مطالب
بررسی مدیریت دسترسی در جوملا 1.6-2.5

مطابق با ویکی پدیا، سطوح دسترسی مشخص می‌کند که کدام کاربران یا سیستم پردازش اجازه دسترسی به اشیاء را دارند(Authentication)، همچنین چه عملیات‌هایی بر روی اشیاء مجازند که اجرا شوند(Authorization).

در مورد جوملا، ما دو جنبه جدا برای سطوح دسترسی داریم:

1.       کدام کاربران به چه بخش‌هایی می‌توانند دسترسی داشته باشند؟ برای مثال، انتخاب یک منو برای کدام کاربر فعال خواهد بود؟

2.       چه عملیات (یا اقداماتی) کاربر می‌تواند بر روی اشیاء داشته باشد؟ برای مثال، آیا کاربر می‌تواند یک مطلب را ارسال یا ویرایش کند؟

 

ماهیت‌های موجود در سیستم :

·         کاربران 

کاربر می‌تواند به گروه‌های مختلفی اختصاص یابد.

·         گروه‌ها کاربری

شامل مجوزهایی به صورت پیش فرض می‌باشند که این مجوزها را از سطوح بالایی نیز به ارث می‌برند.

·         سطوح دسترسی

شامل یک یا چند گروه کاربری می‌باشد و سطوح دسترسی به محتواهای سایت نسبت داده می‌شود یعنی اگر یک مطلب دارای سطح دسترسی عمومی باشد آنگاه تمامی گروه‌های کاربری که در عمومی وجود دارند می‌توانند مطلب را مشاهده کنند.

·         عملیات و مجوزها

به صورت پیش فرض یک سری عملیات در سیستم تعریف شده است شامل ویرایش ، حذف و غیره که برای هر گروه کاربری (تعدادی گروه کاربری به صورت پیش فرض در سیستم تعریف شده است) به صورت پیش فرض مجوزهایی در نظر گرفته شده است که این مجوزها قابلیت ارث بری از والد گروه به فرزند رانیز دارا میباشد پس با این حساب همیشه در جوملا والد از سطح دسترسی پایین‌تری نسبت به فرزند برخوردار می‌باشد.

اما باید گفت در جوملا به ازای هر کامپوننت نیز می‌توان این مجوزها را به ازای گروه‌های مختلف تغییر داد در این جا هم هر کامپوننت دارای مجوز‌های پیش فرضی می‌باشد که در هنگام نصب کامپوننت برای آن  در نظر گرفته می‌شود.

 

جداول این سیستم :

: users  جدول کاربران

 usergroups : جدول گروه‌های کاری یا همان نقش‌های کاربری

user_usergroup_map :  جدول واسط بین کاربران و گروه‌های کاری به منظور ایجاد رابطه‌ی چند به چند (n:n)

assets : این جدول که از جوملا 1.6 به بعد به دیتابیس جوملا افزوده شده است مهمترین جدول در این سیستم می‌باشد . که در آن به ازای هر جز که سطح دسترسی باید برای آن لحاظ گردد یک سطر در نظر گرفته می‌شود که این سطر باتوجه به افزایش اجزا سیستم تغییر و به صورت داینامیک به جدول اضافه می‌گردد ضمنا این سطور قابلیت ارث بری از یکدیگر را نیز دارا می‌باشند. در هر بک از سطرها فیلدی به نام rulsوجود دارد محتوای این فیلد از نوع داده ای json می‌باشد با یک مثال شاید بهتر بتوان توضیح داد :

محتوای فیلد کامپوننت بنر :

{"core.admin":{"9":1,"7":1},"core.manage":{"6":1},"core.create":[],"core.delete":[],"core.edit}

در این جا “core.admin”   مجوز دسترسی مدیریتی به این کامپوننت می‌باشد که گروه‌های کاری شماره 7 و 9 دارای چنین دسترسی می‌باشند . ضمنا عملیات‌های "core.create" از سطوح بالاتر یا همان سطر والد خود ارث بری می‌کند.

Viewlevel :  در این جدول سطوح دسترسی تعریف شده اند مهمترین فیلد این جدول نیز rulsنام دارد و حاوی id  گروه هایی است که به این سطح دسترسی ، دسترسی دارند.

به طور مثال سطح دسترسی ثبت نام شده حاوی [6,2,8] می‌باشد یعنی گروه‌های کاری با id‌های مورد نظر می‌توانند به محتواهای با سطح دسترسی ثبت نام شده دسترسی داشته باشند.

 

دیاگرام جداول :

مطالب
مدیریت بهتر کدهای تولید شده توسط WCF RIA Services

در حین کار با WCF RIA Services اگر تمام موجودیت‌های تعریف شده انتخاب شوند یک فایل طویل DomainService حاصل خواهد شد. کار کردن با این فایل نه زیبا است و نه ساده. بعد از یک مدت شاید بگوئیم، خوب! من به ازای هر جدول یک DomainService جدا تولید می‌کنم با نامی مختص به آن و این اطلاعات را در فایلی جداگانه نیز ذخیره خواهم کرد. پس از انجام اینکار با خطای زیر مواجه خواهیم شد:

The entity type ... is exposed by multiple DomainService types. Entity types cannot be shared across DomainServices

