مطالب دوره‌ها
توابع(Function)
برنامه نویسی تابع گرا در یک جمله یعنی نوشتن توابع در پروژه و فراخوانی آن‌ها به همراه مقدار دهی به آرگومان‌های متناظر و دریافت خروجی در صورت نیاز. در #F پارامتر‌های یک تابع با پرانتز یا کاما از هم تمیز داده نمی‌شوند بلکه باید فقط از یک فضای خالی بین آن‌ها استفاده کنید.(البته می‌تونید برای خوانایی بهتر از پرانتز استفاده کنید)
let add x y = x + y
let result = add 4 5
printfn "(add 4 5) = %i" result
همان طور که می‌بینید تابعی به نام add داریم که دارای 2 پارامتر ورودی است به نام‌های x , y که فقط توسط یک فضای خالی از هم جدا شدند. حال به مثال دیگر توجه کنید.
let add x y = x + y
let result1 = add 4 5
let result2 = add 6 7
let finalResult = add result1 result2
در مثال بالا همان تابع add 2 بار فراخوانی شده است که یک بار مقدار خروجی تابع در یک شناسه به نام result1 و یک بار مقدار خروجی با مقادیر متفاوت در شناسه به نام result2 قرار گرفت. شناسه finalResult حاصل فراخوانی تابع add با مقادیر result1 , result2 است. می‌تونیم کد بالا رو به روش مناسب‌تری باز نویسی کنیم.
let add x y = x + y
let result =add (add 4 5) (add 6 7)
در اینجا برای خوانایی بهتر کد از پرانتز برای جداسازی مقدار پارامتر‌ها استفاده کردم.

  خروجی توابع
کامپایلر #F آخرین مقداری که در تابع، تعریف و استفاده می‌شود را به عنوان مقدار بازگشتی و نوع آن را نوع بازگشتی می‌شناسد.

let cylinderVolume radius length : float =
   
   let pi = 3.14159
   length * pi * radius * radius
در مثال بالا خروجی تابع مقدار ( length * pi * radius * radius ) است و نو ع آن float می‌باشد.
یک مثال دیگر:
let sign num =
    if num > 0 then "positive"
    elif num < 0 then "negative"
    else "zero"
خروجی تابع بالا از نوع string است و مقدار آن با توجه به ورودی تابع positive یا negative یا zero خواهد بود.

تعریف پارامترهای تابع با ذکر نوع به صورت صریح
اگر هنگام تعریف توابع مایل باشید که نوع پارامترها را به صورت صریح تعیین کنید از روش زیر استفاده می‌کنیم.
let replace(str: string) =
    str.Replace("A", "a")
تعریف تابع به همراه دو پارامتر و ذکر نوع فقط برای یکی از پارامتر‌ها :
let addu1 (x : uint32) y =
    x + y

Pipe-Forward Operator
در #F روشی دیگری برای تعریف توابع وجود دارد که به pipe-Forward معروف است. فقط کافیست از اپراتور (<|) به صورت زیر استفاده کنید.
let (|>) x f = f x
کد بالا به این معنی است که تابعی  یک پارامتر ورودی به نام x دارد و این پارامتر رو به تابع مورد نظر(هر تابعی که شما هنگام استفاده تعیین کنید) تحویل می‌دهد و خروجی را بر می‌گرداند. برای مثال
let result = 0.5 |> System.Math.Cos
یا
let add x y = x + y
let result = add 6 7 |> add 4 |> add 5
در مثال بالا ابتدا حاصل جمع 7 و 6 محاسبه می‌شود و نتیجه با 4 جمع می‌شود و دوباره نتیجه با 5 جمع می‌شود تا حاصل نهایی در result قرار گیرد. به نظر اکثر برنامه نویسان #F این روش نسبت به روش‌های قبلی خواناتر است. این روش همچنین مزایای دیگری نیز دارد که در مبحث Partial Function‌ها بحث خواهیم کرد.

Partial Fucntion Or Application
partial function به این معنی است که در هنگام فراخوانی یک تابع نیاز نیست که به تمام آرگومان‌های مورد نیاز مقدار اختصاص دهیم. برای نمونه در مثال بالا تابع add نیاز به 2 آرگومان ورودی داشت در حالی که فقط یک مقدار به آن پاس داده شد.
let result = add 6 7 |> add 4
دلیل برخورد #F با این مسئله این است که #F توابع رو به شکل مقدار در نظر می‌گیرد و اگر تمام مقادیر مورد نیاز یک تابع در هنگام فراخوانی تحویل داده نشود، از مقدار برگشت داده شده فراخوانی تابع قبلی استفاده خواهد کرد. البته این مورد همیشه خوشایند نیست. اما می‌تونیم با استفاده از پرانتز ر هنگام تعریف توابع مشخص کنیم که دقیقا نیاز به چند تا مقدار ورودی برای توابع داریم.
let sub (a, b) = a - b
let subFour = sub 4
کد بالا کامپایل نخواهد شد و خطای زیر رو مشاهده خواهید کرد.
prog.fs(15,19): error: FS0001: This expression has type
int
but is here used with type
'a * 'b
توابع بازگشتی
در مورد ماهیت توابع بازگشتی نیاز به توضیح نیست فقط در مورد نوع پیاده سازی اون در #F توضیح خواهم داد. برای تعریف توابع به صورت بازگشتی کافیست از کلمه rec بعد از let استفاده کنیم(زمانی که قصد فراخوانی تابع رو در خود تابع داشته باشیم). مثال پایین به خوبی مسئله را روشن خواهد کرد.(پیاده سازی تابع فیبو ناچی)
let rec fib x =
match x with
| 1 -> 1
| 2 -> 1
| x -> fib (x - 1) + fib (x - 2)
printfn "(fib 2) = %i" (fib 2) printfn "(fib 6) = %i" (fib 6) printfn "(fib 11) = %i" (fib 11) 
*درباره الگوی Matching در فصل بعد به صورت کامل توضیح خواهم داد.
خروجی برای مثال بالا به صورت خواهد شد.
(fib 2) = 1
(fib 6) = 8
(fib 11) = 89
توابع بازگشتی دو طرفه
گاهی اوقات توابع به صورت دوطرفه بازگشتی می‌شوند. یعنی فراخوانی توابع به صورت چرخشی انجام می‌شود. (فراخوانی یک تابع در تابع دیگر و بالعکس). به مثال زیر دقت کنید.
let rec Even x =
   if x = 0 then true 
   else Odd (x - 1)
and Odd x =
   if x = 1 then true 
   else Even (x - 1)
کاملا واضح است در تابع Even فراخوانی تابع Odd انجام می‌شود و در تابع Odd فراخوانی تابع Even. به این حالت mutual recursive می‌گویند.
ترکیب توابع
let firstFunction x = x + 1
let secondFunction x = x * 2
let newFunction = firstFunction >> secondFunction
let result = newFunction 100
در مثال بالا دو تابع به نام‌های firstFunction  و secondFunction داریم. بااستفاده از (<<) دو تابع را با هم ترکیب می‌کنیم. خروجی بدین صورت محاسبه می‌شود که ابتدا تابع firstFucntion مقدار x را محاسبه می‌کند و حاصل به تابع secondFucntion پاس داده می‌شود. در نهایت یک تابع جدید به نام newFunction خواهیم داشت که مقدار نهایی محاسبه خواهد شد. خروجی مثال بالا 202 است.

