اشتراکها
مطلبی که در ذیل آورده شده صرفا یک برداشت شخصی است بر اساس نقل قولها و بررسی وضعیت اعضای تیمهای مرتبط با فناوریهای مختلف بکار گرفته شده در دات نت فریم ورک و ... نه رسمی!
ADO.NET ، DataSet ، DataTable و امثال آن: مرده! (مرده به معنای اینکه دیگر توسعهی جدی نخواهد یافت)
ADO.NET اولین فناوری دسترسی به دادهها در دات نت فریم ورک بود/است. مدل طراحی آن هم بر اساس امکانات زبانهای آن زمان (زمان شروع به کار دات نت) بود (و تا دات نت 4 هم تغییر عمدهای نکرده). برای مثال در زمان ارائه اولین نگارش آن خبری از Generics نبود (در دات نت 2 اضافه شد)؛ یا LINQ وجود نداشت (در دات نت سه و سه و نیم اضافه و تکمیل شد). به همین جهت طراحی آن در حال حاضر (با وجود دات نت 4) بوی ماندگی میدهد (مانند استفاده از دیتاست و دیتاتیبل) و با ORM های مایکروسافت جهت استفاده از امکانات Generics و LINQ جایگزین شده است.
البته این مورد تنها مورد مردهای است که "باید" یاد گرفت؛ مهم نیست که ORMs ارائه شدهاند. مهم این است که زیر ساخت تمام ORM های نوشته شده برای دات نت همین ADO.NET خام است.
LINQ to SQL : مرده!
مایکروسافت با این فناوری ORM های خودش را شروع کرد اما بعد از مدتی دید که بهتر است یک نسخهی عمومیتر با پشتیبانی از بانکهای اطلاعاتی دیگر مانند اوراکل، MySQL و غیره را نیز ارائه دهد. همینجا بود که آنرا خیلی ساده با Entity framework جایگزین کرد و در roadmap ارائه شده صراحتا EF به عنوان راه حل توصیه شده دسترسی به دادههای مایکروسافت اعلام شده است (+). حالا این وسط دیگر مهم نیست شما پروژه نوشته بودید یا هر چی. دیگر منتظر تغییرات خاصی در LINQ to SQL نباشید. فقط یک سری رفع باگ و نگهداری پروژه را شاهد خواهید بود. البته در همان زمان خیلی زود تکذیب کردند که LINQ to SQL مرده اما برای نمونه آقای Damien که عضو اصلی تیم LINQ to SQL بودند، اکنون در تیم XBOX مشغول به کار هستند! (+) تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل!
ضمنا این رو هم در نظر داشته باشید که LINQ != LINQ to SQL ؛ به عبارتی LINQ به خودی خود فقط یک language feature است.
Windows Forms یا به اختصار WinForms : مرده!
به نظر مظلومتر از این یکی در دات نت یافت نمیشود! همین چند وقت پیش یکی از اعضای مایکروسافت این نظر سنجی رو برگزار کرده بود که "ما چکار کنیم که شما راحتتر از WinForms به WPF مهاجرت کنید؟!" (+)
در قاموس WPF ، ویندوز فرمز یعنی Canvas panel ؛ به عبارتی صلبترین حالت طراحی رابط کاربری و این انتقال و مهاجرت هرچند برای کسانی که عمری را روی آن گذاشتهاند، دردناک خواهد بود اما با وجود تواناییهای WPF چیزی را از دست نخواهند داد. سیستم Layout (طرح بندی) در WinForms و همچنین دلفی، بر اساس قراردهی اشیاء در مختصات مطلقی در صفحه است. مثلا این دکمهی خاص در آن نقطهی معلوم قرار میگیرد و همین. این روش طرح بندی یکی از چندین روش طرح بندی در WPF است که اصطلاحا Canvas نام دارد. توصیه اکید و مطلق در WPF آن است که از Canvas فقط برای طراحی اشیاء گرافیکی پیچیده استفاده کنید و نه طراحی رابط کاربر. چرا؟ چون برای مثال در Silverlight که برادر کوچکتر WPF محسوب میشود، رابط کاربری آن باید بتواند همانند HTML انعطاف پذیر باشد و با اندازههای مختلف مرورگر یا اندازهی قلمهای بزرگتر هماهنگ شده و مقاومت کند، بدون اینکه از ریخت بیفتد و این مورد را سایر سیستمهای طرح بندی رابط کاربر (منهای Canvas یا همان سیستم طرح بندی WinForms) ارائه میدهند. مورد دیگری که در WPF و Silverlight بسیار حائز اهمیت است ، Content Controls میباشد. چقدر خوب میشد بتوان داخل یک کنترل، کلا یک سیستم طرح بندی را تعریف کرد و اشیاء دلخواهی را داخل آن قرار داد. مثلا ToolTip پیش فرض وجود دارد. بسیار هم خوب. بنده علاقه دارم، متن عنوان آن ضخیم باشد. کنار آن یک تصویر کوچک و در سمت چپ آن متن قرار گیرد. برای انجام اینکار در WPF لازم نیست تا شما منتظر نگارش بعدی دات نت باشید که دست اندرکاران مربوطه با افتخار در یک سند 50 صفحهای توضیح دهند که چگونه میتوان اینکار را انجام داد. یک سیستم طرح بندی را اضافه کنید. موارد ذکر شده را در آن تعریف کنید. بدون استفاده از هیچ نوع کامپوننتی یا بدون منتظر ماندن تا نگارش بعدی این محصولات، به مقصود خود رسیدهاید.
ASP.NET Web forms : داره نفسهای آخرش رو میکشه!
از زمانیکه ASP.NET MVC آمد نسخهی Web forms تقریبا فراموش شد. به وبلاگ اسکات گاتری یا Haacked و سایر اعضای اصلی دات نت که مراجعه کنید در سه سال اخیر در حد تعداد انگشتان یک دست هم در مورد Web forms مطلب ننوشتهاند. تمام تمرکز و نوآوریها بر روی MVC متمرکز شده و حتی در نسخهی 4 دات نت هم فقط یک سری صافکاری مختصر را در Web forms شاهد بودیم مثلا نام کنترلها را خودتان هم در زمان رندر نهایی میتوانید تعیین کنید! یا لطفا کردند و قسمتی از url routing موجود در ASP.NET MVC را به ASP.NET web forms 4 هم قرض دادند (این مورد شاید مهمترین تغییر قابل ذکر در ASP.Net web forms 4 است).
البته این رو هم اضافه کنم که ASP.NET MVC واقعا قابل احترام است؛ هدف از آن جدا سازی لایههای برنامه با الگوهای استاندارد صنعتی (و نه هر روش برنامه نویسی چند لایه من درآوردی)، ترویج کد نویسی بهتر، ترویج Unit testing ، رفع یک سری مشکلات ASP.NET Web forms (مثلا از ViewState های حجیم دیگر خبری نیست) و امثال آن است.
برای نمونه توجه شما را به مطلبی که آقای Dino Sposito در مورد ASP.NET Webforms نوشته جلب میکنم: (+)
به صورت خلاصه ایشان عنوان کرده زمان طراحی ASP.NET Webforms در 10 سال قبل، هدف ما انتقال سادهتر برنامه نویسهای VB به محیط وب بود. به همین جهت دست به اختراع postback ، viewState ، کنترلهای سمت سرور و غیره زدیم. (بنابراین تاکید تمام اینها این است که webforms فناوری دهه قبل "بود" و الان بنابر نیازهای جدید دست به طراحی مجدد زدهایم)
در مورد "پایان پروژه ASP.NET Ajax Control Toolkit" هم قبلا مطلب نوشته بودم و این یکی واقعا official است!
و در پایان باید متذکر شد که فلان فناوری مرده یا داره نفسهای آخرش رو میکشه اصلا مهم نیست. هنوز هم هستند سازمانهایی که برنامههای نوشته شده با ASP کلاسیک (نگارش قبل از ASP.NET Web forms) خود را دارند و خیلی هم از آن راضی هستند!
این موارد رو از این جهت نوشتم که اگر میخواهید تازه به این جمع وارد شوید دقیقا بدانید باید روی چه مواردی بیشتر وقت بگذارید و یادگیری کدامیک صرفا اتلاف وقت خواهند بود (مثلا EF بر LINQ to SQL ارجح است و اگر امروز میخواهید شروع کنید با EF شروع کنید، یا دیگر کم کم با وجود WPF ، بازار کاری برای WinForms نخواهد بود).
از آنجائیکه مدتی قسمتی از کارم مرتبط بود به طراحی ایمیلهای خودکار برای برنامههای تهیه شده (مثلا، ایمیلهای مرحله به مرحله یک گردش کاری ... اطلاع رسانیهای خودکار از وضعیت دادهها، گزارشاتی از برنامهها که به صورت خبرنامههای ایمیلی در بازههای زمانی مشخصی به اشخاص مشخص شده ارسال میشد و غیره)، لازم میدونم خلاصهای از تجربیات برخورد با کاربران را در این مورد در ادامه ذکر کنم، شاید مفید باشد.
1) حتما در انتهای ایمیل خودکار ارسالی، ساعت و تاریخ شمسی ارسال پیام را نیز ذکر کنید.
عموما از آنجائیکه سیستم استاندارد ارسال ایمیل بر اساس تاریخ میلادی است و تقریبا تمام کلاینتهای دریافت ایمیل موجود نیز توانایی شمسی سازی تاریخ دریافت و ارسال ایمیل را ندارند (مگر با یک سری افزونه و یا دستکاری در سیستم عامل که آنچنان خوشایند و مرسوم نیست)، ذکر تاریخ شمسی در انتهای پیام بسیار مفید خواهد بود و در اکثر اوقات استناد به ایمیلهای دریافت شده بر اساس تاریخ دریافت آنها است.
2) سعی کنید از بکارگیری عناوین (subject) ثابت جهت ارسال ایمیلهای خودکار پرهیز کنید.
دقیقا یادم میاد زمانیکه برای مدیر عامل شرکتی سه بار پشت سرهم ایمیلی با یک عنوان ارسال شده بود بنده را بازخواست کردند که چرا برنامهی شما ایمیل تکراری ارسال میکند!
بله، سعی میکنند محتوا را از روی عنوان ایمیل حدس بزنند و زمانیکه یک عنوان ثابت را برای ایمیلهای خودکار خود انتخاب کردید، تکراری به نظر خواهند رسید یا حتی ممکن است به اشتباه پیش از خوانده شدن حذف شوند.
برای مثال فرض کنید ایمیل ارجاع کاری را قرار است به صورت خودکار ارسال کنید. انتخاب عنوان ثابت برای مثال "ارجاع کار جدید" اشتباه است! این عنوان باید بر اساس نوع کار هر بار به صورت پویا متغیر باشد؛ مثلا: "ارجاع کار جدید: از طرف : ... ، موضوع: ... ، درجه اهمیت: ..." که این سه نقطهها باید توسط برنامه هر بار پر شوند.
3) هر چه میتوانید اطلاعات بیشتری را توسط یک ایمیل خودکار منتقل کنید.
مورد قبل را در نظر بگیرید. ذکر "ارجاع کار جدید ..." در عنوان و سپس مجددا ذکر همین عنوان به عنوان بدنهی ایمیل خودکار به زودی ایمیلهای شما را تبدیل به نوعی Spam آزار دهنده خواهد کرد. کار جدیدی ارجاع شده است؟ آیا میتوان خلاصهای از این کار را به همراه ایمیل نیز ارسال کرد تا کاربر حتما برای مشاهدهی ریز جزئیات کار به برنامه مراجعه نکند و این ایمیل واقعا ارزش مطالعه را داشته باشد و سبب تسریع در انجام کارها شود؟
برای مثال ذکر کلی این مورد که درخواست مرخصی جدیدی را باید تائید یا رد کنید، کافی نیست. ریز جزئیات مرخصی را هم به همراه ایمیل ارسال کنید.
4) ایمیل شما باید حاوی لینکی جهت باز کردن برنامهی تحت وب مرتبط نیز باشد.