به صورت خلاصه: مهم نیست سیستم شما از چند جدول تشکیل شده است؛ مهم این است که تنها یک فایل DomainService را باید تولید کنید و البته این یک محدودیت نیست؛ یک هدف محسوب می‌شود؛ از این دیدگاه که موجودیت‌های مرتبط باید در یک Domain قرار گیرند و تنها در یک دومین هستند که روابط بین آن‌ها معنا پیدا می‌کند.
- روش توصیه شده برای مدیریت این کلاس DomainService طویل، استفاده از واژه‌ی کلیدی partial است (برای مثال public partial class MyDomainService). به این صورت هر موجودیت را می‌توان در یک فایل جداگانه قرار داد و به این ترتیب مدیریت ساده‌تری را بر روی اطلاعات تولید شده داشت و همچنین تمامی این فایل‌ها در نهایت یک کلاس واحد را تشکیل می‌دهند و اصل وجود یک DomainService واحد در برنامه زیر سؤال نخواهد رفت.
- کدهایی را که خودتان نیز به این مجموعه اضافه خواهید کرد، در لابلای کدهای تولید شده قرار ندهید. در صورت تغییری در جداول نیاز است تا این فایل‌ها مجددا تولید شوند و اینجا است که تمام تغییرات خود را از دست خواهید داد. برای این منظور باز هم یک کلاس partial دیگر را تعریف کنید تا کدهای سفارشی خود را بتوان به صورت مجزایی از کدهای تولید شده به صورت خودکار، در آن قرار داد (برای مثال به نام MyServiceNameDomainService.extensions.cs).
- جایی که قرار است یک سری از فایل‌ها مجددا تولید شوند استفاده از برنامه‌های سورس کنترل را فراموش نکنید؛ تا هر زمانی بتوان کدهای جدید را با کدهای نگارش‌های قبل به سادگی مقایسه کرد؛ یا حتی به نگارش‌های قبلی بازگشت نمود.
- این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر اطلاعاتی به صورت خودکار از پیش تعریف شده و موجود است (کلاس دومین یا متادیتای آن)،‌ این اطلاعات حین استفاده از امکانات تولید کد خودکار، مجددا تولید نخواهند شد. به همین جهت باید ابتدا آن‌ها را به صورت comment در آورد (یا از پروژه خارج نمود؛ استفاده از امکانات include و exclude پوشه‌ها یا فایل‌ها در ویژوال استودیو) تا همواره کدهای آخرین اطلاعات موجود تولید گردند.

مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دهم

آشنایی با کتابخانه NHibernate Validator

پروژه جدیدی به پروژه NHibernate Contrib در سایت سورس فورج اضافه شده است به نام NHibernate Validator که از آدرس زیر قابل دریافت است:


این پروژه که توسط Dario Quintana توسعه یافته است، امکان اعتبار سنجی اطلاعات را پیش از افزوده شدن آن‌ها به دیتابیس به دو صورت دستی و یا خودکار و یکپارچه با NHibernate فراهم می‌سازد؛ که امروز قصد بررسی آن‌را داریم.

کامپایل پروژه اعتبار سنجی NHibernate

پس از دریافت آخرین نگارش موجود کتابخانه NHibernate Validator از سایت سورس فورج، فایل پروژه آن‌را در VS.Net گشوده و یکبار آن‌را کامپایل نمائید تا فایل اسمبلی NHibernate.Validator.dll حاصل گردد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده، تعدادی پزشک داریم و تعدادی بیمار. در سیستم ما هر بیمار تنها توسط یک پزشک مورد معاینه قرار خواهد گرفت. رابطه آن‌ها را در کلاس دیاگرام زیر می‌توان مشاهده نمود:


به این صورت پوشه دومین برنامه از کلاس‌های زیر تشکیل خواهد شد:

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string FirstName { get; set; }
public virtual string LastName { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Doctor
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Patient> Patients { get; set; }

public Doctor()
{
Patients = new List<Patient>();
}
}
}
برنامه این قسمت از نوع کنسول با ارجاعاتی به اسمبلی‌های FluentNHibernate.dll ،log4net.dll ،NHibernate.dll ، NHibernate.ByteCode.Castle.dll ،NHibernate.Linq.dll ،NHibernate.Validator.dll و System.Data.Services.dll است.

ساختار کلی این پروژه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:


اطلاعات این برنامه بر مبنای NHRepository و NHSessionManager ایی است که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم و پیشنیاز ضروری مطالعه آن می‌باشند (سورس پیوست شده شامل نمونه تکمیل شده این موارد نیز هست). همچنین از قسمت ایجاد دیتابیس از روی مدل نیز صرفنظر می‌شود و همانند قسمت‌های قبل است.


تعریف اعتبار سنجی دومین با کمک ویژگی‌ها (attributes)

فرض کنید می‌خواهیم بر روی طول نام و نام خانوادگی بیمار محدودیت قرار داده و آن‌ها را با کمک کتابخانه NHibernate Validator ، اعتبار سنجی کنیم. برای این منظور ابتدا فضای نام NHibernate.Validator.Constraints به کلاس بیمار اضافه شده و سپس با کمک ویژگی‌هایی که در این کتابخانه تعریف شده‌اند می‌توان قیود خود را به خواص کلاس تعریف شده اعمال نمود که نمونه‌ای از آن را مشاهده می‌نمائید:

using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 20,Message="طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد")]
public virtual string FirstName { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 60, Message = "طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد")]
public virtual string LastName { get; set; }
}
}
اعمال این قیود از این جهت مهم هستند که نباید وقت برنامه و سیستم را با دریافت خطای نهایی از دیتابیس تلف کرد. آیا بهتر نیست قبل از اینکه اطلاعات به دیتابیس وارد شوند و رفت و برگشتی در شبکه صورت گیرد، مشخص گردد که این فیلد حتما نباید خالی باشد یا طول آن باید دارای شرایط خاصی باشد و امثال آن؟

