مطالب
دیباگ سرویس‌های ویندوز
یکی از سخت‌ترین چالش‌های تهیه سرویس‌های ویندوز، دیباگ آن‌ها است. برای تست و دیباگ کد‌ها در ویندوز سرویس‌ها، راهکارها و ابزارهای متفاوتی ارائه شده‌اند که در این مقاله قصد دارم یکی از آن‌ها را معرفی کنم.

برای تست کدها در ویندوز سرویس، اولین راه پیشنهادی همیشه این بوده که سرویس را موقتا به Console Application تبدیل کنیم و با تهیه یک متد در سرویس و فراخوانی آن در متد Main برنامه کنسولی، بتوانیم به دیباگ برنامه بپردازیم. مثال: 
تغییرات مورد نیاز در سرویس : 
 public Service1(string[] args)
        {
            this.args = args;
        }

        internal void TestStartupAndStop(string[] args)
        {
            this.OnStart(args);
            Console.ReadLine();
            this.OnStop();
        }
        protected override void OnStart(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("Service Started");
            //Do Somthing
        }
تغییرات مورد نیاز در متد Main : 
static void Main(string[] args)
        {
            if (Environment.UserInteractive)
            {
                Service1 service1 = new Service1(args);
                service1.TestStartupAndStop(args);
            }
            else
            {
                // Put the body of your old Main method here.
                ServiceBase[] ServicesToRun;
                ServicesToRun = new ServiceBase[]
                {
                new Service1()
                };
                ServiceBase.Run(ServicesToRun);
            }
        }
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این روش برای دیباگ، میتوانید به این لینک مراجعه نمایید.
این راه حل کلی، عموما جوابگوی نیازها هست و تست و دیباگ را میتوانیم از همین طریق انجام دهیم. اما مشکلات زیادی هم دارد. به طور مثال یکی از مشکلات هنگام استفاده از این راه حل، تفاوت دسترسی‌ها و کاربر اجرا کننده برنامه، در حالت کنسول و سرویس ویندوز است. به همین دلیل بسیار با این مشکل مواجه خواهید شد که هنگام دیباگ مشکلی وجود نداشته ولی بعد از نصب سرویس، برنامه بدرستی کار نکند. به طور مثال وقتی شما سرویس را به صورت Network Service ویا Local System نصب کنید، دسترسی برنامه به کلیدهای رجیستری , فایل سیستم و Environment تغییر میکند. در نتیجه اگر مانند روشی که در بالا ذکر شد دیباگ را انجام دهید، نمیتوانید مشکلات را شناسایی و رفع کنید. همینطور روش قبلی صرفا برای دیباگ نیازمند تغییر در سورس کد اصلی برنامه است که خود میتواند مشکلات یا محدودیت‌هایی را هنگام کار به صورت تیمی ایجاد کند.

برای دیباگ سرویس نصب شده چه باید کرد ؟
در این مطلب نمیخواهم وارد جزئیات نحوه نصب ویندوز سرویس‌ها شوم؛ چراکه خودش مبحث گسترده‌ایست. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه‌ی نصب سرویس‌ها میتوانید به این لینک مراجعه نمایید.
برای اینکه بعد از نصب سرویس بتوانیم به دیباگ آن بپردازیم، مراحل زیر را طی کنید.
1- اول در ابتدای متد OnStart سرویس، تکه کد زیر را وارد نمایید و یک BreakPoint کنارش قرار دهید:
System.Diagnostics.Debugger.Launch(); // Start Debugger
البته پیشنهاد میکنم که این بخش را به صورت زیر وارد کنید تا فقط درصورتیکه سرویس شما در حالت Debug ساخته شده باشد، اجرا شود.
#if DEBUG
      System.Diagnostics.Debugger.Launch(); // Start Debugger
#endif
2- سرویس را با استفاده از installutil نصب کرده و استارت نمایید.
هنگام استارت سرویس، پنجره زیر نمایان میشود.


درصورتی که Yes را انتخاب نمایید، میتوانید در یک Solution جدید به دیباگ برنامه بپردازید و دیباگر به صورت خودکار کدهای مورد نیاز را برای شروع کار، برای شما بارگذاری خواهد کرد. اما در پروژه‌های بزرگ‌تر به دلیل وابستگی‌های سرویس به کتابخانه‌های متعدد، امکان دیباگ کامل را هنوز در اختیار نداریم و دیباگ ما در اینجا، محدود به خود سرویس است. برای اینکه بتوانیم دیباگ را کامل در Solution اصلی برنامه انجام دهید، قبل پاسخ دادن به پنجره بالا یک مرحله دیگر از کار باقی مانده است.
3- در Solution اصلی برنامه خود، کلید‌های Ctrl+Alt+P را فشار دهید؛ یا از طریق منوی Debug > Attach to process، پنجره Attack to Process را باز نمایید.

همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، ID پروسه را در هر دو عکس برایتان مشخص کرد‌ه‌ام (هایلایت زرد) که به راحتی میتوانید پروسه سرویستان را از این طریق پیدا کنید.
کافیست روی کلید Attach کلیک نمایید تا در Solution اصلی برنامه بتوانید به صورت کامل به دیباگ سرویس نصب شده بپردازید. پس از اتچ کردن پروسه به Solution خود، پنجره اول (Visual Studio Just-In Time debugger) را ببندید یا گزینه No را انتخاب نمایید.
نکته: برای استفاده از این روش باید Visual Studio به صورت Administrator اجرا شده باشد.
مطالب
آشنایی با WPF قسمت هفتم: DataContext بخش چهارم
تا قسمت قبلی کنترل لیست را پر نمودیم. در این مقاله قصد داریم آخرین کنترلT یعنی تقویم را بایند کرده و یک نکته از Binding را جهت تکمیل کردن بحث بیان کنیم.

تقویم
در دروس گذشته اطلاعات را از متدی به نام GetPerson دریافت می‌کردیم که اطلاعات آن به شرح زیر است:
  public static Person GetPerson()
        {

            return new Person()
            {
                Name = "Leo",
                Gender = true,
                ImageName = "man.jpg",
                Country = new Country()
                {
                    Id = 3, Name = "Angola" 
                },
                FieldOfWork = new FieldOfWork[] { test.FieldOfWork.Actor, test.FieldOfWork.Producer },
                Date = DateTime.Now.AddMonths(-3)
            };
        }

تاریخ ثبت شده در بالا، به سه ماه قبل از تاریخ فعلی بر می‌گردد و حالا این تاریخ را به خصوصیت DisplayDate تقویم انتساب می‌دهیم:
Calendar DisplayDate="{Binding Date}" Grid.Row="4" Grid.Column="1" HorizontalAlignment="Left" Margin="10">
اگر از برنامه اجرا بگیرد می‌بینید که تقویم روی سه ماه پیش قرار گرفته است؛ ولی تاریخی روی صفحه انتخاب نشده است و دلیل آن هم این است که این خصوصیت، تقویم را به جایی میبرد که آن تاریخ در آن ذکر شده است، ولی تاریخی روی صفحه انتخاب نمی‌کند. به همین علت در اکثر موارد در کنار خاصیت DisplayDate، از خاصیت SelectedDate هم استفاده می‌شود. این خاصیت بر خلاف خاصیت قبلی، تقویم را حرکت نمی‌دهد ولی تاریخ را انتخاب می‌کند. پس در این حالت ما هر دو گزینه را بایند می‌کنیم که هم تقویم به محل تاریخ حرکت کرده و هم تاریخ مد نظر انتخاب شود:
 <Calendar DisplayDate="{Binding Date}" SelectedDate="{Binding Date}" Grid.Row="4" Grid.Column="1" HorizontalAlignment="Left" Margin="10">

ادامه مفاهیم بایندینگ
در قسمت پنجم، دیدیم که چطور می‌توانیم با استفاده از متد OnPropertyName، برنامه را از تغییراتی که در سطح مدل می‌گذرد، آگاه کنیم و این تغییرات جدید را دریافت کرده و اطلاعات نمایش داده شده را به روز کنیم. در اینجا قصد داریم خلاف اینکار را با استفاده از همان متد انجام دهیم. یعنی مدل را از تغییراتی که در سطح UI می‌گذرد، آگاه کنیم.
این مثال را روی خصوصیت Name مدل اجرا می‌کنیم:
در Xaml Editor تگTextBox مربوط به نام شخص را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
  <TextBox Grid.Row="0" Grid.Column="1" Name="Txtname" Text="{Binding Path=Name,Mode=TwoWay}" HorizontalAlignment="Left" Margin="5" Width="200" ></TextBox>

تغییری که در این حالت رخ داده است، افزودن ویژگی به نام Mode است که روی گزینه TwoWay تنظیم شده است. در قسمت‌های قبلی تمامی بایندینگ‌ها به طور پیش فرض روی حالت یک طرفه OneWay قرار داشتند، ولی در اینجا ما بایندینگ را دو طرفه اعمال کرده‌ایم. حال به همین سادگی هر تغییری که در این TextBox رخ دهد به مدل هم اعمال خواهد شد.
حال برای تست این مورد، عنصر زیر را در کنار نام شخص به صفحه اضافه می‌کنیم. یک برچسب متنی که به خاصیت Name متصل است و از تغییراتی که در سطح مدل داده می‌شود، آگاه است:
 <TextBlock Grid.Column="1" Text="{Binding Path=Name}"  Grid.Row="0" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" Margin="210,10,0,13" RenderTransformOrigin="0.555,1.283" ></TextBlock>
اینک برنامه را اجرا می‌کنیم و فیلد متنی نام را ویرایش می‌کنیم. اگر فوکوس را از این کنترل بگیریم، می‌بینید که فیلد متنی هم به مقدار جدید تغییر می‌کند. اتفاق جدیدی که در اینجا افتاد این بود که مدل از تغییراتی که در سطح UI رخ داده بود، آگاه شد و بعد از آن فیلد متنی همانطور که قبلا با آن آشنا شده‌ایم از تغییری که در مدل رخ داده است آگاه شده است.


 
از دیگر مقادیر Mode می‌توان به جدول زیر اشاره کرد:
OneWayToSource
در این حالت، مدل از تغییرات سطح UI آگاه می‌شود ولی بقیه کنترل‌ها یا المان‌ها را از تغییرات خود آگاه نمی‌کند. 
OneTime
 در این حالت تنها یکبار مدل داده‌های خود را کنترل کرده (همان پر کردن اولیه داده‌ها) و دیگر هیچ نوع تغییراتی را رصد نمی‌کند.
 
تا به اینجا یک سری پیش نیازها را یاد گرفتیم. ولی روشی را که تا به اینجا استفاده کرده‌ایم یک روش اشتباه و قدیمی است که در winform هم انجام می‌دادیم. یعنی هنوز وابستگی بین رابط کاربری و منطق برنامه وجود دارد. در قسمت بعدی در مورد M-V-VM صحبت خواهیم کرد و از طریق viewmodel ارتباط بین مدل و ویو را ایجاد خواهیم کرد. در این روش دیگر نیازی نیست که بدانید کنترلی به اسم textbox1 وجود دارد یا خیر یا حتی اصلا اسمی دارد یا خیر و این یعنی جدایی رابط کاربری و منطق برنامه و اصل هدف WPF.
دانلود مثال
مطالب
خلاصه‌ای از روش‌های ارسال داده‌های سمت سرور به کدهای جاوا اسکریپتی در ASP.NET MVC
روش‌های زیادی برای ارسال داده‌های سمت سرور تهیه شده در یک برنامه‌ی ASP.NET به کدهای سمت کاربر JavaScript ایی وجود دارند که تعدادی از مهم‌ترین‌های آن‌ها را در این مطلب بررسی خواهیم کرد.

