مطالب
تعدادی از توابع kendo UI Treeview
kendo ui یکی از جذاب‌ترین و بهترین فریم ورک‌های HTML5 است که استفاده از آن بین برنامه نویسان جا افتاده است و تلریک هم پشتیبانی خوبی از آن به عمل آورده است. من هم به تازگی از شیء treeview آن  استفاده کردم و موقعیکه کارم با شیء Treeview به پایان رسید، یک فایل کوچک جاوااسکریپت به کار اضافه شد که شامل تعدادی از توابع چون حذف گره و ... بود که تصمیم گرفتم بر اساس مستندات و نیازهای عمومی، تعداد این توابع را بالا ببرم که برای استفاده در صفحات و پروژه‌های دیگر و بالا بردن امتیاز استفاده مجدد از کد از آن استفاده کنم. سورس آن در گیت هاب موجود است.
بعد از صدا زدن فایل‌های مورد نیاز کندو، این فایل جاوااسکریپتی را هم به پروژه اضافه کنید. بیشتر توابع تست شده و جواب گرفته و فکر نکنم مشکلی باشد؛ هر چند عیب یابی آن هم ساده است و مشکلی برای برطرف کردن آن وجود ندارد و هر تابع دو یا سه خط بیشتر نیست.

معرفی توابع


    var treeview;

    function FindTreeViewObj(objName) {
        treeview = $(objName).data("kendoTreeView");
    }
اولین و مهمترین تابع می‌باشد که باید قبل از همه در زمان لود پروژه بعد از ایجاد درخت آن را صدا بزنید، در صورتی که صدا زده نشود، بقیه‌ی توابع کار نخواهند کرد. این تابع وظیفه دارد شیء درخت معرفی شده را پیدا کرده و داخل یک متغیر عمومی به اسم treeview قرار دهد:
FindTreeViewObj("#treeview");

    function GetSelectedNode() {
        return treeview.select();
    }
گره انتخابی را باز می‌گرداند:
GetSelectedNode();


    function DisableSelectedNode() {
        treeview.enable(GetSelectedNode(), false);
    }
گره انتخابی را غیرفعال می‌کند:
DisableSelectedNode();

    function EnableSelectedNode() {
        treeview.enable(GetSelectedNode(), true);
    }
گره انتخابی را فعال می‌کند:
EnableSelectedNode();

    function EnableAllNodes() {
        treeview.enable(".k-item");
    }
همه‌ی گره‌ها را فعال می‌کند:
EnableAllNodes();

    function ExpandAllNodes() {
        treeview.expand(".k-item");
    }
همه‌ی گره‌ها را به سمت فرزندان باز می‌کند:
ExpandAllNodes();

    function CollapseAllNodes() {
        treeview.collapse(".k-item");
    }
همه گره‌ها به سمت والد را جمع می‌کند:
CollapseAllNodes();

    function RemoveSelectedNode() {
        treeview.remove(GetSelectedNode());
    }
گره انتخابی را حذف می‌کند:
RemoveSelectedNode()

    function FilterTreeView(filterText) {
        if (filterText !== "") {
            treeview.dataSource.filter({
                field: "text",
                operator: "contains",
                value: filterText
            });
        } else {
            treeview.dataSource.filter({});
        }
    }
گره‌هایی که عبارت مد نظر در آن‌ها باشند، نمایش میابند:
FilterTreeView('my node')

    function SortTreeView(sortType) {
        treeview.dataSource.sort({
            field: "text",
            dir: sortType
        });
    }
گره‌ها را به صورت صعودی یا نزولی مرتب می‌کند. مقادیر پارامتر ورودی آن یا "asc" است یا "desc"
SortTreeView('asc');
SortTreeView('desc');

    function GetSelectedDataItem() {
        return treeview.dataItem(GetSelectedNode());
    }
قسمت اطلاعاتی یک گره که شامل مواردی چون عنوان یا Id است را باز می‌گرداند:
GetSelectedDataItem();

    function GetSelectedNodeId() {
        var data = GetSelectedDataItem();
        return data.id;
    }
Id گره را بر میگرداند:
GetSelectedNodeId();

    function GetSelectedNodeText() {
        var data = GetSelectedDataItem();
        return data.Name;
    }
متن یا مقدار گره را باز میگرداند:
GetSelectedNodeText();

    function SetSelectedNodeText(value) {
        var node = GetSelectedNode();
        treeview.text(node, value);
    }
مقدار گره را به مقدار جدید تغییر می‌دهد:
SetSelectedNodeText('new value');

    function GetNodeByText(text) {
        return treeview.findByText(text);
    }
اولین گره با این متن را باز میگرداند:
GetNodeByText('mynode');

    function GetNodeByText(id) {
        return treeview.findByUid(id);
    }
گره ای با این Id را باز میگرداند:
GetNodeByText(4);

    function InsertAfter(item, nextItem) {
        treeview.insertAfter({ text: "item" }, GetNodeByText(nextItem));
    }
متن دو گره را دریافت می‌کند، گره‌ای را بر اساس متن پارامتر دوم پیدا کرده و بعد از آن گره اول را با مقدار پارامتر اول درج می‌کند.
InsertAfter('new item', 'old item')

    function MoveToAfter(firstItem, secondItem) {
        treeview.insertAfter(GetNodeByText(firstItem), GetNodeByText(secondItem));
    }
مقدار گره‌ها را دریافت می‌کند و بعد از پیدا کردن آن‌ها، گره اول را به بعد از گره دوم انتقال می‌دهد:
MoveToAfter('firstItem', 'secondItem');

    function InsertBefore(item, nextItem) {
        treeview.insertBefore({ text: "item" }, GetNodeByText(nextItem));
    }

    function MoveToBefore(firstItem, secondItem) {
        treeview.insertBefore(GetNodeByText(firstItem), GetNodeByText(secondItem));
    }
دو تابع بعد مثل توابع بالا هستند و فقط به قبل آن اضافه می‌کند یا انتقال می‌دهد.
InsertBefore('new item', 'old item');
MoveToBefore('firstItem', 'secondItem');

    function GetParent(node) {
        return treeview.parent(node);
    }
والد گره انتخابی را بر میگرداند:
GetParent(GetSelectedNode());

    function Toggle(node) {
        treeview.toggle(node);
    }
گره را (در صورت داشتن فرزند)  باز و بسته می‌کند:
Toggle(GetSelectedNode());

    function NewNode(nodeText, nodeValue, selectedNode) {
        treeview.append({
            Name: nodeText,
            Id: nodeValue
        }, selectedNode);
    }
گره جدیدی را اضافه می‌کند. پارامتر اول مقدار گره، پارامتر دوم Id گره و پارامتر سوم در صورتی که بخواهید یک زیر گره باشد، باید گره والد را به آن پاس کنید و درصورتی که زیر گره نیست آن را نال مقدار دهی کنید.
NewNode('new node', 1, null);
NewNode('new sub node', 2, GetSelectedNode());
مطالب
ساده سازی و بالا بردن سرعت عملیات Reflection با استفاده از Dynamic Proxy
فرض کنید یک چنین کلاسی طراحی شده‌است:
public class NestedClass
{
    private int _field2;
    public NestedClass()
    {
        _field2 = 12;
    }
}
 
