نظرات مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
- بعضی از اسمبلی‌های دات نتی Mixed mode هستند؛ مانند System.Data.SQLite.DLL. کد هسته اصلی آن، SQLite نوشته شده با زبان سی است. برای استفاده از آن در دات نت با استفاده از C++ CLI، یک روکش دات نتی تهیه کرده‌اند تا در دات نت به راحتی قابل استفاده شود (روش مرسوم و سریعی است برای استفاده از کتابخانه‌های C و ++C در دات نت). این نوع DLLها با استفاده از روش Assembly.Load ذکر شده در متن قابل بارگذاری نیستند. باید در یک پوشه temp نوشته شده و سپس توسط Assembly.LoadFile بارگذاری شوند. یک مثال کامل در این مورد (قسمت Loading Unmanaged DLL آن مد نظر است): Load DLL From Embedded Resource 
- یک try/catch در قسمت بارگذاری اسمبلی قرار دهید تا بهتر منبع مشکل را شناسایی کنید. یک مثال
- شخص دیگری در اینجا گزارش داده اگر Generate serialization assembly در قسمت تنظیمات پروژه، ذیل Build > Output فعال است، باید خاموش شود تا پروژه کرش نکند.
- اگر نوع اسمبلی، PCL است (Portable Class Library)، باز هم روش Assembly.Load به نحوی که در مطلب ذکر شده کار نمی‌کند و باید به صورت ذیل اصلاح شود:
private static Assembly loadEmbeddedAssembly(string name)
{
    if (name.EndsWith("Retargetable=Yes")) {
        return Assembly.Load(new AssemblyName(name));
    }
    // Rest of your code
    //...
}
- همچنین در کامنت‌های این مطلب شخصی عنوان کرده کرش را با افزودن ویژگی ذیل به متد Main، حل کرده:
[MethodImpl(MethodImplOptions.NoOptimization)]
اشتراک‌ها
صدور Exception یا بازگشت Result به عنوان خروجی متد، برای رسیدگی به خطاها

Summary

It’s pretty easy to differentiate use cases for Result and exceptions. Whenever the failure is something you expect and know how to deal with – catch it at the lowest level possible and convert into a Result instance. If you don’t know how to deal with it – let it propagate and interrupt the current business operation. Don’t catch exceptions you don’t know what to do about. 

صدور Exception یا بازگشت Result به عنوان خروجی متد، برای رسیدگی به خطاها
اشتراک‌ها
سوالاتی که قبل از مهاجرت به کلاد باید از خود بپرسید

Cloud Computing is currently the hot topic in the developer world these days, and it seems all anyone wants to talk about is the cloud. If you're like me you signed up for something like Windows Azure just to see what the hype was all about. There are a lot of good reasons to move an app to the cloud, but it's still not for everyone. There are some things you need to think about before taking this gamble with your app.  

سوالاتی که قبل از مهاجرت به کلاد باید از خود بپرسید
مطالب
یافتن «مطالب مرتبط» توسط لوسین
موتور لوسین علاوه بر فراهم آوردن امکان جستجوی سریع بر روی متون حجیم، امکان یافتن مطالبی مشابه یا مرتبط با مطلبی خاص را نیز فراهم می‌کند. نمونه آن‌را شاید در بعضی از انجمن‌ها یا وبلاگ‌ها دیده باشید که در ذیل مطلب جاری، چندین لینک را به مطالبی مشابه نیز نمایش می‌دهند. در ادامه نحوه استفاده از این قابلیت را در لوسین بررسی خواهیم کرد.  


یافتن شماره سند متناظر لوسین

همان مثال «استفاده از لوسین برای برجسته سازی عبارت جستجو شده در نتایج حاصل» را در نظر بگیرید. در ابتدا نیاز است شماره یک مطلب را تبدیل به شماره سند لوسین کنیم. برای مثال ممکن است Id یک مطلب 1000 باشد، اما شماره سند متناظر آن در لوسین 800 ثبت شده باشد. بنابراین جستجوی ذیل الزامی است:

static readonly Lucene.Net.Util.Version _version = Lucene.Net.Util.Version.LUCENE_29;
static readonly IndexSearcher _searcher = new IndexSearcher(@"c:\path\idx", readOnly: true);
private static int GetLuceneDocumentNumber(int postId)
{
    var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
    var parser = new QueryParser(_version, "Id", analyzer);
    var query = parser.Parse(postId.ToString());
    var doc = _searcher.Search(query, 1);
    if (doc.totalHits == 0)
    {
        return 0;
    }
    return doc.scoreDocs[0].doc;
}

