مطالب
نقدی بر کتاب «مرجع کامل entity framework 4.1»

کتاب «مرجع کامل entity framework 4.1» نوشته‌ی آقای راد نزدیک به یک ماهی است که منتشر شده است. فرصتی پیدا شد تا این کتاب حدودا 260 صفحه‌ای را مطالعه کنم و در ادامه توضیحاتی را پیرامون آن مطالعه خواهید کرد.

بررسی کتاب

در عنوان کتاب ذکر شده «مرجع کامل»؛ ولی خوب، 260 نمی‌تونه مرجع کامل باشه. بنابراین کمی رعایت اعتدال در کارهای بعدی لازم به نظر می‌رسد. همچنین یک مورد را هم همیشه در نشر کتب تخصصی در نظر داشته باشید: «ذکر شماره نگارش محصول» مورد نظر در عنوان کتاب، خیلی سریع کار شما را از مد افتاده خواهد کرد. خیالتان راحت باشد تا یک سال دیگر همینطور این شماره‌ها افزایش پیدا می‌کنند. خریداری هم که آنچنان اطلاعاتی از کل کار نداشته باشد، بر اساس همین شماره و بدون مطالعه متن، از خرید کتاب امتناع خواهد کرد.

  • فصل اول این کتاب به معرفی تاریخچه‌ی EF و لزوم استفاده از آن می‌پردازد. همچنین خلاصه‌ای از قابلیت‌های آن‌را همانند روش‌های model first ، database first و code first بیان می‌کند.
  • تمرکز فصل دوم بر نحوه‌ی استفاده از روش‌های model first و database first است به همراه نحوه‌ی تولید اسکریپت بانک اطلاعاتی در حالت model first.
  • فصل سوم کتاب به مرور جزئیات طراح EF در ویژوال استودیو جهت کار بهتر با موجودیت‌ها اختصاص دارد.
  • در فصل چهارم با روش‌های کوئری نویسی در EF آشنا خواهید شد. همچنین بر روی مباحث اجرای به تعویق افتاده و مفهوم آن هم بحث شده که بسیار ارزشمند است.
  • فصل پنجم کتاب به مباحث ثبت، حذف و به روز رسانی اطلاعات توسط EF اختصاص دارد. همچنین یک سری مباحث همانند سطح اول caching در NHibernate که در EF هم وجود دارد، بررسی شده است که البته نام آن در اینجا Object state و entity state است.
  • در فصل ششم در مورد نحوه‌ی نگاشت رویه‌های ذخیره شده SQL Server به اشیاء دات نتی بحث شده همچنین نحوه‌ی اجرا و استفاده از آن‌ها
  • فصل هفتم کتاب به ارتباطات بین موجود‌یت‌ها یا همان مباحث one to many و امثال آن اختصاص دارد به همراه نحوه‌ی تنظیمات آن در طراح EF در VS.NET
  • در فصل هشتم، به قالب‌های T4 پرداخته شده. ابتدا معرفی، سپس آشنایی با Syntax و نهایتا نحوه‌ی دستکاری و سفارشی سازی قالب‌های پیش فرض T4 مرتبط با EF ارائه شده‌اند.
  • فصل نهم به بررسی کاملتر مبحث model first که در فصل دوم معرفی شده می‌پردازد. ایجاد موجودیت‌ها، نحوه‌ی تعریف ارتباطات و نهایتا ایجاد بانک اطلاعاتی از روی آن
  • فصل دهم آن به مباحث جدید EF در مورد Code first اختصاص دارد. این فصل واقعا ارزشمند است چون ... نتیجه‌ی تحقیق بوده نه ترجمه. تقریبا با تمام تاریخچه‌ی مرتبط با code first در EF، محل‌های دریافت فایل‌ها، ابزارهای کمکی، روش‌های کوئری گرفتن،نحوه‌ی ایجاد بانک اطلاعاتی از روی کد، تعیین اعتبار و غیره در طی یک فصل آشنا خواهید شد.
  • در فصل یازدهم آن مروری بر WCF Data services و پروتکل OData صورت گرفته است. نحوه‌ی ایجاد و سپس فراخوانی آن توسط یک کلاینت. در عنوان کتاب ذکر شده : «مرجع»، بنابراین به دنبال یک کتاب خودآموز قدم به قدم نباشید. این کتاب بیشتر به «معرفی» امکانات موجود در EF در طی 260 صفحه می‌پردازد که الزاما با توجه به تعداد صفحات کتاب، بعضی از موارد آن مانند این فصل آخر، از عمق لازم برخوردار نیستند ولی، حداقل سرنخ را به دست شما خواهند داد.


مزایا:
  •  به روز بودن مطالب آن
  •  آشنایی و تسلط مؤلف/مترجم به مطالبی که تهیه کرده. این مورد در فصل دهم آن مشهود است.
  •  زبان فارسی (بله! خیلی مهمه! هستند کسانی که چند گیگ، ببخشید چند صد گیگ (!)، eBook به زبان انگلیسی دارند ولی حتی یکی از آن‌ها را هم تمام نکرده‌اند)
  •  متن روان و سلیس
  •  کیفیت خوب کتاب، صفحه بندی و امثال آن


معایب:
  •  قیمت نزدیک به 8000 تومان برای کتاب 260 صفحه‌ای به نظر زیاد است. البته با بالا رفتن قیمت‌ها (برای مثال 4 برابر شدن قیمت یک عدد نان لواش از سال قبل تا به امسال!)، بالاخره ... خوب این مسایل را هم به همراه خواهد داشت.
  •  تصاویر موجود در کتاب عموما بیش از اندازه کوچک شده‌اند. این مورد خواندن تعدادی از آن‌ها را با مشکل مواجه کرده است.
  •  در مورد متد الحاقی معروف Include در EF من مطلبی را در این کتاب پیدا نکردم. این مورد به بحث عدم نیاز به join نویسی صریح در EF مرتبط می‌شود.
  •  در مورد نحوه‌ی استفاده از EF با سایر بانک‌های اطلاعاتی بحث نشده. کتاب فقط به SQL Server منحصر است.
  •  در یکی از فصل‌ها به الگوی Repository در حد نامبردن اشاره شده. این مورد برای خواننده‌ای که اطلاعاتی از موضوع ندارد، کافی نیست. می‌شد یک فصل را به آن اختصاص داد.


در کل خواندن کتاب «معرفی» EF 4.1 ، به کسانی که با Silverlight و WCF RIA Services سر و کار دارند (و کوئری‌های آن برایشان کمی گنگ است) و همچنین عموم علاقمندانی که می‌خواهند جایگزینی برای ADO.NET (در یک سطح بالاتر از آن البته) پیدا کنند توصیه می‌شود.



در حاشیه!

شاید بپرسید چرا این کتاب در 260 صفحه و چرا فقط در 1000 نسخه منتشر شده است. چرا اینقدر تعداد کتاب‌های تخصصی کم است. چرا بیشتر تمایل به چاپ کتاب‌های نصب ویندوز و امثال آن است تا مثلا کتاب EF 4.1 یا خدای نکرده NHibernate ! پاسخ هم در یک جمله خلاصه می‌شود: «نگرانی ناشر از بازگشت سرمایه»
این شما هستید که با پشتیبانی خود می‌توانید این امیدواری را به ناشرین کشور بدهید تا «جرات کنند» بیشتر به طرف کتاب‌های تخصصی بروند و این پشتیبانی با صرفا گفتن چقدر عالی، دست شما درد نکنه، خیلی خوب بود، باز هم از این کارها بکنید،‌ معنا پیدا نمی‌کند! باید لطف کنید و «خرید کنید». هیچ راه دیگری هم ندارد. الان چند عدد کتاب ASP.NET MVC 3.0 در کشور به زبان فارسی وجود دارد؟ چند عدد کتاب تخصصی SQL Server 2008 R2 را می‌توانید پیدا کنید؟ در مورد کتابخانه پردازش موازی دات نت 4 چطور؟ و ...
البته منهای نگرانی این بحث بازگشت سرمایه ، یک مورد دیگر هم سبب این نوع تاخیرها هست. یادم میاد کتاب الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا در سی شارپ رو که چند سال قبل به ناشر دادم نحوه‌ی پرداخت آن به این صورت بود: نزدیک به 10 درصد پشت جلد، در طی چند قسط، آن هم 6 ماه پس از انتشار عمومی کتاب! خوب همین شد که من دیگر به طرف این کار نرفتم. چون واقعا نوشتن، یک «کار» کامل است. باید وقت گذاشت (6 ماه حداقل یا بیشتر)، تحقیق کرد، ریاضت کشید و دست آخر 6 ماه پس از انتشار کتاب ... با توجه به اینکه کتاب رو که الان شما به دست ناشر می‌دید شاید یکسال دیگر منتشر شود (بسته به تعداد کاری که در دست دارد).
در هر حال، با تمام این تفاسیر، هستند کسانی که «امیدوارانه» نسبت به نوشتن کتاب‌های تخصصی مانند «مرجع کامل entity framework 4.1» اقدام می‌کنند و شما هم حداقل کاری که می‌توانید جهت حمایت از این نوع حرکات بکنید، «خرید است». در غیراینصورت مدام اینطرف اونطرف ننویسید که چرا کتاب WPF 4.0 یا WCF 4.0 به زبان فارسی نداریم. پشتیبانی نمی‌کنید؟! خوب ... نداریم! «همین!»
یک مورد دیگر هم هست البته. عده‌ای هستند که مثلا کلاس‌های میلیونی، جهت آموزش این مباحث برگزار می‌کنند. خوب این‌ها هم مسلما خوشحال نخواهند شد که مثلا کتاب WCF 4.0 و مباحث SOA مرتبط با آن به زبان فارسی منتشر شود یا حتی در این زمینه پیش قدم شوند. این هم هست!


بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها

سلام و درود بر شما آقای نصیری

من چون توی دات نت تازه کار هستم دوتا سئوال خدمتتون دارم:

من توی برنامه ای که دارم می‌نویسم از الگوی UnitOfWork مطابق با آموزش‌های شما استفاده کردم درضمن برای تزریق وابستگی هم از StructerMap استفاده می‌کنم، برنامه Win Form هستش وتوی Main یک کلاس Configuration رو که کارش Registerکردن کلیهInterface وکلاس هاست رو فراخونی کردم.

اول اینکه : برای آزاد سازی منابع و استفاده بهینه از حافظه در حال استفاده از StructerMap  شما چه پیشنهاد یا روشی رو معرفی می‌کنین؟

دوم اینکه : با ازدیاد و تعدد کلاسها واینترفیس‌ها در حالیکه در ابتدای برنامه کلیه اونها رو با StructerMap   رجیستر می‌کنیم  ودر هرجا که لازم باشه فقط از اونها یک نمونه میسازیم،  اشکالی در روند عملیاتی وکاربری با اون نرم افزار پیش مشتری پیش نمی‌یاد؟ (مخصوصا در سیستم‌های یکپارچه و بزرگ از نظر حافظه).

سوم اینکه: آیا بایدها ونبایدهایی هم در استفاده از StructerMap وجود داره ؟

سپاسگزار شما هستم. 

