مطالب
تولید پویای ستون‌ها در PdfReport
همانطور که در نکته انتهای قسمت قبل «کار با بانک‌های اطلاعاتی مختلف در PdfReport» عنوان شد، ذکر قسمت MainTableColumns و تمام تعاریف مرتبط با آن در PdfReports اختیاری است. برای تهیه یک گزارش توسط PdfReport فقط کافی است تا منبع داده را جهت تولید ستون‌های گزارش مشخص کنید.
این مورد انعطاف پذیری زیادی را به همراه خواهد داشت؛ اما ... پس از مدتی این سؤالات مطرح می‌شوند: آیا می‌شود در این ستون‌های خودکار، فیلدهای DateTime، با تاریخ شمسی نمایش داده شوند؟ آیا امکانپذیر است که ستونهای عددی، جمع پایین صفحه داشته باشند؟ و مواردی از این دست که در مورد نحوه مدیریت این نوع ستون‌های خودکار در ادامه بحث خواهد شد.

ابتدا سورس کامل مثال جاری را در ادامه ملاحظه خواهید کرد. تقریبا همان مثال قسمت قبل است که تعاریف ستون‌های آن حذف شده است:
using System;
using PdfRpt;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.AdHocColumns
{
    public class AdHocColumnsPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.RightToLeft);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
             .DefaultFonts(fonts =>
             {
                 fonts.Path(AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf",
                            Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
             })
             .PagesFooter(footer =>
             {
                 footer.DefaultFooter(printDate: DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
             })
             .PagesHeader(header =>
             {
                 header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                 {
                     defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                     defaultHeader.Message("گزارش جدید ما");
                 });
             })
             .MainTableTemplate(template =>
             {
                 template.BasicTemplate(BasicTemplate.SilverTemplate);
             })
             .MainTablePreferences(table =>
             {
                 table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
             })
             .MainTableDataSource(dataSource =>
             {
                 dataSource.GenericDataReader(
                    providerName: "System.Data.SQLite",
                    connectionString: "Data Source=" + AppPath.ApplicationPath + "\\data\\blogs.sqlite",
                    sql: @"SELECT [url] as 'آدرس', [name] as 'نام', [NumberOfPosts] as 'تعداد مطالب', [AddDate] as 'تاریخ ارسال'
                           FROM [tblBlogs]
                           WHERE [NumberOfPosts]>=@p1",
                    parametersValues: new object[] { 10 }
                );
             })
             .MainTableSummarySettings(summary =>
             {
                 summary.OverallSummarySettings("جمع کل");
                 summary.PreviousPageSummarySettings("نقل از صفحه قبل");
                 summary.PageSummarySettings("جمع صفحه");
             })
             .MainTableAdHocColumnsConventions(adHocColumns =>
             {
                 //We want sum of the int columns
                 adHocColumns.AddTypeAggregateFunction(
                     typeof(Int64),
                     new AggregateProvider(AggregateFunction.Sum)
                     {
                         DisplayFormatFormula = obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj)
                     });

                 //We want to dispaly all of the dateTimes as ShamsiDateTime
                 adHocColumns.AddTypeDisplayFormatFormula(
                     typeof(DateTime),
                     data => { return PersianDate.ToPersianDateTime((DateTime)data); }
                 );
                 adHocColumns.ShowRowNumberColumn(true);
                 adHocColumns.RowNumberColumnCaption("ردیف");
             })
             .MainTableEvents(events =>
             {
                 events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
             })
             .Export(export =>
             {
                 export.ToExcel();
                 export.ToXml();
             })
             .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\AdHocColumnsSampleRpt.pdf"));
        }
    }
}

توضیحات:

- با توجه به اینکه تعاریف ستون‌ها را حذف کرده‌ایم و به این ترتیب ستون‌ها به صورت خودکار بر اساس فیلدهای معرفی شده در منبع داده تشکیل می‌شوند، نیاز است سر ستون‌ها را بتوانیم فارسی نمایش دهیم. به همین جهت اینبار کوئری SQL ما با استفاده از aliasها، نامی فارسی را جهت فیلدها تدارک دیده است:
SELECT [url] as 'آدرس', [name] as 'نام', [NumberOfPosts] as 'تعداد مطالب', [AddDate] as 'تاریخ ارسال'
FROM [tblBlogs]
WHERE [NumberOfPosts]>=@p1
- در مرحله بعد توسط متد MainTableAdHocColumnsConventions، یک سری روال را جهت پردازش و نمایش این ستون‌های پویا مشخص می‌کنیم. برای مثال علاقمندیم در این نوع گزارشات هم ستون خودکار ردیف ظاهر شود:
adHocColumns.ShowRowNumberColumn(true);
adHocColumns.RowNumberColumnCaption("ردیف");
همچنین هر ستونی که نوع داده‌اش DateTime بود، از طریق فرمولی که مشخص می‌کنیم، به صورت شمسی نمایش داده شود:
adHocColumns.AddTypeDisplayFormatFormula(
                     typeof(DateTime),
                     data => { return PersianDate.ToPersianDateTime((DateTime)data); }
                 );
به علاوه می‌خواهیم تمام ستون‌هایی از نوع Int64، دارای جمع پایین صفحه هم باشند:
adHocColumns.AddTypeAggregateFunction(
                     typeof(Int64),
                     new AggregateProvider(AggregateFunction.Sum)
                     {
                         DisplayFormatFormula = obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj)
                     });
نوع int در بانک اطلاعاتی SQLite معادل نوع Int64 در دات نت است.
مطالب
آموزش MDX Query - قسمت هشتم – کار بر روی ساختار های سلسله مراتبی