مثالی دیگر:
جهت اجباری کردن و همچنین اعمال Regular expressions برای اعتبار سنجی یک فیلد می‌توان دو ویژگی زیر را به بالای آن فیلد مورد نظر افزود:

[NotNull]
[Pattern(Regex = "[A-Za-z0-9]+")]

تعریف اعتبار سنجی با کمک کلاس ValidationDef

راه دوم تعریف اعتبار سنجی، کمک گرفتن از کلاس ValidationDef این کتابخانه و استفاده از روش fluent configuration است. برای این منظور، پوشه جدیدی را به برنامه به نام Validation اضافه خواهیم کرد و سپس دو کلاس DoctorDef و PatientDef را به آن به صورت زیر خواهیم افزود:

using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;
using NHSample5.Domain;

namespace NHSample5.Validation
{
public class DoctorDef : ValidationDef<Doctor>
{
public DoctorDef()
{
Define(x => x.Name).LengthBetween(3, 50);
Define(x => x.Patients).NotNullableAndNotEmpty();
}
}
}

using NHSample5.Domain;
using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;

namespace NHSample5.Validation
{
public class PatientDef : ValidationDef<Patient>
{
public PatientDef()
{
Define(x => x.FirstName)
.LengthBetween(3, 20)
.WithMessage("طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد");

Define(x => x.LastName)
.LengthBetween(3, 60)
.WithMessage("طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد");
}
}
}

استفاده از قیودات تعریف شده به صورت دستی

می‌توان از این کتابخانه اعتبار سنجی به صورت مستقیم نیز اضافه کرد. روش انجام آن‌را در متد زیر مشاهده می‌نمائید.

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت استفاده از ویژگی‌ها
/// </summary>
static void WithoutConfiguringTheEngine()
{
//تعریف یک بیمار غیر معتبر
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
var ve = new ValidatorEngine();
var invalidValues = ve.Validate(patient1);
if (invalidValues.Length == 0)
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
//نمایش پیغام‌های تعریف شده مربوط به هر فیلد
foreach (var invalidValue in invalidValues)
{
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
}
}

//تعریف یک بیمار معتبر بر اساس قیودات اعمالی
var patient2 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve.IsValid(patient2))
{
Console.WriteLine("patient2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient2 is NOT valid!");
}
}
ابتدا شیء ValidatorEngine تعریف شده و سپس متد Validate آن بر روی شیء بیماری غیر معتبر فراخوانی می‌گردد. در صورتیکه این عتبار سنجی با موفقیت روبر نشود، خروجی این متد آرایه‌ای خواهد بود از فیلدهای غیرمعتبر به همراه پیغام‌هایی که برای آن‌ها تعریف کرده‌ایم. یا می‌توان به سادگی همانند بیمار شماره دو، تنها از متد IsValid آن نیز استفاده کرد.

در اینجا اگر سعی در اعتبار سنجی یک پزشک نمائیم، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد زیرا هنگام استفاده از کلاس ValidationDef، باید نگاشت لازم به این قیودات را نیز دقیقا مشخص نمود تا مورد استفاده قرار گیرد که نحوه‌ی انجام این عملیات را در متد زیر می‌توان مشاهده نمود.

public static ValidatorEngine GetFluentlyConfiguredEngine()
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal);
vtor.Configure(configuration);
return vtor;
}

FluentConfiguration آن مجزا است از نمونه مشابه کتابخانه Fluent NHibernate و نباید با آن اشتباه گرفته شود (در فضای نام NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious تعریف شده است).
در این متد کلاس‌های قرار گرفته در پوشه Validation برنامه که دارای فضای نام NHSample5.Validation هستند، به عنوان کلاس‌هایی که باید اطلاعات لازم مربوط به اعتبار سنجی را از آنان دریافت کرد معرفی شده‌اند.
همچنین ValidatorMode نیز به صورت External تعریف شده و منظور از External در اینجا هر چیزی بجز استفاده از روش بکارگیری attributes است (علاوه بر امکان تعریف این قیودات در یک پروژه class library مجزا و مشخص ساختن اسمبلی آن در اینجا).

اکنون جهت دسترسی به این موتور اعتبار سنجی تنظیم شده می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت تعریف آن‌ها با کمک
/// ValidationDef
/// </summary>
static void WithConfiguringTheEngine()
{
var ve2 = VeConfig.GetFluentlyConfiguredEngine();
var doctor1 = new Doctor() { Name = "S" };
if (ve2.IsValid(doctor1))
{
Console.WriteLine("doctor1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor1 is NOT valid!");
}

var patient1 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve2.IsValid(patient1))
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
}

var doctor2 = new Doctor() { Name = "شمس", Patients = new List<Patient>() { patient1 } };
if (ve2.IsValid(doctor2))
{
Console.WriteLine("doctor2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor2 is NOT valid!");
}
}

نکته مهم:
فراخوانی GetFluentlyConfiguredEngine نیز باید یکبار در طول برنامه صورت گرفته و سپس حاصل آن بارها مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نحوه‌ی صحیح دسترسی به آن باید حتما از طریق الگوی Singleton که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد، انجام شود.


استفاده از قیودات تعریف شده و سیستم اعتبار سنجی به صورت یکپارچه با NHibernate

کتابخانه NHibernate Validator زمانیکه با NHibernate یکپارچه گردد دو رخداد PreInsert و PreUpdate آن‌را به صورت خودکار تحت نظر قرار داده و پیش از اینکه اطلاعات ثبت و یا به روز شوند، ابتدا کار اعتبار سنجی خود را انجام داده و اگر اعتبار سنجی مورد نظر با شکست مواجه شود، با ایجاد یک exception از ادامه برنامه جلوگیری می‌کند. در این حالت استثنای حاصل شده از نوع InvalidStateException خواهد بود.