روش اول: دریافت اطلاعات سمت سرور به کمک درخواست‌های Ajax

استفاده از Ajax یکی از روش‌های کلاسیک دریافت اطلاعات سمت سرور در کدهای جاوا اسکریپتی است.
<script type="text/javascript">
var products = [];
$(function() {
    $.getJSON("/home/products", function(response) {
        products = response.products;
    });
});
</script>
برای نمونه در اینجا با استفاده از امکانات jQuery، درخواست Ajax ایی به سرور ارسال شده و سپس نتیجه‌ی دریافتی، به آرایه‌ی جاوا اسکریپتی products نسبت داده شده‌است.
- مزایا: استفاده از Ajax، روشی بسیار متداول و شناخته شده‌است و به کمک انواع و اقسام روش‌های بازگشت JSON از سرور، می‌توان با آن کار کرد.
- معایب: درخواست Ajax، صرفا پس از بارگذاری اولیه‌ی صفحه به سمت سرور ارسال خواهد شد و در این بین، کاربر وقفه‌ای را مشاهده خواهد کرد. همچنین در اینجا بجای یک درخواست از سرور، حداقل دو درخواست باید ارسال شوند؛ یکی برای بارگذاری صفحه‌ی اصلی و دیگری برای دریافت اطلاعات Ajax ایی از سرور به صورت غیرهمزمان.


روش دوم: دریافت اطلاعات از یک فایل جاوا اسکریپتی خارجی

اطلاعات سمت کاربر را از یک فایل جاوا اسکریپتی خارجی الحاق شده‌ی به صفحه‌ی جاری نیز می‌توان تهیه کرد:
 <script src="/file.js"></script>
یک چنین فایلی را می‌توان توسط کدهای سمت سرور نیز بازگشت داد و اطلاعات آن‌را تهیه و پر کرد. در این حالت فقط کافی است که ContentType شیء Response را از نوع application/javascript مشخص کنیم و سپس یک خروجی متنی جاوا اسکریپتی را از سمت سرور بازگشت دهیم.
این روش نیز تقریبا مانند حالت یک درخواست Ajax ایی کار می‌کند و اطلاعات مورد نیاز را در طی یک درخواست جداگانه، پس از بارگذاری صفحه‌ی اصلی، از سرور دریافت خواهد کرد. البته در حالت کار با Ajax، می‌توان در طی یک callback، نتیجه را دریافت کرد و سپس عکس العمل نشان داد؛ اما در اینجا callback ایی وجود ندارد.


روش سوم: استفاده از SignalR

در SignalR ابتدا سعی می‌شود تا با استفاده از Web Sockets ارتباطی ماندگار بین کلاینت و سرور برقرار شود و سپس در این حالت، سرور می‌تواند مدام اطلاعاتی، مانند تغییرات داده‌های خود را به سمت کاربر، جهت نمایش و یا محاسبات خاص خود ارسال کند. اگر حالت Web Socket میسر نباشد (توسط سرور یا کلاینت پشتیبانی نشود)، به حالت‌های دیگری مانند server events, forever frames, long polling سوئیچ خواهد کرد. اطلاعات بیشتر


روش چهارم: قرار دادن اطلاعات سمت سرور در کدهای HTML صفحه

روش متداول دیگری جهت تامین اطلاعات جاوا اسکریپتی سمت کاربر، قرار دادن آن‌ها در ویژگی‌های data-* ارائه شده در HTML5 است.
<ul>
@foreach (var product in products)
{
  <li id="product@product.Id" data-rank="@product.Rank">@product.Name</li>
}
</ul>
در اینجا لیستی از محصولات، به صورت متداولی از کنترلر دریافت گردیده و سپس ویژگی data-rank هر ردیف نمایش داده شده نیز توسط این اطلاعات سمت سرور مقدار دهی شده‌اند.
اکنون برای دسترسی به مقدار data-rank سطری مانند product1، در کدهای جاوا اسکریپتی صفحه می‌توان نوشت:
<script type="text/javascript">
var product1Rank = $("#product1").data("rank");
</script>
این روش برای قرار دادن اطلاعات ثابت اشیاء، روش مرسومی است.


روش پنجم: قرار دادن اطلاعات سمت سرور در کدهای جاوا اسکریپتی صفحه

این روش همانند روش چهارم است، با این تفاوت که اینبار اطلاعات مورد نیاز، مستقیما به یک متغیر جاوا اسکریپتی انتساب داده شده‌است:
 <script type="text/javascript">
var product1Name = "@product1.Name";
</script>
مزیت این روش، عدم ارسال درخواست اضافه‌تری به سرور برای دریافت اطلاعات مورد نیاز است. مقدار product1Name در همان بار اول رندر صفحه از سمت سرور، مشخص می‌گردد.


روش ششم: انتساب یک شیء دات نتی به یک متغیر جاوا اسکریپتی

این روش همانند روش پنجم است، با این تفاوت که اینبار قصد داریم بجای یک مقدار ثابت رشته‌ای یا عددی، برای مثال، آرایه‌ای از اشیاء را به یک متغیر جاوا اسکریپتی انتساب دهیم. در اینجا ابتدا اطلاعات مورد نظر را به فرمت JSON تبدیل می‌کنیم:
//سمت سرور
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
    var array = new[]
    {
        "Afghanistan",
        "Albania",
        "Algeria",
        "American Samoa",
        "Andorra",
        "Angola",
        "Anguilla",
        "Antarctica",
        "Antigua and/or Barbuda"
     };
     ViewBag.JsonString = new JavaScriptSerializer().Serialize(array);
     return View();
}
سپس توسط متد Html.Raw می‌توان این رشته‌ی JSON را که اکنون حاوی آرایه جاوا اسکریپتی سمت سرور است، به یک متغیر جاوا اسکریپتی نسبت داد:
 //سمت کلاینت
<script type="text/javascript">
var jsonArray = @Html.Raw(@ViewBag.JsonString);
</script>
استفاده از Html.Raw در این حالت از این جهت ضروری است که اطلاعاتی مانند [] به صورت encode شده در سمت کاربر نمایش داده نشوند؛ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را Encode می‌کند.
و یا اینکار را به صورت خلاصه به شکل زیر نیز می‌توان در سمت کاربر انجام داد:
 <script type="text/javascript">
  var model = @Html.Raw(Json.Encode(Model));
  // your js code here
</script>
در اینجا کار تبدیل اطلاعات مدل به JSON، در همان سمت RazorView انجام شده‌است.
مطالب
React 16x - قسمت 8 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 2 - مدیریت state
در ادامه‌ی بحث ترکیب کامپوننت‌ها، پس از نمایش لیستی از کامپوننت‌های شمارشگر و مقدار دهی عدد آغازین آن‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم دکمه‌ای را اضافه کنیم تا تمام شمارشگرها را به حالت اول خودشان بازگرداند. برای این منظور دکمه‌ی Reset را به ابتدای المان‌های کامپوننت Counters اضافه می‌کنیم:
<button
  onClick={this.handleReset}
  className="btn btn-primary btn-sm m-2"
>
  Reset
</button>
سپس متد رویدادگردان handleReset آن‌را به صورت زیر با تنظیم مقدار value هر counter به صفر و بازگشت آن و در نهایت به روز رسانی state کامپوننت با این آرایه‌ی جدید، پیاده سازی می‌کنیم:
  handleReset = () => {
    const counters = this.state.counters.map(counter => {
      counter.value = 0;
      return counter;
    });
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };


اکنون پس از ذخیره سازی فایل counters.jsx و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، هرچقدر بر روی دکمه‌ی Reset کلیک کنیم ... اتفاقی رخ نمی‌دهد! حتی اگر به افزونه‌ی React developer tools نیز مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عمل تنظیم value به صفر، در تک تک کامپوننت‌های شمارشگر، به درستی صورت گرفته‌است؛ اما تغییرات به DOM اصلی منعکس نشده‌اند:


البته اگر به همین تصویر دقت کنید، هنوز مقدار count، در state آن 4 است. علت اینجا است که هر کدام از Counterها دارای local state خاص خودشان هستند و در آن‌ها، مقدار count به صورت زیر مقدار دهی شده‌است که در آن تغییرات بعدی این this.props.value، متصل به count نیست و count، فقط یکبار مقدار دهی می‌شود:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.counter.value
  };
این قطعه‌ی از کد، تنها زمانی اجرا می‌شود که یک وهله از کلاس کامپوننت Counter، در حال ایجاد است. به همین جهت زمانیکه صفحه برای بار اول بارگذاری می‌شود، مقدار آغازین count به درستی دریافت می‌شود. اما با کلیک بر روی دکمه‌ی Reset، هرچند مقدار value هر شیء counter تعریف شده‌ی در کامپوننت والد تغییر می‌کند، اما local state کامپوننت‌های فرزند به روز رسانی نمی‌شوند و مقدار جدید value را دریافت نمی‌کنند. برای رفع یک چنین مشکلی نیاز است یک مرجع مشخص را برای مقدار دهی stateهای کامپوننت‌های فرزند ایجاد کنیم.


حذف Local state

اکنون می‌خواهیم در کامپوننت Counter، قسمت local state آن‌را به طور کامل حذف کرده و تنها از this.props جهت دریافت اطلاعاتی که نیاز دارد، استفاده کنیم. به این نوع کامپوننت‌ها، «‍Controlled component» نیز می‌گویند. یک کامپوننت کنترل شده دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود.
برای پیاده سازی این مفهوم، ابتدا خاصیت state کامپوننت Counter را حذف می‌کنیم. سپس تمام ارجاعات به this.state را در این کامپوننت یافته و آن‌ها را تغییر می‌دهیم. اولین ارجاع، در متد handleIncrement به صورت this.state.count تعریف شده‌است:
  handleIncrement = () => {
    this.setState({ count: this.state.count + 1 });
  };
 از این جهت که دیگر دارای local state نیستیم، داشتن متد this.setState در اینجا بی‌مفهوم است. در یک کامپوننت کنترل شده، هر زمانیکه قرار است داده‌ای ویرایش شود، این کامپوننت باید رخ‌دادی را صادر کرده و از والد خود درخواست تغییر اطلاعات را ارائه دهد؛ شبیه به this.props.onDelete ای که در قسمت قبل کامل کردیم. بنابراین کل متد handleIncrement را نیز حذف می‌کنیم. اینبار رخ‌داد onClick، سبب بروز رخداد onIncrement در والد خود خواهد شد:
<button
  onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
  className="btn btn-secondary btn-sm"
>
  Increment
</button>
همچنین دو متد دیگری که ارجاعی را به this.state داشتند، به صورت زیر جهت استفاده‌ی از this.props.counter.value، به روز رسانی می‌شوند:
  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.props.counter.value === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }

  formatCount() {
    const { value } = this.props.counter; // Object Destructuring
    return value === 0 ? "Zero" : value;
  }
تا اینجا به صورت کامل local state این کامپوننت حذف و با this.props جایگزین شده و در نتیجه تحت کنترل کامپوننت والد آن قرار می‌گیرد.

در ادامه به کامپوننت Counters مراجعه کرده و متد رویدادگردانی را جهت پاسخگویی به رخ‌داد onIncrement رسیده‌ی از کامپوننت‌های فرزند، تعریف می‌کنیم:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
  };
سپس ارجاعی از این متد را به ویژگی onIncrement تعریف شده‌ی در المان Counter، متصل می‌کنیم:
  <Counter
    key={counter.id}
    counter={counter}
    onDelete={this.handleDelete}
    onIncrement={this.handleIncrement}
  />
اکنون هر زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک شود، this.props.onIncrement آن، سبب فراخوانی متد handleIncrement والد خود خواهد شد.