کاری ارجاع شده است؟ بهتر است لینک پویایی را جهت هدایت کاربر به صفحهی مرتبط رسیدگی به همان کار ارجاعی ارسال کنید. به این صورت زحمت او را کمتر کرده و یک مرحله گزارش گیری را حذف خواهید کرد. یا حداقل یک محل مراجعهی کلی بعدی را به این صورت میتوان ارائه داد.
5) از بکارگیری قسمت from ایی مانند DoNotReply@Site.Com خودداری کنید.
کاربر دریافت کنندهی ایمیل باید بداند که در صورت وجود مشکل باید به کجا مراجعه کند؟ چه کسی این ایمیل را ارسال کرده؟
هرچند برنامه به صورت خودکار تمام قسمتهای این ایمیل ارسالی را تهیه میکند اما اگر خبرنامهی تنظیم شدهای نیست، حتما شخص ارسال کنندهای دارد. یا حداقل یک ایمیل عمومی را برای این مورد تنظیم کنید (ایمیلی که وجود خارجی داشته و هر از چندگاهی بررسی میشود).
6) رنگ زمینه و اندازهی قلم مناسبی را انتخاب کنید.
دقیقا برای هر کدام از موارد ذکر شده چندین بار مشکل داشتهام! عموما کسانی که ایمیلها را دریافت میکنند سن و سال دار هستند. بنابراین انتخاب فونت tahoma با اندازهی 8 یا pt 7 سبب توبیخ زود هنگام شما خواهد شد!
همچنین هر چه سادهتر بهتر. دقیقا مشکلات از زمانی آغاز میشوند که طرحی را انتخاب کنید یا رنگی را برای زمینه بکار ببرید. اینجا است که هر روز یک سلیقهی تحمیلی را باید پذیرا باشید.
7) دقیقا مشخص کنید که ایمیل دریافتی آیا رونوشت است یا خیر!
همان مبحث ارجاع کار را در نظر بگیرید. پس از اینکه سیستم راه اندازی شد، مدیر یکی از قسمتها چند روز بعد این درخواست را "حتما" ارسال خواهد کرد: رونوشت تمام کارهای ارجاعی به کلیه پرسنل بخش و همچنین ریز اقدامات آنها باید برای بنده نیز ارسال شود.
در اینجا تنها افزودن قسمت CC به ایمیلهای خودکار کفایت نمیکند. حتما به صورت درشت در بالای ایمیل، قبل از شروع بدنه ذکر کنید که ایمیل دریافتی یک رونوشت است. در غیر اینصورت باید پاسخگوی علت دریافت ایمیلهایی باشید که به درخواست خودشان CC شده است!
8) از ایمیلهای خودکار برنامه log تهیه کنید.
بارها به این مساله برخورد کردهام که اشخاص برای شانه خالی کردن از انجام کار محوله، سعی در تخریب کار شما خواهند داشت. خیلی ساده عنوان میکنند که ایمیلی را دریافت نکردهاند. حالا شما بیاید ثابت کنید که اگر سیستم مشکل داشت کلا برای هیچ کسی ایمیل ارسال نمیشد، نه فقط برای شما. در اینگونه مواقع وجود یک لاگ از ایمیلها (ثبت در بانک اطلاعاتی) و ارجاع به آنها بسیار راه گشا است.
9) راهی را برای خلاص شدن از شر دریافت ایمیلهای خودکار نیز پیش بینی کنید!
همان مورد 7 را در نظر بگیرید. دو روز اول خیلی ذوق خواهند کرد! روز سوم وقتی انبوهی از ایمیلها را دریافت کردند، مشکل شما هم شروع خواهد شد. بنابراین امکان تنظیم دریافت یا عدم دریافت ایمیل را حتما در برنامه قرار دهید. یا حداقل نحوهی ایجاد یک پوشه جدید و فیلتر کردن ایمیلهای رسیده و هدایت خودکار آنها به این پوشهی جدید را آموزش دهید.
خوب! حالا به نظر شما این ایمیل خودکار ارسالی سایت IDevCenter که اخیرا اضافه شده است چه نمرهای را کسب میکند؟
- تاریخ شمسی در انتهای ایمیل ندارد.
- عنوانها ثابت هستند.
- هیچ جزئیاتی ارائه نشده است.
- لینک مرتبط دارد.
- قسمت from مناسبی دارد.
- ساده است؛ خوب است! فقط اندازه قلم آن بهتر است یک شماره بزرگتر شود.
- بحث رونوشت اینجا مورد ندارد.
- بحث لاگ ... شخصی است.
- امکان تنظیم دریافت ایمیل پیش بینی شده است.
نمره از 7 : 3.5
گزارشی را در نظر بگیرید با این نیازها:
میخواهیم
الف) یک Watermark قطری را بر روی تمام صفحات گزارش ظاهر کنیم.
ب) عددهای درصد پیشرفت یک ستون را به صورت میلهای نمایش دهیم.
ج) در هر صفحه بجای اینکه یک جدول، اطلاعات را نمایش دهد و تمام صفحه را پر کند، دو جدول در دو ستون کنار هم اینکار را انجام دهند تا در حین چاپ گزارش، در میزان تعداد صفحات مصرفی صرفه جویی صورت گیرد.
د) مقادیر true با چک مارک و موارد false با علامت ضربدر نمایش داده شوند.
یک چنین شکلی در نهایت مد نظر است:
روش انجام کار را توسط کتابخانه PdfReport در ادامه بررسی خواهیم کرد.
ابتدا کلاس مدل زیر را در نظر بگیرید:
به این ترتیب یک کلاس فعالیت تعریف شده است که در آن نام فعالیت، درصد پیشرفت و همچنین درجریان بودن آن قابل تنظیم است. از این کلاس جهت تهیه منبع داده گزارش استفاده میشود:
توضیحات:
- همانطور که در کدهای فوق ملاحظه میکنید، برای تعریف یک watermark قطری در سراسر سند تولیدی، نیاز است در متد DocumentPreferences، تنظیمات DiagonalWatermark را مشخص کرد:
در اینجا Text، متنی است که نمایش داده خواهد شد. تنظیم PdfRunDirection.RightToLeft برای نمایش صحیح متون فارسی الزامی است. همچنین این watermark نیاز به قلم مناسب و متفاوتی نسبت به قلمهای پیش فرض گزارش نیز دارد:
قلمهایی از جنس IPdfFont را توسط کلاس توکار GenericFontProvider به نحوی که ملاحظه میکنید میتوان ایجاد کرد.
- برای ستون بندی گزارش باید به متد MainTablePreferences رجوع نمود. در اینجا میتوان تنظیمات دقیق ستونهای گزارش را مشخص کرد:
برای مثال در اینجا 2 ستون در هر صفحه تعریف شده است (ColumnsPerPage). فاصله بین این ستونها 20 است (ColumnsGap). عرض هر ستون 250 درنظر گرفته شده (ColumnsWidth) و همچنین توسط تنظیم IsRightToLeft، سبب خواهیم شد تا جداول از راست به چپ شروع و در صفحه نمایش داده شوند. (اگر به شماره ردیفها در شکل ابتدای بحث دقت کنید، ردیف 1 در سمت راست صفحه قرار دارد).
- برای نمایش درصد پیشرفت در یک سلول خاص تنها کافی است قالب مخصوص آنرا انتخاب و مقدار دهی کنیم:
قالب از پیش تعریف شده ProgressBar، مقدار سلول جاری را دریافت و آنرا تبدیل به یک میله افقی درصد پیشرفت میکند. همچنین در اینجا توسط DisplayFormatFormula، یک علامت درصد هم به متنی که قرار است نمایش داده شود، اضافه کردهایم.
- نمایش چک مارک و علامت ضربدر نیز به همین منوال است. باید قالب مناسبی را برای آن انتخاب و اعمال کرد:
قالب Checkmark نیز جزو قالبهای از پیش تعریف شده PdfReport است و بر اساس گرافیک برداری کار میکند.
میخواهیم
الف) یک Watermark قطری را بر روی تمام صفحات گزارش ظاهر کنیم.
ب) عددهای درصد پیشرفت یک ستون را به صورت میلهای نمایش دهیم.
ج) در هر صفحه بجای اینکه یک جدول، اطلاعات را نمایش دهد و تمام صفحه را پر کند، دو جدول در دو ستون کنار هم اینکار را انجام دهند تا در حین چاپ گزارش، در میزان تعداد صفحات مصرفی صرفه جویی صورت گیرد.
د) مقادیر true با چک مارک و موارد false با علامت ضربدر نمایش داده شوند.
یک چنین شکلی در نهایت مد نظر است:
روش انجام کار را توسط کتابخانه PdfReport در ادامه بررسی خواهیم کرد.
