مطالب
ایجاد لیستی از کلاسی جنریک
کلاس جنریک زیر را در نظر بگیرید:
public class Column<T>

{
public string Name { set; get; }
public T Data { set; get; }
}

مشکلی که با این نوع کلاس‌ها وجود دارد این است که نمی‌توان مثلا لیست زیر را در مورد آن‌ها تعریف کرد:

IList<Column<T>> myList = new List<Column<T>>();



به عبارتی می‌خواهیم یک لیست از کلاسی جنریک داشته باشیم. راه حل انجام آن به صورت زیر است:

using System.Collections;


namespace Tests
{
public interface IColumn
{
string Name { set; get; }
object Data { set; get; }
}

public class Column<T> : IColumn
{
public string Name { set; get; }

public T Data { set; get; }

object IColumn.Data
{
get { return this.Data; }
set { this.Data = (T)value; }
}
}
}

ابتدا یک اینترفیس عمومی را همانند اعضای کلاس Column تعریف می‌کنیم که در آن بجای T از object‌ استفاده شده است. سپس یک پیاده سازی جنریک از این اینترفیس را ارائه خواهیم داد؛ با این تفاوت که اینبار خاصیت Data مربوط به اینترفیس، به صورت خصوصی و صریح با استفاده از IColumn.Data تعریف می‌شود و نمونه‌ی جنریک هم نام آن، عمومی خواهد بود.
اکنون می‌توان نوشت:

var myList = new List<IColumn>();


برای مثال در این حالت تعریف لیست زیر که از تعدادی وهله‌ی کلاسی جنریک ایجاد شده، کاملا مجاز می‌باشد:

var myList = new List<IColumn>

{
new Column<int> { Data = 1, Name = "Col1"},
new Column<double> { Data = 1.2, Name = "Col2"}
};

خوب، تا اینجا یک مرحله پیشرفت است.اکنون اگر بخواهیم در این لیست، Data مثلا عنصری را که نامش Col1 است، دریافت کنیم چه باید کرد؟ آن هم نه به شکل object بلکه از نوع T مشخص:

static T GetColumnData<T>(IList<IColumn> list, string name)

{
var column = (Column<T>)Convert.ChangeType(list.Single(s => s.Name.Equals(name)), typeof(Column<T>), null);
return column.Data;
}

و نمونه‌ای از استفاده آن:

int data = GetColumnData<int>(myList, "Col1");


نظرات اشتراک‌ها
ارتقا به dotnet core 2
با سلام و احترام
قسمت آخر مقاله یعنی قطعه کد
// Only used by EF Tooling
        public static IWebHost BuildWebHost(string[] args)
        {
            return WebHost.CreateDefaultBuilder()
                .ConfigureAppConfiguration((ctx, cfg) =>
                {
                    cfg.SetBasePath(Directory.GetCurrentDirectory())
                        .AddJsonFile("appsettings.json", true) // require the json file!
                        .AddEnvironmentVariables();
                })
                .ConfigureLogging((ctx, logging) => { }) // No logging
                .UseStartup()
                .UseSetting("DesignTime", "true")
                .Build();
        }
راه حل استانداردی نمیباشد و البته که با این حال نیاز به تکمیل شدن دارد به این شکل که باید در فایل startup.cs از تنظیم اضافه شده یعنی
UseSetting("DesignTime", "true")
جهت جلوگیری از Initial شدن دیتابیس در هنگام استفاده از Entity Framework Core Tooling به طور مثال عملیات Migration استفاده کرد
if (_config["DesignTime"] != "true")
{
  using (var scope = app.ApplicationServices.CreateScope())
  {
    var initializer = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<YourSampleDataInitializer>();
    initializer.RunAsync().Wait();
  }
}
در ادامه روش توصیه شده توسط مایکروسافت پیاده سازی اینترفیس جدید IDesignTimeDbContextFactory میباشد که به واسطه آن EF موفق به یافتن Context برنامه در هنگام عملیات Migration میشود.قطعه کد زیر نمونه ای از این پیاده سازی است.
public class BloggingContextFactory : IDesignTimeDbContextFactory<BloggingContext>
    {
        public BloggingContext Create(string[] args)
        {
            var optionsBuilder = new DbContextOptionsBuilder<BloggingContext>();
            optionsBuilder.UseSqlite("Data Source=blog.db");

            return new BloggingContext(optionsBuilder.Options);
        }
    }
البته همه این موارد زمانی درست کار خواهد کرد که فایل Program.cs برنامه را نیز به شکل جدید آن یعنی
public static void Main(string[] args)
        {
            BuildWebHost(args).Run();
        }

        public static IWebHost BuildWebHost(string[] args) =>
            WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                .UseStartup<Startup>()
                .Build();
تغییر دهیم.دلیل آن هم ... EF Core 2.0: design-time DbContext discovery
مطالب
آشنایی با تست واحد و استفاده از کتابخانه Moq
تست واحد چیست؟

تست واحد ابزاری است برای مشاهده چگونگی عملکرد یک متد که توسط خود برنامه نویس نوشته میشود. به این صورت که پارامتر‌های ورودی، برای یک متد ساخته شده و آن متد فراخوانی و خروجی متد بسته به حالت مطلوب بررسی میشود. چنانچه خروجی مورد نظر مطلوب باشد تست واحد با موفقیت انجام میشود.


اهمیت انجام تست واحد چیست؟

درستی یک متد، مهمترین مسئله برای بررسی است و بارها مشاهده شده، استثناهایی رخ میدهند که توان تولید را به دلیل فرسایش تکراری رخداد میکاهند. نوشتن تست واحد منجر به این می‌شود چناچه بعدها تغییری در بیزنس متد ایجاد شود و ورودی و خروجی‌ها تغییر نکند، صحت این تغییر بیزنس، توسط تست بررسی مشود؛ حتی میتوان این تست‌ها را در build پروژه قرار داد و در ابتدای اجرای یک Solution تمامی تست‌ها اجرا و درستی بخش به بخش اعضا چک شوند.


شروع تست واحد:

یک پروژه‌ی ساده را داریم برای تعریف حساب‌های بانکی شامل نام مشتری، مبلغ سپرده، وضعیت و 3 متد واریز به حساب و برداشت از حساب و تغییر وضعیت حساب که به صورت زیر است:
    /// <summary>
    /// حساب بانکی
    /// </summary>
    public class Account
    {
        /// <summary>
        /// مشتری
        /// </summary>
        public string Customer { get; set; }
        /// <summary>
        /// موجودی حساب
        /// </summary>
        public float Balance { get; set; }
        /// <summary>
        /// وضعیت
        /// </summary>
        public bool Active { get; set; }

        public Account(string customer, float balance)
        {
            Customer = customer;
            Balance = balance;
            Active = true;
        }
        /// <summary>
        /// افزایش موجودی / واریز به حساب
        /// </summary>
        /// <param name="amount">مبلغ واریز</param>
        public void Credit(float amount)
        {
            if (!Active)
                throw new Exception("این حساب مسدود است.");
            if (amount < 0)
                throw new ArgumentOutOfRangeException("amount");
            Balance += amount;
        }
        /// <summary>
        /// کاهش موجودی / برداشت از حساب
        /// </summary>
        /// <param name="amount">مبلغ برداشت</param>
        public void Debit(float amount)
        {
            if (!Active)
                throw new Exception("این حساب مسدود است.");
            if (amount < 0)
                throw new ArgumentOutOfRangeException("amount");
            if (Balance < amount)
                throw new ArgumentOutOfRangeException("amount");
            Balance -= amount;
        }
        /// <summary>
        /// انسداد / رفع انسداد
        /// </summary>
        public void ChangeStateAccount()
        {
            Active = !Active;
        }
    }
تابع اصلی نیز به صورت زیر است:
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var account = new Account("Ali",1000);

            account.Credit(4000);
            account.Debit(2000);
            Console.WriteLine("Current balance is ${0}", account.Balance);
            Console.ReadKey();
        }
    }
به Solution، یک پروژه از نوع تست واحد اضافه میکنیم.
در این پروژه ابتدا Reference ایی از پروژه‌ای که مورد تست هست میگیریم. سپس در کلاس تست مربوطه شروع به نوشتن متدی برای انواع تست متدهای پروژه اصلی میکنیم.
توجه داشته باشید که Data Annotation‌های بالای کلاس تست و متدهای تست، در تعیین نوع نگاه کامپایلر به این بلوک‌ها موثر است و باید این مسئله به درستی رعایت شود. همچنین در صورت نیاز میتوان از کلاس StartUp برای شروع تست استفاده کرد که عمدتا برای تعریف آن از نام ClassInit استفاده میشود و در بالای آن از [ClassInitialize] استفاده میشود.
در Library تست واحد میتوان به دو صورت چگونگی صحت عملکرد یک تست را بررسی کرد: با استفاده از Assert و با استفاده از ExpectedException، که در زیر به هر دو صورت آن میپردازیم.
    [TestClass]
    public class UnitTest
    {
        /// <summary>
        /// تعریف حساب جدید و بررسی تمامی فرآیند‌های معمول روی حساب
        /// </summary>
        [TestMethod]
        public void Create_New_Account_And_Check_The_Process()
        {
            //Arrange
            var account = new Account("Hassan", 4000);
            var account2 = new Account("Ali", 10000);
            //Act
            account.Credit(5000);
            account2.Debit(3000);
            account.ChangeStateAccount();
            account2.Active = false;
            account2.ChangeStateAccount();
            //Assert
            Assert.AreEqual(account.Balance,9000);
            Assert.AreEqual(account2.Balance,7000);
            Assert.IsTrue(account2.Active);
            Assert.AreEqual(account.Active,false);
        }
همانطور که مشاهده میشود ابتدا در قسمت Arrange، خوراک تست آماده میشود. سپس در قسمت Act، فعالیت‌هایی که زیر ذره بین تست هستند صورت می‌پذیرند و سپس در قسمت Assert درستی مقادیر با مقادیر مورد انتظار ما مطابقت داده میشوند.
برای بررسی خطاهای تعیین شده هنگام نوشتن یک متد نیز میتوان به صورت زیر عمل کرد:
        /// <summary>
        /// زمانی که کاربر بخواهد به یک حساب مسدود واریز کند باید جلوی آن گرفته شود.
        /// </summary>
        [TestMethod]
        [ExpectedException(typeof (Exception))]
        public void When_Deactive_Account_Wants_To_add_Credit_Should_Throw_Exception()
        {
            //Arrange
            var account = new Account("Hassan", 4000) {Active = false};
            //Act
            account.Credit(4000);
            //Assert
            //Assert is handled with ExpectedException
        }

        [TestMethod]
        [ExpectedException(typeof (ArgumentOutOfRangeException))]
        public void When_Customer_Wants_To_Debit_More_Than_Balance_Should_Throw_ArgumentOutOfRangeException()
        {
            //Arrange
            var account = new Account("Hassan", 4000);
            //Act
            account.Debit(5000);
            //Assert
            //Assert is handled with ArgumentOutOfRangeException
        }
همانطور که مشخص است نام متد تست باید کامل و شفاف به صورتی انتخاب شود که بیانگر رخداد درون متد تست باشد. در این متدها Assert مورد انتظار با DataAnnotation که پیش از این توضیح داده شد کنترل گردیده است و بدین صورت کار میکند که وقتی Act انجام میشود، متد بررسی می‌کند تا آن Assert رخ بدهد.


