نظرات مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت اول
با سلام
با تشکر از مطلب خوبی که بیان کردید.
امکان تعریف WorkFlow‌های پیچیده و با شرایط و تنظیمات پیچیده نیز وجود دارد؟
به غیر از این کامپوننت ، کامپوننت‌های دیگری هم وجود داره ؟ اگر ممکنه لیستی از این کامپوننت‌ها را قرار بدهید.
همچنین میشه بعد از رسم کامل workFlow ذخیره سازی را انجام بدیم و بعد دوباره به همان شکل لود کنیم ؟
نظرات مطالب
EF Code First #12
اگر این متد، return base.SaveChanges را بر می‌گرداند نیازی به ذکر override نیست و می‌تونید برای متد SaveChanges حتی پارامتر هم تعریف کنید (البته اینترفیس هم باید به همین شکل اصلاح شود):
public int SaveChanges(string userName, bool updateAuditFields = true)
این شکلی است که من خودم ازش استفاده می‌کنم.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #2
نحوه ارتباط view با model چگونه است؟

طبق تعریف view اطلاعاتی که کنترلر از model دریافت کرده را، از کنترلر مربوط دریافت و در مکان‌های مناسبی قرار می‏دهد. پس فلش که در شکل ابتدایی نشان داده شده است چه ارتباطی را بین view و model نشان می‏دهد؟
نظرات مطالب
نحوه اضافه کردن Auto-Complete به جستجوی لوسین در ASP.NET MVC و Web forms
یک سوال خدمت شما داشتم اینکه :

وقتی بخوایم از 2 جدول متفاوت جستجو کنیم به نظر شما اطلاعات هر جدول را جداگانه ایندکس کنیم(منظورم همان کاری که متد CreateFullTextIndex شما انجام میده) یا خیر؟
البته منظور دو جدولی که با هم رابطه دارند.


چندتا لینک در مورد لوسین:

  ممنون
مطالب
C# 7 - Discards
در تکمیل سری بررسی ویژگی‌های C# 7.0، ذکر ویژگی Discards نیز ضروری است. Discards به معنای متغیرهای محلی هستند که قابل انتساب بوده، اما قابل خواندن نیستند. دارای نامی نیستند و تنها توسط یک _ مشخص می‌شوند. در اینجا underscore یا _، یک واژه‌ی کلیدی است؛ مانند var و قابلیت خوانده شدن را ندارد (نمی‌تواند در سمت راست یک انتساب قرار گیرد).


علت وجود Discards در C# 7.0

گاهی از اوقات می‌خواهیم از مقادیر بازگشت داده شده‌ی توسط متدها، خصوصا آرگومان‌های out، صرفنظر کنیم:
 if (bool.TryParse("TRUE", out parsedValue)) { /* Do your stuff */ }
در این مثال، parsedValue برای ما اهمیتی نداشته و تنها می‌خواهیم از خروجی متد TryParse استفاده کنیم. به علاوه می‌خواهیم آن‌را در ادامه‌ی کد نیز قابل دسترسی کنیم. در C# 7.0 برای رسیدن به این مقصود از Discards استفاده می‌شود:
 if (bool.TryParse("TRUE", out bool _)) { /* Do your stuff */ }
در این‌حالت، _ ذکر شده، در بدنه‌ی if و یا حتی در خارج از آن، قابل دسترسی نیست و کامپایلر از آن صرفنظر می‌کند.


مکان‌هایی که می‌توان از Discards در آن‌ها استفاده کرد

پارامترهای از نوع out، یکی از مکان‌هایی هستند که می‌توان از Discards برای معرفی آن‌ها استفاده کرد. سایر کاربردهای آن شامل موارد ذیل  می‌شوند:
-در تعاریف tuples برای صرفنظر کردن از پارامتری خاص (Value Tuple deconstructions)
  var (arg1, _, _) = (1, 2, 3);
در اینجا فرض کنید خروجی یک متد که یک tuple را بر می‌گرداند، شامل سه عدد است که تنها به مورد اول آن‌ها علاقمندیم. در اینجا می‌توان سایر پارامترهای صرفنظر شده را توسط _ معرفی کرد.

-در pattern matching برای صرفنظر کردن از نوعی خاص
// in pattern matching
switch (input)
{
    case int number:
        Add(number);
        break;
    case object[] _:
        // ignore
        break;
}

- در پارامترهای delegates
// in delegate parameters
var usersWithPosts =  
    context.Users
           .Join(context.Posts,
                 user => user.UserId,
                 post => post.UserId,
                 (user, _) => user);



واژه‌ی کلیدی _

یک واژه‌ی کلیدی زمینه‌ای است
_ یک contextual keyword به حساب می‌آید؛ مانند var. به این معنا که اگر پیشتر در کدهای خود، یک متغیر محلی را به نام  _ تعریف کرده باشید، با _ بکار رفته‌ی به صورت discard، تداخل نخواهد کرد:
bool _ = false, v = false;
if (bool.TryParse("TRUE", out var _))
{
    /* Do your stuff */
    v = _;
}
در اینجا مقدار v داخل بدنه‌ی if، برخلاف تصور false خواهد بود. علت اینجا است که اولین _ تعریف شده یک local variable است و دومین _ یک discard به حساب می‌آید. بنابراین مهم نیست که رشته‌ی TRUE قابلیت parse به true را دارد و نتیجه‌ی true در _ پارامتر خروجی out قرار می‌گیرد. واژه‌ی کلیدی _ قابلیت خواندن را نداشته و فقط مقدار متغیر محلی _ تعریف شده‌ی پیش از discard، خوانده خواهد شد.