ابتدا کلاس مدل زیر را در نظر بگیرید:
namespace PdfReportSamples.Models { public class Task { public int Id { set; get; } public string Name { set; get; } public int PercentCompleted { set; get; } public bool IsActive { set; get; } } }
using System; using System.Collections.Generic; using System.Drawing; using iTextSharp.text; using PdfReportSamples.Models; using PdfRpt; using PdfRpt.Core.Contracts; using PdfRpt.Core.Helper; using PdfRpt.FluentInterface; namespace PdfReportSamples.ProgressReport { public class ProgressReportPdfReport { private IPdfFont getWatermarkFont() { var watermarkFont = new GenericFontProvider( AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf", Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf"); watermarkFont.Color = BaseColor.LIGHT_GRAY; watermarkFont.Size = 50; return watermarkFont; } public IPdfReportData CreatePdfReport() { return new PdfReport().DocumentPreferences(doc => { doc.RunDirection(PdfRunDirection.RightToLeft); doc.Orientation(PageOrientation.Portrait); doc.PageSize(PdfPageSize.A4); doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" }); doc.DiagonalWatermark(new DiagonalWatermark { Text = "نمایش درصد پیشرفت", RunDirection = PdfRunDirection.RightToLeft, Font = getWatermarkFont() }); }) .DefaultFonts(fonts => { fonts.Path(AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf", Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf"); }) .PagesFooter(footer => { footer.DefaultFooter(PersianDate.ToPersianDateTime(DateTime.Now, "/", true)); }) .PagesHeader(header => { header.DefaultHeader(defaultHeader => { defaultHeader.Message("گزارش جدید ما"); defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png"); }); }) .MainTableTemplate(template => { template.BasicTemplate(BasicTemplate.SilverTemplate); }) .MainTablePreferences(table => { table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative); table.MultipleColumnsPerPage(new MultipleColumnsPerPage { ColumnsGap = 20, ColumnsPerPage = 2, ColumnsWidth = 250, IsRightToLeft = true, TopMargin = 7 }); }) .MainTableDataSource(dataSource => { var listOfRows = new List<Task>(); var rnd = new Random(); for (int i = 0; i < 400; i++) { listOfRows.Add(new Task { Id = rnd.Next(1000, 10000), Name = "Task" + i, PercentCompleted = rnd.Next(1, 100), IsActive = rnd.Next(0, 2) == 1 ? true : false }); } dataSource.StronglyTypedList<Task>(listOfRows); }) .MainTableColumns(columns => { columns.AddColumn(column => { column.PropertyName("rowNo"); column.IsRowNumber(true); column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center); column.IsVisible(true); column.Order(0); column.Width(1); column.HeaderCell("ردیف", captionRotation: 90); }); columns.AddColumn(column => { column.PropertyName<Task>(x => x.Id); column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center); column.IsVisible(true); column.Order(1); column.Width(2); column.HeaderCell("شماره فعالیت"); }); columns.AddColumn(column => { column.PropertyName<Task>(x => x.Name); column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center); column.IsVisible(true); column.Order(2); column.Width(3); column.HeaderCell("فعالیت"); }); columns.AddColumn(column => { column.PropertyName<Task>(x => x.PercentCompleted); column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center); column.IsVisible(true); column.Order(3); column.Width(3); column.HeaderCell("درصد پیشرفت"); column.ColumnItemsTemplate(template => { template.ProgressBar(progressBarColor: Color.SkyBlue, showPercentText: true); template.DisplayFormatFormula(obj => { if (obj == null) return "% 0"; return "% " + obj.ToString(); }); }); }); columns.AddColumn(column => { column.PropertyName<Task>(x => x.IsActive); column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center); column.IsVisible(true); column.Order(4); column.Width(2); column.HeaderCell("در جریان"); column.ColumnItemsTemplate(template => { template.Checkmark(checkmarkFillColor: Color.Green, crossSignFillColor: Color.DarkRed); }); }); }) .MainTableEvents(events => { events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display."); }) .Export(export => { export.ToExcel(); }) .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\ProgressReportSample.pdf")); } } }
توضیحات:
- همانطور که در کدهای فوق ملاحظه میکنید، برای تعریف یک watermark قطری در سراسر سند تولیدی، نیاز است در متد DocumentPreferences، تنظیمات DiagonalWatermark را مشخص کرد:
doc.DiagonalWatermark(new DiagonalWatermark { Text = "نمایش درصد پیشرفت", RunDirection = PdfRunDirection.RightToLeft, Font = getWatermarkFont() });
private IPdfFont getWatermarkFont() { var watermarkFont = new GenericFontProvider( AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf", Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf"); watermarkFont.Color = BaseColor.LIGHT_GRAY; watermarkFont.Size = 50; return watermarkFont; }
- برای ستون بندی گزارش باید به متد MainTablePreferences رجوع نمود. در اینجا میتوان تنظیمات دقیق ستونهای گزارش را مشخص کرد:
table.MultipleColumnsPerPage(new MultipleColumnsPerPage { ColumnsGap = 20, ColumnsPerPage = 2, ColumnsWidth = 250, IsRightToLeft = true, TopMargin = 7 });
- برای نمایش درصد پیشرفت در یک سلول خاص تنها کافی است قالب مخصوص آنرا انتخاب و مقدار دهی کنیم:
column.ColumnItemsTemplate(template => { template.ProgressBar(progressBarColor: Color.SkyBlue, showPercentText: true); template.DisplayFormatFormula(obj => { if (obj == null) return "% 0"; return "% " + obj.ToString(); }); });
- نمایش چک مارک و علامت ضربدر نیز به همین منوال است. باید قالب مناسبی را برای آن انتخاب و اعمال کرد:
column.ColumnItemsTemplate(template => { template.Checkmark(checkmarkFillColor: Color.Green, crossSignFillColor: Color.DarkRed); });
نظرات اشتراکها
زبان برنامه نویسی Erlang
NodeJS یک فریم ورک سمت سرور بر پایه زبان جاوا اسکرپیت میباشد. قبلا جاوا اسکریپت فقط توسط مفسرهای مرورگرهای وب تفسیر میشد (یعنی فقط میتونستیم باهاش کدهای سمت کاربر بنویسیم)، اما حالا با NodeJs میتونید کدنویسی سمت سرور کنید. از طرفی چون با جاوا اسکریپت کدنویسی میکنید قابلیت استقلال از پلتفرم رو براتون به ارمغان میاره. ارتباط بین سرور و کلاینت موقعی که از NodeJs در طرف سرور استفاده میکنید دو طرفه هست، بدین معنی که علاوه بر اینکه کلاینت میتونه به سرور درخواست بده بعد سرور به درخواست اون پاسخ بده، سرور هم میتونه بدون داده شدن یک درخواست توسط کلاینت داده ای رو به طرف کلاینت ارسال کنه.
زبان Erlang در سال 1986 توسط شرکت Ericson سوئد به منظور استفاده در سرورهای switching تلفن ساخته شد. این زبان توسط تیمی به سرپرستی Joe Armstrong معرفی شد تا بتواند از برنامههای توزیعشده، مقاوم در برابر خطا، بلادرنگ و بیوقفه پشتیبانی کند. بعدها این زبان به شکل متنباز در اختیار عموم قرار گرفت. یکی از روشهای برنامه نویسی که توسط این برنامه میشه ازش استفاده کرد، روش تابعی (Functional Programming) هست. این روش قبلا وجود داشت و مدتی هم از مد افتاد، ولی با اومدن پردازندههای چند هسته ای استفاده از زبانهای برنامه نویسی که میشه با اونها تابعی نوشت از سر گرفته شد و حتی مایکروسافت در سال 2010 زبان برنامه نویسی #F رو معرفی کرد. یکی از قابلیتهای زبانهای تابعی سرعت اجرا شدن کدهای اونها هست که اونها رو از زبانهای امری مثل #C و Java جدا میکنه.
Scala هم یک زبان برنامه نویسی همه منظوره هست که ویژگی هایی رو از زبانهای برنامه نویسی شیء گرا داره و همچنین توسط اون میشه برنامه نویسی تابعی انجام داد. از اون به عنوان جانشینی برای جاوا یاد میکنند چون قابلتهای اضافه بر جاوا رو داره.
زبان Erlang در سال 1986 توسط شرکت Ericson سوئد به منظور استفاده در سرورهای switching تلفن ساخته شد. این زبان توسط تیمی به سرپرستی Joe Armstrong معرفی شد تا بتواند از برنامههای توزیعشده، مقاوم در برابر خطا، بلادرنگ و بیوقفه پشتیبانی کند. بعدها این زبان به شکل متنباز در اختیار عموم قرار گرفت. یکی از روشهای برنامه نویسی که توسط این برنامه میشه ازش استفاده کرد، روش تابعی (Functional Programming) هست. این روش قبلا وجود داشت و مدتی هم از مد افتاد، ولی با اومدن پردازندههای چند هسته ای استفاده از زبانهای برنامه نویسی که میشه با اونها تابعی نوشت از سر گرفته شد و حتی مایکروسافت در سال 2010 زبان برنامه نویسی #F رو معرفی کرد. یکی از قابلیتهای زبانهای تابعی سرعت اجرا شدن کدهای اونها هست که اونها رو از زبانهای امری مثل #C و Java جدا میکنه.
Scala هم یک زبان برنامه نویسی همه منظوره هست که ویژگی هایی رو از زبانهای برنامه نویسی شیء گرا داره و همچنین توسط اون میشه برنامه نویسی تابعی انجام داد. از اون به عنوان جانشینی برای جاوا یاد میکنند چون قابلتهای اضافه بر جاوا رو داره.
پس از آشنایی با نوشتن یک سری کوئریهای ساده در EF Core، در این قسمت به نحوهی گزارشگیری از اطلاعات چندین جدول مرتبط به هم توسط Joinها خواهیم پرداخت.
مثال 1: یافتن زمانهای شروع رزرو کردن امکانات مختلف، توسط یک کاربر مشخص.
چگونه میتوان زمانهای شروع رزروهای کاربری به نام «David Farrell» را یافت؟
همانطور که در دیاگرام فوق مشاهده میکنید، به ازای هر ID کاربری در جدول کاربران، به دنبال ردیفهایی در جدول Bookings هستیم که این ID در آنها درج شدهاست. اما ... در EF-Core برخلاف SQL نویسی معمولی، ما کاری به ذکر قسمت اتصالی ON [Bookings].[MemId] = [Members].[MemId] نداریم. همینقدر که در کوئری نوشته شده به یک سر دیگر رابطه و خاصیت راهبری (navigation property) دیگری اشاره شود، خود EF-Core جوینی را به صورت خودکار تشکیل خواهد داد و شرط یاد شده را نیز برقرار میکند.
در قسمت اول این سری، در حین طراحی موجودیت کاربر، برای تشکیل سر دیگر رابطهی one-to-many آن، به جدول Bookings، خاصیت Member را نیز که بیانگر کلید خارجی به جدول کاربران است، اضافه کردیم:
خاصیت عددی MemId، کلید خارجی است که در بانک اطلاعاتی رابطهای ثبت خواهد شد و خاصیت Member، خاصیت راهبری است که جوین نویسی به جدول کاربران را بدون ذکر صریح جوین میسر میکند:
در این کوئری همینقدر که در قسمت Where آن booking.Member ذکر شده، جوینی به جدول کاربران را به صورت خودکار تشکیل میدهد:
مثال 2: یافتن زمانهای شروع به رزرو شدن یک امکان خاص در مجموعه.
لیست زمانهای شروع به رزرو شدن زمین(های) تنیس را برای روز 2012-09-21 تولید کنید. خروجی آن باید به همراه ستونهای StartTime, FacilityName باشد.
طراحی موجودیت Booking، به همراه یک کلید خارجی به Facility نیز هست:
خاصیت عددی FacId، کلید خارجی Facility است که در بانک اطلاعاتی رابطهای ثبت خواهد شد و خاصیت Facility، خاصیت راهبری است که جوین نویسی به جدول Facilities را بدون ذکر صریح جوین میسر میکند:
- زمینهای تنیس این مجموعه، دارای دو Id مساوی 0 و 1 هستند که در اینجا به صورت صریحی مشخص شدهاند تا مانند مثال 6 قسمت قبل عمل شود. روش دیگر یافتن آنها میتواند مانند مثال 5 قسمت قبل باشد که به صورت «Name.Contains("Tennis")» نوشته شد.
- در قسمت Where این کوئری چون booking.Facility ذکر شده، سبب ایجاد جوین خودکاری به جدول Facilities خواهد شد.
- علت استفادهی از دو تاریخ در اینجا برای یافتن اطلاعات تنها یک روز، ثبت زمان، به همراه تاریخ رزرو است. ستون تاریخ شروع، به صورت «2012-09-21 18:00:00.0000000» مقدار دهی شدهاست و نه به صورت «2012-09-21». البته در EF-Core راه دیگری هم برای حل این مساله وجود دارد. هر خاصیت از نوع DateTime، به همراه خاصیت Date نیز هست. برای مثال اگر بجای booking.StartTime نوشته شود booking.StartTime.Date (به خاصیت Date اضافه شده دقت کنید)، کد SQL حاصل، به همراه «CONVERT(date, [b].[StartTime])» خواهد بود که سبب حذف خودکار قسمت زمان این ستون میشود.
مثال 3: تولید لیست کاربرانی که کاربر دیگری را توصیه کردهاند.
چگونه میتوان لیست کاربرانی را یافت که کاربر دیگری را توصیه کردهاند؟ این لیست نباید به همراه ردیفهای تکراری باشد و همچنین باید بر اساس surname, firstname مرتب شود.
در اینجا به مفهوم جوین کردن یک جدول با خودش رسیدهایم. جدول کاربران، یک جدول خود ارجاع دهندهاست:
که در اینجا RecommendedBy، یک کلید خارجی نال پذیر است که به Id همین جدول اشاره میکند. دو خاصیت دیگر تعریف شده، مکمل این خاصیت عددی، جهت سهولت کوئری نویسیهای EF-Core هستند. برای مثال اگر در کوئری Recommender != null ذکر شود، سبب تشکیل جوینی به همین جدول شده و لیست کاربرانی را ارائه میدهد که کاربر دیگری را توصیه کردهاند:
وجود Distinct سبب بازگشت ردیفهایی غیرتکراری میشود (چون دو خاصیت نام و نام خانوادگی انتخاب شدهاند، ردیف غیرتکراری، ردیفی خواهد بود که هر دوی این ستونها در آن وجود نداشته باشد) و روش مرتب سازی بر اساس دو خاصیت را نیز مشاهده میکنید. در اینجا نباید دوبار OrderBy را پشت سر هم ذکر کرد. بار اول OrderBy است و بار دوم ThenBy تعریف میشود:
مثال 4: تولید لیست کاربران به همراه توصیه کنندهی آنها.
چگونه میتوان لیست کاربران را به همراه توصیه کنندهی آنها تولید کرد؟ این لیست باید بر اساس surname, firstname مرتب شود.