مطالب
کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server
ورود سیستم‌های ORM مانند EF تحولی عظیم در در مباحث کار و تغییرات بر روی داده‌ها یا Data Manipulation بود. به طور خلاصه اصلی‌ترین هدف یک ORM، ایجاد فرامین شیء گرا به جای فرامین رابطه‌ای است؛ ولی در این بین نکات دیگری هم مد نظر گرفته شده‌است که یکی از آن‌ها پشتیبانی از چندین دیتابیس هست تا توسعه گران از یک سیستم واحد جهت اتصال به همه‌ی دیتابیس‌ها استفاده کنند و نیازی به دانش اضافه و سیستم جداگانه‌ای برای هر دیتابیس نباشد؛ مانند ADO که در دات نت به چندین دسته نقسیم شده بود و هم اینکه در صورتی که تمایلی به تغییر دیتابیس در آینده داشتید، کدها برای توسعه باز باشند و نیازی به تغییر سیستم نباشد.
ولی اگر کمی بیشتر به دنیای واقعی وارد شویم گاهی اوقات نیاز است که تنها بر روی یک دیتابیس فعالیت کنیم و یک دیتابیس نیاز است تا حد ممکن بهینه طراحی شود تا کارآیی بانک در حال حاضر و به خصوص در آینده تا حدی تضمین شود.
من همیشه در مورد EF یک نظری داشتم و آن اینست که با اینکه یک ORM، یک هدف مهم را در نظر دارد و آن اینست که تا حد ممکن استانداردهایی را که بین تمامی دیتابیس‌ها مشترک است، رعایت کند، ولی باز قابل قبول است اگر بگوییم که کاربران EF انتظار داشته باشند تا اطلاعات بیشتری در مورد sql server در آن نهفته باشد. از یک سو هر دو محصول مایکروسافت هستند و از سوی دیگر مطمئنا توسعه گران محصولات دات نت بیش از هر چیزی به sql server نگاه ویژه‌تری دارند. پس مایکروسافت در کنار حفظ آن ویژگی‌های مشترک، باید به حفظ استانداردهای جدایی برای sql server هم باشد.

تعدادی از برنامه نویسان در هنگام ایجاد Domain Model کم لطفی‌های زیادی را می‌کنند که یکی از آن‌ها عدم کنترل نوع داده‌های خود است. مثلا برای رشته‌ها هیچ محدودیتی را در نظر نمی‌گیرند. شاید در سمت کلاینت اینکار را انجام می‌دهند؛ ولی نکته‌ی مهم در طرف دیتابیس است که چگونه تعریف می‌شود. در این حالت (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود که به معنی اشاره به منطقه دوگیگابایتی از اطلاعات است. در نکات بعدی، قصد داریم این مرحله را یک گام به جلوتر پیش ببریم و آن هم ایجاد نوع داده‌های بهینه‌تر در Sql Server است.

نکته مهم: بدیهی است که تغییرات زیر، ORM شما را تنها به sql server مقید می‌کند که بعدها در صورت تغییر دیتابیس نیاز به حذف موارد زیر را خواهید داشت؛ در غیر اینصورت به مشکل عدم ایجاد دیتابیس برخواهید خورد.

اولین مورد مهم بحث تاریخ و زمان است؛ وقتی ما یک نوع داده را تنها DateTime در نظر بگیریم، در Sql Server هم همین نوع داده وجود دارد و انتخاب میشود. ولی اگر شما واقعا نیازی به این نوع داده نداشته باشید چطور؟ در حال حاضر من بر روی یک برنامه‌ی کارخانه کار میکنم که بخش کارمندان و گارگران آن سه داده زمانی زیر را شامل می‌شود:
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public DateTime HireDate { get; set; }
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }

حال به جدول زیر نگاه کنید که هر نوع داده چه مقدار فضا را به خود اختصاص می‌دهد:
  SmallDateTime   4 بایت
  DateTime  8 بایت
  DateTime2  6 تا 8 بایت
  DateTimeOffset   8 تا 10 بایت
  Date  3 بایت
  Time  3 تا 5 بایت

از این جدول چه می‌فهمید؟ با یک نگاه می‌توان فهمید که ساختار بالای من باید 24 بایت گرفته باشد؛ برای ساختاری که هم تاریخ و هم زمان (ساعت) را پشتیبانی می‌کند. ولی با نگاه دقیق‌تر به نام پراپرتی‌ها این نکته روشن می‌شود که ما یک گپ Gap (فضای بیهوده) داریم چون زمان تولد، استخدام و ترک سازمان اصلا نیازی به ساعت ندارند و همان تاریخ کافی است. یعنی نوع Date با حجم کلی 9 بایت؛ که در نتیجه 15 بایت صرفه جویی در یک رکورد صورت خواهد گرفت.

پس کد بالا را به شکل زیر تغییر می‌دهم:

          [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime BirthDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime HireDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }
خصوصیت Column از نسخه 4.5دات نت فریم ورک اضافه شده و در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema قرار گرفته است.
نوع‌هایی که در بالا با سایز متغیر هستند، به نسبت دقتی که برای آن تعیین می‌کنید، سایز می‌گیرند. مثل (time(0 که 3 بایت از حافظه را می‌گیرد. در صورتی که time معرفی کنید، به جای اینکه از شیء DateTime استفاده کنید، از شی Timespan استفاده کنید، تا در پشت صحنه از نوع داده time استفاده کند. در این حالت حداکثر حافظه یعنی 5 بایت را برخواهد داشت و بهترین حالت ممکن این هست که نیاز خود را بسنجید و خودتان دقت آن را مشخص کنید. دو شکل زیر نحوه‌ی تعریف نوع زمان را مشخص می‌کنند. یکی حالت پیش فرض و دیگری انتخاب دقت:
     public class Testtypes
    {
           public TimeSpan CloseTime { get; set; }
            public TimeSpan CloseTime2 { get; set; }
    }
   public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.CloseTime2).HasPrecision(3);
        }
    }
در تکه کد بالا همه از نوع time تعریف می‌شوند ولی در خصوصیت شماره یک نهایت استفاده از نوع تایم یعنی (time(7 مشخص می‌شود. ولی در خصوصیت بعدی چون در کانفیگ دقت آن را مشخص کرده‌ایم از نوع (time(3 تعریف می‌شود.

مورد دوم در مورد داده‌های اعشاری است:
بسیاری از برنامه نویسان تا آنجا که دیده‌ام از نوع float و single و double برای اعداد اعشاری استفاده می‌کنند ولی باید دید که در آن سمت دیتابیس، برای این نوع داده‌ها چه اتفاقی می‌افتد. نوع float در دات نت، با نوع single برابری میکند؛ هر دو یک نام جدا دارند، ولی در واقع یکی هستند. عموما برنامه نویسان به طور کلی بیشتر از همان single استفاده می‌کنند و برای انتساب برای این دو نوع هم حتما باید حرف f را بعد از عدد نوشت:
float flExample=23.2f;
باید توجه کنید که اگر مثلا float انتخاب کردید، تصور نکنید که همان float در دیتابیس خواهد بود. این دو متفاوت هستند تبدیلات به شکل زیر رخ می‌دهد:
//real
public float FloatData { get; set; }
//real
public Single SingleData { get; set; }
//float
public double DoubleData { get; set; }
  همه نوع‌های بالا اعداد اعشاری هستند که به صورت تقریبی و به صورت نماد اعشاری ذخیره می‌گردند و برای به دست آوردن مقدار ذخیره شده، هیچ تضمینی نیست همان عددی که وارد شده است بازگردانده شود. اگر تا به حال در برنامه هایتان به چنین مشکلی برنخوردید دلیلش اعداد اعشاری کوچک بوده است. ولی با بزرگتر شدن عدد، این تفاوت به خوبی دیده می‌شود. 
حالا اگر بخواهیم اعداد اعشاری را به طور دقیق ذخیره کنیم، مجبور به استفاده از نوع decimal هستیم. در دات نت آنچنان محدودیتی بر سر استفاده‌ی از آن نداریم. ولی در سمت سرور داده‌ها بهتر هست برای آن تدابیری اندیشیده شود. هر عدد دسیمال از دقت و مقیاس تشکیل می‌شود. دقت آن تعداد ارقامی است که در عدد وجود دارد و مقیاس آن تعداد ارقام اعشاری است. به عنوان مثال عدد زیر دقتش 7 و مقیاسش 3 است:
4235.254
در صورتی که عدد اعشاری را به دسیمال نسبت دهیم باید حرف m را بعد از عدد وارد کنیم:
decimal d1=4545.112m;
برای اعداد صحیح نیازی نیست.
برای تعیین نوع دسیمال از  fluent api استفاده می‌کنیم:
modelBuilder.Entity<Class>().Property(object => object.property).HasPrecision(7, 3);
کد زیر برای خصوصیت شماره یک، دقت 18 و مقیاس 2 را در نظر می‌گیرد و دومین خصوصیت طبق آنچه که برایش تعریف کرده ایم دقت 7 و مقیاس 3 است:
     public class Testtypes
    {
        public Decimal Decimal1 { get; set; }
        public Decimal Decimal2 { get; set; }

     }

 public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.Decimal2).HasPrecision(7, 3);
        }
    }

مورد سوم مبحث رشته هاست
:
کدهای زیر را مطالعه فرمایید:
[StringLength(25)]
public string FirstName { get; set; }

[StringLength(30)]
[Column(TypeName = "varchar")]
public string EnProductTitle { get; set; }


public string ArticleContent { get; set; }
[Column(TypeName = "varchar(max)")]
public string ArticleContentEn { get; set; }
اولین رشته بالا (نام) را به محدوده‌ای از کاراکترها محدود کرده‌ایم. به طور پیش فرض تمامی رشته‌ها به صورت nvarchar در نظر گرفته می‌شوند. بدین ترتیب در رشته نام کوچک (nvarchar(25 در نظر گرفته خواهد شد. حال اگر بخواهیم فقط حروف انگلیسی پشتیبانی شوند، مثلا نام فنی کالا را بخواهید وارد کنید، بهتر هست که نوع آن به طرز صحیحی تعریف شود که در کد بالا با استفاده از خصوصیت Column نوع varchar را معرفی می‌کنم. بدین ترتیب تعریف نهایی نوع به شکل (varchar(30 خواهد بود. استفاده از fluentApi‌ها هم در این رابطه به شکل زیر است:
this.Property(e => e.EnProductTitle).HasColumnType("VARCHAR").HasMaxLength(30);
برای مواردی که محدوده‌ای تعریف نشود (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود مانند پراپرتی ArticleContent بالا. ولی اگر قصد دارید فقط حروف اسکی پشتیبانی گردند، مثلا متن انگلیسی مقاله را نیز نگه می‌دارید بهتر هست که نوع آن بهیته‌ترین حالت در نظر گرفته شود که برای پراپرتی ArticleContentEn نوع (varchar(MAX تعریف کرده‌ایم. 
همانطور که گفتیم پیش فرض رشته‌ها nvarchar است، در صورتی که دوست دارید این پیش فرض را تغییر دهید روش زیر را دنبال کنید:
modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.HasColumnType("varchar"));


//=========== یا

modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.IsUnicode(false));


جهت تکمیل بحث نیز هر کدام از متغیرهای عددی در سی شارپ معادل نوع‌های زیر در Sql Server هستند:
//tinyInt
public byte Age { get; set; }

//smallInt
public Int16 OldInt { get; set; }

//int
public int Int32 { get; set; }

//Bigint
public Int64 HighNumbers { get; set; }

مطالب
Angular Material 6x - قسمت چهارم - نمایش پویای اطلاعات تماس‌ها
در قسمت قبل، یک لیست ثابت item 1/item 2/… را در sidenav نمایش دادیم. در این قسمت می‌خواهیم این لیست را با اطلاعات دریافت شده‌ی از سرور، پویا کنیم و همچنین با کلیک بر روی هر کدام، جزئیات آن‌ها را نیز در قسمت main-content نمایش دهیم.



