مطالب
تست کردن متدهای یک Controller به کمک PowerShell

ابزارهای زیادی جهت تست کردن API ‌های برنامه‌های وب موجود است. یکی از معروفترین آنها  Fiddler است که ابزاری مستقل جهت دیباگ تحت پروتکل HTTP می‌باشد. یکی دیگر از این نرم افزارها Swashbuckle است که از Nuget قابل دریافت است و صفحه‌ای را به برنامه اضافه می‌کند که به اختصار API ‌های برنامه را نمایش داده و امکان اجرای آنها را فراهم میکند.

اما ساده‌ترین راه جهت کردن تست کردن API ‌های یک برنامه، استفاده از PowerShell است که عمل ایجاد درخواست‌های HTTP را به راحتی از طریق Command line فراهم میکند و به شما اجازه میدهد بدون وارد شدن به جزئیات، بر روی نتیجه API مورد نظر تمرکز کنید. PowerShell ابتدا فقط برای محیط ویندوز طراحی شده بود ولی در حال حاضر قابلیت اجرای تحت Linux و Mac را نیز دارد.

در این بخش به شما نشان خواهم داد که چگونه متدهای یک Controller را با استفاده از PowerShell تست نمایید.

بدین منظور ابتدا کلاسی را به نام Reservation با مشخصات زیر، در یک پروژه ASP.NET Core Web Application  ایجاد نمایید.
public class Reservation
{
        public int ReservationId { get; set; }
        public string ClientName { get; set; }
        public string Location { get; set; }
}
و سپس Interface زیر را جهت انجام عملیات CRUD اضافه نمائید:
public interface IRepository
{
        IEnumerable<Reservation> Reservations { get; }
        Reservation this[int id] { get; }
        Reservation AddReservation(Reservation reservation);
        Reservation UpdateReservation(Reservation reservation);
        void DeleteReservation(int id);
}
و کلاسی که Interface فوق را پیاده سازی خواهد کرد:
public class MemoryRepository : IRepository
 {
        private Dictionary<int, Reservation> items;
        public MemoryRepository()
        {
            items = new Dictionary<int, Reservation>();
            new List<Reservation> {
                new Reservation { ClientName = "Alice", Location = "Board Room" },
                new Reservation { ClientName = "Bob", Location = "Lecture Hall" },
                new Reservation { ClientName = "Joe", Location = "Meeting Room 1" }
            }.ForEach(r => AddReservation(r));
        }

        public Reservation this[int id] => items.ContainsKey(id) ? items[id] : null;
        public IEnumerable<Reservation> Reservations => items.Values;

        public Reservation AddReservation(Reservation reservation)
        {
            if (reservation.ReservationId == 0)
            {
                int key = items.Count;
                while (items.ContainsKey(key)) { key++; };
                reservation.ReservationId = key;
            }
            items[reservation.ReservationId] = reservation;
            return reservation;
        }

        public void DeleteReservation(int id) => items.Remove(id);
        public Reservation UpdateReservation(Reservation reservation) => AddReservation(reservation);
}
در کلاس فوق به جهت سهولت در کار، از یک لیست، برای نگهداری تعدادی رکورد اطلاعاتی جهت نمایش استفاده شده است.

سپس کنترلری را به نام ReservationController به پروژه اضافه کنید که شامل متدهای زیر باشد:
[Route("api/[controller]")]
public class ReservationController : Controller
    {
        private IRepository repository;
        public ReservationController(IRepository repo) => repository = repo;

        [HttpGet]
        public IEnumerable<Reservation> Get() => repository.Reservations;

        [HttpGet("{id}")]
        public Reservation Get(int id) => repository[id];

        [HttpPost]
        public Reservation Post([FromBody] Reservation res) =>
                    repository.AddReservation(new Reservation
                    {
                        ClientName = res.ClientName,
                        Location = res.Location
                    });
        [HttpPut]
        public Reservation Put([FromBody] Reservation res) => repository.UpdateReservation(res);

        [HttpPatch("{id}")]
        public StatusCodeResult Patch(int id, [FromBody] JsonPatchDocument<Reservation> patch)
        {
            Reservation res = Get(id);
            if (res != null)
            {
                patch.ApplyTo(res);
                return Ok();
            }
            return NotFound();
        }

        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id) => repository.DeleteReservation(id);
}
حالا جهت تست صحت این API‌ها توسط PowerShell لازم است ابتدا برنامه را اجرا کرده و منتظر بمانید تا صفحه Home ظاهر شود. پس از آن لازم است یک پنجره PowerShell را از طریق کلیک راست در یکی از فولدرهای نمایش داده شده در FileExplorer باز کنید.

تست کردن درخواست از نوع GET

حالا دستور زیر را در پنجره PowerShell وارد کنید:
 Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET
لازم است شماره پورت را مطابق با پورتی که برنامه شما بر روی آن اجرا شده تغییر دهید. این فرمان به کمک دستور Invoke-RestMethod درخواستی از نوع GET را به api/reservation ارسال می‌کند و نتیجه را پس از تجزیه و تحلیل و فرمت بندی، جهت سهولت در خوانده شدن، به شکل زیر نمایش میدهد:

location  clientName  reservationId 
Board Room 
Alice 
0                  
Lecture Hall 
Bob
1
Meeting Room 1 
Joe
2
فرمت اطلاعات دریافت شده از درخواست GET، اشیایی از نوع کلاس Reservation است و به فرمت Json می‌باشد؛ ولی Invoke-RestMethod آنرا به صورت جدول نمایش میدهد.
حال جهت نمایش فقط یک رکورد از اطلاعات فوق، دستور زیر را وارد نمایید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/1 -Method GET
این فرمان درخواستی جهت دریافت اطلاعات شیء Reservation است که کد داخلی آن برابر 1 است. پاسخ این درخواست به شکل زیر نمایش داده خواهد شد:

location  clientName   reservationId   
Lecture Hall  
        Bob
1                  


تست درخواست از نوع Post

تمامی متدهای ارائه شده توسط یک API را می‌توان به کمک PowerShell تست کرد. اگرچه در این حالت فرمت بعضی از درخواستهای ارسالی ممکن است کمی به هم ریخته به نظر برسد. در اینجا درخواستی جهت اضافه کردن یک رکورد را به لیست Reservation ارسال می‌کنیم و نتیجه را در پاسخ ارسال شده از سمت سرور خواهیم دید:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method POST -Body
(@{clientName="Anne"; location="Meeting Room 4"} | ConvertTo-Json) -ContentType "application/json"
این دستور با استفاده از آرگومان Body- محتویات درخواست را که با فرمت Json است تعیین می‌کند. آرگومان Content-Type- هم نوع محتویات درخواستی را در هدر مشخص میکند. دستور فوق در صورت موفقیت نتیجه زیر را نمایش خواهد داد:

location  clientName   reservationId   
 Meeting Room 4
Anne      
1                
           
دستور Post ارسالی، با استفاده از دو فیلد clientName و location، یک رکورد جدید از نوع Reservation را به لیست موجود اضافه کرده و نتیجه را در قالب Json به سمت کلاینت برگشت خواهد داد که شامل ReservationId می‌باشد که به رکورد جدید اختصاص داده شده‌است. ممکن است چنین به نظر برسد که نتیجه برگشت داده شده، همان درخواست ارسالی است که به شکل جدول فوق نمایش داده می‌شود؛ ولی چنین نیست. جهت مشاهده تاثیر درخواست POST ارسالی بر روی منبع داده، کافی است یک بار دیگر دستور زیر را در command line وارد کنید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId   
 Board Room           Alice
0              
 Lecture Hall  Bob 1
 Meeting Room 1  Joe 2
 Meeting Room 4  Anne 3
داده‌هایی که به سمت کلاینت ارسال شده، نشان دهنده اضافه شدن رکورد جدیدی به منبع داده ماست.

تست درخواست از نوع PUT

درخواست از نوع PUT جهت جایگزینی داده‌ای موجود در لیست، با داده‌ی جدید است. بدین منظور کد داخلی شیء مورد نظر (در اینجا ReservationId) باید در URL گنجانده شود و مقادیر فیلدهای کلاس، در متن درخواست. مثالی جهت درخواست اصلاح داده موجود از طریق فرمان PowerShell :

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method PUT -Body
(@{reservationId="1"; clientName="Bob"; location="Media Room"} | ConvertTo-Json)
-ContentType "application/json"
درخواست فوق، فیلد Location رکوردی با کد داخلی 1 را به مقدار جدیدی تغییر خواهد داد و نتیجه تغییر انجام شده را در پاسخ ارسال خواهد کرد:

location  clientName   reservationId   
Media Room
Bob        
1                

و باز با ارسال درخواست زیر می‌توان نتیجه کلی را مشاهده کرد:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId   
Board Room
Alice  
0  
 Media Room
 Bob  1
 Meeting Room 1
Joe 2
 Meeting Room 4
Anne
3


استفاده از دستور PATCH

این دستور جهت تغییر اطلاعات یک رکورد به کار میرود، ولی استفاده از آن در غالب برنامه‌های پیاده سازی شده نادیده گرفته می‌شود که البته چنانچه کاربران برنامه‌های مذکور به تمامی فیلدهای یک رکورد دسترسی داشته باشند، معقولانه به نظر می‌رسد. اما در یک برنامه بزرگ و پیچیده ممکن است به دلایلی از جمله مسایل امنیتی، کاربران اجازه دسترسی به تمامی فیلدهای یک رکورد را نداشته باشند و در این حالت نمی‌توان از دستور PUT جهت ارسال درخواست استفاده کرد. دستورهای مبتنی بر PATCH گزینشی بوده و می‌توان فقط فیلدهای خاصی را که مورد نظر می‌باشند، با آن تغییر داد.

ASP.NET Core MVC از استاندارد Json PATCH پشتیبانی می‌کند و این کار اجازه میدهد تا بتوان تغییرات را بطور یکنواختی انجام داد. جهت مشاهده جزئیات این دستور می‌توانید به این لینک مراجعه کنید. اما برای مثال فرض کنید می‌خواهید چنین درخواستی را که به فرمت Json است از طریق HTTP PATCH به سمت سرور ارسال کنید:

[
  { "op": "replace", "path": "clientName", "value": "Bob"},
  { "op": "replace", "path": "location", "value": "Lecture Hall"}
]

دربسیاری از مواقع فقط از دستور replace درخواست PATCH استفاده می‌شود و کد داخلی رکورد مورد نظر، جهت تغییر در Url درخواست ارسالی، فرستاده خواهد شد. ASP.NET Core MVC به طور اتوماتیک این دستور را پردازش کرده و آنرا به صورت آبجکتی از نوع <JsonPatchDocument<T به اکشن کنترلر قید شده، پاس خواهد داد که در اینجا نوع T، از نوع کلاس مورد نظر ما می‌باشد. فرمت دستور ارسالی از طریق Powershell به شکل زیر خواهد بود:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/2 -Method PATCH -Body (@
{ op="replace"; path="clientName"; value="Bob"},@{ op="replace"; path="location";
value="Lecture Hall"} | ConvertTo-Json) -ContentType "application/json"
دستور فوق درخواست تغییر دو فیلد clientname و location، با کد داخلی 2 می‌باشد.
جهت مشاهده تغییر ایجاد شده، دستور زیر را مجددا اجرا نمایید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId  
Board Room
Alice  
0            
Media Room
Bob
 1
Lecture Hall
 Bob 2
Meeting Room 4
 Anne 3