توابع تودرتو
در #F امکان تعریف توابع تودرتو وجود دارد. بعنی می‌تونیم یک تابع را در یک تابع دیگر تعریف کنیم. فقط نکته مهم در امر استفاده از توابع به این شکل این است که توابع تودرتو فقط در همون تابعی که تعریف می‌شوند قایل استفاده هستند و محدوده این توابع در خود همون تابع است.
let sumOfDivisors n =
    let rec loop current max acc =
//شروع تابع داخلی
 if current > max then acc else if n % current = 0 then loop (current + 1) max (acc + current) else loop (current + 1) max acc
//ادامه بدنه تابع اصلی
 let start = 2 let max = n / 2 (* largest factor, apart from n, cannot be > n / 2 *) let minSum = 1 + n (* 1 and n are already factors of n *) loop start max minSum printfn "%d" (sumOfDivisors 10)
در مثال بالا یک تابع تعریف کرده ایم به نام sumOfDivisors. در داخل این تابع یک تابع دیگر به نام loop داریم که از نوع بازگشتی است(به دلیل وجود rec بعد از let). بدنه تابع داخلی به صورت زیر است:
  if current > max then
            acc
        else
            if n % current = 0 then
                loop (current + 1) max (acc + current)
            else
                loop (current + 1) max acc
خروجی مثال بالا برای ورودی 10 عدد 18 می‌باشد. مجموع مقصوم علیه‌های عدد 10 (1 + 2 + 5 + 10 ).

آیا می‌توان توابع را Overload کرد؟
در #F امکان overloading برای یک تابع وجود ندارد. ولی متدها را می‌توان overload  کرد.(متد‌ها در فصل شی گرایی توضیح داده می‌شود).

do keyword
زمانی که قصد اجرای یک کد را بدون تعریف یک تابع داشته باشیم باید از do  استفاده کنیم. همچنین از do در انجام برخی عملیات پیش فرض در کلاس‌ها زیاد استفاده می‌کنیم.(در فصل شی گرایی با این مورد آشنا خواهید شد).
open System
open System.Windows.Forms

let form1 = new Form()
form1.Text <- "XYZ"

[<STAThread>]
do
   Application.Run(form1)

مطالب
معرفی Lex.Db
Lex.Db یک بانک اطلاعاتی درون پروسه‌ای (مدفون شده یا embedded) بسیار سریع نوشته شده با سی‌شارپ است. این بانک اطلاعاتی کم حجم، سورس باز بوده و مجوز استفاده از آن LGPL است. به این معنا که استفاده از اسمبلی‌های آن در هر نوع پروژه‌ای آزاد است.
نکته مهم آن سازگاری با برنامه‌های دات نت 4 به بعد، همچنین برنامه‌های ویندوز 8، سیلورلایت 5، ویندوز فون 8 و همچنین اندروید (از طریق Mono) است. به علاوه چون با دات نت تهیه شده است، دیگر نیازی نیست دو نگارش 32 بیتی و 64 بیتی آن توزیع شوند و به این ترتیب مشکلات توزیع بانک‌های اطلاعاتی native مانند SQLite را ندارد ( و مطابق ادعای نویسنده آلمانی آن، از SQLite سریعتر است).
API این بانک اطلاعاتی، هر دو نوع متدهای synchronous  و  asynchronous را شامل می‌شود؛ به همین جهت با برنامه‌های ویندوز 8 و سیلورلایت نیز سازگاری دارد.
Lex.Db از برنامه‌های چندریسمانی و همچنین استفاده از یک بانک اطلاعاتی آن توسط چندین پروسه همزمان نیز پشتیبانی می‌کند.
در ادامه مروری خواهیم داشت بر نحوه استفاده از آن در حالت طراحی رابطه‌ای؛ از این جهت که فعلا به ظاهر این بانک اطلاعاتی روابط را پشتیبانی نمی‌کند، اما در عمل پیاده سازی آن مشکل نیست.

دریافت Lex.Db

برای دریافت Lex.Db، دستور ذیل را در خط فرمان پاورشل نیوگت وارد نمائید:
 PM> Install-Package Lex.Db
بسته به نوع پروژه شما (دات نت یا WinRT یا ...)، اسمبلی متناسبی به پروژه اضافه خواهد شد.


مدل‌های برنامه

    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

    public class Customer
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string City { get; set; }
    }

    public class Order
    {
        public int Id { get; set; }
        public int? CustomerFK { get; set; }
        public int[] ProductsFK { get; set; }
    }
مدل‌های برنامه آزمایشی مطلب جاری را در اینجا ملاحظه می‌کنید. برای طراحی روابط یک به صفر یا یک و همچنین یک به چند، تنها کافی است کلیدهای اصلی یا آرایه‌ای از کلیدهای اصلی مرتبط را در اینجا ذخیره کنیم، که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس Order ملاحظه می‌کنید.


آغاز بانک اطلاعاتی

    public static class Database
    {
        public static DbInstance Instance { get; private set; }

        public static DbTable<Product> Products { get; private set; }
        public static DbTable<Order> Orders { get; private set; }
        public static DbTable<Customer> Customers { get; private set; }

        /// <summary>
        /// سازنده استاتیکی که در طول عمر برنامه فقط یکبار اجرا می‌شود
        /// </summary>
        static Database()
        {
            createDb();
            getTables();
        }

        private static void getTables()
        {
            Products = Instance.Table<Product>();
            Customers = Instance.Table<Customer>();
            Orders = Instance.Table<Order>();
        }

        private static void createDb()
        {
            Instance = new DbInstance(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "LexDbTests"));

            Instance.Map<Product>()
                    .WithIndex("NameIdx", x => x.Name)
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Map<Order>()
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Map<Customer>()
                    .WithIndex("NameIdx", x => x.Name)
                    .WithIndex("CityIdx", x => x.City)
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Initialize();
        }
    }
کلاس دیتابیس و سازنده آن، استاتیک تعریف شده‌اند؛ تا در طول عمر برنامه تنها یکبار وهله سازی شوند. new DbInstance یک وهله جدید از بانک اطلاعاتی را آغاز می‌کند. سازنده آن، مسیر پوشه‌ای که فایل‌های این بانک اطلاعاتی در آن ذخیره خواهند شد را دریافت می‌کند. Lex.Db به ازای هر کلاس مدلی که به آن معرفی شود، دو فایل data و index را ایجاد می‌کند.
سپس توسط وهله‌ای از بانک اطلاعاتی که ایجاد کردیم، کار معرفی خواص مدل‌های برنامه توسط متد Map و Automap انجام می‌شود. متد Automap خاصیت primary key کلاس را دریافت کرده و همچنین پارامتر دوم آن مشخص می‌کند که آیا این کلید اصلی به صورت خودکار ایجاد شود یا خیر. به علاوه در همینجا می‌توان روی فیلدهای مختلف، ایندکس نیز ایجاد کرد. متد WithIndex یک نام دلخواه را دریافت کرده و سپس خاصیتی را که باید بر روی آن ایندکس ایجاد شود، دریافت می‌کند.
در نهایت متد Initialize باید فراخوانی گردد. البته اگر برنامه شما WinRT است، این متد Initialize Async خواهد بود.
جداول نیز بر اساس مدل‌های برنامه از طریق متد Instance.Table در دسترس قرار گرفته‌اند.