تهیه سرویس اطلاعات پویای برنامه

سرویس Web API ارائه شده‌ی توسط ASP.NET Core در این برنامه، لیست کاربران را به همراه یادداشت‌های آن‌ها به سمت کلاینت باز می‌گرداند و ساختار موجودیت‌های آن‌ها به صورت زیر است:

موجودیت کاربر که یک رابطه‌ی one-to-many را با UserNotes دارد:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MaterialAspNetCoreBackend.DomainClasses
{
    public class User
    {
        public User()
        {
            UserNotes = new HashSet<UserNote>();
        }

        public int Id { set; get; }
        public DateTimeOffset BirthDate { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public string Avatar { set; get; }
        public string Bio { set; get; }

        public ICollection<UserNote> UserNotes { set; get; }
    }
}
و موجودیت یادداشت‌های کاربر که سر دیگر رابطه را تشکیل می‌دهد:
using System;

namespace MaterialAspNetCoreBackend.DomainClasses
{
    public class UserNote
    {
        public int Id { set; get; }
        public DateTimeOffset Date { set; get; }
        public string Title { set; get; }

        public User User { set; get; }
        public int UserId { set; get; }
    }
}
در نهایت اطلاعات ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی توسط سرویس کاربران:
    public interface IUsersService
    {
        Task<List<User>> GetAllUsersIncludeNotesAsync();
        Task<User> GetUserIncludeNotesAsync(int id);
    }
در اختیار کنترلر Web API برنامه، برای ارائه‌ی به سمت کلاینت، قرار می‌گیرد:
namespace MaterialAspNetCoreBackend.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    public class UsersController : Controller
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public UsersController(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService ?? throw new ArgumentNullException(nameof(usersService));
        }

        [HttpGet]
        public async Task<IActionResult> Get()
        {
            return Ok(await _usersService.GetAllUsersIncludeNotesAsync());
        }

        [HttpGet("{id:int}")]
        public async Task<IActionResult> Get(int id)
        {
            return Ok(await _usersService.GetUserIncludeNotesAsync(id));
        }
    }
}
کدهای کامل لایه سرویس، تنظیمات EF Core و تنظیمات ASP.NET Core این قسمت را از پروژه‌ی پیوستی انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، در مسیر زیر
 https://localhost:5001/api/users
یک چنین خروجی قابل مشاهده خواهد بود:


و آدرس https://localhost:5001/api/users/1 صرفا مشخصات اولین کاربر را بازگشت می‌دهد.


تنظیم محل تولید خروجی Angular CLI

ساختار پوشه بندی پروژه‌ی جاری به صورت زیر است:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، کلاینت Angular در یک پوشه‌است و برنامه‌ی سمت سرور ASP.NET Core در پوشه‌ای دیگر. برای اینکه خروجی نهایی Angular CLI را به پوشه‌ی wwwroot پروژه‌ی وب کپی کنیم، فایل angular.json کلاینت Angular را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
"build": {
          "builder": "@angular-devkit/build-angular:browser",
          "options": {
            "outputPath": "../MaterialAspNetCoreBackend/MaterialAspNetCoreBackend.WebApp/wwwroot",
تنظیم این outputPath به wwwroot پروژه‌ی وب سبب خواهد شد تا با صدور فرمان زیر:
 ng build --no-delete-output-path --watch
برنامه‌ی Angular در حالت watch (گوش فرا دادان به تغییرات فایل‌ها) کامپایل شده و سپس به صورت خودکار در پوشه‌ی MaterialAspNetCoreBackend.WebApp/wwwroot کپی شود. به این ترتیب پس از اجرای برنامه‌ی ASP.NET Core توسط دستور زیر:
 dotnet watch run
 این برنامه‌ی سمت سرور، در همان لحظه هم API خود را ارائه خواهد داد و هم هاست برنامه‌ی Angular می‌شود.
بنابراین دو صفحه‌ی کنسول مجزا را باز کنید. در اولی ng build (را با پارامترهای یاد شده در پوشه‌ی MaterialAngularClient) و در دومی dotnet watch run را در پوشه‌ی MaterialAspNetCoreBackend.WebApp اجرا نمائید.
هر دو دستور در حالت watch اجرا می‌شوند. مزیت مهم آن این است که اگر تغییر کوچکی را در هر کدام از پروژه‌ها ایجاد کردید، صرفا همان قسمت کامپایل می‌شود و در نهایت سرعت کامپایل نهایی برنامه به شدت افزایش خواهد یافت.


تعریف معادل‌های کلاس‌های موجودیت‌های سمت سرور، در برنامه‌ی Angular

در ادامه پیش از تکمیل سرویس دریافت اطلاعات از سرور، نیاز است معادل‌های کلاس‌های موجودیت‌های سمت سرور خود را به صورت اینترفیس‌هایی تایپ‌اسکریپتی تعریف کنیم:
ng g i contact-manager/models/user
ng g i contact-manager/models/user-note
این دستورات دو اینترفیس خالی کاربر و یادداشت‌های او را در پوشه‌ی جدید models ایجاد می‌کنند. سپس آن‌ها را به صورت زیر و بر اساس تعاریف سمت سرور آن‌ها، تکمیل می‌کنیم:
محتویات فایل contact-manager\models\user-note.ts :
export interface UserNote {
  id: number;
  title: string;
  date: Date;
  userId: number;
}
محتویات فایل contact-manager\models\user.ts :
import { UserNote } from "./user-note";

export interface User {
  id: number;
  birthDate: Date;
  name: string;
  avatar: string;
  bio: string;

  userNotes: UserNote[];
}


ایجاد سرویس Angular دریافت اطلاعات از سرور

ساختار ابتدایی سرویس دریافت اطلاعات از سرور را توسط دستور زیر ایجاد می‌کنیم:
 ng g s contact-manager/services/user --no-spec
که سبب ایجاد فایل user.service.ts در پوشه‌ی جدید services خواهد شد:
import { Injectable } from "@angular/core";

@Injectable({
  providedIn: "root"
})
export class UserService {

  constructor() { }
}
قسمت providedIn آن مخصوص Angular 6x است و هدف از آن کم حجم‌تر کردن خروجی نهایی برنامه‌است؛ اگر از سرویسی که تعریف شده، در برنامه جائی استفاده نشده‌است. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا آن‌را به صورت دستی در قسمت providers ماژول جاری ثبت و معرفی کرد.
کدهای تکمیل شده‌ی UserService را در ذیل مشاهده می‌کنید:
import { HttpClient, HttpErrorResponse } from "@angular/common/http";
import { Injectable } from "@angular/core";
import { Observable, throwError } from "rxjs";
import { catchError, map } from "rxjs/operators";

import { User } from "../models/user";

@Injectable({
  providedIn: "root"
})
export class UserService {

  constructor(private http: HttpClient) { }

  getAllUsersIncludeNotes(): Observable<User[]> {
    return this.http
      .get<User[]>("/api/users").pipe(
        map(response => response || []),
        catchError((error: HttpErrorResponse) => throwError(error))
      );
  }

  getUserIncludeNotes(id: number): Observable<User> {
    return this.http
      .get<User>(`/api/users/${id}`).pipe(
        map(response => response || {} as User),
        catchError((error: HttpErrorResponse) => throwError(error))
      );
  }
}
در اینجا از pipe-able operators مخصوص RxJS 6x استفاده شده که در مطلب «ارتقاء به Angular 6: بررسی تغییرات RxJS» بیشتر در مورد آن‌ها بحث شده‌است.
- متد getAllUsersIncludeNotes، لیست تمام کاربران را به همراه یادداشت‌های آن‌ها از سرور واکشی می‌کند.
- متد getUserIncludeNotes صرفا اطلاعات یک کاربر را به همراه یادداشت‌های او از سرور دریافت می‌کند.


بارگذاری و معرفی فایل svg نمایش avatars کاربران به Angular Material

بسته‌ی Angular Material و کامپوننت mat-icon آن به همراه یک MatIconRegistry نیز هست که قصد داریم از آن برای نمایش avatars کاربران استفاده کنیم.
در قسمت اول، نحوه‌ی «افزودن آیکن‌های متریال به برنامه» را بررسی کردیم که در آنجا آیکن‌های مرتبط، از فایل‌های قلم، دریافت و نمایش داده می‌شوند. این کامپوننت، علاوه بر قلم آیکن‌ها، از فایل‌های svg حاوی آیکن‌ها نیز پشتیبانی می‌کند که یک نمونه از این فایل‌ها در مسیر wwwroot\assets\avatars.svg فایل پیوستی انتهای مطلب کپی شده‌است (چون برنامه‌ی وب ASP.NET Core، هاست برنامه است، این فایل را در آنجا کپی کردیم).
ساختار این فایل svg نیز به صورت زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<svg width="512" height="512" viewBox="0 0 512 512" xmlns="http://www.w3.org/2000/svg"
     xmlns:xlink="http://www.w3.org/1999/xlink">
    <defs>
    <svg viewBox="0 0 128 128" height="100%" width="100%" 
             pointer-events="none" display="block" id="user1" >
هر svg تعریف شده‌ی در آن دارای یک id است. از این id به عنوان نام avatar کاربرها استفاده خواهیم کرد. نحوه‌ی فعالسازی آن نیز به صورت زیر است:
ابتدا به فایل contact-manager-app.component.ts مراجعه و سپس این کامپوننت آغازین ماژول مدیریت تماس‌ها را با صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import { Component } from "@angular/core";
import { MatIconRegistry } from "@angular/material";
import { DomSanitizer } from "@angular/platform-browser";

@Component()
export class ContactManagerAppComponent {

  constructor(iconRegistry: MatIconRegistry, sanitizer: DomSanitizer) {
    iconRegistry.addSvgIconSet(sanitizer.bypassSecurityTrustResourceUrl("assets/avatars.svg"));
  }
  
}
MatIconRegistry جزئی از بسته‌ی angular/material است که در ابتدای کار import شده‌است. متد addSvgIconSet آن، مسیر یک فایل svg حاوی آیکن‌های مختلف را دریافت می‌کند. این مسیر نیز باید توسط سرویس DomSanitizer در اختیار آن قرار گیرد که در کدهای فوق روش انجام آن‌را ملاحظه می‌کنید. در مورد سرویس DomSanitizer در مطلب «نمایش HTML در برنامه‌های Angular» بیشتر بحث شده‌است.
در اینجا در صورتیکه فایل svg شما دارای یک تک آیکن است، روش ثبت آن به صورت زیر است:
iconRegistry.addSvgIcon(
      "unicorn",
      this.domSanitizer.bypassSecurityTrustResourceUrl("assets/unicorn_icon.svg")
    );
که در نهایت کامپوننت mat-icon، این آیکن را به صورت زیر می‌تواند نمایش دهد:
 <mat-icon svgIcon="unicorn"></mat-icon>

یک نکته: پوشه‌ی node_modules\material-design-icons به همراه تعداد قابل ملاحظه‌ای فایل svg نیز هست.


نمایش لیست کاربران در sidenav

در ادامه به فایل sidenav\sidenav.component.ts مراجعه کرده و سرویس فوق را به آن جهت دریافت لیست کاربران، تزریق می‌کنیم:
import { User } from "../../models/user";
import { UserService } from "../../services/user.service";

@Component()
export class SidenavComponent implements OnInit {

  users: User[] = [];

  constructor(private userService: UserService) {  }

  ngOnInit() {
    this.userService.getAllUsersIncludeNotes()
      .subscribe(data => this.users = data);
  }
}
به این ترتیب با اجرای برنامه و بارگذاری sidenav، در رخ‌داد OnInit آن، کار دریافت اطلاعات کاربران و انتساب آن به خاصیت عمومی users صورت می‌گیرد.