برای انجام این مرحله یکپارچه سازی ابتدا متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine را به شکل زیر باید فراخوانی نمائیم:

/// <summary>
/// از این کانفیگ برای آغاز سشن فکتوری باید کمک گرفته شود
/// </summary>
/// <param name="nhConfiguration"></param>
public static void BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref Configuration nhConfiguration)
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal)
.IntegrateWithNHibernate
.ApplyingDDLConstraints()
.And
.RegisteringListeners();
vtor.Configure(configuration);

//Registering of Listeners and DDL-applying here
ValidatorInitializer.Initialize(nhConfiguration, vtor);
}
این متد کار دریافت Configuration مرتبط با NHibernate را جهت اعمال تنظیمات اعتبار سنجی به آن انجام می‌دهد. سپس از nhConfiguration تغییر یافته در این متد جهت ایجاد سشن فکتوری استفاده خواهیم کرد (در غیر اینصورت سشن فکتوری درکی از اعتبار سنجی‌های تعریف شده نخواهد داشت). اگر قسمت‌های قبل را مطالعه کرده باشید، کلاس SingletonCore را جهت مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری به خاطر دارید. این کلاس اکنون باید به شکل زیر وصله شود:

SingletonCore()
{
Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود
_sessionFactory = cfg.BuildSessionFactory();
}

از این لحظه به بعد، نیاز به فراخوانی متدهای Validate و یا IsValid نبوده و کار اعتبار سنجی به صورت خودکار و یکپارچه با NHibernate انجام می‌شود. لطفا به مثال زیر دقت بفرمائید:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveInvalidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
try
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
repo.Save(patient1);
}
catch (InvalidStateException ex)
{
Console.WriteLine("Validation failed!");
foreach (var invalidValue in ex.GetInvalidValues())
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
log4net.LogManager.GetLogger("NHibernate.SQL").Error(ex);
}
}
}

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveValidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "Vahid", LastName = "Nasiri" };
repo.Save(patient1);
}
}
در اینجا از کلاس Repository که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم، استفاده شده است. در متد tryToSaveInvalidPatient ، بدلیل استفاده از تعریف بیماری غیرمعتبر، پیش از انجام عملیات ثبت، استثنایی حاصل شده و پیش از هرگونه رفت و برگشتی به دیتابیس، سیستم از بروز این مشکل مطلع خواهد شد. همچنین پیغام‌هایی را که هنگام تعریف قیودات مشخص کرده بودیم را نیز توسط آرایه ex.GetInvalidValues می‌توان دریافت کرد.

نکته:
اگر کار ساخت database schema را با کمک کانفیگ تنظیم شده توسط کتابخانه اعتبار سنجی آغاز کنیم، طول فیلدها دقیقا مطابق با حداکثر طول مشخص شده در قسمت تعاریف قیود هر یک از فیلدها تشکیل می‌گردد (حاصل از اعمال متد ApplyingDDLConstraints در متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine ذکر شده می‌باشد).

public static void CreateValidDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند

Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود

new SchemaExport(cfg).Execute(script, export, dropTables);
}


دریافت سورس کامل قسمت دهم


نظرات مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
- عموما circular reference بین اسمبلی‌ها نشانه‌ی طراحی بد است.
- استفاده از چند Context برای اینکه هر کدام قرار است در یک دیتابیس جدا ذخیره شوند؟ نمی‌شود FK بین این‌ها (جداول دو دیتابیس مختلف) تعریف کرد (SQL Server چنین کاری را پشتیبانی نمی‌کند).
- اگر برنامه ماژولار است، در EF می‌توان به صورت خودکار تمام ماژول‌ها را در طی یک Context یکپارچه بارگذاری کرد (^ و ^).
- هدف از ایجاد Schema در SQL Server، ایجاد ظروفی برای گروه بندی منطقی اشیاء است. مثلا عده‌ای به سه SP خاص دسترسی داشته باشند. عده‌ای فقط بتوانند با Viewها کار کنند. یا حتی عده‌ای به تمام موارد دسترسی داشته باشند. بنابراین یک نوع ایزوله سازی قسمت‌های مختلف بانک اطلاعاتی مدنظر هست، در اصل. حالا اگر عده‌ای فقط به سه جدول خاص دسترسی دارند، آیا می‌توانند ارجاعی را به جدول چهارمی که در یک schema دیگر تعریف شده داشته باشند؟ بله. البته فقط به این شرط که کاربران schema سه جدول فعلی به schema جدول چهارم، دسترسی و مجوز لازم را داشته باشد و برای این دسترسی دادن‌ها هم باید مستقلا T-SQL بنویسید.
و ... ضمنا گاهی از اوقات از Schema برای مدیریت نام‌های هم نام استفاده می‌شود. چیزی شبیه به namespace در سی‌شارپ مثلا. نمونه‌اش طراحی چند مستاجری است.
نتیجه گیری؟ برای سرگرمی Schema ایجاد نکنید؛ مگر اینکه واقعا قصد ایزوله سازی قسمت‌های مختلف یک بانک اطلاعاتی را از کاربرانی خاص داشته باشید. به Schema به شکل یک Sandbox امنیتی (یک قرنطینه) نگاه کنید.