استفاده از دستور Delete

استفاده از دستور Delete هم به شکل زیر خواهد بود:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/2 -Method DELETE
توضیح اینکه در این حالت پاسخی از سمت سرور ارسال نخواهد شد. اما جهت مشاهده تاثیر این دستور بر روی اطلاعات موجود می‌توان مجددا دستور زیر را جهت نمایش داده‌ها بکار برد:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

کدهای این مقاله به پیوست موجود است: ApiControllers.zip
مطالب
نحوه‌ی صحیح فراخوانی SQL Aggregate Functions حین استفاده از LINQ

SQL Aggregate Functions که مد نظر شما هستند مانند Min ، Max ، Sum و امثال آن. بحث LINQ هم زمانیکه از الگوی Repository استفاده شود مستقل از نوع ORM مورد نظر خواهد شد؛ بنابراین در اینجا مقصود از LINQ می‌تواند LINQ to SQL ، LINQ to Entities ، LINQ to NHibernate و کلا هر نوع ORM دیگری با پشتیبانی از LINQ باشد.
صورت مساله هم این است: آیا نوشتن عبارت LINQ ایی به شکل زیر صحیح است؟
decimal amount = respository.Transactions
.Where(t=>t.TransactionDate>new DateTime(2010,10,13))
.Sum(t=>t.Amount);
پاسخ: خیر!
توضیحات:
عبارت LINQ فوق در نهایت به شکل زیر ترجمه خواهد شد:
-- Region Parameters
-- @p0: DateTime [2010/10/13 12:00:00 ق.ظ]
-- EndRegion
SELECT SUM([t0].[Amount]) AS [value]
FROM [Transactions] AS [t0]
WHERE [t0].[TransactionDate] > @p0
و اتفاقا در این سیستم پس از تاریخ 2010/10/13 هیچ تراکنشی ثبت نشده است؛ بنابراین خروجی این کوئری null خواهد بود و نه صفر. همینجا است که یکی از استثناهای زیر صادر شده و ادامه‌ی برنامه با مشکل مواجه خواهد شد:
- System.InvalidOperationException: The cast to value type 'decimal' failed because the materialized value is null.
- InvalidOperationException: The null value cannot be assigned to a member with type decimal which is a non-nullable value type.

مشکل هم از اینجا ناشی می‌شود که متغییری از نوع deciaml یا int و امثال آن، مقدار دریافتی نال را نمی‌پذیرند. برای رفع این مشکل باید عبارت LINQ فوق به صورت زیر بازنویسی شود (و اهمیتی هم ندارد که Sum است یا Max یا Avg و غیره؛ در مورد بکارگیری تمام SQL Aggregate Functions در یک عبارت LINQ ، این مورد باید لحاظ گردد):
decimal amount = respository.Transactions
.Where(t=>t.TransactionDate>new DateTime(2010,10,13))
.Sum(t=>(decimal?)t.Amount)??0;

دقیقا به همین علت است که در دات نت، nullable types تعریف شده‌اند. امکان ذخیره سازی null‌ در یک متغیر برای مثال از نوع decimal وجود ندارد اما نوع decimal? (و یا Nullable<decimal> به بیانی دیگر) این قابلیت را دارد.
شاید بگوئید که در اینجا با تغییر تعریف متغیر به decimal? amount مشکل حل می‌شود، اما خیر. تعریف extension method مربوط به sum به صورت زیر است:

public static TResult Sum<TSource>(
this IQueryable<TSource> source,
Expression<Func<TSource, TResult>> selector)

در این تعریف به TResult دقت نمائید؛ هم بیانگر نوع خروجی نهایی متد و هم مشخص سازنده‌ی نوع پارامتری است که خروجی Lambda Expression را تشکیل می‌دهد. به این معنا که سی شارپ، TResult را از lambda expression دریافت کرده و خروجی Sum را بر همان مبنا و نوع تشکیل می‌دهد. بنابراین برای دریافت خروجی nullable باید TResult ایی nullable را همانند مثال فوق ایجاد کنیم.

خلاصه بحث:
اگر در کدهای LINQ خود که با بانک اطلاعاتی سر و کار دارند از معادل‌های SQL Aggregate Functions استفاده کرده‌اید، آن‌ها را یافته و نکته‌ی nullable TResult فوق را به آن‌ها اعمال کنید؛ در غیر اینصورت منتظر باشید تا روزی برنامه شما به سادگی کرش کند.


مطالب
OutputCache در ASP.NET MVC
مقدمه

OutputCaching باعث می‌شود خروجیِ یک اکشن متد در حافظه نگهداری شود. با اعمال این نوع کشینگ، ASP.NET در خواست‌های بعدی به این اکشن را تنها با بازگرداندن همان مقدار قبلی ِ نگهداری شده در کش، پاسخ می‌دهد. در حقیقت با OutputCaching از تکرار چند باره کد درون یک اکشن در فراخوانی‌های مختلف جلوگیری کرده‌ایم. کش کردن باعث می‌شود که کارایی و سرعت سایت افزایش یابد؛ اما باید دقت کنیم که چه موقع و چرا از کَش کردن استفاده میکنیم و چه موقع باید از این کار امتناع کرد. 


فواید کَش کردن

- انجام عملیات هزینه دار فقط یکبار صورت میگیرد. (هزینه از لحاظ فشار روی حافظه سرور و کاهش سرعت بالا آمدن سایت)

- بار روی سرور در زمان‌های پیک کاهش می‌یابد.

- سرعت بالا آمدن سایت بیشتر میشود. 


چه زمانی باید کَش کرد؟ 

- وقتی محتوای نمایشی برای همه کاربران یکسان است.