اکنون می‌خواهیم از این اطلاعات جهت نمایش پویای آن‌ها در sidenav استفاده کنیم. در قسمت قبل، جای آن‌ها را در منوی سمت چپ صفحه به صورت زیر با اطلاعات ایستا مشخص کردیم:
    <mat-list>
      <mat-list-item>Item 1</mat-list-item>
      <mat-list-item>Item 2</mat-list-item>
      <mat-list-item>Item 3</mat-list-item>
    </mat-list>
اگر به مستندات mat-list مراجعه کنیم، در میانه‌ی صفحه، navigation lists نیز ذکر شده‌است که می‌تواند لیستی پویا را به همراه لینک به آیتم‌های آن نمایش دهد و این مورد دقیقا کامپوننتی است که در اینجا به آن نیاز داریم. بنابراین فایل sidenav\sidenav.component.html را گشوده و mat-list فوق را با mat-nav-list تعویض می‌کنیم:
    <mat-nav-list>
      <mat-list-item *ngFor="let user of users">
        <a matLine href="#">
          <mat-icon svgIcon="{{user.avatar}}"></mat-icon> {{ user.name }}
        </a>
      </mat-list-item>
    </mat-nav-list>
اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، یک چنین شکلی قابل مشاهده است:


که در اینجا علاوه بر لیست کاربران که از سرویس Users دریافت شده، آیکن avatar آن‌ها که از فایل assets/avatars.svg بارگذاری شده نیز قابل مشاهده است.


اتصال کاربران به صفحه‌ی نمایش جزئیات آن‌ها

در mat-nav-list فوق، فعلا هر کاربر به آدرس # لینک شده‌است. در ادامه می‌خواهیم با کمک سیستم مسیریابی، با کلیک بر روی نام هر کاربر، در سمت راست صفحه جزئیات او نیز نمایش داده شود:
    <mat-nav-list>
      <mat-list-item *ngFor="let user of users">
        <a matLine [routerLink]="['/contactmanager', user.id]">
          <mat-icon svgIcon="{{user.avatar}}"></mat-icon> {{ user.name }}
        </a>
      </mat-list-item>
    </mat-nav-list>
در اینجا با استفاده از routerLink، هر کاربر را بر اساس Id او، به صفحه‌ی جزئیات آن شخص، متصل کرده‌ایم. البته این مسیریابی برای اینکه کار کند باید به صورت زیر به فایل contact-manager-routing.module.ts اضافه شود:
const routes: Routes = [
  {
    path: "", component: ContactManagerAppComponent,
    children: [
      { path: ":id", component: MainContentComponent },
      { path: "", component: MainContentComponent }
    ]
  },
  { path: "**", redirectTo: "" }
];
البته اگر تا اینجا برنامه را اجرا کنید، با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس به نام هر کاربر، آدرسی مانند https://localhost:5001/contactmanager/1 در status bar مرورگر ظاهر خواهد شد، اما با کلیک بر روی آن، اتفاقی رخ نمی‌دهد.
این مشکل دو علت دارد:
الف) چون ContactManagerModule را به صورت lazy load تعریف کرده‌ایم، دیگر نباید در لیست imports فایل AppModule ظاهر شود. بنابراین فایل app.module.ts را گشوده و سپس تعریف ContactManagerModule را هم از قسمت imports بالای صفحه و هم از قسمت imports ماژول حذف کنید؛ چون نیازی به آن نیست.
ب) برای مدیریت خواندن id کاربر، فایل main-content\main-content.component.ts را گشوده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { ActivatedRoute } from "@angular/router";

import { User } from "../../models/user";
import { UserService } from "../../services/user.service";

@Component({
  selector: "app-main-content",
  templateUrl: "./main-content.component.html",
  styleUrls: ["./main-content.component.css"]
})
export class MainContentComponent implements OnInit {

  user: User;
  constructor(private route: ActivatedRoute, private userService: UserService) { }

  ngOnInit() {
    this.route.params.subscribe(params => {
      this.user = null;

      const id = params["id"];
      if (!id) {
        return;
      }

      this.userService.getUserIncludeNotes(id)
        .subscribe(data => this.user = data);
    });
  }
}
در اینجا به کمک سرویس ActivatedRoute و گوش فرادادن به تغییرات params آن در ngOnInit، مقدار id مسیر دریافت می‌شود. سپس بر اساس این id، با کمک سرویس کاربران، اطلاعات این تک کاربر از سرور دریافت و به خاصیت عمومی user نسبت داده خواهد شد.
اکنون می‌توان از اطلاعات این user دریافتی، در قالب این کامپوننت و یا همان فایل main-content.component.html استفاده کرد:
<div *ngIf="!user">
  <mat-spinner></mat-spinner>
</div>
<div *ngIf="user">
  <mat-card>
    <mat-card-header>
      <mat-icon mat-card-avatar svgIcon="{{user.avatar}}"></mat-icon>
      <mat-card-title>
        <h2>{{ user.name }}</h2>
      </mat-card-title>
      <mat-card-subtitle>
        Birthday {{ user.birthDate | date:'d LLLL' }}
      </mat-card-subtitle>
    </mat-card-header>
    <mat-card-content>
      <mat-tab-group>
        <mat-tab label="Bio">
          <p>
            {{user.bio}}
          </p>
        </mat-tab>
        <!-- <mat-tab label="Notes"></mat-tab> -->
      </mat-tab-group>
    </mat-card-content>
  </mat-card>
</div>
در اینجا از کامپوننت mat-spinner برای نمایش حالت منتظر بمانید استفاده کرده‌ایم. اگر user نال باشد، این spinner نمایش داده می‌شود و برعکس.


همچنین mat-card را هم بر اساس مثال مستندات آن، ابتدا کپی و سپس سفارشی سازی کرده‌ایم (اگر دقت کنید، هر کامپوننت آن سه برگه‌ی overview، سپس API و در آخر Example را به همراه دارد). این روشی است که همواره می‌توان با کامپوننت‌های این مجموعه انجام داد. ابتدا مثالی را در مستندات آن پیدا می‌کنیم که مناسب کار ما باشد. سپس سورس آن‌را از همانجا کپی و در برنامه قرار می‌دهیم و در آخر آن‌را بر اساس اطلاعات خود سفارشی سازی می‌کنیم.



نمایش جزئیات اولین کاربر در حین بارگذاری اولیه‌ی برنامه

تا اینجای کار اگر برنامه را از ابتدا بارگذاری کنیم، mat-spinner قسمت نمایش جزئیات تماس‌ها ظاهر می‌شود و همانطور باقی می‌ماند، با اینکه هنوز موردی انتخاب نشده‌است. برای رفع آن به کامپوننت sidnav مراجعه کرده و در لحظه‌ی بارگذاری اطلاعات، اولین مورد را به صورت دستی نمایش می‌دهیم:
import { Router } from "@angular/router";

@Component()
export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy {

  users: User[] = [];
  
  constructor(private userService: UserService, private router: Router) {
  }

  ngOnInit() {
    this.userService.getAllUsersIncludeNotes()
      .subscribe(data => {
        this.users = data;
        if (data && data.length > 0 && !this.router.navigated) {
          this.router.navigate(["/contactmanager", data[0].id]);
        }
      });
  }
}
در اینجا ابتدا سرویس Router به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است و سپس زمانیکه کار دریافت اطلاعات تماس‌ها پایان یافت و this.router.navigated نبود (یعنی پیشتر هدایت به آدرسی صورت نگرفته بود؛ برای مثال کاربر آدرس id داری را ریفرش نکرده بود)، اولین مورد را توسط متد this.router.navigate فعال می‌کنیم که سبب تغییر آدرس صفحه از https://localhost:5001/contactmanager به https://localhost:5001/contactmanager/1 و باعث نمایش جزئیات آن می‌شود.

البته روش دیگر مدیریت این حالت، حذف کدهای فوق و تبدیل کدهای کامپوننت main-content به صورت زیر است:
let id = params['id'];
if (!id) id = 1;
در اینجا اگر id انتخاب نشده باشد، یعنی اولین بار نمایش برنامه است و خودمان id مساوی 1 را برای آن در نظر می‌گیریم.


بستن خودکار sidenav در حالت نمایش موبایل

اگر اندازه‌ی صفحه‌ی نمایشی را کوچکتر کنیم، قسمت sidenav در حالت over نمایان خواهد شد. در این حالت اگر آیتم‌های آن‌را انتخاب کنیم، هرچند آن‌ها نمایش داده می‌شوند، اما زیر این sidenav مخفی باقی خواهند ماند:


بنابراین در جهت بهبود کاربری این قسمت بهتر است با کلیک کاربر بر روی sidenav و گزینه‌های آن، این قسمت بسته شده و ناحیه‌ی زیر آن نمایش داده شود.
در کدهای قالب sidenav، یک template reference variable برای آن به نام sidenav درنظر گرفته شده‌است:
<mat-sidenav #sidenav
برای دسترسی به آن در کدهای کامپوننت خواهیم داشت:
import { MatSidenav } from "@angular/material";

@Component()
export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy {

  @ViewChild(MatSidenav) sidenav: MatSidenav;
اکنون که به این ViewChild دسترسی داریم، می‌توانیم در حالت نمایشی موبایل، متد close آن‌را فراخوانی کنیم:
  ngOnInit() {
    this.router.events.subscribe(() => {
      if (this.isScreenSmall) {
        this.sidenav.close();
      }
    });
  }
در اینجا با مشترک this.router.events شدن، متوجه‌ی کلیک کاربر و نمایش صفحه‌ی جزئیات آن می‌شویم. در قسمت سوم این مجموعه نیز خاصیت isScreenSmall را بر اساس ObservableMedia مقدار دهی کردیم. بنابراین اگر کاربر بر روی گزینه‌ای کلیک کرده بود و همچنین اندازه‌ی صفحه در حالت موبایل قرار داشت، sidenav را خواهیم بست تا بتوان محتوای زیر آن‌را مشاهده کرد:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-03.zip
برای اجرای آن:
الف) ابتدا به پوشه‌ی src\MaterialAngularClient وارد شده و فایل‌های restore.bat و ng-build-dev.bat را اجرا کنید.
ب) سپس به پوشه‌ی src\MaterialAspNetCoreBackend\MaterialAspNetCoreBackend.WebApp وارد شده و فایل‌های restore.bat و dotnet_run.bat را اجرا کنید.
اکنون برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی است.
مطالب
ASP.NET MVC #3

تهیه پیش‌نیازهای شروع به کار با ASP.NET MVC

در زمان نگارش این مطلب، نگارش نهایی ASP.NET MVC 3 در دسترس است و همچنین نگارش بتای 4 آن نیز قابل دریافت و نصب می‌باشد. بنابراین فعلا اساس را بر مبنای نگارشی قرار خواهیم داد که در محیط کاری قابل استفاده باشد.
ASP.NET MVC 3 پس از ارائه Visual Studio 2010، منتشر شد و VS.NET به صورت پیش فرض به همراه ASP.NET MVC 2 است. ساده‌ترین روش نصب ASP.NET MVC 3 بر روی VS 2010 استفاده از برنامه رایگانی است به نام Web Platform Installer. این برنامه را از این آدرس می‌توان دریافت کرد: http://microsoft.com/web/downloads
پس از دریافت آن حداقل دو راه برای نصب ASP.NET MVC 3 وجود دارد. یا گزینه‌ی نصب ASP.NET MVC 3 Tools Update را انتخاب کنید و یا سرویس پک یک VS 2010 را از طریق این برنامه یا جداگانه (بسته کامل و مستقل) دریافت و نصب نمائید. VS 2010 SP1 نیز به همراه ASP.NET MVC 3 است؛ همچنین IIS Express را که نسخه ساده شده IIS 7.5 مخصوص توسعه دهنده‌ها است، می‌توان با این نگارش یکپارچه کرد.


بنابراین به صورت خلاصه بهترین کار این است که سرویس پک یک VS 2010 را یکبار نصب نمائید. اگر این نصب از طریق برنامه Web Platform Installer باشد، به صورت خودکار IIS Express را هم انتخاب و نصب خواهد کرد. اگر فقط SP1 را به صورت مستقل دریافت کرده‌اید، حاوی IIS Express نیست و باید جداگانه آن‌را دریافت و نصب نمائید (^). البته نصب IIS Express در اینجا یک گزینه اختیاری است و الزامی نیست.