استفاده از Library Moq در تست واحد

ابتدا باید به این توضیح بپردازیم که این کتابخانه چه کاری میکند و چه امکانی را برای انجام تست واحد فراهم میکند.
در پروژه‌های بزرگ و زمانی که ارتباطات بین لایه‌ای زیادی موجود است و اصول SOLID رعایت میشود، شما در یک لایه برای ارایه فعالیت‌ها و خدمات متدهایتان با Interface‌های لایه‌های دیگر در ارتباط هستید و برای نوشتن تست واحد متدهایتان، مشکلی بزرگ دارید که نمیتوانید به این لایه‌ها دسترسی داشته باشید و ماهیت تست واحد را زیر سوال میبرید. Library Moq این امکان را به شما میدهد که از این Interface‌ها یک تصویر مجازی بسازید و همانند Snap Shot با آن کار کنید؛ بدون اینکه در لایه‌های دیگر بروید و ماهیت تست واحد را زیر سوال ببرید.
برای استفاده از متدهایی که در این Interface‌ها موجود است شما باید یک شیء از نوع Mock<> از آنها بسازید و سپس با استفاده از متد Setup به صورت مجازی متد مورد نظر را فراخوانی کنید و مقدار بازگشتی مورد انتظار را با Return معرفی کنید، سپس از آن استفاده کنید.
همچنین برای دسترسی به خود شیء از Property ایی با نام Objet از موجودیت mock شده استفاده میکنیم.
برای شناسایی بهتر اینکه از چه اینترفیس هایی باید Mock<> بسازید، میتوانید به متد سازنده کلاسی که معرف لایه ایست که برای آن تست واحد مینویسید، مراجعه کنید.
نحوه اجرای یک تست واحد با استفاده از Moq با توجه به توضیحات بالا به صورت زیر است:
پروژه مورد بررسی لایه Service برای تعریف واحد‌های سازمانی است که با الگوریتم DDD و CQRS پیاده سازی شده است.
ابتدا به Constructor خود لایه سرویس نگاه میکنیم تا بتوانید شناسایی کنید از چه Interface هایی باید Mock<> کنیم.
  public class OrganizationalService : ICommandHandler<CreateUnitTypeCommand>,
                                         ICommandHandler<DeleteUnitTypeCommand>,                                    
    {
        private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
        private readonly IUnitTypeRepository _unitTypeRepository;
        private readonly IOrganizationUnitRepository _organizationUnitRepository;
        private readonly IOrganizationUnitDomainService _organizationUnitDomainService;

        public OrganizationalService(IUnitOfWork unitOfWork, IUnitTypeRepository unitTypeRepository, IOrganizationUnitRepository organizationUnitRepository, IOrganizationUnitDomainService organizationUnitDomainService)
        {
            _unitOfWork = unitOfWork;
            _unitTypeRepository = unitTypeRepository;
            _organizationUnitRepository = organizationUnitRepository;
            _organizationUnitDomainService = organizationUnitDomainService;
        }
مشاهده میکنید که 4 Interface استفاده شده و در متد سازنده نیز مقدار دهی شده اند. پس 4 Mock نیاز داریم. در پروژه تست به صورت زیر و در ClassInitialize عمل میکنیم.
    [TestClass]
    public class OrganizationServiceTest
    {
        private static OrganizationalService _organizationalService;
        private static Mock<IUnitTypeRepository> _mockUnitTypeRepository;
        private static Mock<IUnitOfWork> _mockUnitOfWork;
        private static Mock<IOrganizationUnitRepository> _mockOrganizationUnitRepository;
        private static Mock<IOrganizationUnitDomainService> _mockOrganizationUnitDomainService;

        [ClassInitialize]
        public static void ClassInit(TestContext context)
        {
            TestBootstrapper.ConfigureDependencies();
            _mockUnitOfWork = new Mock<IUnitOfWork>();
            _mockUnitTypeRepository = new Mock<IUnitTypeRepository>();
            _mockOrganizationUnitRepository = new Mock<IOrganizationUnitRepository>();
            _mockOrganizationUnitDomainService=new Mock<IOrganizationUnitDomainService>();
            _organizationalService = new OrganizationalService(_mockUnitOfWork.Object, _mockUnitTypeRepository.Object,  _mockOrganizationUnitRepository.Object,_mockOrganizationUnitDomainService.Object);
        }
از خود لایه سرویس با نام OrganizationService یک آبجکت میگیریم و 4 واسط دیگر به صورت Mock شده تعریف میشوند. همچنین در کلاس بارگذار از همان نوع مقدار دهی میگردند تا در اجرای تمامی متدهای تست، در دست کامپایلر باشند. همچنین برای new کردن خود سرویس از mock.obect‌ها که حاوی مقدار اصلی است استفاده می‌کنیم.
خود متد اصلی به صورت زیر است:
        /// <summary>
        /// یک نوع واحد سازمانی را حذف مینماید
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        public void Handle(DeleteUnitTypeCommand command)
        {
            var unitType = _unitTypeRepository.FindBy(command.UnitTypeId);
            if (unitType == null)
                throw new DeleteEntityNotFoundException();

            ICanDeleteUnitTypeSpecification canDeleteUnitType = new CanDeleteUnitTypeSpecification(_organizationUnitRepository);
            if (canDeleteUnitType.IsSatisfiedBy(unitType))
                throw new UnitTypeIsUnderUsingException(unitType.Title);
            _unitTypeRepository.Remove(unitType);
        }
متد‌های تست این متد نیز به صورت زیر هستند:
        /// <summary>
        /// کامند حذف نوع واحد سازمانی باید به درستی حذف کند.
        /// </summary>
        [TestMethod]
        public void DeleteUnitTypeCommand_Should_Delete_UnitType()
        {
            //Arrange
            var unitTypeId=new Guid();
            var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand { UnitTypeId = unitTypeId };
            var unitType = new UnitType("خوشه");
            var org = new List<OrganizationUnit>();
            _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(deleteUnitTypeCommand.UnitTypeId)).Returns(unitType);
            _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType));
            _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org);
            try
            {
                //Act
                _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                //Assert
                Assert.Fail(ex.Message);
            }
        }
همانطور که مشاهده میشود ابتدا یک Guid به عنوان آی دی نوع واحد سازمانی گرفته میشود و همان آی دی برای تعریف کامند حذف به آن ارسال میشود. سپس یک نوع واحد سازمانی دلخواه تستی ساخته میشود و همچنین یک لیست خالی از واحد‌های سازمانی که برای چک شدن توسط خود متد Handle استفاده شده‌است ساخته میشود. در اینجا این متد خالی است تا شرط غلط شود و عمل حذف به درستی صورت پذیرد.
برای اعمالی که در Handle انجام میشود و متدهایی که از Interface‌ها صدا زده میشوند Setup میکنیم و آنهایی را که Return دارند به object هایی که مورد انتظار خودمان هست نسبت میدهیم.
در Setup اول میگوییم که آن Guid مربوط به "خوشه" است. در Setup بعدی برای عمل Remove کدی مینویسیم و چون عمل حذف Return ندارد میتواند، این خط به کل حذف شود! به طور کلی Setup هایی که Return ندارند میتوانند حذف شوند.
در Setup بعدی از Interface دیگر متد FindBy که قرار است چک کند این نوع واحد سازمانی برای تعریف واحد سازمانی استفاده شده است، در Return به آن یک لیست خالی اختصاص میدهیم تا نشان دهیم لیست خالی برگشته است.
عملیات Act را وارد Try میکنیم تا اگر به هر دلیل انجام نشد، Assert ما باشد.
دو حالت رخداد استثناء که در متد اصلی تست شده است در دو متد تست به طور جداگانه تست گردیده است:
        /// <summary>
        /// کامند حذف یک نوع واحد سازمانی باید پیش از حذف بررسی کند که این شناسه داده شده برای حذف موجود باشد.
        /// </summary>
        [TestMethod]
        [ExpectedException(typeof(DeleteEntityNotFoundException))]
        public void DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitTypeId_NotExist()
        {
            //Arrange
            var unitTypeId = new Guid();
            var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand();
            var unitType = new UnitType("خوشه");
            var org = new List<OrganizationUnit>();
            _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(unitTypeId)).Returns(unitType);
            _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType));
            _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org);

            //Act
            _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand);
        }

        /// <summary>
        /// کامند حذف یک نوع واحد سازمانی نباید اجرا شود وقتی که نوع واحد برای تعریف واحد‌های سازمان استفاده شده است.
        /// </summary>
        [TestMethod]
        [ExpectedException(typeof(UnitTypeIsUnderUsingException))]
        public void DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitType_Exist_but_UsedForDefineOrganizationUnit()
        {
            //Arrange
            var unitTypeId = new Guid();
            var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand { UnitTypeId = unitTypeId };
            var unitType = new UnitType("خوشه");
            var org = new List<OrganizationUnit>()
            {
                new OrganizationUnit("مدیریت یک", unitType, null),
                new OrganizationUnit("مدیریت دو", unitType, null)
            };
            _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(deleteUnitTypeCommand.UnitTypeId)).Returns(unitType);
            _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType));
            _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org);

            //Act
            _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand);
        }
متد DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitTypeId_NotExist همانطور که از نامش معلوم است بررسی میکند که نوع واحد سازمانی که ID آن برای حذف ارسال میشود در Database وجود دارد و اگر نباشد Exception مطلوب ما باید داده شود.
در متد DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitType_Exist_but_UsedForDefineOrganizationUnit بررسی میشود که از این نوع واحد سازمانی برای تعریف واحد سازمانی استفاده شده است یا نه و صحت این مورد با الگوی Specification صورت گرفته است. استثنای مطلوب ما Assert و شرط درستی این متد تست، میباشد.
مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های ارجاعی یک برنامه WPF با فایل خروجی آن
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید پس از پابلیش برنامه‌ای که نوشته‌اید، تمامی فایل‌های اسمبلی استفاده شده در برنامه را نیز با فایل خروجی آن ادغام کنید و به اصلاح تنها یک فایل، برای اجرا داشته باشید. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای اینکار معرفی کرده است که به وسیله آن، امکان ادغام اسمبلی‌ها با فایل اصلی برنامه وجود دارد؛ بجز اسمبلی‌های مربوط به WPF، به خاطر داشتن فایل‌های XAML.
برای حل این مسئله می‌توان از دو راه استفاده کرد:
  • اضافه کردن اسمبلی‌ها به صورت دستی به پروژه و تنظیم Build Action آن‌ها به Embedded Resource
  • تنظیم فایل csproj پروژه برای Embed کردن خودکار رفرنس‌های پروژه در زمان Build


روش اول

بعد از این که ارجاع اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کردید، نیاز است مقدار Copy Local آن‌ها را نیز در پنجره Properties به False تغییر دهید و سپس با استفاده از گزینه Add -> Existing Item فایل اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کرده و مقدار Build Action را در پنجره Properties به Embedded Resource تغییر دهید.
نکته: در صورتی که فایل اسمبلی به صورت unmanaged / native داشتید و امکان افزودن ارجاعی به آن وجود نداشت، تنها کافیست آن را به صورت Embedded Resource اضافه کنید.
تا به اینجا کار ادغام اسمبلی‌ها با فایل خروجی برنامه با موفقیت انجام شد و به علت یکسان بودن کد مربوط به بارگذاری اسمبلی‌ها، بعد از روش دوم، توضیح داده خواهد شد.