- وقتی محتوای نمایشی برای نمایش داده شدن، فشار زیادی روی سرور تحمیل میکند.

- وقتی محتوای نمایشی به شکل مکرر در طول روز باید نمایش داده شود.

- وقتی محتوای نمایشی به طور مکرر آپدیت نمی‌شود. (در مورد تعریف کیفیت "مکرر"، برنامه نویس بهترین تصمیم گیرنده است) 


طرح مساله 

فرض کنید صفحه اول سایت شما دارای بخش‌های زیر است :

خلاصه اخبار بخش علمی، خلاصه اخبار بخش فرهنگی ، ده کامنت آخر، لیستی از کتگوری‌های موجود در سایت.

روش‌های مختلفی برای کوئری گرفتن وجود دارد، به عنوان مثال ما به کمک یک یا چند کوئری و توسط یک ViewModel جامع، میخواهیم اطلاعات را به سمت ویو ارسال کنیم. پس در اکشن متد Index ، حجم تقریبا کمی از اطلاعات را باید به کمک کوئری(کوئری های) تقریبا پیچیده ای دریافت کنیم و اینکار به ازای هر ریکوئست هزینه دارد و فشار به سرور وارد خواهد شد. از طرفی میدانیم صفحه اول ممکن است در طول یک یا چند روز تغییر نکند و همچنین شاید در طول یکساعت چند بار تغییر کند! به هر حال در جایی از سایت قرار داریم که کوئری (کوئری های) مورد نظر زیاد صدا زده میشوند ، در حقیقت صفحه اول احتمالا بیشترین فشار ترافیکی را در بین صفحات ما دارد، البته این فقط یک احتمال است و ما دقیقا از این موضوع اطلاع نداریم.

یکی از راه‌های انجام یک کش موفق و دانستن لزوم کش کردن، این است که دقیقا بدانیم ترافیک سایت روی چه صفحه ای بیشتر است. در واقع باید بدانیم در کدام صفحه "هزینه‌ی اجرای عملیات موجود در کد" بیشترین است.

فشار ترافیکی(ریکوئست‌های زیاد) و آپدیت‌های روزانه‌ی دیتابیس را، در دو کفه ترازو قرار دهید؛ چه کار باید کرد؟ این تصمیمی است که شما باید بگیرید. نگرانی خود را در زمینه آپدیت‌های روزانه و ساعتی کمتر کنید؛ در ادامه راهی را معرفی میکنیم که آپدیت‌های هر از گاهِ شما، در پاسخِ ریکوئست‌ها دیده شوند. کمی کفه‌ی کش کردن را سنگین کنید.

به هر حال، فعال کردن قابلیت کش کردن برای یک اکشن، بسیار ساده است، کافیست ویژگی ( attribute ) آن را بالای اکشن بنویسید :

[OutputCache(Duration = "60", Location = OutputCacheLocation.Server)]
        public ActionResult Index()
        {
            //کوئری یا کوئری‌های لازم برای استفاده در صفحه اصلی و تبدیل آن به یک ویو مدل جامع
        }
[OutputCache(CacheProfile = "FirstPageIndex",Location=OutputCacheLocation.Server)]
        public ActionResult Index()
        {
            //کوئری یا کوئری‌های لازم برای استفاده در صفحه اصلی و تبدیل آن به یک ویو مدل جامع
        }

دو روش فوق برای کش کردن خروجی Index  از لحاظ عملکرد یکسان است، به شرطی که در حالت دوم در وب کانفیگ و در بخش system.web آن ، یک پروفایل ایجاد کنیم کنیم :

    <caching>
      <outputCacheSettings>
        <outputCacheProfiles>
          <add name="FirstPageIndex" duration="60"/>
        </outputCacheProfiles>
      </outputCacheSettings>
    </caching>

در حالت دوم ما یک پروفایل برای کشینگ ساخته ایم و در ویژگی بالای اکشن متد، آن پروفایل را صدا زده ایم. از لحاظ منطقی در حالت دوم، چون امکان استفاده مکرر از یک پروفایل در جاهای مختلف فراهم شده، روش بهتری است. محل ذخیره کش نیز در هر دو حالت سرور تعریف شده است.

برای تست عملیات کشینگ، کافیست یک BreakPoint  درون Index قرار دهید و برنامه را اجرا کنید. پس از اجرا، برنامه روی Break Point می‌ایستد و اگر F5 را بزنیم، سایت بالا می‌آید. بار دیگر صفحه را رفرش کنیم، اگر این "بار دیگر" در کمتر از 60 ثانیه پس از رفرش قبلی اتفاق افتاده باشد برنامه روی Break Point متوقف نخواهد شد، چون خروجی اکشن، در کش بر روی سرور ذخیره شده است و این یعنی ما فشار کمتری به سرور تحمیل کرده ایم، صفحه با سرعت بالاتری در دسترس خواهد بود.

ما از تکرار اجرای کد جلوگیری کرده ایم و عدم اجرای کد بهترین نوع بهینه سازی برای یک سایت است. [اسکات الن، پلورال سایت]


چطور زمان مناسب برای کش کردن یک اکشن را انتخاب کنیم؟

- کشینگ با زمان کوتاه؛ فرض کنید زمان کش را روی 1 ثانیه تنظیم کرده اید. این یعنی اگر ریکوئست هایی به یک اکشن ارسال شود و همه در طول یک ثانیه اتفاق بیفتد، آن اکشن فقط برای بار اول اجرا میشود، و در بارهای بعد(در طول یک ثانیه) فقط محتوای ذخیره شده در آن یک اجرا، بدون اجرای جدید، نمایش داده میشود. پس سرور شما فقط به یک ریکوئست در ثانیه در طول روز جواب خواهد داد و ریکوئست‌های تقریبا همزمان دیگر، در طول همان ثانیه، از نتایج آن ریکوئست (اگر موجود باشد) استفاده خواهند کرد