افزودن اطلاعات به بانک اطلاعاتی
        private static void addData()
        {
            var customer1 = new Customer { Name = "customer1", City = "City1" };
            var customer2 = new Customer { Name = "customer2", City = "City2" };
            Database.Instance.Save(customer1, customer2); // automatic Id assignment after Save

            var product1 = new Product { Name = "product1" };
            var product2 = new Product { Name = "product2" };
            Database.Instance.Save(product1, product2); // automatic Id assignment after Save

            var order1 = new Order { CustomerFK = customer1.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id } };
            var order2 = new Order { CustomerFK = customer2.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id, product2.Id } };
            Database.Instance.Save(order1, order2); // automatic Id assignment after Save
        }
اکنون که کار آغاز بانک اطلاعاتی صورت گرفت، برای افزودن اطلاعات از متد Database.Instance.Save می‌توان استفاده کرد (در برنامه‌های WinRT از  متد Save Async استفاده کنید).
در اینجا نیازی به ذکر Id نمونه‌های ساخته شده نیست؛ از این جهت که در حین عملیات Save، به صورت خودکار انتساب خواهند یافت.
همچنین نحوه مقدار دهی کلیدهای خارجی نیز با استفاده از همین کلیدهای اصلی آماده شده است.


واکشی تمام اطلاعات

        private static void loadAll()
        {
            var orders = Database.Orders.LoadAll();
            foreach (var order in orders)
            {
                // نحوه دریافت اطلاعات مشتری بر اساس کلید خارجی ثبت شده
                var orderCustomer = Database.Customers.LoadByKey(order.CustomerFK.Value);
                Console.WriteLine("Order Id: {0}, Customer: {1} ({2}) {3}", order.Id, orderCustomer.Name, orderCustomer.Id, orderCustomer.City);

                // نحوه بازیابی لیستی از اشیاء مرتبط از طریق آرایه‌ای از کلیدهای خارجی ثبت شده
                var orderProducts = Database.Products.LoadByKeys(order.ProductsFK);
                foreach (var product in orderProducts)
                {
                    Console.WriteLine("  Product Id: {0}, Name: {1}", product.Id, product.Name);
                }
            }
        }
بانک اطلاعاتی آغاز شد؛ تعدادی رکورد نیز در آن ثبت گردید. اکنون برای بازیابی اطلاعات می‌توان از متدهای در دسترس جداول کلاس Database استفاده کرد. برای مثال متد LoadAll تمام رکوردهای یک جدول را واکشی می‌کند (در برنامه‌های WinRT این متد LoadAll Async خواهد بود).
سپس با استفاده از متدهای LoadByKey و LoadByKeys، به سادگی می‌توان اشیاء مرتبط با هر سفارش را نیز واکشی کرد.


استفاده از ایندکس‌ها برای کوئری گرفتن

        private static void queryingByAnIndex()
        {
            var name = "customer1";
            var customersList = Database.Customers
                                        .IndexQueryByKey("NameIdx", name)
                                        .ToList();
            foreach (var person in customersList)
            {
                Console.WriteLine(person.Name);
            }
        }
در ابتدای بحث، توسط متد WithIndex، تعدادی ایندکس را نیز تعریف کردیم. اکنون توسط این ایندکس‌ها و متد IndexQueryByKey، می‌توان کوئری‌هایی بسیار سریع را تهیه کرد.
            // Using Take and Skip
            var list1 = Database.Orders.Query<int>() // primary idx
                                       .Take(1).Skip(2).ToList();

            // Querying Between Ranges 
            var list2 = Database.Customers
                                .IndexQuery<string>("NameIdx")
                                .GreaterThan("a", orEqual: true).LessThan("d").ToList();
همچنین در اینجا متدهایی مانند Take و Skip و یا جستجو در یک بازه توسط متدهای GreaterThan و LessThan نیز پشتیبانی می‌شوند.


حذف رکوردها
        private static void deletingRecords()
        {
            Database.Customers.DeleteByKey(key: 1);

            var customers = Database.Customers.LoadByKeys(new[] { 1, 2 });
            Database.Customers.Delete(customers);
        }
برای حذف رکوردها از متدهای DeleteByKey و یا Delete می‌توان استفاده کرد. متد Delete می‌تواند آرایه‌ای از اشیاء را نیز قبول کند.
و اگر خواستید کل بانک اطلاعاتی را خالی کنید، متد Database.Instance.Purge اینکار را انجام خواهد داد.


کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید:
Program-LexDb.cs
 
مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - استفاده از مدل Entity Attribute Value - بخش دوم
در مطلب قبلی، مدل EAV را معرفی کردیم و گفتیم که این نوع پیاده‌سازی در واقع یک SQL Smell است؛ زیرا کوئری نویسی را سخت میکند و همچنین به دلیل عدم امکان تعریف constraints، کنترلی بر روی صحت دیتاهای وارده شد نخواهیم داشت. در نهایت با برنامه‌ای روبرو خواهیم شد که درک صحیحی از ماهیت دیتا ندارد. اما اگر در شرایطی مجبور به استفاده‌ی از این مدل هستید، بهتر است از فرمت JSON برای ذخیره‌سازی دیتای داینامیک استفاده کنید. بیشتر دیتابیس‌های رابطه‌ایی به صورت native از نوع داده‌ایی JSON پشتیبانی میکنند:  
CREATE TABLE EmployeeJsonAttributes (
  Id int NOT NULL AUTO_INCREMENT,
  EmployeeId int NOT NULL,
  Attributes json DEFAULT NULL,
  PRIMARY KEY (Id),
  FOREIGN KEY (EmployeeId) REFERENCES EmployeeEav (Id) ON DELETE CASCADE
)
همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا تایپ ستون Attributes، به JSON تنظیم شده است. بنابراین می‌توانیم از قابلیت‌های توکار دیتابیس (MySQL در مطلب جاری) برای ذخیره و بازیابی داده‌های JSON استفاده کنیم. در ادامه دو روش ذخیره JSON  را مشاهده میکنید: 
INSERT INTO EmployeeJsonAttributes VALUES (
101, 
  '{
  "name": "Jon",
    "lastName": "Doe",
    "dateOfBirth": "1989-01-01 10:10:10+05:30",
    "skills": [ "C#", "JS" ],
    "address":  {
  "country": "UK",
      "city": "London",
      "email": "jon.doe@example.com"
    }
  }'
)