مروری بر ساختار یک پروژه ASP.NET MVC

پس از نصب پیش نیازها، امکان انتخاب یک پروژه وب ASP.NET MVC 3 در VS 2010 میسر خواهد شد:


در اینجا گزینه‌ی ASP.NET MVC 3 Web Application را انتخاب می‌کنیم. در صفحه بعدی که ظاهر می‌شود:


حالت Internet Application به همراه یک سری مدل و کنترلر از پیش نوشته شده جهت مدیریت ورود به سایت و ثبت نام در سایت است و حالت Empty تنها به همراه ساختار پیش فرض پوشه‌های یک پروژه ASP.NET MVC است.
فعلا جهت توضیحات اولیه بیشتر، گزینه‌ی Internet Application و نوع View Engine را هم ASPX انتخاب می‌کنیم. کار View Engine، رندر یک View به شکل HTML و ارائه نهایی اطلاعات آن به کاربر است. این نوع‌های متفاوت هم فقط در Syntax تفاوت دارند (به آن templating language هم گفته می‌شود). نوع ASPX همان Syntax متداول قدیمی ASP.NET را تداعی می‌کند و نوع Razor به صورت اختصاصی برای ASP.NET MVC تهیه شده است.
باید در نظر داشت که گزینه مرجح از نگارش 3 به بعد، Razor است (البته این هم سلیقه‌ای است. اگر هیچکدام از این دو را هم نخواهید استفاده کنید مشکلی نیست! می‌شود کلا آن را عوض کرد). هدفم هم از انتخاب ASPX نمایش یک سری ریزه کاری است که شاید برای برنامه نویس‌های ASP.NET Web forms جالب باشد. این موارد را در حالت انتخاب Razor به این وضوح مشاهده نخواهید کرد و محیط خیلی ساده شده است.


همانطور که ملاحظه می‌کنید این فریم ورک یک سری پوشه پیش فرض را توصیه می‌کند. بدیهی است که ضرورتی ندارد تا پوشه Models یا پوشه Controllers حتما در همین پروژه قرار داشته باشند؛ چون زمانیکه پروژه کامپایل شد، محل این پوشه بندی‌ها آنچنان اهمیتی ندارد.
نکته جالب در این تصویر، فایل Site.Master است. بله، این فایل شبیه به همان فایل master page موجود در ASP.NET Web form است که قالب کلی سایت را به همراه داشته و سایر صفحات، قالب خود را از آن به ارث می‌برند. حتی تگ runat=server هم به وضوح در این فایل، در چندین جای آن قابل مشاهده است. تنها تفاوت آن نداشتن فایل code behind است. asp:ContentPlaceHolder نیز در آن تعریف شده است. خلاصه این محیط جدید به معنای دور ریختن تمام آنچیزی که در Web forms وجود دارد نیست. برای نمونه اگر فایل ChangePassword.aspx موجود در پوشه Account را باز کنید، باز هم همان asp:Content معروف به همراه تگ runat=server قابل مشاهده است. برای مثال این محتوای صفحه Error.aspx پیش فرض آن است:

<%@ Page Language="C#" MasterPageFile="~/Views/Shared/Site.Master"
Inherits="System.Web.Mvc.ViewPage<System.Web.Mvc.HandleErrorInfo>" %>

<asp:Content ID="errorTitle" ContentPlaceHolderID="TitleContent" runat="server">
Error
</asp:Content>

<asp:Content ID="errorContent" ContentPlaceHolderID="MainContent" runat="server">
<h2>
Sorry, an error occurred while processing your request.
</h2>
</asp:Content>

اگر از قسمت Inherits آن صرفنظر کنیم، «هیچ» تفاوتی با ASP.NET Web forms ندارد؛ علت هم به این بر می‌گردد که موتوری که Web forms و MVC از آن استفاده می‌کنند، یکی است. هر دو بر فراز موتور ASP.NET معنا پیدا خواهند کرد.


قرار دادهای پوشه‌های پیش فرض یک پروژه ASP.NET MVC

  • پوشه Controllers حاوی کلاس‌های کنترلری است که درخواست‌های رسیده را مدیریت می‌کنند.
  • پوشه Models حاوی کلاس‌هایی است که اشیاء تجاری و همچنین کار با اطلاعات را تعریف و مدیریت می‌کنند.
  • در پوشه Views، فایل‌های قالب‌های رابط کاربری که مسئول ارائه خروجی به کاربر هستند قرار می‌گیرند. همچنین مطابق قرارداد دیگری، اگر نام کنترلر ما مثلا ProductController باشد (با توجه به اینکه نام کلاس آن هم مطابق قرارداد، مختوم به کلمه Controller است)، فایل‌های Viewهای مرتبط با آن در پوشه Views/Product قرار خواهند گرفت.
  • در پوشه Scripts،‌ فایل‌های جاوا اسکریپت مورد استفاده در سایت قرار خواهند گرفت.
  • پوشه Content محل قرارگیری فایل‌های CSS و تصاویر است.
  • پوشه App_Data جایی است که فایل‌هایی با قابلیت read/write در آن قرار می‌گیرند (و باید دقت داشت که فقط همینجا هم باید قرار گیرند و گرنه این نوشتن‌ها در مکان‌های متفرقه، ممکن است سبب ری استارت شدن برنامه شوند:(^)).

مطالب
آشنایی با Saltarelle کامپایلر قدرتمند #C به جاوااسکریپت

شاید ساده‌ترین تعریف برای  Saltarelle  این باشد که «کامپایلریست که کد‌های C# را به جاوا اسکریپت تبدیل می‌کند». محاسن زیادی را می‌توان برای اینگونه کامپایلر‌ها نام برد؛ مخصوصا در پروژه‌های سازمانی که نگهداری از کد‌های جاوا اسکریپت بسیار سخت و گاهی خارج از توان است و این شاید مهمترین عامل ظهور ابزارهای جدید از قبیل Typescript باشد.

در هر صورت اگر حوصله و وقت کافی برای تجهیز تیم نرم افزاری، به دانش یک زبان جدید مانند Typescript نباشد، استفاده از توان و دانش تیم تولید، از زبان C# ساده‌ترین راه حل است و اگر ابزاری مطمئن برای استفاده از حداکثر قدرت JavaScript همراه با امکانات نگهداری و توسعه کد‌ها وجود داشته باشد، بی شک Saltarelle یکی از بهترین‌های آنهاست.

قبلا کامپایلر هایی از این دست مانند  Script# وجود داشتند، اما فاقد همه امکانات C# بوده وعملا قدرت کامل C# در کد نویسی وجود نداشت. اما با توجه به ادعای توسعه دهندگان این کامپایلر سورس باز در استفاده‌ی حداکثری از کلیه ویژگی‌های C# 5 و با وجود Library ‌های متعدد می‌توان Saltarelle  را عملا یک کامپایلر موفق در این زمینه دانست.

برای استفاده از Saltarelle در یک برنامه وب ساده باید یک پروژه Console Application به Solution اضافه کرد و پکیج Saltarelle.Compiler را از nuget نصب نمایید. بعد از نصب این پکیج، کلیه Reference ‌ها از پروژه حدف می‌شوند و هر بار Build توسط کامپایلر Saltarelle  انجام می‌شود. البته با اولین Build، مقداری Error را خواهید دید که برای از بین بردنشان نیاز است پکیج Saltarelle.Runtime را نیز در این پروژه نصب نمایید:

PM> Install-Package Saltarelle.Compiler
PM> Install-Package Saltarelle.Runtime

در صورتیکه کماکان Build  نهایی با Error همرا بود، یکبار این پروژه را Unload  و سپس مجددا Load نمایید



UI یک پروژه وب MVC است و Client یک Console Application که پکیج‌های مورد نیاز Saltarelle  روی آن نصب شده است.

در صورتیکه پروژه را Build نماییم و نگاهی به پوشه‌ی Debug بیاندازیم، یک فایل JavaScript همنام پروژه وجود دارد:


برای اینکه بعد از هر بار Build ، فایل اسکریپت به پوشه‌ی مربوطه در پروژه UI منتقل شود کافیست کد زیر را در Post Build  پروژه Client بنویسیم: 

copy "$(TargetDir)$(TargetName).js" "$(SolutionDir)SalratelleSample.UI\Scripts"

اکنون پس از هر بار Build ، فایل اسکریپت مورد نظر در پوشه‌ی Scripts پروژه UI  آپدیت می‌شود:


در ادامه کافیست فایل اسکریپت را به layout اضافه کنیم. 

<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

در پوشه‌ی Saltarelle.Runtime در پکیج‌های نصب شده، یک فایل اسکریپت به نام mscorlib.min.js نیز وجود دارد که حاوی اسکریپت‌های مورد نیاز Saltarelle در هنگام اجراست. آن را به پوشه اسکریپت‌های پروژه UI کپی نمایید و سپس به Layout  اضافه کنید. 

<script src="~/Scripts/mscorlib.min.js"></script>
<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

حال نوبت به اضافه نمودن library‌های مورد نیازمان است. برای دسترسی به آبجکت هایی از قبیل document, window, element و غیره در جاوااسکریپت می‌توان پکیج Saltarelle.Web را در پروژه‌ی Client نصب نمود و برای دسترسی به اشیاء و فرمانهای jQuery، پکیج Salratelle.jQuery را نصب نمایید. 

> Install-Package Saltarelle.Web
> Install-Package Saltarelle.jQuery

به این library‌ها imported library می‌گویند. در واقع، در زمان کامپایل، برای این library‌ها فایل اسکریپتی تولید نمی‌شود و فقط آبجکت‌های #C هستند که که هنگام کامپایل تبدیل به کدهای ساده اسکریپت می‌شوند که اگر اسکریپت مربوط به آنها به صفحه اضافه نشده باشد، اجرای اسکریپت با خطا مواجه می‌شود.

به طور ساده‌تر وقتی از jQuery library استفاده می‌کنید هیچ فایل اسکریپت اضافه‌ای تولید نمی‌شود، اما باید اسکریپت jQuery به صفحه شما اضافه شده باشد.

<script src="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js"></script>

مثال ما یک اپلیکیشن ساده برای خواندن فید‌های همین سایت است. ابتدا کد‌های سمت سرور را در پروژه UI  می نویسیم.

کلاس‌های مورد نیاز ما برای این فید ریدر: 

public class Feed
    {
        public string FeedId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Address { get; set; }

    }
    public class Item
    {
        public string Title { get; set; }
        public string Link { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

و یک کلاس برای مدیریت منطق برنامه 

 public class SiteManager
    {
        private static List<Feed> _feeds;
        public static List<Feed> Feeds
        {
            get
            {
                if (_feeds == null)
                    _feeds = CreateSites();
                return _feeds;
            }
        }
        private static List<Feed> CreateSites()
        {
            return new List<Feed>() { 
                new Feed(){
                    FeedId = "1",
                    Title = "آخرین تغییرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/rss.xml"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "2",
                    Title = "مطالب سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/posts"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "3",
                    Title = "نظرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/comments"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "4",
                    Title = "خلاصه اشتراک ها",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feed/news"
                },
            };
        }

        public static IEnumerable<Item> GetNews(string id)
        {
            XDocument feedXML = XDocument.Load(Feeds.Find(s=> s.FeedId == id).Address);
            var feeds = from feed in feedXML.Descendants("item")
                        select new Item
                        {
                            Title = feed.Element("title").Value,
                            Link = feed.Element("link").Value,
                            Description = feed.Element("description").Value
                        };
            return feeds;
        }

    }

کلاس SiteManager فقط یک لیست از فید‌ها دارد و متدی که با گرفتن شناسه‌ی فید ، یک لیست از آیتم‌های موجود در آن فید ایجاد می‌کند.