روش دوم

در این روش باید فایل csproj و یا vbproj برنامه را در یک ادیتور باز کرده ( یا با استفاده از گزینه Unload Project و انتخاب گزینه Edit projectName.csproj ) و در قسمت انتهای فایل، قبل از تگ Project، این کد را اضافه می‌کنیم:
<Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
  <ItemGroup>
    <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
    <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="'%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
      <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
    </EmbeddedResource>
  </ItemGroup>
  <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
</Target>
<Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
  <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" />
</Target>
بعد از اضافه کردن این کد به فایل پروژه و بارگذاری مجدد پروژه، با اجرای برنامه یا Build کردن آن، در پوشه bin (پوشه خروجی برنامه) مشاهده می‌کنید که فایل‌های اسمبلی ارجاعی برنامه در این پوشه وجود ندارند و حجم فایل خروجی افزایش یافته است.

همانطور که در تصویر بالا نیز مشاهده می‌کنید، اسمبلی‌های ارجاعی برنامه TestApp به صورت Resource به آن اضافه شده‌اند.


نحوه بارگذاری اسمبلی‌های Embed شده

در پروژه‌های WPF، در OnStartup event کلاس App و در پروژه‌های WinForm در متد Main کلاس Program، قطعه کد زیر را وارد می‌کنیم:

private void App_OnStartup( object sender, StartupEventArgs e )
{
    AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
    var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
    foreach (var name in assembly.GetManifestResourceNames())
    {
        if ( name.ToLower()
                 .EndsWith( ".resources" ) ||
             !name.ToLower()
                  .EndsWith( ".dll" ) )
            continue;
        EmbeddedAssembly.Load( name,
                               name );
    }
}

static Assembly OnResolveAssembly( object sender, ResolveEventArgs args )
{
    var fields = args.Name.Split( ',' );
    var name = fields[0];
    var culture = fields[2];
    if ( name.EndsWith( ".resources" ) &&
         !culture.EndsWith( "neutral" ) )
        return null;

    return EmbeddedAssembly.Get( args.Name );
}

با استفاده از رویداد AssemblyResolve می توان اسمبلی Embed شده را در زمانیکه نیاز به آن است، بارگذاری کرد. کد مربوط به کلاس EmbeddedAssembly نیز به این صورت می‌باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Security.Cryptography;

public static class EmbeddedAssembly
{
    static Dictionary< string, Assembly > _dic;

    public static void Load( string embeddedResource,
                                string fileName )
    {
        if ( _dic == null )
            _dic = new Dictionary< string, Assembly >();

        byte[] ba;
        Assembly asm;
        var curAsm = Assembly.GetExecutingAssembly();

        using ( var stm = curAsm.GetManifestResourceStream( embeddedResource ) )
        {
            if ( stm == null )
                return;

            ba = new byte[(int)stm.Length];
            stm.Read( ba,
                      0,
                      (int)stm.Length );
            try
            {
                asm = Assembly.Load( ba );

                _dic.Add( asm.GetName().Name,
                            asm );
                return;
            }
            catch
            {
            }
        }

        bool fileOk;
        string tempFile;

        using ( var sha1 = new SHA1CryptoServiceProvider() )
        {
            var fileHash = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( ba ) )
                                        .Replace( "-",
                                                    string.Empty );

            tempFile = Path.GetTempPath() + fileName;

            if ( File.Exists( tempFile ) )
            {
                var bb = File.ReadAllBytes( tempFile );
                var fileHash2 = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( bb ) )
                                            .Replace( "-",
                                                        string.Empty );

                fileOk = fileHash == fileHash2;
            }
            else
            {
                fileOk = false;
            }
        }

        if ( !fileOk )
        {
            File.WriteAllBytes( tempFile,
                                ba );
        }

        asm = Assembly.LoadFile( tempFile );

        _dic.Add( asm.GetName().Name,
                    asm );
    }

    public static Assembly Get( string assemblyFullName )
    {
        if ( _dic == null ||
                _dic.Count == 0 )
            return null;

        var name = new AssemblyName( assemblyFullName ).Name;
        return _dic.ContainsKey( name )
            ? _dic[name]
            : null;
    }
}

با استفاده از متد Load کلاس بالا، کل اسمبلی‌هایی که بارگذاری شده‌اند در یک دیکشنری استاتیک نگهداری می‌شوند. ابتدا اسمبلی‌ها را با استفاده از []byte بارگذاری می‌کنیم و در صورتیکه بارگذاری اسمبلی با خطایی مواجه شود، بارگذاری را با استفاده از فایل temp انجام می‌دهیم (که معمولا برای فایل‌های unmanaged این مورد اتفاق می‌افتد).

با استفاده از متد Get که در زمان نیاز به یک اسمبلی توسط AssemblyResolve فراخوانی می‌شود، اسمبلی مربوطه از دیکشنری پیدا شده و برگشت داده می‌شود.


نکته ها

  • در صورتیکه بخواهید فایلی را از Embed کردن خودکار (روش دوم) استثناء کنید، باید از Condition استفاده کنید:
  <Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
    <ItemGroup>
      <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
      <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(AssembliesToEmbed.Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) And '%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
    <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
  </Target>
  <Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
    <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) Or '%(Extension)' == '.xml'" />
  </Target>

برای نمونه در اینجا با استفاده از Regex، تمامی فایل‌هایی که شروع نام آنها با Microsoft است، استثناء شده‌اند. فقط توجه داشته باشید در صورتیکه شرطی را برای Embed کردن تعریف می‌کنید، حتما در هر دو قسمت، شرط را وارد کنید.
  • در صورتیکه بعد از اجرای برنامه و یا اجرای به صورت دیباگ با خطای Stackoverflow مواجه شدید که به خاطر ارجاعات زیاد Resource‌های برنامه پیش می‌آید، کد زیر را به فایل AssemblyInfo، در پوشه Properties اضافه کنید:
[assembly: NeutralResourcesLanguage("en-US", UltimateResourceFallbackLocation.MainAssembly)]


  • در صورتیکه پروژه شما از نوع Office Add-Ins باشد، باید در کد مربوط به AssemblyResolve را در فایل ThisAddIn.Designer.cs (در صورت عدم تغییر نام) به متد Initialize اضافه کنید و دستور بارگذاری را در متد ThisAddIn_Startup اضافه کنید. نکته خیلی مهم:  در فایل csproj حتما در قسمت Condition باید اسمبلی‌هایی را که با نام Microsoft شروع می‌شوند، از Embed شدن استثناء کنید و در قسمت DeleteAllReferenceCopyLocalPaths مقدار "AfterTargets="VisualStudioForApplicationsBuild را قرار دهید (تا امکان Build پروژه برای شما باشد) و همچنین پسوند vsto را نیز نباید حذف کنید.

مطالب
بررسی مقدمات کتابخانه‌ی JSON.NET
چرا JSON.NET؟
JSON.NET یک کتابخانه‌ی سورس باز کار با اشیاء JSON در دات نت است. تاریخچه‌ی آن به 8 سال قبل بر می‌گردد و توسط یک برنامه نویس نیوزیلندی به نام James Newton King تهیه شده‌است. اولین نگارش آن در سال 2006 ارائه شد؛ مقارن با زمانی که اولین استاندارد JSON نیز ارائه گردید.
این کتابخانه از آن زمان تا کنون، 6 میلیون بار دانلود شده‌است و به علت کیفیت بالای آن، این روزها پایه اصلی بسیاری از کتابخانه‌ها و فریم ورک‌های دات نتی می‌باشد؛ مانند RavenDB تا ASP.NET Web API و SignalR مایکروسافت و همچنین گوگل نیز از آن جهت تدارک کلاینت‌های کار با API خود استفاده می‌کنند.
هرچند دات نت برای نمونه در نگارش سوم آن جهت مصارف WCF کلاسی را به نام DataContractJsonSerializer ارائه کرد، اما کار کردن با آن محدود است به فرمت خاص WCF به همراه عدم انعطاف پذیری و سادگی کار با آن. به علاوه باید درنظر داشت که JSON.NET از دات نت 2 به بعد تا مونو، Win8 و ویندوز فون را نیز پشتیبانی می‌کند.

برای نصب آن نیز کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنید:
 PM> install-package Newtonsoft.Json

معماری JSON.NET

کتابخانه‌ی JSON.NET از سه قسمت عمده تشکیل شده‌است:
الف) JsonSerializer
ب) LINQ to JSON
ج) JSON Schema


الف) JsonSerializer
کار JsonSerializer تبدیل اشیاء دات نتی به JSON و برعکس است. مزیت مهم آن امکانات قابل توجه تنظیم عملکرد و خروجی آن می‌باشد که این تنظیمات را به شکل ویژگی‌های خواص نیز می‌توان اعمال نمود. به علاوه امکان سفارشی سازی هر کدام نیز توسط کلاسی به نام JsonConverter، پیش بینی شده‌است.
یک مثال:
 var roles = new List<string>
{
   "Admin",
   "User"
};
string json = JsonConvert.SerializeObject(roles, Formatting.Indented);
در اینجا نحوه‌ی استفاده از JSON.NET را جهت تبدیل یک شیء دات نتی، به معادل JSON آن مشاهده می‌کنید. اعمال تنظیم Formatting.Indented سبب خواهد شد تا خروجی آن دارای Indentation باشد. برای نمونه اگر در برنامه‌ی خود قصد دارید فرمت JSON تو در تویی را به نحو زیبا و خوانایی نمایش دهید یا چاپ کنید، همین تنظیم ساده کافی خواهد بود.
و یا در مثال ذیل استفاده از یک anonymous object را مشاهده می‌کنید:
 var jsonString = JsonConvert.SerializeObject(new
{
   Id =1,
   Name = "Test"
}, Formatting.Indented);
به صورت پیش فرض تنها خواص عمومی کلاس‌ها توسط JSON.NET تبدیل خواهند شد.


تنظیمات پیشرفته‌تر JSON.NET

مزیت مهم JSON.NET بر سایر کتابخانه‌ها‌ی موجود مشابه، قابلیت‌های سفارشی سازی قابل توجه آن است. در مثال ذیل نحوه‌ی معرفی JsonSerializerSettings را مشاهده می‌نمائید:
var jsonData = JsonConvert.SerializeObject(new
{
   Id = 1,
   Name = "Test",
   DateTime = DateTime.Now
}, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   Converters =
   {
      new JavaScriptDateTimeConverter()
   }
});
در اینجا با استفاده از تنظیم JavaScriptDateTimeConverter، می‌توان خروجی DateTime استانداردی را به مصرف کنندگان جاوا اسکریپتی سمت کاربر ارائه داد؛ با خروجی ذیل:
 {
  "Id": 1,
  "Name": "Test",
  "DateTime": new Date(1409821985245)
}


نوشتن خروجی JSON در یک استریم

خروجی متد JsonConvert.SerializeObject یک رشته‌است که در صورت نیاز به سادگی توسط متد File.WriteAllText در یک فایل قابل ذخیره می‌باشد. اما برای رسیدن به حداکثر کارآیی و سرعت می‌توان از استریم‌ها نیز استفاده کرد:
using (var stream = File.CreateText(@"c:\output.json"))
{
    var jsonSerializer = new JsonSerializer
   {
      Formatting = Formatting.Indented
   };
   jsonSerializer.Serialize(stream, new
   {
     Id = 1,
     Name = "Test",
     DateTime = DateTime.Now
   });
}
کلاس JsonSerializer و متد Serialize آن یک استریم را نیز جهت نوشتن خروجی می‌پذیرند. برای مثال response.Output برنامه‌های وب نیز یک استریم است و در اینجا نوشتن مستقیم در استریم بسیار سریعتر است از تبدیل شیء به رشته و سپس ارائه خروجی آن؛ زیرا سربار تهیه رشته JSON از آن حذف می‌گردد و نهایتا GC کار کمتری را باید انجام دهد.