INSERT INTO efcoresample.EmployeeJsonAttributes VALUES (
101, 
  JSON_OBJECT(
"name", "Jon", 
"lastName", "Doe",
"dateOfBirth", "1989-01-01 10:10:10+05:30",
"skills", JSON_ARRAY("C#", "JS"),
    "address", JSON_OBJECT(
  "country", "UK",
      "city", "London",
  "email", "jon.doe@example.com"
    )
  )
)

به عنوان مثال در ادامه میخواهیم کشور محل تولد یک کاربر خاص را نمایش دهیم. برای اینکار می‌توانیم از JSON_EXTRACT استفاده کنیم:
SELECT JSON_EXTRACT(Attributes, '$.address.country') as Country 
FROM EmployeeJsonAttributes
WHERE EmployeeId = 101;

-- Conutry
-- "UK"

همچنین می‌توانیم از عملگر column-path نیز به جای JSON_EXTRACT استفاده کنیم:
SELECT Attributes -> '$.address.country' as Country 
FROM EmployeeJsonAttributes
WHERE EmployeeId = 101;

-- Conutry
-- "UK"

بنابراین به راحتی می‌توانیم کوئری مطلب قبل را اینگونه بازنویسی کنیم:
SELECT EmployeeId, Attributes ->> '$.DateOfBirth' AS BirthDate FROM EmployeeJsonAttributes
WHERE Attributes ->> '$.DateOfBirth' > DATE_SUB(CURRENT_DATE(), INTERVAL 25 YEAR)
همانطور که مشاهده می‌کنید در کوئری فوق یک عملگر < دیگر نیز اضافه کرده‌ایم. هدف از آن حذف “” از خروجی نهایی می‌باشد. 

استفاده از JSON در EF Core 
متاسفانه در EF Core به صورت مستقیم نمی‌توانیم از JSON درون کلاس‌های سی‌شارپ استفاده کنیم (+ )، در نتیجه در سمت کلاس‌های سی‌شارپ باید از string استفاده کنیم و به نوعی به EF Core اطلاع دهیم که تایپ ستون موردنظرمان JSON است. در نتیجه خروجی نهایی درون دیتابیس، یک فیلد با تایپ JSON خواهد بود. برای اینکار به دو شیوه می‌توانیم تایپ ستون موردنظر را تعیین کنیم: 
// Fluent API
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Employee>(entity =>
    {
        entity.Property(e => e.Attributes).HasColumnType("json");
    });
}

// Data Annotations
[Column(TypeName = "json")]
public string Attributes { get; set; }

در نهایت برای تشکیل بانک اطلاعاتی، به مدلی با ساختار زیر نیاز خواهیم داشت:
public class EmployeeJsonAttribute
{
    public int Id { get; set; }
    public virtual EmployeeEav Employee { get; set; }
    public int EmployeeId { get; set; }
    [Column(TypeName = "json")]
    public string Attributes { get; set; }
}
در اینجا به جای تعریف ستون‌ها و مقادیر داینامیک‌شان از یک فیلد از نوع رشته‌ایی با نام Attributes استفاده شده است. از آنجائیکه نوع ستون در سمت دیتابیس به JSON تنظیم خواهد شد، در نتیجه هر نوع ساختار JSON معتبری را می‌توانیم درون آن ذخیره کنیم:
dbContext.EmployeeJsonAttributes.Add(new EmployeeJsonAttribute
{
    EmployeeId =  101,
    Attributes = JsonSerializer.Serialize(new
    {
        FirstName = "Sirwan",
        LastName = "Afifi",
        DateOfBirth = DateTime.Now.AddYears(-31)
    })
});

dbContext.SaveChanges();
همانطور که اشاره شده به دلیل عدم پشتیبانی از JSON در حال حاضر در EF Core امکان کوئری نویسی بر روی ستون JSON را نداریم. در همین حد که براساس فیلدهای دیگر جستجو را انجام داده و خروجی را Deserialize کنیم:
var employee = dbContext.EmployeeJsonAttributes.Find(201);
Console.WriteLine(JsonSerializer.Deserialize<Employee>(employee.Attributes).DateOfBirth);

برای نوشتن کوئری روی ستون JSON می‌توانید از Query Types  نیز استفاده کنید. 
مطالب
نکاتی در باب T-SQL
در این مطلب قصد دارم به نکاتی ساده  در T-SQL بپردازم، امیدوارم مفید واقع شود.

1- تفاوت (*)Count و (Count(column
در (*)Count ، همه Row‌ها و مقادیرشان مورد جستجو قرار می‌گیرد، اما در  (Count(column فقط مقادیر غیر Null ستون مورد نظر،مورد جستجو قرار می‌گیرد.
مثال:
Create Table Test(ID int,Firstname varchar(20));

Insert Into Test (ID,Firstname) Values(1,'K');
Insert Into Test (ID,Firstname) Values(2,'B');
Insert Into Test (ID) Values(3);
با اجرای Query زیر خواهیم داشت:
Select COUNT(*) From Test
خروجی آن 3 می‌باشد.
اما با اجرای Query زیر خواهیم داشت:
Select COUNT(Firstname) From Test
خروجی آن 2 میباشد، چون با توجه به سه رکوردی که در جدول Test درج شده بود، رکورد سوم برای فیلد Firstname با مقدار Null پر شده است.
  • هرگاه در اجرای Count ،هدفتان بدست آوردن تعداد ستون خاصی است، از (Count(column استفاده نمایید.
2- بوسیله Script‌های زیر می‌توانیم عدد صفر تولید نماییم.
select count(cast(null as int))
select count(*) where 'a'='b'
select €
select ¥
select £
Select $ 
select count(*)-count(*)
select Ascii('A')-Ascii('A')
select LEN('')
3- با یک Select ساده می‌توان نام ستون و مقدار را کنار هم نوشت و مشاهده نمود.

در مثال بالا مقادیر ستونها، عددی در نظر گرفته شده است، چنانچه تمایل به نمایش حروف داشته باشید، کافیست کاراکترهای حرفی را بین سنگل کوتیشن قرار دهید، همانند شکل زیر:

4- دو روش پیشنهادی برای تشخیص عدد بزرگتر از بین دو عدد
  • روش اول 
      ابتدا به فرمول زیر توجه نمایید:
(a+b)+ABS(a-b)
      حاصل جواب فرمول،برابر است با دو برابر عدد بزرگتر،بنابراین اگر حاصل فوق را ضربدر عدد 0/5 نماییم،عدد بزرگتر بدست خواهد آمد. در نتیجه خواهیم داشت:
0.5(a+b)+ABS(a-b)
 با اجرای Script زیر خروجی عدد 90.34 می‌باشد:
DECLARE @Value1 DECIMAL(5,2) = 80.22
DECLARE @Value2 DECIMAL(5,2) =90.34
SELECT (0.5 * ((@Value1 + @Value2) + ABS(@Value1 - @Value2))) AS MaxColumn  
اشکال در این روش این است که، اگر مقدار یکی از اعداد Null باشد،ماکزیمم بین دو عدد Null نمایش داده خواهد شد.
  • روش دوم
DECLARE @Value1 DECIMAL(5,2) = 9.22
DECLARE @Value2 DECIMAL(5,2) = 8.34
SELECT CASE WHEN @Value1 > @Value2 THEN @Value1 ELSE @Value2 END AS MaxColumn

در این روش اگر مقدار یکی از اعداد Null باشد،ماکزیمم بین دو عدد، عدد غیر Null می‌باشد.