public class MyClass
{
    private int _field1;
    private NestedClass _nestedClass;
 
    public MyClass()
    {
        _field1 = 1;
        _nestedClass = new NestedClass();
    }
 
    private string GetData()
    {
        return "Test";
    }
}
می‌خواهیم از طریق Reflection مقادیر فیلدها و متدهای مخفی آن‌را بخوانیم.
حالت متداول دسترسی به فیلد خصوصی آن از طریق Reflection، یک چنین شکلی را دارد:
var myClass = new MyClass();
 
var field1Obj = myClass.GetType().GetField("_field1", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (field1Obj != null)
{
    Console.WriteLine(Convert.ToInt32(field1Obj.GetValue(myClass)));
}
و یا دسترسی به مقدار خروجی متد خصوصی آن، به نحو زیر است:
var getDataMethod = myClass.GetType().GetMethod("GetData", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (getDataMethod != null)
{
    Console.WriteLine(getDataMethod.Invoke(myClass, null));
}
در اینجا دسترسی به مقدار فیلد مخفی NestedClass، شامل مراحل زیر است:
var nestedClassObj = myClass.GetType().GetField("_nestedClass", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
if (nestedClassObj != null)
{
    var nestedClassFieldValue = nestedClassObj.GetValue(myClass);
    var field2Obj = nestedClassFieldValue.GetType()
        .GetField("_field2", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
    if (field2Obj != null)
    {
        Console.WriteLine(Convert.ToInt32(field2Obj.GetValue(nestedClassFieldValue)));
    }
}
البته این مقدار کد فقط برای دسترسی به دو سطح تو در تو بود.

چقدر خوب بود اگر می‌شد بجای این همه کد، نوشت:
myClass._field1
myClass._nestedClass._field2
myClass.GetData()
نه؟!
برای این مشکل راه حلی معرفی شده‌است به نام Dynamic Proxy که در ادامه به معرفی آن خواهیم پرداخت.


معرفی Dynamic Proxy

Dynamic Proxy یکی از مفاهیم AOP است. به این معنا که توسط آن یک محصور کننده‌ی نامرئی، اطراف یک شیء تشکیل خواهد شد. از این غشای نامرئی عموما جهت مباحث ردیابی اطلاعات، مانند پروکسی‌های Entity framework، همانجایی که تشخیص می‌دهد کدام خاصیت به روز شده‌است یا خیر، استفاده می‌شود و یا این غشای نامرئی کمک می‌کند که در حین دسترسی به خاصیت یا متدی، بتوان منطق خاصی را در این بین تزریق کرد. برای مثال فرآیند تکراری logging سیستم را به این غشای نامرئی منتقل کرد و به این ترتیب می‌توان به کدهای تمیزتری رسید.
یکی دیگر از کاربردهای این محصور کننده یا غشای نامرئی، ساده سازی مباحث Reflection است که نمونه‌ای از آن در پروژه‌ی EntityFramework.Extended بکار رفته‌است.
در اینجا، کار با محصور سازی نمونه‌ای از کلاس مورد نظر با Dynamic Proxy شروع می‌شود. سپس کل عملیات Reflection فوق در همین چند سطر ذیل به نحوی کاملا عادی و طبیعی قابل انجام است:
 // Accessing a private field
dynamic myClassProxy = new DynamicProxy(myClass);
dynamic field1 = myClassProxy._field1;
Console.WriteLine((int)field1);
 
// Accessing a nested private field
dynamic field2 = myClassProxy._nestedClass._field2;
Console.WriteLine((int)field2);
 
// Accessing a private method
dynamic data = myClassProxy.GetData();
Console.WriteLine((string)data);
خروجی Dynamic Proxy از نوع dynamic دات نت 4 است. پس از آن می‌توان در اینجا هر نوع خاصیت یا متد دلخواهی را به شکل dynamic تعریف کرد و سپس به مقادیر آن‌ها دسترسی داشت.

بنابراین با استفاده از Dynamic Proxy فوق می‌توان به دو مهم دست یافت:
 1) ساده سازی و زیبا سازی کدهای کار با Reflection
 2) استفاده‌ی ضمنی از مباحث Fast Reflection. در کتابخانه‌ی Dynamic Proxy معرفی شده، دسترسی به خواص و متدها، توسط کدهای IL بهینه سازی شده‌است و در دفعات آتی کار با آن‌ها، دیگر شاهد سربار بالای Reflection نخواهیم بود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
DynamicProxyTests.zip
اشتراک‌ها
سایتی رسمی TypeScript

TypeScript lets you write JavaScript the way you really want to.

TypeScript is a typed superset of JavaScript that compiles to plain JavaScript.

Any browser. Any host. Any OS. Open Source. 

سایتی رسمی  TypeScript
مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت چهارم
طراحی API برنامه توسط Actionها

روش مرسوم طراحی Fluent interfaces، جهت ارائه روش ساخت اشیاء مسطح به کاربران بسیار مناسب هستند. اما اگر سعی در تهیه API عمومی برای کار با اشیاء چند سطحی مانند معرفی فایل‌های XML توسط کلاس‌های سی شارپ کنیم، اینبار Fluent interfaces آنچنان قابل استفاده نخواهند بود و نمی‌توان این نوع اشیاء را به شکل روانی با کنار هم قرار دادن زنجیر وار متدها تولید کرد. برای حل این مشکل روش طراحی خاصی در نگارش‌های اخیر NHibernate معرفی شده است به نام loquacious interface که این روزها در بسیاری از APIهای جدید شاهد استفاده از آن هستیم و در ادامه با پشت صحنه و طرز تفکری که در حین ساخت این نوع API وجود دارد آشنا خواهیم شد.

در ابتدا کلاس‌های مدل زیر را در نظر بگیرید که قرار است توسط آن‌ها ساختار یک جدول از کاربر دریافت شود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class Table
    {
        public Header Header { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }

    public class Header
    {
        public string Title { set; get; }
        public DateTime Date { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
    }

    public class Cell
    {
        public string Caption { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }
}
در روش طراحی loquacious interface به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس سازنده ایجاد خواهد شد. اگر در کلاس جاری، خاصیتی از نوع کلاس یا لیست باشد، برای آن نیز کلاس سازنده خاصی درنظر گرفته می‌شود و این روند ادامه پیدا می‌کند تا به خواصی از انواع ابتدایی مانند int و string برسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableApi
    {
        public Table CreateTable(Action<TableCreator> action)
        {
            var creator = new TableCreator();
            action(creator);
            return creator.TheTable;
        }
    }

