مطالب
عبارات باقاعده و نیاز به Timeout

یکبار سعی کنید مثال ساده زیر را اجرا کنید:

using System;
using System.Text.RegularExpressions;

namespace RegexLoop
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var emailAddressRegex = new Regex(@"^[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*\@[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*\.[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*$|^$");
if (emailAddressRegex.IsMatch("an.infinite.loop.sample.just_for.test"))
{
Console.WriteLine("Matched!");
}

var input = "The quick brown fox jumps";
var pattern = @"([a-z ]+)*!";
if (Regex.IsMatch(input, pattern))
{
Console.WriteLine("Matched!");
}
}
}
}


پس از اجرا، برنامه هنگ خواهد کرد یا به عبارتی برنامه در یک حلقه بی‌نهایت قرار می‌گیرد (در هر دو مثال؛ اطلاعات بیشتر و آنالیز کامل در اینجا). بنابراین نیاز به مکانیزمی امنیتی جهت محافظت در برابر این نوع ورودی‌ها وجود خواهد داشت؛ مثلا یک Timeout . اگر تا 2 ثانیه به جواب نرسیدیم، اجرای Regex متوقف شود. تا دات نت 4، چنین timeout ایی پیش بینی نشده؛ اما در دات نت 4 و نیم آرگومانی جهت تعریف حداکثر مدت زمان قابل قبول اجرای یک عبارت باقاعده در نظر گرفته شده است (^) و اگر در طی مدت زمان مشخص شده، کار انجام محاسبات به پایان نرسد، استثنای RegexMatchTimeoutException صادر خواهد شد.
خیلی هم خوب. به این ترتیب کسی نمی‌تونه با یک ورودی ویژه، CPU Usage سیستم رو تا مدت زمان نامحدودی به 100 درصد برساند و عملا استفاده از سیستم رو غیرممکن کنه.
اما تا قبل از دات نت 4 و نیم چکار باید کرد؟ روش کلی حل این مساله به این ترتیب است که باید اجرای Regex را به یک ترد دیگر منتقل کرد؛ اگر مدت اجرای عملیات، از زمان تعیین شده بیشتر گردید، آنگاه می‌شود ترد را Abort کرد و به عملیات خاتمه داد. روش پیاده سازی و نحوه استفاده از آن‌را در ادامه ملاحظه خواهید نمود:

using System;
using System.Text.RegularExpressions;
using System.Threading;

namespace RegexLoop
{
public static class TimedRunner
{
public static R RunWithTimeout<R>(Func<R> proc, TimeSpan duration)
{
using (var waitHandle = new AutoResetEvent(false))
{
var ret = default(R);
var thread = new Thread(() =>
{
ret = proc();
waitHandle.Set();
}) { IsBackground = true };
thread.Start();

bool timedOut = !waitHandle.WaitOne(duration, false);
waitHandle.Close();

if (timedOut)
{
try
{
thread.Abort();
}
catch { }
return default(R);
}
return ret;
}
}
}

class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var emailAddressRegex = new Regex(@"^[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*\@[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*\.[A-Za-z0-9]([_\.\-]?[A-Za-z0-9]+)*$|^$");
if (TimedRunner.RunWithTimeout(
() => emailAddressRegex.IsMatch("an.infinite.loop.sample.just_for.test"),
TimeSpan.FromSeconds(2)))
{
Console.WriteLine("Matched!");
}

var input = "The quick brown fox jumps";
var pattern = @"([a-z ]+)*!";
if (TimedRunner.RunWithTimeout(() => Regex.IsMatch(input, pattern), TimeSpan.FromSeconds(2)))
{
Console.WriteLine("Matched!");
}
}
}
}

اینبار به هر کدام از عبارات باقاعده 2 ثانیه زمان برای اتمام کار داده شده است. در غیراینصورت مقدار پیش فرض خروجی متد فراخوانی شده، بازگشت داده می‌شود که در اینجا false است.

نظرات مطالب
تبدیل html به pdf با کیفیت بالا
بله. platform target رو باید روی X86 قرار بدید تا همه جا بدون مشکل اجرا بشه.
یا اینکه نسخه 64 بیتی اون رو هم پیدا یا کامپایل کنید و نهایتا مانند خیلی از کارهای native باید دو نسخه 64 بیتی و 32 بیتی از برنامه خودتون رو منتشر کنید.
مطالب
Angular Material 6x - قسمت دوم - معرفی Angular Flex layout
در این سری قصد داریم یک برنامه‌ی ساده‌ی دفترچه تلفن را توسط Angular 6x و کامپوننت‌های متریال آن ایجاد کنیم؛ اما Grid جزئی از بسته‌ی Angular Material نیست. بنابراین برای طرحبندی برنامه و قرار دادن المان‌های مختلف در مکان‌های تعیین شده‌ی صفحه، از Angular FlexBox Module استفاده خواهیم کرد که محصور کننده‌ی CSS 3 FlexBox است.


آشنایی با Flex Layout Box Model

برای طراحی ظاهر یک برنامه‌ی وب نیاز است عناصر آن‌را در مکان‌های مختلفی از صفحه قرار داد که به آن Layout گفته می‌شود. برای این منظور عموما 4 روش ذیل مرسوم هستند:
1. Table
2. Float, position, clear
3. CSS Grids
4. FlexBox CSS

امروزه دیگر آنچنان روش‌های 1 و 2 به صورت مستقیم مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. CSS Grid روش نهایی طراحی Layout در آینده خواهد بود و در حال حاضر تعداد مرورگرهایی که از آن پشتیبانی می‌کنند، قابل توجه نیست؛ اما از FlexBox در IE 11، کروم 21 و فایرفاکس 22 به بعد پشتیبانی می‌شود.


FlexBox CSS، سیلان المان‌های قرار گرفته‌ی در داخل آن‌را سبب می‌شود. در اینجا یک container اصلی وجود دارد که در برگیرنده‌ی المان‌ها است. در تصویر فوق دو محور را مشاهده می‌کنید. محور افقی از چپ به راست ادامه پیدا می‌کند. محور عمودی نحوه‌ی ارتباط عناصر را مشخص می‌کند.
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه تفاوتی بین یک Grid و FlexBox CSS وجود دارد؟ در یک Grid طراحی دو بعدی سطرها و ستون وجود دارد. اما به FlexBox باید به صورت سیلان یک بعدی سلول‌ها نگاه کرد. برای مثال عناصر قرار گرفته‌ی درون Container یا به صورت افقی درون آن گسترده شده و قرار می‌گیرند و یا به صورت عمودی.


نحوه‌ی تفکر و کارکرد با FlexBox چگونه است؟

در اینجا باید به دو مفهوم دقت داشت:
الف) سیلان عناصر درون Container که می‌تواند افقی و یا عمودی باشد.
ب) اندازه‌ی المان‌ها که می‌تواند ثابت و یا نسبی باشد.

یک Container، جهت سیلان عناصر درون آن‌را مشخص می‌کند. المان‌های آن، اندازه، فاصله‌ی از یکدیگر و ترتیب قرارگیری را ارائه می‌دهند. یک flex container می‌تواند شامل چندین flex container تو در تو نیز باشد.


نحوه‌ی سیلان عناصر در FlexBox چگونه است؟

برای نمونه طرحبندی متداول ذیل را درنظر بگیرید:


نحوه تفکر در مورد طراحی این طرحبندی، باید از بیرون به درون و از بالا به پایین (سیلان عمودی) باشد:


سپس نحوه‌ی سیلان عناصر درون Containerهای تعریف شده را مشخص می‌کنیم. برای مثال اولین Container دارای سیلان افقی از چپ به راست خواهد بود که عنصر سوم آن به دلیل اندازه‌های مشخص دو عنصر قبلی، به سطر دوم منتقل شده‌است.


در ادامه به قسمت میانی می‌رسیم که آن نیز دارای سیلان افقی از چپ به راست است:


در اینجا نیز می‌توان سه Container را متصور شد که وسطی دارای سیلان افقی از راست به چپ است و مواردی که بر اساس اندازه‌ی آن‌ها در یک سطر جا نشده‌اند، به سطر بعدی منتقل خواهند شد:


و تمام این سیلان‌ها و انتقال به سطرهای بعدی بر اساس اندازه‌ی المان‌ها صورت می‌گیرد:


البته در این تصویر یک ایراد هم وجود دارد. با توجه به اینکه در ناحیه‌ی میانی سه Container تعریف خواهند شد. Container ایی که در میان آن قرار می‌گیرد، دارای سیلان خاص خودش است و اندازه‌های آن باید نسبت به این Container تعریف شوند و نه نسبت به کل ناحیه‌ی میانی. یعنی بجای اینکه 50 درصد، 25، 25 و 50 درصد را داشته باشیم، این‌ها در اصل 100 درصد، 50 و 50 درصد و سپس 100 درصد هستند.


معرفی کتابخانه‌ی Angular Flex Layout

برای کار با Flex CSS نیاز است:
- مقدار زیادی کد CSS نوشت.
- نیاز به درک عمیقی از Flex Box دارد.
- نیاز است با باگ‌های مرورگرها و تفاوت‌های پیاده سازی‌های آن‌ها در مورد FlexBox آشنا بود.
- نیاز به Prefixing دارد.
- برای Angular طراحی نشده‌است.

جهت رفع این مشکلات و محدودیت‌ها، تیم Angular کتابخانه‌ای را به نام Angular Flex Layout مخصوص نگارش‌های جدید Angular طراحی کرده‌است. این کتابخانه مستقل از Angular Material است اما عموما به همراه آن استفاده می‌شود.

مزایای کار با کتابخانه‌ی Angular flex layout
- یک کتابخانه‌ی متکی به خود و مستقل است و برای کار با آن الزامی به استفاده‌ی از Angular Material نیست.
- به همراه هیچ فایل CSS جانبی ارائه نمی‌شود.
- پیاده سازی TypeScript ایی دارد. در اصل یک سری directives مخصوص Angular است که با TypeScript نوشته شده‌است.
- به صورت پویا و inline تمام CSSهای مورد نیاز را تولید و تزریق می‌کند.
- به همراه یک API استاتیک است و همچنین یک API واکنشگرا
- با Angular CLI نیز یکپارچه شده‌است.


نصب و تنظیم کتابخانه‌ی Angular Flex layout

برای نصب این کتابخانه، در ریشه‌ی پروژه دستور زیر را صادر کنید:
 npm install @angular/flex-layout --save
سپس ماژول آن‌را باید به shared.module.ts اضافه کرد:
import { FlexLayoutModule } from "@angular/flex-layout";

@NgModule({
  imports: [
    FlexLayoutModule
  ],
  exports: [
    FlexLayoutModule
  ]
})
export class SharedModule {
}


کار با API استاتیک Angular Flex layout

API استاتیک Angular Flex layout شامل این مزایا و مشخصات است:
- به صورت یکسری دایرکتیو Angular طراحی شده‌است که به HTML قالب کامپوننت‌ها اضافه می‌شود.
- از data binding پشتیبانی می‌کند.
- CSS نهایی را به صورت پویا و inline تولید و به صفحه تزریق می‌کند. Inline CSS تزریق شده به ویژگی‌های styles هر المان تزریق می‌شوند و موارد مشابه را در صورت وجود بازنویسی می‌کنند.
- از تشخیص تغییرات پشتیبانی می‌کند.
- به همراه ویژگی‌های fxHide و fxShow است.
- کارآیی مطلوبی دارد.

در اینجا برای تعریف container اصلی از دایرکتیوهای زیر استفاده می‌شود:
- fxLayout جهت‌های flex را مشخص می‌کند.
<div fxLayout="row" 
     fxLayout.xs="column"></div>
- fxLayout می‌تواند دارای مقداری مانند row، column و row-reverse و column-reverse باشد. برای مثال مقدار row-reverse‌، نمایش از راست به چپ را سبب می‌شود.
- fxLayoutWrap مشخص می‌کند که آیا المان‌ها باید به سطر و یا ستون بعدی منتقل شوند یا خیر؟
<div fxLayoutWrap></div>
- fxLayoutGap فاصله‌ی بین المان‌ها را مشخص می‌کند.
<div fxLayoutGap="10px"></div>
- fxLayoutAlign نحوه‌ی چیدمان المان را تعیین می‌کند.
<div fxLayoutAlign="start stretch"></div>

چند مثال:


و یا حالت راست به چپ آن به صورت زیر است:


و برای تعریف آیتم‌های قرار گرفته‌ی درون containers می‌توان از دایرکتیوهای زیر استفاده کرد:
- fxflex برای تعیین اندازه و flex المان‌ها
<div fxFlex="1 2 calc(15em + 20px)"></div>
در اینجا سه مقداری که ذکر می‌شوند (و یا تنها یک مقدار) چنین معنایی را به همراه دارند:
 fxFlex="grow shrink basis"
و یا
 fxFlex="basis"
- grow به این معنا است که آیتم جاری در صورت وجود فضا (طراحی واکنشگرا و واکنش نشان دادن به اندازه‌ی صفحه)، نسبت به سایر المان‌ها تا چه اندازه‌ای می‌تواند بزرگ شود.
- shrink به این معنا است که اگر به اندازه‌ی کافی فضا وجود نداشت، این المان نسبت به سایر المان‌های دیگر تا چه اندازه‌ای می‌تواند کوچک شود.
- basis به معنای اندازه‌ی پیش‌فرض المان است.