حال دو ApiController برای دریافت داده‌ها ایجاد می‌کنیم

public class FeedController : ApiController  
{
        // GET api/<controller>
        public IEnumerable<Feed> Get()
        {
            return SiteManager.Feeds;
        }
    }

public class ItemsController : ApiController
    {
        // GET api/<controller>/5
        public IEnumerable<Item> Get(string id)
        {
            return SiteManager.GetNews(id);
        }
    }

در View پیش‌فرض که Index از کنترلر Home  است،  یک Html ساده برای فرم  صفحه اضافه می‌کنیم 

<div>
    <div>
        <h2>Feeds</h2>
        <ul id="Feeds">
           
        </ul>
    </div>
    <div>
        <h2>Items</h2>
        <p id="FeedItems">
        </p>
    </div>
   
</div>

در المنت Feeds لیست فید‌ها را قرار می‌دهیم و در FeedItems آیتم‌های مربوط به هر فید. حال به سراغ کد‌های سمت کلاینت می‌رویم و به جای جاوا اسکریپت از Saltarelle استفاده می‌کنیم.

کلاس Program را از پروژه Client باز می‌کنیم و متد Main را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:

static void Main()
        {
            jQuery.OnDocumentReady(() => {
                FillFeeds();
            });
        }

بعد از کامپایل شدن، کد #C شارپ بالا به صورت زیر در می‌آید: 

$SaltarelleSample_Client_$Program.$main = function() {
$(function() {
$SaltarelleSample_Client_$Program.$fillFeeds();
});
};
$SaltarelleSample_Client_$Program.$main();

و این همان متد معروف jQuery است که Saltarelle.jQuery برایمان ایجاد کرده است.

متد FillFeeds را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم

private static void FillFeeds()
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/feed",
                Type = "GET",
                Success = (d,t,r) => {

                    // Fill 
                    var ul = jQuery.Select("#Feeds");
                    jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });
                }
            });
        }

آبجکت jQuery، متدی به نام Ajax دارد که یک شی از کلاس jQueryAjaxOptions را به عنوان پارامتر می‌پذیرد. این کلاس کلیه خصوصیات متد Ajax در jQuery را پیاده سازی می‌کند. نکته شیرین آن توانایی نوشتن lambda برای Delegate هاست.

خاصیت Success یک Delegate است که 3 پارامتر ورودی را می‌پذیرد.

public delegate void AjaxRequestCallback(object data, string textStatus, jQueryXmlHttpRequest request);

data همان مقداریست که api باز می‌گرداند که یک لیست از Feed هاست. برای زیبایی کار، من یک کلاس Feed در پروژه Client اضافه می‌کنم که خصوصیاتی مشترک با کلاس اصلی سمت سرور دارد و مقدار برگشی Ajax را به آن تبدیل می‌کنم.

کلاس Feed و Item

 [PreserveMemberCase()]
    public class Feed
    {
        //[ScriptName("FeedId")]
        public string FeedId;

        //[ScriptName("Title")]
        public string Title;

        //[ScriptName("Address")]
        public string Address;

    }

    [PreserveMemberCase()]
    public class Item
    {
        // [ScriptName("Title")]
        public string Title;

        // [ScriptName("Link")]
        public string Link;

        // [ScriptName("Description")]
        public string Description;
    }
Attrubute‌های زیادی در Saltarelle وجود دارند و از آنجایی که کامپایلر اسم فیلد‌ها را camelCase کامپایل می‌کند من برای جلوگیری از آن از PreserveMemberCase  بر روی هر کلاس استفاده کردم. می‌توانید اسم هر فیلد را سفارشی کامپایل نمایید. 
jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });

به ازای هر آیتمی که در شیء بازگشتی وجود دارد، با استفاد از متد each در jQuery یک li ایجاد می‌کنیم. همان طور که می‌بینید کلیه خواص، به شکل Fluent قابل اضافه شدن می‌باشد. سپس برای li یک رویداد کلیک که در صورت وقوع، متد FillData را با شناسه فید کلیک شده فراخوانی می‌کند و در آخر li را به المنت ul اضافه می‌کنیم.

برای هر کلیک هم مانند مثال بالا api را با شناسه‌ی فید مربوطه فراخوانی کرده و به ازای هر آیتم، یک سطر ایجاد می‌کنیم.

private static void FillData(string p)
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/items/" + p,
                Type = "GET",
                Success = (d, t, r) => {
                    var content = jQuery.Select("#FeedItems");
                    content.Html("");
                    foreach (var item in (List<Item>)d)
                    {
                        var row = jQuery.Select("<div>").AddClass("row").CSS("direction", "rtl");
                        var link = jQuery.Select("<a>").Attribute("href", item.Link).Text(item.Title);
                        row.Append(link);
                        content.Append(row);
                    }
                }
            });
        }
خروجی برنامه به شکل زیر است: 

در این مثال ما از Saltarelle.jQuery برای استفاده از jQuery.js استفاده نمودیم. library‌های متعددی برای Saltarelle  از قبیل  linq,angular,knockout,jQueryUI,nodeJs ایجاد شده و همچنین قابلیت‌های زیادی برای نوشتن imported library‌های سفارشی نیز وجود دارد. 

مطمئنا استفاده از چنین کامپایلرهایی راه حلی سریع برای رهایی از مشکلات متعدد کد نویسی با جاوا اسکریپت در نرم افزارهای بزرگ مقیاس است. اما مقایسه آنها با ابزارهایی از قبیل typescript احتیاج به زمان و تجربه کافی در این زمینه دارد.

نظرات مطالب
بارگذاری یک یوزرکنترل با استفاده از جی‌کوئری
بله. اگر پارامتر ورودی نداشت یک '{}' قرار دهید کفایت می‌کنه.
برای دات نت 2 کمی کار شما بیشتر می‌شود چون در VS2008 خیلی از موارد را خودکار اضافه می‌کند.
در این حالت یا باید ASP.NET AJAX Extensions روی سرور نصب باشد یا dll های آن‌را به صورت دستی به دایرکتوری bin برنامه اضافه کنید و یک ارجاع از آن‌ها را نیز به برنامه اضافه کنید.
همچنین وب کانفیگ را نیز باید ویرایش کنید تا این تغییر در آن لحاظ شود. (در غیر اینصورت کار نمی‌کند)
یک نکته دیگر هم اینکه بجای msg.d شما فقط msg را در asp.net 2‌ دارید و این d از 3.5 به بعد اضافه شده (در قسمت success و هنگام دریافت پاسخ از سرور توسط jQuery).
مطالب
تولید و ارسال خودکار بسته‌های NuGet پروژه‌های NET Core. به کمک AppVeyor
اگر پروژه‌ی شما به همراه توزیع بسته‌های نیوگت است، پس از مدتی، از build و آپلود دستی بسته‌های نیوگت آن‌ها خسته خواهید شد. همچنین این سؤال هم برای مصرف کنندگان بسته‌ی نیوگت شما همواره وجود خواهد داشت: «آیا بسته‌ی نهایی را که آپلود کرده، دقیقا بر اساس سورس کد موجود در مخزن کد عمومی آن تهیه شده‌است؟»
برای رفع این مشکلات، از روش‌های توسعه‌ی به همراه ابزارهای یکپارچگی مداوم استفاده می‌شود. برای نمونه، AppVeyor یکی از سرویس‌های ابری یکپارچگی مداوم (Continuous Integration و یا به اختصار CI) است. به کمک آن می‌توان یک image از ویندوز سرور را به همراه ابزارهای build، آزمایش و توزیع برنامه‌های NET. در اختیار داشت. این سرویس، مخزن کد شما را مونیتور کرده و هر زمانیکه تغییری را در آن ایجاد کردید، آن‌ها را به صورت خودکار build و در صورت موفقیت آمیز بودن این عملیات، بسته‌ی نیوگت متناظری را به سایت nuget.org ارسال می‌کند. بنابراین پس از یکپارچه کردن مخزن کد خود با این نوع سرویس‌های یکپارچگی مداوم، دیگر حتی نیازی به build دستی آن نیز نخواهید داشت. همینقدر که کدی را به مخزن کد تحت نظر، commit کنید، مابقی مراحل آن خودکار است.
به همین جهت در این مطلب قصد داریم نحوه‌ی اتصال یک مخزن کد GitHub را به سرویس یکپارچگی مداوم AppVeyor، جهت تولید خودکار بسته‌های Nuget، بررسی کنیم.




معرفی سرویس ابری AppVeyor

AppVeyor یک راه حل یکپارچگی مداوم چند سکویی است که استفاده‌ی از آن برای پروژه‌های سورس باز رایگان است و سازگاری فوق العاده‌ای را با محصولات مایکروسافت دارد. برای ورود به آن می‌توان از اکانت‌های GitHub ،BitBucket و VSTS (Visual Studio Team Services) استفاده کرد.
گردش کاری متداول یکپارچگی مداوم AppVeyor به این صورت است:
الف) با اکانت GitHub خود به آن وارد شوید.
ب) یک مخزن کد GitHub خود را به آن Import کنید.
ج) به مخزن کد GitHub خود یک فایل yml. تنظیمات مخصوص AppVeyor را اضافه کنید.
د) نظاره‌گر Build و توزیع خودکار پروژه‌ی خود باشید.


ایجاد اکانت و اتصال به مخزن کد GitHub

در ابتدا به صفحه‌ی لاگین آن مراجعه کنید. در اینجا جهت سهولت کار با GitHub و مخازن کد آن، گزینه‌ی GitHub را انتخاب کرده و توسط آن به سیستم وارد شوید:


پس از ورود موفق، گزینه‌ی new project را انتخاب کنید:


در ادامه مخزن کد GitHub و نوع عمومی آن‌را انتخاب می‌کنیم تا AppVeyor بتواند پروژه‌های آن‌را Import کند و همچنین به آن‌ها web hookهایی را اضافه کند تا با اعمال تغییراتی در سمت GitHub، کار اطلاع رسانی آن‌ها به AppVeyor به صورت خودکار صورت گیرد:


پس از آن لیست مخزن‌های کد شما در همینجا ارائه می‌شود تا بتوانید یک یا چند مورد را انتخاب کنید:


انجام تنظیمات عمومی مخزن کد

در صفحه‌ی بعدی، برگه‌ی settings و سپس از منوی کنار صفحه‌ی آن، گزینه‌ی ‌General را انتخاب کنید:


در اینجا اگر پروژه‌ی شما از نوع NET Core. است، گزینه‌ی NET Core .csproj patching. را انتخاب نمائید:


سپس در پایین صفحه بر روی دکمه‌ی Save کلیک کنید.


انتخاب و تنظیم محیط Build

در ادامه در برگه‌ی settings و سپس از منوی کنار صفحه‌ی آن، گزینه‌ی Environment را انتخاب کنید:


در این صفحه، worker image را بر روی VS 2017 قرار دهید و همچنین در قسمت Cached directories and files، مسیر C:\Users\appveyor\.dnx را جهت کش کردن عملیات Build و بالا بردن سرعت آن، مقدار دهی کنید. سپس در پایین صفحه بر روی دکمه‌ی Save کلیک نمائید.

اکنون بر روی گزینه‌ی Build در منوی سمت چپ صفحه کلیک کنید. در اینجا سه حالت msbuild ،script و off را می‌توان انتخاب کرد.
- در حالت msbuild، که ساده‌ترین حالت ممکن است، فایل sln. مخزن کد، یافت شده و بر اساس آن به صورت خودکار تمام پروژه‌های این solution یکی پس از دیگری build خواهند شد. این مورد برای برنامه‌های Full .NET Framework شاید گزینه‌ی مناسبی باشد.
- حالت script برای پروژه‌های NET Core. مناسب‌تر است و در این حالت می‌توان کنترل بیشتری را بر روی build داشت. به علاوه این روش بر روی لینوکس هم کار می‌کند؛ زیرا در آنجا دسترسی به msbuild نداریم.
- حالت off به معنای خاموش کردن عملیات build است.