    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            _theTable.Header = ...
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            _theTable.Cells = ...
        }        
    }
}
نقطه آغازین API ایی که در اختیار استفاده کنندگان قرار می‌گیرد با متد CreateTable ایی شروع می‌شود که ساخت شیء جدول را به ظاهر توسط یک Action به استفاده کننده واگذار کرده است، اما توسط کلاس TableCreator او را مقید و راهنمایی می‌کند که چگونه باید اینکار را انجام دهد.
همچنین در بدنه متد CreateTable، نکته نحوه دریافت خروجی از Action ایی که به ظاهر خروجی خاصی را بر نمی‌گرداند نیز قابل مشاهده است.
همانطور که عنوان شد کلاس‌های xyzCreator تا رسیدن به خواص معمولی و ابتدایی پیش می‌روند. برای مثال در سطح اول چون خاصیت عرض از نوع float است، صرفا با یک متد معمولی دریافت می‌شود. دو خاصیت دیگر نیاز به Creator دارند تا در سطحی دیگر برای آن‌ها سازنده‌های ساده‌تری را طراحی کنیم.
همچنین باید دقت داشت که در این طراحی تمام متدها از نوع void هستند. اگر قرار است خاصیتی را بین خود رد و بدل کنند، این خاصیت به صورت internal تعریف می‌شود تا در خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و در intellisense ظاهر نشود.
مرحله بعد، ایجاد دو کلاس HeaderCreator و CellsCreator است تا کلاس TableCreator تکمیل گردد:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه ایجاد کلاس‌های Builder و یا Creator این روش بسیار ساده و مشخص است:
مقدار هر خاصیت معمولی توسط یک متد ساده void دریافت خواهد شد.
هر خاصیتی که اندکی پیچیدگی داشته باشد، نیاز به یک Creator جدید خواهد داشت.
کار هر Creator بازگشت دادن مقدار یک شیء است یا نهایتا ساخت یک لیست از یک شیء. این مقدار از طریق یک خاصیت internal بازگشت داده می‌شود.

البته عموما بجای معرفی مستقیم کلاس‌های Creator از یک اینترفیس معادل آن‌ها استفاده می‌شود. سپس کلاس Creator را internal تعریف می‌کنند تا خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و استفاده کننده نهایی فقط با توجه به متدهای void تعریف شده در interface کار تعریف اشیاء را انجام خواهد داد.

در نهایت، مثال تکمیل شده ما به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            var creator = new HeaderCreator();
            action(creator);
            _theTable.Header = creator.Header;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _theTable.Cells = creator.Cells;
        }
    }

    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه استفاده از این طراحی نیز جالب توجه است:
var data = new TableApi().CreateTable(table =>
            {
                table.Width(1);
                table.AddHeader(header=>
                {
                    header.Title("new rpt");
                    header.Date(DateTime.Now);
                    header.AddCells(cells=>
                    {
                        cells.AddCell("cell 1", 1);
                        cells.AddCell("cell 2", 2);
                    });
                });
                table.AddCells(tableCells=>
                {
                    tableCells.AddCell("c 1", 1);
                    tableCells.AddCell("c 2", 2);
                });
            });

این نوع طراحی مزیت‌های زیادی را به همراه دارد:
الف) ساده سازی طراحی اشیاء چند سطحی و تو در تو
ب) امکان درنظر گرفتن مقادیر پیش فرض برای خواص
ج) ساده‌تر سازی تعاریف لیست‌ها
د) استفاده کنندگان در حین استفاده نهایی و تعریف اشیاء به سادگی می‌توانند کدنویسی کنند (مثلا سلول‌ها را با یک حلقه اضافه کنند).
ه) امکان بهتر استفاده از امکانات Intellisense. برای مثال فرض کنید یکی از خاصیت‌هایی که قرار است برای آن Creator درست کنید یک interface را می‌پذیرد. همچنین در برنامه خود چندین پیاده سازی کمکی از آن نیز وجود دارد. یک روش این است که مستندات قابل توجهی را تهیه کنید تا این امکانات توکار را گوشزد کند؛ روش دیگر استفاده از طراحی فوق است. در اینجا در کلاس Creator ایجاد شده چون امکان معرفی متد وجود دارد، می‌توان امکانات توکار را توسط این متدها نیز معرفی کرد و به این ترتیب Intellisense تبدیل به راهنمای اصلی کتابخانه شما خواهد شد.
مطالب
دریافت و نمایش فایل‌های PDF در برنامه‌های Blazor WASM
زمانیکه قرار است با فایل‌های باینری واقع در سمت سرور کار کنیم، اگر اکشن متدهای ارائه دهنده‌ی آن‌ها محافظت شده نباشند، برای نمایش و یا دریافت آن‌ها تنها کافی است از آدرس مستقیم این منابع استفاده کرد و در این حالت نیازی به رعایت هیچ نکته‌ی خاصی نیست. اما اگر اکشن متدی در سمت سرور توسط فیلتر Authorize محافظت شده باشد و روش محافظت نیز مبتنی بر کوکی‌ها نباشد، یعنی این کوکی‌ها در طی درخواست‌های مختلف، به صورت خودکار توسط مرورگر به سمت سرور ارسال نشوند، آنگاه نیاز است با استفاده از HttpClient برنامه‌های Blazor WASM، درخواست دسترسی به منبعی را به همراه برای مثال JSON Web Tokens کاربر به سمت سرور ارسال کرد و سپس فایل باینری نهایی را به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها دریافت نمود. در این حالت با توجه به ماهیت Ajax ای این این عملیات، برای نمایش و یا دریافت این فایل‌های محافظت شده در مرورگر، نیاز به دانستن نکات ویژه‌ای است که در این مطلب به آن‌ها خواهیم پرداخت.



کدهای سمت سرور دریافت فایل PDF

در اینجا کدهای سمت سرور برنامه، نکته‌ی خاصی را به همراه نداشته و صرفا یک فایل PDF ساده (محتوای باینری) را بازگشت می‌دهد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace BlazorWasmShowBinaryFiles.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]")]
    public class ReportsController : ControllerBase
    {
        [HttpGet("[action]")]
        public IActionResult GetPdfReport()
        {
            //TODO: create the `sample.pdf` report file on the server

            return File(virtualPath: "~/app_data/sample.pdf",
                        contentType: "application/pdf",
                        fileDownloadName: "sample.pdf");
        }
    }
}
که در نهایت با آدرس api/Reports/GetPdfReport در سمت کلاینت قابل دسترسی خواهد بود.

یک نکته: استفاده مستقیم از کتابخانه‌های تولید PDF در برنامه‌های سمت کاربر Blazor منطقی نیست؛ چون به ازای هر کاربر، گاهی از اوقات مجبور به ارسال بیش از 8 مگابایت اضافی مختص به فایل‌های dll. آن کتابخانه‌ی تولید PDF خواهیم شد. بنابراین بهتر است تولید PDF را در سمت سرور و در اکشن متدهای Web API انجام داد و سپس فایل نهایی تولیدی را در برنامه‌ی سمت کلاینت، دریافت و یا نمایش داد. به همین جهت در این مثال خروجی نهایی یک چنین عملیات فرضی را توسط یک اکشن متد Web API ارائه داده‌ایم که در بسیاری از موارد حتی می‌تواند توسط فیلتر Authorize نیز محافظت شده باشد.