در اینجا اندازه‌ها برحسب پیکسل، درصد و یا calcs, em, cw, vh می‌توانند تعیین شوند. همچنین یک سری نام مستعار مانند grow, initial, auto, none, nogrow, noshrink هم قابل استفاده هستند.

- fxflexorder برای تعیین ترتیب قرارگیری یک المان
<div fxFlexOrder="2"></div>
-  fxflexoffset برای تعیین فاصله یک المان از container آن
 <div fxFlexOffset="20px"></div>
-  fxflexAlign برای تعیین محل قرارگیری المان
 <div fxFlexAlign="center"></div>
- fxflexfill برای تعیین اینکه این المان کل ردیف یا ستون را پر خواهد کرد
 <div fxFlexFill></div>

چند مثال:


در اینجا سه نمایشی را که در ذیل تعریف div‌ها مشاهده می‌کنید بر اساس تغییر اندازه‌ی صفحه حاصل شده‌اند. چون آیتم دوم دارای مقدار grow مساوی 5 است، به همین جهت با تغییر اندازه‌ی صفحه و دسترسی به مقدار فضای بیشتر، بزرگ‌تر شده‌است.

یک مثال کامل
اگر علاقمند باشید تا توانمندی‌های angular flex layout را در قالب یک مثال کامل مشاهده کنید، به آدرس زیر مراجعه نمائید:
https://tburleson-layouts-demos.firebaseapp.com/#/docs
در این مثال با تغییر گزینه‌‌های مختلف، کد معادل angular flex layout آن نیز تولید می‌شود.
همچنین wiki خود پروژه نیز به همراه مثال‌های بیشتری است:
https://github.com/angular/flex-layout/wiki



کار با API واکنشگرای Angular Flex layout


در طراحی واکنشگرا، container و عناصر داخل آن بر اساس تغییرات اندازه‌ی صفحه و یا اندازه‌ی وسیله‌ی نمایشی، تغییر اندازه و همچنین موقعیت می‌دهند و این تغییرات بر اساس انطباق با viewport وسیله‌ی نمایشی صورت می‌گیرند. به همین جهت برای طراحی واکنشگرا نیاز به Flex CSS و همچنین Media Query است. نوشتن Medial Query و ترکیب آن با Flex CSS کار مشکلی است. به همین جهت Angular Flex layout به همراه یک API واکنشگرا نیز هست که در پشت صحنه Flex CSS را بر اساس طراحی متریال و Medial Queries مورد استفاده قرار می‌دهد.
اگر علاقمند هستید تا اندازه‌های واکنشگرای استاندارد متریال را ملاحظه کنید، می‌توانید به آدرس زیر مراجعه نمائید (قسمت Breakpoint system آن):
https://material.io/design/layout/responsive-layout-grid.html#breakpoints
برای مثال هر اندازه‌ای کمتر از 600px در گروه extra small قرار می‌گیرد (با مخفف xs). از 600px تا 1024px در بازه‌ی small (با مخفف sm)، از 1024px تا 1440px در بازه‌ی medium (با مخفف md) و از 1440px تا 1920px در بازه‌ی large (با مخفف lg) و بیشتر از آن در بازه‌ی xlrage قرار می‌گیرند (با مخفف xl). این اعداد و بازه‌ها، پایه‌ی طراحی API واکنشگرای Angular Flex layout هستند. به همین جهت نام این بازه‌ها در این API به صورت مخفف xs, sm, md, lg, xl درنظر گرفته شده‌اند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین اگر اندازه‌های مدنظر از این بازه‌ها کمتر باشند، می‌توان از lt-sm, lt-md, lt-lg, lt-xl نیز استفاده کرد. در اینجا lt به معنای less than است و یا اگر بازه‌های مورد نیاز بیش از این اندازه‌ها باشند می‌توان با gt-xs, gt-sm, gt-md, gt-lg کار کرد. در اینجا gt به معنای greater than است.
به این مخفف‌ها «media query alias» هم گفته می‌شود و اکنون که لیست آن‌ها مشخص است، تنها کافی است آن‌ها را به API استاتیکی که پیشتر بررسی کردیم، اضافه کنیم. برای مثال:
fxLayout.sm = "..."
fxLayoutAlign.md = "..."
fxHide.gt-sm = "..."
برای نمونه فرض کنید یک چنین طرحبندی دسکتاپی را داریم:


معادل طراحی آن با API استاتیک Angular Flex Layout به صورت زیر است:

که در اینجا دو container را ملاحظه می‌کنید. ابتدا Container بیرونی جهت ارائه‌ی ستونی از سه المان اضافه شده‌است. سپس یک Container میانی برای  تعریف ردیفی از سه المان تعریف شده‌است. توسط روش "fxFlex="grow shrink basis نیز اندازه‌های آن‌ها مشخص شده‌اند.

اکنون که این طرحبندی دسکتاپ را داریم، چگونه باید آن‌را تبدیل به طرحبندی موبایل، مانند شکل زیر کنیم؟


برای اینکار ابتدا fxLayout.xs را به سطر میانی اضافه می‌کنیم تا هرگاه به این اندازه رسیدیم، بجای ردیف، تبدیل به ستون شود. سپس توسط fxFlexOrder.xs، در اندازه‌ی xs، محل قرارگیری المان‌های این ستون را هم مشخص می‌کنیم:


همانطور که ملاحظه می‌کنید کار کردن با این API بسیار ساده‌است و نیازی به کارکردن مستقیم با Media Queries و یا برنامه نویسی مستقیم ندارد و تمام آن در قالب HTML یک کامپوننت قابل پیاده سازی است.
یک نکته: مثال کاملی که پیشتر در این بحث مطرح شد، به همراه مثال واکنشگرا نیز هست که برای مشاهده‌ی اثر آن‌ها بهتر است اندازه‌ی مرورگر را کوچک و بزرگ کنید.


مخفی کردن و یا نمایش قسمتی از صفحه بر اساس اندازه‌ی آن

علاوه بر media query alias هایی که عنوان شد، امکان نمایش و یا مخفی سازی قسمت‌های مختلف صفحه بر اساس اندازه‌ی صفحه‌ی نمایشی نیز هست:
 <div fxShow fxHide.xs="false" fxHide.lg="true"></div>
در اینجا fxShow سبب نمایش این div در حالت عادی می‌شود (پیش‌فرض آن xl، md و sm است). اما اگر اندازه‌ی صفحه lg باشد، fxHide.lg تنظیم شده‌ی به true سبب مخفی سازی آن خواهد شد و در اندازه‌ی xs مجددا نمایش داده می‌شود.


تغییر اندازه‌ی قسمتی از صفحه بر اساس اندازه‌ی آن

در مثال زیر اگر اندازه‌ی صفحه gt-sm باشد (بیشتر از small)، اندازه‌ی این div به 100 درصد بجای 50 درصد حالت‌های دیگر، تنظیم می‌شود:
 <div fxFlex="50%" fxFlex.gt-sm="100%"></div>

حالت‌های ویژه‌ی طراحی واکنشگرا در Angular Flex Layout

در API واکنشگرای آن حالت‌های ویژه‌ی fxshow, fxhide, ngclass  و  ngstyle نیز درنظر گرفته شده‌اند که امکان فعالسازی آن‌ها در اندازه‌های مختلف صفحه مسیر است:
<div fxShow [fxShow.xs]="isVisibleOnMobile()"></div>
<div fxHide [fxHide.gt-sm]="isVisibleOnDesktop()"></div>
<div [ngClass.sm]="{'fxClass-sm': hasStyle}" ></div>
<div [ngStyle.xs]="{color: 'blue'}"></div>


امکان کار با API واکنشگرا از طریق برنامه نویسی

برای این منظور می‌توان از سرویس ObservableMedia مانند مثال زیر استفاده کرد:


در اینجا به فعالسازی یک بازه‌ی خاص گوش فرا خواهیم داد. برای مثال اگر اندازه‌ی صفحه xs بود، سبب بارگذاری محتوای خاص مرتبط با موبایل خواهیم شد.



برای مطالعه‌ی بیشتر
قسمت‌های عمده‌ای از مطلب جاری، از ویدیوی زیر که توسط نویسنده‌ی اصلی angular flex layout تهیه شده‌است، گردآوری شدند.
 
مطالب
Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت اول
 با همکاری آقایان سید مجتبی حسینی و محمد شریفی طی یک سری مقالات سریالی قصد داریم ترجمه آزادی از کتاب  Pro Agile .NET Development With Scrum نوشته Jerrel Blankenship  و Matthew Bussa ، داشته باشیم. 
با توجه به اینکه در سایت جاری مطالب قسمت اول کتاب پوشش داده شده است، ما هم دوباره کاری نکرده و میتوانید از این مقاله استفاده کنید.

مدیریت پروژه‌های چابک با اسکرام
در این فصل با روشها و ماهیت تکرارپذیر اسکرام آشنا می‌شوید که استخوان‌بندی فرآیندی را تعریف می‌کند که دربردارندۀ  مجموعه‌ای از نقشها و فعالیتهایی است که همگی بر پشتیبانی از تیم مسؤول تولید محصول، تمرکز می‌کنند. 
مطالعۀ موردی بخش دوم این کتاب از شیوۀ اسکرام به نحوی پیروی می‌کند که قادر به دیدن اجرایی عملی از تمام ویژگیهای کلیدی‌ای که در این فصل از آنها بحث می‌شود، خواهید بود و به شما کمک می‌کند تا مزیت‌های این شیوه را به خوبی درک کنید.
اسکرام چیست؟
اسکرام رویکردی تکرارپذیر جهت توسعۀ نرم‌افزار است که بصورت تنگاتنگی با اصول و بیانیۀ چابک هم‌سو شده است. اسکرام از دنباله‌ای از بلاکهای زمانی به نام اسپرینت ساخته شده است که بر ارائۀ محصولات کارآمد تمرکز می‌کند. یک اسپرینت نوعاً از دو تا چهار هفته به طول می‌انجامد و با هدف یا موضوعی که واضح کنندۀ اسپرینت است، تعریف شده است.
اسپرینتها نسبت به تغییرات ایزوله شده‌اند و بدون هیچ اختلالی، تیم توسعه را بر ارائۀ محصولی کارآمد، متمرکز می‌سازند. کارها در Product   Backlog ( لیستی از کارهای کلی یک پروژه است که باید آن را بر اساس درجه اهمیت، دسته بندی نمود) اولویت‌بندی شده که توسط صاحب محصول مدیریت می‌شود. قبل از وقوع هر اسپرینت، یک ویژگی از Product Backlog  انتخاب شده و تیم توافق می‌کند که در انتهای آن اسپرینت، آن ویژگی را ارائه کند.
برای آنکه همه چیز بخوبی پیش برود، یک نفر به عنوان ScrumMaster (که وظیفه نگهداری و حفظ فرآیند را برعهده دارد) تعیین می‌شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ مانعی باعث جلوگیری از ارائۀ ویژگیهایی که تیم توسعه مد نظر قرار داده، نشود. جلسات سرپایی روزانه به تیم کمک می‌کند تا دربارۀ هر مشکلی که مانع کار است، گفتگو کنند. مرور هر اسپرینت در انتهای آن به ارتقای فرآیند کمک می‌کند.
شکل 1-2 نمایش گرافیکی روش اسکرام است که حاوی همۀ نقشها و فعالیتها و خروجیهای اسکرام بوده که در ادامه، بیشتر دربارۀ آنها خواهید خواند. 
 




  شیوه‌های برنامه محور در مقابل شیوه‌های ارزش محور
هنگام ملاحظۀ تفاوت میان شیوۀ آبشاری و شیوۀ چابک، نیاز است تا به هستۀ مرکزی هر روش نگریست. یکی از شیوه‌ها از نقشه‌ای برگرفته شده که در ابتدای پروژه ایجاد شده است و شیوۀ دیگر از ارزشی برگرفته شده که شما به مشتری می‌دهید.