قابلیت تعریف مجدد را دارد
در مثال
 var (arg1, _, _) = (1, 2, 3);
هرچند واژه‌ی کلیدی _ به معنای تعریف یک متغیر محلی فقط نوشتنی است، اما قابلیت تکرار تعریف آن وجود دارد. یعنی در این حالت نیازی نیست تا دومین متغیر را با یک _ و سومین را با دو __ مشخص کرد. واژه‌ی کلیدی _ قابلیت تعریف و استفاده‌ی مجدد را دارد.
مطالب
بخش دوم - بررسی ساختار فایل ها و Syntax برنامه های Svelte
در بخش اول به معرفی SvelteJs پرداختیم و اولین پروژه‌ی خود را ایجاد کردیم. در ادامه به بررسی جزئیات فایل‌های تشکیل شده می‌پردازیم. قبل از هرچیز پیشنهاد میکنم اگر از vs-code استفاده میکنید Extension Svelte را دانلود و نصب نمایید.
پس از ایجاد پروژه، تعدادی فایل توسط Svelte ایجاد می‌شوند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


rollup.config.js : 
به طور پیش فرض Svelte از rollup برای ساخت برنامه استفاده میکند که جایگزینی برای webpack است. فعلا نیازی به تغییر و دانستن جزئیاتی در مورد این فایل نداریم؛ چراکه به صورت پیش فرض توسط قالب دریافت شده، تمامی کانفیگ‌های مورد نظر ما برای توسعه و ساخت نهایی باندل برنامه انجام شده‌است. فقط به چند نکته‌ی مهم در این فایل اشاره خواهم کرد.
import svelte from 'rollup-plugin-svelte';
import resolve from 'rollup-plugin-node-resolve';
import commonjs from 'rollup-plugin-commonjs';
import livereload from 'rollup-plugin-livereload';
import { terser } from 'rollup-plugin-terser';

const production = !process.env.ROLLUP_WATCH;

export default {
input: 'src/main.js',
output: {
sourcemap: true,
format: 'iife',
name: 'app',
file: 'public/bundle.js'
},
plugins: [
svelte({
// enable run-time checks when not in production
dev: !production,
// we'll extract any component CSS out into
// a separate file — better for performance
css: css => {
css.write('public/bundle.css');
}
}),

// If you have external dependencies installed from
// npm, you'll most likely need these plugins. In
// some cases you'll need additional configuration —
// consult the documentation for details:
// https://github.com/rollup/rollup-plugin-commonjs
resolve(),
commonjs(),

// Watch the `public` directory and refresh the
// browser on changes when not in production
!production && livereload('public'),

// If we're building for production (npm run build
// instead of npm run dev), minify
production && terser()
],
watch: {
clearScreen: false
}
};
در خط 12 این فایل، مقدار input برابر با src/main.js است که به rollup، نقطه شروع برنامه را نشان میدهد و مانند سایر فریم ورک‌ها، اسکریپت آغاز کننده برنامه ما میباشد. همینطور در خطوط 15 و 24، فایل‌های bundle خروجی برنامه که به صورت پیش فرض در فولدر public قرار میگیرند، مسیرشان مشخص شده است.


package.json : 
احتمالا اگر از هر کدام از فریم ورک‌های معروفی مثل vue - react - angualr استفاده کرده باشید میدانید این فایل چیست؛ ولی بد نیست توضیح مختصری بدهم و تفاوت مهم package‌ها در svelte را با سایر فریم ورک‌ها، بیان کنم. این فایل تمام وابستگی‌های پروژه و اسکریپت‌های مورد نیاز برای ساخت و اجرای برنامه را در خود نگه میدارد.
{
  "name": "svelte-app",
  "version": "1.0.0",
  "devDependencies": {
    "npm-run-all": "^4.1.5",
    "rollup": "^1.10.1",
    "rollup-plugin-commonjs": "^9.3.4",
    "rollup-plugin-livereload": "^1.0.0",
    "rollup-plugin-node-resolve": "^4.2.3",
    "rollup-plugin-svelte": "^5.0.3",
    "rollup-plugin-terser": "^4.0.4",
    "sirv-cli": "^0.4.0",
    "svelte": "^3.0.0"
  },
  "scripts": {
    "build": "rollup -c",
    "autobuild": "rollup -c -w",
    "dev": "run-p start:dev autobuild",
    "start": "sirv public",
    "start:dev": "sirv public --dev"
  }
}
نکته مهمی که در اینجا به چشم میخورد وجود نداشتن بخش dependencies در این فایل است. در بخش dependencies عموما وابستگی‌های پروژه در زمان اجرای برنامه قرار میگیرد. همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، Svelte یک کامپایلر است. به همین جهت در زمان اجرا، نیاز به هیچ وابستگی اضافه‌تری ندارد؛ برخلاف سایر فریم ورک‌ها که حداقل نیاز دارند خود اسکریپت فریم ورک، زمان اجرا لود شده و توسط کاربر دانلود شود. بجای آن همانطور که مشاهده میکنید در خط 4, devDependecies وجود دارد که تمام وابستگی‌های svelte را دربر میگیرد که فقط قبل از build شدن برنامه مورد نیاز هستند. در خط 15، تگ اسکریپ قرار دارد که برای راحتی ساخت و اجرای برنامه همانطور که در بخش قبل دیدیم میتوانیم از آنها استفاده کنیم (npm run dev ---- npm run build ---- etc)

 build  برای ساخت و ایجاد خروجی‌های برنامه توسط rollup مورد قرار استفاده میگیرد. 
 autobuild  مانند build برای ساخت خروجی‌های نهایی برنامه استفاده میشود. ولی تفاوتی که دارد پس از هر تغییر در سورس کد برنامه به صورت خودکار build جدیدی پس از اجرای آن گرفته میشود. 
 dev   برنامه را درحالت Developer Mode اجرا میکند که برای مشاهده تغییرات به صورت خودکار در browser، بدون نیاز به رفرش صفحه و همینطور عیب یابی  برنامه مناسب است. 
 start  از طریق sirv  که یک وب سرور سبک برای هاست کردن سایت‌های استاتیک است، برنامه را هاست میکند.
 start:dev   مانند start است با این تفاوت که برنامه را در حالت Developer Mode هاست میکند که میتواند برای عیب یابی برنامه از آن استفاده کرد؛ چرا که سورس برنامه از طریق source Map قابل دسترس خواهد بود.

