task Main(string[] args)
        {
            await DownloadLargeFileAsync();
        }

        public static async Task DownloadLargeFileAsync()
        {
            Console.WriteLine("Downloading a 4K content. too much bytes.");
            var response = await _client.GetAsync("http://downloads.4ksamples.com/downloads/sample-Elysium.2013.2160p.mkv");
            using (var streamToReadFrom = await response.Content.ReadAsStreamAsync())
            {
                string fileToWriteTo = Path.GetTempFileName();
                Console.WriteLine($"Save path: {fileToWriteTo}");
                using (var streamToWriteTo = File.Open(fileToWriteTo, FileMode.Create))
                {
                    await streamToReadFrom.CopyToAsync(streamToWriteTo);
                }
            }
        }
    }
}
در این حالت برای رفع مشکل، از متد ReadAsStreamAsync آن استفاده می‌کنیم. به این ترتیب بجای یک آرایه‌ی بزرگ از بایت‌ها، با استریمی از آن‌ها سر و کار داشته و به این صورت مشکل مواجه شدن با کمبود حافظه برطرف می‌شود.
مشکل: در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، تا پایان کار متد DownloadLargeFileAsync، حجم فایل دریافتی تغییری نخواهد کرد. یعنی هنوز هم کل فایل در حافظه بافر می‌شود و سپس استریم آن در اختیار FileStream نهایی برای نوشتن قرار خواهد گرفت.
علت این‌جا است که متد client.GetAsync تا زمانیکه کل Response ارسالی از طرف سرور خوانده نشود (headers + content)، عملیات را سد کرده و منتظر می‌ماند. بنابراین با این تغییرات عملا به نتیجه‌ی دلخواه نرسیده‌ایم.


دریافت اطلاعات Header و سپس استریم کردن Content

چون متد client.GetAsync تا دریافت کامل headers + content متوقف می‌ماند، می‌توان به آن اعلام کرد تنها هدر را به صورت کامل دریافت کن و سپس باقیمانده‌ی عملیات دریافت بدنه‌ی Response را به صورت Stream در اختیار ادامه‌ی برنامه قرار بده. برای اینکار نیاز است پارامتر HttpCompletionOption را تکمیل کرد:
var response = await _client.GetAsync(
                "http://downloads.4ksamples.com/downloads/sample-Elysium.2013.2160p.mkv",
                HttpCompletionOption.ResponseHeadersRead);
پارامتر HttpCompletionOption.ResponseHeadersRead به متد GetAsync اعلام می‌کند که پس از خواندن هدر Response، ادامه‌ی عملیات را در اختیار سطرهای بعدی کد قرار بده و عملیات را تا پایان خواندن کامل Response در حافظه، متوقف نکن.


مشکل سوم: برنامه در دریافت سومین فایل از یک سرور هنگ می‌کند.

تعداد اتصالات همزمانی را که می‌توان توسط HttpClient به یک سرور گشود، محدود هستند. برای مثال این عدد در Full .NET Framework مساوی 2 است. بنابراین اگر اتصال سوم موازی را شروع کنیم، چون Timeout را به بی‌نهایت تنظیم کرده‌ایم، این قسمت از برنامه هیچگاه تکمیل نخواهد شد.
روش تنظیم تعداد اتصالات مجاز به یک سرور:
- در Full .NET Framework با تنظیم خاصیت ServicePointManager.DefaultConnectionLimit است که به 2 تنظیم شده‌است.
- این مورد در NET Core. توسط پارامتر HttpClientHandler و خاصیت MaxConnectionsPerServer آن تنظیم می‌شود:
private static readonly HttpClientHandler _handler = new HttpClientHandler
{
    MaxConnectionsPerServer = int.MaxValue, // default for .NET Core
    UseDefaultCredentials = true
};
private static readonly HttpClient _client = new HttpClient(_handler)
{
    Timeout = Timeout.InfiniteTimeSpan
};
البته مقدار پیش‌فرض آن int.MaxValue است که نسبت به حالت Full .NET Framework عدد بسیار بزرگتری است.