در اینجا گزینه‌ی cmd را جهت ورود build script انتخاب می‌کنیم:


سپس دستورات ذیل را جهت ورود به پوشه‌ی پروژه‌ی کتابخانه (جائیکه فایل csproj آن قرار دارد)، بازیابی وابستگی‌های پروژه و سپس تولید بسته‌ی نیوگتی از آن، وارد می‌کنیم:
cd ./src/DNTPersianUtils.Core
dotnet restore
dotnet pack -c release
cd ../..
در ادامه در پایین صفحه بر روی دکمه‌ی Save کلیک نمائید.
ذکر  ../.. cd  در انتهای این دستورات ضروری است. در غیر اینصورت cd بعدی در تنظیماتی دیگر، داخل همین پوشه انجام می‌شود.


تنظیم اجرای خودکار آزمون‌های واحد


در همین صفحه، گزینه‌های settings -> tests -> script -> cmd را انتخاب و سپس دستورات زیر را وارد کرده و آن‌را ذخیره کنید:
cd ./src/DNTPersianUtils.Core.Tests
dotnet restore
dotnet test
cd ../..
به این ترتیب به صورت خودکار آزمون‌های واحد موجود در پروژه‌ی انتخابی، توسط NET Core CLI. اجرا خواهند شد.


تنظیم اطلاع رسانی خودکار از اجرای عملیات


در برگه‌ی settings -> notifications مطابق تنظیمات فوق می‌توان نوع email را جهت اطلاع رسانی شکست انجام عملیات یکپارچگی مداوم، انتخاب کرد.


آزمایش Build خودکار

برای آزمایش تنظیماتی که انجام دادیم، به برگه‌ی latest build مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی new build کلیک کنید تا اسکریپت‌های build و test فوق اجرا شوند. بدیهی است اجرای بعدی این اسکریپت‌ها خودکار بوده و به ازای هر commit به GitHub، بدون نیاز به مراجعه‌ی مستقیم به appveyor صورت می‌گیرند.



اضافه کردن نماد AppVeyor به پروژه

در تنظیمات برگه‌ی Settings، گزینه‌ی AppVeyor badge نیز در منوی سمت چپ صفحه، وجود دارد:


در اینجا همان کدهای mark down آن‌را انتخاب کرده و به ابتدای فایل readme پروژه‌ی خود اضافه کنید. برای نمونه نماد فعلی (تصویر فوق)، build failing را نمایش می‌دهد؛ چون سه آزمون واحد آن مشکل دارند و باید اصلاح شوند.
پس از رفع مشکلات پروژه و commit آن‌ها، build و اجرای خودکار آزمون‌های واحد آن توسط AppVeyor صورت گرفته و اینبار این نماد به صورت زیر تغییر می‌کند:



ارسال خودکار بسته‌ی نیوگت تولید شده به سایت nuget.org

برای ارسال خودکار حاصل Build، به سایت نیوگت، نیاز است یک API Key داشته باشیم. به همین جهت به صفحه‌ی مخصوص آن در سایت nuget پس از ورود به سایت آن، مراجعه کرده و یک کلید API جدید را صرفا برای این پروژه تولید کنید (در قسمت Available Packages بسته‌ی پیشینی را که دستی آپلود کرده بودید انتخاب کنید).
پس از کپی کردن کلید تولید شده‌ی در سایت nuget، به قسمت settings -> deployment مراجعه کرده و یک تامین کننده‌ی جدید از نوع nuget را اضافه کنید:


در اینجا API Key را ذکر خواهیم کرد. سپس در پایین صفحه بر روی دکمه‌ی Save کلیک کنید.

همچنین نیاز است مشخص کنیم که بسته‌های nupkg تولید شده در چه مسیری قرار دارند. به همین جهت در قسمت settings -> artifacts مسیر پوشه‌ی bin نهایی را ذکر می‌کنیم:


این مورد را نیز با کلیک بر روی دکمه‌ی Save ذخیره کنید.

اکنون اگر نگارش جدیدی را به GitHub ارسال کنیم (تغییر VersionPrefix در فایل csproj و سپس commit آن)، پس از Build پروژه، بسته‌ی نیوگت آن نیز به صورت خودکار تولید شده و به سایت nuget.org ارسال می‌شود. لاگ آن‌را در پایین صفحه‌ی برگه‌ی latest build می‌توانید مشاهده کنید.



ساده سازی مراحل تنظیمات AppVeyor

در صفحه‌ی settings‌، در منوی سمت چپ آن، گزینه‌ی export YAML نیز وجود دارد. در اینجا می‌توان تمام تنظیمات انجام شده‌ی فوق را با فرمت yml. دریافت کرد و سپس این فایل را به ریشه‌ی مخزن کد خود افزود. با وجود این فایل، دیگر نیازی به طی کردن دستی هیچکدام از مراحل فوق نیست.
برای نمونه فایل appveyor.yml نهایی مطابق با توضیحات این مطلب، چنین محتوایی را دارد:
version: 1.0.{build}
image: Visual Studio 2017
dotnet_csproj:
  patch: true
  file: '**\*.csproj'
  version: '{version}'
  package_version: '{version}'
  assembly_version: '{version}'
  file_version: '{version}'
  informational_version: '{version}'
cache: C:\Users\appveyor\.dnx
build_script:
- cmd: >-
    cd ./src/DNTPersianUtils.Core

    dotnet restore

    dotnet pack -c release

    cd ../..
test_script:
- cmd: >-
    cd ./src/DNTPersianUtils.Core.Tests

    dotnet restore

    dotnet test

    cd ../..
artifacts:
- path: ./src/DNTPersianUtils.Core/bin/release/*.nupkg
  name: NuGet
deploy:
- provider: NuGet
  api_key:
    secure: xyz
  skip_symbols: true
notifications:
- provider: Email
  to:
  - me@yahoo.com
  on_build_success: false
  on_build_failure: true
  on_build_status_changed: true
بنابراین بجای طی مراحل عنوان شده‌ی در این بحث می‌توانید یک فایل appveyor.yml را با محتوای فوق (پس از اصلاح مسیرها و نام‌ها) در ریشه‌ی پروژه‌ی خود قرار دهید و ... صرفا مخزن کد آن‌را در appveyor ثبت و import کنید. مابقی مراحل یکپارچگی مداوم آن خودکار است و نیاز به تنظیم دیگری ندارد. فقط برای آزمایش آن به برگه‌ی Latest build مراجعه کرده و یک build جدید را شروع کنید تا مطمئن شوید همه چیز به درستی کار می‌کند.
یک نکته: api_key ذکر شده‌ی در اینجا در قسمت secure، رمزنگاری شده‌است. برای تولید آن می‌توانید از مسیر https://ci.appveyor.com/tools/encrypt استفاده کنید. به این صورت مشکلی با عمومی کردن فایل appveyor.yml خود در GitHub نخواهید داشت.
نظرات مطالب
مشکلات نصب به روز رسانی‌های اخیر
به روز رسانی‌های سیلورلایت دو نسخه دارند. یکی مخصوص کاربران نهایی، یکی هم مخصوص برنامه نویس‌ها. حجم این‌ها هم متفاوت است:
Silverlight Developer Run time
همچنین اخبار مرتبط با نگارش‌های متفاوت سیلورلایت همیشه اینجا هست:
release history

پس از این به روز رسانی، این شماره‌ جدید باید در فایل‌های aspx و html ایی که object مربوط به سیلورلایت را اضافه کرده‌اند هم به روز شوند.
مطالب دوره‌ها
چرا XML و چرا پشتیبانی توکار از آن در SQL Server
مقدمه

فیلدهای XML از سال 2005 به امکانات توکار SQL Server اضافه شده‌اند و بسیاری از مزایای دنیای NoSQL را درون SQL Server رابطه‌ای مهیا می‌سازند. برای مثال با تعریف یک فیلد به صورت XML، می‌توان از هر ردیف به ردیفی دیگر، اطلاعات متفاوتی را ذخیره کرد؛ به این ترتیب امکان کار با یک فیلد که می‌تواند اطلاعات یک شیء را قبول کند و در حقیقت امکان تعریف اسکیمای پویا و متغیر را در کنار امکانات یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای که از اسکیمای ثابت پشتیبانی می‌کند، میسر می‌شود.
همچنین SQL Server در این حالت قابلیتی را ارائه می‌دهد که در بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی NoSQL میسر نیست. در اینجا در صورت نیاز و لزوم می‌توان اسکیمای کاملا مشخصی را به یک فیلد XML نیز انتساب داد؛ هر چند این مورد اختیاری است و می‌توان یک un typed XML را نیز بکار برد. به علاوه امکانات کوئری گرفتن توکار از این اطلاعات را به کمک XPath ترکیب شده با T-SQL، نیز فراموش نکنید.
بنابراین اگر یکی از اهداف اصلی گرایش شما به سمت دنیای NoSQL، استفاده از امکان تعریف اطلاعاتی با اسکیمای متغیر و پویا است، فیلدهای نوع XML اس کیوال سرور را مدنظر داشته باشید.
یک مثال عملی: فناوری Azure Dev Fabric's Table Storage (نسخه Developer ویندوز Azure که روی ویندوزهای معمولی اجرا می‌شود؛ یک شبیه ساز خانگی) به کمک SQL Server و فیلدهای XML آن طراحی شده است.



چرا XML و چرا پشتیبانی توکار از آن در SQL Server

یک سند XML معمولا بیشتر از یک قطعه داده را در خود نگهداری می‌کند و نوع داده‌ی پیچیده محسوب می‌شود؛ برخلاف داده‌هایی مانند int یا varchar که نوع‌هایی ساده بوده و تنها یک قطعه از اطلاعات خاصی را در خود نگهداری می‌کنند. بنابراین شاید این سؤال مطرح شود که چرا از این نوع داده پیچیده در SQL Server پشتیبانی شده‌است؟
- از سال‌های نسبتا دور، از XML برای انتقال داده‌ها بین سیستم‌ها و سکوهای کاری مختلف استفاده شده‌است.
- استفاده‌ی گسترده‌ای در برنامه‌های تجاری دارد.
- بسیاری از فناوری‌های موجود از آن پشتیبانی می‌کنند.
برای مثال اگر با فناوری‌های مایکروسافتی کار کرده باشید، به طور قطع حداقل در یک یا چند قسمت از آن‌ها، مستقیما از XML استفاده شده‌است.
بنابراین با توجه به اهمیت و گستردگی استفاده از آن، بهتر است پشتیبانی توکاری نیز از آن داخل موتور یک بانک اطلاعاتی، پیاده سازی شده باشد. این مساله سهولت تهیه پشتیبان‌های خودکار، بازیابی آن‌ها و امنیت یکپارچه با SQL Server را به همراه خواهد داشت؛ به همراه تمام زیرساخت‌های مهیای در SQL Server.



روش‌های مختلف ذخیره سازی XML در بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای

الف) ذخیره سازی متنی
این روش نیاز به نگارش خاصی از SQL Server یا بانک اطلاعاتی الزاما خاصی نداشته و با تمام بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای سازگار است؛ مثلا از فیلدهای varchar برای ذخیره سازی آن استفاده شود. مشکلی که این روش به همراه خواهد داشت، از دست دادن ارزش یک سند XML و برخورد متنی با آن است. زیرا در این حالت برای تعیین اعتبار آن یا کوئری گرفتن از آن‌ها نیاز است اطلاعات را از بانک اطلاعاتی خارج کرده و در لایه‌ای دیگر از برنامه، کار جستجو پردازش آن‌ها را انجام داد.