شیوۀ آبشاری (برنامه محور)
به شیوۀ آبشاری می‌توان به منزلۀ شیوه‌ای برنامه محور در توسعۀ نرم‌افزار نگریست. در گذشته، این شیوۀ توسعه بسیار مورد استفاده بود، نه به این دلیل که بهترین شیوۀ توسعۀ نرم‌افزار بود، بلکه به این دلیل که تنها شیوۀ شناخته شده بود.
پروژه‌ای که شیوۀ آبشاری را به کار می‌برد با ریسک بسیار بالایی مواجه بود؛ به این دلیل که همه چیز در ابتدای پروژه طرح‌ریزی می‌شد. تمام نیازمندیها و جستجوها و تعیین بازۀ کاری قبل از آنکه حتی یک خط کد نوشته شود، جمع‌آوری می‌شد. مشتریان باید همۀ آنچه را که از سیستم انتظار داشتند، در ابتدای امر می‌دانستند. در زمانی که مشتریان دقیقاً نمی‌دانستند که چه می‌خواهند اما باید تمام جزئیات نیازهای خود را تعریف می‌کردند و در یک وهله باید جزئیات کار را تعیین می‌کردند و تا آخر نیز نمی‌توانستند آن را تغییر دهند؛ حتی اگر بعداً متوجه می‌شدند که نیازشان تغییر کرده است.
این رویکرد سرانجام پروژه را، حتی قبل از آنکه شروع شود، با شکست مواجه می‌کرد. کل فرآیند به سمت مشکلاتی هدایت می‌شد که تا پایان پروژه نیز پنهان می‌ماندند. زیرا مشتری همۀ نکات جزئی کار را مدنظر قرار نداده بود و راهی برای تغییرات مورد نیاز وجود نداشت. گاهی انجام تغییر مستلزم هزینۀ بسیار بالایی بود. در این گونه پروژه‌ها دامنۀ پروژه دچار تغییرات می‌شد؛  توسعه‌دهنده از مسائلی که مشتری درصدد حل آنها بود سردرنمی‌آورد و به همین ترتیب مشتری.
توسعۀ برنامه محور به مانند روند پرش حلقه‌ای است: شما ابتدا جستجو می‌کنید و یک مرتبه از میان آن حلقه پریده و وارد حلقۀ جمع‌آوری نیازمندیها می‌شوید و از آنجا وارد حلقۀ طراحی می‌شوید. از یک حلقه نمی‌توانید عبور کنید مگر اینکه از حلقۀ پیشین آن پریده باشید و با یک مرتبه، عبور از یک حلقه برگشتن به آن حلقه ممکن نیست. حتی اگر نیاز باشد چنین کاری انجام شود. ممکن نیست که اندکی از هر کاری را انجام داده و برای اطمینان از مسیر درست، قدری متوقف بمانید. فرآیند آبشاری فراهم کنندۀ بستری نیست که در آن توسعه دهند بتواند به مشتری خود بگوید: «مایل هستم که کاری را که تاکنون انجام داده‌ام، به شما نشان دهم تا ببینید که آیا با آنچه شما می‌خواهید منطبق است یا خیر».
معمولاً در انتهای پروژه است که مشکلات بزرگی بروز پیدا می‌کنند که نسبتاً خیلی دیر است. این مورد منجر به آن می‌شود که چند تیم به کار وارد شده و افراد بیشتری در پروژه استفاده شوند؛ به این امید که پروژه سریعتر به اتمام برسد و البته چنین نتیجه‌ای به ندرت اتفاق می‌افتد. در نتیجه بخشهایی از پروژه باید کنار گذاشته شوند؛ یعنی یا حدود پروژه محدودتر شود، یا آزمودن آن حذف شود یا هردو.

شیوۀ اسکرام (ارزش محور)
اسکرام به عنوان شیوه‌ای ارزش محور در توسعۀ نرم‌افزار مورد توجه قرار می‌گیرد. اسکرام به چند دلیل تغییر چشم‌گیری نسبت به شیوۀ آبشاری داشته‌است.  اسکرام به جای آنکه در ابتدا به جمع‌آوری نیازمندیهای مورد نیاز برای هر ویژگی مد نظر پروژه بپردازد و به جای آنکه همۀ طراحی‌های خود را مبتنی بر این نیازمندیها کامل کرده و سپس به کدنویسی برنامه مبتنی بر این طرحهای از اول مشخص شده بپردازد؛ به توسعۀ تکرارپذیر و افزایشی می‌نگرد.
اسکرام تماماً معطوف به مسیرهایی جزئی در حل مسأله و ارزیابی مجدد آن مسأله پس از طی هر مسیر است.
  • بلاکهای جزئی با عنوان اسپرینت
  • ویژگیهای جزئی
  • تیم‌های کوچک
بلاکهای زمانی کوچک بیانگر چگونگی کار بر روی حل مسأله توسط تیم توسعه است. به هر اسپرینت می‌توان به صورت یک پروژۀ آبشاری کوچک نگریست. زیرا در هر اسپرینت شما همۀ کارهایی را که به طور عادی در یک پروژۀ آبشاری انجام می‌دهید، اجرا می‌کنید با این تفاوت که فقط در مقیاسی کوچک‌تر آن را انجام می‌دهید. در هر اسپرینت، شما یک ویژگی را انتخاب کرده و نیازمندیهای آن ویژگی را جمع‌آوری کرده و به طراحی آن ویژگی مبتنی بر نیازمندیهای به دست‌آمده پرداخته و سپس کدنویسی کرده و آن خصیصه را با توجه به طراحی صورت گرفته، تست می‌کنید. شما در اسکرام برخلاف روش آبشاری، تلاش نمی‌کنید که همه چیز را پیشاپیش طراحی کنید. بلکه شما چیزی را انجام می‌دهید که نیاز است انجام شود. هدف هر اسپرینت انجام ارتقایی (افزایشی) برای رسیدن به پروژۀ نهایی است؛ اما افزایشی که به طور بالقوه قابل ارائه است.
حال چگونه می‌توان در هر اسپرینت تعداد زیادی پروژه‌های آبشاری را انجام داد، در حالی که قبلاً به سختی یک پروژۀ آبشاری قابل انجام بود؟ جواب، انجام اسپرینتهایی با ویژگیهای کوچک است. ویژگیهای جزئی‌، قطعاتی از پروژه هستند که تلاش می‌کنند مسألۀ خاصی را برای مشتری حل کنند. آنها درصدد این نیستند که کل برنامه را ایجاد کنند. ویژگیهای مدنظر یک پروژه به تکه‌های کوچکتری شکسته می‌شوند که هنوز قادر به تامین ارزش برای مشتری بوده و می‌توان آنها را به سرعت انجام داد. با هرچه بیشتر شدن این ویژگیهای کامل شده در پروژه، مشتری کم کم با نمای کامل برنامه مورد نظر مواجه شده و آن را ملاحظه می‌کند.
همه‌ی این موارد توسط یک تیم کوچکی از توسعه‌دهندگان، تست‌کننده‌ها و طراحانی که صرفاً به انجام پروژه مشغول هستند، انجام می‌شود. این تیم، یک تیم با قابلیت‌هایی چندگانه است که هر عضو آن با انجام تمام کارهای تیم آشناست. هر عضوی از آن ممکن است که در همه چیز بهترین نباشد؛ اما هرکس می‌داند که چگونه یک کار ضروری را برای تکمیل پروژه انجام دهد. نگریستن به آنها به عنوان یک تیم SEAL  که هر عضو آن می‌داند که چگونه هرچیز مورد نیاز را انجام دهد، اما برای هرکاری کارشناسان مخصوص آن کار وجود دارد.
با انجام این کار در سطوح جزئی، مسائل این سطوح جزئی تا حدی شبیه مسائلی هستند که در انتهای پروژه در شیوۀ آبشاری رخ می‌دهند. در واقع اسکرام به گونه‌ای کار می‌کند که بتواند تا آنجا که ممکن است سریعاً مشکلات و مسائل را نشان دهد. مشکلات قابل پنهان شدن نیستند؛ چراکه پروژه به سطوحی کوچک و قابل مدیریت، تجزیه شده است. هنگامیکه مشکلی بروز پیدا می‌کند، تا وقت پیدا شدن راه حل و حل شدن آن، موجبات دردسر تیم را فراهم می‌کند و آنها نمی‌توانند از مسأله چشم‌پوشی کنند، چون برای همه قابل رؤیت است.
نکتۀ بسیارمهمی را باید دربارۀ اسکرام فهمید و آن اینکه اسکرام مشکلات را هرچه زودتر، به تیم نشان می‌دهد؛ اما آنها را حل نمی‌کند. 
اسکرام نه تنها ویژگیهایی را برای نمایش به مشتری توسط تیمهای فروش و بازاریابی تولید می‌کند، بلکه راه‌حلهایی را نیز به مشتری ارائه می‌دهد. چنین امری با اولویت‌بندی خصوصیت‌ها مطابق نیاز و خواسته‌های مشتری، صورت می‌گیرد. اگر مشتری‌ای تصور کند که ویژگی A باید از ویژگی B بسیار مهم‌تر باشد و توسعه دهنده، وقت زیادی را بر سر ویژگی B قبل از ویژگی A صرف کند، نمی‌تواند به نیاز مشتری به نحو مطلوبی، پاسخ‌گو باشد.

عوامل ثابت در مقابل عوامل متغیر
سه عامل یا قید کلیدی، برای هر پروژۀ نرم‌افزاری وجود دارند: زمان، منابع و محدودۀ پروژه. متأسفانه در یک زمان، هر سه عامل قابل جمع نیست. طبق شکل مثلثی زیر، در هر زمان می‌توان بر روی تاثیرات دو عامل کار کرد و آن دو عامل  اتفاقی را که رخ می‌دهد، بر سومی دیکته می‌کنند.



در مدل توسعۀ برنامه محور، حیطه و منابع پروژه، معمولاً عوامل ثابتند و زمان عامل متغیر است. در این حالت حیطۀ پروژه بر منابع و زمان حاکم است. این حالت تا زمانی خوب است که شما در میانۀ پروژه قراردارید. اما به مرور، رشد حیطۀ پروژه، چهره نامطلوب کار را نمایان می‌سازد. در این هنگام محدودۀ پروژه، گسترش خواهد یافت در حالی که نه منابع و نه زمان، متناسب با چنین تغییری، قابل تغییر نیستند. در این هنگام شما افراد بیشتری را به پروژه وارد می‌کنید، به این امید که به نتیجۀ مناسبی در انتهای کار دست یابید.
در مدل توسعۀ ارزش محور، منابع و زمان در مثلث ثابتند. شما از ابعاد تیمتان و سرعت انجام کارشان در اسپرینتهای قبلی آگاهید. در این حالت محدودۀ پروژه در مثلث فوق، عنصر متغیر می‌شود. به عبارت دیگر منابع پروژه و زمان، تعیین‌کنندۀ محدودۀ پروژه هستند.

محصولات اسکرام
اسکرام سه خروجی دارد:
  1.  product backlog : مجموعه‌ای اولویت بندی شده از نیازمندی‌های سطح بالای سیستمی که در نهایت بایستی تحویل داده شود.
  2. sprint backlog : مواردی از  product backlog که قرار است در یک sprint انجام شوند.
  3. نمودار burn-down :هدف نمودار burn-down، نمایش روند پیشرفت پروژه به صورت نموداری به اعضای تیم توسعه است که حاوی اطلاعاتی دربارۀ کل زمان انجام کار، زمان تخمین‌زده شده، مقدار کارانجام شده و عقب‌ماندگی‌های پروژه است.
این خروجی‌ها، محصولات فعالیت‌های اسکرام هستند و به تیم در جهت‌یابی و شفافیت کار کمک می‌کنند. افزون بر این خروجی‌های اصلی خروجی‌های فرعی‌ای نیز از قبیل معیار پذیرش (الزاماتی که باید در حل یک مسأله برآورده شود تا بتوان آن را کامل شده تلقی کرد) وجود دارد.

Product Backlog
product backlog لیستی از همه کارهای باقی‌مانده در یک پروژه است که باید انجام شوند. این لیست نمایانگر نیازمندیها و خواسته‌های مشتری است. در قلب این لیست «داستان کاربر (user story)» یعنی مؤلفۀ کلیدی اسکرام قرار دارد. این مؤلفه تعیین‌کنندۀ ملاک افزایش ارزش در نزد مشتری بوده و آن چیزی است که توسعه دهنده تلاش می‌کند، ارائه نماید و توسط صاحب محصول (product owner) (یعنی کسی که نسبت به افزودن یا حذف داستان کاربر (user story)‌ها به لیست، پاسخ‌گو است) مدیریت می‌شود. product backlog به طور دائم توسط صاحب محصول و مشتری اولویت‌بندی می‌شود. این اولویت‌بندی دائمی امری کلیدی برای اسکرام است. این امر تضمین می‌کند که داستان کاربر (user story) که تعیین‌کنندۀ بیشترین ارزش برای مشتریست، در صدر product backlog قرار گرفته باشد. با افزوده شدن یک داستان کاربر (user story) این مورد با سایر داستان‌های کاربر (user storyهای) پیشین مقایسه شده تا مشخص شود که در چه سطح ارزشی‌ای از نظر مشتری قراردارد. در طول یک اسپرینت، داستان کاربر (user storyها) را می‌توان به اسپرینت اضافه کرد. اما تا کامل شدن اسپرینت جاری، به تیم توسعه نشان داده نمی‌شود.