اگر دایمنشنی بیشتر از یک ساختار سلسله مراتبی باشد ، باید حتما مشخص شود که اعضای کدام ساختار سلسله مراتبی مورد نظر ما می باشد . بنابراین کوئری‌های زیر دارای خطا می‌باشند.

Select
[Customer].members on columns
From [Adventure Works]
GO
Select
[Scenario].members on columns
From [Adventure Works]

دو کوئری زیر را در نظر بگیرید :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].members on rows
From [Adventure Works]

و

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Country].members on rows
From [Adventure Works]

تفاوت این دو کوئری در واکشی اطلاعات از اعضای سطح ساختار سلسله مراتبی دایمنشن می‌باشد. برای توضیح بیشتر ابتدا به خروجی آن‌ها نگاهی بیندازید.

در کوئری اول تمامی سطوح موجود در ساختار سلسله مراتبی دایمنشن مورد نظر واکشی می‌شود. در کوئری دوم فقط سطح کشور از ساختار سلسله مراتبی واکشی می‌شود.

ساختار سلسله مراتبی دایمنشن [ Customer ] در شکل زیر نمایش داده شده است.


امکان واکشی عضوهای یک عضو از ساختار سلسله مراتبی وجود ندارد

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Country].[France].members on rows
From [Adventure Works]

دقت کنید که France خودش عضو سطح Country در ساختار سلسله مراتبی Customer Geography در دایمنشن Customer می‌باشد و دیگر امکان واکشی اعضای این عضو وجود ندارد

بچه‌های یک عضو را به شکل زیر می‌توان واکشی نمود.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Country].[France].children on rows
From [Adventure Works]

برای بدست آوردن بچه های یک عضو در یک ساختار سلسله مراتبی، از  children استفاده می شود .


دقت داشته باشید، همانگونه که عضو، دارای Members نمی‌باشد، یک بچه هم دارای Children نمی‌باشد. بنابراین کوئری زیر با خطا مواجه می‌شود.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Country].[France].children.children on rows
From [Adventure Works]

البته شاید تصور می‌شد که باید به عنوان یک ساختار سلسله مراتبی بعد از کشور، استان و سپس شهر‌ها واکشی شوند. اما برای واکشی ساختار سلسله مراتبی باید به صورت زیر عمل کرد.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
descendants(
[Customer].[Customer Geography].[Country].[France],
[Customer].[Customer Geography].[City]
) on rows
From [Adventure Works]

عملا برای یافتن شهر‌های کشور فرانسه، باید دو سطح در ساختار سلسله مراتبی پایین برویم. برای این منظور از تابع descendants () استفاده کرده‌ایم و به خاطر داشته باشید که نوشتن [France].children.children مجاز نمی‌باشد. همچنین در تابع فوق دو پارامتر ورودی داریم؛ اولی مشخص کننده‌ی یک عضو از سطح مبدا می‌باشد و دومین پارامتر مشخص کننده‌ی سطحی است که باید واکشی در آن صورت بگیرد.


برای مشخص‌تر شدن موضوع به مثال زیر توجه کنید

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
descendants(
[Customer].[Customer Geography].[Country].[France],
[Customer].[Customer Geography].[Customer]
) on rows
From [Adventure Works]

در این مثال واکشی در چهار سطح پایین‌تر انجام شده است و به این معنی می‌باشد که ما مشتریان کشور فرانسه را در ردیف‌ها واکشی کرده‌ایم.

عدم وجود یک Member :

در صورت عدم وجود یک عضو در واکشی، خروجی خالی می‌باشد و خطا نمایش داده نمی‌شود.

Select
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zhen] on columns
From [Adventure Works]

مشتری با نام Crystal Zhen وجود ندارد؛ بنابراین نتیجه خالی می‌باشد.

پیدا کردن یک عضو در مجموعه ایی از اعضا، البته اگر این عضو درآ  ن مجموعه وجود نداشته باشد خروجی خالی می باشد.

Select
exists(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng],
[Customer].[Customer Geography].members
  )on columns
From [Adventure Works]

در نوشتن کوئری‌ها دقت کنید که حتما بین دایمنشن‌ها و شاخص‌ها در SSAS ارتباط ایجاد شده باشد. در غیر این صورت خروجی نامعتبر خواهد بود. به عنوان مثال در کوئری زیر بین شاخص [Measures].[Reseller Sales Amount] و مشتری ارتباطی وجود ندارد (این ارتباط باید در هنگام ساخت Cube  در SSAS  ایجاد می‌گردید تا در هنگام Deploy  کردن محاسبات لازم صورت بگیرد) بنابر این در خروجی شاهد نمایش شاخص پیش فرض Cube می‌باشیم.