دو پوشه src و public هم برای ما به صورت پیش فرض ایجاد شده‌اند که فولدر public فایل‌های نهایی تولید شده برنامه ما را شامل میشود و src، دربرگیرنده تمام سورس کدهای برنامه ما میباشد.
src/App.svelte :
همه بخش‌های برنامه در Svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشوند و این فایل کامپوننت اصلی برنامه در Svelte است. همانطور که نام این فایل پیداست پسوند تمام کامپوننت‌های Svelte نام این کامپایلر است svelte. 
<script>
export let name;
</script>

<style>
h1 {
color: purple;
}
</style>

<h1>Hello {name}!</h1>

اگر قبلا با vuejs کار کرده باشید، این syntax برای شما آشنا خواهد بود؛ هرچند بسیار شبیه کدنویسی در صفحه html است. در کامپوننت‌های svelte شما دو تگ Script و Style دارید و خارج از این دو تگ میتوانید html خود را قرار دهید؛ مانند مثال بالا. در تگ اسکریپت، کدهای جاوا اسکریپتی مرتبط با کامپوننت قرار میگیرد و در تگ Style هم Css‌های مرتبط با کامپوننت. در مثال بالا، در خط 11 ما یک تگ h1 داریم که مقدار hello و یک {name} را نمایش خواهد داد. با استفاده از علامت {} میتوانید کدهای جاوااسکریپتی خود رابه html جاری اضافه کنید که در مثال بالا متغیر name در خط 2 تعریف شده است. در تگ اسکریپت شما امکان ساخت هرگونه متغیر و فانکشنی را که در جاوا اسکریپت معتبر است، خواهید داشت که همینطور میتوان از آنها در صفحه html استفاده کرد. ولی svelte با استفاده از کلمات کلیدی جاوا اسکریپت، چند امکان به این بخش اضافه کرده است. اگر به خط 2 مجددا دقت کنیم، شاید برای شما سؤال ایجاد شود که کلمه World از کجا می‌آید و چطور به متغیر name نسبت داده شده‌است. نکته‌ای که در کد بالا وجود دارد، کلمه export قبل از متغیر است. به این معنا که استفاده کننده از این کامپوننت میتواند name را مقدار دهی کند. در svelte به این نوع متغیر‌ها props گفته میشود. در این مثال name توسط اسکریپت آغاز کننده برنامه با به اصطلاح entry point برنامه ما مقدار دهی خواهد شد که در ادامه این فایل را بررسی میکنیم.

src/main.js : 
import App from './App.svelte';

const app = new App({
target: document.body,
props: {
name: 'world'
}
});

export default app;
فایل main.js فایل آغاز کننده برنامه و entry-point ما است. در خط اول، کامپوننت اصلی برنامه را که قبلا بررسی کردیم، به این فایل import میکنیم. در خط سوم یک object از این کامپوننت گرفته و آن را مقداردهی خواهیم کرد. در خط 4 مقدار target را برابر با محتوای صفحه html نهایی برنامه قرار میدهیم که در مسیر public/index.html تولید خواهد شد و در نهایت خصیصه‌های کامپوننت خود (props) را که قبلا تعریف کردیم، مقدار دهی میکنیم؛ خطوط 5-7 .
اگر به خاطر داشته باشید، ما در کامپوننت App.svelte یک متغیر به نام name را به عنوان یک props (خصیصه) export کرده بودیم و در اینجا مقدار این متغیر را برابر با world قرار دادیم. 
در خط آخر  (10) هم مانند تمام فایل‌ها و ماژول‌های جاوا اسکریپت، این object را برای استفاده export میکنیم.


نکته: پیش نیاز استفاده از svelte، درک نسبی روی مباحث مرتبط با JavaScript و Html و Css است. لذا در این آموزش من به جزئیات مرتبط با این سه مورد وارد نمیشوم و سعی میکنم تمرکز بیشتر بر روی مباحث مرتبط با خود svelte باشد. 
در بخش بعدی با ایجاد یک پروژه جدید، با سایر امکانات svelte و همینطور syntax آن بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت هفدهم
در مقاله قبلی در مورد افزودن منابع به اسمبلی صحبت‌هایی کردم که قسمتی از این منابع مربوط به اطلاعات نسخه بندی بود. در این مقاله قصد داریم این مسئله را بازتر کرده و در مورد نحوه‌ی نسخه بندی بیشتر صحبت کنیم.
در مقاله‌ی قبلی وقتی نسخه‌ی یک اسمبلی را مشخص می‌کردیم، از 4 عدد که با نقطه از هم جدا شده بودند، استفاه کردیم که در جدول زیر این 4 نامگذاری را مشاهده می‌کنید:

 شماره بازبینی Revision Number

شماره ساخت Build Number
شماره جزئی Minor Number
شماره اصلی Major Number
 2 719
5
2

اسمبلی بالا به ورژن یا نسخه‌ی 2.5.719.2 اشاره دارد که دو شماره‌ی اول (2.5) مثل تمامی برنامه‌ها به میزان تغییرات کارکردی یک اسمبلی اشاره دارد و عموم مردم هم نسخه یک نرم افزار را به همین دو عدد میشناسند. عدد سوم به این اشاره دارد که در شرکت، این ورژن از اسمبلی چندبار build شده است و شما باید به ازای هر Build این عدد را افزایش دهید. عدد آخری به این اشاره دارد که در طول روز انتشار، این چندمین Build بوده است. اگر در زمان ارائه‌ی این اسمبلی باگ مهمی در آن یافت شود، با هر بار Build آن در یک روز، باید این عدد افزایش یابد و برای روزهای آتی این مقدار مجددا آغاز می‌شود. مایکروسافت از این سیستم نسخه بندی استفاده می‌کند و بسیار توصیه می‌شود که توسعه دهندگان هم از این روش تبعیت کنند.