User Stories
همانطور که خاطرنشان شد، product backlog چیزی بیش از یک لیست اولویت‌بندی شده از داستان‌های کاربر (user storyها) نیست. یک داستان کاربر (user story)، یک کارت است که ارزش اضافه‌ای را برای مشتری توصیف می‌کند. داستان کاربر (user story) برای توسعه‌دهنده به منظور بیان ارزشی اضافه نوشته می‌شود. نکتۀ کلیدی یک داستان کاربر (user story) خوب، این است که داستان کاربر (user story) بخشی عمودی از لیست است و بخش افقی ویژگی‌ای است که فقط به یک سطح، مانند سطح بانک اطلاعات یا سطح رابط کاربری اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر قطعۀ عمودی تمام سطوح را آن گونه که در شکل 3-2 نشان داده شده، متاثر می‌سازد. این کوچکترین مقدار کاری است که تمام سطوح یک محصول را تحت تاثیر قرارداده و برای مشتری ارزش ایجاد می‌کند. با نوشتن داستان‌های کاربر (user storyها) به گونه‌ای که در بخشهای عمودی جایز است، می‌توان قابلیت پایه‌ای را در اولین داستان کاربر (user story) ایجاد کرده و سپس به سادگی قابلیتی به این ویژگی به عنوان نیازهای مشتری اضافه کرد.


یک شیوۀ اطمینان از اینکه داستان کاربر (user story) فایدۀ قطعۀ عمودی بودن در یک سیستم را داراست این است که مطمئن شویم با «INVEST» منطبق است. «INVEST» عبارت است از مخفف: 
  • مستقل (Independent): باید خودبسنده باشد و به سایر داستانها وابسته نباشد.
  • قابل مذاکره (Negotiable): داستانهای کاربری که بخشی از یک اسپرینت هستند همیشه قابل تغییر و بازنویسی هستند.
  • با ارزش (Valuable): یک داستان کاربر باید به کاربر نهایی، ارزشی را ارائه دهد.
  • قابل برآورد (Estimable): همیشه باید بتوان اندازۀ داستان کاربر را تخمین زد.
  • اندازۀ مناسب (Sized appropriately): داستانهای کاربر نباید آن قدر بزرگ باشند که تبدیلشان به یک طرح یا وظیفه یا امر اولویت‌بندی شده با درجۀ مشخصی ممکن نباشد.
  • قابل آزمون (Testable): داستان کاربر یا توصیفات مربوط به آن باید اطلاعات ضروری برای آزمودن آن را فراهم کنند.

تعیین اندازۀ backlog
تعیین اندازۀ product backlog  عبارت است از اندازه‌گیری سرعتی که تیم اسکرام می‌تواند مؤلفه‌های آن را ارائه کند. افراد در تخمین کار خوب عمل نمی‌کنند. همگی می‌دانیم که در تخمین دقیق اینکه چقدر طول می‌کشد تا یک کار را به طور کامل انجام دهیم، تا چه اندازه بد عمل می‌کنیم. تا کنون چند مرتبه این اتفاق افتاده است که از کسی بشنویم یا به خودمان بگوییم که 80 درصد کار را انجام داده‌ام و 20 درصد باقی‌ماندۀ آن در یک ساعت انجام خواهد شد. اما هنوز بعد از دو روز انجام نشده است. افراد به طور طبیعی بد تخمین می‌زنند.
ما ممکن است در تخمین زدن خوب نباشیم؛ اما در مقایسه کردن اشیاء با یکدیگر عالی هستیم. به عنوان مثال قادریم که با نگاه انداختن به دو دستور پخت غذا تشخیص دهیم که کدام‌یک پیچیده‌تر از دیگری است؛ بدون آنکه تخصصی در آشپزی داشته باشیم. به دو چیز نگاه می‌کنیم و تشخیص می‌دهیم که کدام‌یک بزرگتر از دیگری است. تخمین اندازۀ backlog تماماً یعنی تصمیم‌گیری دربارۀ پیچیدگی و مقدار کار لازم، نه اینکه چقدر طول می‌کشد تا این کار انجام شود. تخمین اندازه با تخمین برابر نیست.
ممکن است بپرسید که چگونه می‌توان زمان انجام برخی چیزها را اندازه گرفت؟ مدیری را در نظر بگیرید که می‌خواهد بداند چقدر طول می‌کشد تیم شما یک widget را تولید کند. شما می‌توانید تخمین زمان کامل شدن widget  را از پیچیدگی widget تخمین بزنید. شما می‌توانید وقتی که تیم از یک اسپرینت فارغ شد، به آن اسپرینت نگاه کرده و محاسبه کنید که چقدر طول می‌کشد تا کار کامل شود. فقط پیچیدگی یک وظیفه‌ی مورد توجه تیم است.
اجازه دهید برای توضیح بهتر چگونگی تخمین مقدار کار مورد نیاز برای کامل شدن کار، این مسأله را با رنگ‌آمیزی خانه‌تان مقایسه کنیم. شما به فروشگاه رنگ فروشی رفته و چند سطل رنگ را برای رنگ‌آمیزی خانه می‌خرید. سپس از سه پیمانکار می‌خواهید که انجام این کار را برای شما تخمین بزنند. اولین پیمانکار به خانه‌ی شما آمده و دور خانه قدم زده و به سطلهای رنگی که خریده‌اید نگاه کرده  و می‌گوید که وی با یک نردبان زنگ زده و برس‌های دستی و پسرکی لاغراندام به عنوان دستیارش، این کار را در ظرف دو روز انجام می‌دهد.
دومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به سطلها نگریسته و می‌گوید که به تازگی نردبان و برس‌هایی خریداری کرده است و تیم محلی فوتبال در آخر هفته به وی کمک خواهند کرد. با این دستیاران و تجهیزات جدید، انجام این کار فقط یک روز به طول می‌انجامد.
سومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به رنگها نگریسته و می‌گوید که وی صاحب یک دستگاه مکانیکی رنگ‌آمیزی است که باعث می‌شود انجام این کار حدود یک ساعت وقت بگیرد.
شما دربارۀ این ماجرا و سه نوع تخمین از رنگ‌آمیزی خانه، چگونه فکر می‌کنید در صورتی که در هیچ کدام از این سه وضعیت، نه ابعاد خانه تغییری کرده است و نه مقدار رنگی که شما خریداری کرده‌اید.  نکتۀ این داستان در این است که بهترین چیزی که شما می‌توانید انجام دهید تخمین مدت زمان انجام کار نیست؛ بلکه به جای آن باید مقدار تلاشی را که منجر به اتمام کار خواهد شد، تخمین زد. با تخمین مقدار کار می‌توان مدت زمان انجام کار را به دست آورد.

Sprint Backlog
sprint backlog لیستی از همۀ کارهای باقی‌مانده در یک اسپرینت است و باید توسط تیم انجام شود. sprint backlog زیرمجموعه‌ای از product backlog است. product backlog همۀ داستانهای کاربران را که برای product مانده لیست می‌کند؛ اما sprint backlog حاوی همه‌ی داستان‌ها و وظایف باقی‌مانده برای اسپرینت است. نوعاً هنگامی که یک داستان کاربر برای یک اسپرینت انتخاب می‌شود، تیم، آن داستان کاربر را به تعدادی وظیفه تقسیم می‌کند.
یک وظیفه، تکۀ کوچکی از داستان کاربر است که توسط هر عضو تیم قابل انجام است. مثلاً وظایفی از قبیل اجرای تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی مورد نیاز یک داستان کاربر یا وظیفۀ اجرای UI برای داستان کاربر. وظایفی که بر روی تابلوی وظایف – که با عنوان Kanban (معادل ژاپنی بیلبورد) نیز شناخته می‌شود- برای همۀ تیم قابل رؤیت است. سایر مؤلفه‌های روی این تخته به همان ترتیب، حاوی اطلاعاتی دربارۀ قرار ملاقاتهای جمع‌آوری نیازمندیها، کنترلهای بازبینی، تحقیقات، آزمون، طراحی و مراحل کد نویسی هستند. شکل 4-2 یک مثال را نشان می‌دهد.
اعضای تیم یک کارت از تخته برداشته و در طول اسپرینت اقدام به انجام وظیفه‌ای که روی کارت توصیف شده، می‌نمایند. در خلال مدتی که تیم بر روی وظایف کار می‌کند، سایر وظایف بروز پیدا کرده و تخمینهای اصلی مجدداً تنظیم می‌شوند. همۀ اعضای تیم، در قبال به روز رسانی تابلو بر طبق اطلاعات جدید مقید خواهند بود.

شکل 4-2 نمونه‌ای از تابلوی Kaban با یک sprint backlog


sprint backlog اطلاعات مورد نیاز نمودار burn-down را فراهم می‌کند. در پایان هر اسپرینت، sprint backlog خالی می‌شود. هر آیتم باقی مانده‌ای در backlog به product backlog برگردانده شده و مجدداً در کنار سایر داستانهای کاربری موجود در product backlog بعلاوۀ داستانهای کاربری تازه وارد شده، اولویت‌بندی می‌شود. 

Burn-down chart
نمودار burn-down شیوه‌ای بصری برای دنبال کردن چگونگی پیش‌روی یک اسپرینت است. این نمودار کار باقیماندۀ اسپرینت را در هر روز، به صورت گرافیکی همانند شکل 5-2 نشان می‌دهد. معمولاً این نمودار در یک محیط عمومی نمایش داده می‌شود تا هرکسی بتواند آن را ببیند. این کار به ارتباطات میان اعضای تیم و هرکس دیگری در سازمان کمک می‌کند. این نمودار همچنین می‌تواند به عنوان نشانگر وجود یک مسأله در اسپرینت عمل کند که تیم ممکن است بخاطر آن نتوانند به تعهد خود عمل کنند.


معیار پذیرش

اگرچه product backlog ، sprint backlog و نمودار burn-down بخشهای اصلی اسکرام هستند، معیار پذیرش خروجی جانبی بسیار مهمی از فرآیند اسکرام است. بدون معیار پذیرش خوب، یک پروژه محکوم به شکست است.

معیار پذیرش ضرورتاً شفاف کنندۀ داستان است. چنین معیاری مجموعه‌ای از گامهای مختلف را در اختیار توسعه دهنده می‌گذارد که پیش از آنکه کار تمام شده تلقی شود، باید انجام دهد. معیار پذیرش، توسط صاحب محصول ( product owner ) به کمک مشتری ایجاد می‌شود. این معیار انتظار از داستان کاربر را تنظیم می‌کند. استفاده از این معیار درجای خود نقطۀ شروع خوبی برای نوشتن تستهای خودکار یا حتی توسعۀ آزمون محور توسط توسعه‌دهنده است. بدین طریق، توسعه‌دهنده چیزی را تولید می‌کند که مشتری بدان نیاز داشته و آن را می‌خواهد.

دیگر مزیت معیار پذیرش وقتی آشکار می‌شود که یک ویژگی در طول یک اسپرینت کامل نشده و نیاز است تا از اسپرینتها خارج شود. در چنین موردی تیم می‌تواند معیار پذیرش را به عنوان ابزاری به کار گیرد تا بفهمد که داستان کاربر چگونه به قطعات کوچکتری تقسیم شود تا کماکان ارزشی را برای مشتری فراهم کرده تا بتواند در یک اسپرینت کامل شود.


نقش‌های اسکرام
اسکرام بین افرادی که نسبت به پروژه متعهد هستند و افرادی که فقط ذینفع  محسوب میشوند، تمایز قابل توجه‌ای قائل است. مشهورترین روش برای توضیح این مفهوم تعریف حکایت "Pig & Chicken" میباشد؛ یک خوک و یک جوجه در حال قدم زدن بودند که، یک دفعه جوجه به خوک گفت که: "چرا یک رستوران افتتاح نکنیم؟" خوک هم نگاهی به جوجه کرد و گفت:"ایده  خوبی است ، اسم آن را چه بنامیم؟"  جوجه کمی در مورد این مسئله فکر کرد و گفت:"چرا اسمش را 'گوشت ران خوک و تخم مرغ ها' نگذاریم؟" 
 خوک جواب داد:"فکر نمیکنم جالب باشد چون من متعهد خواهم بود به کار، ولی تو فقط درگیر کار خواهی بود".
بنابراین Pigs همان افراد متعهد به پروژه هستند که وظیفه ساخت، تست، گسترش و توزیع را ایفا میکنند. Chickens در طرف دیگر همان افرادی هستند که کمتر به پروژه تعهد دارند. این افراد همان stackeholder‌ها و یا ذینفعانی هستند که از پروژه منفعت می‌برند، اما در مقابل تحویل پروژه مسئول و پسخگو نیستند.