5- مشاهده مشخصات کلیه دیتابیس‌های موجود در SQL Server با استفاده از Sys.Databases .
Select * From sys.databases
خروجی بصورت زیر خواهد بود:



6- بوسیله دستور OUTPUT می‌توان خروجی Query‌های Delete،Update و Insert را مشاهده نمود:

مثال اول برای Query Delete :

در شکل، تک رکورد حذف شده را مشاهده می‌نمایید.

مثال دوم برای Query Update بصورت زیر میباشد:

در شکل، مقدار A، مقدار جدیدی است که بروز رسانی شده است و مقدار B مقداری است که مربوط به قبل از بروز رسانی می‌باشد.

مثال سوم برای Query Insert بصورت زیر میباشد:

موفق باشید.

نظرات مطالب
امکان تغییر شکل سراسری URLهای تولیدی توسط برنامه‌های ASP.NET Core 2.2
به نظر شما استفاده از یک TagHelper  سفارشی راه درستی هست برای حل این مورد
public class AnchorTagHelper : TagHelper {
        /// <summary>
        /// The name of the action method.
        /// </summary>
        [HtmlAttributeName ("asp-action")]
        public string Action { get; set; }

        /// <summary>
        /// The name of the controller.
        /// </summary>
        [HtmlAttributeName ("asp-controller")]
        public string Controller { get; set; }

        /// <summary>
        /// The name of the area.
        /// </summary>
        [HtmlAttributeName ("asp-area")]
        public string Area { get; set; }

        [HtmlAttributeName ("asp-route")]
        public string Route { get; set; }

        // Can be async Task
        public override void Process (TagHelperContext context, TagHelperOutput output) {
            output.TagName = "a";

            string result = string.Empty;
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace (Area)) {
                result += "/" + Area;
            }

            if (!string.IsNullOrWhiteSpace (Controller)) {
                result += "/" + Controller;
            }

            if (!string.IsNullOrWhiteSpace (Action)) {
                result += "/" + Action;
            }
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace (Route)) {
                Route = ToFriendlyHref (Route);
                result += "/" + Route;
            }

            output.Attributes.SetAttribute ("href", result.ToLowerInvariant ());
            //output.Content.SetContent (currentAttribute.ToString ());
        }

        private string ToFriendlyHref (object value) {
            string text = value.ToString ();
            List<char> illegalChars = new List<char> () { ' ', '.', '#', '%', '&', '*', '{', '}', '\\', ':', '<', '>', '?', ';', '@', '=', '+', '$', ',' };
            illegalChars.ForEach (c => {
                text = text.Replace (c.ToString (), "-");
            });
            return text;
        }
    }

نظرات مطالب
صفحه بندی، مرتب سازی و جستجوی پویای اطلاعات به کمک Kendo UI Grid
با سلام و خدا قوت

آقای نصیری، model ای که باید در قسمت schema تعریف بشه چطوری میشه اونو دینامیک تولید کرد.
من یک چنین حالتی رو ایجاد کردم ولی نمی‌دونم چطوری باید اسم ستونو براش مشخص کنم.
public class Field
    {
        public string Type { get; set; }
    }

public class Fields : System.Collections.ObjectModel.Collection<Field>
    {
        public System.Collections.IEnumerable ToList()
        {
            return System.Linq.Enumerable.ToList( System.Linq.Enumerable.Select( this ,
                                                                                 field => new { field.Type } ) );
        }
    }
این قسمت اطلاعاتی است که برای ایجاد گرید باز گردانده می‌شود.
return new InitializeInfo
                   {
                           ...
                           Model = GetModel()
                   };

private Model GetModel ()
        {
            return new Model{ Fields = GetFields().ToList() };
        }
متد GetColumns شامل 3 ستون می‌باشد که نوع، عنوان و سایر مشخصات رو توش تعریف کردم
private Fields GetFields()
        {
            var fields = new Fields();
            foreach ( var column in GetColumns() )
            {
                fields.Add( new Field { Type = column.DataType } );
            }
            return fields;
        }
الان خروجی که تولید میشه اینجوریه
"model": {

    "fields": [
        {
            "type": "string"
        },
        {
            "type": "string"
        },
        {
            "type": "datetime"
        }
    ]
}

ممنون میشم یه راهنمایی کنید.
مطالب
SQL Server CE و ثبت متون طولانی در EF Code first
زمانیکه در EF Code first تعریف خاصیتی به نحو زیر باشد
public string Content { get; set; }
در حین کار با SQL Server به صورت خودکار به nvarchar max نگاشت می‌شود. اما همین تعریف در SQL Server CE به nvarchar 4000 نگاشت خواهد شد؛ چون این بانک اطلاعاتی نوع‌های max دار را پشتیبانی نمی‌کند.
بنابراین اگر هدف، ثبت اطلاعات در فیلدی از نوع ntext در این بانک اطلاعاتی باشد باید به یکی از دو روش زیر عمل کرد:
[MaxLength]
public string Content { get; set; }
بله. فقط کافی است یک MaxLength را بالای خاصیت قرار داد (بدون تعیین طول آن) تا به صورت خودکار در SQL Server CE به ntext نگاشت شود و یا می‌توان نوع ستون را صریحا تعیین کرد:
[Column(TypeName = "ntext")]
public string Text { get; set; }
روش اول بهتر است از این جهت که با بانک‌های اطلاعاتی مختلف سازگاری بهتری دارد. برای مثال نوع ntext در SQL Server کامل، منسوخ شده درنظر گرفته می‌شود اما اگر از ویژگی MaxLength در اینجا استفاده گردد به صورت خودکار به nvarchar max نگاشت خواهد شد و در SQL Server CE به ntext .
بنابراین قید MaxLength بر روی خواصی که قرار است حاوی متونی طولانی باشند، می‌تواند به عنوان یک کار مفید جهت سازگاری با بانک‌های مختلف، به شمار آید.
 