برای مطالعه بیشتر
Understanding the Difference between Owners and Schemas in SQL Server
Implementation of Database Object Schemas
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #11
این برداشت درسته : view state در خود صفحه ذخیره می‌شود ولی مکانیزم جایگزین در MVC اطلاعات را به سرور ارسال و برای نمایش مجدد اطلاعات در View اطلاعات از سرور به سمت کلاینت ارسال می‌شود از طریق مدل بایندر؟
مطالب
روش‌هایی برای بهبود سرعت برنامه‌های مبتنی بر Entity framework
در این مطلب تعدادی از شایع‌ترین مشکلات حین کار با Entity framework که نهایتا به تولید برنامه‌هایی کند منجر می‌شوند، بررسی خواهند شد.

مدل مورد بررسی

    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
    }

    public class BlogPost
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }
    }
کوئری‌هایی که در ادامه بررسی خواهند شد، بر روی رابطه‌ی one-to-many فوق تعریف شده‌اند؛ یک کاربر به همراه تعدادی مطلب منتشر شده.


مشکل 1: بارگذاری تعداد زیادی ردیف
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در بسیاری از اوقات، در برنامه‌های خود تنها نیاز به مشاهده‌ی قسمت خاصی از یک سری از اطلاعات، وجود دارند. به همین جهت بکارگیری متد ToList بدون محدود سازی تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده، سبب بالا رفتن مصرف حافظه‌ی سرور و همچنین بالا رفتن میزان داده‌ای که هر بار باید بین سرور و کلاینت منتقل شوند، خواهد شد. یک چنین برنامه‌هایی بسیار مستعد به استثناهایی از نوع out of memory هستند.
راه حل:  با استفاده از Skip و Take، مباحث صفحه‌ی بندی را اعمال کنید.


مشکل 2: بازگرداندن تعداد زیادی ستون
 var data = context.BlogPosts.ToList();
فرض کنید View برنامه، در حال نمایش عناوین مطالب ارسالی است. کوئری فوق، علاوه بر عناوین، شامل تمام خواص تعریف شده‌ی دیگر نیز هست. یک چنین کوئری‌هایی نیز هربار سبب هدر رفتن منابع سرور می‌شوند.
راه حل: اگر تنها نیاز به خاصیت Content است، از Select و سپس ToList استفاده کنید؛ البته به همراه نکته 1.
 var list = context.BlogPosts.Select(x => x.Content).Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 3: گزارشگیری‌هایی که بی‌شباهت به حمله‌ی به دیتابیس نیستند
 foreach (var post in context.BlogPosts)
{
     Console.WriteLine(post.User.Name);
}
فرض کنید قرار است رکوردهای مطالب را نمایش دهید. در حین نمایش این مطالب، در قسمتی از آن باید نام نویسنده نیز درج شود. با توجه به رابطه‌ی تعریف شده، نوشتن post.User.Name به ازای هر مطلب، بسیار ساده به نظر می‌رسد و بدون مشکل هم کار می‌کند. اما ... اگر خروجی SQL این گزارش را مشاهده کنیم، به ازای هر ردیف نمایش داده شده، یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی، جهت دریافت نام نویسنده یک مطلب وجود دارد.
این مورد به lazy loading مشهور است و در مواردی که قرار است با یک مطلب و یک نویسنده کار شود، شاید اهمیتی نداشته باشد. اما در حین نمایش لیستی از اطلاعات، بی‌شباهت به یک حمله‌ی شدید به بانک اطلاعاتی نیست.
راه حل: در گزارشگیری‌ها اگر نیاز به نمایش اطلاعات روابط یک موجودیت وجود دارد، از متد Include استفاده کنید تا Lazy loading لغو شود.
 foreach (var post in context.BlogPosts.Include(x=>x.User))


مشکل 4:  فعال بودن بی‌جهت مباحث ردیابی اطلاعات
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در اینجا ما فقط قصد داریم که لیستی از اطلاعات را دریافت و سپس نمایش دهیم. در این بین، هدف، ویرایش یا حذف اطلاعات این لیست نیست. یک چنین کوئری‌هایی مساوی هستند با تشکیل dynamic proxies مخصوص EF جهت ردیابی تغییرات اطلاعات (مباحث AOP توکار). EF توسط این dynamic proxies، محصور کننده‌هایی را برای تک تک آیتم‌های بازگشت داده شده از لیست تهیه می‌کند. در این حالت اگر خاصیتی را تغییر دهید، ابتدا وارد این محصور کننده (غشاء نامرئی) می‌شود، در سیستم ردیابی EF ذخیره شده و سپس به شیء اصلی اعمال می‌گردد. به عبارتی شیء در حال استفاده، هر چند به ظاهر post.User است اما در واقعیت یک User دارای روکشی نامرئی از جنس dynamic proxy‌های EF است. تهیه این روکش‌ها، هزینه‌بر هستند؛ چه از لحاظ میزان مصرف حافظه و چه از نظر سرعت کار.
راه حل: در گزاشگیری‌ها، dynamic proxies را توسط متد AsNoTracking غیرفعال کنید:
 var data = context.BlogPosts.AsNoTracking().Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 5: باز کردن  تعداد اتصالات زیاد به بانک اطلاعاتی در طول یک درخواست

هر Context دارای اتصال منحصربفرد خود به بانک اطلاعاتی است. اگر در طول یک درخواست، بیش از یک Context مورد استفاده قرار گیرد، بدیهی است به همین تعداد اتصال باز شده به بانک اطلاعاتی، خواهیم داشت. نتیجه‌ی آن فشار بیشتر بر بانک اطلاعاتی و همچنین کاهش سرعت برنامه است؛ از این لحاظ که اتصالات TCP برقرار شده، هزینه‌ی بالایی را به همراه دارند.
روش تشخیص:
        private void problem5MoreThan1ConnectionPerRequest() 
        {
            using (var context = new MyContext())
            {
                var count = context.BlogPosts.ToList();
            }
        }
داشتن متدهایی که در آن‌ها کار وهله سازی و dispose زمینه‌ی EF انجام می‌شود (متدهایی که در آن‌ها new Context وجود دارد).
راه حل: برای حل این مساله باید از روش‌های تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. یک Context وهله سازی شده‌ی در طول عمر یک درخواست، باید بین وهله‌های مختلف اشیایی که نیاز به Context دارند، زنده نگه داشته شده و به اشتراک گذاشته شود.