- کشینگ با زمان طولانی؛ ما در حقیقت با اینکار منابع سرور را حفاظت میکنیم، چون عملیاتِ هزینه دار(مثل کوئری‌های حجیم) تنها یکبار در طول زمان کشینگ اجرا خواهند شد. مثلا اگر تنظیم زمان روی عدد 86400 تنظیم شود(یک روز کامل)، پس از اولین ریکوئست به اکشن مورد نظر، تا 24 ساعت بعد، این اکشن اجرا نخواهد شد و فقط خروجی آن نمایش داده خواهد شد. آیا دلیلی دارد که یک کوئری هزینه دار را که قرار نیست خروجی اش در طول روز تغییر کند به ازای هر ریکوئست یک بار اجرا کنیم؟   

اگر اطلاعات موجود در دیتابیس را تغییر دهیم چه کار کنیم که کشینگ رفرش شود؟ 

فرض کنید در همان مثال ابتدای این مقاله، شما یک پست به دیتابیس اضافه کرده اید، اما چون مثلا duration مربوط به کشینگ را روی 86400 تعریف کرده اید تا 24 ساعت از زمان ریکوئست اولیه نگذرد، سایت آپدیت نخواهد شد و محتوا همان چیزهای قبلی باقی خواهند ماند. اما چاره چیست؟

کافیست در بخش ادمین، وقتی که یک پست ایجاد میکنید یا پستی را ویرایش میکند در اکشن‌های مرتبط با Create یا Edit یا Delete چنین کدی را پس از فرمان ذخیره تغییرات در دیتابیس، بنویسید: 

Response.RemoveOutputCacheItem(Url.Action("index", "home"));

واضح است که ما داریم کشینگ مرتبط با یک اکشن متد مشخص را پاک میکنیم. با اینکار در اولین ریکوئست پس از تغییرات اعمال شده در دیتابیس، ASP.NET MVC چون میبیند کَشی برای این اکشن وجود ندارد، متد را اجرا میکند و کوئری‌های درونش را خواهد دید و اولین ریکوئست پیش از کَش شدن را انجام خواهد داد. با اینکار کشینگ ریست شده است و پس از این ریکوئست و استخراج اطلاعات جدید، زمان کشینگ صفر شده و آغاز میشود.

میتوانید یک دکمه در بخش ادمین سایت طراحی کنید که هر موقع دلتان خواست کلیه کش‌ها را به روش فوق پاک کنید! تا اپلیکیشن منتظر ریکوئست‌های جدید بماند و کش‌ها دوباره ایجاد شوند. 


جمع بندی

ویژگی OutputCatch دارای پارامترهای زیادیست و در این مقاله فقط به توضیح عملکرد این اتریبیوت اکتفا شده است. بطور کلی این مبحث ظاهر ساده ای دارد، ولی نحوه استفاده از کشینگ کاملا وابسته به هوش برنامه نویس است و پیچیدگی‌های مرتبط با خود را دارد. در واقع خیلی مشکل است که بتوانید یک زمان مناسب برای کش کردن تعیین کنید. باید برنامه خود را در یک محیط شبیه سازی تحت بار قرار دهید و به کمک اندازه گیری و محاسبه به یک قضاوت درست از میزان زمان کش دست پیدا کنید. گاهی متوجه خواهید شد، از مقدار زیادی از حافظه سیستم برای کش کردن استفاده کرده اید و در حقیقت آنقدر ریکوئست ندارید که احتیاج به این هزینه کردن باشد.

یکی از روش‌های موثر برای دستیابی به زمان بهینه برای کش کردن استفاده از CacheProfile درون وب کانفیگ است. وقتی از کشینگ استفاده میکنید، در همان ابتدا مقدار زمانی مشخص برای آن در نظر نگرفته اید(در حقیقت مقدار زمان مشخصی نمیدانید) پس مجبور به آزمون و خطا و تست و اندازه گیری هستید تا بدانید چه مقدار زمانی را برای چه پروفایلی قرار دهید. مثلا پروفایل هایی به شکل زیر تعریف کرده اید و نام آنها را به اکشن‌های مختلف نسبت داده اید. به راحتی میتوانید از طریق دستکاری وب کانفیگ مقادیر آن را تغییر دهید تا به حالت بهینه برسید، بدون آنکه کد خود را دستکاری کنید. 

<caching>
      <outputCacheSettings>
        <outputCacheProfiles>
          <add name="Long" duration="86400"/>
          <add name="Average" duration="43600"/>
          <add name="Short" duration="600"/>
        </outputCacheProfiles>
      </outputCacheSettings>
    </caching>

برای مطالعه جزئیات بیشتر در مورد OutputCaching مقالات زیر منابع مناسبی هستند.

[اینجا ] و [اینجا ]

مطالب
آشنایی با CLR: قسمت سوم
در اینجا ما زیاد بر روی جزئیات یک اسمبلی مانور نمی‌دهیم و آن را به آینده موکول می‌کنیم و فقط مقداری از مباحث اصلی را ذکر می‌کنیم.

ترکیب ماژول‌های مدیریت شده به یک اسمبلی

اگر حقیقت را بخواهید CLR نمی‌تواند با ماژول‌ها کار کند، بلکه با اسمبلی‌ها کار می‌کند. اسمبلی یک مفهوم انتزاعی است که به سختی میتوان برای بار اول آن را درک کرد.
اول از همه: اسمبلی یک گروه منطقی از یک یا چند ماژول یا فایل‌های ریسورس (منبع) است.
دوم: اسمبلی کوچکترین واحد استفاده مجدد، امنیت و نسخه بندی است.
بر اساس انتخابی که شما در استفاده از کامپایلرها و ابزارها کرده‌اید، نسخه‌ی نهایی شامل یک یا چند فایل اسمبلی خواهد شد. در دنیای CLR ما یک اسمبلی را کامپوننت صدا می‌زنیم.