ب) تجزیه XML به چندین جدول رابطه‌ای
برای مثال یک سند XML را درنظر بگیرید که دارای اطلاعات شخص و خرید‌های او است. می‌توان این سند را به چندین فیلد در چندین جدول مختلف رابطه‌ای تجزیه کرد و سپس با روش‌های متداول کار با بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای از آن‌ها استفاده نمود.

ج) ذخیره سازی آن‌ها توسط فیلدهای خاص XML
در این حالت با استفاده از فیلدهای ویژه XML می‌توان از فناوری‌های مرتبط با XML تمام و کمال استفاده کرد. برای مثال تهیه کوئری‌های پیچیده داخل همان بانک اطلاعاتی بدون نیاز به تجزیه سند به چندین جدول و یا خارج کردن آن‌ها از بانک اطلاعاتی و جستجوی بر روی آن‌ها در لایه‌ای دیگر از برنامه.


موارد کاربرد XML در SQL Server

کاربردهای مناسب

- اطلاعات، سلسله مراتبی و تو در تو هستند. XQuery و XPath در این موارد بسیار خوب عمل می‌کند.
- ساختار قسمتی از اطلاعات ثابت است و قسمتی از آن خیر. برای نمونه، یک برنامه‌ی فرم ساز را درنظر بگیرید که هر فرم آن هر چند دارای یک سری خواص ثابت مانند نام، گروه و امثال آن است، اما هر کدام دارای فیلدهای تشکیل دهنده متفاوتی نیز می‌باشد. به این ترتیب با استفاده از یک فیلد XML، دیگری نیازی به نگران بودن در مورد نحوه مدیریت اسکیمای متغیر مورد نیاز، نخواهد بود.
نمونه‌ی دیگر آن ذخیره سازی خواص متغیر اشیاء است. هر شیء دارای یک سری خواص ثابت است اما خواص توصیف کننده‌ی آن‌ها از هر رکورد به رکوردی دیگر متفاوت است.

کاربردهای نامناسب

- کل اطلاعات را داخل فیلد XML قرار دادن. هدف از فیلدهای XML قرار دادن یک دیتابیس داخل یک سلول نیست.
- ساختار تعریف شده کاملا مشخص بوده و به این زودی‌ها هم قرار نیست تغییر کند. در این حالت استفاده از قابلیت‌های رابطه‌ای متداول SQL Server مناسب‌تر است.
- قرار دادن اطلاعات باینری بسیار حجیم در سلول‌های XML ایی.
 


تاریخچه‌ی پشتیبانی از XML در نگارش‌های مختلف SQL Server

الف) SQL Server 2000
در SQL Server 2000 روش (ب) توضیح داده شده در قسمت قبل، پشتیبانی می‌شود. در آن برای تجزیه یک سند XML به معادل رابطه‌ای آن، از تابعی به نام OpenXML استفاده می‌شود و برای تبدیل این اطلاعات به XML از روش Select … for XML می‌توان کمک گرفت. همچنین تاحدودی مباحث XPath Queries نیز در آن گنجانده شد‌ه‌است.

ب) SQL Server 2005
در نگارش 2005 آن، برای اولین بار نوع داده‌ای ویژه XML معرفی گشت به همراه امکان تعریف اسکیمای XML و اعتبارسنجی آن و پشتیبانی از XQuery برای جستجوی سریع بر روی داده‌های XML داخل همان بانک اطلاعاتی، بدون نیاز به استخراج اطلاعات XML و پردازش مجزای آن‌ها در لایه‌ای دیگر از برنامه.

ج) SQL Server 2008 به بعد
در اینجا فاز نگهداری این نوع داده خاص شروع شده و بیشتر شامل یک سری بهبودهای کوچک در کارآیی و نحوه‌ی استفاده از آن‌ها می‌شود.



استفاده از XML با کمک SQLCLR

از SQL Server 2005 به بعد، امکان استفاده از کلیه‌ی امکانات موجود در فضای نام System.Xml دات نت، در SQL Server نیز به کمک SQL CLR مهیا شده‌است. همچنین از SQL Server 2008 به بعد، امکانات فضای نام System.Xml.Linq و مباحث LINQ to XML نیز توسط SQL CLR پشتیبانی می‌شوند.
البته این امکانات در SQL Server 2005 نیز قابل استفاده هستند، اما اسمبلی شما unsafe تلقی می‌شود. پس از آزمایشات و بررسی کافی، فضای نام مرتبط با LINQ to XML و امکانات آن، به عنوان اسمبلی‌هایی امن و قابل استفاده در SQL Server 2008 به بعد، معرفی شده‌اند.




مزایای وجود فیلد ویژه XML در SQL Server

پس از اینکه فیلدهای XML به صورت یک نوع داده بومی بانک اطلاعاتی SQL Server معرفی شدند، مزایای ذیل بلافاصله در اختیار برنامه نویس‌ها قرار گرفت:
- امکان تعریف آن‌ها به صورت یک ستون جدولی خاصی
- استفاده از آن‌ها به عنوان یک پارامتر رویه‌های ذخیره شده
- امکان تعریف خروجی توابع scalar سفارشی تعریف شده به صورت XML
- امکان تعریف متغیرهای T-SQL از نوع XML

برای مثال در اینجا نحوه‌ی تعریف یک جدول جدید دارای فیلدی از نوع XML را مشاهده می‌کنید:
 CREATE TABLE xml_tab
(
  id INT,
  xml_col  XML
)
- پشتیبانی از فناوری‌های XML ایی مانند اعتبارسنجی اسکیما و نوشتن کوئری‌های پیشرفته با XQuery و XPath.
- امکان تعریف ایندکس‌های XML ایی اضافه شده‌است.



چه نوع XML ایی را می‌توان در فیلدهای XML ذخیره کرد؟

فیلدهای XML امکان ذخیره سازی داده‌های XML خوش فرم را مطابق استاندارد یک XML، دارند. حداکثر اندازه قابل ذخیره سازی در یک فیلد XML دو گیگابایت است.
البته امکانات مهیای در SQL Server در بسیاری از موارد فراتر از استاندارد یک XML هستند. به این معنا که در فیلدهای XML می‌توان Documents و یا Fragments را ذخیره سازی کرد. یک سند XML یا Document حاوی تنها یک ریشه اصلی است؛ اما یک Fragment می‌تواند بیش از یک ریشه اصلی را در خود ذخیره کند. یک مثال:
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
-- document
INSERT @xml_tab VALUES ('<person/>')
-- fragment
INSERT @xml_tab VALUES ('<person/><person/>')
SELECT * FROM @xml_tab
مدل داده‌ای XML در SQL Server بر مبنای استانداردهای  XQuery و XPath طراحی شده‌است و این استانداردها Fragments را به عنوان یک قطعه داده XML معتبر، قابل پردازش می‌دانند؛ علاوه بر آن مقادیر null و خالی را نیز معتبر می‌دانند. برای مثال عبارات ذیل معتبر هستند:
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
-- text only
INSERT @xml_tab VALUES ('data data data .....')
-- empty string
INSERT @xml_tab VALUES ('')
-- null value
INSERT @xml_tab VALUES (null)
SELECT * FROM @xml_tab
همچنین امکان ذخیره سازی یک متن خالی بدون فرمت نیز در اینجا مجاز است. بنابراین به کمک T-SQL می‌توان برای مثال نوع داده varchar و varchar max را به XML تبدیل کرد و برعکس. امکان تبدیل Text و NText (منسوخ شده) نیز به XML وجود دارد ولی در این حالت خاص، عکس آن، پشتیبانی نمی‌شود.
به علاوه باید دقت داشت که در SQL Server نوع داده‌ای XML برای ذخیره سازی داده‌ها بکار گرفته می‌شود. به این معنا که در اینجا پیشوندهای فضاهای نام XML بی‌معنا هستند.
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc xmlns="http://www.doctors.com"/>')
-- این سه سطر در عمل یکی هستند
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc xmlns="http://www.documents.com"/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<dd:doc xmlns:dd="http://www.documents.com"/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<rr:doc xmlns:rr="http://www.documents.com"/>')
SELECT * FROM @xml_tab
در این مثال، سه insert آخر در عمل یکی درنظر گرفته می‌شوند.



Encoding ذخیره سازی داده‌های XML

SQL Server امکان ذخیره سازی اطلاعات متنی را به فرمت UFT8، اسکی و غیره، دارد. اما جهت پردازش فیلدهای XML و ذخیره سازی آن‌ها از Collation پیش فرض بانک اطلاعاتی کمک خواهد گرفت. البته ذخیره سازی نهایی آن همیشه با فرمت UCS2 است (یونیکد دو بایتی).
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
N'<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<doc1>
  <row name="vahid"></row>
</doc1>
')
برای نمونه به مثال فوق دقت کنید. اگر آن‌را اجرا کنید، برنامه با خطای ذیل متوقف خواهد شد:
 XML parsing: line 1, character 38, unable to switch the encoding
علت اینجا است که با قرار دادن N در ابتدای رشته XML ایی در حال ذخیره سازی، آن‌را به صورت یونیکد دوبایتی معرفی کرده‌ایم اما encoding سند در حال ذخیره سازی utf-8 تعریف شده‌است و این‌دو با هم سازگاری ندارند.
برای حل این مشکل باید N ابتدای رشته را حذف کرد. روش دوم، معرفی و استفاده از utf-16 است بجای utf-8 در ویژگی encoding.
همچنین در این حالت اگر encoding را utf-16 معرفی کنیم و ابتدای رشته در حال ذخیره سازی N قرار نگیرد، باز با خطای unable to switch the encoding مواجه خواهیم شد.



نحوه‌ی ذخیره سازی اطلاعات XML ایی در SQL Server

SQL Server فرمت اطلاعات XML وارد شده را حفظ نمی‌کند. برای مثال اگر قطعه کد زیر را اجرا کنید
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
'<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?><doc1><row name="vahid"></row></doc1>'
  )
   
SELECT * FROM @xml_tab
خروجی Select انجام شده به صورت زیر است:
 <doc1>
  <row name="vahid" />
</doc1>
اطلاعات و داده نهایی، بدون تغییری از آن قابل استخرج است. اما اصطلاحا lexical integrity آن حفظ نشده و نمی‌شود. بنابراین در اینجا ذکر سطر xml version ضروری نیست و یا برای مثال اگر ویژگی‌ها را توسط " و یا ' مقدار دهی کنید، همیشه توسط "  ذخیره خواهد شد.



ذخیره سازی داده‌هایی حاوی کاراکترهای غیرمجاز XML

اطلاعات دنیای واقعی همیشه به همراه اطلاعات تک کلمه‌ای ساده نیست. ممکن است نیاز شود انواع و اقسام حروف و تگ‌ها نیز در این بین به عنوان داده ذخیره شوند. روش حل استاندارد آن بدون نیاز به دستکاری اطلاعات ورودی، استفاده از CDATA است:
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
'<person><![CDATA[ 3 > 2 ]]></person>'
  )
   
SELECT * FROM @xml_tab
در این حالت خروجی select اطلاعات ذخیره شده به صورت زیر خواهد بود:
 <person> 3 &gt; 2 </person>
به صورت خودکار قسمت CDATA پردازش شده و اصطلاحا حروف غیرمجاز XML ایی به صورت خودکار escape شده‌اند.



محدودیت‌های فیلدهای XML

- امکان مقایسه مستقیم را ندارند؛ بجز مقایسه با نال. البته می‌توان XML را تبدیل به مثلا varchar کرد و سپس این داده رشته‌ای را مقایسه نمود. برای مقایسه با null توابع isnull و coalesce نیز قابل بکارگیری هستند.
- order by و group by بر روی این فیلدها پشتیبانی نمی‌شود.
- به عنوان ستون کلید قابل تعریف نیست.
- به صورت منحصربفرد و unique نیز قابل علامتگذاری و تعریف نیست.
- فیلدهای XML نمی‌توانند دارای collate باشند.