در جدول سابق شما متوجه شدید که سه نسخه بندی را می‌توان روی یک اسمبلی اعمال کرد که به شرح زیر است:

AssemblyFileVersion: این شماره نسخه در منابع اطلاعاتی Win32 ذخیره می‌گردد و کاربرد آن تنها جهت نمایش این اطلاعات است و CLR هیچ گونه ارجاع یا استفاده‌ای از آن ندارد. در حالت عادی، شما باید دو شماره اولی را جهت نمایش عمومی مشخص کنید. سپس با هر بار Build کردن، شماره‌های ساخت و بازبینی را هم به همان ترتیب افزایش می‌دهید. حالت ایده‌آل این است که ابزار AL یا CSC به طور خودکار با هر بار Build شدن، با توجه به زمان سیستم، به طور خودکار این دو شماره آخر را مشخص کنند ولی متاسفانه واقعیت این است که چنین کاری صورت نمی‌گیرد. این اعداد جهت نمایش و شناسایی اسمبلی برای اشکال زدایی مشکلات اسمبلی به کار می‌رود.

AssemblyInformationalVersion: این شماره نسخه هم در منابع اطلاعاتی Win32 ذخیره می‌گردد و تنها هدف اطلاعاتی دارد. مجددا اینکه CLR هیچ گونه اهمیتی به آن نمی‌دهد. این شماره نسخه به محصولی اشاره می‌کند که شامل این اسمبلی است.

به عنوان مثال ورژن 2 یک نرم افزار ممکن است شامل چند اسمبلی باشد که ورژن یکی از این اسمبلی‌ها یک است و دلیلش هم این است که این اسمبلی از نسخه‌ی 2 به بعد اضافه شده و در نسخه‌ی یک نرم افزار وجود نداشته است. به همین دلیل در این مدل از نسخه بندی شما دو شماره اول را به نسخه خود نرم افزار مقداردهی کرده و سپس مابقی اعداد را با هر بار پکیج شدن کل نرم افزار با توجه به زمان افزایش می‌دهید.

AssemblyVersion: این شماره نسخه در جدول متادیتای AssemblyDef ذخیره می‌گردد. CLR از این شماره نسخه جهت اتصال نام قوی Strongly Named به اسمبلی استفاده می‌کند (این مورد در فصل سه کتاب  توضیح داده شده است). این شماره نسخه بسیار مهم بوده و به عنوان شناسه‌ی یکتا برای اسمبلی استفاده می‌شود.

موقعیکه شما شروع به توسعه‌ی یک اسمبلی می‌کنید، باید هر 4 شماره نسخه را مقداردهی کرده و تا زمانیکه توسعه‌ی نسخه بعدی آن اسمبلی را آغاز نکرده‌اید، نباید آن را تغییر دهید. علت اصلی آن این است که موقعیکه اسمبلی «الف» با یک نام قوی به اسمبلی «ب» ارجاع می‌کند، نسخه‌ی اسمبلی «ب» در ورودی جدول AssemblyRef  اسمبلی «الف» قرار گرفته است. این مورد باعث می‌شود زمانیکه CLR به بارگزاری اسمبلی «ب» احتیاج دارد، دقیقا می‌داند که چه نسخه‌ای با اسمبلی «الف» ساخته و تست شده است . البته این احتمال وجود دارد که CLR نسخه‌ای متفاوت از اسمبلی را با Binding Redirect بار کند که ادامه‌ی این مباحث در فصل سوم دنبال می‌شود.

مطالب
آشنایی با WPF قسمت چهارم: کنترل ها
WPF همانند Windows Form شامل ابزارها یا کنترل‌های داخلی است که می‌توانند در تهیه‌ی یک برنامه بسیار کارآمد باشند. در این بخش به بررسی تعدادی از این کنترل‌ها می‌پردازیم و مابقی آن‌ها را در قسمت‌های آینده بررسی خواهیم کرد. در این نوشتار سعی بر این است که یک فرم ساده را با آن ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهیم.
این فرم دارای اطلاعاتی شامل : نام، جنسیت ، زمینه‌های کاری، کشور، تاریخ تولد و تصویر می‌باشد.

TextBlock

همان Label قدیمی خودمان است که برای نمایش متون کاربر دارد. متن داخل آن بین دو تگ قرار می‌گیرد و یا از خاصیت Text آن کمک گرفته خواهد شد. حتما از خاصیت Width و height آن برای مقداردهی کمک بگیرید، زیرا در غیر آن صورت کل Container خود را خواهد پوشاند. در صورتی که متنی در مکان خود جا نشود می‌توان از دو ویژگی استفاده کرد. آن را برش داد یا به خطوط بعدی شکست. برای حذف یا برش باقی مانده متن می‌توان از خصوصیت TextTrimming استفاده کرد که سه مقدار می‌گیرد:

None مقدار پیش فرض

CharacterEllipsis با نزدیک شدن به آخر پهنای کار از ... استفاده می‌نماید. در صورتی که لیستی یا مورد مشابهی دارید میتواند بسیار کاربردی باشد.