Select
[Measures].[Reseller Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].members on rows
From [Adventure Works]

قبلا گفته شد که هر سطح دارای Members می‌باشد و میتوان برای هر عضو Children‌های آن عضو را نمایش داد، با این وجود دقت کنید که اعضای آخرین سطح ساختار سلسله مراتبی دارای Children نمی‌باشند.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].children on rows
From [Adventure Works]

خروجی خالی می‌باشد.

بدست آوردن پدر یک عضو در ساختار سلسله مراتبی :

کوئری زیر را اجرا کنید

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent on rows
From [Adventure Works]

با توجه به ساختار سلسله مراتبی تعریف شده، پدر این مشتری یک کد پستی می باشد .

برای بدست آوردن پدربزرگ یک ساختار سلسله مراتبی داریم :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent.parent on rows
From [Adventure Works]

و برای بدست آوردن پدر در 4 سطح بالاتر داریم

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent.parent.parent.parent
on rows
From [Adventure Works]

در صورتیکه با بالا رفتن از سطوح یک ساختار سلسله مراتبی از ریشه رد شویم ، خروجی خالی بر می‌گردد .

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent
.parent.parent.parent.parent.parent
on rows
From [Adventure Works]

برای بدست آوردن نیا می‌توانیم از تابع ancestor() استفاده کنیم.

بدست آوردن نیا برای یک مشتری در سطح شهر

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
ancestor(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng],
[Customer].[Customer Geography].[City]
)on rows
From [Adventure Works]

بدست آوردن نیا برای یک مشتری در سطح شهر

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
ancestor(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng],
[Customer].[Customer Geography].[City]
)on rows
From [Adventure Works]

پارامتر دوم در تابع ancestor می‌تواند هم مشخص کننده‌ی یک سطح باشد توسط نام آن سطح و هم می‌تواند یک عدد باشد که مشخص کننده‌ی تعداد سطحی است که باید در واکشی اطلاعات از ساختار سلسله مراتبی بالا برویم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
ancestor(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng],
2
) on rows
From [Adventure Works]

بدست آوردن نیا برای یک مشتری در دو سطح بالاتر

در صورتی که بخواهیم تمامی سطوح بالا‌تر از یک سطح را داشته باشیم و بعد هم سر جمع داشته باشیم، به صورت زیر عمل می‌کنیم و از تابع ascendants استفاده می‌کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
ascendants(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng]
  ) on rows
From [Adventure Works]

دقت داشته باشید که در این تابع تمامی سطوح از سطح مشخص شده با سمت ریشه باز گردانده می‌شوند. در حالیکه در تابع ancestor فقط سطح مشخص شده در ساختار سلسله مراتبی به سمت ریشه باز گردانده می‌شد.

مرتب سازی اعضای یک ساختار سلسله مراتبی از بالا به پایین به صورت نزولی

select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
hierarchize(
ascendants(
[Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng]
)
) on rows
From [Adventure Works]

برای مرتب سازی یک ساختار سلسله مراتبی از تابع hierarchize() استفاده می‌کنیم. دقت داشته باشید که کار برروی ساختار‌های سلسله مراتبی یکی از قسمت‌های اصلی در MDX Query ‌ها می‌باشد.

ادامه‌ی این مطالب و کار با ساختار‌های سلسله مراتبی را در مقالات بعدی دنبال خواهیم کرد.

نظرات مطالب
ویژگی Batching در EF Core
کدهای معادل مطلب فوق در EF 6.x را از اینجا دریافت کنید: EF6TestBatching.zip
این کدها برای حالت انجام 2 به روز رسانی و 6 ثبت، کدهای SQL زیر را تولید می‌کنند:
UPDATE [dbo].[Blogs]
SET [Url] = @0
WHERE ([BlogId] = @1)
-- @0: 'http://sample.com/blogs/dogs' (Type = String, Size = -1)
-- @1: '1' (Type = Int32)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 19 ms with result: 1

UPDATE [dbo].[Blogs]
SET [Url] = @0
WHERE ([BlogId] = @1)
-- @0: 'http://sample.com/blogs/cats' (Type = String, Size = -1)
-- @1: '2' (Type = Int32)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 47 ms with result: 1

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Horse Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/horses' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 31 ms with result: SqlDataReader

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Snake Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/snakes' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 73 ms with result: SqlDataReader

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Fish Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/fish' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 49 ms with result: SqlDataReader

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Koala Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/koalas' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 49 ms with result: SqlDataReader

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Parrot Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/parrots' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:41 ب.ظ +04:30
-- Completed in 26 ms with result: SqlDataReader

