نظرات مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - آموزش پایه
در نسخه ۲.۱.۰ ، باشگاه مشتریان بانک ملت نیز افزوده شده.

جهت استفاده کافیست در هنگام درخواست پرداخت، حساب‌هایی که باید مبلغی به آنها واریز شود را مشخص نمایید.

مثال:
var result = _onlinePayment.Request(invoice =>
{
   invoice
       // سایر مشخصات صورت حساب
       .SetAmount(50000)
       .AddMellatCumulativeAccount(subServiceId: 330, amount: 20000, payerId: 22)
       .AddMellatCumulativeAccount(subServiceId: 333, amount: 30000);
});


  • SubServiceId : کد شناسه حساب واریزی
  • Amount : مبلغی که باید برای حساب مورد نظر ریخته شود
  • PayerId : شناسه پرداخت (در صورت نداشتن این مورد، می‌توانید از متد overload آن استفاده کنید)

نکته ۱: حساب‌هایی که قصد واریز به آنها را دارید باید از قبل در هنگام عقد قرار داد با بانک، ارائه شده باشند. در غیر اینصورت امکان استفاده از این سرویس را ندارید.
نکته ۲: جمع مبلغ‌های تقسیم شده بین حساب‌ها، باید معادل مبلغ کل صورت‌حساب باشد.
نکته ۳: نیازی به ذکر درگاه ملت توسط متد UseGateway نیست. این کار به صورت خودکار انجام می‌شود.

در صورت مشاهده هر گونه اشکال، می‌توانید آن را در صفحه پروژه و یا GitHub عنوان کنید.

مطالب
React 16x - قسمت 11 - طراحی یک گرید - بخش 1 - کامپوننت صفحه بندی
در طی چند قسمت قصد داریم مثال قسمت قبل را که کار نمایش لیستی از فیلم‌ها را انجام می‌دهد، تبدیل به یک کامپوننت گرید کنیم که دارای امکانات صفحه بندی، فیلتر کردن و مرتب سازی اطلاعات است.


بررسی ساختار کامپوننت Pagination

شبیه به کامپوننت Like که در قسمت قبل ایجاد کردیم، می‌خواهیم کامپوننت جدید Pagination نیز به طور کامل از اشیاء movie مستقل باشد؛ تا در آینده بتوان از آن در جاهای دیگری نیز استفاده کرد. به همین جهت فایل جدید src\components\common\pagination.jsx را ایجاد کرده و سپس با استفاده از میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی این کامپوننت را ایجاد می‌کنیم. هرچند می‌توان این کامپوننت را به صورت «Stateless Functional Component» نیز طراحی کرد؛ چون state و متد دیگری بجز render نخواهد داشت و تمام اطلاعات خودش را از والد خود دریافت می‌کند.
سپس به کامپوننت movies مراجعه کرده و این کامپوننت خالی را import می‌کنیم:
import Pagination from "./common/pagination";
پس از آن به متد رندر کامپوننت movies مراجعه کرده و پس از بسته شدن tag المان جدول، قصد داریم این کامپوننت صفحه بندی را نمایش دهیم. به همین جهت المان آن‌را در این محل قرار می‌دهیم تا بتوانیم اینترفیس ابتدایی آن‌را پیش از پیاده سازی آن، طراحی کنیم:
<Pagination
  itemsCount={this.state.movies.length}
  pageSize={this.state.pageSize}
  onPageChange={this.handlePageChange}
/>
این کامپوننت نیاز به تعداد کل آیتم‌های فیلم‌ها را دارد؛ به علاوه‌ی اندازه‌ی صفحه، یا همان تعداد ردیفی که قرار است در هر صفحه نمایش داده شود. به این ترتیب کامپوننت صفحه بندی می‌تواند تعداد صفحات مورد نیاز را محاسبه کرده و سپس آن‌ها را رندر کند.
  state = {
    movies: getMovies(),
    pageSize: 4
  };

به همین جهت دو ویژگی itemsCount و pageSize را پیش از هرکاری به تعریف المان صفحه بندی اضافه کرده‌ایم تا داده‌های ورودی آن مشخص شوند. ویژگی itemsCount از تعداد اعضای آرایه‌ی movies حاصل می‌شود و pageSize را به عنوان یک خاصیت جدید شیء منتسب به state تعریف و با عدد 4 مقدار دهی کرده‌ایم.
همچنین در لیست صفحاتی که توسط این کامپوننت رندر می‌شود، باید با کلیک بر روی هر کدام، اطلاعات آن صفحه رندر شود. به همین جهت در اینجا ویژگی onPageChange تعریف شده و به متد جدید handlePageChange در کامپوننت movies، متصل گردیده تا عدد page را دریافت کرده و به آن واکنش نشان دهد:
  handlePageChange = page => {
    console.log("handlePageChange", page);
  };
تا اینجا اینترفیس کامپوننت صفحه بندی را پیش از پیاده سازی آن تعریف کردیم (تعیین ورودی‌ها و خروجی آن). در مرحله‌ی بعد، این کامپوننت را تکمیل می‌کنیم.


نمایش شماره صفحات گرید، در کامپوننت صفحه بندی

برای رندر کامپوننت صفحه بندی، از کلاس‌های مخصوص اینکار که در بوت استرپ تعریف شده‌اند، استفاده می‌کنیم که ساختار کلی آن به صورت زیر است و از یک المان nav که داخل آن ul ای با کلاس pagination و liهایی با کلاس page-item هستند، تشکیل می‌شود. هر li، به همراه یک anchor است؛ با کلاس page-link تا لینک به صفحه‌ای خاص را ارائه دهد که در اینجا بجای لینک، از کلیک بر روی آن‌ها استفاده خواهیم کرد:
import React, { Component } from "react";

class Pagination extends Component {
  render() {
    return (
      <nav>
        <ul className="pagination">
          <li className="page-item">
            <a className="page-link">1</a>
          </li>
        </ul>
      </nav>
    );
  }
}

export default Pagination;

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، عدد 1 را در پایین جدول فیلم‌ها مشاهده خواهید کرد:


اکنون باید رندر این liها را بر اساس ورودی‌های این کامپوننت که پیشتر معرفی کردیم، یعنی pageSize و itemsCount، پویا کنیم. به همین جهت نیاز به آرایه‌ای داریم که بر اساس این ورودی‌ها، شماره‌ی صفحات مانند [1,2,3] را ارائه دهد تا بر روی آن متد Array.map را فراخوانی کرده و liهای مورد نیاز را به صورت پویا رندر کنیم:
class Pagination extends Component {
  // ...
  getPageNumbersArray() {
    const { itemsCount, pageSize } = this.props;
    const pagesCount = Math.ceil(itemsCount / pageSize);
    if (pagesCount === 1) {
      return null;
    }

    const pages = new Array();
    for (let i = 1; i <= pagesCount; i++) {
      pages.push(i);
    }
    return pages;
  }
}
در اینجا بر اساس ورودی‌ها، تعداد صفحات محاسبه شده و سپس بر اساس آن‌ها آرایه‌ای از این شماره صفحه‌ها تشکیل و بازگشت داده می‌شود. همچنین اگر تعداد صفحات 1 بود، می‌خواهیم این کامپوننت چیزی را رندر نکند. به همین جهت در اینجا null بازگشت داده شده‌است. دلیل استفاده‌ی از Math.ceil که کوچکترین عدد صحیح بزرگتر یا مساوی خروجی را بازگشت می‌دهد، نیز همین مورد است. توسط این متد، خروجی float دریافتی به integer تبدیل شده و سپس قابلیت مقایسه‌ی با 1 را پیدا می‌کند. برای مثال اگر تعداد ردیف‌های صفحه را به 10 تنظیم کنیم، خروجی این تقسیم در این مثال، 0.9 خواهد بود که شرط بررسی pagesCount === 1 را برآورده نمی‌کند. به همین جهت توسط متد Math.ceil، این خروجی به عدد 1 تقریب زده شده و سبب بازگشت نال از این متد خواهد شد.
سپس به کمک متد map، اعضای این آرایه را تبدیل به لیست liهای نمایش شماره صفحات می‌کنیم. در اینجا key هر li را نیز به شماره صفحه که منحصربفرد است، تنظیم کرده‌ایم:
class Pagination extends Component {
  render() {
    const pages = this.getPageNumbersArray();
    if (!pages) {
      return null;
    }

    return (
      <nav>
        <ul className="pagination">
          {pages.map(page => (
            <li key={page} className="page-item">
              <a className="page-link">{page}</a>
            </li>
          ))}
        </ul>
      </nav>
    );
  }

پس از ذخیره‌ی این کامپوننت و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، شماره‌ی صفحات رندر شده، در پایین جدول مشخص هستند:


با داشتن 9 فیلم در آرایه‌ی movies و نمایش 4 فیلم به ازای هر صفحه، به 3 صفحه خواهیم رسید که به درستی در اینجا رندر شده‌است. یکبار هم برای آزمایش بیشتر، مقدار pageSize را در کامپوننت movies به 10 تنظیم کنید. در این حالت کامپوننت صفحه بندی نباید رندر شود.


مدیریت انتخاب شماره‌های صفحات

در این قسمت می‌خواهیم مدیریت onPageChange={this.handlePageChange} را که به تعریف المان صفحه بندی در کامپوننت movies اضافه کردیم، تکمیل کنیم. برای این منظور در کامپوننت صفحه بندی، قسمت anchor را به صورت زیر تغییر می‌دهیم تا با کلیک بر روی آن، رخداد onPageChange صادر شود:
<a
   onClick={() => this.props.onPageChange(page)}
   className="page-link"
   style={{ cursor: "pointer" }}
>
   {page}
</a>

تا اینجا اگر برنامه را آزمایش کنیم، با کلیک بر روی لینک‌های شماره صفحات، شماره صفحه‌ی انتخابی، در کنسول توسعه دهندگان مرورگر لاگ می‌شود.

اکنون می‌خواهیم اگر صفحه‌ای انتخاب شد، شماره‌ی آن صفحه با رنگی دیگر نمایش داده شود. در بوت استرپ برای اینکار تنها کافی است کلاس active را به className هر li اضافه کنیم و برعکس. یعنی اگر page ای مساوی صفحه‌ی جاری انتخاب شده بود (currentPage در اینجا)، آنگاه کلاس page-item active، به المان li اضافه شود. بنابراین در این کامپوننت نیاز است عدد currentPage را نیز دریافت کنیم. به همین جهت ویژگی currentPage را به تعریف المان Pagination در کامپوننت movies اضافه می‌کنیم:
<Pagination
  itemsCount={this.state.movies.length}
  pageSize={this.state.pageSize}
  onPageChange={this.handlePageChange}
  currentPage={this.state.currentPage}
/>
این ویژگی نیز مقدار خودش را از state به روز شده دریافت می‌کند:
class Movies extends Component {
  state = {
    movies: getMovies(),
    pageSize: 4,
    currentPage: 1
  };
به روز رسانی state نیز در متد handlePageChange که به ویژگی onPageChange متصل است، بر اساس page دریافتی از کامپوننت صفحه بندی، رخ می‌دهد:
  handlePageChange = page => {
    console.log("handlePageChange", page);
    this.setState({currentPage: page});
  };
بنابراین هرگاه که بر روی یک شماره صفحه در کامپوننت صفحه بندی کلیک می‌شود، رخ‌داد onPageChange متصل به تعریف المان Pagination درج شده‌ی در کامپوننت movies، روی داده و به همراه آن شماره صفحه‌ای، به متد رخ‌دادگران متصل به آن در کامپوننت movies که در اینجا handlePageChange نام دارد، ارسال می‌شود. در این متد state کامپوننت به روز شده و این امر سبب فراخوانی مجدد متد رندر می‌شود که در انتهای آن کامپوننت Pagination درج شده‌است. بنابراین به روز رسانی state، سبب رندر مجدد کامپوننت صفحه بندی با currentPage جدیدی که به آن رسیده‌است، خواهد شد.

پس از این تغییرات، به کامپوننت صفحه بندی مراجعه کرده و بر اساس currentPage دریافتی، کلاس active را به المان li اعمال می‌کنیم:
<li
  key={page}
  className={
    page === this.props.currentPage
    ? "page-item active"
    : "page-item"
  }
>
پس از اعمال این تغییرات، اکنون برنامه در مرورگر به صورت زیر به نظر می‌رسد:


در اولین بار نمایش برنامه، عدد 1 در حالت انتخاب شده قرار دارد؛ چون مقدار currentPage موجود در state، همان عدد 1 است. پس از آن با کلیک بر روی اعداد دیگر، با به روز رسانی state، مقدار currentPage تغییر کرده و کامپوننت صفحه بندی نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.