WordEllipsis این گزینه هم مانند مورد بالاست با این تفاوت که سعی دارد تا آنجا که ممکن است خود را به آخرین حرف کلمه برساند تا شکستگی در وسط کلمه اتفاق نیفتد و آخرین کلمه کامل دیده شود و بعد ... قرار بگیرد؛ هر چند در تست‌های خودم تفاوتی مشاهده نکردم.

گزینه TextWrapping جهت شکستن یک خط به خطوط است؛ موقعی که متن شما به انتهای صفحه می‌رسد، این ویژگی باعث می‌شود متن به بیرون از پنجره نرفته و یک خط به سمت پایین حرکت کند. این گزینه سه مقدار را دارد:

تصویر زیر حالت اصلی نمایش بدون نیاز به Wrap شدن است:

None: مقدار پیش فرض که خصوصیت Wrap را به همراه ندارد.

Wrap: فعال سازی ویژگی TextWrapping

WrapWithOverflow: فرق این گزینه با گزینه بالا در این است که ، گزینه بالا در هر موقعیتی که پیش بیاید عمل خط شکن را روی عبارت یا حتی آن کلمه انجام می‌دهد. ولی در این گزینه فرصت خط شکنی مثل بالا فراهم نیست و اگر روی کلمه‌ای خط شکنی رخ دهد، مابقی آن کلمه از ناحیه‌ی خودش خارج شده و از کلمه‌ی بعدی، خط شکنی صورت می‌گیرد.

خصوصیت LineStackingStrategy:

این خصوصیت فاصله‌ی بین خطوط را با استفاده از یک واحد منطقی dp مشخص می‌کند. هر چند دو گزینه دیگر هم دارد که دو تصویر زیر را در این صفحه به شما نمایش می‌دهد:

برای ساخت فرم از یک گرید با سه ستون و 6 سطر استفاده می‌کنم.

<Grid Margin="5">
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
        <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
        
        </Grid.RowDefinitions>
</Grid>
در ستون اول نام فیلدهای مورد نظر را می‌نویسیم و در ستون دوم هم کنترل‌های مد نظر هر فیلد را قرار خواهیم داد. در صورتی که دوست دارید کار از راست به چپ پشتیبانی کند از گزینه OverflowDirection در تگ پنجره Window استفاده نمایید.
در داخل گرید بعد از تعریف سطر و ستون، همانطور که قبلا توضیح دادیم کنترل‌های TextBlock را اضافه می‌کنیم:
<TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="0" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Name</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="1" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Gender</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="2" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Field Of Work</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="3" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Country</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="4" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Birth Date</TextBlock>

<TextBox Grid.Row="0" Grid.Column="1" Name="Txtname" HorizontalAlignment="Left" Margin="5" Width="200" ></TextBox>
برای فیلد نام، از کنترل TextBox استفاده کردم که با محدود کردن Width آن اندازه ثابت به آن دادم. در صورتی که width ذکر نشود یا به Auto ذکر شود، در صورتی که متنی که کاربر تایپ می‌کند، بیش از اندازه تعیین شده کنترل Textbox باشد، کنترل هم همراه متن بزرگتر خواهد شد و تا پایان محدوده سلولی اش در گرید کش خواهد آمد.

Buttons 
برای فیلد جنسیت Gender هم از RadioButton کمک گرفتم که با استفاده از خاصیت GroupName می‌توان دسته‌ای از این کنترل‌ها را با هم مرتبط ساخت تا با انتخاب یک آیتم جدید از همان گروه، آیتم قبلی که انتخاب شده بود از حالت انتخاب خارج شده و آیتم جدیدی انتخاب شود. از خاصیت IsChecked می‌توان برای انتخاب یک آیتم بهره برد.

به صورت کلی دکمه‌ها به چند دسته زیر تقسیم می‌شوند:

  • Button
  • ToggleButton
  • CheckBox
  • RadioButton

که همگی این عناصر از کلاسی به نام ButtonBase مشتق شده اند. کد زیر RadioButton‌ها را به صورت عمودی چینش کرده است:

<StackPanel Orientation="Vertical" Grid.Row="1" Grid.Column="1" Margin="10">
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoMale" IsChecked="True" >Male</RadioButton>
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoFemale" Margin="0 5 0 0" >Female</RadioButton>
        </StackPanel>
برای فیلد زمینه کاری ، لیست کشورها و تاریخ تولد از کدهای زیر کمک گرفتم:
<StackPanel Orientation="Horizontal" Grid.Row="2" Grid.Column="1" Margin="10">
            <CheckBox Name="ChkActor" >Actor/Actress</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkDirector" >Director</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkProducer" >Producer</CheckBox>
        </StackPanel>

        <ListBox Grid.Row="3" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80">
        <ListBoxItem>
                <TextBlock>UnitedStates</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >UK</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >France</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >Japan</TextBlock>
            </ListBoxItem>
        </ListBox>