مطالب
آشنایی با Fluent Html Helpers در MVC
همان طور که قبلا نیز اشاره شد اینجا  به صورت خلاصه هدف FluentAPI  فراهم آوردن روشی است که بتوان متدها را زنجیر وار فراخوانی کرد و به این ترتیب خوانایی کد نوشته شده را بالا برد.
اما در این مقاله سعی شده تا کاربرد آن در یک برنامه MVC رو به صورت استفاده در helper‌ها شرح دهیم.  
در اینجا مثالی رو شرح میدهیم که در آن کنترل هایی از جنس input به صورت helper ساخته و برای فرستادن ویژگی‌های اچ تی ام ال ( HTML Attributes) آن از Fluent Html Helpers بهره میگیریم بدیهی است که از این Fluent  میتوان برای helperهای دیگر هم استفاده کرد.
در ابتدا یک نگاه کلی به کد ایجاد شده می‌اندازیم :
       @Html.RenderInput(
        Attributes.Configure()
            .AddType("text")
            .AddId("UserId")
            .AddName("UserId")
            .AddCssClass("TxtBoxCssClass")
    )
که باعث ساخته شدن یک کنترل تکست باکس با مشخصات زیر در صفحه می‌شود ، همان طور که مشاهده می‌کنیم تمام ویژگی‌ها برای کنترل ساخته شده اند.
<input class="TxtBoxCssClass" id="UserId" name="UserId" type="text">
در ادامه به سراغ پیاده سازی کلاس Attributes برای این مثال می‌رویم ، این کلاس باید از کلاس RouteValueDictionary ارث بری داشته باشد، این کلاس یک دیکشنری برای ما آماده می‌کند تا مقادیرمون رو در آن بریزیم در اینجا برای ویژگی‌ها و مقادیرشون. 
public class Attributes : RouteValueDictionary    {
        /// <summary>
        /// Configures this instance.
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public static Attributes Configure()
        {
            return new Attributes();
        }

        /// <summary>
        /// Adds the type.
        /// </summary>
        /// <param name="value">The value.</param>
        public Attributes AddType(string value)
        {
            this.Add("type", value);
            return this;
        }

        /// <summary>
        /// Adds the name.
        /// </summary>
        /// <param name="value">The value.</param>
        public Attributes AddName(string value)
        {
            this.Add("name", value);
            return this;
        }

        /// <summary>
        /// Adds the id.
        /// </summary>
        /// <param name="value">The value.</param>
        public Attributes AddId(string value)
        {
            this.Add("id", value);
            return this;
        }

        /// <summary>
        /// Adds the value.
        /// </summary>
        /// <param name="value">The value.</param>
        public Attributes AddValue(string value)
        {
            this.Add("value", value);
            return this;
        }

        /// <summary>
        /// Adds the CSS class.
        /// </summary>
        /// <param name="value">The value.</param>
        public Attributes AddCssClass(string value)
        {
            this.Add("class", value);
            return this;
        }
    }
متد استاتیک Configure همیشه به عنوان شروع کننده fluent  و  از اون برای ساختن یک وهله جدید از کلاس Attributes  استفاده میشه و بقیه متدها هم کار اضافه کردن مقادیر رو مثل یک دیکشنری انجام میدهند.
حالا به سراغ پیاده سازی helper extension مون میرویم 
        public static MvcHtmlString RenderInput(this HtmlHelper htmlHelper, Attributes attributes)
        {
            TagBuilder input = new TagBuilder("input");
            input.MergeAttributes(attributes);
            return new MvcHtmlString(input.ToString(TagRenderMode.SelfClosing));
        }
با استفاده از کلاس tagbuilder تگ input را ساخته و ویژگی‌های فرستاده شده به helper رو با اون ادغام می‌کنیم (با استفاده از MergeAttributes )
این یک مثال ساده بود از این کار امیدوارم مفید واقع شده باشد
مثال پروژه
مطالب
آموزش رایگان XAML از مایکروسافت

یک دوره آموزشی رایگان XAML اخیرا از طرف مایکروسافت ارائه شده است که از طریق آدرس زیر قابل دسترسی است:


این کلینیک آموزشی شامل موارد زیر است:
  • Navigation Overview
  • Clinic Information
  • Introduction to XAML
  • Overview of XAML
  • Why XAML?
  • XAML Layouts
  • Module Summary
  • XAML and WPF In Action
  • XAML in a Browser
  • Using XAML and code-behind in Desktop Applications
  • Module Summary
  • Unique Features of XAML
  • Resources
  • Styles and ControlTemplates
  • Module Summary
  • Glossary

این ماژول به صورت آفلاین نیز قابل دریافت است (به حجم 44 مگابایت) اما پیش از آن باید برنامه offline player آن‌را نصب نمود و طبق روال معمول سایت مایکروسافت، بهتر است از IE جهت مرور این صفحات استفاده کرد.

مطالب
تکنیک‌های ایجاد سایت‌های چند زبانه
امروزه چند زبانه بودن سایت‌ها، از اهمیت بالایی برخوردار شده است و هر سایتی که نیاز داشته باشد در سایر نقاط جهان شناخته شود و کاربران مناطق مختلف، به راحتی از آن استفاده کنند، سایت‌های خود را بر پایه‌ی چندین زبان ایجاد می‌کنند. در این نوشتار سعی داریم بر این موضوع بررسی اجمالی داشته باشیم و نکات زیر را بررسی نماییم.

  • طراحی دیتابیس یا بانک اطلاعاتی بر پایه چند زبانه بودن و بررسی سناریوهای مختلف.
  • نکاتی که باید در ساخت سایت‌های چند زبانه به آن‌ها دقت کرد.
  • شیوه‌ی تشخیص و تغییر زبان سایت
  • معرفی چند کامپوننت وب، برای مباحث چند زبانه

طراحی مدل دیتابیس

اولین کار برای داشتن یک سایت چند زبانه، این است که یک مدل صحیح و مناسب را برای دیتابیس خود انتخاب کنید. یکی از اولین روش‌هایی که به ذهن هر فردی می‌رسد این است که برای هر ستون متنی که قرار است چند زبانه باشد، به تعداد زبان‌ها برایش یک ستون در نظر بگیریم. یعنی برای جدول مقالات که قرار است در سه زبان فارسی و انگلیسی و عربی باشد، سه ستون برای عنوان مقاله و سه ستون نیز برای متن آن داشته باشیم. تصویر زیر نمونه‌ای از این مدل را نشان می‌دهد.

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. در این روش با زیاد شدن هر زبان، تعداد ستون‌ها افزایش می‌یابد که باعث می‌شود طراحی مناسبی نداشته باشد.
  2. در ضمن این مورد باید توسط برنامه نویس مرتبا اضافه گردد یا اینکه برنامه نویس این امکان را در سیستم قرار دهد که مدیر سایت بتواند در پشت صحنه کوئری افزودن ستون را ایجاد کند که باید جدول مرتبا مورد alter گرفتن قرار بگیرد.
  3. ممکن است همیشه برای هر زبانی مطلبی قرار نگیرد و این مورد باعث می‌شود بی جهت فضایی برای آن در نظر گرفته شود.

پی نوشت: با اینکه امروزه بحث فیلدهای sparse Column وجود دارد ولی این فیلد‌ها در هر شرایطی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند وبیشتر متعلق به زمانی است که می‌دانیم آن فیلد به شدت کم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پی نوشت دوم : در صورتی که فیلد شما مانند متن مقاله که عموما از نوع داده (varchar(max است استفاده می‌کنید و در صورتی که زبان مورد استفاده قرار نگیرد در خیلی از اوقات بی جهت فیلد‌های Blob ساخته اید که بهینه سازی آن را نیز باید در نظر بگیرید.