INSERT [dbo].[Blogs]([Name], [Url])
VALUES (@0, @1)
SELECT [BlogId]
FROM [dbo].[Blogs]
WHERE @@ROWCOUNT > 0 AND [BlogId] = scope_identity()
-- @0: 'The Kangaroo Blog' (Type = String, Size = -1)
-- @1: 'http://sample.com/blogs/kangaroos' (Type = String, Size = -1)
-- Executing at 16/06/1396 02:31:42 ب.ظ +04:30
-- Completed in 38 ms with result: SqlDataReader
یعنی در کل 8 بار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت گرفته‌است (هر Executing در اینجا یعنی یکبار رفت و برگشت)؛ در مقابل تنها یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی در حالت استفاده‌ی از EF Core (با تنظیمات پیش فرض آن).
جمع کل مدت زمان عملیات در اینجا 332 میلی ثانیه است در مقایسه با 44 میلی ثانیه EF Core. یعنی EF 6.x در حالت insert/update/delete چیزی حدود 86 درصد از نمونه‌ی EF Core کندتر است و این مورد اهمیت batching و کاهش تعداد رفت و برگشت‌های به بانک اطلاعاتی است که به صورت پیش فرض در EF Core فعال است.
مطالب
LINQ to Sharepoint Class
شیرپوینت قابلیت استفاده از دستورات LINQ را برای دسترسی به لیست‌های خود می‌دهد . این قابلیت جایگزین خوبی برای استفاده سنتی از CAML queries می باشد. (Collaborative  Application Markup Language (CAML برای تعریف کوئری‌ها درون لیست داده‌ها استفاده می‌شود و بر مبنای XML می‌باشد بیشتر 
برای این منظور می‌توان از دستور زیر استفاده کرد تا Sharepoint Foundation برای شما کلاسی بسازد تا بتوانید به تمام اعضای لیست داده‌های Sharepoint دسترسی داشته باشید  
لازم است بدانید که برای ساخت این کلاس از LINQ Provider Code Generator خود شیرپوینت به نام SPMETAL.EXE که در پوشه bin در زیر مجموعه 14 قرار دارد استفاده می‌شود . 

spmetal.exe /web:http://DOMAIN/code:c:\EntityModuleSharePoint.cs /user:DOMAIN\USERNAME/password:********** /namespace:EntityModuleSharePoint 


توجه داشته باشید که پسوند فایلی که نوشته اید مشخص می‌کند که دستورات بر مبنای چه زبانی ساخته شوند (قسمت قرمز رنگ بعد از سوییچ code ) مثلا با تغیر پسوند به VB فایل ایجاد شده با دستورات vb قابل استفاده است  

برای مشاهده یک مثال از این مورد ، به اینجا مراجعه نمایید 
مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.




مطالب
سازگار سازی EFTracingProvider با EF Code first
برای ثبت SQL تولیدی توسط EF، ابزارهای پروفایلر زیادی وجود دارند (+). علاوه بر این‌ها یک پروایدر سورس باز نیز برای این منظور به نام EFTracingProvider موجود می‌باشد که برای EF Database first نوشته شده است. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این پروایدر را در برنامه‌های EF Code first مرور خواهیم کرد.

الف) دریافت کدهای EFTracingProvider اصلی: (+)
از کدهای دریافتی این مجموعه، فقط به دو پوشه EFTracingProvider و EFProviderWrapperToolkit آن نیاز است.

ب) اصلاح کوچکی در کدهای این پروایدر جهت بررسی نال بودن شیء‌ایی که باید dispose شود
در فایل DbConnectionWrapper.cs، متد Dispose را یافته و به نحو زیر اصلاح کنید (بررسی نال نبودن wrappedConnection اضافه شده است):

        protected override void Dispose(bool disposing)
        {
            if (disposing)
            {
                if (this.wrappedConnection != null)
                    this.wrappedConnection.Dispose();
            }

            base.Dispose(disposing);
        }

ج) ساخت یک کلاس پایه Context با قابلیت لاگ فرامین SQL صادره، جهت میسر سازی استفاده مجدد از کدهای آن
د) رفع خطای The given key was not present in the dictionary در حین استفاده از EFTracingProvider

در ادامه کدهای کامل این دو قسمت به همراه یک مثال کاربردی را ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Configuration;
using System.Data;
using System.Data.Common;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;
using EFTracingProvider;

namespace Sample
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            var className = this.ContextType.FullName;
            var connectionStringData = ConfigurationManager.ConnectionStrings[className];
            if (connectionStringData == null)
                throw new InvalidOperationException(string.Format("ConnectionStrings[{0}] not found.", className));