تبدیل JSON رشته‌ای به اشیاء دات نت

اگر رشته‌ی jsonData ایی را که پیشتر تولید کردیم، بخواهیم تبدیل به نمونه‌ای از شیء User ذیل کنیم:
public class User
{
   public int Id { set; get; }
   public string Name { set; get; }
   public DateTime DateTime { set; get; }
}
خواهیم داشت:
 var user = JsonConvert.DeserializeObject<User>(jsonData);
در اینجا از متد DeserializeObject به همراه مشخص سازی صریح نوع شیء نهایی استفاده شده‌است.
البته در اینجا با توجه به استفاده از JavaScriptDateTimeConverter برای تولید jsonData، نیاز است چنین تنظیمی را نیز در حالت DeserializeObject مشخص کنیم:
var user = JsonConvert.DeserializeObject<User>(jsonData, new JsonSerializerSettings
{
   Converters = {  new JavaScriptDateTimeConverter() }
});


مقدار دهی یک نمونه یا وهله‌ی از پیش موجود

متد JsonConvert.DeserializeObject یک شیء جدید را ایجاد می‌کند. اگر قصد دارید صرفا تعدادی از خواص یک وهله‌ی موجود، توسط JSON.NET مقدار دهی شوند از متد PopulateObject استفاده کنید:
 JsonConvert.PopulateObject(jsonData, user);


کاهش حجم JSON تولیدی

زمانیکه از متد JsonConvert.SerializeObject استفاده می‌کنیم، تمام خواص عمومی تبدیل به معادل JSON آن‌ها خواهند شد؛ حتی خواصی که مقدار ندارند. این خواص در خروجی JSON، با مقدار null مشخص می‌شوند. برای حذف این خواص از خروجی JSON نهایی تنها کافی است در تنظیمات JsonSerializerSettings، مقدار NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore مشخص گردد.
var jsonData = JsonConvert.SerializeObject(object, new JsonSerializerSettings
{
   NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore,
   Formatting = Formatting.Indented
});
مورد دیگری که سبب کاهش حجم خروجی نهایی خواهد شد، تنظیم DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Ignore است. در این حالت کلیه خواصی که دارای مقدار پیش فرض خودشان هستند، در خروجی JSON ظاهر نخواهند شد. مثلا مقدار پیش فرض خاصیت int مساوی صفر است. در این حالت کلیه خواص از نوع int که دارای مقدار صفر می‌باشند، در خروجی قرار نمی‌گیرند.
به علاوه حذف Formatting = Formatting.Indented نیز توصیه می‌گردد. در این حالت فشرده‌ترین خروجی ممکن حاصل خواهد شد.


مدیریت ارث بری توسط JSON.NET

در مثال ذیل کلاس کارمند و کلاس مدیر را که خود نیز در اصل یک کارمند می‌باشد، ملاحظه می‌کنید:
public class Employee
{
    public string Name { set; get; }
}

public class Manager : Employee
{
    public IList<Employee> Reports { set; get; }
}
در اینجا هر مدیر لیست کارمندانی را که به او گزارش می‌دهند نیز به همراه دارد. در ادامه نمونه‌ای از مقدار دهی این اشیاء ذکر شده‌اند:
 var employee = new Employee { Name = "User1" };
var manager1 = new Manager { Name = "User2" };
var manager2 = new Manager { Name = "User3" };
manager1.Reports = new[] { employee, manager2 };
manager2.Reports = new[] { employee };
با فراخوانی
 var list = JsonConvert.SerializeObject(manager1, Formatting.Indented);
یک چنین خروجی JSON ایی حاصل می‌شود:
{
  "Reports": [
    {
      "Name": "User1"
    },
    {
      "Reports": [
        {
          "Name": "User1"
        }
      ],
      "Name": "User3"
    }
  ],
  "Name": "User2"
}
این خروجی JSON جهت تبدیل به نمونه‌ی معادل دات نتی خود، برای مثال جهت رسیدن به manager1 در کدهای فوق، چندین مشکل را به همراه دارد:
- در اینجا مشخص نیست که این اشیاء، کارمند هستند یا مدیر. برای مثال مشخص نیست User2 چه نوعی دارد و باید به کدام شیء نگاشت شود.
- مشکل دوم در مورد کاربر User1 است که در دو قسمت تکرار شده‌است. این شیء JSON اگر به نمونه‌ی معادل دات نتی خود نگاشت شود، به دو وهله از User1 خواهیم رسید و نه یک وهله‌ی اصلی که سبب تولید این خروجی JSON شده‌است.

برای حل این دو مشکل، تغییرات ذیل را می‌توان به JSON.NET اعمال کرد:
var list = JsonConvert.SerializeObject(manager1, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   TypeNameHandling = TypeNameHandling.Objects,
   PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects
});
با این خروجی:
{
  "$id": "1",
  "$type": "JsonNetTests.Manager, JsonNetTests",
  "Reports": [
    {
      "$id": "2",
      "$type": "JsonNetTests.Employee, JsonNetTests",
      "Name": "User1"
    },
    {
      "$id": "3",
      "$type": "JsonNetTests.Manager, JsonNetTests",
      "Reports": [
        {
          "$ref": "2"
        }
      ],
      "Name": "User3"
    }
  ],
  "Name": "User2"
}
- با تنظیم TypeNameHandling = TypeNameHandling.Objects سبب خواهیم شد تا خاصیت اضافه‌ای به نام $type به خروجی JSON اضافه شود. این نوع، در حین فراخوانی متد JsonConvert.DeserializeObject جهت تشخیص صحیح نگاشت اشیاء بکار گرفته خواهد شد و اینبار مشخص است که کدام شیء، کارمند است و کدامیک مدیر.
- با تنظیم PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects شماره Id خودکاری نیز به خروجی JSON اضافه می‌گردد. اینبار اگر به گزارش دهنده‌ها با دقت نگاه کنیم، مقدار $ref=2 را خواهیم دید. این مورد سبب می‌شود تا در حین نگاشت نهایی، دو وهله متفاوت از شیء با Id=2 تولید نشود.

باید دقت داشت که در حین استفاده از JsonConvert.DeserializeObject نیز باید JsonSerializerSettings یاد شده، تنظیم شوند.


ویژگی‌های قابل تنظیم در JSON.NET

علاوه بر JsonSerializerSettings که از آن صحبت شد، در JSON.NET امکان تنظیم یک سری از ویژگی‌ها به ازای خواص مختلف نیز وجود دارند.
- برای نمونه ویژگی JsonIgnore معروفترین آن‌ها است:
public class User
{
   public int Id { set; get; }

   [JsonIgnore]
   public string Name { set; get; }

   public DateTime DateTime { set; get; }
}
JsonIgnore سبب می‌شود تا خاصیتی در خروجی نهایی JSON تولیدی حضور نداشته باشد و از آن صرفنظر شود.

- با استفاده از ویژگی JsonProperty اغلب مواردی را که پیشتر بحث کردیم مانند NullValueHandling، TypeNameHandling و غیره، می‌توان تنظیم نمود. همچنین گاهی از اوقات کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی سمت کاربر، از اسامی خاصی که از روش‌های نامگذاری دات نتی پیروی نمی‌کنند، در طراحی خود استفاده می‌کنند. در اینجا می‌توان نام خاصیت نهایی را که قرار است رندر شود نیز صریحا مشخص کرد. برای مثال:
[JsonProperty(PropertyName = "m_name", NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore)]
public string Name { set; get; }
همچنین در اینجا امکان تنظیم Order نیز وجود دارد. برای مثال مشخص کنیم که خاصیت X در ابتدا قرار گیرد و پس از آن خاصیت Y رندر شود.

- استفاده از ویژگی JsonObject به همراه مقدار OptIn آن به این معنا است که از کلیه خواصی که دارای ویژگی JsonProperty نیستند، صرفنظر شود. حالت پیش فرض آن OptOut است؛ یعنی تمام خواص عمومی در خروجی JSON حضور خواهند داشت منهای مواردی که با JsonIgnore مزین شوند.
[JsonObject(MemberSerialization.OptIn)]
public class User
{
    public int Id { set; get; }

    [JsonProperty]
    public string Name { set; get; }
 
    public DateTime DateTime { set; get; }
}

- با استفاده از ویژگی JsonConverter می‌توان نحوه‌ی رندر شدن مقدار خاصیت را سفارشی سازی کرد. برای مثال:
[JsonConverter(typeof(JavaScriptDateTimeConverter))]
public DateTime DateTime { set; get; }


تهیه یک JsonConverter سفارشی

با استفاده از JsonConverterها می‌توان کنترل کاملی را بر روی اعمال serialization و deserialization مقادیر خواص اعمال کرد. مثال زیر را در نظر بگیرید:
public class HtmlColor
{
   public int Red { set; get; }
   public int Green { set; get; }
   public int Blue { set; get; }
}

var colorJson = JsonConvert.SerializeObject(new HtmlColor
{
  Red = 255,
  Green = 0,
  Blue = 0
}, Formatting.Indented);
در اینجا علاقمندیم، در حین عملیات serialization، بجای اینکه مقادیر اجزای رنگ تهیه شده به صورت int نمایش داده شوند، کل رنگ با فرمت hex رندر شوند. برای اینکار نیاز است یک JsonConverter سفارشی را تدارک دید:
    public class HtmlColorConverter : JsonConverter
    {

        public override bool CanConvert(Type objectType)
        {
            return objectType == typeof(HtmlColor);
        }

        public override object ReadJson(JsonReader reader, Type objectType,
                                        object existingValue, JsonSerializer serializer)
        {
            throw new NotSupportedException();
        }

        public override void WriteJson(JsonWriter writer, object value, JsonSerializer serializer)
        {
            var color = value as HtmlColor;
            if (color == null)
                return;

            writer.WriteValue("#" + color.Red.ToString("X2")
                + color.Green.ToString("X2") + color.Blue.ToString("X2"));
        }
    }
کار با ارث بری از کلاس پایه JsonConverter شروع می‌شود. سپس باید تعدادی از متدهای این کلاس پایه را بازنویسی کرد. در متد CanConvert اعلام می‌کنیم که تنها اشیایی از نوع کلاس HtmlColor را قرار است پردازش کنیم. سپس در متد WriteJson منطق سفارشی خود را می‌توان پیاده سازی کرد.
از آنجائیکه این تبدیلگر صرفا قرار است برای حالت serialization استفاده شود، قسمت ReadJson آن پیاده سازی نشده‌است.