در مرحله‌ی بعد برای رفع مشکلات بالا یک جدول از زبان‌ها، مانند جدول زیر را ایجاد می‌کنیم:
 
 ID  کد
 Language  زبان
 ISO  کد دو رقمی آن زبان
 Flag  پرچم آن کشور
بعد از آن هر مقاله برای یک زبان ایجاد خواهد شد؛ چیزی مانند تصویر زیر:

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. ایجاد رکوردهای تکراری، هر مقاله برای بعضی از اطلاعاتش که چند زبانه نیستند داده‌های تکراری خواهد داشت.
  2. هر مقاله یک مقاله‌ی جدا شناخته می‌شود و ارتباطی میان آنان نخواهد بود. بدین ترتیب توانایی ایجاد گزارش‌هایی چون هر گروه از مقاله و دسته بندی آن‌ها از بین خواهد رفت. در ضمن مدیر عموما در یک سیستم مدیریتی می‌خواهد تنها یک لینک را به یک مقاله بدهد و سایت بنا به تشخیص در زبان مزبور، یکی از این مقالات را به کاربر نمایش دهد؛ نه اینکه مرتبا مدیر برای هر زبان، لینکی را مهیا کند و در این حالت چنین چیزی ممکن نخواهد بود.
  3. در یک سیستم فروشگاهی همانند تصویر بالا کار هم سخت‌تر می‌شود و هر رکورد، یک محصول جدا شناخته می‌شود و ویرایش‌ها هم برای هر کدام باید جداگانه صورت بگیرد که در عمل این طرح را رد می‌کند.


سومین راه حل این است که سه جدول ایجاد کنیم:

یک. جدول زبان‌ها (که بالاتر ایجاد شده بود)

دو . جدول نام مقاله به همراه اطلاعات پایه و فیلدها بی نیاز به چند زبانه بودن

سه : یک جدول که هر دو ستون آن کدهای کلید دو جدول بالا را دارند و فیلدهای چند زبانه در آن وجود دارند.

جدول پایه

 ID  کد
 Name  نام مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Writer  نویسنده
 Visibilty  وضعیت نمایش
 جدول مقالات
 LanguageCode کد زبان
 ArticleID  کد مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Visibility  وضعیت نمایش مقاله
Title
عنوان مقاله
ContentText
متن مقاله

 در جدول پایه یک مقاله ایجاد می‌شود که اطلاعات عمومی همه مقالات را دارد و حتی خصوصیت وضعیت نمایش آن، روی همه‌ی مقالات با هر زبانی تاثیر می‌گذارد. در جدول دو، هر مقاله یک رکورد دارد که کد زبان و کد مقاله برای آن یک کلید ترکیبی به حساب می‌آیند. پس، از هر مقاله یک یا چند زبان خواهیم داشت. همچنین دارای فیلدهایی با وضعیت مخصوص به خود هم هستند؛ مثل فیلد وضعیت نمایش مقاله که فقط برای این مقاله با این زبان کاربرد دارد.

مزایا:

  1. گزارش گیری آسان برای هر دسته مقاله با زبان‌های مختلف و ارتباط و یکپارچگی
  2. آسان در افزودن زبان.

معایب:

  1. ایجاد کوئری‌های پیچیده‌تر و جوین دار که به نسبت روش‌های قبلی کوئری‌ها پیچیده‌تر شده اند.
  2. کدنویسی زیادتر.

استفاده از ساختارهای XML یا JSON برای ذخیره سازی اطلاعات چند زبانه مانند ساختارهای زیر:

XML
<Articles>
<Article>
this is english text
</Article>
<Article>
این یک متن فارسی است
</Article>
</Articles>

یا 
<Articles>
<en-us>
this is english text
</en-us>
<fa-ir>
این یک متن فارسی است
</fa-ir>
</Articles>
JSON
"Articles":["en-us':{"title":"this is english text","content":" english content"},"fa-ir":{"title":"متن فارسی","content":"محتوای فارسی"}]
ازSQL Server 2005 به بعد از نوع داده xml پشتیبانی می‌شود و در نسخه‌ی 2016 آن نیز پشتیبانی از Json اضافه شده است که حتی شامل اندیکس‌های اختصاصی هم برای این دو نوع می‌باشد.
از مزایای این روش ذخیره‌ی همه داده‌ها در یک ستون و یک جدول است و نیازی به ستون‌های اضافه یا جداول اضافه نیست ولی معایب این روش استفاده از کوئری‌های پیچیده‌تر جهت ارتباط و خواندن است.

استفاده از بانک‌های اطلاعاتی NO SQL
در این بانک‌ها دیگر درگیر تعداد ستون‌ها و جنس آن‌ها نیستیم و میتوانیم برای هر مقاله یا محصول، هر تعداد زبان و یا فیلد را که می‌خواهیم، در نظر بگیریم و اضافه کنیم. برای آشنایی بیشتر با این نوع بانک‌ها و انواع آن، مقالات مربوط به nosql را در سایت دنبال کنید.

نکاتی که در یک سایت چند زبانه باید به آن‌ها توجه کرد.

یک . زبان آن صفحه را معرفی کنید: این کار هم به موتورهای جست و جو برای ثبت سایت شما کمک می‌کند و هم برای معلولین که از ابزارهای صفحه خوان استفاده می‌کنند، کمک بزرگی است. در این روش، صفحه خوان‌ها و دستگاه‌های خط بریل که زبان صفحه را تشخیص نمی‌دهند با خواندن کد زبان می‌توانند زبان صفحه را تشخیص دهند. با استفاده از خط زیر میتوانید زبان اصلی صفحه‌ی خود را تنظیم نمایید:
<html lang="en">

اگر از XHTML استفاده می‌کنید خاصیت زیر را فراموش نکنید. دریافت W3C Validation بدون آن امکان پذیر نخواهد بود.
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml" xml:lang="en">
با تغییر زبان هر صفحه، باید تنظیم زبان آن تغییر یابد:



دو. چند زبانه بودن صفحه: در بالا یاد گرفتیم که چگونه زبان اصلی صفحه را تنظیم کنیم، ولی گاهی اوقات صفحه به غیر از زبان اصلی، شامل زبان‌های دیگر هم می‌شود؛ مثل نقل قول‌ها یا موارد دیگر. برای این‌کار می‌توانید از خصوصیت lang که در اکثر تگ‌ها پشتیبانی می‌شود، استفاده کنید. مثال پایین یک نقل قول فرانسوی است که ما آن را به خصوصیت lang، جهت تایید زبانش مزین کرده‌ایم:
<blockquote lang=”fr”>

<p>Le plus grand faible des hommes, c'est l'amour qu'ils ont de la vie.</p>

</blockquote>

سه. لینک ها : اگر دارید در صفحه‌ای لینک به جایی می‌دهید که متفاوت از زبان شماست، حتما باید زبان صفحه یا سایت مقصد را مشخص کنید. مثلا لینک زیر برای صفحه‌ای است که از یک زبان غیر فرانسوی به یک صفحه‌ی با زبان فرانسوی هدایت می‌شود:
<a href="" hreflang="fr">French</a>

همچنین اگر متن لینک شما هم به زبان فرانسوی باشد خیلی خوب می‌شود که آن را هم بیان کنید و از خاصیت lang و هم hreflang همزمان استفاده کنید:
<a href="" hreflang="fr">Francais</a>

چهار. جهت صفحه: به طور پیش فرض شما این مورد را به خاطر طراحی ظاهر صفحه رعایت می‌کنید ولی خالی از لطف نیست که بگوییم جهت زبان را هم با خصوصیت dir  که مقدار پیش فرضش راست به چپ هست، ذکر کنید. هر چند که عموما وب سایت‌های چند زبانه شامل یک قالب دیگر به صورت راست چین یا چپ چین هم هستند که بر اساس زبان انتخاب شده، قالب خود را تغییر خواهند داد.