مشکل 6: فرق است بین IList و IEnumerable
DataContext = from user in context.Users
                      where user.Id>10
                      select user;
خروجی کوئری LINQ نوشته شده از نوع IEnumerable است. در EF، هربار مراجعه‌ی مجدد به یک کوئری که خروجی IEnumerable دارد، مساوی است با ارزیابی مجدد آن کوئری. به عبارتی، یکبار دیگر این کوئری بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهد شد و رفت و برگشت مجددی صورت می‌گیرد.
زمانیکه در حال تهیه‌ی گزارشی هستید، ابزارهای گزارشگیر ممکن است چندین بار از نتیجه‌ی کوئری شما در حین تهیه‌ی گزارش استفاده کنند. بنابراین برخلاف تصور، data binding انجام شده، تنها یکبار سبب اجرای این کوئری نمی‌شود؛ بسته به ساز و کار درونی گزارشگیر، چندین بار ممکن است این کوئری فراخوانی شود.
راه حل: یک ToList را به انتهای این کوئری اضافه کنید. به این ترتیب از نتیجه‌ی کوئری، بجای اصل کوئری استفاده خواهد شد و در این حالت تنها یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را شاهد خواهید بود.


مشکل 7: فرق است بین IQueryable و IEnumerable

خروجی IEnumerable، یعنی این عبارت را محاسبه کن. خروجی IQueryable یعنی این عبارت را درنظر داشته باش. اگر نیاز است نتایج کوئری‌ها با هم ترکیب شوند، مثلا بر اساس رابط کاربری برنامه، کاربر بتواند شرط‌های مختلف را با هم ترکیب کند، باید از ترکیب IQueryableها استفاده کرد تا سبب رفت و برگشت اضافی به بانک اطلاعاتی نشویم.


مشکل 8: استفاده از کوئری‌های Like دار
 var list = context.BlogPosts.Where(x => x.Content.Contains("test"))
این نوع کوئری‌ها که در نهایت به Like در SQL ترجمه می‌شوند، سبب full table scan خواهند شد که کارآیی بسیار پایینی دارند. در این نوع موارد توصیه شده‌است که از روش‌های full text search استفاده کنید.


مشکل 9: استفاده از Count بجای Any

اگر نیاز است بررسی کنید مجموعه‌ای دارای مقداری است یا خیر، از Count>0 استفاده نکنید. کارآیی Any و کوئری SQL ایی که تولید می‌کند، به مراتب بیشتر و بهینه‌تر است از Count>0.


مشکل 10: سرعت insert پایین است

ردیابی تغییرات را خاموش کرده و از متد جدید AddRange استفاده کنید. همچنین افزونه‌هایی برای Bulk insert نیز موجود هستند.


مشکل 11: شروع برنامه کند است

می‌توان تمام مباحث نگاشت‌های پویای کلاس‌های برنامه به جداول و روابط بانک اطلاعاتی را به صورت کامپایل شده در برنامه ذخیره کرد. این مورد سبب بالا رفتن سرعت شروع برنامه خصوصا در حالتیکه تعداد جداول بالا است می‌شود.
مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت پنجم

کدهای این قسمت به‌روزرسانی شده و از این ریپازیتوری قابل دسترسی است.


Event Sourcing

در این قسمت قصد داریم تا اطلاعات Command‌های خود را بعد از Process، داخل یک دیتابیس Append-Only ذخیره کنیم. با استفاده از این روش میتوانیم بفهمیم در یک تاریخ مشخص، با چه ورودی‌هایی ( Request )، چه جواب ( Response ) ای در آن لحظه از برنامه برگشت داده شده‌است.


برای پیاده سازی Event Sourcing از دیتابیس EventStore که سورس آن نیز در گیتهاب قابل دسترسی است، استفاده خواهیم کرد. توجه داشته باشید که شما میتوانید از دیتابیس‌های دیگری مثل Elasticsearch, Redis و ... به‌منظور دیتابیس Event Store خود استفاده کنید و محدود به EventStore نیستید.

ما برای راه اندازی دیتابیس EventStore در این قسمت، از Docker استفاده خواهیم کرد. آموزش Docker قبلا طی مقالاتی (2 , 1) در سایت قرار گرفته‌است و در این مقاله به تکرار نحوه استفاده از آن نخواهیم پرداخت.

با استفاده از دستور زیر، EventStore را از روی Docker Hub که Registry پیشفرض است، Pull و اجرا میکنیم و پورت‌های 2113 و 1113 آن را به بیرون Expose میکنیم تا داخل برنامه خود، از آن‌ها استفاده کنیم:
docker run --name eventstore-node -d -p 2113:2113 -p 1113:1113 eventstore/eventstore

EventStore دارای پنل ادمینی است که از طریق http://localhost:2113 قابل دسترسی است. Username پیشفرض آن برابر با admin و کلمه عبور آن برابر با changeit است.