            TargetDatabase = new DbConnectionInfo(connectionStringData.ConnectionString, connectionStringData.ProviderName);
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            for (int i = 0; i < 7; i++)
                context.Users.Add(new Person { Name = "name " + i });

            base.Seed(context);
        }
    }

    public class MyContext : MyLoggedContext
    {
        public DbSet<Person> Users { get; set; }
    }

    public abstract class MyLoggedContext : DbContext
    {
        protected MyLoggedContext()
            : base(existingConnection: createConnection(), contextOwnsConnection: true)
        {
            var ctx = ((IObjectContextAdapter)this).ObjectContext;
            ctx.GetTracingConnection().CommandExecuting += (s, e) =>
            {
                Console.WriteLine("{0}\n", e.ToTraceString());
            };
        }

        private static DbConnection createConnection()
        {
            var st = new StackTrace();
            var sf = st.GetFrame(2); // Get the derived class Type in a base class static method
            var className = sf.GetMethod().DeclaringType.FullName;
            
            var connectionStringData = ConfigurationManager.ConnectionStrings[className];
            if (connectionStringData == null)
                throw new InvalidOperationException(string.Format("ConnectionStrings[{0}] not found.", className));

            if (!isEFTracingProviderRegistered())
                EFTracingProviderConfiguration.RegisterProvider();

            EFTracingProviderConfiguration.LogToFile = "log.sql";
            var wrapperConnectionString =
                string.Format(@"wrappedProvider={0};{1}", connectionStringData.ProviderName, connectionStringData.ConnectionString);
            return new EFTracingConnection { ConnectionString = wrapperConnectionString };
        }

        private static bool isEFTracingProviderRegistered()
        {
            var data = (DataSet)ConfigurationManager.GetSection("system.data");
            var providerFactories = data.Tables["DbProviderFactories"];
            return providerFactories.Rows.Cast<DataRow>()
                                         .Select(row => (string)row.ItemArray[1])
                                         .Any(invariantName => invariantName == "EF Tracing Data Provider");
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var users = ctx.Users.AsEnumerable();
                if (users.Any())
                {
                    foreach (var user in users)
                    {
                        Console.WriteLine(user.Name);
                    }
                }

                var rnd = new Random();
                var user1 = ctx.Users.Find(1);
                user1.Name = "test user " + rnd.Next();
                ctx.SaveChanges();
            }

        }
    }
}

توضیحات:
تعریف TargetDatabase در Configuration سبب می‌شود تا خطای The given key was not present in the dictionary در حین استفاده از این پروایدر جدید برطرف شود. به علاوه همانطور که ملاحظه می‌کنید اطلاعات رشته اتصالی بر اساس قراردادهای توکار EF Code first به نام کلاس Context تنظیم شده است.
کلاس MyLoggedContext، کلاس پایه‌ای است که تنظیمات اصلی «EF Tracing Data Provider» در آن قرار گرفته‌اند. برای استفاده از آن باید رشته اتصالی مخصوصی تولید و در اختیار کلاس پایه DbContext قرار گیرد (توسط متد createConnection ذکر شده).
به علاوه در اینجا توسط خاصیت EFTracingProviderConfiguration.LogToFile می‌توان نام فایلی را که قرار است عبارات SQL تولیدی در آن درج شوند، ذکر نمود. همچنین یک روش دیگر دستیابی به کلیه عبارات SQL تولیدی را با مقدار دهی CommandExecuting در سازنده کلاس مشاهده می‌کنید.
اکنون که این کلاس پایه تهیه شده است، تنها کافی است Context معمولی برنامه به نحو زیر تعریف شود:
 public class MyContext : MyLoggedContext
در ادامه اگر متد RunTests را اجرا کنیم، خروجی ذیل را می‌توان در کنسول مشاهده کرد:
insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 0"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 1"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 2"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 3"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 4"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 5"

insert [dbo].[People]([Name])
values (@0)
select [Id]
from [dbo].[People]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "name 6"

SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[People] AS [Extent1]

SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[People] AS [Extent1]

name 0
name 1
name 2
name 3
name 4
name 5
name 6

update [dbo].[People]
set [Name] = @0
where ([Id] = @1)
-- @0 (dbtype=String, size=-1, direction=Input) = "test user 1355460609"

-- @1 (dbtype=Int32, size=0, direction=Input) = 1

قسمتی از این خروجی مرتبط است به متد Seed تعریف شده که تعدادی رکورد را در بانک اطلاعاتی ثبت می‌کند.
دو select نیز در انتهای کار قابل مشاهده است. اولین مورد به علت فراخوانی متد Any صادر شده است و دیگری به حلقه foreach مرتبط می‌باشد (چون از AsEnumerable استفاده شده، هربار ارجاع به شیء users، یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را سبب خواهد شد. برای رفع این حالت می‌توان از متد ToList استفاده کرد.)
در پایان کار، متد update مربوط است به فراخوانی متدهای find و save changes ذکر شده. این خروجی در فایل sql.log نیز در کنار فایل اجرایی برنامه ثبت شده و قابل مشاهده می‌باشد.

کاربردها
اطلاعات این مثال می‌تواند پایه نوشتن یک برنامه entity framework profiler باشد.
 