نمایش صفحه بندی شده‌ی اطلاعات

تا اینجا لیستی که نمایش داده می‌شود، حاوی تمام اطلاعات آرایه‌ی this.state.movies است و بر اساس شماره‌ی صفحه‌ی انتخابی، تغییر نمی‌کند. به همین جهت با استفاده از متد slice، تکه‌ای از آرایه‌ی movies را که بر اساس شماره صفحه‌ی انتخابی و تعداد ردیف‌ها در هر صفحه نیاز است نمایش داده شود، انتخاب کرده و بازگشت می‌دهیم:
  paginate() {
    const first = (this.state.currentPage - 1) * this.state.pageSize;
    const last = first + this.state.pageSize;
    return this.state.movies.slice(first, last);
  }
اکنون در متد رندر کامپوننت movies، بجای کار با کل آرایه‌ی this.state.movies، آرایه‌ی جدید slice شده را توسط متد paginate دریافت کرده:
  render() {
    const { length: count } = this.state.movies;

    if (count === 0) return <p>There are no movies in the database.</p>;

    const movies = this.paginate();
و سپس در همین متد رندر، فراخوانی this.state.movies.map را به movies.map تغییر می‌دهیم، تا تنها لیست مرتبط با هر صفحه‌ی انتخابی نمایش داده شود.

پس از ذخیره‌ی تغییرات و بارگذاری مجدد برنامه، اکنون می‌توان نمایش صفحه بندی شده‌ی اطلاعات را شاهد بود:



بررسی صحت نوع پارامترهای ارسالی به کامپوننت‌ها

تا اینجا فرض بر این است که مصرف کننده‌ی کامپوننت صفحه بندی، دقیقا همان ویژگی‌هایی را که ما طراحی کرده‌ایم، با همان نام‌ها و همان نوع‌ها را حتما به آن ارسال می‌کند. همچنین اگر افزونه‌ی eslint را هم در VSCode نصب کرده باشید، به همراه نصب وابستگی‌های زیر در خط فرمان:
> npm i -g typescript eslint tslint eslint-plugin-react-hooks jshint babel-eslint eslint-plugin-react eslint-plugin-mocha

 به ازای هر خاصیت props استفاده شده‌ی در کامپوننت صفحه بندی، اخطاری را مانند «'currentPage' is missing in props validation eslint(react/prop-types)» مشاهده خواهید کرد:



که عنوان می‌کند props validation این خاصیت استفاده شده، فراموش شده‌است.
در نگارش‌های قبلی React، امکانات بررسی نوع‌های ارسالی به کامپوننت‌ها، جزئی از بسته‌ی اصلی آن بود؛ اما از نگارش 15 به بعد، به بسته‌ی مستقلی منتقل شده‌است که باید به صورت جداگانه‌ای در ریشه‌ی پروژه نصب شود:
> npm i prop-types --save

البته اگر TypeScript را بر روی سیستم خود نصب کرده باشید، دیگر نیازی به نصب بسته‌ی npm فوق را ندارید و prop-types، جزئی از آن است که عموما در یک چنین مسیری قرار دارد و برای کار کردن با آن، تنها ذکر import مرتبط با PropType در ماژول‌های برنامه کافی بوده و برنامه در این حالت بدون مشکل کامپایل می‌شود:
 C:/Users/{username}/AppData/Local/Microsoft/TypeScript/3.6/node_modules/@types/prop-types/index

اکنون در ابتدای فایل کامپوننت صفحه بندی، تعریف زیر را اضافه می‌کنیم:
 import PropTypes from "prop-types";
سپس در انتهای این فایل، اعتبارسنجی props آن‌را تعریف خواهیم کرد:
Pagination.propTypes = {
  itemsCount: PropTypes.number.isRequired,
  pageSize: PropTypes.number.isRequired,
  currentPage: PropTypes.number.isRequired,
  onPageChange: PropTypes.func.isRequired
};

export default Pagination;
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا خاصیت جدید propTypes (دقیقا با همین نگارش؛ در غیراینصورت بررسی نوع‌ها کار نخواهد کرد)، به تعریف کلاس Pagination اضافه شده‌است (پس از تعریف کلاس کامپوننت به صورت مستقل اضافه می‌شود).
سپس مقدار این خاصیت جدید را به شیءای تنظیم می‌کنیم که نام خواص آن، دقیقا همان نام خواص و رویدادهای props استفاده شده‌ی در این کامپوننت است. در ادامه توسط PropTypes ای که در ابتدای ماژول import می‌شود، کار تعریف نوع این خواص و اجباری بودن آن‌ها را می‌توان مشخص کرد که برای مثال در اینجا سه خاصیت تعریف شده از نوع عددی و اجباری بوده و onPageChange، از نوع func است.
پس از اضافه کردن Pagination.propTypes و مقدار دهی آن، خطاهای eslint ای که در تصویر فوق مشاهده کردید، برطرف می‌شوند. همچنین اگر فراخوان کامپوننت Pagination مثلا بجای itemsCount یک رشته‌ی فرضی را وارد کند (برای آزمایش آن در کامپوننت movies، در تعریف المان Pagination، مقدار itemsCount را یک رشته وارد کنید)، چنین خطایی در مرورگر ظاهر خواهد شد که عنوان می‌کند itemsCount یک عدد را می‌پذیرد و نوع ورودی آن اشتباه است:

البته این خطا فقط در حالت development مشاهده می‌شود و در حالت توزیع برنامه، خیر.

بنابراین تعریف propTypes یک best practice ایجاد کامپوننت‌های React است که نه فقط بررسی نوع‌ها را فعال می‌کند، بلکه می‌تواند به عنوان مستندات آن نیز در جهت تعیین props مورد نیاز، همچنین نوع و اجباری بودن آن‌ها، اطلاعات کاملی را ارائه کند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-11.zip
مطالب
تغییرات دسترسی به کدها در دات نت 4

دو پروژه‌ی سورس باز XML RPC و Log4Net برای اجرا شدن در برنامه‌های دات نت 4 نیاز به اندکی تغییر در هر دو برنامه‌ی فراخوان و اسمبلی‌های آن‌ها دارند که در ادامه توضیحات مربوطه ارائه خواهند شد.

اگر یک پروژه‌ی جدید دات نت 4 را آغاز کنید و سپس ارجاعی را به یکی از اسمبلی‌های ذکر شده اضافه نمائید، اولین خطایی را که حین استفاده مشاهده خواهید نمود، مورد زیر است:
Could not resolve assembly "System.Web".
The assembly is not in the currently targeted framework ".NETFramework,Version=v4.0,Profile=Client".
Please remove references to assemblies not in the targeted framework or consider retargeting your project.
علت هم اینجا است که در تنظیمات پروژه‌ها‌ی جدید مبتنی بر دات نت 4، پیش فرض Target framework انتخابی توسط VS.NET 2010 از نوع Client profile است؛ که صرفا جهت کاهش حجم دات نت فریم ورک مورد نیاز این نوع برنامه‌ها طراحی شده است. در این پروفایل ساده شده، اسمبلی System.Web وجود ندارد. بنابراین جهت استفاده از کتابخانه‌های XML RPC و یا Log4Net نیاز است تا در خواص پروژه، Target framework را بر روی دات نت فریم ورک 4 کامل قرار داد تا خطای فوق برطرف شود.

خطای دومی که حین کار با کتابخانه‌های XML RPC و یا Log4Net در یک برنامه‌ی دات نت 4 حتما با آن مواجه خواهید شد در ادامه ذکر گردیده است:
Inheritance security rules violated while overriding member:
GetObjectData(System.Runtime.Serialization.SerializationInfo, System.Runtime.Serialization.StreamingContext),
Security accessibility of the overriding method must match the security accessibility of the method being overriden.
متد ISerializable.GetObjectData با ویژگی SecurityCritical در دات نت فریم ورک مزین شده است. با تغییرات امنیتی صورت گرفته در دات نت 4، متدی که این متد را تحریف می‌کند نیز باید با همان سطح دسترسی متد virtual اصلی معرفی گردد و گرنه برنامه اجرا نخواهد شد. البته این مشکل ما نیست؛ مشکل سازندگان کتابخانه‌های ذکر شده است! ولی خوب تا این لحظه برای مثال کتابخانه XML RPC برای دات نت 4 به روز نشده است ولی سورس کامل آن در دسترس است.
برای رفع این مشکل ابتدا سورس این کتابخانه‌ها را دریافت کرده و سپس در فایل AssemblyInfo.cs آن‌ها یک سطر زیر را حذف نموده و پروژه را مجددا کامپایل کنید:
[assembly: AllowPartiallyTrustedCallers]
علت وجود این ویژگی‌ در کتابخانه‌های ذکر شده این است که بتوان از آن‌ها در محیط‌های اصطلاحا partially trusted (برای مثال هر برنامه‌ای که در internet zone یا intranet zone اجرا می‌شود) استفاده کرد. در دات نت 4 با تغییرات انجام شده معنای AllowPartiallyTrustedCallers به security-transparency تغییر کرده است. بنابراین با قید آن یا باید هر جایی که متد GetObjectData ذکر شده در این کتابخانه‌ها تحریف می‌شود، ویژگی SecurityCritical را صریحا اعمال کرد یا اینکه می‌توان AllowPartiallyTrustedCallers را حذف کرده و وظیفه‌ی انجام آن‌را به CLR محول نمود.


برای مطالعه بیشتر:
Using Libraries from Partially Trusted Code
Security Changes in the .NET Framework 4
TypeLoadException based on Security-Transparent Code, Level 2
Making log4net run on .NET 4.0

مطالب
ساخت یک سایت ساده‌‌ی نمایش لیست فیلم با استفاده از Vue.js - قسمت اول
Vue.js  یکی از محبوب ترین فریم ورک‌های  SPA است و سایت جاری نیز دارای مقالات خوبی درباره‌ی Vue.js می‌باشد. قصد داریم طی چند مقاله با استفاده از Vue.js و چندین پلاگین مطرح آن، یک سایت ساده‌ی نمایش فیلم را ایجاد کنیم. ابتدا Node.js  را بر روی سیستم خود نصب کنید (پیشنهاد ما نسخه‌ی LTS می‌باشد). مراحل نصب آن ساده است و بصورت Nextهایی پی در پی می‌باشد؛ بصورت پیش فرض npm نیز همراه آن نصب میشود. سپس دو دستور زیر را جهت صحت انجام مراحل نصب، تست نمایید.

در این مقاله با ادیتور VS Code کار میکنیم. بعد از نصب آن، از منوی Terminal، گزینه‌ی New Terminal را کلیک کنید تا پنجره‌ی PowerShell نمایش داده شود؛ برای سرعت و دقت بیشتر در برنامه‌های  vue.js ای. با دستور زیر vue cli را  نصب میکنیم  (فقط یک مرتبه و برای برنامه‌های بعدی vue.jsای، نیازی به اجرای این دستور نداریم):

npm install -g @vue/cli

جهت راه اندازی یک برنامه‌ی پیش فرض Vue.js ای، کافیست دستور زیر را اجرا نماییم تا پکیج‌های مورد نیاز، به همراه کانفیگ اولیه (Zero config) برای ما ایجاد شوند:

vue create movie-app

بعد از ایجاد برنامه در vs code، از طریق منوی File، گزینه Open Folder را کلیک کرده و پوشه برنامه‌ای را که ایجاد کردیم، Select Folder میکنیم. ساختار اولیه‌ی برنامه‌ی ایجاد شده، به شکل زیر می‌باشد:

نیازمندیهای مثال جاری

A) برای گرفتن اطلاعات مورد نمایش در مثال جاری، از سایت omdbapi.com استفاده میکنیم که با دریافت یک api key آن بصورت رایگان، میتوانیم web serviceهای آن را Call نماییم.

B) از  vuetify برای ui استفاده میکنیم که بصورت Material Design و دارای کامپوننت‌های غنی می‌باشد؛ ضمن اینکه RTL را هم پشتیبانی میکند.