در اینجا نیز میتوان با ذکر member.Recommender سبب تولید یک جوین خودکار شد. همچنین همانطور که در مثال 7 قسمت قبل نیز بررسی کردیم، میتوان بر روی خواص ذکر شدهی در Select، محاسباتی را نیز انجام داد. برای مثال در اینجا بجای درج مقدار null برای کاربرانی که کاربر دیگری را توصیه نکردهاند، ترجیح دادهایم که یک رشتهی خالی بازگشت داده شود که به صورت «COALESCE ([m0].[FirstName], N'')» ترجمه میشود:
همانطور که ملاحظه میکنید، نوع جوین خودکار تشکیل شده، Left join است و دیگر مانند جوینهای مثالهای ابتدای بحث، inner join نیست. در inner join، جدول سمت راست و چپ بر اساس شرط ON آنها با هم مقایسه شده و ردیفهای کاملا تطابق یافتهای بازگشت داده میشوند. کار Left join نیز مشابه است، با این تفاوت که در اینجا ممکن است برای جدول سمت چپ، هیچ ردیف تطابق یافتهای در جدول سمت راست وجود نداشته باشد (نوع آن بر اساس نال پذیری خاصیت RecommendedBy تشخیص داده شدهاست)؛ برای مثال یک کاربر ممکن است توسط کاربر دیگری توصیه نشده باشد (و RecommendedBy او نال باشد)، اما علاقمندیم که نام او در لیست نهایی حضور داشته باشد و حذف نشود.
یک نکته: در SQL Server تفاوتی بین left join و left outer join وجود ندارد و ذکر واژهی کلیدی outer کاملا اختیاری است. جدول موارد مشابهی در SQL Server که به یک معنا هستند، صورت زیر است:
مثال 5: تولید لیست کاربرانی که از زمین تنیس استفاده کردهاند.
چگونه میتوان لیست کاربرانی را تولید کرد که از زمین(های) تنیس استفاده کردهاند؟ خروجی این گزارش باید به همراه یک ستون جمع نام و نام خانوادگی و ستون نام زمین باشد. این گزارش نباید دارای ردیفهای تکراری باشد و همچنین باید بر اساس حاصل جمع نام و نام خانوادگی، مرتب شده باشد.
جدول Bookings به همراه دو کلید خارجی به جداول Facilities و Members است:
بنابراین برای تولید گزارشی که اطلاعات هر دوی اینها را به همراه دارد (اطلاعات کاربر و اطلاعات امکاناتی که استفاده کرده)، نیاز است دو جوین به دو جدول یاد شده نوشته شود. برای اینکار نیاز است در کوئری خود به booking.Member و booking.Facility برسیم. به همین جهت از جدول کاربران که دارای خاصیت از نوع ICollection اشاره کنندهی به Bookings کاربران است شروع میکنیم:
سپس بر روی این خاصیت مجموعهای، اینبار یک SelectMany را فراخوانی میکنیم تا خروجی آن، تک تک رکوردهای booking متناظر باشد. اکنون که به هر رکورد booking کاربران دسترسی یافتهایم، میتوانیم از طریق خواص راهبری booking.Member و booking.Facility هر ردیف، اطلاعات نهایی گزارش را تولید کنیم:
ID زمینهای تنیس مشخص هستند که توسط tennisCourts.Contains به FacIdهای موجود اعمال شدهاند. همچنین در قسمت Select نیز خاصیت Member آن به جمع دو خاصیت از booking.Member اشاره میکند و چون نتیجهی حاصل یک ستون از پیش تعریف شده نیست، نیاز است تا برای آن نام صریحی انتخاب شود.
پس از آن برای حذف ردیفهای تکراری حاصل از گزارش، از متد Distinct استفاده شده و OrderBy نیز بر اساس خاصیت جدید Member، قابل تعریف است:
مثال 6: تولید لیست رزروهای گران قیمت
لیست رزروهای روز 2012-09-14 را تولید کنید که هزینهی آنها بیشتر از 30 دلار باشد. باید بخاطر داشت که هزینههای کاربران با مهمانها متفاوت است و هزینهها بر اساس Slotهای نیم ساعته محاسبه میشوند و ID کاربر مهمان همیشه صفر است. خروجی این گزارش باید به همراه نام کامل کاربر، نام امکانات مورد استفاده و هزینهی نهایی باشد. همچنین باید بر اساس هزینههای نهایی به صورت نزولی مرتب شود.
در اینجا نیز چون نیاز است خروجی نهایی به همراه نام کاربر و نام امکانات مورد استفاده باشد، همانند مثال قبلی، به حداقل دو جوین نیاز است. به همین جهت از جدول Members به همراه SelectMany بر روی تک تک Bookings آن شروع میکنیم.
سپس بر اساس صفر بودن یا نبودن booking.MemId (کاربر مهمان بودن یا خیر)، شرط هزینهی بیشتر از 30 دلار اعمال شدهاست.
در آخر Select گزارش مورد نیاز، به همراه جمع نام و نام خانوادگی، نام امکانات استفاده شده و خاصیت محاسباتی Cost است که بر اساس مهمان بودن یا نبودن کاربر، متفاوت است.
متد Distinct ردیفهای تکراری حاصل از این گزارش را حذف میکند (محل درج آن مهم است) و متد OrderByDescending، مرتب سازی نزولی بر اساس خاصیت محاسباتی Cost را انجام میدهد.
مثال 7: تولید لیست کاربران به همراه توصیه کنندهی آنها، بدون استفاده از جوین.
در اینجا میخواهیم همان مثال 4 را بدون استفاده از جوین بررسی کنیم. بدون استفاده از جوین در اینجا به معنای استفاده از sub-query است (نوشتن یک کوئری داخل کوئری اصلی).
این کوئری به صورت متداولی بر روی جدول Members اعمال شدهاست، با این تفاوت که در حین Select نهایی آن، یکبار دیگر کوئری جدید شروع شدهی با context.Members را مشاهده میکنید که سبب تولید یک sub-query، زمانیکه ToList نهایی فراخوانی میشود، خواهد شد. این sub-query در حقیقت یک outer join را با ذکر recommender.MemId == member.RecommendedBy (بیان صریح روش اتصال IDهای دو سر رابطه) شبیه سازی میکند.
مثال 8: تولید لیست رزروهای گران قیمت با استفاده از یک sub-query.
هدف از این مثال، ارائهی روش حل دیگری برای مثال 6، به نحو تمیزتری است. در مثال 6، هزینهی رزرو را دوبار، یکبار در متد Where و یکبار در متد Select محاسبه کردیم. اینبار میخواهیم با استفاده از sub-queryها این محاسبه را یکبار انجام دهیم.
اینبار یک Select نوشته شده که در آن Cost، در ابتدا محاسبه شده و سپس Where دومی ذکر شده که از این Cost استفاده میکند.
هرچند کوئری SQL نهایی تولید شدهی توسط EF-Core آن، تفاوتی چندانی با نگارش قبلی ندارد:
کدهای کامل این قسمت را در اینجا میتوانید مشاهده کنید.
مثال 1: یافتن زمانهای شروع رزرو کردن امکانات مختلف، توسط یک کاربر مشخص.
چگونه میتوان زمانهای شروع رزروهای کاربری به نام «David Farrell» را یافت؟
همانطور که در دیاگرام فوق مشاهده میکنید، به ازای هر ID کاربری در جدول کاربران، به دنبال ردیفهایی در جدول Bookings هستیم که این ID در آنها درج شدهاست. اما ... در EF-Core برخلاف SQL نویسی معمولی، ما کاری به ذکر قسمت اتصالی ON [Bookings].[MemId] = [Members].[MemId] نداریم. همینقدر که در کوئری نوشته شده به یک سر دیگر رابطه و خاصیت راهبری (navigation property) دیگری اشاره شود، خود EF-Core جوینی را به صورت خودکار تشکیل خواهد داد و شرط یاد شده را نیز برقرار میکند.
در قسمت اول این سری، در حین طراحی موجودیت کاربر، برای تشکیل سر دیگر رابطهی one-to-many آن، به جدول Bookings، خاصیت Member را نیز که بیانگر کلید خارجی به جدول کاربران است، اضافه کردیم:
namespace EFCorePgExercises.Entities { public class Booking { // ... public int MemId { set; get; } public virtual Member Member { set; get; } // ... } }
var startTimes = context.Bookings .Where(booking => booking.Member.FirstName == "David" && booking.Member.Surname == "Farrell") .Select(booking => new { booking.StartTime }) .ToList();
مثال 2: یافتن زمانهای شروع به رزرو شدن یک امکان خاص در مجموعه.
لیست زمانهای شروع به رزرو شدن زمین(های) تنیس را برای روز 2012-09-21 تولید کنید. خروجی آن باید به همراه ستونهای StartTime, FacilityName باشد.
طراحی موجودیت Booking، به همراه یک کلید خارجی به Facility نیز هست:
namespace EFCorePgExercises.Entities { public class Booking { // ... public int FacId { set; get; } public virtual Facility Facility { set; get; } // ... } }
int[] tennisCourts = { 0, 1 }; var date1 = new DateTime(2012, 09, 21); var date2 = new DateTime(2012, 09, 22); var startTimes = context.Bookings .Where(booking => tennisCourts.Contains(booking.Facility.FacId) && booking.StartTime >= date1 && booking.StartTime < date2) .Select(booking => new { booking.StartTime, booking.Facility.Name }) .ToList();
- در قسمت Where این کوئری چون booking.Facility ذکر شده، سبب ایجاد جوین خودکاری به جدول Facilities خواهد شد.
- علت استفادهی از دو تاریخ در اینجا برای یافتن اطلاعات تنها یک روز، ثبت زمان، به همراه تاریخ رزرو است. ستون تاریخ شروع، به صورت «2012-09-21 18:00:00.0000000» مقدار دهی شدهاست و نه به صورت «2012-09-21». البته در EF-Core راه دیگری هم برای حل این مساله وجود دارد. هر خاصیت از نوع DateTime، به همراه خاصیت Date نیز هست. برای مثال اگر بجای booking.StartTime نوشته شود booking.StartTime.Date (به خاصیت Date اضافه شده دقت کنید)، کد SQL حاصل، به همراه «CONVERT(date, [b].[StartTime])» خواهد بود که سبب حذف خودکار قسمت زمان این ستون میشود.
مثال 3: تولید لیست کاربرانی که کاربر دیگری را توصیه کردهاند.
چگونه میتوان لیست کاربرانی را یافت که کاربر دیگری را توصیه کردهاند؟ این لیست نباید به همراه ردیفهای تکراری باشد و همچنین باید بر اساس surname, firstname مرتب شود.
در اینجا به مفهوم جوین کردن یک جدول با خودش رسیدهایم. جدول کاربران، یک جدول خود ارجاع دهندهاست:
namespace EFCorePgExercises.Entities { public class Member { // ... public virtual ICollection<Member> Children { get; set; } public virtual Member Recommender { set; get; } public int? RecommendedBy { set; get; } // ... } }
var members = context.Members .Where(member => member.Recommender != null) .Select(member => new { member.Recommender.FirstName, member.Recommender.Surname }) .Distinct() .OrderBy(member => member.Surname).ThenBy(member => member.FirstName) .ToList();
مثال 4: تولید لیست کاربران به همراه توصیه کنندهی آنها.
چگونه میتوان لیست کاربران را به همراه توصیه کنندهی آنها تولید کرد؟ این لیست باید بر اساس surname, firstname مرتب شود.
var members = context.Members .Select(member => new { memFName = member.FirstName, memSName = member.Surname, recFName = member.Recommender.FirstName ?? "", recSName = member.Recommender.Surname ?? "" }) .OrderBy(member => member.memSName).ThenBy(member => member.memFName) .ToList();
همانطور که ملاحظه میکنید، نوع جوین خودکار تشکیل شده، Left join است و دیگر مانند جوینهای مثالهای ابتدای بحث، inner join نیست. در inner join، جدول سمت راست و چپ بر اساس شرط ON آنها با هم مقایسه شده و ردیفهای کاملا تطابق یافتهای بازگشت داده میشوند. کار Left join نیز مشابه است، با این تفاوت که در اینجا ممکن است برای جدول سمت چپ، هیچ ردیف تطابق یافتهای در جدول سمت راست وجود نداشته باشد (نوع آن بر اساس نال پذیری خاصیت RecommendedBy تشخیص داده شدهاست)؛ برای مثال یک کاربر ممکن است توسط کاربر دیگری توصیه نشده باشد (و RecommendedBy او نال باشد)، اما علاقمندیم که نام او در لیست نهایی حضور داشته باشد و حذف نشود.