مطالب
آموزش LINQ بخش پنجم
در ادامه سری آموزشی LINQ، موارد دیگری از عبارت‌های پرس و جو را بررسی می‌کنیم:
 • عبارت group
 • عبارت orderby
 • کلمات کلیدی ascending و descending
 • کلمه کلیدی by


بررسی عبارت group و کلمه‌ی کلیدی by

عبارت group یک توالی یک بعدی (flat sequence) یا ساده را از ورودی دریافت و یک توالی گروه بندی شده را تولید می‌کند.
مثال: در بخش دوم این سری آموزشی، کلاسی به نام Ingredient تعریف کردیم که مواد غذایی و کالری آنها را نگهداری می‌کرد. در این مثال قصد داریم مواد غذایی دریافت شده از توالی ورودی را بر اساس کالری آنها، به گروه‌هایی تقسیم کنیم، بطوریکه مواد غذایی با کالری‌های یکسان در یک گروه قرار بگیرند:
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient{Name = "Sugar", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Lard", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Butter", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Egg", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Milk", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Flour", Calories=50},
   new Ingredient{Name = "Oats", Calories=50}
};

IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient>> query =
from i in ingredients
group i by i.Calories;

foreach (IGrouping<int, Ingredient> group in query)
{
   Console.WriteLine($"Ingredients with {group.Key} calories");
   foreach (Ingredient ingredient in group)
   {
      Console.WriteLine($"- { ingredient.Name}");
   }
}
در این مثال، از نوع جنریکی به نام IGrouping استفاده شده‌است که اولین پارامتر آن کلید گروه است (در این مثال کالری مواد غذایی) و دومین پارامتر آن، نوع لیست را مشخص می‌کند که در اینجا کلاس Ingredient است. اعضای لیست تولید شده، کالری یکسانی دارند. دلیل استفاده‌ی از نوع‌ها بصورت صریح و آشکار (Explicit) خوانایی بیشتر برای تشخیص خروجی‌های تولید شده‌ی در کد‌ها می‌باشد. ولی راه بهتر، جایگزین کردن کد <<IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient با کلمه‌ی کلیدی var  می‌باشد.
خروجی مثال بالا:
 Ingredients with 500 calories
- Sugar
- Lard
- Butter
Ingredients with 100 calories
- Egg
- Milk
Ingredients with 50 calories
- Flour
- Oats

برای آشنایی بیشتر با اینترفیس IGrouping اینجا را مطالعه کنید.


عبارت orderby و کلمات کلیدی ascending  و descending 

عبارت orderby برای تولید یک توالی مرتب شده‌ی بصورت صعودی (ascending)  و یا نزولی (descending) مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال: توالی مثال قبل را در نظر بگیرد:
IOrderedEnumerable<Ingredient> sortedByNameQuery =
from i in ingredients
orderby i.Name
select i;

foreach (var ingredient in sortedByNameQuery)
{
   Console.WriteLine(ingredient.Name);
}
خروجی مثال بالا:
Butter
Egg
Flour
Lard
Milk
Oats
Sugar
علملیات مرتب سازی بصورت پیش فرض بصورت صعودی می‌باشد (Ascending). برای تغییر این حالت می‌توانید از کلمه‌ی کلیدی descending استفاده کنید:
IOrderedEnumerable<Ingredient> sortedByNameQuery =
from i in ingredients
orderby i.Name descending
select i;
با اجرای مجدد برنامه، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد:
 Sugar
Oats
Milk
Lard
Flour
Egg
Butter
عبارت orderby  را می‌توان با عبارت groupby ترکیب کرد و نتیجه‌ی حاصل از مثال اول این مطلب را بصورت مرتب شده بر اساس کالری مواد غذایی مشاهده کرد.
مثال:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient{Name = "Sugar", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Lard", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Butter", Calories=500},
   new Ingredient{Name = "Egg", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Milk", Calories=100},
   new Ingredient{Name = "Flour", Calories=50},
   new Ingredient{Name = "Oats", Calories=50}
};

IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient>> query =
from i in ingredients
group i by i.Calories
into calorieGroup
orderby calorieGroup.Key
select calorieGroup;

foreach (IGrouping<int, Ingredient> group in query)
{
   Console.WriteLine($"Ingredients with {group.Key} calories");
   foreach (Ingredient ingredient in group)
   {
     Console.WriteLine($"- { ingredient.Name}");
   }
}
خروجی مثال بالا :
 Ingredients with 50 calories
- Flour
- Oats
Ingredients with 100 calories
- Egg
- Milk
Ingredients with 500 calories
- Sugar
- Lard
- Butter
همانطور که مشاهده می‌کنید بر عکس حالت قبلی که خروجی گروه‌ها بصورت نزولی بود، اینجا خروجی بر اساس کالری غذا و بصورت صعودی، نمایش داده شده است.