ساخت URL برای دسترسی به اطلاعات باینری

تمام مرورگرهای جدید از ایجاد URL برای اشیاء Blob دریافتی از سمت سرور، توسط متد توکار URL.createObjectURL پشتیبانی می‌کنند. این متد، شیء URL را از شیء window جاری دریافت می‌کند و سپس اطلاعات باینری را دریافت کرده و آدرسی را جهت دسترسی موقت به آن تولید می‌کند. حاصل آن، یک URL ویژه‌است مانند blob:https://localhost:5001/03edcadf-89fd-48b9-8a4a-e9acf09afd67 که گشودن آن در مرورگر، یا سبب نمایش آن تصویر و یا دریافت مستقیم فایل خواهد شد.
در برنامه‌های Blazor نیاز است اینکار را توسط JS Interop آن انجام داد؛ از این جهت که API تولید یک Blob URL، صرفا توسط کدهای جاوا اسکریپتی قابل دسترسی است. به همین جهت فایل جدید Client\wwwroot\site.js را با محتوای زیر ایجاد کرده و همچنین مدخل آن‌را در به انتهای فایل Client\wwwroot\index.html، پیش از بسته شدن تگ body، اضافه می‌کنیم:
window.JsBinaryFilesUtils = {
  createBlobUrl: function (byteArray, contentType) {
    // The byte array in .NET is encoded to base64 string when it passes to JavaScript.
    const numArray = atob(byteArray)
      .split("")
      .map((c) => c.charCodeAt(0));
    const uint8Array = new Uint8Array(numArray);
    const blob = new Blob([uint8Array], { type: contentType });
    return URL.createObjectURL(blob);
  },
  downloadFromUrl: function (fileName, url) {
    const anchor = document.createElement("a");
    anchor.style.display = "none";
    anchor.href = url;
    anchor.download = fileName;
    document.body.appendChild(anchor);
    anchor.click();
    document.body.removeChild(anchor);
  },
  downloadBlazorByteArray: function (fileName, byteArray, contentType) {
    const blobUrl = this.createBlobUrl(byteArray, contentType);
    this.downloadFromUrl(fileName, blobUrl);
    URL.revokeObjectURL(blobUrl);
  },
  printFromUrl: function (url) {
    const iframe = document.createElement("iframe");
    iframe.style.display = "none";
    iframe.src = url;
    document.body.appendChild(iframe);
    if (iframe.contentWindow) {
      iframe.contentWindow.print();
    }
  },
  printBlazorByteArray: function (byteArray, contentType) {
    const blobUrl = this.createBlobUrl(byteArray, contentType);
    this.printFromUrl(blobUrl);
    URL.revokeObjectURL(blobUrl);
  },
  showUrlInNewTab: function (url) {
    window.open(url);
  },
  showBlazorByteArrayInNewTab: function (byteArray, contentType) {
    const blobUrl = this.createBlobUrl(byteArray, contentType);
    this.showUrlInNewTab(blobUrl);
    URL.revokeObjectURL(blobUrl);
  },
};
توضیحات:
- زمانیکه در برنامه‌های Blazor با استفاده از متد ()HttpClient.GetByteArrayAsync آرایه‌ای از بایت‌های یک فایل باینری را دریافت می‌کنیم، ارسال آن به کدهای جاوااسکریپتی به صورت یک رشته‌ی base64 شده صورت می‌گیرد (JS Interop اینکار را به صورت خودکار انجام می‌دهد). به همین جهت در متد createBlobUrl روش تبدیل این رشته‌ی base64 دریافتی را به آرایه‌ای از بایت‌ها، سپس به یک Blob و در آخر به یک Blob URL، مشاهده می‌کنید.  این Blob Url اکنون آدرس موقتی دسترسی به آرایه‌ای از بایت‌های دریافتی توسط مرورگر است. به همین جهت می‌توان از آن به عنوان src بسیاری از اشیاء HTML استفاده کرد.
- متد downloadFromUrl، کار دریافت یک Url و سپس دانلود خودکار آن‌را انجام می‌دهد. اگر به یک anchor استاندارد HTML، ویژگی download را نیز اضافه کنیم، با کلیک بر روی آن، بجای گشوده شدن این Url، مرورگر آن‌را دریافت خواهد کرد. متد downloadFromUrl کار ساخت لینک و تنظیم ویژگی‌های آن و سپس کلیک بر روی آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد. از متد downloadFromUrl زمانی استفاده کنید که منبع مدنظر، محافظت شده نباشد و Url آن به سادگی در مرورگر قابل گشودن باشد.
- متد downloadBlazorByteArray همان کار متد downloadFromUrl را انجام می‌دهد؛ با این تفاوت که Url مورد نیاز توسط متد downloadFromUrl را از طریق یک Blob Url تامین می‌کند.
- متد printFromUrl که جهت دسترسی به منابع محافظت نشده طراحی شده‌است، Url یک منبع را دریافت کرده، آن‌را به یک iframe اضافه می‌کند و سپس متد print را بر روی این iframe به صورت خودکار فراخوانی خواهد کرد تا سبب ظاهر شدن صفحه‌ی پیش‌نمایش چاپ شود.
- printBlazorByteArray همان کار متد printFromUrl را انجام می‌دهد؛  با این تفاوت که Url مورد نیاز توسط متد printFromUrl را از طریق یک Blob Url تامین می‌کند.


تهیه‌ی متدهایی الحاقی جهت کار ساده‌تر با JsBinaryFilesUtils

پس از تهیه‌ی JsBinaryFilesUtils فوق، می‌توان با استفاده از کلاس زیر که به همراه متدهایی الحاقی جهت دسترسی به امکانات آن است، کار با متدهای دریافت، نمایش و چاپ فایل‌های باینری را ساده‌تر کرد و از تکرار کدها جلوگیری نمود:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.JSInterop;

namespace BlazorWasmShowBinaryFiles.Client.Utils
{
    public static class JsBinaryFilesUtils
    {
        public static ValueTask<string> CreateBlobUrlAsync(
            this IJSRuntime JSRuntime,
            byte[] byteArray, string contentType)
        {
            return JSRuntime.InvokeAsync<string>("JsBinaryFilesUtils.createBlobUrl", byteArray, contentType);
        }

        public static ValueTask DownloadFromUrlAsync(this IJSRuntime JSRuntime, string fileName, string url)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.downloadFromUrl", fileName, url);
        }

        public static ValueTask DownloadBlazorByteArrayAsync(
            this IJSRuntime JSRuntime,
            string fileName, byte[] byteArray, string contentType)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.downloadBlazorByteArray",
                    fileName, byteArray, contentType);
        }

        public static ValueTask PrintFromUrlAsync(this IJSRuntime JSRuntime, string url)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.printFromUrl", url);
        }

        public static ValueTask PrintBlazorByteArrayAsync(
            this IJSRuntime JSRuntime,
            byte[] byteArray, string contentType)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.printBlazorByteArray", byteArray, contentType);
        }

        public static ValueTask ShowUrlInNewTabAsync(this IJSRuntime JSRuntime, string url)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.showUrlInNewTab", url);
        }

        public static ValueTask ShowBlazorByteArrayInNewTabAsync(
            this IJSRuntime JSRuntime,
            byte[] byteArray, string contentType)
        {
            return JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsBinaryFilesUtils.showBlazorByteArrayInNewTab", byteArray, contentType);
        }
    }
}


اصلاح Content Security Policy سمت سرور جهت ارائه‌ی محتوای blob

پس از دریافت فایل PDF به صورت یک blob، با استفاده از متد URL.createObjectURL می‌توان آدرس موقت محلی را برای دسترسی به آن تولید کرد و یک چنین آدرس‌هایی به صورت blob:http تولید می‌شوند. در این حالت در Content Security Policy سمت سرور، نیاز است امکان دسترسی به تصاویر و همچنین اشیاء از نوع blob را نیز آزاد معرفی کنید:
img-src 'self' data: blob:
default-src 'self' blob:
object-src 'self' blob:
در غیراینصورت مرورگر، نمایش یک چنین تصاویر و یا اشیایی را سد خواهد کرد.