در اینجا بر اساس شماره یک مطلب، کوئری متناظر با آن تشکیل شده و جستجویی بر روی اسناد ثبت شده در ایندکس‌های لوسین صورت می‌گیرد. اگر اطلاعاتی یافت شد، شماره سند متناظر بازگشت داده می‌شود.
از این جهت به شماره سند یاد شده نیاز داریم که قرار است مطالب مرتبط با کل این سند را بیابیم.


ساختن کوئری‌های MoreLikeThis

امکانات یافتن مطالب مشابه یک مطلب در اسمبلی Lucene.Net.Contrib.Queries.dll قرار دارد. بنابراین در اینجا نیاز به فایل‌های پروژه Lucene.Net Contrib وجود دارد.
پس از یافتن شماره سند متناظر با یک مطلب، اکنون نوبت به ساخت کوئری‌های پیشرفته MoreLikeThis است که نحوه انجام تنظیمات آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:

private static Query CreateMoreLikeThisQuery(int postId)
{
    var docNum = GetLuceneDocumentNumber(postId);
    if (docNum == 0)
            return null;

     var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
     var reader = _searcher.GetIndexReader();

     var moreLikeThis = new MoreLikeThis(reader);
     moreLikeThis.SetAnalyzer(analyzer);
     moreLikeThis.SetFieldNames(new[] { "Title", "Body"});
     moreLikeThis.SetMinDocFreq(1);
     moreLikeThis.SetMinTermFreq(1);
     moreLikeThis.SetBoost(true);

     return moreLikeThis.Like(docNum);
}

در اینجا فیلدهایی که قرار است در جستجو حضور داشته باشند توسط متد SetFieldNames معرفی می‌شوند. توسط متد SetMinDocFreq مشخص می‌کنیم که واژه‌های مشابه و مرتبط باید حداقل در چند سند ظاهر شده باشند. همچنین توسط متد SetMinTermFreq تعیین می‌گردد که یک واژه باید چندبار در این اسناد وجود داشته باشد. متد SetBoost سبب می‌شود که آنالیز بهتری بر اساس رتبه بندی‌های حاصل صورت گیرد.


نمایش مطالب مرتبط توسط کوئری MoreLikeThis

پس از این تنظیمات، متد moreLikeThis.Like، یک شیء Query را در اختیار ما قرار خواهد داد. از اینجای کار به بعد همانند سایر مطالب مشابه است. بر اساس این کوئری، جستجویی صورت گرفته و سپس اطلاعات یافت شده نمایش داده می‌شود:

private static void ShowMoreLikeThisPostItems(int postId)
{
     var query = CreateMoreLikeThisQuery(postId);
     if (query == null)
              return;

      var hits = _searcher.Search(query, n: 10);
      foreach (var item in hits.scoreDocs)
      {
           var doc = _searcher.Doc(item.doc);
           var id = doc.Get("Id");
           var title = doc.Get("Title");
           Console.WriteLine(title);
       }
}

مطالب
تعدادی از توابع kendo UI Treeview
kendo ui یکی از جذاب‌ترین و بهترین فریم ورک‌های HTML5 است که استفاده از آن بین برنامه نویسان جا افتاده است و تلریک هم پشتیبانی خوبی از آن به عمل آورده است. من هم به تازگی از شیء treeview آن  استفاده کردم و موقعیکه کارم با شیء Treeview به پایان رسید، یک فایل کوچک جاوااسکریپت به کار اضافه شد که شامل تعدادی از توابع چون حذف گره و ... بود که تصمیم گرفتم بر اساس مستندات و نیازهای عمومی، تعداد این توابع را بالا ببرم که برای استفاده در صفحات و پروژه‌های دیگر و بالا بردن امتیاز استفاده مجدد از کد از آن استفاده کنم. سورس آن در گیت هاب موجود است.
بعد از صدا زدن فایل‌های مورد نیاز کندو، این فایل جاوااسکریپتی را هم به پروژه اضافه کنید. بیشتر توابع تست شده و جواب گرفته و فکر نکنم مشکلی باشد؛ هر چند عیب یابی آن هم ساده است و مشکلی برای برطرف کردن آن وجود ندارد و هر تابع دو یا سه خط بیشتر نیست.