پیاده سازی کامل متد handleIncrement اینبار به صورت زیر است:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value++;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، در React نباید مقدار state را به صورت مستقیم ویرایش کرد؛ مانند مراجعه‌ی مستقیم به this.state.counters[index] و سپس تغییر خاصیت value آن‌. بنابراین باید یک clone از آرایه‌ی counters و سپس یک clone از شیء counter رسیده‌ی از کامپوننت فرزند را ایجاد کنیم تا این cloneها دیگر ارجاعی را به اشیاء اصلی ساخته شده‌ی از روی آن‌ها نداشته باشند (مهم‌ترین خاصیت یک clone) تا اگر خاصیت و مقداری را در آن‌ها تغییر دادیم، دیگر به شیء اصلی که از روی آن‌ها clone شده‌اند، منعکس نشوند. در اینجا از spread operator برای ایجاد این cloneها استفاده شده‌است. اکنون مقادیر خواص این cloneها را تغییر می‌دهیم و درنهایت این counters جدید را که خودش نیز یک clone است، به متد this.setState جهت به روز رسانی UI و همچنین state کامپوننت، ارسال می‌کنیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و منتظر به روز رسانی آن در مرورگر شویم، با کلیک بر روی Reset، تمام کامپوننت‌ها با هر وضعیتی که پیشتر داشته باشند، به حالت اول خود باز می‌گردند:



همگام سازی چندین کامپوننت با هم زمانیکه رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود ندارد


در ادامه می‌خواهیم یک منوی راهبری (یا همان NavBar در بوت استرپ) را به بالای صفحه اضافه کنیم و در آن جمع کل تعداد Counterهای رندر شده را نمایش دهیم؛ مانند نمایش تعداد آیتم‌های انتخاب شده‌ی توسط یک کاربر، در یک سبد خرید. برای پیاده سازی آن، درخت کامپوننت‌های React را مطابق شکل فوق تغییر می‌دهیم. یعنی مجددا کامپوننت App را در به عنوان کامپوننت ریشه‌ای انتخاب کرده که سایر کامپوننت‌ها از آن مشتق می‌شوند و همچنین کامپوننت مجزای NavBar را نیز اضافه خواهیم کرد.
برای این منظور به index.js مراجعه کرده و مجددا کامپوننت App را که غیرفعال کرده بودیم و بجای آن Counters را نمایش می‌دادیم، اضافه می‌کنیم:
import App from "./App";

ReactDOM.render(<App />, document.getElementById("root"));

سپس کامپوننت جدید NavBar را توسط فایل جدید src\components\navbar.jsx اضافه می‌کنیم تا منوی راهبری سایت را نمایش دهد:
import React, { Component } from "react";

class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar
        </a>
      </nav>
    );
  }
}

export default NavBar;

اکنون به App.js مراجعه کرده و متد render آن‌را جهت نمایش درخت کامپوننت‌هایی که مشاهده کردید، تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React from "react";

import Counters from "./components/counters";
import NavBar from "./components/navbar";

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Counters />
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
ابتدا کامپوننت NavBar در بالای صفحه رندر می‌شود و سپس کامپوننت Counters در میانه‌ی صفحه. چون در اینجا چندین المان قرار است رندر شوند، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کرده‌ایم.
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کنیم تا در مرورگر بارگذاری مجدد شود، چنین شکلی حاصل شده‌است:


اکنون می‌خواهیم تعداد کامپوننت‌های شمارشگر را در navbar نمایش دهیم. پیشتر state کامپوننت Counters را توسط props، به کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن انتقال دادیم. استفاده‌ی از این ویژگی به دلیل وجود رابطه‌ی والد و فرزندی بین این کامپوننت‌ها میسر شد. اما همانطور که در تصویر درخت کامپوننت‌های جدید تشکیل شده مشاهده می‌کنید، رابطه‌ی والد و فرزندی بین دو کامپوننت Counters و NavBar وجود ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه باید تعداد کل شمارشگرهای کامپوننت Counters را به کامپوننت NavBar، برای نمایش آن‌ها انتقال داد؟ در یک چنین حالت‌هایی که رابطه‌ی والد و فرزندی بین کامپوننت‌ها وجود ندارد و می‌خواهیم آن‌ها را همگام سازی کنیم و داده‌هایی را بین آن‌ها به اشتراک بگذاریم، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. یعنی در این مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که اکنون کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون هر دو کامپوننت NavBar و Counters، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت.


انتقال state به یک سطح بالاتر

برای انتقال state به یک سطح بالاتر، به کامپوننت Counters مراجعه کرده و خاصیت state آن‌را به همراه تمامی متدهایی که آن‌را تغییر می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند، انتخاب و cut می‌کنیم. سپس به کامپوننت App مراجعه کرده و آن‌ها را در اینجا paste می‌کنیم. یعنی خاصیت state و متدهای handleDelete، handleReset و handleIncrement را از کامپوننت Counters به کامپوننت App منتقل می‌کنیم. این مرحله‌ی اول است. سپس نیاز است به کامپوننت Counters مراجعه کرده و ارجاعات به state و متدهای یاد شده را توسط props اصلاح می‌کنیم. برای این منظور ابتدا باید این props را در کامپوننت App مقدار دهی کنیم تا بتوانیم آن‌ها را در کامپوننت Counters بخوانیم؛ یعنی متد render کامپوننت App، تمام این خواص و متدها را باید به صورت ویژگی‌هایی به تعریف المان Counters اضافه کند تا خاصیت props آن بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <NavBar />
        <main className="container">
          <Counters
            counters={this.state.counters}
            onReset={this.handleReset}
            onIncrement={this.handleIncrement}
            onDelete={this.handleDelete}
          />
        </main>
      </React.Fragment>
    );
  }

پس از این تعاریف می‌توانیم به کامپوننت Counters بازگشته و ارجاعات فوق را توسط خاصیت props، در متد render آن اصلاح کنیم:
  render() {
    return (
      <div>
        <button
          onClick={this.props.onReset}
          className="btn btn-primary btn-sm m-2"
        >
          Reset
        </button>
        {this.props.counters.map(counter => (
          <Counter
            key={counter.id}
            counter={counter}
            onDelete={this.props.onDelete}
            onIncrement={this.props.onIncrement}
          />
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا سه رویدادگردان و یک خاصیت counters، از طریق خاصیت props والد کامپوننت Counter که اکنون کامپوننت App است، خوانده می‌شوند.

پس از این نقل و انتقالات، اکنون می‌توانیم تعداد counters را در NavBar نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا در کامپوننت App، به همان روشی که ویژگی counters={this.state.counters} را به تعریف المان Counters اضافه کردیم، شبیه به همین کار را برای کامپوننت NavBar نیز می‌توانیم انجام دهیم تا از طریق خاصیت props آن قابل دسترسی شود و یا حتی می‌توان به صورت زیر، تنها جمع کل را به آن کامپوننت ارسال کرد:
<NavBar
    totalCounters={this.state.counters.filter(c => c.value > 0).length}
/>

سپس در کامپوننت NavBar، عدد totalCounters فوق را که به تعداد کامپوننت‌هایی که مقدار value آن‌ها بیشتر از صفر است، اشاره می‌کند، از طریق خاصیت props خوانده و نمایش می‌دهیم:
class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar{" "}
          <span className="badge badge-pill badge-secondary">
            {this.props.totalCounters}
          </span>
        </a>
      </nav>
    );
  }
}
که با ذخیره کردن این فایل و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، به خروجی زیر خواهیم رسید:



کامپوننت‌های بدون حالت تابعی

اگر به کدهای کامپوننت NavBar دقت کنیم، تنها یک تک متد render در آن ذکر شده‌است و تمام اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق props تامین می‌شود و دارای state و یا هیچ رویدادگردانی نیست. یک چنین کامپوننتی را می‌توان به یک «Stateless Functional Component» تبدیل کرد؛ کامپوننت‌های بدون حالت تابعی. در اینجا بجای اینکه از یک کلاس برای تعریف کامپوننت استفاده شود، می‌توان از یک function استفاده کرد (به همین جهت به آن functional می‌گویند). احتمالا نمونه‌ی آن‌را با کامپوننت App پیش‌فرض قالب create-react-app نیز مشاهده کرده‌اید که در آن فقط یک ()function App وجود دارد. البته در کدهای فوق چون نیاز به ذکر state، در کامپوننت App وجود داشت، آن‌را از حالت تابعی، به حالت کلاس استاندارد کامپوننت، تبدیل کردیم.
اگر بخواهیم کامپوننت بدون حالت NavBar را نیز تابعی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

// Stateless Functional Component
const NavBar = props => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-light bg-light">
      <a className="navbar-brand" href="#">
        Navbar{" "}
        <span className="badge badge-pill badge-secondary">
          {props.totalCounters}
        </span>
      </a>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
برای اینکار قسمت return متد render کامپوننت را cut کرده و به داخل تابع NavBar منتقل می‌کنیم. بدنه‌ی این تابع را هم می‌توان توسط میان‌بر sfc که مخفف Stateless Functional Component است، در VSCode تولید کرد.
پیشتر در کامپوننت NavBar از شیء this استفاده شده بود. این روش تنها با کلاس‌های استاندارد کامپوننت کار می‌کند. در اینجا باید props را به عنوان پارامتر متد دریافت (همانند مثال فوق) و سپس از آن استفاده کرد.

البته لازم به ذکر است که انتخاب بین «کامپوننت‌های بدون حالت تابعی» و یک کامپوننت معمولی تعریف شده‌ی توسط کلاس‌ها، صرفا یک انتخاب شخصی است.

یک نکته: امکان Destructuring Arguments نیز در اینجا وجود دارد. یعنی بجای اینکه یکبار props را به عنوان پارامتر دریافت کرد و سپس توسط آن به خاصیت totalCounters دسترسی یافت، می‌توان نوشت:
const NavBar = ({ totalCounters }) => {
در این حالت شیء props دریافت شده توسط ویژگی Objects Destructuring، به totalCounters تجزیه می‌شود و سپس می‌توان تنها از همین متغیر دریافتی، به صورت {totalCounters} در کدها استفاده کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-08.zip
مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت چهارم

Dynamic Semantics

Objectها علاوه بر داده و رفتار به عنوان توصیفات ثابت، در زمان اجرا دارای یک Local State (‏‏a snapshot) از مقادیر داینامیک مربوط به اعضای داده‌ای خود، می‌باشند. مجموعه تمام حالاتی که وهله‌های یک کلاس می‌توانند بین آنها گذر (transition) داشته باشد، dynamic semantics مربوط به کلاس نامیده می‌شود و به وهله‌های کلاس این امکان را می‌دهند تا به یک پیغام مشابه رسیده و در زمان‌های مختلف از چرخه زندگی خود، به اشکال مختلف پاسخ دهند.