در آخر برای استفاده از آن خواهیم داشت:
var colorJson = JsonConvert.SerializeObject(new HtmlColor
{
  Red = 255,
  Green = 0,
  Blue = 0
},  new JsonSerializerSettings
    {
      Formatting = Formatting.Indented,
      Converters = { new HtmlColorConverter() }
    });   
مطالب
Blazor 5x - قسمت سوم - مبانی Razor
پیش از شروع به کار توسعه‌ی برنامه‌های مبتنی بر Blazor، باید با مبانی Razor آشنایی داشت. Razor امکان ترکیب کدهای #C و HTML را در یک فایل میسر می‌کند. دستور زبان آن از @ برای سوئیچ بین کدهای #C و HTML استفاده می‌کند. کدهای Razor را می‌توان در فایل‌های cshtml. نوشت که عموما مخصوص صفحات و Viewها هستند و یا در فایل‌های razor. که برای توسعه‌ی کامپوننت‌های Balzor بکار گرفته می‌شوند. در اینجا مهم نیست که پسوند فایل مورد استفاده چیست؛ چون اصول razor بکار گرفته شده در آن‌ها یکی است. البته در اینجا تاکید ما بیشتر بر روی فایل‌های razor. است که در برنامه‌های مبتنی بر Blazor بکار گرفته می‌شوند.


ایجاد یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM

برای پیاده سازی و اجرای مثال‌های این قسمت، نیاز به یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM را داریم که می‌توان آن‌را با اجرای دستور dotnet new blazorwasm --hosted در یک پوشه‌ی خالی، ایجاد کرد.

یک نکته: دستور فوق به همراه یک سری پارامتر اختیاری مانند hosted-- نیز هست. برای مشاهده‌ی لیست آن‌ها دستور dotnet new blazorwasm --help را صادر کنید. برای مثال ذکر پارامتر hosted-- سبب می‌شود تا یک ASP.NET Core host نیز برای Blazor WebAssembly app ایجاد شده تولید شود.

حالت hosted-- آن یک چنین ساختاری را دارد که از سه پروژه و پوشه‌ی Client ،Server و Shared تشکیل می‌شود:


در اینجا یک پروژه‌ی خالی WASM ایجاد شده که برخلاف حالت معمولی dotnet new blazorwasm که در قسمت قبل آن‌را بررسی کردیم، دیگر از فایل استاتیک wwwroot\sample-data\weather.json در آن خبری نیست. بجای آن، یک پروژه‌ی استاندارد ASP.NET Core Web API را در پوشه‌ی جدید Server ایجاد کرده که کار ارائه‌ی اطلاعات این سرویس آب و هوا را انجام می‌دهد و برنامه‌ی WASM ایجاد شده، این اطلاعات را توسط HTTP Client خود، از سرور Web API دریافت می‌کند.

بنابراین اگر مدل برنامه‌ای که قصد دارید تهیه کنید، ترکیبی از یک Web API و WASM است، روش hosted--، آغاز آن‌را بسیار ساده می‌کند.

نکته: روش اجرای این نوع برنامه‌ها با اجرای دستور dotnet run در داخل پوشه‌ی Server پروژه، انجام می‌شود. با اینکار هم سرور ASP.NET Core آغاز می‌شود و هم برنامه‌ی WASM توسط آن ارائه می‌گردد. در این حالت اگر آدرس https://localhost:5001 را در مرورگر باز کنیم، هم قسمت‌های بدون نیاز به سرور پروژه‌ی WASM قابل دسترسی است (مانند کار با شمارشگر آن) و هم قسمت دریافت اطلاعات از سرور آن، در منوی Fetch Data.


شروع به کار با Razor

پس از ایجاد یک پروژه‌ی جدید WASM، به فایل Client\Pages\Index.razor آن مراجعه کرده و محتوای پیش‌فرض آن‌را بجز سطر اول زیر، حذف می‌کنیم:
@page "/"
این سطر، بیانگر مسیریابی منتهی به کامپوننت جاری است. یعنی با گشودن برنامه‌ی WASM در مرورگر و مراجعه به ریشه‌ی سایت، محتوای این کامپوننت را مشاهده خواهیم کرد.
در فایل‌های razor. می‌توان ترکیبی از کدهای #C و HTML را نوشت. برای مثال:
@page "/"

<p>Hello, @name</p>

@code
{
    string name = "Vahid N.";
}
در اینجا قصد داریم مقدار یک متغیر را در یک پاراگراف درج کنیم. به همین جهت برای تعریف آن و شروع به کدنویسی می‌توان با تعریف یک قطعه کد که در فایل‌های razor با code@ شروع می‌شود، اینکار را انجام داد. در این قطعه کد، نوشتن هر نوع کد #C ای مجاز است که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا با تعریف یک متغیر مشاهده می‌کنید. اکنون برای درج مقدار این متغیر در بین کدهای HTML از حرف @ استفاده می‌کنیم؛ مانند name@ در اینجا. نمونه‌ای از خروجی تغییرات فوق را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید:


یک نکته: با توجه به اینکه تغییرات زیادی را در فایل جاری اعمال خواهیم کرد، بهتر است برنامه را با دستور dotnet watch run اجرا کرد، تا این تغییرات را تحت نظر قرار داده و آن‌ها را به صورت خودکار کامپایل کند. به این صورت دیگر نیازی نخواهد بود به ازای هر تغییر، یکبار دستور dotnet run اجرا شود.

در زمان درج متغیرهای #C در بین کدهای HTML توسط razor، استفاده از تمام متدهای الحاقی زبان #C نیز مجاز هستند؛ مانند:
 <p>Hello, @name.ToUpper()</p>
بنابراین درج حرف @ در بین کدهای HTML به این معنا است که به کامپایلر razor اعلام می‌کنیم، پس از این حرف، هر عبارتی که قرار می‌گیرد، یک عبارت معتبر #C است.

یا حتی می‌توان یک متد جدید را مانند CustomToUpper در قطعه کد razor، تعریف کرد و از آن به صورت زیر استفاده نمود:
@page "/"

<p>Hello, @name.ToUpper()</p>
<p>Hello, @CustomToUpper(name)</p>

@code
{
    string name = "Vahid N.";

    string CustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
}
در این مثال‌ها، ابتدای عبارت #C تعریف شده با حرف @ شروع می‌شود و انتهای آن‌را خود کامپایلر razor بر اساس بسته شدن تگ p تعریف شده، تشخیص می‌دهد. اما اگر قصد داشته باشیم برای مثال جمع دو عدد را در اینجا محاسبه کنیم چطور؟
<p>Let's add 2 + 2 : @2 + 2 </p>
در این حالت امکان تشخیص ابتدا و انتهای عبارت #C توسط کامپایلر میسر نیست. برای رفع این مشکل می‌توان از پرانتزها استفاده کرد:
<p>Let's add 2 + 2 : @(2 + 2) </p>
نمونه‌ی دیگر نیاز به تعریف ابتدا و انتهای یک قطعه کد، در حین تعریف مدیریت کنندگان رویدادها است:
<button @onclick="@(()=>Console.WriteLine("Test"))">Click me</button>
در اینجا onclick@ مشخص می‌کند که با کلیک بر روی این دکمه قرار است قطعه کد #C ای اجرا شود. سپس با استفاده از ()@ محدوده‌ی این قطعه کد، مشخص می‌شود و اکنون در داخل آن می‌توان یک anonymous function را تعریف کرد که خروجی آن را در قسمت console ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا اگر از Console.WriteLine("Test")@ استفاده می‌شد، به معنای انتساب یک رشته‌ی محاسبه شده به رویداد onclick بود که مجاز نیست.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
@page "/"

<button @onclick="@WriteLog">Click me 2</button>

@code
{
    void WriteLog()
    {
        Console.WriteLine("Test");
    }
}
می‌توان یک متد void را تعریف کرد و سپس فقط نام آن‌را توسط @ به onlick انتساب داد. ذکر این نام، اشاره‌گری خواهد بود به متد اجرا نشده‌ی WriteLog. در این حالت اگر نیاز به ارسال پارامتری به متد WriteLog بود، چطور؟
@page "/"

<button @onclick="@(()=>WriteLogWithParam("Test 3"))">Click me 3</button>

@code
{
    void WriteLogWithParam(string value)
    {
        Console.WriteLine(value);
    }
}
در این حالت نیز می‌توان از روش بکارگیری anonymous function‌ها برای تعریف پارامتر استفاده کرد.

یک نکته: اگر به اشتباه بجای WriteLogWithParam، همان WriteLog قبلی را بنویسیم، کامپایلر (در حال اجرای توسط دستور dotnet watch run) خطای زیر را نمایش می‌دهد؛ پیش از اینکه برنامه در مرورگر اجرا شود:
BlazorRazorSample\Client\Pages\Index.razor(12,25): error CS1501: No overload for method 'WriteLog' takes 1 arguments


امکان تعریف کلاس‌ها در فایل‌های razor.

در فایل‌های razor.، محدود به تعریف یک سری متدها و متغیرهای ساده نیستیم. در اینجا امکان تعریف کلاس‌ها نیز وجود دارد و همچنین می‌توان از کلاس‌های خارجی (کلاس‌هایی که خارج از فایل razor جاری تعریف شده‌اند) نیز استفاده کرد.
@page "/"

<p>Hello, @StringUtils.MyCustomToUpper(name)</p>

@code
{
    public class StringUtils
    {
        public static string MyCustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
    }
}
برای نمونه در اینجا یک کلاس کمکی را جهت تعریف متد MyCustomToUpper، اضافه کرده‌ایم. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این متد را در پاراگراف تعریف شده، مشاهده می‌کنید که همانند کار با کلاس و متدهای متداول #C است.
البته این کلاس را تنها می‌توان داخل همین کامپوننت استفاده کرد. برای اینکه بتوان از امکانات این کلاس، در سایر کامپوننت‌ها نیز استفاده کرد، می‌توان آن‌را در پروژه‌ی Shared قرار داد. اگر به تصویر ابتدای مطلب جاری دقت کنید، سه پروژه ایجاد شده‌است:
الف) پروژه‌ی کلاینت: که همان WASM است.
ب) پروژه‌ی سرور: که یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web API ارائه کننده‌ی سرویس و API آب و هوا است و همچنین هاست کننده‌ی WASM ما.
ج) پروژه‌ی Shared: کدهای این پروژه، بین هر دو پروژه به اشتراک گذاشته می‌شوند و برای مثال محل مناسبی است برای تعریف DTO ها. برای نمونه WeatherForecast.cs قرار گرفته‌ی در آن، DTO یا data transfer object سرویس API برنامه است که قرار است به کلاینت بازگشت داده شود. به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود تا این تعاریف را در پروژه‌های سرور و کلاینت تکرار کنیم و می‌توان کدهای اینگونه را به اشتراک گذاشت.
کاربرد دیگر آن تعریف کلاس‌های کمکی است؛ مانند StringUtils فوق. به همین به پروژه‌ی Shared مراجعه کرده و کلاس StringUtils را به صورت زیر در آن تعریف می‌کنیم (و یا حتی می‌توان این قطعه کد را داخل یک پوشه‌ی جدید، در همان پروژه‌ی WASM نیز قرار داد):
namespace BlazorRazorSample.Shared
{
    public class StringUtils
    {
        public static string MyNewCustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
    }
}
اگر به فایل‌های csproj دو پروژه‌ی سرور و کلاینت جاری مراجعه کنیم، از پیش، مدخلی را به فایل Shared\BlazorRazorSample.Shared.csproj دارند. بنابراین جهت معرفی این اسمبلی به آن‌ها، نیاز به کار خاصی نیست و از پیش، ارجاعی به آن تعریف شده‌است.