        <Calendar Grid.Row="4" Grid.Column="1" HorizontalAlignment="Left" Margin="10"></Calendar>
برای لیست کشورها می‌توان از یک ListBox یا ComboBox استفاده کرده که هر آیتم داخل آنها در یک تگ ListBoxItem یا ComboBoxItem قرار می‌گیرد. اگر از حالت ListBox استفاده می‌کنید، در صورتی که آیتم‌ها از ارتفاع لیست بیشتر شود به طور خودکار یک Scrollbar برای آن‌ها در نظر گرفته خواهد شد و نیازی نیست که آن را دستی اضافه کنید.
برای تصویر شخص، قصد دارم آن را در گوشه‌ی سمت راست و بالا قرار دهم. برای همین محل ستون آن را ستون سوم یا اندیس دوم انتخاب کرده و از آنجا که این عکس حالت پرسنلی دارد، می‌تواند چند سطر را به خود اختصاص دهد که با کمک خاصیت Rowspan، چهار سطر، کنترل را ادامه دادم. برای ستون‌ها هم می‌توان از خاصیت ColumnSpan استفاده کرد. همچنین دوست دارم یک دکمه هم روی تصویر در گوشه‌ی سمت چپ و پایین قرار داده که کاربر با انتخاب آن به انتخاب عکس یا تغییر آن بپردازد. برای همین از یک پنل گرید استفاده کردم و کنترل دکمه را روی تصویر قرار دادم. همپوشانی کنترل‌ها در اینجا صورت گرفته است.

 <Grid Grid.Row="0" Grid.Column="2" Grid.RowSpan="4">
            <Grid.RowDefinitions>
                <RowDefinition Height="*"></RowDefinition>
            </Grid.RowDefinitions>
            <Grid.ColumnDefinitions>
                <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            </Grid.ColumnDefinitions>
            <Image HorizontalAlignment="Right" Source="man.jpg" Stretch="UniformToFill" VerticalAlignment="Top" Width="100" Height="150"></Image>
            <Button Width="25" Height="15"    Padding="0"  HorizontalAlignment="Left" VerticalAlignment="Bottom" Margin="0,0,0,83">
                 <TextBlock VerticalAlignment="Center" Margin="0 -7 0 0">...</TextBlock>
            </Button>
        </Grid>
خاصیت Stretch کنترل Image در بالا، نحوه‌ی نمایش تصویر را نشان می‌دهد که چهار مقدار دارد:
None: تصویر، اندازه‌ی اصلی خود را حفظ کرده و هر مقدار آن که در کنترل جا شود، نمایش می‌یابد و بسته به سایز تصویر ممکن است گوشه هایی از تصویر نمایش نیابد.
Fill: تصویر را داخل کنترل به زور جا داده تا پهنا و ارتفاع عکس، هم اندازه کنترل می‌شود.
Uniform: تصویر بزرگ را با در نظر گرفتن نسبت پهنا و ارتفاع تصویر، با یکدیگر در کنترل جا می‌دهد.
UniformToFill: تصویر، کل کنترل را می‌گیرد ولی نسبت پهنا و عرض را حفظ کرده ولی قسمت هایی از تصویر در کنترل دیده نمی‌شود.

همانطور که قبلا هم گفتیم، خود کنترل دکمه شامل زیر کنترل‌هایی می‌شود که یکی از آن‌ها TextBlock است و از طریق خصوصیت *.TextBlock دیگر خصوصیات آن قابل تنظیم است و البته برای خصوصی سازی بیشتر هم می‌توان یک TextBlock را به صورت Nested یعنی داخل تگ Button تعریف کنید که ما همین کار را کرده ایم.
فرم نهایی ما به صورت زیر است:


در صورتی که دوست دارید جهت ListBox را از عمودی به افقی تغییر دهید می‌توانید از پنل‌های Stack یا Wrap استفاده کنید که تعریف آن به شکل زیر است:
<ListBox>
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <VirtualizingStackPanel Orientation="Horizontal" />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>

بدین صورت ListBox به شکل زیر تغییر می‌یابد:



و در صورتی که می‌خواهید Scroll حذف شود و از Wrap استفاده کنید، کد را به شکل زیر تعریف کنید. فراموش نکنید که اسکرول افقی را غیرفعال کنید؛ وگرنه نتیجه کار به شکل بالا خواهد بود.
<ListBox ScrollViewer.HorizontalScrollBarVisibility="Disabled">
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <WrapPanel />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>
نتیجه:

Calendar
تقویم یکی دیگر از کنترل‌های موجود است که شامل خصوصیات زیر است:
DisplayDate: تاریخ پیش فرض و اولیه تقویم را مشخص می‌کند؛ در صورتی که ذکر نشود تاریخ جاری درج می‌شود.
<Calendar DisplayDate="01.01.2010" />
از خصوصیات دیگر در این زمینه می‌توان به DisplayDateStart و DisplayDateEnd اشاره کرد که محدوه‌ی نمایش تاریخ تقویم را مشخص می‌کند. کد زیر تنها تاریخ‌های روز اول ماه ابتدای سال 2015، تا روز اول ماه پنجم 2015 را نمایش می‌دهد:
<Calendar DisplayDateStart="01.01.2015" DisplayDateEnd="05.01.2015" />


SelectionMode: نحوه‌ی انتخاب تاریخ را مشخص می‌کند:
SingleDate: فقط یک تاریخ قابل انتخاب است.
SingleRange: می‌توانید از یک تاریخ تا تاریخ دیگر را انتخاب کنید. ولی نمی‌توانید مجددا چند انتخاب دیگر را در جای جای تقویم داشته باشید. مثلا از تاریخ 5 آپریل تا 10 آپریل را انتخاب کرده‌اید؛ ولی دیگر نمی‌توانید تاریخ 15 آپریل یا محدوده‌ی 15 آپریل تا 20 آپریل را انتخاب کنید. چون تنها قادر به انتخاب یک رنج یا محدوده تاریخی هستید.
MultipleRanges: بر خلاف گزینه‌ی بالایی هر محدوده تاریخی قابل انتخاب است.
<Calendar SelectionMode="MultipleRange" />