پنج. انکودینگ صفحه را مشخص کنید: برای اینکه نحوه‌ی رمزگذاری و رمزگشایی حروف و نمادها مشخص گردد، باید انکودینگ تنظیم شود و حتی برای بعضی از موتورهای جست و جو که ممکن است با وب سایت شما به مشکل بر بخورند. امروزه بیشتر از صفحات یونیکد استفاده می‌شود که سطح وسیعی از کاراکترها را پشتیبانی می‌کند.
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html;charset=UTF-8">

HTML5
<meta charset="UTF-8">

شش. اندازه‌ی فونت:
موقعی که یک سایت چند زبانه را طراحی می‌کنید این نکته خیلی مهم هست که بدانید اندازه فونت‌های زبان پیش فرض، برای باقی زبان‌ها مناسب نیستند. به عنوان مثال ممکن است اندازه فونتی برای زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مناسب باشد ولی برای زبان‌های فارسی و عربی و چینی و ... مناسب نباشد و خواندن آن سخت شود. به همین جهت یکی از راه‌های حل این مشکل استفاده از قالب css است که وابسته به خصوصیت lang ای است که شما برای صفحه و هر المان یا تگی که از این خصوصیت استفاده می‌کند، تعیین کرده‌اید.
:lang(en) {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

:lang(zh) {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}

خط زیر تعیین میکند که از استایل اول استفاده شود:
<html lang="en">
و خط زیر تعیین می‌کند که از استایل دوم استفاده شود:
<html lang="zh">
البته این کد بالا در مرورگرهای فایرفاکس، اپرا و IE8 به بالا پاسخ می‌دهد. برای سایر مروگرها چون کروم و نسخه‌های پیشین IE باید از شیوه‌ی زیر بهره ببرید:
<body class="english"> or <body class="chinese">

و استایل:
.english {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

.chinese {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}
در این شیوه برای تگ مربوطه یک کلاس با نام آن زبان ایجاد کرده که محتوای آن تنظیمات قلم آن زبان می‌باشد.

هفت. اندازه‌ی کلمات و خطوط: در این حالت اندازه کلمات بین هر زبان متفاوت است و میزان فضایی که در بر می‌گیرند با زبانی دیگر تفاوت دارد. ممکن است کلمه‌ای در یک زبان شش حرف باشد، ولی در زبانی دیگر دو یا چهار حرف و به خصوص در یک عبارت یا حتی جمله این نکته بیشتر به چشم می‌آید. تصاویر زیر نمونه‌ای از حل این مشکل توسط سایت آمازون می‌باشند که بعضی المان‌ها مانند لیست علاقمندی‌ها یا بعضی از آیتم‌ها را جابجا کرده است. بهترین جواب برای اینکار این است که قالب خود را برای هر زبان بهینه کنید.

هشت : زمان را نیز تغییر دهید: یکی از مواردی که در کمتر سایت چند زبانه‌ای به چشم می‌خورد و به نظر بنده می‌تواند بسیار مهم باشد این است که time zone منطقه‌ی هر زبان را بدانید. به عنوان مثال برای مقاله‌ی خود، تاریخ ایجاد را به صورت UTC ذخیره کنید و سپس نمایش را بر اساس زبان یا حتی بهتر و دقیق‌تر از طریق IP کشور مربوطه به دست آورید. برای کاربران ثبت نام شده این تاریخ می‌تواند دقیق‌تر باشد همانند انجمن‌های وی بولتین.


شیوه‌های تشخیص زبان سایت

یکی از راه‌های تشخیص زبان این است که موقعی که برای اولین بار کاربری به سایت مراجعه می‌کند، زبان مورد نظرش را سوال کنید و این اطلاعات را در یک کوکی بدون تاریخ انقضاء ذخیره کنید تا در دفعات بعدی آن را بررسی نمایید.

دومین راه، استفاده از IP کاربر مراجعه کننده است تا بر اساس آن زبان مورد نظر را انتخاب کنید.

در سومین شیوه که اغلب استفاده می‌شود، زبان سایت به طور پیش فرض بر روی یک زبان خاص که بهتر است انگلیسی باشد تنظیم شده است و سپس کاربر از طریق یک منو یا ابزارهای موجود در سایت، زبان سایت را تغییر دهد.

پی نوشت: فراموش نگردد که امکان تغییر زبان همیشه برای کاربر مهیا باشد و طوری نباشد که کاربر در آینده نتواند زبان سایت را تغییر دهد؛ حتی اگر تشخیص خودکار سایت برای زبان فعال باشد.

پی نوشت: در روش‌های بالا بهتر است همان مرتبه‌ی اول اطلاعات را در یک کوکی ذخیره کنید تا مراحل پیگیری راحت‌تر و آسان‌تر شود.


پلاگین‌ها و ابزارهای مدیریت زبان

اولین ابزاری که به شما برای تغییر زبان سایت معرفی می‌کنیم، توسط کاربر مورد استفاده قرار می‌گیرد و یک پلاگین جی کوئری می‌باشد. این پلاگین شامل حالت‌های مختلفی است که به نظر من بهترین حالت آن است که پرچم کشور مربوطه نیز نمایش یابد تا کاربر ارتباط راحت‌تری با سایت داشته باشد.

دومین ابزار که بیشتر برای انتخاب کشور می‌باشد و من خودم در بخش مدیریتی سیستم‌ها از آن استفاده میکنم، ابزار CountrySelector است. این پلاگین قابلیت جست و جو زبان را همزمان با تایپ کاربر نیر داراست. اسامی کشورها به صورت انگلیسی شروع شده و به زبان آن کشور در داخل پرانتز خاتمه می‌یابند و پرچم هر کشور نیز در کنار آن قرار دارد. کار کردن با آن بسیار راحت بوده و مستنداتش به طور کامل کار با آن را توضیح می‌دهد.

پلاگین بعدی International Telephone Input است که  پیاده سازی پلاگین بالا می‌باشد. برای مواردی مفید است که شما نیاز دارید کد تلفنی کشوری را انتخاب کنید.

در مقاله‌های زیر که در سایت جاری است در مورد Globalization و به خصوص استفاده از ریسورس‌ها مطالب خوبی بیان شده است:

قسمت بیست و دوم آموزش MVC که مبحث Globalization را دنبال می‌کند.

قسمت اول از شش قسمت مباحث Globalization  که دنباله‌ی آن را می‌توانید در مقاله‌ی خودش دنبال کنید.