پس از آن روش استفاده‌ی از این کلاس کمکی خارجی اشتراکی به صورت زیر است:
@page "/"

@using BlazorRazorSample.Shared

<p>Hello, @StringUtils.MyNewCustomToUpper(name)</p>
ابتدا فضای نام این کلاس را با استفاده از using@ مشخص می‌کنیم و سپس امکان دسترسی به امکانات آن میسر می‌شود.

یک نکته: می‌توان به فایل Client\_Imports.razor مراجعه و مدخل زیر را به انتهای آن اضافه کرد:
@using BlazorRazorSample.Shared
به این ترتیب دیگر نیازی به ذکر این using@ تکراری، در هیچکدام از فایل‌های razor. پروژه‌ی کلاینت نخواهد بود؛ چون تعاریف درج شده‌ی در فایل Client\_Imports.razor سراسری هستند.


کار با حلقه‌ها در فایل‌های razor.

همانطور که عنوان شد، یکی از کاربردهای پروژه‌ی Shared، امکان به اشتراک گذاشتن مدل‌ها، در برنامه‌های کلاینت و سرور است. برای مثال یک پوشه‌ی جدید Models را در این پروژه ایجاد کرده و کلاس MovieDto را به صورت زیر در آن تعریف می‌کنیم:
using System;

namespace BlazorRazorSample.Shared.Models
{
    public class MovieDto
    {
        public string Title { set; get; }

        public DateTime ReleaseDate { set; get; }
    }
}
سپس به فایل Client\_Imports.razor مراجعه کرده و فضای نام این پوشه را اضافه می‌کنیم؛ تا دیگر نیازی به تکرار آن در تمام فایل‌های razor. برنامه‌ی کلاینت نباشد:
@using BlazorRazorSample.Shared.Models
اکنون می‌خواهیم لیستی از فیلم‌ها را در فایل Client\Pages\Index.razor نمایش دهیم:
@page "/"

<div>
    <h3>Movies</h3>
    @foreach(var movie in movies)
    {
        <p>Title: <b>@movie.Title</b></p>
        <p>ReleaseDate: @movie.ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p>
    }
</div>

@code
{
    List<MovieDto> movies = new List<MovieDto>
    {
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 1",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1)
        },
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 2",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-2)
        },
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 3",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-3)
        }
    };
}
در اینجا در ابتدا لیستی از MovieDto‌ها در قسمت code@ تعریف شده و سپس روش استفاده‌ی از یک حلقه‌ی foreach سی‌شارپ را در کدهای razor نوشته شده، مشاهده می‌کنید که این خروجی را ایجاد می‌کند:


یک نکته: در حین تعریف فیلدهای code@، امکان استفاده‌ی از var وجود ندارد؛ مگر اینکه از آن بخواهیم در داخل بدنه‌ی یک متد استفاده کنیم.

و یا نمونه‌ی دیگری از حلقه‌های #‍C مانند for را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد:
    @for(var i = 0; i < movies.Count; i++)
    {
        <div style="background-color: @(i % 2 == 0 ? "blue" : "red")">
            <p>Title: <b>@movies[i].Title</b></p>
            <p>ReleaseDate: @movies[i].ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p>
        </div>
    }
در اینجا روش تغییر پویای background-color هر ردیف را نیز به کمک کدهای razor، مشاهده می‌کنید. اگر شماره‌ی ردیفی زوج بود، با آبی نمایش داده می‌شود؛ در غیراینصورت با قرمز. در اینجا نیز از ()@ برای تعیین محدوده‌ی کدهای #C نوشته شده، کمک گرفته‌ایم.


نمایش شرطی عبارات در فایل‌های razor.

اگر به مثال توکار Client\Pages\FetchData.razor مراجعه کنیم (مربوط به حالت host-- که در ابتدای مطلب عنوان شد)، کدهای زیر قابل مشاهده هستند:
@page "/fetchdata"
@using BlazorRazorSample.Shared
@inject HttpClient Http

<h1>Weather forecast</h1>

<p>This component demonstrates fetching data from the server.</p>

@if (forecasts == null)
{
    <p><em>Loading...</em></p>
}
else
{
    <table class="table">
        <thead>
            <tr>
                <th>Date</th>
                <th>Temp. (C)</th>
                <th>Temp. (F)</th>
                <th>Summary</th>
            </tr>
        </thead>
        <tbody>
            @foreach (var forecast in forecasts)
            {
                <tr>
                    <td>@forecast.Date.ToShortDateString()</td>
                    <td>@forecast.TemperatureC</td>
                    <td>@forecast.TemperatureF</td>
                    <td>@forecast.Summary</td>
                </tr>
            }
        </tbody>
    </table>
}

@code {
    private WeatherForecast[] forecasts;

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        forecasts = await Http.GetFromJsonAsync<WeatherForecast[]>("WeatherForecast");
    }

}
در این مثال، روش کار با یک سرویس تزریق شده‌ی async که قرار است از Web API اطلاعاتی را دریافت کند، مشاهده می‌کنید. در اینجا برخلاف مثال قبلی ما، از روال رویدادگردان OnInitializedAsync برای مقدار دهی لیست یا آرایه‌ای از اطلاعات وضعیت هوا استفاده شده‌است (و نه به صورت مستقیم در یک فیلد قسمت code@). این مورد جزو life-cycle‌های کامپوننت‌های razor است که در قسمت‌های بعد بیشتر بررسی خواهد شد. متد OnInitializedAsync برای بارگذاری اطلاعات یک سرویس از راه دور استفاده می‌شود و در اولین بار اجرای کامپوننت فراخوانی خواهد شد. نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، نال بودن فیلد forecasts در زمان رندر اولیه‌ی کامپوننت جاری است؛ از این جهت که کار دریافت اطلاعات از سرور زمان‌بر است ولی رندر کامپوننت، به صورت آنی صورت می‌گیرد. در این حالت زمانیکه نوبت به اجرای foreach (var forecast in forecasts)@ می‌رسد، برنامه با یک استثنای نال بودن forecasts، متوقف خواهد شد؛ چون هنوز کار OnInitializedAsync به پایان نرسیده‌است:


 برای رفع این مشکل، ابتدا یک if@ مشاهده می‌شود، تا نال بودن forecasts را بررسی کند:
@if (forecasts == null)
{
    <p><em>Loading...</em></p>
}
و همچنین عبارت در حال بارگذاری را نمایش می‌دهد. سپس در قسمت else آن، نمایش اطلاعات دریافت شده را توسط یک حلقه‌ی foreach مشاهده می‌کنید. با مقدار دهی forecasts در متد OnInitializedAsync، مجددا کار رندر جدول انجام خواهد شد.


روش نمایش عبارات HTML در فایل‌های razor.

فرض کنید عنوان اول فیلم مثال جاری، به همراه یک تگ HTML هم هست:
new MovieDto
{
   Title = "<i>Movie 1</i>",
   ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1)
},
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی آن دقیقا به صورت <Title: <i>Movie 1</i خواهد بود. این مورد به دلایل امنیتی انجام شده‌است. اگر پیشتر تگ‌های HTML را تمیز کرده‌اید و مطمئن هستید که خطری را ایجاد نمی‌کنند، می‌توانید با استفاده از روش زیر، آن‌ها را رندر کرد:
<p>Title: <b>@((MarkupString)movie.Title)</b></p>


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-03.zip
برای اجرای آن وارد پوشه‌ی Server شده و دستور dotnet run را اجرا کنید.
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در پروفایل‌های AutoMapper در برنامه‌های ASP.NET Core
Profileهای AutoMapper، قابلیت تزریق وابستگی‌ها را در سازنده‌ی خود ندارند؛ به همین جهت در این مطلب، دو راه حل را جهت رفع این محدودیت بررسی می‌کنیم.


مثال: نیاز به نگاشت کلمه‌ی عبور، به کلمه‌ی عبور هش شده

فرض کنید موجودیت کاربری که قرار است در بانک اطلاعاتی ذخیره شود، چنین ساختاری را دارد:
namespace AutoMapperInjection.Entities
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        public string HashedPassword { set; get; }
    }
}
در اینجا کلمه‌ی عبور، به صورت معمولی ذخیره نمی‌شود و معادل هش شده‌ی آن ذخیره خواهد شد. اما اطلاعاتی را که از کاربر دریافت می‌کنیم:
namespace AutoMapperInjection.Models
{
    public class UserDto
    {
        public string Password { set; get; }
    }
}
حاوی کلمه‌ی عبور معمولی است که باید در حین نگاشت UserDto به User، هش شود. این اطلاعات نیز به صورت زیر توسط اکشن متد RegisterUser دریافت می‌شوند که توسط متد mapper.Map، قرار است به یک نمونه از شیء User تبدیل شود:
namespace AutoMapperInjection.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class HomeController : ControllerBase
    {
        private readonly IMapper _mapper;

        public HomeController(IMapper mapper)
        {
            _mapper = mapper ?? throw new NullReferenceException(nameof(mapper));
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public IActionResult RegisterUser(UserDto model)
        {
            var user = _mapper.Map<User>(model);

            // TODO: Save user

            return Ok();
        }
    }
}
کار این هش شدن نیز برای مثال توسط سرویس زیر انجام می‌شود:
using System;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;

namespace AutoMapperInjection.Services
{
    public interface IPasswordHasherService
    {
        string GetSha256Hash(string input);
    }

    public class PasswordHasherService : IPasswordHasherService
    {
        public string GetSha256Hash(string input)
        {
            using var hashAlgorithm = new SHA256CryptoServiceProvider();
            var byteValue = Encoding.UTF8.GetBytes(input);
            var byteHash = hashAlgorithm.ComputeHash(byteValue);
            return Convert.ToBase64String(byteHash);
        }
    }
}
به همین جهت در حین تعریف نگاشت‌های AutoMaper، نیاز خواهیم داشت تا بتوانیم از این سرویس استفاده کنیم.


روش اول: IValueResolver‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

توسط یک IValueResolver سفارشی، می‌توانیم مشخص کنیم که برای مثال اطلاعات یک خاصیت خاص، چگونه باید از منبع دریافتی تامین شود:
        public class HashedPasswordResolver : IValueResolver<UserDto, User, string>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public HashedPasswordResolver(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public string Resolve(UserDto source, User destination, string destMember, ResolutionContext context)
            {
                return _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا می‌توان سرویس مدنظر را به سازنده‌ی این کلاس تزریق کرد و سپس از آن جهت تامین مقدار هش شده‌ی کلمه‌ی عبور استفاده کرد. IValueResolverها تنها تامین کننده‌ی مقدار یک خاصیت، در حین نگاشت هستند.