نکته بعدی در مورد غیرفعال کردن بعضی از تاریخ هاست که شما قصد ندارید به کاربر اجازه دهید آن‌ها را انتخاب کند. برای مثال تاریخ‌های 1 آپریل تا 10 آپریل را از دسترس خارج کنید. برای همین از خصوصیت BlackoutDates استفاده می‌کنیم که نحوه‌ی تعریف آن به شرح زیر است که در این کد دو محدوده‌ی تاریخی غیر فعال شده اند:
<Calendar>
    <Calendar.BlackoutDates>
        <CalendarDateRange Start="01/01/2010" End="01/06/2010" />
        <CalendarDateRange Start="05/01/2010" End="05/03/2010" />
    </Calendar.BlackoutDates>
</Calendar>



DisplayMode
: به طور پیش فرض، تقویم ماه‌ها را نشان می‌دهد ولی میتوانید آن را توسط این خصوصیت روی سال یا دهه و ماه هم تنظیم کنید.
با انتخاب سال Year، تقویم ماه‌های یک سال را نمایش می‌دهد.
با انتخاب دهه Decades سال‌های یک دهه‌ی تعیین شده را نشان می‌دهد و با انتخاب ماه Month روز‌های هر ماه در آن نمایش داده می‌شود.
در هنگام انتخاب این گزینه، به داخل تقویم نگاه نکنید، بلکه به سر تیتر آن نگاه کنید.
<Calendar DisplayMode="Year" />



مطالب
دستیابی به HttpContext در Blazor Server
در Asp.net core توسط IHttpContextAccessor  می‌توان به‌راحتی به HttpContext در هرجای برنامه دسترسی داشت و اطلاعات مورد نیاز را از قبیل نام کاربری، کوکی‌ها، توکن‌ها و ... به دست آورد. اما در Blazor Server برای استفاده از این قبیل اطلاعات توصیه شده‌است که اکیدا از IHttpContextAccessor در هرجایی از برنامه استفاده نشود؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که در حالت‌های مختلف، مقدار HttpContext معتبر باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باب می‌توانید به Blazor and shared state و Accessing HttpContext.Items fails on WebKit browsers مراجعه نمایید. درکل Blazor Server خارج از چارچوب خط لوله ASP.NET Core اجرا می‌شود. اما اگر به هر دلیلی به دنبال اطلاعات خاصی از HttpContext در کامپوننت‌ها باشیم چطور؟ آیا هیچ راهی وجود ندارد؟
برای دستیابی به HttpContext در Blazor Server فقط باید در زمان رندر شدن Host.cshtml_ مقدار(های) مدنظر را از HttpContext دریافت کرده و داخل متغیری ذخیره کنیم و در ادامه‌ی برنامه از آن متغیر در قالب Cascading Parameters در کامپوننت‌ها استفاده نماییم.
روش کار به اینصورت است که ابتدا فایل Host.cshtml_ را به شکل زیر اصلاح می‌کنیم. در اینجا ما به دنبال اطلاعات توکن access_token می‌باشیم.
 @{ 
        var token = await HttpContext.GetTokenAsync("access_token");
    }

 <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" param-AccessToken="token" />
همانطور که ملاحظه می‌نمایید اطلاعات توکن access_token را داخل متغیر token ریخته و آن‌را به param-AccessToken کامپوننت منتسب می‌کنیم.
سپس به فایل App.razor رفته و متغیر AccessToken را به عنوان یک Cascading Value تعریف می‌کنیم. به شکل زیر:
<CascadingValue Name="AccessToken" Value="AccessToken">
    <CascadingAuthenticationState>
        <Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly">
            <Found Context="routeData">
                <AuthorizeRouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)" />
            </Found>
            <NotFound>
                <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
                    <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
                </LayoutView>
            </NotFound>
        </Router>
    </CascadingAuthenticationState>
</CascadingValue>
@code{
    [Parameter]
     public string AccessToken { get; set; }
}
در پایان، هر کامپوننتی که نیاز به مقدار AccessToken را داشته باشد فقط کافیست آن‌را به عنوان یک Cascade Parameter تعریف کند. برای مثال یک کامپوننت را به نام ShowToken.razor ایجاد می‌کنیم و کدهای آن‌را مانند زیر قرار می‌دهیم.
@page "/showtoken"

<p>This is part of the access token @(AccessToken != null ? AccessToken.Substring(0,30) : "(null)")</p>


@code {
    [CascadingParameter(Name = "AccessToken")] public string AccessToken { get; set; }
}
بدیهی است که اطلاعات دیگری نیز می‌توان از HttpContext استخراج کرد. برای مثال شاید شما بخواهید که در یک کامپوننت، بدون استفاده از <AuthorizeView> نام کاربری شخصی که لاگین کرده است را به دست آورید (برای زمانی که از اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity استفاده می‌کنید). تنها کافیست بخش Host.cshtml_ را مانند زیر تغییر دهید.
var userName = await HttpContext.User.Identity.Name;
یا برای مثال اگر به دنبال اطلاعات یک کوکی خاص می‌باشید:
var khasCookie = HttpContext.Request.Cookies["khas"];
مطالب
الگوریتم‌های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت ششم (آخرین قسمت) - الگوریتم‌ Neural Network و Logistic Regression

در  قسمت قبل با الگوریتم Association Rules که بیشتر برای تحلیل سبد خرید استفاده می‌شد، آشنا شدیم. در این قسمت که قسمت آخر از سری مقالات الگوریتم‌های داده کاوی در SSDT می‌باشد، با الگوریتم‌های Neural Network و Logistic Regression آشنا می‌شویم.