معرفی توابع


    var treeview;

    function FindTreeViewObj(objName) {
        treeview = $(objName).data("kendoTreeView");
    }
اولین و مهمترین تابع می‌باشد که باید قبل از همه در زمان لود پروژه بعد از ایجاد درخت آن را صدا بزنید، در صورتی که صدا زده نشود، بقیه‌ی توابع کار نخواهند کرد. این تابع وظیفه دارد شیء درخت معرفی شده را پیدا کرده و داخل یک متغیر عمومی به اسم treeview قرار دهد:
FindTreeViewObj("#treeview");

    function GetSelectedNode() {
        return treeview.select();
    }
گره انتخابی را باز می‌گرداند:
GetSelectedNode();


    function DisableSelectedNode() {
        treeview.enable(GetSelectedNode(), false);
    }
گره انتخابی را غیرفعال می‌کند:
DisableSelectedNode();

    function EnableSelectedNode() {
        treeview.enable(GetSelectedNode(), true);
    }
گره انتخابی را فعال می‌کند:
EnableSelectedNode();

    function EnableAllNodes() {
        treeview.enable(".k-item");
    }
همه‌ی گره‌ها را فعال می‌کند:
EnableAllNodes();

    function ExpandAllNodes() {
        treeview.expand(".k-item");
    }
همه‌ی گره‌ها را به سمت فرزندان باز می‌کند:
ExpandAllNodes();

    function CollapseAllNodes() {
        treeview.collapse(".k-item");
    }
همه گره‌ها به سمت والد را جمع می‌کند:
CollapseAllNodes();

    function RemoveSelectedNode() {
        treeview.remove(GetSelectedNode());
    }
گره انتخابی را حذف می‌کند:
RemoveSelectedNode()

    function FilterTreeView(filterText) {
        if (filterText !== "") {
            treeview.dataSource.filter({
                field: "text",
                operator: "contains",
                value: filterText
            });
        } else {
            treeview.dataSource.filter({});
        }
    }
گره‌هایی که عبارت مد نظر در آن‌ها باشند، نمایش میابند:
FilterTreeView('my node')

    function SortTreeView(sortType) {
        treeview.dataSource.sort({
            field: "text",
            dir: sortType
        });
    }
گره‌ها را به صورت صعودی یا نزولی مرتب می‌کند. مقادیر پارامتر ورودی آن یا "asc" است یا "desc"
SortTreeView('asc');
SortTreeView('desc');

    function GetSelectedDataItem() {
        return treeview.dataItem(GetSelectedNode());
    }
قسمت اطلاعاتی یک گره که شامل مواردی چون عنوان یا Id است را باز می‌گرداند:
GetSelectedDataItem();

    function GetSelectedNodeId() {
        var data = GetSelectedDataItem();
        return data.id;
    }
Id گره را بر میگرداند:
GetSelectedNodeId();

    function GetSelectedNodeText() {
        var data = GetSelectedDataItem();
        return data.Name;
    }
متن یا مقدار گره را باز میگرداند:
GetSelectedNodeText();

    function SetSelectedNodeText(value) {
        var node = GetSelectedNode();
        treeview.text(node, value);
    }
مقدار گره را به مقدار جدید تغییر می‌دهد:
SetSelectedNodeText('new value');

    function GetNodeByText(text) {
        return treeview.findByText(text);
    }
اولین گره با این متن را باز میگرداند:
GetNodeByText('mynode');

    function GetNodeByText(id) {
        return treeview.findByUid(id);
    }
گره ای با این Id را باز میگرداند:
GetNodeByText(4);

    function InsertAfter(item, nextItem) {
        treeview.insertAfter({ text: "item" }, GetNodeByText(nextItem));
    }
متن دو گره را دریافت می‌کند، گره‌ای را بر اساس متن پارامتر دوم پیدا کرده و بعد از آن گره اول را با مقدار پارامتر اول درج می‌کند.
InsertAfter('new item', 'old item')