در این سری آموزشی با دو روش نوشتن پرس و جو، در LINQ آشنا شدیم:
 1- Fluent Style (استفاده از متدهای الحاقی برای انجام عملیات‌های مختلف بر روی توالی)
 2- Expression Style (استفاده از کلمات کلیدی (key word) برای انجام عملیات‌های مختلف بر روی توالی)

 هر یک از روش‌های فوق مزایایی دارند که با توجه به شرایطی که با آن روبرو هستیم از آنها استفاده می‌کنیم:
 • تعداد عملگر‌ها : در صورتی که پرس و جو نیاز به یک عملگر بر روی توالی داشته باشد می‌توان از روش اول استفاده کرد. به این خاطر که نسبت به روش دوم تعداد دستورات کمتری مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مثال :
 var q1 = ingredients.Where(x => x.Calories > 100);
var q2 = from i in ingredients
 where i.Calories >
100 select i;
در مثال فوق نتیجه‌ی اجرای دو پرس و جو، موادی است که کالری آنها بیشتر از 100 می‌باشد. همانطور که مشاهده می‌کنید روش اول مختصرتر از روش دوم است. این مورد در زمانی است که تنها یک عملیات بر روی توالی اجرا شود.
 • پرس و جویی که قرار است نوشته شود، از نظر عملیات بر روی توالی ساده باشد: در این حالت روش استفاده شده تفاوتی نمی‌کند و بستگی به روش برگزیده و مورد علاقه‌ی برنامه نویس و یا تیم برنامه نویسی دارد. مثلا زمانیکه تنها عملگر‌های Where  و orderby بخواهند اجرا شود.
 • پرس و جوهایی که با متغیر‌های range مختلفی رو برو هستند: در این حالت استفاده از عبارت‌های پرس و جو راحت از روش عملگر‌های پرس و جو می‌باشد.

لیستی از عملگرهای جستجو که در روش عبارت‌های جستجو معادل آنها مهیا شده است :
 • GroupBy
 • GroupJoin
 • Join
 • OrderBy
 • OrderByDescending
 • Select
 • SelectMany
 • ThenBy
 • ThenByDescending
 • Where

در بسیاری از پرس و جو‌ها می‌توانیم هر دو روش را با هم ترکیب کنیم که نمونه‌ای از آن، در جلسه‌ی چهارم در زمان استفاده‌ی از متد DefaultIfEmpty استفاده شد. درمثال زیر استفاده از عملگر count، با استفاده از روش اول، به همراه عبارت پرس و جوی تولید شده‌ی با روش دوم، نمایش داده شده است:
 int mixedQuery =
(from i in ingredients
where i.Calories > 100
select i).Count();
مطالب
MongoDB #2
مزایای MongoDB
هر پایگاه داده رابطه‌ای، یک طراحی شمای معمول داشته و تعدادی جدول و رابطه‌های بین این جدول‌ها را نشان می‌دهد؛ درحالیکه مفهوم رابطه در MongoDB وجود ندارد.

مزایای MongoDB نسبت به پایگاه داده رابطه ای
• بدون شمای (Schema less): در واقع MongoDB یک پایگاه داده سند-گراست که یک مجموعه از سندهای متفاوت را نگهداری می‌کند. تعداد فیلدها، محتوا و اندازه یک سند می‌تواند متفاوت از بقیه سندها باشد.
• ساختار یک شیء واحد واضح است
• عدم وجود Joinهای پیچیده
• قابلیت کوئری عمیق. MongoDB با استفاده از زبان کوئری سند-گرا از کوئری‌های پویا بر روی سندها پشتیبانی می‌کند و تقریبا مانند SQL قدرتمند است.
• میزان سازی (Tuning)
• سهولت مقیاس پذیری: MongoDB آسان است برای مقیاس پذیری
• از حافظه داخلی برای مرتب سازی مجموعه کاری استفاده می‌کند؛ جهت امکان دسترسی سریع به داده

چرا باید از MongoDB استفاده کنیم
• ذخیره سازی سند-گرا: داده بصورت سندهایی از JSON ذخیره می‌شوند
• ایندکس گذاری روی هر خاصیت
• رونوشت (Replication) و دسترس پذیری بالا
• Sharding خودکار
• کوئری‌های غنی
• بروز رسانی‌های درجا
• پشتیبانی حرفه ای توسط MongoDB

کجا باید از MongoDB استفاده کنیم
• داده‌های عظیم (Big Data)
• سیستم‌های مدیریت محتوا و تحویل
• زیرساخت‌های اجتماعی و موبایل
• مدیریت داده کاربر
مطالب
تنظیمات پیشنهادی حداکثر حافظه‌ی مصرفی اس کیوال سرور

به صورت پیش فرض تنظیمات حافظه‌ی اس کیوال سرور به صورتی است که به آن اجازه می‌دهد تمامی حافظه‌ی مهیای سیستم عامل را مصرف کند! اگر شخصی با این مساله آشنایی نداشته باشد احتمالا تصور خواهد کرد که اس کیوال سرور نشتی حافظه دارد یا کلا مشکلی در سیستم روی داده است که تا این حد مصرف حافظه بالا رفته است.
برای مشاهده‌ی این تنظیمات روی instance سرور مورد نظر کلیک راست کرده و گزینه خواص را انتخاب کنید. سپس در صفحه‌ی باز شده گزینه memory را مشاهده نمائید.
البته این‌کار را با استفاده از دستورات T-SQL هم می‌توان انجام داد:

EXEC sp_configure 'show advanced options', 1
RECONFIGURE WITH OVERRIDE

EXEC sp_configure 'max server memory (MB)'