یک نکته: در SQL Server تفاوتی بین left join و left outer join وجود ندارد و ذکر واژهی کلیدی outer کاملا اختیاری است. جدول موارد مشابهی در SQL Server که به یک معنا هستند، صورت زیر است:
A LEFT JOIN B A LEFT OUTER JOIN B A RIGHT JOIN B A RIGHT OUTER JOIN B A FULL JOIN B A FULL OUTER JOIN B A INNER JOIN B A JOIN B
مثال 5: تولید لیست کاربرانی که از زمین تنیس استفاده کردهاند.
چگونه میتوان لیست کاربرانی را تولید کرد که از زمین(های) تنیس استفاده کردهاند؟ خروجی این گزارش باید به همراه یک ستون جمع نام و نام خانوادگی و ستون نام زمین باشد. این گزارش نباید دارای ردیفهای تکراری باشد و همچنین باید بر اساس حاصل جمع نام و نام خانوادگی، مرتب شده باشد.
جدول Bookings به همراه دو کلید خارجی به جداول Facilities و Members است:
namespace EFCorePgExercises.Entities { public class Booking { // ... public int FacId { set; get; } public virtual Facility Facility { set; get; } public int MemId { set; get; } public virtual Member Member { set; get; } // ... } }
namespace EFCorePgExercises.Entities { public class Member { // ... public virtual ICollection<Booking> Bookings { set; get; } } }
int[] tennisCourts = { 0, 1 }; var members = context.Members .SelectMany(x => x.Bookings) .Where(booking => tennisCourts.Contains(booking.Facility.FacId)) .Select(booking => new { Member = booking.Member.FirstName + " " + booking.Member.Surname, Facility = booking.Facility.Name }) .Distinct() .OrderBy(x => x.Member) .ToList();
پس از آن برای حذف ردیفهای تکراری حاصل از گزارش، از متد Distinct استفاده شده و OrderBy نیز بر اساس خاصیت جدید Member، قابل تعریف است:
مثال 6: تولید لیست رزروهای گران قیمت
لیست رزروهای روز 2012-09-14 را تولید کنید که هزینهی آنها بیشتر از 30 دلار باشد. باید بخاطر داشت که هزینههای کاربران با مهمانها متفاوت است و هزینهها بر اساس Slotهای نیم ساعته محاسبه میشوند و ID کاربر مهمان همیشه صفر است. خروجی این گزارش باید به همراه نام کامل کاربر، نام امکانات مورد استفاده و هزینهی نهایی باشد. همچنین باید بر اساس هزینههای نهایی به صورت نزولی مرتب شود.
var date1 = new DateTime(2012, 09, 14); var date2 = new DateTime(2012, 09, 15); var items = context.Members .SelectMany(x => x.Bookings) .Where(booking => booking.StartTime >= date1 && booking.StartTime < date2 && ( (((booking.Slots * booking.Facility.GuestCost) > 30) && (booking.MemId == 0)) || (((booking.Slots * booking.Facility.MemberCost) > 30) && (booking.MemId != 0)) )) .Select(booking => new { Member = booking.Member.FirstName + " " + booking.Member.Surname, Facility = booking.Facility.Name, Cost = booking.MemId == 0 ? booking.Slots * booking.Facility.GuestCost : booking.Slots * booking.Facility.MemberCost }) .Distinct() .OrderByDescending(x => x.Cost) .ToList();
سپس بر اساس صفر بودن یا نبودن booking.MemId (کاربر مهمان بودن یا خیر)، شرط هزینهی بیشتر از 30 دلار اعمال شدهاست.
در آخر Select گزارش مورد نیاز، به همراه جمع نام و نام خانوادگی، نام امکانات استفاده شده و خاصیت محاسباتی Cost است که بر اساس مهمان بودن یا نبودن کاربر، متفاوت است.
متد Distinct ردیفهای تکراری حاصل از این گزارش را حذف میکند (محل درج آن مهم است) و متد OrderByDescending، مرتب سازی نزولی بر اساس خاصیت محاسباتی Cost را انجام میدهد.
مثال 7: تولید لیست کاربران به همراه توصیه کنندهی آنها، بدون استفاده از جوین.
در اینجا میخواهیم همان مثال 4 را بدون استفاده از جوین بررسی کنیم. بدون استفاده از جوین در اینجا به معنای استفاده از sub-query است (نوشتن یک کوئری داخل کوئری اصلی).
var members = context.Members .Select(member => new { Member = member.FirstName + " " + member.Surname, Recommender = context.Members .Where(recommender => recommender.MemId == member.RecommendedBy) .Select(recommender => recommender.FirstName + " " + recommender.Surname) .FirstOrDefault() ?? "" }) .Distinct() .OrderBy(member => member.Member) .ToList();
مثال 8: تولید لیست رزروهای گران قیمت با استفاده از یک sub-query.
هدف از این مثال، ارائهی روش حل دیگری برای مثال 6، به نحو تمیزتری است. در مثال 6، هزینهی رزرو را دوبار، یکبار در متد Where و یکبار در متد Select محاسبه کردیم. اینبار میخواهیم با استفاده از sub-queryها این محاسبه را یکبار انجام دهیم.
var date1 = new DateTime(2012, 09, 14); var date2 = new DateTime(2012, 09, 15); var items = context.Members .SelectMany(x => x.Bookings) .Where(booking => booking.StartTime >= date1 && booking.StartTime < date2) .Select(booking => new { Member = booking.Member.FirstName + " " + booking.Member.Surname, Facility = booking.Facility.Name, Cost = booking.MemId == 0 ? booking.Slots * booking.Facility.GuestCost : booking.Slots * booking.Facility.MemberCost }) .Where(x => x.Cost > 30) .Distinct() .OrderByDescending(x => x.Cost) .ToList();
هرچند کوئری SQL نهایی تولید شدهی توسط EF-Core آن، تفاوتی چندانی با نگارش قبلی ندارد:
کدهای کامل این قسمت را در اینجا میتوانید مشاهده کنید.
مطالب دورهها
متدهای توکار استفاده از نوع دادهای XML - قسمت دوم
امکان ترکیب دادههای یک بانک اطلاعاتی رابطهای و XML در SQL Server به کمک یک سری تابع کمکی خاص به نامهای sql:variable و sql:column پیش بینی شدهاست. sql:variable امکان استفاده از یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery میسر میسازد و توسط sql:column میتوان با یکی از ستونهای ذکر شده در قسمت select، داخل XQuery کار کرد. در ادامه به مثالهایی در این مورد خواهیم پرداخت.
ابتدا جدول xmlTest را به همراه چند رکورد ثبت شده در آن، درنظر بگیرید:
استفاده از متد sql:column
در ادامه میخواهیم مقدار ویژگی name رکوردی را که نام آن Vahid است، به همراه id آن ردیف، توسط یک XQuery بازگشت دهیم:
یک sql:column حتما نیاز به یک نام ستون دو قسمتی دارد. قسمت اول آن نام جدول است و قسمت دوم، نام ستون مورد نظر.
در مورد متد data در قسمت قبل بیشتر بحث شد و از آن برای استخراج دادهی یک ویژگی در اینجا استفاده شدهاست. عبارات داخل {} نیز پویا بوده و به همراه سایر قسمتهای ثابت return، ابتدا محاسبه و سپس بازگشت داده میشود.
اگر این کوئری را اجرا کنید، ردیف اول آن مساوی عبارت زیر خواهد بود
به همراه دو ردیف خالی دیگر در ادامه. این ردیفهای خالی به علت وجود دو رکورد دیگری است که با شرط where یاد شده تطابق ندارند.
یک روش برای حذف این ردیفهای خالی استفاده از متد exist است به شکل زیر:
در اینجا فقط ردیفی انتخاب خواهد شد که نام ویژگی آن Vahid است.
روش دوم استفاده از یک derived table و بازگشت ردیفهای غیرخالی است:
استفاده از متد sql:variable
در این مثال نحوهی بکارگیری یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery توسط متد sql:variable ملاحظه میکنید.
استفاده از For XML برای دریافت یکبارهی تمام ردیفهای XML
اگر کوئری معمولی ذیل را اجرا کنیم:
سه ردیف خروجی را مطابق سه رکوردی که ثبت کردیم، بازگشت میدهد.
اما اگر بخواهیم این سه ردیف را با هم ترکیب کرده و تبدیل به یک نتیجهی واحد کنیم، میتوان از For XML به نحو ذیل استفاده کرد:
بررسی متد xml.nodes
متد xml.nodes اندکی متفاوت است نسبت به تمام متدهایی که تاکنون بررسی کردیم. کار آن تجزیهی محتوای XML ایی به ستونها و سطرها میباشد. بسیار شبیه است به متد OpenXML اما کارآیی بهتری دارد.
در اینجا یک سند XML را درنظر بگیرید که از چندین نود شخص تشکیل شدهاست. اغلب آنها دارای یک name هستند. چهارمین نود، دو نام دارد و آخری بدون نام است.
در ادامه قصد داریم این اطلاعات را تبدیل به ردیفهایی کنیم که هر ردیف حاوی یک نام است. اولین سعی احتمالا استفاده از متد value خواهد بود:
این روش کار نمیکند زیرا متد value، بیش از یک مقدار را نمیتواند بازگشت دهد. البته میتوان از متد value به نحو زیر استفاده کرد:
اما حاصل آن دقیقا چیزی نیست که دنبالش هستیم؛ ما دقیقا نیاز به تمام نامها داریم و نه تنها یکی از آنها را.
سعی بعدی استفاده از متد query است:
در این حالت تمام نامها را بدست میآوریم:
اما این حاصل دو مشکل را به همراه دارد:
الف) خروجی آن XML است.
ب) تمام اینها در طی یک ردیف و یک ستون بازگشت داده میشوند.
و این خروجی نیز چیزی نیست که برای ما مفید باشد. ما به ازای هر شخص نیاز به یک ردیف جداگانه داریم. اینجا است که متد xml.nodes مفید واقع میشود:
خروجی متد xml.nodes یک table valued function است؛ یک جدول را باز میگرداند که دقیقا حاوی یک ستون میباشد. به همین جهت Alias آنرا با tab col مشخص کردهایم. tab متناظر است با جدول بازگشت داده شده و col متناظر است با تک ستون این جدول حاصل. این نامها در اینجا مهم نیستند؛ اما ذکر آنها اجباری است.
هر ردیف حاصل از این جدول بازگشت داده شده، یک اشارهگر است. به همین جهت نمیتوان آنها را مستقیما نمایش داد. هر سطر آن، به نودی که با آن مطابق XQuery وارد شده تطابق داشته است، اشاره میکند. در اینجا مطابق کوئری نوشته شده، هر ردیف به یک نود name اشاره میکند. در ادامه برای استخراج اطلاعات آن میتوان از متد text استفاده کرد.
اگر قصد داشتید، اطلاعات کامل نود ردیف جاری را مشاهده کنید میتوان از
استفاده کرد. دات در اینجا به معنای self است. دو دات (نقطه) پشت سرهم به معنای درخواست اطلاعات والد نود میباشد.
روش دیگر بدست آوردن مقدار یک نود را در کوئری ذیل مشاهده میکنید؛ value دات و data دات. خروجی value مقدار آن نود است و خروجی data مقدار آن نود با فرمت XML.
همچنین اگر بخواهیم اطلاعات تنها یک نود خاص را بدست بیاوریم، میتوان مانند کوئری ذیل عمل کرد:
در مورد کار با جداول، بجای متغیرهای T-SQL نیز روال کار به همین نحو است:
در اینجا یک جدول حاوی ستون XML ایی ایجاد شدهاست. سپس چهار ردیف در آن ثبت شدهاند. در آخر مقدار ویژگی نام این ردیفها بازگشت داده شدهاست.