شکل زیر در مورد اسمبلی‌ها توضیح می‌دهد. آنچه که شکل زیر توضیح می‌دهد تعدادی از ماژول‌های مدیریت شده به همراه فایل‌های منابع یا دیتا توسط ابزارهایی که مورد پردازش قرار گرفته‌اند به فایل‌های 32 یا 64 بیتی تبدیل شده‌اند که داخل یک گروه بندی منطقی از فایل‌ها قرار گرفته‌اند. آنچه که اتفاق می‌افتد این هست که این فایل‌های 32 یا 64 بیتی شامل بلوکی از داده‌هایی است که با نام manifest شناخته می‌شوند. manifest یک مجموعه دیگر از جداول متادیتا‌ها است. این جداول به توصیف فایل‌های تشکیل دهنده اسمبلی می‌پردازد.

همه کارهای تولید اسمبلی به صورت خودکار اتفاق می‌افتد. ولی در صورتیکه قصد دارید فایلی را به اسمبلی به طور دستی اضافه کنید نیاز است که به دستورات و ابزارهای کامپایلر آشنایی داشته باشید.

یک اسمبلی به شما اجازه می‌دهد تا مفاهیم فیزیکی و منطقی کامپوننت را از هم جدا سازید. اینکه چگونه کد و منابع خود را از یکدیگر جدا کنید به خود شما بر می‌گردد. برای مثال اگر قصد دارید منابع یا نوع داده‌ای را که به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد، در یک فایل جدا از اسمبلی نگهداری کنید، این فایل جدا میتواند بر اساس تقاضای کاربر در زمان اجرای برنامه از اینترنت دریافت شود. حال اگر همین فایل هیچگاه استفاده نشود، در زمان نصب برنامه و مقدار حافظه دیسک سخت صرفه جویی خواهد شد. اسمبلی‌ها به شما اجازه می‌دهند که فایل‌های توزیع برنامه را به چندین قسمت بشکنید، در حالی که همه‌ی آن‌ها متعلق به یک مجموعه هستند.

یک ماژول اسمبلی شامل اطلاعاتی در رابطه با ارجاعاتش است؛ به علاوه ورژن خود اسمبلی. این اطلاعات سبب می‌شوند که یک اسمبلی خود تعریف self-describing شود که به بیان ساده‌تر باعث می‌شود CLR وابستگی‌های یک اسمبلی را تشخیص داده تا ترتیب اجرای آن‌ها را پیدا کند. نه دیگر نیازی به اطلاعات اضافی در ریجستری است و نه در Active Directory Domain Service یا به اختصار ADDS.

از آنجایی که هیچ اطلاعاتی اضافی نیست، توزیع ماژول‌های مدیریت شده راحت‌تر از ماژول‌های مدیریت نشده است.

مطلب مشابهی نیز در وبلاگ آقای شهروز جعفری برای توصیف اسمبلی‌ها وجود دارد که خیلی خوب هست به قسمت مطالب مرتبط آن هم نگاهی داشته باشید.

مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت دوم
در قسمت قبلی شما را با DataTables آشنا کردم. به طور خلاصه نحوه اعمال کردن DataTables به یک جدول ساده html را گفتیم که با این کار به صورت پیش فرض، امکاناتی مثل فیلتر کردن داده ها، صفحه بندی و مرتب سازی آنها و نیز اعمال شدن استایل‌های css به همین جدول html خام اضافه می‌شود. نکته مهم در مثال قبلی این بود که داده‌های درون این جدول با کدنویسی خام html فراهم شدند، اما این را در نظر داشته باشید که اکثریت مواقع باید داده‌ها از یک بانک اطلاعاتی دریافت شوند و سپس درون جدول قرار بگیرند.

در این قسمت سعی خواهیم کرد تا منبع داده جدول را یک آرایه جاوا اسکریپتی و سپس کالکشنی از آبجکتهای جاوا اسکریپتی (json) در نظر بگیریم و نیز برخی ویژگی‌های پیش فرض پلاگین را غیر فعال نمائیم.

فرض کنید می‌خواهید لیستی از اطلاعات دانشجویان شامل نام (FirstName)، نام خانوادگی (LastName)، و سن (Age) را نمایش دهید. اطلاعات قرار است در جدول زیر قرار بگیرند:
<table id="std-grid">
      <thead>
           <th>نام</th>
           <th>نام خانوادگی</th>
           <th>سن</th>
     </thead>
     <tbody>
                
     </tbody>
</table>


مشاهده می‌کنید که این جدول فقط شامل قسمت header است و در بدنه آن هیچ سطری قرار نگرفته است. در این مثال اطلاعات از یک آرایه جاوا اسکریپتی باید خوانده شوند و تبدیل به html شده و در نهایت درون قسمت <tbody></tbody> آن تزریق شوند. خوشبختانه DataTables برای این کار امکانات آماده ای را در اختیار قرار می‌دهد. این کار بدین صورت قابل انجام است:
<script>        
        $(document).ready(function() {
            $('#std-grid').dataTable({
                "aaData": [
                        ["پژمان", "پارسائی", "24"],
                        ["سعید", "الیاسی", "25"],
                        ["محمد رضا", "گلزار", "20"],
                        ["آرش", "ایرانی", "19"],
                        ["مرتضی", "فرمانی", "22"],
                        ["سعید", "حمیدیان", "23"],
                        ["امین", "پارسانیا", "23"],
                        ["محمد امین", "فقیهی", "24"],
                        ["محمد", "خرمی", "25"],
                        ["سینا", "امیریان", "20"],
                        ["آرش", "ایرانی", "19"],
                        ["وحید", "فرزانه", "22"],
                        ["امیر علی", "فرمانی", "23"],
                        ["امین", "حسینی", "23"],
            });
        });
        
    </script>

شرح کد:
aaData : یک آرایه دو بعدی (که به آن ماتریس یا آرایه ای از آرایه‌ها هم گفته می‌شود) است که مقادیر سلول هایی را نشان می‌دهد که در جدول قرار خواهند گرفت. تعداد ستون‌ها در این آرایه دو بعدی باید با تعداد ستون‌های جدول html متناظر یکسان باشند.