Neural Network (هوش مصنوعی)

مقدمه

روشی کار مغز انسان برای حل مساله‌ای که با آن مواجه می‌شود را درنظر بگیرید. ابتدا حقایق مساله را در چند سطح تحلیل کرده و می‌سنجد. سپس این حقایق، وارد نرون‌های عصبی می‌شوند. این نرون‌های عصبی مانند فیلترهایی که براساس الگوهای معلوم قبلی عمل می‌کنند، شروع به فیلتر کردن حقایق می‌نمایند. درنهایت این موضوع سبب استنتاج می‌گردد که ممکن است منجر به پیدا کردن راه حلی برای مساله شود و یا به عنوان وقایع افزوده‌ای برای از سرگیری مراحل بالا در نرون‌های عصبی دیگر باشد.



توصیف الگوریتم

الگوریتم هوش مصنوعی مایکروسافت، نرون‌های عصبی مصنوعی را
بین ورودی‌ها و خروجی‌ها، برقرار می‌سازد و از آن‌ها به عنوان الگو برای پیش بینی‌های آینده استفاده می‌نماید. مزیت این الگوریتم نسبت به الگوریتم‌های دیگر، کشف روابط خیلی پیچیده بین ورودی‌ها و خروجی‌ها است. البته نسبت به الگوریتم‌های دیگر زمان بیشتری را جهت ساخت و آموزش مدل استفاده می‌کند.

پیچیدگی تحلیل انجام شده توسط این الگوریتم به دو عامل بر می‌گردد:

  1. ممکن است یک یا تمام ورودی‌ها به طریقی با یک یا همه‌ی خروجی‌ها مرتبط باشند و الگوریتم باید این موضوع را در آموزش مدل درنظر بگیرد.
  2. ممکن است ترکیبات مختلفی از ورودی‌ها به طریقی با خروجی‌ها در ارتباط باشند.

دسته بندی اسناد یکی از موضوعاتی است که شبکه‌های عصبی بهتر از الگوریتم‌های دیگر آن را حل می‌کنند. البته اگر سرعت برای ما مهم باشد، می‌توان از الگوریتم Naïve Bayes استفاده کرد. اما درصورتیکه دقت مهم‌تر باشد، آنگاه باید از الگوریتم شبکه‌های عصبی استفاده نمود.


تفسیر مدل

 نتیجه‌ی حاصله از این الگوریتم نسبت به الگوریتم‌های قبلی کاملا متفاوت است. در اینجا دیگر خبری از طرح محتوای مدل و نمودار گرافیکی لایه آموزش نیست. هدف اصلی در اینجا نمایش تاثیر صفت-مقدار، بر ویژگی قابل پیش بینی است. برای مثال جدول زیر در رابطه با تمایل به خرید یا اجاره خانه در رابطه با صفات مختلف می‌باشد. همانطور که مشخص است، دو ستون اول نشان دهنده‌ی جفت صفت-مقدار و دو ستون دوم، صفت مدنظر جهت پیش بینی را نشان می‌دهند. براساس این جدول می‌توان نتیجه گرفت که مهمترین فاکتور در تمایل به خریداری خانه، سن افراد می‌باشد. افرادی که سنی بین 38 تا 54 سال را دارند، بیشترین تمایل را در خرید یک خانه دارند. فاکتورهایی مانند متاهل بودن، سطح تحصیلات فوق دکترا، بازه سنی 33 تا 38  و خانم بودن نیز دارای اهمیت می‌باشند که به ترتیب از درجه اهمیت آن‌ها کم می‌شود. از طرفی بازه سنی 20 تا 28 سال بیشترین تمایل برای اجاره خانه را دارند. همچنین می‌توان گفت که افرادی که مجرد هستند، طلاق گرفته‌اند و یا سطح تحصیلاتشان دبیرستان است، بیشتر تمایل به اجاره خانه دارند تا به خرید آن.



Logistic Regression

همانند الگوریتم شبکه‌های عصبی است؛ با این تفاوت که لایه مخفی‌ای برای تولید ترکیبی از ورودی‌ها ندارد. یعنی سعی در برقراری ارتباط بین ترکیبی از ورودی‌ها و خروجی‌ها نمی‌کند (در واقع همان الگوریتم شبکه‌های عصبی است که پارامتر Hidden Node Ratio آن روی صفر تنظیم شده است). بنابراین سرعت پردازش و آموزش مدل در آن، بالاتر می‌باشد. البته صرف اینکه این الگوریتم دارای پیچیدگی کمتری است نمی‌توان گفت که همیشه ضعیف‌تر از الگوریتم شبکه‌های عصبی است. بلکه حتی در بعضی از مدل‌ها بهتر از الگوریتم شبکه‌های عصبی عمل می‌کند و مانع از باز آموزشی مدل می‌گردد.


به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است!

باسپاس فراوان از تمامی دوستانی که در این مدت سری مقالات الگوریتم‌های داده کاوی را دنبال نمودند. از آنجاکه هر یک از الگوریتم‌ها، دارای ریزه کاری‌های به خصوصی است، بنابراین انتخاب الگوریتم مناسب در رابطه با داده کاوی بسیار حائز اهمیت می‌باشد و به دلیل فرّار بودن این ریزه کاری‌ها، در گذشته بنده هر زمانیکه نیاز به داده کاوی داشتم مجبور بودم مطالب مربوط به الگوریتم‌ها را مطالعه کنم تا بتوانم بهترین الگوریتم (ها) را در رابطه با داده کاوی مدنظر انتخاب نمایم. در نتیجه برآن شدم تا چکیده‌ای نسبتا کارا را از این الگوریتم‌ها که در این شش قسمت آورده شد، تهیه و در اختیار عموم قرار دهم. به امید موفقیت و پیشرفت روز افزون تمامی برنامه نویسان و توسعه دهندگان ایرانی.