نکته : استفادهی وسیع SQL Server از XML برای پردازش کارهای درونی آن
بسیاری از ابزارهایی که در نگارشهای جدید SQL Server اضافه شدهاند و یا مورد استفاده قرار میگیرند، استفادهی وسیعی از امکانات توکار XML آن دارند. مانند:
Showplan، گرافهای dead lock، گزارش پروسههای بلاک شده، اطلاعات رخدادها، SSIS Jobs، رخدادهای Trace و ...
مثال اول: کدام کوئریها در Plan cache، کارآیی پایینی داشته و table scan را انجام میدهند؟
اطلاعات Query Plan در SQL Server با فرمت XML ارائه میشود. در اینجا میخواهیم یک سری متغیر مانند Clustered Index Scan و امثال آنرا از ویژگی PhysicalOp آن کوئری بگیریم. بنابراین از متد sql:variable کمک گرفته شدهاست.
اگر علاقمند هستید که اصل این اطلاعات را با فرمت XML مشاهده کنید، کوئری نوشته شده را تا پیش از where آن یکبار مستقلا اجرا کنید. ستون آخر آن query_plan نام دارد و حاوی اطلاعات XML ایی است.
مثال دوم: استخراج اپراتورهای رابطهای (RelOp) از یک Query Plan ذخیره شده
در اینجا کار کردن با WITH XMLNAMESPACES در حین استفاده از متد xml.nodes سادهتر است؛ بجای قرار دادن فضای نام در تمام کوئریهای نوشته شده.
بررسی متد xml.modify
تا اینجا تمام کارهایی که صورت گرفت و نکاتی که بررسی شدند، به مباحث select اختصاص داشتند. اما insert، delete و یا update قسمتی از یک سند XML بررسی نشدند. برای این منظور باید از متد xml.modify استفاده کرد. از آن در عبارات update و یا set کمک گرفته شده و ورودی آن نباید نال باشد. در ادامه در طی مثالهایی این موارد را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا فرض کنید که سند XML ما چنین شکلی را دارا است:
در ادامه قصد داریم یک نود جدید را پس از CustomerName اضافه کنیم.
اینکار را با استفاده از دستور insert، به نحو فوق میتوان انجام داد. از عبارت Set و متغیر doc مقدار دهی شده، کار شروع شده و سپس نود جدیدی پس از (after) اولین نود CustomerName موجود insert میشود. Select بعدی نتیجه را نمایش خواهد داد.
در SQL Server 2008 به بعد، امکان استفاده از متغیرهای T-SQL نیز در اینجا مجاز شدهاست:
بنابراین اگر نیاز به تعریف متغیری در اینجا داشتید از جمع زدن رشتهها استفاده نکنید. حتما نیاز است متغیر تعریف شود و گرنه باخطای ذیل متوقف خواهید شد:
افزودن ویژگیهای جدید به یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر بخواهیم یک ویژگی (attribute) جدید را به نود خاصی اضافه کنیم میتوان به نحو ذیل عمل کرد:
که خروجی دو سطر ابتدایی آن پس از اضافه شدن ویژگی status با مقدار backorder به نحو ذیل است:
حذف نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر بخواهیم تمام LineItemها را حذف کنیم میتوان نوشت:
با این خروجی:
به روز رسانی نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر نیاز باشد تا مقدار یک نود را تغییر دهیم میتوان از replace value of استفاده کرد:
با خروجی ذیل که در آن نام اولین مشتری با مقدار Farid جایگزین شده است:
replace value of فقط با یک نود کار میکند و همچنین، فقط مقدار آن نود را تغییر میدهد. به همین جهت از متد text استفاده شدهاست. اگر از text استفاده نشود با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
به روز رسانی نودهای خالی توسط متد xml.modify
باید دقت داشت، نودهای خالی (بدون مقدار)، مانند LineItems پس از delete کلیه اعضای آن در مثال قبل، قابل replace نیستند و باید مقادیر جدید را در آنها insert کرد. یک مثال:
در این مثال اگر از replace value of برای مقدار دهی نود سوم استفاده میشد:
تغییری را پس از اعمال دستورات مشاهده نمیکردید؛ زیرا این المان ()text ایی را برای replace شدن ندارد.
ابتدا جدول xmlTest را به همراه چند رکورد ثبت شده در آن، درنظر بگیرید:
CREATE TABLE xmlTest ( id INT IDENTITY PRIMARY KEY, doc XML ) GO INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Vahid" />') INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Farid" />') INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Mehdi" /><Person name="Hamid" />') GO
استفاده از متد sql:column
در ادامه میخواهیم مقدار ویژگی name رکوردی را که نام آن Vahid است، به همراه id آن ردیف، توسط یک XQuery بازگشت دهیم:
SELECT doc.query(' for $p in //Person where $p/@name="Vahid" return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li> ') FROM xmlTest
در مورد متد data در قسمت قبل بیشتر بحث شد و از آن برای استخراج دادهی یک ویژگی در اینجا استفاده شدهاست. عبارات داخل {} نیز پویا بوده و به همراه سایر قسمتهای ثابت return، ابتدا محاسبه و سپس بازگشت داده میشود.
اگر این کوئری را اجرا کنید، ردیف اول آن مساوی عبارت زیر خواهد بود
<li>Vahid has id = 1</li>
یک روش برای حذف این ردیفهای خالی استفاده از متد exist است به شکل زیر:
SELECT doc.query(' for $p in //Person where $p/@name="Vahid" return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li> ') FROM xmlTest WHERE doc.exist(' for $p in //Person where $p/@name="Vahid" return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li> ')=1
روش دوم استفاده از یک derived table و بازگشت ردیفهای غیرخالی است:
SELECT * FROM ( (SELECT doc.query(' for $p in //Person where $p/@name="Vahid" return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li> ') AS col1 FROM xmlTest) ) A WHERE CONVERT(VARCHAR(8000), col1)<>''
استفاده از متد sql:variable
DECLARE @number INT = 1 SELECT doc.query(' for $p in //Person where $p/@name="Vahid" return <li>{data($p/@name)} has number = {sql:variable("@number")}</li> ') FROM xmlTest
استفاده از For XML برای دریافت یکبارهی تمام ردیفهای XML
اگر کوئری معمولی ذیل را اجرا کنیم:
SELECT doc.query('/Person') FROM xmlTest
اما اگر بخواهیم این سه ردیف را با هم ترکیب کرده و تبدیل به یک نتیجهی واحد کنیم، میتوان از For XML به نحو ذیل استفاده کرد:
DECLARE @doc XML SET @doc = (SELECT * FROM xmlTest FOR XML AUTO, ELEMENTS) SELECT @doc.query('/xmlTest/doc/Person')
بررسی متد xml.nodes
متد xml.nodes اندکی متفاوت است نسبت به تمام متدهایی که تاکنون بررسی کردیم. کار آن تجزیهی محتوای XML ایی به ستونها و سطرها میباشد. بسیار شبیه است به متد OpenXML اما کارآیی بهتری دارد.
DECLARE @doc XML =' <people> <person><name>Vahid</name></person> <person><name id="2">Farid</name></person> <person><name>Mehdi</name></person> <person><name>Hooshang</name><name id="1">Hooshi</name></person> <person></person> </people> '
در ادامه قصد داریم این اطلاعات را تبدیل به ردیفهایی کنیم که هر ردیف حاوی یک نام است. اولین سعی احتمالا استفاده از متد value خواهد بود:
SELECT @doc.value('/people/person/name', 'varchar(50)')
SELECT @doc.value('(/people/person/name)[1]', 'varchar(50)')
سعی بعدی استفاده از متد query است:
SELECT @doc.query('/people/person/name')
<name>Vahid</name> <name id="2">Farid</name> <name>Mehdi</name> <name>Hooshang</name> <name id="1">Hooshi</name>
الف) خروجی آن XML است.
ب) تمام اینها در طی یک ردیف و یک ستون بازگشت داده میشوند.
و این خروجی نیز چیزی نیست که برای ما مفید باشد. ما به ازای هر شخص نیاز به یک ردیف جداگانه داریم. اینجا است که متد xml.nodes مفید واقع میشود:
SELECT tab.col.value('text()[1]', 'varchar(50)') AS name, tab.col.query('.'), tab.col.query('..') from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)
هر ردیف حاصل از این جدول بازگشت داده شده، یک اشارهگر است. به همین جهت نمیتوان آنها را مستقیما نمایش داد. هر سطر آن، به نودی که با آن مطابق XQuery وارد شده تطابق داشته است، اشاره میکند. در اینجا مطابق کوئری نوشته شده، هر ردیف به یک نود name اشاره میکند. در ادامه برای استخراج اطلاعات آن میتوان از متد text استفاده کرد.
اگر قصد داشتید، اطلاعات کامل نود ردیف جاری را مشاهده کنید میتوان از
tab.col.query('.'),
روش دیگر بدست آوردن مقدار یک نود را در کوئری ذیل مشاهده میکنید؛ value دات و data دات. خروجی value مقدار آن نود است و خروجی data مقدار آن نود با فرمت XML.
SELECT tab.col.value('.', 'varchar(50)') AS name, tab.col.query('data(.)'), tab.col.query('.'), tab.col.query('..') from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)
همچنین اگر بخواهیم اطلاعات تنها یک نود خاص را بدست بیاوریم، میتوان مانند کوئری ذیل عمل کرد:
SELECT tab.col.value('name[.="Farid"][1]', 'varchar(50)') AS name, tab.col.value('name[.="Farid"][1]/@id', 'varchar(50)') AS id, tab.col.query('.') from @doc.nodes('/people/person[name="Farid"]') AS tab(col)
در مورد کار با جداول، بجای متغیرهای T-SQL نیز روال کار به همین نحو است:
DECLARE @tblXML TABLE ( id INT IDENTITY PRIMARY KEY, doc XML ) INSERT @tblXML VALUES('<person name="Vahid" />') INSERT @tblXML VALUES('<person name="Farid" />') INSERT @tblXML VALUES('<person />') INSERT @tblXML VALUES(NULL) SELECT id, doc.value('(/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name FROM @tblXML
نکته : استفادهی وسیع SQL Server از XML برای پردازش کارهای درونی آن
بسیاری از ابزارهایی که در نگارشهای جدید SQL Server اضافه شدهاند و یا مورد استفاده قرار میگیرند، استفادهی وسیعی از امکانات توکار XML آن دارند. مانند:
Showplan، گرافهای dead lock، گزارش پروسههای بلاک شده، اطلاعات رخدادها، SSIS Jobs، رخدادهای Trace و ...
مثال اول: کدام کوئریها در Plan cache، کارآیی پایینی داشته و table scan را انجام میدهند؟
CREATE PROCEDURE LookForPhysicalOps (@op VARCHAR(30)) AS SELECT sql.text, qs.EXECUTION_COUNT, qs.*, p.* FROM sys.dm_exec_query_stats AS qs CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(sql_handle) sql CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(plan_handle) p WHERE query_plan.exist(' declare default element namespace "http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan"; /ShowPlanXML/BatchSequence/Batch/Statements//RelOp/@PhysicalOp[. = sql:variable("@op")] ') = 1 GO EXECUTE LookForPhysicalOps 'Table Scan' EXECUTE LookForPhysicalOps 'Clustered Index Scan' EXECUTE LookForPhysicalOps 'Hash Match'
اگر علاقمند هستید که اصل این اطلاعات را با فرمت XML مشاهده کنید، کوئری نوشته شده را تا پیش از where آن یکبار مستقلا اجرا کنید. ستون آخر آن query_plan نام دارد و حاوی اطلاعات XML ایی است.