برای نصب آن در Terminal دستور زیر را اجرا میکنیم:

vue add vuetify

سپس جهت تست و صحت افزوده شدن و کانفیگ درست، با دستور زیر برنامه را اجرا میکنیم:

npm run serve

بعد از اجرای دستور فوق، روی گزینه زیر ctrl+click میکنیم تا نتیجه کار در مرورگر قابل رویت باشد:

نمایش صفحه زیر نشان دهنده‌ی درستی انجام کار تا اینجا است:


نکته: جهت استفاده از امکان RTL کافیست در فایل vuetify.js واقع در پوشه‌ی plugins، تغییرات زیر را انجام دهیم. در مثال جاری بدلیل اینکه اطلاعات انگلیسی می‌باشند، از نسخه LTR آن استفاده میکنیم؛ هر چند یکسری api فارسی نیز موجود می‌باشد که میتوان از آنها استفاده نمود.

import Vue from 'vue'
import Vuetify from 'vuetify/lib'
import 'vuetify/src/stylus/app.styl'

Vue.use(Vuetify, {
  iconfont: 'md',
  rtl: true
})


C) نصب  vue-router : جهت انجام routeهای تودرتو ، مپ کردن کامپوننت ها با آدرسی مشخص، کار با پارامتر و  HTML5 History API  مورد استفاده قرار میگیرد. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vue-router

برای نوشتن routeهای مورد نیاز، یک فولدر را با نام router، در پوشه src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js، میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد):

درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن قرار میدهیم:

import Vue from 'vue'
import VueRouter from 'vue-router'

Vue.use(VueRouter)

جهت استفاده از این router، نیاز است تا در نمونه‌ی وهله سازی شده‌ی vue برنامه بکار گرفته شود. فایل  main.js  را باز کنید و خط زیر را در قسمت بالای برنامه وارد کنید:

import router from './router'

اکنون محتویات فایل  main.js بشکل زیر می‌باشد:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  router
}).$mount('#app')


D) نصب axios : برای انجام  درخواستهای  HTTP  و عملیات ا‌ی‌جکس در vue.js  ترجیحا بهتر است از axios که یک کتابخانه‌ی محبوب می‌باشد و کار با آن ساده است، استفاده شود. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install axios


E) نصب vuex : کتابخانه‌ای جهت مدیریت حالت (state management) برای  vue.js میباشد و مشابه آن Flux و Redux برای React می‌باشند. برای  نصب، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vuex


برای بکارگیری آن یک فولدر را با نام store در پوشه‌ی src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد). درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن و ^ قرار میدهیم. 

import Vue from 'vue'
import Vuex from 'vuex'

Vue.use(Vuex)

export const store = new Vuex.Store()

برای استفاده و کانفیگ آن، محتویات فایل  main.js را بشکل زیر تغییر دهید:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'
import {store} from './store'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  store,
  router
}).$mount('#app')



دریافت کد قسمت اول 

نکته: برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:

npm install
اشتراک‌ها
TempDataProvider هایی که از cookie برای ذخیره اطلاعات استفاده می کنند
یک پیاده سازی از اینترفیس ITempDataProvider که از cookie برای ذخیره اطلاعات استفاده می‌کند . این پیاده سازی اطلاعات رو فشرده و انکود هم می‌کند .

نمونه‌های دیگر پیاده سازی ^ و ^

TempDataProvider هایی که از cookie برای ذخیره اطلاعات استفاده می کنند
مطالب
کاهش پیچیدگی؛ قسمت اول: الگوی مورد خاص (Special Case Pattern)
مهمترین دستاورد  الگوی شیء نال ( Null Object Pattern ) این است که جریان کنترل (branch ) برای شاخه مثبت و منفی یکسان است و هیچگونه انشعاب شرطی بر اساس آزمون‌های null وجود ندارد. شی‌ءهای حقیقی دارای یک سری از رفتار‌ها هستند؛ ولی Null Object معمولا هیچ کاری را انجام نمی‌دهد. 

Null Object دارای هیچگونه اطلاعاتی نیست. اگر ما یک برنامه تجارت داشتیم که در آن درخواست خرید، Null Object را برگرداند، در واقع تمام سر نخ‌هایی را که چرا عملیات با شکست مواجه شد‌ه‌است، کنار می‌گذاریم. آیا این مبلغ در حساب کاربری کاربر کافی نیست و یا آیا آیتمی موجود نیست؟ 

در این مقاله حالت‌هایی را که الگوی طراحی Null Object، قادر به تشخیص آنها نیست را به وسیله الگوی طراحی Special case رفع می‌کنیم.


 الگوی طراحی Special Case 

گاهی از اوقات پیش خواهد آمد که ما تسلیم شده و شیءای را برمی‌گردانیم که خودش نشان دهنده خطاست. اما همه شکست‌ها یکسان نیستند. در ابتدا، کاربر ممکن است واجد شرایط انجام خرید نباشد. اما اگر واجد شرایط باشد، آیتم مورد نظر ممکن است در انبار نباشد. در صورت موجود بودن در انبار، حساب کاربر ممکن است مبلغ کافی نداشته باشد.

بجای برگشت دادن شیء Null در تمام این موارد، ما می‌توانیم نتیجه را اصلاح کنیم و اساسا هر بار یک شیء مختلف را بازگردانیم. اینها هنوز هم نوعی از اشیاء Null هستند؛ ولی اینبار دارای معانی هستند. یکی از انها برای «حساب کاربری ناکافی» است، یکی دیگر برای «سایت در دست تعمیر و نگهداری» است و یا یکی دیگر از آنها «موجود نبودن در انبار» خواهد بود. 

چنین اشیائی به موارد خاص ( Special Case ) اشاره می‌کنند. ما می‌توانیم اشیاء مورد خاص ( Special Case ) را به عنوان نتایج واقعی عملیات بسازیم. فقط اگر تمام بررسی‌های کسب و کار به پایان برسند و عملیات موفقیت آمیز باشد، آنگاه شیء واقعی نتیجه را باز می‌گردانیم.


نمونه‌ای از پیاده سازی موارد خاص

این بخشی از رابط کاربری است که توسط سرویس‌های برنامه کاربردی اجرا می‌شود:

public interface IApplicationServices
{
    ...
    IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName);
}

لایه نمایش انتظار دارد که لایه نرم افزار یک ویو مدل به خصوصی را برای آن تولید کند. در حال حاضر ما یک سناریوی موفقیت آمیز را داریم که در آن ویو مدل شامل اطلاعات واقعی از خرید است و چندین سناریوی شکست. 

 اگرعملیات خرید با هر کدام از شرایط زیر مواجه شود به شکست می‌انجامد:

       1)  سایت در دست تعمیر و نگهداری باشد.

       2)  کاربر ثبت نشده و یا فعال نیست.

       3) آیتمی موجود نیست و یا وجود ندارد.

       4)  موجودی کاربر کم باشد.

 برای هر یک از این موارد یک کلاس خاص را ایجاد می‌کنیم که رابط کاربری IReceiptViewModel را پیاده سازی خواهد کرد. 
public class DownForMaintenance: IReceiptViewModel
{
}
این ویو مدل نشان دهنده این می‌باشد که سایت در دست تعمیر و نگهداری است. در حال حاضر هیچ اطلاعات اضافی همراه آن نیست؛ اما بعدها می‌توانیم بعضی از ویژگی‌های آن را اضافه کنیم. برای مثال زمان برآورد که سایت چه زمانی دوباره باز می‌شود. 
public class InvalidUser: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }

    public InvalidUser(string userName)
    {
        this.UserName = userName;
    }
}
این کلاس برای مواقعی که کاربر وجود نداشته باشد و یا غیر فعال باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اینبار شیء مورد خاص (Special case) دارای اطلاعات اضافی مانند نام کاربری که خرید آن شکست خورده است، می‌باشد. 
توجه داشته باشید موارد خاص InvalidUser زمانی تولید می‌شوند که حالت DownForMaintenance را با موفقیت گذرانده باشیم. این دقیقا همان لحظه‌ای است که برنامه ما می‌داند کاربر وارد سیستم شده‌است. 
این قاعده کلی در الگوی طراحی مورد خاص ( Special case ) است. همانطور که از طریق منطق دامنه ( Domain Logic ) پیشرفت می‌کنید، اطلاعات بیشتری جمع آوری می‌شود که هر کدام از آنها برای تولید یک مورد مورد خاص با ارزش‌تر، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
public class OutOfStock: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public OutOfStock(string userName, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
این ویو مدل نشان دهنده این است که آیتمی موجود نیست. اینبار ما نام کاربری و نام آیتم (معتبر) را می‌دانیم. این شیء شامل اطلاعاتی است که آیتم مشخص شده توسط کاربر ثبت شده موجود در انبار موجود نیست. 
public class InsufficientFunds: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public decimal Amount { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public InsufficientFunds(string userName, decimal amount, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.Amount = amount;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
در نهایت، این مدل اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که کاربری خاص، موجودی کافی برای پرداخت اقلام درخواستی را ندارد. بازگشت یک مورد خاص ( Special case) بجای Null Object ساده که حاوی اطلاعات اضافی نیست، به ما اجازه می‌دهد که اطلاعات قابل تامل‌تری را به کاربر بازگشت دهیم.

مثال استفاده از موارد خاص ( Special case)
با این حال ما تعدادی از کلاس‌های مورد خاص را پیاده سازی کرده‌ایم که هر کدام برای سناریوهای منفی در برنامه است. در هر موردی که ما شیء null یا Null را استفاده می‌کردیم وآن را بازگشت می‌دادیم، اکنون دیگر فقط مورد خاص را ایجاد و باز می‌گردانیم.
public class ApplicationServices: IApplicationServices
{
    ...
    public IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName)
    {
        if (IsDownForMaintenance())
            return new DownForMaintenance();
        return this.domain.Purchase(Session.LoggedInUserName, itemName);
    }

    private bool IsDownForMaintenance()
    {
        return File.Exists("maintenance.lock");
    }
}
این پیاده سازی سرویس نرم افزاری است که می‌تواند برای موارد تعمیر و نگهداری در مواردی که برنامه در دست نیست، بازگرداننده شود. در غیر این صورت سرویس برنامه، سرویس  دامین را فراخوانی کرده و شیءای را که آنجا تولید می‌شود، بازگشت می‌دهد. 
در داخل سرویس دامنه، مسائل ممکن است بسیار پیچیده‌تر باشند که در اینجا پیاده سازی شده است:
public class DomainServices: IDomainServices
{
    public IReceiptViewModel Purchase(string userName, string itemName)
    {
        User user = this.userRepository.Find(userName);
        if (user == null)
            return new InvalidUser(userName);

        Account account = this.accountRepository.FindByUser(user);
        return this.Purchase(user, account, itemName);
    }

    private IReceiptViewModel Purchase(User user, Account account, string itemName)
    {
        Product item = this.productRepository.Find(itemName);
        if (item == null)
            return new OutOfStock(user.UserName, itemName);

        ReceiptDto receipt = user.Purchase(item);
        MoneyTransaction transaction = account.Withdraw(receipt.Price);
        if (transaction == null)
            return new InsufficientFunds(user.UserName, receipt.Price, itemName);

        return receipt;
    }
}
در این مورد، اگر در سرویس‌های دامنه، چیزی اشتباه برآورده شود، موارد خاصی را باز می‌گردانند. فقط در پایان اجرا، اگر همه چیز خوب پیش رود، سرویس دامنه یک شیء واقعی را بازگشت خواهد داد.
به این ترتیب زمانیکه کاربر درخواست خریدی را می‌کند، خدمات برنامه و دامنه، اطلاعات و اتفاقات لازم را به لایه نمایش ارسال می‌کنند. اگر خرید با خطا رو به رو شد، لایه نمایش یک شیء را که حاوی تمام داده‌های موجود در مورد دلایل شکست است، دریافت می‌کند. اگر خرید با موفقیت باشد، لایه نمایش یک شیء را دریافت خواهد کرد که قادر به نمایش آن به کاربر خواهد بود.