Method junk for the class X 
if (local state #1) then
do something
else if (local state #2) then
do something different
End Method

بخش اصلی هر طراحی شیء گرا، dynamic semantics وهله‌ها می‌باشد. dynamic semantics هر کلاسی باید در قالب یک دیاگرام state-transition مستند شود. شکل زیر dynamic semantics پروسه‌های موجود در یک سیستم عامل را در قابل یک دیاگرام حالت نمایش می‌دهد. این پروسه‌ها توانایی این را دارند که در هر کدام از حالات: runnable، current process، blocked، sleeping و یا در حالت exited، قرار داشته باشند. همچنین به عنوان مثال، یک پروسه زمانی می‌تواند در حالت current process قرار گیرد که حتما قبلا در حالت runnable قرار داشته باشد. این اطلاعات برای ایجاد تست برای کلاس‌ها و وهله‌های آنها می‌تواند مفید واقع شود.

شکل 2.8 State-transition diagram notation 

برخی از طراحان به طور تصادفی، dynamic semantics یک کلاس را به عنوان static semantics آن کلاس مدل می‌کنند. به عنوان مثال اگر color یکی از اعضای داده ای (data member) کلاس توپ باشد و بعد از وهله سازی از کلاس توپ، color آن بازهم قابل تغییر باشد، منظور اینکه توپ آبی به عنوان یک وهله از کلاس توپ در زمان حیات خود تغییر رنگ دهد، اصطلاحا می‌گویند: color جزء dynamic semantics کلاس توپ می‌باشد. با توجه به توضحیاتی که داده شد، حال اگر طراحی برای هر رنگ توپ یک کلاس جدا در نظر گرفته باشد، dynamic semantics را به عنوان static semantics مدل کرده و به احتمال زیاد ما را به سمت ایجاد مشکل Class Proliferation (ازدیاد کلاس ها) سوق خواهد داد.

Abstract Classes

به سوالات زیر توجه کنید:

  • آیا هرگز میوه خورده‌اید؟
  • آیا هرگز پیش غذا خورده‌اید؟ 
  • آیا هرگز دسر خورده‌اید؟ 
اکثر مردم به این سوالات جواب «بله» را خواهند داد.
حال با توجه به سوالات «مزه غذا چطور بود؟ دسری که خوردید، چه تعداد کالری داشت؟ هزینه پیش غذایی که خوردید چقدر بود» پاسخ چه خواهد بود؟
من (نویسنده) ادعا میکنم که هیچ کسی تا به حال میوه نخورده است. بیشتر مردم، سیب، موز و پرتقال خورده‌اند؛ میوه‌ی قرمز رنگی به ارزش 3 پوند را نخورده‌اند.

شبیه به این مسئله برای زمانی است که گارسون رستوران از شما سوال می‌کند: «برای شام چه چیزی میل دارید» و شما جواب می‌دهید: «یک پیش غذا، یک غذای اصلی و یک دسر». در این حالت چون شما دقیقا مشخص نکرده‌اید چه نوعی می‌خواهید، گارسون، مات و مبهوت خواهد ماند. همه می‌دانیم که چیزی تحت عنوان میوه، پیش غذا و یا وهله دسر در واقعیت وجود ندارد؛ بله این عبارات اطلاعات مفیدی را تسخیر می‌کنند. اگر من در دستم یک ساعت زنگی گرفته و از شما می‌پرسیدم: «نظرتان در مورد میوه من چیست؟»؛ بدون شک فکر می‌کردید من دیوانه شده‌ام. حال اگر در دستم سیبی گرفته و سوال قبلی را می‌پرسیدم، این بار از نظر شما من یک شخص عاقل بودم.
با وجود اینکه نمی‌توان از میوه وهله سازی کرد، اما اطلاعات مفیدی را تسخیر می‌کند. در واقع میوه، یک کلاسی (concept) است که دانشی از نحوه وهله سازی وهله هایش به وسیله Type پیاده ساز خود، ندارد.

کلاسی که دانشی از نحوه وهله سازی وهله‌های خود ندارد، abstract class (کلاس مجرد یا انتزاعی) نامیده می‌شود.
کلاسی که دانش نحوه وهله سازی وهله‌های خود دارد، concrete class نامیده می‌شود.

در پارادایم شیء گرا، مهم‌ترین استفاده از کلاس‌های انتزاعی در مباحث ارث بری مطرح می‌شود.

Roles Versus Classes

قاعده شهودی 2.11
مطمئن باشید انتزاع هایی را که مدل می‌کنید کلاس بوده و نه نقش‌هایی که وهله‌های آنها بازی می‌کنند. (Be sure the abstractions that you model are classes and not simply the roles objects play)
آیا مادر و پدر به عنوان یک کلاس هستند یا نقش‌هایی هستند که وهله‌های کلاس شخص، بازی می‌کند؟ پاسخ این سوال وابسته به دامینی (domain) است که طراح در حال مدل سازی آن می‌باشد. اگر در دامین مورد نظر، مادر و پدر رفتارهای مختلفی دارند، احتمالا باید به عنوان کلاس‌های جدا مدل شوند. اگر رفتارهای یکسانی دارند، در نتیجه نقش‌های مختلفی هستند که وهله‌های کلاس شخص بازی می‌کنند. به عنوان مثال، می‌توان کلاس خانواده را متشکل از وهله‌ای از کلاس پدر، وهله‌ای از کلاس مادر و مجموعه‌ای از وهله‌های کلاس فرزند در نظر گرفت. در مقابل ممکن است کلاس خانواده را متشکل از وهله‌ای از کلاس شخص به عنوان پدر، وهله‌ای از کلاس شخص به عنوان مادر و آرایه‌ای از وهله‌های شخص به عنوان فرزندان، مدل کنید. قرار گرفتن در وضیعتی که هر نقش، بخشی از رفتاری‌های شخص را مورد استفاده قرار می‌دهد، کافی نیست و باید مطمئن شوید که رفتار‌ها واقعا متفاوت می‌باشند. همچنین باید به یاد داشته باشید که زمانیکه وهله‌ای از بخشی از رفتارهای کلاس خود استفاده می‌کند، نیز مشکلی وجود ندارد و لازم نیست کلاس‌های دیگری را به خاطر این موضوع در طراحی خود در نظر بگیرید.

شکل 2.9 Two views of a family   

برخی از طراحان به این شکل تست می‌کنند که اگر عضوی از واسط عمومی را نمی‌توان برای نقش مورد نظر  مورد استفاده قرار داد، این موضوع نشان از این دارد که باید برای نقش مورد نظر در طراحی خود کلاس جداگانه‌ای را در نظر داشته باشند. اگر هم عضو مذکور قابل استفاده نباشد، کلاس یکسانی برای نقش‌های مختلف استفاده خواهد شد. به عنوان مثال، اگر عملیات ()go_into_labor جزء عملیاتی می‌باشد که مادر انجام می‌دهد، در حالیکه پدر چنین عملیاتی را نمی‌تواند انجام دهد، در این حالت نیز لازم است مادر به عنوان کلاس جداگانه‌ای در نظر گرفته شود. اگر در دامین دیگری، عوض کردن پوشاک را  تنها مادر انجام می‌دهد، در این حالت مادر نقشی از کلاس شخص می‌باشد، چرا که پدر هم توانایی انجام این عملیات را دارد.

قواعد شهودی فصل دوم

قاعده شهودی 2.1 
همه داده‌ها باید در داخل کلاس خود پنهان شده باشند. (All data should be hidden within its class) 
قاعده شهودی 2.2
استفاده کنندگان از کلاس باید به واسط عمومی آن وابسته باشند، اما یک کلاس نباید به استفاده کنندگان خود، وابسته باشد. (Users of a class must be dependent on its public interface, but a class should not be dependent on its users)
قاعده شهودی 2.3
تعداد پیغام‌های موجود در قرارداد یک کلاس را کمینه سازید. (Minimize the number of messages in the protocol of a class) 
قاعده شهودی 2.4
پیاده سازی یک واسط عمومی یکسان کمینه برای همه کلاس‌ها  (Implement a minimal public interface that all classes understand [e.g., operations such as copy (deep versus shallow), equality testing, pretty printing, parsing from an ASCII description, etc.].) 
قاعده شهودی 2.5 
جزئیات پیاده سازی، مانند توابع خصوصی common-code  ( توابعی که کد مشترک سایر متدهای کلاس را در بدنه خود دارند) را در واسط عمومی یک کلاس قرار ندهید.  (Do not put implementation details such as common-code private functions into the public interface of a class)
قاعده شهودی 2.6 
واسط عمومی کلاس را با اقلامی که یا استفاده کنندگان از کلاس توانایی استفاده از آن را نداشته و یا تمایلی به استفاده از آنها ندارند، آمیخته نکنید.  (Do not clutter the public interface of a class with items that users of that class are not able to use or are not interested in using )
قاعده شهودی 2.7
اتصال و پیوستگی مابین کلاس‌ها باید از نوع Nil یا Export باشد؛ به این معنی که یک کلاس فقط از واسط عمومی کلاس دیگر استفاده کند یا کاری با آن نداشته باشد. (Classes should only exhibit nil or export coupling with other classes, that is, a class should only use operations in the public interface of another class or have nothing to do with that class.)
قاعده شهودی 2.8 
یک کلاس باید یک و تنها یک Key Abstraction را تسخیر نماید. (A class should capture one and only one key abstraction) 
قاعده شهودی 2.9 
داده و رفتار مرتبط را در یک جا (کلاس) نگه دارید. (Keep related data and behavior in one place)
قاعده شهودی 2.10 
اطلاعات نامرتبط به هم را در کلاس‌های جدا از هم قرار دهید. ((Spin off nonrelated information into another class (i.e., noncommunicating behavior)
قاعده شهودی 2.11
مطمئن باشید انتزاع هایی را که مدل می‌کنید کلاس بوده و نه نقش‌هایی که وهله‌های آنها بازی می‌کنند. (Be sure the abstractions that you model are classes and not simply the roles objects play)  
مطالب
اهراز هویت با شبکه اجتماعی گوگل
در این مقاله نحوه‌ی ورود به یک سایت ASP.NET MVC را با حساب‌های کاربری سایت‌های اجتماعی، بررسی خواهیم کرد. در اینجا با ورود به سایت در وب فرم‌ها آشنا شدید. توضیحات مربوطه به OpenID هم در اینجا قرار دارد.

مقدمه:

شروع را با نصب ویژوال استودیوی نسخه رایگان 2013 برای وب و یا نسخه‌ی 2013 آغاز می‌کنیم. برای راهنمایی استفاده ازDropbox, GitHub, Linkedin, Instagram, buffer  salesforce  STEAM, Stack Exchange, Tripit, twitch, Twitter, Yahoo و بیشتر اینجا کلیک کنید.

توجه:

برای استفاده از Google OAuth 2 و دیباگ به صورت لوکال بدون اخطار SSL، شما می‌بایستی نسخه‌ی ویژوال استودیو 2013 آپدیت 3 و یا بالاتر را نصب کرده باشید.

ساخت اولین پروژه:

ویژوال استودیو را اجرا نماید. در سمت چپ بر روی آیکن Web کلیک کنید تا آیتم ASP.NET Web Application در دات نت 4.5.1 نمایش داده شود. یک نام را برای پروژه انتخاب نموده و OK را انتخاب نماید.
در دیالوگ بعدی آیتم MVC را انتخاب و اطمینان داشته باشید Individual User Accounts که با انتخاب Change Authentication به صورت دیالوگ برای شما نمایش داده می‌شود، انتخاب گردیده و در نهایت بر روی OK کلیک کنید.




فعال نمودن حساب کاربری گوگل و اعمال تنظیمات اولیه:

در این بخش در صورتیکه حساب کاربری گوگل ندارید، وارد سایت گوگل شده و یک حساب کاربری را ایجاد نماید. در غیر اینصورت اینجا کلیک کنید تا وارد بخش Google Developers Console شوید.
در بخش منو بر روی ایجاد پروژه کلیک کنید تا پروژه‌ای جدید ایجاد گردد.