بعد از لاگین در پنل ادمین، با چنین Dashboard ای مواجه خواهید شد و نشان از این دارد که EventStore به‌درستی اجرا شده است:



برای استفاده از EventStore داخل برنامه خود، مانند دیگر دیتابیس‌ها، Client موجود آن را برای #C، از NuGet نصب میکنیم:
Install-Package EventStore.Client

سپس کلاسی بنام EventStoreDbContext ایجاد و منطق ارتباط با EventStore را داخل آن قرار میدهیم :
public class EventStoreDbContext : IEventStoreDbContext
{
    public async Task<IEventStoreConnection> GetConnection()
    {
        IEventStoreConnection connection = EventStoreConnection.Create(
            new IPEndPoint(IPAddress.Loopback, 1113),
            nameof(MediatrTutorial));

        await connection.ConnectAsync();

        return connection;
    }

    public async Task AppendToStreamAsync(params EventData[] events)
    {
        const string appName = nameof(MediatrTutorial);
        IEventStoreConnection connection = await GetConnection();

        await connection.AppendToStreamAsync(appName, ExpectedVersion.Any, events);
    }
}

همانطور که می‌بینید، با استفاده از IP 1113 که در بالاتر با استفاده از Docker آن را Expose کرده بودیم، به EventStore متصل شده‌ایم. همچنین برای متد AppendToStreamAsync خود EventStore ، یک Facade نوشته‌ایم که نحوه کار با آن را برایمان راحت‌تر کرده‌است.

با توجه به اینکه EventStore در Documentation خود بیان کرده که Thread-Safe است، در DI Container خود، EventStoreDbContext را بصورت Singleton ثبت و Register میکنیم و در طول عمر برنامه، یک instance از آن خواهیم داشت:
services.AddSingleton<IEventStoreDbContext, EventStoreDbContext>();

قصد داریم Request هایی را که از نوع Command هستند، همراه با Response آن‌ها داخل EventStore ذخیره کنیم. برای تشخیص Query/Command بودن یک Request ، از نام آنها استفاده خواهیم کرد. همانطور که در قسمت‌های قبل گفتیم ، Command‌ها باید با ذکر "Command" در پایان نامشان همراه باشند.

این یک Convention در برنامه ماست که باید رعایت شود. ( Convention Over Configuration )



مانند Behavior‌های قبلی، یک Behavior جدید را بنام EventLoggerBehavior ایجاد و از IPipelineBehavior ارث بری کرده و EventStoreDbContext خود را به آن Inject میکنیم:
public class EventLoggerBehavior<TRequest, TResponse> :
   IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    readonly IEventStoreDbContext _eventStoreDbContext;

    public EventLoggerBehavior(IEventStoreDbContext eventStoreDbContext)
    {
        _eventStoreDbContext = eventStoreDbContext;
    }

    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        TResponse response = await next();

        string requestName = request.ToString();

        // Commands convention
        if (requestName.EndsWith("Command"))
        {
            Type requestType = request.GetType();
            string commandName = requestType.Name;

            var data = new Dictionary<string, object>
            {
                {
                    "request", request
                },
                {
                    "response", response
                }
            };

            string jsonData = JsonConvert.SerializeObject(data);
            byte[] dataBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(jsonData);

            EventData eventData = new EventData(eventId: Guid.NewGuid(),
                type: commandName,
                isJson: true,
                data: dataBytes,
                metadata: null); 

            await _eventStoreDbContext.AppendToStreamAsync(eventData);
        }

        return response;
    }
}

با استفاده از این Behavior، فقط Request هایی را که Command هستند و State برنامه را تغییر میدهند، داخل EventStore ذخیره میکنیم. اکنون کافیست تا این Behavior را داخل DI Container خود اضافه کنیم :
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(EventLoggerBehavior<,>));

اگر برنامه را اجرا و یکی از Command‌ها را مانند CreateCustomerCommand، با استفاده از api/Customers <= POST فراخوانی کنید، Request و Response شما با Type آن Command و همراه با DateTime ای که این Request رخ داده‌است، داخل EventStore ذخیره خواهد شد که در Admin Panel مربوط به EventStore، در تب Stream Browser قابل مشاهده است :