نتیجه گیری
الگوی طراحی مورد خاص، مکمل ایده الگوی Null Object است. در بسیاری از موارد، Null Object واقعا قابل اجرا نیست؛ زیرا اطلاعاتی را درباره آنکه چرا هیچ خاصیت خاصی تولید نمی‌شود، ارائه نمی‌دهد. special case شیء خاصی است که اطلاعات بیشتری را ارائه می‌دهد.
نتیجه این پیچیدگی در کد این است که تماس گیرنده مجبور به انجام if-then-else بر اساس اینکه آیا شیء null یا غیر null است، دیگر نیست. رفرنس‌ها همیشه غیر Null خواهند بود. تنها تفاوت قابل ملاحظه‌ای که بین الگوهای Null Object و Special case وجود دارد این است که الگوی خاص ( Special Case) رفتارهای پیچیده‌تری را از خود نشان می‌دهد. از این رو، الگوی مورد خاص را می‌توان به سناریوهای پیچیده‌تری اعمال کرد که تماس گیرنده را از منطق if-then-else محافظت می‌کند. 
مطالب
پیاده سازی پروژه‌ای مبتنی بر CQRS و ES
در قسمت قبلی با معماری CQRS و Event Sourcing بصورت مختصر آشنا شدیم. برای درک بیشتر مطلب پیشین، احتیاج به پیاده سازی آن به صورت عملیاتی و نه فقط تئوری محض میباشد و در این مرحله قصد پیاده سازی این مدل را به ساده‌ترین صورت ممکن داریم.
برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این مقاله، نیاز به آشنایی با مباحث مطرح شده در قسمت قبل وجود دارد. پس از توضیحات اضافه بر روی قسمت‌های زیر گذشته و فرض بر آن است که آشنایی با این قسمت‌ها وجود دارد.
از این مدل میتوان در زبان‌های مختلف برنامه نویسی و همچنین سیستم‌های مختلف اعم از وب اپلیکیشن و ... استفاده نمود. همچنین برای استفاده از این مدل نیاز قطعی به استفاده از فریم ورک خاصی نیست. در صورت نیاز میتوانید پیاده سازی سفارشی خاص خود را داشته باشید. اما برای ساده‌تر شدن و هرچه سریعتر شدن مراحل از فریمورک SimpleCqrs استفاده میکنیم. هر چند بر خلاف نامش امکانات فراوانی را در اختیار برنامه نویسان قرار میدهد و حتی در پروژه‌های واقعی نیز میتوان از آن استفاده نمود.
برای سریعتر شدن کار میخواهیم پیاده سازی این مدل را در یک پروژه‌ی Console انجام دهیم و همچنین پس از ایجاد، پکیج‌های زیر را نصب مینماییم:
Unity, SimpleCqrs, SimpleCqrs.Unity
میخواهیم طبق مراحل گفته شده‌ی در قسمت قبل، به پیاده سازی این مدل بپردازیم و هدف، اضافه کردن یک Account به سیستم خواهد بود.
ابتدا باید DomainObject مورد نظر نوشته شود:
using System;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class Account : AggregateRoot
    {
        public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }

        public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }

        public void OnAccountCreated(AccountCreatedEvent evt)
        {
            Id = evt.AggregateRootId;
        }
    }
}
نکته: میخواهیم عملیات اضافه کردن یک Account، با استفاده از دو event مربوطه به نام AccountCreatedEvent و مقدار دهی آن با استفاده از AccountNameSetEvent انجام شود.
eventهای فوق را در ادامه اضافه خواهیم داد (از توضیحات بیشتر صرفنظر شده و به مقاله‌ی قسمت قبل رجوع شود).
حال احتیاج به پیاده سازی Command مربوطه برای انجام وظیفه‌ی خود داریم که هدف آن، اضافه کردن یک Account  به سیستم مورد نظر میباشد.
فرض کنید برای اضافه شدن Account، پراپرتی‌های FirstName و LastName باید مقدار دهی شوند:
using SimpleCqrs.Commanding;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommand : ICommand
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}

حال CommandHandler که وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده دارد، پیاده سازی خواهد شد:
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommandHandler : CommandHandler<CreateAccountCommand>
    {
        private readonly IDomainRepository repository;

        public CreateAccountCommandHandler(IDomainRepository repository)
        {
            this.repository = repository;
        }

        public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid());
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName);

            repository.Save(account);
        }
    }
}
نکته: از طریق account.SetName فراخوانی Event مربوطه انجام شده‌است و همچنین repository.Save به raise کردن EventHandler میپردازد.
event مربوط به اضافه شدن Account را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountCreatedEvent : DomainEvent { }
}
و همچنین event مربوط به مقدار دهی پراپرتی‌ها نیز به صورت زیر خواهد بود:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountNameSetEvent : DomainEvent
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}
در این بخش، پیاده سازی EventHandler را خواهیم داشت. طبق مطلب پیشین هر Domain باید EventHnadler ی داشته باشد که از Event هایش ارث بری کرده و هر کدام از Event‌ها عملا در قسمت Handle مربوط به خودش پردازش خواهد شد.
using System.Linq;
using SimpleCqrs.Eventing;
using CqrsPattern.Cqrs.Db;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountEventHandler : IHandleDomainEvents<AccountCreatedEvent>,
                                             IHandleDomainEvents<AccountNameSetEvent>
    {
        private readonly FakeAccountTable accountTable;

        public AccountEventHandler(FakeAccountTable accountTable)
        {
            this.accountTable = accountTable;
        }

        public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
    }
}
نکته: از آنجاییکه پیاده سازی ذخیره کردن Account با استفاده از دو event فوق انجام شده، بعد از Raise شدن EventHandler هر دو متد Handle، وظیفه‌ی Command مربوطه را به عهده دارند (بنابراین وظیفه‌ی هر Command میتواند با استفاده از event‌های مختلفی انجام شود).
برای اینکه نخواهیم وارد فاز‌های مربوط به دیتابیس شویم، موقتا یک db به صورت fake شده را پیاده سازی مینماییم؛ به صورت زیر:
using System.Collections.Generic;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTable : List<FakeAccountTableRow>
    { }
}
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTableRow
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}

و همچنین نیاز به ServiceLocator برای نمونه گرفتن از RunTime ی که از آن ارث بری کرده است داریم (برای سادگی کار از الگوی ServiceLocator استفاده میکنیم، ServiceLocator جز Anti-Pattern  ها محسوب میشود و معمولا در پروژه‌های واقعی از آن استفاده نمیشود)
using SimpleCqrs;
using SimpleCqrs.Unity;

namespace CqrsPattern
{
    public class SampleRunTime : SimpleCqrsRuntime<UnityServiceLocator> { }
}
حال احتیاج به پیاده سازی قسمت Queryداریم به همراه ReadModel و سرویسی برای فراخوانی آن
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReadModel
    {
        public string Name { get; set; }
        public Guid Id { get; set; }
    }
}
using CqrsPattern.Cqrs.Db;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReportReadService
    {
        private FakeAccountTable fakeAccountDb;

        public AccountReportReadService(FakeAccountTable fakeAccountDb)
        {
            this.fakeAccountDb = fakeAccountDb;
        }

        public IEnumerable<AccountReadModel> GetAccounts()
        {
            return from a in fakeAccountDb
                   select new AccountReadModel { Id = a.Id, Name = a.Name };
        }
    }
}

در قسمت Main نرم افزار نیاز به register کردن FakeTable خود داریم و همانطور که ملاحظه میکنید Command مورد نظر را نمونه سازی کرده و آن را روی CommandBus قرار میدهیم تا مراحل پیاده سازی شده در قسمت‌های فوق انجام شود و همچنین بعد از اتمام command ارسال شده از طریق Service مورد نظر اطلاعات ذخیره شده بازگردانی میشود
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using CqrsPattern.Cqrs.Query;
using CqrsPattern.Cqrs.Command;

namespace CqrsPattern
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var runtime = new SampleRunTime();

            runtime.Start();

            var fakeAccountTable = new FakeAccountTable();
            runtime.ServiceLocator.Register(fakeAccountTable);
            runtime.ServiceLocator.Register(new AccountReportReadService(fakeAccountTable));
            var commandBus = runtime.ServiceLocator.Resolve<ICommandBus>();

            var cmd = new CreateAccountCommand { FirstName = "Ali", LastName = "Kh" };

            commandBus.Send(cmd);

            var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();

            Console.WriteLine("Accounts in database");
            Console.WriteLine("####################");
            foreach (var account in accountReportReadModel.GetAccounts())
            {
                Console.WriteLine(" Id: {0} Name: {1}", account.Id, account.Name);
            }

            runtime.Shutdown();

            Console.ReadLine();
        }
    }
}
اینگونه کل عملیات‌های لازم انجام خواهد شد.

خلاصه:
1) Command مربوطه را نمونه سازی کرده و روی CommandBus قرار میدهیم.
2) CommandHandler فراخوانی شده و فانکشن Handle آن باعث نمونه سازی از AggregateRoot میشود.
public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid()); //line 1
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName); //line 2
            repository.Save(account); //line 3
        }
در خط نخست Constructor کلاس Account باعث Apply شدن event مربوطه میشود.
public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }
و در خط دوم account.SetName  برای Apply شدن event مربوط به مقدار دهی property‌ها میباشد.
public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }
و همچنین در خط  سوم و پس از repository.Save باعث میشود event‌های pending شده Raise شده و توسط متد Handle مربوط به EventHandler پردازش شده و عملیات‌های زیر انجام شوند:
public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
رکورد مورد نظر ثبت شده و event بعدی، پراپرتی‌هایش را مقدار دهی مینماید  و بصورت InMemory درون FakeAccountTable ذخیره میشود (پر واضح است که در یک پروژه‌ی واقعی به جای ذخیره شدن در یک Collection باید درون دیتایس واقعی ذخیره سازی شود).
و پس از اتمام عملیات انجام شده، بصورت زیر در Main برنامه اطلاعات ذخیره شده بازگردانده خواهد شد:
var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();
var accounts = accountReportReadModel.GetAccounts();

در ادامه برای مطالعه بیشتر میتوان به Scale out کردن این سیستم و استفاده از فریمورک‌های  messaging چون Redis یا Kafka پرداخت و همچنین اعمال Load Balancing را در اینگونه سیستم‌ها انجام داد.
نکته: Cqrs-Pattern را میتوانید از اینجا clone نمایید
مطالب
راهنمای تغییر بخش احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران سیستم مدیریت محتوای IRIS به ASP.NET Identity – بخش دوم
در بخش اول، کارهایی که انجام دادیم به طور خلاصه عبارت بودند از:
1-  حذف کاربرانی که نام کاربری و ایمیل تکراری داشتند
2-  تغییر نام فیلد Password به PasswordHash در جدول User
 
سیستم مدیریت محتوای IRIS، برای استفاده از Entity Framework، از الگوی واحد کار (Unit Of Work) و تزریق وابستگی استفاده کرده است و اگر با نحوه‌ی پیاده سازی این الگو‌ها آشنا نیستید، خواندن مقاله EF Code First #12  را به شما توصیه می‌کنم.
برای استفاده از ASP.NET Identity نیز باید از الگوی واحد کار استفاده کرد و برای این کار، ما از مقاله اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity استفاده خواهیم کرد.
نکته مهم: در ادامه اساس کار ما بر پایه‌ی مقاله اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity است و چیزی که بیشتر برای ما اهمیت دارد کدهای نهایی آن هست؛ پس حتما به مخزن کد آن مراجعه کرده و کدهای آن را دریافت کنید.
 
تغییر نام کلاس User به ApplicationUser

اگر به کدهای مثال رسمی ASP.NET Identity نگاهی بیندازید، می‌بینید که کلاس مربوط به جدول کاربران ApplicationUser نام دارد، ولی در سیستم IRIS نام آن User است. بهتر است که ما هم نام کلاس خود را از User به ApplicationUser تغییر دهیم چرا که مزایای زیر را به دنبال دارد:

1- به راحتی می‌توان کدهای مورد نیاز را از مثال Identity کپی کرد.
2- در سیستم Iris، بین کلاس User متعلق به پروژه خودمان و User مربوط به HttpContext تداخل رخ می‌داد که با تغییر نام کلاس User دیگر این مشکل را نخواهیم داشت.
 
برای این کار وارد پروژه Iris.DomainClasses شده و نام کلاس User را به ApplicationUser تغییر دهید. دقت کنید که این تغییر نام را از طریق Solution Explorer انجام دهید و نه از طریق کدهای آن. پس از این تغییر ویژوال استودیو می‌پرسد که آیا نام این کلاس را هم در کل پروژه تغییر دهد که شما آن را تایید کنید.

برای آن که نام جدول Users در دیتابیس تغییری نکند، وارد پوشه‌ی Entity Configuration شده و کلاس UserConfig را گشوده و در سازنده‌ی آن کد زیر را اضافه کنید:
ToTable("Users");

نصب ASP.NET Identity

برای نصب ASP.NET Identity دستور زیر را در کنسول Nuget وارد کنید:
Get-Project Iris.DomainClasses, Iris.Datalayer, Iris.Servicelayer, Iris.Web | Install-Package Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework
از پروژه AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses کلاس‌های CustomUserRole، CustomUserLogin، CustomUserClaim و CustomRole را به پروژه Iris.DomainClasses منتقل کنید. تنها تغییری که در این کلاس‌ها باید انجام دهید، اصلاح namespace آنهاست.
همچنین بهتر است که به کلاس CustomRole، یک property به نام Description اضافه کنید تا توضیحات فارسی نقش مورد نظر را هم بتوان ذخیره کرد:

 
    public class CustomRole : IdentityRole<int, CustomUserRole>
    {
        public CustomRole() { }
        public CustomRole(string name) { Name = name; }

        public string Description { get; set; }

    }

نکته: پیشنهاد می‌کنم که اگر می‌خواهید مثلا نام CustomRole را به IrisRole تغییر دهید، این کار را از طریق find and replace انجام ندهید. با همین نام‌های پیش فرض کار را تکمیل کنید و سپس از طریق خود ویژوال استودیو نام کلاس را تغییر دهید تا ویژوال استودیو به نحو بهتری این نام‌ها را در سرتاسر پروژه تغییر دهد.
 