پس از آن، روش استفاده‌ی از این تامین کننده‌ی مقدار سفارشی، به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .ForMember(user => user.HashedPassword, exp => exp.MapFrom<HashedPasswordResolver>());
        }
    }
با این تعاریف، هر زمانیکه قرار است کار var user = _mapper.Map<User>(model) انجام شود، مقدار خاصیت HashedPassword، از طریق HashedPasswordResolver تامین می‌شود که در اینجا کار تزریق وابستگی‌های آن نیز به صورت خودکار توسط AutoMapper مدیریت می‌شود. البته بدیهی است که سرویس IPasswordHasherService باید به نحو زیر پیشتر به سیستم معرفی شده باشد:
namespace AutoMapperInjection
{
    public class Startup
    {
        public Startup(IConfiguration configuration)
        {
            Configuration = configuration;
        }

        public IConfiguration Configuration { get; }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IPasswordHasherService, PasswordHasherService>();
            services.AddAutoMapper(typeof(UserDtoMappingsProfile).Assembly);
            services.AddControllers();
        }


روش دوم: IMappingAction‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

می‌توان پیش و یا پس از عملیات نگاشت، منطقی را توسط یک IMappingAction سفارشی بر روی آن اجرا کرد که در اینجا نیز امکان تزریق وابستگی در سازنده‌ی IMappingActionهای پیاده سازی شده، وجود دارد:
        public class UserDtoMappingsAction : IMappingAction<UserDto, User>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public UserDtoMappingsAction(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public void Process(UserDto source, User destination, ResolutionContext context)
            {
                destination.HashedPassword = _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
در اینجا می‌خواهیم مقدار یک یا چندین خاصیت از مقصد نگاشت را (شیء User در اینجا) پس از نگاشت ابتدایی از طریق مقدار دریافتی از کاربر، با منطق خاصی تغییر دهیم. برای مثال کلمه‌ی عبور ساده‌ی دریافتی را هش کنیم و به خاصیت خاصی نسبت دهیم (و یا حتی مقدار خواص دیگری را نیز پس از نگاشت، تغییر دهیم).

در این حالت روش استفاده‌ی از کلاس UserDtoMappingsAction به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .AfterMap<UserDtoMappingsAction>();
        }
    }


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: AutoMapperInjection.zip
مطالب
تولید فایل‌های اکسل حرفه‌ای بدون نیاز به نصب مجموعه‌ی آفیس

عموما بر روی سرورهای برنامه‌های وب، نرم افزار خاصی نصب نمی‌شود. برای مثال اگر نیاز به تولید فایل اکسل بر روی سرور باشد، سرور دار بعید است که آفیس را برای شما نصب کند و همچنین مایکروسافت هم این یک مورد را اصلا توصیه و پشتیبانی نمی‌کند (ایجاد چندین وهله از برنامه آفیس (تعامل با اشیاء COM) بر روی سرور توسط یک برنامه‌ی وب چند کاربره).
اگر سایت‌ها را هم جستجو کنید پر است از مقالاتی مانند تبدیل GridView به اکسل ... که تنها هنر آن‌ها انتخاب قسمت table مانند GridView و رندر کردن آن در مرورگر با پسوندی به نام xls یا xlsx است. به عبارتی فایل نهایی تولید شده استاندارد نیست. فقط یک html table است با پسوند xls/xlsx که برنامه‌ی اکسل می‌داند به چه صورتی باید آن‌را باز کند (که گاها در این بین فارسی سازی آن مشکل ساز می‌شود). این فایل نهایی تولیدی عاری است از امکانات پیشرفته‌ و حرفه‌ای اکسل. برای مثال اضافه کردن فرمول به آن، تبدیل اطلاعات به نمودارهای اکسل به صورت خودکار، داشتن فایلی با چندین work sheet‌ مختلف، اعمال قالب‌های مختلف، صفحه بندی بهتر و غیره.
مایکروسافت از سال 2007 تولید فایل‌های آفیس را با معرفی استاندارد OpenXML که توسط مؤسسه ایزو هم پذیرفته شده، بسیار ساده‌تر کرده است. OpenXML SDK‌ در دسترس است و توسط آن می‌توان فایل‌های اکسل حرفه‌ای را بدون نیاز به نصب مجموعه‌ی آفیس تولید کرد. کار کردن با OpenXML SDK هم در نگاه اول شاید ساده به نظر برسد اما آن هم ریزه کاری‌های خاص خودش را دارد که نمونه‌ای از آن‌را در مطلب "تولید فایل Word بدون نصب MS Word بر روی سرور" می‌توانید مشاهده کنید. به عبارتی این مجموعه جهت نوشتن کتابخانه‌های ویژه‌ی شما باز است ...
در این بین یکی از حرفه‌ای‌ترین کتابخانه‌هایی که امکانات تولید فایل‌های اکسل را به کمک OpenXML SDK‌ سهولت می‌بخشد، کتابخانه‌ی سورس باز EPPlus است:


مثالی در مورد نحوه‌ی استفاده از آن:
می‌خواهیم یک DataTable را به یک فایل اکسل واقعی (نه یک html table با پسوند xlsx) تبدیل کنیم با این شرایط که یکی از قالب‌های جدید آفیس به آن اعمال شود؛ جمع کل یکی از ستون‌ها توسط اکسل محاسبه گردیده و همچنین عرض دقیق ستون‌ها نیز در برنامه تنظیم گردد. نموداری نیز به صورت خودکار این اطلاعات را نمایش دهد:




using System.Data;
using System.IO;
using OfficeOpenXml;
using OfficeOpenXml.Drawing.Chart;
using OfficeOpenXml.Style;
using OfficeOpenXml.Table;

namespace EPPlusTest
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var newFile = new FileInfo("Test.xlsx");
if (newFile.Exists)
{
newFile.Delete();
}

//ایجاد یک سری اطلاعات دلخواه
var table = createDt();

using (var package = new ExcelPackage(newFile))
{
// اضافه کردن یک ورک شیت جدید
ExcelWorksheet worksheet = package.Workbook.Worksheets.Add("مخارج");

//اضافه کردن یک جدول جدید از دیتاتیبل دریافتی
worksheet.Cells["A1"].LoadFromDataTable(table, true, TableStyles.Dark9);

//نمایش جمع ستون هزینه‌های ماه‌ها
var tbl = worksheet.Tables[0];
//زیر آخرین ردیف یک سطر اضافه می‌کند
tbl.ShowTotal = true;
//فرمول نحوه‌ی محاسبه جمع ستون انتساب داده می‌شود
tbl.Columns[1].TotalsRowFunction = RowFunctions.Sum;

//تعیین عرض ستون‌های جدول
worksheet.Column(1).Width = 14;
worksheet.Column(2).Width = 12;

//تنظیم متن هدر
worksheet.HeaderFooter.oddHeader.CenteredText = "مثالی از نحوه‌ی استفاده از ایی پی پلاس";

//می‌خواهیم سرستون‌ها در وسط ستون قرار گیرند
worksheet.Cells["A1"].Style.HorizontalAlignment = ExcelHorizontalAlignment.Center;
worksheet.Cells["B1"].Style.HorizontalAlignment = ExcelHorizontalAlignment.Center;

//افزودن یک نمودار جدید به شیت جاری
var chart = worksheet.Drawings.AddChart("chart1", eChartType.Pie3D);
chart.Title.Text = "نمودار هزینه‌های سال";
chart.SetPosition(Row: 2, RowOffsetPixels: 5, Column: 3, ColumnOffsetPixels: 5);
chart.SetSize(PixelWidth: 320, PixelHeight: 360);
chart.Series.Add("B2:B13", "A2:A13");
chart.Style = eChartStyle.Style26;

//تنظیم یک سری خواص فایل نهایی
package.Workbook.Properties.Title = "مثالی از ایی پی پلاس";
package.Workbook.Properties.Author = "وحید";
package.Workbook.Properties.Subject = "ایجاد فایل اکسل بدون نرم افزار اکسل";

//تنظیم نحوه‌ی نمایش فایل زمانیکه در نرم افزار اکسل گشوده می‌شود
worksheet.View.PageLayoutView = true;
worksheet.View.RightToLeft = true;

// ذخیر سازی کلیه موارد اعمالی در فایل
package.Save();
}
}

private static DataTable createDt()
{
var table = new DataTable("مخارج");
table.Columns.Add("ماه", typeof(string));
table.Columns.Add("هزینه", typeof(decimal));

table.Rows.Add("فروردین", 100);
table.Rows.Add("اردیبهشت", 250);
table.Rows.Add("خرداد", 80);
table.Rows.Add("تیر", 300);
table.Rows.Add("مرداد", 200);
table.Rows.Add("شهریور", 150);
table.Rows.Add("مهر", 250);
table.Rows.Add("آبان", 200);
table.Rows.Add("آذر", 400);
table.Rows.Add("دی", 100);
table.Rows.Add("بهمن", 130);
table.Rows.Add("اسفند", 80);
return table;
}
}
}

نظرات مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت اول
دقیقا این کاری بود که من قبلا انجام داده بودم ولی مشکلی که پیش می‌آمد این بود که مثلا اگر در یک ارسال بایستی 200 پیامک ارسال گردد قبل از اینکه ارسال این 200 پیامک به اتمام برسد زمان اجرا به پایان رسیده و تابع execute  مجددا فراخوانی می‌شود و از انجایی که هنوز وضعیت این رکورد در دیتابیس به ارسال شده تغییر پیدا نکرده مجددا این 200 پیامک ارسال می‌گردد. این مشکل حتی زمانی که از حلقه for هم استفاده نمی‌شود وجود دارد و در تعداد ارسال بالا به مشکل می‌خورد .
در زیر کدی که برای ارسال استفاده نموده ام را قرار دادم.
با تشکر از شما
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using System.Linq;
    using System.IO;
    using Quartz;
    using System.Collections.Generic;
    using System.Configuration;

    [PersistJobDataAfterExecution]
    [DisallowConcurrentExecution]
    public class SendJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
          
            using (var db = new DALModel.DALEntities())
            {
               
                byte status = (byte)AllEnums.Sms.Status.InProgress;
                var item = db.SentBoxes.Where(p => p.Status == status && p.IsDeleted==false && p.UserInfo.IsDeleted==false &&  p.HasTime == true && p.SendInTime == false && p.SendDateX <= DateTime.Now).OrderBy(p=>p.Id).FirstOrDefault();
                Cls_SMS.ClsSend sms_Batch = new Cls_SMS.ClsSend();

                if (item != null)
                {
                    decimal smsCount = 0;
                    if (item.UserInfo.CalculateType == Convert.ToByte(AllEnums.FinancialTransaction.CalculationUnit.Message))
                    {
                        smsCount = Convert.ToDecimal(Function.GetSmsCount(item.Price, item.UserId));
                    }
                    else
                    {
                        smsCount = Convert.ToDecimal(item.CorrectCount);
                    }
                    decimal adminCredit = Function.GetAdminCreditLink1000();
                    if (adminCredit != -1 && adminCredit >= smsCount)
                    {
                       