در دیالوگ باز شده نام پروژه خودتان را وارد کنید و دکمه‌ی Create را زده تا عملیات ایجاد پروژه انجام شود. در صورتیکه با موفقیت پیش رفته باشید، این صفحه برای شما بارگزاری میگردد.


فعال سازی Google+API


در سمت چپ تصویر بالا آیتمی با نام APIs & auth خواهید دید که بعد از کلیک بر روی آن، زیر مجموعه‌ای برای این آیتم فعال میگردد که می‌بایستی بر روی APIs کلیک و در این قسمت به جستجوی آیتمی با نام Google+ API پرداخته و در نهایت این آیتم را برای پروژه فعال سازید.



ایجاد یک Client ID :

در بخش Credentials بر روی دکمه‌ی Create new Client ID کلیک نماید.


در دیالوگ باز شده از شما درخواست می‌شود تا نوع اپلیکشن را انتخاب کنید که در اینجا می‌بایستی آیتم اول (Web application ) را برای گام بعدی انتخاب کنید و با کلیک بر روی Configure consent screen به صفحه‌ی Consent screen هدایت خواهید شد. فیلد‌های مربوطه را به درستی پر کنید (این بخش به عنوان توضیحات مجوز ورود بین سایت شما و گوگل است).

 

  در نهایت بعد از کلیک بر روی Save به صفحه‌ی Client ID بازگشت داده خواهید شد که در این صفحه با این دیالوگ برخورد خواهید کرد.



پروژه‌ی  MVC خودتان را اجرا و لینک و پورت مربوطه را کپی کنید ( http://localhost:5063  ).

در Authorized JavaScript Origins لینک را کپی نماید و در بخش Authorized redirect URls لینک را مجدد کپی نماید. با این تفاوت که بعد از پورت signin-google  را هم قرار دهید. ( http://localhost:5063/signin-google  )

حال بر روی دکمه‌ی Create Client ID کلیک کنید.


پیکربندی فایل Startup.Auth :

فایل web.config را که در ریشه‌ی پروژه قرار دارد باز کنید. در داخل تگ appSettings کد زیر را کپی کنید. توجه شود بجای دو مقدار value، مقداری را که گوگل برای شما ثبت کرده است، وارد کنید.

  <appSettings>
    <!--Google-->
    <add key="GoogleClientId" value="555533955993-fgk9d4a9999ehvfpqrukjl7r0a4r5tus.apps.googleusercontent.com" />
    <add key="GoogleClientSecretId" value="QGEF4zY4GEwQNXe8ETwnVHfz" />
  </appSettings>

فایل Startup.Auth را باز کنید و دو پراپرتی و یک سازنده‌ی بدون ورودی را تعریف نماید. توضیحات بیشتر به صورت کامنت در کد زیر قرار گرفته است.

//فضا نام‌های استفاده شده در این کلاس
using System;
using System.Configuration;
using Microsoft.AspNet.Identity;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Microsoft.Owin;
using Microsoft.Owin.Security.Cookies;
using Microsoft.Owin.Security.Google;
using Owin;
using Login.Models;
//فضا نام جاری پروژه
namespace Login
{
    /// <summary>
    /// در ریشه سایت فایلی با نام استارت آپ که کلاسی هم نام این کلاس با یک تابع و یک ورودی از نوع اینترفیس  تعریف شده است
    ///که این دو کلاس به صورت پارشال مهروموم شده اند 
    /// </summary>
    public partial class Startup
    {
        /// <summary>
        /// این پراپرتی مقدار کلایت ای دی رو از وب دات کانفیگ در سازنده بدون ورودی در خودش ذخیره میکند
        /// </summary>
        public string GoogleClientId { get; set; }
        /// <summary>
        /// این پراپرتی مقدار کلایت  سیکرت ای دی رو از وب دات کانفیگ در سازنده بدون ورودی در خودش ذخیره میکند
        /// </summary>
        public string GoogleClientSecretId { get; set; }

        /// <summary>
        /// سازنده بدون ورودی
        /// به ازای هر بار نمونه سازی از کلاس، سازنده‌های بدون ورودی کلاس هر بار اجرا خواهند شد، توجه شود که می‌توان از 
        /// سازنده‌های استاتیک هم استفاده کرد، این سازنده فقط یک بار، در صورتی که از کلاس نمونه سازی شود ایجاد میگردد 
        /// </summary>
        public Startup()
        {
            //Get Client ID from Web.Config
            GoogleClientId = ConfigurationManager.AppSettings["GoogleClientId"];
            //Get Client Secret ID from Web.Config
            GoogleClientSecretId = ConfigurationManager.AppSettings["GoogleClientSecretId"];
        }

        ///// <summary>
        ///// سازنده استاتیک کلاس
        ///// </summary>
        //static Startup()
        //{
              //در صورتی که از این سازنده استفاده شود می‌بایست پراپرتی‌های تعریف شده در سطح کلاس به صورت استاتیک تعریف گردد تا 
              //بتوان در این سازنده سطح دسترسی گرفت
        //    GoogleClientId = ConfigurationManager.AppSettings["GoogleClientId"];
        //    GoogleClientSecretId = ConfigurationManager.AppSettings["GoogleClientSecretId"];
        //}
        // For more information on configuring authentication, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=301864
        public void ConfigureAuth(IAppBuilder app)
        {
            // Configure the db context, user manager and signin manager to use a single instance per request
            app.CreatePerOwinContext(ApplicationDbContext.Create);
            app.CreatePerOwinContext<ApplicationUserManager>(ApplicationUserManager.Create);
            app.CreatePerOwinContext<ApplicationSignInManager>(ApplicationSignInManager.Create);

            // Enable the application to use a cookie to store information for the signed in user
            // and to use a cookie to temporarily store information about a user logging in with a third party login provider
            // Configure the sign in cookie
            app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions
            {
                AuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
                LoginPath = new PathString("/Account/Login"),
                Provider = new CookieAuthenticationProvider
                {
                    // Enables the application to validate the security stamp when the user logs in.
                    // This is a security feature which is used when you change a password or add an external login to your account.  
                    OnValidateIdentity = SecurityStampValidator.OnValidateIdentity<ApplicationUserManager, ApplicationUser>(
                        validateInterval: TimeSpan.FromMinutes(30),
                        regenerateIdentity: (manager, user) => user.GenerateUserIdentityAsync(manager))
                }
            });
            app.UseExternalSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);

            // Enables the application to temporarily store user information when they are verifying the second factor in the two-factor authentication process.
            app.UseTwoFactorSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie, TimeSpan.FromMinutes(5));

            // Enables the application to remember the second login verification factor such as phone or email.
            // Once you check this option, your second step of verification during the login process will be remembered on the device where you logged in from.
            // This is similar to the RememberMe option when you log in.
            app.UseTwoFactorRememberBrowserCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorRememberBrowserCookie);

            //Initialize UseGoogleAuthentication
            app.UseGoogleAuthentication(new GoogleOAuth2AuthenticationOptions()
            {
                ClientId = GoogleClientId,
                ClientSecret = GoogleClientSecretId
            });
        }
    }
}

حال پروژه را اجرا کرده و به صفحه‌ی ورود کاربر رجوع نمائید. همانگونه که در تصوبر زیر مشاهده می‌کنید، دکمه‌ای با مقدار نمایشی گوگل در سمت راست، در بخش Use another service to log in اضافه شده است که بعد از کلیک بر روی آن، به صفحه‌ی ‌هویت سنجی گوگل ریداریکت می‌شوید.



در اینجا از کاربر سوال پرسیده میشود که آیا به سایت پذیرنده اجازه داده شود که اطلاعات و ایمیل شما ارسال گردند که بعد از انتخاب دکمه‌ی Accept، لاگین انجام گرفته و اطلاعات ارسال می‌گردد.

توجه: رمز عبور شما به هیچ عنوان برای سایت پذیرنده ارسال نمی‌گردد.


لاگین با موفقیت انجام شد.


در مطلب بعدی سایر سایت‌های اجتماعی قرار خواهند گرفت.

پروژه‌ی مطلب جاری را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت چهارم

در این قسمت یک مثال ساده از insert ، load و delete را بر اساس اطلاعات قسمت‌های قبل با هم مرور خواهیم کرد. برای سادگی کار از یک برنامه Console استفاده خواهد شد (هر چند مرسوم شده است که برای نوشتن آزمایشات از آزمون‌های واحد بجای این نوع پروژه‌ها استفاده شود). همچنین فرض هم بر این است که database schema برنامه را مطابق قسمت قبل در اس کیوال سرور ایجاد کرده اید (نکته آخر بحث قسمت سوم).

یک پروژه جدید از نوع کنسول را به solution برنامه (همان NHSample1 که در قسمت‌های قبل ایجاد شد)، اضافه نمائید.
سپس ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه کنید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHSample1.dll : در قسمت‌های قبل تعاریف موجودیت‌ها و نگاشت‌ آن‌ها را در این پروژه class library ایجاد کرده بودیم و اکنون قصد استفاده از آن را داریم.

اگر دیتابیس قسمت قبل را هنوز ایجاد نکرده‌اید، کلاس CDb را به برنامه افزوده و سپس متد CreateDb آن‌را به برنامه اضافه نمائید.

using FluentNHibernate;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHSample1.Mappings;

namespace ConsoleTestApplication
{
class CDb
{
public static void CreateDb(IPersistenceConfigurer dbType)
{
var cfg = Fluently.Configure().Database(dbType);

PersistenceModel pm = new PersistenceModel();
pm.AddMappingsFromAssembly(typeof(CustomerMapping).Assembly);
var sessionSource = new SessionSource(
cfg.BuildConfiguration().Properties,
pm);

var session = sessionSource.CreateSession();
sessionSource.BuildSchema(session, true);
}
}
}
اکنون برای ایجاد دیتابیس اس کیوال سرور بر اساس نگاشت‌های قسمت قبل، تنها کافی است دستور ذیل را صادر کنیم:

CDb.CreateDb(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString("Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true")
.ShowSql());

تمامی جداول و ارتباطات مرتبط در دیتابیسی که در کانکشن استرینگ فوق ذکر شده است، ایجاد خواهد شد.

در ادامه یک کلاس جدید به نام Config را به برنامه کنسول ایجاد شده اضافه کنید:

using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate;
using NHSample1.Mappings;

namespace ConsoleTestApplication
{
class Config
{
public static ISessionFactory CreateSessionFactory(IPersistenceConfigurer dbType)
{
return
Fluently.Configure().Database(dbType
).Mappings(m => m.FluentMappings.AddFromAssembly(typeof(CustomerMapping).Assembly))
.BuildSessionFactory();
}
}
}
اگر بحث را دنبال کرده باشید، این کلاس را پیشتر در کلاس FixtureBase آزمون واحد خود، به نحوی دیگر دیده بودیم. برای کار با NHibernate‌ نیاز به یک سشن مپ شده به موجودیت‌های برنامه می‌باشد که توسط متد CreateSessionFactory کلاس فوق ایجاد خواهد شد. این متد را به این جهت استاتیک تعریف کرده‌ایم که هیچ نوع وابستگی به کلاس جاری خود ندارد. در آن نوع دیتابیس مورد استفاده ( برای مثال اس کیوال سرور 2008 یا هر مورد دیگری که مایل بودید)، به همراه اسمبلی حاوی اطلاعات نگاشت‌های برنامه معرفی شده‌اند.