سپس کلاس ApplicationUser پروژه IRIS را باز کرده و تعریف آن را به شکل زیر تغییر دهید:
public class ApplicationUser : IdentityUser<int, CustomUserLogin, CustomUserRole, CustomUserClaim>

اکنون می‌توانید property‌های Id،  UserName، PasswordHash و Email را حذف کنید؛ چرا که در کلاس پایه IdentityUser تعریف شده اند.
 
تغییرات DataLayer

وارد Iris.DataLayer شده و کلاس IrisDbContext را به شکل زیر ویرایش کنید:
public class IrisDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser, CustomRole, int, CustomUserLogin, CustomUserRole, CustomUserClaim>,
        IUnitOfWork

اکنون می‌توانید property زیر را نیز حذف کنید چرا که در کلاس پایه تعریف شده است: 
 public DbSet<ApplicationUser> Users { get; set; }

 

نکته مهم: حتما برای کلاس IrisDbContext سازنده ای تعریف کنید که صراحتا نام رشته اتصالی را ذکر کرده باشد، اگر این کار را انجام ندهید با خطاهای عجیب غریبی روبرو می‌شوید. 

        public IrisDbContext()
            : base("IrisDbContext")
        {
        }

همچنین درون متد OnModelCreating کدهای زیر را پس از فراخوانی متد (base.OnModelCreating(modelBuilder  جهت تعیین نام جداول دیتابیس بنویسید:
            modelBuilder.Entity<CustomRole>().ToTable("AspRoles");
            modelBuilder.Entity<CustomUserClaim>().ToTable("UserClaims");
            modelBuilder.Entity<CustomUserRole>().ToTable("UserRoles");
            modelBuilder.Entity<CustomUserLogin>().ToTable("UserLogins");
از این جهت نام جدول CustomRole را در دیتابیس AspRoles انتخاب کردم تا با نام جدول Roles نقش‌های کنونی سیستم Iris تداخلی پیش نیاید.
اکنون دستور زیر را در کنسول Nuget وارد کنید تا کدهای مورد نیاز برای مهاجرت تولید شوند:
Add-Migration UpdateDatabaseToAspIdentity
public partial class UpdateDatabaseToAspIdentity : DbMigration
{
        public override void Up()
        {
            CreateTable(
                "dbo.UserClaims",
                c => new
                    {
                        Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
                        UserId = c.Int(nullable: false),
                        ClaimType = c.String(),
                        ClaimValue = c.String(),
                        ApplicationUser_Id = c.Int(),
                    })
                .PrimaryKey(t => t.Id)
                .ForeignKey("dbo.Users", t => t.ApplicationUser_Id)
                .Index(t => t.ApplicationUser_Id);
            
            CreateTable(
                "dbo.UserLogins",
                c => new
                    {
                        LoginProvider = c.String(nullable: false, maxLength: 128),
                        ProviderKey = c.String(nullable: false, maxLength: 128),
                        UserId = c.Int(nullable: false),
                        ApplicationUser_Id = c.Int(),
                    })
                .PrimaryKey(t => new { t.LoginProvider, t.ProviderKey, t.UserId })
                .ForeignKey("dbo.Users", t => t.ApplicationUser_Id)
                .Index(t => t.ApplicationUser_Id);
            
            CreateTable(
                "dbo.UserRoles",
                c => new
                    {
                        UserId = c.Int(nullable: false),
                        RoleId = c.Int(nullable: false),
                        ApplicationUser_Id = c.Int(),
                    })
                .PrimaryKey(t => new { t.UserId, t.RoleId })
                .ForeignKey("dbo.Users", t => t.ApplicationUser_Id)
                .ForeignKey("dbo.AspRoles", t => t.RoleId, cascadeDelete: true)
                .Index(t => t.RoleId)
                .Index(t => t.ApplicationUser_Id);
            
            CreateTable(
                "dbo.AspRoles",
                c => new
                    {
                        Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
                        Description = c.String(),
                        Name = c.String(nullable: false, maxLength: 256),
                    })
                .PrimaryKey(t => t.Id)
                .Index(t => t.Name, unique: true, name: "RoleNameIndex");
            
            AddColumn("dbo.Users", "EmailConfirmed", c => c.Boolean(nullable: false));
            AddColumn("dbo.Users", "SecurityStamp", c => c.String());
            AddColumn("dbo.Users", "PhoneNumber", c => c.String());
            AddColumn("dbo.Users", "PhoneNumberConfirmed", c => c.Boolean(nullable: false));
            AddColumn("dbo.Users", "TwoFactorEnabled", c => c.Boolean(nullable: false));
            AddColumn("dbo.Users", "LockoutEndDateUtc", c => c.DateTime());
            AddColumn("dbo.Users", "LockoutEnabled", c => c.Boolean(nullable: false));
            AddColumn("dbo.Users", "AccessFailedCount", c => c.Int(nullable: false));
        }
        
        public override void Down()
        {
            DropForeignKey("dbo.UserRoles", "RoleId", "dbo.AspRoles");
            DropForeignKey("dbo.UserRoles", "ApplicationUser_Id", "dbo.Users");
            DropForeignKey("dbo.UserLogins", "ApplicationUser_Id", "dbo.Users");
            DropForeignKey("dbo.UserClaims", "ApplicationUser_Id", "dbo.Users");
            DropIndex("dbo.AspRoles", "RoleNameIndex");
            DropIndex("dbo.UserRoles", new[] { "ApplicationUser_Id" });
            DropIndex("dbo.UserRoles", new[] { "RoleId" });
            DropIndex("dbo.UserLogins", new[] { "ApplicationUser_Id" });
            DropIndex("dbo.UserClaims", new[] { "ApplicationUser_Id" });
            DropColumn("dbo.Users", "AccessFailedCount");
            DropColumn("dbo.Users", "LockoutEnabled");
            DropColumn("dbo.Users", "LockoutEndDateUtc");
            DropColumn("dbo.Users", "TwoFactorEnabled");
            DropColumn("dbo.Users", "PhoneNumberConfirmed");
            DropColumn("dbo.Users", "PhoneNumber");
            DropColumn("dbo.Users", "SecurityStamp");
            DropColumn("dbo.Users", "EmailConfirmed");
            DropTable("dbo.AspRoles");
            DropTable("dbo.UserRoles");
            DropTable("dbo.UserLogins");
            DropTable("dbo.UserClaims");
        }
}

بهتر است که در کدهای تولیدی فوق، اندکی متد Up را با کد زیر تغییر دهید: 
AddColumn("dbo.Users", "EmailConfirmed", c => c.Boolean(nullable: false, defaultValue:true));

چون در سیستم جدید احتیاج به تایید ایمیل به هنگام ثبت نام است، بهتر است که ایمیل‌های قبلی موجود در سیستم نیز به طور پیش فرض تایید شده باشند.
در نهایت برای اعمال تغییرات بر روی دیتابیس دستور زیر را در کنسول Nuget وارد کنید:
Update-Database
 
تغییرات ServiceLayer

ابتدا دستور زیر را در کنسول Nuget  وارد کنید: 
Get-Project Iris.Servicelayer, Iris.Web | Install-Package Microsoft.AspNet.Identity.Owin
سپس از فولدر Contracts پروژه AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer فایل‌های IApplicationRoleManager، IApplicationSignInManager، IApplicationUserManager، ICustomRoleStore و ICustomUserStore را در فولدر Interfaces پروژه Iris.ServiceLayer کپی کنید. تنها کاری هم که نیاز هست انجام بدهید اصلاح namespace هاست.

باز از پروژه AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer کلاس‌های ApplicationRoleManager، ApplicationSignInManager،  ApplicationUserManager، CustomRoleStore، CustomUserStore، EmailService و SmsService را به پوشه EFServcies پروژه‌ی Iris.ServiceLayer کپی کنید.
نکته: پیشنهاد می‌کنم که EmailService را به IdentityEmailService تغییر نام دهید چرا که در حال حاضر سیستم Iris دارای کلاسی به نامی EmailService هست.
 
تنظیمات StructureMap برای تزریق وابستگی ها
پروژه Iris.Web  را باز کرده، به فولدر DependencyResolution بروید و به کلاس IoC کدهای زیر را اضافه کنید:
                x.For<IIdentity>().Use(() => (HttpContext.Current != null && HttpContext.Current.User != null) ? HttpContext.Current.User.Identity : null);

                x.For<IUnitOfWork>()
                    .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                    .Use<IrisDbContext>();

                x.For<IrisDbContext>().HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use(context => (IrisDbContext)context.GetInstance<IUnitOfWork>());
                x.For<DbContext>().HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use(context => (IrisDbContext)context.GetInstance<IUnitOfWork>());

                x.For<IUserStore<ApplicationUser, int>>()
                    .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                    .Use<CustomUserStore>();

                x.For<IRoleStore<CustomRole, int>>()
                    .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                    .Use<RoleStore<CustomRole, int, CustomUserRole>>();

                x.For<IAuthenticationManager>()
                      .Use(() => HttpContext.Current.GetOwinContext().Authentication);

                x.For<IApplicationSignInManager>()
                      .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                      .Use<ApplicationSignInManager>();

                x.For<IApplicationRoleManager>()
                      .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                      .Use<ApplicationRoleManager>();

                // map same interface to different concrete classes
                x.For<IIdentityMessageService>().Use<SmsService>();
                x.For<IIdentityMessageService>().Use<IdentityEmailService>();

                x.For<IApplicationUserManager>().HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use<ApplicationUserManager>()
                   .Ctor<IIdentityMessageService>("smsService").Is<SmsService>()
                   .Ctor<IIdentityMessageService>("emailService").Is<IdentityEmailService>()
                   .Setter<IIdentityMessageService>(userManager => userManager.SmsService).Is<SmsService>()
                   .Setter<IIdentityMessageService>(userManager => userManager.EmailService).Is<IdentityEmailService>();

                x.For<ApplicationUserManager>().HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use(context => (ApplicationUserManager)context.GetInstance<IApplicationUserManager>());

                x.For<ICustomRoleStore>()
                      .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                      .Use<CustomRoleStore>();

                x.For<ICustomUserStore>()
                      .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                      .Use<CustomUserStore>();

اگر ()HttpContext.Current.GetOwinContext شناسایی نمی‌شود دلیلش این است که متد GetOwinContext یک متد الحاقی است که برای استفاده از آن باید پکیج نیوگت زیر را نصب کنید:
Install-Package Microsoft.Owin.Host.SystemWeb

تغییرات Iris.Web
در ریشه پروژه‌ی Iris.Web  یک کلاس به نام Startup  بسازید و کدهای زیر را در آن بنویسید:
using System;
using Iris.Servicelayer.Interfaces;
using Microsoft.AspNet.Identity;
using Microsoft.Owin;
using Microsoft.Owin.Security.Cookies;
using Microsoft.Owin.Security.DataProtection;
using Owin;
using StructureMap;

namespace Iris.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            configureAuth(app);
        }

        private static void configureAuth(IAppBuilder app)
        {
            ObjectFactory.Container.Configure(config =>
            {
                config.For<IDataProtectionProvider>()
                      .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                      .Use(() => app.GetDataProtectionProvider());
            });

            //ObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>().SeedDatabase();

            // Enable the application to use a cookie to store information for the signed in user
            // and to use a cookie to temporarily store information about a user logging in with a third party login provider
            // Configure the sign in cookie
            app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions
            {
                AuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
                LoginPath = new PathString("/Account/Login"),
                Provider = new CookieAuthenticationProvider
                {
                    // Enables the application to validate the security stamp when the user logs in.
                    // This is a security feature which is used when you change a password or add an external login to your account.
                    OnValidateIdentity = ObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>().OnValidateIdentity()
                }
            });
            app.UseExternalSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);

            // Enables the application to temporarily store user information when they are verifying the second factor in the two-factor authentication process.
            app.UseTwoFactorSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie, TimeSpan.FromMinutes(5));

            // Enables the application to remember the second login verification factor such as phone or email.
            // Once you check this option, your second step of verification during the login process will be remembered on the device where you logged in from.
            // This is similar to the RememberMe option when you log in.
            app.UseTwoFactorRememberBrowserCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorRememberBrowserCookie);

            app.CreatePerOwinContext(
               () => ObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>());

            // Uncomment the following lines to enable logging in with third party login providers
            //app.UseMicrosoftAccountAuthentication(
            //    clientId: "",
            //    clientSecret: "");

            //app.UseTwitterAuthentication(
            //   consumerKey: "",
            //   consumerSecret: "");

            //app.UseFacebookAuthentication(
            //   appId: "",
            //   appSecret: "");

            //app.UseGoogleAuthentication(
            //    clientId: "",
            //    clientSecret: "");

        }
    }
}

تا به این جای کار اگر پروژه را اجرا کنید نباید هیچ مشکلی مشاهده کنید. در بخش بعدی کدهای مربوط به کنترلر‌های ورود، ثبت نام، فراموشی کلمه عبور و ... را با سیستم Identity پیاده سازی می‌کنیم.
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت اول - Redux چیست؟
Redux و Mobx، کتابخانه‌های کمکی هستند برای مدیریت حالت برنامه‌های پیچیده‌ی React. هرچند React به صورت توکار به همراه امکانات مدیریت حالت است، اما این کتابخانه‌ها مزایای ویژه‌ای را به آن اضافه می‌کنند. در این سری ابتدا کتابخانه‌ی Redux را به صورت خالص و مجزای از React بررسی می‌کنیم. از این کتابخانه در برنامه‌های Angular و Ember هم می‌توان استفاده کرد و به صورت اختصاصی برای React طراحی نشده‌است. سپس آن‌را به برنامه‌های React متصل می‌کنیم. در آخر کتابخانه‌ی محبوب دیگری را به نام Mobx بررسی می‌کنیم که برای مدیریت حالت، اصول برنامه نویسی شیءگرا و همچنین Reactive را با هم ترکیب می‌کند و این روزها در برنامه‌های React، بیشتر از Redux مورد استفاده قرار می‌گیرد.