مثال دوم: استخراج اپراتورهای رابطهای (RelOp) از یک Query Plan ذخیره شده
WITH XMLNAMESPACES(DEFAULT N'http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan') SELECT RelOp.op.value(N'../../@NodeId', N'int') AS ParentOperationID, RelOp.op.value(N'@NodeId', N'int') AS OperationID, RelOp.op.value(N'@PhysicalOp', N'varchar(50)') AS PhysicalOperator, RelOp.op.value(N'@LogicalOp', N'varchar(50)') AS LogicalOperator, RelOp.op.value(N'@EstimatedTotalSubtreeCost ', N'float') AS EstimatedCost, RelOp.op.value(N'@EstimateIO', N'float') AS EstimatedIO, RelOp.op.value(N'@EstimateCPU', N'float') AS EstimatedCPU, RelOp.op.value(N'@EstimateRows', N'float') AS EstimatedRows, cp.plan_handle AS PlanHandle, st.TEXT AS QueryText, qp.query_plan AS QueryPlan, cp.cacheobjtype AS CacheObjectType, cp.objtype AS ObjectType FROM sys.dm_exec_cached_plans cp CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(cp.plan_handle) st CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(cp.plan_handle) qp CROSS APPLY qp.query_plan.nodes(N'//RelOp') RelOp(op)
بررسی متد xml.modify
تا اینجا تمام کارهایی که صورت گرفت و نکاتی که بررسی شدند، به مباحث select اختصاص داشتند. اما insert، delete و یا update قسمتی از یک سند XML بررسی نشدند. برای این منظور باید از متد xml.modify استفاده کرد. از آن در عبارات update و یا set کمک گرفته شده و ورودی آن نباید نال باشد. در ادامه در طی مثالهایی این موارد را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا فرض کنید که سند XML ما چنین شکلی را دارا است:
DECLARE @doc XML = ' <Invoice> <InvoiceId>100</InvoiceId> <CustomerName>Vahid</CustomerName> <LineItems> <LineItem> <Sku>134</Sku> <Quantity>10</Quantity> <Description>Item 1</Description> <UnitPrice>9.5</UnitPrice> </LineItem> <LineItem> <Sku>150</Sku> <Quantity>5</Quantity> <Description>Item 2</Description> <UnitPrice>1.5</UnitPrice> </LineItem> </LineItems> </Invoice> '
SET @doc.modify(' insert <InvoiceInfo><InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate></InvoiceInfo> after /Invoice[1]/CustomerName[1] ') SELECT @doc
<Invoice> <InvoiceId>100</InvoiceId> <CustomerName>Vahid</CustomerName> <InvoiceInfo> <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate> </InvoiceInfo> <LineItems> ...
در SQL Server 2008 به بعد، امکان استفاده از متغیرهای T-SQL نیز در اینجا مجاز شدهاست:
SET @x.modify('insert sql:variable("@x") into /doc[1]')
The argument 1 of the XML data type method "modify" must be a string literal.
افزودن ویژگیهای جدید به یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر بخواهیم یک ویژگی (attribute) جدید را به نود خاصی اضافه کنیم میتوان به نحو ذیل عمل کرد:
SET @doc.modify(' insert attribute status{"backorder"} into /Invoice[1] ') SELECT @doc
<Invoice status="backorder"> <InvoiceId>100</InvoiceId> ....
حذف نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر بخواهیم تمام LineItemها را حذف کنیم میتوان نوشت:
SET @doc.modify('delete /Invoice/LineItems/LineItem') SELECT @doc
<Invoice status="backorder"> <InvoiceId>100</InvoiceId> <CustomerName>Vahid</CustomerName> <InvoiceInfo> <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate> </InvoiceInfo> <LineItems /> </Invoice>
به روز رسانی نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify
اگر نیاز باشد تا مقدار یک نود را تغییر دهیم میتوان از replace value of استفاده کرد:
SET @doc.modify('replace value of /Invoice[1]/CustomerName[1]/text()[1] with "Farid" ') SELECT @doc
<Invoice status="backorder"> <InvoiceId>100</InvoiceId> <CustomerName>Farid</CustomerName> <InvoiceInfo> <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate> </InvoiceInfo> <LineItems /> </Invoice>
The target of 'replace value of' must be a non-metadata attribute or an element with simple typed content.
به روز رسانی نودهای خالی توسط متد xml.modify
باید دقت داشت، نودهای خالی (بدون مقدار)، مانند LineItems پس از delete کلیه اعضای آن در مثال قبل، قابل replace نیستند و باید مقادیر جدید را در آنها insert کرد. یک مثال:
DECLARE @tblTest AS TABLE (xmlField XML) INSERT INTO @tblTest(xmlField) VALUES ( '<Sample> <Node1>Value1</Node1> <Node2>Value2</Node2> <Node3/> </Sample>' ) DECLARE @newValue VARCHAR(50) = 'NewValue' UPDATE @tblTest SET xmlField.modify( 'insert text{sql:variable("@newValue")} into (/Sample/Node3)[1] [not(text())]' ) SELECT xmlField.value('(/Sample/Node3)[1]','varchar(50)') FROM @tblTest
UPDATE @tblTest SET xmlField.modify( 'replace value of (/Sample/Node3/text())[1] with sql:variable("@newValue")' )
برای یکی از پروژهها نیاز به یک آپلودر داشتم که قابلیت Drag&Drop را نیز
داشته باشد و در ضمن پیاده سازی آسانی هم داشته باشد. در این بین به
تعدادی از کتابخانههای جی کوئری میپردازیم.
FileDrop
اولین کتابخانهای که با آن آشنا شدم و از آن استفاده کردم، کتابخانهی FileDrop است که بسیار ساده و در عین حال قابلیتهای خوبی را میدهد و از فناوری Filereader (+) در Html5 برای اینکار استفاده میکند. مرورگرهای کروم، فایرفاکس 3.6 به بعد، IE10 به بعد و Opera 12 به بعد از آن پشتیبانی میکنند.
فایلهای مورد نیاز را از اینجا دانلود کنید . فایل اسکریت آن را ابتدا صدا بزنید:
<script src="~/scripts/jquery.filedrop.js" type="text/javascript"></script>
<div id="dropZone">فایل برنامه را به داخل این کادر بکشانید</div> <br> فایل یا فایلهای آپلود شده: <ul id="uploadResult"></ul>
تگ اول، محلی است که فایلها به سمت آن درگ و روی آن دراپ میشوند که از این
به بعد به آن محل آپلود میگوییم. المان بعدی جهت گزارش فایلهایی است که
آپلود شدهاند. با آپلود شدن هر تعداد فایل، اسم آن به لیست اضافه
میگردد.
کدهای css زیر را هم به صفحه اضافه کنید تا محل آپلود زیباتر شود:
.files { min-height: 42px; background: #CCC none repeat scroll 0% 0%; border-top: 1px solid #FFF; margin: 11px 0px; padding: 11px 13px; border-radius: 6px; } #dropZone.mouse-over { background-color: #1d4257; }
کد جی کوئری زیر را به صفحه اضافه کنید:
$('#dropZone').filedrop({ url: uploadAddress, paramname: 'files', maxFiles: 1, dragOver: function() { $('#dropZone').addClass('mouse-over'); }, dragLeave: function() { $('#dropZone').removeClass('mouse-over'); }, drop: function() { $('#dropZone').removeClass('mouse-over'); }, afterAll: function() { $('#dropZone').html('آپلود با موفقیت انجام شد'); }, uploadFinished: function(i, file, response, time) { $('#uploadResult').append('<li>' + file.name + '</li>'); } });
Url | آدرسی که قرار است فایلها به آن سمت ارسال شوند. |
Paramname | در سمت سرور باید فایلها را با استفاده از این نام پارامتر دریافت کنید. |
maxFiles | تعداد فایلهایی که میتوان با درگ و دراپ کردن روی آن به دست آورد. در بالا به یک فایل محدود شده است. |
dragOver | این رویداد زمانی اجرا خواهد شد که اشاره گر با حالت درگ کرده فایلها را به محل آپلود آورده است. |
dragLeave | موقعی که ماوس از محل آپلود خارج میشود |
drop | موقعی که شما فایلها را روی محل آپلود رها میکنید. |
afterAll | بعد از اینکه همه کارها تمام شد اجرا میشود.(آخرین رویداد) |
uploadFinished | کار آپلود به پایان رسیده است. در مثال بالا پس از پایان آپلود، نام فایل آپلود شده را به کاربر نشان دادهایم. |
نحوهی دریافت آن در سمت سرور, در یک اکشن متد به صورت زیر است:
[HttpPost] public virtual ActionResult UpdateApp(IEnumerable<HttpPostedFileBase>files) { foreach (HttpPostedFileBase file in files) { string filePath = Path.Combine(TempPath, file.FileName); file.SaveAs(filePath); } return Json(new {state = "success", message = "با موفقیت عملیات ارسال فایل انجام شد"}, JsonRequestBehavior.AllowGet); }
در اکشن متد بالا ما فایلها را از طریق نام پارامتر files که مشخص کرده بودیم، به عنوان یک لیست شمارشی دریافت میکنیم. کدها بالا برای سادهترین راه اندازی ممکن کفایت میکنند.
این موارد از اصلیترینها هستند که به کار میآیند. به غیر اینها یک سری خصوصیات اضافهتری هم برای آن وجود دارد.
fallback_id | اگر دوست دارید این آپلودر را نیر به یک آپلودر معمولی اتصال دهید از این شناسه استفاده کنید. |
withCredentials | با استفاده از کوکیها یک درخواست cross-origin ایجاد میکند. |
data | اگر دوست دارید به همراه فایلها اطلاعات دیگری هم به همراه آن
ارسال و پست شوند از این طریق اقدام نمایید. میتواند در قالب یک متغیر
باشد یا خروجی یک تابع.data: { param1: 'value1', param2: function(){ return calculated_data; } |
headers | برای ارسال مقدار اضافهتر در هدر درخواست به کار میرود و صدا زدن آن همانند کد data میباشد. |
error | در صورتیکه در فرایند آپلود خطایی رخ دهد، اجرا میگردد. نحوهی کدنویسی آن و بررسی خطاهای آن به شرح زیر است:error: function(err, file) { switch(err) { case 'BrowserNotSupported': alert('مرورگر از این فناوری پشتیبانی نمیکند') break; case 'TooManyFiles': // قصد آپلود همزمان فایلهای بیشتری از حد مجاز تعیین شده دارید break; case 'FileTooLarge': //حداقل حجم یکی از فایلها از حجم مجاز تعیین شده بیشتر است //برای دسترسی به نام آن فایل از کد زیر استفاده کنید //file.name break; case 'FileTypeNotAllowed': // نوع حداقل یکی از فایلها با نوعها مشخص شده ما یکی نیست break; case 'FileExtensionNotAllowed': // پسوند حداقل یکی از فایلها مورد تایید نیست break; default: break; } } |
allowedfiletypes | نوع فایلهای مجاز را تعیین میکند:allowedfiletypes: |
allowedfileextensions | پسوند فایل هایی که برای آپلود مجاز هستند را معرفی میکند.allowedfileextensions: |
maxfilesize | حداکثر حجم مجاز برای هر فایل که به مگابایت بیان میشود. |
docOver | این رویداد زمانی اجرا میشود که فایلهای درگ شده شما وارد محیط یا پنجره مرورگر میشود. |
uploadStarted | این رویداد زمانی اجرا میگردد که فرایند آپلود هر فایل به طور جداگانه در حال آغاز شدن است: متغیر i در کد زیر شامل اندیس فایلی است که آپلودش آغاز شده است و این اندیس از صفر آغاز میشود. متغیر file دسترسی شما را به اطلاعات یک فایل باز میکند مانند نام فایل. متغیر len تعداد فایل هایی را که کاربر در محل آپلود رها کرده است، باز میگرداند. function(i, file, len){ }, |
uploadFinished | با اتمام آپلود هر فایل، این رویداد فراخوانی میگردد. دو
پارامتر اول آن، همانند سابق هستند. پارامتر response خروجی json ایی را که در سمت
سرور برگرداندیم، به ما باز میگرداند. پارامتر بعدی، زمانی را که برای
آپلود طول کشیده است، بر میگرداند. function(i, file, response, time) { } |
progressUpdated | این رویداد برای نمایش پیشرفت یک آپلود مناسب است که آخرین پارامتر آن یک عدد صحیح از پیشرفت فایل را بر میگرداند.function(i, file, progress) { }, |
globalProgressUpdated | این رویداد میزان پیشرفت کلیه فایلها را به درصد باز میگرداند:function(progress) { $('#progress div') |
speedUpdated | سرعت آپلود هر فایل را با کیلوبیت بر ثانیه مشخص میکند.function(i, file, speed) { } |
rename | در صورتی که قصد تغییر نام فایل ارسالی را دارید میتوانید از این رویداد استفاده کنید. پارامتر name، نام اصلی فایل را بر میگرداند که میتوانید آن را دستکاری کنید و نام جدیدی را به عنوان خروجی برگردانید. نمونه کاربردی از این رویداد rename: function(name) { } |
beforeEach | این رویداد قبل از آپلود هر فایل آغاز میگردد و برگرداندن مقدار false در آن باعث جلوگیری و کنسل شدن آپلود آن فایل میگردد.function(file) { } |
beforeSend | پارامترهای اولی تکراری هستند ولی آخرین پارامتر یک
تابع done را میتوان به آن پاس کرد که قبل از اجرای کل عملیات آپلود صدا
زده میشود.function(file, i, done) { } |
رویدادی به اسم queuefiles هم هست تعداد فایلهایی را که میتوانند به طور موازی و همزمان آپلود گردند، مشخص میکند. ولی دراین حالت maxfiles مورد استفاده قرار نمیگیرد. جهت بررسی یک مثال عملی و همچنین کدهای سمت سرور در PHP میتوانید از این آموزش استفاده کنید.