اکنون سورس کامل مثال برنامه را در نظر بگیرید:

کلاس CDbOperations جهت اعمال ثبت و حذف اطلاعات:

using System;
using NHibernate;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class CDbOperations
{
ISessionFactory _factory;

public CDbOperations(ISessionFactory factory)
{
_factory = factory;
}

public int AddNewCustomer()
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
using (ITransaction transaction = session.BeginTransaction())
{
Customer vahid = new Customer()
{
FirstName = "Vahid",
LastName = "Nasiri",
AddressLine1 = "Addr1",
AddressLine2 = "Addr2",
PostalCode = "1234",
City = "Tehran",
CountryCode = "IR"
};

Console.WriteLine("Saving a customer...");

session.Save(vahid);
session.Flush();//چندین عملیات با هم و بعد

transaction.Commit();

return vahid.Id;
}
}
}

public void DeleteCustomer(int id)
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
using (ITransaction transaction = session.BeginTransaction())
{
Customer customer = session.Load<Customer>(id);
Console.WriteLine("Id:{0}, Name: {1}", customer.Id, customer.FirstName);

Console.WriteLine("Deleting a customer...");
session.Delete(customer);

session.Flush();//چندین عملیات با هم و بعد

transaction.Commit();
}
}
}
}
}
و سپس استفاده از آن در برنامه

using System;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//CDb.CreateDb(SQLiteConfiguration.Standard.ConnectionString("data source=sample.sqlite").ShowSql());
//return;

//todo: Read ConnectionString from app.config or web.config
using (ISessionFactory session = Config.CreateSessionFactory(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString("Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true")
.ShowSql()
))
{
CDbOperations db = new CDbOperations(session);
int id = db.AddNewCustomer();
Console.WriteLine("Loading a customer and delete it...");
db.DeleteCustomer(id);
}

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
توضیحات:
نیاز است تا ISessionFactory را برای ساخت سشن‌های دسترسی به دیتابیس ذکر شده در تنظمیات آن جهت استفاده در تمام تردهای برنامه، ایجاد نمائیم. لازم به ذکر است که تا قبل از فراخوانی BuildSessionFactory این تنظیمات باید معرفی شده باشند و پس از آن دیگر اثری نخواهند داشت.
ایجاد شیء ISessionFactory هزینه بر است و گاهی بر اساس تعداد کلاس‌هایی که باید مپ شوند، ممکن است تا چند ثانیه به طول انجامد. به همین جهت نیاز است تا یکبار ایجاد شده و بارها مورد استفاده قرار گیرد. در برنامه به کرات از using استفاده شده تا اشیاء IDisposable را به صورت خودکار و حتمی، معدوم نماید.

بررسی متد AddNewCustomer :
در ابتدا یک سشن را از ISessionFactory موجود درخواست می‌کنیم. سپس یکی از بهترین تمرین‌های کاری جهت کار با دیتابیس‌ها ایجاد یک تراکنش جدید است تا اگر در حین اجرای کوئری‌ها مشکلی در سیستم، سخت افزار و غیره پدید آمد، دیتابیسی ناهماهنگ حاصل نشود. زمانیکه از تراکنش استفاده شود، تا هنگامیکه دستور transaction.Commit آن با موفقیت به پایان نرسیده باشد، اطلاعاتی در دیتابیس تغییر نخواهد کرد و از این لحاظ استفاده از تراکنش‌ها جزو الزامات یک برنامه اصولی است.
در ادامه یک وهله از شیء Customer را ایجاد کرده و آن‌را مقدار دهی می‌کنیم (این شیء در قسمت‌های قبل ایجاد گردید). سپس با استفاده از session.Save دستور ثبت را صادر کرده، اما تا زمانیکه transaction.Commit فراخوانی و به پایان نرسیده باشد، اطلاعاتی در دیتابیس ثبت نخواهد شد.
نیازی به ذکر سطر فلاش در این مثال نبود و NHibernate اینکار را به صورت خودکار انجام می‌دهد و فقط از این جهت عنوان گردید که اگر چندین عملیات را با هم معرفی کردید، استفاده از session.Flush سبب خواهد شد که رفت و برگشت‌ها به دیتابیس حداقل شود و فقط یکبار صورت گیرد.
در پایان این متد، Id ثبت شده در دیتابیس بازگشت داده می‌شود.

چون در متد CreateSessionFactory ، متد ShowSql را نیز ذکر کرده بودیم، هنگام اجرای برنامه، عبارات SQL ایی که در پشت صحنه توسط NHibernate تولید می‌شوند را نیز می‌توان مشاهده نمود:



بررسی متد DeleteCustomer :
ایجاد سشن و آغاز تراکنش آن همانند متد AddNewCustomer است. سپس در این سشن، یک شیء از نوع Customer با Id ایی مشخص load‌ خواهد گردید. برای نمونه، نام این مشتری نیز در کنسول نمایش داده می‌شود. سپس این شیء مشخص و بارگذاری شده را به متد session.Delete ارسال کرده و پس از فراخوانی transaction.Commit ، این مشتری از دیتابیس حذف می‌شود.

برای نمونه خروجی SQL پشت صحنه این عملیات که توسط NHibernate مدیریت می‌شود، به صورت زیر است:

Saving a customer...
NHibernate: select next_hi from hibernate_unique_key with (updlock, rowlock)
NHibernate: update hibernate_unique_key set next_hi = @p0 where next_hi = @p1;@p0 = 17, @p1 = 16
NHibernate: INSERT INTO [Customer] (FirstName, LastName, AddressLine1, AddressLine2, PostalCode, City, CountryCode, Id) VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5, @p6, @p7);@p0 = 'Vahid', @p1 = 'Nasiri', @p2 = 'Addr1', @p3 = 'Addr2', @p4 = '1234', @p5 = 'Tehran', @p6 = 'IR', @p7 = 16016
Loading a customer and delete it...
NHibernate: SELECT customer0_.Id as Id2_0_, customer0_.FirstName as FirstName2_0_, customer0_.LastName as LastName2_0_, customer0_.AddressLine1 as AddressL4_2_0_, customer0_.AddressLine2 as AddressL5_2_0_, customer0_.PostalCode as PostalCode2_0_, customer0_.City as City2_0_, customer0_.CountryCode as CountryC8_2_0_ FROM [Customer] customer0_ WHERE customer0_.Id=@p0;@p0 = 16016
Id:16016, Name: Vahid
Deleting a customer...
NHibernate: DELETE FROM [Customer] WHERE Id = @p0;@p0 = 16016
Press a key...
استفاده از دیتابیس SQLite بجای SQL Server در مثال فوق:

فرض کنید از هفته آینده قرار شده است که نسخه سبک و تک کاربره‌ای از برنامه ما تهیه شود. بدیهی است SQL server برای این منظور انتخاب مناسبی نیست (هزینه بالا برای یک مشتری، مشکلات نصب، مشکلات نگهداری و امثال آن برای یک کاربر نهایی و نه یک سازمان بزرگ که حتما ادمینی برای این مسایل در نظر گرفته می‌شود).
اکنون چه باید کرد؟ باید برنامه را از صفر بازنویسی کرد یا قسمت دسترسی به داده‌های آن‌را کلا مورد باز بینی قرار داد؟ اگر برنامه اسپاگتی ما اصلا لایه دسترسی به داده‌ها را نداشت چه؟! همه جای برنامه پر است از SqlCommand و Open و Close ! و عملا استفاده از یک دیتابیس دیگر یعنی باز نویسی کل برنامه.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، زمانیکه با NHibernate کار شود، مدیریت لایه دسترسی به داده‌ها به این فریم ورک محول می‌شود و اکنون برای استفاده از دیتابیس SQLite تنها باید تغییرات زیر صورت گیرد:
ابتدا ارجاعی را به اسمبلی System.Data.SQLite.dll اضافه نمائید (تمام این اسمبلی‌های ذکر شده به همراه مجموعه FluentNHibernate ارائه می‌شوند). سپس:
الف) ایجاد یک دیتابیس خام بر اساس کلاس‌های domain و mapping تعریف شده در قسمت‌های قبل به صورت خودکار

CDb.CreateDb(SQLiteConfiguration.Standard.ConnectionString("data source=sample.sqlite").ShowSql());
ب) تغییر آرگومان متد CreateSessionFactory

//todo: Read ConnectionString from app.config or web.config
using (ISessionFactory session = Config.CreateSessionFactory(
SQLiteConfiguration.Standard.ConnectionString("data source=sample.sqlite").ShowSql()
))
{
...

نمایی از دیتابیس SQLite تشکیل شده پس از اجرای متد قسمت الف ، در برنامه Lita :




دریافت سورس برنامه تا این قسمت

نکته:
در سه قسمت قبل، تمام خواص پابلیک کلاس‌های پوشه domain را به صورت معمولی و متداول معرفی کردیم. اگر نیاز به lazy loading در برنامه وجود داشت، باید تمامی کلاس‌ها را ویرایش کرده و واژه کلیدی virtual را به کلیه خواص پابلیک آن‌ها اضافه کرد. علت هم این است که برای عملیات lazy loading ، فریم ورک NHibernate باید یک سری پروکسی را به صورت خودکار جهت کلاس‌های برنامه ایجاد نماید و برای این امر نیاز است تا بتواند این خواص را تحریف (override) کند. به همین جهت باید آن‌ها را به صورت virtual تعریف کرد. همچنین تمام سطرهای Not.LazyLoad نیز باید حذف شوند.

ادامه دارد ...


نظرات مطالب
EF Code First #7
یعنی میفرمایید من چه رابطه ای بین این دو کلاس تعریف کنم تا رابطه 0..1-0..1 داشته باشم؟
    public class Order
    {
        public int OrderId { get; set; }
        public virtual Quotation Quotation { get; set; }
    }
    public class Quotation
    {
        public int QuotationId { get; set; }
        public virtual Order Order { get; set; }
    }

مطالب
تزریق وابستگی‌ها فراتر از کلاس‌ها در برنامه‌های Angular
عموما تزریق وابستگی‌های کلاس‌ها، در برنامه‌های Angular صورت می‌گیرند. برای مثال در یک NgModule در قسمت providers آن نام کلاسی را معرفی می‌کنیم و سپس می‌توان این کلاس را به سازنده‌ی کامپوننت‌ها تزریق کرد و از امکانات آن استفاده کرد. اما سیستم تزریق وابستگی‌های Angular محدود به تزریق وهله‌های کلاس‌ها نیست و می‌توان قسمت providers را با یک سری شیء تعریف شده‌ی با {} نیز مقدار دهی کرد. در اینجا می‌توان یک token را به یک وابستگی انتساب داد.


انواع providers در Angular

سیستم تزریق وابستگی‌های Angular، تامین کننده‌های ذیل را نیز به همراه دارد:
 - تامین کننده‌ی مقادیر که با useValue مشخص می‌شود.
 - تامین کننده‌ی Factory‌ها که با useFactory تعریف خواهد شد.
 - تامین کننده‌ی کلاس‌ها که با useClass تعریف می‌شود.
 - تامین کننده‌ی کلاس‌هایی با نام‌های مستعار که توسط useExisting مشخص می‌شود.

یک تامین کننده مشخص می‌کند که سیستم تزریق کننده‌ی وابستگی‌ها، با درخواست توکن/کلیدی مشخص، چه وابستگی را باید وهله سازی کند.