چرا به ابزارهای مدیریت حالت نیاز داریم؟

به محض رد شدن از مرز پیاده سازی امکانات اولیه‌ی یک برنامه، نیاز به ابزارهای مدیریت حالت نمایان می‌شوند؛ خصوصا زمانیکه نیاز است با اطلاعات قابل توجهی سر و کار داشت. مهم‌ترین دلیل استفاده‌ی از یک ابزار مدیریت حالت، مدیریت منطق تجاری برنامه است. منطق نمایشی برنامه مرتبط است به نحوه‌ی نمایش اجزای آن در صفحه؛ مانند نمایش یک صفحه‌ی مودال، تغییر رنگ عناصر با عبور کرسر ماوس از روی آن‌ها و در کل منطقی که مرتبط و یا وابسته‌ی به هدف اصلی برنامه نیست. از سوی دیگر منطق تجاری برنامه مرتبط است با مدیریت، تغییر و ذخیره سازی اشیاء تجاری مورد نیاز آن؛ مانند اطلاعات حساب کاربری شخص و دریافت اطلاعات برنامه از یک API که مختص به برنامه‌ی خاص ما است و به همین دلیل نیاز به ابزاری برای مدیریت بهینه‌ی آن وجود دارد. برای مثال اینکه در کجا باید منطق تجاری و نمایشی را به هم متصل کرد، می‌تواند چالش بر انگیر باشد. چگونه باید اطلاعات کاربر را ذخیره کرد؟ چگونه React باید متوجه شود که اطلاعات ما تغییر کرده‌است و در نتیجه‌ی آن کامپوننتی را مجددا رندر کند؟ یک ابزار مدیریت حالت، تمام این مسایل را به نحو یک‌دستی در سراسر برنامه، مدیریت می‌کند.
اگر از یک ابزار مدیریت حالت استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد تمام اطلاعات منطق تجاری را در داخل state کامپوننت‌ها ذخیره کنیم که توصیه نمی‌شود؛ چون مقیاس پذیر نیست. برای مثال فرض کنید قرار است تمام اطلاعات state را داخل یک کامپوننت ذخیره کنیم. هر زمانیکه بخواهیم این state را از طریق یک کامپوننت فرزند تغییر دهیم، نیاز خواهد بود این اطلاعات را به والد آن کامپوننت ارسال کنیم که اگر از تعداد زیادی کامپوننت تو در تو تشکیل شده باشد، زمانبر و به همراه کدهای تکراری زیادی خواهد بود. همچنین اینکار سبب رندر مجدد کل برنامه با هر تغییری در state آن می‌شود که غیرضروری بوده و کارآیی برنامه را کاهش می‌دهد. به علاوه در این بین مشخص نیست هر قسمت از state، از کدام کامپوننت تامین شده‌است. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت در بین کامپوننت‌های برنامه وجود دارد.


داشتن تنها یک محل برای ذخیره سازی state در برنامه

همانطور که در قسمت 8 ترکیب کامپوننت‌ها در سری React 16x بررسی کردیم، هر کامپوننت در React، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننت‌ها کاملا مستقل و ایزوله‌است. این مورد با بزرگ‌تر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننت‌ها، مشکل ایجاد می‌کند. برای مثال اگر بخواهیم دکمه‌ای را در صفحه قرار داده و توسط این دکمه درخواست صفر شدن مقدار هر کدام از شمارشگرها را صادر کنیم، با صفر کردن value هر کدام از این کامپوننت‌ها، اتفاقی رخ نمی‌دهد. چون state محلی این کامپوننت‌ها، با سایر اجزای صفحه به اشتراک گذاشته نمی‌شود و باید آن‌را تبدیل به یک controlled component کرد، بطوریکه دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود. تازه این روش در مورد کامپوننت‌هایی صدق می‌کند که رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود دارد. اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشت، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. برای مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون کامپوننت‌های ما، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت. این مورد هم مانند مثال انتقال اطلاعات کاربر لاگین شده‌ی به سیستم، به تمام زیر قسمت‌های برنامه، نیاز به ارسال اطلاعات از طریق props یک کامپوننت، به کامپوننت بعدی را دارد و به همین ترتیب برای مابقی که به props drilling مشهور است و روش پسندیده‌ای نیست.


Redux چیست؟ ذخیره سازی کل درخت state یک برنامه، در یک محل. به این ترتیب به یک شیء جاوا اسکریپتی بزرگ خواهیم رسید که در برگیرنده‌ی تمام state برنامه‌است. یکی از مزایای آن امکان serialize و deserialize کل این شیء، به سادگی است. برای مثال توسط متد JSON.stringify می‌توان آن‌را در جائی ذخیره کرد و سپس آن‌را به صورت یک شیء جاو اسکریپتی در زمانی دیگر بازیابی کرد. یکی از مزایای آن، امکان بازیابی دقیق شرایط کاربری است که دچار مشکل شده‌است و سپس دیباگ و رفع مشکل او، در زمانی دیگر.


تاریخچه‌ای از سیستم‌های مدیریت حالت

همه چیز با AngularJS 1x شروع شد که از data binding دو طرفه پشتیبانی می‌کرد. هرچند این روش برای همگام نگه داشتن View و مدل برنامه، مفید است، اما در Viewهای پیچیده، برنامه را کند می‌کند. در همین زمان فیس‌بوک، روش مدیریت حالتی را به نام Flux ارائه داد که از data binding یک طرفه پشتیبانی می‌کرد. به این معنا که در این روش، همواره اطلاعات از View به مدل، جریان پیدا می‌کند. کار کردن با آن ساده‌است؛ چون نیازی نیست حدس زده شود که اکنون جریان اطلاعات از کدام سمت است. اما مشکل آن عدم هماهنگی model و view، در بعضی از حالات است. Flux از این جهت به وجود آمد که مدیریت حالت در برنامه‌های React آن زمان، پیچیده بود و مقیاس پذیری کمی داشت (پیش از ارائه‌ی Context و Hooks). در کل Flux صرفا یکسری الگوی مدیریت حالت را بیان می‌کند و یک کتابخانه‌ی مجزا نیست. بر مبنای این الگوها و قراردادها، می‌توان کتابخانه‌های مختلفی را ایجاد کرد. از این رو در سال 2015، کتابخانه‌های زیادی مانند Reflux, Flummox, MartyJS, Alt, Redux و غیره برای پیاده سازی آن پدید آمدند. در این بین، کتابخانه‌ی Redux ماندگار شد و پیروز این نبرد بود!


توابع خالص و ناخالص (Pure & Impure Functions)

پیش از شروع بحث، نیاز است با یک‌سری از واژه‌ها مانند توابع خالص و ناخالص آشنا شد. این نکات از این جهت مهم هستند که Redux فقط با توابع خالص کار می‌کند.
توابع خالص: تعدادی آرگومان را دریافت کرده و بر اساس آن‌ها، مقداری را باز می‌گردانند.
// Pure
const add = (a, b) => {
  return a + b;
}
در اینجا یک تابع خالص را مشاهده می‌کنید که a و b را دریافت کرده و بر این اساس، یک خروجی کاملا مشخص را بازگشت می‌دهد.

توابع ناخالص: این نوع توابع سبب تغییراتی در متغیرهایی خارج از میدان دید خود می‌شوند و یا به همراه یک سری اثرات جانبی (side effects) مانند تعامل با دنیای خارج (وجود یک console.log در آن تابع و یا دریافت اطلاعاتی از یک API خارجی) هستند.
// Impure
const b;

const add = (a) => {
  return a + b;
}
تابع تعریف شده‌ی در اینجا ناخالص است؛ چون با اطلاعاتی خارج از میدان دید خود مانند متغیر b، تعامل دارد. این تعامل با دنیای خارج، حتی در حد نوشتن یک console.log:
// Impure
const add = (a, b) => {
  console.log('lolololol');
  return a + b;
}
یک تابع خالص را تبدیل به یک تابع ناخالص می‌کند و یا نمونه‌ی دیگر این تعاملات، فراخوانی سرویس‌های backend در برنامه هستند که یک تابع را ناخالص می‌کنند:
// Impure
const add = (a, b) => {
   Api.post('/add', { a, b }, (response) => {
    // Do something.
   });
};


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در اشیاء در جاوا اسکریپت

ایجاد تغییرات در آرایه‌ها و اشیاء (Mutating arrays and objects) نیز ناخالصی ایجاد می‌کند؛ از این جهت که سبب تغییراتی در دنیای خارج (خارج از میدان دید تابع) می‌شویم. به همین جهت نیاز به روش‌هایی وجود دارد که از این نوع تغییرات جلوگیری کرد:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = Object.assign({}, original);
برای تغییری در یک شیء، تنها کافی است خاصیتی را به آن اضافه کنیم و یا با استفاده از واژه‌ی کلیدی delete، خاصیتی را از آن حذف کنیم. به همین جهت برای اینکه تغییرات ما بر روی شیء اصلی اثری را باقی نگذارند، یکی از روش‌ها، استفاده از متد Object.assign است. کار آن، یکی کردن اشیایی است که به آن ارسال می‌شوند. به همین جهت در اینجا با یک شیء خالی، از صفر شروع می‌کنیم. سپس دومین آرگومان آن را به همان شیء مدنظر، تنظیم می‌کنیم. به این ترتیب به یک کپی از شیء اصلی می‌رسیم که دیگر به آن، اتصالی را ندارد. به همین جهت اگر بر روی این شیء کپی تغییراتی را ایجاد کنیم، به شیء اصلی کپی نمی‌شود و سبب تغییرات در آن (mutation) نخواهد شد.
برای مثال در React، برای انجام رندر نهایی، در پشت صحنه کار مقایسه‌ی اشیاء صورت می‌گیرد. به همین جهت اگر همان شیءای را که ردیابی می‌کند تغییر دهیم، دیگر نمی‌تواند به صورت مؤثری فقط قسمت‌های تغییر کرده‌ی آن‌را تشخیص داده و کار رندر را فقط بر اساس آن‌ها انجام دهد و مجبور خواهد شد کل یک شیء را بارها و بارها رندر کند که اصلا بهینه نیست. به همین جهت، ایجاد تغییرات مستقیم در شیءای که به state آن انتساب داده می‌شود، مجاز نیست.