                        if ((item.UserInfo.Credit - (item.UserInfo.LowCredit)) >= item.Price)
                        {
                            item.SendInTime = true;
                            db.SaveChanges();
                            string numberList = item.NumberList;
                            int position = item.NumberList.LastIndexOf(',');
                            numberList = item.NumberList.Substring(0, position);
                            List<string> receivers_List = new List<string>();
                            receivers_List = (numberList).Split(',').ToList();
                            string[] ret2 = new string[2];
                            string[] DestAdd = new string[receivers_List.Count];
                            DestAdd = receivers_List.ToArray();
                            ret2 = sms_Batch.SendSMS_Batch(item.Message, DestAdd, item.UserInfoSenderNumber.AllNumber.Number, ConfigurationManager.AppSettings["SmsUserNameLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsPasswordLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsIPAddressLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsCompanyLink1000"], false, item.Id);
                            var sentBoxUpdate = db.SentBoxes.FirstOrDefault(p => p.Id == item.Id);
                            sentBoxUpdate.Status = Convert.ToByte(AllEnums.Sms.Status.Send);
                            sentBoxUpdate.FinancialTransactionId = db.FinancialTransactions.Where(p => p.UserId == item.UserId).Max(p => p.Id);

                            if (ret2 != null)
                            {
                                sentBoxUpdate.RetValue0 = ret2[0];
                                sentBoxUpdate.RetValue1 = ret2[1];
                            }
                            db.SaveChanges();
                        }
                        else
                        {
                            byte statusFailedForAccount = (byte)AllEnums.Sms.Status.FailedForAccount;
                            item.SendInTime = true;
                            item.Status = statusFailedForAccount;
                            item.FailedCount = item.CorrectCount;
                            item.FailedList = item.NumberList;
                            db.SaveChanges();

                        }
                    }
                    else
                    {
                        byte statusFaildForError = (byte)AllEnums.Sms.Status.FaildForError;
                        item.SendInTime = true;
                        item.Status = statusFaildForError;
                        item.FailedCount = item.CorrectCount;
                        item.FailedList = item.NumberList;
                        db.SaveChanges();

                    }
                }


            }
        }
    }
}

namespace SchedulerDemo.Interfaces
{
    public interface IScheduleSend
    {
        void RunSendSms();
    }
}

namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using SchedulerDemo.Interfaces;
    using SchedulerDemo.Jobs;

    public class SendSchedule : IScheduleSend
    {
        public void RunSendSms()
        {
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<SendJob>()
                                       .WithIdentity("jobSendSmsInTime")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("triggerSendSmsInTime")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInMinutes(5).RepeatForever())
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}
مطالب دوره‌ها
استفاده از AOP Interceptors برای حذف کدهای تکراری INotifyPropertyChanged در WPF
هرکسی که با WPF کار کرده باشد با دردی به نام اینترفیس INotifyPropertyChanged و پیاده سازی‌های تکراری مرتبط با آن آشنا است:
public class MyClass : INotifyPropertyChanged
{
    private string _myValue;
    public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
    public string MyValue
    {
        get
        {
            return _myValue;
        }
        set
        {
            _myValue = value;
            RaisePropertyChanged("MyValue");
        }
    }
    protected void RaisePropertyChanged(string propertyName)
    {
        if (PropertyChanged != null)
            PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
    }
}
چندین راه‌حل هم برای ساده سازی و یا بهبود آن وجود دارد از Strongly typed کردن آن تا روش‌های اخیر دات نت 4 و نیم در مورد استفاده از ویژگی‌های متدهای فراخوان. اما ... با استفاده از AOP Interceptors می‌توان در وهله سازی‌ها و فراخوانی‌ها دخالت کرد و کدهای مورد نظر را در مکان‌های مناسبی تزریق نمود. بنابراین در مطلب جاری قصد داریم ارائه متفاوتی را از پیاده سازی خودکار INotifyPropertyChanged ارائه دهیم. به عبارتی چقدر خوب می‌شد فقط می‌نوشتیم :
public class MyDreamClass : INotifyPropertyChanged
{
    public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
    public string MyValue { get; set; }
}
و ... همه چیز مثل سابق کار می‌کرد. برای رسیدن به این هدف، باید فراخوانی‌های set خواص را تحت نظر قرار داد (یا همان Interception در اینجا). ابتدا باید اجازه دهیم تا set صورت گیرد، پس از آن کدهای معروف RaisePropertyChanged را به صورت خودکار فراخوانی کنیم.


پیشنیازها

ابتدا یک برنامه جدید WPF را آغاز کنید. تنظیمات آن‌را از حالت Client profile به Full تغییر دهید.
سپس همانند قسمت قبل، ارجاعات لازم را به StructureMap و Castle.Core نیز اضافه نمائید:
 PM> Install-Package structuremap
PM> Install-Package Castle.Core


ساختار برنامه

برنامه ما از یک اینترفیس و کلاس سرویس تشکیل شده است:
namespace AOP01.Services
{
    public interface ITestService
    {
        int GetCount();
    }
}

namespace AOP01.Services
{
    public class TestService: ITestService
    {     
        public int GetCount()
        {
            return 10; //این فقط یک مثال است برای بررسی تزریق وابستگی‌ها
        }
    }
}
همچنین دارای یک ViewModel به شکل زیر می‌باشد:
using AOP01.Services;
using AOP01.Core;

namespace AOP01.ViewModels
{
    public class TestViewModel  : BaseViewModel
    {
        private readonly ITestService _testService;
        //تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس
        public TestViewModel(ITestService testService)
        {
            _testService = testService;
        }

        // Note: it's a virtual property.
        public virtual string Text { get; set; }
    }
}
سه نکته در این ViewModel حائز اهمیت هستند:
الف) استفاده از کلاس پایه BaseViewModel برای کاهش کدهای تکراری مرتبط با INotifyPropertyChanged که به صورت زیر تعریف شده است:
using System.ComponentModel;

namespace AOP01.Core
{
    public abstract class BaseViewModel : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        public void RaisePropertyChanged(string propertyName)
        {
            var handler = PropertyChanged;

            if (handler != null)
                handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
}
ب) کلاس سرویس، در حالت تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس در اینجا مورد استفاده قرار گرفته است. وهله سازی خودکار آن توسط کلاس‌های پروکسی و DI صورت خواهند گرفت.
ج) خاصیتی که در اینجا تعریف شده از نوع virtual است؛ بدون پیاده سازی مفصل قسمت set آن و فراخوانی مستقیم RaisePropertyChanged کلاس پایه به صورت متداول. علت virtual تعریف کردن آن به امکان دخل و تصرف در نواحی get و set این خاصیت توسط Interceptor ایی که در ادامه تعریف خواهیم کرد بر می‌گردد.


پیاده سازی NotifyPropertyInterceptor

using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP01.Core
{
    public class NotifyPropertyInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            // متد ست، ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس کار اطلاع رسانی را انجام خواهیم داد
            invocation.Proceed();

            if (invocation.Method.Name.StartsWith("set_"))
            {
                var propertyName = invocation.Method.Name.Substring(4);
                raisePropertyChangedEvent(invocation, propertyName, invocation.TargetType);
            }
        }

        void raisePropertyChangedEvent(IInvocation invocation, string propertyName, Type type)
        {
            var methodInfo = type.GetMethod("RaisePropertyChanged");
            if (methodInfo == null)
            {
                if (type.BaseType != null)
                    raisePropertyChangedEvent(invocation, propertyName, type.BaseType);
            }
            else
            {
                methodInfo.Invoke(invocation.InvocationTarget, new object[] { propertyName });
            }
        }
    }
}
با اینترفیس IInterceptor در قسمت قبل آشنا شدیم.
در اینجا ابتدا اجازه خواهیم داد تا کار set به صورت معمول انجام شود. دو حالت get و set ممکن است رخ دهند. بنابراین در ادامه بررسی خواهیم کرد که اگر حالت set بود، آنگاه متد RaisePropertyChanged کلاس پایه BaseViewModel را یافته و به صورت پویا با propertyName صحیحی فراخوانی می‌کنیم.
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود تا به ازای تمام خواص مورد نیاز، کار فراخوانی دستی RaisePropertyChanged صورت گیرد.


اتصال Interceptor به سیستم

خوب! تا اینجای کار صرفا تعاریف اولیه تدارک دیده شده‌اند. در ادامه نیاز است تا DI و DynamicProxy را از وجود آن‌ها مطلع کنیم.
برای این منظور فایل App.xaml.cs را گشوده و در نقطه آغاز برنامه تنظیمات ذیل را اعمال نمائید:
using System.Linq;
using System.Windows;
using AOP01.Core;
using AOP01.Services;
using Castle.DynamicProxy;
using StructureMap;

namespace AOP01
{
    public partial class App
    {
        protected override void OnStartup(StartupEventArgs e)
        {
            base.OnStartup(e);

            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<ITestService>().Use<TestService>();

                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<BaseViewModel>().EnrichAllWith(vm =>
                {
                    var constructorArgs = vm.GetType()
                            .GetConstructors()
                            .FirstOrDefault()
                            .GetParameters()
                            .Select(p => ObjectFactory.GetInstance(p.ParameterType))
                            .ToArray();

                    return dynamicProxy.CreateClassProxy(
                                classToProxy: vm.GetType(),
                                constructorArguments: constructorArgs,
                                interceptors: new[] { new NotifyPropertyInterceptor() });
                });
            });
        }
    }
}
مطابق این تنظیمات، هرجایی که نیاز به نوعی از ITestService بود، از کلاس TestService استفاده خواهد شد.
همچنین در ادامه به DI مورد استفاده اعلام می‌کنیم که ViewModelهای ما دارای کلاس پایه BaseViewModel هستند. بنابراین هر زمانی که این نوع موارد وهله سازی شدند، آن‌ها را یافته و با پروکسی حاوی NotifyPropertyInterceptor مزین کن.
مثالی که در اینجا انتخاب شده، تقریبا مشکل‌ترین حالت ممکن است؛ چون به همراه تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ViewModel نیز می‌باشد. اگر ViewModelهای شما سازنده‌ای به این شکل ندارند، قسمت تشکیل constructorArgs را حذف کنید.


استفاده از ViewModel مزین شده با پروکسی در یک View

<Window x:Class="AOP01.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Grid>
        <TextBox Text="{Binding Text, Mode=TwoWay, UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />
    </Grid>
</Window>
اگر فرض کنیم که پنجره اصلی برنامه مصرف کننده ViewModel فوق است، در code behind آن خواهیم داشت:
using AOP01.ViewModels;
using StructureMap;

namespace AOP01
{
    public partial class MainWindow
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();

            //علاوه بر تشکیل پروکسی
            //کار وهله سازی و تزریق وابستگی‌ها در سازنده را هم به صورت خودکار انجام می‌دهد
            var vm = ObjectFactory.GetInstance<TestViewModel>(); 
            this.DataContext = vm;
        }
    }
}
به این ترتیب یک ViewModel محصور شده توسط DynamicProxy مزین با NotifyPropertyInterceptor به DataContext  ارسال می‌گردد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، مشاهده خواهیم کرد که با وارد کردن مقداری در TextBox برنامه، NotifyPropertyInterceptor مورد استفاده قرار می‌گیرد:



دریافت مثال کامل این قسمت
AOP01.zip