    function MoveToAfter(firstItem, secondItem) {
        treeview.insertAfter(GetNodeByText(firstItem), GetNodeByText(secondItem));
    }
مقدار گره‌ها را دریافت می‌کند و بعد از پیدا کردن آن‌ها، گره اول را به بعد از گره دوم انتقال می‌دهد:
MoveToAfter('firstItem', 'secondItem');

    function InsertBefore(item, nextItem) {
        treeview.insertBefore({ text: "item" }, GetNodeByText(nextItem));
    }

    function MoveToBefore(firstItem, secondItem) {
        treeview.insertBefore(GetNodeByText(firstItem), GetNodeByText(secondItem));
    }
دو تابع بعد مثل توابع بالا هستند و فقط به قبل آن اضافه می‌کند یا انتقال می‌دهد.
InsertBefore('new item', 'old item');
MoveToBefore('firstItem', 'secondItem');

    function GetParent(node) {
        return treeview.parent(node);
    }
والد گره انتخابی را بر میگرداند:
GetParent(GetSelectedNode());

    function Toggle(node) {
        treeview.toggle(node);
    }
گره را (در صورت داشتن فرزند)  باز و بسته می‌کند:
Toggle(GetSelectedNode());

    function NewNode(nodeText, nodeValue, selectedNode) {
        treeview.append({
            Name: nodeText,
            Id: nodeValue
        }, selectedNode);
    }
گره جدیدی را اضافه می‌کند. پارامتر اول مقدار گره، پارامتر دوم Id گره و پارامتر سوم در صورتی که بخواهید یک زیر گره باشد، باید گره والد را به آن پاس کنید و درصورتی که زیر گره نیست آن را نال مقدار دهی کنید.
NewNode('new node', 1, null);
NewNode('new sub node', 2, GetSelectedNode());
مطالب
خواندن اطلاعات API فیدبرنر

مطلبی را در سایت رادیکال 2 در مورد نمایش تعداد خواننده یک فید دیدم که پیاده سازی آن با سی شارپ و xml serialization به صورت زیر است:

using System;
using System.Xml;
using System.Xml.Serialization;

namespace Test
{
/// <summary>
/// کلاسی جهت نمایش تعداد خواننده فید وبلاگ شما
/// <example>CFeedBurner data = new CFeedBurner { FeedID = "fhphjt61bueu08k93ehujpu234" };
/// MessageBox.Show(data.Circulation().ToString());</example>
/// </summary>
class CFeedBurner
{
/// <summary>
/// آی دی فید شما زمانیکه به فید برنر لاگین کرده‌اید در تایتل صفحه مربوطه
/// </summary>
public string FeedID { get; set; }

/// <summary>
/// نگاشت فید به یک کلاس
/// </summary>
/// <returns>کلاس متناظر با فید</returns>
/// <exception cref="Exception">لطفا شماره شناسایی فید را وارد کنید</exception>
rsp deserializeFromXML()
{
if (FeedID == null)
throw new Exception("لطفا شماره شناسایی فید را وارد کنید");

XmlSerializer deserializer =
new XmlSerializer(typeof(rsp));
using (XmlReader reader = XmlReader.Create(
string.Format("https://feedburner.google.com/api/awareness/1.0/GetFeedData?id={0}", FeedID)))
{
return (rsp)deserializer.Deserialize(reader);
}
}

/// <summary>
/// دریافت تعداد خواننده فید
/// </summary>
/// <returns>آمار فید</returns>
/// <exception cref="Exception">اطلاعات فید شما قابل دریافت نیست</exception>
public int Circulation()
{
rsp data = deserializeFromXML();
if (data == null || data.feed == null || data.feed.Length == 0)
throw new Exception("اطلاعات فید شما قابل دریافت نیست");

if (data.feed[0].entry == null || data.feed[0].entry.Length == 0)
throw new Exception("اطلاعات فید شما قابل پردازش نیست");

return int.Parse(data.feed[0].entry[0].circulation);
}
}
}

کلاس rsp از فایل xml فید استاندارد سایت فیدبرنر درست شده است. روش تولید آن‌را قبلا توضیح داده بودم. به سادگی اجرای دو سطر زیر است:

xsd.exe GetFeedData.xml
xsd.exe GetFeedData.xsd /c

دریافت فایل‌های کلاس‌های نامبرده شده.

مطالب
آشنایی با Feature Toggle - بخش اول
فرض کنید میخواهید برای بخش‌هایی از نرم افزاری که طراحی کرده‌اید ، امکانی را در نظر بگیرید که بتوانید زمانیکه نرم افزار در حال استفاده‌است، قابلیت‌هایی از آن‌را فعال یا غیرفعال نمایید؛ بدون اینکه نرم افزار از دسترس خارج شود. Feature Toggle که تحت عنوان Feature Flag هم شناخته می‌شود همین امکان را برای ما به ارمغان می‌آورد و ما را قادر می‌سازد تا قابلیت‌هایی را از نرم افزار، فعال یا غیرفعال کنیم، بدون اینکه نیاز باشد نرم افزار از دسترس مشتریان خارج شود و یا نیاز باشد نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار  منتشر شود. برای مثال قابلیت ثبت نام کاربران را در بازه‌های خاصی غیرفعال کنیم و یا فرض کنید قابلیت جدیدی به نرم افزار اضافه کرده‌اید و میخواهید بعد از پابلیش، در یک بازه زمانی که نرم افزار شما بازدید کننده‌های کمتری دارد، آن‌را موقتا فعال کنید، نتیجه خروجی را ببینید و سپس آن را غیر فعال نمایید. در ادامه این مقاله سعی خواهیم کرد ابتدا با یک مثال ساده با این قابلیت آشنا شویم و سپس به معرفی یکی از کتابخانه‌های محبوب در این زمینه بپردازیم.
Feature Toggle چیزی بیشتر از یک دستور IF نیست، اگر شرط مورد نظر برقرار بود، کد را اجرا میکند، در غیر اینصورت از اجرای آن بخش صرف نظر میکند.
IF (currentYear<2023){
alert('Wear a mask!');
}
در قطعه کد فوق، سال جاری را چک کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر سال جاری کمتر از سال 2023 بود، به بازدید کننده یک پیغام را نمایش دهیم. حال فرض کنید بیماری کرونا، پیش از سال 2023 از بین برود، ولی طبق این شرط همچنان پیغام به کاربران نمایش داده میشود. میتوانیم فعال و غیر فعال بودن نمایش این پیغام را یا از دیتابیس و یا از فایل appsetting.json  بخوانیم که در این حالت  به صورت زیر می‌باشد :
var showCoronaAlert=_cofiguration.GetValue<bool>("Features:showCoronaAlert"); // or read this from Database
If(showCoronaAlert){
alert(Wear a amask!);
}
در این روش بجای اینکه تاریخ را چک کنیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم که آیا پیغامی نمایش داده شود یا نه، وضعیت نمایش آن را از فایل تنظیمات و یا دیتابیس خوانده‌ایم. در این حالت دیگر نیازی به تغییر و انتشار نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار نیست و فقط کافی‌است مقدار مربوط به نمایش پیغام را در دیتابیس و یا فایل تنظیمات، به روزسانی نماییم.

 کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement
کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement  توسط تیم اژور پیاده سازی و نوشته شده‌است و برای خواندن اطلاعات، از همان IConfiguration استفاده میکند که ما را قادر می‌سازد تنظیمات را از منابع مختلفی بخوانیم  و همچنین  قابلیت‌های آن فراتر از تنظیم یک مقدار با true/false می‌باشد که در ادامه با بعضی از آنها آشنا خواهیم شد.
ابتدا نیاز هست این کتابخانه را به صورت زیر نصب نماییم :
Install-Package Microsoft.FeatureManagement

سپس نیاز هست در متد ConfigureService، سرویس مربوطه را اضافه نماییم :
using Microsoft.FeatureManagement;
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddFeatureManagement();
}

این کتابخانه به صورت پیش فرض، اطلاعات feature‌ها را از بخشی (section) تحت عنوان FeatureManagement  از فایل appsetting.json می‌خواند. پس نیاز داریم این بخش را در appsetting.json تعریف نماییم  ( لیست تمامی قابلیت‌هایی را که قصد داریم به صورت داینامیک فعال/غیرفعال کنیم، در این بخش اضافه خواهیم کرد):
"FeatureManagement": {
   
}
اگر تمایل داشتید از اسم دیگری برای بخش تنظیمات، در فایل appsetting. json  استفاده نمایید، می‌توانید به صورت زیر این کار را انجام دهید :
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
 services.AddFeatureManagement(Configuration.GetSection("MyFeatureManagement"))
}
در این مقاله از همان اسم پیش فرض استفاده شده است.
افزودن یک قابلیت جدید
"FeatureManagement": {
   "MaskAlert":true
}

همان مثال بالا را  در بخش FeatureManagement  اضافه کرده‌ایم  و مقدار true را به معنی فعال بودن، برای آن در نظر گرفته‌ایم. این حالت، ساده‌ترین روش ثبت یک قابلیت با استفاده از این کتابخانه می‌باشد. برای بررسی وضعیت هر کدام از قابلیت‌ها باید اینترفیس  IFeatureManager   را به کلاس مربوطه تزریق نماییم و سپس بر اساس نام قابلیت، وضعیت آن را بررسی نماییم:
 public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IFeatureManager _featureManager;

        public HomeController(IFeatureManager featureManager)
        {
            _featureManager = featureManager;
        }
        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            if(await _featureManager.IsEnabledAsync("MaskAlert"))
            {
                // show messeage
            }

            return View();
        }
    }
اگر نیاز هست از اسم دیگری برای بخش (section)

فعال سازی بر اساس تاریخ (TimeWindowsFilter)
یکی از قابلیت‌های این کتابخانه، فعال سازی بر اساس بازه زمانی هست. اگر نیاز دارید یک قابلیت در یک بازه‌ی خاص فعال شود، میتوانید از این قابلیت استفاده کنید. برای فعال سازی این امکان، باید فیلتر TimeWindowFilter را که به صورت توکار به همراه کتابخانه وجود دارد، به صورت زیر در متد configureServices ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{ 
    services.AddFeatureManagement().AddFeatureFilter<TimeWindowFilter>();
}

و سپس یک Feature را در بخش FeatureManagement همانند زیر تعریف میکنیم که توسط آن مشخص کرده‌ایم این قابلیت در بازه‌ی زمانی بین دو تاریخ تعریف شده، فعال باشد :
 "FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "Start": "01 Mar 2021 12:00:00 +00:00",
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }
و نحوه‌ی بررسی فعال بودن آن، همانند روش قبل می‌باشد و فقط کافیست اسم Feature را به متد IsEnabledAsync بدهیم:
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("EmergencyBanner")){
// show Emergency banner 
}

 پارامتر‌های Start و End میتوانند به صورت تکی هم استفاده شوند؛ به این معنا که میتوانید فقط پارامتر start را مقدار دهی کنید و در این حالت از تاریخ مورد نظر به بعد، Feature مورد نظر فعال می‌باشد و یا اگر فقط پارامتر End مقدار دهی شود، Feature مورد نظر فقط تا تاریخ تعیین شده فعال هست و بعد از آن برای همیشه غیرفعال می‌شود.
در زیر، نمونه‌ای از این حالت تنظیم شده‌است :
"FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }

فیلتر‌های سفارشی
از دیگر مزایای این کتابخانه این هست که محدود به فیلترهای توکار خود آن نیستیم و امکان توسعه و نوشتن فیلتر‌های سفارشی را به ما میدهد. برای مثال اگر یک قابلیت را در نرم افزار پیاده سازی کرده‌ایم که میخواهیم فقط بر روی مرورگر‌های خاصی در دسترس باشد، میتوانیم به صورت زیر این کار را انجام دهیم:
ابتدا در appsetting.json قابلیت (Feature) مورد نظر را به صورت زیر تعریف می‌کنیم :
"FeatureManagement": {
    "ChatV2": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "BrowserFilter",
          "Parameters": {
            "AllowedBrowsers": [ "Chrome" ]
          }
        }
      ]
    }
  }
سپس فیلتر سفارشی را به صورت زیر پیاده سازی میکنیم :
[FilterAlias("BrowserFilter")]
public class BrowserFilter:IFeatureFilter
    {
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public BrowserFilter(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpContextAccessor));
        }

        public Task<bool> EvaluateAsync(FeatureFilterEvaluationContext context)
        {
            var userAgent = _httpContextAccessor.HttpContext.Request.Headers["User-Agent"].ToString();
            var settings = context.Parameters.Get<BrowserFilterSettings>();
            return Task.FromResult(settings.AllowedBrowsers.Any(userAgent.Contains));
        }
    }

کلاس BrowserFilter :
  public class BrowserFilterSettings
    {
        public string[] AllowedBrowsers { get; set; }
    }
بعد از پیاده سازی فیلتر فوق نیاز هست فیلتر سفارشی را که در بالا نوشتیم، در متد ConfigureServices ثبت نماییم. با توجه به اینکه برای تشخیص نوع مروگر کاربر نیاز هست  هدر درخواست را بررسی کنیم، پس نیاز هست IHttpContextAccessor را هم ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();
            services.AddFeatureManagement()
                .AddFeatureFilter<BrowserFilter>();
        }
و برای بررسی فعال بودن قابلیت مورد نظر فقط کافیست مانند قبل، اسم قابلیت مورد نظر را به صورت زیر بررسی کنیم :
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("ChatV2")){
// do something 
}

* از دیگر قابلیت‌های این کتابخانه، فعال و غیر فعال کردن کنترلر و اکشن متدها بر اساس وضعیت Feature‌ها می‌باشد که در بخش دوم این مقاله به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
مطالب
RequireJs
در طراحی و توسعه پروژه‌های تحت وب در مقیاس بزرگ برای اینکه مدیریت پروژه راحت‌تر شود کد‌های مورد نظر را در چند ماژول قرار می‌دهند در نتیجه کد‌های پروژه در بلاک‌های کوچک‌تر قرار خواهند داشت. نوشتن پروژه به صورت ماژولار قابلیت استفاده مجدد از کد‌های برنامه را افزایش می‌دهد، علاوه بر آن مدیریت پروژه در فاز نگهداری آسان‌تر خواهد شد؛ از طرفی دیگر وابستگی بین ماژول‌ها و تامین آن ها، همواره مهم‌ترین مفهوم برای توسعه دهندگان پروژه‌های وب است. RequireJs یکی از فریم ورک‌های محبوب برای مدیریت وابستگی‌های بین ماژول‌ها است و کاربرد اصلی آن راحت سازی مفهوم modularity در اینگونه پروژه هاست.
پروژه‌های بزرگ عموما دارای یک یا چند فایل جاوااسکریپ هستند که برای استفاده از آن‌ها در صفحات از تگ script استفاده می‌شود. اگر این فایل‌ها دارای وابستگی به هم باشند، ترتیب فراخوانی این فایل در تگ script مهم است. برای مثال:
یک پروژه دارای فایل‌های زیر خواهد بود:

purchase.js
function purchaseProduct(){
  console.log("Function : purchaseProduct");
  var credits = getCredits();
  if(credits > 0){
    reserveProduct();
    return true;
  }
  return false;
}
product.js
function reserveProduct(){
  console.log("Function : reserveProduct"); 
  return true;
}
credits.js
function getCredits(){
  console.log("Function : getCredits"); 
  var credits = "100";
  return credits;
}
همان طور که در فایل‌های بالا مشاهده می‌کنید در فایل purchase.js از دو فایل دیگر استفاده شده است. در فایل main.js پروژه کد زیر را برای استفاده از فایل‌های بالا می‌نویسیم:
main.js
var result = purchaseProduct();
فرض کنید در فایل Html تگ‌های script ما به صورت زیر باشد:
<script src="products.js"></script>
<script src="purchase.js"></script>
<script src="main.js"></script>
<script src="credits.js"></script>
از آنجا که لود فایل purchase.js وابستگی مستقیم به لود فایل credits.js دارد و از طرفی دیگر به دلیل این که فایل credit.Js بعد از تمام فایل‌ها لود می‌شود در نتیجه برنامه اجرا نخواهد شد و با خطای زیر روبرو می‌شویم:

فقط کافیست تصور کنید که تعداد و حجم کد‌های این فایل‌ها در یک پروژه زیاد باشد یا حتی این فایل‌ها توسط یک برنامه نویس دیگر تهیه و تدوین شده باشد؛ در نتیجه به خاطر سپردن این وابستگی‌ها به طور قطع کار سخت خواهد بود و در خیلی موارد طافت فرسا.