متد Object.assign، چندین شیء را نیز می‌تواند با هم یکی کند و شیء جدیدی را تشکیل دهد:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = Object.assign({}, original, extension);
روش دیگر ایجاد یک کپی و یا clone از یک شیء را که پیشتر در سری «React 16x» بررسی کردیم، به کمک امکانات ES-6، به صورت زیر است:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = { ...original };
در اینجا نیز ابتدا یک شیء خالی را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط spread operator، خواص شیء قبلی را درون آن باز کرده و قرار می‌دهیم. به این ترتیب به یک clone از شیء اصلی می‌رسیم. این حالت نیز از ترکیب چندین شیء با هم، پشتیبانی می‌کند:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = { ...original, ...extension };


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در آرایه‌ها در جاوا اسکریپت

متد slice آرایه‌ها نیز بدون ذکر آرگومانی، یک کپی از آرایه‌ی اصلی را ایجاد می‌کند:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [1, 2, 3].slice();
همچنین معادل همین قطعه کد در ES-6 به همراه spread operator به صورت زیر است:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [ ...original ];
و یا اگر بخواهیم یک کپی از چندین آرایه را ایجاد کنیم می‌توان از متد concat استفاده کرد:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = original.concat(4);
const moreExtended = original.concat([4, 5]);
متد Array.push، هرچند سبب افزوده شدن عنصری به یک آرایه می‌شود، اما یک mutation را نیز ایجاد می‌کند؛ یعنی تغییرات آن به دنیای خارج اعمال می‌گردد. اما Array.concat یک آرایه‌ی کاملا جدید را ایجاد می‌کند و همچنین امکان ترکیب آرایه‌ها را نیز به همراه دارد.
معادل قطعه کد فوق در ES-6 و به همراه spread operator آن به صورت زیر است:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = [ ...original, 4 ];
const moreExtended = [ ...original, ...extended, 5 ];


مفاهیم ابتدایی Redux


در Redux برای ایجاد تغییرات در شیء کلی state، از مفهومی به نام dispatch actions استفاده می‌شود. action در اینجا به معنای رخ‌دادن چیزی است؛ مانند کلیک بر روی یک دکمه و یا دریافت اطلاعاتی از یک API. در این حالت مقایسه‌ای بین وضعیت قبلی state و وضعیت فعلی آن صورت می‌گیرد و تغییرات مورد نیاز جهت اعمال به UI، محاسبه خواهند شد.
اصلی‌ترین جزء Redux، تابعی است به نام Reducer. این تابع، یک تابع خالص است و دو آرگومان را دریافت می‌کند:


تابع Reducer، بر اساس action و یا رخ‌دادی، ابتدا کل state برنامه را دریافت می‌کند و سپس خروجی آن بر اساس منطق این تابع، یک state جدید خواهد بود. اکنون که این state جدید را داریم، برنامه‌ی React ما می‌تواند به تغییرات آن گوش فرا داده و بر اساس آن، UI را به روز رسانی کند. به این ترتیب کار اصلی مدیریت state، به خارج از برنامه‌ی React منتقل می‌شود.

در این تصویر، تابع action creator را هم ملاحظه می‌کند که کاملا اختیاری است. یک action می‌تواند یک رشته و یا یک عدد باشد. با پیچیده شدن برنامه، نیاز به ارسال یک‌سری متادیتا و یا اطلاعات بیشتری از اکشن رسیده‌است. کار action creator، ایجاد شیء action، به صورت یک دست و یکنواخت است تا دیگر نیازی به ایجاد دستی آن نباشد.


مزایای کار با Redux

- داشتن یک مکان مرکزی برای ذخیره سازی کلی حالت برنامه (به آن «source of truth» و یا store هم گفته می‌شود): به این ترتیب مشکل ارسال خواص در بین کامپوننت‌های عمیق و چند سطحی، برطرف شده و هر زمانیکه نیاز بود، از آن اطلاعاتی را دریافت و یا با قالب خاصی، آن‌را به روز رسانی می‌کنند.
- رسیدن به به‌روز رسانی‌های قابل پیش بینی state: هرچند در حالت کار با Redux، یک شیء بزرگ جاوا اسکریپتی، کل state برنامه را تشکیل می‌دهد، اما امکان کار مستقیم با آن و تغییرش وجود ندارد. به همین جهت است که برای کار با آن، باید رویدادی را از طریق actionها به تابع Reducer آن تحویل داد. چون Reducer یک تابع خالص است، با دریافت یک سری ورودی مشخص، همواره یک خروجی مشخص را نیز تولید می‌کند. به همین جهت قابلیت ضبط و تکرار را پیدا می‌کند؛ همان بحث serialize و deseriliaze، توسط ابزاری مانند: logrocket. به علاوه قابلیت undo و redo را نیز می‌توان به این ترتیب پیاده سازی کرد (state جدید محاسبه شده، مشخص است، کل state قبلی را نیز داریم یا می‌توان ذخیره کرد و سپس برای undo، آن‌را جایگزین state جدید نمود). افزونه‌ی redux dev tools نیز قابلیت import و export کل state را به همراه دارد.
- چون تابع Reducer، یک تابع خالص است و همواره خروجی‌های مشخصی را به ازای ورودی‌های مشخصی، تولید می‌کند، آزمایش کردن، پیاده سازی و حتی logging آن نیز ساده‌تر است. در این بین حتی یک افزونه‌ی مخصوص نیز برای دیباگ آن تهیه شده‌است: redux-devtools-extension. تابع خالص، تابعی است که به همراه اثرات جانبی نیست (side effects)؛ به همین جهت عملکرد آن کاملا قابل پیش بینی بوده و آزمون پذیری آن به دلیل نداشتن وابستگی‌های خارجی، بسیار بالا است.


Context API خود React چطور؟

در قسمت 33 سری React 16x، مفهوم React Context را بررسی کردیم. پس از معرفی آن با React 16.3، مقالات زیادی منتشر شدند که ... Redux مرده‌است (!) و یا بجای Redux از React context استفاده کنید. اما واقعیت این است که React Redux در پشت صحنه از React context استفاده می‌کند و تابع connect آن دقیقا به همین زیر ساخت متصل می‌شود.
کار با Redux مزایایی مانند کارآیی بالاتر، با کاهش رندر‌های مجدد کامپوننت‌ها، دیباگ ساده‌تر با افزونه‌های اختصاصی و همچنین سفارشی سازی، مانند نوشتن میان‌افزارها را به همراه دارد. اما شاید واقعا نیازی به تمام این امکانات را هم نداشته باشید؛ اگر هدف، صرفا انتقال ساده‌تر اطلاعات بوده و برنامه‌ی مدنظر نیز کوچک است. React Context برخلاف Redux، نگهدارنده‌ی state نیست و بیشتر هدفش محلی برای ذخیره سازی اطلاعات مورد استفاده‌ی در چندین و چند کامپوننت تو در تو است. هرچند شبیه به Redux می‌توان اشاره‌گرهایی از متدها را به استفاده کنندگان از آن ارسال کرد تا سبب بروز رویدادها و اکشن‌هایی در کامپوننت تامین کننده‌ی Contrext شوند (یا یک کتابخانه‌ی ابتدایی شبیه به Redux را توسط آن تهیه کرد). بنابراین برای انتخاب بین React Context و Redux باید به اندازه‌ی برنامه، تعداد نفرات تیم، آشنایی آن‌ها با مفاهیم Redux دقت داشت.
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت سوم - نصب Docker بر روی ویندوز سرور
در قسمت قبل، Docker for Windows را بر روی ویندوز 10 نصب کردیم تا بتوانیم از هر دوی Linux Containers و Windows Containers استفاده کنیم. در این قسمت، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز سرور، صرفا جهت اجرای Windows Containers، بررسی می‌کنیم؛ از این جهت که در دنیای واقعی، عموما Linux Containers را بر روی سرورهای لینوکسی و Windows Containers را بر روی سرورهای ویندوزی اجرا می‌کنند.


Docker for Windows چگونه از هر دوی کانتینرهای ویندوزی و لینوکسی پشتیبانی می‌کند؟

زمانیکه docker for windows را اجرا می‌کنیم، سرویسی را ایجاد می‌کند که سبب اجرای پروسه‌ی ویژه‌ای به نام com.docker.proxy.exe می‌شود:


هنگامیکه برای مثال فرمان docker run nginx را توسط Docker CLI اجرا می‌کنیم، Docker CLI از طریق واسط یاد شده، دستورات را به MobyLinuxVM منتقل می‌کند. به این صورت است که امکان اجرای Linux Containers، بر روی ویندوز میسر می‌شوند:


اکنون اگر به Windows Containers سوئیچ کنیم (از طریق کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز)، پروسه‌ی dockerd.exe یا docker daemon شروع به کار خواهد کرد:


اینبار اگر مجددا از Docker CLI برای اجرای مثلا IIS Container استفاده کنیم، دستور ما از طریق واسط‌های com.docker.proxy و dockerd‌، به کانتینر ویندوزی منتقل و اجرا می‌شود:



نگاهی به معماری Docker بر روی ویندوز سرور

داکر بر روی ویندوز سرور، تنها به همراه موتور مدیریت کننده‌ی Windows Containers است:


در اینجا با صدور فرمان‌های Docker CLI، پیام‌ها مستقیما به dockerd یا موتور داکر بر روی ویندوز سرور ارسال شده و سپس کار اجرا و مدیریت یک Windows Container انجام می‌شود.


نصب Docker بر روی ویندوز سرور

جزئیات مفصل و به روز Windows Containers را همواره می‌توانید در این آدرس در سایت مستندات مجازی سازی مایکروسافت مطالعه کنید (قسمت Container Host Deployment - Windows Server آن). پیشنیاز کار با آن نیز نصب حداقل ویندوز سرور 2016 می‌باشد و بهتر است تمام به روز رسانی‌های آن‌را نیز نصب کرده باشید؛ چون تعدادی از بهبودهای کار با کانتینرهای آن، به همراه به روز رسانی‌ها آن ارائه شده‌اند.
برای شروع به نصب، نیاز است کنسول PowerShell ویندوز را با دسترسی Admin اجرا کنید.
سپس اولین دستوراتی را که نیاز است اجرا کنید، کار نصب موتور Docker و CLI آن‌را به صورت خودکار بر روی ویندوز سرور انجام می‌دهند:
Install-Module -Name DockerMsftProvider -Repository PSGallery -Force
Install-Package -Name docker -ProviderName DockerMsftProvider
Restart-Computer -Force
- که پس از نصب و ری‌استارت سیستم، نتیجه‌ی آن‌را در پوشه‌ی c:\Program Files\Docker می‌توانید ملاحظه کنید.
- به علاوه اگر دستور *get-service *docker را در کنسول PowerShell صادر کنید، مشاهده خواهید کرد که سرویس جدیدی را به نام Docker نیز نصب و راه اندازی کرده‌است که به dockerd.exe اشاره می‌کند.
- و یا اگر در کنسول PowerShell دستور docker را صادر کنید، ملاحظه خواهید کرد که CLI آن، فعال و قابل استفاده‌است. برای مثال، دستور docker version را صادر کنید تا بتوانید نگارش docker نصب شده را ملاحظه نمائید.


اجرای Image مخصوص NET Core. بر روی ویندوز سرور

تگ‌های مختلف Image مخصوص NET Core. را در اینجا ملاحظه می‌کنید. در ادامه قصد داریم tag مرتبط با nanoserver آن‌را نصب کنیم (با حجم 802MB):
docker run microsoft/dotnet:nanoserver
زمانیکه این دستور را اجرا می‌کنیم، پس از اجرای آن، ابتدا یک \:C را نمایش می‌دهد و بعد خاتمه یافته و به command prompt بازگشت داده می‌شویم. برای مشاهده‌ی علت آن، اگر دستور docker ps -a را اجرا کنیم، در ستون command آن، قسمتی از دستوری را که اجرا کرده‌است، می‌توان مشاهده کرد. برای مشاهده‌ی کامل این دستور، نیاز است دستور docker ps -a --no-trunc را اجرا کنیم. در اینجا سوئیچ no-trunc به معنای no truncate است یا عدم حذف قسمت انتهایی یک دستور طولانی. در این حالت مشاهده خواهیم کرد که این دستور، کار اجرای cmd.exe واقع در پوشه‌ی ویندوز را انجام می‌دهد (یا همان command prompt معمولی ویندوز). چون دستور docker run فوق به آن متصل نشده‌است، این پروسه ابتدا \:c را نمایش می‌دهد و سپس خاتمه پیدا می‌کند. برای رفع این مشکل، از interactive command که در قسمت قبل توضیح دادیم، استفاده خواهیم کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver
اینبار اگر این دستور را اجرا کنیم، به command prompt آغاز شده‌ی توسط آن، متصل خواهیم شد. اکنون اگر در همینجا (داخل container در حال اجرا) دستور dotnet --info را صادر کنید، می‌توان مشخصات NET Core SDK. نصب شده را مشاهده کرد. برای خروج از آن نیز دستور exit را صادر کنید.