نمایش فایل PDF دریافتی از سرور، به همراه دکمه‌های دریافت، چاپ و نمایش آن در صفحه‌ی جاری

در ادامه کدهای کامل مرتبط با تصویری را که در ابتدای بحث مشاهده کردید، ملاحظه می‌کنید:
@page "/"

@using BlazorWasmShowBinaryFiles.Client.Utils

@inject IJSRuntime JSRuntime
@inject HttpClient HttpClient

<h1>Display PDF Files</h1>
<button class="btn btn-info" @onclick="handlePrintPdf">Print PDF</button>
<button class="btn btn-primary ml-2" @onclick="handleShowPdf">Show PDF</button>
<button class="btn btn-success ml-2" @onclick="handleDownloadPdf">Download PDF</button>

@if(!string.IsNullOrWhiteSpace(PdfBlobUrl))
{
    <section class="card mb-5 mt-3">
        <div class="card-header">
            <h4>using iframe</h4>
        </div>
        <div class="card-body">
            <iframe title="PDF Report" width="100%" height="600" src="@PdfBlobUrl" type="@PdfContentType"></iframe>
        </div>
    </section>

    <section class="card mb-5">
        <div class="card-header">
            <h4>using object</h4>
        </div>
        <div class="card-body">
            <object data="@PdfBlobUrl" aria-label="PDF Report" type="@PdfContentType" width="100%" height="100%"></object>
        </div>
    </section>

    <section class="card mb-5">
        <div class="card-header">
            <h4>using embed</h4>
        </div>
        <div class="card-body">
            <embed aria-label="PDF Report" src="@PdfBlobUrl" type="@PdfContentType" width="100%" height="100%">
        </div>
    </section>
}

@code
{
    private const string ReportUrl = "/api/Reports/GetPdfReport";
    private const string PdfContentType = "application/pdf";

    private string PdfBlobUrl;

    private async Task handlePrintPdf()
    {
        // Note: Using the `HttpClient` is useful for accessing the protected API's by JWT's (non cookie-based authorization).
        // Otherwise just use the `PrintFromUrlAsync` method.
        var byteArray = await HttpClient.GetByteArrayAsync(ReportUrl);
        await JSRuntime.PrintBlazorByteArrayAsync(byteArray, PdfContentType);
    }

    private async Task handleDownloadPdf()
    {
        // Note: Using the `HttpClient` is useful for accessing the protected API's by JWT's (non cookie-based authorization).
        // Otherwise just use the `DownloadFromUrlAsync` method.
        var byteArray = await HttpClient.GetByteArrayAsync(ReportUrl);
        await JSRuntime.DownloadBlazorByteArrayAsync("report.pdf", byteArray, PdfContentType);
    }

    private async Task handleShowPdf()
    {
        // Note: Using the `HttpClient` is useful for accessing the protected API's by JWT's (non cookie-based authorization).
        // Otherwise just use the `ReportUrl` as the `src` of the `iframe` directly.
        var byteArray = await HttpClient.GetByteArrayAsync(ReportUrl);
        PdfBlobUrl = await JSRuntime.CreateBlobUrlAsync(byteArray, PdfContentType);
    }

    // Tips:
    // 1- How do I enable/disable the built-in pdf viewer of FireFox
    // https://support.mozilla.org/en-US/kb/disable-built-pdf-viewer-and-use-another-viewer
    // 2- How to configure browsers to use the Adobe PDF plug-in to open PDF files
    // https://helpx.adobe.com/acrobat/kb/pdf-browser-plugin-configuration.html
    // https://helpx.adobe.com/acrobat/using/display-pdf-in-browser.html
    // 3- Microsoft Edge is gaining new PDF reader features within the Windows 10 Fall Creator’s Update (version 1709).
}
توضیحات:
- پس از تهیه‌ی JsBinaryFilesUtils و متدهای الحاقی متناظر با آن، اکنون تنها کافی است با  استفاده از متد ()HttpClient.GetByteArrayAsync، فایل PDF ارائه شده‌ی توسط یک اکشن متد را به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها دریافت و سپس به متدهای چاپ (PrintBlazorByteArrayAsync) و دریافت (DownloadBlazorByteArrayAsync) آن ارسال کنیم.
- در مورد نمایش آرایه‌ای از بایت‌های دریافتی، وضعیت کمی متفاوت است. ابتدا باید توسط متد CreateBlobUrlAsync، آدرس موقتی این آرایه را در مرورگر تولید کرد و سپس این آدرس را برای مثال به src یک iframe انتساب دهیم تا PDF را با استفاده از امکانات توکار مرورگر، نمایش دهد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorWasmShowBinaryFiles.zip
مطالب دوره‌ها
آشنایی با AOP Interceptors
در حین استفاده از Interceptors، کار مداخله و تحت نظر قرار دادن قسمت‌های مختلف کدها، توسط کامپوننت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این کامپوننت‌های خارجی، به صورت پویا، تزئین کننده‌هایی را جهت محصور سازی قسمت‌های مختلف کدهای شما تولید می‌کنند. این‌ها، بسته به توانایی‌هایی که دارند، در زمان اجرا و یا حتی در زمان کامپایل نیز قابل تنظیم می‌باشند.


ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors

متداول‌ترین کامپوننت‌های خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار می‌گیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره می‌گیرند. به این ترتیب مزین کننده‌هایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونه‌ای از آن‌را شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).


نگاهی به فرآیند Interception

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.

اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهله‌ای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه می‌دهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود می‌کند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص می‌دهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط  Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه می‌دهد.
د) در  ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت می‌دهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.


نحوه ایجاد Interceptors

برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه

در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
پس از آن یک برنامه کنسول جدید را ایجاد کنید. (هدف از استفاده از این نوع پروژه خاص، توضیح جزئیات یک فناوری، بدون درگیر شدن با لایه UI است)
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System;
using StructureMap;

namespace AOP00
{
    public interface IMyType
    {
        void DoSomething(string data, int i);
    }

    public class MyType : IMyType
    {
        public void DoSomething(string data, int i)
        {
            Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
    }
}
اکنون کدهای این برنامه را به نحو فوق تغییر دهید.
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شده‌اند.
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهله‌ی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز می‌باشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
 PM> Install-Package Castle.Core
برای دریافت آن تنها کافی است دستور پاور شل فوق را در خط فرمان کنسول پاورشل نوگت در VS.NET اجرا کنید.
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP00
{
    public class LoggingInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            try
            {
                Console.WriteLine("Logging On Start.");

                invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت می‌گیرد

                Console.WriteLine("Logging On Success.");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Logging On Error.");
                throw;
            }
            finally
            {
                Console.WriteLine("Logging On Exit.");
            }
        }
    }
}
در کلاس فوق کار Method Interception توسط امکانات Castle.Core انجام شده است. این کلاس باید اینترفیس IInterceptor را پیاده سازی کند. در این متد سطر invocation.Proceed دقیقا معادل فراخوانی متد مورد نظر است. مراحل چهارگانه شروع، پایان، خطا و موفقیت نیز توسط try/catch/finally پیاده سازی شده‌اند.

اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
                x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor()));
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
در اینجا تنها سطر EnrichAllWith آن جدید است. ابتدا یک پروکسی پویا تولید شده است. سپس این پروکسی پویا کار دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای اینترفیس IMyType را عهده دار خواهد شد.
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل می‌شود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام می‌دهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان می‌رسد، سطر پس از فراخوانی متد  myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش می‌دهد:
 Logging On Start.
DoSomething(Test, 1);
Logging On Success.
Logging On Exit.
بنابراین در اینجا نحوه دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای یک کلاس عمومی خاص را ملاحظه می‌کنید. برای اینکه کنترل کامل را در دست بگیریم، کلاس پروکسی پویا وارد عمل شده و اینجا است که این کلاس پروکسی تصمیم می‌گیرد چه زمانی باید فراخوانی واقعی متد مورد نظر انجام شود.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.
مطالب
آشنایی با WPF قسمت ششم : DataContext بخش سوم
در قسمت قبلی با مبدل‌ها آشنا شدیم و با استفاده از این ویژگی، دو کنترل Radio Button و CheckBox را بایند کردیم. الان تنها دو کنترل مانده تا آن‌ها را متصل کنیم؛ کنترل ListBox و تقویم، که در این قسمت لیست را بررسی می‌کنیم.

ListBox
در مورد لیست، ما قبلا نام کشورها را با استفاده از تگ ListBoxItem به طور دستی اضافه می‌کردیم و هر گونه ویرایش و اضافه کردن عکس و دیگر اشیاء را داخل این تگ برای هر آیتم جداگانه انجام می‌دادیم؛ مثل تصویر زیر که هر آیتم شامل یک تگ تصویر و دو تگ TextBlock است که یکی از آن‌ها رنگی شده است. کد هر آیتم به طور جداگانه و دستی اضافه شده است.


 ولی در روش بایندینگ چنین چیزی ممکن نیست و تنها با استفاده از یک Template موارد بالا را ایجاد می‌کنیم. پس محتویات سابق ListBox را حذف کرده و تگهای زیر را جهت افزودن یک قالب داده Data Template به شیء لیست اضافه می‌کنیم. حال اگر داده‌های لیست شده خود را روانه  DataContext کنید باید این اطلاعات نمایش داده شوند.
 <ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" >
               <ListBox.ItemTemplate>
                    <DataTemplate>
                        <WrapPanel>
                            <Image Width="24" Height="24" Source="{Binding Flag}"></Image>
                            <TextBlock Padding="5 5 0 0" Text="{Binding Name}"></TextBlock>
                        </WrapPanel>
                    </DataTemplate>
               </ListBox.ItemTemplate>
            </ListBox>
در برنامه ما مشکلی که هست، کد بالا جهت اتصال به DataContext ای است که قبلا پر شده است (DataContext کل View اصلی یا والد تمامی اشیاء مشتق از آن). حتما به یاد دارید که ما این شیء را با مدل یک رکورد ذخیره شده (مدل Person) در منبع داده‌ها پر کرده بودیم. پس استفاده از این روش در حال حاضر منتفی است. ممکن است شما در طول ساخت یک پنجره چندین و چند جا نیاز به منابع داده مختلفی داشته باشید ولی عموما DataContext با یک مدل جهت نمایش یا ذخیره یک رکورد بایند شده است. پس چکار کنیم؟

ارائه این نکته ضروری است که همه اشیاء خصوصیت DataContext را دارند و ما در مثال قبلی DataContext ریشه یا والد اشیاء را پر کردیم. اگر مقاله "ساختار سلسله مراتبی " را به یاد بیاورید، گفتیم که هر شیء در صورتیکه خصوصیت وابسته‌ای برایش تعریف نشده باشد، به سمت اشیاء والد حرکت می‌کند، به این جهت بود که همه‌ی کنترل‌ها به منبع داده‌ها دسترسی داشتند. پس ما اگر DataContext لیست را پر کنیم، لیست دلیلی برای دسترسی به DataContext اشیاء والد ندارد و خصوصیت پر شده‌ی خودش را در نظر می‌گیرد. پس بیایید این مورد را امتحان کنیم:
من کلاس زیر را جهت ارسال لیستی از کشورها به همراه آدرس پرچمشان، بر می‌گردانم:
دلیل استفاده از کلاس ObservableCollection در کد زیر به جای استفاده از اشیایی چون Ilist و ... این بود که این کلاس به اینترفیس هایی چون INotifyPropertyChanged مزین گشته و هر گونه تغییری در این مجموعه، از قبیل حذف و اضافه را اطلاع رسانی کرده و مدل تغییر یافته را به سمت ویو هدایت می‌کند.
using System.Collections.ObjectModel;

namespace test
{
    public class Country
    {
        public string Flag {
            get { return "Images/flags/" + Name + ".png"; }
        }
        public string Name { get; set; }

        public int Id { get; set; }

        public ObservableCollection<Country> GetCountries()
        {
            var countries = new ObservableCollection<Country>();
            countries.Add(new Country(){Id =1,Name = "Afghanistan"});
            countries.Add(new Country() { Id = 2, Name = "Albania" });
            countries.Add(new Country() { Id = 3, Name = "Angola" });

            countries.Add(new Country() { Id = 4, Name = "Bahrain" });
            countries.Add(new Country() { Id = 5, Name = "Bermuda" });
            countries.Add(new Country() { Id =6, Name = "Iran" });

            return countries;
        }
    }
}
برنامه را اجرا کرده و انتظار داریم که بتوانیم لیست پر شده‌ای از داده‌ها را ببینیم؛ ولی در کمال تعجب لیست خالی است. خطایی هم برگردانده نمی‌شود.

دلیل این مشکل این است که DataContext برای نمایش یک Object تهیه شده است و در مورد داده‌های لیستی باید از خصوصیتی به نام ItemsSource استفاده کرد که برای داده‌های لیستی IEnumerables، بهینه شده است.
پس به این ترتیب می‌نویسیم :
   public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.ItemsSource = new Country().GetCountries();
        }
حال برنامه را اجرا کرده تا نتیجه را مشاهده کنید.