Pig Roles
نقش‌های عنوان شده در زیر جز نقش‌های Pig هستند که تیم اسکرام را نیز تشکیل میدهند:
  • Scrum Master
  • Product Owner
  • Delivery Team
  • Scrum Master
اگر تیم را موتور پروژه‌ی اسکرام در نظر بگیریم، اسکرام مستر روغنی است که موتور را در حال اجرا نگه می‌دارد. او مسئول این است که مطمئن شود فرآیند اسکرام تفهیم شده و دنبال میشود. اسکرام مستر تسهیل کننده‌ی جلسات تیم و حذف موانعی است که امکان دارد تیم در دوره‌ای از انجام کار خود با آن مواجه شد. او مطمئن خواهد بود که هیچ مانعی به عنوان بازدارنده از رسیدن به اهداف تیم در مقابل آنها وجود ندارد و تیم را از حواس پرتی‌های خارجی ایزوله نگه می‌دارد تا مطمئن شود اعضای تیم دقیقا کاری را به آنها سپرده شده است انجام میدهند. اسکرام مستر با بخش‌های مختلف تیم، از صاحبان محصول گرفته تا تست کنندگان وذینفعان کسب و کار در تعامل است، تا مطمئن شود که تمام اعضای تیم برای پروژه مفید هستند و تمام دست آورد‌های مشترک در اسپرینت را به اشتراک میگذارند. اسکرام مستر را یک مدیر پروژه معمول فرض نکنید؛ چون نقشی که او ایفا میکند بیشتر از نقش یک مدیر پروژه است. مشخصه کلیدی اسکرام مستر "رهبر خدمتگزار است". او رئیس تیم نیست ولی به تیم کمک میکند تا به چیزی که نیاز دارند در این اسپرینت دست یابند. اسکرام مستر به تیم کمک میکند تا کار را به سمتی که خروجی با ارزشی برای مشتری دارد، متمایل کنند. زمانی که مسئله‌ای در داخل تیم بوجود آید، به اسکرام مستر انتقال داده میشود تا این تضاد را مدیریت کند. مواقعی هم وجود دارند که اسکرام مستر در نقش فرمانروا، ایفای نقش میکند. وقتی که یکی از مسئولیت‌های اسکرام مستر مطمئن شدن از این است که تمام روشهای اسکرام توسط اعضای تیم دنبال میشوند، هرمسئله و حمله‌ای در برابر چارچوب اسکرام باید توسط اسکرام مستر رفع شود. این شانس خوش و اینچنین اتفاقی به ندرت خواهد افتاد.

Product Owner
صاحب پروژه یا محصول، مسئول مشخص کردن مشتری و افزایش مقدار کاری است که تیم انجام میدهد. او با مشتریان برای مشخص کردن اینکه خواسته آنها چیست، جلسه تشکیل داده و این نیاز‌ها را اولویت بندی میکنند و تیم هم بر روی آیتم هایی با بیشترین  ارزش برای مشتری، کار خواهد کرد. صاحب محصول همچنین product backlog را مدیریت کرده و تنها شخصی است که میتواند user story‌ها را برای انتقال به اسپرینت، اولویت بندی کند. مسئولیت‌های صاحب محصول در طول اسپرینت از سری مسئولیت‌های نقش Pig به سری مسئولیت‌های نقش Chicken تغییر میکند. یکی دیگر از نقش‌های حیاتی او این است که به عنوان نماینده‌ی مشتری، برای تیم است. صاحب محصول خیلی شبیه به اسکرام مستر میباشد ولی در این بین یک تفاوت اصلی در طبیعت نقش‌های آنها وجود دارد: اسکرام مستر به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت بوده؛ در حالی که صاحب محصول به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. در یک تیم اسکرام، صاحب محصول، نقشی است که نمیتوان آن را دست کم گرفت. اگر صاحب محصول کسی باشد که نتواند به طور دقیق نیاز‌های مشتری را به تصویر بکشد، در نتیجه پروژه شکست خواهد خورد.
صاحب محصول کلید اجرایی یک محصول است که ارزشی را برای مشتری و موفقیتی را برای تیم به ارمغان می‌آورد.

Delivery Team
تیم تحویل، گروهی است از افراد که مسئول ارائه واقعی محصول هستند. این تیم معمولا شامل دو تا ده نفر از افراد و همچنین ترکیبی از برنامه نویسان، تست کننده‌ها، طراحان محصول نهایی و اعضایی از سایر نظام‌های ضروری، میباشد. تیم برای انتقال user story و وظایف مرتبط با آن به مرحله بعد بر روی تخته Kanban، تا مرحله‌ی اتمام، بر روی اسپرینت‌ها کار میکند. مشخصه‌ی کلیدی تیم تحویل این است که آنها به صورت یک واحد خود سازمانده می‌باشند. هیج رهبری در جمع آنها وجود ندارد و همه به صورت گروهی تصمیم میگیرند که در هر اسپرینت به انجام چه چیزی میتوانند متعهد شوند. اعضای تیم بار دیگر تصمیم خواهند گرفت که چه ابزاری برای موفقیت پروژه نیاز دارند. چنین سطحی از استقلال در متدولوژی آبشاری بی‌سابقه است! تیم تحویل برای بهینه سازی انعطاف پذیری و بهره وری در نظر گرفته شده‌اند. 
تیم اسکرام ترکیبی از افرادی است با توانمندیهای گوناگون که هرکدام باید با تمام چشم اندازهای محصول در مراتب مختلف آشنا باشند. هریک از اعضای تیم به تنهایی در همه‌ی مباحث نرم افزار ماهر نیستند، اما هر یک از آنها دانش عمومی در همه مباحث را دارند و در قسمت کلی از مفاهیم محصول هم متخصص هستند. تیم تحویل به همراه اسکرام مستر و صاحب محصول، برای تکمیل user story‌ها و به سرانجام رساندن هر اسپرینت، باهم کار میکنند. اسکرام مستر با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت است؛ در حالیکه صاحب محصول با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. با وجود این دو نقش، تیم میتواند محصولی که مشتری میخواهد را بسارد.

فعالیت‌های اسکرام
شامل فعالیت‌هایی که در مرکز کانونی اسکرام و در سراسر طرح ریزی، بررسی  و نشست‌ها و جلسات میباشد.

Sprint Planning
قبل از شروع هر sprint، جلسه طرح ریزی برای مشخص کردن اینکه کدام امکان و ویژگی در این sprint قرار بگیرد، برگزار میشود. ویژگی‌ها و امکانات از لیست pb ای (product backlog) که توسط صاحبان (یا صاحب) محصول اولویت بندی شده است، انتخاب خواهند شد. برای بار اول که این نشست و جلسه برای یک پروژه برگزار شود، pb ساخته می‌شود. شما می‌توانید این قسمت را sprint 0 در نظر بگیرید. user stories (گزارشات کاربر) انتخاب شده توسط صاحب محصول، برای قرار گرفتن در print ، به تیم داده میشود و  آنها از طریق یک ابزار کاری بنام Planning Poker، گزارشات مذکور را برای نشان دادن پیچیدگی یک گزارش وابسته به گزارشات دیگر در گروه گزارشات، تغییر اندازه و تغییر حجم میدهند. بار دیگر user story هایی که به اندازه هستند، توسط تیم به وظیفه‌هایی قابل نسبت دادن به یک فرد تبدیل میشوند و یک زمان تخمینی که نشان دهنده‌ی زمان اتمام  برای هر وظیفه است، برای هر وظیفه در نظر گرفته میشود. بار دیگر که تمام این کار‌ها انجام شد ، اعضای  تیم به لیست کامل کارهایی که برای  sprint در نظر گرفته شده‌اند، نگاه خواهند کرد و اگر بتوانند تا اتمام sprint کار را تمام  کنند، تصمیم خواهند گرفت که آن را انجام دهند. این تصمیم گیری به صورت زیر است:
به وسیله 5 انگشت قرار است نظرات خود را ارائه دهند؛ به طوری که اگر عضوی دست خود را با یک انگشت بالا ببرد، بدین معنی است که او درطرح پیشنهادی خیلی تردید دارد و اگر دستی با 5 انگشت بالا رود، به این معنی است که این عضو، به شدت به طرح پیشنهادی مطمئن است. اگر هیج دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده نشود، لذا تیم به انجام آن کار در sprint جاری متعهد خواهد شد. ولی اگر دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده شود، در آن صورت  اعضای تیم در مورد دلیل رای عضوی که رایی با ارزش 1 یا 2 داده است، بحث خواهند کرد و با دیگر اعضای تیم برای تحویل گزارشات و وظایف موجود در اسپرینت، متعهد میشوند.
sprint backlog از گزارشات کاربر و وظایفی که باید در sprint تکمیل شوند، ساخته شده است. تمام اعضای تیم در کنار اسکرام مستر و صاحبان محصول در نشست برنامه ریزی اسپرینت درگیر هستند. بار دیگر جلسه برنامه ریزی متشکل از اعضای تیم و بدون صاحبان محصول برای بحث در مورد طراحی سطح بالای سیستم برگزار خواهد شد.

planning poker
planning poker یک بازی است که اعضای تیم را تشویق میکند تا ارزیابی درستی در مورد پیچیدگی گزارش کاربری (user story) که در ارتباط با سایر گزارشات (stories) است، داشته باشند. ابزارهای مورد نیاز برای این بازی خیلی ساده هستند: شما میتوانید از دست خود استفاده کنید؛ یا حتی میتوانید مجموعه کارت‌های Planning Poker را برای انجام بازی، خریداری کنید. برای انجام این بازی، صاحب محصول، گزارش کاربر (user story) را خوانده و برای تیم توضیح خواهد داد. تیم برای پرسیدن سوال در باره این گزارش کاربر، آزاد است. وقتی که تمام سوالات پاسخ داده شدند، اسکرام مستر از اعضای تیم خواهد خواست که یک عدد را به صورت خصوصی که به بهترین شکل پیچیدگی user story را ارئه میکند، تعیین کنید. توجه داشته باشید برای اینکه این انتخاب به صورت سهوی تحت تاثیر انتخاب سایر اعضا نباشد، باید برای دیگران آشکار نشود. بار دیگر  اسکرام مستر از همه میخواهد تا شماره‌های خود را برای همه آشکار کنند. اگر تمام اعضای تیم، یک شماره یکسان را تعیین کرده باشند، آن شماره به user story مورد نظر نسبت داده شده و همه سراغ user story بعدی میروند.
اگر شماره‌ها باهم یکسان نباشند، عضوی با بیشترین  و کمترین شماره، انتخاب شده و از آنها خواسته میشود دلیل تعیین شماره خود را شرح دهند. بعد از بحث، یک راند دیگر از بازی بین اعضایی که یک شماره را برای user story انتخاب کرده‌اند، انجام میشود. این کار تا زمانیکه تیم در یک شماره اتفاق نظر داشته باشند، ادامه خواهد داشت. به طور متوسط برای رسیدن به یک شماره یکسان، بیشتر از 3 راند طول نخواهد کشید. اگر بعد از 3 راند باز هم به شماره‌ای که همه با آن موافق هستند، دست نیابند، ما به اسکرام مستر پیشنهاد میکنیم که میانگین را انتخاب کرده و سراغ user story بعدی بروند.

Daily Stand Ups 
در طول یک اسپرینت، تیم، اسکرام مستر و صاحب محصول، برای حضور در جلسات روزانه که یکبار در هر روز و در یک مکان و زمان یکسان برای بحث در مورد موضوع‌هایی که موجب مانع از اتمام کار میشوند، متعهد میشوند. در جلساتی که برگزار میشود، همه به صورت ایستاده بوده و زمان آن بیشتر از 15 دقیقه طول نخواهد کشید. هرکسی که به نوعی ذینفع در پروژه هستند، برای حضور در جلسات دعوت میشوند. هر چند فقط افرادی که رده بندی شده‌اند، اجازه صحبت در این جلسات را خواهند داشت. در این جلسات، هر عضو تیم به 3 سوال زیر پاسخ خواهد داد:
  1. شما چه چیزی را از دیروز تا حالا انجام داده‌اید؟
  2. شما چه برنامه‌ای برای امروز دارید؟
  3. آیا شما مشکل دیگری که مانع رسیدن به هدفتان باشد، ندارید؟ چه جریانی باعث ایجاد این موانع شده‌اند؟ آیا میتوان مانع را حذف کرد یا باید تشدید شود؟

Sprint Review
 جلسه "بررسی اسپرینت" در پایان اسپرینت برگزار میشود. هدف از آن ارائه گزارشات کاربری  (user stories) هست که در طول اسپرینت تکمیل شده‌اند. تیم، صاحب محصول  و اسکرام مستر به همراه سایر ذینفعان، مخصوصا مدیران و مشتریان، در این جلسه حضور خواهند داشت. این بررسی شامل یک دموی غیررسمی از نرم افزار توسعه داده شده در اسپرینت، میباشد. این جلسه دموی محصول، فرصتی است برای مشتری تا بازخورد‌های خود از محصول را به تیم توسعه انتقال دهند. هدف اصلی از این بازنگری، نمایش محصول با کارکرد واقعی است. این جلسه با اصل "بالاترین اولویت ما عبارت است از راضی کردن مشتری با تحویل سریع و مداوم نرم افزار با ارزش" چابک در یک راستا میباشد.
نظرات مطالب
EF Code First #4
نمی‌دونم چطور تشکر کنم و از وقتی که برای حل شدن مشکل من گذاشته‌اید بی‌اندازه ممنونم.
مشکل حل شد! من همۀ این چهار مورد را بررسی کردم و اشکال همون وجود کروشه در مسیر پروژه بود. من پروژه‌هام را در فولدری به نام [Projects] نگهداری میکنم و تغییر نام دادن اون حذف کروشه‌ها خطا را برطرف کرد.

ضمناً موارد دیگه را هم امتحان کردم:
مورد الف هم خطا را برطرف می‌کنه. یعنی به نظر میرسه که EF 6.0 این مشکل را نخواهد داشت.
مورد ب هیچ تأثیری نداشت و مورد ج هم که اصلاً مطرح نبود (چون پروژه داخل VS باز می‌شد.)

پاینده و پیروز باشید.
مطالب
آناتومی یک گزارش خطای خوب
به مشکلی در برنامه‌ای برخورده‌اید؟ کتابخانه‌ای کار نمی‌کند؟ خطایی را دریافت کرده‌اید؟ برنامه کامپایل نمی‌شود؟ برنامه آنطور که مدنظر شما است رفتار نمی‌کند؟ برای طرح این مسایل، صرف عنوان کردن «برنامه کار نمی‌کنه» یا «خطا می‌ده» منزلت خودتان را تا حد یک کاربر عادی تازه کار تنزل داده‌اید. در ادامه ساختار یک گزارش خطای خوب را بررسی خواهیم کرد، تا شما را سریعتر به مقصودتان برساند و همچنین کار پیگیری برنامه نویس یا برنامه نویس‌های مسئول را نیز مقداری ساده‌تر کند.


کارهای لازم پیش از طرح سؤال
- سعی کنید انجمن‌های مرتبط را یکبار بررسی و جستجو کنید.
- عین خطای دریافتی را در گوگل جستجو کنید. اگر از برنامه‌ها یا کتابخانه‌های معروف و متداول استفاده می‌کنید، یکی از مزیت‌های مهم کار با آن‌ها، «تنها نبودن» است! یقین داشته باشید خطایی را که دریافت کرده‌اید پیشتر توسط ده‌ها نفر دیگر در سایت‌های مختلف مطرح شده‌اند و بالاخره با بررسی آن‌ها می‌توان به پاسخ رسید.
- شاید راهنمای برنامه در این مورد خاص مطلبی را عنوان کرده است.

و ... به صورت خلاصه باید بتوانید به این سؤال پاسخ دهید: «خودت چکار کردی؟». حداقل نشان دهید که فرد حاضر و آماده طلبی نیستید و پیشتر یک حداقل تقلایی را انجام داده‌اید.


کجا باید سؤال پرسید؟
- اگر به انجمنی برای طرح سؤال خود مراجعه کرده‌اید، حتما زیر شاخه صحیحی را انتخاب کنید تا سؤال شما بسته نشود یا کلا حذف نگردد. برای مثال سؤال ASP.NET را در بخش سی‌شارپ نپرسید یا برعکس یا اگر سایتی مقاله‌ای را منتشر کرده، ذیل آن در مورد نحوه بک آپ گرفتن از اکانت توئیتر خود سؤال نپرسید!
- اگر پاسخی را دریافت کردید، ادامه بحث را ذیل همان مطلب پیگیری کنید و مجددا مطلب جدیدی را ایجاد نکنید.
- اگر تا نیم ساعت بعد جوابی را دریافت نکردید، کل بخش‌های یک سایت را با ارسال پیام خود اسپم نکنید. یکبار ارسال یک سؤال کافی است. اکثر این سایت‌ها حالت یک «چت آفلاین» را دارند. به این معنا که ابتدا پیغام خود را می‌گذارید، اگر مدتی بعد (ممکن است چند ساعت بعد) شخصی آن‌را مشاهده کرد و قادر به پاسخ دهی بود، به شما کمک خواهد کرد. بنابراین اگر سریعا به جواب نرسیدید، نه کل سایت را اسپم کنید و نه ... شروع به رفتارهای ناشایست کنید. اینکار با فریاد کشیدن وسط یک جمع تفاوتی ندارد. اشخاص مرتبط همواره آنلاین نیستند؛ ضمنا ممکن است واقعا پاسخی برای یک سؤال نداشته باشند. منصف باشید.
- از ایمیل‌های خصوصی افراد یا قسمت پیام‌های خصوصی سایت‌ها برای ارسال سؤالات شخصی استفاده نکنید. ایمیل خصوصی، مخصوص کارهای شخصی است. قسمت پیام‌های خصوصی یک سایت عموما مخصوص رسیدگی به مشکلات کاربری است. این تصور را نداشته باشید که اشخاص مشاور شخصی رایگان پروژه‌های تجاری شما هستند.
- بهترین محل برای پرسیدن سؤالات مرتبط با یک پروژه خاص، mailing list یا انجمن گفتگو و یا issue tracker آن پروژه است. وقت خودتان را با ارسال خطاهای یک پروژه خاص، در یک انجمن عمومی و همه منظوره تلف نکنید. کمی جستجو کنید که سایت اصلی پروژه کجا است. بعد دقت کنید آیا جایی برای پرسش و پاسخ دارد یا خیر. اکثر پروژه‌های خوب، مکانی را جهت جمع آوری بازخوردهای پروژه خود، اختصاص می‌دهند.


چطور باید سؤال پرسید؟
سؤال فنی خوب پرسیدن هم یک هنر است؛ که تعدادی از مشخصه‌های مهم آن‌را در ذیل مرور خواهیم کرد:
- عنوان مناسبی را برای سؤال خود انتخاب کنید. «لطفا کمک کنید» یا «من مشکل دارم» یا «مشکل در پروژه»، عموما واکنش‌های تندی را به همراه دارند؛ و تا حد ارسال اسپم در یک سایت بی‌کیفیت تلقی می‌شوند. ضمن اینکه انتخاب عنوان‌های مناسب، جستجوهای بعدی را در سایت ساده می‌کنند و کمک بزرگی خواهند بود به افراد بعدی.
- محیطی را که خطا در آن رخ داده است، توضیح دهید. ذکر IIS تنها کافی نیست. کدام نگارش آن؟ در کدام ویندوز؟
برای مثال شماره نگارش کتابخانه یا نرم افزار مورد استفاده را ذکر کنید. شاید خطایی که گرفته‌اید در نگارش بعدی آن برطرف شده است.
ذکر شماره نگارش VS.NET یا شماره نگارش دات نت مورد استفاده، سیستم عامل و کلا توصیف محیط بروز خطا، عموما بسیار مفید هستند.
- حتما کل خطای دریافت شده را ارسال کنید. اگر در یک برنامه C خطایی حاصل شود، احتمالا شکلی مانند Error 0xABCD را دارد. اما استثناءهای دات نت به همراه stack trace و حتی شماره سطر خطای حاصل نیز هستند. همین مساله می‌تواند به خطایابی نهایی بسیار کمک کند.
- سؤال خود را طوری مطرح کنید که شخص مقابل بتواند آن‌را در کمترین زمان ممکن «باز تولید» کند. برای مثال ذکر خطای دریافتی بسیار خوب است. اگر داده‌ای که سبب بروز این خطا شده است را هم ارسال کنید، مفید‌تر خواهد بود؛ یا اگر دستور پاور شل خاصی در کنسول نیوگت خطا می‌دهد، صرفا عنوان نکنید که جواب نگرفته‌اید. چه دستوری را اجرا کرده‌اید؟ چه خطایی را دریافت کرده‌اید؟ ساختار پروژه شما چیست؟ آیا شخص مقابل می‌تواند بر اساس اطلاعاتی که ارائه دادید یک آزمایش شخصی را تدارک ببیند؟ آیا می‌تواند آن‌را با توضیحات شما مجددا تولید کند؟
زمان باز تولید خطا را هم مدنظر داشته باشید. برای مثال اگر بتوانید قطعه کدی را ارائه دهید که در کمترین زمان ممکن، صرفا با کپی و پیست آن در VS.NET قابل کامپایل باشد، بسیاری علاقمند به پاسخگویی به شما خواهند شد. در غیراینصورت آنچنان انتظار نداشته باشید که شخص پاسخ دهنده وقت زیادی را برای رسیدگی به جزئیات سؤال شما صرف کند؛ یا مدتی مشغول به تهیه یک مثال جدید بر مبنای توضیحات شما شود.
حجم کدهای ارسالی شما نیز در اینجا مهم هستند. کل پروژه خود را ارسال نکنید! سعی کنید یک مثال کوچک را که بتواند سریعا خطای مدنظر شما را بازتولید کند، ارسال کنید و نه بیشتر. همچنین کدهایی که برای اجرا نیاز به GUI نداشته باشند نیز در این حالت اولویت دارند.
و به صورت خلاصه، خودتان را بجای پاسخ دهنده قرار دهید. آیا با چند جمله‌ای که ارائه داده‌اید، می‌توان انتظار پاسخی را داشت یا خیر.
- ایمیل شخصی خود را در انتهای پیام ارسال نکنید. کسی اهمیتی نمی‌دهد! اگر سؤال شما پاسخی داشته باشد، همانجا دریافت خواهید کرد و نه در میل باکس شخصی.
- املاء و انشای متنی را که ارسال می‌کنید، یکبار بررسی کنید. اگر برای شما اهمیتی ندارد که چه کلمات و جمله بندی را باید بکار برد، برای شخص مقابل هم آنچنان اهمیتی نخواهد داشت که زیاد وقت صرف کند.
- از بکار بردن smileyهای بیش از حد یا قرار دادن تعداد علامت تعجب‌های بیش از حد خودداری کنید. این موارد عموما به مسخره کردن شخص مقابل تفسیر می‌شوند.
- در بدو امر فریاد نکشید که «باگ» پیدا کرده‌اید؛ خصوصا اگر به mailing list اختصاصی یک پروژه پیامی را ارسال می‌کنید. چون اگر مشکل شما واقعا باگ نباشد، بیشتر یک توهین تلقی خواهد شد و در دفعات بعدی پاسخ دادن به شما به صورت ضمنی مؤثر خواهند بود؛ یا جواب نمی‌گیرید و یا جدی گرفته نخواهید شد.  
- هدف از کاری را که مشغول به انجام آن بود‌ه‌اید را نیز ذکر کنید. ذکر خطای دریافتی بسیار مفید است اما اگر بتوانید یک دید کلی را نسبت به کاری که مشغول به آن بوده‌اید، ایجاد کنید، شاید پاسخ بهتری را دریافت کنید. برای مثال جهت رسیدن به هدف و مقصود شما بهتر است از روش دیگری استفاده کنید.
- پس از اینکه پیامی را دریافت کردید، یک حداقل واکنشی را ارسال کنید. مثلا خوب بود؛ کمک کرد و یا مفید نبود. همین واکنش‌ها در آینده به کمک نتایج جستجوهای انجام شده خواهند آمد و اشخاص بعدی حداقل خواهند دانست که پاسخ داده شده صحیح بوده است یا خیر.

و همیشه بخاطر داشته باشید: تمام خدماتی که سایت‌های عمومی به شما ارائه می‌دهند «یک لطف» است و حقی را برای شما ایجاد نمی‌کنند. این اشخاص از شما پول نمی‌گیرند تا به سؤالات شما پاسخ دهند یا تبدیل به مشاور خصوصی رایگان شما شوند. می‌توانید محیط را برای این اشخاص، با اندکی احترام، ملایمت و انصاف، دلپذیرتر کنید.
نظرات مطالب
تنظیمات CORS در ASP.NET Core
یک نکته‌ی تکمیلی: دریافت خطای CORS پس از نصب تازه‌ی NET Core SDK.
پس از نصب تازه‌ی NET Core SDK. و ارسال پیامی از طرف برنامه، ممکن است خطاهای زیر را مشاهده کنید که از طرف مرورگر به اشتباه، خطای CORS گزارش می‌شوند:
در فایرفاکس:

در کروم:

برای رفع این مشکل فقط کافی است دو دستور زیر را با دسترسی مدیریتی اجرا کنید:

dotnet dev-certs https --clean
dotnet dev-certs https --trust
تا مجوز SSL آزمایشی NET Core.، به صورت امنی به سیستم معرفی شود.
این تنظیمات، نیاز به ری‌استارت کامل سیستم را هم دارند و تا آن زمان، باز هم خطاهای یاد شده را در مرورگرها مشاهده خواهید کرد.
مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت ششم - گروه بندی مسیریابی‌ها
همانطور که در قسمت قبل مشاهده کردیم، از تعریف Child Routes برای میسر ساختن نمایش قالب‌های کامپوننت‌ها، در درون سایر قالب‌های کامپوننت‌ها، استفاده می‌شود. برای نمونه قالب‌های برگه‌های یک فرم ویرایش اطلاعات را با تعریف یک router-outlet دیگر، در درون قالب والد آن‌ها نمایش دادیم. اما شاید بخواهیم کار گروه بندی مسیریابی‌ها را بدون افزودن یک router-outlet دیگر انجام دهیم. برای این منظور می‌توان مسیریابی‌های کامپوننت‌های نمایش لیست محصولات، جزئیات یک محصول و ویرایش یک محصول را ذیل یک والد که هیچ کامپوننتی ندارد، گروه بندی کرد. به همین جهت به router-outlet اضافه‌تری نیاز ندارد و به آن component-less routes نیز گفته می‌شود.


علت نیاز به گروه بندی مسیریابی‌ها در ذیل یک مسیریابی بدون کامپوننت

علت وجود امکان گروه بندی مسیریابی‌ها، در ذیل یک مسیریابی بدون کامپوننت به شرح زیر هستند:
 - امکان مدیریت و ساماندهی ساده‌تر مسیریابی‌ها با افزایش حجم برنامه
 - امکان به اشتراک گذاری Route Resolvers و محافظت کننده‌های از مسیرها
 - ممکن ساختن امکان lazy loading آن گروه


گروه بندی مسیریابی‌ها

در حال حاضر، مسیریابی ماژول محصولات مثال این سری، یک چنین تعاریفی را پیدا کرده‌است:
const routes: Routes = [
  { path: 'products', component: ProductListComponent },
  {
    path: 'products/:id', component: ProductDetailComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  },
  {
    path: 'products/:id/edit', component: ProductEditComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService },
    children: [   ]
  }
];
در اینجا می‌توان دو مسیریابی نمایش جزئیات یک محصول و ویرایش و افزودن یک محصول را تبدیل به فرزندان مسیریابی نمایش لیست محصولات کرد. از آنجائیکه Child Routes، سبب توسعه و بسط مسیریابی والد خود می‌شوند، نیاز است مسیرهای مطلق آن‌ها را تبدیل به مسیرهایی نسبی کنیم:
const routes: Routes = [
  {
    path: 'products',
    children: [
      {
        path: '',
        component: ProductListComponent
      },
      {
        path: ':id',
        component: ProductDetailComponent,
        resolve: { product: ProductResolverService }
      },
      {
        path: ':id/edit',
        component: ProductEditComponent,
        resolve: { product: ProductResolverService },
        children: [
          { path: '', redirectTo: 'info', pathMatch: 'full' },
          { path: 'info', component: ProductEditInfoComponent },
          { path: 'tags', component: ProductEditTagsComponent }
        ]
      }
    ]
  }
];
در اینجا کدهای کامل این تغییرات را جهت تعریف یک component-less route مشاهده می‌کنید.
 - ابتدا دو مسیریابی نمایش جزئیات و ویرایش یک محصول، تبدیل به یک گروه، به صورت فرزندان مسیریابی products با تعریف خاصیت children آن شده‌اند.
 - سپس pathهای آن‌ها ویرایش شده و با حذف /product از ابتدای آن‌ها، حالت نسبی را پیدا کرده‌اند.
 - مسیریابی products که والد این مسیریابی‌های فرزند است نیز بدون کامپوننت تعریف شده‌است.
 - کامپوننت مسیریابی products، به عنوان مدیریت کننده‌ی مسیر پیش فرض این فرزندان، تعریف شده‌است.
 
Child routes در درون router-outlet تعریف شده‌ی درون قالب والد آن‌ها نمایش داده می‌شوند (مانند برگه‌های edit info و edit tags قسمت قبل). با توجه به اینکه اکنون دو مسیریابی دیگر، به صورت فرزندان مسیریابی صفحه‌ی نمایش لیست محصولات تعریف شده‌اند، به همین جهت باید یک router-outlet جدید را در درون قالب کامپوننت نمایش لیست محصولات، تعریف کرد. اما نمی‌خواهیم نمایش جزئیات یک محصول و یا صفحه‌ی ویرایش آن‌ها، در همان صفحه‌ی نمایش لیست محصولات ظاهر شوند. برای رفع این مشکل است که نیاز به تعریف یک مسیریابی بدون کامپوننت خواهیم داشت. به همین جهت در تعاریف فوق، تعریف component: ProductListComponent به یکی از مداخل آرایه‌ی children منتقل شده‌است (بجای تعریف آن همانند قبل ذیل مسیریابی products) که دارای path خالی است (یا همان مسیر پیش فرض که در اینجا به products اشاره می‌کند).
در این حالت چون مسیریابی والد، به همراه یک کامپوننت تعریف نشده‌است، مسیریاب، سعی در نمایش فرزندان آن در router-outlet والد نمی‌کند. بجای آن، فرزندان، در یک router-outlet قرار گرفته‌ی در یک سطح بالاتر، نمایش داده می‌شوند که دقیقا همان router-outlet تعریف شده‌ی در فایل قالب src\app\app.component.html است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-05.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng s -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت پنجم - تکمیل مستندات نوع و فرمت‌های مجاز خروجی و دریافتی API
زمانیکه کنترلر یک API را توسط قالب‌های پیش‌فرض آن ایجاد می‌کنیم، یک سری اکشن متد پیش‌فرض Get/Post/Put/Delete در آن قابل مشاهده هستند. می‌توان این نوع خروجی این نوع متدها را به نحو ساده‌تری نیز مستند کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
    {
        // GET: api/ConventionTests/5
        [HttpGet("{id}", Name = "Get")]
        [ApiConventionMethod(typeof(DefaultApiConventions), nameof(DefaultApiConventions.Get))]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
در اینجا با ذکر ویژگی ApiConventionMethod، از نوع DefaultApiConventions، برای تولید مستندات خروجی متدی از نوع Get استفاده شده‌است. اگر به تعریف کلاس توکار  DefaultApiConventions مراجعه کنیم، در مورد متد Get، یک چنین ویژگی‌هایی را به صورت خودکار اعمال می‌کند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ApiExplorer;

namespace Microsoft.AspNetCore.Mvc
{
    public static class DefaultApiConventions
    {
        [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Prefix)]
        [ProducesDefaultResponseType]
        [ProducesResponseType(200)]
        [ProducesResponseType(404)]
        public static void Get(
[ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Suffix)]
[ApiConventionTypeMatch(ApiConventionTypeMatchBehavior.Any)] 
object id);
    }
}
البته باید دقت داشت که DefaultApiConventions برای قالب پیش‌فرض کنترلرهای API طراحی شده‌است و همچنین اگر فیلترهای سراسری را مانند قسمت قبل فعال کرده باشیم، اعمال نخواهند شد و از همان فیلترهای سراسری استفاده می‌شود.
امکان اعمال DefaultApiConventions به تمام متدهای یک کنترلر API نیز به صورت زیر با استفاده از ویژگی ApiConventionType اعمال شده‌ی به کلاس کنترلر میسر است:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    [ApiConventionType(typeof(DefaultApiConventions))]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
یا حتی می‌توان بجای اعمال دستی ApiConventionType به تمام کنترلرهای API، آن‌را به کل پروژه و اسمبلی جاری اعمال کرد:
[assembly: ApiConventionType(typeof(DefaultApiConventions))]
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
اینکار را در کلاس Startup و پیش‌از تعریف فضای نام آن به نحو فوق می‌توان انجام داد. به این ترتیب DefaultApiConventions، به تمام کنترلرهای موجود در این اسمبلی اعمال می‌شوند. بنابراین با اعمال سراسری آن می‌توان ApiConventionType اعمالی بر کلاس ConventionTestsController را حذف کرد.


ایجاد ApiConventions سفارشی

همانطور که عنوان شد، اگر متدهای API شما دقیقا همان نام‌های پیش‌فرض Get/Post/Put/Delete را داشته باشند، توسط DefaultApiConventions مدیریت خواهند شد. در سایر حالات، مثلا اگر بجای نام Post، از نام Insert استفاده شد، باید ApiConventions سفارشی را ایجاد کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ApiExplorer;

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.AppConventions
{
    public static class CustomConventions
    {
        [ProducesDefaultResponseType]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status201Created)]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status400BadRequest)]
        [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Prefix)]
        public static void Insert(
            [ApiConventionNameMatch(ApiConventionNameMatchBehavior.Any)]
            [ApiConventionTypeMatch(ApiConventionTypeMatchBehavior.Any)]
            object model)
        { }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، نحوه‌ی تشکیل این کلاس، با public static class DefaultApiConventions توکاری که پیشتر در مورد آن بحث شد، یکی است. نوع کلاس آن static است و با نام متدی که قصد اعمال به آن‌را داریم، سازگاری دارد. سپس تعدادی ویژگی خاص، به این متد اعمال شده‌اند.
پس از آن برای اعمال این ApiConventions جدید می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class ConventionTestsController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        [ApiConventionMethod(typeof(CustomConventions), nameof(CustomConventions.Insert))]
        public void Insert([FromBody] string value)
        {
        }
در اینجا حالت نوع ApiConventionMethod به کلاس جدید CustomConventions اشاره می‌کند و نام متد آن نیز Insert درنظر گرفته شده‌است. در این حالت حتی اگر نام این اکشن متد را به InsertTest تغییر دهیم، باز هم کار می‌کند؛ چون بر اساس پارامتر دوم ویژگی ApiConventionMethod عمل کرده و متد متناظر را پیدا می‌کند. اما اگر آن‌را توسط ApiConventionType به خود کنترلر اعمال کنیم، فقط بر اساس ApiConventionNameMatch است که باز هم به متد InsertTest اعمال خواهد شد؛ چون در اینجا Prefix همان معنای StartsWith را می‌دهد. به علاوه در اینجا object model به عنوان پارامتر تعریف شده‌است و در سمت اکشن متد کنترلر، string value را داریم. در این مورد نیز ویژگی‌های اعمال شده به معنای صرفنظر از نوع و نام پارامتر تعریف شده‌ی در ApiConvention ما هستند (Any در اینجا به معنای صرفنظر از تطابق دقیق است).


سؤال: آیا استفاده‌ی از این ApiConventions ایده‌ی خوبی است؟

همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، اگر فیلترهای سراسری را مانند قسمت قبل فعال کرده باشیم، از اعمال ApiConventions صرفنظر می‌شود. همچنین حالت پیش‌فرض آن‌ها برای حالت‌های متداول و ساده مفید هستند و برای سایر حالات باید کدهای زیادی را نوشت. به همین جهت خود مایکروسافت هم استفاده‌ی از ApiConventions را صرفا برای کنترلرهای API ای که دقیقا مطابق با قالب پیش‌فرض آن‌ها تهیه شده‌اند، توصیه می‌کند. بنابراین استفاده‌ی از Attributes که در قسمت قبل آن‌ها را بررسی کردیم، مقدم هستند بر استفاده‌ی از ApiConventions و تعدادی از بهترین تجربه‌های کاربری در این زمینه به شرح زیر می‌باشند:
- از API Analyzers که در قسمت قبل معرفی شد، برای یافتن کمبودهای نقایص مستندات استفاده کنید.
- از ویژگی ProducesDefaultResponseType استفاده کنید؛ اما تا جائیکه می‌توانید، جزئیات ممکن را به صورت صریحی مستند نمائید.
- Attributes را به صورت سراسری معرفی کنید.


بهبود مستندات Content negotiation

فرض کنید می‌خواهید لیست کتاب‌های یک نویسنده را دریافت کنید. در اینجا خروجی ارائه شده، با فرمت JSON تولید می‌شود؛ اما ممکن است XML ای نیز باشد و یا حالت‌های دیگر، بسته به تنظیمات برنامه. کار Content negotiation این است که مصرف کننده‌ی یک API، دقیقا مشخص کند، چه نوع فرمت خروجی را مدنظر دارد. هدری که برای این منظور استفاده می‌شود، accept header نام‌دارد و ذکر آن اجباری است؛ هر چند تعدادی از APIها بدون وجود آن نیز سعی می‌کنند حالت پیش‌فرضی را ارائه دهند.


Swagger-UI به نحوی که در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید، امکان انتخاب Accept header را مسیر می‌کند. در این حالت اگر application/json را انتخاب کنیم، خروجی JSON ای را دریافت می‌کنیم. اما اگر text/plain را انتخاب کنیم، چون توسط API ما پشتیبانی نمی‌شود، خروجی از نوع 406 یا همان Status406NotAcceptable را دریافت خواهیم کرد. بنابراین وجود گزینه‌ی text/plain در اینجا غیرضروری و گمراه کننده‌است و نیاز است این مشکل را برطرف کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
در اینجا ویژگی جدیدی را به نام Produces مشاهده می‌کنید که به کل اکشن متدهای یک کنترلر API اضافه شده‌است. کار آن محدود کردن فرمت خروجی اکشن متدها با ذکر media-types مورد نظر است.
پس از اعمال این ویژگی، تاثیر آن‌را بر روی Swagger-UI در شکل زیر مشاهده می‌کنید که اینبار تنها به یک مورد مشخص، محدود شده‌است:


در اینجا اگر قصد داشته باشیم خروجی XML را نیز پشتیبانی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
- ابتدا در کلاس Startup، نیاز است OutputFormatter متناظری را به سیستم معرفی نمود:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc(setupAction =>
            {
                setupAction.OutputFormatters.Add(new XmlSerializerOutputFormatter());
- سپس ویژگی Produces را نیز تکمیل می‌کنیم تا این نوع خروجی را پشتیبانی کند:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json", "application/xml")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
با این خروجی:

نکته‌ی مهم: اگر Produces را اصلاح نکنیم، تعریف XmlSerializerOutputFormatter و ارسال یک درخواست با هدر Accept از نوع application/xml، هیچ تاثیری نداشته و باز هم JSON بازگشت داده می‌شود.


در این حالت اگر Controls Accept header را در UI از نوع xml انتخاب کنیم و سپس با کلیک بر روی دکمه‌ی try it out و ذکر id یک نویسنده، لیست کتاب‌های او را درخواست کنیم، خروجی نهایی XML ای آن قابل مشاهده خواهد بود:


البته تا اینجا فقط Swagger-UI را جهت محدود کردن به دو نوع خروجی با فرمت JSON و XML، اصلاح کرده‌ایم؛ اما این مورد به معنای محدود کردن سایر ابزارهای آزمایش یک API مانند postman نیست. در این نوع موارد، تمام مدیاتایپ‌های ارسالی پشتیبانی نشده، سبب تولید خروجی با فرمت JSON می‌شوند. برای محدود کردن آن‌ها به خروجی از نوع 406 می‌توان تنظیم ReturnHttpNotAcceptable را به true انجام داد تا اگر برای مثال درخواست application/xyz ارسال شد، صرفا یک استثناء بازگشت داده شود و نه خروجی JSON:

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc(setupAction =>
            {
                setupAction.ReturnHttpNotAcceptable = true; // Status406NotAcceptable


بهبود مستندات نوع بدنه‌ی درخواست


تا اینجا فرمت accept header را دقیقا مشخص و مستند کردیم؛ اما اگر به تصویر فوق دقت کنید، در حین ارسال اطلاعاتی از نوع POST به سرور، چندین نوع Request body را می‌توان انتخاب کرد که الزاما تمام آن‌ها توسط API ما پشتیبانی نمی‌شود. برای رفع این مشکل می‌توان از ویژگی Consumes استفاده کرد که نوع مدیتاتایپ‌های مجاز ورودی را مشخص می‌کند:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Controllers
{
    [Produces("application/json", "application/xml")]
    [Route("api/authors/{authorId}/books")]
    [ApiController]
    public class BooksController : ControllerBase
    {
        /// <summary>
        /// Create a book for a specific author
        /// </summary>
        /// <param name="authorId">The id of the book author</param>
        /// <param name="bookForCreation">The book to create</param>
        /// <returns>An ActionResult of type Book</returns>
        [HttpPost()]
        [Consumes("application/json")]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status201Created)]
        [ProducesResponseType(StatusCodes.Status404NotFound)]
        public async Task<ActionResult<Book>> CreateBook(
            Guid authorId,
            [FromBody] BookForCreation bookForCreation)
        {
بعد از این تغییر، نوع بدنه‌ی درخواست نیز محدود می‌شود:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: OpenAPISwaggerDoc-05.zip
مطالب دوره‌ها
بررسی مقدماتی مراحل کامپایل یک قطعه کد سی‌شارپ و آشنایی با OpCodes
کامپایلر سی‌شارپ چگونه عمل می‌کند؟

کار یک کامپایلر ترجمه قطعه‌ای از اطلاعات به چیز دیگری است. کامپایلر سی‌شارپ، machine code معادل دستورات دات نتی را تهیه نمی‌کند. Machine code، کدی است که مستقیما بر روی CPU قابل اجرا است. در دات نت این مرحله به CLR یا Common language runtime واگذار شده است تا کار اجرای نهایی کدهای تهیه شده توسط کامپایلر سی‌شارپ را انجام دهد.
بنابراین زمانیکه در VS.NET سعی در اجرای یک قطعه کد می‌نمائیم، مراحل ذیل رخ می‌دهند:
الف) فایل‌های سی‌شارپ پروژه، توسط کامپایلر بارگذاری می‌شوند.
ب) کامپایلر کدهای این فایل‌ها را پردازش می‌کند.
ج) سپس چیزی را به نام MSIL تولید می‌کند.
د) در ادامه فایل خروجی نهایی، با افزودن PE Headers تولید می‌شود. توسط PE headers مشخص می‌شود که فایل تولیدی نهایی آیا اجرایی است، یا یک DLL می‌باشد و امثال آن.
ه) و در آخر، فایل اجرایی تولیدی توسط CLR بارگذاری و اجرا می‌شود.


MSIL چیست؟

MSIL مخفف Microsoft intermediate language است. به آن CIL یا Common intermediate language هم گفته می‌شود و این دقیقا همان کدی است که توسط CLR خوانده و اجرا می‌شود. MSIL یک زبان طراحی شده مبتنی بر پشته‌ها است و بسیار شبیه به سایر زبان‌های اسمبلی موجود می‌باشد.


یک سؤال: آیا قطعه کدهای ذیل، کدهای IL یکسانی را تولید می‌کنند؟

namespace FastReflectionTests
{
    public class Test
    {
        public void Method1()
        {
            var x = 10;
            var y = 20;
            if (x == 10)
            {
                if (y == 20)
                {

                }
            }
        }

        public void Method2()
        {
            var x = 10;
            var y = 20;
            if (x == 10 && y == 20)
            {

            }
        }
    }
}
برای یافتن کدهای MSIL یا IL یک برنامه کامپایل شده می‌توان از ابزارهایی مانند Reflector یا ILSpy استفاده کرد. برای نمونه اگر از برنامه ILSpy استفاده کنیم چنین خروجی IL معادلی را می‌توان مشاهده کرد:
.class public auto ansi beforefieldinit FastReflectionTests.Test
extends [mscorlib]System.Object
{
// Methods
.method public hidebysig 
instance void Method1 () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3bd0
// Code size 17 (0x11)
.maxstack 2
.locals init (
[0] int32 x,
[1] int32 y
)

IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010

IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop

IL_0010: ret
} // end of method Test::Method1

.method public hidebysig 
instance void Method2 () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3bf0
// Code size 17 (0x11)
.maxstack 2
.locals init (
[0] int32 x,
[1] int32 y
)

IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010

IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop

IL_0010: ret
} // end of method Test::Method2

.method public hidebysig specialname rtspecialname 
instance void .ctor () cil managed 
{
// Method begins at RVA 0x3c0d
// Code size 7 (0x7)
.maxstack 8

IL_0000: ldarg.0
IL_0001: call instance void [mscorlib]System.Object::.ctor()
IL_0006: ret
} // end of method Test::.ctor

} // end of class FastReflectionTests.Test
همانطور که مشاهده می‌کنید، کدهای IL با یک برچسب شروع می‌شوند مانند IL_0000. پس از آن OpCodes یا Operation codes قرار دارند. برای مثال ldc کار load constant را انجام می‌دهد. به این ترتیب مقدار ثابت 10 بارگذاری شده و بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود و نهایتا در سمت راست، مقادیر را ملاحظه می‌کنید؛ برای مثال مقادیری مانند 10 و 20.
این کدها در حالت کامپایل Release تهیه شده‌اند و در این حالت، کامپایلر یک سری بهینه سازی‌هایی را جهت بهبود سرعت و کاهش تعداد OpCodes مورد نیاز برای اجرا برنامه، اعمال می‌کند.


بررسی OpCodes مقدماتی

الف) OpCodes ریاضی
مانند Add، Sub، Mul و Div

ب) OpCodes کنترل جریان برنامه
مانند Jmp، Beq، Bge، Ble، Bne، Call و Ret
برای پرش به یک برچسب، بررسی تساوی و بزرگتر یا کوچک بودن، فراخوانی متدها و بازگشت دادن مقادیر

ج) OpCodes مدیریت آرگومان‌ها
مانند Ldarg، Ldarg_0 تا Ldarg_3 ، Ldc_I4 و Ldc_I4_1 تا Ldc_I4_8
برای بارگذاری آرگومان‌‌ها و همچنین بارگذاری مقادیر قرار گرفته شده بر روی پشته ارزیابی.

برای توضیحات بهتر این موارد می‌توان کدهای IL فوق را بررسی کرد:
 IL_0000: ldc.i4.s 10
IL_0002: stloc.0
IL_0003: ldc.i4.s 20
IL_0005: stloc.1
IL_0006: ldloc.0
IL_0007: ldc.i4.s 10
IL_0009: bne.un.s IL_0010
IL_000b: ldloc.1
IL_000c: ldc.i4.s 20
IL_000e: pop
IL_000f: pop
در اینجا تعدادی مقدار بر روی پشته ارزیابی بارگذاری می‌شوند. تساوی آن‌ها بررسی شده و نهایتا متد خاتمه می‌یابد.


Stack چیست و MSIL چگونه عمل می‌کنید؟

Stack یکی از انواع بسیار متداول ساختار داده‌ها است و اگر بخواهیم خارج از دنیای رایانه‌ها مثالی را برای آن ارائه دهیم می‌توان به تعدادی برگه کاغذ که بر روی یکدیگر قرار گرفته‌اند، اشاره کرد. زمانیکه نیاز باشد تا برگه‌ای از این پشته برداشته شود، باید از بالاترین سطح آن شروع کرد که به آن LIFO یا Last in First out نیز گفته می‌شود. چیزی که آخر از همه بر روی پشته قرار می‌گیرد، در ابتدا برداشته و خارج خواهد شد.
در دات نت، برای قرار دادن اطلاعات بر روی Stack از متد Push و برای بازیابی از متد Pop استفاده می‌شود. استفاده از متد Pop، سبب خذف آن شیء از پشته نیز می‌گردد.
MSIL نیز یک Stack based language است. MSIL برای مدیریت یک سری از موارد از Stack استفاده می‌کند؛ مانند: پارامترهای متدها، مقادیر بازگشتی و انجام محاسبات در متدها. OpCodes کار قرار دادن و بازیابی مقادیر را از Stack به عهده دارند. به تمام این‌ها در MSIL، پشته ارزیابی یا Evaluation stack نیز می‌گویند.

یک مثال: فرض کنید می‌خواهید جمع 5+10 را توسط MSIL شبیه سازی کنیم.
الف) مقدار 5 بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود.
ب) مقدار 10 بر روی پشته ارزیابی قرار داده می‌شود. این مورد سبب می‌شود که 5 یک سطح به عقب رانده شود. به این ترتیب اکنون 10 بر روی پشته است و پس از آن 5 قرار خواهد داشت.
ج) سپس OpCode ایی مساوی Add فراخوانی می‌شود.
د) این OpCode سبب می‌شود تا دو مقدار موجود در پشته Pop شوند.
ه) سپس Add، حاصل عملیات را مجددا بر روی پشته قرار می‌دهد.


یک استثناء
در MSIL برای مدیریت متغیرهای محلی تعریف شده در سطح یک تابع، از Stack استفاده نمی‌شود. این مورد شبیه سایر زبان‌های اسمبلی است که در آن‌ها می‌توان مقادیر را در برچسب‌ها یا رجیسترهای خاصی نیز ذخیره کرد.