تزریق وابستگی‌هایی از نوع ثوابت در برنامه‌های Angular

فرض کنید برنامه‌ی Angular شما در مسیر دیگری نسبت به Web API سمت سرور آن قرار دارد. به همین جهت در تمام سرویس‌های برنامه نیاز به تعریف مسیر پایه‌ی Web API مانند API_BASE_HREF را خواهید داشت. یک روش حل این مساله، تعریف این ثابت به صورت یک وابستگی و سپس تزریق آن به کلاس‌های سرویس‌ها و یا کامپوننت‌های برنامه است:
@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    InjectionBeyondClassesRoutingModule
  ],
  declarations: [TestProvidersComponent],
  providers: [
    { provide: "API_BASE_HREF", useValue: "http://localhost:5000" },
    { provide: "APP_BASE_HREF", useValue: document.location.pathname },
    { provide: "IS_PROD", useValue: true },
    { provide: "APIKey", useValue: "XYZ1234ABC" },
    { provide: "Random", useValue: Math.random() },
    {
      provide: "emailApiConfig", useValue: Object.freeze({
        apiKey: "email-key",
        context: "registration"
      })
    },
    { provide: "languages", useValue: "en", multi: true },
    { provide: "languages", useValue: "fa", multi: true }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
- در اینجا چندین مثال از تکمیل قسمت providers یک ماژول را با شیء‌های token دار provide مشاهده می‌کنید. هر provide یک token را مشخص می‌کند که از آن جهت دریافت مقدار وابستگی منتسب به آن استفاده خواهد شد.
- در این مثال، حالت‌های مختلفی از تامین کننده‌ی useValue را نیز مشاهده می‌کنید. انتساب یک رشته، یک مقدار boolean و یا یک مقدار که در زمان انتساب محاسبه خواهد شد مانند Math.random.
- همچنین در اینجا می‌توان در قسمت useValue مانند emailApiConfig، یک شیء را نیز تعریف کرد. علت استفاده‌ی از Object.freeze، تعریف این شیء به صورت read only است.
- در حین تعریف provideها اگر کلید توکن بکار رفته یکی باشد، آخرین مقدار، مابقی را بازنویسی می‌کند؛ مانند حالت languages که در اینجا دوبار تعریف شده‌است. اما با ذکر خاصیت multi، می‌توان به کلید languages به صورت یک آرایه دسترسی یافت و در این حالت مقادیر آن بازنویسی نمی‌شوند.

اکنون برای استفاده‌ی از این توکن‌های تعریف شده توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
import { Component, OnInit, Inject } from "@angular/core";
import { inject } from "@angular/core/testing";

@Component({
  selector: "app-test-providers",
  templateUrl: "./test-providers.component.html",
  styleUrls: ["./test-providers.component.css"]
})
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject("API_BASE_HREF") public apiBaseHref: string,
    @Inject("APP_BASE_HREF") public appBaseHref: string,
    @Inject("IS_PROD") public isProd: boolean,
    @Inject("APIKey") public apiKey: string,
    @Inject("Random") public random: string,
    @Inject("emailApiConfig") public emailApiConfig: any,
    @Inject("languages") public languages: string[]
  ) { }

  ngOnInit() {
  }
}
در اینجا هر توکن توسط ویژگی Inject به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است. از این جهت آن‌ها را public تعریف کرده‌ایم که بتوان در قالب این کامپوننت، به مقادیر تزریق شده، دسترسی یافت:
<h1>
  Injection Beyond Classes
</h1>
<div class="alert alert-info">
  <ul>
    <li>API_BASE_HREF: {{apiBaseHref}}</li>
    <li>APP_BASE_HREF: {{appBaseHref}}</li>
    <li>IS_PROD: {{isProd}}</li>
    <li>APIKey: {{apiKey}}</li>
    <li>Random-1: {{random}}</li>
    <li>Random-2: {{random}}</li>
    <li>emailApiConfig {{emailApiConfig | json}}</li>
    <li>languages: {{languages | json}}</li>
  </ul>
</div>
با این خروجی:


در اینجا همانطور که مشاهده می‌کنید، languages از نوع multi: true به یک آرایه تبدیل شده‌است و یا emailApiConfig نیز یک شیء است که توسط کلیدهای آن می‌توان به مقادیر متناظر آن دسترسی یافت. Random نیز تنها یکبار دریافت شده‌است و مهم نیست که چندبار صدا زده شود؛ همواره مقدار آن مساوی اولین مقداری است که در زمان انتساب دریافت می‌کند.


تزریق تنظیمات برنامه توسط تامین کننده‌ی مقادیر

یک نمونه از تزریق شیء emailApiConfig: any را در مثال فوق ملاحظه کردید. روش بهتر و نوع دار آن به صورت ذیل است. ابتدا یک فایل جدید thismodule.config.ts یا app.config.ts را ایجاد می‌کنیم:
import { InjectionToken } from "@angular/core";

export let APP_CONFIG = new InjectionToken<string>("this.module.config");

export interface IThisModuleConfig {
  apiEndpoint: string;
}

export const ThisModuleConfig: IThisModuleConfig = {
  apiEndpoint: "http://localhost:45043/api/"
};
تاکنون توکن‌های تعریف شده را توسط یک رشته‌ی ثابت مانند "API_BASE_HREF" تعریف کردیم. مشکل این روش، امکان تداخل آن‌ها در یک برنامه‌ی بزرگ است. به همین جهت روش توصیه شده، قرار دادن این کلید داخل یک InjectionToken است تا همواره بتوان به یک توکن منحصربفرد در طول عمر برنامه دست یافت که نمونه‌ی آن‌را در تعریف APP_CONFIG مشاهده می‌کنید. در برنامه اگر دو new InjectionToken، با یک سازنده‌ی یکسان تعریف شوند، با هم مساوی نخواهند بود و توکن نهایی آن منحصربفرد است:
import { InjectionToken } from '@angular/core';
export const EmailService1 = new InjectionToken<string>("EmailService");
export const EmailService2 = new InjectionToken<string>("EmailService");
console.log(EmailService1 === EmailService2); // false

سپس نوع تنظیمات را توسط اینترفیس IThisModuleConfig تعریف کرده‌ایم (که نسبت به استفاده‌ی از any یک پیشرفت محسوب می‌شود). در آخر وهله‌ای از این اینترفیس را به نحوی که مشاهده می‌کنید export کرده‌ایم.

اکنون نحوه‌ی تعریف تزریق وابستگی از نوع IThisModuleConfig در یک NgModule به صورت ذیل است:
import { ThisModuleConfig, APP_CONFIG } from "./thismodule.config";

@NgModule({
  providers: [
    { provide: APP_CONFIG, useValue: ThisModuleConfig }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
اینبار توکن تعریف شده توسط InjectionToken مشخص شده‌است و مقدار آن توسط ThisModuleConfig تامین خواهد شد.

در آخر، تزریق آن به سازنده‌ی یک کامپوننت بر اساس توکن APP_CONFIG و از نوع مشخص اینترفیس آن خواهد بود:
import { IThisModuleConfig, APP_CONFIG } from "./../thismodule.config";
@Component()
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) public config: IThisModuleConfig
  ) { }

  ngOnInit() {
  }

}


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی Factory ها

تا اینجا useValue را بررسی کردیم. نوع دیگر تامین کننده‌های قابل تعریف، useFactory هستند:
@NgModule({
  providers: [
    // ------ useFactory
    { provide: "BASE_URL", useFactory: getBaseUrl },
    { provide: "RandomFactory", useFactory: randomFactory }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }

export function getBaseUrl() {
  return document.getElementsByTagName("base")[0].href;
}

export function randomFactory() {
  return Math.random();
}
در اینجا روش استفاده‌ی از useFactory را مشاهده می‌کنید. کار کرد آن با useValue دقیقا یکی است؛ یک توکن را مشخص می‌کنیم و سپس مقداری به آن نسبت داده می‌شود. اما در اینجا می‌توان یک متد را که بیانگر نحوه‌ی تامین این مقدار است نیز مشخص کرد و نسبت به حالت useValue که تنها یک مقدار ثابت و مشخص را دریافت می‌کند، انعطاف پذیری بیشتر دارد و می‌توان منطق سفارشی خاصی را نیز در اینجا پیاده سازی کرد.

روش استفاده‌ی از آن نیز همانند توکن‌های useValue است که توسط ویژگی Inject مشخص می‌شوند:
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject("BASE_URL") public baseUrl: string,
    @Inject("RandomFactory") public randomFactory: string
  ) { }

حالت useFactory علاوه بر امکان دریافت یک منطق سفارشی توسط یک function، امکان دریافت یک سری وابستگی را نیز دارد. فرض کنید کلاس سرویس خودرو به صورت زیر تعریف شده‌است که دارای وابستگی از نوع HttpClient تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن است:
import { HttpClient } from "@angular/common/http";
import { Injectable } from "@angular/core";

@Injectable()
export class CarService {

  constructor(private http: HttpClient) { }

}
در این حالت useFactory آن جهت تامین پارامتر سازنده‌ی  new CarService، به همراه متدی خواهد بود که پارامتری از نوع HttpClient را دریافت می‌کند:
import { CarService } from "./car.service";
import { HttpClient } from "@angular/common/http";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useFactory
    { provide: "Car_Service", useFactory: carServiceFactory, deps: [HttpClient] }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }

export function carServiceFactory(http: HttpClient) {
  return new CarService(http);
}
در اینجا برای تامین این پارامتر سازنده، خاصیت دیگری به نام deps قابل تعریف است که می‌تواند یک یا چند سرویس و وابستگی را تزریق و تامین کند. برای مثال سرویس HttpClient در اینجا توسط deps: [HttpClient] تزریق شده‌است.


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی کلاس‌ها

تا اینجا useValue و useFactory را بررسی کردیم. نوع دیگر تامین کننده‌های قابل تعریف، useClass هستند. در حالت استفاده‌ی useClass، نام یک نوع مشخص می‌شود و سپس Angular وهله‌ای از آن‌را تامین خواهد کرد. در این حالت اگر این وابستگی دارای پارامترهای تزریق شده‌ای در سازنده‌ی آن باشد، آن‌ها نیز به صورت خودکار وهله سازی می‌شوند.
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useClass
    { provide: "Car_Service_Name1", useClass: CarService },
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
این حالت دقیقا معادل تعریف متداول سرویس ذیل است؛ با این تفاوت که توکن آن مساوی مقدار سفارشی Car_Service_Name1 است:
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
        CarService
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی کلاس‌هایی با نام‌های مستعار

چگونه می‌توان دو تامین کننده را برای کلاسی مشابه، با توکن‌هایی متفاوت ایجاد کرد؟ در این حالت از useExisting استفاده می‌شود:
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useClass
    { provide: "Car_Service_Name1", useClass: CarService },
    // ------ useExisting
    { provide: "Car_Service_Token2", useExisting: "Car_Service_Name1" },
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
در اینجا CarService توسط دو توکن مختلف در معرض دید قرار گرفته‌است. باید دقت داشت که درخواست "Car_Service_Token2" دقیقا همان وهله‌ی ایجاد شده‌ی توسط توکن "Car_Service_Name1" را بازگشت می‌دهد و وهله‌ی جدیدی در این حالت ایجاد نخواهد شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 15 - بررسی تغییرات Caching
در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC با استفاده از Output Cache، امکان کش کردن خروجی یک اکشن متد، وجود دارد. مکانیزم Output Cache از ASP.NET Core حذف شده‌است؛ اما جایگزین‌های قابل توجهی برای آن تدارک دیده شده‌اند.