EXEC sp_configure 'show advanced options', 0
RECONFIGURE WITH OVERRIDE

نتیجه‌ی آن بر روی سیستم برنامه نویسی من به صورت زیر است:



که البته عمدا آن‌را بر روی یک گیگ تنظیم کرده‌ام تا عملکرد سیستم مختل نشود. (چون اگر غیر از این باشد، تعارفی نداشته و هر آنچه را که صلاح بداند مصرف می‌کند!)
کمی در بلاگ‌های رسمی برنامه نویس‌های اس کیوال سرور در سایت MSDN در این‌‌باره جستجو کردم و نتیجه آن به صورت زیر است:

تنظیمات حداکثر حافظه‌ی مصرفی اس کیوال سرورهای 2005 و 2008
برای یک سیستم عامل 64 بیتی:

Physical RAM MaxMem Setting
2GB 1500
4GB 3200
6GB 4800
8GB 6700
12GB 10600
16GB 14500
24GB 22400
32GB 30000
48GB 45000
64GB 59000


برای سروری 32 بیتی این اعداد حداکثر را تقریبا منهای 300 مگابایت نمائید. (و البته همانطور که مطلع هستید در سیستم عامل‌های سرور 32 بیتی، اگر بیشتر از 2 گیگا بایت رم داشتید سوئیچ 3GB و اگر بیشتر از 4 گیگابایت رم مهیا بود، سوئیچ PAE باید در boot.ini تنظیم شوند. در غیر اینصورت هزینه‌ی سخت افزاری بیهوده‌ای را متحمل شده‌اید، زیرا استفاده‌ی بهینه‌ای از آن در یک سیستم عامل 32 بیتی نخواهد شد)

و این اعداد را همانطور که ذکر شد، در تنظیمات سرور می‌توان وارد نمود ( از طریق management studio ) و یا با استفاده از دستورات T-SQL نیز این امر میسر است: (در مثال زیر حداکثر حافظه مجاز مصرفی به 2300 مگابایت تنظیم می‌شود)

EXEC sp_configure 'show advanced options', 1
RECONFIGURE WITH OVERRIDE

EXEC sp_configure 'max server memory (MB)', 2300

EXEC sp_configure 'show advanced options', 0
RECONFIGURE WITH OVERRIDE

و البته لازم به ذکر است که اعداد فوق برای حالتی پیشنهاد شده است که سرور مورد نظر فقط یک کار و آن‌هم اجرا و سرویس دهی اس کیوال سرور را به عهده داشته باشد. بدیهی است اگر از این سرور استفاده‌های دیگری هم می‌شود این اعداد را باید کمتر نیز در نظر گرفت.


برای مطالعه‌ی بیشتر
http://sqlnerd.blogspot.com/2006/07/memory-use-in-sql-server.html
http://blogs.msdn.com/axperf/archive/2008/03/10/welcome-database-configuration-checklist-part-1.aspx
http://technet.microsoft.com/en-us/library/bb124810.aspx

نظرات مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش سوم
سلام،
این توابع واقعا کار رو آسون کردن، ما رو از بکارگیری چندین بار self join بی نیاز کردن.
بطور نمونه اگه بخواهیم مقدار SalesOrderDetailID سطر قبلی، دو سطرقبلی، سطربعدی و دو سطر بعدی را بدست بیاریم در نسخه 2008 ساده‌ترین و مناسب‌ترین کوئری این هست:

WITH cteLead
AS
(
SELECT SalesOrderID,SalesOrderDetailID,OrderQty,
       ROW_NUMBER() OVER (PARTITION BY SalesOrderID 
                          ORDER BY SalesOrderDetailID) AS sn
FROM TestLead_LAG
WHERE
SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
)
SELECT m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty,
       COALESCE(sLead1.SalesOrderDetailID, 0) as leadvalue1,
       COALESCE(sLead2.SalesOrderDetailID, 0) as leadvalue2,
       COALESCE(sLag1.SalesOrderDetailID, 0) as lagvalue2,
       COALESCE(sLag2.SalesOrderDetailID, 0) as lagvalue2
FROM cteLead AS m
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead1
ON m.sn = sLead1.sn - 1
AND m.SalesOrderID = sLead1.SalesOrderID 
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead2
ON m.sn = sLead2.sn - 2
AND m.SalesOrderID = sLead2.SalesOrderID 
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLag1
ON m.sn = sLag1.sn + 1
AND m.SalesOrderID = sLag1.SalesOrderID 
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLag2
ON m.sn = sLag2.sn + 2
AND m.SalesOrderID = sLag2.SalesOrderID 
ORDER BY m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty;

در حالی که با دو تابعی که شما در اینجا پوشش دادین میشه کوئری فوق را فوق العاده ساده‌تر نمود:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
       Lead(SalesOrderDetailID, 1, 0) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue1,
       LAG(SalesOrderDetailID, 1, 0) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue1,
       Lead(SalesOrderDetailID, 2, 0) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue2,
       LAG(SalesOrderDetailID, 2, 0) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue2,
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty