مطالب
Owin چیست ؟ قسمت اول
مطمئنا اکثر شما برنامه نویسان با معماری IIS و ASP.NET کمابیش آشنایی دارید
Request از سمت کلاینت به IIS ارسال می‌شود، و عموما بسته به نوع درخواست کلاینت یا به یک Static File مپ می‌شود( مثلا به یک عکس )، و یا به یک ISAPI
ISAPI کدی است که عموما با ++C نوشته می‌شود، و برای درخواست آمده از سمت کلاینت کاری را انجام می‌دهد
یکی از این ISAPI‌ها برای ASP.NET است، که درخواست کلاینت را به یک کد مبتنی بر NET. مپ می‌کند ( به همین علت به آن ASP.NET می‌گویند )
نکته ای که در خطوط فوق به وضوح دیده می‌شود، وابستگی شدید ASP.NET به IIS است
بدیهتا کدی که بر روی بستر ASP.NET نوشته می‌شود نیز وابستگی فوق العاده ای به IIS دارد، که یکی از بدترین نوع این وابستگی‌ها در ASP.NET Web Forms دیده می‌شود.
خب، این مسئله چه مشکلاتی را ایجاد می‌کند ؟
مشکل اول که شاید کمتر به چشم بیاید، بحث کندی اجرای بار اول برنامه‌‌های ASP.NET است.
اما مشکل دوم عدم توانایی در نوشتن کد برنامه، بدون وابستگی به وب سرور (در اینجا IIS ) است، که این مشکل دوم روز به روز در حال جدی‌تر شدن است.
این مشکل دوم را برنامه نویسان جاوا سالهاست که با آن درگیرند، نکته این است که بین دو وب سرور در نحوه پردازش یک درخواست کلاینت تفاوت هایی وجود دارد، که بالطبع این تفاوت‌ها در نحوه‌ی اجرای کد بالاخره خودش را جاهایی نشان می‌دهد، این که بگوییم رفتار وب سرورها نباید متفاوت باشد کمی مسخره است، زیرا تفاوت آنها  با یکدیگر باعث شده که سرعت یکسان و امکانات یکسانی نداشته باشند و هر کدام برای یک سناریوی خاص مناسب‌تر باشند
این مسئله برای ما نیز روز به روز دارای اهمیت بیشتری می‌شود، دیگر این که Web Server ما فقط IIS صرف باشد، سناریوی متداول در پروژه‌های Enterprise نیست
در چه جاهایی می‌توان یک برنامه را هاست کرد ؟
IIS به همراه ASP.NET
IIS بدون ASP.NET ( می‌خواهیم برنامه بر روی IIS هاست شود، ولی کاری با ASP.NET نداریم )
CLR AppDomains
و وب سرورهای لینوکسی در صورت اجرای برنامه بر روی Mono
و ...
هم اکنون به میزان زیادی مشکل شفاف شده است، مطابق با معماری فعلی داریم
 Request >> IIS >>  aspnet_isapi.dll >>  System.Web.dll >> Your codes
مشکل دیگری که وجود دارد این است که اگر تیمی بخواهد فریم ورکی برای برنامه نویسان نهایی فراهم کند، باید آنرا بر روی اکثر گزینه‌های هاست موجود سازگار  کنید، برای   مثال مشاهده می‌کنید که ASP.NET Signal R را هم می‌توان بر روی IIS و ASP.NET هاست کرد و هم بر روی یک App Domain کاملا معمولی  و علاوه بر این که تیم   SignalR باید این هزینه مضاعف را پرداخت کند، خروجی برای ما نیز چندان خوشایند نیست، برای مثال اجرای همزمان ASP.NET SignalR و ASP.NET  Web API اگر چه که بر  روی هاستی به غیر از ASP.NET نیز امکان پذیر است، اما متاسفانه به عنوان دو بازیگر جدا از هم کار می‌کنند و عملا تعاملی با یکدیگر ندارند، مگر این  که بر روی ASP.NET  هاست شوند، و یا بسیاری از امکانات Routing موجود در WCF بر روی بستری غیر از ASP.NET کار نمی‌کند.
بدیهی است که این بازار پر آشوب به نفع هیچ کس نیست.
و اما راه حل چیست ؟
تعدادی از برنامه نویسان حرفه ای NET. دور یکدیگر جمع شدند و طی بررسی هایشان به این نتیجه رسیدند که هاست‌های مختلف نقاط اشتراک بسیار زیادی دارند و  تفاوت‌ها نباید باعث این میزان مشکل شود.
پس استانداری را طراحی کردند با نام OWIN  یا Open Web Interface for .NET
این استاندارد به صورت کاملا ریز به طراحی هر چیزی را که شما به آن فکر کنید پرداخته است، Request, Cookie, Response, Web Sokcet و ...
اما همانطور که از نامش مشخص است این یک استاندارد است و پیاده سازی ندارد، و هر هاستی باید یک بار این استاندارد را بر روی خود پیاده سازی کند
خبر خوش این است که تا این لحظه اکثر هاست‌های مهم این استاندارد را پیاده سازی کرده اند و یا در دست پیاده سازی دارند
پروژه Helios برای IIS
پروژه Katana  برای IIS به در کنار و سازگار با ASP.NET برای پروژه هایی که تا این لحظه از امکانات سطح پایین ASP.NET استفاده زیادی کرده اند و فرصت تغییر ساختاری ندارند
پروژه هایی برای App Domains و ...
مرحله‌ی بعدی این است که فریم ورک‌ها خوشان را با Owin سازگار کنند
معروف‌ترین فریم ورک هایی که تا این لحظه اقدام به انجام این کار کرده اند، عبارتند از:
ASP.NET Web API
ASP.NET MVC
ASP.NET Identity
ASP.NET Signal R ( در حال حاضر Signal R فقط بر روی Owin قابلیت استفاده دارد )
بدیهی است که زمانی که پروژه ASP.NET Web API بر روی استاندارد OWIN نوشته می‌شود، دیگر نیازی به تحمل هزینه مضاعف برای سازگاری خود با انواع هاست ها ندارد و این مسئله توسط Katana، Helios  و ... انجام شده است، که بالطبع بزرگترین نفع آن برای ما جلوگیری از چند باره کاری توسط تیم Web API و ... است که بالطبع در  زمان کمتر امکانات بیشتری را به ما ارائه می‌دهند.
البته واضح است فریم ورک هایی که با کلاینت و درخواست‌ها کاری ندارند، با این مقولات کاری ندارند، پس Entity Framework و ... از این داستان مستثنا هستند.
و علاوه بر این فریم ورک هایی با طراحی اشتباه و قدیمی مانند ASP.NET Web Forms به صورت کلی قابلیت سازگار شدن با این استاندارد را ندارند، زیرا کاملا به ASP.NET  وابسته هستند
و در نهایت در مرحله‌ی بعدی لازم است شما نیز از فریم ورک هایی استفاده کنید که مبتنی بر OWIN هستند، یعنی برای مثال پروژه بعدی تان را مبتنی بر ASP.NET MVC و ASP.NET Web API و ASP.NET Identity پیاده سازی کنید، در این صورت شما می‌توانید برنامه ای بنویسید که به Web Server هیچ گونه وابستگی ندارد.
به این صورت کد زدن چند مزیت بزرگ دیگر هم دارد که از کم اهمیت‌ترین آنها شروع می‌کنیم:
1- سرعت بسیار بالاتر برنامه در هاست‌های غیر ASP.NET ای، مانند زمانی که شما از IIS به صورت مستقیم و بدون وابستگی به System.Web.dll استفاده می‌کنید.
توجه کنید که حتی در این حالت هم می‌توانید از ASP.NET Web API و Signal R و Identity استفاده کنید و تا 25% سرعت بیشتری داشته باشید ( بسته به سناریو ) 
2- قابلیت توسعه آسانتر و با قابلیت نگهداری بالاتر پروژه‌های Enterprise، برای مثال در یکی از پروژه‌ها من مجبور بودم از ASP.NET Web API به صورتی استفاده کنم  که هم توسط کلاینت JavaScript ای استفاده شود، و هم توسط کدهای Controller‌های MVC ( بدون استفاده مستقیم از کد سرویس با رفرنس زدن به سرویس‌ها البته )  که خوشبختانه OWIN به خوبی از پس این کار بر آمد، و عملا یک سرویس Web API را هم بر روی IIS هاست کردم و هم داخل یک AppDomain
3- در چند سال آینده که اکثریت مطلق سایت‌ها از این روش استفاده کنند ( شما چه بدانید و چه ندانید اگر در برنامه خودتان از Signal R نسخه 2 دارید استفاده می‌کنید،حتما از OWIN استفاده کرده اید )، مایکروسافت می‌تواند دست به تغییرات اساسی‌تری بزند، برای مثال معماری جدیدی از IIS ارائه دهد که مشکلات ساختاری فراوان  فعلی  IIS  را   که  از حوصله توضیح این مقاله خارج است را نداشته باشد، و فقط یک پیاده سازی OWIN جدید بر روی آن ارائه دهد و برنامه‌های ما بدون تغییر بر روی آن نیز کار  کنند، و یا  این که بتواند تعدادی از فریم ورک‌های با طراحی قدیمی را راحت‌تر از دور خارج کند، مانند Web Forms
نکته پایانی، اگر هم اکنون پروژه ای دارید که در داخل آن از ASP.NET استفاده شده، و برای مثال تعدای فرم ASP.NET Web Forms نیز دارد، نگران نباشید، کماکان می‌توانید از Owin برای سایر قسمت‌ها مانند Web API استفاده کنید، البته در این حالت تاثیری در بهبود سرعت اجرای برنامه مشاهده نخواهید کرد، اما برای مهاجرت و اعمال تغییرات این آسانترین روش ممکن است
در قسمت بعدی، مثالی را شروع می‌کنیم مبتنی بر ASP.NET Web API، ASP.NET Identity و Helios
نظرات مطالب
React 16x - قسمت 26 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 1 - ثبت نام و ورود به سیستم
آیا روشی اصولی و استاندارد برای پیاده‌سازی antiforgery token  در این سناریو وجود دارد؟ تصور میکردم باید به عنوان یک اصل همیشه پیاده سازی شود، اما در جواب یکی از سوالات گفتید که اختیاری است. بخصوص برای فرم‌‌های ثبت‌نام و ورود که هنوز از سمت سرور توکن ارسال نشده، یا در پروژه‌ای که در حال انجام هستم کاربر‌ها میتوانند بدون نیاز به حساب کاربری، سفارشی را ارسال کنند. آیا در پروژه‌‌های API - SPA که در آدرسهای مختلف قرار دارند پیاده‌سازی نکردن  antiforgery token  باعث آسیب‌پذیری نیست؟ 

متشکرم

نظرات مطالب
نمونه سوالات مصاحبه استخدامی
سلام
نمیدونم چی بگم ولی شاید این سوالات برای کسیه که میخواد تو تیم هانسلمن کار کنه.وگرنه تو سایتهای خارجی هم خیلی ها هستن که ما میتونیم سوالاشونو جواب بدیم و از اونهای خیلی بالاتریم.البته این یه چیز نسبیه.بهر حال اینا نیازمند یه نظام آموزشی پیشرفتس که الان مشاهده نمیشه
نظرات مطالب
نحوه اعلام وجود وبلاگی!
من هم چند تا پیشنهاد تکمیلی دارم:
۱- مدام در جامعه وبلاگ‌های حیطه خود فعال باشید و به نام وبلاگ خودتان نظر بگذارید.
۲- در انجمن‌های کامپیوتری مثل برنامه نویس یا dotnetsource به سوالات کاربران جواب داده و سعی کنید مطالب هم سو با نیازهای روز کاربران انتخاب کرده و در جواب‌هایتان به نوشته‌های خود لینک دهید.
۳- از کلمات کلیدی مناسب استفاده کنید تا Search Engineها انبوهی از بازدیدکنندگان را برای شما بفرستند.
مطالب
Build Events
در ویژوال استودیو یک ویژگی جالب با عنوان Pre/Post-Build Event وجود دارد. این ویژگی به رویدادهای «قبل از بیلد» و «بعد از بیلد» اشاره دارد. از این ویژگی برای اجرای یکسری دستورات، قبل (Pre-build) یا بعد (Post-build) از عملیات بیلد استفاده میشود. دستوراتی که در این قسمت قابل اجرا هستند دقیقا همانند دستورات موجود در یک batch فایل میباشند. حتی میتوان یک فایل bat. را در این قسمت فراخوانی کرد. بطور خلاصه هرگونه دستوری که درون Command Prompt ویندوز یا در یک bat. فایل قابل اجرا باشد در این قسمت نیز قابل استفاده است. درنهایت تمام این دستورات توسط برنامه Cmd.exe اجرا میشوند.
نکته: قبل از ادامه بهتر است به این نکته اشاره کنم که مجموعه این دستورات چیزی فراتر از فراخوانی ساده یکسری فایل exe. هستند. درواقع کدی که در این قسمت به آن اشاره میشود، دارای ساختاری به صورت یک زبان برنامه نویسی ساده است. یعنی متن نهایی‌ای که برای اجرا به cmd.exe ارسال میشود میتواند شامل دستورات ساده و اولیه برنامه نویسی چون if .. then .. else و حلقه for و از این قبیل نیز باشد. برای آشنایی بیشتر با زبان این نوع دستورات به منابع زیر مراجعه کنید:

تنظیم رویدادهای بیلد (Build Events)
برای تنظیم این رویدادها باید به تب Build Events در صفحه پراپرتی‌های پروژه موردنظر مراجعه کنید. همانند تصویر زیر در یک پروژه کنسول #C:

البته در پروژه‌های VB.NET مسیر منتهی به این قسمت کمی فرق میکند که در تصویر زیر نشان داده شده است:

در پروژه‌های مربوط به زبانهای دیگر هم مسیر رسیدن به این رویدادها کمی متفاوت است. برای کسب اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید.
در این قسمت میتوان همانند یک فایل batch دستورات موردنظر را در خطوط مجزا برای اجرا اضافه کرد. از این دستورات معمولا برای مدیریت عملیات بیلد، کپی فایلهای موردنیاز قبل یا بعد از بیلد، پاک کردن فولدرها، تغییر برخی تنظیمات با توجه به نوع کانفیگ بیلد (Debug یا Release)، ثبت یک اسمبلی در GAC و یا حتی اجرای برخی آزمونهای واحد و ... استفاده میشود.

نکته: درصورتیکه پروژه به روز باشد (یعنی ویژوال استودیو نیازی به تولید فایل اسمبلی نهایی پروژه به دلیل عدم وجود تغییری در کد برنامه نبیند) بدلیل عدم اجرای عملیات بید، دستورات قسمت Pre-build اجرا نمیشوند. اجرای دستورات قسمت Post-build نیز بستگی به تنظیمات قسمت :Run the post-build events همانند تصویر زیر دارد:

برای استفاده راحتتر از این ویژگی فرمی مخصوص وارد کردن این دستورات در ویژوال استودیو وجود دارد. برای دیدن این فرم بر روی دکمه ...Edit Pre-build یا ...Edit Post-build کلیک کنید. پنجره زیر نمایش داده میشود:

در این پنجره میتوان دستورات مورد نظر را وارد کرد. با اینکه هیچ امکان خاصی برای کمک به اضافه و ویرایش دستورات در این پنجره وجود ندارد! اما تنها ویژگی موجود در این فرم کمک بسیاری برای تکمیل دستورات موردنظر میکند. قبل از توضیح این ویژگی بهتر است با مفهوم Macro در این قسمت آشنا شویم.
 
Macro
در Build Events ویژوال استودیو یکسری متغیرهای ازقبل تعریف شده وجود دارد که به آنها Macro گفته میشود. برای مشاهده لیست این ماکروها روی دکمه << Macro کلیک کنید. پنجره مربوطه به صورت زیر گسترش می‌یابد تا جدولی به نام Macro Table را نمایش دهد:

همانطور که مشاهده میکنید تعداد 19 ماکرو به همراه مقادیرشان در این قسمت به نمایش گذاشته شده است. برای استفاده از این ماکروها کافی است تا روی یکی از آنها دابل کلیک کنید یا پس از انتخاب ماکروی موردنظر روی دکمه Insert کلیک کنید. دقت کنید که نحوه نمایش این ماکروها در متن دستورات به صورت زیر است:
$(<Macro_Name>)
که به جای عبارت <Macro_Name> عنوان ماکرو قرار میگیرد. مثلا:
$(OutDir)   یا   $(ProjectName)
نکته: نام این ماکروها case-sensitive نیست.

نحوه اجرای دستورات توسط ویژوال استودیو
ویژوال استودیو برای اجرای دستورات کار خاصی به صورت مستقیم انجام نمیدهد! وظیفه اصلی برعهده MSBuild (^) است. این ابزار پس از جایگزین کردن مقادیر ماکروها، محتوای کل دستورات موجود در هر یک از رویدادها را در یک فایل batch ذخیره میکند و فایل مربوط به هر رویداد را در زمان خودش به اجرا میگذارد. مثلا دستور زیر را درنظر بگیرید:
Copy $(OutDir)*.* %WinDir%
پس از ذخیره در فایل batch نهایی به صورت زیر در خواهد آمد:
Copy bin\Debug\*.* %WinDir%
نکته: در این زبان برنامه نویسی، عبارتی چون %WinDir% معرف یک متغیر است. در این مورد خاص این عبارت یک متغیر محیطی (Environment Variable) است. اطلاعات بیشتر در اینجا.

MSBuild عملیات اجرای این batch فایلهای تولیدی را زیر نظر دارد و هرگونه خطای موجود در این دستورات را به عنوان خطای زمان بیلد گزارش میدهد. اما از آنجاکه کل دستورات مربوط به هر رویداد درون یک فایل batch اجرا میشود، امکان گزارش محل دقیق خطای رخداده وجود ندارد. یعنی درصورتیکه مثلا تنها یکی از صدها خط دستور نوشته شده در این قسمت خطا بدهد تنها یک خطا و برای تمام دستورات نمایش داده میشود. البته همانطور که حدس میتوان حدس زد اجرای این دستورات ترنزکشنال نیست و اجرای تمامی دستورات تا قبل از وقوع خطا برگشت ناپذیر خواهند بود. برای نمونه به تصویر زیر و خطای نمایش داده شده دقت کنید:

نمونه اصلاح شده دستور فوق به صورت زیر است:
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
نکته: به دلیل استفاده از کاراکتر فاصله به عنوان جداکننده آرگومانها در دستورات DOS، وجود فاصله در مسیرهای مورد استفاده در این دستورات عملیات را دچار خطا خواهد کرد. راه‌حل استفاده از کاراکتر " در ابتدا و انتهای رشته‌های مربوط به مسیرها همانند دستور بالاست.
نکته: درصورت استفاده از یک فایل bat. برای ذخیره دستورات، امکان استفاده مستقیم از ماکروهای ویژوال استودیو درون آن وجود نخواهد داشت! یکی از راه‌حلها پاس کردن این متغیرها به صورت پارامتر در زمان فراخوانی فایل bat. است. مثلا:
"$(ProjectDir)postBuild.bat"   "$(SolutionPath)"
برای دریافت این پارامترهای پاس شده درون batch فایل باید از عبارات 1% برای پارامتر اول و 2% برای پارامتر دوم و ... تا 9% برای پارامتر نهم است. برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع معرفی شده در ابتدای مطلب مخصوصا قسمت Using batch parameters مراجعه کنید.
 
حال مجموعه دستورات زیر و خطای رخ داده را درنظر بگیرید:

با بررسی مطلب متوجه میشویم با اینکه خط اول مجموعه دستورات فوق درست بوده و کاملا صحیح اجرا میشود اما خطای رخ داده به کل دستورات اشاره دارد و مشخص نشده است که کدام دستور مشکل دارد. دقت کنید که دستور اول کاملا اجرا میشود!
راه حل ساده ای در اینجا برای حل این مشکل ارائه شده است. در این راه حل با استفاده از قابلیتهای این زبان، کل عملیات و مخصوصا خطاهای رخ داده در این مجموعه دستورات هندل میشود تا کنترل بهتری در این مورد بر روی فرایند وجود داشته باشد. نمونه این راه حل به صورت زیر است:
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting...
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting...
Copy $(OutDir)*.* c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
goto ok
:error
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED
notepad.exe
exit 1
:ok
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK
با استفاده از مجموعه دستوراتی شبیه دستورات بالا میتوان لحظه به لحظه اجرای عملیات را بررسی کرد.
نکته: خروجی تمام این دستورات و نیز خروجی دستورات echo در پنجره Output ویژوال استودیو به همراه سایر پیغامهای بیلد نمایش داده میشود.
نکته: در اسکرپیت فوق برای درک بیشتر مسئله با استفاده از دستور notepad.exe در قسمت error: از وقوع خطا اطمینان حاصل میشود. دقت کنید تا زمانیکه برنامه اجرا شده Notepad بسته نشود فوکس به ویژوال استودیو برنمیگردد و عملیات بیلد تمام نمیشود.
نکته: درصورت استفاده از دستور exit 0 در انتهای قسمت error: (به جای دستور exit 1 موجود) به دلیل اعلام خروج موفق از عملیات، ویژوال استودیو خطایی نمایش نخواهد داد و عملیات بیلد بدون نمایش خطا و با موفقیت به پایان خواهد رسید. درواقع استفاده از هر عددی غیر از صفر به معنی خروج با خطا است که این عدد غیرصفر کد خطا یا error level را مشخص میکند (^ و ^).

یکی از دستورات جالبی که میتوان در این رویدادها از آن استفاده کرد، دستور نصب نسخه ریلیز برنامه در GAC است. نحوه استفاده از آن میتواند به صورت زیر باشد:
if $(ConfigurationName) == Release (
gacutil.exe /i "$(SolutionDir)$(OutDir)$(TargetFileName)"
)

نکته: درصورتیکه در دستورات مربوط به رویداد قبل از بیلد یعنی Pre-build خطایی رخ بدهد عملیات بیلد متوقف خواهد شد و برای پروژه فایلی تولید نمیشود. اما اگر این خطا در رویداد بعد از بیلد یعنی Post-build رخ دهد با اینکه ویژوال استودیو وقوع یک خطا را گزارش میدهد اما فایلهای خروجی پروژه حاصله از عملیات بیلد تولید خواهند شد.
نکته: توجه داشته باشید که در استفاه از این ویژگی زیاده‌روی نباید کرد. استفاده زیاد و بیش از حد (و با تعداد زیاد دستورات) از این رویدادها ممکن است عملیات بیلد را دچار مشکلاتی پیچیده کند. دیباگ این رویدادها و دستورات موجود در آنها بسیار مشکل خواهد بود. اگر تعداد خطوط دستورات موردنظر زیاد باشد بهتر است کل دستورات را درون یک فایل bat. ذخیره کنید و این فایل را بطور جداگانه مدیریت کنید که کار راحتتری است.
نکته: بهتر است قبل از وارد کردن دستورات درون این رویدادها، ابتدا تمام دستورات را در یک پنجره cmd آزمایش کنید تا از درستی ساختار و نتیجه آن‌ها مطمئن شوید.

رویدادهای بیلد و MSBuild
همانطور که در اینجا توضیح داده شده است، ویژوال استودیو از ابزار MSBuild برای تولید اپلیکیشنها استفاده میکند. عملیات مدیریت رویدادهای بیلد نیز توسط این ابزار انجام میشود. اگر به فایل پروژه مربوط به مثال قبل مراجعه کنید به محتوایی شبیه خطوط زیر میرسید:
...
<PropertyGroup>
<PostBuildEvent>echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting...
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting...
Copy $(OutDir)*.* c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
goto ok
:error
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED
notepad.exe
exit 1
:ok
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK</PostBuildEvent>
</PropertyGroup>
...
همانطور که میبینید در ویژوال استودیو تنها ذخیره این تنظیمات در فایل پروژه انجام میشود و کلیه عملیات توسط ابزار MSBuild مدیریت میگردد. امکان بهر برداری از این رویدادها با استفاده مستقیم از ابزار MSBuild نیز وجود دارد اما به دلیل مفصل بودن بحث، جستجوی بیشتر به خوانندگان واگذار میشود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
مطالب
بررسی امکانات Bootstrap 4
دنیای وب کلاینت، در اواخر سال میلادی جاری دستخوش تغییرات بسیاری خواهد شد. از جهتی JavaScript با بروز رسانی موتور خود با نام و نسخه‌ی javascript ecmascript 6 ظاهرا قصد دارد تا تغییرات شگرفی را در دنیای اسکریپتی آشفته‌ی کلاینت بدهد. به همین علت فریم ورک‌های SPA یا single page app همانند AngularJs نیز با به‌روز رسانی نسخه‌ی جاوااسکریپت، ظاهرا مجبورند تا هسته‌ی فریم ورک‌های خود را یک آب و جاروی اساسی کنند. البته AngularJs در نسخه‌های 1.X مشکلاتی داشته است که در نسخه‌ی 2.0 غالب آنها رفع خواهند شد. از طرفی این اتفاقات تنها شامل فریم‌ورک‌های مبتنی بر جاوا‌اسکریپت نمی‌شود و Twitter نیز قصد دارد تا نسخه‌ی جدید Bootstrap را ارائه کند. چند وقتی هست که وب‌سایت رسمی Bootstrap در بالای صفحه‌ی اصلی خود پیغام Aww yeah, Bootstrap 4 is coming را مبنی بر آمدن نسخه‌ی 4 منتشر کرده است.
در این مقاله قصد داریم تا به بررسی امکانات Bootstrap 4 بپردازیم. اطلاعاتی که بنده قصد دارم در اختیار شما قرار دهم، مطالبی است که از چند بلاگ مانند وبلاگ رسمی Bootstrap برداشت شده است.
در ابتدای مطب معرفی Bootstrap 4 alpha این نوشته فروتنانه، شما را مجذوب خود خواهد کرد:
Bootstrap 4 در واقع یک اقدام بزرگ بود که پس از یک سال توسعه، بزرگی این اقدام در خط به خط کدها احساس می‌گردد. تصمیم گرفتیم تا نسخه‌ی اولیه‌ی آن را به اشتراک بگذاریم و انتقادات و پیشنهادات شما را بشنویم. برای بهبود و پیشرفت در این زمینه، بسیاری از اخبار مرتبط را در اختیار شما قرار می‌دهیم. امیدواریم که ما را در بهتر شدن یاری کنید.

امکانات جدید Bootstrap

انتقال از Less به Sass

در نسخه‌ی جدید، شما با استفاده از Sass قادر هستید تا بجای Less، کدهای استایل خود را به این صورت کامپایل و شخصی‌سازی نمایید. البته در Bootstrap 3 این امکان وجود نداشت ولی به صورت جداگانه و البته رسمی منتشر و در GitHub قرار داده شده بود.

بهبود grid system مبتنی بر "rems"

استفاده از سیستم grid همچنان با همان syntax پیشین استفاده می‌شود، اما کمی تغییر در معماری آن حاصل شده است. به عنوان مثال شما هنوز هم قادر به پیاده سازی سیستم مبتنی بر 12 ستون با استفاده از grid، یا تغییر عرض صفحه با استفاده از container و یا سیستم nested rows هستید.
اما چیز جدیدی که اضافه شده در container و یا به نوعی تغییر کلی در گرید بندی بنا به سایز دستگاههای مختلف است. بگذارید با یک مثال ببینیم که کار جدید صورت گرفته به چه شکلی است. در این مثال در Codepen چگونگی تغییر فونت سایز و سپس تغییر container را مشاهده می‌کنید. تا کنون شما قطعا از px، em  و pt برای تغییر ابعاد استفاده کرده‌اید. در bootstrap 4 تمام این اندازه‌ها مبتنی بر واحدی با نام rem است. این مفهوم خیلی آسان و قابل درک است. به این صورت که با استفاده از rem، تمامی font-sizeها وابسته به root element خواهند شد. بنابراین اگر شما یک وب سایت مبتنی بر Bootstrap 4 را Inspect کنید، خواهید دید که HTML tag دارای فونت سایز 16px است و باقی تگ‌ها بر این مقیاس وابسته هستند. به عنوان مثال تگ p دارای فونت سایز 1em است، یعنی همان 16px. و یا تگ h1 به صورت زیر خواهد بود:
h1 { /* 16 * 2.5 = 40px */
}
شاید بتوان گفت که مهم‌ترین دلیل این حرکت، ساده‌تر کردن فرایند بزرگ و کوچک کردن scale برای دستگاه‌های مختلف است. شما به سادگی قادرید که HTML tag را به سایز کوچک‌تر یا بزرگ‌تر تغییر دهید تا تمامی محتویات نیز به همان مقدار تغییر کنند. البته این نکته قابل توجه است که این تغییر از px به واحد rem تنها شامل font-sizeها نبوده و شامل تمامی scalingها مانند margin، padding و ... نیز می‌شود.

تغییر panel و wells به cards

در Bootstrap جدید، مجموعه‌ی پنل‌ها و wellها به یک ساختار جامع‌تر به نام Cards تبدیل گشته‌اند. این مجموعه به عنوان یک container محتویات که هم قابل انعطاف و هم قابل توسعه است معرفی شده است. همانطور که در اسناد مربوط به این مجموعه مشاهده می‌کنید، چندین مجموعه مانند list box‌ها و thumbnailها نیز در Card قرار گرفته‌اند. در این مجموعه، optionهای متفاوتی برای header و footer، و یا حالات متفاوت قرارگیری محتوا، حالت‌های مختلف back ground در نظر گرفته شده است.

Reset Component جایگزینی برای normalize.css

قبلا Bootstrap از Normalize.css جهت reset کردن محتویات css خود استفاده می‌کرد. Normalize در حقیقت یک مجموعه از قوانین CSS مینیفای شده است که تمامی استایل‌های پیش‌فرض مرورگر‌ها را به یک حالت پایدار reset می‌کند. معمولا همه‌ی مرورگر‌ها یک stylesheet از پیش تعریف شده‌ای دارند که برای وب‌سایت‌هایی که هیچ استایلی ندارند معمولا قابل مشاهده است. به عنوان مثال غالب مرورگرها به صورت پیش‌فرض لینک‌ها را به صورت آبی رنگ با underline نمایش می‌دهند و اینکه یک border خاص به جداول می‌دهند. با استفاده از css reset ها، تمامی استایل‌های از پیش تعیین شده‌ی مرورگرها null می‌شوند. این قابلیت به ما کمک می‌کند که راحت‌تر بتوانیم یک صفحه‌ی cross-browser ایجاد نماییم.
حال اینکه در Bootstrap جدید نوعی دیگر جایگزین Normalize شده است که reboot نام نهاده شده و محتویات آن در GitHub  موجود است. به نوعی می‌توان گفت که یک سری base style و resetها در این یک فایل ریخته شده که reboot نام دارد. این امر می‌تواند کمک بسیاری در Customize کردن موارد توسط خود توسعه دهنده کند.
ادامه دارد...
نظرات مطالب
آناتومی یک گزارش خطای خوب
درود بر جناب نصیری عزیز
با تک تک جملاتتون موافقم و نمونه بارزی از عدم رعایت نکاتی که اشاره کردین سایت برنامه نویس هست با یک نگاه به بخش سی شارپ می‌تونید تمام این مواردی رو که اشاره کردین مشاهده کنید. بعد از چند سال نتونستیم جا بندازیم که دوستان عنوان مناسب برای تاپیک خودتون انتخاب کنید در شرح اون به بطور کامل به تشریح مسئله بپردازید اما دریغ از یک اثر مثبت.
یکی از مواردی هم که میشه بهش اشاره کرد نوع ادبیات و بیان احساسات هست
- استادمون گیر داده می‌گه...
- آقا من یه مشکل دارم
- داداش مثله اینکه نمی‌فهمی چی می‌گم

اما اینجا جای تشکر داره از افرادی که "مثلا در سایت StackOverFlow" با مدیریت خودشون (حذف یا ویرایش سوالات) باعث می‌شن که سوالات بی مورد و تکراری کمتر بشن و ما با یک جستجوی ساده بتونیم به جواب برسیم
مطالب دوره‌ها
فرآیند داده کاوی در Microsoft SQL Server (بخش یک)

مقدمه

بطور کلی داده کاوی به دو قسمت زیر تقسیم می‌شود:

1- اهداف توصیفی (Descriptive Goal): بدنبال یافتن الگوها و روابط بین داده‌ها هستیم، بدین ترتیب مدلی برای توصیف بهتر داده‌ها بدست خواهد آمد.

2- اهداف پیش بینانه (Predictive Goal): بدنبال انجام پیش بینی با استفاده از الگو‌ها و مدل‌های فوق هستیم.

همچنین مراحل اجرای یک پروژه داده کاوی شامل مراحل زیر است:
1- تحلیل: مهمترین فعالیت در این فاز، فهم عمیق مسئله و شناخت درست مسئله و شناسائی مفاهیم کلیدی (Key Concept) در مسئله است.
2- طراحی: مهمترین فعالیت این فاز، فرموله کردن مسئله با استفاده از مفاهیم کلیدی است.
3- پیاده سازی/ نگهداری و بهبود

مراحل کاری داده‏ کاوی بر اساس استاندارد CRISP-DM

محصول مشترک شرکت‌های SPSS, Teradata, NCR و دایملر- کرایسلر است و یک فرآیند استاندارد Cross-Industry برای داده کاوی است که به طور گسترده ای استفاده می‌شود. مراحل کاری در این مدل به شش فاز اصلی به شرح زیر تقسیم می‌شوند:

1. درک پروژه و فهم حوزه کاربرد (Business Understanding):
به طور صریح و آشکار اهداف و نیازمندی‌ها مشخص می‌شود. ترجمه اهداف و محدودیت آن در قاعده‏ سازی، تعریف مسئله داده‏ کاوی و مهیا کردن استراتژی اولیه برای نائل شدن به اهداف در این مرحله تعریف می‏ شود.

2. انتخاب داده‌ها (Data Understanding):
این مرحله شامل جمع آوری داده‌ها برای استفاده از تحلیل اکتشافی و مشخص کردن اطلاعات اولیه برای ارزیابی داده‏‌های با کیفیت و انتخاب داده‌های مفید و مورد نیاز می‌باشد.

3. آماده سازی داده‏‌ها (Data Preparation):
آماده کردن داده‏‌های اولیه خام به داده‏‌های نهایی، این دادها در کلیه مراحل بعدی استفاده می‌شود و از این نظر این مرحله تحلیل و تلاش بیشتری را می‌طلبد. انتخاب عناصر و شناسه‏‌های تحلیل شده را برای کاوش داده‏‌ها اختصاص می‌دهیم و با تمیز کردن داده‌های خام آن را برای ابزارهای مدل سازی آماده می‏ کنیم.

4. مدل سازی (Modeling):
با انتخاب و به ‏کار بستن تکنیک‌های مدل سازی مناسب و روش داده‏ کاوی معین نتایج مدل سازی را بهینه می‏ کنیم، که در صورت نیاز می‌توانیم با برگشت به عقب تحلیل مدل سازی را بهینه‌تر نماییم.

5. ارزیابی (Evaluation):
مشخص کردن اینکه آیا مدل انتخابی، ما را به اهدافمان که در اولین مرحله تعیین کردیم، می‏ رساند. اتخاذ تصمیم راجع به استفاده از نتایج داده‏ کاوی برای اعتبارسنجی نیز در این مرحله انجام می‏ شود.

6. استقرار (Deployment):
استفاده کردن از مدل ایجاد شده، برای مثال می‌تواند تولید یک گزارش ساده از خروجی‌ها را نام برد، و برای یک مثال پیچیده تکمیل کردن پردازش داده‏ کاوی موازی در سایر حوزه‏‌ها می‌باشد، که این الگو‏ها به یک دانش مفید و قابل استفاده تبدیل می‌شوند و پس از بهبود آنها، الگوهایی که کارا محسوب می‏ شوند در یک سیستم اجرایی به کار گرفته خواهند شد.

مراحل کاری داده کاوی در بستر تکنولوژی Microsoft

داده­ کاوی غالباً به عنوان فرآیند استخراج اطلاعات، الگوها و روندهای موجود در مجموعه­ ی عظیمی از داده­‌ها یاد می­ شود. این الگوها و روندها را می­ توان به عنوان یک مدل کاوشی تعریف نمود. به بیانی دیگر ایجاد یک مدل کاوشی بخشی از فرآیند بزرگتری است که در برگیرنده­ ی همه مراحل؛ از تعریف مسئله که مدل حل خواهد نمود تا اجرای مدل در محیط­‌‌های کاری است. می­ توان این فرآیند را با استفاده از 6 مرحله اساسی زیر تعریف نمود:

باید در نظر داشت که تهیه یک مدل داده کاوی، فرآیندی چرخشی، پویا و تکرار پذیر می­ باشد و ممکن است هر یک از این مراحل آن قدر تکرار شود، تا مدل مناسبی تهیه گردد. 

  • تعریف مسئله (Defining the Problem):

تعریف روشنی از مشکل و مسئله کسب و کار است. این مرحله شامل تجزیه و تحلیل نیازمندی­‌‌های کسب و­کار، تعریف دامنه مشکل، تعریف معیارهایی که با آن مدل­‌ها ارزیابی خواهد شد و تعریف هدف نهایی پروژه­ ی داده­ کاوی است.

  • آماده­ سازی داده­‌ها (Preparing Data):

یکپارچه ­سازی و پالایش داده­ هایی است که در مرحله­ ی تعریف مسئله فرآیند معین شده است. SSIS حاوی تمامی ابزارهای ملزوم برای تکمیل این مرحله می‌­باشد.

  • بررسی داده­‌ها (Exploring Data):

به منظور تصمیم­ گیری­‌های مناسب در هنگام تهیه مدل، می­ بایست داده­‌ها را درک نمود و پس از آن می­ توان تصمیم گیری در مورد وجود داده­‌های مخدوش در مجموعه داده و در نهایت استراتژی مناسب برای رفع این مشکلات اتخاذ نمود. Data Source view Designer موجود در BIDS حاوی ابزارهای جامعی برای بررسی و شناخت داده‌ها شامل محاسبه ارقام حداقل و حداکثر، محاسبه میانگین و انحراف معیار و بررسی توزیع داده­‌ها می­ باشد.

  • تهیه مدل ­ها (Building Models):

پیش از تهیه مدل باید، داده­‌ها را به دو دسته­ ی داده­‌های آموزشی و اعتبارسنجی (آزمایشی) تقسیم نمود. از داده­‌های آموزشی برای تهیه مدل و از داده­‌های اعتبار­سنجی برای آزمایش صحت مدل با ایجاد سوالاتی در مورد صحت پیش­ بینی­‌ها استفاده نمود. پس از تعریف ساختار کاوشی، می­ بایست به پردازش مدل پرداخته شود و ساختارهای خالی با الگوهایی که مدل را توصیف می­ نمایند، پُر شوند. این مرحله با عنوان آموزش مدل شناخته می­ شود.

  • بررسی و ارزیابی مدل­‌ها (Exploring and Validating Models):

این مرحله شامل بررسی مدل­‌های ایجاد شده به منظور آزمودن کارایی آنهاست. می­ توان مدل­‌ها را با ابزار­های موجود در Designer از جمله نمودار صعود و یا ماتریس دسته­ بندی بررسی نمود.

  • اجرا و بروزرسانی مدل­‌ها (Deploying and Updating Models):

این مرحله شامل اجرای مدل­ هایی است که بهترین کارائی را در یک محیط عملیاتی داشته­ اند. پس از استقرار مدل­‌های کاوشی در یک محیط عملیاتی می­ توان از این مدل­ها برای پیش­ بینی­ هایی بهره گرفت.


مراحل سه گانه موجود در ساخت یک مدل کاوش   

  • ایجاد ساختار کاوشی (Mining Structures): تعریف یک ساختار کاوشی شامل، تعیین تعداد ستون­‌های ورودی، تعداد ستون­‌های قابل پیش ­بینی و الگوریتم وابسته به آن می‌­باشد. ساختار کاوشی یک ساختار داده­ ای است که محدوده­ ی داده­ هایی را که از روی آنها مدل­‌های کاوش ساخته می­ شود را تعریف می­ نماید. 
  • آموزش مدل (Model Training): یک مدل کاوشی، الگوریتم­‌های کاوش را به داده­ هایی که ساختار کاوش ارائه می­ نماید، اعمال می­ کند. به بیان دیگر استفاده و کاربرد هر ستون و الگوریتمی که برای ساخت مدل استفاده می­ شود را تعریف می­ کند، پس شامل داده منبع اصلی نیست، بلکه شامل اطلاعاتی است که توسط الگوریتم کشف می­ شود. به آموزش مدل، پردازش مدل نیز گفته می‌شود و زمانی که یک مدل پردازش می­ شود داده­ هایی که توسط ساختار کاوش تعریف شده­ اند، از طریق الگوریتم­‌های داده­ کاوی انتخابی منتقل می­ شوند، الگوریتم؛ الگوها و روندها را جستجو می­ کند و در ادامه این اطلاعات در مدل ذخیره می­ شوند. از این رو پس از یادگیری و آموزش مدل، الگوهای بدست آمده در مدل کاوش ذخیره می­ شوند.

  • پیش بینی مدل (Prediction): غالباً مهمترین مرحله و هدف نهایی در پروژه­‌های داده­ کاوی است. پیش­ بینی به کشف اطلاعات ناشناخته با استفاده از الگوهای یافته شده از سوابق داده­‌ها اشاره دارد. در پیش­ بینی به یک مدل کاوشی آموزش دیده و یک مجموعه داده­ ی جدید نیاز است. و در طول پیش­ بینی موتور داده­ کاوی، قواعد بدست آمده در مرحله یادگیری را در مورد مجموعه داده­ ی جدید بکار می­ برد و نتایج پیش­ بینی را به هر Case ورودی تخصیص می­ دهد.  
مطالب
آموزش نصب مک بر روی Virtual Box
پیرو مطالب آموزشی وب سایت در رابطه با توسعه برنامه‌های Cross Platform توسط Xamarin  که میتوانید در این قسمت آن‌ها را ببینید، نیاز به نصب سیستم عامل مک برای توسعه  اپلیکیشن‌های مخصوص iDevice‌ها داریم. از آنجا که سخت افزار‌های اپل فوق العاده گران می‌باشند، تهیه آن برای یادگیری این پلتفرم مقرون به صرفه نیست. لذا سعی کردم آموزش کاملی از نصب این سیستم عامل را بر روی مجازی ساز‌ها و کامپیوتر واقعی تهیه کنم و در اختیار دوستان قرار دهم تا بتوانند نیاز خود برای دسترسی به این سیستم عامل را مرتفع کنند.
روش‌های مختلفی برای این کار وجود دارند:
  • استفاده از شبیه ساز‌ها مانند Virtual Box یا VMWare
  • استفاده از نسخه دستکاری شده که بتوانید بر روی سیستم سخت افزاری خود نصب کنید

مرحله اول : Virtual Box چیست؟

VirtualBox، نرم افزاری برای شبیه سازی ماشین‌های سخت افزاری است که می‌توانید بر روی آن سیستم عامل‌های مختلفی را نصب کنید که توسط سیستم عامل فعلی شما کنترل می‌شوند. ما از واژه‌ی سیستم عامل «میهمان» برای سیستم عامل مجازی و از سیستم عامل «میزبان» برای سیستم جاری خود استفاده خواهیم کرد. در اینجا امکان کنترل منابع سیستم عامل میهمان به راحتی وجود خواهد داشت.
برای نصب این نرم افزار، آن را از این لینک از سایت سازنده، دریافت کنید.

مرحله دوم : ایمیج سیستم عامل مک

ما برای نصب سیستم عامل بر روی ماشین مجازی چند گزینه خواهیم داشت.  برای یافتن آخرین نسخه سیستم عامل مک این لینک می تواند راهنمای خوبی باشد.
  • استفاده از فایل ISO همانند ویندوز
  • استفاده از فایل VMDK آماده
  • ایجاد ایمیج از روی فایل DMG

فایل ISO سیستم عامل
استفاده از فایل ISO در واقع همانند نصب سایر سیستم عامل‌ها می‌باشد. نیاز است تا فایل ISO مربوط به سیستم عامل را دانلود کرده و از آن به عنوان نصاب استفاده کنید. دقت داشته باشید که فایل ISO به تنهایی و با تبدیل فایل DMG به ISO قابل استفاده نخواهد بود. زیرا بوت لودر این سیستم عامل با سیستم عامل‌های مرسوم مانند لینوکس و ویندوز متفاوت می‌باشد. برای پیدا کردن فایل ISO آخرین نسخه سیستم عامل میتوانید عبارتی مشابه با "Mac OS  iso download" را در گوگل جستجو کنید و یا سایتی مانند این میتواند گزینه خوبی برای دریافت این فایل باشد.

فایل VMDK 
این فایل در واقع فایل هارد دیسک مربوط به مجازی ساز می‌باشد. نکته جالب این نوع فایل‌ها این است به صورت استاندارد میتوانند بین مجازی ساز‌های مختلف مانند VMWare Workstation نیز قابل اشتراک گذاری باشند.
برای سهولت در یافتن این فایل، من آخرین نسخه سیستم عامل مک را که در زمان نگارش این مطلب 10.14 با نام Mojave می‌باشد، بر روی اکانت گوگل درایو خودم آپلود کردم که میتوانید آن را در اینجا پیدا کنید:
فایل VMDK در واقع یک هارد دیسک شامل نسخه نصب شده و آماده استفاده سیستم عامل می‌باشد. در واقع راحت‌ترین و ساده‌ترین روش استفاده از این نوع فایل‌ها است که ما هم در این مقاله از آن استفاده خواهیم کرد.
ایجاد ایمیج از روی فایل DMG 
در این روش نیاز به یک سیستم عامل مک دارید که توسط آن بتوانید ایمیج مربوطه را بسازید. از آن جایی که احتمالا  خوانندگان این مطلب دسترسی به سیستم عامل مک را ندارند، در حال حاضر از توضیحات اضافی پرهیز میکنیم.
در آینده پیرو این مطالب سایر روش‌ها را نیز به صورت کامل توضیح خواهم داد. 
مرحله سوم: ایجاد ماشین مجازی

پس از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج میکنیم.
نرم افزار VirtualBox را که قبلا دانلود کرده‌ایم باز میکنیم. بالای نرم افزار بر روی گزینه New کلیک کرده، یک ویزارد نمایش داده خواهد شد که به ما کمک میکند یک ماشین مجازی جدید را بسازیم.

در مراحل مختلف، سوالات متعددی برای آماده سازی ماشین مجازی از شما پرسیده خواهد شد. نام آن را Mac قرار دهید. از کادر انتخابی Type، گزینه Mac OS را انتخاب کرده و نسخه 10.13 High Sierra را انتخاب کنید.

در صفحه بعدی شما میزان RAM ای را که به سیستم عامل میهمان اختصاص میدهید، باید مشخص کنید. حداقل 4 گیگابایت رم به سیستم عامل میهمان اختصاص دهید. دقت داشته باشید که میزان آن 50 الی 65 درصد از کل رم سیستم تان باشد.

در مرحله بعدی شما باید تنظیمات مربوط به هارد دیسک را انجام دهید. گزینه “use an existing virtual hard disk file”  را انتخاب کنید. سپس فایلی را که در مرحله قبلی با پسوند VMDK دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید.

نهایتا بر روی Finish کلیک کنید تا ماشین میهمان ساخته شود.


مرحله چهارم: ویرایش تنظیمات مربوط به ماشین مجازی


ماشین مجازی را که در مرحله قبلی ایجاد کرده‌اید، باز کنید و بر روی دکمه‌ی Setting کلیک کنید. در دسته بندی System بر روی تب Motherboard  کلیک کنید. گزینه انتخابی Enable EFI را فعال کنید و Chipset را به IHC9 و یا PIIX3 تغییر دهید.


در تب Processor  گزینه Enable PAE/NX را فعال کرده و Core‌ها را به نصف Core‌های سیستم فعلی خود ارتقاء دهید.


در دسته Display، گزینه Video Memory را به 128 مگابایت ارتقا دهید.

شما میتوانید سایر گزینه‌ها را نیز بسته به نیاز خود تغییر دهید.


بر روی تب Storage کلیک کرده و گزینه Use Host I/O Cache را فعال کنید.



مرحله پنجم: استفاده از خط فرمان برای اضافه کردن دستورات خاص

خط فرمان (CMD) را به عنوان Administrator باز کنید.

دستورات زیر را وارد کنید. دقت داشته باشید که بجای Your VM Name؛ نام ماشین مجازی خود را وارد کنید؛ در مثال ما Mac

cd "C:\Program Files\Oracle\VirtualBox\"
VBoxManage.exe modifyvm "Your VM Name" --cpuidset 00000001 000106e5 00100800 0098e3fd bfebfbff
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemProduct" "iMac11,3"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemVersion" "1.0"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiBoardProduct" "Iloveapple"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/DeviceKey" "ourhardworkbythesewordsguardedpleasedontsteal(c)AppleComputerInc"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/GetKeyFromRealSMC" 1

VirtualBox را قبل از اجزای این دستورات ببندید و سپس این دستورات را اجرا کنید.


مرحله ششم: اجرای سیستم عامل مک نسخه 10.14 بر روی Virtual Box


ماشین مجازی را که ایجاد کرده اید، باز کنید و بر روی start کلیک کنید:


صفحه فوق را باید مشاهده کنید. در صورت بروز هر گونه مشکلی، سوال خود را ذیل این مطلب مطرح کنید.

تنظیمات اولیه و نام کاربری سیستم عامل را وارد کنید و تمام!


دقت داشته باشید که استفاده از این روش ممکن است با تجربه کاری یک مک بر روی سخت افزار اصلی به کلی متفاوت باشد. ما از این روش برای جبران محدودیت خود برای توسعه استفاده میکنیم.

خوشبختانه برای کار با Xamarin.iOS شما مجبور به کد نویسی بر روی مک نخواهید بود و تنها پروسه بیلد پروژه بر روی آن انجام خواهد شد. لذا مشکلات کارآیی آن بر روی روند کار شما تاثیر چندانی نخواهد داشت. البته برای نصب این سیستم عامل به صورت مجازی توصیه می‌شود از هارد SSD استفاده کنید.



نحوه‌ی رفع مشکلات سخت افزاری و درایوری


در صورتیکه در مراحل نصب و یا پس از نصب سیستم عامل، کیبرد و یا ماوس کار نمیکنند، میتوانید مراحل زیر را انجام دهید:

به سایت VirtualBox.org رفته و آخرین نسخه‌ی Extension Pack را دانلود کنید.

سپس VirtualBox را باز کنید و از منوی فایل، گزینه‌ی Preferences را انتخاب کنید: 

بر روی برگه‌ی Extensions کلیک کرده و گزینه‌ی Add را انتخاب کنید:

در مرورگر فایل باز شده، فایلی را که دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید. سپس بر روی Install کلیک کنید. در صفحه‌ی توافقنامه نمایش داده شده، به پایین متن اسکرول کنید و I Agree  را انتخاب کنید.

در صورتی که بعد از اعمال تغییرات فوق، مشکل همچنان باقی بود، می‌توانید در تنظیمات VM خود در تب  USB، گزینه‌ی USB 3.0 (xHCI) Controller.  را انتخاب کنید.


در صورتیکه مشکلات دیگری نظیر شناسایی درایور‌ها و یا سایر موارد را داشتید، می‌توانید زیر همین مطلب، سؤالات خود و یا بازخورد خود در رابطه با این مقاله را مطرح کنید. 

نظرات اشتراک‌ها
نحوه فارسی سازی فیلتر گرید کندو Kendo grid filter
با احترام
سوالی که بنده درگیر اون شدم اینه که در پروژه فیلدی هست که تاریخ رو به صورت میلادی ذخیره می‌کنه . با مواردی که گفته شده نمایش تاریخ به صورت شمسی انجام شده اما وقتی که فیلتر روی این فیلد فعال می‌شه در گرید کندو در قسمت باکس فیلتر یک کامپوننت DatePicker میلادی ظاهر می‌شه .
متاسفانه تمامی راه هایی که می‌دونستم رو تست کردم اما به نتیجه خاصی نرسیدم .
1. تلاش شد که UI فیلتر به صورت رشته تعریف بشه توسط دستورهای Format. و UI. اما موارد ارائه شده برای این قسمت کارساز نبود .
2. تلاش شد که با استفاده از یک property جانبی از نوع رشته و تبدیل فیلد تاریخ در متدهای set و get  این مسئله از راه دیگه حل بشه که نمایش اطلاعات موفقیت امیز بود اما در هنگام فیلتر متاسفانه به مشکلات تبدیل برخورد کردیم که قابل اصلاح نبود .
 لطف بفرمایید راهنمایی کنید برای فیلتر تاریخ چه راهکاری وجود داره

همچنین اگر دقت کنید مثالی هم که در این صفحه هست DatePicker فیلتر ، تاریخ رو به صورت 7 اسفند 2016 نشون می‌ده .