چرا حجم Image مخصوص NET Core. نگارش nanoserver آن حدود 800 مگابایت است؟

در مثال قبلی، دسترسی به command prompt مجزایی نسبت به command prompt اصلی سیستم، در داخل یک container، شاید اندکی غیر منتظره بود و اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک image، شامل چه چیزهایی است؟
یک image شاید در ابتدای کار صرفا شامل فایل‌های اجرایی یک برنامه‌ی خاص به نظر برسد؛ اما زمانیکه قرار است تبدیل به یک container قابل اجرا شود، شامل بسیاری از فایل‌های دیگر نیز خواهد شد. برای درک این موضوع نیاز است لایه‌های نرم افزاری که یک سیستم را تشکیل می‌دهند، بررسی کنیم:


در این تصویر از پایین‌ترین لایه‌ای را که با سخت افزار ارتباط برقرار می‌کند تا بالاترین لایه‌ی موجود نرم افزاری را مشاهده می‌کنید. دراینجا هر چیزی را که در ناحیه‌ی کرنل قرار نمی‌گیرد، User Space می‌نامند. برنامه‌های قرار گرفته‌ی در User Space برای کار با سخت افزار نیاز است با کرنل ارتباط برقرار کنند و برای این منظور از System Calls استفاده می‌کنند که عموما کتابخانه‌هایی هستند که جزئی از سیستم عامل می‌باشند؛ مانند API ویندوز. برای مثال MongoDB توسط Win32 API و System Calls، فرامینی را به کرنل منتقل می‌کند.
در روش متداول توزیع و نصب نرم افزار، ما عموما همان بالاترین سطح را توزیع و نصب می‌کنیم؛ برای مثال خود MongoDB را. در اینجا نصاب MongoDB فرض می‌کند که در سیستم جاری، تمام لایه‌های دیگر، موجود و آماده‌ی استفاده هستند و اگر اینگونه نباشد، به مشکل برخواهد خورد و اجرا نمی‌شود. برای اجتناب از یک چنین مشکلاتی مانند عدم حضور وابستگی‌هایی که یک برنامه برای اجرا نیاز دارد، imageهای docker، نحوه‌ی توزیع نرم افزارها را تغییر داده‌اند. اینبار یک image بجای توزیع فقط MongoDB، شامل تمام قسمت‌های مورد نیاز User Space نیز هست:


به این ترتیب دیگر مشکلاتی مانند عدم وجود یک وابستگی یا حتی وجود یک وابستگی غیرسازگار با نرم افزار مدنظر، وجود نخواهند داشت. حتی می‌توان تصویر فوق را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:


به همین جهت بود که برای مثال در قسمت قبل موفق شدیم IIS مخصوص ویندوز سرور با تگ nanoserver را بر روی ویندوز 10 که بسیاری از وابستگی‌های مرتبط را به همراه ندارد، با موفقیت اجرا کنیم.
به علاوه چون یک container صرفا به معنای یک running process از یک image است، هر فایل اجرایی داخل آن image را نیز می‌توان به صورت یک container اجرا کرد؛ مانند cmd.exe داخل image مرتبط با NET Core. که آن‌را بررسی کردیم.


کارآیی Docker Containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار بیشتر است

مزیت دیگر یک چنین توزیعی این است که اگر چندین container در حال اجرا را داشته باشیم:


 در نهایت تمام آن‌ها فقط با یک لایه‌ی کرنل کار می‌کنند و آن هم کرنل اصلی سیستم جاری است. به همین جهت کارآیی docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بیشتر است؛ چون هر ماشین مجازی، کرنل مجازی خاص خودش را نسبت به یک ماشین مجازی در حال اجرای دیگر دارد. در اینجا برای ایجاد یک لایه ایزوله‌ی اجرای برنامه‌ها، تنها کافی است یک container جدید را اجرا کنیم و در این حالت وارد فاز بوت شدن یک سیستم عامل کامل، مانند ماشین‌های مجازی نمی‌شویم.

شاید مطابق تصویر فوق اینطور به نظر برسد که هرچند تمام این containers از یک کرنل استفاده می‌کنند، اما اگر قرار باشد هر کدام OS Apps & Libs خاص خودشان را در حافظه بارگذاری کنند، با کمبود شدید منابع روبرو شویم. دقیقا مانند حالتیکه چند ماشین مجازی را اجرا کرده‌ایم و دیگر سیستم اصلی قادر به پاسخگویی به درخواست‌های رسیده به علت کمبود منابع نیست. اما در واقعیت، یک image داکر، از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شود که فقط خواندنی هستند و غیرقابل تغییر و زمانیکه docker یک لایه‌ی فقط خواندنی را در حافظه بارگذاری کرد، اگر container دیگری، از همان لایه‌ی تعریف شده‌، در image خود نیز استفاده می‌کند، لایه‌ی بارگذاری شده‌ی فقط خواندنی در حال اجرای موجود را با آن به اشتراک می‌گذارد (مانند تصویر زیر). به این ترتیب میزان مصرف منابع docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار کمتر است:



روش کنترل پروسه‌ای که درون یک کانتینر اجرا می‌شود

با اجرای دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver ابتدا به command prompt داخلی و مخصوص این container منتقل می‌شویم و سپس می‌توان برای مثال با NET Core CLI. کار کرد. اما امکان اجرای این CLI به صورت زیر نیز وجود دارد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver dotnet --info
این دستور، مشخصات SDK نصب شده را نمایش می‌دهد و سپس مجددا به command prompt سیستم اصلی (که به آن میزبان، host و یا container host نیز گفته می‌شود) بازگشت داده خواهیم شد؛ چون کار NET Core CLI. خاتمه یافته‌است، پروسه‌ی متعلق به آن نیز خاتمه می‌یابد.
بدیهی است در این حالت تمام فایل‌های اجرایی داخل این container را نیز می‌توان اجرا کرد. برای مثال می‌توان کنسول پاورشل داخل این container را اجرا کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell
زمانیکه به این کنسول دسترسی پیدا کردید، برای مثال دستور get-process را اجرا کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست تمام پروسه‌هایی ر که هم اکنون داخل این container در حال اجرا هستند، مشاهده کنید.


هر کانتینر دارای یک File System ایزوله‌ی خاص خود است

تا اینجا دریافتیم که هر image، به همراه فایل‌های user space مورد نیاز خود نیز می‌باشد. به عبارتی هر image یک file system را نیز ارائه می‌دهد که تنها درون همان container قابل دسترسی می‌باشد و از مابقی سیستم جاری ایزوله شده‌است.
برای آزمایش آن، کنسول پاورشل را در سیستم میزبان (سیستم عامل اصلی که docker را اجرا می‌کند)، باز کرده و دستور \:ls c را صادر کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست پوشه‌ها و فایل‌های موجود در درایو C میزبان را مشاهده نمائید. سپس دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell را اجرا کنید تا به powershell داخل کانتینر NET Core. دسترسی پیدا کنیم. اکنون دستور \:ls c را مجددا اجرا کنید. خروجی آن کاملا متفاوت است نسبت به گزارشی که پیشتر بر روی سیستم میزبان تهیه کردیم؛ دقیقا مانند اینکه هارد درایو یک container متفاوت است با هارد درایو سیستم میزبان.


این تصویر زمانی تهیه شده‌است که دستور docker run یاد شده را صادر کرده‌ایم و درون powershell آن قرار داریم. همانطور که مشاهده می‌کنید یک Disk جدید، به ازای این Container در حال اجرا، به سیستم میزبان اضافه شده‌است. این Disk زمانیکه در powershell داخل container، دستور exit را صادر کنیم، بلافاصله محو می‌شود. چون پروسه‌ی container، به این ترتیب خاتمه یافته‌است.
اگر دستور docker run یاد شده را دو بار اجرا کنیم، دو Disk جدید ظاهر خواهند شد:


یک نکته: اگر بر روی این درایوهای مجازی کلیک راست کرده، گزینه‌ی change drive letter or path را انتخاب نموده و یک drive letter را به آن‌ها نسبت دهید، می‌توانید محتویات داخل آن‌ها را توسط Windows Explorer ویندوز میزبان نیز به صورت یک درایو جدید، مشاهده کنید.


خلاصه‌ای از ایزوله سازی‌های کانتینرها تا به اینجا

تا اینجا یک چنین ایزوله سازی‌هایی را بررسی کردیم:
- ایزوله سازی File System و وجود یک disk مجازی مجزا به ازای هر کانتینر در حال اجرا.

- پروسه‌های کانتینرها از پروسه‌های میزبان ایزوله هستند. برای مثال اگر دستور get-process را داخل یک container اجرا کنید، خروجی آن با خروجی اجرای این دستور بر روی سیستم میزبان یکی نیست. یعنی نمی‌توان از داخل کانتینرها، به پروسه‌های میزبان دسترسی داشت و دخل و تصرفی را در آن‌ها انجام داد که از لحاظ امنیتی بسیار مفید است. هر چند اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، می‌توان پروسه‌های داخل یک container را توسط Job Object ID یکسان آن‌ها تشخیص دهید (مثال آخر قسمت قبل)، اما یک container، قابلیت شمارش پروسه‌های خارج از مرز خود را ندارد.

- ایزوله سازی شبکه مانند کارت شبکه‌ی مجازی کانتینر IIS که در قسمت قبل بررسی کردیم. برای آزمایش آن دستور ipconfig را در داخل container و سپس در سیستم میزبان اجرا کنید. نتیجه‌ای را که مشاهده خواهید کرد، کاملا متفاوت است. یعنی network stack این دو کاملا از هم مجزا است. شبیه به اینکه به یک سیستم، چندین کارت شبکه را متصل کرده باشید. اینکار در اینجا با تعریف virtual network adaptors انجام می‌شود و لیست آن‌ها را در قسمت «All Control Panel Items\Network Connections» سیستم میزبان می‌توانید مشاهده کنید. یکی از مهم‌ترین مزایای آن این است که اگر در یک container، وب سروری را بر روی پورت 80 آن اجرا کنید، مهم نیست که در سیستم میزبان، یک IIS در حال سرویس دهی بر روی پورت 80 هم اکنون موجود است. این دو پورت با هم تداخل نمی‌کنند.

- در حالت کار با Windows Containers، رجیستری کانتینر نیز از میزبان آن مجزا است و یا متغیرهای محیطی این‌ها یکی نیست. برای مثال دستور \:ls env را در کانتینر و سیستم میزبان اجرا کنید تا environment variables را گزارش گیری کنید. خروجی این دو کاملا متفاوت است. برای مثال حداقل computer name، user name‌های قابل مشاهده‌ی در این گزارش‌ها، متفاوت است و یا دستور \:ls hkcu را در هر دو اجرا کنید تا خروجی رجیستری متعلق به کاربر جاری هر کدام را مشاهده کنید که در هر دو متفاوت است.

- در حالت کار با Linux Containers هر چیزی که ذیل عنوان namespace مطرح می‌شود مانند شبکه، PID، User، UTS، Mount و غیره شامل ایزوله سازی می‌شوند.


دو نوع Windows Containers وجود دارند

در ویندوز، Windows Server Containers و Hyper-V Containers وجود دارند. در این قسمت تمام کارهایی را که بر روی ویندوز سرور انجام دادیم، در حقیقت بر روی Windows Server Containers انجام شدند و تمام Containerهای ویندوزی را که در قسمت قبل بر روی ویندوز 10 ایجاد کردیم، از نوع Hyper-V Containers بودند.
تفاوت مهم این‌ها در مورد نحوه‌ی پیاده سازی ایزوله سازی آن‌ها است. در حالت Windows Server Containers، کار ایزوله سازی پروسه‌ها توسط کرنل اشتراکی بین کانتینرها صورت می‌گیرد اما در Hyper-V Containers، این ایزوله سازی توسط hypervisor آن انجام می‌شود؛ هرچند نسبت به ماشین‌های مجازی متداول بسیار سریع‌تر است، اما بحث به اشتراک گذاری کرنل هاست را که پیشتر در این قسمت بررسی کردیم، در این حالت شاهد نخواهیم بود. ویندوز سرور 2016 می‌تواند هر دوی این ایزوله سازی‌ها را پشتیبانی کند، اما ویندوز 10، فقط نوع Hyper-V را پشتیبانی می‌کند.


روش اجرای Hyper-V Containers بر روی ویندوز سرور

در صورت نیاز برای کار با Hyper-V Containers، نیاز است مانند قسمت قبل، ابتدا Hyper-V را بر روی ویندوز سرور، فعالسازی کرد:
Install-WindowsFeature hyper-v
Restart-Computer -Force
اکنون برای اجرای دستور docker run ای که توسط Hyper-V مدیریت می‌شود، می‌توان به صورت زیر، از سوئیچ isolation استفاده کرد:
docker run -it --isolation=hyperv microsoft/dotnet:nanoserver powershell
در این حالت اگر به disk management سیستم میزبان مراجعه کنید، دیگر حالت اضافه شدن disk مجازی را مشاهده نمی‌کنید. همچنین اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، دیگر لیست پروسه‌های داخل container را نیز در اینجا نمی‌بینید. علت آن روش ایزوله سازی متفاوت آن با Windows Server Containers است و بیشتر شبیه به ماشین‌های مجازی عمل می‌کند. در کل اگر نیاز به حداکثر و شدیدترین حالت ایزوله سازی را دارید، از این روش استفاده کنید.