شکل‌های زیر یک نمودار از ارتباط با Object برای واکشی داده هاست:

شکل زیر همان نمودار بالا را ترسیم میکند ولی دیگر از مبدل پیش فرض WPF خبری نیست و مبدل اختصاصی به اسم ColorBrush جایگزین آن شده است:

نمودار زیر هم دسترسی به مجموعه ای از داده‌های لیستی است که از طریق ItemsSource خوانده می‌شوند:

کد زیر همچنین برای اتصال به کار می‌رود:
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.DataContext = new Country().GetCountries();
            MyListBox.SetBinding(ItemsControl.ItemsSourceProperty, new Binding());
        }
روش بالا اتصال را برقرار می‌کند ولی من توصیه چندانی در استفاده از آن نمی‌کنم. آزاد گذاشتن DataContext یک لیست، یک مزیت هم دارد و آن این است که خارج از تگ Item‌ها یعنی همان تگ لیست، موقعی که  از بایندینگ استفاده می‌کنید، در واقع از DataContext کمک گرفته می‌شود؛ چون خود ListBox یک آیتم نیست که بخواهد با آیتمی در یک لیست سر و کله بزند. بلکه می‌تواند به راحتی به یک شیء، خود را بایند کند؛ مثال زیر نمونه‌ای از آن است.

پی نوشت : روش‌های دیگر بایند کردن همچون استفاده از منابع یا ریسورس‌ها یا استفاده از ViewModel‌ها هم هستند که در آینده در مورد آن‌ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.

حال که توانستیم لیست را پر کنیم باید کشوری را که در رکورد واکشی شده آمده است، در لیست انتخاب کنیم.
توجه داشته باشید که باید لیست را از طریق خصوصیت ItemsSource پر کرده باشید و DataContext را دستکاری نکرده باشید.
خصوصیت Country در کلاس Person می‌تواند به دو صورت زیر باشد:
 public int Country { get; set; }
 public Country Country { get; set; }

که در هر دو حال از خصوصیت SelectedValue شی ListBox استفاده می‌شود. هر دو خط زیر به ترتیب برای استفاده از مقادیر بالا به کار می‌روند:
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country}"  >               
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country.Id}"  >
خصوصیت SelectedValuePath برای مشخص کردن اینکه کدام فیلد را باید در آیتم‌های لیست، جست و جو کند به کار می‌رود که ما در اینجا فیلد Id را که در کلاس Country قرار دارد، معرفی کرده‌ایم.
خصوصیت‌های دیگر یک شیء لیستی چون ListBox و ComboBox و ... SelectedIndex است که اندیس یک آیتم انتخابی را بازگردانده یا جهت انتخاب یک آیتم، اندیس آن را دریافت می‌کند. SelectedItem و SelectedItems هم شیء یا شیء‌هایی از مدل را (در اینجا Country) که در لیست انتخاب شده‌اند، بر می‌گرداند (فقط خواندنی).
 نتیجه اینکه اگر روش بالا با دستکاری DataContext انجام می‌گرفت دیگر استفاده از فیلد Country در مدل Peron ممکن نبود.
مطالب
آشنایی با مفاهیم شیء گرایی در جاوا اسکریپت #2
از آنجا که برای کار با جاوا اسکریپت نیاز به درک کاملی درباره‌ی مفهوم حوزه کارکرد متغیرها (Scope) می‌باشد و نحوه فراخوانی توابع نیز نقش اساسی در این مورد بازی می‌کند، در این قسمت با این موارد آشنا خواهیم شد:
جاوا اسکریپت از مفهومی به نام functional scope برای تعیین حوزه متغیرها استفاده می‌کند و به این معنی است که با تعریف توابع، حوزه عملکرد متغیر مشخص می‌شود. در واقع هر متغیری که در یک تابع تعریف می‌شود در کلیه قسمتهای آن تابع، از قبیل If statement – for loops و حتی nested function نیز در دسترس میباشد.
اجازه دهید با مثالی این موضوع را بررسی نماییم.
function testScope() {
var myTest = true;
if (true) {
var myTest = "I am changed!"
}
alert(myTest);
}
testScope(); // will alert "I am changed!"
همانگونه که میبینیم با اینکه در داخل بلاک if یک متغیر جدید تعریف شده، ولی در خارج از این بلاک نیز این متغیر قابل دسترسی میباشد. البته در مثال بالا اگر بخواهیم به متغیر myTest در خارج از function دسترسی داشته باشیم، با خطای undefined مواجه خواهیم شد. یعنی برای مثال در کد زیر:
function testScope() {
var myTest = true;
if (true) {
var myTest = "I am changed!"
}
alert(myTest);
}
testScope(); // will alert "I am changed!"
alert(myTest); // will throw a reference error, because it doesn't exist outside of the function
 برای حل این مشکل دو راه وجود دارد: 
1 – متغیر myTest را در بیرون بلاک testScope() تعریف کنیم
2 – هنگام تعریف متغیر myTest، کلمه کلیدی var را حذف کنیم که این موضوع باعث میشود این متغیر در کل window قابل دسترس باشد و یا به عبارتی متغیر global میشود.
قبل از پرداختن به ادامه بحث خواندن مقاله مربوط به Closure در جاوااسکریپت توصیه میگردد .
در پایان بحث Scope‌ها با یک مثال نسبتا جامع اکثر این حالات به همراه خروجی را نشان میدهیم :
<script type="text/javascript">
          // a globally-scoped variable
        var a = 1;
        // global scope
        function one()
        {
            alert(a);
        }
        // local scope
        function two(a)
        {
            alert(a);
        }
        // local scope again
        function three()
        {
            var a = 3;
            alert(a);
        }
        // Intermediate: no such thing as block scope in javascript
        function four()
        {
            if (true)
            {
                var a = 4;
            }
            alert(a); // alerts '4', not the global value of '1'
        }
        // Intermediate: object properties
        function Five()
        {
            this.a = 5;
        }
        // Advanced: closure
        var six = function ()
        {
            var foo = 6;
            return function ()
            {
                // javascript "closure" means I have access to foo in here, 
                // because it is defined in the function in which I was defined.
                alert(foo);
            }
        }()
        // Advanced: prototype-based scope resolution
        function Seven()
        {
            this.a = 7;
        }
        // [object].prototype.property loses to [object].property in the lookup chain
        Seven.prototype.a = -1; // won't get reached, because 'a' is set in the constructor above.
        Seven.prototype.b = 8; // Will get reached, even though 'b' is NOT set in the constructor.
        // These will print 1-8
        one();
        two(2);
        three();
        four();
        alert(new Five().a);
        six();
        alert(new Seven().a);
        alert(new Seven().b);
</Script>
برای مطالعه بیشتر به اینجا  مراجعه نمایید.