در مثال بالا از یک ماتریس به عنوان منبع داده استفاده شد. منبع داده می‌تواند به فرمت json نیز باشد. البته در این صورت باید ستون‌های جدول html را هم به پلاگین معرفی کنید، بدین صورت:
$(document).ready(function() {            
            $('#std-grid').dataTable({
                "aaData": [
                    {"FirstName" : "پژمان", "LastName" : "پارسائی", "Age" : "24"},
                    { "FirstName": "سعید", "LastName": "الیاسی", "Age": "25" },
                    { "FirstName": "محمد رضا", "LastName": "گلزار", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "آرش", "LastName": "ایرانی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "مرتضی", "LastName": "فرمانی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "سعید", "LastName": "حمیدیان", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "امین", "LastName": "پارسانیا", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "محمد امین", "LastName": "فقیهی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "محمد", "LastName": "خرمی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "سینا", "LastName": "امیریان", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "آرش", "LastName": "ایرانی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "وحید", "LastName": "فرزانه", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "امیر علی", "LastName": "فرمانی", "Age": "24" },
                    { "FirstName": "امین", "LastName": "حسینی", "Age": "24" },
                ],
                "aoColumns": [
                      { "mDataProp": "FirstName" },
                      { "mDataProp": "LastName" },
                      { "mDataProp": "Age" }
                ]
            });
        });

aaData : همان طور که گفته شد در این قسمت دیتاهای درون جدول آورده می‌شوند و در این مثال آنها به فرمت json نوشته شده اند.
aoColumns : در این قسمت باید اسم ستون‌های جدول ذکر شوند.


غیرفعال کردن بعضی از ویژگی‌های پیش فرض DataTables

همان طور که گفته شد پلاگین DataTables به صورت پیش فرض ویژگی‌های مرتب سازی (sorting)، صفحه بندی (paging)، فیلتر کردن داده‌ها (filtering)، و غیره را به جدول مورد نظرش اعمال می‌کند. و بدین صورت قابل تغییر است:
$('#std-grid').dataTable({
          "bPaginate": false,
          "bLengthChange": false,
          "bFilter": false,
          "bSort": false,
          "bInfo": true,
          "bAutoWidth": false
});

bPaginate : بیان می‌کند آیا صفحه بندی سطرهای جدول فعال باشد یا نه.
bLengthChange : در صورتی که قابلیت صفحه بندی فعال باشد ، بیان می‌کند که کاربر بتواند اندازه صفحه را تغییر دهد یا نه.
bFilter : بیان می‌کند آیا قابلیت فیلتر کردن داده‌ها فعال باشد یا نه.
bSort : بیان می‌کند قابلیت مرتب سازی داده‌های جدول فعال باشد یا نه.
bInfo : بیان می‌کند که قسمت info زیر گرید نشان داده شود یا نه (در این قسمت اطلاعاتی راجع به تعداد کل رکوردهای بایند شده به جدول و نیز رکوردهای درون صفحه جاری نشان داده می‌شود)
bAutoWidth : در صورتی که این گزینه فعال باشد اندازه عرض هر ستون به صوتر خودکار توسط DataTables مقدار دهی خواهد شد.

مقدارهای قابل قبول برای هر کدام از این خصوصیات : true یا false

کدهای مربوط به این مثال را می‌توانید از لینک زیر دریافت کنید:
DataTables-DoteNetTips-Tutorial-02.zip 
نظرات مطالب
استفاده از قابلیت پارتیشن بندی در آرشیو جداول بانک‌های اطلاعاتی SQL Server
با سلام؛ من از روش فوق با جدولی حدود 4 میلیون رکورد با فیلد تاریخ از نوع varchar(10 ) استفاده کردم. زمانیکه جستجو میزنم در یک بازه زمانی فایل گروه، در یک جدول پارتیشن بندی و همون کوئری با جدول بدون پارتیش بندی میزنم هیچ تفاوتی نمی‌کند. فرمت تاریخ در دیتا بیس بصورت n'1396-05-11'  می‌باشد و هر فایل گروپ روی دیسک مجزا نمی‌باشد و فیلد تاریخ  به عنوان NonClusteredIndex  تعریف شده. دلیل خاصی دارد که من نمی‌تونم نتیجه‌ای بگیرم؟ با سپاس
select  * from Inbox where  SendDate>'1395-12-30' and  SendDate<'1396-12-31'

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
در ویژوال استودیو بر روی این قسمت break point گذاشتید و مقدار آن‌را بررسی کردید؟ اگر بله، بله. این مورد اشاره‌گری هست به کل یک جدول. کار دیباگر و visualizer آن، اجرای این قسمت از کد است (یعنی یک ToList را در اینجا بر روی آن اجرا می‌کند تا بتوانید مقدار آن‌را مشاهده کنید). یعنی بارگذاری کل جدول مرتبط با آن. اما اگر این قطعه کد را وادار به اجرای زود هنگام نکنید، یک DbSet بیشتر نیست که در کل زنجیره‌ی LINQ تعریف شده، به صورت یک عبارت تفسیر خواهد شد و نه اینکه به اینجا رسید، اجرا می‌شود.
مطالب
مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first
در مورد طراحی Self Referencing Entities پیشتر مطلبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید .
یک مثال دیگر آن می‌تواند نظرات چند سطحی در یک سایت باشند. نحوه تعریف آن با مطالبی که در قسمت هشتم عنوان شود تفاوتی نمی‌کند؛ اما ... زمانیکه نوبت به نمایش آن فرا می‌رسد، چند نکته اضافی را باید درنظر گرفت. ابتدا مثال کامل زیر را در نظر بگیرید:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

namespace EFGeneral
{
    public class BlogComment
    {
        public int Id { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual BlogComment Reply { set; get; }
        public int? ReplyId { get; set; }
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogComment> BlogComments { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            // Self Referencing Entity
            modelBuilder.Entity<BlogComment>()
                        .HasOptional(x => x.Reply)
                        .WithMany(x => x.Children)
                        .HasForeignKey(x => x.ReplyId)
                        .WillCascadeOnDelete(false);