نامگذاری این بخش به Stream، بدلیل این است که ما جریان و تاریخچه‌ای از وقایع بوجود آمده در سیستم را داریم که با استفاده از آن‌ها میتوانیم به وضعیت جاری و نحوه رسیدن به این State دست پیدا کنیم.
نظرات مطالب
چند نکته کاربردی درباره Entity Framework
- سورس آزمایش به عمد ارسال شد، تا بتونید خودتون اجراش کنید و اندازه گیری کنید. این‌ها چشم بندی نبوده یا نظر شخصی نیست. یک سری اندازه گیری است.
- توضیح دادم در انتهای همان آزمایش. برای تکرار مجدد: چون یکبار رفت و برگشت کمتری داره به دیتابیس. چون تغییر State یک شیء و ورود آن به سیستم ردیابی، خیلی سریعتر است از واکشی اطلاعات از بانک اطلاعاتی. اما در مورد لیستی از اشیاء، توسط context.Factors سیستم EF دسترسی به IDها پیدا می‌کنه (در هر دو حالت متصل و منقطع). اگر سیستم ردیابی خاموش شود، برای اتصال مجدد این‌ها زمان خواهد برد (چون IDهای دریافت شده از بانک اطلاعاتی ردیابی نمی‌شوند)، اما در حالت متصل، همان بار اولی که کوئری گرفته شده، همانجا اتصال هم برقرار شده و در حین به روز رسانی اطلاعات می‌داند چه تغییراتی رخ داده و چگونه سریعا باید محاسبات رو انجام بده. اما در حالت منقطع توسط متد DetectChanges تازه شروع به اتصال و محاسبه می‌کند.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت چهارم
پردازش درخواست‌های HTTP در IIS
بگذارید در این قسمت خلاصه‌ای از درخواست‌های نوع HTTP را که تا به الان گفته‌ایم، به همراه شکل بیان کنیم:
  1. موقعی که کلاینت درخواست خود را مبنی بر یکی از منابع سرور ارسال می‌کند، Http.sys این درخواست را می‌گیرد.
  2. http.sys با WAS تماس گرفته و درخواست می‌کند تا اطلاعات پیکربندی یا تنظیمات IIS را برای نحوه‌ی برخورد با درخواست، برایش بفرستد.
  3. WAS هم اطلاعات پیکربندی شده را از محل ذخیره داده‌ها که applicationHost.config هست، می‌خواند.
  4. WWW Service که یک آداپتور برای Http.sys هست، اطلاعات را از WAS دریافت می‌کند. این اطلاعات شامل پیکربندی application pool و سایت می‌باشد.
  5. WWW Service اطلاعات را برای Http.sys میفرستد.
  6. WAS یک پروسه کارگر را در application pool ایجاد می‌کند تا درخواست رسیده مورد پردازش قرار بگیرد.
  7. پروسه‌های کارگر درخواست را پردازش کرده و خروجی یا response مورد نظر را تولید می‌کنند.
  8. Http.sys نتیجه را دریافت و برای کلاینت می‌فرستد.


حال بیایید ببینیم موقعی که درخواست وارد پروسه‌ی کارگر میشود چه اتفاقی می‌افتد؟

در پروسه‌های کارگر، یک درخواست از مراحل لیست شده ای به ترتیب عبور می‌کند. در هسته وب سرور، رویدادهایی را فراخوانی می‌کند که در هر رویداد چندین ماژول native برای کارهایی چون authentication یا events logs دارد و در صورتیکه درخواستی نیاز به یک ماژول مدیریت شده CLR داشته باشد، از ماژول native managedEngine  کمک گرفته و یک app domain را ایجاد می‌کند تا ماژول‌های مدیریت شده، عملیات لازم خودشان را انجام دهند. مثل authentication form و ...

موقعی هم که درخواست، از تمامی این رویدادها عبور کند، response برای http.sys ارسال می‌شود تا به کلاینت بازگشت داده شود. شکل زیر نحوه ورود یک درخواست به پروسه کارگر را نشان می‌دهد.


از نسخه 7 به بعد، IIS از یک معماری ماژولار استفاده می‌کند و این ویژگی، سه فایده دارد:
  • Componentization یا کامپوننت سازی
  • Extensibility یا توسعه پذیری یا قابل گشترش
  • ASP.NET Integration 

Componentization 

همه خصوصیات و ویژگی‌های این وب سرور، توسط کامپوننت‌ها مدیریت می‌شوند که باعث می‌شود شما به راحتی بتوانید کامپوننتی را اضافه، حذف یا جایگزین کنید و این باعث می‌شود که چندین امتیاز از IIS قبلی جلوتر باشد:
  • باعث کاهش attack surface  می‌شود که در نتیجه امنیت سیستم را بالا میبرد. با ویژگی حذف کامپوننت‌ها شما می‌توانید ویژگی‌های غیرقابل استفاده IIS را حذف کنید تا وروردی‌های سیستم کاهش یابد. پس با کاهش ویژگی‌هایی که از آن هرگز استفاده نخواهید کرد، مدخل ورود هکر را از بین برده تا امنیت سرور بالاتر برود.
  • افزایش کارآیی و کاهش مصرف حافظه. با حذف ویژگی‌هایی که هرگز استفاده نمی‌کنید، در مصرف حافظه و بهینه استفاده شدن منابع سرور صرفه جویی کنید.
  • با وجود ویژگی افزودن و جایگزینی کامپوننت‌ها، ناخودآگاه ذهن ما به سمت کاستوم سازی یا خصوصی سازی کشیده می‌شود. با این کار شما به راحتی یک custom server ایجاد می‌کنید که این سرور بر اساس علایق شما کارش را انجام می‌دهد و به راحتی امکاناتی چون افزودن third party‌ها را به توسعه دهنده می‌دهد.

Extensibility

با توجه به موارد بالا، خصوصی سازی باعث گسترش امکانات IIS می‌شود که می‌تواند به دلایل زیر اتفاق بیفتد:
  • قدرت بخشی به برنامه‌های وب. امکانات و قدرتی که می‌تواند در این حالت به برنامه‌های در حال اجرا داد به مراتب بیشتر از استفاده از لایه‌های داخلی خود برنامه هست. برای اینکار شما می‌توانید کدهای خود را با ASP.Net نوشته یا از کدهای native چون ++C استفاده کنید.
  • تجربه‌ای از توسعه پذیری ساده‌تر و راحت تر
  • استفاده از قدرت و تمامی امکانات را به شما می‌دهد و  می‌توانید تمام دستورات را برای همه منابع حتی فایل‌های ایستا، CGI ، ASP و دیگر منابع اجرا کنید.

ASP.NET Integration

تمامی موارد گفته شده بالا در این گزینه خلاصه می‌شود : محیط ASP.Net Integration به شما امکان استفاده از تمامی امکانات و منابع را به طور کامل می‌دهد.