 RequireJs چگونه برای حل این مشکل به ما کمک می‌کند؟
با استفاده از فریم ورک RequireJs کد‌های ما به ماژول‌های کوچک‌تر شکسته می‌شود و وابستگی ماژول‌ها در تنظیمات لود فایل ثبت می‌شود. در ضمن این فریم ورک با مرورگرها جدید و محبوب کاملا سازگار است. برای شروع فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود نمایید. البته می‌توانید از nuget هم استفاده کنید:
PM> Install-Package RequireJS
در مثال بالا فایل‌های جاوااسکریپ به صورت زیر تغییر خواهد کرد:
purchase.js
define(["credits","products"], function(credits,products) { 
  console.log("Function : purchaseProduct"); 
  return {
    purchaseProduct: function() { 
      var credit = credits.getCredits();
      if(credit > 0){
        products.reserveProduct();
        return true;
      }
      return false;
    }
  }
});
همان طور که مشاهده می‌کنید در فایل بالا از دستور define برای تعریف ماژول استفاده شده است و نام دو ماژول products و credits را به صورت پارامتر برای مشخص کردن وابستگی ماژول‌ها تعریف کردیم.
products.js
define(function(products) {
  return {
    reserveProduct: function() {
      console.log("Function : reserveProduct"); 
      return true;
    }
  }
});
credits.js
define(function() {
  console.log("Function : getCredits"); 
  return {
    getCredits: function() {
      var credits = "100";
      return credits;
    }
  }
});
به دلیل این که فایل‌های بالا وابستگی به ماژول‌های دیگر ندارند در نتیجه دستور define فقط شامل تعریف تابع است.
کافیست در فایل main.js، برای استفاده از فایل purchase.js از دستور require استفاده کنید.
require(['purchase'], function( purchase ) {
    var result = purchase.purchaseProduct(); 
});
مهم‌ترین مزیتی که این روش دارد این است که دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های Script (آن هم به ترتیب درست) برای فراخوانی فایل‌های جاوااسکریپتی نخواهد بود؛ از طرفی دیگر وابستگی بین این فایل‌ها در هنگام تعریف ماژول مشخص خواهد شد. از آن به بعد وظیفه تامین فایل‌های مورد نیاز برای لود ماژول بر عهده RequireJs است.

تفاوت بین دستور require و define
دستور define صرفا برای تعیین وابستگی ماژول استفاده می‌شود در حالی که دستور require برای فراخوانی و لود ماژول کاربرد دارد و به نوعی به عنوان نقطه شروع اجرای برنامه خواهد بود.
در پست بعدی به پیاده سازی مثال بالا به کمک RequireJs در قالب یک پروژه Asp.Net MVC خواهم پرداخت.
نظرات مطالب
نمایش تاریخ بر حسب تعداد روزهای گذشته
جهت تکمیل >>
در صورت نیاز به نمایش دقیقه :
double DifferenceMinute = ts.TotalMinutes;

و قبل از آخرین else if :
else if (DateTime.Now.Date == LastDate.Date && (DifferenceMinute<60 && (DateTime.Now.Hour-LastDate.Hour<=1)) )
                Result.Append("در " + ConvertMinuteToString((int)DifferenceMinute) + " دقیقه قبل " + " ، "  + GetHour(LastDate));

 و تبدیل دقیقه به رشته :
 public string ConvertMinuteToString(int minute)
        {
            string Result = "";
            string[] minLessTen = { "یک", "دو", "سه", "چهار", "پنج", "شش", "هفت", "هشت", "نه", "ده" };
            string[] minLesstwenty = { "یازده", "دوازده", "سیزده", "چهارده", "پانزده", "شانزده", "هفده", "هجده", "نوزده" };
            
            Dictionary<int,string> minmore=new Dictionary<int,string>
                {
                    {2,"بیست"},
                    {3,"سی"},
                    {4,"چهل"},
                    {5,"پنجاه"}
                };

            if (minute <= 10)
                Result = minLessTen[minute - 1];
            else if (minute < 20)
                Result = minLesstwenty[(minute%10)-1];
            else if ((minute / 10) >= 2)
            {
                Result = minmore[minute / 10];
                if (minute % 10 > 0)
                    Result += " و " + minLessTen[(minute % 10) - 1];

            }
            return Result;
        }

* بهتر است بجای  String  از StringBuilder استفاده شود .