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var comment1 = new BlogComment { Body = "نظر من این است که" };
            var comment12 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر اول", Reply = comment1 };
            var comment121 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", Reply = comment12 };

            context.BlogComments.Add(comment121);
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var list = ctx.BlogComments
                          //.where ...
                          .ToList() // fills the childs list too
                          .Where(x => x.Reply == null) // for TreeViewHelper                        
                          .ToList();

                if (list.Any())
                {

                }
            }
        }
    }
}

در مثال فوق کلاس نظرات به صورت خود ارجاع دهنده (خاصیت Reply به همین کلاس اشاره می‌کند) تعریف شده است تا کاربران بتوانند تا هر چند سطح لازم، به یک نظر خاص، پاسخ دهند.
در اینجا یک چنین جدولی با اطلاعاتی که ملاحظه می‌کنید تشکیل خواهند شد:


یک نظر ارائه شده و سپس دو نظر تو در توی دیگر برای این نظر ثبت شده است.

اولین نکته اضافه‌‌تری که نسبت به قسمت هشتم قابل ملاحظه است، تعریف خاصیت جدید Children به نحو زیر می‌باشد:
    public class BlogComment
    {
        // ... 
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }
این خاصیت تاثیری در نحوه تشکیل جدول ندارد. علت تعریف آن به توانمندی EF در پرکردن خودکار آن بر می‌گردد.
اگر به کوئری نوشته شده در متد RunTests دقت کنید، ابتدا یک ToList نوشته شده است. این مورد سبب می‌شود که تمام رکوردهای مرتبط دریافت شوند. مثلا در اینجا سه رکورد دریافت می‌شود. سپس برای اینکه حالت درختی آن حفظ شود، در مرحله بعد ریشه‌ها فیلتر می‌شوند (مواردی که reply آن‌ها null است). سپس این مورد تبدیل به list خواهد شد. اینبار اگر خروجی را بررسی کنیم، به ظاهر فقط یک رکورد است اما ... به نحو زیبایی توسط EF به شکل یک ساختار درختی، بدون نیاز به کدنویسی خاصی، منظم شده است:


سؤال:
برای نمایش این اطلاعات درختی و تو در تو در یک برنامه وب چکار باید کرد؟
تا اینجا که توانستیم اطلاعات را به نحو صحیحی توسط EF مرتب کنیم، برای نمایش آن‌ها در یک برنامه ASP.NET MVC می‌توان از یک TreeViewHelper سورس باز استفاده کرد.
البته کد آن در اصل برای استفاده از EF Code first طراحی نشده و نیاز به اندکی تغییر به نحو زیر دارد تا با EF هماهنگ شود (متد ToList و Count موجود در سورس اصلی آن باید به نحو زیر حذف و اصلاح شوند):
private void AppendChildren(TagBuilder parentTag, T parentItem, Func<T, IEnumerable<T>> childrenProperty)
        {
            var children = childrenProperty(parentItem);
            if (children == null || !children.Any())
            {
                return;
            }
//...

 
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
راهنمایی در مورد چیدن اجزای گزارش
دو مثال جدید اضافه کردم در مورد ساده سازی تعریف هدر و فوتر سفارشی:
الف) Inline provider برای تعریف ساده‌تر جداول در هدر و فوتر
ب) Html header برای استفاده از html جهت طراحی هدر و فوتر گزارشات
از این دو مورد ایده بگیرید برای کار خودتون.

همچنین اگر نیاز دارید بلافاصله پس از پایان جدول اصلی گزارش (و نه در فوتر گزارش) اطلاعاتی را نمایش دهید از روال events.MainTableAdded استفاده کنید.
یک مثال در این باره: (
^)
نظرات مطالب
EF Code First #15
نمونه‌ای از پیاده سازی اتصال به اوراکل 11g در Entity Framework 6 بوسیله پروایدر تجاری شرکت devart:

  1. ابتدا نسخه آزمایشی dotconnect for oracle 8.2 professional را از این آدرس دریافت و آن را نصب می‌کنیم.
  2. نصب آخرین نسخه Entity Framework از طریق پاور شل نیوگت.
  3. افزودن Devart.Data و Devart.Data.Oracle و Devart.Data.Oracle.Entity به Solution.
  4. حذف تگ defaultConnectionFactory در entityFramework.
  5. افزودن تگ زیر در قسمت providers همانند کد زیر:
<provider invariantName="Devart.Data.Oracle" type="Devart.Data.Oracle.Entity.OracleEntityProviderServices, Devart.Data.Oracle.Entity, Version=8.2.100.6, Culture=neutral, PublicKeyToken=09af7300eec23701" />
تکمیلی: اصول کلی دسترسی به اوراکل به شرح بالاست، ولی نکته مهم مقداردهی به خصیصه Version=X.X.X.X با توجه به نسخه اسمبلی Devart.Data.Oracle.Entity می‌باشد.
dotConnect for Oracle 
dotConnect for Oracle