Function Invocation Patterns In JavaScript :
از آنجا که توابع در جاوااسکریپت به منظور 1 – ساخت اشیاء  و 2 – حوزه دسترسی متغیرها(Scope)  نقش اساسی ایفا می‌کنند بهتر است کمی درباره استفاده و نحوه فراخوانی آنها  (Function Invocation Patterns) در جاوااسکریپت بحث نماییم.
در جاوااسکریپت 4 مدل فراخوانی تابع داریم که به نامهای زیر مطرح هستند:
1. Method Invocation
2. Function Invocation
3. Constructor Invocation
4. Apply And Call Invocation
 در فراخوانی توابع به هر یک از روشهای بالا باید به این نکته توجه داشت که حوزه دسترسی متغیرها در جاوااسکریپت ابتدا و انتهای توابع هستند و اگر به عنوان مثال از توابع تو در تو استفاده کردیم ،حوزه شی this برای توابع داخلی تغییر خواهد کرد .این موضوع را در طی مثالهایی نشان خواهیم داد.
Method Invocation :
وقتی یک تابع قسمتی از یک شی باشد به آن متد میگوییم به عنوان مثال :
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        this.value+=1;
    }
};
obj.increment(); //Method invocation
در اینحالت this به شی (Object) اشاره میکند که متد در آن فراخوانی شده است و در زمان اجرا نیز به عناصر شی Bind میشود ،در مثال بالا حوزه  this شی obj خواهد شد و به همین منظور به متغیر value دسترسی داریم.
Function Invocation:
در اینحالت که از () برای فراخوانی تابع استفاده میگردد ،This به شی سراسری (global object ) اشاره می‌کند؛ منظور اینکه this به اجزای تابعی که فراخوانی آن انجام شده اشاره نمی‌کند. اجازه دهید با مثالی این موضوع را روشن کنیم
<script type="text/javascript">
var value = 500; //Global variable
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        this.value++;
        var innerFunction = function() {
            alert(this.value);
        }
        innerFunction(); //Function invocation pattern
    }
}
obj.increment(); //Method invocation pattern
<script type="text/javascript">
Result : 500
از آنجا که  () innerFunction به شکل  Function invocation pattern فراخوانی شده است به متغیر value در داخل تابع increment دسترسی نداریم و حوزه دسترسی global میشود و اگر در حوزه global نیز این متغیر تعریف نشده بود به خطای undefined میرسیدیم .
برای حل این گونه مشکلات ساختار کد نویسی ما بایستی به شکل زیر باشد :
<script type="text/javascript">
var value = 500; //Global variable
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        var that = this;
        that.value++;
        var innerFunction = function() {
            alert(that.value);
        }
        innerFunction(); //Function invocation pattern
    }
}
obj.increment();
<script type="text/javascript">
Result : 1
در واقع با تعریف یک متغیر با نام مثلا that و انتساب شی  this به آن میتوان در توابع بعدی که به شکل   Function invocation pattern فراخوانی میگردند به این متغیر دسترسی داشت .
Constructor Invocation :
در این روش برای فراخوانی تابع از کلمه new استفاده میکنیم. در این حالت یک شیء مجزا ایجاد شده و به متغیر دلخواه ما اختصاص پیدا می‌کند. به عنوان مثال داریم :
 var Dog = function(name) {   
  //this == brand new object ({});    
    this.name = name;    
    this.age = (Math.random() * 5) + 1;
};
var myDog = new Dog('Spike');
//myDog.name == 'Spike'
//myDog.age == 2
var yourDog = new Dog('Spot');
//yourDog.name == 'Spot'
//yourDog.age == 4
در این مورد با استفاده از New باعث میشویم همه خواص و متدهای تابع function برای هر نمونه از آن که ساخته میشود ( از طریق مفهوم Prototype که قبلا درباره آن بحث شد) بطور مجزا اختصاص یابد. در مثال بالا شی mydog چون حاوی یک نمونه از تابع dog بصورت  Constructor Invocation میباشد، در نتیجه به خواص تابع dog از قبیل name  و age دسترسی داریم. در اینجا اگر کلمه new استفاده نشود به این خواص دسترسی نداریم؛ در واقع با اینکار، this به mydog اختصاص پیدا میکند.
اگر از new استفاده نشود متغیر myDog ،undefined میشود.
یک مثال دیگر :
var createCallBack = function(init) { //First function
    return new function() { //Second function by Constructor Invocation
        var that = this;
        this.message = init;
        return function() { //Third function
            alert(that.message);
        }
    }
}
window.addEventListener('load', createCallBack("First Message"));
window.addEventListener('load', createCallBack("Second Message"));
در مثال بالا از مفهوم closure  نیز در مثالمان استفاده کرده ایم .
Apply And Call Invocation:
تمامی توابع جاوااسکریپت دارای دو متد توکار apply() و call() هستند که توسط این متدها میتوان این توابع را با context دلخواه فراخوانی کرد.
نحوه فراخوانی به شکل مقابل است :
myFunction.apply(thisContext, arrArgs);
myFunction.call(thisContext, arg1, arg2, arg3, ..., argN);
که thisContext به حوزه اجرایی (execution context) تابع اشاره میکند. تفاوت دو متد apply() و call() در نحوه فرستادن آرگومانها به تابع میباشد که در اولی توسط آرایه اینکار انجام میشود و در دومی همه آرگومانها را بطور صریح نوشته و با کاما از هم جدا میکنیم .
مثال :
var contextObject = {
testContext: 10
}
var otherContextObject = {
testContext: "Hello World!"
}
var testContext = 15; // Global variable
function testFunction() {
alert(this.testContext);
}
testFunction(); // This will alert 15
testFunction.call(contextObject); // Will alert 10
testFunction.apply(otherContextObject); // Will alert "Hello World”
در این مثال دو شی متفاوت با خواص همنام تعریف کرده و یک متغیر global نیز تعریف میکنیم. در انتها یک تابع تعریف میکنیم که مقدار this.testContext را نمایش میدهد. در ابتدا حوزه اجرایی تابع (this) کل window جاری میباشد و وقتی testFunction() اجرا شود مقدار متغیر global نمایش داده میشود. در اجرای دوم this به contextObject اشاره کرده و حوزه اجرایی عوض میشود و در نتیجه مقدار testContext مربوطه که در این حالت 10 میباشد نمایش داده میشود و برای فراخوانی سوم نیز به همین شکل .
یک مثال کاملتر :
var o = {
  i : 0,
  F : function() {
    var a = function() { this.i = 42; };
    a();
    document.write(this.i);
  }
};
o.F();
Result :0
خط o.f() تابع f را به شکل Method invocation اجرا میکند. در داخل تابع f یک تابع دیگر به شکل function invocation اجرا میشود که در اینحال this به global object اشاره میکند و باعث میشود مقدار i در خروجی 0 چاپ شود .
برای حل این مشکل 2 راه وجود دارد  
راه اول :
var p = {
  i : 0,
  F : function() {
    var a = function() { this.i = 42; };
    a.apply(this);
    document.write(this.i);
  }
};
 p.F();
Result :42
با اینکار this را موقع اجرای تابع درونی برایش فرستاده تا حوزه اجرای تابع عوض شود و به i دسترسی پیدا کنیم .
یا اینکه همانند مثالهای قبلی :
var q = {
  i: 0,
  F: function F() {
    var that = this;
    var a = function () {
      that.i = 42;
    }
    a();
    document.write(this.i);
  }
}
 q.F();

منابع :
Javascript programmer,s refrence
 
اشتراک‌ها
لیستی از منابع و تکنولوژی ها برای توسعه دهندگان

در گیت هاب می‌تونید تعداد زیادی پروژه پیدا کنید که لیستی از منابع و لینک‌های مفید رو برای یه زبون با یک فریم ورک خاص جمع کرده. مثلا awesome-javascript رو مشاهده کنید: https://github.com/sorrycc/awesome-javascript
حالا یک پروژه به نام awesome درست شده که لیستی از تمام این awesome‌ها رو تو خودش جمع کرده! و این واقعا عالیه  

لیستی از منابع و تکنولوژی ها برای توسعه دهندگان