معرفی Response Cache

جایگزین ویژگی حذف شده‌ی OutputCache در ASP.NET Core، ویژگی جدیدی است به نام ResponseCache و هدف آن تنظیم هدرهای مرتبط با caching مخصوص HTTP Response ارائه شده‌است. به همین جهت با مکانیزم OutputCache قدیمی ASP.NET MVC که اطلاعات را در حافظه‌ی سرور کش می‌کرد، کاملا متفاوت است.
البته قرار است میان افزار OutputCache را در نگارش‌های آتی ASP.NET Core نیز ارائه کنند.
[ResponseCache(Duration = 60)]
public IActionResult Contact()
{
   ViewData["Message"] = "Your contact page.";
   return View();
}
در اینجا مثالی را از نحوه‌ی تعریف این ویژگی جدید، ملاحظه می‌کنید که در آن مقدار خاصیت مدت زمان کش شدن، برحسب ثانیه است. استفاده‌ی از آن سبب خواهد شد تا هدر HTTP ذیل به خروجی از سرور اضافه شود:
 Cache-Control: public,max-age=60

یک نکته:
این ویژگی را هم می‌توان به کل کنترلر اعمال کرد و هم به یک اکشن متد خاص. اگر این ویژگی هم به کنترلر و هم به اکشن متدی در آن کنترلر اعمال شده باشد، تنظیمات در سطح متدها، تنظیمات در سطح کلاس را بازنویسی می‌کنند.


تعیین مکان کش شدن خروجی یک اکشن متد

در هدر فوق، عبارت public را مشاهده می‌کنید. این public بودن به این معنا است که امکان کش شدن این خروجی، توسط کش سرورهای اشتراکی بین راه هم وجود دارد.
اگر می‌خواهید این امکان را غیرفعال کنید، نیاز است این public به private تنظیم شود:
[ResponseCache(Duration = 60, Location = ResponseCacheLocation.Client)]
تنظیم Location فوق به Client به معنای private شدن هدر تنظیم شده و صرفا کش شدن خروجی، توسط کش مرورگر کاربر می‌باشد.


غیرفعال کردن کش شدن خروجی یک اکشن متد

اگر خواستید از کش شدن خروجی یک اکشن متد تحت هر حالتی جلوگیری کنید، مکان آن‌را به None و NoStore آن‌را به true تنظیم کنید:
[ResponseCache(Location = ResponseCacheLocation.None, NoStore = true)]
public IActionResult Error()
{
   return View();
}
این تنظیم سبب افزوده شدن یک چنین هدر HTTP ایی به خروجی از سرور می‌شود:
Cache-Control: no-store,no-cache
Pragma: no-cache


امکان تعریف پروفایل‌های کش

بجای اینکه تنظیمات کش کردن تکراری را به انواع و اقسام اکشن متدها اعمال کنیم، می‌توان برای آن‌ها پروفایل ایجاد کرده و از نام این پروفایل، جهت به اشتراک گذاری تنظیمات استفاده کنیم. برای این منظور به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و جایی که سرویس ASP.NET MVC را فعال سازی کرده‌اید، پروفایل کش جدیدی را تعریف کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.CacheProfiles.Add("PrivateCache",
            new CacheProfile
            {
                Duration = 60,
                Location = ResponseCacheLocation.Client
            }); 
    });
پس از آن برای استفاده‌ی از این تنظیمات اشتراکی، فقط کافی است تا نام پروفایل مرتبطی را ذکر کنیم:
[ResponseCache(CacheProfileName = "PrivateCache")]


معرفی سرویس کش درون حافظه‌ای

در نگارش‌های پیشین ASP.NET، متدهایی برای کش کردن موقتی اطلاعات در حافظه و سپس بازیابی آن‌ها وجود داشتند. در ASP.NET Core، این متدها توسط سرویس ارائه کننده‌ی IMemoryCache در اختیار برنامه قرار می‌گیرند. برای فعال سازی این سرویس جدید باید مراحل ذیل طی شوند:
الف) ابتدا بسته‌ی Microsoft.Extensions.Caching.Memory را به لیست وابستگی‌های پروژه در فایل project.json اضافه کنید:
{
    "dependencies": {
      //same as before
      "Microsoft.Extensions.Caching.Memory": "1.0.0"
 },
ب) سپس به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و سرویس آ‌ن‌را معرفی و ثبت کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddMemoryCache();
ج) پس از آن سرویس پیاده سازی کننده‌ی IMemoryCache،  در تمام اجزای برنامه در دسترس خواهد بود. برای مثال:
[Route("DNT/[controller]")]
public class AboutController : Controller
{
    private readonly IMemoryCache _memoryCache;
 
    public AboutController(IMemoryCache memoryCache)
    {
        _memoryCache = memoryCache;
    }
 
    [Route("")]
    public ActionResult Hello()
    {
 
        string cacheKey = "my-cache-key";
        string greeting;
 
        if (!_memoryCache.TryGetValue(cacheKey, out greeting))
        {
             greeting = "Hello";
            // store in the cache
            _memoryCache.Set(cacheKey, greeting,
                new MemoryCacheEntryOptions()
                .SetAbsoluteExpiration(TimeSpan.FromMinutes(1)));
        }
 
        return Content($"{greeting} from DNT!");
    }
در مثال فوق، ابتدا وابستگی سرویس کش درون حافظه‌ای، به سازنده‌ی کنترلر تزریق شده‌است. تامین آن هم توسط سرویسی که در کلاس آغازین برنامه ثبت کردیم، انجام می‌شود. پس از آن در اکشن متد Hello، سعی کرده‌ایم بر اساس کلید کشی که مشخص کرده‌ایم، مقداری را بازیابی کنیم. اگر این مقدار وجود نداشته باشد، آن‌را توسط متد Set تنظیم خواهیم کرد تا برای دفعات آتی فراخوانی این متد، مورد استفاده قرار گیرد.
تنظیمات منقضی شدن کش نیز به حالت absolute تنظیم شده‌است. یعنی پس از یک دقیقه حتما منقضی می‌شود. اگر فراخوانی‌های این متد زیاد است، می‌توان حالت منقضی شدن sliding را تنظیم کرد:
 new MemoryCacheEntryOptions()
  .SetSlidingExpiration(TimeSpan.FromMinutes(5))
در این حالت اگر پیش از اتمام 5 دقیقه‌ی تنظیم شده، درخواستی به سرور رسید، این کش برای 5 دقیقه‌ی بعد نیز مجددا تمدید می‌شود.
اگر خواستیم تا این کش سر ساعت منقضی شود، اما در طی این یک ساعت به صورت sliding عمل کند، می‌توان از ترکیب دو حالت مطلق و لغزشی استفاده کرد:
 new MemoryCacheEntryOptions()
  .SetSlidingExpiration(TimeSpan.FromMinutes(5))
  .SetAbsoluteExpiration(TimeSpan.FromHours(1))

یک نکته: اگر فشار حافظه‌ی سرور زیاد شود، مدیر حافظه‌ی این کش، شروع به منقضی کردن آیتم‌هایی با حق تقدم پایین می‌کند. بالاترین حق تقدم را حالت NeverRemove ذیل دارد:
 new MemoryCacheEntryOptions()
  .SetPriority(CacheItemPriority.NeverRemove))


معرفی Tag Helpers مخصوص کش کردن قسمتی از صفحه

در ادامه‌ی مبحث معرفی Tag Helpers، تعدادی از آن‌ها جهت کش کردن محتوای قسمتی از صفحه، طراحی شده‌اند:
<cache expires-after="@TimeSpan.FromMinutes(10)">
    @Html.Partial("_WhatsNew")
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
تگ جدید cache محتوای دربرگیرنده‌ی آن‌را «در حافظه‌ی سرور» کش می‌کند (و در پشت صحنه از همان کش درون حافظه‌ای که پیشتر بحث شد، استفاده می‌کند). تگ cache در خروجی HTML نهایی مشاهده نمی‌شود و صرفا مفهومی سمت سرور است.
برای نمونه در مثال فوق، محتوای پارشال ویوو رندر شده و همچنین تاریخی که پس از آن نمایش داده شده‌است، به مدت 10 دقیقه در حافظه‌ی سرور کش می‌شوند. اگر این زمان تنظیم نشود، تا زمانیکه برنامه در سرور مشغول به کار است، این قسمت منقضی نخواهد شد.
در اینجا اگر expires-after ذکر شده بود، یعنی پس از این مدت زمان، کش منقضی می‌شود.
<cache expires-after="@TimeSpan.FromSeconds(5)">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
 اگر expires-on آن ذکر شود، می‌توان تاریخ و زمان مشخصی را در اینجا ذکر کرد (برای مثال فردا ساعت 10، با فراخوانی DateTime.Today.AddDays).
<cache expires-on="@DateTime.Today.AddDays(1).AddTicks(-1)">
  <!--View Component or something that gets data from the database-->
 *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
همچنین می‌توان از expires-sliding نیز استفاده کرد. به این معنا که اگر در طی مدتی خاص این صفحه درخواست نشد، آنگاه این کشی منقضی می‌شود.
<cache expires-sliding="@TimeSpan.FromMinutes(5)">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
همچنین در اینجا می‌توان کش کردن را به ازای کاربران مختلف، کوئری استرینگ‌های مختلف و امثال آن انجام داد (با ارائه‌ی محتوای متفاوتی به ازای پارامترهای مختلف):
<cache vary-by-user="true">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
در این حالت دیگر نیازی نیست تا نگران این باشیم که آیا محتوای قسمت کش شده‌ی از صفحه برای تمام کاربران در دسترس است یا خیر؟ در اینجا هر کاربر لاگین شده‌ی به سیستم، نگارش کش شده‌ی خاص خودش را دریافت می‌کند.

<cache vary-by-route="id">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
در اینجا به ازای پارامتر آی‌دی مسیریابی، نگارش‌های مختلف کش شده‌ای از صفحه تامین می‌شوند. در اینجا می‌توان لیستی از پارامترهای جدا شده‌ی با کاما را مشخص کرد.

<cache vary-by-query="search">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
امکان کش کردن محتوای صفحه به ازای کوئری استرینگ‌های مختلف تنظیم شده نیز وجود دارد.

<cache vary-by-cookie="MyAppCookie">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
در اینجا به ازای محتواهای مختلف کوکی خاصی به نام MyAppCookie، نگارش‌های مختلف کش شده‌ای از صفحه ذخیره می‌شوند.

 <cache vary-by-header="User-Agent">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
در اینجا می‌توان به ازای هدرهای مختلف پروتکل HTTP نگارش‌های کش شده‌ی متفاوتی را ارائه داد.

<cache vary-by="@ViewBag.ProductId">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
اگر خواستید کلید کش را خودتان تعیین کنید از vary-by استفاده کنید.

 <cache vary-by-user="true" vary-by-route="id">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>
امکان ترکیب این موارد با هم نیز وجود دارد.

به علاوه چون زیر ساخت این Tag Helper همان Microsoft.Extensions.Caching.Memory است، امکان تنظیم حق تقدم حذف شدن آیتم‌های کش شده نیز وجود دارد:
<cache expires-sliding="@TimeSpan.FromMinutes(10)"
priority="@Microsoft.Extensions.Caching.Memory.CacheItemPriority.NeverRemove">
    <!--View Component or something that gets data from the database-->
    *last updated  @DateTime.Now.ToLongTimeString()
</cache>


مبحث تکمیلی

امکان ذخیره سازی آیتم‌های کش شده در بانک اطلاعاتی (بجای حافظه‌ی فرار) نیز پیش بینی شده‌است که تحت عنوان «کش توزیع شده» در دسترس است.
Working with a Distributed Cache