با تستی که به صورت لوکال رو آن انجام دادم به نظر نمیرسد برای فایلهای با حجم متوسط به بالا مناسب باشد و برای فایلهای با حجم کم مناسب میباشد. یک فایل 8 مگابایتی در حالت لوکال 9 ثانیه آپلود آن زمان برد و برای فایلهای بزرگتر، فایرفاکس دیالوگ Stop Script را نشان داد.
PlUpload
این کتابخانه متن باز هم بسیار کارآمد و ساده و قابل انعطاف است و مثالهای آماده زیادی دارد. سایت سابسن هم در بخش آپلود زیرنویسها از این کتابخانه استفاده میکند. از آنجا که آموزش این کتابخانه در سایت جاری آمده است از ذکر نکات بیشتر در مورد آن خودداری مینماییم.
Bootstrap FileStyle
اگر از قالب بوت استراپ استفاده میکنید و دوست دارید روی المان input file قدیمی، ولی به شکلی مدرن کار کنید این کتابخانه هم فراموش نشود.
DropZoneJS
این کتابخانه به نسبت DropFile امکانات بیشتری را دارد و در سایت اختصاصی آن مثالها و مستندات خوبی قرار گرفته است. در سادهترین حالت آن ابتدا فایل کتابخانه را صدا زده و سپس تگ فرم را به آن نسبت دهید:
<script src="https://rawgit.com/enyo/dropzone/master/dist/dropzone.js"></script> <form action="/upload-target" class="dropzone"></form>
ولی اگر بخواهید آن را به سمت سرور ارسال کنید و از آنجا آن را کنترل کنید، کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
ابتدا بستهی نیوگت آن را صدا بزنید:
Install-Package dropzone
با نصب این کتابخانه یک سری فایل CSS هم به سیستم اضافه میشود که میتوانید برای استایل دهی هر چه بیشتر از آن بهره ببرید. کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
<form action="~/Home/SaveUploadedFile" method="post" enctype="multipart/form-data" class="dropzone" id="dropzoneForm" style="width: 50px; background: none; border: none;"> <div class="fallback"> <input name="file" type="file" multiple /> <input type="submit" value="Upload" /> </div> </form>
با استفاده از کدنویسی هم میتوان یک المان را به یک آپلودر تبدیل کرد:
var myDropzone = new Dropzone("div#myId", { url: "/file/post"}); //============ OR ==================== $("div#myId").dropzone({ url: "/file/post" });
برای کانفیگ آپلودرهایی که از طریف المانهای Html ایجاد میشوند، میتوان از کد زیر استفاده کرد و یک تنظیم عمومی برای تمامی آپلودرهای html آن صفحه ایجاد کرد.
Dropzone.options.myId= { paramName: "file", //نام پارامتری که فایل از طریق آن انتقال میبابد maxFilesize: 2, // MB accept: function(file, done) { if (file.name == "justinbieber.jpg") { done("Naha, you don't."); } else { done(); } } };
ازآنجا که این کتابخانه از تنظیمات وسیعی استفاده میکند و از حوصلهی این مقاله خارج است، بهتر هست که صفحهی مستندات آن را که کامل هم هست، مطالعه بفرمایید. از سری قابلیتهایی که پشتیبانی میکند: موارد پوشش داده شده در FileDrop، ساخت layout، ایجاد صف، متد حذف و اضافه و از این قبیل، ایجاد تصویر تمبر مانند و ...
یک نکته تکمیلی در مورد آپلود: در ASP.net به طور پیش فرض نهایت حجم فایل آپلودی 4 مگابایتی تعیین شده است که میتوانید آن را از طریق web.config تغییر دهید:
<configuration> <system.web> <httpRuntime maxRequestLength="1048576" /> </system.web> </configuration>
<system.webServer> <security> <requestFiltering> <requestLimits maxAllowedContentLength="1073741824" /> </requestFiltering> </security> </system.webServer>
در هر دو کد بالا نهایت حجم بر روی یک گیگابایت تعیین شده است که maxRequestLength به صورت کیلوبایت و maxAllowContentLength به صورت بایت تعیین شده است. توصیه میشود هر دو شکل آن را وارد کنید. به خصوص که IIS Express از کد ابتدایی استفاده میکند و بخواهید نتیجهی آن را در تستها ببینید.
عموما بر روی سرورهای برنامههای وب، نرم افزار خاصی نصب نمیشود. برای مثال اگر نیاز به تولید فایل اکسل بر روی سرور باشد، سرور دار بعید است که آفیس را برای شما نصب کند و همچنین مایکروسافت هم این یک مورد را اصلا توصیه و پشتیبانی نمیکند (ایجاد چندین وهله از برنامه آفیس (تعامل با اشیاء COM) بر روی سرور توسط یک برنامهی وب چند کاربره).
اگر سایتها را هم جستجو کنید پر است از مقالاتی مانند تبدیل GridView به اکسل ... که تنها هنر آنها انتخاب قسمت table مانند GridView و رندر کردن آن در مرورگر با پسوندی به نام xls یا xlsx است. به عبارتی فایل نهایی تولید شده استاندارد نیست. فقط یک html table است با پسوند xls/xlsx که برنامهی اکسل میداند به چه صورتی باید آنرا باز کند (که گاها در این بین فارسی سازی آن مشکل ساز میشود). این فایل نهایی تولیدی عاری است از امکانات پیشرفته و حرفهای اکسل. برای مثال اضافه کردن فرمول به آن، تبدیل اطلاعات به نمودارهای اکسل به صورت خودکار، داشتن فایلی با چندین work sheet مختلف، اعمال قالبهای مختلف، صفحه بندی بهتر و غیره.
مایکروسافت از سال 2007 تولید فایلهای آفیس را با معرفی استاندارد OpenXML که توسط مؤسسه ایزو هم پذیرفته شده، بسیار سادهتر کرده است. OpenXML SDK در دسترس است و توسط آن میتوان فایلهای اکسل حرفهای را بدون نیاز به نصب مجموعهی آفیس تولید کرد. کار کردن با OpenXML SDK هم در نگاه اول شاید ساده به نظر برسد اما آن هم ریزه کاریهای خاص خودش را دارد که نمونهای از آنرا در مطلب "تولید فایل Word بدون نصب MS Word بر روی سرور" میتوانید مشاهده کنید. به عبارتی این مجموعه جهت نوشتن کتابخانههای ویژهی شما باز است ...
در این بین یکی از حرفهایترین کتابخانههایی که امکانات تولید فایلهای اکسل را به کمک OpenXML SDK سهولت میبخشد، کتابخانهی سورس باز EPPlus است:
مثالی در مورد نحوهی استفاده از آن:
میخواهیم یک DataTable را به یک فایل اکسل واقعی (نه یک html table با پسوند xlsx) تبدیل کنیم با این شرایط که یکی از قالبهای جدید آفیس به آن اعمال شود؛ جمع کل یکی از ستونها توسط اکسل محاسبه گردیده و همچنین عرض دقیق ستونها نیز در برنامه تنظیم گردد. نموداری نیز به صورت خودکار این اطلاعات را نمایش دهد:
using System.Data;
using System.IO;
using OfficeOpenXml;
using OfficeOpenXml.Drawing.Chart;
using OfficeOpenXml.Style;
using OfficeOpenXml.Table;
namespace EPPlusTest
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var newFile = new FileInfo("Test.xlsx");
if (newFile.Exists)
{
newFile.Delete();
}
//ایجاد یک سری اطلاعات دلخواه
var table = createDt();
using (var package = new ExcelPackage(newFile))
{
// اضافه کردن یک ورک شیت جدید
ExcelWorksheet worksheet = package.Workbook.Worksheets.Add("مخارج");
//اضافه کردن یک جدول جدید از دیتاتیبل دریافتی
worksheet.Cells["A1"].LoadFromDataTable(table, true, TableStyles.Dark9);
//نمایش جمع ستون هزینههای ماهها
var tbl = worksheet.Tables[0];
//زیر آخرین ردیف یک سطر اضافه میکند
tbl.ShowTotal = true;
//فرمول نحوهی محاسبه جمع ستون انتساب داده میشود
tbl.Columns[1].TotalsRowFunction = RowFunctions.Sum;
//تعیین عرض ستونهای جدول
worksheet.Column(1).Width = 14;
worksheet.Column(2).Width = 12;
//تنظیم متن هدر
worksheet.HeaderFooter.oddHeader.CenteredText = "مثالی از نحوهی استفاده از ایی پی پلاس";
//میخواهیم سرستونها در وسط ستون قرار گیرند
worksheet.Cells["A1"].Style.HorizontalAlignment = ExcelHorizontalAlignment.Center;
worksheet.Cells["B1"].Style.HorizontalAlignment = ExcelHorizontalAlignment.Center;
//افزودن یک نمودار جدید به شیت جاری
var chart = worksheet.Drawings.AddChart("chart1", eChartType.Pie3D);
chart.Title.Text = "نمودار هزینههای سال";
chart.SetPosition(Row: 2, RowOffsetPixels: 5, Column: 3, ColumnOffsetPixels: 5);
chart.SetSize(PixelWidth: 320, PixelHeight: 360);
chart.Series.Add("B2:B13", "A2:A13");
chart.Style = eChartStyle.Style26;
//تنظیم یک سری خواص فایل نهایی
package.Workbook.Properties.Title = "مثالی از ایی پی پلاس";
package.Workbook.Properties.Author = "وحید";
package.Workbook.Properties.Subject = "ایجاد فایل اکسل بدون نرم افزار اکسل";
//تنظیم نحوهی نمایش فایل زمانیکه در نرم افزار اکسل گشوده میشود
worksheet.View.PageLayoutView = true;
worksheet.View.RightToLeft = true;
// ذخیر سازی کلیه موارد اعمالی در فایل
package.Save();
}
}
private static DataTable createDt()
{
var table = new DataTable("مخارج");
table.Columns.Add("ماه", typeof(string));
table.Columns.Add("هزینه", typeof(decimal));
table.Rows.Add("فروردین", 100);
table.Rows.Add("اردیبهشت", 250);
table.Rows.Add("خرداد", 80);
table.Rows.Add("تیر", 300);
table.Rows.Add("مرداد", 200);
table.Rows.Add("شهریور", 150);
table.Rows.Add("مهر", 250);
table.Rows.Add("آبان", 200);
table.Rows.Add("آذر", 400);
table.Rows.Add("دی", 100);
table.Rows.Add("بهمن", 130);
table.Rows.Add("اسفند", 80);
return table;
}
}
}